• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 723
تعداد نظرات : 303
زمان آخرین مطلب : 5219روز قبل
دعا و زیارت
من وصیه له علیه السلام [5] کان یکتبها ان یستعمله علی الصدقات قال الشریف : و انما ذکرنا هنا جملا لیعلم بها انه علیه السلام کان یقیم عماد الحق ، و یشرع امثله العدل ، فی صغیر الامور و کبیرها و دقیقها و جلیلها [6] انطلق علی تقوی الله وحده لا شریک له ، و لا تروعن مسلما [7] و لا تجتازن علیه کارها ، و لا تاخذن منه اکثر من حق الله فی ماله ، [8] فاذا قدمت علی الحی فانزل بمائهم من غیر ان تخالط ابیاتهم ، [9] ثم امض الیهم بالسکینه والوقار ، حتی تقوم بینهم فتسلم علیهم ، [10] و لا تخدج بالتحیه لهم ، ثم تقول : عباد الله ، ارسلنی الیکم ولی الله و خلیفته ، [11] لاخذ منکم حق الله فی اموالکم ، فهل لله فی اموالکم من حق فتؤدوه الی ولیه [12] فان قال قائل : لا فلا تراجعه ، [13] و ان انعم لک منعم فانطلق معه من غیر ان تخیفه او توعده او تعسفه او ترهقه [1] فخذ ما اعطاک من ذهب او فضه ، فان کان له ماشیه او ابل فلا تدخلها الا باذنه [2] فان اکثرها له ، فاذا اتیتها فلا تدخل علیها دخول متسلط علیه و لا عنیف به [3] و لا تنفرن بهیمه و لا تفزعنها ، و لا تسوءن صاحبها فیها ، [4] واصدع المال صدعین ثم خیره ، فاذا اختار فلا تعرضن لما اختاره [5] ثم اصدع الباقی صدعین ، ثم خیره ، فاذا اختار فلا تعرضن لما اختاره [6] فلا تزال کذلک حتی یبقی ما فیه وفاء لحق الله فی ماله ، فاقبض حق الله منه [7] فان استقالک فاقله ، ثم اخلطهما ثم اصنع مثل الذی صنعت اولا [8] حتی تاخذ حق الله فی ماله و لا تاخذن عودا و لا هرمه و لا مکسوره و لا مهلوسه ، و ذات عوار ، [9] و لا تامنن علیها الا من تثق بدینه ، رافقا بمال المسلمین [10] حتی یوصله الی ولیهم فیقسمه بینهم ، [11] و لا توکل بها الا ناصحا شفیقا و امینا حفیظا ، غیر معنف و لا مجحف ، [12] و لا ملغب و لا متعب ثم احدر الینا ما اجتمع عندک [13] نصیره حیث امر الله به ، فاذا اخذها امینک فاوعز الیه الا یحول بین ناقه و بین فصیلها ، [14] و لا یمصر لبنها فیضر ذلک بولدها ، [15] و لا یجهدنها رکوبا ، ولیعدل بین صواحباتها فی ذلک و بینها ، [16] و لیرفه علی اللاغب ، ولیستان بالنقب و الضالع [17] ولیوردها ما تمر به من الغدر ، [18] و لا یعدل بها عن نبت الارض الی جواد الطرق ، ولیروحها فی الساعات ، [1] ولیمهلها عند النطاف والاعشاب حتی تاتینا باذن الله بدنا منقیات ، [2] غیر متعبات و لا مجهودات ، لنقسمها علی کتاب الله و سنه نبیه صلی الله علیه و آله [3] فان ذلک اعظم لاجرک ، و اقرب لرشدک ، ان شاء الله

ترجمه

[5] از سفارشهای امام علیه السلام به افرادی که مامور جمع آوری زکات ازطرف او می شدند . شریف رضیمی گوید : ما قسمتی از این وصیت را در اینجا آوردیم تا معلوم گردد امام [ ع ] همواره ارکان حق را بپامی داشت و فرمان به عدل را صادر می کرد در کارهای کوچک یا بزرگ پرارزش یا کم ارزش . [6] با تقوا و احساس مسک ولیت در برابر خداوند یکتا و بی شریک حرکت کن و در این راه هیچ مسلمانی را مترسان [7] و بر سرزمین او ناخشنود مگذر بیش از آنچه از حق خداوند در اموالش است از او مگیر [8] پس آنگاه که به آبادی قبائل رسیدی در کنار آب فرود آیو داخل خانه هاشان مشو [9] سپس با آرامش و وقار به سوی آنان برو تا در میان آنها قرار گیری به آنها سلام کن [10] و از اظهار تحیت بخل مورز پس از آن به آنان می گوئی ای بندگان خدا مرا ولی خدا و خلیفه اش به سوی شما فرستاده [11] تا حق خدا را که در اموالتان است بگیرم آیا در اموال شما حقی از خدا هست که آنرا به نماینده اش بپردازید ؟ [12] اگر کسی گفت نه دیگر به او مراجعه مکن [13] و اگر کسی پاسخ داد بلی همراهش برو اما نه اینکه او را بترسانییا تهدید کنی. یا او را به کار مشکلیمکلف سازی[1] هر چه از طلا یا نقره به تو داد بستان و اگر دارایگوسفند یا شتر بود بدون اذن او داخل آن مشو [2] زیرا بیشتر آنها از آن او است و آنگاه که داخل شدی همچون شخص مسلط و سختگیر رفتار مکن [3] حیوانیرا فرار مده و ناراحت مساز و در میان آنها صاحبش را ناراحت مکن [4] [ به هنگام گرفتن حق خدا ] : حیوانات را دو قسمت کن و صاحبش را مخیر ساز که یک قسمت را انتخاب کند و در انتخابش به او اعتراض مکن [5] بعد قسمت باقیمانده را دو نیمه کن و ویرا مخیر ساز یکیرا انتخاب کند باز هم به او در این گزینش خرده مگیر [6] به همین گونه تقسیم کن تا آنجا که باقیمانده به اندازه حق خداوند باشد آن را بگیر . [7] [ باز هم مواظب باش ] اگر از این تقسیم پشیمان بود و خواست از نو تقسیم نمائیقبول کن و حیوانات را به هم مخلوط نما و همچون گذشته آنها را تقسیم کن [8] تا حق خداوند باقیبماند و آن را بگیری .[فراموش مکن ] حیوانات پیر و دست و پا شکسته و بیمار و معیوب را به عنوان زکات نپذیر [9] و آنها را به غیر از کسیکه به دینش اطمینان داریو نسبت به اموال مسلمانان دلسوز است مسپار [10] تا آن را به پیشوایمسلمین برساند و در میان آنها تقسیم کند . [11] چوپانیگوسفندان و شتران را جز به شخص خیرخواه و مهربان و امین و حافظ که نه سختگیر است و نه اجحاف گر [12] نه تند می راند و نه حیوانات را خسته میکند مسپار . سپس هر چه جمع آوریکردیفورا به سویما روانه ساز [13] تا آنها را در مصارفیکه خداوند فرمان داده است مصرف کنیم و آنگاه که آن را به دست امین خود برایرساندن به مرکز سپردیبه او سفارش کن که بین شتر و نوزادش جدائینیفکند [14] و شیر آن را ندوشد که به بچه اش زیان وارد شود [15] و در سوارشدن بر شتران عدالت را مراعات کند [16] و نیز مراعات شتر خسته و یا زخمیکه سواری دادن برایش مشکل است بنماید [17] آنها را به غدیر آب ببرد [18] و از کناره های جاده علف دار بدرون جاده بی گیاه منحرف نسازد و ساعاتی استراحتشان بدهد 000 [1] و آنگاه که به آب و علفزار می رسد مهلت دهد آب بنوشند و علف بخورند تا هنگامیکه به ما می رسند به اذن خدا فربه و سر حال باشند [2] نه خسته و کوفته تا آنها را طبق کتاب خدا و سنت پیامبرش تقسیم کنیم . [3] این برنامه باعث بزرگیپاداش و هدایت تو خواهد بود . انشاءالله

جمعه 12/4/1388 - 10:48
دعا و زیارت
 من وصیه له علیه السلام [3] بما یعمل فی امواله ، کتبها بعد منصرفه من صفین : [4] هذا ما امر به عبدالله علی بن ابی طالب امیر المؤمنین فی ماله ، ابتغاء وجه الله ، [5] لیولجه به الجنه ، و یعطیه به الامنه [6] منها : فانه یقوم بذلک الحسن بن علی یاکل منه بالمعروف ، [7] و ینفق منه بالمعروف ، فان حدث بحسن حدث و حسین حی ، [8] قام بالامر بعده ، و اصدره مصدره [9] و ان لابنی فاطمه من صدقه علی مثل الذی لبنی علی ، [10] و انی انما جعلت القیام بذلک الی ابنی فاطمه ابتغاء وجه الله ، [11] و قربه الی رسول الله صلی الله علیه و آله ، و تکریما لحرمته ، و تشریفا لوصلته [12] و یشترط علی الذی یجعله الیه ان یترک المال علی اصوله ، [13] و ینفق من ثمره حیث امر به وهدی له و الا یبیع من اولاد نخیل [14] هذه القری ودیه حتی تشکل ارضها غراسا [1] و من کان من امامی اللاتی اطوف علیهن لها و لد ، او هی حامل ، [2] فتمسک علی ولدها و هی من حظه ، فان مات ولدها و هی حیه فهی عتیقه ، [3] قد افرج عنها الرق ، و حررها العتق [4] قال الشریف : قوله علیه السلام فی هذه الوصیه : [[ و الا یبیع من نخلها ودیه ] ] ، الودیه : و جمعها ودی و قوله علیه السلام : [[ حتی تشکل ارضها غراسا ] ] هو من افصح الکلام ، و المراد به ان الارض یکثر فیها غراس النخل حتی یراها الناظر علی غیر تلک الصفه التی عرفها بها فیشکل علیه امرها و یحسبها غیرها

ترجمه

[3] از وصیتهای امام علیه السلام در مورد مصرف اموالش بعد از وفات او است این وصیت را پس از بازگشت از صفین مرقوم فرموده است : [4] این دستوری است که بنده خدا علی ابن ابیطالب امیرمؤمنان در مورد چگونگی تصرف در اموالش به خاطر خشنودی خدا داده است [5] تا از این طریق خداوند وی را قرین رحمت و دمساز بهشت سازد و امنیت و آرامش در سرای دیگر به او عنایت کند 000 [6] از آن جمله است : سرپرستی آن به عهده حسن بن علی است که به طور شایسته از آن مصرف کند [7] و به طور شایسته از آن انفاق نماید . اگر برای حسن پیش آمدی کند و حسین زنده است [8] او سرپرستی آن را به عهده بگیرد و به جای وی وظیفه را انجام دهد . [9] پسران فاطمه همان مقدار سهم از این مال دارند که پسران علی[ ع ] [10] و اینکه سرپرستی آن را به پسران فاطمه واگذاردم به خاطر خدا [11] و به خاطر تقرب به رسول الله ( ص ) و بزرگداشت حرمت او و احترام پیوند خویشاوندیش می باشد [12] و با کسیکه این اموال در دست او است شرط می کنم که اصل مال را حفظ کند [13] و تنها از میوه و درآمدش در آن راهیکه به او دستور داده ام انفاق نماید و از نهالهای نخل چیزی نفروشد [14] تا همه این سرزمین یک پارچه زیر پوشش نخل قرار گیرد و آباد شود . [1] و هر کدام از کنیزانم که با او هم بستر شده ام و صاحب فرزند یا حامله است [2] از فروش او بخاطر سهم فرزندش خودداریشود و اگر کودکش مرد و او زنده است آزاد باشد [3] بند بردگی از گردنش برداشته و جزو آزادشدگان قرار گیرد . [4] سیدرضی می گوید : در سخن امام [ ع ] و الا یبیج من نخلها ودیه ودیه به معنی نهال نخل و جمع آن ودی[ بر وزن علی] می باشد و جمله دیگر امام که حتی تشکل ارضها غراسا فصیحترین سخن است و منظور این است که زمین پر از نخل شود که جز نخل چیز دیگری به چشم نیاید

جمعه 12/4/1388 - 10:47
دعا و زیارت
من کلام له علیه السلام [6] قاله قبل موته علی سبیل الوصیه لما ضربه ابن ملجم لعنه الله : [7] وصیتی لکم : ان لا تشرکوا بالله شیئا ، و محمد صلی الله علیه و آله فلا تضیعوا سنته [8] اقیموا هذین العمودین ، و اوقدوا هذین المصباحین ، و خلاکم ذم [9] انا بالامس صاحبکم ، والیوم عبره لکم ، و غدا مفارقکم [10] ان ابق فانا ولی دمی ، و ان افن فالفناء میعادی ، و ان اعف فالعفو لی قربه ،[11] و هو لکم حسنه ، فاعفوا : [[ الا تحبون ان یغفر الله لکم ] ] [12] و الله ما فجانی من الموت وارد کرهته ، و لا طالع انکرته ، [1] و ما کنت الا کقارب ورد ، و طالب وجد ، [[ و ما عند الله خیر للابرار ] ] [2] قال السید الشریف رضی الله عنه : اقول : [[ و قد مضی بعض هذا الکلام فیما تقدم من الخطب ، الا ان فیه ها هنا زیاده اوجبت تکریره ] ]

ترجمه

[6] از سخنان امام علیه السلام هنگامی که ابن ملجم ویرا ضربت زدسخنان ذیل را پیش از مرگش به عنوان وصیت فرمود : [7] وصیت من به شما این است که بخدا شرک نورزید و سنت محمد ( ص ) را ضایع مگردانید [8] این دو ستون دین را استوار برپا دارید و این دو چراغ را روشن نگهدارید و دیگر از هیچ ملامت و مذمتی نترسید . [9] من دیروز همچون شما بودم امروز باعث عبرت شما و فردا از شما جدا خواهم شد [10] اگر زنده بمانم خود ولی خون خویشم و اگر بمیرم مرگ میعاد و قرارگاه من است . اگر عفو کنم عفو برای من موجب تقرب به خدا است [11] و برای شما نیکی و حسنه است بنا براین عفو کنید آیا دوست ندارید خدا شما را مشمول عفو و آمرزش خویش قرار دهد ؟[12] به خدا سوگند چیزی از نشانه های مرگ ناگهان به من روی نیاورده که من از آن ناخشنود باشم و طلایه ای از آن آشکار نشده که من آن را زشت بشمارم . [1] من نسبت به مرگ همچون کسی هستم که شب هنگام در جستجوی آب باشد و ناگهان به آن برسد و یا همچون کسی که گمشده خویش را پیدا کند و آنچه نزد خدا است برای نیکان بهتر است . [2] سیدرضی می گوید . قسمتی از این سخن در گذشته در ضمن خطبه ها [ کلام 149 ] گذشت ولی به خاطر اضافه ای که در اینجا بود آن را تکرار کردیم .

جمعه 12/4/1388 - 10:46
دعا و زیارت
من کتاب له علیه السلام [1] الی عبد الله بن العباس رحمه الله تعالی ، و کان عبد الله یقول :[[ما انفعت بکلام بعد کلام رسول الله صلی الله علیه و آله ، کانتفاعی بهذا الکلام ] ] [2] اما بعد ، فان المرء قد یسره درک ما لم یکن لیفوته و یسوؤه فوت ما لم یکن لیدرکه ، [3] فلیکن سرورک بما نلت من آخرتک [4] و لیکن اسفک علی ما فاتک منها ، و ما نلت من دنیاک فلا تکثر به فرحا ، [5] و ما فاتک منها فلا تاس علیه جزعا ، ولیکن همک فیما بعد الموت

ترجمه

[1] از نامه های امام علیه السلام : به عبداله بن عباس .عبداله ابن عباس همواره می گفت : پس از سخنان پیامبر اسلام ( ص ) هیچ سخنی را به اندازه این سخن سودمند نیافتم [2] اما بعد انسان گاهی مسرور می شود به خاطر رسیدن به چیزیکه هرگز از دستش نمی رفت . و گاهی ناراحت می شود به خاطر از دست دادن چیزیکه هرگز به آن نمی رسید [3] خوشحالی تو باید از چیزی باشد که در طریق آخرت نائل شده ای[4] و تاسف تو باید از اموری باشد که مربوط به آخرت است و از دست داده ای. به آنچه از دنیا می رسی آنقدر خوشحال مباش [5] و آنچه را که از دنیا از دست می دهی بر آن تاسف مخور و جزع مکن همتت در آن باشد که پس از مرگ به آن خواهی رسید

جمعه 12/4/1388 - 10:45
دعا و زیارت
 من کتاب له علیه السلام [4] الی زیاد ایضا[5] فدع الاسراف مقتصدا ، واذکر فی الیوم غدا ، [6] و امسک من المال بقدر ضرورتک ، و قدم الفضل لیوم حاجتک [7] اترجو ان یعطیک الله اجر المتواضعین و انت عنده من المتکبرین [8] و تطمع و انت متمرع فی النعیم ، تمنعه الضعیف والارمله ان یوجب لک ثواب المتصدقین ? [9] و انما المرء مجزی بما اسلف وقادم علی ما قدم ، والسلام

ترجمه

[4] نیز از نامه های امام علیه السلام به زیاد [5] اسراف را کنار بگذار و میانه روی را پیشه کن از امروز به فکر فردا باش [6] و از اموال دنیا به مقدار ضرورت برای خویش نگاه دار و زیادی را برای روز نیازت از پیش بفرست [ و برای قیامت ذخیره کن ] . [7] آیا امید داری خداوند ثواب متواضعان را به تو دهد در حالیکه در پیشگاهش از متکبران باشی؟ [8] و آیا طمع داریکه ثواب انفاق کنندگان را به تو عنایت کند در صورتی که در زندگی پر نعمت و ناز قرار داری؟ و مستمندان و بیوه زنان را از آن منع میکنی؟ [9] بدان انسان با آنچه از پیش فرستاده پاداش داده می شود و به آنچه قبلا برای خود نزد خدا ذخیره کرده وارد می گردد . والسلام

جمعه 12/4/1388 - 10:45
دعا و زیارت

و من كتاب له ع إلى زیاد ابن أبیه و هو خلیفة عامله عبد الله بن عباس على البصرة و عبد الله عامل أمیر المؤمنین ع یومئذ علیها و على كور الأهواز و فارس و كرمان و غیرها

وَ إِنِّی أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِی أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَیْ‏ءِ الْمُسْلِمِینَ شَیْئاً صَغِیراً أَوْ كَبِیراً لَأَشُدَّنَّ عَلَیْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِیلَ الْوَفْرِ ثَقِیلَ اَلظَّهْرِ ضَئِیلَ الْأَمْرِ. وَ اَلسَّلاَمُ

ترجمه

این نامه را به زیاد بن ابیه نوشته است كه از سوى عبد الله بن عباس بر بصره فرمان مى ‏راند و ابن عباس خود از جانب على ( ع ) فرمانروایى اهواز و فارس و كرمان را داشت .

به خدا سوگند مى‏ خورم ، سوگندى راست كه اگر به من خبر رسد كه در غنایم مسلمانان به اندك یا بسیار خیانت كرده‏ اى ، چنان بر تو سخت گیرم كه كم مایه مانى و بار هزینه عیال بر دوشت سنگینى كند و حقیر و خوار شوى . و السلام

جمعه 12/4/1388 - 10:44
دعا و زیارت

و من كتاب له ع إلى بعض عماله

أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ دَهَاقِینَ أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَ قَسْوَةً وَ احْتِقَاراً وَ جَفْوَةً وَ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلاً لِأَنْ یُدْنَوْا لِشِرْكِهِمْ وَلاَ أَنْ یُقْصَوْا وَ یُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اَللِّینِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ اَلشِّدَّةِ وَ دَاوِلْ لَهُمْ بَیْنَ اَلْقَسْوَةِ وَالرَّأْفَةِ وَ اُمْزُجْ لَهُمْ بَیْنَ اَلتَّقْرِیبِ وَالْإِدْنَاءِ وَ الْإِبْعَادِ وَالْإِقْصَاءِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ.

ترجمه

هنگام جنگ به یاران خود مى ‏فرمود

بر شما گران نیاید ، گریختنى كه پس از آن بازگشتنى باشد ، یا واپس نشستنى كه از پى آن حمله‏ اى بود . حقّ شمشیرهاتان را ادا كنید و پهلوهاى دشمن را بر خاك هلاك آورید . همواره آزمند آن باشید كه نیزه ‏هایتان تن‏ها را بشكافد و ضربت هایتان سخت و كشنده باشد . آوازها را در سینه ‏ها حبس كنید ، كه این سكوت سستى را از مرد جنگجو دور مى ‏كند . سوگند به كسى كه دانه را شكافته و جانداران را آفریده ، كه اینان اسلام را نپذیرفته ‏اند بلكه تسلیم شده‏ اند . و كفر را در دل نهان داشته ‏اند و چون یارانى بیابند ، آشكارش سازند.

 

جمعه 12/4/1388 - 10:43
دعا و زیارت

و من كتاب له ع إلى عبد الله بن عباس و هو عامله على البصرة

وَاعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِیسَ وَمَغْرِسُ الْفِتَنِ فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ وَ اُحْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَ قَدْ بَلَغَنِی تَنَمُّرُكَ لِبَنِی تَمِیمٍ وَ غِلْظَتُك عَلَیْهِمْ وَ إِنَّ بَنِی تَمِیمٍ لَمْ یَغِبْ لَهُمْ نَجْمٌ إِلاَّ طَلَعَ لَهُمْ آخَرُ وَ إِنَّهُمْ لَمْ یُسْبَقُوا بِوَغْمٍ فِی جَاهِلِیَّةٍ وَ لاَ إِسْلاَمٍ وَ إِنَّ لَهُمْ بِنَا رَحِماً مَاسَّةً وَ قَرَابَةً خَاصَّةً نَحْنُ مَأْجُورُونَ عَلَى صِلَتِهَا وَ مَأْزُورُونَ عَلَى قَطِیعَتِهَا فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ رَحِمَكَ اَللَّهُ فِیمَا جَرَى عَلَى لِسَانِكَ وَ یَدِكَ مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ فَإِنَّا شَرِیكَانِ فِی ذَلِكَ وَ كُنْ عِنْدَ صَالِحِ ظَنِّی بِكَ وَ لاَ یَفِیلَنَّ رَأْیِی فِیكَ. وَ اَلسَّلاَمُ

ترجمه

از نامه آن حضرت ( ع ) به ابن عباس ، عامل او در بصره بدان ، كه بصره جایگاه فرود آمدن ابلیس است و كشتگاه فتنه‏ها و آشوبها . پس ،

مردم آنجا را به نیكى كردن خوشدل نماى و گره وحشت از دلهایشان بگشاى . به من خبر رسیده كه با بنى تمیم بدخویى و درشتى كرده ‏اى . از میان بنى تمیم ستاره ‏اى غروب نكرد ، مگر آنكه در میان آنها ستاره دیگرى طلوع نمود . در جاهلیت و اسلام ، در كینه‏ جویى ، كس همانند آنها نبوده است . ایشان را با ما پیوند خویشاوندى و قرابت خاص است ، كه اگر آن را مراعات كنیم ، پاداش یابیم و اگر نكنیم ، مرتكب گناه شده‏ ایم . پس اى ابو العباس  خدایت رحمت كناد ، در آنچه از نیكى و بدى بر دست تو جارى مى ‏شود ، مدارا كن ، كه ما هر دو در آن شریكیم و چنان باش كه گمانم به تو نیكو گردد و اندیشه ام درباره تو بد نگردد.

 

جمعه 12/4/1388 - 10:39
دعا و زیارت

و من كتاب له ع إلى معاویة جوابا عن كتاب منه إلیه

وَ أَمَّا طَلَبُكَ إِلَیَّ الشَّامَ فَإِنِّی لَمْ أَكُنْ لِأُعْطِیَكَ الْیَوْمَ مَا مَنَعْتُكَ أَمْسِ وَ أَمَّا قَوْلُكَ إِنَّ الْحَرْبَ قَدْ أَكَلَتِ الْعَرَبَ إِلاَّ حُشَاشَاتِ أَنْفُسٍ بَقِیَتْ أَلاَ وَمَنْ أَكَلَهُ اَلْحَقُّ فَإِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ أَكَلَهُ الْبَاطِلُ فَإِلَى النَّارِ وَ أَمَّا اسْتِوَاؤُنَا فِی الْحَرْبِ وَ الرِّجَالِ فَلَسْتَ بِأَمْضَى عَلَى اَلشَّكِّ مِنِّی عَلَى الْیَقِینِ وَ لَیْسَ أَهْلُ الشَّامِ بِأَحْرَصَ عَلَى الدُّنْیَا مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَمَّا قَوْلُكَ إِنَّا بَنُو عَبْدِمَنَافٍ فَكَذَلِكَ نَحْنُ وَلَكِنْ لَیْسَ أُمَیَّةُ كَهَاشِمٍ وَلاَ حَرْبٌ كَعَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ لاَ أَبُو سُفْیَانَ كَأَبِی طَالِبٍ وَلاَ الْمُهَاجِرُ كَالطَّلِیقِ وَلاَ الصَّرِیحُ كَاللَّصِیقِ وَلاَ الْمُحِقُّ كَالْمُبْطِلِ وَلاَ الْمُؤْمِنُ كَالْمُدْغِلِ وَ لَبِئْسَ الْخَلْفُ خَلْفٌ یَتْبَعُ سَلَفاً هَوَى فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَ فِی أَیْدِینَا بَعْدُ فَضْلُ النُّبُوَّةِ اَلَّتِی أَذْلَلْنَا بِهَا الْعَزِیزَ وَ نَعَشْنَا بِهَا الذَّلِیلَ وَ لَمَّا أَدْخَلَ اَللَّهُ الْعَرَبَ فِی دِینِهِ أَفْوَاجاً وَ أَسْلَمَتْ لَهُ هَذِهِ الْأُمَّةُ طَوْعاً وَ كَرْهاً كُنْتُمْ مِمَّنْ دَخَلَ فِی الدِّینِ إِمَّا رَغْبَةً وَ إِمَّا رَهْبَةً عَلَى حِینَ فَازَ أَهْلُ اَلسَّبْقِ بِسَبْقِهِمْ وَذَهَبَ اَلْمُهَاجِرُونَ اَلْأَوَّلُونَ بِفَضْلِهِمْ فَلاَ تَجْعَلَنَّ لِلشَّیْطَانِ فِیكَ نَصِیباً وَ لاَ عَلَى نَفْسِكَ سَبِیلاً. وَ اَلسَّلاَمُ

ترجمه

از نامه آن حضرت ( ع ) در پاسخ نامه معاویه

شام را از من مى ‏خواهى و من چیزى را كه دیروز از تو منع مى ‏كرده ‏ام امروز به تو نخواهم داد .

امّا اینكه مى‏ گویى كه جنگ ، عرب را خرد و تباه كرد و اكنون او را جز نیم نفسى نمانده است ، بدان كه هر كس كه در راه حق كشته شده به بهشت رفته و هر كه در راه باطل جان باخته به جهنم . اما این سخن تو كه ما در جنگ و مردان جنگى برابریم ، نه چنین است . تو اهل شكى و من مرد یقینم . و آن قدر كه مردم شام به دنیا آزمندند ، بیشتر از آن مردم عراق به آخرت دلبسته ‏اند .

اما این سخنت كه گویى ، ما فرزندان عبد مناف هستیم ، آرى ما نیز چنین هستیم ، ولى امیه كجا و هاشم كجا ؟ حرب كجا و عبد المطلب كجا ؟ ابو سفیان كجا و ابو طالب كجا ؟ مهاجر در راه خدا را با آزاد كردها  چه نسبت . و آنكه نسبى صریح و آشكار دارد ، با آنكه خود را به خاندانى بسته است ، هرگز برابر نباشد . آنكه بر حق است همتاى آنكه بر باطل است نبود ، و مؤمن كجا ؟ و دغلكار كجا ؟ و چه بد فرزندى است ، آنكه پیرو پدرانى است كه همه در دوزخ سرنگون شده ‏اند . افزون بر اینها ، ما را فضیلت نبوّت است كه به نیروى آن عزیزان را ذلیل كردیم و ذلیلان را نیرو و توان بخشیدیم .

هنگامى كه خداوند عرب را گروه گروه به دین خود درآورد و این امت برخى برضا اسلام آورد و برخى بكراهت ، شما از آن گروه بودید كه اگر اسلام را پذیرفتند یا به سبب رغبت به دنیا بود یا از بیم جان . و این به هنگامى بود كه پیشى گرفتگان به سبب پیشى گرفتنشان ، به پیروزى رسیده بودند و مهاجران ، نخستین نصیب خود از فضیلت برده بودند . پس شیطان را از خود بهره‏ مند مساز و او را بر نفس خود مسلط منماى.

 

جمعه 12/4/1388 - 10:33
دعا و زیارت

و كان یقول ع لأصحابه عند الحرب

لاَ تَشْتَدَّنَّ عَلَیْكُمْ فَرَّةٌ بَعْدَهَا كَرَّةٌ،وَلاَ جَوْلَةٌ بَعْدَهَا حَمْلَةٌ،وَ أعْطُوا اَلسُّیُوفَ حُقُوقَهَا، وَ وَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ مَصَارِعَهَا،وَاُذْمُرُواأَنْفُسَكُمْ عَلَى اَلطَّعْنِ اَلدَّعْسِیِّ وَالضَّرْبِ الطِّلَحْفِیِّ وَأَمِیتُوا الْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ فَوَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَءَالنَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُواوَ لَكِنِ اِسْتَسْلَمُوا وَأَسَرُّوا اَلْكُفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَیْهِ أَظْهَرُوهُ.

ترجمه

هنگام جنگ به یاران خود مى ‏فرمود

بر شما گران نیاید ، گریختنى كه پس از آن بازگشتنى باشد ، یا واپس نشستنى كه از پى آن حمله‏اى بود . حقّ شمشیرهاتان را ادا كنید و پهلوهاى دشمن را بر خاك هلاك آورید . همواره آزمند آن باشید كه نیزه‏هایتان تن‏ها را بشكافد و ضربتهایتان سخت و كشنده باشد . آوازها را در سینه ‏ها حبس كنید ، كه این سكوت سستى را از مرد جنگجو دور مى ‏كند . سوگند به كسى كه دانه را شكافته و جانداران را آفریده ، كه اینان اسلام را نپذیرفته‏اند بلكه تسلیم شده ‏اند . و كفر را در دل نهان داشته‏اند و چون یارانى بیابند ، آشكارش سازند.

 

جمعه 12/4/1388 - 10:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته