اخبار
آیت الله صافی گلپایگانی:
حق معلم در جامعه ادا نشده استخبرگزاری رسا ـ حضرت آیت الله صافی گلپایگانی با اشاره به لزوم قدردانی همگان از مقام والای معلمان بیان کرد: با این همه ارزش والای مقام معلّم، آن طور که باید، قدر معلّمان در جامعه شناخته نشده است و حق آنها ادا نمی شود. همه از مردم و مسئولان باید قدردان این عزیزان باشند.
به گزارش خبرگزاری رسا، مدیر کل آموزش و پرورش استان قم به همراه معاونان خود، امروز با حضور در دفتر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی با این مرجع تقلید دیدار و گفت وگو کرد.
این مرجع تقلید ضمن تقدیر و تشکر از حاضران در جلسه، به تشریح ارزش والای مقام معلّم و وظایف معلمان عزیز در برابر این مسئولیت بزرگ، پرداخت.
وی با اشاره به روایت شریفی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تصریح کرد: تمام انبیا برای این مبعوث شدند که معلم بشریّت باشند. پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند که «إنما بعثت معلماً» من برای این برانگیخته شدم که به مردم تعلیم بدهم و معلّم آنها باشم؛ معلّم معارف و دستورات الهی.
این مرجع تقلید با بیان اینکه معلّمی مانند بقیه مشاغل نیست، افزود: معلّمی شغل عادی نیست، بلکه شغل انبیاست. هیچ چیز بهتر از آیات قرآن و روایات شریفه اهل البیت علیهم السلام نمی تواند مقام معلم را توصیف کند؛ آنجا که قرآن کریم در معرّفی پیامبر رحمت می فرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» یعنی مقام پیامبر، مقام معلمی است و به همین خاطر معلمان عزیز باید قدر این شغل الهی را بدانند و متوجه باشند که چه وظیفه بزرگی بر عهده آنها گذاشته شده است.
حضرت آیت الله صافی در قسمت دیگری از سخنان خود با اشاره به وظیفه بزرگ معلمان در تربیت افراد جامعه، یادآورشد: تربیت دینی و علمی دانش آموزان، وظیفه بزرگ معلمان است. عمده این است که خود معلمان، مقام خود را کم نگیرند و بدانند این توفیق بزرگی است که یک نفر دانش آموز را به تربیت علمی و دینی، تربیت کنند.
وی با توجه به تعداد زیاد دانشآموزان افزود: وظیفه، بسیار حساس و سنگین است؛ حتی اگر ده نفر هم دانشآموز زیر دست معلم بودند باز هم وظیفه سنگین بود. این تعداد زیاد دانش آموزان که امانتهای مردم در دست شما هستند، همه را باید با راه راست و اخلاق صحیح و معارف دینی و قرآنی آشنا نمود و بدانید هدایت حتی یک نفر از آنها در نزد خداوند متعال ثواب و اجر فراوانی دارد.
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در ادامه با اشاره به لزوم قدردانی همگان از مقام والای معلمان بیان کرد: با این همه ارزش والای مقام معلّم، آن طور که باید، قدر معلّمان در جامعه شناخته نشده است و حق آنها ادا نمی شود. همه از مردم و مسئولان باید قدردان این عزیزان باشند.
این مرجع تقلید در بخش دیگری از بیانات خود، با اشاره به سوابق شهر مقدس قم در تربیت عالمان متعهّد و دیندار بیان کرد: شهر قم، شهر اهل بیت علیهم السلام است و از ابتدا، جایگاه معلّمان متعهد و دیندار بوده است. همه بزرگان و محدثان و فقهای قم، معلم بوده اند واین امر، وظیفه شما عزیزان را سنگین تر می کند.
حضرت آیت الله صافی در پایان این دیدار ، توفیق بیشتر معلمان را برای تعلیم معارف الهی به دانش آموزان از خداوند متعال مسألت کرد.
در ابتدای این دیدار، شیخ الاسلام مدیر کل آموزش و پرورش قم، با ارائه گزارشی از فعالیت های این سازمان، به تشریح برنامه های آینده آموزش و پرورش قم پرداخت.
دوشنبه 15/2/1393 - 18:45
خانواده
سبک زندگی؛ نگاهی به آسیبهای وسایل ارتباطی در فرزندانخبرگزاری رسا ـ لازم است والدین اطلاعات بیشتری در مورد وسایل و فضاهای ارتباطی همچون رایانه، اینترنت و گوشیهای مدل بالا داشته باشند و همچنین مهارت خود را در استفاده از آن افزایش دهند. با ورود رایانه و تلفنهای همراه به زندگیها، آسیبهای همراه آن هم به خانهها و افراد آن راه پیدا کرده است. فناوریهای روز به همان میزان که نعمت شمرده میشوند، میتوانند خطرناک و مایه دردسر هم شناخته شوند.
به یاد داشته باشیم که استفاده صحیح و به اندازه از وسایل ارتباطی، جایگاه پسندیده خود را دارد و مطالبی که در پی میآیند، برای هشدار و اطلاع رسانی درباره سوءاستفاده از این وسایل ارتباطی و تحقیقی است.
آسیبهای استفاده از اینترنت
1.
بررسیهای متعدد نشان میدهد که استفاده از سایتهای اینترنتی مبتذل رو به افزایش است. هر هفته صدها فرد به استفاده کنندگان از این گونه سایتها اضافه میشوند.
کارشناسان و محققان در این باره میگویند: فضای اینترنت بسیار خطرناک است و چه بسا یکی از دلایلی که باعث شده تا این اندازه اینترنت خطرناک باشد، منحصر به فرد بودن آن باشد.
این ویژگی اینترنت که کاربران آن قادر خواهند بود که به طور ناشناس باقی بمانند، خیلی از افراد را آسیب پذیر نموده است.
در گذشته افراد به این صورت افسار گسیخته دچار فعالیتهای منحط اخلاقی نمیشدند؛ زیرا لازم میآمد که فرد به اماکنی رفت و آمد کند که به نوعی خطرناک و پر استرس بوده است، که همین مسأله مانع رفتن فرد به آن اماکن میشد؛ ولی امروزه در خانه امن و به صورت ناشناس و گمنام، فرد در گیر این گونه مسائل میشود؛ بدون اینکه مانع جدی برای او وجود داشته باشد.
2. محدود شدن فعالیت جسمی
یک گروه از کاربران اینترنت، کودکانی هستند که اکثر اوقات خود را به استفاده از بازیهای رایانهای اختصاص میدهند؛ در حالی که افزایش سطح خشونت در کودکان و تقلید رفنارهای پر خطر از پیامدهای آن بازیهاست.
کارشناسان در این باره گفتهاند: پیامدهای منفی این پدیده عبارت است از: اختلالات فیزیولوژیکی و روانشناختی، همانند التهاب عصبی، خستگی، کاهش شنوایی، کم اشتهایی و سردردهای مزمن و... .
همچنین اگر فرزند شما مدت طولانی را درمقابل رایانه بگذراند، او را از ورزش و دیگر فعالیتهایی که برای رشد او مفید است، محروم میکند.
کودکان نیاز دارند حواسهایی همچون بویایی، شنوایی و لامسه را پرورش دهند؛ در حالی که استفاده مداوم و زیاد از رایانه، به چشم، دست و ستون فقرات کودکان آسیب میرساند.
3. افت مهارتهای اجتماعی
بهترین راه و روش کشف خود، برای کودک تعامل و ایجاد ارتباط با دیگر کودکان است. یادگیری از طریق تجربه و تحریک حواس بوجود میآید. در حالی که زمانی کودک از رایانه استفاده میکند، کمتر این یادگیری از این طریق اتفاق میافتد.
مدام کار کردن با کامپیوتر و اینترنت و همچنین بازیهای کامپیوتری، پیشرفت مناسب مهارتهای زندگی و اجتماعی را به تأخیر میاندازد.
هنگامی که کودک به فضای اینترنتی عادت بکند، انگیزهاش برای تعامل با دوستان و دیگران کم میشود که این خود اثرات نامناسبی بر ارتباط شخصی و تعاملات اجتماعی او میزند.
از سویی استفاده از فضای اینترنت یک فعالیت زمانبری است؛ پس میتواند مدت تعامل اعضای خانواده را با همدیگر کاهش دهد.
بر اساس تحقیقاتی که به عمل آمده است، استفاده از اینترنت به طور قابل توجهای احساس تنهایی و بیپنهاهی افراد را بیشتر میکند و سلامت روانی کلی افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
تحقیقی نشان داد به همان مقدار که افراد بیشتر از اینترنت استفاده کرده بودند، رابطه کمتری با دوستان خود داشتند. همچنین روشن شد آنها کمتر با افراد خانواده خود گفتوگو میکردند، اضطراب و استرس روزمره بیشتری با خود داشتند.
لذا کاربرانی که بیش از اندازه از اینترنت استفاده میکنند، به تدریج و رفته رفته قوه درک، کسب مهارتها، صبر و تحمل خود را در روابط اجتماعی و زندگی زناشویی از دست خواهند داد.
4. اعتیاد اینترنتی
یکی از خصیصههای مهم اینترنت، جذابیت و تمایل مستمر به سیر و گردش در آن به وسیله کاربران و استفاده کنندگان از آن است که بعد از مدتی، افراد را به شدت به خود وابسته میکند؛ تا جایی که برای عدهای از افراد، اعتیاد اینترنتی میآورد.
اعتیاد پیدا کنندگان به اینترنت، زمانهای بسیار طولانی مدت را به استفاده از این فضای ارتباطی اختصاص میدهند؛ به طوری که عملکرد اجتماعی و حتی شغلی خود را تحت تأثیر قرار میدهند.
چه بسا، علت اعتیاد به اینترنت در بسیاری از این گونه افراد، دست پیدا کردن به راهی برای سرکوب کردن اضطرابها و تنشهای زندگی است. بر اساس گفته محققان، احتمال اعتیاد به اینترنت در افراد منزوی و افرادی که در ارتباطهای اجتماعی و بین فردی خود دچار مشکل هستند، بیش از افراد دیگر است.
نشانههای شناخته شده این اختلال چنین است؛
1. استفاده از کامپیوتر و اینترنت برای گذراندن خوش زندگی، شادی یا تسکین استرس و اضطراب است.
2. احساس تحریک پذیری غیر قابل کنترل و احساس افسردگی هنگامی که از آن استفاده نمیکنند.
3. صرف کردن زمانهای طولانی مدت و صرف کردن هزینه بسیار زیاد برای خرید نرم افزار و سخت افزار و فعالیتهای مربوط به کامپیوتر و اینترنت.
4. برنامه نداشتن و به نوعی بیخیال شدن نسبت به کار، مدرسه و خانواده.
5. اغفال شدن
افراد ناشناس، کلاهبردار، کودک آزار و... از طریق پیامهای الکترونیکی و اتاقهای اصطلاحا چت، با دیگر کاربران ارتباط برقرار کرده و افراد را اغفال و مورد سوءاستفاده قرار میدهند.
در تبلیغات تجاری هم با استفاده از بنرهای جذاب، جوایز بازیها و تصاویر رنگی، از کودکان سوءاستفاده میشود. بعضا به بهانه فروش و بازاریابی و با استفاده از شخصیتهای آشنای کارتونی از کودکان اطلاعات شخصی از آنها گرفته میشود.
همچنین میتوان به آسیبهای دیگر این تکنولوژی اشاره کرد؛ مانند دسترسی سهل و آسان به پایگاهها و سایتهایی که تصاویر مربوط به بیمبالاتیهای جنسی و خشونت ورزی و مصرف مواد را تبلیغ میکنند و همچنین ظاهر شدن ناخواسته پیامهای مستهجن بر روی صفحه کامپیوتر، تبلیغاتی مربوط به مصرف سیگار و مشروبات الکلی که بدون محدودیت برای همه و از جمله کودکان ظاهر میشود.
چگونگی کمک کردن به فرزندان
· والدین لازم است که اطلاعات بیشتری در مورد وسایل و فضاهای ارتباطی همچون رایانه، اینترنت و گوشیهای مدل بالا داشته باشند و همچنین مهارت خود را در استفاده از آن افزایش دهند.
· والدین باید فعالیتهای متناسب با سن و رشد فرزندان خود را معین کنند؛ به عنوان مثال کودکان دبستانی نیاز به نظارت مستقیم و همچنین هشدار مداوم در مورد تبلیغها و ورود به اتاقهای چت دارند.
کما اینکه لازم است که به نوجوانان یادآوری کرد که نکات ایمنی در اینترنت و مدت استفاده از آن را رعایت کنند.
· اجازه ورود به اتاق گفتوگوی مجازی را برای فرزندان تنها با نظارت والدین باید صورت بگیرد.
· والدین باید همراه با فرزند کودک خود از اینترنت استفاده کنند و با هم سایتها و پایگاهها را جستجو کنند و همچنین نقش تبلیغات را برای کودکان توضیح دهند.
· در زمان استفاده از اینترنت، والدین باید الگوی خوبی برای فرزند خود باشند و زمان استفاده را به هدفی مشخص و ویژه محدود کنند.
· والدین باید در مورد اتفاقاتی که در رابطه با فعالیتهای کامپیوتری و اینترنتی در مدرسه کودک به وجود میآید، اطلاعات کافی داشته باشند و لازم است این اطلاعات را به دست آورند.
· برای نظارت بهتر و آسانتر والدین بر کودکان، باید رایانه را در محلی عمومی و قابل دسترس برای همگان قرار داد.
· یکی از توانایی مرورگرهای اینترنت، این است که والدین قادر خواهند بود که با تغییر در تنظیمات مرورگرها، تعداد محدودی سایت را آن هم بر اساس نیاز فرزندان، در اختیار کاربر قرار بدهند و احیانا سایتهای دیگری که مضرّ هستند، از دسترس کاربر خارج کنند.
· زمانی هم برای ورزش و تفریح در خارج از خانه برای فرزندان باید اختصاص داد، تا از این طریق، علاوه بر تخلیه انرژی و هیجانات و همچنین ایجاد سلامتی و نشاط فرزندان، از آسیبهای احتمالی جسمانی استفاده از رایانه بر حذر ماند.
امروزه، ابزارهای ارتباطی مانند اینترنت و رایانه بیشتر در دسترس کودکان، نوجوانان و جوانان است؛ لذا لازم است که فرهنگ سازی درباره نحوه استفاده از اینترنت و این گونه فضاهای مجازی، بیشتر معطوف قشر کم سن و سال شود، تا در نتیجه در یک بازه زمانی مشخص، این فرهنگ در جامعه جوان ما نهادینه شود.
البته این فرهنگسازی درباره نحوه استفاده از اینترنت باید از مدارس و حتّی قبل از آن نیز شروع شود. امّا نباید از این نکته غافل ماند که والدین نقش مهمتری را میتوانند در نحوه استفاده از اینترنت و فضای مجازی برای فرزندان خود ایفا کنند. از این رو والدین لازم است که آمادگی کافی برای روبهرو شدن با این پدیده ارتباطی داشته باشند، تا از این تکنولوژی از یک تهدید به یک فرصت تربیتی تبدیل کنند.
تلفن همراه یک فرصت تربیتی
آیا واقعا داشتن تلفن همراه برای یک کودک یا یک نوجوان مُضر است؟
والدین امروزی، در زمینه تربیت فرزندانشان با مسائل و پدیدههایی مواجه میشوند که قبلا در دوره کودکی، نوجوانی و همچنین جوانی خود با آن روبهرو نبودند؛ لذا لازم است نسبت به مسائل و پدیدههای نوظهور اطلاعات کافی داشته باشند و نحوه و مهارت برخورد صحیح آن را داشته باشند و به آن به یک فرصت تربیتی نگاه کنند.
از آنجایی که والدین، علاوه بر نقشهای تربیتی که نسبت به فرزند خود دارند، نقش قدرت مالی و تامین او را نیز در خانواده دارند و از طرفی فرزندان هم تا قبل از بلوغ استقلال مالی ندارند و به نوعی نسبت به خانواده خود وابسته هستند، لازم است که والدین از این قدرت و نقشی که دارند، در تشویق، تنبیه و شکل دهی شخصیت فرزندان به شکل مطلوب و محبت آمیز استفاده کنند.
از این رو، هنگامی که فرزندان، والدین خود را مُصر به خریدن تلفن همراه میکنند، در ابتدا قبل از اجابت شدن درخواست فرزند، والدین باید با او حرف بزنند و در مورد نوع و شرایط استفاده و احیانا معایب تلفن همراه برای سن او توضیح دهند. اگر همچنان اصرار به خریدن این وسیله ارتباطی داشت، والدین میتوانند برای او توضیح دهند، تا زمانی که فرزندشان شرایط داشتن تلفن همراه را نداشته باشد، فرزندشان نمیتواند از این وسیله استفاده کند. مثلا به او بگویند که شرایط داشتن گوشی همراه عبارت از 1. محدودیت زمانی و مکانی در استفاده کردن از آن 2. استفاده درست و مناسب از آن 3. در صورت استفاده کردن نادرست از تلفن همراه، از او پس گرفته میشود 4. داشتن تلفن همراه خللی به اخلاق، رفتار و همچنین تحصیل او نزند و... .
لذا با ترغیب کردن فرزند به داشتن شرایط داشتن گوشی همراه، فرصت مناسبی برای شکل دهی شخصیت فرزند از سوی والدین ایجاد میشود.
خرید تلفن همراه از چه سنی مناسب است؟
تلفن همراه وسیله ارتباطی است که علاوه بر فایدههای فناورانه آن، قادر خواهد بود که آسیبهای جدی هم به افراد استفاد کننده وارد کند. برای خرید این وسیله، یک اصل با اهمیتی وجود دارد و آن هم وجود یک نیاز واقعی است، نه پیروی از دیگران و القای نیازهای کاذب به فرزندان خود.
اولویت با تاخیر در خرید آن حداقل تا پایان دوره راهنمایی است و بعد از آن هم خرید با تلفنهای سادهتر و قرار دادن قوانینی جهت پیش گیری از آسیبهای احتمالی آن است.
به عنوان مثال، والدین میتوانند با فرزندان خود توافق کنند که اجازه سرکشی به گوشی او را داشته باشند و فرزند هم حق رمزگذاری بر روی تلفن خود را نداشته باشد.
والدین باید فرزندان خود را تا قبل از خرید، با آسیبهای احتمالی این وسیله آشنا کنند و با الگو بودن خودشان در استفاده صحیح و به اندازه از تلفن همراه، از اهمیت این وسیله در زندگی بکاهند.
اگر والدین از نظر فکری بتوانند این باور را در فرزندان خود ایجاد کنند که تلفن همراه یک وسیله ارتباطی است نه سرگرمی و تنوع خواهی، آنگاه میتوانند امیدوار باشند که آسیبهای کمتری متوجه آنها میشود.
نکته با اهمیت این است که والدین توجه داشته باشند که از اشتیاق فراوان فرزندشان به تلفن همراه در جهت درست استفاده کنند.
در هر صورت اگر والدین، تلفن همراه را برای فرزندشان خریدند، به صورت دوستانه و جدی در مورد نحوه و شرایط استفاده از آن را برای فرزندشان اعلام کنند؛ به این ترتیب که شرایط را یکبار دیگر به او بگویید و خاطر نشان کنید که اگر به این نتیجه برسید که تلفن همراه داشتن او، موجب تغییر رفتار و اخلاق و همچنین موجب تنبلی و اخلال در درس و تحصیل او میشود، تلفن همراه را از او خواهید گرفت.
البته این را والدین باید بدانند که این نسخه چه بسا، تا انتهای دوره نوجوانی بیشترین کارایی را داشته باشد؛ ولی از دوران بلوغ به بعد، تاثیر محیط بیشتر و پررنگتر خواهد بود و تقریبا بیشتر اثربخشی خانواده به اتمام خواهد رسید؛ گر چه خانواده هم هرگز نقشش به صفر نخواهد رسید.
عقیل مصطفوی مجد
دوشنبه 15/2/1393 - 18:44
اخبار
به مناسبت سالروز وفات شیخ انصاری(ره)؛ شیخ اعظمخبرگزاری رسا ـ مرتضی بن محمد امین بن شیخ مرتضی بن شیخ شمس الدین انصاری در روز عیدالله اکبر، غدیر خم سال 1214هجری قمری در شهر دزفول خوزستان به دنیا آمد. نسب خاندان شیخ به صحابی بزرگوار جابر بن عبدالله انصاری میرسد و از همین جاست که این خاندان به نام انصاری خوانده میشوند. درآمد
رشتههای علمی در تاریخ علم بشری از نظر افرادی که در آن رشتهها به خدمات علمی و انسانی پرداختهاند، از نظر نیروی فعال در آن رشتهها به دستههای مختلف تقسیم میگردند. مثلا در رشتهای مانند رشته ریاضی افرادی وجود دارند که ابتداییترین تعلیمات این رشته را به افراد میدهند. برای مثال معلمین مدارس ابتدایی که پس از تعلیم مقدماتی در دانشگاهها به تعلیم این رشته به شاگردان ابتدایی میپردازند، پس از این افراد، افرادی وجود دارند که از نظر تخصص در این رشته حالتی میانه دارند؛ یعنی واسطهای بین افراد مقدماتی و متخصصین فن هستند.
پس از این گروه که در بالا توضیح آن آورده شد، گروهی متخصصین آن فن هستند که در طول حیات آن علم، اصول و مبانی آن علم را از اساتید خود به شاگردان متخصص خود انتقال میدهند. اما در طول تاریخ آن علم، افراد متخصص اندکی یافت میشوند که علاوه بر تخصص در آن رشته، دست به خلاقیت و آفرینش در آن رشته میزنند.
علم فقه و اصول فقه که از امهات علوم اسلامی است نیز از این قاعده مستثنا نیست و در طول تاریخ خود، علاوه بر متخصصین و فحولی که حیات این رشته را تضمین کردهاند، دارای متخصصینی بوده است که در مبانی این علم دست به نوآوری و آفرینش قابل توجهی زدهاند که به شکوفایی، تجدد و پیشرفت علم فقه و اصول انجامیده است و "شیخ اعظم شیخ مرتضی انصاری" از آن دسته افراد بوده است.
استاد شهید مرتضی مطهری جایگاه شیخ انصاری را اینگونه تبیین مینماید: «شیخ انصاری را خاتم الفقهاء و المجتهدین لقب دادهاند. او از کسانی است که در دقت و عمق نظر، بسیار کم نظیر است. علم اصول و بالتبع فقه را وارد مرحله جدیدی کرد. او در فقه و اصول ابتکاراتی دارد که بیسابقه است. دو کتاب معروف او "رسائل و مکاسب" کتاب درسی طلاب شده است. علماء بعد از او شاگرد و پیرو مکتب اویند. حواشی متعدد از طرف علماء بعد از او بر کتابهای او زده شده».(خدمات متقابل اسلام و ایران ص324)
همین جایگاه یگانه است که شیخ عباس قمی در معرفی شیخ انصاری میگوید: «شیخ اجل و اعظم، عالم اعلا و زاهد، یگانه دهر و چه یگانهای، خاتم فقها و مجتهدین و کاملترین فرد از علمای ربانی و راسخ در علم... کسی که ریاست مذهب امامیه به او منتهی میگردد؛ از نظر علم و ورع و اجتهاد، محقق بیبدیل، شیخ طائفه امامیه شیخ انصاری...».(فواید الرضویه ص833)
طلوع شیخ اعظم
مرتضی بن محمد امین بن شیخ مرتضی بن شیخ شمس الدین انصاری در روز عیدالله اکبر، غدیر خم سال 1214هجری قمری در شهر دزفول خوزستان به دنیا آمد. نسب خاندان شیخ به صحابی بزرگوار جابر بن عبدالله انصاری میرسد و از همین جاست که این خاندان به نام انصاری خوانده میشوند. مادر شیخ از زنان با تقوا و ورع کامل بود که در هنگام حاملگی، در خواب میبیند که یکی از معصومین به او قرآنی هدیه میدهد و پدر شیخ که خود از علمای شهر و دیار خود بود، این خواب را به تولد فرزندی دانشمند در علم دین تعبیر مینماید.
این خواب به زودی در شوق و علاقه وافر و قوت ذهنی طفل پنج ساله در آموختن تعبیر میگردد؛ به طوری که مرتضی در پنج سالگی به آموختن قرآن میپردازد و در همان دوران به آموختن مقدمات علم عربی در نزد پدر و عموی خود مبادرت میورزد و به طوری قوت علمی از خود بروز میدهد که در هجده سالگی سطح را به پایان میرساند و پس از طی موفقیتآمیز این دوران و نشان دادن استعداد وافر در آموختن و داشتن ذوق و قریحه فعال و وقاد به توصیه و اصرار پدر برای آموختن بیشتر و شرکت در دروس اساتید بزرگ علوم اسلامی و شیعی، به عتبات عالیات و شهر مقدس کربلا هجرت مینماید.
شیخ اعظم در عتبات
در این شهر مقدس در درس سید محمد مجاهد -صاحب فتوای مشهور جهاد در مقابل متجاوزان روس- شرکت مینماید. در همین دروس است که شیخ آینده درخشان علمی و توانایی خود در فقه و اصول را نشان میدهد؛ به طوری که استاد را به اعجاب وا میدارد.
نقل شده است که در یکی از جلسات درسی که استاد در حال تقریر دلایل خود برای حرمت نماز جمعه در عصر غیبت معصوم بود، شیخ مرتضی انصاری دلایلی متقن و عمیق در مقابل نظر استاد تقریر کردند و باعث شدند که استاد از نظر خود مبنی بر حرمت نماز جمعه در عصر غیبت برگردد. شیخ انصاری در مدت اقامت خود در عتبات و کربلای معلی، به شدت پیشرفت مینماید؛ اما بروز مشکلات عدیده و سخت باعث میگردد که این نابغه دوران به بازگشت به ایران و دزفول مجبور گردد.
این بازگشت در سال 1234هجری قمری صورت میپذیرد. اما شوق به تحصیل کمالات و علم، شیخ را به مراجعت به عتبات وا میدارد و این بار شیخ پس از دو سال اقامت در دزفول، برای استفاده از درس شریف العلمای اصفهانی به عتبات رهسپار میگردد و در شهر نجف اشرف برای زیارت امام متقیان علی بن ابیطالب(ع) وارد میگردد و در همان شهر به مدت دو سال در درس مرحوم موسی کاشف الغطاء شرکت میجوید و باز در سال 1239 به وطن خود دزفول باز میگردد.
اسفاری در طلب علم
شیخ پس از دو سال اقامت در زادگاه خود، دوباره به شوق دانش اندوزی به سفر در شهرهای ایران در طلب اساتید ساکن در شهرهای ایران میپردازد. ابتدا به بروجرد میرود و در درس شیخ اسدالله بروجردی حاضر میگردد و پس از یک ماه اقامت در بروجرد، آنجا را به مقصد کاشان و درس ملا احمد نراقی ترک مینماید و پس از اقامت در این شهر و شرکت در درس "ملا احمد نراقی"، گمشده خود را در نزد این عالم عامل مییابد. این مهم را شیخ اعظم از تقریر یک بحث اصولی به صورت دقیق و عمیق توسط این دانشمند یگانه در مییابد.
ملا احمد نراقی نیز در طول دوران چهار ساله اقامت شیخ در کاشان، جایگاه علمی و عملی شاگرد خود را در مییابد؛ به طوری که در حق شاگرد خود شیخ انصاری میگوید: «من در عمر خود پنجاه مجتهد مسلم دیدهام؛ ولی هیچیک را از نظر وسعت اطلاع و قوت استدلال مانند شیخ انصاری ندیدهام». این همه بوده است که عاقبت از شیخ انصاری دانشمندی مجدد و بنیانگذار میسازد.
شیخ انصاری پس از چهار سال استفاده از درس و محضر ملا احمد نراقی، به قصد زیارت آستان مقدس حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) رهسپار مشهد مقدس میشود و پس از زیارت به قصد استفاده از درس علمای اصفهان راهی این شهر میگردد و در درس حجتالاسلام سید محمد باقر شفتی حاضر میگردد و پس از مدتی استفاده علمی به زادگاه خود باز میگردد و بار دیگر به مدت چهار سال در شهر خود رحل اقامت میافکند.
اما این اقامت مانند بارهای گذشته نیست؛ چه اینکه شیخ دیگر آن طالب علم فاضل و خوش قریحه نیست؛ بلکه دیگر خود مجتهدی مسلم و صاحب سبک است که جایگاهش را در سایه فروتنی خود پنهان داشته است.
شیخ انصاری در قامت شیخ اعظم
شیخ انصاری در سال 1249 هجری قمری بار دیگر به سوی عتبات راهی میشود و در کربلا و نجف در درس شیخ موسی کاشف الغطاء حاضر میگردد. در حالی که استاد، خود اقرار مینمود که شیخ انصاری از درس من مستغنی است و خود دانشمندی درجه اول است.
نیز شیخ در همین سالها از روی احترام و برای تیمن و تبرک در درس مرجع آن دوران، شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر حضور مییابد و در اثنای همین دوران است که فروتنانه به تدریس نیز میپردازد؛ ولی تدریس او از عمق و تحقیقاتی سود میبرد که در هم عصران وی نیست.
در همین دوران است که شیخ در زاویهای از مسجدی در نجف به شاگردانی اندک درس میدهد و در شبستان مسجد سید حسین کوهکمری، درسی پر مخاطب دارد. روزی از روزها که سید حسین کوه کمری زودتر از شاگردان به مسجد میآید؛ درسهای شیخی که چشمهایش از تراخم رنج میبرد و لباسهایی کهنه بر تن دارد میشنود و از عمق و دانش آن شیخ اعجاب مینماید و با تمام وجود احساس مینماید که خود و شاگردانش در درس این یگانه گمنام شرکت جوید و همین مساله را با شاگردان مطرح مینماید و همه با هم در درس شیخ اعظم شرکت مینمایند.
فتوحات علمی شیخ اعظم
شیخ مرتضی انصاری یکی از صاحبان مکتب در تاریخ فقه و فقاهت شیعه به شمار میرود؛ به طوری که آثارش پر از نوآوریهای فقهی و اصولی است. مکتب و درس شیخ انصاری سرشار از ابتکار علمی، ابداع، قوت استدلال، دقت نظر و احاطه کامل به جوانب مسأله علمی است و این جوانب خود باعث میگردد که کتب علمی شیخ انصاری کتب درسی حوزههای علمیه بعد از ایشان قرار گیرد.
نیز شیخ انصاری پس از استاد خود صاحب جواهر، به مقام مرجعیت عام شیعه دست مییابد که این دوران را با اخلاق زاهدانه خود و امانت داری تام نسبت به سهم امام و مسایل مالی زبانزد در تاریخ ققاهت و مرجعیت شیعه مینماید.
شیخ انصاری در مدت تدریس خود، شاگردان بسیاری که بعدا خود از علما و مراجع درجه اول میگردند را تربیت مینماید که از جمله آنها به میرزای شیرازی صاحب فتوای تاریخی تحریم تتون و تنباکو، میرزا حبیب الله رشتی، میرزا محمد حسن آشتیانی از فعالین علمای تهران در واقعه تنباکو، سید حسین کوه کمری، سید حسن نجم آبادی و... میتوان اشاره کرد.
اخلاق و منش فردی شیخ اعظم
شیخ انصاری به طهر و تقوای فوق العاده مشهور بوده و در زندگی شخصی خود بسیار زاهدانه رفتار مینموده است. او عالمی عامل و عابد بوده است؛ به طوری که در زندگی خود برنامهای ثابت در عبادت خداوند متعال داشته است. او روزی یک جزء قرآن تلاوت مینموده و هر روز نماز جعفر طیار اقامه میکرده است و به زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورای روزانه مداومت داشته و نوافل را کاملا مراقبت مینموده است. او به ادعیه و تعقیبات اصرار داشته است و این همه شیخ انصاری را دارای شأن الهی ممتاز مینموده است.
وفات شیخ اعظم
شیخ مرتضی انصاری پس از عمری مجاهدت علمی، سر انجام در جمادیالآخر سال 1281 هجری قمری چهره در نقاب خاک میکشد و در حجرهای در صحن شریف علوی نزدیک به باب قبله در جوار استادش شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر به خاک سپرده میشود.
منابع:
1. الشیخ الانصاری و تطور البحث الاصولی- جامعه مدرسین
2. قصص العلماء- محمد بن سلیمان تنکابنی
3. فواید الرضویه- شیخ عباس قمی
4. خدمات متقابل اسلام و ایران- مرتضی مطهری
5. تاریخ فقه و فقها- ابوالقاسم گرجی
هادی شاملو
دوشنبه 15/2/1393 - 18:42
اهل بیت
افزون بر معصومین، انسان های دیگری در تاریخ اسلام وجود دارند که در جایگاه معصومین قرار دارند و در نزد مردم از جایگاه والایی برخوردارند.
در مذهب تشیع، حضرت ابوالفضل العباس(ع) و حضرت زینب(س) از جمله افرادی هستند که در نزد شیعیان تقدس خاصی دارند و سخنان زیادی از معصومین در باب منزلت این بزرگان آورده شده است.
حال باید این سؤال را از خود پرسید که نمایش چهره معصومین و بزرگان اسلام که در جایگاه معصوم در جامعه قرار دارند، آیا سبب افزایش شأن و منزلت این بزرگان در جامعه می شود یا خیر؟
عرف از ابزارهایى است که مجتهد براى استنباط حکم شرعى استفاده مىکند؛ از این رو فقیه براى به دست آوردن حکم یک پدیده عرفى، باید مسائل و شرایط مستحدث اجتماع را مورد دقت قرار دهد تا پویایى فقه شیعه محفوظ بماند.
آیت الله مکارمشیرازی در پاسخ به استفتائی پیرامون نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) در فیلم، فرموده است: در مورد حضرت قمر بنیهاشم(ع)، نشان دادن چهره آشکار به مصلحت نیست و بهترین راه حل این است که مانند معصومین(ع) چهره ایشان را به صورت مبهم و در هاله ای از نور نشان دهند تا مشکلی پیش نیاید.
آیت الله علوی گرگانی از مراجع شیعه در پاسخ به استفتائی پیرامون نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) آورده است: شخصیت حضرت ابوالفضل(ع) در میان عموم مردم و شیعیان، مخصوصاً متدینین ممتاز است و بنابراین برای جلوگیری از هتک حرمت و وهن به مقام عظمای آن بزرگوار، لازم است از نشان دادن چهره ایشان اجتناب شود.
این مرجع تقلید در بیانیه ای در محکوم کردن نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) در فیلم رستاخیز گفته است: کمرنگ شدن عظمت امامزادگان موجب توبیخ و بلکه عقاب الهی در قیامت خواهد شد و همه مسؤلان باید خود را برای جوابگویی در روز حساب آماده کنند.
در لغت، وهن به معنای این است که انسان اقدام به کاری کند که سبب سستی آن شود. حال در ادامه بررسی می کنیم که به چه جهت نمایش چهره معصومین و بزرگانی که در جایگاه معصومین هستند، سبب وهن می شود.
افزون بر فقه، عقل نیز می گوید، نمایش چهره معصومین و بزرگان اسلام که در رتبه معصوم هستند، مناسب نیست؛ چرا که وقتی چهره یک انسان معصوم که در آرمان های ما جا دارد ترسیم شود و آن چهره نه در ظاهر واقعی خود، بلکه در ظاهر یک انسان عادی به چشم آید، آن را از قداست خارج می کند و بیننده سیر تاریخی فیلم را اوج سیر این فرد می بیند و اگر شخصی در نقش معصوم و یا بزرگان اسلام که در رتبه معصوم هستند بازی کند و پس از آن اقدام به پذیرفتن بازی در نقش منفی کند، سبب می شود قداست آن چهره مقدس خدشه دار شود.
باید پذیرفت که در گذشته نیز مشابه این اتفاق افتاده و افرادی نقش پیامبران را بازی کردند؛ اما همین افراد بعدها وارد مسائل حاشیه ای شدند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با عوامل و بازیگران سریال حضرت یوسف خطاب به مصطفی زمانی بازیگر نقش حضرت یوسف فرمود: شما، آقاجان اولین تجربه تصویری تان با حضرت یوسف بود؛ خودتان را حفظ کنید و همیشه مثل حضرت یوسف بمانید.
این سخن رهبری نشان اهمیت جایگاه اجتماعی بازیگرانی را بازگو می کند که در نقش اولیای الهی و بزرگان اسلامی ظاهر می شوند.
http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=202771
دوشنبه 15/2/1393 - 16:59
خانواده
نگاهی به آسیبهای وسایل ارتباطی در فرزندان
با ورود رایانه و تلفنهای همراه به زندگیها، آسیبهای همراه آن هم به خانهها و افراد آن راه پیدا کرده است. فناوریهای روز به همان میزان که نعمت شمرده میشوند، میتوانند خطرناک و مایه دردسر هم شناخته شوند.
به یاد داشته باشیم که استفاده صحیح و به اندازه از وسایل ارتباطی، جایگاه پسندیده خود را دارد و مطالبی که در پی میآیند، برای هشدار و اطلاع رسانی درباره سوءاستفاده از این وسایل ارتباطی و تحقیقی است.
آسیبهای استفاده از اینترنت
1. هرزه نگاری
بررسیهای متعدد نشان میدهد که استفاده از سایتهای اینترنتی مبتذل رو به افزایش است. هر هفته صدها فرد به استفاده کنندگان از این گونه سایتها اضافه میشوند.
کارشناسان و محققان در این باره میگویند: فضای اینترنت بسیار خطرناک است و چه بسا یکی از دلایلی که باعث شده تا این اندازه اینترنت خطرناک باشد، منحصر به فرد بودن آن باشد.
این ویژگی اینترنت که کاربران آن قادر خواهند بود که به طور ناشناس باقی بمانند، خیلی از افراد را آسیب پذیر نموده است.
در گذشته افراد به این صورت افسار گسیخته دچار فعالیتهای منحط اخلاقی نمیشدند؛ زیرا لازم میآمد که فرد به اماکنی رفت و آمد کند که به نوعی خطرناک و پر استرس بوده است، که همین مسأله مانع رفتن فرد به آن اماکن میشد؛ ولی امروزه در خانه امن و به صورت ناشناس و گمنام، فرد در گیر این گونه مسائل میشود؛ بدون اینکه مانع جدی برای او وجود داشته باشد.
2. محدود شدن فعالیت جسمی
یک گروه از کاربران اینترنت، کودکانی هستند که اکثر اوقات خود را به استفاده از بازیهای رایانهای اختصاص میدهند؛ در حالی که افزایش سطح خشونت در کودکان و تقلید رفنارهای پر خطر از پیامدهای آن بازیهاست.
کارشناسان در این باره گفتهاند: پیامدهای منفی این پدیده عبارت است از: اختلالات فیزیولوژیکی و روانشناختی، همانند التهاب عصبی، خستگی، کاهش شنوایی، کم اشتهایی و سردردهای مزمن و... .
همچنین اگر فرزند شما مدت طولانی را درمقابل رایانه بگذراند، او را از ورزش و دیگر فعالیتهایی که برای رشد او مفید است، محروم میکند.
کودکان نیاز دارند حواسهایی همچون بویایی، شنوایی و لامسه را پرورش دهند؛ در حالی که استفاده مداوم و زیاد از رایانه، به چشم، دست و ستون فقرات کودکان آسیب میرساند.
3. افت مهارتهای اجتماعی
بهترین راه و روش کشف خود، برای کودک تعامل و ایجاد ارتباط با دیگر کودکان است. یادگیری از طریق تجربه و تحریک حواس بوجود میآید. در حالی که زمانی کودک از رایانه استفاده میکند، کمتر این یادگیری از این طریق اتفاق میافتد.
مدام کار کردن با کامپیوتر و اینترنت و همچنین بازیهای کامپیوتری، پیشرفت مناسب مهارتهای زندگی و اجتماعی را به تأخیر میاندازد.
هنگامی که کودک به فضای اینترنتی عادت بکند، انگیزهاش برای تعامل با دوستان و دیگران کم میشود که این خود اثرات نامناسبی بر ارتباط شخصی و تعاملات اجتماعی او میزند.
از سویی استفاده از فضای اینترنت یک فعالیت زمانبری است؛ پس میتواند مدت تعامل اعضای خانواده را با همدیگر کاهش دهد.
بر اساس تحقیقاتی که به عمل آمده است، استفاده از اینترنت به طور قابل توجهای احساس تنهایی و بیپنهاهی افراد را بیشتر میکند و سلامت روانی کلی افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
تحقیقی نشان داد به همان مقدار که افراد بیشتر از اینترنت استفاده کرده بودند، رابطه کمتری با دوستان خود داشتند. همچنین روشن شد آنها کمتر با افراد خانواده خود گفتوگو میکردند، اضطراب و استرس روزمره بیشتری با خود داشتند.
لذا کاربرانی که بیش از اندازه از اینترنت استفاده میکنند، به تدریج و رفته رفته قوه درک، کسب مهارتها، صبر و تحمل خود را در روابط اجتماعی و زندگی زناشویی از دست خواهند داد.
4. اعتیاد اینترنتی
یکی از خصیصههای مهم اینترنت، جذابیت و تمایل مستمر به سیر و گردش در آن به وسیله کاربران و استفاده کنندگان از آن است که بعد از مدتی، افراد را به شدت به خود وابسته میکند؛ تا جایی که برای عدهای از افراد، اعتیاد اینترنتی میآورد.
اعتیاد پیدا کنندگان به اینترنت، زمانهای بسیار طولانی مدت را به استفاده از این فضای ارتباطی اختصاص میدهند؛ به طوری که عملکرد اجتماعی و حتی شغلی خود را تحت تأثیر قرار میدهند.
چه بسا، علت اعتیاد به اینترنت در بسیاری از این گونه افراد، دست پیدا کردن به راهی برای سرکوب کردن اضطرابها و تنشهای زندگی است. بر اساس گفته محققان، احتمال اعتیاد به اینترنت در افراد منزوی و افرادی که در ارتباطهای اجتماعی و بین فردی خود دچار مشکل هستند، بیش از افراد دیگر است.
نشانههای شناخته شده این اختلال چنین است؛
1. استفاده از کامپیوتر و اینترنت برای گذراندن خوش زندگی، شادی یا تسکین استرس و اضطراب است.
2. احساس تحریک پذیری غیر قابل کنترل و احساس افسردگی هنگامی که از آن استفاده نمیکنند.
3. صرف کردن زمانهای طولانی مدت و صرف کردن هزینه بسیار زیاد برای خرید نرم افزار و سخت افزار و فعالیتهای مربوط به کامپیوتر و اینترنت.
4. برنامه نداشتن و به نوعی بیخیال شدن نسبت به کار، مدرسه و خانواده.
5. اغفال شدن
افراد ناشناس، کلاهبردار، کودک آزار و... از طریق پیامهای الکترونیکی و اتاقهای اصطلاحا چت، با دیگر کاربران ارتباط برقرار کرده و افراد را اغفال و مورد سوءاستفاده قرار میدهند.
در تبلیغات تجاری هم با استفاده از بنرهای جذاب، جوایز بازیها و تصاویر رنگی، از کودکان سوءاستفاده میشود. بعضا به بهانه فروش و بازاریابی و با استفاده از شخصیتهای آشنای کارتونی از کودکان اطلاعات شخصی از آنها گرفته میشود.
همچنین میتوان به آسیبهای دیگر این تکنولوژی اشاره کرد؛ مانند دسترسی سهل و آسان به پایگاهها و سایتهایی که تصاویر مربوط به بیمبالاتیهای جنسی و خشونت ورزی و مصرف مواد را تبلیغ میکنند و همچنین ظاهر شدن ناخواسته پیامهای مستهجن بر روی صفحه کامپیوتر، تبلیغاتی مربوط به مصرف سیگار و مشروبات الکلی که بدون محدودیت برای همه و از جمله کودکان ظاهر میشود.
چگونگی کمک کردن به فرزندان
· والدین لازم است که اطلاعات بیشتری در مورد وسایل و فضاهای ارتباطی همچون رایانه، اینترنت و گوشیهای مدل بالا داشته باشند و همچنین مهارت خود را در استفاده از آن افزایش دهند.
· والدین باید فعالیتهای متناسب با سن و رشد فرزندان خود را معین کنند؛ به عنوان مثال کودکان دبستانی نیاز به نظارت مستقیم و همچنین هشدار مداوم در مورد تبلیغها و ورود به اتاقهای چت دارند.
کما اینکه لازم است که به نوجوانان یادآوری کرد که نکات ایمنی در اینترنت و مدت استفاده از آن را رعایت کنند.
· اجازه ورود به اتاق گفتوگوی مجازی را برای فرزندان تنها با نظارت والدین باید صورت بگیرد.
· والدین باید همراه با فرزند کودک خود از اینترنت استفاده کنند و با هم سایتها و پایگاهها را جستجو کنند و همچنین نقش تبلیغات را برای کودکان توضیح دهند.
· در زمان استفاده از اینترنت، والدین باید الگوی خوبی برای فرزند خود باشند و زمان استفاده را به هدفی مشخص و ویژه محدود کنند.
· والدین باید در مورد اتفاقاتی که در رابطه با فعالیتهای کامپیوتری و اینترنتی در مدرسه کودک به وجود میآید، اطلاعات کافی داشته باشند و لازم است این اطلاعات را به دست آورند.
· برای نظارت بهتر و آسانتر والدین بر کودکان، باید رایانه را در محلی عمومی و قابل دسترس برای همگان قرار داد.
· یکی از توانایی مرورگرهای اینترنت، این است که والدین قادر خواهند بود که با تغییر در تنظیمات مرورگرها، تعداد محدودی سایت را آن هم بر اساس نیاز فرزندان، در اختیار کاربر قرار بدهند و احیانا سایتهای دیگری که مضرّ هستند، از دسترس کاربر خارج کنند.
· زمانی هم برای ورزش و تفریح در خارج از خانه برای فرزندان باید اختصاص داد، تا از این طریق، علاوه بر تخلیه انرژی و هیجانات و همچنین ایجاد سلامتی و نشاط فرزندان، از آسیبهای احتمالی جسمانی استفاده از رایانه بر حذر ماند.
امروزه، ابزارهای ارتباطی مانند اینترنت و رایانه بیشتر در دسترس کودکان، نوجوانان و جوانان است؛ لذا لازم است که فرهنگ سازی درباره نحوه استفاده از اینترنت و این گونه فضاهای مجازی، بیشتر معطوف قشر کم سن و سال شود، تا در نتیجه در یک بازه زمانی مشخص، این فرهنگ در جامعه جوان ما نهادینه شود.
البته این فرهنگسازی درباره نحوه استفاده از اینترنت باید از مدارس و حتّی قبل از آن نیز شروع شود. امّا نباید از این نکته غافل ماند که والدین نقش مهمتری را میتوانند در نحوه استفاده از اینترنت و فضای مجازی برای فرزندان خود ایفا کنند. از این رو والدین لازم است که آمادگی کافی برای روبهرو شدن با این پدیده ارتباطی داشته باشند، تا از این تکنولوژی از یک تهدید به یک فرصت تربیتی تبدیل کنند.
تلفن همراه یک فرصت تربیتی
آیا واقعا داشتن تلفن همراه برای یک کودک یا یک نوجوان مُضر است؟
والدین امروزی، در زمینه تربیت فرزندانشان با مسائل و پدیدههایی مواجه میشوند که قبلا در دوره کودکی، نوجوانی و همچنین جوانی خود با آن روبهرو نبودند؛ لذا لازم است نسبت به مسائل و پدیدههای نوظهور اطلاعات کافی داشته باشند و نحوه و مهارت برخورد صحیح آن را داشته باشند و به آن به یک فرصت تربیتی نگاه کنند.
از آنجایی که والدین، علاوه بر نقشهای تربیتی که نسبت به فرزند خود دارند، نقش قدرت مالی و تامین او را نیز در خانواده دارند و از طرفی فرزندان هم تا قبل از بلوغ استقلال مالی ندارند و به نوعی نسبت به خانواده خود وابسته هستند، لازم است که والدین از این قدرت و نقشی که دارند، در تشویق، تنبیه و شکل دهی شخصیت فرزندان به شکل مطلوب و محبت آمیز استفاده کنند.
از این رو، هنگامی که فرزندان، والدین خود را مُصر به خریدن تلفن همراه میکنند، در ابتدا قبل از اجابت شدن درخواست فرزند، والدین باید با او حرف بزنند و در مورد نوع و شرایط استفاده و احیانا معایب تلفن همراه برای سن او توضیح دهند. اگر همچنان اصرار به خریدن این وسیله ارتباطی داشت، والدین میتوانند برای او توضیح دهند، تا زمانی که فرزندشان شرایط داشتن تلفن همراه را نداشته باشد، فرزندشان نمیتواند از این وسیله استفاده کند. مثلا به او بگویند که شرایط داشتن گوشی همراه عبارت از 1. محدودیت زمانی و مکانی در استفاده کردن از آن 2. استفاده درست و مناسب از آن 3. در صورت استفاده کردن نادرست از تلفن همراه، از او پس گرفته میشود 4. داشتن تلفن همراه خللی به اخلاق، رفتار و همچنین تحصیل او نزند و... .
لذا با ترغیب کردن فرزند به داشتن شرایط داشتن گوشی همراه، فرصت مناسبی برای شکل دهی شخصیت فرزند از سوی والدین ایجاد میشود.
خرید تلفن همراه از چه سنی مناسب است؟
تلفن همراه وسیله ارتباطی است که علاوه بر فایدههای فناورانه آن، قادر خواهد بود که آسیبهای جدی هم به افراد استفاد کننده وارد کند. برای خرید این وسیله، یک اصل با اهمیتی وجود دارد و آن هم وجود یک نیاز واقعی است، نه پیروی از دیگران و القای نیازهای کاذب به فرزندان خود.
اولویت با تاخیر در خرید آن حداقل تا پایان دوره راهنمایی است و بعد از آن هم خرید با تلفنهای سادهتر و قرار دادن قوانینی جهت پیش گیری از آسیبهای احتمالی آن است.
به عنوان مثال، والدین میتوانند با فرزندان خود توافق کنند که اجازه سرکشی به گوشی او را داشته باشند و فرزند هم حق رمزگذاری بر روی تلفن خود را نداشته باشد.
والدین باید فرزندان خود را تا قبل از خرید، با آسیبهای احتمالی این وسیله آشنا کنند و با الگو بودن خودشان در استفاده صحیح و به اندازه از تلفن همراه، از اهمیت این وسیله در زندگی بکاهند.
اگر والدین از نظر فکری بتوانند این باور را در فرزندان خود ایجاد کنند که تلفن همراه یک وسیله ارتباطی است نه سرگرمی و تنوع خواهی، آنگاه میتوانند امیدوار باشند که آسیبهای کمتری متوجه آنها میشود.
نکته با اهمیت این است که والدین توجه داشته باشند که از اشتیاق فراوان فرزندشان به تلفن همراه در جهت درست استفاده کنند.
در هر صورت اگر والدین، تلفن همراه را برای فرزندشان خریدند، به صورت دوستانه و جدی در مورد نحوه و شرایط استفاده از آن را برای فرزندشان اعلام کنند؛ به این ترتیب که شرایط را یکبار دیگر به او بگویید و خاطر نشان کنید که اگر به این نتیجه برسید که تلفن همراه داشتن او، موجب تغییر رفتار و اخلاق و همچنین موجب تنبلی و اخلال در درس و تحصیل او میشود، تلفن همراه را از او خواهید گرفت.
البته این را والدین باید بدانند که این نسخه چه بسا، تا انتهای دوره نوجوانی بیشترین کارایی را داشته باشد؛ ولی از دوران بلوغ به بعد، تاثیر محیط بیشتر و پررنگتر خواهد بود و تقریبا بیشتر اثربخشی خانواده به اتمام خواهد رسید؛ گر چه خانواده هم هرگز نقشش به صفر نخواهد رسید.
عقیل مصطفوی مجد
دوشنبه 15/2/1393 - 16:49
شخصیت ها و بزرگان
به بهانه سالروز گرامیداشت شیخ بهایی؛
در تاریخ بشر، بسیار بودهاند انسانهایی که میتوان آنها را در مدار مدرج استعدادهای بشری، جزء انسانهای با استعداد به حساب آورد و اگر در سیستمی صحیح از نظر تربیتی قرار بگیرند، میتوان امید داشت که در آینده متخصص در فن و یا هنرمندی در یک رشته هنری گردند.
اما در همین مدار مدرج، در رأس آن، انسانهایی قرار گرفتهاند که تعداد آنان بسیار کمتر از افراد میانه مدار است و آنها افرادی هستند که دارای استعدادی خارق عادتند و این افراد هستند که به صفت نابغه موصوف میگردند و جهان را در صورت تعلیم و تربیت، از علم، فن و هنر خود پر میکنند.
از این افراد در طول تاریخ در تمام ملل و اقوام، میتوان افرادی را ملاحظه کرد و در تاریخ علم اسلامی هم میتوان افرادی از این دست را به شمار آورد که مسلما یکی از این افراد که این صفت، یعنی نبوغ را در پرتو تلاش خود جاودانگی بیمانند بخشید، جناب بهاء الملة و الشریعه "شیخ بهایی" است که داستان دلکش زندگی او نماد کامل امتزاج استعدادی خارقالعاده با تلاش و کوشش مثال زدنی است که حاصل آن پیدایش شخصیتی است که در تاریخ اسلام و ایران، میراث مهم سخت افزاری و نرم افزاری سترگی را به جای نهاده است؛ میراثی که با حذف آن از تاریخ ایران و اسلام، بیشک رخنه عظیمی در حیات مستمر علمی در تاریخ ایران و اسلام ایجاد میگردد.
شیخ بهایی نماد کامل یک دانشمند رشد یافته در نگاه اینترناسیونالیسم اسلامی است؛ همان که در گذشته تمدنی ما از آن به دارالسلام تعبیر میکردهاند. یعنی همه جهان اسلام یک وطن بزرگ است که تمام افراد آن با هم برادرند؛ زیرا شیخ بهایی از جبل عامل لبنان به ایران کوچید و در ایران به مقامات بالای علمی و اجتماعی دست یافت؛ هر چند دوران شیخ بهایی دوران افول این دارالسلام است، در سایه تعصبات قومی و مذهبی رشد یافته از چند قرن پیش و مطابق با دوران حکومت ترکان سلجوقی.
میراث علمی و اجتماعی شیخ بهایی برای ما ایرانیان و مخصوصا ساکنان اصفهان، میراثی محسوس است؛ چه اینکه هنوز که هنوز است، در اصفهان، فعالیتهای علمی و اجتماعی شیخ بهایی به طور محسوس در منظر و مرئای بیننده است و این مهم اهمیت شیخ بهایی را در تاریخ فکر و فرهنگ ما دو چندان میکند.
این جایگاه را میتوان در معرفیای که شیخ عباس قمی به عنوان یک رجالی توانا از شیخ بهایی مینماید به خوبی دریافت؛ «عالم فاضل نحریر متبحر جامع خبیر، حاوی فنون و فضایل، شیخ الاسلام و المسلمین، بهاء الملة و الحق و الدین، عالم ربانی شیخنا البهایی، قدس الله سره و رفع فی الفردوس قدره، مراتب آن جناب در علم و فقه و فضل و تحقیق و تدقیق در جمیع علوم و فنون و حسن تصنیف و جودت تعبیر و رشاقت تحریر و جمیع محاسن اشهر و اکثر از آن است که ذکر شود و علمای شیعه و سنی به مدح و ثنای او رطب اللسان و عذب البیان گشتهاند...».(فواید الرضویه ص636 و نیز ن.ک: هدیة الاحباب)
خاندان و خاستگاه شیخ بهایی
درباره تولد و خاندان شیخ بهایی، مرحوم استاد سعید نفیسی در مقدمه عالمانه و مبسوطی که بر کلیات اشعار شیخ بهایی نگاشته، درباره نام، نشان، خاندان و خاستگاه شیخ بهایی میگوید: «قدیمترین مأخذی که در احوال شیخ بهایی در دست است، تاریخ عالم آرای عباسی است که اسکندر بیک، منشی شاه عباس بزرگ که خود معاصر و محشور با وی بوده است، در سال 1038 هجری، یعنی هشت سال پس از مرگ او به پایان رسانده و در آن کتاب در مجلد اول در "ذکر سادات عظام و علمای کرام زمان شاه جنت مکان" ترجمه حالی از شیخ بهایی دارد که خود تصریح میکند در سال 1025 یعنی پنج سال پیش از مرگ او نوشته و سپس وقایع سال 1030 که سال مرگ اوست، نیز شرحی دیگر ثبت کرده. در ترجمه نخستین نام و نسب او بهاءالدین محمد بن حسین بن عبدالصمد آمده است...».(مقدمه کلیات اشعار شیخ بهایی ص9)
استاد نفیسی در ادامه، نسب و خاندان شیخ را از قدیمیترین مأخذ چنین نقل مینماید: «در کتاب لولوتی البحرین تألیف یوسف بن احمد بحرانی که در 1099، شصت و نه سال پس از مرگ وی به پایان رسیده، در نسب او چنین آمده است: «شیخ بهاء الدین جبعی عاملی حارثی... جبعی به جیم و باء نقطه دار که نقطه در زیر قرار دارد، قریهای است از قراء جبل عامل و حارثی نسبت است به حارث اعور همدانی که از خواص اصحاب امیرالمؤمنین(ع) بوده و همان کسی است که امیرالمؤمنین این ابیات را خطاب به او گوید: یا حار همدان من یمت یرنی من مؤمن او منافق قبلا».(همان ص9)
بنا براین شیخ بهایی از خاندانی مشهور از شیعیان جبل عامل است. نکتهای که در احوال شیخ بهایی میتوان به آن اشاره کرد، کثرت کتابهایی است که در باب زندگی شیخ در آن ذکری رفته است و این پرده از جایگاه علمی و اجتماعی و فرهنگی شیخ بر میدارد. «در احوال این بزرگ مرد، چه هم عصران وی و چه کسانی که پس از او آمدهاند، سخن بسیار راندهاند و تراجم مفصل پرداختهاند و حتی خطاهای شگفت کردهاند؛ دو رساله جداگانه در احوال وی نوشتهاند: یکی رسالتی است که مظفر الدین علی، از شاگردان او تألیف کرده و دیگر رسالتی است که میرزا ابوالمعالی بن محمد ابراهیم کلباسی در احوال وی به پایان رسانده...».(همان ص10)
پدر شیخ بهایی
آنچه از خاندان شیخ بهایی در کتب تراجم آمده است نشانگر این است که خاندان شیخ از اهل علم بودهاند؛ به صورتی که اجداد ایشان از علمای آن دیار به حساب میآمدهاند.
پدر شیخ بهایی را جناب شیخ حر عاملی در کتاب امل الآمل اینگونه معرفی میکند: «شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد بن محمد بن حارثی عاملی جبعی پدر شیخ بهایی، دانشمند زبردست، محقق ژرف بین متبحر، جامع ادیب، نویسنده شاعر والا مقام جلیلالقدر ثقه و از شاگردان دانشمند شیخ ما، شهید دوم بود و کتابهایی نوشت؛ از آن جمله اربعین حدیث و رساله در رد اهل وسواس و... و وی را رسایل دیگری است و به خراسان و در هرات بماند و شیخ الاسلام آن دیار بود و سپس به بحرین رفت و آنجا به سال 984 بمرد و عمر وی 66 سال بود و وی را شیخ شهید اجازت عام مطلق و مفصل داده است».(همان ص11)
ولادت شیخ بهایی
«قدیمترین مأخذی که در ولادت بهایی داریم، گفته سید علی خان در سلافة العصر است که در بعلبک نزدیک غروب آفتاب چهارشنبه سه روز مانده از ذی الحجه سال953 مینویسد».(همان ص12)
یک هجرت بزرگ
یکی از مهاجرتهای بسیار پر اهمیت و پر دامنه مهاجرت علمای شیعه بلاد مختلف به سوی ایران شیعه، در زمان صفویه است. این مهاجرت دلایل بسیاری از نظر فرهنگی و سیاسی داشته است که میتوان به برخی از آنها به صورت خلاصه اشاره کرد؛ حکومت صفویان به عنوان حکومتی که مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی خود انتخاب نموده بود و این مذهب یکی از بازوهای قدرت سیاسی آن بود، پس از استقرار نیاز به سیستم عملیاتی مذهبی و فقهی برای حکومت بود و دانشمندان و فقهای جبل عامل این مهم را برای حکومت صفویان مقدور میساخت. از سوی دیگر در منطقه لبنان چند گاهی بود که حکومت سنی متعصب ایوبیان عرصه را برای علمای شیعه لبنان و جبل عامل تنگ کرده بود و این دلایل در کنار یکدیگر، این هجرت تاریخی که باعث گشایش فصل جدیدی در تاریخ ایران شیعی بود را تسریع کرد.(ن.ک:صفویان از ظهور تا زوال نیز ن.ک: مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی و نیز ن.ک: صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست)
در همین مهاجرت بود که پدر شیخ بهایی در حالی که شیخ بهایی خردسال بود، به ایران مهاجرت کرد و شیخ بهایی تحصیلات اولیه خود را در قزوین، تختگاه اولیه صفویان شروع نمود و در همین دوران بود که شیخ بهایی نبوغ معجزهآسای خود را در تحصیل نشان داد؛ به طوری که هم اکنون کتابی که در سیزده سالگی برای خود از یکی از کتابهای علمی استنساخ کرده، موجود است. یکی از مهمترین شاخصههای شخصیت شیخ بهایی همه جانبگی علمی ایشان بوده که این مهم در سایه نبوغ و تلاش و زانو زدن در نزد اساتید مختلف به دست آمده است.
اساتید شیخ بهایی
اولین استاد شیخ، بیشک پدر ایشان بوده که خود از علمای شاخص دوران به حساب میآمده است. شیخ بهایی تفسیر و عربیت و حدیث را در محضر پدر آموخت و در محضر مولانا عبدالله مدرس یزدی صاحب حاشیه بر تهذیب المنطق، حکمت، کلام و بعضی علوم منقول را آموخت.
شیخ علوم ریاضی را را از ملا علی مذهب و ملا افضل قاضی آموخت و طب را از حکیم عمادالدین محمود درس گرفت و پس از مدتی خود در این فنون و به طور کل در همه علوم زمان خود متخصص گشت و به آفرینش علمی و فنی دست زد.
این شور و شوق علمی باعث شد که شیخ با یکی از زنان عالمه روزگار خود ازدواج نماید. همسر شیخ دختر شیخ زین الدین علی المشار عاملی بوده است که خود برای زنان روزگار خود حلقه تدریس داشته است.
حدیث عمر شیخ بهایی
به جز علم و دانش که شاخصه اصلی عمر شیخ بهایی است، سفرهای دور و دراز ایشان از شاخصههای عمر شیخ به شماره میآید که شیخ اقصا نقاط عالم اسلام را پیمود و عبرتناک در دنیا و تاریخ و زیر و بمش تفکر نمود. نیز شیخ در طول دوران تدریس خود در اصفهان و نیز در دوران بر عهده داشتن منصب شیخالاسلامی در اصفهان، کارهای علمی عام المنفعه به سر انجام رساند که از جمله آنها میتوان به طومار تقسیم آب زاینده رود که از دقت ریاضی و علمی برخوردار است و نیز به طرح کاریز نجف آباد اصفهان، تعیین سمت قبله مسجد امام و اختراعهای مختلف دیگر اشاره کرد.
شیخ بهایی در مدت عمر خود رسالات و کتب علمی بسیاری را به رشته تحریر کشید که از جمله آنها میتوان به کتابهای رساله اثنی عشریه در فقه، چهل حدیث، اسرار البلاغه، بحر الحساب، تحفه حاتمیه در اسطرلاب، تشریح الافلاک در هیأت، جامع عباسی که رساله عملیه شیخ به فارسی به حساب میآمده است، اشاره کرد. مرحوم استاد نفیسی مؤلفات شیخ را تا 88 کتاب و رساله بر میشمرد.
شیخ بهایی با اینکه زبان مادریش عربی بوده است و فارسی را در کودکی میآموزد، اشعار لطیف و دلکشی به فارسی دارد که او را به عنوان یکی از بهترین شعرای دوران خود معرفی مینماید. مثنویاتی از شیخ به جا مانده است که در آنها به زهد و عرفان و دوری از نگاه ظاهری به علم تأکید شده است که از میان آنها میتوان به مثنوی شیر و شکر و نان و حلوا اشاره کرد.
شیخ بهایی مصدر بسیاری از سلاسل علمی در تاریخ علم اسلامی و شیعی است و بسیاری از بزرگان علم در محضر او دانش آموختهاند که از آن جمله میتوان به ملا محسن فیض کاشانی و ملاصدرای شیرازی اشاره کرد.
وفات شیخ بهایی
بنا بر آنچه که تاریخ عالم آرای عباسی، قدیمیترین مأخذ درباره شیخ بهایی مینویسد، «شیخ در چهارم شوال 1030 بیمار شد و هفت روز رنجور بود؛ تا اینکه شب 12 شوال درگذشت و چون رحلت کرد، شاه عباس در ییلاق بود و اعیان شهر جنازه او را برداشتند و ازدحام مردم به اندازهای بود که در میدان نقش جهان جا نبود که جنازه او را ببرند و در مسجد جامع عتیق به آب چاه غسل دادند و علما بر وی نماز گزاردند و در بقعه منسوب به امام زین العابدین که مدفن دو امامزاده است، گذاشتند و از آنجا به مشهد بردند و به وصیت خود در پایین پای، در جایی که هنگام توقف در مشهد آن جا درس میگفت، به خاکش سپردند...!»(مقدمه کلیات اشعار شیخ بهایی ص51)
منابع:
1. کلیات اشعار شیخ بهایی- با مقدمه سعید نفیسی
2. فواید الرضویه- شیخ عباس قمی
3. هدیة الاحباب- شیخ عباس قمی
4. صفویان از ظهور تا زوال- رسول جعفریان
5.مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی- مهدی فراهانی منفرد
6. صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست- رسول جعفریان
هادی شاملو
دوشنبه 15/2/1393 - 16:46
خانواده
زن و شوهر باید با الگوهای تخریب کننده گفت و گو و راههای پیشگیری از آنها آشنا باشند؛ چرا که خیلی اوقات یک گفت و گوی دلچسب، ناخواسته به صحنه جنگ نرم تبدیل میشود.
در یک رابطه صمیمی، گفت و گو بخش مهم ماجراست ولی همیشه عواملی وجود دارد که میتواند موجب انحراف گفت و گو از مسیر اصلیاش شود.
در این یادداشت میخواهیم از دو الگوی مهم و تاثیرگذار تشدید و بیاعتبار سازی که هر گفت و گویی را تخریب میکنند، سخن بگوییم.
تشدید در کمین است
تشدید، الگویی است که در آن، یک همسر مسأله یا درخواستی را مطرح میکند و همسر دیگر با لحن و کلام بدتری پاسخ او را میدهد، در مقابل او هم منفیتر میشود و به تدریج بحث منفیتر و پیچیدهتر میشود تا بالاخره یکی دیگری را از میدان به در کند.
در این شرایط همسران مدام مشکلات را پیش میکشند؛ به طوری که شرایط بدتر و بدتر میشود و... .
این تنها تشدید هیجانی نیست که موجب مشکلات میشود؛ بلکه تمایل برای حرکت از خشم ساده به سمت جر و بحثهای مضر با یکدیگر است. واقعیت این است که تقریبا همه زوجها گاه گاهی خشم را در مقابل خشم مبادله میکنند؛ ولی تشدید هنگامی رخ میدهد که همسران از خشم و ناکامی به سمت نشان دادن نفرت به دیگری حرکت میکنند.
در جریان یک اختلاف نظر یا سلیقه بین زن و شوهر، اکثر اوقات موضوع اختلاف باعث دعوا و مشاجره نمیشود؛ بلکه چگونگی برداشت از جایگاه و حرف طرف مقابل است که ناراحتی را پیش میآورد.
به طبع، هنگامی که آقا یا خانمی از بیان همسرش برداشت کند که حق با اوست. ناخودآگاه قدرت اثبات گری و حق طلبی فرد، ارتباط محبت آمیز و صمیمیت را کنار میزند، آن گاه واژهها و کلماتی بین هم ردوبدل میشوند که زن و شوهر در آن لحظه توجّه ندارند که چه قدر شنیدنشان رنج آور است.
ولی این فرد، بیان نظر یا سلیقه مخالف را به منزله حملهای استراتژیک و اعلام جنگ پنداشته است. دوم این که درخواست عادی همسرش را یک دستور یا امر و نهی شمرده است.
طبیعی است که زن یا مرد در این موقعیت، مقابل همسرش مقاومت کند و حتّی در برابر آن چه قبول دارد، بایستد. این باور و برداشتهای اشتباه در سیستم شناختی فرد فعالاند و میتوانند در نظام فکری هر زن و مردی رسوخ کنند.
چنین برداشتهایی بیصدا وارد زندگی میشوند و به شکلی غیرمنطقی برای فرد نتیجه گیری میکنند. سرانجام نیز هیجانهای منفی و رفتارهای نامناسب تولید میکنند.
مثال یک: آقا(به شکل طعنه آمیز): میتونستی در خمیر دندونو سر جاش بذاری.
خانم(به شکل طعنه آمیز): نه این که تو همیشه در اونو میذاری.
آقا: بله من همیشه در اونو میذارم.
خانم:اوه! یادم رفته بود که چه قدر وسواس داری، راست میگی البته!
آقا: نمیدونم چرا با تو موندم، تو آدم بسیار منفیای هستی.
خانم: شاید نباید میموندی، هیچ کس راه رو به روت نبسته، راه باز و جاده دراز!
آقا: مطمئن نیستم با تو بمونم.
تفسیر: نباید جوهره مبارک ازدواج را با چیزهایی که به راحتی بر نمیگردند، تهدید کرد. همان طور که ناکامی بیشتر میشود، افراد از تمایل برای شنیده شدن توسط دیگران به سمت تمایل برای صدمه زدن به دیگران پیش میروند.
در این اوقات آنها غالبا سلاحهای کلامی و گاهی جسمانی را به هم پرتاب میکنند. در این مثال هم دیدید که بحثها به سمت تهدید و پایان رابطه تشدید میشوند.
«جالب است که بدانید که هر سال شش درصد زوجها خشونت جدی زناشویی را تجربه میکنند. معمولا خشونت در زندگی زناشویی، با چندین بار جدایی، سطح پایین رضایت زناشویی و فقر صمیمیت همراه است.»[1]
مثال دو: خانم(با دلخوری): دوباره که کره رو بیرون گذاشتی؟
آقا(با ناراحتی): مسائل این قدر کوچک برایت این قدر مهماند؟ برگرداندن یک قالب کره؟
خانم(صدایش را نرمتر میکند): مسائل مانند اون برام مهماند، بله!
آقا(آرامتر): حدس نمیزدم، متاسفام، بدخلقی کردم.
تفسیر: به تفاوت توجّه کنید. مانند آقا و خانم مثال یک، بحث آقا و خانم مثال دو هم تشدید را نشان میدهد، ولی این زوج به سرعت از آن خارج شدند...
دور تشدید معمولا هنگامی کوتاه میشود که معمولا یک همسر عقب گرد کرده و کارهایی را برای کاهش تشدید انجام میدهد و نمیگذارد که چرخه منفی بچرخد. این کار معمولا نیاز به تواضعی ساده برای انتخاب نرمتر کردن تن صدا و پایین آوردن سپر دارد. خانم در مثال دو به جای دفاع از خود، صدایش را پایین آورد و آقا هم به سهم خودش، تصمیم گرفت عقب گرد کرده و دیگاه خانم خود را پذیرفت.
یکی از باورها و برداشتهای نادرست و غیر واقعی در زندگی زناشویی این است که ازدواج خوب و موفق، ازدواجی صلح آمیز و به دور از هر گونه مجادله است.
در یک زندگی زناشویی ناراحتی، دلخوریها، شکایتها و جر و بحثهای زیادی است و اگر این گونه نباشد باید نگران شد؛ به این خاطر که در چنین وضعیتی، به طور حتم، رابطه زوجین به سردی گرایش پیدا کرده و نسبت به هم بیاعتنا شدهاند و در حالی که از هم رنجش دارند، به زندگی یکنواخت خودشان ادامه میدهند و متأسفانه فرجام چنین وضعیتی هم به هیچ وجه خوشایند نیست.
چه بسا، تعداد بسیاری از زنان و مردان از مجادله و جر و بحث ترس دارند؛ ترس آنها به طور عمده از این است که تصور میکنند مجادله یا جر و بحث نشانه شکست در زندگی زناشویی است؛ ولی واقعیت این گونه نیست.
مجادله یا جر و بحث در فضا و محیط خانواده نه خوب است و نه بد. خوب نیست؛ زیرا هر مشاجره و مجادلهای تا حدودی باعث از بین رفتن آرامش اعضای خانواده میشود و روابط گرم و صمیمی اعضا را سرد میکند.
بد هم نیست؛ یعنی آن قدر فاجعه بار نیست که فرد را فردی شکست خورده در زندگی زناشویی نشان دهد.
اگر به دنبال آمار افراد شکست خورده در ازدواج باشیم، نباید به دنبال کسانی بگردیم که در خانواده بسیار دعوا میکردهاند.
در واقع، بیشتر ازدواجهایی که به شکست انجامیدهاند، با جنگ سرد و تظاهر به خوشبختی همراه بودهاند.
بنابراین روی مجادلهها و جر و بحثها پرده نکشیم؛ بلکه از آنها برای کم رنگ شدنشان پرده برداریم.
راهکارها
1. اگر همسرتان اتفاق پیش آمده را با هیجان و احساسات شدید بیان میکند، ابتدا او را آرام سازید و با کلمات صمیمی و عاطفی به او کمک کنید تا از حالت برانگیختگی و هیجان بالا خارج شود.
چه بسا، گاهی خجالت موجب میشود که برای رفع دلخوری پا پیش نگذاریم و منتظر اقدام طرف مقابل باشیم. گاهی نیز نمیخواهیم واقعیت را قبول کنیم و مشکل را رها میکنیم و میگوییم دیگر حوصلهاش را ندارم.
گاهی هم به طور تعجب آوری برای این که خود را تأیید کنیم، سعی میکنیم همسرمان شبیه خودمان شود؛ حال آنکه مشخص نیست، مثل ما شدن درست باشد. افزون بر آن، از کجا معلوم که همه چیز تغییر بکند و شرایط زندگی بهتر شود.
2. شاید بهتر باشد کمی زمان گفت و گو را به تأخیر بیندازید تا فضای روانی حاکم بر گفت و گو عادی شود. سپس از او بخواهید حادثه را با آرامش کامل بازخوانی کند.
3. در توضیح حادثه پیش آمده از کلمات تند و تحقیر آمیز استفاده نکنید.
«حادثه را گردن او نیاندازید!» تا او را به «مقابله به مثل» تحریک کرده باشید.
4. آن چه رخ داده را موضوعی مرتبط به زندگی جمع خود بدانید و از فردی سازی آن بپرهیزید.
5. فراموش نکنید موضوعات اختلافی در روابط همسران هیچ گاه نتیجه برد_باخت ندارد؛ همیشه با نتیجه برد_برد است و یا باخت_باخت. عقل و منطق اقتضا میکند که همسران خود را در یک مسابقه برد_برد قرار بدهند.
6. زندگی هر لحظه آبستن حوادثی است که گاهی هیچ کدام از همسران در آنها نقشی ندارند؛ پس باید خود را در معرض این سؤال قرار دهیم که میخواهیم حادثه را تشدید و بحرانیتر کنیم یا باید به فکر راهکارهای برون رفت از آن باشیم؟
7. زمان مناسب، مکان مناسب، لحن آرام و صادقانه و احترام و تکریم متقابل از اصول یک گفت و گوی سالم است.
8. با تمرین، این مهارت را به دست آورید که از باورها و برداشتهای درست در زندگی استفاده کنید، تا تحمل و صبرتان در مقابل رفتارهای به ظاهر آزار دهنده همسرتان افزایش یابد.
باورهایی مانند آنکه هرگاه خدای متعال برای خانوادهای خیری بخواهد، مدارا را وارد آن خانواده میکند؛ چون مدارا کردن هیچ گاه با هیچ چیز همراه نمیشود، جز این که آن را زینت ببخشد و خشونت و بدرفتاری هرگز با چیزی همراه نمیشود، جز این که آن را زشت میکند.
بدین ترتیب در فضایی آرام، موقعیت تنش آلود را تغییر می دهید و به این فکر که باید همسرتان را سر به راه کنید، هرگز مجال نمی دهید؛ زیرا خواهیم گفت که این فکر، خود گونهای باور غیر منطقی است.
بیاعتبار سازی(تحقیرهای دردناک)
الگویی است که در آن یک همسر به طور مستقیم یا غیر مستقیم، افکار، احساسات یا شخصیت طرف مقابل را تحقیر میکند. بیاعتبارسازی آسیب و ضربه میزند و بالطبع منجر به کتمان آن چه هستید و آن چه فکر میکنید، خواهد شد.
مثال یک: خانم(بسیار عصبانی): دوباره وقت ملاقات با دکتر رو از دست دادی، تو خیلی بیمسئولیت هستی، میبینم که داری میمیری و من رو ترک میکنی، درست مثل پدرت!
آقا(آزرده خاطر): متشکرم، میدونی که من مثل پدرم نیستم.
خانم: اون آدم سطحی بود و تو هم همین طور!
آقا(با تمسخر): متاسفم! شانسم رو در ازدواج با نمونه عالی مسئولیت فراموش کرده بودم. تو حتی نمیتونی کیف دستیات رو مرتب نگه داری!
خانم: حداقل در مورد چیزهای کوچک احمقانه این قدر وسواسی نیستم.
تفسیر: در این گفت و گو شما میتوانید تحقیر و توهین را کاملا احساس کنید.
بحث در حمله به شخصیت دیگری جای میگیرد که از همه آسیب رسانندهتر است. در حالی که اگر یکی از همسران به دیگاه دیگری احترام میگذاشت و آن را تأیید میکرد، میتوانست وضعیت بهتر از این باشد.
مثال دو: خانم(بسیار عصبی): من خیلی عصبانیام، تو دوباره وقت ملاقاتت رو با پزشک فراموش کردی، من برای آینده و اینکه در کنارم بمونی، نگرانم.
آقا(آزرده): واقعا ناراحتت کردم، این طور نیست؟
خانم: میخوام بدونم که به خاطر من این کار رو میکنی، به خاطر من! هنگامی که قرارهای ملاقاتت رو فراموش میکنی، من نگران و مضطرب میشم.
آقا: میفهمم چرا وقتی از خودم مراقبت نمیکنم، نگران میشی!
تفسیر: در این گفت و گو، نوار از نو برگردانده شد؛ منتها با پیامدهای بسیار متفاوت. شما و همسرتان هم میتوانید تقاضای برگشت کنید. هنگامی که چنین درخواستی کردید، میتوانید بگویید «اجازه بده از نو گفت و گو کنیم، ما میتونیم بهتر گفت و گو کنیم.» یا به سادگی «نظرت در مورد به عقب برگشتن چیه؟»
راهکارها
1. فراموش نکنید که شرط اول تعامل سازنده، مقبولیت شخصیت طرف گفت و گوی شماست؛ البته معنای مقبولیت پذیرفتن یا صحیح بودن تمام رفتارها و گفتارهای طرف مقابل نیست؛ سادهتر اینکه ممکن است فردی خوب و مثبت باشد، ولی رفتار یا گفتارش درست نباشد. پس باید میان شخصیت فرد و عملش تفاوت گذاشت. این مقبولیت شرط محبوبیت است.
2. در فرهنگ دینی ما تحقیر و بیاعتبارسازی ناپسند و ممنوع شمرده شده است. علاوه بر این نباید تنور اختلاف و ناسازگاری را روشن و گرم نگه داشت. زندگی لبریز از مسائل و حوادثی است که حل آنها، همکاری زوجین را میطلبد. بیاعتبارسازی همیشه مانعی برای گفت و گوهای زوجین و همکاری آنان در حل اختلافات و مشکلات است.
3. هیچ کدام از زن و مرد نباید خود را از خطا و اشتباه مصون بدانند. شایسته است هر کدام از آن دو در رفع اشتباه و خطا، با یکدیگر صمیمانه همکاری کنند. نکته مهم در این همکاری آن است که اگر هر کدام از زوجین دیگری را مقصر و خطاکار میداند، حق ندارد احساسات و عواطف او را خدشه دار کند؛ بلکه باید تنها همان خطای فکری یا رفتاری او را با روشی مسالمت آمیز و محترمانه گوشزد نماید و به او فرصت اصلاح بدهد؛ بنابراین معنای بااعتبار سازی، پذیرش خطا از طرف مقابل نیست؛ بلکه تکریم شخصیت و درک احساسات و عواطف همسر از یک طرف و به کاری گیری روشی صحیح در اصاح خطای اوست.
از این نکته نباید غفلت کرد که خیلی از مجادله و جروبحثها میان همسران بر آمده از بهانههای پنهان است که گاهی خودشان متوجّه این بهانهها هستند و آگاهند که چرا دارند پرخاشگری و بداخلاقی میکنند، ولی آنها را بروز نمیدهند، گاهی هم متوجه ریشههای بهانهها نیستند و احساس ناراحتی میکنند و با همسرشان نزاع و کشمکش دارند؛ ولی نمیدانند چه چیزی را تلافی میکنند. به هر حال سر کوفتگی غریزه جنسی ایجاد عقده و نفرت میکند و به زندگی آسیب میرساند.
منبع:
[1]. خانواده درمانی، ترجمه غلامرضا تبریزی،ص36
عقیل مصطفوی مجد
http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=203313
دوشنبه 15/2/1393 - 16:43
اخبار
این مرجع تقلید در دیدار دست اندرکاران برگزاری همایش دکترین مهدویت با تاکید بر این که «باید جلوی سوء استفاده از مسئله مهم مهدویت و انتظار را گرفت» گفت: گاهی اوقات مدعیان ارتباط با امام زمان(عج) ما را هم در نامه ها تهدید می کنند که ما نایب امام زمان(عج) هستیم و اگر چنین و چنان نکنید فلان می شود.
وی مسئله ظهور حضرت امام عصر(عج) را از مهم ترین معتقدات شیعه دانست و اظهار کرد: مسئله ظهور به قدری روشن بوده که حتی مردم شام که از اسلام دور افتاده بودند با این موضوع آشنا بودند چراکه حضرت امام سجاد(ع) در این باره سخنرانی کرده و فرموده بودند مهدی امت از ماست.
این مرجع تقلید با بیان این که «مهدویت سه مرحله قبل، حین و بعد از ظهور دارد» گفت: درباره دو مرحله حین و بعد از ظهور کمتر کار شده است؛ جا دارد در این عرصه نیز کارهای علمی و پژوهشی گسترده ای انجام شود.
این استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم یادآور شد: برای بسیاری اشتباه بزرگی حاصل شده است که می گویند باید همه جا فاسد شود تا حضرت صاحب الامر(عج) ظهور کنند؛ در حالی که قرآن خلاف این مسئله را تصریح می کند؛ از این رو باید مردم را از این اشتباه خارج کرد، البته گاهی اوقات خواصی هستند که در این مسئله به صورت سطحی فکر می کنند.
وی در ادامه سخنان خود با تاکید بر این که «از مسئله مهدویت سوء استفاده های گسترده ای می شود و باید مراقب بود» اظهار کرد: هر روز امام زمان و نایب امام زمان تازه ای مطرح می کنند و باید جلوی این سوء استفاده ها را گرفت و مردم را هوشیار کرد. گاهی اوقات ما را هم در نامه ها تهدید می کنند که ما نایب امام زمان هستیم و اگر چنین و چنان نکنید چه می شود! و امثال این سخنان بی پایه و اساس.
وی گفت: دشمنان با خرافات به دنبال تضعیف آموزه مهم مهدویت و انتظار هستند و با این کار می خواهند مسئله انتظار و ظهور را کمرنگ و بی اهمیت و خرافی جلوه دهند.
این مرجع تقلید تصریح کرد: برخی از دوستان را هم باید از این اشتباه درآورد که تنها با دعا و نماز خواندن مشکل حل نمی شود، اینها همه خوب است، اما باید تلاش شود تا انسان ها به معنای واقعی کلمه، امام زمانی شوند.
مکارم شیرازی اضافه کرد: خوشبختانه مسجد مقدس جمکران نیز تبدیل به پایگاه و کانون بسیار خوبی برای جلب توجه به مسئله ظهور و انتظار شده است و باید با حداکثر توان برای توجه دادن عمیق مردم به مسئله ظهور با برنامه مؤثر و منطقی تلاش کنیم.(ایسنا)
منبع رسا
http://www.jamejamonline.ir/newspreview/1481983358046203844
دوشنبه 15/2/1393 - 16:24
عقاید و احکام
ترس از خدا که خوف ممدوح است، آثار فراوانی دارد؛ از جمله این که ترسی است امیدآفرین. اگر ما این پیام را در درون خود احساس کردیم که هر گونه قهری از خدا در سایه مهر او تنظیم می شود و همه وعیدهای الهی با وعده او تدوین می گردد،
معلوم می شود خدا همواره به یاد ما بوده و اگر خدا همواره به یاد ماست، ما هم باید بکوشیم که همواره به یاد خدا باشیم. گرچه ذات اقدس خداوند، تعبیرهای مشفقانه و تشویق آمیز فراوانی در قرآن نسبت به ما دارد و می فرماید: به یاد خدا باشید تا خدابه یاد شما باشد:
فاذکرونی اذکرکم(34)
اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم(35)
اما بنده هر وقت به یاد خدا باشد، معلوم می شود اول، خداوند یادی از بنده اش کرده، پس هر توجهی که نصیب بنده می شود مسبوق به عنایت الهی است.
لطف خدا نخست، شامل حال بنده می گردد و میل و گرایشی در او پیدا می شود، آنگاه او به طرف خدا حرکت می کند.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در باب ذکر و یاد حق می فرماید:الذکر لیس من مراسم اللسان و لا من مناسم الفکر و لکنه اول من المذکور و ثان من الذاکر(36)
ذکر گرچه با زبان انجام می گیرد و با فکر آمیخته و از آن نشئت می گیرد ولی حقیقت ذکر از زبان و فکر نیست، اول از مذکور و بعد از ذاکر است. مذکور، خداست که ما به یاد او هستیم ولی اول، او به یاد ماست و لطفش شامل حال ما می شود که در نتیجه آن ما متنبه می شویم و آنگاه به یاد او می افتیم و آنگاه او این یاد ما را گرامی می دارد و به ما پاسخ می دهد.
پس خدایی که مذکور است اول یه یاد بنده و بنده ای که ذاکر است بعد به یاد خداست. نوع انسانها این گونه هستند و کمتر کسی است که در خود این گرایش را احساس نکند، اما افراد عاقل، از این گرایش و نسیم سعادت، بهره می برند و غافلانه از آن نمی گذرند. وقتی حالتی در آنها پیدا شود از آن بهره می برند و بر اساس همان حالت پدید آمده حرکت می کنند و به دعا، مناجات، توبه، و یا به کار خیر دیگری می پردازند و به این ندای الهی پاسخ مثبت می دهند؛ اما عده ای پس از پیدایش این حالت احیانا سری تکان می دهند و احساس نشاط موقت می کنند، ولی به آن ترتیب اثر نمی دهند.
گاهی بر اثر تشییع جنازه یا مشاهده بیماری یا هنگام شرکت در مجلس ترحیم یا شنیدن موعظه یا شعر خوبی، حالتی به انسان دست می دهد؛ بشر غافل زود از آن می گذرد و بر این حالت پدید آمده، یعنی بر یاد خدا اثری مترتب نمی کند؛ اما عده ای چنین حالی را مغتنم می شمارند. اگر حالتی برای اینها پیش بیاید می فهمند خدا به یاد آنها بود و از این حالت حد اکثر بهره را می برند. بنابراین، بیان نورانی علی (علیه السلام) که فرمودند: حقیقت ذکر از مذکور نشئت می گیرد، به عنوان اصلی جامع، قابل تبیین است. اگر خداوند به یاد کسی بود، در او گرایش به حق پیدا می شود. آنگاه انسان به یاد اوست و قهرا از سراب، نجات پیدا می کند و خودش شجره طوبا می شود.
حاصل این که: عده ای چون وعده و وعید دروغ شیطان، کلید افکار و اندیشه های آنهاست، مجموعه حیات آنها را سراب تنظیم می کند و از این رو بی وزن هستند؛ اما کلید افکار و اندیشه های عده ای را وعده و وعید الهی تنظیم می کند که بر اثر آن این مجموعه، طوبا، طیب، روح و ریحان می شود و هم از این روست که خداوند از قرآن، به عنوان متاعی وزین یاد کرده است: انا سنلقی علیک قولا ثقیلا(37)
و ما می دانیم که قرآن و عترت «ثقل» یعنی وزنه وزینی هستند و کسی هم که از این معارف، طرفی بسته وزین است و در قیامت ترازوی سنجش عقیده و عمل او بسیار سنگین خواهد بود.
در برخی روایات آمده است که: اگر در یک کفه ترازو «لا اله الا الله» و در کفه دیگر، مجموعه نظام کیهانی را بگذارند، «لا اله الا الله» سنگینتر است: «فلو وضعت السماوات و الارضون السبع فی کفة و وضع لا اله الا الله فی کفة اخری لرحجت بهن و لو وضعت علیهن امثالها» (38)
زیرا مجموعه نظام آسمان و زمین، امری جسمانی و مادی است و بالاخره روزی فرسوده و ومتلاشی می شود و از بین می رود: «اذا الشمس کورت و اذا النجوم انکدرت» (39)
«کلا اذا دکت الارض دکا دکا» (40)
«و الارض جمیعا قبضته یوم القیمة و السماوات مطویات بیمینه» (41)
اما توحید، همچنان ثابت و پایدار است. همین معنا در باره حمد نیز آمده است که: الحمد لله رب العالمین
با همه آسمانها و زمین برابری می کند بلکه سنگینتر از آنهاست
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: لو ان الدنیا کلها لقمة واحدة فاکلها العبد المسلم، ثم قال: «الحمد لله» لکان قوله ذلک، خیرا من الدنیا و ما فیها (42).
البته این از باب تشبیه معقول به محسوس است.
بنابراین، مؤمن، وزین و سنگین است. با این بیان، خوف ما هم تنظیم می شود که از چه کس و چه چیزی باید بترسیم. فقط از خدا باید ترسید و «لاغیر» چه بهتر که ما ترسی داشته باشیم و این ترس که از وعید نشئت می گیرد ما را به وعده که رحمت الهی است نزدیک کند. البته ترس امیدوار کننده نه ترس هراسناک کننده که این نعمت است و ثمراتی دارد.
بسیاری از مردم علاقه دارند زندگی طولانی داشته باشند و از مرگ می ترسند. به یکدیگر وعده عمر طولانی می دهند و دعای عمر طولانی می کنند. بدیهی است اگر عمر طولانی همراه با اطاعت و خدمت به امت اسلامی باشد، نعمت است، و گرنه با بسیاری ازمشکلات روبروست. کسی که عمری طولانی دارد با مرگ بستگان و عزیزانش روبرو می شود و باید این مصیبتها را یکی پس از دیگری تحمل کند و زندگی گرم و با طراوت را به زندگی سرد و بی فروغ تبدیل سازد.
کسانی که از مرگ، نگران و به عمری طولانی امیدوار هستند، نه عمر طولانی را رست بررسی کرده و نه حقیقت مرگ را درک کرده اند. آنان خیال کرده اند مرگ به معنای نابودی است و انسان با مردن از بین می رود؛ در حالی که مرگ هجرتی بیش نیست و خود، حیات جدید است، حیاتی که نسبت به حیات دنیا قابل قیاس نیست. مرگ، انسان وارسته را از زندگی مادی و محفوف به انواع بلا به بوستان منتقل می کند و او «فروح و ریحان و جنة نعیم» (43)
می شود. برای مؤمن هیچ لذتی گواراتر از لذت مرگ نیست؛ زیرا در آن حال، ائمه (علیهم السلام) و فرشتگان رحمت را با لطف و صفای خاص می نگرد. پس نوع این ترسها بر اساس جهلی است که شیطان بر جاهل تحمیل کرده است.
پی نوشتها:
1. سوره بقره، آیه 152.
2. سوره بقره، آیه 40.
3. شرح غرر الحکم، ج 2، ص 134.
4. سوره مزمل، آیه 5.
5. بحار، ج 90، ص 203.
6. سوره تکویر، آیات 1 2.
7. سوره فجر، آیه 21.
8. سوره زمر، آیه 67.
9. بحار، ج 90، ص 216.
10. سوره واقعه، آیه 89
http://jamnews.ir/
دوشنبه 15/2/1393 - 16:13
تغذیه و تناسب اندام
نخوردن کربوهیدرات را فراموش کنید. لازم نیست به خودتان سختی بدهید تا لاغر شوید و دوباره پس از مدتی به وزن قبلی بازگردید. رژیم های سخت شاید در کوتاه مدت موثر باشند اما فرد رژیم گیرنده پس از مدتی از این همه بخور و نخورها خسته و بی خیال رژیم خود می شود.
نخوردن کربوهیدرات را فراموش کنید. لازم نیست به خودتان سختی بدهید تا لاغر شوید و دوباره پس از مدتی به وزن قبلی بازگردید. رژیم های سخت شاید در کوتاه مدت موثر باشند اما فرد رژیم گیرنده پس از مدتی از این همه بخور و نخورها خسته و بی خیال رژیم خود می شود.
در این ملطب یک سری قواعد قدیمی برای رژیم را ذکر و آنها را رد کرده ایم و در عوض قواعد جدیدی پیش روی شما قرار داده ایم.
۱٫ قانون قدیمی: حذف کربوهیدرات
چرا باید این قانون را در هم بشکنید: حذف کردن قند و کربوهیدرات از رژیم غذای روزانه فقط برای مدت کوتاهی پاسخگوست و در طولانی مدت افراد نمی توانند این شراط را تحمل کنند. محققان ثابت کرده اند، افرادی که کربوهیدرات های کمی در وعده های غذایی خود دارند، حدود دوکیلوگرم بیشتر از افرادی وزن کم می کنند که هیچ کربوهیدراتی مصرف نمی کنند.
قانون جدید: روزانه می توانید از ۵ پیمانه غلات همچون جودوسر یا برنج قهوه ای استفاده کنید. کربوهیدرات، انرژی و فیبر بالایی دارد و نخوردن آن به هیچ عنوان منطقی و درست نیست.
۲٫ قانون قدیمی: نخوردن زرده تخم مرغ
چرا باید این قانون را در هم بشکنید: در نتیجه تحقیقات دانشگاه ساری انگستان، افرادی که روزانه دو تخم مرغ را برای مدت ۱۲ هفته می خورند نیز به اندازه افرادی وزن کم می کنند که تخم مرغ را از وعده های غذایی خود حذف کرده اند. میزان کلسترول موجود در تخم مرغ در مقایسه با چربی های اشباع موجود گوشت های فراوری شده بسیار کم است.
قانون جدید: زرده تخم مرغ سرشار از پروتئین، کلسیم و آهن است. بهتر است آن را نیز در رژیم غذایی خود بگنجانید تا رژیم متعادل و سالمی داشته باشید. و از مصرف غذاهای فراوری شده همچون سالامی که مملو از کلسترول و چربی است، خودداری کنید.
۳٫ قانون قدیمی: زیاد کردن وعده های غذایی
چرا باید این قانون را در هم بشکنید: مطالعات دهه ۹۰ میلادی ثابت کرده بودند در همه طول روز میان وعده های کوچک خوردن می تواند اشتهای زیاد را کنترل کند. اما تحقیقات کانادایی جدید نشان می دهد میان فردی که میان وعده های متعدد می خورد و کسی که نمی خورد، فرقی وجود ندارد.
قانون جدید: در هر وعده خود هر چه قدر دوست دارید، غذا میل کنید. اما حواستان به کالری های آن نیز باشد. به طور مثال، خانم باید حدود ۱۲۰۰ کالری در روز غذا بخورند تا لاغر بمانند. این کار باعث می شود تا انرژی کسب کنید نه اینکه انرژی از دست بدهید.
۴٫ قانون قدیمی: نیمه شب میان وعده نخورید
چرا باید این قانون را در هم بشکنید: تحقیقات اخیر نشان داده است، دلیل اینکه برخی از افراد وزنشان زیاد نمی شود، به زمان خوردن آنها، نه میزان غذایشان بستگی دارد. اما سوخت و ساز بدن با ساعت تغذیه ارتباطی ندارد. می توانید در ساعت ۱۰ شب هم غذای سالم به عنوان شام میل کنید.
قانون جدید: اگر دوست دارید نیمه شب غذا میل کنید، این کار را انجام دهید اما سعی کنید کالری زیادی نداشته باشد. نمی توانید در یخچال را ببندید؟ غذاهایی با اندازه های کوچک را امتحان کنید. اینکه در چه ساعتی غذا میل کنید مهم نیست و هیچ قاعده ای نیز برای فاصله انداختن میان وعده های غذایی وجود ندارد. البته اگر خیلی گرسنگی بکشید زیاد هم غذا خواهید خورد. بنابراین، کالری های را طوری در وعده های خود تقسیم کنید که انرژی کافی به شما بدهند.
۵٫ قانون قدیمی: تسلیم اشتهای زیاد خود نشوید
چرا باید این قانون را در هم بشکنید: محققان دانشگاه جورج لندن ثابت کرده اند، اگر جلوی اشتهای خود را نگیرید چاق می شوید و در مقابل آن، محققان دانشگاه کانادا اعلام کرده اند، منع مردم از غذاهای خاص باعث افزایش حرص و ولع آنها می شود.
قانون جدید: سعی کنید میل شدید خود را در حد تعادل نگه دارید. همیشه غذاها یا خوراکی هایی که دوست دارید را به میزان کم و تکه های کوچک بخورید و خود را از نعمت آنها محروم نکنید. اما به طور مثال، به جای خوردن یک تخته کامل شکلات، دو تکه مربعی کوچک بخورید که فقط هوستان از بین برود.
منبع: به نقل از سایت برترینها
دوشنبه 15/2/1393 - 16:9