اگر بخواهی برای برای تمام نعمت هایی كه آفریدگار به تو داده تشكر كنی،
دیگر وقتی برای گله كردن نخواهی داشت.
ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
چه خیال کنی میتوانی یا خیال کنی نمیتوانی در هر صورت حق با توست
اشتیاق
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم
حکمت 110
شرایط تحقّق اوامر الهى (سیاسى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود:
فرمان خدا را بر پاندارد، جز آن کس که در اجراى حق مدارا نکند،
حکمت 109
ارزش والاى اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم (اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود:
ما تکیه گاه میانهایم، عقب ماندگان به ما مىرسند، و پیش تاختگان به ما باز مىگردند.
حکمت 108
شگفتىهاى روح آدمى (علمى) و درود خدا بر او، فرمود:
به رگهاى درونى انسان پاره گوشتى آویخته که شگرفترین اعضاى درونى اوست، و آن قلب است، که چیزهایى از حکمت، و چیزهایى متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدى پدید آید، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدى بر آن چیره شود، تأسّف خوردن آن را از پاى در آورد، اگر خشمناک شود کینهتوزى آن فزونى یابد و آرام نگیرد، اگر به خشنودى دست یابد، خویشتن دارى را از یاد برد، و اگر ترس آن را فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشایشى برسد، دچار غفلت زدگى شود، و اگر مالى به دست آورد، بىنیازى آن را به سرکشى کشاند، و اگر مصیبت ناگوارى به آن رسد، بىصبرى رسوایش کند، و اگر به تهیدستى مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگى بىتابش کند، ناتوانى آن را از پاى درآورد، و اگر زیادى سیر شود، سیرى آن را زیان رساند، پس هر گونه کند روى براى آن زیانبار، و هر گونه تندروى براى آن فساد آفرین است.
حکمت 107
علل سقوط عالمان بى عمل (اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود:
چه بسا دانشمندى که جهلش او را از پاى در آورد و دانش او همراهش باشد امّا سودى به حال او نداشته باشد.
حکمت 106
ره آورد شوم دین گریزى (اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود:
مردم براى اصلاح دنیا چیزى از دین را ترک نمىگویند، جز آن که خدا آنان را به چیزى زیانبارتر دچار خواهد ساخت.