شعر و قطعات ادبی
محبوبه حق در دوجهان فاطمه است
در قلب محبِ او کجا واهمه است؟
آندم که قدم نهد بسوی محشر
لطف و کرمش شامل حال همه است
میلاد بانوی آب و آئینه و آفتاب مبارک باد
يکشنبه 31/1/1393 - 17:56
عقاید و احکام
نا
عذاب الهی:
«والذی قال لوالدیه افٍ لكما اتعد اننی ان اخرج و قد خلت القرون من قبلی و هما یستغیثان الله ویلك ءامن ان وعدالله حق فیقول ما هذا الا ساطیر الاولین.»1
این آیه در مورد فرزند بی ایمان و حق نشناسی است كه مورد عاق والدین واقع شده است
و به پدر و مادر اف گفته و میگوید:
«آیا به من وعده میدهید كه من در روز قیامت مبعوث میشوم در حالی كه قبل از من هم اقوامی بودند
و مردند و هرگز مبعوث نشدند.»
این پدر و مادر مؤمن در مقابل این فرزند تسلیم نمیشوند آنها فریاد می زنند و خدا را به یاری میطلبند
كه وای بر تو ای فرزند ایمان بیاور كه وعده خدا حق است
اما او همچنان لجاجت میكند و در مقابل پدر و مادر میگوید اینها چیزی جز افسانههای پیشین نیست.
از این آیه معلوم میشود این فرزند كاملا به پدر و مادر بی احترامی كرده
و به حرف پدر و مادر گوش نداده بلكه حتی آنها را مسخره هم كرده است
سرانجام كار چنین افرادی را در آیه بعد روشن میكند و میفرماید:
اولئك الذین حق علیهم القول فی امم قد خلت من قبلهم من الجن و الانس انهم كانو خاسرین.2
آنها كسانی هستند كه عذاب الهی در باره آنها حتمی است
و همراه با اقوام كافر از جن و انس كه قبلا از آنها بوده گرفتار مجازات دردناك میشوند و اهل دوزخاند.
1 احقاف 17.
2 احقاف 18.
ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه (تهران، دارالكتب الاسلامیه، چاپ دهم 1371)، ج21، ص337.
يکشنبه 31/1/1393 - 17:50
خانواده
سلام بر زهرا علیهاالسلام، کوثر جاری رسول صلی الله علیه و آله،
سلام بر عزیزترین نازدانه نور،
سلام بر فاطمه علیهاالسلام،
بر بتول علیهاالسلام.
سلام بر دل انگیزترین غزل هستی،
جاودانه ترین خورشید عشق!
سلام بر یاس سپیدی که عطر دل انگیزِ وجودش،
از ابتدای شکفتنش، تا همیشه دوران، مشامِ جان را می نوازد!
سلام بر زیباترین آیه نور، «إنّا أعطیناک الکوثر»!
سلام بر پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله،
همه هستی حیدر علیه السلام!
سلام بر تو...!
تو که آینه دار عصمت خداوند در زمینی!
تو که سرشاری از مهر و مهربانی.
فاطمه! تو آمدی تا جهانی از روشنایی،
دریایی از آگاهی و بینش را به انسان ها هدیه کنی.
آمدی تا عرش را به فرش پیوند دهی و واسطه فیض الهی باشی.
بانوی عشق!
در سپیده دمِ میلاد تو کوثرِ زلالِ عشق جاری شد و بهار،
به خانه رسول قدم گذاشت.
گل محمدی، شکوفایی ات مبارک!
يکشنبه 31/1/1393 - 13:35
ادبی هنری
اگر افلاطن و سقراط بوده اند بزرگ
بزرگ بوده پرستار خردی ایشان.
به گاهواره مادر بسی خفت
سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان.
در آن سرایی که زن نیست،انس و شفقت نیست
در آن وجود که دل مرد،مرده است روان
به هیچ مبحث و دیپاچه ای قضا ننوشت
برای مرد کمال و برای زن نقصان
زن از نخست بوده رکن خانه هستی
که ساخت خانه بی پای بست و بی بنیان
يکشنبه 31/1/1393 - 12:54
ادبی هنری
جوانى سر از رأى مادر بتافت
دل دردمندش به آذر بتافت
چو بیچاره شد پیشش آورد مهد
كه اى سست مهر فراموش عهد
نه در مهد نیروى حالت نبود
مگس راندن از خود مجالت نبود؟
تو آنى كزان یك مگس رنجه اى
كه امروز سالار و سرپنجه اى
به حالى شوى باز در قعر گور
كه نتوانى از خویشتن دفع مور
دگر دیده چون برفروزد چراغ
چو كرم لحد خورد پیه دماغ؟
چه پوشیده چشمى ببینى كه راه
تو گر شكر كردى كه با دیده اى
وگرنه تو هم چشم پوشیده اى
يکشنبه 31/1/1393 - 12:51
ادبی هنری
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه ی گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
ایرج میرزا
يکشنبه 31/1/1393 - 12:36
ادبی هنری
جوان و ساکت و زیبا پرنده دختر شد
پرید و فرصت عاشق شدن میسر شد
پرید و قسمتی از آسمان به نامش شد
نشست و منتظر یک گل معطر شد
گل از تمامی گلهای باغ گل تر بود
دهان بسته اش از لفظ آسمان تر شد
پرنده خنده گل را به فال نیک گرفت
نشست و فاصله اش با بهشت کمتر شد
نشست و بال و پرش را به روی تخم گذاشت
بدون دانه و پرواز هفته ها سر شد
چه جوجه های قشنگی چه روز زیبایی
شکست تخم سفید و پرنده مادر شد
و جوجه ها که پریدند زخم تنهایی
دوباره مونس روز و شب کبوتر شد
پرنده هیچ برای خودش نخواسته بود
نشان عاشقی اش بود اینکه مادر شد
نغمه مستشار نظامی
يکشنبه 31/1/1393 - 3:5
عقاید و احکام
نوع دستورهایى كه اسلام به زن ومرد مىدهد، در عین حال كه یك راه مشتركى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمىدارد، وقتى احترام به پدر ومادر را بازگو مىكند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه وبالاستقلال طرح مىكند. قرآن كریم مىفرماید:
اما یبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا كریما (1)
اگر یكى از آن دو یا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى «اوف» مگو وبه آنها پرخاش مكن و با آنها سخنى شایسته بگوى.
ودر بخشى دیگر مىفرماید: ما سفارش كردیم به انسان كه احسان را نسبتبه پدر و مادر فراموش نكند:
و وصینا الانسان بوالدیه احسانا (2)
وانسان را نسبتبه پدر ومادرش به احسان سفارش كردیم.
و قضى ربك الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا (3)
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستید وبه پدر ومادر خود احسان كنید. ودر جاى دیگر احسان به پدر ومادر را در كنار عبادت حق یاد مىكند:
ان اشكر لی و لوالدیك (4)
شكر گزار من وپدر ومادرت باش.
اما با همه این تجلیلهاى مشترك، وقتى مىخواهد از زحمات پدر ومادر یاد كند، از زحمت مادر سخن مىگوید، نه از زحمت پدر، آنجا كه مىفرماید:
و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا (5)
زحمات سى ماهه مادر را مىشمارد، كه: دوران باردارى، زایمان، ودوران شیرخوراگى براى مادر دشوار است.
وهمه اینها را به عنوان شرح خدمات مادر ذكر مىكند. قرآن كریم به هنگام یادآورى زحمات حتى اشارهاى هم به این موضوع ندارد كه: پدر زحمت كشیده است.
بنابراین، آیات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدین آمده است بر دو قسم است:
یك قسم حق شناسى مشترك پدر ومادر را بیان مىكند
وقسم دیگر، آیاتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كریم اگر درباره پدر حكم خاصى بیان مىكند فقط براى بیان وظیفه است، نظیر:
و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف (6)
خوراك وپوشاك مادران به طور شایسته به عهده پدر فرزند است .
ولیكن هنگامى كه سخن از تجلیل وبیان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذكر مىكند.
1. اسراء، 23.
2. احقاف، 15.
3. اسراء، 23.
4. لقمان، 14.
5. احقاف، 15.
6. بقره، 233. زن در آینه جلال و جمال صفحه 177
شنبه 30/1/1393 - 19:3
ادبی هنری
غزل تویی،نفس شعر من تویی مادر
تویی تو قافیه پرداز زندگانی من
به نام توست اگر عاشقانه می گویم
نگاه توست به شبهای شعر خوانی من
به گوشم از غزل حافظ آنقدر خواندی
که مست شعر شدم با نگاه شیرینت
تمام زندگیت عشق و آب و نانت شعر
تو آفتابی و آیینه ات نشانی من
چه قدر خستگی ام را برایت آوردم
چه قدر خستگی ات را به خنده پوشاندی
چه قدر بی خردی کردم و تو بخشیدی
مرا ببخش و ببخشای بر جوانی من
تمامی کلماتت پراز لطافت عشق
تمامی لحظاتت پر از ظرافت شعر
غزل تویی و غزال دو چشم زیبایت
ترانه چیست به عیر از تو آسمانی من
ردیف این غزل از (من) پر است می دانم
ردیف کرده ام اینجا تمام (من) ها را
که دست و پای تو را واژه واژه بوسه دهم
شوم فدای تو ای عمر جاودانی من
نغمه مستشارنظامی
شنبه 30/1/1393 - 17:8
ادبی هنری
غزلی تقدیم به مادر مهربانم و همه مادران جهان
چه قدر بوی تو خوبست...بوی آغوشت
همیشه زحمت من بوده است بر دوشت
چنان زلال و لطیفی که مطمئن هستم
دو بال بوده به جای دو دست بر دوشت
ولی به خاطر من بال را کنار زدی
که با دو دست بگیری مرا در آغوشت
که با دو دست برایم دو بال بگذاری
به جای روشنی بالهای خاموشت
که آسمان خودت آسمان من باشد
که از بهشت بخوانم دوباره در گوشت
آهای روسریت آفتاب تابستان!
شکوفه تاج سر تو.بنفشه تن پوشت-
بهشت جای قشنگیست جای دوری نیست
بهشت باغ بزرگیست:باغ آغوشت
بهشت اول و آخر گمان نکن حتی
بهشت هم بروم می کنم فراموشت!
نغمه مستشار نظامی
شنبه 30/1/1393 - 16:56