دفترچه قسط هایم را ورق می زنم
! تمامی ندارد
تا آخر عمر بدهکار رحمتت هستم
!!! ای خدای مهربان
دلم قرار نمی گیرد از تلاطم عشق
مگو برای چه وقت قرار نزدیك است
اگر كه در كف دیوارها گل و لاله ست
عجیب نیست كه دیدار یار نزدیك است
بیا كه خانه تكانی كنیم دل ها را
از انجماد كسالت ، بهار نزدیك است
غم عشقت مرا بیچاره کرده
دل تنگ مرا صد پاره کرده
بیا مهدی بیا دورت بگردم
بیا تا دست خالی بر نگردم
بیا مهدی بیا دردم دوا کن
مرا با دیدنت حاجت روا کن
یا ابا صالح التماس دعـــــا
یا علی
mostafa2_gh
هر سحر با یاد تو در گریه ام می خوانمت
تا به کی از سوز دل ناله ز هجرانت دهم
می نویسم روی هر گل نام زیبای تو را
تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم
بی قرارم مهدیا از بهر دیدار رخت
تا به کی ازمادرت زهرا تمنایت کنم؟؟؟
خداوندا غرورم را شکستند
پل سبز عبورم را شکستند
پاییز غربت رحمانه در چه بی
دل سنگ صبورم را شکستند
رفتن دلیل نبودن نیست در آسمان تو پرواز می کنم عمری غمگین وغروبی غمگین تر در پیش من بی زار از خود و از کرده خویش دل نا مهربانم را به دوش می کشم تا آنسوی مرزهای انزوا پنهانش کنم در اوج نیزارهای پشیمانی و ابرهای سیاه و سرگردان که با من از یک طایفه اند سلام می گویم( تو باور نکن ، اما من عاشقم ) رفتن دلیل نبودن نیست در غروب آسمان تو شاید در شب خویشتن ، چگونه بی تو گم شوم تو را تا فردا ، تا سپیده با خود خواهم برد و با یاد تو و عشق تو خواهم مرد
...
دلم اندازه ي اين ابرا پرهبس که بدبختي تو تورم مي خورهبيگناه توي جهنم افتاديمديگه از چشم خدا هم افتاديمآقا جون ميگن که رخصت نميديبه کسي برگ ضمانت نميديميگن از اين آدما دلت پرهميگن از برو بيا دلت پرهروي گنبدت کبوتر نميخواي!توي خواب غصه دارا نمياي!در رو وا کن آقا جون ببين منماومدم دو خط باهات حرف بزنمبگو تو به کفترات غذا ميديهنوزم مريضا رو شفا ميدياومدم بهت بگم زمستونهتن گنجشکا اسير بارونهچوپونا گرگا رو گله مي برنديگه اينکه آهوا در خطرنتو کتاب درساي تيکه پارهديگه سارا يه انارم ندارهبين گرگا نميشه آهو باشيشيشه باشي ، زودتر از هم ميپاشيمرحم زخماي باورم ميشي؟آقا جون ضامن کفترم ميشي؟جوجه هام گشنه خوابيدن دوبارهنون بدبختي که خوردن ندارهبوي خاک ميدن گلاي نسترنخروسا هي دم به دم اذون ميگنجوجه هاي کابلي پا ندارنديگه از گرسنگي نا ندارنتو فلسطين اگه بارون بزنهجوجه رو دست باباش جون ميکنهآدما با گوله آهنگ ميزننکفترا به آدما سنگ ميزننسفره دل رو نميشه وا کنيهمه جا جنگه اگه نگا کنيزندگي مساوي اسارتهديگه از کجاش بگم ؟ قيامتهتو رو جدتون شما کاري کنينديگه امنيت نداريم رو زمينميتونين کفترا رو جواب کنين؟نميخواين محض خدا ثواب کنين؟دلتون مياد بگين حقتونه؟ما نيومديم پي آب و دونهاومديم به ما عنايت بکنيجوجه هامونو ضمانت بکنياومديم پر بزنيمبه راه راستگوش به زنگيم ... بقيش دست شماستشما که گنبد و گلدسته دارين!اين همه زائر دلخسته دارينشما که خوب ميدونين منتظرمسهم کفترا رو هم بدين ، برمميدوني؟ چيز زيادي نداريمعوضش حقمونو که بگيريمدلمونو فرش راتون مي کنيمتا نفس داريم دعاتون مي کنيميادمون نميره رحمت شماسر سال ميايم زيارت شماقهوه اي رو رد مي کنيمجوجه ها رو نذر گنبد مي کنيمآقا جون حالا ديگه وقت دعاسنوبتي هم باشه ، نوبت شماسدعا مستجاب ميشه وقت اذوناين شما ... اينم خداي مهربون
شاعر: سیامک شمس
!!
گل گفت مرا نرمی از خار چه میجویی گفتم که در این سودا هشیار چه میجویی گفتا که در این سودا دلدار تو کو بنما گفتم نشدی بیدل دلدار چه میجویی گفتا هله مستانه بنما ره خمخانه گفتم که برو طفلی خمار چه میجویی گفتا ز چه بیهوشی بنمای چه مینوشی گفتم برو ای مسکین هشدار چه میجویی گفتا که چه گلزار است کز وی نرسد بویی گفتم اگرت بو نیست گلزار چه میجویی گفتا که وفاجویان خوابی است که میبینند گفتم که خیال خواب بیدار چه میجویی