اهل بیت
منكه هستم سائلى بر خوان انعام شما
از ازل شیرین شده كام من از نام شما
اینكه من دیوانه باشم آن هم از عشق خدا
بوده در آغاز خلقت حُسن اقدام شما
گر شكسته بال مىخواهى بیا بنگر مرا
فطرسى بشكسته پر هستم سر بام شما
اى كه گفتى آب كم جو تشنگى آور به دست
اى كه مىریزد عطش از باده جام شما
تشنگى خواهم من امشب اى خداىتشنگى
تا كه جان خود فدا سازم براى تشنگى
بى سرو سامان شدم تا كه تو سامانم دهى
كافر محضم من امشب تا كه ایمانم دهى
بى سوادم بهره از قرآن ندارم ذرهاى
آمدم اى روح قرآن فهم قرآنم دهى
زنده جاوید گردد هر كه باشد كشتهات
دوست دارم تا بمیرم از دمت جانم دهى
فطرسم، حرّم، گنه كارم، پشیمانم حسین
آمدم تا طعم شیرینى ز گفتارم دهى
احتیاج من ندارد انتها اى ذوالكرم
مىبرم نام تو را تا كه شود اینجا حرم
اى كه هستى محور حبّ و ولاى اهل بیت
عشق تو ما را نموده مبتلاى اهل بیت
بى تو نامى از خدا هم در میان ما نبود
بى تو مىافتاد از رونق صداى اهل بیت
اى كه مردانه دل از پروردگارت بردهاى
نیست عاشق بر تو مانند خداى اهل بیت
تا كه نامت مىشود جارى به لبها یا حسین
جمع ما گیرد دگر حال و هواى اهل بیت
گر نبودى اسم غفّار خدا معنا نداشت
عفو و رحمتدر میان هر دوعالم جا نداشت
شد مدینه كربلا تا كه به دنیا آمدى
مادرت شد مبتلا تا كه به دنیا آمدى
مصطفى شد بوسه چین از حنجر وحلقومتو
چشمها شد پر بكا وقتى به دنیا آمدى
گفت این طفلازمناستومنازاویمبینجمع
رازها شد بر ملا وقتى به دنیا آمدى
بهترین معناى رحمان و رحیم امشب بود
مىدهد عیدى خدا وقتى به دنیا آمدى
عید عفو و رحمت آمد عید غفران آمده
ذكر تسبیح ملك زین پس «حسین جان»آمده
رمز صبر انبیاء عشق تو بوده یا حسین
نام تو صاحبدلان را دل ربوده یا حسین
میهمانى خدا گر خاص مىشد بر رسل
حق پذیرایى به روضه مىنموده یا حسین
اولین بارى كه باب توبه واشد در جهان
نام زیباى تو این در راه گشوده یا حسین
هر كه را حق از براى بندگى كرده جدا
نام تو بر قلب و جان او سروده یا حسین
جز سعادت نیست عاشق بر رُخ ماهت شدن
جز شهادت نیست راه خاك درگاهت شدن
حق آن لحظه كه بوسیده پیمبر حنجرت
حق آن شورى كه افتاده به قلب مادرت
حق بابایت على و گریه مردانهاش
حق آن جمعى كه گردیده سراسر مضطرت
حق جبریل و سلامى كه ز بالا آورد
حق فطرس آن دخیل گاهوار اطهرت
حق آن شیرى كه از كام پیمبر خوردهاى
حق اسمى كه تو را گشته نصیب از داورت
یك گره بر دل بزن تا صد گره را واكنى
زشتى ما را به زیبایى خود زیبا كنى
http://zajje.blogfa.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:33
اهل بیت
بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند
زخمها لاله باغ بدنش را بردند
نیزهها بر عطشش قهقهه سر مىدادند
خندهها خطبه گرم دهنش را بردند
این عطش یوسف معصوم كدامین مصر است
كه روى نیزه بوى پیرهنش را بردند
تا كه معلوم نگردد ز كجا مىآید
اهل صحراى تجرّد كفنش را بردند
دشنهها دوروبر پیكر او حلقه زدند
حلقهها نقش عقیق یمنش را بردند
چهرهها یا همه زردند وَ یا نیلى رنگ
شعلهها سبزى رنگ چمنش را بردند
بت پرستان ز هراس تبر ابراهیم
جمع گشته تبر بت شكنش را بردند
بادها سینه زنان زودتر از خواهر او
تا مدینه خبر سوختنش را بردند
یوسف، آهسته بگوئید نمیرد یعقوب
گرگها زوزه كشان پیرهنش را بردند
http://zajje.blogfa.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:32
اهل بیت
كجاست كعبه اگر مسجدالحرام تویی تو
قسم به كرببلا حج من تمام تویی تو
همه نمازی و نِِیت ، قِِیام توست قِِیامت
شهِِید ظهر تشهد توِِیِِی ، سلام تویی تو
سر برِِیده و آیات بِِینات ؟ چه حالی !
یقین كه ركن ِِیمانی توِِیِِی ، مقام تویی تو
به سعی سجده به گودال قتلگاه تو رفتم
نه سر برآورم از سجده تا امام تویی تو
تو بیت اولی و كربلاست اول بِِیتم
تو بیت آخرِِی و آخر كلام تویی تو
http://zajje.blogfa.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:31
اهل بیت
آن نى، كه بر آن خشكْ نیستان مى خورد
آب از لب جوىِ لب و دندان، مى خورد
لبْ تشنه، ز جویبار قرآن مى خورد
مى خورد فراوان و، فراوان مى خورد!
http://www.emam8.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:30
اهل بیت
به دلم باز هوای تو کند غوغایی
از غمت، گشته درون دل من بلوایی
ای شهنشاه دو عالم یا حسین ابن علی
شعله ور تر بنما این شرر شیدایی
یا حسین ای شرف هستی و هر آنچه که هست
همه جا گشته ام و نیست چو تو مولایی
یک اباالفضل تو لیلا شده، عالم مجنون
چه کسی دیده که لب تشنه بود سقایی
یا حسین! جانم اگر نیست گران لیک پذیر
مردن از داغ تو نبود سخن بی جایی
از غمت حضرت آدم به همه عمر گریست
گریه ی بر تو دهد بر دل و جان پایایی
جاودان هستی و هر آنکه بمیرد از عشق
می دهد نام نکویش به فلک پویایی
ای حسین ای شه لب تشنه تو را می خواهم
زنده کن جان مرا با نفس عیسی یی
کربلا را ز تو می خواهیم و اکنون ای یار
تو برآورده کن آن را به ید بیضایی
من عزادار تو هستم نیش ها نوش دلم
گر کند سخره مرا جاهل و هر دانایی
گریه ی بر تو حسینا عشق می زاید و شور
هر کجا هست تحول تو به حق آنجایی
ای سلاطین جهان خاک کف پای درت
فخر داری به همه چون تو گل زهرایی
مهربان تر به من ای از پدر و از مادر
می شود مست شوم با نگه شهلایی
جان عباس علمدار، همان ماه غریب
یاریم کن که شوم تا ابد عاشورایی
هادی قهرمانی
http://zajje.blogfa.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:29
اهل بیت
حسینا کربلایت عرش اعلاست
پذیرای محبان تو زهراست
حسینا هیئت تو باب روضه است
که اسباب خداجویی مهیاست
حسینا بی تو هیچم بی تو پستم
که بی تو نوکر آلوده رسواست
حسینا پیش مردم گر عزیزم
تمام احترامم از تو آقاست
حسینا هر چه خواهم در محرم
برای من مهیا بی تمناست
حسینا شهرما غرق گنه بود
ولی بایاد بنگر چه زیباست
حسینا اشگ را ازمانگیری
که این سرمایه ما هردودنیاست
حسینا هر که زیر خیمه توست
امان دارد که زیر دست سقاست
حسینا با تو خواهم ماند ، ارباب
تورا تا حشر خواهم خواند ارباب
http://zajje.blogfa.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:28
اهل بیت
آفریدند مرا تا که گدایت باشم
سائل دائمی دست عطایت باشم
آفریدند مرا از تو بگیرم عصمت
شیعه چشم و دل غرق عزایت باشم
تا خدا هست تو هم باقی بالله هستی
می شوم مثل تو گر ازشهدایت باشم
چون عزای تو بقای همه دین خداست
آمدم گرمی این بزم عزایت باشم
تو قتیل العبراتی که خدا فرموده:
«ای حبیبم من الله بهایت باشم»
گر نشد زنده بیایم به حریمت مددی
تا که مدفون شده در کرببلایت باشم
اشک ما تلبیه ماست به حل من ناصر
داده ای اذن که این گونه فدایت باشم
شدی آواره که اسلام نگردد تحریف
کاش آوراه این حکم ولایت باشم
جواد حیدری
http://zajje.blogfa.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:27
اهل بیت
الا خورشید عالمتاب ،ارباب
قرار هر دل بیتاب، ارباب
نه تنها من که دیدم آفرینش
تو را میخواندت ارباب، ارباب
به هر ابری که افتد چشم مستت
از او بارد شراب ناب، ارباب
تو آن بودی که هر شب در بر تو
گدایی میکند مهتاب ،ارباب
من آن در را که غیر از او دری نیست
کنم با قلب دقالباب، ارباب
بیاد چشم تو بیمارم امشب
طبیبا بر سرم بشتاب، ارباب
اگرچه ریزه خوارم بازگویم
بیا امشب مرا دریاب ،ارباب
به بیداری اگر قابل نباشم
مرا امشب بیا در خواب، ارباب
چو شمعی در هوای کربلایت
دلم شد قطره قطره آب، ارباب
ز چشمانم از این چشم انتظاری
چکد هم اشک هم خوناب، ارباب
حاج حیدر توكلی
http://zajje.blogfa.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:27
اهل بیت
ای شه غرق به خون من به فدای سر تو
جان مادر به فدای تو و چشم تر تو
جای مهمان نشنیدست و کسی کنج تنور
مطبخ خولی دون گشته چرا بستر تو
از پی دیدنت ای شه زگلستان بهشت
تا تنور آمده با آه و فغان مادر تو
آخر ای خسرو مظلوم و گناه تو چه بود
که لب تشنه بریدند و سر از پیکر تو
ساربان کرد و جدا دست تو ای دست خدا
بجدل انگشت برید از پی انگشتر تو
سرت اینجا و تن پاک و تو در کربلا
به سرت گریه کنم یا به تن اطهر تو
ای شه تشنه چرا بی کس و تنها شده ای
گوچه شد قاسم ناشاد و علی اکبر تو
گیسوانی که زدم شانه به صد ناز ونیاز
غرق خون کرد چرا قاتل بد اختر تو
من که از بهر تو این گونه پریشان شده ام
وای و بر حال دل خواهر غم پرور تو
ای دریغا تو شدی کشته کشته و باشد به وطن
چشم وبر راه تو صغرای حزین دختر تو
http://zajje.blogfa.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:26
اهل بیت
باز طوفانی شده دریای دل
موج سر بر ساحل غم میزند
باز هم خورشید رنگ خون گرفت
بر زمین نقشی ز ماتم میزند
باز جام دیده ها لبریز شد
باز زخم سینه ها سر باز کرد
در میان ناله و اندوه و اشک
حنجرم فریادها آغاز کرد
می نویسم شرح این غم نامه را
داستان مشک و اشک و تیر را
می نویسم از سری کز عشق دوست
کرد حیران تیغه شمشیر را
گوئیا با آن همه بیگانگی
آب هم با تشنگان بیگانه بود
در میان آن همه نامردمی
اشک آب و دیده ها پیمانه بود
تیغ ناپاکان برآمد از نیام
خون پاکی دشت را سیراب کرد
خون خورشید است بر روی زمین
کآسمان تشنه را سیراب کرد
می شود خورشید را انکار کرد؟
زیر سم اسبها در خاک کرد؟
می شود آیا که نقش عشق را
از درون سینه هامان پاک کرد؟
گر نشان عشق را گم کرده ایم
در میان آتش آن خیمه هاست
گر به دنبال حقیقت میرویم
حق همین جا حق به روی نیزه هاست
گریه ها بر حال خود باید کنیم
او که خندان رفت چون آزاد شد
ما سکوت مرگباری کرده ایم
....او برای قرنها فریاد شد
بازهم در ماتم روی حسین
باز هم در سوگ آن آلاله ایم
یادتان باشد حیات عشق را
وام دار خون سرخ لاله ایم
بهزادحیدری
http://zajje.blogfa.com
چهارشنبه 1/9/1391 - 0:24