• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 808
تعداد نظرات : 320
زمان آخرین مطلب : 3893روز قبل
سخنان ماندگار

محبت بزرگترین قدرتی است که در دنیا وجود دارد . با وجود این محبت از همه قدرت ها متواضع تر است . "مهاتما گاندی"



یک انسان می تواند آزاد باشد ، بدون اینکه بزرگ باشد ، اما هیچ انسانی نمی تواند بزرگ باشد ، بی آنکه آزاد باشد . "جبران خلیل جبران"



آنکه به چیزهای خرد و دم دست می نگرد ، نگریستن به چیزهای بزرگ و دوردست را دشوار می یابد . "جبران خلیل جبران"


 


بخشش را از باران و خورشید بیاموز که بر همه یکسان می بارند و می تابند . "کانت"


 


تا گرمای تابستان و سرمای زمستان را نخورده باشی ، قدر بهار را نخواهی دانست . "چخوف"



پشیمانی از کارهایی که انجام داده ایم با گذشت زمان کم می شود
اما برای کارهایی که انجام نداده ایم همیشگی و دائمی است .
"سیدنی هاریس"          
دوشنبه 22/1/1390 - 1:8
آموزش و تحقيقات

بعضی از زنان نسبت به نوسانات هورمونی حساس‌تر از بقیه هستند. برای خیلی از زنان مشکلات و مسائل اضطرابی برای اولین بار طی دوره‌ های تغییرات هورمونی اتفاق می‌افتد. برای سایر زنان، تغییرات هورمونی فقط علائم سابق اضطراب را تشدید می‌کند.

 

اضطراب یکی از متداول ‌ترین علائم و نشانه‌های سندرم پیش از قاعدگی، پس از زایمان و پیش از یائسگی است. این اضطراب می‌تواند شکل حملات وحشت، نگرانی، عرق کردن، ترس شدید، اضطراب همراه با افسردگی یا سایر علائم ناراحت‌کننده به خود بگیرد.

 

در زیر به دوره‌های مختلف تغییرات هورمونی که می‌تواند موجب تشدید یا تحریک اضطراب در خانم‌ها شود اشاره می‌کنیم.

 

بلوغ – دختران در سالهایی که قدرت باروری را آغاز می‌کنند دچار تغییرات هورمونی می‌شوند.

 

چرخه‌های قاعدگی – معمولاً دختران و زنان یک هفته قبل از عادت ماهیانه خود تغییرات هورمونی را تجربه می‌کنند.

 

پس از زایمان – کاهش شدید برخی هورمون‌ها پس از زایمان می‌تواند موجب پدید آمدن علائم شدید جسمی و احساس افسردگی یا اضطراب موقت در برخی زنان شود.

 

پیش از یائسگی – این دوره‌ای است که بدن به یائسگی نزدیک می‌شود. ممکن است از دو تا ده سال طول بکشد. در طول این زمان، با نوسانات هورمونی چرخه قاعدگی نامنظم شده و باعث می‌شود برخی از زنان علائم شبه‌ قاعدگی را تجربه کنند. بسیاری از زنان در این دوره حملات وحشت را برای اولین بار تجربه می‌کنند. علائم دیگر مثل بی‌خوابی، گُرگرفتگی، تپش قلب و تعرق هم متداول است.

 

در یائسگی با استفاده از جراحی نیز ممکن است فرد علائم پیش از یائسگی را تجربه کند، حتی اگر قبل از جراحی این علائم را تجربه نکرده باشد. علائم ممکن است ادامه‌ دار شود و به‌ خاطر کاهش شدید و ناگهانی برخی هورمون‌ها درنتیجه بیرون آوردن رحم (هیسترکتومی) اتفاق می‌افتد.

 

در موقعیت‌هایی غیر از جراحی، یائسگی، پس از اینکه به‌ مدت دوازده ماه متوالی عادت ‌ماهیانه نشوند اتفاق می‌افتد که فقط یک روز طول می‌‌کشد. خیلی از خانم ها گزارش می‌کنند که بخاطر تثبیت هورمون‌ها، بعد از یائسگی از نظر جسمی و فکری احساس بسیار بهتری پیدا کرده‌ اند.

 

تغییرات هورمونی واکنش مقابله یا فرار را تحریک می‌کند

 

بخاطر این واقعیت که تغییرات هورمونی موجب استرس فیزیکی و روانی می‌شود، واکنش مقابله یا فرار را در ما تحریک می‌کند. واکنش مقابله یا فرار، واکنش ذاتی بدن به خطر است.

 

وقتی متوجه می‌شویم که تحت استرس هستیم، بدن ما جریانی از کورتیزول، آدرنالین و سایر موادشیمیایی مغزی را برای آماده کردن ما برای جنگیدن یا فرار از خطر آزاد می‌کند.

 

واکنش مقابله یا فرار بر تغییرات روانی که مربوط به اضطراب می‌دانیم، مثل تپش قلب، افزایش فشارخون، عرق کردن، فشار عضلانی، کاهش تمرکز ذهنی، افزایش احساسات و بسیاری علائم دیگر را تحریک می‌کند.

 

اینها همان حواس جسمی است که بسیاری از زنان وقتی سطح هورمون بدنشان دچار نوسان می‌شود، تجربه می‌کنند. به‌عبارت دیگر، بیشتر علائمی که زنان طی زمان‌های تغییرات هورمونی تجربه می‌کنند، واقعاً واکنش های مقابله یا فرار هستند. بااینکه این حواس جسمی خطرناک نیستند اما می‌توانند بسیار شدید و آزاردهنده باشند.

 

مکانیزم واکنش مقابله یا فرار ممکن است با تغییرات هورمونی مختلف در بدن که از زمان بلوغ تا یائسگی اتفاق می‌افتد، بیش از حد حساس می‌شوند.

 

به‌ عبارت دیگر، بدن ما کاملاً برای این واکنش آماده است. چیزی که در حالت عادی علائم را تحریک نمی‌کند، الان باعث ایجاد علائم شده و مداوم در چرخه‌های مختلف تکرار می‌شود.

 

واکنش‌های مقابله یا فرار به خودی خود بی ‌ضرر هستند اما وقتی افکارمان ذهن منطقیمان را توجیه می‌کنند که این علائم ترس‌آور و خطرناک هستند، یک چرخه اضطراب ایجاد می‌شود.

 

اضطراب از چیزی بیش از واکنش‌های مقابله یا فرار تشکیل شده است. افکار بی‌حاصل نقش مهمی در خلق و ایجاد اضطرابی که تجربه می‌کنیم، بازی می‌کند.

 

افکار ما واکنش‌های مقابله یا فرار را به اضطراب تبدیل می‌کند و یک چرخه خود به‌ خودی ایجاد می‌شود. خیلی زود متوجه می‌شویم که به‌خاطر این اضطراب رفتارهامان را محدود می‌کنیم.

 

وقتی فرد تحت استرس است، احساسات و مسائل حل ‌نشده به ذهن او می‌آید. از آنجاکه تغییرات هورمونی یک عامل استرس ‌زای مهم است، می‌تواند کشمکش‌های درونی ایجاد کرده و در بسیاری از جنبه‌های زندگیمان ایجاد تردید کند. ناگهان متوحه می‌شویم که صحبت‌های منفی که با خود داریم خیلی راحت در طول زمان‌هایی که کمتر استرس‌ زا هستند، به پس ‌زمینه زندگیمان منتقل شده ‌اند.

 

طی دوره‌های تغییرات هورمونی، درمورد تغییر نقش خودمان هم دچار تردید می‌شویم (مثلاً تبدیل شدن از یک دختر به زن، مادر شدن، تبدیل شدن به یک زن میان‌ سال) که این مسئله به کشمکش‌های درونی ما می‌افزاید.

 

وقتی نتوانیم کشمکش‌های درونی خود را حل و فصل کنیم، یک زمینه مساعد برای بروز اضطراب در ما ایجاد می‌شود. درکنار واکنش‌های مقابله یا فرار،  جای تعجب نیست که افکار بی‌حاصل در چرخه‌های اضطراب ایجاد شود.

 

اگر اضطراب ناشی از تغییرات هورمونی بر شما اثر کند، چه باید بکنید؟

 

یک خبر خوب برایتان داریم! همان ابزارهایی که برای غلبه بر اضطراب به دلایل دیگر استفاده می‌کنید، برای غلبه بر اضطراب ناشی از تغییرات هورمونی هم کاربرد دارند.

 

تحقیقات نشان می‌دهد که تکنیک‌های رفتاری-شناختی که به شما کمک می‌کند افکار و رفتارهای بی‌حاصل را تغییر دهید، تغییرات سبک زندگی، تکنیک‌های ریلکسیشن و تمدد اعصاب و راهکارهای غذایی به زنان برای کنار آمدن با تغییرات هورمونی کمک می‌کند.

 

این نوع راهکارها نه تنها به زنان کمک می‌کند دوباره حس کنترل زندگی خود را به دست آورند، بلکه سلامت احساسی و جسمی خود را نیز بهبود بخشند. در زیر به چند نکته در این زمینه اشاره می‌کنیم:

 

-- به کاهش استرس قابل پیش‌گیری در زندگی خود که واکنش مقابله یا فرار را تحریک می‌کند تمرکز کنید. رژیم‌گرفتن‌های سخت را کنار بگذارید، ساعت خوابتان را به هشت تا نه ساعت برسانید، مرتب ورزش کنید، از خوردن وعده‌ های غذایی غفلت نکنید، بی‌دلیل آشفته و عصبانی نشوید، و مصرف محرک‌هایی مثل کافئین را کنار بگذارید.

 

-- بدن برای استرس مداوم طراحی نشده است. وقتی بدنتان با استرس فراوان بمباران شود، توانایی ما برای کنار آمدن با آن پایین می‌آید چون افزایش هورمون‌های استرس‌ زا باعث روشن بودن دکمه واکنش مقابله یا فرار می‌شود.

 

-- یاد بگیرید که چطور به بدنتان یاد بدهید واکنش متفاوتی به استرس داشته باشد تا بتوانید وقتی واکنش مقابله یا فرار تحریک می‌شود، اتوماتیک ‌وار دکمه زنگ خطر را خاموش کنید. تکنیک‌های ریلکسیشن مثل تنفس عمیق، یوگا، مدیتیشن و ریلکسیشن عضلات به شما برای رسیدن به این هدف کمک می‌کند.

 

 -- از این مهمتر، یاد بگیرید نحوه تفکرتان را تغییر دهید. افکار ما همان چیزی است که واکنش مقابله یا فرار بی ضرر را به یک چرخه پرضرر از اضطراب تبدیل می‌کند. یادتان باشد، همانطور که افکارمان کلید ایجاد اضطراب را در دست دارد، کلید از بین بردن آن را هم شامل میشود.

 

دوشنبه 22/1/1390 - 1:6
خواستگاری و نامزدی

همواره از شنیدن واژه “ازدواج”، موجی از شادی و هیجانات آن مثل، جشن، حلقه، نامزدی و …از ذهن ما می گذرد، امّا خوب، مراسم عروسی تنها مثل رویایی شیرین یک شبه تمام می شود و بعد از آن چیزی که بسیار مهم است کیفیت زندگی مشترک زوجین در روزهای آینده است. در اینجا با بهره گیری از جدیدترین تحقیقات، به ده نکته از ضرورترین مسائلی که هر کدام از دو طرف، قبل از ازدواج باید بدانند، اشاره می کنیم تا شما هم بی گدار به آب نزنید!!

 

۱- نحوه تصمیم گیری:

 

ازدواج به نوعی، رسیدن به یک تفاهم مشترک است که طی گفتگو و صحبت های فی مابین حاصل می شود، در این تبادلات کلامی در عمل نیز باید متعادل باشید، بنابراین قبل از ازدواج، با مطرح کردن افکار و تصمیم های خود، دریابید که طرف مقابل نیز در این موارد با شما هم عقیده است یا خیر؟. البته با صحبت، گفتگو و از همه مهم تر دقّت در شنیدن صحبت های طرفین ، بسیاری از این اختلافات نمایان و شاید هم قابل حل باشد.

 

۲- وظایف در زندگی

 

در مورد نگاه خود به وظایف و زندگی مشترک، آشکارا صحبت کنید، بنا به وضعیت اجتماعی و اقتصادی متفاوت با دهه های گذشته، به نوعی شاید نتوان خیلی مرز مشخصی برای این وظایف و مسئولیتها تعیین کرد و ناخودآگاه باعث بروز مشکل در آینده می شود، بنابراین دیدگاه خود را قبل از ازدواج مشخص کنید.

 

۳- فرزند در زندگی

 

در مورد علاقه به بچه دار شدن و تعداد آن به توافق برسید؟ فرزند، بخشی از زندگی مشترک است، از آنجاییکه هر فردی در این مورد و نحوه ی تربیت فرزندان خود، نظری متفاوت دارد و این مسئله خود به نوعی یکی از دلایل ایجاد تنش در کانون خانواده است، بنابراین قبل از ازدواج دیدگاهها و افکار خود را دراین زمینه با یکدیگر مطرح کنید و به توافق برسید.

 

۴- عقاید و باورها

 

شاید با کمی آشنایی فکر کنید که گمشده ی خود را در زندگی پیدا کردید، امّا حقیقت این است که عدم شناخت عقاید دینی، باورها و ارزشهای طرفین، یکی از مهم ترین عوامل بروز چالش ها در زندگی زناشویی می باشد. صادقانه، قبل از ازدواج، عقاید، باورهای خود را بازگو و در عمل نشان دهید، چرا که با گذشت چندی از زندگی مشترک و به خصوص در تربیت فرزندان، عدم تفاهم در این مورد موجب بروز مشکلاتی می شود و شاید هم دیگر نتوانید یکدیگر را تحمّل کنید، البته همواره به یاد داشته باشید در زندگی مشترک انعطاف پذیری و گذشت امری ضروریست.

 

۵- حس مسئولیت و بودن در کنار خانواده

 

با خود کنار بیایید، یکی از پایه های لازم برای دوام زندگی زناشویی، وقت گذاشتن برای خانواده و بودن در کنارشان است. آیا به آن درجه رسیده اید که بتوانید تعطیلات آخر هفته را با همسر و فرزند خود سپری کنید؟ شاید از دید شما این مسئله خیلی مهم نباشد، امّا همسر و فرزندان آینده تان، از شما انتظار دارند که در تفریحات با آنها همراه باشید و حمایتشان کنید.

 

۶- انتظارات

 

البته انتظارات و توقعات هر انسانی، به مرور زمان تغییر می کند، امّا نکته ی اساسی این است که هر دو طرف نیاز به احترام و توجه متقابل دارند، با گذشت و درک متقابل می توانید زندگی خود را متدوام کنید.

 

۷- رابطه ی زناشویی 

شاید برایتان سخت باشد که با فرد مورد انتخاب خود قبل از ازدواج در مورد مسائل زناشویی سر صحبت را باز کنید، امّا از جهت اهمیت فوق العاده این مطلب در زندگی زناشویی، به تدریج و با زمینه چینی و در نهایت ادب، می توانید نظر یکدیگر را جویا شوید، چرا که عدم رضایت در این روابط عاملی ویران کننده برای ثبات زندگیست.

 

۸-مسائل مالی

 

درمورد درآمد و هزینه های زندگی با یکدیگر مشورت کنید، چرا که چیزی نمی گذرد که با عدم توافق در این مسئله، کنترل زندگی از دستتان خارج شده و رو به زوال می رود. بنابراین درباره مخارج، کم کردن هزینه های غیر ضروری با یکدیگر برنامه ریزی کنید و افکار خود را بیان کنید.

 

۹- صرف زمان با یکدیگر

 

در مورد چگونگی با هم بودن در اوقات فراغت یا یکدیگر صحبت کنید، شاید شما دوست داشته باشید آخر هفته در بستری گرم همراه با همسرتان به تماشای فیلم بپردازید و از لحظات با هم بودن لذّت ببرید، امّا ممکن است وی نظری متفاوت داشته باشد، این مسائل جزئی را شوخی نگیرید و هیچ گاه نگویید:”هرچه تو بگویی!”، چرا که به مروز زمان به دلیل عدم رضایت حس درونیتان، افسردگی روح شما را دربر می گیرد. بنابراین قبل از ازدواج با یکدیگر به توافق برسید.

 

۱۰- اعتیاد، سیگار، الکل…

 به عنوان آخرین مطلب ولی در عین حال مهم، به خاطر داشته باشید، دانستن و آگاهی از هر کدام از مصرف مواداعتیاد آور، سیگار، … در یکی از طرفین و با این آگاهی زندگی مشترک را شروع کردن، به معنای سر کردن و قبول وضعیت وی است. بنابراین قبل از ازدواج ضمن روراست بودن و تبادل نظر در این موارد، در صورت تصمیم قطعی برای ازدواج، باز هم با نگاهی عمقی به این مسئله فکر کنید تا بتوانید کنار بیایید.

 

دوشنبه 22/1/1390 - 1:0
ازدواج و همسرداری

آیا جزو افرادی هستید که تصمیم به ازدواج دارید یا اینکه در حال حاضر متاهلید و از دنیای تجرد خداحافظی کرده‌اید؟ هیچ فرقی نمی‌کند چرا که داشتن یک ازدواج موفق برای مجردها و تبدیل آن به یک زندگی موفق برای متاهل‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است و آینده افراد را رقم می‌زند….

 

مصاحبه سلامتیران با دکتر پروین ناظمی مشاور خانواده

 

حتما شما هم شنیده‌اید که می‌گویند ازدواج مانند یک هندوانه سربسته است. هر چقدر هم در خرید یک هندوانه تخصص داشته باشید باز هم درصدی امکان دارد اشتباه کنید و به جای یک هندوانه قرمز و سالم و شیرین، هندوانه‌ای سفید و بی‌مزه نصیب‌تان شود. به عبارت دیگر، هر چقدر هم قبل از ازدواج، محتاط باشید و همه جوانب را بسنجید باز هم معلوم نیست نتیجه آن ازدواج موفقی باشد. اما دکتر پروین ناظمی، روان‌شناس و مشاور خانواده این نظریه را تایید نمی‌کند و معیارهای یک ازدواج موفق را پلی برای داشتن یک زندگی موفق می‌داند. آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی ما با خانم دکتر ناظمی درباره معیارهای یک ازدواج موفق و باورهای غلط پیرامون آن است.

 

از ازدواج موفق چه تعریفی دارید؟

 

ازدواج موفق به یک انتخاب صحیح و با تدبیر برمی‌گردد. متاسفانه بسیاری از افراد ازدواج را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف خود می‌دانند و بر این باورند ازدواج موفق، ازدواجی است که مشکلات دوران تجرد را از بین ببرد. به عنوان نمونه تامین نیازهای مادی و جسمانی، برخورداری از موقعیت اجتماعی بهتر، فرار از مشکلات خانوادگی دوران مجردی، داشتن یک همسر زیبا برای خودنمایی، فرار از تنهایی و مسایلی از این قبیل را ملاک اصلی ازدواج قرار می‌دهند و چه بسیار ازدواج‌هایی که به دلیل این باورهای نادرست به طلاق منجر شده است.

 

بنابراین یک انتخاب موفق باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

 

مهم‌ترین نکته برای داشتن یک ازدواج موفق این است که شناخت مقدم بر عشق باشد. به عبارت دیگر، یک انتخاب درست بر مبنای شناخت شکل می‌گیرد و بعد از شناخت طرف مقابل، عشق به وجود می‌آید. متاسفانه این روزها دخترها و پسرها اول عشق را تجربه می‌کنند و بر پایه آن می‌خواهند به شناخت برسند و این در حالی است که این عشق ظاهری چشم آنها را روی حقایق و عیب‌های طرف مقابل می‌بندد و در مدت کوتاهی پس از آغاز زندگی مشترک‌شان به این نتیجه می‌رسند که عشق برای خوشبخت شدن کافی نیست و ادامه زندگی برایشان غیرممکن می‌شود. البته این‌طور نیست که مشکلات پیش آمده قبل از ازدواج و در دوران دوستی و نامزدی وجود نداشته بلکه دوست داشتن‌های بدون شناخت و دلبستگی‌های احساسی مانع شده تا طرفین واقع‌بین باشند و عیب‌های طرف مقابل خود را ببینند و اگر هم دیده‌اند از آن چشم‌پوشی کرده‌اند؛ به این امید که بعد ازدواج بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

 

برای رسیدن به این شناخت، چه پیش‌شرط‌هایی لازم است؟

 

مهم‌ترین قدم، ‌رسیدن به خودآگاهی و طی کردن مراحل خودشناسی است. فرد باید قبل از هر انتخابی، نقاط‌ضعف و قوت خود را به طور کامل بشناسد، هدف و ارزش‌های زندگی‌اش را مشخص کند و با شناسایی ملاک‌های یک انتخاب موفق دست به انتخابی شایسته بزند. ما معتقدیم فردی می‌تواند انتخاب شود و دست به انتخاب بزند که مراحل ۵ گانه بلوغ (رشد جسمانی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و روانی) را گذرانده باشد. البته نمی‌توان این موضوع را نادیده گرفت که هیچ انسانی کامل نیست و باید فردی را انتخاب کنیم که تا حد ممکن به ایده‌آل‌های ما نزدیک باشد اما هیچ صددرصدی وجود ندارد. در کنار این موضوع داشتن شرایط روانی مناسب، تطابق فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی، داشتن شخصیتی سالم و باثبات و درک متقابل تفاوت‌های میان زن و مرد از جمله پیش‌شرط‌های یک انتخاب مناسب است که می‌تواند به یک شناخت مناسب برسد، رنگ عشق به خود بگیرد و یک ازدواج موفق را رقم بزند. در عین حال ما باید مطمئن شویم که طرف مقابل ما در کنار یک همسر خوب بودن، می‌تواند یک مادر یا پدر خوب هم باشد.

 

آیا این ممکن است که یک ازدواج موفق به یک زندگی مشترک ناموفق ختم شود؟

 

این موضوع بستگی دارد که ازدواج موفق از دیدگاه طرفین چه تعریفی داشته و چگونه شکل گرفته است. اغلب ازدواج‌های مبتنی بر عشق و بدون شناخت کافی از طرف مقابل شاید در اوایل، یک ازدواج موفق باشد اما همان‌طور که گفتم داشتن یک زندگی موفق را تضمین نمی‌کند و بحث‌ها و بگومگوها و دعواها مدت کوتاهی پس از ازدواج آغاز می‌شود. از طرفی یک ازدواج موفق زمانی به یک زندگی موفق ختم می‌شود که زن و شوهر مهارت حل مساله و همدلی را بیاموزند و در زندگی مشترک آنها را به کار بگیرند. ببینید، ما باید یاد بگیریم به مسایل از دیدگاه فرد مقابل نگاه کنیم، به احساسات و خواسته‌های طرف مقابل احترام بگذاریم، زمانی که عصبانی هستیم روی خواسته‌هایمان پافشاری نکنیم، با بروز کوچک‌ترین مشکلی یک گفت‌وگوی منطقی داشته باشیم، به جای شنیدن، مهارت گوش کردن را یاد بگیریم و در زندگی مشترک‌مان گذشت کنیم و مسایل جزیی و پیش پاافتاده را به جنجال و کشمکش تبدیل نکنیم.

 

بسیاری از افراد بر این باورند در طول زندگی مشترک عشق جای خود را به عادت می‌دهد. آیا این عادت در تعریف زندگی موفق جایگاهی دارد؟

 

زن و شوهر باید هر چند وقت یکبار گردوخاک زندگی مشترک را بگیرند و با ایجاد تنوع، نگذارند عشق به عادت صرف تبدیل شود. البته عادتی که توأم با عشق باشد نشانه‌ای از یک زندگی مشترک موفق است و نمی‌توان از آن خرده گرفت و اصلا اجتناب‌ناپذیر است. توصیه من به همه زوج‌ها این است که مثلا سالی ۲ هفته از هم دور شوند تا با یک تیر دو نشان بزنند. به این معنا که هم میزان عشق و دلبستگی طرف مقابل را بسنجند و هم مانع شوند تا عشق آنها به یک عادت صرف تبدیل شود. البته نباید فراموش کنیم که پایه یک ازدواج موفق شناخت و پایه یک زندگی موفق عشق، اعتماد، گذشت و صداقت است. درواقع یک زوج موفق خواسته‌ها و انتظارات خود را به صراحت می‌گویند، استقلال و فردیت خود را در طول زندگی مشترک حفظ می‌کنند و به حریم خصوصی طرف مقابل احترام می‌گذارند، روش‌های حل اختلاف را می‌آموزند و به کار می‌گیرند و برای حفظ رابطه تلاش می‌کنند و نمی‌گذارند عادت جایگزین عشق آنها شود.

 

حالا اگر بنا به دلایلی به این نتیجه رسیدیم که ازدواج ناموفقی داشته‌ایم یا اینکه دیگر زندگی مشترک موفقی نداریم. در این شرایط مراجعه به یک مشاور خانواده می‌تواند راهگشا باشد؟

 این موضوع بستگی به افراد دارد. زوج‌های موفق قبل از مراجعه به مشاور و بررسی مشکلات پیش آمده، به دادگاه نمی‌روند تا سند طلاق را امضا کنند بلکه می‌کوشند تا مشکلات را به بهترین شکل ممکن حل کنند. البته مشاور به شرطی کمک‌کننده است که طرفین خودشان بخواهند بحران را حل کنند و به تکنیک‌های توصیه‌شده به خوبی عمل کنند. متاسفانه در کشور ما زن و شوهر زمانی به مشاور خانواده مراجعه می‌کنند که به بن‌بست رسیده‌اند و به مشاور نیاز دارند تا حکم طلاق آنها را تایید کند. در این شرایط کاری از دست بهترین و خبره‌ترین مشاور هم برنمی‌آید اما اگر زن و شوهر نه برای خراب کردن رابطه بلکه برای حفظ آن به مراکز مشاوره مراجعه کنند قطعا نتیجه خواهند گرفت و می‌توانند ازدواج و زندگی موفقی داشته باشند.
دوشنبه 22/1/1390 - 0:54
موفقیت و مدیریت

)فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.
?) از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.?) روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.

 

1 فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.

 

?) از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.

 

?) روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.

  

?) هوشیارانه و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند، در زمانی که دیگران آرزو می‌کنند موفقیت به سراغ‌شان آید.

 

?) مثل بقیه ترس‌هایی دارند ولی اجازه نمی‌دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

 

?) سوالات درستی از خود می‌پرسند. سوال‌هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می‌دهد.

 

?) به ندرت از چیزی شکایت می‌کنند و انرژی‌شان را به خاطر آن از دست نمی‌دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی‌بافی و بی‌ثمر بودن است.

 

?) سرزنش نمی‌کنند (واقعا فایده‌اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.

 

?) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت‌شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت‌شان پیدا می‌کنند و بیشتر از ظرفیت‌شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می‌کنند.

 

??) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه‌ریزی می‌کنند و فکر می‌کنند تا وقتی که کارشان را انجام می‌دهند استرس کمتری داشته باشند.

 

??) خودشان را با افرادی که با آنها هم‌فکر هستند متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند.

 

??) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت‌انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می‌کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی‌گذارند زندگی‌شان اتوماتیک‌وار سپری شود.

 

??) به وضوح و دقیقا می‌دانند که چه چیزی در زندگی می‌خواهند و چه نمی‌‌خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی‌ می‌کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.

 

??) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می‌کنند.

 

??) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی‌‌کنند و زندگی‌شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی‌دهند.

 

??) آنها دانش‌آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می‌کنند. آنها از راه‌های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می‌گیرند.

 

??) همیشه نیمه پر لیوان را می‌بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.

 

??) دقیقا می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی‌شان را با از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهند.

 

??) ریسک‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند؛ ریسک‌های مالی، احساسی و شغلی.

 

??) با مشکلات و چالش‌هایی که برایشان پیش می‌آید سریع و تاثیرگذار روبه‌رو می‌شوند و هیچ‌وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی‌کنند. با چالش‌ها روبه‌رو می‌شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می‌برند.

 

??) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند تا آینده‌شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می‌سازند.

 

??) وقتی بیشتر مردم کاری نمی‌کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می‌کنند.

 

??) بیشتر از افراد معمولی روی احساسات‌شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ‌گاه برده احساسات‌شان نمی‌شوند.

 

??) ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها کار می‌کنند.

 

??) برای زندگی‌شان برنامه دارند و سعی می‌کنند برنامه‌شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه‌ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.

 

??) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می‌خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.

 

??) ارزش‌های زندگی‌شان معلوم است و زندگی‌شان را روی همان ارزش‌ها بنا می‌کنند.

 

??) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می‌دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها می‌دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی‌ها خیال می‌کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته‌اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.

 

??) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می‌روند که کمتر کسی می‌تواند برود، شاد می‌شوند.

 

??) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می‌کنند و چه دارند و چه طور به نظر می‌رسند، توجهی ندارند.

 

??) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا به خواسته‌هایشان برسند خوشحال می‌شوند.

 

??) متواضع هستند و اشتباهات‌شان را با خوشحالی می‌پذیرند و به راحتی عذرخواهی می‌کنند. آنها از توانایی‌هایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی‌شوند. آنها خوشحال می‌شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی‌شان لذت می‌برند.

 

??) انعطاف‌پذیر هستند و تغییر را غنیمت می‌شمارند. وقتی وضعیتی پیش می‌آید که عادت‌ها و آسایش روزمره‌شان را بر هم می‌زند از آن استقبال می‌کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می‌پذیرند.

 

??) همیشه سلامت جسمانی خود‌شان را در وضعیت مطلوبی نگه می‌دارند و می‌دانند که بدنشان خانه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.

 

??) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می‌کنند و تنبلی نمی‌کنند.

 

??) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.

 

??) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی‌کنند.

 

??) وقت‌شان و انرژی‌شان را روی وضعیت‌هایی که از کنترل‌شان خارج‌ است صرف نمی‌کنند.

 

??) کلید خاموش روشن دارند. می‌دانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگی‌شان لذت می‌برند و سرگرم می‌شوند.

 

??) آموخته‌هایشان را تمرین می‌کنند. درباره تئوری‌های عجیب و غریب خیالبافی نمی‌کنند بلکه واقع‌بینانه زندگی می‌کنند.

 


منبع: روزنامه سلامت

دوشنبه 22/1/1390 - 0:51
عقاید و احکام

 

در كافی برخی روایات بدین مضمون نقل شده كه توجه مرد به زمین است و توجه زن به مرد ، پس زنان را در حصار خانه قرار دهید.
 
 
  

فرارو: خود صاحب كافی معتقد است كه مقصود این است كه هر چه زودتر آنها را در حصار ازدواج قرار دهید. 

ولی یك عده روایات دیگر وجود دارد كه ممكن است آنها را توصیه اخلاقی‏ به مردان نسبت به زنان شمرد كه از خطرات تماس های مردان با زنان آگاه‏ باشند. صاحب وسائل این روایات را بر استحباب حمل كرده است. ما قسمت عمده آنها را ذكر می‏كنیم: 

الف - امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی چنین توصیه‏ می‏فرماید: "« و اكفف علیهن من ابصارهن بحجابك ایاهن ، فان شده الحجاب ابقی‏ علیهن ، و لیس خروجهن باشد من ادخالك علیهن من لا یوثق به علیهن و ان‏ استطعت ان لا یعرفن غیرك فافعل » "
یعنی تا می‏توانی كاری كن كه زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه ، زن را حفظ نمی‏كند. همانطور كه بیرون رفتن‏ آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج خانه برایشان مضر و خطرناك است ، وارد كردن تو مرد بیگانه را بر او در داخل خانه و اجازه‏ معاشرت در داخل خانه نیز مضر و خطرناك است . اگر بتوانی كاری كنی كه‏ جز تو مرد دیگری را نشناسند چنین كن. 

این یك توصیه اخلاقی است. علماء اسلام این جمله را به شكل یك توصیه‏ اخلاقی تلقی كرده‏اند. اگر ما بودیم و چنین تعبیراتی، بدون شك آنچه‏ استنباط می‏شد بیش از "توصیه اخلاقی" بود، بلكه بیش از لزوم ستر وجه‏ و كفین بود، آنچه استنباط می‏شد همان است كه ما از آن به حبس زن در خانه تعبیر كرده‏ایم. ولی علت این كه فقها به مضمون چنین جمله‏ها فتوا نداده‏اند ادله قطعی دیگر از آیات و روایات و سیره معصومین برخلاف مفاد ظاهر این تعبیرات است و به اصطلاح ظاهر این جمله‏ها "معرض عنه" اصحاب است.  لذا این جمله‏ها حمل به توصیه اخلاقی شده است و ارزش‏ اخلاقی دارد نه فقهی.


 
آن چه فقها از امثال این جمله‏ها استنباط كرده‏اند این است كه این گونه‏ جمله‏ها ارشاد به حقیقتی روحی و روانی در روابط دو جنس است و شك نیست‏ كه حقیقتی را بیان می‏كند. رابطه زن و مرد اجنبی، سخت خطرناك است، گلی است كه پیلان بر آن می‏لغزند.
آن چه اسلام لااقل به صورت یك امر اخلاقی توصیه می‏كند این است كه تا حد ممكن اجتماع مدنی غیر مختلط باشد.



جامعه امروز زیان های اجتماع مختلط را به چشم خود می‏بیند. چه لزومی‏ دارد كه زنان فعالیت های خود را به اصطلاح "دوش به دوش" مردان انجام دهند. آیا اگر در دو صف جداگانه انجام‏ دهند نقصی در فعالیت و راندمان كار آنان رخ می‏دهد؟ 


اثر این دوش به دوش‏ها این است كه هر دو همدوش را از كار باز می‏دارد و هر یك را به جای توجه به كار متوجه " همدوش" می‏كند، تا آنجا كه‏ غالبا این همدوشیها به هماغوشی منتهی می‏گردد. 


ب - حدیثی است از حضرت زهرا علیها السلام. هر چند فقهاء بدین حدیث‏ استناد نمی‏كنند اما می‏تواند توجیه صحیحی داشته باشد.


خلاصه حدیث این است: روزی رسول خدا از مردم پرسیدن: چه چیز برای زن از هر چیز بهتر است ؟ كسی نتوانست پاسخ بگوید. حسن بن علی علیه السلام كودك و در مجلس حاضر بود. قصه را برای مادرش زهرا سلام الله علیها نقل كرد. زهرا فرمود : از همه چیز بهتر برای زن این است كه مرد بیگانه‏ای را نبیند و مرد بیگانه‏ای هم او را نبیند."


این حدیث نیز توصیه اخلاقی است و ارجحیت دور بودن زن و مرد را بیان‏ می‏كند. ما قبلا گفته‏ایم تمام ترخیص(مجاز شمردن) های اسلامی در این زمینه به خاطر جلوگیری از حرج و مضیقه است. ارجحیت اخلاقی پوشش، دور بودن زن و مرد، وجود حریم میان آن دو در حدود امكان، سر جای خود باقی است. 



ج - رسول اكرم به علی علیه السلام فرمود: "«یا علی اول نظره لك و الثانیة علیك لا لك»" یعنی اولین نگاه مفت تو است ، اما نگاه دوم به زیانت می‏باشد نه به سودت.


در این كه این حدیث در مقام بیان حكم است یا در مقام بیان اثری كه‏ طبعا در نگاه هست اختلاف نظر است. برخی مانند محقق صاحب شرایع و علامه‏ حلی گفته‏اند این حدیث متعرض حكم نظر است. مفاد حدیث این است كه نگاه‏ اول جایز است و نگاه دوم حرام. بعضی دیگر گفته‏اند مقصود این است كه نگاه‏ عمدی مطلقا حرام است. نگاه اول، از آن نظر جایز است كه عمدی نیست. 



ولی حقیقت این است كه این حدیث در مقام توصیه ترك نظر شهوانی و تلذذی‏ است كه قطعا حرام است و از محل بحث خارج است. این حدیث می‏خواهد این‏ مطلب را بگوید كه انسان چشمش به زنی می‏افتد و احیانا خوشش می‏آید می‏خواهد بار دوم نگاه كند و لذت ببرد. نوبت اول چون تلذذ غیر عمدی‏ است مانعی ندارد، اما نوبت دوم چون به قصد تلذذ است جایز نیست. 



د - امام صادق فرمود: "«النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و كم نظره‏ اورثت حسره طویلة»" . یعنی نگاه كردن تیری است زهرآلود از ناحیه شیطان. چه بسیارند نگاه هائی كه بعدها حسرت ها و تأسف های طولانی به‏ دنبال خود آورده‏اند. 



در حدیث دیگر آمده است: "«زنا العینین النظر»" یعنی‏ زنای دو چشم نگاه كردن است.


 
این دو حدیث نیز ناظر به نگاه های شهوت‏آلود است، و ممكن است توصیه‏ اخلاقی باشد به احتیاط.


نه حبس و نه اختلاط 



از آن چه مجموعا بیان شد ، معلوم گشت آن چه اسلام می‏گوید نه آن چیزی است‏ كه مخالفان اسلام ، اسلام را بدان متهم می‏كنند ، یعنی محبوسیت زن در خانه‏ ، و نه نظامی است كه دنیای جدید آن را پذیرفته است و عواقب شوم آن را می‏بیند ، یعنی اختلاط زن و مرد در مجامع . 



حبس كلی زن در خانه ، نوعی مجازات بود كه به طور موقت در اسلام برای‏ زنان بدكار مقرر شد:«و اللاتی یأتین الفاحشة من نسائكم فاستشهدوا علیهن اربعة منكم فان‏ شهدوا فامسكوهن فی البیوت حتی یتوفاهن الموت او یجعل الله لهن سبیلا»- زنانی از شما كه مرتكب زنا می‏شوند ، چهار شاهد بر آنان بگیرید. اگر چهار شاهد شهادت دادند ( به ترتیبی كه به تفصیل در سنت بیان شده و فقه‏ متصدی آن است ) آنان را در خانه حبس كنید تا عمرشان به پایان رسد یا خدا راه دیگری بر ایشان معین كند.



مفسران می‏گویند : مقصود از راه دیگر اشاره بدین است كه این حكم موقت‏ است و در آینده حكم دیگری برای آنان خواهد آمد . آیه 2 از سوره نور كه‏ حكم زانی و زانیه را بیان كرده است همان است كه این آیه با اشاره آنرا وعده داده است. مقصود این است كه اسلام ، با اختلاط مخالف است نه با شركت زن در مجامع‏ و لو با حفظ حریم.



اسلام می‏گوید : نه حبس و نه اختلاط بلكه حریم . سنت جاری مسلمین از زمان رسول خدا همین بوده است كه زنان از شركت در مجالس و مجامع منع‏ نمی شده‏اند ولی همواره اصل " حریم " رعایت شده است . در مساجد و مجامع ، حتی در كوچه و معبر ، زن با مرد مختلط نبوده است . شركت مختلط زن و مرد در برخی مجامع ، مانند برخی مشاهد مشرفه كه در زمان ما محل‏ ازدحام فوق العاده است برخلاف مرضی شارع مقدس اسلام است.


 
فتواها 



تا اینجا ادله موافق و مخالف پوشش و نظر، و هم روش دقیق و معتدل‏ اسلام در مجموع روابط زنان و مردان طبق مدارك كتاب و سنت روشن شد و معلوم شد ادله مزبور عدم وجوب ستر وجه و كفین را مدلل می‏سازد و هم جایز بودن نگاهی را كه از روی تلذذ نباشد و ریبه‏ای هم در كار نباشد تقویت‏ می‏كند. 



اكنون باید ببینیم فتواها چیست؟ هر كس می‏خواهد بداند علمای اسلام از صدر اول تاكنون در این دو مسأله مهم چگونه فتوا داده‏اند ؟ اولا نظر فقهای اسلام درباره پوشش وجه و كفین چیست؟ و ثانیا درباره‏ نظر چه نظری دارند؟ 



در این كه پوشیدن وجه و كفین لازم نیست ظاهرا در میان تمام علمای اسلامی‏ اعم از شیعه و سنی اختلافی نیست. فقط یك نفر از علمای اهل تسنن به نام‏ ابوبكر بن عبدالرحمن بن هشام نظر مخالف دارد. آنهم معلوم نیست كه‏ نظرش در مورد نماز است یا در مورد نا محرم. 


درباره چهره هیچگونه اختلافی نیست، احیانا بعضی از علماء درباره دست ها تا مچ و یا درباره پاها تا ساق، اختلاف كرده‏اند كه آیا جزء استثناء هست‏ یا نیست؟ در میان مسائل فقهی شاید كمتر مسأله‏ای این چنین پیدا شود كه این گونه‏ مورد اتفاق نظر میان علمای اسلام اعم از شیعه و سنی بوده باشد.


پیش از آن كه نقل اقوال كنیم دو مطلب باید ذكر شود: یكی اینكه مسأله‏ پوشش را فقهاء در دو جا طرح می‏كنند. یكی در باب نماز، از باب اینكه‏ در نماز واجب است كه زن تمام بدن خویش را بپوشاند، خواه نا محرمی‏ وجود داشته باشد و یا وجود نداشته باشد. در این جا این سؤال پیش می‏آید كه آیا وجه و كفین هم در نماز باید پوشیده باشد یا نه؟ دیگر در باب‏ نكاح، به مناسبت بحث از اینكه خواستگار تا چه حدودی حق دارد به زن‏ مورد نظر خود نگاه كند. در اینجا نیز معمولا یك بحث كلی درباره پوشش و یا درباره جواز و عدم جواز نظر می‏شود. 


علیهذا از نظر فقه دو نوع "ستر" داریم: ستر صلاتی، یعنی پوششی كه‏ در نماز باید به كار برده شود كه البته شرائطی دارد از قبیل اینكه پاك‏ باشد، غصبی نباشد و غیره. و ستر غیر صلاتی كه در مقابل مردان بیگانه‏ باید رعایت شود و شرائط خاص نماز را ندارد. بعدا خواهیم گفت كه ظاهرا اختلافی نیست در اینكه ستر صلاتی و غیر صلاتی از نظر مقدار و حدود پوشش با هم تفاوت ندارند.



مطلب دوم اینكه فقهاء اصطلاحی دارند، می‏گویند : بدن زن، جز چهره و دو دست، "عورت" است. ممكن است این تعبیر در نظر بعضی‏ها زننده جلوه كند روی این جهت كه بگویند: :"عورت" یعنی یك‏ چیز زشت و مستقبح. آیا از نظر فقه اسلامی بدن زن جز چهره و دو دست یك‏ چیز زشت و مستقبح است؟ ! پاسخ اینست كه كلمه "عورت" به معنی یك چیز زشت و قبیح نیست. 



لهذا به هر امر زشت و قبیحی "عورت " گفته نمی‏شود و متقابلا كلمه " عورت " در مواردی به كار برده می‏شود كه هیچگونه مفهوم قبح و زشتی ندارد. 



مثلا در قرآن كریم ، در داستان غزوه احزاب كه اشاره به بهانه جوئی برخی‏ ضعیف الایمان‏ها می‏كند می‏فرماید: " « و یستأذن فریق منهم النبی و یقولون‏ ان بیوتنا عوره و ما هی بعوره ان یریدون الا فرارا » "


یعنی یك‏ دسته از آنان از پیغمبر اجازه مراجعت می‏خواهند و می‏گویند خانه‏هامان بی‏ حفاظ است، حصار كافی ندارد و حال آنكه خانه‏هایشان بی حفاظ نیست، جز فرار قصدی ندارند.



در اینجا كلمه "عورت" در مورد خانه به اعتبار بی حفاظ بودن آن به‏ كار رفته است و بدیهی است كه هیچگونه مفهوم قبح و زشتی در اینجا وجود ندارد. در آیه 59 سوره نور كه قبلا تفسیر شد، سه وقت خلوت: قبل از نماز صبح، نیمروز، بعد از عشاء، به اعتبار اینكه افراد در این وقت‏ لباس ها را از تن بیرون می‏آورند و حفاظی ندارند به نام " سه عورت" خوانده شده است. 



صاحب مجمع البیان كه از لحاظ شكافتن معانی لغتها در میان مفسران بی‏ نظیر و در میان غیر مفسران كم نظیر است در ذیل آیه 14 سوره احزاب آنجا كه لغت را معنی می‏كند می‏گوید" :و العوره كل شی‏ء یتخوف منه فی ثغر او حرب . و مكان معور و دار معوره اذا لم تكن حریزه"
یعنی عورت به هر چیز آسیب‏پذیر كه مورد نگرانی است گفته می‏شود، از قبیل نقاط سرحدی و یا یك امر مربوط به جنگ‏. مكان معور و خانه معور یعنی خانه‏ای كه استحكام ندارد و آسیب‏پذیر است‏.



پس معلوم می‏شود این تعبیر فقهی مشتمل بر نوعی تحقیر نمی‏باشد. به زن‏ از آن جهت "عورت" گفته می‏شود كه مانند خانه‏ای بی‏حصار است و آسیب‏ پذیر می‏باشد و باید در حصار پوشش قرار گیرد.


اكنون برویم بر سر نقل اقوال فقهاء. علامه در تذكره الفقهاء، كتاب‏ الصلاه می‏فرماید: " جمیع بدن زن عورت است جز چهره، به اجماع جمیع علماء در جمیع‏ شهرها، جز ابوبكر بن عبدالرحمن بن هشام كه تمام بدن زن را عورت دانسته‏ است و سخن او به حكم اجماع مردود است. از نظر علماء ما ( شیعه) دو دست تا مچ نیز مانند چهره است و عورت نیست. مالك بن انس و شافعی و اوزاعی و سفیان ثوری در این جهت با علماء شیعه هم عقیده‏اند زیرا ابن‏ عباس در تفسیر سخن خدا: «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» وجه‏ و كفین را توأما جزء استثناء شمرده است. اما به عقیده احمد حنبل و داود ظاهری كفین باید پوشیده شود. و سخن ابن عباس كافی است در رد سخن آنها" .


علامه بعد سخن خود را درباره قدمین ادامه می‏دهد كه آیا باید پوشیده بماند یا نه؟ 



چنان كه ملاحظه می‏شود فقهاء اسلام در باب ستر صلاتی به آیه سوره نور تمسك‏ می‏كنند كه مربوط به نماز نیست، زیرا آنچه در نماز لازم است پوشیده شود همان است كه در مقابل نا محرم باید پوشیده شود. و شاید اگر بحثی باشد در این است كه آیا در نماز، زائد بر آنچه در مقابل نا محرم باید پوشیده‏ شود لازم است پوشیده شود یا نه؟ اما در اینكه آنچه در نماز لازم نیست‏ پوشیده شود در مقابل نا محرم هم لازم نیست پوشیده شود، بحثی نیست. 



ابن رشد، فقیه و طبیب و فیلسوف معروف اندلسی در كتاب بدایة المجتهد می‏گوید: " عقیده اكثر علماء بر این است كه بدن زن جز چهره و دو دست تا مچ، عورت است. ابوحنیفه معتقد است كه قدمین نیز عورت شمرده نمی‏شود. و ابوبكر بن عبدالرحمن بن هشام معتقد است كه تمام بدن زن بلا استثناء عورت‏ است" .


در كتاب الفقه علی المذاهب الخمسة تألیف شیخ جواد مغنیة می‏گوید: " علمای اسلام اتفاق نظر دارند كه بر هر یك از زن و مرد لازم است آنچه‏ را در خارج نماز باید بپوشد، در حال نماز هم باید بپوشد. اختلاف در این است كه آیا در نماز مقداری زائد بر آنچه در خارج نماز باید پوشیده شود لازم است پوشیده شود یا نه؟ 



آن چه در زن مورد بحث است این است كه آیا پوشیدن وجه و كفین یا مقداری از آنها در نماز لازم است - پوشیده شود - با آنكه در خارج نماز لازم نیست - یا لازم نیست؟ و آنچه در مرد مورد بحث است اینست كه آیا زیاده بر ما بین ناف و زانو لازم است‏ در نماز پوشیده شود؟
آنگاه چنین می‏گوید: به عقیده علمای شیعه امامیه بر زن در حال نماز همان قدر واجب است‏ بپوشد كه در غیر نماز باید از نا محرم بپوشد. " 



نقل سخنان علماء در این زمینه به طول می‏انجامد. علمای گذشته در كتابهای خود اگر بحث كرده‏اند به همین گونه نظر داده‏اند كه گفته شد.


معمولا فقهاء مسأله پوشش را در باب «صلاه» و مسأله نظر را در باب «نكاح‏» متعرض شده‏اند. 

عجیب اینست كه بعضی از بزرگان فقهاء معاصر پنداشته‏اند كه عقیده علامه‏ در تذكره اینست كه پوشیدن چهره واجب است، و این اشتباه است. 



علامه در تذكره در مسأله جواز نظر با دیگران اختلاف دارد چنانكه خواهیم‏ گفت، نه در مسأله پوشش.



اما مسأله جواز و عدم جواز نظر: علامه در تذكره الفقهاء كتاب النكاح‏ می‏گوید "نظر مرد به زن یا به واسطه حاجت و ضرورت است ( مانند كسی كه قصد خواستگاری دارد ) یا حاجت و ضرورتی در كار نیست. اگر حاجت و ضرورت در كار نیست، نظر به غیر وجه و كفین جایز نیست. اما وجه و كفین: اگر خوف فتنه در كار است نظر به آنها نیز جایز نیست و اگر خوف فتنه در كار نیست، به عقیده شیخ طوسی مانعی ندارد ولی مكروه‏ است. اكثر شافعیه نیز همین عقیده را دارند ولی به عقیده بعضی از شافعیه‏ نظر به وجه و كفین حرام است ". 


علامه پس از آنكه ادله این عده از شافعیه را نقل می‏كند می‏گوید: " به عقیده من نیز نظر بر وجه و كفین حرام است ". 



محقق در شرایع می‏گوید: نظر به چهره و دو دست یك بار جایز است و تكرارش جایز نیست. شهید در لمعه، و علامه در بعضی كتابهایش همین‏ عقیده را انتخاب كرده‏اند. 

مجموعا در باب نظر بر وجه و كفین سه قول است:


الف - ممنوعیت مطلقا. علامه در تذكره و چند نفر معدود دیگر و از آن جمله صاحب جواهر این عقیده را انتخاب كرده‏اند.


ب - جواز نظر یك نوبت و ممنوعیت تكرار نظر. محقق در شرایع و شهید اول در لمعه و علامه در بعضی دیگر از كتبش تابع این نظرند.


ج - جواز مطلقا. شیخ طوسی، كلینی، صاحب حدائق، شیخ انصاری، نراقی‏ در مستند و شهید ثانی در مسالك این نظر را تأیید می‏كنند. شهید ثانی در مسالك، این قول را تأیید و ادله‏ای كه شافعیه بدان تمسك كرده‏اند و مورد پسند علامه واقع شده است رد می‏كند. ولی در آخر می‏گوید: "شك نیست كه‏ قول به تحریم طریق احتیاط و سلامت است." 



تا اینجا عقیده قدمای علمای اسلام را درباره پوشش و هم درباره نظر ذكر كردیم. 

اما علمای متأخر:


مرحوم آیة الله سید محمد كاظم طباطبائی یزدی در عروه الوثقی راجع به‏ مسأله پوشش در غیر نماز می‏گوید :


" بر زن واجب است تمام بدن خویش را جز وجه و كفین، از غیر محارم‏ بپوشد."


درباره مسأله نظر می‏گوید: " بر مرد جایز نیست نظر به زن اجنبی، همچنانكه بر زن جایز نیست نظر به مرد اجنبی. جماعتی وجه و كفین را استثناء كرده گفته‏اند مطلقا نظر بر آنها جایز است. بعضی دیگر گفته‏اند نظر یك بار جایز است و بیش از یك‏ بار جایز نیست. احوط ممنوعیت است مطلقا. " 



اما فقهای متأخر و معاصر غالبا در این دو مسأله از اظهار نظر صریح در رساله‏های عملیه خودداری كرده‏اند و معمولا طریق احتیاطی می‏پویند.


در میان علمای متأخر و معاصر حضرت آیة الله حكیم دامت بركاته در رساله منهاج الصالحین چاپ نهم، كتاب النكاح، مسأله سوم، فتوای صریح‏ دارند و وجه و كفین را صریحا استثناء می‏كنند. ایشان می‏فرمایند: " جایز است نظر به كسی كه قصد تزویج او را دارد. همچنین جایز است‏ نظر به زنان اهل ذمه - به شرط عدم تلذذ - و همچنین زنان بی‏پروا كه نهی‏ آنها اثر ندارد - به شرط عدم تلذذ- و همچنین زنانی كه به وجهی محرم می‏باشند. و نظر به غیر اینها حرام است مگر بر چهره و دو دست‏ تا مچ، آنهم به شرط عدم تلذذ. " 



بی‏گمان حس احتیاط یكی از موجبات پرهیز از فتوای به جواز نظر و عدم‏ لزوم پوشش است. هر كسی در وجدان خود می‏داند كه دو خصیصه یكی در مرد و یكی در زن وجود دارد. در زن علاقه شدید به تبرج و خودآرائی و خودنمائی، و در مرد هوس چشم چرانی و نظر بازی. به قول مجله توفیق: اینكه شعراء زن را به سرو تشبیه كرده‏اند نه از جهت اعتدال قامت است بلكه از این‏ جهت است كه زن مانند سرو، تابستان و زمستان ندارد، زمستان و تابستان‏ برهنه و عریان بیرون می‏آید و از آسیب سرما باكش نیست. 



در مورد صفت خودنمائی زنان و خصیصه چشم چرانی مردان ، ویل دورانت‏ می‏نویسد: " در میان اعمال انسانی عجیب‏تر از این نیست كه مردان پیرانه سر به‏ دنبال زنان بیفتند و زنان تا دم گور آماده معشوق شدن و محبوب بودن باشند. در رفتار انسانی امری پایدارتر و ثابت‏تر از نگاه مردان به زنان نیست‏. ببین این جانور مكار چگونه مراقب شكار خویش است در حالی كه خود را به خواندن روزنامه مشغول داشته است. گوش به گفتارش فرادار و ببین كه‏ چگونه درباره صید جاودانی اوست. خیال و تصورش را در نظر آر كه چگونه‏ پروانه‏وار به دور شمع می‏چرخد، چرا؟ این امر چگونه صورت می‏گیرد؟ ریشه‏های این میل عمیق در چیست و چه مراحلی را می‏پیماید تا به مرحله شكوه‏ و جنون فعلی خود می‏رسد؟ " 



آری این حقیقت را كه گفتیم نمی‏توان از نظر دور داشت، و از طرفی می‏دانیم كه اصل عفاف و تقوا به طور قطع یكی از اصول مسلم اسلام‏ و از پایه‏های قوانین اجتماع منزلی است. منبع:
fararu.com 
دوشنبه 22/1/1390 - 0:49
آموزش و تحقيقات

خیلی ‌ها دوست دارند موقع کار کردن به موسیقی گوش کنند و من قطعاً یکی از آنها هستم. من فکر می‌کنم موسیقی باعث می‌شود بتوانم بهتر روی کاریکه انجام می‌دهم تمرکز کنم. البته می‌توانم تصور کنم که کسانی هستند که به این دلیل موزیک گوش می‌کنند که باعث می‌شود نتوانند روی کارشان تمرکز کنند.

 

با اینکه خیلی دلایل وجود دارد که بخواهیم در محل‌ کار به موسیقی گوش دهیم اما ببینید آیا واقعاً موسیقی بر بازده کاری اثر دارد؟

 

می‌ دانیم که موسیقی می‌تواند روحیه ما را تغییر دهد. در فیلم‌ ها از موسیقی برای ایجاد یک روحیه و حال ‌و هوای خاص در یک صحنه استفاده می‌شود. خیلی ‌وقت‌ها بدون اینکه خیلی به موسیقی در حال پخش توجه داشته باشید اما شدیداً به حال ‌و هوایی که ایجاد می‌کند واکنش می‌دهید. آیا می‌توانید از موسیقی برای قرار گرفتن در حال‌ و هوای بازده خوب کاری استفاده کنیم؟

 

به نظر می‌رسد که تحقیقات این گفته را تایید می‌کنند. مثلاً در آزمایشی که در آن از 75 نفر از 256 کارگر شرکت‌ کننده خواسته شد که به مدت چهار هفته موقع کار کردن هدفون‌ های خود را در گوش گذاشته و کار کنند مشخص شد که بازده کاری این افراد تا 10 درصد نسبت به سایرین افزایش یافت. تحقیقات مشابه دیگر که توسط محققان دانشگاه الینویس انجام گرفت آمار افزایش بازده 3/6 درصدی را نشان داد.

 

پس اگر تایید می‌ کنیم که موسیقی تمرکز ذهن را بالا می ‌برد، آیا مهم است که چه نوع موسیقی گوش دهیم؟ آیا همه موزیک‌ ها یک تاثیر را دارند یا برخی انواع موسیقی برای افزایش تمرکز بهتر از  سایرین هستند؟

 

اگر هدفتان بالا بردن تمرکز ذهنتان است، موسیقی ‌های آرام به شما پیشنهاد می‌شود. این موزیک ‌ها به آنهایی که می‌خواهند درس بخوانند هم در تمرکز و به‌ خاطر سپردن درس‌ها کمک می‌کند. موسیقی باروک نمونه بسیاری خوبی از این موزیک ‌ها است، مخصوصاً موسیقی ویوالدی، باخ و هندل.

 

موسیقی راک هم می‌تواند همان تاثیر را داشته باشد. براساس گزارش آکادمی علوم روسیه، توانایی فرد برای تشخیص تصاویر، ازجمله نامه‌ ها و اعداد، با گوش دادن به موسیقی راک یا کلاسیک افزایش می‌یابد.

 

اگر می‌خواهید با ریلکس شدن بیشتر بازده کاریتان را بالا ببرید، شاید بدتان نیاید که بفهمید تحقیقات نشان داده‌اند موزیک‌ های با ریتم شاد، میزان هورمون استرس را تا 41 درصد کاهش می ‌دهد.

 برخی از معروف ‌ترین تحقیقات درمورد اینکه آیا موسیقی بازده کاری را افزایش می‌دهد یا خیر بر چیزی که "تاثیر موتزارت" نامیده می‌شود متمرکز شده‌اند. این واژه نام خود را پس از تحقیقی که نشان داد دانشجویان موقع گوش دادن به موسیقی کلاسیک بهتر از عهده حل مسائل ریاضی برمی ‌آیند، به دست آورد. تاثیر گوش دادن به موتزارت فقط مختص انسان‌ها نیست. تحقیقات نشان داده است که گاوها هم با شنیدن این موسیقی شیر بیشتری تولید می‌کنند.

 

دوشنبه 22/1/1390 - 0:39
دانستنی های علمی

آیا تا بحال متوجه شده‌اید که فعالیت‌ها و سرگرمی‌های زندگی روزمره ما ممکن است برای دیگران بیمارگونه و آزارد هنده باشد؟ آیا تابحال با کسانی آشنا شده‌اید که با جوک و لطیفه‌ای که تعریف کردید ناراحت شده باشند، حتی اگر قبل از تعریف کردن آن گفته باشید که هیچ قصد و نیتی برای آزار گروه خاصی ندارید؟

 

رابطه عظیمی بین لطیفه‌ها و قومیت پرستی در بین ما ایرانیان وجود دارد. شاید ناراحت شوید و بگویید که من دارم ایرانی‌ها را قومیت پرست معرفی می‌کنم.

 

نه هدف من این نیست.

 

من سعی دارم بگویم که در هر فرهنگی عوامل خارجی هم در زندگی‌های ما وجود دارد که نمی‌توان معنا و مفهومی برای آن پیدا کرد و به خاطر همین است که از آنها جوک می‌سازیم. امیدها و آرزوهای درونی هم وجود دارد که به صورت لطیفه آنها را مطرح می‌کنیم. گفتن "شوخی کردم واقعاٌ منظورم این نبود" خیلی راحت است.

 

اما آنچه می‌گوییم معنا و مفهومی پشت آن است. ما کلمات را برحسب  منظوری که داریم انتخاب می‌کنیم. جوک‌ها همیشه جوک نیستند.خیلی وقت‌ها حرف‌هایی را که به زبان می‌آوریم دقیقاً منظور داریم اما ممکن است آنقدر جرات نداشته باشیم که آن را بفهمیم.

 

بین جوک و قومیت پرستی رابطه وجود دارد. من واقعاً امیدوارم که محققان بتوانند از این موضوع برای تحقیقاتشان استفاده کنند.

 

منظور از قومیت پرستی ایده‌هایی است که بعنوان نشانه عدم ‌علاقه، قضاوت، کوچک شمردن یا دیوساختن از افراد، گروه‌ها، ملیت‌ها و سایرین استفاده می‌شود.

 

خیلی وقت‌ها برحسب نظرات جانبدارانه بدون اینکه قصد داشته باشیم علیه دیگران قومیت پرستانه قضاوت کنیم، درگیر اظهارنظرهای قومیت پرستی می‌شویم.

 

فقط به طریقه ارتباطاتمان در طول روز فکر کنید. ما با آدمها آشنا می‌شویم، با آنها حرف می‌زنیم، غذا می‌خوریم، راه می‌رویم و جوک تعریف می‌کنیم.

 

جوک‌ها جزئی از زندگی روزمره ما هستند. در هر موقعیتی جوک می‌گوییم، سرکار، در خانه، در مهمانی، در اینترنت، در تماس‌های تلفنی و حتی در طول جلسات کاری و اداری.

 

شاید بپرسید، "چه اشکالی دارد؟"

 

بعضی از جنبه ‌های این تعریف کردن جوک بعنوان یک فعالیت اجتماعی خیلی از افراد را آزرده ‌خاطر می‌کند.

 

خیلی از جوک‌ها و لطیفه های ما قومیتها و نژادهای مختلف را دسته‌ بندی می‌کند، دسته ‌هایی که هیچکس دوست ندارد جزئی از آن باشد.

 

متاسفانه برخی از جوک‌ها محتوای جنسی دارند. شاید بپرسید مگر جوک غیر جنسی هم داریم؟

 

اجازه بدهید بپرسیم: چرا جوک‌ ها محتوای جنسی و قومیتی دارند؟

 

چرا جوک‌های ما به سمت بی ‌ارزش‌ کردن و غیر انسانی ‌کردن گرایش دارد و درمورد برخی گروه‌ های خاص و مخصوصاً خانم‌ ها انتقاداتی ناعادلانه می‌کند؟

 

واقعاً چه چیز این جوک‌ها اینقدر خنده‌دار است؟ چطور می‌توانیم اعضای خانواده یا دوستانمان را شخصیت‌های این جوک‌ها تصور کنیم؟ این جوک‌هایی که می‌گوییم معمولاً از آدم‌های واقعی با پیشینه نژادی و قومیتی واقعی صحبت می‌کند. حداقل از این مطمئن هستیم.

 

جوک‌های ما با فردی از یک پیشینه قومیتی که یا احمق یا سوء استفاده ‌گر هستند و چیزی می‌گویند که خنده‌ دار به نظر می‌رسد تا از طریق آن منظورشان را برسانند. هر کدام از ما حداقل چندین و چند جوک بلد هستیم که در آن خانم‌ها اشیاء جنسی و مردها بازیکن واقعی، یعنی سوء استفاده‌ گر هستند.

 

چند جوک شنیده‌اید که در آن بچه ‌ها توسط مردی از یک شهر خاص مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته‌اند؟

 

چند جوک شنیده‌اید که در آن زنان  و کودکان برده خیلی چیزها بوده‌اند؟ بعضی‌ وقت‌ها شخصیت جوک چیزی می‌گوید که به نظر خنده ‌دار می‌رسد اما در بیشتر موارد با آنچه که به زبان می‌آوریم یک فرد یا گروه را قربانی می‌کنیم.

 

فکر نمی‌کنید این جوک‌ها عملکردهای پنهان دیگری هم دارند و چیز دیگری را به فرهنگ ما منعکس می‌کنند؟

 

چرا  گفتن این نوع جوک‌ها را کنار نگذاریم؟

 

چرا شجاع نباشیم و اعتراف نکنیم که چرا چنین جوک‌هایی می‌گوییم؟

 

بعضی‌ها از این شکایت می‌کنند که سفید پوستان قومیت پرست هستند. ما باید توضیح دهیم که چرا خودمان قومیت پرست نیستیم!

 

وب‌سایت‌های بسیار زیادی توسط افراد "بامزه" درست شده‌اند که با منتشر کردن میکروب قومیت پرستی و جوک‌های جنسی تفریح می‌کنند.

 

چرا نباید از چشم‌های انسانی خود استفاده کنیم و برای دیگران ارزش قائل باشیم؟ از خیلی چیزها و موقعیت‌ها می‌شود جوک درست کرد. ما ایرانی‌ها کلاً به جوک ساختن گرایش قوی داریم.

 

بامزه بودن با بی‌ احترامی کردن به دیگران خیلی فرق دارد. بامزه بودن می‌تواند در قالب احترام به دیگران هم اتفاق بیفتد.

 

جوک‌های قومیت پرستی نشانه نفرت و تبعیض قومیتی است. این جوک‌ها فقط تعارضات و اختلافات موجود را بیشتر می‌کند.

 

جوک‌ها کلمات ما هستند، کلمات ما افکار ما، افکار ما اعتقادات ما و اعتقادات ما نشاندهنده دنیای درون ما هستند. باید خیلی بیشتر مراقب چیزهایی که می‌گوییم و نحوه گفتن آنها باشیم.

 

بامزه بودن می‌تواند در کمال احترام و حفاظت از حقوق دیگران باشد. ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که شدیداً از استرس و اضطراب کلماتی که موجب آسیب و آزار و نفرت می‌شود در عذاب هستیم. باید نیازهایمان به جوک گفتن را دوباره تعریف کنیم.

 

داشتن دیدی انتقادی به فرهنگ و هویتمان برای ایجاد یک مکالمه عملی بسیار خوب و مثبت است. اما کاری که می‌کنیم این است که به گروه‌های مختلف برچسب زده و آنها را باور می کنیم. باور داریم که برخی گویش‌ها و لهجه‌ها خنده ‌دار هستند و به ‌خاطر همین حق داریم به آن بخندیم. همچنین عادت داریم از بعضی لهجه‌هایی که در بعضی جوک‌ها هست استفاده کنیم و بااینکار افرادیکه آن لهجه را دارند را می‌آزاریم. آنها کمتر از ما نیستند و اجازه نداریم که اینطور فکر کنیم.

 

تحسین و تمجیدهای زیادی را از ایرانی‌ها شنیده‌ ایم که درمورد تعصب، انزوا، دشمنی و قومیت پرستی که هرازگاهی برای خارج‌نشینان در کشورهای غربی احساس می شود، صحبت  می‌کنند. اگر بخاطر اینکه دیگران درموردمان قضاوت می‌کنند از آنها انتقاد می‌کنیم، چرا به تعریف کردن جوک‌هایی که بسیاری افراد را تخریب می‌کند و اعتماد بین قومیت‌های مختلف را خدشه‌دار می‌کند، ادامه می‌دهیم؟

 

دشمنی اجتماعی، انزوای اجتماعی و تعصبات با استفاده از جوک‌های قومیتی راهی طبیعی برای ورود به زبان ما پیدا کرده‌اند.

 

دشمنی اجتماعی توسط آنهایی که قصد کنترل کردن دیگران را دارند ایجاد می‌شود. این دشمنی اجتماعی اعتقاداتی شکننده ‌تر و قلب‌هایی شکسته‌ تر ایجاد می‌کند.

 

اگر می‌خواهیم همه با هم بمانیم باید زبان فرهنگیمان را تمیز کنیم.

 

باید صلح را به زبانمان، به ارتباطاتمان، خانواده‌ هایمان، اجتماعاتمان و در آخر به سبک زندگی ایرانیمان برگردانیم.

 

دهه ‌هاست که این جوک‌ها موجب دشمنی اجتماعی شده است که احترام، اعتماد، مهربانی و روابط را ویران کرده است.

 

جوک‌ها باعث می‌شود اجتماع به دو دسته "ما" و "آنها" تقسیم شود. مجبوریم "ما" بمانیم تا از تخریبات فرهنگ ایرانیمان در امان بمانیم.

 

در دنیای شکننده کنونی، ما خود را پشت مقام، سطح خانوادگی، ثروت و بقیه ماسک‌هایی که دوست داریم پنهان می‌کنیم.

 

حس تنهایی و انزوا برای یک گروه ایجاد فاصله و اختلاف می‌کند.

 

اجازه ندهید که این جوک به دیوارهایی بین شما تبدیل شود.

 

به آن افرادی فکر کنید که با ایجاد یک زبان با رفتار خاص خود را در گروهی از افراد منزوی می‌کنند تا نشان دهند که از بقیه بهتر هستند، از آنها فرهیخته ‌تر و باکلاس‌تر هستند.

 

خیلی از آنهایی که این جوک‌ها را درست می‌کنند تصور می‌کنند که از یک سیاره دیگر آمده ‌اند. جوک گفتن به این ترتیب موجب دشمنی اجتماعی می‌شود چون یک طبقه اجتماع خود را برتر و بالاتر از بقیه می‌بیند.

 

بعضی‌ وقت‌ها می‌خواهیم با تعریف کردن جوک خودمان را بامزه نشان دهیم اما فراموش می‌کنیم که این جوک چه تاثیر منفی می‌تواند بر اطرافیانمان داشته باشد.

 

بعضی افراد و گروه‌ها از جوک بعنوان یک عنصر برای انزوای اجتماعی، یک مکانیزم دفاعی برای مشخص کردن تفاوت‌ها در یک طبقه اجتماعی، مذهب، قومیت و ملیت استفاده می‌کنند.

 

می‌دانیم که چطور گروه ‌های قومیتی مختلف احساس انزوای اجتماعی می‌کنند چراکه پیشینه قومیتی ما مورد استفاده برای جوک‌های قومیت پرستانه و جنسی قرار گرفته است. ما سابقه ‌ای طولانی در انواع و اقسام تبعیضات داریم دیگر بیشتر از این نمی‌خواهیم.

 

در استفاده از جوک‌های قومیت پرستانه سعی می‌کنیم با استفاده از یک خصومت نهفته، گروهی را درمقابل گروهی دیگر قرار دهیم تا پوچی و بیهودگی شخصی خودمان را ارضاء کنیم.

 

جوک‌های قومیت پرستانه و جنسی برای آندسته از ما که سعی در بالاتر جلوه دادن خود دارند بسیار مفید است!

 

تعصب و دشمنی است که باعث می‌شود به تحقیر دیگران برای بالا بردن خودمان گرایش داشته باشیم.

 

اگر نمی‌ خواهیم با خودمان طوری دیگر متفاوت با بقیه رفتار شود باید دست از گفتن این نوع جوک‌ها برداریم چون این جوک‌ها باعث ایجاد تعصبات و دشمنی میان ملت‌ها و قومیت‌ها می‌شوند.

 دیگر بس است! همین امروز اینکار را کنار بگذارید چون ممکن است دیر شود!
دوشنبه 22/1/1390 - 0:26
تغذیه و تناسب اندام

۷ درصد مردان دچار کمبود منیزیم، ویتامین D و ویتامین B12 هستند. طبق مقاله‌ای که در مجله health منتشر شده است خوردن ۵ ماده غذایی برای مردان ضروری است.


۱-ویتامین D: مصرف ویتامین D برای داشتن اسکلت و استخوان‌های سالم ضروری است. طبق تحقیقی که در مجله Circolation منتشر شده است افرادی که دچار کمبود ویتامین D هستند احتمال بروز سکته قلبی در آنها ۸۰ درصد بیش از سایرین است.

 

به گفته محققان دانشگاه بوستون باید در هر میلی‌متر از خون ۳۰ نانوگرم ویتامین D وجود داشته باشد. اگر ویتامین D خون از این مقدار پایین‌تر بود باید UI1400 مکمل ویتامین D مصرف کرد.

 

۲- منیزیم: بررسی‌ها نشان داده است که مردان معمولا دچار کمبود منیزیم هستند و تنها ۸۰ درصد از ۴۰۰ میلی‌گرم منیزیم مورد نیاز روزانه را دریافت می‌کنند. مصرف مواد غذایی حاوی منیزیم مانند لوبیا سفید یا ۲۵۰ میلی‌گرم مکمل آن برای مردان توصیه می‌شود.

 

۳-ویتامین B12: برخی داروها مانند داروهای ضددیابت مانع از جذب این ویتامین می‌شوند. این ویتامین در مواد غذایی مانند انواع غلات موجود است.

 

۴-پتاسیم: بررسی‌ها نشان داده مردان تنها ۶۰ تا ۷۰ درصد از پتاسیم مورد نیاز روزانه خود را که حدود ۴۷۰۰ میلی‌گرم است مصرف می‌کنند. یک موز حدود ۴۰۰ میلی‌گرم و نصف آواکادو نیز ۵۰۰ میلی‌گرم پتاسیم دارد.

 ۵-ید: بهترین راه به جای اینکه برای دریافت ید، نمک بیشتری بخورید این است که مصرف شیر یا ماهی را بالا ببرید. خوردن تخم‌مرغ و ماست هم کمک‌کننده است.
دوشنبه 22/1/1390 - 0:22
بیماری ها
مراقبت معمول پیشگیرانه می‌تواند سرطان و سایر بیماری‌ها را در مراحل اولیه کشف کند، یعنی در زمانی که گزینه‌های بیشتری برای درمان و بخت بیشتری برای علاج وجود دارد. اما برخی از مردان به جز به خاطر زنان‌شان به دکتر نمی‌روند. در اغلب موارد زنان هستند که به مردان فشار می‌آورند تا برای چکاپ از لحاظ سرطان به دکتر مراجعه کنند.

 
کارشناسان می‌گویند مردان می‌توانند با هشیار بودن در مورد برخی از علائم سرطان که بیانگر نیاز فوری به مراجعه به دکتر است، به خود نفع بسیاری برسانند.

 
برخی از این علائم سرطان در مردان اختصاصی هستند. این علائم بخش‌های معین بدن را در برمی‌گیرند و ممکن است به طور مستقیم به امکان وجود سرطان اشاره کنند. برخی دیگر از علائم مبهم‌تر هستند. برای مثال دردی که در بخشی از بدن احساس می‌شود، ممکن است علل گوناگونی داشته باشد. اما حتی در مورد این علائم نباید بدون مراجعه به دکتر احتمال سرطان را مد نظر قرار ندهید.

 1- توده پستانیاگر مانند اغلب مردان باشید، شاید هرگز به این فکر نیفتاده باشید که مردان هم ممکن است سرطان پستان بگیرند.
 
سرطان پستان مردان شایع نیست، ولی ممکن است بروز کند. هر توده جدیدی در ناحیه پستان در مرد نیاز به بررسی بوسیله پزشک دارد. این نشانه‌ها نیز که چه در زنان و چه در مردان باید از لحاظ احتمال سرطان پستان مورد توجه قرار گیرد، اشاره کرده است:


 
    *  کشیدگی یا فرورفتگی پوست پستان.  

  *  به داخل کشیده شدن نوک پستان.  

  *  قرمزی یا پوسته‌ریزی نوک پستان یا پوست پستان.   

 *  خروج مایع از نوک پستان.

در صورتی که با این نشانه‌ها پزشک مراجعه کنید، پزشک علاوه بر گرفتن سابقه دقیق و معاینه جسمی، ممکن است برای شما ماموگرافی، نمونه‌برداری بافتی، یا آزمایش‌های دیگر را تجویز کند.

 
2- درددر هر سنی افراد ممکن است به دردهای مبهم یا حاد مبتلا شوند. اما درد حتی دردی مبهم ممکن است نشانه اولیه برخی سرطان‌ها باشد؛ البته در اغلب موارد احساس درد ناشی از سرطان نیست. هر دردی که طول بکشد باید بوسیله پزشک مورد بررسی قرار گیرد. پزشک با توجه به شرح حال بیمار تصمیم خواهد گرفت که آیا آزمایش‌های بیشتری مورد نیاز است یا نه، و چه نوع آزمایشی لازم است. حتی اگر سرطانی وجود نداشته باشد، شما از رفتن به نزد پزشک سود خواهید برد. پزشک می‌تواند با بررسی شما می‌تواند به شما کمک کند دریابید چه عاملی باعث درد شما شده است و برای تسکین دادن آن چه کار می‌شود کرد.

 
3- تغییرات در بیضهسرطان بیضه اغلب در مردان در سنین 20 تا 39 رخ می‌دهد. انجمن سرطان آمریکا توصیه می‌کند بیضه مردان به عنوان بخشی روتین از چکاپ سرطان بوسیله پزشک معاینه شود. و برخی از پزشکان معاینه ماهانه بیضه بوسیله خود فرد را توصیه می‌کنند.

 
هر تغییری در اندازه بیضه چه بزرگ شدن و چه تحلیل‌رفتن و کوچک شدن باید مورد بررسی قرار گیرد. همچنین تورم یا وجود توده در بیضه را نباید نادیده گرفت. و بالاخره احساس سنگینی در کیسه بیضه (اسکروتوم) باید مورد توجه قرار گیرد. برخی از سرطان‌های بیضه بسیار سریع رشد می‌‌کنند. بنابراین کشف زودرس آنها حیاتی است. اگر توده سختی در بیضه‌تان احساس کردید، فورا به پزشک مراجعه کنید.

 
پزشک شما معاینه بیضه انجام خواهد داد و وضع کلی سلامتی‌تان را ارزیابی خواهد کرد. اگر پزشک مشکوک به سرطان باشد، ممکن است آزمایش‌های خونی تجویز کند. همچنین بررسی بیضه با سونوگرافی ممکن است انجام شود. در نهایت ممکن است پزشک تصمیم بگیرد از نمونه‌ای از بافت بیضه را بردارد تا از لحاظ وجود سرطان مورد آزمایش میکروسکوپی قرار گیرد.

 
4- تغییرات در گره‌های لنفاویاگر متوجه توده یا تورمی در گره‌های لنفاوی زیر بغل یا گردن- یا هر جای دیگر بدن‌تان شدید- باید به آن توجه کنید.در صورتی که گره لنفاوی به طور پیشرونده‌ای بزرگتر شود، و بزرگی آن بیش از یک ماه ادامه پیدا کند، باید به پزشک مراجعه کنید.
 
پزشک به معاینه شما خواهد پرداخت و بیماری‌هایی را که می‌توانند باعث بزرگی گره لنفاوی شوند،‌از جمله عفونت‌ها را بررسی خواهد کرد. اگر عفونتی یافت نشود، معمولا پزشک دستور نمونه‌برداری از گره لنفاوی را می‌دهد.

 
5- تباگر تبی دارید که علت آن مشخص نیست، ممکن است سرطان عامل آن باشد. تب همچنین علامت ذات‌الریه یا برخی از بیماری‌های دیگر هم می‌تواند باشد که نیاز به درمان دارند.اغلب سرطان‌ها در زمانی در سیر خود باعث ایجاد تب می‌شود. اغلب تب در سرطان هنگامی رخ می‌دهد که سرطان از محل اصلی خود انتشار پیدا کرده و به بخش دیگری از بدن تهاجم کرده است. اما تب همچنین ممکن است نشانه اولیه سرطان‌های خونی مانند لنفوم و لوسمی باشد.

 
بهترین کار این است که تبی را که علت آن مشخص نیست را نادیده نگیرید و به پزشک مراجعه کنید. پزشک با معاینه و تجویز آزمایش‌ها علت تب را خواهد یافت و درمان‌های لازم را انجام خواهد داد.

 
6- کاهش وزن غیرمنتظرهکاهش وزن غیرمنتظره و بی‌دلیل باید مورد توجه قرار گیرد. اغلب ما به سادگی وزن کم نمی‌کنیم. البته وقتی از کاهش وزن به عنوان نشانه سرطان صحبت می‌کنیم، منظومان چند کیلو کاهش وزن به علت افزایش فعالیت جسمی یا کم غذا خوردن به علت گرفتاری‌های شغلی نیست. اگر مردی بیش از 10 درصد وزن بدنش را در مدت کوتاهی در حد چند هفته از دست بدهد، زمان مراجعه به دکتر فرا رسیده است.

 
پزشک شما معاینه جسمی عمومی از شما انجام خواهد، پرسش‌هایی در مورد رژیم غذایی و برنامه ورزشی‌تان و نیز وجود سایر علائم خواهد کرد. پزشک بر اساس اطلاعات به دست آمده آزمایش‌های لازم را تجویز خواهد کرد.

 
7- درد شکمی و افسردگیهر مردی که درد شکمی دارد و احساس افسردگی هم می‌کند باید مورد چکاپ قرار گیرد. متخصصان رابطه‌ای میان سرطان لوزالمعده و افسردگی یافته‌اند.
 
سایر علائم سرطان لوزالمعده شامل زردی یا تغییر رنگ مدفوع اغلب به رنگ خاکستری است.پزشک شما معاینه جسمی کاملی از شما خواهد کرد و سابقه پزشکی شما را خواهد گرفت. سپس ممکن است رادیوگرافی قفسه‌سینه، سی‌تی‌اسکن یا MRI یا سایر آزمون‌های تشخیصی را تجویز کند.

  8 - خستگیخستگی یک علامت مبهم دیگر است که ممکن است در مردان به سرطان مربوط باشد. البته بسیاری از مشکلات دیگر هم می‌تواند باعث خستگی شود. خستگی نیز مانند تب هنگامی رخ می‌دهد که سرطان گسترش پیدا کرده باشد. اما در برخی از سرطان‌ها مانند سرطان خون یا لوسمی یا برخی از سرطان‌های معده یا روده بزرگ ممکن است در همان ابتدای بیماری بروز کند.

 
اگر احساس خستگی شدید دارید و با استراحت بهتر نمی‌شوید، به دکترتان مراجعه کنید. پزشک ضمن معاینه شما وجود سایر علائم را هم جستجو خواهد کرد تا علت خستگی شما پیدا کند و درمان آن را تجویز کند.

 
9 - سرفه مداومسرفه‌ علامت شایعی در سرماخوردگی، آنفلوآنزا و آلرژی‌ها است و همچنین سرفه ممکن است عارضه جانبی برخی از داروها باشد. اما هر سرفه‌ طولانی مدتی- یعنی سرفه‌ای که بیش از سه تا چهار هفته طول بکشد- را نباید نادیده گرفت و برای بررسی آن باید به پزشک مراجعه کرد. سرفه طولانی مدت علاوه بر سرطان ممکن است نشانه بیمار‌یهای دیگری مانند برونشیت مزمن یا بازگشت محتویات اسیدی معده به مری (ریفلاکس) باشد.

 
پزشک شما سابقه پزشکی شما را خواهد گرفت، گلوی شما را معاینه خواهد، کارکرد ریه‌تان را بررسی خواهد کرد و به خصوص اگر سیگاری باشید، ممکن است رادیوگرافی قفسه سینه را هم تجویز کند. هنگامی علت سرفه مشخص شد، پزشک یک طرح درمانی برای شما تعیین خواهد کرد.

 
10 - اشکال در بلعبرخی از مردان از اشکال در بلع شکایت می‌کنند. آنها در طول زمان ممکن است با تغییردادن رژیم غذایی‌شان و مصرف مواد غذایی نرم‌تر و مایع سعی کنند بر این مشکل غلبه کنند مثلا سوپ بخورند. اما اشکال در بلع می‌تواند نشانه سرطان‌های گوارش از جمله سرطان مری باشد.

 
اگر در بلعیدن غذا مشکل دارید، به پزشک‌تان اطلاع بدهید. پزشک پس از گرفتن شرح حال و سابقه پزشکی شما ممکن است رادیوگرافی قفسه سینه تجویز کند. پزشک‌تان همچنین ممکن است شما را به متخصص گوارش ارجاع دهد تا با آندوسکوپی فوقانی مری و بخش بالایی دستگاه گوارش‌تان مورد بررسی قرار گیرد.

 
11- تغییرات پوستشما نه تنها باید از تغییرات در خال‌های‌تان آگاه باشید (که نشانه شناخته‌شده سرطان پوست بالقوه است) بلکه هر تغییر در رنگ پوست را باید مورد توجه قرار دهید.
 
همچنین ایجاد زخم و خونریزی ناگهانی از پوست هم و پوسته‌ریزی شدید هم باید بوسیله پزشک مورد بررسی قرار گیرد. مشکل است
 
گفت تا چه مدت باید صبر کرد و به مشاهده تغییرات پوست ادامه داد و سپس به پزشک مراجعه کرد، اما اغلب کارشناسان می‌گویند بیشتر از چند هفته نباید منتظر بمانید.پزشک از شما شرح حال دقیقی خواهد گرفت و معاینه جسمی دقیقی انجام خواهد داد. همچنین ممکن است برای رد کردن احتمال سرطان نمونه‌برداری بافتی از پوست را تجویز کند.

 
12- ظهور خون در جاهای غیرمعمولاگر در بخشی از بدن‌تان که به طور معمول خونریزی نمی‌کند، خون مشاهده کنید، باید به پزشک‌تان مراجعه کنید. اگر شروع به سرفه کردن و بالا آوردن خلط خونی کنید، خون در مدفوع‌تان ظاهر شود یا ادرارتان خونی باشد، مراجعه به پزشک لازم است.

 
توجه داشته باشید که نسبت دادن وجود خون در مدفوع به بواسیر (هموروئید) اشتباه است، این خونریزی ممکن است نشانه سرطان روده بزرگ باشد.
 
پزشک شما در مورد علائم‌تان سوال خواهد کرد. ممکن است آزمایش‌هایی مانند کولونوسکوپی (آندوسکوپی روده بزرگی با استفاده از یک لوله انعطاف‌پذیر که بر سر آن دوربینی نصب شده است) را توصیه کند. هدف کولونوسکوپی یافتن نشانه‌های سرطان یا ضایعات پیش‌سرطانی (که ممکن است بعدها به سرطان تبدیل شوند) و نیز هر ضایعه دیگری باشد که باعث خونریزی شده است.

 
13- تغییرات دهاناگر سیگار می‌کشید یا توتون می‌جوید، به خصوص باید در مورد بروز لکه‌های سفید درون دهان یا نقاط سفید رنگ روی زبان‌تان هشیار باشید. این تغییر ممکن است بیانگر بروز "لوکوپلاکیا"، یک ضایعه پیش‌سرطانی که ممکن است در نتیجه تحریک شدن مداوم پوشش دهان و زبان رخ دهد- باشد. این عارضه ممکن است در نهایت به سرطان دهان تبدیل شود.

 
این تغییرات را باید به پزشک یا دندانپزشک‌تان اطلاع دهید. پزشک یا دندانپزشک پس از پرسیدن سوابق پزشکی و معاینه تغییرات، تصمیم خواهد گرفت چه کارهای دیگری لازم است انجام شود.

 
14- مشکلات ادراریبا افزایش سن مردان، دچار شدن به مشکلات ادراری شیوع بیشتری پیدا می‌کند. مردان ممکن است تکرر ادرار، احساس فوریت برای ادرار کردن و احساس باقی‌ماندن ادرار در مثانه و تخلیه نشدن کامل آن شکایت داشته باشند. هر مردی با افزایش سن ممکن است به این مشکلات دچار شود. اما توجه داشته باشید که این علائم ممکن است به علت سرطان نیز بروز کند، به خصوص اگر این علائم روز به روز بدتر شوند.

 
پزشک برای بررسی اندازه پروستات معاینه انگشتی از راه مقعد انجام خواهد داد. پروستات با افزایش سن مردان بزرگ می‌شود. این بزرگ شدن به علت یک عارضه خوش‌خیم و غیرسرطانی به نام "هیپرپلازی خوش‌خیم پروستات" یا BPH است.

 
پزشک شما ممکن است آزمایش خون برای اندازه‌گیری آنتی‌ژن اختصاصی پروستات یا PSA را تجویز کند. PSA پروتئینی است که بوسیله غده پروستات تولید می‌شود. این آزمایش برای کمک به تعیین امکان وجود سرطان پروستات مورد استفاده قرار می‌گیرد. اگر دکترتان در معاینه متوجه ناهنجاری‌های پروستات شود یا اگر میزان PSA از حد طبیعی بالاتر باشد، شما را به یک متخصص مجاری ادراری- تناسلی (اورولوژیست) ارجاع می‌دهد و ممکن است نمونه‌برداری بافتی از پروستات را تجویز کند.

 
15 - سوء‌هاضمهبسیاری از مردان، به خصوص با در سنین بالاتر هنگامی که دچار سوء‌هاضمه می‌شوند، به خصوص اگر در خوردن و نوشیدن افراط کرده باشند، فکر می‌کنند دچار "حمله قلبی" شده‌اند. اما سوء‌هاضمه مداوم همچنین ممکن است نشانه سرطان مری،گلو یا معده باشد و باید به پزشک اطلاع داده شود.

 

پزشک شما از سوابق پزشکی‌تان سوال خواهد کرد و پرسش‌هایی درباره دوره‌های سوء‌هاضمه خواهد کرد. بر اساس شرح حال شما و پاسخ‌های‌تان به این پرسش‌ها پزشک در مورد آزمایش‌های لازم و نحوه درمان تصمیم خواهد گرفت.

دوشنبه 22/1/1390 - 0:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته