دعا و زیارت
چرا در اسلام، ارزش عمل به نیّت آن است و قبولى عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است؟
در كارهاى دنیوى نیز ارزش كارها، به نیّت آنها بستگى دارد. به این مثالها توجّه كنید:
جرّاح و چاقوكش هر دو شكم پاره مىكنند، امّا كار جراح، خدمت است و كار چاقوكش جنایت.
همین جرّاح مىتواند براى پول كار كند و مىتواند براى نجات یك انسان كار كند، هر كدام از این هدفها نیز ارزش مخصوص به خود دارد.
مثالى دیگر:
یك لیوان آب را به سه نفر عرضه مىكنیم؛ یكى نمىخورد، چون میل ندارد، دیگرى نمىخورد چون قهر كرده است، سومى نمىخورد و مىگوید: نفر چهارم از من تشنهتر است، آب را به او بدهید! این سه نفر، در ننوشیدن آب یكسانند ولى به خاطر آن كه هدفهاى آنها متفاوت است، ارزش كارشان نیز تفاوت دارد.
در اسكناسها نخى است كه نشانه اصالت اسكناس و وسیله جدایى اسكناس اصلى از قلابى است، در عبادات نیز باید ریسمانى محكم میان بنده و خدا باشد كه همان قصد قربت و اخلاص است. اگر آن نخ نباشد یا پاره شود، رابطه انسان با خدا قطع و عمل مقبول نیست.
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 19:37
دعا و زیارت
چه كنیم تا در دنیا راحت زندگى كنیم؟
قرآن مىفرماید: «لِكَیلا تَأسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم»(سوره حدید، آیه 23) آن گونه باشید كه اگر چیزى را از دست دادید، تأسّف نخورید و اگر چیزى به شما دادند، شاد نشوید. راستى آیا مىشود انسان اینگونه متعادل باشد كه دادنها و گرفتنها در او اثرى نگذارد؟
كارمند بانك، یك روز مسئول دریافت پول مردم مىشود و روز دیگر مسئول پرداخت پول به مردم مىشود. نه آن روزى كه پول مىگیرد خوشحال است و نه آن روزى كه مىپردازد، ناراحت. زیرا او مىداند هر دو روز، امانتدارى بیش نبوده است.
مثالى دیگر:
براى لاستیك تراكتور، حركت در زمین هموار و غیر هموار یكسان است، ولى براى لاستیك دوچرخه، تفاوت دارد.
نشستن و برخاستن یك گنجشك، روى شاخه گل اثر مىگذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد.
آرى، انسانهاى بزرگ به خاطر سعه صدرى كه دارند، مسایل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد.
امام حسینعلیه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تیر كه به سویش رها شد و دهها داغى كه دید، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى كه كوچكترین حركت، ما را از نماز یا خشوع باز مىدارد.
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 19:37
دعا و زیارت
بشر چه نیازى به كتاب آسمانى دارد؟
تمام كارخانجات دنیا براى تولیدات خود دفترچه راهنما تهیّه و در كنار محصولات به مشتریان ارائه مىدهند. این دفترچهها مشتریان را راهنمایى مىكند كه چگونه از آن كالا بهرهمند شوند.
نویسنده این دفترچهها كیست؟ آیا جز طراح و سازنده، فرد دیگرى صلاحیّت نوشتن آن را دارد؟ هرگز!
ما نیز سازنده و آفریدگار داریم كه براى راهنمایى ما، دفترچهاى به نام قرآن نازل كرده است و دیگرى حق قانون گزارى بر خلاف آن را ندارد، زیرا فقط سازنده مىداند كه چه ساخته و تنها اوست كه به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهرهگیرى صحیح و آفات و موانع رشد آن را مىداند: «ألا یَعلم مَن خَلق و هو اللّطیفُ الخَبیر»( سوره ملك، آیه 14)
كسانى كه به جاى قانون خداوند به سراغ قوانین بشرى مىروند مانند كسانى هستند كه دفترچه راهنماى سازنده را كنار گذاشته و از دیگران نحوه استفاده از آن را مطالبه مىكنند.
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 19:37
دعا و زیارت
اینكه خداوند فقط كار افراد با تقوى را مىپذیرد، سبب دل سردى و یأس افراد عادّى یا گناهكار نمىشود؟
اولاً اینكه قرآن مىفرماید: «إنّما یَتقبّل اللّه من المتّقین»(سوره مائده، آیه 27)، تقوا درجاتى دارد. به همین دلیل، كلمه (أتقى) یعنى با تقواتر، در قرآن آمده است: «انّ أكرمكم عند اللّه أتقاكم»( سوره حجرات، آیه 13.) و اكثر افراد عادّى و خلافكار هم مرحلهاى از تقوى را دارا مىباشند و گرنه هیچ كار خیرى انجام نمىدادند و از هیچ گناهى دست برنمىداشتند.
ثانیاً اگر گفتند دولت فقط فارغ التحصیلان دانشگاه را مىپذیرد، مراد آن است كه شرط استخدام رسمى، فارغ التحصیل دانشگاه بودن است، نه اینكه دیگران حقّ هیچ گونه كارى ندارند و یا اگر كارى انجام دهند، پاداششان ضایع مىشود.
ثالثاً پذیرش عمل نیز درجاتى دارد: قبول عادّى، قبول شایسته، «بقبول حسن»( سوره آلعمران، آیه 37) و قبول برتر كه در دعا مىخوانیم: «و تقبّل باحسن قبولك»(دعاى وداع ماه رمضان.) بنابراین، هركس به مقدار تقوایى كه دارد كارش قبول مىشود.
به همین دلیل پاداشهاى قرآن نسبت به افراد و كارها و شرایط، متفاوت است؛
بعضى كارها پاداش دو برابر دارد: «ضِعفَین»(سوره بقره، آیه 265)
بعضى كارها پاداش چند برابر دارد: «أضعافاً»(سوره بقره، آیه 245)
بعضى كارها پاداش ده برابر دارد: «فله عَشرُ أمثالها»(سوره انعام، آیه 160)
بعضى كارها پاداش هفتصد برابر دارد: «كمَثل حبَّة أنبَتَت سَبع سَنابِل فى كلّ سُنبلَةٍ مِأةُ حَبّة»(سوره بقره، آیه 261)
بعضى كارها پاداشى دارد كه هیچ كس، جز خدا آن را نمىداند: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم»(سوره سجده، آیه 17)
و این تفاوتها بر اساس تفاوت نیّت و نوع كار است.
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 17:35
دعا و زیارت
امر به معروف و نهى از منكر، وظیفه همه مسلمانان است یا گروهى خاص؟
براى ماشینى كه در مسیر یك طرفه بر خلاف همه رانندگى مىكند، دو نوع برخورد لازم است: یكى آنكه تمام رانندگان با بوق و چراغ مخالفت خود را با كار او اعلام كنند، دوم آنكه پلیس، راننده را جریمه كند.
قرآن نیز هم تمام مسلمانان را به امر به معروف و نهى از منكر سفارش كرده و فرموده است: «كُنتم خَیرَ اُمّة اُخرِجَت للنّاس تَأمرون بِالمَعروف و تَنهَون عن المنكر»(سوره آلعمران، آیه 110) شما بهترین امّتى هستید كه جلوه كردهاید به شرط آنكه امر به معروف و نهى از منكر كنید.
و در جاى دیگر مىفرماید: از میان شما مسلمین گروهى ویژه باید مسئول امر به معروف و نهى از منكر شوند. «ولتكن منكم اُمّة یَدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و یَنهون عن المنكر»(سوره آلعمران، آیه 104.)
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 17:33
دعا و زیارت
آیا هر مسلمانى، مؤمن است یا آنكه میان اسلام و ایمان تفاوت است؟
در قرآن، یكجا مىخوانیم كه مردم وارد دین مىشوند: «یدخلون فى دین اللّه افواجا»( سوره نصر، آیه 2) و در جاى دیگر به كسانى كه شعار دیندارى مىدادند گفته مىشود: هنوز ایمان وارد دلهاى شما نشده است: «ولمّا یدخل الایمان فى قلوبكم»(سوره حجرات، آیه 14) یعنى دین باید وارد مردم شود.
آرى، دیندارى مراحلى دارد: مرحله گرم شدن، مرحله داغ شدن و مرحله پخته شدن. هر گرم و داغى، سرد مىشود ولى هیچ پختهاى خام نمىشود.
ورود مردم در دین آسان است؛ هركس بگوید: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»، مسلمان است. این مرحله گرم شدن است. امّا بالاتر از گرم شدن، داغ شدن است. اصحاب پیامبر با احساس و هیجان داغى به جبههها مىرفتند و حاضر بودند در كنار پیامبر جان فشانى كنند. ولى قرآن به آنها مىگوید اگر دین دارید، خمس غنائم جنگى را بدهید: «واعلموا انّما غَنمتُم من شىءٍ فانّ لِلّه خُمُسَه و للرّسول... انْ كنتم آمنتم باللّه»(سوره انفال، آیه 41.)
آرى، كسانى كه شهادتین مىگویند و حتى در جبههها كنار پیامبر مىجنگند، ممكن است در مسایل مالى آسیبپذیر باشند كه قرآن مىفرماید: در كنار شهادتین و جبهه و نماز، حق خدا و رسول و فقرا را نیز بپردازید. در این مرحله است كه ایمان وارد قلب مىشود. قرآن فقط به گروه خاصّى مىفرماید: «اولئك هُم المؤمنونَ حقّاً»(سوره انفال، آیه 4.) مؤمنون واقعى گروه خاصّى هستند، ولى نسبت به گروهى كه منافقانه اظهار ایمان دارند، مىفرماید: اینها مؤمن واقعى نیستند: «و مِن النّاس مَن یقول آمنّا بِاللّه و بالیوم الآخر و هم بمؤمنین»(سوره بقره، آیه 8 )
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 17:32
دعا و زیارت
چگونه مىتوانیم حقایق را آن گونه كه هست، ببینیم؟
قرآن مىفرماید: «اتّقوا اللّه و یعلّمكم اللّه»( سوره بقره، آیه 282.) از خداوند پروا كنید تا خداوند، حقیقت را به شما بیاموزد.
تقوى به معناى دورى از انواع بدىها و زشتىهاست. آرى، افراد آلوده از درك بسیارى حقایق محرومند.
كسى كه تعصّب قومى، حزبى، نژادى و... دارد، حق را آنگونه كه هست نمىفهمد، مثل كسیكه عینك سرخ گذاشته و همه چیز را سرخ مىبیند و شلغم را لبو مىپندارد و اگر عینك سبز بگذارد، كاه را علف مىبیند.
اگر آیینه را صیقل دهیم، عكس را درست نشان مىدهد. آئینه دل نیز باید صیقلى باشد تا معارف را درك كند. دلهاى كینه دار مثل ظرفهاى آلوده است كه اگر آب تمیز هم در آن ریخته شود، آلوده مىشود.
گناه غبارى است كه نمىگذارد انسان واقع بین باشد.
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 17:30
دعا و زیارت
آیا تشبیه بعضى انسانها به حیوان در قرآن، جسارت و ناسزاگویى نیست؟
با نگاهى به منافع حیوانات و عملكرد بعضى انسانها، تشبیه «اولئك كالانعام بل هم اضلّ»( سوره اعراف، آیه 179) را حقّ و منطقى مىیابیم؛
گرانترین لباس انسان، ابریشم، از حیوانات است.
مهمترین غذاى انسان، شیر و عسل و گوشت و ماست، از حیوانات است.
حیوانات وسیله باركشى و شخم زدن و منبع درآمد و اشتغال هستند.
تمام كارخانههاى پشم ریسى، چرم سازى، لبنیاتى و مرغدارى ودامدارىها كارشان به حیوانات وابسته است.
حیوانات بعضى معلّم بشرند. كلاغ، دفن مرده را به فرزند آدم و نسل او آموخت.
بعضى گزارشگر انبیا مىشوند؛ هدهد گزارش انحراف مردم سبأ را نزد حضرت سلیمان آورد.
بعضى محافظ انبیا مىشوند؛ تار عنكبوت پیامبر اسلام را در غار حفظ كرد.
حیوانات قابل تربیت و آموزش هستند و لذا شكار سگى كه آموزش دیده حلال است.
حتى حیوانات آزار دهنده مثل مار، تنها كسانى را مىگزند كه به آنها نزدیك شده باشند.
با توجّه به مطالب فوق، آیا انسانهایى كه از دور مردم آزارى مىكنند و مناطق دور دست را بمباران و موشكباران مىكنند، از مار بدتر نیستند؟
افرادى كه شبانه روز براى مردم حیله و خدعه مىكنند و به خاطر رسیدن به هوسهاى بى انتهاى خود نسل انسان را به تباهى مىكشند، از حیوانات بدتر نیستند؟
آدمهایى كه یك تنه صدها پرونده جرم و جنایت دارند، از درّندهترین حیوانات پستتر نیستند؟
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 17:28
دعا و زیارت
چگونه قبولى تمام كارها، مشروط به قبولى یك عمل همچون نماز مىشود؟
پلیس راهى را در نظر بگیرید كه از رانندهاى گواهینامه رانندگى مطالبه مىكند. اگر راننده، گواهینامه پزشكى، گذرنامه سیاسى، پروانه ساختمان، كارت بازرگانى و اجازه اجتهاد و یا هر مدرك دیگرى به او نشان دهد، پلیس از او نمىپذیرد و تنها اگر گواهینامه رانندگى داشت اجازه عبور مىدهد و گرنه مانع او مىشود. در قیامت نیز شرط رسیدن به مقصد، گواهینامه نماز است كه اگر نباشد، هیچ عملى مورد قبول و نجاتبخش نیست.
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 17:27
دعا و زیارت
چرا صالحان، گرفتار مشكلات هستند و مجرمان و گنهكاران، در رفاه به سر مىبرند؟
از آنجا كه خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى كنند، فوراً آنان را با قهر خود مىگیرد تا متذكّر شوند، چنانكه خداوند در قرآن مىفرماید: اگر پیامبر سخنى را كه ما نگفتهایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مىگیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین»( سوره حاقّه، آیه 44 - 45) و همچنین اگر مؤمنین خلافى كنند، چند روزى نمىگذرد مگر آنكه گوشمالى مىشوند.
امّا اگر نااهلان خلاف كنند، خداوند به آنان مهلت مىدهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاك مىكند: «و جعلنا لمهلكهم مَوعداً»( سوره كهف، آیه 59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مىاندازد و به آنان مهلت مىدهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً»( سوره آل عمران، آیه 178)
به یك مثال توجه كنید:
اگر قطرهاى چاى روى شیشه عینك شما بریزد، فوراً آن را پاك مىكنید.
امّا اگر قطرهاى چاى روى لباس سفید شما بچكد، صبر مىكنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض كنید.
و اگر قطرهاى روى قالى زیر پاى شما بچكد، آن را رها مىكنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید.
خداوند نیز با هركس به گونهاى رفتار مىنماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، كیفر او را به تاخیر مىاندازد.
برگرفته از مطالب سایت آقای قرائتی
سه شنبه 7/8/1387 - 17:25