• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 642
تعداد نظرات : 140
زمان آخرین مطلب : 3760روز قبل
اخبار
سلطان بانوی sms جهان
يك دختر 13 ساله آمريكايي كه ظرف يك ماه هشت هزار پيام كوتاه ارسال كرده ، عنوان قهرمان ارسال پيام كوتاه آمريكا را به دست آورد.
به گزارش روزنامه ديلي تلگراف مورگان پزگار مي گويد به طور ميانگين روزانه 261 پيام كوتاه براي دوستان و آشنايانش ارسال كرده و تنها به همين خاطر موفق شده است در مسابقه ارسال سريع ترين و صحيح ترين پيام كوتاه كه در نيويورك برگزار شد مقام اول را كسب كند.
در اين سري از مسابقات كه 250 نفر در ان شركت داشتند افراد بايد در كوتاه ترين زمان ممكن جملات يا اصطلاحاتي را براي داوران ارسال مي كردند.
از اين ميان مورگان پزگار 13 ساله از پنسيلوانيا و الي تيروش 21 ساله موفق شدند همه رقبا را شكست داده و به مرحله نهايي اين مسابقات راه پيدا كنند.
در اين مرحله عنوان شد كه هركس بتواند در سريعترين زمان و بدون غلط عبارت معروف "سوپركليف راجيليستيك اكسپياليدوشس"(Supercalifragilisticexpialidoucious) را كه عبارتي معروف در فيلم موزيكال ماري پاپينز است با موبايل خود ارسال كند برنده جايزه دوازده هزار و پانصد پوندي اين مسابقه خواهد بود.
در اين مرحله اگرچه الي تيروش زودتر از مورگان پزگار موبايل خود را به زمين گذاشت اما داوران پزگار را برنده مسابقه اعلام كردند، چرا كه رقيب او مرتكب يك غلط بسيار كوچك شده بود.

پزگار مي گويد با پرداخت پنج پوند در ماه مشترك ارسال پيام كوتاه به صورت نامحدود شده است و براي پيروز در اين مسابقه به طور ميانگين روزانه 261 پيام كوتاه براي دوستانش ارسال كرده است. بر اين اساس اين دختر 13 ساله تقريبا در يك شبانه روز به طور ميانگين هر پنج دقيقه يك پيام كوتاه ارسال كرده است.

پنج شنبه 17/8/1386 - 5:44
آموزش و تحقيقات

7  ترفند مفيد در نرم افزار WORD

1- با فشردن کليد SHIFT + F5 مي‌توانيد به قسمتي از متن که بتازگي تغييري در آن ايجاد کرده ايد برويد. فشردن مجدد اين کليدها شما را به قسمت‌هاي تغيير يافته قبلي متن مي‌برد.



2- اگر فرمت قسمتي از متن را تغيير داده ايد، مثلا رنگ يا نوع فونت آن را عوض کرده ايد و حالا مي‌خواهيد به همان وضعيت پيش فرض WORD برگردانيد، مي‌توانيد آن بخش از متن را انتخاب و کليدهاي CTRL + SPACEBAR را فشار دهيد.


3- وقتي مي‌خواهيد بخشي از متن را انتخاب نمائيد، مي‌توانيد کلمه ALT را پائين نگه داريد و با ماوس DRAG کنيد. اين کار باعث مي شود عمل انتخاب به صورت مستطيل شکل انجام شود و سرعت شما به طرز چشمگيري افزايش يابد.


4-وقتي در حال تايپ کردن يک متن انگليسي هستيد و به دنبال مترادف يک کلمه خاص مي گرديد، کافيست نشانگر را در کنار و يا در زير کلمه مربوطه ببريد و کليدهاي SHIFT + F7 را فشار دهيد. با اين کار فهرستي از کلمات مترادف آن کلمه خاص نمايش داده مي‌شود.


5- در پنجره PRINT PREVIEW شما مي‌توانيد پيش از پرينت گرفتن ، پيش نمايشي از فايل خود را ببينيد. براي انجام تغييرات در همين صفحه، کافيست روي آيکون MAGNIFIER کليک نمائيد تا اجازه تصحيح در متن به شما داده شود.


6- اگر مي‌خواهيد همزمان دو بخش مختلف از يک DOCUMENT را ببينيد، مي‌توانيد فايل مربوطه را در نرم افزار WORD باز کرده، ماوس را بالاي فلش موجود در بالاي نوار لغزان نگه داريد تا نشانگر ماوس به شکل دو خط موازي با دو فلش در بالا و پائين آن درآيد. آنگاه کليک کرده و بدون رها کردن ماوس آن را به سمت پائين بکشيد. حال صفحه به دو قسمت تقسيم مي‌شود که در هر دو بخش همان فايل نمايش داده مي‌شود و همزمان مي‌توانيد دو بخش مختلف فايل را ببينيد و ويرايش کنيد.


7-فرض کنيد يک فايل طولاني داريد و پيدا کردن مطالب برايتان دشوار، کافيست گزينه DOCUMENT MAP را از منوي VIEW انتخاب کنيد تا فهرستي از عناوين DOCUMENT شما را نشان دهد. حال با کليک بر هر عنوان به آن قسمت از فايل خود پرش مي‌کنيد.

چهارشنبه 16/8/1386 - 16:8
آموزش و تحقيقات

ايجاد حاشيه در برنامه word با فونت

 

اگر با نرم افزار Word آشنايي داشته باشيد مي دانيد كه يكي از قسمتهاي اين نرم افزار تهيه حاشيه براي متن نوشته است كه از اين طريق مي توانيد اين كار را انجام دهيد: ابتدا به منوي Format رفته و سپس گزينه borders and shading را انتخاب نماييد و سپس در منوي باز شده قسمت page border را انتخاب كرده و نوع حاشيه ها را از قسمت Art در زير آن پيدا كنيد.
علاوه بر حاشيه هايي كه در آن قسمت وجود دارد شما ميتوانيد توسط يكي از فونت هاي نصب شده در سيستم خود سه نوع حاشيه يا كادر بسيار زيبا براي نوشته هاي خود تهيه نماييد . مراحل انجام كار بدين صورت است :

1- صفحه نرم افزار Word خود را باز نموده جهت تايپ خود را براي نوشتن متن انگليسي چپ چين قرار دهيد .
2- از قسمت فونتها فونت
AGA Arabesque Desktop را انتخاب نماييد .
3- سايز فونت خود را كمي بزرگ نماييد حد اقل 40

 

 

 

4-  و اينك شروع به تايپ نماييد .
5-  طريق تايپ بدين صورت است كه براي كادر نوع اول حروفات Q,W,E را پشت سر هم تايپ نماييد .با تايپ اين سه حرف قسمت بالاي كادر شما درست مي شود . ( همانند تصوير زير ) و كليد اينتر را فشار داده و به سطر بعدي برويد .

 

 

 

 6-  در سطر بعدي حرف A را تايپ كرده و بعد از آن كليد Space را بزنيد و سپس حرف D را تايپ نماييد با اينكار قسمت مياني كادر شما درست مي گردد. ( همانند شكل زير ) براي ادامه كار كليد اينتر را فشار دهيد .
 

 

 

7-  در سطر سوم حروفات Z, X, C را به ترتيب تايپ كنيد تا قسمت تحتاني كادرتان نيز تشكيل شود .
 
خوب همانطور كه مي بينيديك كادر كوچك درست شده است

 

 

 

براي اينكه كادر اندازه صفحه گردد:
 
الف ) قسمت مياني رديف اول را Copy و بلافاصله چندين بار Paste نماييد تا عرض كادر با عرض صفحه هماهنگ شود .
 

 

  

ب ) در قسمت زير هم بخش خالي را نيز بوسيله كليد Space جلو ببريد تا با قسمت بالاي كادر هم اندازه شود .

 

 

 

 

ج ) در قسمت زير نيز قسمت مياني را copy نموده و بلافاصله paste نماييد تا با قسمتهاي مياني و بالا هم اندازه شود .
 

 

 

 

د ) براي ارتفاع دادن به كادر خود قسمت مياني را copy كرده و پس از زدن كليد enter بلافاصله paste نماييد تا ارتفاع دلخواه براي كادر خود ايجاد نماييد .
<!--[if !supportLineBreakNewLine]-->
 <!--[endif]-->

<!--[if !supportLineBreakNewLine]--><!--[endif]-->

 

 

 

ه ) براي نوشتن مطلب در داخل كادر از Text Box استفاده نماييد .

دو كادر بعدي نيز از تركيب كليدهاي زير اجاد مي شود :
حاشيه نوع دوم : حروفات
R,T,Y براي قسمت بالا حروفات F, H براي قسمت مياني و حروفات V,B,N براي قسمت مياني كاربرد دارد .
 
محل عكس  cadr2.jpg

حاشيه نوع سوم : حروفات U,I,O براي قسمت بالايي ، حروفات J,l براي بخش مياني و حروفات M,<,> براي قسمت پاييني آن بكار مي رود . در اين كادر ها براي بزرگ كردن اندازه كادر همانند مورد اولي اقدام نماييد .

 

 

 

چهارشنبه 16/8/1386 - 16:7
محبت و عاطفه

این تقدیم به شما دوستان گرامی.

_________@@@@@@@@
________@@@________@@_____@@@@@@@
________@@___________@@__@@@______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@______@@@@@___________@@
__@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@
__@@____________@@@@@@@@@_______@@
_@@____________@@@@@@@@@@_____@@
_@@____________@@@@@@@@@___@@@
_@@@___________@@@@@@@______@@
__@@@@__________@@@@@________@@
____@@@@@@_______________________@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@___________@@
________@@@________@@@@@@@@@@@
_________@@@_____@@@_@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________@@@@@
_@
____________________@
____________________@
_____________________@
______________________@

 

چهارشنبه 16/8/1386 - 15:52
طنز و سرگرمی

کلی sms

قدرت دید خانوم ها: یک تار مو را روی کت شوهرشان می بینند اما یک تیر چراغ برق را هنگام رانندگی نمی بینند

_______________________________________

آخه چرا؟ ؟ ؟
.................
بگو چرا؟ ؟ ؟ ؟
............................
............................
تو که اين قدر باهوشي
تو چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
............................
............................
............................
............................
آخه چرا تو که ميدوني سر کاري باز ميايي پايين؟ 

____________________________________________

!
.
..
..
..
..
..
..!؟
.
..
..

؟؟؟

 

.
..
..
؟؟!!؟؟
گذشت اون زمانا كه اين پايين يه چيزي بود ..

_____________________________________________

 

 a b c d e f g h I j k l m n o p q r s t u v w x y z 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0

خدا رو شكر .. همه دكمه هاي گوشيم كار مي كنه

___________________________________________
زندگي 3 ايستگاه داره 1. تولد 2.عشق 3.مرگ... آقا ايستگاه دوم نگه دار
_____________________________________________

الهي ميدون بشي، وانت بشم دورت بگردم
______________________________________________________

چهارشنبه 16/8/1386 - 14:29
طنز و سرگرمی

sms سرکاری

مثل شقايق زندگي کن ، کوتاه اما زيبا ، مثل پرستو ، فصلي کوچ کن ، اما هدفمند ، مثل پروانه بمير ، دردناک اما با عشق !!!!
-------------------------------------
نگاهت همچون باران است و قلبم همچون کوير...
و مي داني که کوير بدون باران زنده است...
پس ...!
-------------------------------------
دوستت دارم قد يه بشكه بنزين، خاطرخواتم قد يه پمپ بنزين، روز تولد تو بهترينم، هديه بهت ميدم يه كارت بنزين

 

 © پس نظر یادتون نره  ©


چهارشنبه 16/8/1386 - 14:25
طنز و سرگرمی

 لطیفه واس ام اس طنز و عاشقانه

من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم اگر به خانه ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

يه توپ دارم قلقليه .موهاي سرم فرفريه. پيام جديد نداشتم . سرت کلاه گذاشتم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پلکهاي مرطوب مرا باور کن ، اين باران نيست که ميبارد ، صداي خسته ي من است که از چشمانم بيرون ميريزند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هرگز براي عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهي در انتهاي خارهاي يک کاکتوس به غنچه اي مي رسي که ماه را بر لبانت مي نشاند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درود بر تمام عاشقانی که راه عشق را پیمودند و عشق را در سینه حبس کردند و حرمت آنرا نگه داشتند... درود بر تمام عاشقانی که عشق را فهمیدند و از عشق به زیباییها رسیدند

چهارشنبه 16/8/1386 - 14:22
محبت و عاطفه
sms های جالب

 

قلبمو هدیه می دم بهت . مواظبش باش . نه به خاطر اینکه قلبمه به خاطر اینکه تو توشی

ميدوني اين چيه؟!

 

(      ) (    ) (   ) (  ) ( ) ()


اين دل منه که روز به روز برات تنگ تر ميشه......

چهارشنبه 16/8/1386 - 14:19
طنز و سرگرمی

داستان نامه اي به غضنفر

گضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين نامه را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين گضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنويس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند. وقتي تو رفتي ما هم از آن خانه اسباب کشي کرديم. پدرت توي صفحه حوادت خوانده بود که بيشتر اتفاقا توي 10 کيلومتري خانه ما اتفاق ميافته. ما هم 10 کيلومتر اينورتر اسباب کشي کرديم. اينجوري ديگر لازم نيست که پدرت هر روز بيخودي پول روزنامه بدهد. آدرس جديد هم نداريم. خواستي نامه بفرستي به همان آدرس قبلي بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلي را آورده و اينجا نصب کرده که دوستان و فاميل اگه خواستن بيان اينجا به همون آدرس قبلي بيان. آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست. همين هفته پيش دو بار بارون اومد. اوليش 4 روز طول کشيد ،‌دوميش 3 روز . ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول کشيدگضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجيه که خواسته بودي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست کنم. آن دکمه فلزي ها پاکت را سنگين ميکرد. ولي نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توي کارتن مقوايي برايت فرستادم.پدرت هم که کارش را عوض کرده. ميگه هر روز 800،‌ 900 نفر آدم زير دستش هستن. از کارش راضيه الحمدالله. هر روز صبح ميره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهاي اونجا رو کوتاه ميکنه و شب مياد خونه. ببخشيد معطل شدي. جعفر جان کفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت.  اون يکي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسره . فهميدم بهت خبر ميدم که بدوني بالاخره به سلامتي عمو شدي يا دايي. راستي حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصيت کرده بود که بدنش را به آب دريا بندازن. حسن آقا هم طفلکي وقتي داشت زير دريا براي مرحوم پدرش قبرميکند نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده. همين ديگه .. خبر جديدي نيست. قربانت .. مادرت.راستي:‌گضنفر جان خواستم برات يه خرده پول پست کنم، ‌ولي وقتي يادم افتاد که ديگه خيلي دير شده بود و اين نامه را برايت پست کرده بودم.

چهارشنبه 16/8/1386 - 14:16
طنز و سرگرمی

داستان سيندرلا(طنز)ايراني

يکي بود ، دو تا نبود ، زير گنبد کبود که شايدم کبود نبود و آبي بود ، يه دختر خوشگل بي پدر مادر زندگي مي کرد. اسم اين دختر خوشگله سيندرلا بود که بلا نسبت دختراي امروزي، روم به ديوار روم به ديوار ، گلاب به روتون خيلي خوشگل بود .
سيندرلا با نامادريش که اسمش صغرا خانم بود و 2 تا خواهر ناتنياش که اسمشون زري و پري بود زندگي مي کرد . بيچاره سيندرلا از صبح که از خواب پا مي شد بايد کار مي کرد تا آخر شب . آخه صغرا خانم خيلي ظالم بود . همش مي گفت سيندرلا پارکت ها رو طي کشيدي؟ سيندرلا لوور دراپه ها رو گرد گيري کردي؟ سيندرلا ميلک شيک توت فرنگيه منو آماده کردي ؟ سيندرلا هم تو دلش مي گفت : اي بترکي ، ذليل مرده ي گامبو ، کارد بخوره به اون شکمت که 2 متر تو آفسايده ، و بلند مي گفت : بعله مامي صغي ( همون صغرا خانم خودمون ) . خلاصه الهي بميرم براي اين دختر خوشگله که بدبختيهاش يکي دو تا نبود . .... القصه ، يه روز پسر پادشاه که خاک بر سرش شده بود و خوشي زير دلش زده بود ،  تصميم گرفت که ازدواج کنه . رفت پيش مامانش و گفت مامان جونم ..... مامانش : بعله پسر دلبندم .... شاهزاده : من زن مي خوام ..... مامانش : تو غلط مي کني پسره ي گوش دراز ، نونت کمه ، آبت کمه ؟ ديگه زن گرفتنت چيه؟......... شاهزاده : مامان تو رو خدا ، دارم پير پسر مي شم ، دارم مثل غنچه ي گل پرپر مي شم .....مامانش در حالي که اشکش سرازير شده بود گفت : باشه قند عسلم ، شير و شکرم ، پسر گلم ، مي خواي با کي مزدوج شي؟ ....... شاهزاده : هنوز نمي دونم ولي مي دونم که از بي زني دارم مي ميرم ...... مامانش : من از فردا سراغ مي گيرم تا يه دختر نجيب و آفتاب مهتاب نديده و خوشگل مثل خودم برات پيدا کنم . خلاصه شاهزاده ديگه خواب و خوراک نداشت . همش منتظر بود تا مامانش يه دختر با کمالات و تحصيل کرده و امروزي براش گير بياره. يه روز مامانش گفت : کوچولوي عزيز مامان ، من تمام دختراي شهر رو دعوت کردم خونمون، از هر کدوم که خوشت اومد بگو تا با پس گردني برات بگيرمش ، شاهزاده گفت : چرا با پس گردني؟ مامانش گفت :  چرا نمي فهمي ، براي اينکه مهريه بهش ندي، پس آخه تو کي مي خواي آدم بشي ؟ روز مهموني فرا رسيد ، سيندرلا و زري و پري هم دعوت شده بودند . زري و پري هزار ماشاالله ، هزار الله اکبر ، بزنم به تخته ، شده بودند مثل 2 تا بچه ميمون ، اما سيندرلا ، واي چي بگم براتون شده بود يه تيکه ماه ، اصلا" ماه کيلويي چنده ، شده بود ونوس شايدم ...( مگه من فضولم ، اصلا" به ما چه شبيه چي شده بود ) . صغرا خانم حسود چشم در اومده سيندرلا رو با خودش نبرد ، سيندرلا کنار شومينه نشست و قهوه ي تلخ نوشيد و آه کشيد و اشک ريخت . يهو ديد يه فرشته ي تپل مپل با 2 تا بال لنگه به لنگه ، با يه دماغ سلطنتي و چشماي لوچ جلوي روش ظاهر شد ....سيندرلا گفت : سلام....... فرشته : گيريم عليک . حالا آبغوره مي گيري واسه من ؟ ...... سيندرلا : نه واسه خودم مي گيرم .......فرشته : بيجا مي کني ، پاشو ببينم ، من اومدم که آرزوهات رو بر آورده کنم ، زود باش آرزو کن ...... سيندرلا : آرزو مي کنم که به مهمونيه شاهزاده برم ...... فرشته : خوب برو ، به درک ، کي جلوي راهتو گرفته دختره ي پررو ؟ راه بازه جاده درازه........ سيندرلا : چشم ميرم ، خداحافظ ...... فرشته : خداحافظ .... سيندرلا پا شد ، مي خواست راه بيفته . زنگ زد به آژانس ، ولي آژانس ماشين نداشت . زنگ زد به تاکسي تلفني ولي اونجا هم ماشين نبود . زنگ زد پيک موتوري گفت : آقا موتور داريد؟ يارو گفت : نه نداريم. سيندرلا نا اميد گوشي رو گذاشت و به فرشته گفت ؟ هي ميگي برو برو ، آخه من چه جوري برم؟ فرشته گفت : اي به خشکي شانس ، يه امشب مي خواستم استراحت کنم که نشد ، پاشوبيا ببينم چه مرگته !!!! بلاخره يه خاکي تو سرمون مي ريزيم . با هم رفتند تو انباري ، اونجا يدونه کدو حلوايي بود ، فرشته گفت بيا سوار اين شو برو ، سيندرلا گفت : اين بي کلاسه ، من آبروم مي ره اگه سوار اين بشم . فرشته گفت : خوب پس بيا سوار من شو !!! سيندرلا گفت : يه آناناس اونجاست فرشته جون ، به دردت مي خوره؟ .... فرشته : بعله مي خوره .....سيندرلا : پس مبارکه انشاالله . خلاصه فرشته چوب جادوگريش و رو هوا چرخوند و کوبيد فرق سر آناناس و گفت : يالا يالا تبديل شو به پرشيا. بيچاره آناناس که ضربه مغزي شده بود از ترسش تبديل شد به يه پرشياي نقره اي. فرشته به سيندرلا گفت : رانندگي بلدي؟ گواهينامه داري؟....... سيندرلا : نه ندارم ........ فرشته : بميري تو ، چرا نداري؟..... سيندرلا : شهرک آزمايش شلوغ بود نرفتم امتحان بدم...... فرشته : اي خاک بر اون سرت ، حالا مجبورم برات راننده استخدام کنم. فرشته با عصاش زد تو کله ي يه سوسک بدبخت که رو ديوار نشسته بودو داشت با افسوس به پرشيا نگاه مي کرد . سوسکه تبديل شد به يه پسر بدقيافه ، مثل پسراي امروزي . سيندرلا گفت : من با اين ته ديگ سوخته جايي نميرم.....فرشته : چرا نميري؟........ سيندرلا : آبروم مي ره....... فرشته : همينه که هست ، نمي تونم که رت باتلر رو برات بيارم ....... سيندرلا : پس حداقل به اين گاگول بگو يه ژل به موهاش بزنه . خلاصه گاگول ژل زد به موهاش و با هر بدبختي بود حرکت کردند سمت خونه ي پادشاه. وقتي رسيدند اونجا ديديند واي چه خبره !!!!!   خلاصه تو اين هاگير واگير شاهزاده چشمش به سيندرلا افتاد و يه دل نه صد دل عاشقش شد . سيندرلا هم که ديد تنور داغه چسبوند و با عشوه به شاهزاده نگاه کرد و با ناز و ادا اطوار گفت : شاهزاده ي ملوسم منو مي گيري ؟....... شاهزاده : اول بگو شماره پات چنده ؟........ سيندرلا : 37 ....... شاهزاده در حالي که چشماش از خوشحالي برق مي زد گفت : آره مي گيرمت ، من هميشه آرزو داشتم شماره ي پاي زنم 37 باشه. خلاصه عزيزان من شاهزاده  به مهمونا گفت : اي ملت هميشه آن لاين ، من و سيندرلا مي خواهيم با هم ازدواج کنيم. همه گفتند مبارکه و بعد هم يک صدا خوندند : گل به سر عروس يالا ... سپس با هم ازدواج کردند و سالهاي سال به کوريه چشم زري و پري و صغرا خانم ، به خوبي و خوشي در کنار هم زندگي کردند و شونصد تا بچه به دنيا آوردند.

اگه از این داستان خوشت اومد پس نظر بده..

چهارشنبه 16/8/1386 - 14:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته