ادبی هنری
راز عشق در خوش مشربی است .
شوخی با دیگران را فراموش نکن ، در ضمن
مراقب شوخی هایت هم باش .
شوخی نا پسند نکن . شوخی باید از روی حسن
نیت باشد ،نه نیشدار .
جمعه 8/9/1387 - 0:40
آموزش و تحقيقات
جناب آقای دكتر كندی ، قبل از هر چیز تقاضا دارم كه شمه ای از پیشینه و تحصیلات خود را برای ما بیان بفرمایید.
رشته تحصیلی من در مقطع كارشناسی ارشد تعلیم و تربیت دوران كودكی بود و در دوره دكتری نیز در زمینه فلسفه آموزش فارغ التحصیل شدم .بدین معنی رشته آكادمیك من فلسفه نبود.علاقه من به فلسفه ارتباط بسیار نزدیكی با علاقه ام به كودكان و فهم آنها دارد، خصوصا رده سنی نوجوان.
آیا در این زمینه آثار و نوشته هایی نیز داشته اید؟
برخی از آثارم را منتشر كرده ام .بعضی از آنها درباره فلسفه برای كودكان و گروه بحث است.بعضی دیگر نیز در باب مساله ای است كه ما از آن به عنوان فلسفه كودكی یاد می كنیم كه تفكری دیگرگونه را در باب كودكان پایه ریزی می كند.این مساله به خوبی با مسائل فلسفی گره خورده است .به طوری كه می توان درباره كودكان به نحو مجزا فكر كرد و سپس به طور اتوماتیك به این پرسش پرداخت كه بزرگسالی چیست ؟
منظور شما از فلسفه برای كودكان چیست ؟آیا می توانید این مساله را به نحو شفاف تری بیان كنید؟
ما مشتاقیم كه در این باره به عنوان بازنگری در فلسفه در این لحظه از تاریخ به نحو جهانی و عقلی بحث كنیم .به عنوان مثال وقتی تحولات جهانی می تواند مبانی تفكر انسان در باب این كه : انسان كیست ؟ چه چیز ممكن و چه چیز ناممكن است ؟ را تغییر دهد، بر اساس این تغییر بنیادی كه توسط تكنولوژی به وجود آمده است ،فلسفه برای كودكان تلاش می كند تا به گذشته و آینده تفكر بپردازد.
فلسفه بریا كودكان دانشی زنده و جمعی است .بنابراین نخستین حیث تفاوت آن برای فلسفه به معنای عام جمعی و دیالوگ مداربودن آن است .فیلسوف سنتی معمولا تنهاست .فیلسوف تنها ممكن بود كه در پاسخ به فیلسوفی دیگر رساله ای بنگارد اما معمولا آن فیلسوف دیگر زنده نبود و یا نزد منتقد و پرسشگر خود حاضر نبود. فلسفه برای كودكان ،فعالیتی گفتاری و زنده است .بنابراین ،تفاوتی عمده محسوب می شود.فلسفه برای كودكان از فلسفه نگارشی به سمت فلسفه گفتاری سنتی باز می گردد. در سنت ایرانی شما هم احتمالا اجتماعاتی علمی برای تبادل عقاید برگزار می شده و آن به روشنی بازگشت به آن فلسفه سنتی گفتاری بوده است . به بیانی دیگر این مسئله مشخص می كند كه فلسفه برای كودكان به سنت وابسته است ،سنتی كه پیشتر توسط ارسطو بیان شده اما در همان زمان امری است كه غلبه سنگین سنت بر خود را نمی پذیرد.پس ما در گفتگوهایمان نمی گوییم كه ارسطو چنین و چنان گفته و نمی توان از آن عدول كرد .اینجا فرض مسلمی هست بدین معنی كه آن گاه كه مردم داخل گفت و گوی فلسفی می شوند كه تمامی سنت فلسفی در دسترسشان قرار گیرد و بتوانند آن را با عقاید خودشان بازنگری كنند.بنابراین بطور مثال می توانیم بگوییم كه نوجوانان با بحث و مذاكره می توانند به همان اندیشه دكارتی برسند ، من می اندیشم ؛ پس هستم . از منظری می توان گفت كه ابراز این عقیده دكارت به عنوان نتیجه بحث از سوی یك كودك چندان جالب نیست ،اما باید دانست كه ذكر این جمله در اینجا دیگر شناساننده دكارت مقیم در سنت فلسفی و فلسفه سنتی نیست .بنابراین مرحله ای است كه ما در آن سنت را مورد بازنگری قرار می دهیم .انسان ها در طول تاریخ همان كار را نجام می دهند كه دكارت بطور ویژه و با دقت نظر آن را انجام داد.این فلسفه مردمی نشانگر خوشبینی در طبیعت فلسفس انسان هاست . عقیده ای وجود دارد كه می گوید : اگر به میان مرذدم بروید هر یك از آنها یك فیلسوف است . هر كس عقایدی را با خود دارد كه مرتبا در برخورد با تجربه و باورهای افراد تغییر می پذیرد. طبقه بندی آن باورها مردم را در مرحله اول پرگنجایش تر ،دارای روابط صلح آمیز و سازنده تر می سازد.
در اینجا مایلم كه تاریخچه مختصر فلسفه برای كودكان را از زبان شما بشنوم.
ماتیو لیپمن ،استاد آمریكایی دانشگاه در سال 1969 این رشته را تاسس كرد.در واقع او معلم فلسفه برای دانشجویان سال رشته مهندسی و نه حتی دانشجویان علوم انسانی بود.در همان زمان نوعی الهام در او به وجود آمد بدین معنا كه مهارت تفكر دانشجویان او می توانست خیلی بهتر باشد .پس بدین فكر افتاد كه چرا از كودكی به افراد آموزش ندهیم كه فلسفیدن بیاموزند؟ در همین رابطه داستانی با عنوان كشف هاری استوتلمایر نوشت .آن داستان شامل دوره آغازین فلسفه و سوالات ذهنی و منطقی بود كه چند بار آنها را در مدارس نیویورك و دانشگاه نیویورك تدریس كرده بود.
او بدین وسیله دریافت كه مطالعه كتاب ها موجب بحث در باب مفاهیم می شود .بعد تصمیم گرفت تا زندگی اش را صرف این مسئله كند.بدین خاطر دانشگاه را رها كرد و بنابه دعوت دانشگاه مونتگلر در نیوجرسی بدانجا رفت .در آن هنگام شروع به نوشتن داستانهایی كرد كه به فلسفه زبان ،اخلاق ،نویسندگی ،شعر ،سیاست و فلسفه اجتماعی می پرداختند. داستان های او البته در آغاز خیلی سیستماتیك نبودند اما اساسا به نظر من او روشی را در پیش گرفت كه بدان وسیله به توسعه فلسفه برای كودكان می پرداخت .تاكنون او 9 داستان نوشته است . البته در طی این سال ها توسعه هایی حاصل شده و لیپمن در باب آنها آثاری هم نگاشته است .از قبیل چند كتاب درباره برنامه ها و عقاید و سپس آموزش معلمان مدارس و نظارت بر نحوه تدریس آنها و نیز تلاش برای توسعه این برنامه در سطح مدارس .
این برنامه در آمریكا خیلی گسترده و مردمی هم نیست اما در كشورهایی مثل برزیل ،انگلستان ،اسپانیا، استرالیا و تا حدودی در بلغارستان از زمینه خوبی برخوردارست .وقتی می خواهید فلسفه برای كودكان را در مجامع آموزشی معرفی كنید با مخالفت های گوناگونی روبرو می شوید كه برخی هم فلسفی هستند.مخالفان می گویند : نباید این كار را برای كودكان انجام دهیم .در مرحله ای هم مخالفت های عملی شروع می شود .می گویند برنامه دولتی آموزش چیز دیگری است و ما نمی توانیم آن را تغییر دهیم و اساسا زمانی برای این آموزش نداریم .
راستی آیا در مدارس سنتی كشور سیستم آموزشی با دیالوگی كه از آن نام بردم ، وجود داشته است ؟
باید اشاره كنم كه در مدارس سنتی آموزش معارف دینی ما كه امروزه هم وجود دارند و به نام حوزه معروفند ،گفت و گوهای علمی و گروه بحث وجود داشته و دارد.در پاسخ به پرسش پیشین ، شما به مخالفت ها با فلسفه برای كودكان اشاره كردید.من مایلم كه در این باره بیشتر صحبت كنیم .برخی از فیلسوفان می گویند كه فلسفه دانشی است كه نیازمند متفكرانی سرسخت است و نمی توان كودكان را وارد این عرصه كرد.نظر شما دراین باره چیست ؟
بله ، این استدلال مشهور فیلسوفان غربی در این باره است و بر این پایه خیلی از فیلسوفان شاغل در دانشگاه ها ، فلسفه برای كودكان را بدین مضمون كه فلسفه نیست ، رد كرده اند.اما فكر می كنم كه ما باید تفكرمان را نسبت به دو چیز تغییر دهیم :یكی بازنگری در مفهوم كودكی به عنوان موضوعی جدی و دوم بازسازی مفهوم فلسفه . فلسفه در پی پاسخ نیست بلكه مباحثه و دیالوگ است . وضعیت ما در اینجا مانند كسی است كه شی بزرگی را برمی گرداند تا آن را از سمت دیگرش نگاه كند. این در حالی است كه سمت پیشین هنوز وجود دارد.پس كلمه اصلی در اینجا همان مباحثه است .نقش سنت فلسفی آمریكا هم در این كه چرا آغاز فلسفه برای كودكان در ایالات متحده شكل گرفته ،حائز اهمیت است .فیلسوفان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آمریكا چون ویلیام جیمز و جان دیویی ،همواره نسبت به بحث و تحقیق حساس بوده اند. آن هم نه فقط بحث فلسفی بلكه بحث به معنای عام ، به علاوه دیویی كه تاثیر قابل توجهی در این جریان داشت خود فیلسوف تعلیم و تربیت بود. او در باب مدارس ،آموزش و غایت آن آثاری داشت . او احتمالا تاثی زیادی در این راه گذارد.دیویی نماینگر سنت فلسفی آمریكاست كه ما از آن به عنوان پراگماتیسم نام می بریم و عملی بودن فلسفه بریا كودكان هم به این دلیل بوده است .
جمعه 8/9/1387 - 0:40
ادبی هنری
راز عشق در این است که
رابطه تان را مانند یک باغ ، با محبت تزئین کنید .
بذر علاقه ها و عقیده های تازه را
بکار که زیبایی بروید .
ضمنا فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد ، مبادا
غنچه های گل پوشیده از علف های هرز عادت شود .
برای اینکه عشق همواره با طراوت بماند فباید به آن
مثل هنر خلاقانه نگاه کرد .
جمعه 8/9/1387 - 0:39
دانستنی های علمی
اُرد بزرگ : آسیب دیده همیشه درهای رویاهایش کوچک و کوچکتر می شود ، مگر با امید که شرایط ما را دگرگون می سازد .
جمعه 8/9/1387 - 0:38
آموزش و تحقيقات
آن روز بعد از ظهر ،ادیسون غرق در تفكر ناپدید شد .پدركه نگران شده بود ،همه جا را به دنبال او گشت ، آگذر نزدیك خانه ،كه یك بار نزدیك بود ادیسون در آن غرق شود ،آسیاب بزرگ شهر كه ماشین های بخار پرسرو صدای آن همیشه توجه ادیسون را جلب می كرد،محوطه ساختمان الوارسازی پدر و سرانجام پدر او در حالی كه روی حصیر های انباز پهلوی خانه دراز كشیده بود ،یافت .زیرا او ،لابه لای توده ای از تخم مرغ های شكسته و زرده های بیرون زده ،تعداد زیادی تخم مرغ سالم نیز دیده می شد!
ادیسون پسر كنجكاوی بود كه در هر كاری سرك می كشید .او با دیدن چیزهای تازه ،به فكر فرو می رفت و با پرسش هایش مردم را به ستوه می آورد .سپس برای امتحان پاسخ هایی كه شنیده بود ،آزمایش هایی ترتیب می داد .آن روز هم ادیسون در حال آزمایش گفته های مادرش بود .او از مادر پرسیده بود كه چرا مرغ می خواهد تخم هایش را گرم كند .مادر باز هم پاسخ او را داده بود .ادیسون تصمیم گرفت در این باره آزمایش ترتیب دهد .نتیجه آزمایش او این شد كه مرغ ها می توانند روی تخم ها بخوابند و جوجه بیاورند،اما آدم ها به دلایلی نمی توانند این كار را انجام دهند.
اما مدرسه از این شاگرد كنجكاو استقبال نكرد.مدیر مدرسه مانند همه معلمان آن زمان ،عیده داشت كه دانش و معلومات را باید با خشونت به شاگردان آموخت .ادیسون زیاد سوال می كرد و همین موضوع معلم را بیشتر خشمگین می كرد.معلم پرسش های زیاد او را نشانه كند ذهنی اش می دانست !ادیسون بارها به خاطر پرسش های فراوانش تنبیه شد .سرانجام بدرفتاری معلم ،باعث شد ادیسون از مدرسه بگریزد و دیگر به آنجا باز نگردد.ادیسون را پس از آن به مدرسه دیگری فرستادند،اما او این مدرسه را نیز دوست نداشت و معمولا در كلاس درس حاضر نمی شد.به این ترتیب مادرش تصمیم گرفت خودش آموزش او را بر عهده بگیرد.
در نه سالگی،مادر اولین كتاب علمی را به او داد.نام آن ،مكتب فلسفه طبیعی بود .این كتاب آزمایش های ساده ای را شرح می داد كه خواننده در خانه نیز می توانست آنها را انجام دهد. زندگی ادیسون با خواندن این كتاب دگرگون شد.
او كتاب را با اشتیاق از ابتدا تا انتها خواند و همه آزمایش ها را انجام داد.سپس تصمیم گرفت آزمایشگاهی را برای خودش بسازد.او مقداری مواد شیمیایی خرید و خرده ریزه هایی از وسایل مانند سیم ،از اینجا و آنجا فراهم كرد و آزمایشگاهی در اتاق خوابش ترتیب داد.در آزامیش او باید موی دو گربه ها را به هم مالش می داد تا الكتریسته ساكن تولید می شد! او دم گربه را به سیمی بست ،اما تنها نتیجه ای كه نصیبش شد ،مجروح شدن با پنجه گربه ها بود!
ادیسون در یكی دیگر از آزمایش هایش مقدار زیادی بی كربنات سدیم ( جوش شیرین ) به یكی از دوستانش خوراند تا گازی كه در معده اش به وجود می آید ،او را مانند بالونی كه از هوای سبك پر می شود ،به هوا بلند كند!
مادرش همیشه از او حمایت می كرد ، اما كمی بعد،خشمگین از متلاشی شدن وسایل خانه اصرار كرد كه آزمایشگاهش به زیرزمین منتقل شود .سرو صدا و انفجارهای ناشی از آزمایش ها گاهی خانه را می لرزاند.
با برخاستن صدای انفجار،پدر تركه ای برمی داشت تا پسر غیر عادی و یك دنده اش را تنبیه كند.
اما مادر او را آرام می كرد و به او اطمینان می داد كه پسرشان دقیقا می داند چه می كند.حمایت های این مادر فهیم كه در واقع بعد از تجربه ،تنها آموزگار ادیسون بود ،باعث شد او 1093 اختراع را در طول حیات خود به ثبت رساند .
مردم ادیسون را جادوگر می نامیدند،زیرا با دستهای جادویی خود ورق قلع را به صدا و نخ را به روشنایی تبدیل كرد .در واقع او از هر ماده ای برای تبدیل گذشته به آینده استفاده كرد كه اكنون از آن ماست .
جمعه 8/9/1387 - 0:38
ادبی هنری
راز عشق در این است که
هر روز کاری کنی که شریک زندگی ات را
خوشحال کند ،
کاری مثل دادن هدیه ای کوچک ،تحسین ،
لبخندی از روی محبت .
نگذار که جویبار محبت از کمی باران ، بخشکد.
جمعه 8/9/1387 - 0:37
دانستنی های علمی
تی .اس.الیوت : هرکس نبوغی دارد ، اما اغلب فقط برای چند دقیقه
جمعه 8/9/1387 - 0:36
آموزش و تحقيقات
لابد قبول دارید که آلبرت اینشتین یکی از بزرگترین نوابغ عالم است. ولی آیا میدانید که تحقیقات نشان دادهاند که اینشتین فردی بوده که در انجام امور بیشتر از سمت راست مغز خود استفاده میکرده است؟
قویترین کامپیوتر دنیا درست در مابین گوشهای شما قرار دارد. این کامپیوتر که ظرفیت آن یک میلیون بار بیشتر از قویترین کامپیوترهای موجود در دنیاست، همان مغز خارقالعاده انسان است. خیلی جالب است که هنوز هیچ بشری قادر نشده تمامی ظرفیتهای آن را کشف کند. بحث نیمکرههای مغزی و عملکرد آنان مسلما توجه بسیاری از شما را بهخود معطوف کرده است. جالب است بدانید که اکثر نوابغ علمی بزرگ نظیر ونگوگ، اینشتین و یا امیلیدیکینسن (شاعر معروف امریکایی) از سمتراست مغز خود بیشتر استفاده میکردهاند.
اما یک سوِال خندهدار: آیا تابهحال از خود پرسیدهاید که هر فردی چند تا مغز دارد؟ حتما میخندید و میگویید که خب معلوم است که یک مغز بیشتر ندارد. ولی حقیقت این است که مغز توسط یک شیار از وسط به دو نیمکره چپ و راست تقسیم میشود و بهنظر میرسد که هر کدام از آنها جهت انجام رفتارهای ویژهای اختصاصی شدهاند. مثلا نیمکره چپ مغزی بیشتر جهت انجام اموری نظیر تکلم، ریاضیات و منطق فعال است، حال آنکه نیمکره راست بیشتر به تصور و تجسمهای فضایی، تشخیص رنگ و چهره، تخیل و موسیقی میپردازند. البته ذکر این موضوع به این معنا نیست که هر نیمکره فقط یک کار میکند و نیمکره دیگر آن کار را انجام نمیدهد یا از آن چیزی نمیداند، بلکه بهدلیل آنکه این دونیم کره بهتوسط یک باند ضخیم بهنام رابط مغزی که حاوی 200 تا 520 میلیون رشته عصبی است با یکدیگر در ارتباطند و اطلاعات را ردوبدل میکنند، هر نیمکره از کارکرد نیمکره دیگر آگاهی دارد.
لابد تاکنون با افرادی برخورد داشتهاید که معتقدند چهره اشخاص را هیچگاه فراموش نمیکنند ولی در بخاطر سپردن اسم آنها مشکل دارند. این افراد در واقع جزو کسانی هستند که مغز راستشان تواناییهای بیشتری دارد. آرتور کاستر در کتاب معروف خود بهنام روح در ماشین، میل به جنگ و ویرانگری را ناشی از عدم رشد نیمهراست مغزی میداند، همچنین طبق بررسیهای محققان، افرادی که فقط با مغز چپ خود فکر یا عمل میکنند، بیش از سایرین بیمار شده و مستعد آسیب و انجام اشتباه در زندگی خود هستند و اصولا خیلی موفق نیستند. ولی در طرف مقابل، افرادی که با مغز راستشان فکر میکنند،سالمتر بوده و کمتر مستعد آسیب هستند و اشتباهات کمتری در زندگی خود مرتکب میشوند.در کل، 90 درصد مردم با سمت چپ مغز خود فکر میکنند در حالیکه فقط 10 درصد مردم از نیمکره راست مغزشان جهت تفکر استفاده میکنند. اکثر مردم تنها از یک نیمه مغز خود استفاده میکنند و خیلی از طرف مقابل کار نمیکشند مگر در موارد خاصی که نیاز به ارتباط بین دو نیمکره باشد که حتی در آن صورت نیز این ارتباط توام با ضعف است. بررسیها نشان دادهاند که هرگاه نیمکره ضعیفتر مغزی ترغیب به همکاری با نیمکره قویتر شود، افزایش فوقالعادهای در مجموع توانایی و کارآیی آنها حتی تا حد 5 تا 10 برابر دیده میشود.
بهطور کلی، هر نیمکره مغزی دارای امواجی با فرکانسهای خاص خود است بهطوری که فرکانس امواج مغزی در سمت چپ مغز در حدود 20 سیکل در ثانیه است در حالی که، فرکانس امواج سمت راست در حدود 10 سیکل در ثانیه است (فرکانس آلفا.) این فرکانسها شبیه به حالتی هستند که در امواج رادیویی وجود دارند. حتما همه میدانید که موج اف.ام کیفیت بهتر و بسیار مطلوبتری نسبت به موج ای.ام داشته و صداهای زائد آن را ندارد. در مورد امواج مغزی هم اینگونه تفسیر میشود که امواج فرکانس آلفا کیفیت و حالت بهتری دارند. بهخصوص در افرادی که نیمکره حاوی امواج آلفا در آنها غالب است،این امواج موجب میشوند که آن فرد زندگی سالمتری داشته و خوشحالتر و موفقتر باشد.
حال حتما این سوِال به ذهن شما میرسد که چگونه میتوان نیمکره مغزی غالب را تشخیص داد؟
بهطور کلی این موضوع که کدام نیمکره مغزی در امر تکلم غالبتر است برای یک جراح اعصاب بسیار مهم است تا قبل از انجام هرگونه جراحی مغزی،نیمکره غالب را تشخیص داده و از آسیبرسانی به نواحی تکلمی جلوگیری کند.
یک راه تشخیص نیمکره غالب، انجام آزمونی است بهنام < وادا> در طی این تست، یک داروی بیهوشکننده سریعالاثر بهنام سدیم آمیتال که نام دیگرش آموباربیتال است بهداخل شاهرگ (شریان کاروتید) راست یا چپ تزریق میشود. شاهرگ سمت راست خون را به نیمکره راست و شاهرگ سمت چپ خون را به نیمکره چپ مغزی میبرند. تزریق آموباربیتال بهداخل رگ موجب بهخواب رفتن موقتی نیمکره مربوطه میشود. در این حالت، چنانچه تواناییهای تکلمی فردی در نیمکره چپ غالب باشد، پس از تزریق آموباربیتال به شاهرگ چپ و به خواب رفتن نیمکره چپ، این فرد دیگر قادر به تکلم نخواهد بود.
یک راه دیگر جهت بررسی قابلیتهای تکلمی مغزی،انجام تحریکات الکتریکی مغز است که جراحان اعصاب آن را بر روی مغز باز انجام میدهند. در این روش با توجه به آنکه خود مغز گیرنده درد نداشته و قادر به درک درد نیست،جراح مغز یک الکترود را در نواحی مختلف مغز بیمار در حین جراحی قرار داده و از بیمار میخواهد تا چیزی را که حس میکند و یا به آن فکر میکند را بیان کند. افرادی که سمت چپ مغزیشان برای تکلم غالب است،در صورت تحریکات الکتریکی نقاط مختلف کورتکس (قشر) مغزی سمت چپ تکلمشان دچار اختلال میشود. توجه داشته باشید که چنانچه فردی فقط از کارآیی یک طرف مغز خود استفاده کند،این موضوع دلیل نارسایی و یا ناتوانی طرف دیگر نیست،بلکه شاید علت آن این باشد که طرف دیگر مغزی تمرین کافی جهت استفاده و کارکرد مناسب را نداشته است. شاید یکی از دلایل اینکه ما اغلب کمتر از سمت راست مغز خود استفاده میکنیم این باشد که اکثر روشهای یادگیری و آموزشی جامعه که ما غالبا با آن سروکار داریم بر روی تواناییهای سمت چپ مغز متمرکز شدهاند و متاسفانه، اغلب روشهای آموزشی مرسوم در جامعه کمتر حاوی روشهایی هستند که موجب تقویت مغز راست میشوند. پس اگر خواهان موفقیت هستید،سعی کنید که مغز راست خودتان را قوی کنید.
جمعه 8/9/1387 - 0:36
آموزش و تحقيقات
زمانی که شما در یک موتور جستجو به دنبال یک موضوع خاص می گردید حتما متوجه این موضوع شده اید که برخی از وب سایتها دارای رتبه های بالاتری می باشند و در صفحات اولیه نمایش داده می شوند و این یعنی تولید کردن صفحات وبی که برای موتورهای جستجو جالب و فریبنده هستند. بهینه سازی صفحات وب این است که شما در نتایج یک موتور جستجوی بزرگ بیشترین امتیاز را داشته باشید. اهمیت این موضوع از انجا ناشی می شود که اکثر مردم از موتورهای جستجو برای رسیدن به مطلب یا محصول مورد نظر خود استفاده میکنند.
شاید بتوان گفت که تقریبا همه افرادی که با وب آشنایی هر چند کمی دارند، حداقل برای یک بار هم که شده واژه ی SEO را شنیده اند.
اما SEO چیست؟ معنای لغوی SEO که مخفف Search Engine Optimization است، بهینه سازی موتور جستجو می باشد. SEO یعنی تولید کردن صفحات وبی که برای موتورهای جستجو جالب و فریبنده هستند.
بهینه سازی صفحات وب این است که شما در نتایج یک موتور جستجوی بزرگ بیشترین امتیاز را داشته باشید. اهمیت این موضوع از انجا ناشی می شود که اکثر مردم از موتورهای جستجو برای رسیدن به مطلب یا محصول مورد نظر خود استفاده میکنند. به عنوان مثال در گوگل و یاهو، اکثر مردم فقط به صفحه ی اول نتایج جستجو نگاه میکنند. بنابراین برای داشتن ترافیک بالا از طرف موتورهای جستجو، این مسئله الزامی است که سایت شما در صفحه ی اول نتایج جستجو قرار گیرد.
علم بهینه سازی موتور جستجو در مورد روشهای فنی مانند عنوان صفحه ی مناسب، تگ ها و متا تگ ها، کلمات کلیدی و عبارات کلیدی و توضیحات مناسب سایت و کلاً محتوایی که موتورهای جستجو دوست دارند، مطالعه می کند.
موتورهای جستجو صفحات وب را به وسیله نرم افزار خزندگی (عنکبوت) پیدا و فهرست بندی میکنند. متاسفانه تمام نرم افزارهای خزندگی یک جور کار نمیکنند. برای مثال اگر صفحه وب شما در یکی از موتورهای جستجو امتیاز بالایی داشته باشد، ممکن است در دیگر موتورها این چنین نباشد.
یکی از کارهایی که متخصصان بیهنه سازی موتورهای جستجو انجام میدهند، پیگیری تمام تغییرات عملکرد داخل موتورهای جستجو است. بنابراین آنها میتوانند صفحات وب را بر طبق این تغییرات بهینه سازی کنند. به علاوه آنها همراه با تغییرات موتورهای جستجوی مختلف خود را تابع این موتورها قرار میدهند.
هنگامی که شما یک طراح برای طراحی سایت تجاریتان انتخاب میکنید، شما باید از این طراح درباره ی بهینه سازی موتورهای جستجو سوال کنید و باید از او بخواهید بر طبق اصول بهینه سازی برای موتورهای جستجو ساخت صفحات وب سایت شما را شروع کند. در صورتیکه این کار طولانی تر از طراحی هایی که شما بیش از این داشته اید، نیست. این کار خیلی آسان تر و معقول تر است که شما در همان بار اول که سایتتان بر روی وب قرار می گیرد، شامل بهینه سازی برای موتورهای جستجو شود.
● چرا SEO مهم است؟
چرا بهینه سازی برای موتورهای جستجو مفید می باشد. موارد ذیل برخی از دلایل این موضوع می باشند:
▪ برتر بودن در نتایج جستجو مشتری های زیادی را به دیدار از وب سایت شما دعوت میکند.
▪ ۸۷ در صد تمام بینندگان شما از یک صفحه یک وضعیت دارند.
▪ ۹۱ در صد از کاربران اینترنت از موتورهای جستجو استفاده میکنند.
▪ طبق آخرین تحقیقات بیش از ۲۵۰ میلیون جستجو در روز در کشور انگلیس انجام میگیرد.
▪ ۷۳ در صد معاملات آنلاین به وسیله موتورهای جستجو آغاز میشود.
▪ ۳.۵ بیلیون از وب سایت با هم بر سر رقابت پول هستند، اما واقعیت این این است که فقط کسرهای از یک درصد به صفحه اول می رسند.
● چه کسانی به SEO احتیاج دارند؟
هر وب سایتی که به سوی تجارت و بازرگانی حرکت میکند، باید صفحات وب خود را برای موتورهای جستجو بهینه سازی کند.
هدف نهایی یک وب سایت جلب کاربران اینترنتی میباشد، و مطالعات نشان داده است که پهنه عظیمی از کابران اینترنتی وب سایت ها را در موتورهای جستجوی پیدا کرده اند.
اگر شرکت شما نظر به ساخت یک وب سایت جدید و یا به روز کردن وب سایت قدیمی خود را دارد باید توجه داشته باشید که برای پیشرفت باید SEO را در الویت قرار دهید.
به خاطر داشته باشید که SEO شما را به مسابقه بزرگ می برد و شما را در بازار معرفی میکند.
● ابزارهای SEO چیست؟
در اینجا میخواهیم درباره ابزارهای SEO یا بهینه سازی برای موتورهای جستجو صحبت کنیم و تعدادی از آنها را معرفی کنیم.
▪ Keyword Suggestion پیشنهاد دهنده ی کلمات کلیدی: همانطور که در بالا گفتیم کلمات کلیدی در جذب موتورهای جستجو نقش به سزایی دارند. شما میتوانید با استفاده از Keyword Suggestion کلمات کلیدی بهتر و جذاب تری را انتخاب کنید.
▪ Google Rank Checkerچک کننده ی امتیاز شما در گوگل: موتور جستجوی گوگل با محاسباتی خاص و دقیق به وب سایت ها امتیاز میدهید, هر چه امتیاز سایت شما در گوگل بالاتر باشد ارزش سایت شما بالاتر است. معمولا چک کردن این امتیاز آسان نیست اما این ابزار در بیشتر سایت های مرتبط باTools SEO کار شما را آسان کرده و شما میتوانید به راحتی امتیاز خود را در گوگل چک کنید.
▪ Link Popularity محبوبیت لینک: محبوییت لینک به شما نشان میدهید که در موتورهای جستجوی مختلف وقتی شما را جستجو میکنند چه تعداد نتیجه ظاهر میشود و جدیدن از این ابزار برای مقایسه کردن بین چند وب سایت استفاده می شود.
▪ Search Engine Position وضعیت سایت شما در موتورهای جستجو: این ابزار هم تعداد نتایج جستجوی سایت شما را در موتورهای جستجوی بزرگ نمایش میدهد.
در کل Web Site Optimization Tools یا ابزارهای بهینه سازی وب سایت که انواع مختلف و متنوعی دارند.
البته یکی از خدماتی که بیتا سافت ارائه می دهد خدمات SEO می باشد که وب سایتهایی که توسط این شرکت طراحی و پیاده سازی شده اند دارای بهترین رتبه در موتورهای جستجوی بزرگ می باشند.
جمعه 8/9/1387 - 0:35
دانستنی های علمی
ارد بزرگ : آسودگی آدمی ، به گنج و دینار نیست که به خرد است و روشن بینی .
جمعه 8/9/1387 - 0:34