• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 544
تعداد نظرات : 323
زمان آخرین مطلب : 3960روز قبل
آموزش و تحقيقات
نخستین و پرخرج ترین هواپیمای خورشیدی كه توسط «ناسا» ساخته شده بود در نزدیكی جزیره «كائوی» در هاوایی سقوط كرد. این هواپیما كه توسط 10 موتور الكتریكی به حركت درمی آمد قادر بود 20 ساعت متمادی پرواز كند. برای ساخت این هواپیما كه به «هلیوس» موسوم بود حدود 90 میلیون دلار هزینه شده بود. 
سه شنبه 29/2/1388 - 12:4
آموزش و تحقيقات
یك گروه از محققان انگلیسی مدعی شدند كه یكی از علل اصلی بازده پائین دانش‏آموزان در مدارس آلودگی صوتی است.به گزارش ایرانا محققان دانشگاه «ساوت بنك» در انگلیس در بررسی خود دریافتند بیش از 65 درصد مدارس ابتدایی در شهر لندن در معرض اصواتی قرار دارند كه ترازآلوده سازی صوتی آن بیش از حد مجاز تعیین شده توسط سازمان بهداشت جهانی است.یكی از اصلی‏ترین منابع آلودگی صوتی، سر و صدای ناشی از ترافیك و عبور و مرور وسایط نقلیه در سطح شهر بوده است.در همین حال یك گروه دیگر از محققان انگلیسی از دانشگاه «سالفورد» با انجام تحقیقی نشان دادند با ایجاد یك كمربند سبز، از طریق غرس درختان، در اطراف بزرگراهها و خطوط راه آهن، می‏توان سر و صدای ناشی از ترافیك را تا حد زیادی كاهش داد.
سه شنبه 29/2/1388 - 12:0
مصاحبه و گفتگو
گـفـتـم حـسـیـن و بـاز ایـن دل شـیـدایـى، هـواى كـربـلا كـرد. كـاش مـى شـد مـثـل آن روزهـا كـه در خـانـه بـسـترى بودى، از حنجره گرمت برایم بخوانى. یادت كه هست ؟! قـَسـَمـت دادم هـمـانطور كه براى بچه هاى جبهه مى خوانى برایم مصیبت بخوانى و تو گفتى: تو هم باید مثل بچه هاى جبهه آن طور كه من از حال رفتم.
و حـالا بـى مـعـنـاست كه از حنجره خشكیده ات توقّع كلامى داشته باشم. دلخوشم كه زمزمه اى داشته باشم و اشكى، اگر از هوش هم بروم، غمى نیست، پرستارها خواهند آمد...
انـگـار زمـان زیـادى گـذشـتـه بـاشـد، در خـواب بـود یـا بـیـدارى ؟ یـا زهراى مرضیه ! عنایت فـرمـودیـد! مـن كجا و شما كجا؟ اى مادر پهلو شكسته ! چشم هاى من چه لایق قدوم مبارك شما! قدم بـر چشمانم گذاشتید. گویا خمیده قامت بودید و دست به پهلو؟! من فداى آن ساعات شما! مگر بین دیوار و در بر شما چه گذشت كه هنوز دست بر پهلو دارید؟! یا اینكه غم و درد شما از داغ عـزیـزان خـمـیـنـى، یـاوران حـسـیـنـت، تازه شده است ؟ خوش آمدید خانم ! بر كنیز خودتان منّت گذاشتید. بچه ها به عباس من ـ غلام شما ـ ((سیّد)) مى گفتند. شما هم عباس مرا سیّد خطاب عیدى ملاقات شما تا آخر عمر مرا بس است. در خواب بود یا بیدارى فرقى نمى كند. مهم این است كه مـنِ نـا لایـق، لایـق دیدار شما شدم. بمیرم براى آن دست هایتان بانو كه با عطوفت تمام، بر قـلبـم گـذاشتى ! بشكند آن دستى كه بر این دست و بازو تازیانه زد. هنوز گرمى آن دست ها را روى قـلبـم حـس مـى كـنـم. دسـتـهایى كه پیامبر ـ صلوات الله علیه ـ بر آن بوسه مى زد، بـایـد هـم آرامـش بـخـش باشد، یا فاطمه زهرا! قلبم كه دیگر درد نمى كند... دست شما؟! روى قـلب مـن !؟... من كه با شما از قلب بیمارم چیزى نگفته بودم ! من شفاى عباسم را خواسته بودم كـه شـیـرینى وصال شما او را هم از یادم برده بود. این پارچه سبزى كه روى پیشانى عباس بود در دست من چه مى كند؟! بگذار ببینم ! بار خدایا... یا زهراى اطهر... یا امام حسین... عباس من چـشـم باز كرده است. عباس من شفا گرفته است... عباس من هم دارد یا زهرا مى گوید... صدیقه طـاهـره ! غـلام شـمـا ـ عـبـاس مـن ـ افـتـخـارش ایـن بـود كـه نـوحـه خـوان فـرزنـد شـمـاسـت. حال اگر شما را مى خواند. مى دانستم ! مى دانستم اگر روزى چشم باز كند اولین كلامش ذكر یا زهرا خواهد بود... اى جگر گوشه پیامبر! شما غلامتان عباس را شفا دادید. مى دانم كه باز هم از یـارى حـسـیـنِ زمـانش دریغ نخواهد كرد... باید برخیزم... پرستارها؟! عجب ! شما از كى این جا هـسـتـید؟! شما هم دارى گریه مى كنید؟ آقاى دكتر! شما هم اشك مى ریزید؟ سید مرا ببینید، دارد بـا جـده اش زهـرا درددل مى كند و حرف مى زند. آرى ! سید من ! جده اش زهرا كه به او سید گفت چـرا مـن نـگـویـم. آیـا بـاز هم مرا ملامت مى كنید؟ مى بینید كه حق داشتم شب و روز بر بالین او بـاشـم. شـما كه گفته بودید امیدى نیست، مگر او خودش لطفى بكند. حالا باور مى كنید كه او ایـن لطف را دو چندان كرده است و مادر و پسر را یكجا شفا داده است. آرام باشم ؟ باشد، غوغایى است.
سـیـد! بـلند شو! زینبت آمده است. مى دانم دلت سخت هواى او را كرده است. به من حق بده كه تا بـه حـال او را نـیـاورده ام. اگـر تـو را بـا ایـن وضـع و حال مى دید، حتما تاب نمى آورد.
ـ سلام دخترم ! ببوسم روى ماهت را، كجا بودى ؟ با كى آمدى ؟!
ـ مگه نمى دونى مامان ! بابا اومده ! اون من رو آورده اینجا!
مى بینى عباس جان ! پدرت غریبانه آمده است و من هنوز این جایم. اگر زینب ماجرا را به پدرت خبر داده باشد كه غوغا كرده است. اگر این دكترها ـ خدا خیرشان بدهد ـ بگذارند، این عید را هم در خانه خواهیم بود
سه شنبه 29/2/1388 - 11:59
مصاحبه و گفتگو
آمـده بـودنـد تـا خـبر شهادت حسین را بگویند. دیدى كه پسرم ! خدا چه صبرى به من داده بود. تـو آن وقـت سـیـزده سال بیشتر نداشتى و خواهرت زینب دو ساله بود. زینب تو الان شش ساله است.
از مـن نـخـواه كـه اشـك نـریـزم. اگر تو هم جاى من بودى، گریه مى كردى. یادم نرفته كه زیـنـب در دعـواهـاى كـودكـانـه، بـه بچه هاى كوچه، با شیرین زبانى مى گفت: ((صبر كنید داداش عـبـاسم از جبهه بیاید. بهش مى گم، داداش عباسم خیلى زرنگه ! با عراقیاى گنده گنده جـنـگ مـى كـنـه !...)) و حـالا اگـر تـو را ـ داداش عـبـاسـش راـ بـه ایـن حـال و روز بـبـیـنـد، چـه خـواهـد كـرد. مـى بـیـنـى كـه پـسـرم ! حـق دارم اشـك بریزم. تو چهار سـال پـرچـم بـرادر شـهـیـدت را بـه دوش كـشـیده اى و این بار چهارم است كه مجروح شده اى. دفعات قبل كه از جبهه برمى گشتى، هر طور بود، خودت را به گلزار شهدا مى رساندى و با حسین تجدید عهد به عیادت تو بیاید. مى دانم كه روح او در این سه شبانه روز همواره نزد تو بوده است.
از پـدرت نمى پرسى پسرم ! فكر مى كنى او این قدر بى فكر باشد كه تو سه روز اینجا بـاشـى و بـه دیدنت نیاید. وقتى مى رفت همه اش به یاد تو بود. من اشك هاى پدرت را كمتر دیـده ام، آن روز؛ امـا در فـرودگـاه مـوقع رفتن به وضوح مى دیدم در فراق تو مى گریست. باید همین امروز و فردا بیاید. نگران نباش پسرم ! به او گفته ام آنجا زیر ناودان طلا برایت دو ركـعـت نـمـاز بـخـوانـد. نمى دانم اگر مى دانست تو به این روز مى افتى، مى رفت یا نه ؟ ولى ایـن را مـى دانـم كـه از شـوق زیارت خانه خدا و حرم پیامبر(ص) و چهار امام مظلوم (ع) در ((بـقـیع))، سر از پا نمى شناخت. پدرت را كه شناخته اى ؟! مى دانم حالا سرش را به دیوار بـقـیـع گذاشته و براى مظلومیت جده اش زهرا(س) ضجّه مى زند. خوشا به حالش ! از من نپرس چرا نرفته ام. اگر خاطرات تلخ و شیرین را با تو مرور مى كرد. آمد و خدا دعاى منِ رو سیاه را مـسـتـجـاب كـرد و چـشـم هاى قشنگ تو، پس از چند روز باز شد. اگر من نباشم، چه كسى بر آن بوسه خواهد زد. آه ! انگار یادم رفته كه صورت زیباى تو جاى سالمى ندارد. باشد پسرم ! اگـر چـه دكـترها گفته اند به تو دست نزنم ؛ ولى تو مى دانى كه آنهافقط دكترند. مادر كه نیستند! اگر مادر بودند هیچ مادرى را از بوسیدن و بوییدن فرزندش منع نمى كردند. بالاخره اگـر نـتـوانـم صـورتـت را بـبـوسـم، دسـتـت را خـواهـم بـوسـیـد كـه تـو بـا ایـن دسـت دل مولایت حسین را شاد كرده اى.
سه شنبه 29/2/1388 - 11:58
مصاحبه و گفتگو
شـب از نـیـمه گذشته بود و این سومین شبى است كه بر بالینت به انتظار نشسته ام. پیش از این، بارها تو را روى این تختهاى سپید دیده بودم كه به گوشه اى چشم دوخته و درد پیچیده در جانت رابه جان مى خرى ؛ اما این بار سه روز است با من سخن نگفته اى، حتى اشاره اى نكرده اى. تنها تپش قلب تو است كه گلهاى امیدوار در باغ وجودم را با طراوت نگه مى دارد. چون تو نـیـز گلى از گلهاى وجودم هستى. مى دانم كه تو راضى نشده اى به من خبر برسد؛ فكر قلب بـیـمار مرا كرده اى لابد! اینك قلب من تویى كه بر تخت آرمیده اى. مادر به فدایت، عباس من ! رنـگت هم كه زرد شده است ! باید خون زیادى از بدنت رفته باشد! مطمئنم كه هدر نرفته است این خونهاى پاك. بالاخره دشمن را به خاك سیاه مى نشاند. سالهاى گذشته، چنین شبى تو و پـدرت در تدارك عید غدیر بودید. مثل فردایى كه خانه پر مى شد از بچه هاى مسجد و رزمنده هـایـى كـه تـو در طـول سـال بـه آنها وعده به بچه ها عیدى مى دادى كه یادت هست. همانها كه بـچه ها سر آنها كلى با تو شوخى مى كردند و تو نگران بودى كه تا آخر روز سكه داشته باشى و كم نیاورى. نگران نباش پسرم، امشب از جده ات زهرا(س) عیدیت را مى گیرم.
از آن لحـظـه كـه جـسـم مـطـهـرت را دیـده ام، خـواب را بـه چـشـمـانـم حـرام كـرده ام. اگـر خـدا قـبـول كـنـد، روزهـا را روزه بـوده ام و عـهـد كـرده ام تا زمانى كه تو نتوانى آب بنوشى و این لبـهـاى خـشـكـیده ات را با قطره اى آب، طراوت بخشى، روزه بگیرم. نمى دانم به تو نگاه كنم یا به آن صفحه روشن آبى رنگ كه نمى دانم چیست ! به من گفته اند تا خط روى آن صاف نـشـده، امـیـد هـسـت و مـن سه شب است به آن چشم دوخته ام. پرستارها؟! آنها را هم قانع كرده ام، عباس من ! آنها نیز دانسته اند كه من تحملش را دارم. براى آنها گفته ام كه برادر شهیدت حسین را چگونه تقدیم كرده ام.
سه شنبه 29/2/1388 - 11:57
آموزش و تحقيقات
MP4 مخفف MEPG-4 استاندارد ISO/IEC است كه توسط MEPG(Group Moving Picture Expert) ارائه شده است.این كمیته توسعه MPEG-1 و MEPG-2 را نیز بر عهده داشته است.
این استانداردها تاثیر چشمگیری بر صنعت چند رسانه ای هاو به خصوص در ارایه فیلم های ویدیویی روی CD و تلویزیون های دیجیتالی داشته اند. MEPG4 نتیجه تلاش بین المللی دیگری با صدها محقق و مهندس در سرتاسر جهان است كه با اسم 14496 ISO/IEC در اكتبر 1998نهایی شد و در اولین ماههای 1999 استاندارد گردید.البته پس از آن نسخه هایی از این استاندارد ارایه شده است و هنوز كار روی این استاندارد ادامه دارد.
موفقیت MPEG-4 در سه حیطه اساسی زیر است:
>تلویزیون های دیجیتالی
>برنامه های كاربردی گرافیكی متعامل با كاربر
>چند رسانه ای های متعامل باكاربر (در دسترسی های اینترنتی)
MPEG-4مؤلفه های تكنولوژیكی استاندارد شده ای در اختیار قرار می دهدكه امر یكپارچگی محصول توزیع و دسترسی به محتویات را ممكن می سازد.اطلاعات تخصصی تر در مورد این استاندارد می تواند در سایت آن به این آدرس یافت شود: http://mepg.telecomitalilab.com.(البته در تایپ آدرس دقت داشته باشید كه آدرس این سایت نسبت به بزرگی وكوچكی حروف حساس است).
MP4 یكی از مصطلح ترین مخفف هایی است كه به جای MPEG-4 بكار رفته است.
Div X نیز از همین استاندارد پیروی می كنند. این اسامی به عنوان قالب هایی برای فشرده سازی امكان ذخیره ی فایل ها با حجمی حتی كمتر از فایلهایی با قالب DVD (تقریبا 10 درصد حجم اصلی فایل)امكان پذیر می شود كه به راستی در اینترنت یك مزیت محسوب می شود.یك فیلم دو ساعته با صدایی با كیفیت خوب یك CD صوتی را می توان تنها در یك CDجای داد.البته خوب است خوانندگان بدانند كه MP4 برای پخش كننده هاbrodcasters)) طراحی شده بود تا با بهبود پخش زنده ویدئو در اینترنت در این راه به موفقیت بیش تری دست یابند.به عبارت دیگر هدف این بود كه این قالب تنها برای پخش روی اینترنت حفظ شودو امكان ذخیره آن نباشد و بدین ترتیب سایت هایی مانند napster دیگر به وجود نمی آمدند تا حق كپی رایت را نادیده بگیرند.اما با دسترسی هكرها به اطلاعات مربوط به آن در سایت ماكروسافت و پخش آن روی اینترنت این رویا به تحقق نپیوست.البته هنوز مشكلات ذخیره فایل ها بدین فرمت حل نشده است و به عنوان مثال اگر بخواهید فیلم های DVDرا به Div X تبدیل كنید لازم است كه ابتدا كدینگ Div Xرا دراختیارداشته باشید(بدیهتا)والبته به فضایی معادل6گیگابایت هارد دیسك یك درایو DVDیك CD Writer و صبری معادل با 12ساعت نیازخواهید داشت.
در زمینه فشرده سازی صوتی MP4به مفهوم " MEPG-4 AAC" است كه در این استاندارد افت كیفیتی در صدا مانند ’ MEPG-2 Aac’ وجود نخواهد داشت زیرا نرخ رشته بیتی دقیقا یكسان خواهد بود.البته MP4 می تواند قالب های MEPG-2 وحتی MP3 را در بر بگیرد. برای پخش آهنگ های ذخیره شده با این استاندارد به نرم افزار های جدیدی نیاز نیست و winamp از نسخه2به بعد و footbar2000 با pluginهای مناسب و quick Time 6.0و Windows Media Playerبا فیلتر 3ivx DirectShow یا Envivio Tv می توانند این قالب را پخش كنند.البته پخش این آهنگ ها به نوع كدینگ و نرم افزار نوشتن آن نیز بسیار بستگی دارد.به عنوان مثال نرم افزار MP4creator قابلیت های بیش تری برای ایجاد این قالب فایل نسبت به winamp دارد و پخش كننده های بیش تری قادر به باز گشایی كدینگ آن هستند.برای انتقال این نرم افزار و كسب اطلاعات بیشتر می توانید به آدرس http://faac.sourceforge.net/wiki.index.php?page=mp4creator مراجعه كنید.
در حالی كه هنوز این استاندارد به بهره برداری كامل نرسیده است در سایت كمیته MEPG می توانید مطالبی را در مورد MEPG-7 و MEPG-21 پیدا كنید.
این مطالعات یك سوال رادر ذهن بشر ایجاد می كند كه آیا او روزی می تواند تمام آرشیو و كلكسیون موسیقی خود را تنها روی یك یا دو Cdكامل ذخیره كند؟
شما فكر می‌‌كنید چقدر با آن روز فاصله داشته باشیم.
iritn بخش مقاله IRITN
سه شنبه 29/2/1388 - 11:55
دانستنی های علمی
خبرگزاری جمهوری اسلامی: پژوهشگران اسپانیایی می گویند انجام كارهای ذهنی پیچیده موقع رانندگی, خطرناك است.
به گزارش «بی. بی. سی» تحقیقات انجام شده بر روی رانندگان نشان می دهد فكركردن زیاد می تواند توانایی تشخیص و واكنش مناسب راننده در برابر بروز مشكلات بالقوه را بسیار كاهش دهد.
این تحقیق همچنین نشان داد صحبت كردن با تلفن همراه بدون گوشی به اندازه صحبت كردن با سایر سرنشینان خودرو خطرناك است و میزان خطر آنها بستگی به نوع گفتگو دارد. اگر گفتگو خیلی پیچیده, داغ یا تند باشد, احتمال به خطر افتادن سلامت سرنشینان خودرو وجود دارد.
مشروح این مطالعه در مجله «روانشناسی تجربی» به چاپ رسیده است
سه شنبه 29/2/1388 - 11:53
شهدا و دفاع مقدس
باید از مظلومیت شهدای گمنام خون گریست آنان كه برای اعتلای كلمه الله خانه و كاشانه خود را رها كردند و رفتند تا ما آزاد باشیم. كدام كلام می‏تواند بیانگر عمق‏مظلومیت این گمنامان نام‏آور باشد.مهم نیست كه اصحاب گمنام امام زمان (عج) و شهدای والامقام ما چه كسانی هستند، و از كدام سرزمینند، مهم آن است كه اینان جوانان پاك‏باخته‏ای بودند كه علیه دقیانوس زمانشان به هجرت روی آوردند و جهاد كردند و اخلاص را به نهایت رسانده و حتی با پلاك هم قهر كردند.مهم آن است كه حنابندان خون و حجله‏گاه خاك و دامادی آخرت را بر همه دنیا و متاع آن ترجیح دادند تا به ما بگویند كه رسم جوانی و جوانمردی چیست.آنها سفیر غفلت‏زدائی هستند. شاید اگر این گلهای گمنام آن روزها به خاك سپرده می‏شدند امروز ما برای غبارزدائی از جان و دل، هیچ نداشتیم. اگر اینها نبودند نسل امروز با شهادت و خون و ایثار ارتباطش قطع می‏شد.شهدای عزیز ما نیز از نام‏داری و اسم و رسم دل‏خوشی ندارند و گمنامی را انتخاب كرده‏اند تا از هر آنچه غیر خداست دل ببرند.آفرین بر شما مردم به حق این شهیدان گمنام عارفید و با عرفان خویش قبور مطهر آنان را زیارتگاه نمودید و امروز ما بر این تپه كه دیگر نامی دارد و بنام شهدای گمنامی مسمی شده گرد آمده‏ایم تا با صدای برخاسته از اعماق دلمان حیات طیبه شهیدان در جنات الهی را شهادت دهیم و بگوئیم شهیدان زنده‏اند الله‏اكبر. و بدا بحال مسئولین كه نسبت به آنان بی‏تفاوتند.در فاصله نه چندان دور بر فراز دامنه كوه خضر نبی (ع) چهارده لاله گمنام و بی‏نشان در آغوش خاك آرمیده‏اند پرستوهای خسته‏دلی كه بر بالای آن مكان مقدس و در جوار مسجد خضر نبی (ع) بال گسترانیده‏اند شقایقهای سرخ‏رنگی كه با ایثار و از خودگذشتگی گلبرگهای وجودشان ذره ذره پرپر شد تا ما را در آرامش خیال و رفاهی همیشگی روزگارمان را سپری كنیم.مدتی افتخار میزبانی تعدادی از مربیان قرآن كریم یكی از شهرهای جنوبی استان فارس را داشتیم. یكی از تقاضای مكرر آنها زیارت حرم مطهر شهدای گمنام بود كه بالاخره در روز پایانی دوره، سعادت نصیب شد و همگی به زیارت حرم مطهر شهدای گمنام نائل آمدیم، همه در گوش چیزهایی به هم می‏گفتند و اظهار تاسف می‏كردند، وقتی علت را جویا شدیم بالاتفاق می‏گفتند ما فكر كرده‏ایم شهدای گمنام قم گنبد و بارگاه دارند چرا اینقدر غریب هستند؟ در شهر ما حرم مطهر شهداء را آباد كرده‏اند، چرا قم در این امور از همه عقب است؟هر كدام به نوعی اعتراض داشتند. حقیر كه كاره‏ای نبودم مقداری كنجكاو شدم چرا شهری كه مسئولینش بی‏تفاوت هستند تقاضای دفن شهداء گمنام دارند و چرا آنها را تنهاگذاشته‏اند با پیگیری در مطبوعات دریافتم كه آنها وعده‏های زیادی داده بودند اما چون منفعت خویش را در آن ندیده بودند شهداء را رها كرده‏اند، برای اینكه حرف مستند باشد به مطبوعات مراجعه بفرمائید:-1 هفته‏نامه‏19 دی مورخ 8.2.81سردار باقرزاده)در نظر است بنای یادبود زیبایی بر فراز این شهیدان در بالای كوه خضر ایجاد گردد (.-2 روزنامه جمهوری اسلامی مورخ‏15.2.81 هفته‏نامه بعثت نشریه پیروزی شماره 56 (از سوی استانداری قم مبلغ یك میلیارد ریال جهت ساخت و ساز و فضاسازی محدوده حرم مطهر شهدا اختصاص یافته (.-3 پیام قم 8.2.81 (سردار عراقی فرمانده لشكر17 علی بن ابی طالب: بنای یادبودی نیز به مناسبت هشت سال دفاع مقدس و شهداء نیز در این منطقه احداث می‏شود (.ولی امروز حرفهای همه آنها فقط یك شوخی بیش نبود.امروز با تمام وجود احساس مظلومیت و غربت شهدا می‏شود چرا همه نهادها و مسئولین كنار رفتند، چرا به دنیاسازی روی آورده‏اند.چرا در كنار حرم مطهر شهدای گمنام دستگاهی مسئول با تمام قدرت شبانه‏روزی در امر دنیاسازی تلاش می‏كنند.چرا وعده‏هائی كه داده‏اند عمل نكرده‏اند چرا امروز ارزشها را نادیده می‏گیرند، بیائیم پیمانی دوباره و تجدید عهدی حكم و استوار ببندیم كه از ارزشها حمایت كنیم امروز كه تهاجم فرهنگی قلب فرزندانمان نشانه رفته از خواب بیدار شویم. به امید آن روز.
سه شنبه 29/2/1388 - 11:53
دانستنی های علمی
روزی كه قرار بود سپه ترور شود، دو نفر از زبر دست‏ترین تیربندان مأمور شده بودند نزدیك در ورودی مجلس پشت اتومبیل حضرت اشرف مراقب باشند و اسلحه خود را زیر عبا حاضر نگهدارند تا به محض خارج شده رضاخان از مجلس او را با تیر بزنند.
در همان موقع چند نفر دیگر مأمور بودند در محوطه جلو نگارستان بین مردم پراكنده شده و به محض شنیدن صدای تیر از جاهای مختلف شلیك كنند تا به این وسیله وحشت و آشوبی در ازدحام ایجاد شود و مأمورین نفهمند كجا به كجاست.
من (منتخب‏السلطان) و یكی دونفر دیگر صبح همان روز صلاح ندیدیم كه یك چنین كار مهمی را ولو به نفع مملكت باشد به اعتقاد آدم غیر معتمدی مثل پسر معتمدالسلطنه (قوام‏السلطنه) انجام دهیم. این بود كه به زحمت هر طوری بود سردار انتصار را پیدا كردم و قضایا را به او گفتم او گفت: فورا خود را به آن دو نفر تروریست برسانید و بگوئید كه فعلا دست نگهدارید تا دستور ثانوی.
ما با شتاب خودمان را به نگارستان رسانیدیم، ازدحام عجیبی بود و به سختی می‏شد جلو رفت.
از دور یكی از تروریستها را دیدم كه در پشت اتومبیل با عبا ایستاده و چشمش را به در مجلس دوخته است هنوز ما چند قدمی به زحمت جلو نرفته بودیم كه از حركت قراولان معلوممان شد ارباب دارد می‏آید...
ای داد و بیداد چه بكنیم تا ما بخواهیم مردم را عقب كنیم و جلو برویم كار از كار خواهد گذشت..مأیوس و وحشت‏زده در جای خود خشك شدیم تا اقلا توجه مردم را به خود جلب نكنیم.
از قضا و از بخت سردار سپه درست در وسط مجلس سیدی عریضه‏ای به سردار سپه داد و او را چند دقیقه به حرف كشید و به این طریق من خودم را به آن دو نفر عبائی رسانده و از آنجا دورشان كردم.
گفتنی های تاریخ علی سپهری اردستانی
سه شنبه 29/2/1388 - 11:52
دنیای گیاهان و حیوانات
دانشمندان استرالیایی گمان می‏كنند رمز معمای یكی از كهن‏ترین حوادث جنایی در جهان را گشوده‏اند.آنها می‏گویند معاینه جسد پنج هزار ساله یك شكارچی عصر یخ به نام (اوتزی) نشان می‏دهد كه وی از پشت سر هدف اصابت تیر قرار گرفته است.محققان در دانشگاه كوئینزلند برای درك آخرین رویدادهای زندگی اوتزی كه جسد منجمد او 12 سال قبل در ناحیه دور افتاده‏ای در كوه‏های آلپ ایتالیا پیدا شد، به تجزیه (دی ان ای) بدن او پرداخته‏اند.این مطالعات نشان می‏دهد كه او در نتیجه یك درگیری كشته شده و مرگ او، قتل نبوده است. این پاسخ می‏تواند دیرینه‏ترین پرونده جنایی جهان را برای همیشه ببندد.كشف اوتزی كنجكاوی جامعه علمی را برانگیخت و در آن هنگام بسیاری از كارشناسان نظر دادند كه سرنوشت او می‏تواند نخستین نمونه ثبت شده از یك مورد قتل در جهان باشد.اما دكتر یان فیندلی، از مركز پژوهش‏های در بریزین استرالیا گفت: ما به تحلیل نمونه از كارد، تبر و جامه گرفته شده بود پرداختیم كه نشان داد نمونه‏های خونی به چند آدم مختلف تعلق دارد. همچنین نمونه خون دو انسان دیگر روی سرنیزه‏ای كه كنار جسد اوتزی پیدا شد مشاهده می‏شود. دانشمندان می‏گویند این نشان می‏دهد كه او به قتل نرسیده، بلكه وارد حریم یك قبیله دیگر شده و با اعضای آن وارد نزاع شده است. دكتر (تام لوی) مدیر موسسه زیست‏شناسی مولكولی دانشگاه كوینزلند گفت كه اوتزی دو تیر به سوی دشمنانش پرتاب كرده و هر بار سلاح ارزشمند خود را از بدن آنها خارج كرده است. وی گفت: او احتمالا با افراد دیگری وارد زد و خورد شده و نهایتا از پشت هدف اصابت تیر قرار گرفته است. به نظر می‏رسد او زخم‏هایی در سطح دست داشته باشد و زخم‏های دیگری كه حاكی از نبرد تن به تن شدید او با دیگران است.جسد اوتزیی در سال 1991 توسط گروهی از كوهنوردان در كوه‏های آلپ ایتالیا كشف شد. ابتدا تصور شد او یك كوهنورد معاصر است اما با كشف تبر و تیردان او در آن حوالی و مطالعات علمی نشان داد عمر او به پنج هزار سال می‏رسد.
سه شنبه 29/2/1388 - 11:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته