• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 791
تعداد نظرات : 47
زمان آخرین مطلب : 3659روز قبل
آلبوم تصاویر











پنج شنبه 25/2/1393 - 14:39
شعر و قطعات ادبی




  1. سیاه پوش تواَم.
    نامت را می نویسم و بزرگی ات، تمام تنم را می لرزاند.
    نامت را می نویسم و صبرت را تاب نمی آورم.

    لابه لای روزهای خاکستری اندوهت، آنچنان فرو می شکنم
    که حتی خویش را فراموش می کنم.


    بانو!بیابان، دنبال گام های استوارت، سال هاست که از
    کربلا، چراغ در دست راه افتاده است.

    تاریخ، روبه روی صبر عظیمت به زانو درآمده است.

    بانو! تاریخ، بر جاده های تاریک خویش، همچنان می تازد
    و تو سربلند ایستاده ای با اندوهان سرشارت.


    بانو!ثانیه ها برایت قدم به قدم رنج آورده اند
    و تو، قدم به قدم صبر کرده ای.


    چشم های زمان، همچنان از خوابی سنگین می سوزد؛
    رنجی که سال ها تو را تنها به صبوری شناخت.


    بر کتف های گسترده آسمان، ملائک، پیکرت را آرام آرام می برند
    .
    فریادهایی شکسته، دهان هایی عزادار، خاک در هم می پیچد،
    گلدسته های دمشق، چشم به راه کبوتران زایر تواند.

    شهر، در اندوه تناور خویش پیچیده است.

    نامت را می نویسم و انگشت هایم بوی بال های
    سوخته شاپرکان غریب می گیرد.


    نامت را می نویسم و چشم هایم می سوزند.
    نامت را می نویسم و می گریم.
     
    بانو!تو را با بزرگی ات، تو را با صبرت، تو را با اندوهی
    که سال ها در سینه داشتی و دم نزدی، تو را تنها با تمام
    وجودم ـ همین چشم های ناچیز ـ اشک می ریزم.


    حمیده رضایی


پنج شنبه 25/2/1393 - 13:56
شعر و قطعات ادبی



  1. دنیا شرمنده توست بانو!

    دنیا شرمنده توست بانو!
    دنیا ندید چه بزرگی روبه روی او ایستاده است؛

    کسی که استوار و پا برجا، همچنان راه خود را
    پیش می گیرد و چیزی جز زیبایی نمی بیند.

    اکنون که می روی، بردباری به تشییع تو آمده است؛
    با جامه سیاه اندوه.


    صبر گریبان چاک می کند و عشق، مویه کنان، مرثیه های خویش
    را سر می دهد؛ مرثیه هایی که روزی در کربلا
    سر داد و تو او را آرام کردی.

    اصلاً تمام وقایع کربلا، کنار نام جاوید توست.
    دنیا بوی کم ظرفیتی می دهد. تا بوده برای شما چنین بوده؛


    همین است که دنیا همیشه، با این همه ضجه های
    پشیمانی و شرم، راه به جایی نمی برد.

    همین است که نمی تواند با تو در کربلای حسین همراه شود.
    دنیا مشکل دارد بانو! وگرنه، خطبه هایت کوبنده و شیوا و گیراست.


    اکنون که می روی، گویا خاک می پاشند به روی مضامین پست دنیا.
    اکنون که می روی، سلام ما را به حسین علیه السلام برسان.

    محمدکاظم بدرالدین


پنج شنبه 25/2/1393 - 13:55
شعر و قطعات ادبی


  1. سوگواری

    خداحافظ!
    نفست بوی عبور گرفته است.
    تکه های نگاهت را بر پرچین های سوخته شهر
    گذاشته ای و رفته ای تا شهر، در شرم
    دیرسال ناسپاسی آتش بگیرد.

    خداحافظ!
    تو و این اندوه سرشار، تو و این کوچه های
    بی رحم، تو و سرشاری صبری شگفت.


    خداحافظ!
    نیستی؛ ولی طنین صدایت در دقیقه های
    ویرانمان ستیهنده و سربلند است.

    خداحافظ!
    از خرابه های مالامال درد، صدایت را می شنویم؛
    از ویرانی شب های تاریک اندوه
    از لابه لای صفحات آشفته تاریخ.

    صدایت را می شنویم از شام؛ شهر دوزخی
    دسیسه ها؛آن گاه که مردانه، خطبه هایت
    دیوارهای کاخ را به لرزه می انداخت.

    خداحافظ!
    خاک بر فرق تاریخ؛
    آنچنان که تو را آزرد!
    کجاست شانه های استوارت که در اندوه برادر خمیدند؟
    کجاست دست های سرشارت؛
    همان پناهگاه امن شب های بی قراری کودک برادر؟

    خداحافظ!
    می روی و صدای مناجاتت، خواب خاک را می آشوبد.
    می روی و شرمی سرشار در جان خاک چنگ می اندازد.
    تو می روی و نامت بر جداره های غربت
    صبورانه از دهان ملائک زمزمه می شود.


    خداحافظ!
    از معابر نامهربان خاک گذشته ای و آسمان
    روبه رویت آغوش گشوده است.

    سوگوارانه عبور آرامت را ناآرام اشک می ریزم.

    حمیده رضایی

پنج شنبه 25/2/1393 - 13:54
شعر و قطعات ادبی










  1. عاشورا، خونی بود که با حلقوم زینب(س) به کوچه های کوفه و شام کشیده
    شد و سپس در فواره بلند خون شهیدان و شعر شورانگیز شیعی، به امروز رسید.

    ما مدیون عاشوراییم. ا
    گر آن روز زینب(س) کتاب قطور صبوری را تدوین نمی کرد، امروز
    هیچ کس را معیار صبوری نبود. زینب(س) حجت شکیبایی است و آیه بردباری.

    در شکننده ترین لحظه ها و در ازدحام آزمون ها و آتش و آوارگی، کیست
    که فصلی از کتاب زینب(س) را بخواند و حقارت رنج خود را در مقایسه
    با آن رنج های کوه شکن درنیابد.

    منطقة عملیاتی زینب(س)، این بانوی صبور بنی هاشم، منطقه فراگیر
    دردها و درمان های بشری است و فرماندهی کریمانه این عملیات دنباله دار
    همه جبهه های اسارت را در بردارد.






    علی پورکاظم
پنج شنبه 25/2/1393 - 13:53
شعر و قطعات ادبی







  1. زینب(س)، کربلاست. او خوب می داند این کاروان به کجا می رود. او بارها از زبان
    برادر شنیده است که این کاروان، در خون لنگر می اندازد و در ساحل شهادت می آرامد
    و راهی را که برادر با سر می رود، خواهر با پا باید ادامه دهد؛


    راهی که شهادت آغاز آن است و اسارت کمال بخش آن.
    خوب می داند که ساحل فرات، دریای تشنگی است.
    خوب می داند بوسه گاه پیامبر، میزبان خنجر خواهد شد و در غروبی
    تلخ باغ نبوت، لگدمال پاییز می شود. خوب می داند که داغ دار و
    بی یار، پرستار بیماری تب دار و کودکانی سوگوار خواهد بود؛

    با راهی نیمه تمام که تا «شام» بر شترانی لنگ و هم سفر دژخیمانی
    سیاه دل، باید طی شود. و این همه را می داند و می ماند در تمام این لحظه های
    داغ و درد، بی اخمی بر جبین و تردیدی در «راه»، پا به پای شهادت می رود
    و شگفتا همراه برادر بر سر هر شهید حاضر می شود و تسلای خاطر برادر می گردد.


    تنها در شهادت دو جگرگوشه اش در خیمه می ماند تا برادر را در هنگامه حمله
    پاره های قلبش شرمنده نبیند. خوان ششم، کوفه است؛


    با کوچه هایی آشنا و فضایی که در آن هر صبحگاهی طنین گرم اذان پدر، معطرش
    می ساخت، اینک میزبان 72 سر، 72 آفتاب و در تعبیر سیاه اندیشان، 72 «خارجی»
    است، در آستانه شهر همه به تماشا آمده اند، زنان آراسته و پای کوبان و شهر آذین بسته و آماده.


    زینب(س) از این خوان نیز به سلامت می گذرد، درحالی که صدای
    شکستن استخوان غرور در زیر پتک فریادش، همه کوچه پس کوچه های کوفه را پر کرده است.

    دشوارترین خوان، شام است، پایتخت جنایت و غرور، سرزمین زراندوزی ها
    و کینه توزی ها. آنجا که 42 سال تزویر معاویه، اندیشه ها را به خواب کشانده است
    و دل ها را نیز، آنجا که سرها را با زر خرید ه اند و سرکشان و آزادگان را از لب تیغ آب داده اند.

    شام شکاننده ترین خوان است. ویرانه ای که رقیه می گیرد. تشتی که لبان برادر
    را در زیر ضربه های چوب برادر می نشاند و کوچه هایی که آن قدر فاجعه انگیز
    و رنج آورند که وقتی از آخرین بازمانده سلسله امامان پرسیدند، کدام صحنه از
    مجموعه صحنه هایی که بر اهل بیت(ع) گذشت دشوارتر بود،
    سه بار غمگنانه سرود: الشام، الشام، الشام!


    زینب(س) فاتح هفت خوان است و فاتح همه فردا. همه آنان که ره پوی جاده
    روشن، اما پرسنگلاخ و خطرخیز حقیقت اند، به شناخت زینب(س) نیازمندند و او
    در مشرق صبوری ایستاده است با سرانگشتی که راه را نشان می دهد و چشمانی
    خیس که دشت همه قلب ها را میهمان طراوت و باروری خواهد ساخت. زینب(س) بارانی
    است که بر همه هزاره ها خواهد بارید و هر آن کس که این باران را درنیابد شکفتن و رُستن نخواهد دید.


    زینب(س) تنها، آموزگار صبوری نیست که همه ارزش های و عظمت ها یکجا در
    سیرت و سیمای او نشسته است، آنگاه که سخنان گرم و ستم سوزش در کوفه شعله ها
    افروخت، امام سجاد(ع) در خطابی که جغرافیای روح زینب را می نمایاند،


    فرمود: «خدا را سپاس گزار که عقیله، بنی هاشم هستی.»
    زینب عقیله قبیله نور است و دانای رازدان طریق معرفت و عشق و آنان که با اویند،
    هرگز راه گم نمی کنند و در راه نمی مانند و قافله قلب و اندیشه خویش را از کربلا
    تا شام و از شام تا دوست، از همه عقبه ها و خطرگاه ها خواهند گذراند


پنج شنبه 25/2/1393 - 13:53
شعر و قطعات ادبی


  1. تو نوری و خورشید هم خاکستر توست

    تو نوری و خورشید هم خاکستر توست
    پرواز صد جبریل در بال و پر توست

    این آیه های مریم در حال تنزیل
    یا آبشار رشته های معجر توست

    تا ردّ پای سجده هایت را گرفتم
    دیدم تو نوریّ و خدا در باور توست

    فریادهای زخمی دیروز گودال
    امروز روی شانه های حنجر توست

    می خواستی زیبا ببینی کربلا را
    یعنی حسین بن علی هم بی سر توست

    با محمل عریان تو را سنخیّتی نیست
    تو زینبی، پرده نشینی بهتر توست

    مردم نمی بینند حتی سایه ات را
    هجده سر نیزه نشین دور و بر توست

    مجموعه ی دردی، گلستانِ کبودی
    رنگین کمانی ، مدّعایم پیکر توست

    فردا که پا در عرصه ی حق می گذاری
    معلوم می گردد قیامت محشر توست

  2. "شاعر:علی اکبر لطیفیان"

پنج شنبه 25/2/1393 - 13:52
عقاید و احکام



  1. گزیده ای از کتاب خواندنی"200 داستان از فضایل مصائب و کرامات حضرت زینب(س)” :...ماجراى كربلا پایان پذیرفته ، ولى غمهاى زینب فراموش شدنى نیست.هر لحظه او كربلا و عاشورا و اسارت و درد رنج است.هر لحظه ، مدینه یادآور حدیث كساء اهل بیت و دوران هجرت زینب و حسین،از سخت ترین دوران عمر اوست.

    در مدینه قحطى سختى رخ داده است.عبدالله بن جعفر كه بحر جود و كرم است و عادت بر بذل و عطا دارد،به دلیل اینكه دستش ‍ از سرمایه دنیا تهیه گشته راهى شام مى گردد و به كار زراعت مشغول مى شود؛ولى زینب،هر روز او گریه و داغ دل است.مدتى مى گذرد كه زینب گرفتار تب وصل خانواده اش مى گردد و هر لحظه مریضى او شدت پیدا مى كند،تا اینكه نیمه ظهر به همسر خویش عبدالله مى گوید: (بستر مرا در حیاط به زیر آفتاب قرار بده)

    عبدالله مى فرماید:(او را در حیاط جاى دادم كه متوجه شدم چیزى را روى سینه خویش نهاده و مدام زیر لب حرفى مى زند.به او نزدیك شدم دیدم پیراهنى را كه یادگار از كربلاست؛یعنى پیراهن حسین را،كه خونین و پاره پاره است،بر روى سینه نهاده و مدام مى گوید: (حسین ، حسین ، حسین !...)
    لحظاتى بعد او وارد بر حریم اهل بیت النبوة گشت و كارنامه عمرش به به خیر و سعادت ختم گردید...

    کتاب"200 داستان از فضایل مصائب و کرامات حضرت زینب(س)" را از اینجا دانلود کنید.

    ثواب كسی كه بر حضرت زینب سلام‌الله‌علیها گریه كند،چیست؟

    "فلما احضرتها اخذها رسول الله و ضمّها الی صدره الشریف و وضع خده المنیف علی خدّها فبکی بُکاءً عالیا و سال الدّمع علی محاسنه الشریف جاریا فقالت فاطمه: لماذا بکائک؟ لا ابکی الله عینیک یا ابتاه!، فقال صلی الله علیه و آله : یا بنیّة فاطمةُ فاعلمی ان هذه البنت بعدک و بعدی تُبتلی بالبلایا تردّ علیها مصائب شتی و رزایا، فبکت فاطمه علیهاالسلام عند ذلک ثم قالت: یا اب فما ثواب من بکی علیها و علی مصائبها؟، فقال: یا بضعتی و قرّه عینی! ان من بکی علیها و علی مصائبها یکون ثواب بکائه کثواب من بَکی اخویها...

    وقتی زینب را حاضر کردند رسول خدا(ٌص) او را گرفت و به سینه ی شریفش چسبانید و صورت مبارک خود را به صورتش نهاد و بلند گریست چنان که اشک از محاسن شریف او روان شد.
    فاطمه(س) پرسید:ای پدر گرامی گریه ات برای چیست؟ خدا نگریاند دو چشم شما را!
    پیامبر اکرم فرمود:ای دختر من،ای فاطمه! بدان که بعد از تو و بعد از من این دختر،گرفتار بلاها خواهد شد و مصیبت های گوناگون بر وی وارد خواهد شد.
    در این لحظه فاطمه علیهاالسلام به شدت گریست و پرسید:ای پدر! ثواب کسی که بر او و مصیبت هایش گریه کند،چیست؟
    فرمود: ای پاره تن من و روشنی چشمم!هر کس بر او و مصیبت هایش گریه کند،ثواب گریه اش مانند ثواب کسی است که بر دو برادر او [حسن و حسین] گریه کند،... ."
    (طراز المذهب، ص 2، نقل از خصائص الزینبیه، ص 53.)
پنج شنبه 25/2/1393 - 13:51
عقاید و احکام




  1. راجع به محل دفن حضرت زینب (س)سه نظر وجود دارد:
    1- مدینه منوره ، كنار قبور خاندان اهل بیت عصمت و طهارت یعنى بقیع ؛
    2- قاهر مصر؛
    3- مقام معروف و مشهور در قریه (راویه) واقع در منطقه غوطه دمشق .

    قول اول : ظاهرا هیچ مدركى به جز حدس و تخمین ندارد، و مبتنى بر این نظریه احتمالى است كه چون حضرت زینب (س) پس از حادثه كربلا به مدینه مراجعت كرده است.چنانچه رویداد تازه اى پیش نیامده باشد،به طور طبیعى در مدینه از دنیا رحلت كرده و نیز به طور طبیعى در بقیع آرامگاه خاندان پیغمبر (ص ) دفن شده است.

    در مورد قول دوم نیز، كه مصر باشد،مدرك درستى در دست نیست.بر این اساس حضرت زینب(س) به علت افشاگری علیه دستگاه بنی امیه، مجبور شد که مدینه را ترک کند، از این رو مصر را انتخاب کرد و در آن جا ساکن شد و همان جا از دنیا رفت، «سیده زینب» در شهر قاهره هم اکنون زیارتگاه مجلل و با شکوهی است.

    اما این قبر متعلق به زینب بنت یحیی بن حسن الانور ابن زیدابن حسن ابن علی بن ابیطالب است كه به دلیل تشابه اسمی با حضرت زینب (س) عقیله بنی هاشم اشتباه گرفته شده است.

    با تضعیف اقوال فوق ، اعتبار قول سوم ثابت مى شود كه قبر حضرت زینب (س) را در شام،واقع در هفت كیلومترى جنوب شرقى دمشق،مى داند. در آن جا بارگاه و مرقد بسیار باشكوهى به نام حضرت زینب (س) دختر امیرالمؤ منین (ع) وجود دارد كه همواره مزار دوستان اهل بیت و شیعیان و حتى غیر شیعیان بوده است . آنچه از تاریخ به دست مى آید، قدمت بسیار بناى این مزار است كه حتى در قرن دوم نیز موجود بوده است،زیرا بانوى بزرگوار؛سیده نفیسه،همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام جعفر صادق (ع) به زیارت این مرقد مطهر آمده است.
پنج شنبه 25/2/1393 - 13:50
اهل بیت





  1. مقایسه حضرت زینب با آسیه در کلام رهبری

    مقایسه ا‌ى کوتاه بین زینب کبرى(س) و همسر فرعون،عظمت مقام عقیله بنی هاشم را نشان میدهد.صبر و استقامت این بانوی بزرگوار در طول تاریخ همتایی نداشته است.تفاوت مقام بین این دو بانوی عظیم الشان در کلام رهبر معظم انقلاب را از اینجا دانلود كنید.

    بررسی منابع و اقوال تاریخی پیرامون وفات حضرت زینب 

    علت اصلی وفات ام المصائب حضرت زینب(س) کاملا مشخص نیست و در این باره گمانه های مختلفی وجود دارد.حضرت زینب (س) بنابر مشهورترین نظر تاریخی ۱۸ ماه بعد از شهادت امام حسین (ع)،زندگی كرده و در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری قمری وفات كردند. منابع تاریخی 2 احتمال برای وفات حضرت زینب(س)بعد از واقعه عاشورا مطرح كرده اند در احتمال اول تاریخ وفات حضرت زینب (س) 15 رجب سال 65 هجری بوده و در احتمال دوم 15 رجب سال 62 هجری كه 18 ماه پس از واقعه جانسوز عاشورا است. در منابع تاریخی آمده كه احتمال دوم در بین علما مشهورتر است.

    خفه شدن در آب، مسمومیت توسط عوامل یزید و وفات به دلیل بیماری 3 احتمال تاریخی پیرامون نحوه رحلت حضرت زینب (س) است.که احتمال اول،یعنی خفه شدن آن حضرت در آب  احتمالا ساختگی است.ولی احتمال شهادت حضرت،توسط عوامل یزید احتمالی دور از ذهن نیست اما دلیل قطعی تاریخی برای این روایت دیده نشده است.احتمال سوم،یعنی بیمار شدن حضرت مهم ترین و قابل قبول ترین سند تاریخی برای وفات ایشان است.در این احتمال حضرت زینب (س) بر اثر بیماری و یا مصائب و سختی هایی كه از واقعه عاشورا به آن دچار شدند در سن 56 سالگی در شام وفات و یا به شهادت رسیدند.






پنج شنبه 25/2/1393 - 13:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته