تبیان، دستیار زندگی

خلاصه داستان:

در سال هاي 1315 - 1310 ، كارآگاه محمد علوي معاون شعبه جنايي اداره تامينات، به علت پيگيري و روش هاي خاص خود در تعقيب پرونده ها شهرت دارد.  در سال 1312، پس از لغو قرارداد دارسي، به محل انعقاد اجلاسي- براي بستن قراردادي جديد - در گراند هتل تهران حمله و عده اي كشته مي شوند. پرونده به كارآگاه علوي سپرده مي شود. از اخبار چنين بر مي آيد كه هانيه سرداري يكي از مهاجمان به بندر بوشهر رفته است و مردي به نام هاشم و علوي كه از سالها قبل يكديگر را مي شناسند به ناگزير روبروي هم مي ايستند. هاشم به علوي اعتراف مي كند كه زن محبوبش را يافته است اما با پيدا شدن شوهر گمشده هانيه، تمام آرزو هاي هاشم نقش بر آب مي شود، ولي او با نهايت تلاش، هانيه و شوهرش را فراري مي دهد.

كارگردان: حسن هدايت

فيلم نامه نويس: حسن هدايت

مدير فيلمبرداري: حسن پويا

صدا: رضا اردلان

طراح صحنه: حسن هدايت، جمشيد آهنگراني

عكس: اكبر اصفهاني

جلوه هاي ويژه: عباس شوقي

تدوين گر: كامران قدكچيان

طراح گريم: عبدالله اسكندري

بازيگران: احمد نجفي، جمشيد هاشم پور، مهناز افضلي، خسرو دستگير، فرهاد خان محمدي

تهيه كننده: سيما فيلم

محصول: ايران فيلم

سال ساخت: 1373

زمان: 100 دقيقه

اگر تعداد نظر تو به بیش از بیست عدد برسد کارت اینتر نت رایگان دریافت می کنی

آخر بازي

نويسنده و كارگردان: همايون اسعديان

مدير فيلمبرداري: بهرام بدخشاني

تدوين: بهرام دهقاني

موسيقي متن: فرهاد اسعديان

بازيگران: حامد بهداد، پوپك گلدره، مجيد مشيري، قربان نجفي، علي عمراني، فخرالدين صديق شريف

سال ساخت: 1379

خلاصه داستان:

 با آغاز جنگ ايران و عراق « طالب » ارباب روستاي مالكيه، مقدمات را براي ورود ارتش عراق به خاك ايران فراهم مي كند. او با شعار « امت واحد عربي » مي كوشد مردم را به بدرقهء سربازان عراقي بفرستد.

خاله « طوبي » با اطلاع از اين موضوع به روستا مي رود تا خواهر زاده اش « رحمان » را، كه چوپان گاوميش هاي « طالب » و عواملش در ستيز است. خاله « طوبي » و « رحمان » توسط سربازان دشمن اسير مي شوند. يكي از رعيت هاي « طالب » به نام « جاسب » كه قصد كمك به خاله « طوبي » و « رحمان » را دارد به اسارت سربازان عراقي در مي آيد. روزي كه « رحمان » گاوميش ها را به چرا برده شاهد قتل عام گروهي از روستائيان به دست سرازان عراقي است. او با اسلحه كه بر پشت گاو ميشي پنهان كرده يك سرباز عراقي را از پا در مي آورد و از مهلكه مي گريزد.

سربازان ايراني او را نجات مي دهند. « رحمان » در كنار« جاسب » و رزمندگان بسيجي در آزاد سازي زادگاهش شركت مي كند.

كارگردان: سعيد حاجي ميري

فيلمنامه نويس: محمدرضا سرهنگي، حسين فتاحي (بر اساس كتاب آتش در خرمن نوشته حسين فتاحي)

مدير فيلم برداري: كمال تبريزي

صدا: مهدي دارابي

طراح صحنه: سعيد حاجي ميري

جلوه هاي ويژه: اسماعيل باقري

تدوين گر: داريوش آشوري، سعيد حاجي ميري

موسيقي: بابك بيات

طراح گريم: رضا چوپان

بازيگران: لفته حيدري، حسين ياري، نعمت الله لاريان، عزيز پيراني، جابر سلامي زاده، دارب آقاسي زاده، حسن رضايي پور، جلال جباري، عليقلي امير احمدي و ...

تهيه كننده: سازمان سينمايي سبحان و موسسه اسلامي الهادي، با حمايت مركز گسترش سينماي تجربي و نيمه حرفه اي و شبكه دوم سيما

محصول: گروه كودك و نوجوان شبكه دوم

سال ساخت: 1371

زمان: 84 دقيقه

خلاصه داستان:

«ژاكوب» يهودي لبناني الاصل، در يك مهماني به همراه تعدادي از نزديكانش به دست گروهي كه به لباس رزمندگان فلسطيني در آمده اند كشته مي شود خواهر و دختر ژاكوب؛ «سارا»  از اين حمله جان سالم به در مي برند. زرمندگان فلسطيني كه در مي يابند هدف اسرائيلي ها ازاين ماجرا بر انگيختن افكار عمومي عليه مبارزه آن هاست مسببان اصلي واقعه را افشا مي كنند. سارا پس از شركت در يك عمليات ناموفق تروريستي عليه ابوخليل و فرزندش ابو علي در مي يابد كه نامزد اسرائيلي اش طراح و مجري توطئه قتل پدرش بوده است. نظاميان اسرائيلي براي مقابله دست به اقدام تلافي جويانه مي زنند و گروهي از رهبران فلسطيني، از جمله ابوخليل را دستگير مي كنند. به دنبال اين ماجرا دو رزمنده فلسطيني در يك عمليات انتحاري ستاد فرماندهي نيروهاي اسراييل را منهدم مي كنند.

كارگردان: حبيب كاوش

فيلم نامه نويس: حبيب كاوش

مدير فيلمبرداري: برگروني مارديروس بغوسيان

طراح صحنه: مهران يوسف زاده، حبيب كاوش، سيروس مقدم، محمود نزهت سرشت

عكس: محمود پور بهرامي

جلوه هاي ويژه: سعيد دليري، جلال مال مير

تدوين گر: روح الله امامي، داود يوسفيان

موسيقي: مجيد انتظامي

طراح گريم: مهناز فلاح، رويا يوسفي، بيژن محتشم

بازيگران: علي اكبر بهادري، امير باران لويي، مونيا جمال پور، معصومه تقي پور، فرهنگ مهر پرور، فرحناز شادماني، محمد رضا حق گو، فرهاد محبت، يوسف آذري، علي اصفر نجات، سعيد خوشدل و ...

تهيه كننده: حبيب كاوش

سال ساخت: 1369

زمان: 93 دقيقه

خلاصه داستان:

« ماشاالله ايران منش » از كرمان راهي پايتخت مي شود تا ارث پدري اش، آپارتمان شماره 13 را بفروشد و كارگاه تراشكاري كارفرماي خود را در زادگاهش خرديداري و با دختر محبوبش ازدواج كند؛ اما آپارتمان به دليل وجود ساكنان مجتمع كه آدم هاي بد قلقي هستند فروش نمي رود؛ ابراهيم در كنار در ورودي آپارتمان بساط ميوه فروشي به پا كرده؛ ديگري يك شركت خصوصي؛ يكي مطب دندان پزشكي و چهارمي آرايشگاه زنانه. هيچ خريداري حاضر نمي شود خود را با اين آدم ها گرفتار كند. ماشاالله ايران منش عاقبت با تمهيدي همسايه ها را به همكاري وا مي دارد و آپارتمان خود را به برادر ابراهيم واگذار مي كند.