ندونستم که چرا شبا ستاره میشمارند
گل یاس و رازقی تو گلدونا نمیکارند
نمی دونستم که چرا خورشید شهر آدمها
جای شب روز نمیاد بشینه در کنار ماه
ندونستم که چرا دفتر مشق بچه ها
همشون پر شده از خطهای بی مهر و سیاه
ندونستم چطوری لحظه ها رو آب میبره
ندونستم چطوری آبرا یهو سیاه میشن
گمونم عذاداران لباس سیاه میپوشند
ندونستم چطوری مرغک عشق همسایه
در نبود جفتشم خوشحاله و گریه نداره
ندونستم که چرا مردم شهر تیرگی
می بالند به زندگی نحسشون با بردگی
ندونستم چطوری مهر و وفا عتیقه شد
عاشقی به جرم دل داشتنم جریمه شد
ندونستم که چرا بازی گرگم به هوا
جاشو داد به بازی خنجر و دشنه تو دلا
ندونستم چطوری تنهایی میشه زنده موند
به گیتار چنگی زدو با سوز دل ترانه خوند
ندونستم چطوری با کور سوی عشق و امید
میشه جاده ی وفا رو تا به مقصدش دوید
ندونستم یکی اون بالا نگاهم میکنه
تا جلو میام به لب خنده نثارم میکنه
ندونستم اگر اینچنینم توی راه
خدایی دستم گرفته و میگه بیا
میدونم عشقی بنا شه اون ته قلب منه
خدایی نگام بکن "دوست دارم یه عالمه "
خدایا دوست دارم
><><><><><><><><><><><><><><><><><