نماز
چهارشنبه 24/10/1393 - 7:26
نماز
نماز فرزند براى آمرزش پدر و مادر
چهارشنبه 24/10/1393 - 7:19
داستان و حکایت
ادیبی را وقت احتضار رسید گفت: مرا در کفن کهنه کفن کنید تا چون نکیر و منکر آیند، چنان تصور کنند که من مدت زیادی است که مرده ام و از من سئوال نکنند.
سه شنبه 26/1/1393 - 16:31
داستان و حکایت
چه کسی خرما بیشتر خورده است؟
معروف است که روزی پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله با حضرت علی علیه السلام خرما می خوردند. هر خرما که حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله می خورد، به آرامی هسته اش را نزد امیرالمومنین علی علیه السلام می گذاشت. وقتی خرما تمام شد در مقابل حضرت رسول هیچ هسته خرمایی نبود و همه هسته ها در مقابل حضرت امیر بود.
پیامبر فرمودند: «من کثر نواه فهو أکول» هر که هسته او بیشتر است، بیشتر خورده است.
علی علیه السلام فرمودند: «من أکل نواه فهو آکل» هر که خرما را با هسته خورده است، بیشتر خورده است.
در این هنگام پیامبر اکرم تبسم نموده و فرمان دادند تا هزار درهم به آن حضرت انعام دهند.
از آن طرف می خورم که درد نمی کند
وقتی صهیب یک چشم او درد می کرد و خرما می خورد، پیامبر اکرم به وی فرمود: ای صهیب چشم تو درد می کند و خرما می خوری؟ صهیب گفت: از آن طرف می خورم که درد نمی کند.
با کدام اعضای بدن داخل شوم؟
عوف بن مالک، از بزرگان صحابه بود که مردی درشت هیکل و بزرگ بود. روزی به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم رفت. حضرت در خیمه نشسته بود. عوف سلام کرد. حضرت فرمود: بفرما داخل. عوف گفت: با همه اعضای خود داخل شوم یا چیزی را بیرون بگذارم؟ حضرت از سخن او خندیدند.
سه شنبه 26/1/1393 - 16:29
طنز و سرگرمی
روزی مخرمة بن نوفل که از بزرگان انصار بود و صد و پانزده سال از خدا عمر گرفته بود، در مسجد احتیاج به قضای حاجت پیدا کرد، اما چون نابینا شده بود، از اطرافیان خواست تا او را به محلی امن هدایت کنند، تا او رفع حاجت کند.
نعمان بن عمرو انصاری که خود یکی از صحابه پیامبر و مردی شوخ طبع بود، دست او را گرفت و اندکی گردانید و در نهایت او را به مکانی نزدیک صحن مسجد در میان مردم برد و گفت: همین جا بنشین. و بعد خودش گریخت.
مخرمة کشف عورت کرد و مشغول شد، مردم از هر طرف فریاد برآوردند، او شرمسار شد و گفت: چه کسی مرا فریفت؟ گفتند: این کار نعمان بود. گفت: و اللّه اگر دستم به او برسد، با این عصا چنان به سرش می زنم که تاکنون چنین ضربتی نخورده باشد.
چند روز بعد مخرمة و نعمان هر دو در مسجد بودند که عثمان بن عفّان وارد مسجد شد و در محراب نماز ایستاد، نعمان برخاست و در گوش مخرمة گفت: ای پدر، نعمان اینک در محراب ایستاده و نماز می خواند. مخرمه گفت: ای فرزند مرا به او برسان که از او دلی پر خون دارم.
نعمان دست او را گرفت، نزدیک محراب آورد و خود فرار کرد. مخرمة با قدرت تمام، عصای خود را بر فرق عثمان زد، چنان که سر او شکست، اطرافیان پیش آمدند که ای مخرمة چه کار کردی؟ اما کار از کار گذشته بود. بعد هم بستگان مخرمه از عثمان عذرخواهی کردند.
سه شنبه 26/1/1393 - 16:27
داستان و حکایت
مشهور است که شبی خواجه نصیرالدین طوسی در بیابانی، مهمان آسیابانی شد. موقع خواب، آسیابان رختخواب خواجه را در اندرون آسیاب، پهن کرد. خواجه فرمود: رختخواب مرا در بیرون و پشت بام آسیاب بینداز. آسیابان گفت: امشب هوا بارانی است و صلاح نیست؛ بیرون بخوابید. خواجه به آسمان نگاه کرد و روی قاعده هواشناسی هر چه فکر کرد، دید هیچگونه علائمی برای آمدن باران نیست. گوش به حرف آسیابان نداد و دستور داد رختخوابش را بالای بام گستردند و موقع خواب، بالای پشت بام خوابید.
اتفاقا پس از ساعتی، هوا باریدن گرفت. خواجه پس از خیس شدن، ناچار از جا حرکت کرده به درون آسیاب پناه آورد و فهمید که علم و حسابش خطا بوده و حرف آسیابان درست درآمد. با تعجب از او سوال کرد: شما از کجا فهمیدی که امشب باران می بارد و حال آنکه هیچ گونه ابری و علامتی در آسمان نبود؟
آسیابان گفت: من سگی دارم هر وقت ببنیم سر شب به درون آسیاب رفته و می خوابد؛ می دانم؛ که آن شب باران می بارد. چون امشب هم دیدم موقع غروب، سگ وارد آسیاب شد؛ دانستم که باران میبارد
سه شنبه 26/1/1393 - 16:26
دانستنی های علمی
خداوند متعال از میان مخلوقات عالم، برخی را برگزیده است:
از هستی... بهشت؛
از دنیا... حلال؛
از ادیان... اسلام؛
از کتاب های آسمانی... قرآن؛
از انسان ها... پیامبران؛
از راه ها... صراط مستقیم؛
از خانه ها... کعبه؛
از شب ها... شب قدر؛
از روزها... جمعه؛
از ماه ها... رمضان؛
از زنان... فاطمه زهرا؛
از درختان بهشت... طوبی؛
از سنگ ها... حجرالاسود؛
از آب ها... زمزم؛
از واجبات... نماز؛
از دل ها... دل شکسته؛
از چشم ها... چشم بسته از حرام؛
سه شنبه 26/1/1393 - 16:18
عقاید و احکام
مرحوم آیت الله علی سعادت پرور تهرانی در آخرین جلساتی که با شاگردان خاص خودشان داشتند فرموده بودند: «مردنم را به من نشان دادند، واضح واضح و هم اکنون نیز آن زمان برایم مشهود است، دیدم که انبیا و اولیای الهی(ع) در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند و این به خاطر آن است که بنده چهل سال در وقت سحر با توجه، صد مرتبه سوره «قل هو الله احد» را می خواندم و به روح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر هدیه کرده ام.»(به نقل از سایت استاد علی فروغی از شاگردان ایشان)
درباره عظمت تلاوت سوره توحید، روایات عجیبی در میان فرمایشات معصومین علیهم السلام آمده است؛ از جمله:
از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل مینماید تا در آن شب حراستش کنند».(الکافی، ج 2، ص 620)
امیر المؤمنین علیه السّلام نقل مینماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را میبخشد.» (الکافی، ج 2، ص 539)
همچنین از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: «کسی که پس از نماز صبح، یازده بار «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بخواند، در آن روز گناهی از او سر نمیزند؛ گرچه شیطان خوار شود(یعنی شیطان هر چه تلاش کند، نتواند انسان را به گناه بکشاند و بدین ترتیب خوار شود).»(ثوابالأعمال و عقاب الاعمال، ص 277)
امام صادق علیه السّلام از پدرش روایت نموده که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر جنازه سعد بن معاذ نماز گزارد و فرمود: «به راستی، نود هزار فرشته بر او نماز گزاردند که جبرئیل نیز در میان آنان بود. از جبرئیل علیه السّلام پرسیدم که او از چه رو استحقاق نماز شما را یافت؟ جبرئیل علیه السّلام گفت: از آن رو که در حال ایستاده و نشسته و سواره و پیاده و در حال رفت و آمد، سوره توحید را تلاوت میکرد.»(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه حسن زاده، صفحه 295)
امام صادق علیه السلام فرموده اند: «هر که دچار مرض و یا گرفتاری شود و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نخواند و در آن بیماری و شدّت بمیرد از اهل آتش است.»(وسائلالشیعه، ج 6، ص 224) و «هر که به بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.» (ثوابالأعمال و عقاب الاعمال، ص 128)
امام کاظم علیه السّلام از پدرش امام صادق علیه السّلام روایت نموده که امام علی علیه السّلام فرمود: «هر که نماز صبح را به جا آورد و پس آنگاه سوره توحید را یازده بار تلاوت کند، در آن روز گناهی مرتکب نشود هر چند شیطان بخواهد.»(مجلسی، بحارالأنوار، ج 83 ص 135)
سه شنبه 26/1/1393 - 16:12
عقاید و احکام
ریا، چک بی محل است.
دیوار ندامت، سایه ندارد.
غفلت، موریانه عمر است.
تن پرور، پرواز شیطان است.
قلم مسموم، آمپول هواست.
لذت، همسایه ی ذلت است.
شیطان، هزار و یک ساز بلد است.
عالم ناپرهیزکار، کور مشعل دار است.
بت سازان، اول از خود بت می سازند.
مرگ مؤ من، آغاز عشق بازی روح است.
زندگی، فرصت تدارک مرگی بزرگ است.
قلمی که پرحرفی کند، عمرش کوتاه است.
کفشی که ریگ دارد، اول صاحبش را آزار می دهد.
حریص، با جهانی گرسنه است و قانع با نانی سیر.
از آدم بی نظم، به اندازه ترس از بدبختی فاصله بگیر.
کتاب خوب آن است که از نویسنده اش بیشتر عمر کند.
از گل بیاموزیم که لطیف، دلربا، شکوهمند و باوقار است.
بوستان وجود دانا، سرشار از عطر عطوفت و آگاهی است.
آدم تنبل صفری است، که بیهوده خویش را عدد می پندارد.
شکر نعمت، همان قوای استفاده صحیح از قوای موجود است.
زندگی را چنان بگذرانید که به هنگام مرگ، دچار حسرت نشوید.
شور همراه شعور، یعنی موفقیت! شور بدون شعور، یعنی خطر.
خبری که می دانی، دلی بیازارد تو خاموش باش تا دیگری بیاورد.
اشتباه نکردن ستودنی نیست، در اشتباه نماندن ستودنی است.
آینده متعلق به کسانی است، که از گذشته خود غافل نمانده اند.
هر که از تجربیات گذشتگان استفاده نماید، نیاز به عمر دوباره ندارد.
این همه خود را تحقیر نکنید، خدا از خلقت شما به خود تبریک گفته.
کمر طاقت انسان، هم در عرصه زور می شکند و هم در میدان محبت.
اگر مالت را «تقسیم» کنی، خداوند آن را «جمع» و «ضرب» می کند.
شایعه را دشمن سفارش می دهد، منافق می سازد، عوام پخش می کنند.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند، نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
وقتی دیگران را به ساحل تربیت می رسانیم که جزر و مد روح آنها را بشناسیم.
شعله های حقیر را باد خاموش می کند، اما شعله های بزرگ را برافروخته می سازد.
برای این که انسان کمال یابد، صد سال کافی نیست، ولی برای بدنامی او یک روز کافی است.
روزی که از پلکان «من» پایین بیاییم، هزاران نردبان تا پشت کهکشان ها پیش پایمان نهاده می شود.
انسان های کوچک با بلوغ به تکلیف می رسند و انسان های بزرگ با انجام تکلیف به بلوغ می رسند.
فرصت فروشان زیان کارترین انسان ها هستند. چرا که دیگران کالای خود را می بازند و ایشان هستی خود را.
انسان ها اگر به بهایی بیندیشند که برای رسیدن به آرزوها می پردازند، بر بسیاری از آرزوهای خود خط خواهند کشید.
همه کشف ها و اختراع ها پس از تجربه ها و اشتباه های فراوان به ثمر رسیده اند. پس برخی را به خاطر اشتباه هایشان باید ستایش کرد.
سه شنبه 26/1/1393 - 16:9
عقاید و احکام
تعریف اصطلاحات:
وقت فضیلت: قسمتی از وقت نماز است که نماز در آن وقت دارای فضلیت است و خارج از آن وقت، فضیلت وارد شده را ندارد؛ مثل اول وقت.
وقت اختصاصی: قسمتی از وقت نماز است که مختص به همان نماز است که اگر در آن وقت مخصوص، عمدا نماز واجب ترتیبی دیگری خوانده شود؛ نماز باطل است. مثلا در نماز ترتیبی ظهر و عصر و مغرب و عشا، که اگر هر کدام در وقت اختصاصی دیگری خوانده شود؛ نماز باطل است. پس اگر فردی در آخر وقتِ نماز ظهر و عصر(نزدیک مغرب)، فقط به اندازه یک نماز چهار رکعتی وقت دارد؛ باید نماز عصر بخواند، هر چند که نماز ظهر را نخوانده باشد.[1]
اول وقت: لحظات آغازین انجام تکالیف با وقت معین، است. ادای نماز در اول وقت، مستحب مؤکد و تأخیر آن از اول وقت جز در مواردی مثل نماز جماعت و غیره، که تأخیر افضل است، مکروه می باشد.
آخر وقت: لحظات پایانی زمان انجام تکالیف دارای وقت معین، است. با درک آخر وقت نمازهای یومیه، حتی به اندازۀ یک رکعت، نماز به نیت اداء، گزارده می شود.
نماز صبح
وقت فضیلت نماز صبح: وقت فضیلت نماز صبح از اذان صبح تا بیست و یک دقیقه بعد از اذان صبح ادامه دارد.
نماز ظهر
وقت اختصاصی نماز ظهر: از اول اذان ظهر به مقدار یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر، وقت اختصاصی نماز ظهر می باشد. در این زمان خواندن نماز عصر جایز نیست.
وقت فضیلت نماز ظهر: وقت فضیلت نماز ظهر از اذان ظهر تا یک ساعت و چهل دقیقه بعد از اذان ظهر ادامه دارد.
نماز عصر
وقت اختصاصی نماز عصر: در آخر وقت نماز عصر، نزدیک به مغرب، به مقدار خواندن یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر، وقت اخصاصی نماز عصر می باشد. در این زمان خواندن نماز ظهر جایز نیست.
وقت فضیلت نماز عصر: وقت فضیلت نماز عصر دو ساعت و پنجاه دقیقه بعد از اذان ظهر شروع می شود و تا چهل و دو دقیقه ادامه دارد.
نماز مغرب
وقت اختصاصی نماز مغرب: از اول وقت مغرب به مقدار خواندن یک نماز سه رکعتی، وقت اختصاصی نماز مغرب است. خواندن نماز عشاء در این زمان مخصوص جایز نیست.
وقت فضیلت نماز مغرب: وقت فضیلت نماز مغرب از اذان مغرب تا پنجاه و یک دقیقه ادامه دارد.
نماز عشا
وقت اختصاصی نماز عشا: به اندازه خواندن یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر در آخر وقت نماز عشا(نصف شب)، وقت اختصاصی نماز عشا است.[2]
وقت فضیلت نماز عشا: وقت فضیلت نماز عشا، پنجاه و یک دقیقه بعد از اذان مغرب شروع می شود و تا سه ساعت و ده دقیقه ادامه دارد.
منابع:
1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام.
2. تحریر الوسیله، حضرت امام خمینی(ره).
3. توضیح المسائل، آیت الله مکارم شیرازی.
4. نرم افزار نجوم اسلامی، مرکز مطالعات و پژوهش های فلکی - نجومی، وابسته به دفتر حضرت آیت الله سیستانی.
سه شنبه 26/1/1393 - 16:8