• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 3488روز قبل
حجاب و عفاف

واکسنی به نام حجاب

حجت الاسلام فرحزاد: اغلب کشورها و ملل متمدن جهان در گذشته، حجاب و پوشش مناسبی داشته‌اند که در سال‌های اخیر به دلیل هجوم فرهنگ برهنگی غرب، تحت تأثیر قرار گرفته‌ و اصالت خویش را از دست داده‌اند.

این استاد اخلاق به مذموم بودن برهنگی در همه فرهنگ‌ها اشاره و خاطرنشان کرد: در اسلام نیز مطابق با فطرت الهی انسان و بر طبق مصالح فردی و اجتماعی، حجاب واجب شده است تا بانوان از نگاه‌های مسموم و آلوده در امان باشند.

وی گفت: حفظ حجاب و نگاه، دو دستور اسلام برای بانوان و مردان در راستای سلامت اجتماعی است که پایبندی به حجاب و عفاف، موجب مصونیت اجتماعی بانوان و مصونیت روانی مردان است.

حجت‌الاسلام فرحزاد، حفظ حجاب را واکسینه شدن جامعه از آسیب‌ها و مفاسد دانست و تأکید کرد: بسیاری از طلاق‌ها و مفاسد اجتماعی ریشه در عدم رعایت حجاب و عفاف دارد و اگر مسأله حجاب در جامعه به طور جدی رعایت شود بنیان خانواده‌ها محکم می‌شود.

وی افزود: خانواده‌ها در مرحله نخست خودشان به حجاب و عفاف پایبند باشند و در گام بعد با نرمی و ملایمت، فرزندانشان را نیز به این واجب و دستور دینی و فطری مقید کنند.

استاد حوزه علمیه قم به تأثیر حجاب در سالم سازی جامعه اشاره و تصریح کرد: رعایت نکردن برخی از احکام، باعث ضرر فردی است اما عدم رعایت حجاب، موجب آسیب‌ زدن به جامعه، دعوت و ترغیب به گناه و ترویج بدحجابی خواهد بود.

وی با بیان ارزش حجاب و عفاف در نظر حضرت فاطمه(س) و حضرت زینب(س) یادآور شد: در سخت‌ترین شرایط همانند جریان کربلا نیز سیره اهل بیت(ع) بر حفظ حجاب و عفاف بوده است.

کارشناس مسائل اخلاقی در ادامه امر به معروف و نهی از منکر را دفع ضرر فردی و اجتماعی خواند و تأکید کرد: در این واجب الهی، کیفیت بیان و طرز برخورد از اهمیت بسیاری برخوردار است و آمر و ناهی باید در مسائل شرعی آگاه و عادل باشند و مردم را با رفق و مدارا به خیرات دعوت کنند.

حجت‌الاسلام فرحزاد در پایان امر به معروف را دعوت کردن به خیرات عنوان کرد و افزود: ترویج پوشش‌های مناسب، ارج نهادن به بانوان باحجاب، تهیه فیلم، نوشتن کتاب و هر گونه روشنگری که اهمیت حجاب را به جامعه برساند در زمره امر به معروف محسوب می‌شود اما بدحجابی، بی عفتی و گناه همچون آتش است که اگر خاموش نشود فراگیر می‌شود و همه چیز را می‌سوزاند

جمعه 7/9/1393 - 14:14
اخلاق

زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد .


اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!


دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟


سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟


چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

پنج شنبه 6/9/1393 - 15:41
اخلاق

یه جوونی تو بنی اسرائیل بیست سال اهل طاعت و بندگی بود، شیطون دلشو برگردوند. بهش گفت چه خبرته؟ جوونه بیست سال معصیت کرد بعد از اون وسوسه اومد جلو آینه خودشو نگاه کرد دید موی سرو صورتش کم کم داره سفید میشه.

گفت خدایا بیست سال طاعت کردم، بیست سال هم معصیتتو انجام دادم. رومم نمیشه بهت بگم دوباره منو قبول می کنی یا نه؟ با این آلودگی هایی که داشتم با این گند کاریایی که کردم بازم دستمو می گیری؟چه مهربونی ای خدا!

خطاب رسید، ندایی به گوش این بنده آلوده اومد.بنده من! «أحبَبتَنا فأحبَبناکَ» با ما دوستی کردی ما هم باهات دوستی کردیم. «تَرَکتَنا فتَرَکناک» مارو ترک کردی ما هم ترکت کردیم. اما «عَصَیتَنا فأمهَلناکَ» وقتی گناه میکردی ما مهلتت دادیم، عذابت نکردیم، زمینت نزدیم، به بلا دچارت نکردیم. «فإ رَجَعتَ إلَینا قَبِلناکَ» حالا اگه برگردی ما قبولت می کنیم. ما به گذشتت نگاه نمی کنیم.

«الهی العفو»

پنج شنبه 6/9/1393 - 15:39
حجاب و عفاف
حجاب و اصالت فرهنگ
امروزه در هر محل و مكانی كمتر اتفاق می افتد كه ما انسان ها پیرامون مسائل و مشكلات مهم زندگی خود بحث و تبادل نظر نكنیم. این مسائل و مشكلات در هر زمینه ای كه باشد، هم معرف شخصیت وجودی ماست، هم دلسوزی و با ارزش بودن این مسئله قابل بحث را برای ما به اثبات می رساند. مشكلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مسائل روز دنیا كه برای ما وجود می آید هركدام می تواند وقت و فكر و اندیشه ما را به خود مشغول كند. هركدام ما به عینه تمام سرمایه های انسانی و سرمایه گذاری های كلانی كه برای ریشه كردن، این مشكلات و مصائب به كار رفته شده را می دانیم. یادمان نمی رود زدودن هركدام از این گرفتاری ها برای ما یك تكلیف محسوب می شد.
در خصوص جامعه و مشكلات، (بیكاری، طلاق، ازدواج،...) مسلماً كارهای زیادی در این زمینه برای برطرف كردن این مشكلات انجام شده است، آموزش های گوناگونی با یاری و مساعدت متخصصین و مسئولین امر به كار گرفته شده است تا گره ای از این گره های كور و معضلات جامعه برداشته شود. مثلا در زمینه طلاق و پیامدهای آن راهكارهای گوناگونی تجویز شده وافراد زیادی تربیت شده اند تا به این مسئله بپردازند. همین طور در مورد دیگر مسائل و معضلات اجتماع تلاش های جدی صورت گرفته است. ما در زمینه علم و تكنولوژی ممكن است، حتی در بعضی زمینه ها سرآمدتر از دیگر كشورها باشیم. این جملات مكتوب شده، نمی خواهد ارزشها و دلسوزی های بی شائبانه و بی نظیر مردم و مسئولین را نادیده بگیرد، بلكه می خواهد در مورد اراده و غیرت و ضعفی كه در چند سال اخیر آنها را احاطه كرده است صحبت كند و در صدد ریشه یابی آن برآید. برای باز شدن مسئله به یكی از زیرمجموعه های عفت اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی یعنی (حجاب) كه نادیده گرفتن آن در جامعه ما به صورت معضل بزرگی درآمده و همه ما از این موضوع به نوعی رنج می بریم، می پردازیم.
كلمه حجاب به معنای (حجب، حیا، پوشش) و به معنای كامل تر: ارزش و امتیازاتی كه یك شئی یا یك موجود با پوشش و محافظت از خود برای بالا بردن شأن وجودی و متمایز كردن خود از دیگران به دست می آورد، گویند. هر چیزی می تواند برای خود یك پوشش و حجابی داشته باشد اما بهتر است این كلمه ناب و پرمحتوا را برای موجود الهی كه خداوند آفرینش او را بر هر موجودی دیگر مقدم دانست، بكار برد، تا كمال و ذات اصلی انسان مشخص شود. خداوند به بندگان خود الطاف و كرامات زیادی داده است كه بتواند زندگی خود را براساس آن استوار كند. از آزادی، اختیار، جبر و بسیاری از مسائل ریز كه ما انسان ها حتی در افكار خود نمی توانیم براحتی آنها را درك كنیم، انسان ها را بهره مند كرده است.
بعد از مشخص شدن ذات و اصل و ریشه آدمی به عنوان یك موجود برتر و با هدف قرار دادن اصل موضوع (حجاب) و تقسیم این معضل بر زن و مرد جامعه كنونی ما و با در نظر گرفتن ارزش گذاری اسلام در این مورد و بالا بردن ارزش زن، كفه ای كه زنان در آن قرار می گیرند، به مراتب سنگین تر از آن كفه ای است كه مردان در آن قرار دارند، می طلبد تا شمه ای از خصوصیات تاریخی زنان و درخشیدن آنها در طول دوران پرفراز و نشیب انقلاب و اتفاقاتی كه در پایان دهه دوم از عمر انقلاب و پایین آوردن منزلت خود، گفته باشیم و بعد از آن به برخی از دلایل به وجود آمدن جوی نامناسب برای زنان و تن دادن به این خفت بزرگ یعنی افتادن در دام پرتنیده شده تهاجم فرهنگی بپردازیم البته نباید از یاد ببریم كه مردان ما نیز مقصرند و خود آنها نیز تا حدودی در این دام گرفتار شده اند.
به طور كلی از دیرباز تاریخچه روشن و باصلابت جامعه زنان ایرانی بر تمام ملت های دنیا پوشیده نبوده است و خود ما نیز بر این امر معترفیم كه نقش زنان ما در دوران قبل از انقلاب، یعنی در زمان طاغوت و رژیم گذشته همان دوران كه سیاهی وحشتناكی بر روی عفاف و پاكدامنی بانوان ایرانی سایه افكنده بود (دوران نافرجام كشف حجاب)، با شجاعت و ایمان راسخی كه در آن مقطع حساس، یعنی آن زمان كه دیگر چیزی به باد رفتن تمام حیثیت و شرافت زنان در جامعه نمانده بود، توانستند با دیو غربگرایی آن زمان كه نشأت گرفته از جامعه مخرب اروپایی و فشار و سخت گیری های كسانی كه، آن روز به عنوان حاكمان ایران بودند، مبارزه كنند و بتوانند همچون ستاره ای درخشان در آسمان جهالت و ظلمت آن روز بدرخشند.
از آن دوران كه بگذریم و به ثمر نشستن انقلاب اسلامی و دورانی كه از تك تك مردم جامعه انتظار می رفت، تا برای نجات دادن خود از زیر یوغ استبداد و استعمار به میدان بیایند، همیشه دلدادگی ها و پشتگرمی های جوانان غیوری كه در كوچه و خیابان در حال سركوب كردن آن نظام فاسد بودند، همین مادران بودند و باور داریم كه شعارهایی كه مادران ما در كوچه ها و خیابان بر سر می دادند نقطه امید را از آن رژیم می گرفت، بعد از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی و تحمیل جنگ نابرابر تمام ابرقدرتها برعلیه ما و فشارهای بی امان برشهرها و روستاها فرزندان پرورش یافته دردامن همین مادران بودند كه آن طورجانانه درمقابل تمام دنیا با تمام كمبودهایی كه وجود داشت، ایستادند و حاضر نشدند ذره ای از خاك این مرز و بوم به دست بیگانگان بیفتد.
شجاعت و ایثارگری های زنان ایرانی را نمی توان دردو یا چند خط خلاصه كرد. بلكه باید دایره المعارف ها نوشت تا درپی آن، ارزش واقعی زنان و مادران این سرزمین را دانست. چه اتفاقی افتاده است كه امروز و دراین موقعیت حساس فرزندان همین مادران خصوصاً دختران ما با رعایت نكردن بعضی از مسائل و وظایف و شئونات اسلامی و با پوشیدن لباسهای نامناسب و بیرون آمدن از خانه با وضعیتی نادرست (پوشیدن مانتوهای تنگ بیرون گذاشتن بدنهای خود در جلو نامحرمان پوشیدن لباسهای كاملاً غیراسلامی كه درجامعه غرب رواج دارد. طرحها و آرایش های گوناگونی كه برروی صورت خود انجام می دهند. و به كار بردن كلماتی غیرفرهنگی كه هیچ گونه سنخیتی با ادبیات ما ندارد راه و هدف خود را از سرزمین مادری خود جدا می دانند.
در مورد پسران نیز این واقعیت وجود دارد و ما به وضوح درجامعه خود می بینم، لباسهای دلقك گونه ای كه بیگانگان درحال ترویج آن هستند. برخود عزیز میدانند و با پوشیدن آن به خود می بالند، تغییر قیافه هایی كه با تراشیدن مقداری از صورت خود و نقش هایی برروی آن كه هیچ گونه حالت زیبایی ندارد و همه آن تقلید كوركورانه از بعضی از الگوهایی كه می توان متعلق به هر فرهنگی به غیراز فرهنگ و اصالت ایرانی باشد.
همه این موارد كه گفته شد درچند سال اخیر دركشور ما رشد فزاینده ای دارد و می رود تا از شهرهای بزرگ به شهرها و روستاهای حاشیه ای تر كشیده شود و دود آن درچشم تك تك ما كه امروز خیلی راحت از این مسئله می گذریم رودو آن وقت دیگر هیچ راهی برای بازگرداندن این وضعیت به حالت اولیه وجود نداشته و درجامعه ای كه غرق در فساد و تباهی هست، دست وپا خواهیم زد. همه ما می دانیم و به این امر معترف هستیم كه اگر عضوی از بدن یك موجود زنده بنا به دلایلی به بیماری خطرناكی آلوده شود چه بخواهیم چه نخواهیم، درصورت سهل انگاری و بی-توجهی تمام اعضاء و جوارح دیگر بدن این موجود به این بیماری آلوده خواهد شد. و راه فنا و نابودی را طی خواهد كرد اما یك راه وجود دارد و آن هم جلوگیری از پیشرفت آن بیماری و حتی نابود كردن آن عضو ناقص است.
علت های گوناگونی وجود دارد تا به ما ثابت كند كه درجامعه ما جوی به وجود آمده است كه براحتی برنامه های مخرب بیگانگان بروی فرزندان این مرز و بوم پیاده می شود. و همه ما دست بسته خود را دراختیار این دام بزرگ قرار می دهیم. بعضی از این دلایل را به اختصار برمی شمریم:
1- كم رنگ شدن ارزش ها:
زمانی كه چهره روشن و تابناك ایرانی دربین تمام ناسامانیها و بی حجابی هایی كه درگوشه و كنار دنیا می درخشید، روزبروز ترویج و گسترش این فرهنگ در بین این كشورها بیشتر می شد و ما به خود می بالیدیم كه درایرانی این گونه زندگی می كنیم. اما روز بروز این ارزشها جای خود را به فرهنگ القایی و مصنوعی كه ساخته و پرداخته جوامع دیگری است می دهد وروبه سنت های جدیدی از جمله مدگرایی تجمل گرایی های بی حد و مرز بالا بردن سطح توقعات فرد از امكانات محدود بسیاری از دلخواشهای مادی كه نهایت آن به مادی گرایی افراطی درجامعه می انجامد، می آوریم. خودمان از این غافلیم كه وقتی ما با توجه به فرهنگ و اصالت بسیار قوی دربین دیگر فرهنگ ها، فرهنگسازی می كنیم چرا به فرهنگ های مصنوعی و مخرب كه این جور تحكمانه بر ما تحمیل می شود، روی آورده ایم.
2- كنار رفتن عفت اجتماعی و خانوادگی:
تن دادن به الگوها و خط و مشی های دیگران و خط مدگرایی و مدپرست بودن برای ما بی عفتی فردی و نهایتا بی عفتی اجتماعی و خانوادگی به دنبال خواهد داشت. وقتی شخصی درخانواده بسیاری از مسائل مهم اخلاقی را بی اهمیت می شمارد به عنوان مثال رعایت نكردن حجاب و پوشش درجلو اعضای خانواده، پوشیدن لباسهایی كه هم برای خود هم برای دیگر اعضای خانواده بغرنج می باشد. استفاده كردن از برنامه های مخرب و دیدن فیلم های مستهجن و فاسدكننده كه متأسفانه هم به صورت نوار و سی دی هم از طریق ماهواره و شبكه اینترنت به وفور دیده می شود. غافل از این كه هدف تهاجم فرهنگی كه از سوی بیگانگان ارایه می شود برای خود آنها نوع آوری و پیشرفت علم و تكنولوژی درتمام زمینه ها به دنبال دارد، اما وجود برنامه و رسانه های جهانی گوناگون فقط برای ما با توجه به استفاده ای كه ما از این منابع می كنیم بی بی بندوباری و از بین رفتن حجاب. عفت خانوادگی و اجتماعی به دنبال دارد. و نهایتاً جوانان ما وارد دوران پر از احساس و استرس های هیجانی بی مورد نسبت به این مسائل پوچ و بی ارزش می شوند كه هیچ نفعی به آنها نمی رساند.
3- تقلید كوركورانه:
وقتی از مدگرایی و مدپرستی سخنی به میان می آید، مسلماً پیدا شدن چنین زمینه ای از طریق راه های گوناگونی امكان پذیر می شود، یكی از این مسایل تقلید كوركورانه و بدون چون و چرا می باشد كه این امر را تحقق می بخشد. پوشیدن لباسهایی كه به عنوان مثال یك بازیكن تیم فوتبال یا هر بازیكن دیگر، حركتها و رفتارها و حتی صحبت هایی كه از او سر می زند. یا هر شخصیت معروفی كه در رشته ای می درخشد می تواند مورد مثال ما باشد. متأسفانه ما به جای الگو گرفتن از حركات و رفتارهای ارزنده این شخصیت ها به تقلید از مسایل حاشیه ای آنها پرداخته ایم.
4- خاموش شدن نوردل:
جداشدن از ارشادها و نصایح بزرگان دین و تبعیت نكردن از ائمه بزرگ دین خودمان و تلف كردن وقت مان را در مجالسهای گوناگون و كم بها دادن به ذات واصل خود می تواند كوردلی و ناامیدی در بین ما به وجود آورد كه سمت و سوق این شكست به سوی پذیرش و تعمیم و ترویج افكار بیگانگان در دین و جامعه خودمان می باشد.
5- عادت كردن و در عمل انجام شده قرار گرفتن:
وقتی درون خانواده ای كه كودكی در آن رشد و نمو پیدا می كند، بزرگترهای این كودك مسایل اخلاقی را رعایت نكنند و در جلو كودك این گونه مسائل را سرسری بگیرند، مسلماً كسی كه در این خانواده بزرگ می شود، خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر این جو مسموم رشد نموده، و همان طوری این رفتار برای اعضای خانواده او عادی شده برای او نیز عادی می گردد. و نیز اگر به جامعه كه خانواده بزرگتر برای افراد است، نگاه كنیم مسلماً نوجوانان و جوانان نوپا یا به قول خودمان نوظهور و تازه به دوران رسیده وقتی در جامعه با این افراد برخورد كنند كم كم رفتارهای هم نوعان خودشان را مشاهده می كنند و روزبروز الگو گرفتن برای آنها به صورت امر عادی درآمده همان طوری برای آن افراد نیز به صورت عادی و امری رایج درآمده است. نكته دوم این كه وقتی كودك در خانواده و همین طور نوجوان در جامعه این رفتارهای غلط و خارج از فرهنگ و دین خود را می بینند كه كوچكترین مقابله ای با آنها نمی شود، باید جواب خود را از عادی شدن این فرهنگ جدید در بین جامعه خصوصاً در بین جوانان بگیریم.
6- كمبود آموزش:
به دنبال رواج فرهنگ غرب وترویج تهاجم فرهنگی در دل فرهنگ ما می رود تا روزبروز سایه سنگین این ننگ خفت بار بر سر جامعه ما بیشتر شود، و راه را برای پیاده كردن برنامه های بیگانگان در جامعه بازتر گردد. در این زمینه برای برطرف كردن این ویروس نابودكننده هیچ راهی وجود ندارد، یا اگر هم وجود داشته بسیار ناقص و در سطح بسیار ابتدایی بوده كه درخور جامعه و ملت ما نبوده است. دادن هشدار و بزرگ كردن مسئله برای این معضل كاری از پیش نمی برد. تنها، بسیج تمام اقشار، گروه ها، و نهادهای جامعه، و زدودن تمام بی بندوباریها در تمام زمینه ها و بازگرداندن فرهنگ اصیل خودمان، راهگشای كار خواهد بود.
7- معصومیت جوانان و در دام قرار گرفتن:
وقتی صحبت از جوان بودن جمعیت كشورمان آن هم بالای 60% و با در نظر گرفتن فراهم كردن امكانات در تمام زمینه ها از جمله تحصیلات، ازدواج، اشتغال و... برای این قشر عظیم، آن هم برای كشوری كه دوران سخت و نابسامانیها را پشت سر گذاشته است (دوران شكل گیری انقلاب، دوران دفاع و جنگ نابرابر تحمیلی و خسارات جنگ هم در دوران خودش و هم بعد از آن، و نهایتاً تحریم های اقتصادی و سیاسی و بار دیگر هم جنگی فرهنگی «تهاجم فرهنگی» یا تمام پیامدهی بدش) مسلماً كار سختی خواهد بود و خود این مطلب معصومیت جوانان ما را می رساند كه در جامعه ای بزرگ شده و به دنیا آمده اند كه دارای این مشكلات می باشد.
ضمناً كمبود امكانات در كشور باعث معضلات بیشماری از جمله (نبود اشتغال، نداشتن منبع درآمد، به تأخیر افتادن سن ازدواج، نداشتن آینده ای درست، و درنهایت دلمردگی و بی انگیزگی جوانان) می گردد كه ترغیب جوانان را به سمت افكار مخرب و اندیشه بیگانگان به ما نشان می دهد.

پنج شنبه 6/9/1393 - 15:36
حجاب و عفاف

حجاب و عفاف ؛ مروری دوباره

سخن آغازین
خورشید حقیقت همواره در آسمان دلهای باورمند طلوع می کند و با حضورِ نور، ظلمت های ضلالت غروب می کند. از آن روز که باغبان هدایت، محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، پای بر گلستانِ هستی نهاد، با دستان الهی خود بذر حقیقت را در سرزمین وجود انسانها بیافشاند و معرفت را که دردانه گمشده فطرتها بود، به ارمغان آورد.
آری؛ از آن روز گل های بینش و بصیرت یکی پس از دیگری شکفتند و در گستره گیتی عطرافشانی کردند. او نماز را آورد تا ستونی محکم برای بنای انسانیت باشد و تندیسی برای تقوا ساخت با حکمِ روزه، و حج را که کنگره ای همه ساله بود، تا مسلمانان دین باور به زیارت خدا و بندگان خدا روند و ... .
و آن گاه که اکسیر معرفت در جان مؤمنان جای گرفت و بُرجهای بلند اصول دین و فروع آن از منظر آنان هویدا گشت، حکمی دیگر آمد. حکمی به عظمت همه زیباییها و حکمتها؛ حکم حجاب. در مدینه، آنجا که مدنیّت و تمدن جلوه گر می شود، باید با قانونهای انسانی و الهی زیست و «حجاب»، قانونی است الهی که تجلی تمدن است. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، آن گاه که شناخت و معرفت، میهمانِ دلهای مسلمانان شد، حکم حجاب را آورد؛ تا با آگاهی و بصیرت آن را پذیرا باشند؛ یعنی احکام دیگر در مکه بیان شد و حجاب در مدینة النبی. در این بحث از جمله به این مباحث پرداخته خواهد شد:
عفاف و حجاب و تعریف آنها، فلسفه حجاب و آثار فردی و اجتماعی آن، ریشه یابی بی حجابی و بدحجابی در غرب و شرق، بویژه کشورهای اسلامی و محدودیت های حجاب و تطبیق با جامعه امروز.
حجاب و عفاف و تعریف آنها
حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده می شوند و در نگاه اول به نظر می آید هر دو به یک معنا باشند، اما با جستجو در متون دینی و فرهنگنامه ها به نکته قابل توجهی می رسیم و آن تفاوت این دو واژه است. در برخی کتب لغت حجاب را این گونه تعریف کرده اند: الحجابُ: المنعُ من الوصول(1)؛ حجاب یعنی آنچه مانع رسیدن می شود.
برخی گفته اند: حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است.(2) و به عنوان شاهد آیه شریفه «وَ مِنْ بَیْنَنا وَ بَیْنَک حِجابٌ»(3) را ذکر کرده اند. در دیگر کتابهای لغت حجاب را به معنای «پرده» آورده و نوشته اند: امرأةٌ محجوبةٌ (محجّبة)؛ زنی که پوشانیده است خود را به پوشاندنی.(4)
با توجه به معانی ذکرشده درمی یابیم حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم است، اگر چه این پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افراد است، ولی ظهور در نشئه مادی و طبیعی دارد؛ یعنی پوشش ظاهری افراد و بویژه زنان را حجاب می گویند، که مانع از نگاه نامحرم به آنان می شود.
عفاف نیز دارای معانی گوناگونی است، که در مجموع تعریف کاملی را به ما خواهد داد. راغب اصفهانی در «مفردات القرآن» می نویسد: العفّةُ حصولُ حالةٍ للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوه؛(5) عفت حالتی درونی و نفسانی است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می شود. البته قابل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است؛ گاه به معنای خودنگهداری و پاکدامنی است که در مورد برخی افراد آمده است، مانند؛ وَ اَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ(6) و: وَلْیَسْتَعْفِفِ الذَّینَ لا یَجِدُونَ نِکاحا.(7)
در ادامه توضیح بیشتری در باره این آیات خواهد آمد. گاه «عفت» به معنای قناعت آمده و مسایل مالی مورد نظر است، نظیر؛ وَ مَن کانَ غَنیّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیرا فَلْیَأکُلْ بالمعروف(8)؛ و آن کس که توانگر است، باید (از گرفتن اجرت و سرپرستی) خودداری کند و آنکه تهیدست است، مطابق عرف بخورد.
آنچه در این مقاله مورد نظر ما است، مفهوم اولی است؛ یعنی خودنگهداری از شهوت و مسایل جنسی؛ اگر چه می توان برای هر دو معنا واژه عفت را آورد و ضرری به مفهوم آن نمی خورد. دیگر کتب لغت نیز آورده اند: تَعَفُّف (عفت داشتن): نگاه داشتن نفس از انجام حرام و درخواست از مردم است.(9) برخی از لغت شناسان، عفت را به معنای «ترک شهوات و پاکیِ خوی و جسم» آورده اند.(10)
از مجموع معانی ذکرشده برای حجاب و عفاف می توان نتیجه گرفت که عفاف نوعی حجاب درونی است که انسان را از گناه بازمی دارد. حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است. به تعبیری لطیف تر؛ حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب.
برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این گروه، از حجاب تنها پوسته ای و ظاهری بی معنا دارند، و از سوی دیگر کسانی هستند که ادعای عفاف کرده و با تعابیری همچون؛ من قلب پاکی دارم، خدا با قلبها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و ... خود را سرگرم کرده و مصداق «لَیَفْجُرَ اَمامَهُ»(11) می شوند. انسانهایی چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته ای اساسی را بنگارند و آن این است که درون پاک، بیرونی پاک می پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکی به نام بی حجابی و بدحجابی نخواهد شد.
امام خمینی، پیام آور ارزشهای الهی، در باره حجاب و عفاف می فرماید: «توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ ارزشهای شماست. هر چه را که خدا دستور فرموده است ـ چه برای مرد و چه برای زن ـ برای این است که آن ارزشهای واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه های شیطانی یا دستهای فاسد استعمار پایمال شوند، این ارزشها زنده بشوند.»(12)
فلسفه حجاب و آثار فردی و اجتماعی آن
آن گاه که از آثار و فلسفه حجاب و عفاف بحث می شود، موارد بی شماری از آثار ذکر می شوند که با نگاهی عمیق فلسفه حجاب را در آن آثار می بینیم. به نظر می رسد جدا کردن این دو مقوله از یکدیگر برای تبیین بهتر، ضروری است. از این رو فلسفه حجاب را که مبحثی مبنایی است و ریشه در پیشینه دینی ما دارد مورد بحث قرار داده و سپس به آثار آن می پردازیم.
حجاب، حقِ خدا
یکی از نکات اساسی که زمینه ای برای عمل به احکام است، شناخت جایگاه هر چیز در نظام هستی است. البته در نظامی که خداوند متعال در جای جای آن دیده می شود و ارتباط اشیاء و اعمال با خداوند بسیار مشهود است و با درک این ارتباط و حضور، بسیاری از مشکلات زندگی بشر حل می شود.
«حق»، به عنوان زیباترین و پسندیده ترین واژه آفرینش در تمامی ادیان و جوامع بشری مورد توجه قرار گرفته است و حقوق و ادای آنها فراتر از زمانها و مکانها و اشخاص و ادیان است. در واقع هر فردی از هر طبقه اجتماعی و از هر دین و ملیت، نسبت به ادای حقوق دیگران حساسیت نشان می دهد و این مطلب، حق و حقوق را فرازمانی و فرامکانی می کند. برخی از اندیشه گران و حکیمان بر این باورند که حجاب، حق اللّه است و در این باره می گویند:
«حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه مال شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می باشد. همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق اللّه مطرح است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم. از اینکه قرآن کریم می گوید: هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حدِّ الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می شود عصمتِ زن حق اللّه است.»(13)
پرواضح است آدمی نمی تواند حقوق الهی را کاملاً ادا کند ولی با انجام برخی کارها می توان رضایت الهی را به دست آورد. حضرت رسول(ص) می فرماید: «انّ حقوق اللّه جلّ ثنائه اعظم من ان یقوم بها العباد و اِنّ نِعَمَ اللّه اکثر من ان یُحصیها(14)؛ حقوق خداوند متعال بزرگتر از آن است که توسط بندگان ادا شود و نعمتهای خداوند بیشتر از آن است که به شمارش آید.» و حضرت علی(ع) می فرماید: «لکنّه سبحانَه جَعَلَ حقَّه علی العباد ان یطیعوه(15)؛ ولی خداوند متعال بر بندگان حقی قرار داده و آن این است که او را اطاعت کنند.»
اگر چه حق خدا بزرگ است و قابل ادا نیست، ولی ادای وظایف و اطاعت از خداوند متعال به نوعی ادای حق محسوب می شود. حجاب که امر خدا است و شارع مقدس به عنوان یکی از احکام ضروریِ دین آن را واجب کرده است، باید حفظ شود. حفظ این واجب الهی اطاعت از او است و اطاعت از او حقی است که بر بندگان نهاده است. و هر انسان باورمندی باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومی و ... این حد و حق الهی را ادا کند. پس حکمت حجاب، سنجش میزان عبودیت و اطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب می توانند اطاعت را، که روح و پیام اصلی عبادات بشر است، اثبات کنند و در زمره اطاعت کنندگان الهی قرار گیرند.
حرمت زن
بانوان به عنوان نیمی از جامعه اسلامی که در دامان خود انسانهای پاک و برجسته می پرورانند، دارای حرمت و احترام ویژه ای می باشند. آنان معلمان عاطفه هستند و پیکره اجتماع، با محبت و تربیت آنها استوار خواهد ماند. مفسران و اندیشه گران بر این باور هستند که «قرآن کریم وقتی در باره حجاب سخن می گوید، می فرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام گذاردن و حرمت قایل شدن برای زن، که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند. در قرآن علت و فلسفه حجاب را چنین ذکر می کند که: ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین [احزاب، 33/59]، یعنی برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند، چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.»(16)
با اندکی تدبّر در آیات قرآن فلسفه حجاب را به گونه ای صریح می بینیم و می یابیم که احترام و حرمت زن، فلسفه حقیقی و یا یکی از فلسفه های حجاب است. براستی اگر معرفت انسان به شریعت و تعالیم دینی بالا رفته و قرآن را که آیین نامه سعادت و کمال بشر است درک کند، به عظمت حجاب پی برده و می فهمد بی حجابی و بدحجابی ثمره عدم معرفت و شناخت حقیقی جایگاه زن در هستی است.
مقام زن در آیات گوناگون و همچنین در روایات بسیاری ذکر شده و همین آیات و روایات منشأ فتوای مراجع در رساله های عملیه گردیده و حکم حجاب به عنوان یکی از واجبات دینی مطرح و بیان شده است. ما این حرمت را در قرآن و روایات پی می گیریم.
در قرآن کریم پس از بیان کیفیت حجاب برای زنان، به علت آن پرداخته و می فرماید: «وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ ما یُخفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ(17)؛ و زینتهای خود را آشکار نکنند، مگر آنچه که پیدا است و باید روسری خود را بر گردن خویش اندازند ... و پاهای خود را [به گونه ای به زمین] نکوبند، تا آنچه از زینت ایشان که نهفته می دارند، معلوم گردد.» خداوند متعال در این آیه شریفه ـ که در مدینه نازل شده است ـ حکم حجاب را به گونه ای صریح و آشکارا مطرح نموده و علاوه بر ظرافتهای خاصی که در نوعِ پوشش زنان وجود دارد، اشخاص محرم را نیز ذکر می کند، تا نامحرمها بازشناسانده شوند و در پایان فلسفه پوشش بیان شده است که زینتها و زیباییهای زنان در مقابل نامحرم آشکار نشود، تا آنها مورد توجه نگاههای ناپاک قرار نگیرند و احترام آنان حفظ گردد. در قرآن پس از سفارش زنان خداوند متعال می فرماید:
یا ایها الذین آمنوا لا یَحِلُّ لَکُم اَنْ ترِثُو النِّساء کَرْها وَ لا تَعْضُلوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُموهُنَّ اِلاّ اَنْ یَأتینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْروفِ(18)؛ ای کسانی که ایمان آوردید! برای شما حلال نیست که زنان را برخلاف میلشان ارث برید، و بر آنان سخت نگیرید تا بخشی از آنچه به آنان داده اید، [از چنگشان [درآورید، مگر آنکه مرتکب عمل زشتی شوند که ثابت شده باشد و با آنها به شایستگی رفتار کنید.»
در این آیه رسوبات عقاید جاهلی مورد نهی قرار گرفته است و حقوق و ارزش پایمال شده زن در جاهلیت و قبل از ظهور اسلام صریحا مورد انتقاد واقع شده و دریچه ای جدید به سوی ارزش و عظمت زن گشوده می شود. زنانی که قبل از اسلام در کودکی زنده به گور می شدند و یا در هنگام ازدواج مورد ظلم قرار می گرفتند و چون شی ء کم ارزشی از سوی پدران به ارث گذاشته می شدند، با این آیه، ارزشمند می شوند و حیثیت و حقوق به تاراج رفته آنان بازگردانده می شود و مورد سفارش و مرحمت قرار می گیرند. این ارمغانی خجسته و مبارک از سوی خداوند متعال بود که با کلام آسمانی به مردم ابلاغ شد.
«قرآن ما را متوجه کرد، و می فرماید: با زنها معاشرت نیک داشته باشید و در مجامع خود آنان را راه دهید و اگر برای شما خوشایند نیست که در مجامع خود شرکت دهید آنها را، این کار ناخوشایند را بکنید. ممکن است خیر فراوانی در این کار باشد (یجعلُ اللّه فیه خیرا کثیرا) و شما ندانید و این معاشرت، اختصاصی به مسایل خانوادگی ندارد.»(19)
در آیه دیگر حرمت و شخصیت زن به عنوان فلسفه حجاب مطرح می شود:
«یا ایها النّبی قُل لاَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمؤمِنینَ یُدنینَ عَلَیْهِنَّ مَنْ جَلابیبهنّ ذلک اَدْنی ان یُعْرَفْنَ فلا یؤذَین(20)؛ ای پیامبر! به زنان و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: پوشش خود را بر خود فرو پوشند. این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، مناسب تر است و خدا آمرزنده و مهربان است.»
در این آیه زنان و دختران پیامبر و زنانی که همسر مردان مؤمن هستند، از دیگر زنان جامعه آن روز جدا می شوند و حکم حجاب برای این زنانِ محترم آورده می شود. از ظاهر آیه می توان دریافت که حجاب به خاطر احترام و حرمت زنان بوده و مقام آنان به قدری والا است که باید از طریق حجاب شناخته شوند؛ مبادا مانند زنان کفار مورد آزار و اذیت قرار گیرند. این دسته از زنان به خاطر اعتقادات و باورهای دینی، دارای ارزش و مقامی افزون از دیگران هستند و حرمت آنها باید مورد شناسایی قرار گیرد.
«در اینکه منظور از شناخته شدن (یُعْرَفْنَ) در آیه چیست، دو نظر وجود دارد که با هم منافاتی ندارند؛ نخست اینکه در آن زمان معمول بوده است که کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن از منزل بیرون می آمدند و از آنجا که از نظر اخلاقی وضع خوبی نداشتند، گاهی جوانان هرزه مزاحم آنها می شدند. در این آیه به زنان آزاد مسلمان دستور داده شده که حجاب اسلامی را کاملاً رعایت کنند، تا از کنیزان شناخته شوند و بهانه ای برای مزاحمت به دست هرزگان ندهند؛ [یعنی هرزگان به خاطر حرمت مسلمانی و آزاد بودن آنها مزاحم نشود]. و نکته دیگر اینکه زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهل انگار نباشند».(21)
بنابراین با توجه به آیات فوق فلسفه مهم حجاب، حرمت و ارزش زنان مسلمان است. در جای دیگر آمده است: «و اَن یَسْتَعْفِفْنَ خیرٌ لَهُنَّ وَ اللّه سَمیعٌ عَلیمٌ(22)؛ و عفت ورزیدن برای آنها (زنانی که از کار افتاده اند و امید زناشویی ندارند) بهتر است و خدا شنوای دانا است.» در این آیه شریفه حکمِ حجاب برای زنانی که از زناشویی ناامید شده اند، مطرح شده و در حالی که تخفیفی برای این گروه مطرح گردیده، عفت (حجاب درونی) و حجاب برای آنان بهتر شمرده شده است، زیرا در هر موقعیتی زن مسلمان دارای حرمت و احترام است و حفظ این حرمت به وسیله حجاب است. در پایان آیه شریفه با جمله «و اللّه سمیع علیم» نکته ای نغز و ظریف را بیان می فرماید. مفسران در این مورد می نویسند: «و اللّه سمیع علیم» تعلیل حکمی است که تشریع شده است و معنایش این است که خدا شنوا است آنچه را که زنان به فطرت خود درخواست می کنند و دانا است به احکامی که به آنان محتاجند.(23)
از این مطلب فهمیده می شود فطرت انسان و بویژه زنان خواستار حفظ حرمت است و حکم الهی بر اساس فطرت انسانها است، زیرا دین اسلام مطابق با فطرت بشر است.
پس آنجا که آیه «عفت» را به عنوان «خیر» برای زنان سالخورده به شمار می آورد، هر چند مورد سوء استفاده جنسی قرار نگیرند و از کارافتاده باشند، به خاطر ارزش ذاتیِ این صفت است.
علی(ع) در مورد عفت می فرماید: «العفاف یصون النفس و ینزهها عن الدنایا (الدّنیا(24))؛ عفاف، نفس انسان را حفظ می کند و از پستیها (یا از دنیازدگی) پاک نگه می دارد.»
از این روایت درمی یابیم «خیر» در عفاف ـ که آیه شریفه آن را بیان می کند ـ به خاطر عظمتی است که انسان توسط عفت و خودنگهداری می یابد و آن حفظ نفس و دوری از پستی ها است.
در آیه دیگر آمده است: «یا نساء النبی لَسْتُنَّ کأحَدٍ مِنَ النساء اِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ و قُلْنَ قَولاً مَعْروفا(25)؛ ای همسران پیامبر! شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر [نیستید. اگر سرِ پروا دارید، پس به ناز سخن مگویید، تا آن کس که در دلش بیماری است، طمع ورزد، و گفتاری شایسته گویید.»
این آیه شریفه ـ اگر چه ظاهرا خطاب به زنان پیامبر است، ولی اختصاص به آنان ندارد، زیرا علت حکم در آیه ذکر شده است (فیطمع الذی فی قلبه مرض) و هر زنی که احتمال خطر بدهد، باید از نازکی صدای خود بکاهد.
دستورهای خداوند متعال به بانوان در این آیه و آیه بعد با ظرافت و دقت خاصی مطرح گردیده است. ابتدا از سخن گفتن ـ که شروع هر ارتباطی است ـ بحث می کند، که نرم و نازک سخن نگویید و سپس می فرماید: در ارتباط فردی با نامحرم مراقب بوده و خود را در معرض دیدگان مردم قرار ندهید و نماز را به پای دارید و زکات بپردازید.
«بدون شک این یک حکم عام است و تکیه آیات بر زنان پیامبر(ص) به عنوان تأکید بیشتر است؛ درست مثل اینکه به شخص دانشمندی بگوییم: تو که دانشمند هستی، دروغ مگو. مفهومش این نیست که دروغ گفتن برای دیگران مجاز باشد، بلکه منظور این این است که یک مرد عالم باید به صورت مؤکدتر و جدی تری از این کار پرهیز کند.»(26)
و نیز در ذیل همین آیه آورده اند: «و لا تخضعن بالقول» اشاره به کیفیت سخن گفتن دارد و جمله «قلن قولاً معروفا» اشاره به محتوای سخن.»(27)
از جمله مواردی که مؤید این نکته مهم است و حرمت زن مسلمان را به عنوان فلسفه حجاب متذکر می شود، احکام و فروعات فقهی است.
در باب نگاه، بحثی به عنوان نگاه به عکس هست، که فقها فتوا داده اند: نگاه کردن به عکس زن مسلمانی که آشنا و پاکدامن باشد، حرام است، اما اگر متهتّک بوده و اهل نجابت نباشد، نگاه کردن عکس او حرمت ندارد.(28)
آثار حجاب
الف) آثار فردی و شخصی:
مصونیت از مزاحمت
همواره بین فرد باحجاب و دیگران حریمی وجود دارد که حجاب او است و باعث می شود به ندرت مورد اذیت و آزار دیگری قرار گیرد. در تحقیقات میدانی و با استفاده از استقراء نتیجه جالبی در این زمینه به دست آمده و آن این است که مردان و پسران هنگام عبور از کنار زن محجبه، نوعی شرم ناخواسته در وجودشان ایجاد می شود و آنان را از نگاه یا سخن نادرست بازمی دارد. حتی برخی گفته اند: وقتی زن یا دختر باحجاب و عفاف را می بینیم، احساس می کنیم او خواهر و یا مادر ما است و هرگز اجازه برخورد نادرست را به خود نمی دهیم. نکته دیگری که برخی پسران به آن اشاره کرده اند، این است که حجاب ـ و بویژه چادر ـ هیبت خاصی به دختران و زنان می دهد، که آن وقار و هیبت برای مردان نوعی خودباختگی به وجود آورده و شاید هم موجب احساس حقارت در مقابل زنان باشد. هر چه که هست، مردان را از نگاه و سخن نادرست بازمی دارد.
از موارد ذکرشده و دهها مورد دیگر درمی یابیم حجاب نوعی مصونیت و امنیت برای شخص ایجاد می کند و در نتیجه این امنیت، آرامش روحی و روانی ـ که آرزوی دیرینه بشر است ـ ایجاد می شود.
حفظ استعدادها
یکی دیگر از آثار فردی حجاب، حفظ استعدادها است. حجم عظیم استعدادهای بشر نیاز به زمینه مناسب برای رشد و ارتقا دارد. بدیهی است اگر در زندگی افراد، شهوت و خودنمایی و جلوه گری حاکم باشد، به گونه ای که تلاش و کوشش آنان متوجه نمایش بیشتر و ایجاد زمینه های شهوت باشد، دیگر استعدادی بر جای نخواهد ماند، تا در بستر مناسب به فعلیت برسد؛ ولی اگر از هر نعمت الهی به مقدار صحیح استفاده شود، انسان با استعدادهای بالقوه فراوانی روبه رو می گردد که با فراغت بال و انگیزه مندی آنها را کشف کرده و به رشد و شکوفایی می رساند.
آنچه در مجتمعهای آموزشی به وضوح مشاهده می شود، این است که دانش پژوهان و دانشجویان محجبه همواره از فرصتهای خویش بهترین استفاده را می کنند و به جای اتلاف وقت در بازار و بوتیک و مکانهایی که از مظاهر غرب و جلوه گریهای غیر معقول نشان دارد، در خوابگاهها و یا در مراکز هنری و ادبی به دنبال پرورش استعدادها هستند. می نویسند، نقاشی می کنند و در جلوه های گوناگون هنری اثرهای ماندگار بر جای می گذارند.
براستی آیا این آثار برای جامعه مهم نیست و آیا «خیر» که در آیه شریفه آمده است، در این موارد مصداق نمی یابد؟ تنها قدری تأمل در زندگی محجبه های عفیف ما را به مقصد می رساند. دیگر اینکه انسان با نوع پوشش خود، اعتقادات و باورهای خود را به دیگران منتقل می کند و هم برای بیان اعتقادات خود مبلّغ می شود و هم موضع اصلی خویش را به دیگران نشان می دهد. در واقع حجاب نمودی از تفکر فرد است. برخی از محققان در این مورد نوشته اند: «یکی از عوامل شناخت در روانشناسی، بررسی ظاهری و شیوه رفتاری فرد می باشد. انتخاب و گزینش افراد از رنگها و مدلها و چگونگی ترکیب آنها در لباس نشان از قبول باورها و اعتقادات درونی دارد و لباس، موجودی ناطق است که قبل از حرکت لبها ارزشها را منتقل می سازد و سفره ای است از نحوه تفکرات فردی که بروز اجتماعی یافته است.»(29)
بنابراین حجاب افراد، نمود شخصیت دینی و سیاسی و اجتماعی آنان است. آنها قبل از آنکه خود را معرفی کنند، توسط نوع پوشش معرفی شده اند. در کشورهای اروپایی این نوع معرفی بسیار مؤثر و مفید است و بسیاری از افرادی که به داشتن اطلاعاتی در مورد اسلام تمایل دارند، با توجه به نوع حجاب افراد مسلمان از آنها اطلاعات می گیرند و این تبلیغ مؤثری خواهد بود.
اگر به عمق این مطلب بنگریم، ارزش حجاب بر ما مشخص می شود و خواهیم دانست حجاب زیباترین شکل آزادی برای زنان است. همان گونه که حضرت امام خمینی فرموده است: «تجربه کنونی فعالیتهای ضد رژیم شاه نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادی خود را در پوششی که اسلام می گوید، یافته اند.»(30) آری، ورای این پوشش و چادر مضامین والای معرفتی مانند اصول دین پنهان شده و نوع حجاب نمودی از اعتقادات اصیل اسلامی است.
ب) آثار شخصیتی حجاب:
حجاب پیام آور حریت است. فردی که با آزادی و آزادگی برای خویش پوششی را برگزیند و به آن احترام گذاشته و آن را مقدس بپندارد، به یقین «حریّت» در او به اوج رسیده است و این مطلب دقیقا مقابل نظر آنهایی است که حجاب را نوعی بند و قید تلقی کرده و مانعی برای فعالیتهای اجتماعی می دانند.
سخن ما با چنین تفکر و متفکرانی این است که حریت ارزش درونی است و هرگز نمی توان آن را در اعضا و جوارح بررسی کرد. حریت مربوط به روح بشر و از مقوله آرامش و راحتی است که به نسبت روح سنجیده می شوند. حضرت علی(علیه السّلام) در این زمینه می فرماید: «من تَرَک الشهوات کان حُرّا(31)؛ هر کس شهوتها را ترک کند، آزاد و حرّ خواهد بود.»
در واقع شهوتها و آزادیهای بی قید و بند چونان زنجیر محکمی روح و روان آدمی را آزار می دهد و انسان آزاده همت خود را برای ترک شهوتها و زیاده طلبیها مصروف کرده و خود را آزاد می کند.
حجاب و حریت، لازم و ملزوم یکدیگرند. آنچه در این دنیای طوفان زده موجب آرامش قلب آدمی می شود، رضایت خدا است که افراد عفیف و پاک با آرامش کامل می توانند رضایت
الهی را حس کنند. علی(علیه السّلام) می فرماید: «ان اللّه سبحانه یحبّ المتَعفَّف الحییّ التقی الرّاضی(32)؛ خداوند سبحان شخص پاکدامن و باحیا و پرهیزگار و خشنود را دوست دارد.»
ج) آثار اجتماعی:
هر عملی که افراد جامعه انجام می دهند، در نگاه کلان اثر مستقیم در اجتماع دارد، زیرا از خانواده ـ که واحد کوچک اجتماعی است ـ جامعه تشکیل می شود و همان گونه که رفتار فرد در جامعه مؤثر است، اشخاص نیز از اجتماع و قوانین آن تأثیر می پذیرند. حجاب علاوه بر آثار شخصی و شخصیتی، دارای آثار اجتماعی است. جامعه ای که در آن بانوان با حفظ حدود و حقوق دیگران ظاهر شوند و موجب تخریب روح و جسم همنوعان خود نشده و محیط امن و آرامی را برای جوانان فراهم سازند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهد رفت. «اسلام می خواهد مردان و زنان مسلمان، روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند و این یکی از فلسفه های حجاب است.»(33)
اگر زنان جامعه باحجاب باشند، هم مردان از نظر طهارت روح و جسم سالم می مانند و هم در جامعه، سلامتِ خانوادگی ـ که به عنوان یک اصل تربیتی است ـ حفظ خواهد شد و محیط خانواده تحت تأثیر خودنماییهای عده ای از زنان بدحجاب و بی حجاب قرار نمی گیرد و هم مراکز اجتماعی مثل اداره ها و بیمارستانها و ... در کمال سلامت رفتاری خواهند بود و بزهکاریهای اجتماعی به حداقل خواهد رسید.
حضرت امام در مورد فعالیت اجتماعی و اشتغال زنان همیشه این نکته را بیان می کردند که: «فعالیت (اجتماعی، سیاسی) کنید، ولی حدود شرعی ـ از جمله رضایت همسر ـ را رعایت کنید.»(34)
بسیاری از پرونده های ضد اخلاقی، از عدم رعایت حدود شرعی نشأت گرفته است و آمار جنایی ذکرشده همواره زنگ خطری بوده که اندیشه گران تربیتی را نگران می ساخته است.
یکی از آثار اجتماعیِ حجاب، حفظ اجتماع و سلامت اجتماعی خانواده است: بالا رفتن درصد طلاق در کشور ما زنده ترین شاهد این مطلب است. از روزی که حجاب دچار تغییر و تحول شد و آزادیهای تعریف نشده در جامعه ما پا گرفت، سطح طلاق به مقدار نگران کننده ای بالا رفته و میزان ازدواج رو به کاهش نهاده است و این جزء آثار اجتماعی بی حجابی است که جامعه را در درازمدت به ورطه هلاکت می رساند. البته آثار مثبت حجاب و پیامدهای منفی بی حجابی به اینجا ختم نمی شوند.
3. ریشه یابی بی حجابی و بدحجابی در غرب و شرق، بویژه کشورهای اسلامی
* بی حجابی، پدیده ای شوم در غرب و شرق
منشأ بی حجابی و بدحجابی در جوامع گوناگون، متفاوت بوده و تحلیل و بررسی علل این دو پدیده شوم ما را در شناخت و مبارزه با آن یاری می رساند. بحث در این مقوله باید از دو زاویه مورد بررسی قرار گیرد.
ـ بی حجابی در غرب که ارمغان صنعتی شدن کشورهای اروپایی است و در واقع با یک نوع صلاحدید اقتصادی صورت گرفت. به این معنا که جامعه غرب برای استفاده از کار ارزان و کارآیی بیشتر تصمیم گرفت از زنان که تا آن روز تنها خانواده را اداره می کردند و تدابیر عاطفی و تربیتی داشتند، استفاده کند و آنها را به صحنه اقتصاد راه دهد. چنین زنانی برای استفاده از ماشینهای صنعتی و کار در کارخانه ها و کارگاهها نیاز به آزادی جسمی داشتند و اعضا و جوارح آنها باید آزادانه در خدمت صنعت قرار می گرفت. از این رو حجاب را که مانعی بر سر راه فعالیتهای بدنی خویش می دیدند، کنار گذاشتند و تمامی آرمانهای اعتقادی خود را در پای صنعت ذبح کردند.
در واقع انقلاب صنعتی اروپا اولین ثمره اش بدحجابی زنان بود. در این جوامع زن، هویت اصلی خویش را از دست داده و ارزش او به مقدار توانایی جسمی اش در خدمت به اقتصاد بود. واژه هایی مثل همسر، مادر و یارِ همدل و همراه، دیگر قداستی نداشته و همگی جای خود را به واژه «کارگر» دادند.
اما در کشورهای جهان سوم و بویژه کشورهای اسلامی، عدم حجاب پیامد اقتصاد نوین نبود و موضوع، مهمتر از غرب است. یکی از نویسندگان می نویسد:
«استعمارگران اولین قدمی که در مستعمره خود برمی دارند، تهاجم فرهنگی است که برای نابودی فرهنگ ملت مورد ستم می باشد، زیرا تنها چیزی که ملیت مستعمره را از استعمارگر جدا می کند، فرهنگ است. فرهنگ مرز جدایی با دشمن است. فرهنگ است که به یک ملت هویت و شخصیت مستقل می دهد و ...»(35)
بدحجابی و بی حجابی در کشورهای جهان سوم (در حال توسعه) و بویژه کشورهای اسلامی پیامد تهاجم فرهنگی استعمارگران تاریخ بود. حجاب بر اساس اینکه شعار دینی و بیانگر اعتقادات مذهبی بود، و از طرفی هویت ملی یک ملت را نمودار می گرداند، همواره هدف اصلی دشمنان بود.
در واقع دشمنان با رواج بدحجابی به ریشه کن کردن اعتقادات و اندیشه های دینی پرداخته و فرهنگ غیر دینی خود را جایگزین فرهنگ دینی و الهی مردم دین باور می کنند، تا آنان را چونان برده های حلقه به گوش رام کنند و از امکانات انسانی و اقتصادیِ آنان حداکثر استفاده را بکنند.
در همین زمینه مستر همفر، جاسوس استعمار انگلیس در کشورهای اسلامی، به عنوان یک راهکار سیاسی برای پیشبرد اهداف شوم خود نقاط قوت کشورهای اسلامی را شناخته و در صدد تضعیف این ارزشها برمی آید. او در خاطرات سیاسی خود به عنوان یکی از نقاط قوت مسلمانان می نویسد: «زنانشان در حجاب سختی هستند که فساد به آنها راه نمی یابد.»(36)
برای از بین بردن این نقطه قوت سفارش به رواج بدحجابی شده است. او می نویسد:
«باید زنان را تشویق کنیم که عبا (چادر) از سر بیفکنند، زیرا حجاب را خلیفگان بنی عباس رایج کردند و این یک عادت اسلامی نیست ... و آن گاه که زن عبا از سر افکند، جوانان را تشویق کنیم که به سوی آنان بروند تا فساد در میانشان افتد. در ابتدا باید زنان غیر مسلمان عبا از سر بردارند، تا زنان مسلمان نیز سر در پی آنان نهند.»(37)
استعمارگران برای اسلام زدایی و مبارزه با فرهنگ اصیل و ناب اسلامی، مهره های خودباخته را شناسایی کرده و آنان را در پستهای اصلی و کلیدی کشورهای اسلامی قرار می دهند. برای مثال «کمال آتاتورک» برای نابود کردن فرهنگ اسلامی در ترکیه برگزیده شد و رضاخان برای ایران، که مذهب رسمی آن شیعه بود. آتاتورک با تغییر زبان مردم ترکیه به زبان انگلیسی و تغییر پوشش و ارزشها موفق شد از ترکیه، کشوری خودباخته و وابسته بسازد، به گونه ای که امروزه ورود یک بانوی باحجاب و پای بند به باورهای دینی در مجلس ترکیه مورد اعتراض قرار می گیرد.
رضاخان، اگر چه اقدام به کشف حجاب کرد و در برهه ای از زمان به مردم مظلوم ایران و بویژه متدینان ایرانی ظلم بسیاری روا داشت، ولی با روشنگریهای روحانیت و غیرتمندی دین باوران ایرانی، این قانون با شکست مواجه شد و حجاب، همچنان به عنوان فرهنگ والا که نمادی از اندیشه اسلامی ـ انسانی است، در جامعه حاکم شد.(38)
گفتنی است که از دست رفتن اندلس (اسپانیا) تلخ ترین خاطره تاریخ اسلام مربوط به همین توطئه است که به علت اختصار از ذکر آن می گذریم.
4. محدودیت های حجاب و تطبیق با جامعه امروز
حجاب، مرزها و محدودیت ها
بحث در مورد حجاب و عفاف بانوان از دو منظر قابل بررسی است و در واقع محدودیتها با یک نگرش کلی از دو بعد مورد بررسی قرار می گیرند:
الف) آنچه در ارتباط با پوشش و کیفیت آن مطرح می شود، که در رساله های عملیه به طور مفصل در باره آن بحث شده است. در مورد پوشش بانوان همواره ملاکهایی مانند عدم تهییج، عدم جلب توجه نامحرم، نداشتن و اظهار نکردن زینت در مقابل نامحرم و دور بودن از فساد و فتنه ذکر شده است.
برای مثال حضرت امام در پاسخ به پرسشگری که از حدود حجاب اسلامی برای بانوان سؤال می کند، می فرماید: «واجب است تمام بدن زن به جز قرص صورت و دستها تا مچ از نامحرم پوشیده شود و لباسِ مذکور (لباس بلند آزاد و شلوار و روسری) اگر مقدار واجب را بپوشاند، مانع ندارد، ولی پوشیدن چادر بهتر است و از لباسهایی که توجه نامحرم را جلب می کند، باید اجتناب شود.»(39)
و نیز ایشان در رساله و تحریرالوسیله، لباسِ شهرت را حرام دانسته و می فرماید: «اگر لباس، به واسطه داشتن خصوصیتی جالب توجه عموم و انگشت نما باشد، آن را لباس شهرت می گویند.»
بنابراین بانوان باید از هر گونه لباسی که موجب جلب توجه نامحرم شود، بپرهیزند تا عفاف و حجاب داشته باشند. حفظ حجاب و وظایف شرعی، شرط اصلی حضور سالم در جامعه است. امام خمینی فعالیتهای اجتماعی را برای زن ممنوع ندانسته و آموزش نظامی، شرکت در نماز جمعه و جماعت و رانندگی اتومبیل را با حفظ حجاب و حدود شرعی جایز می دانند و سیره عملی ایشان نیز همین بوده است.
نکته دیگر عدم تهییج است. ایشان در جواب کسی که از پوشیدن جوراب ضخیم بدون شلوار و با مشخص بودن حجم بدن و گاه همراه با تهییج می فرماید: «از پوشیدن هر گونه لباس مهیّج باید خودداری نمایید.»(40)
مطلب دیگر در کیفیت حجاب، عدم اظهار زینت است. در تعریف زینت گفته شده است: «هر چه در نظر عرفِ مردم زینت است، زینت محسوب می شود و اظهار آن در برابر نامحرم جایز نیست.»(41) پس اگر بانوان با توجه به موارد ذکرشده، حجاب داشته باشند، مطلوب شریعت است.
ب) آنچه مربوط به ارتباط با نامحرم است، مانند نگاه و صحبت کردن و ...
ملاک گفتگوی بانوان با مردان نامحرم در رساله های عملیه عبارت است از: عدم تهییج نامحرم، عدم خوف فتنه، سخن در حدّ ضرورت و اگر مخاطب جوان باشد، شرایط بیشتری مراعات گردد.
حضرت امام، در باره سخن گفتن با مرد نامحرم می فرماید: «سخن گفتن اگر مهیّج باشد، حرام است و اگر مهیّج نبوده و خوف فتنه هم در کار نباشد، احتیاط مستحب آن است که ترک نماید، مگر در حال ضرورت؛ بویژه اگر مخاطب او جوان باشد.»(42)
و در مورد همکاری و مشارکت اجتماعی زنان در جامعه که لازمه آن ارتباط با مردان است، امام می فرماید: «با رعایت وظایف شرعیه در امور مذکور مانع ندارد، ولی از اختلاط و تماس زیاد با نامحرم اجتناب شود.»(43)
حضرت امام در مورد نگاه به نامحرم پس از ذکر موارد جواز (برای مردان صورت و دستها تا مچ و برای زنان قرص صورت و دستها تا مچ بدون زینت و آرایش) به 3 نکته اساسی اشاره می کنند و آن، این است که با قصد لذت نباشد و نیز زینتهای زنان آشکارا نباشد و فسادی در پی نیاورد.
اکنون که محدوده ارتباط با نامحرم و حجاب و عفاف مطرح شد، درمی یابیم حضور در صحنه های مختلف سیاسی ـ اجتماعی و هنری ـ فرهنگی با توجه به موارد و شرایط ذکرشده، منع نشده است و اگر گفته عالمان و فقهای دینی، مورد عمل قرار گیرد، این حضور بسیار ضروری و مفید خواهد بود.
برای مثال حضور خانمهای هنرمند در فیلم و تأتر و بسیاری دیگر از امور هنری اگر با حفظ حدود و وظایف شرعی باشد، یعنی حجابِ بانوی هنرمند مطابق با الگوی مطرح شده در دین باشد و نحوه سخن گفتن و نگاه کردن به همکار هنرمندش که نامحرم است، در حدّ شرع باشد، یعنی فساد شخصی و اجتماعی ایجاد نکرده و نیز در حد ضرورت باشد و حریمها و حُرمتها حفظ گردد و از سوی دیگر فتنه خیز نباشد، جایز خواهد بود.
از آن جهت که بسیاری از مطالب و ارزشهای جامعه بشری با زبان و بیان زن بهتر تبیین می شود و بانویی که خود، تندیس احساس است، می تواند مباحث عاطفی و احساسی را زیباتر بیان کند، حضور این قشر عظیم جامعه در عرصه فرهنگ ضروری است. اگر این حضور، متعهدانه و دین باورانه باشد، هرگز با شکست هویتی و دینی مواجه نخواهیم شد. حضرت علی(علیه السّلام) می فرماید: «الهالکُ مَنْ هلک دینُهُ و الحَریبُ مَنْ حرب دینُه(44)؛ آن کس که دینش از بین رود، نابود است و غارت زده کسی است که دینش به غارت برود.»
حضرت امام بارها در مورد نحوه حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سخن گفته است و ملاک را داشتن پوشش اسلامی و تطابق با موازین و احکام شرعی می داند و آن گاه که از حجاب زنان و شرکت در فعالیتهای گوناگون سخن به میان می آید، می فرماید: «زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است، به ستوه آمده اند و به اسلام پناهنده شده اند.»(45)
صدا و سیما و دیگر هنرهای نمایشی هرگز برای زن ممنوع نشده است؛ آنچه مورد نهی قرار گرفته است، حضور غیر انسانی و ضد اسلامی است. چنانچه حضرت امام در زمینه سینما و فیلمهای ساخته شده می فرماید:
«ما با سینماهایی که برنامه های آنها فاسدکننده اخلاق جوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامی باشد مخالفیم، اما با برنامه هایی که تربیت کننده و به نفع رشد سالم اخلاقی و عامی جامعه باشد، موافق هستیم.»(46)
دین مبین اسلام همواره دعوتگر زن به سوی کمال و رشد و بالندگی است. آنچه با دین اسلام سازگاری ندارد، حضور بی پروا و بی قید و بند زن در جامعه است، زیرا این حضور بستر مناسبی برای رشد زمینه های ضد ارزشی و ضد اخلاقی خواهد شد و تأکید بر حجاب و عفاف بهترین راه برای پاکسازی جامعه و ساختن جامعه ای سالم است.
یکی دیگر از موارد حضور بانوان در اجتماع، ورزش بانوان است. ورزش یکی از امور لازم برای انسانهایی است که طالب سلامت جسمی و روحی هستند، اعم از مرد و زن، ولی در نوع ورزش و کیفیت آن باید بحث و بررسی صورت گیرد. به واقع ورزشی که با اصول و مبانی دینی و فرهنگی جامعه تضاد و یا تقابل داشته باشد، هرگز مطلوب نخواهد بود. از این رو پس از انقلاب برخی از ورزشهایی که هویت انسانی و الهی بشر را خدشه دار می کردند، حذف شدند. در باره ورزش بانوان نکته قابل ذکر این است که اگر ورزش با موازین دینی ما مثل حجاب و عفاف و حرمت زن منافات نداشته باشد و موارد و محدوده ها مراعات شود، هیچ گونه ممنوعیتی برای آن وجود ندارد.
جایی که نامحرم نباشد و تجهیزات صوتی و تصویری که گاه باعث هتک حرمت می گردند، به گونه ممیزی و نظارت شده، وجود داشته باشد و ورزش مورد نظر با جنس زن و لطافت و ظرافت طبیعی او مخالفت نداشته باشد، حرام نبوده و جایز است. دین، مجموع نگر و نظام گر است و هرگز ورزش اسلام از احکام و علم کلام و ... جدا نبوده و تمامی موارد با توجه به نظام اسلامی باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. ورزش هایی که هویت انسانی زن را نابود می کند و حدود الهی در آنها مورد هتک و تجاوز قرار می گیرد و حجم بدن و زینت های ویژه زن را آشکار می کند، هرگز مطلوب اسلام نخواهند بود.

پی نوشت ها :
1ـ مفردات راغب، ص108.
2ـ علی اکبر قریشی، قاموس قرآن، ج2، ص103.
3ـ فصلت، آیه 5.
4ـ احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج1 و 2، ص234.
5ـ مفردات راغب، باب العین.
6ـ نور، آیه 60: و خودداری کردن پیرزنان از آشکار کردن زینتها بهتر است.
7ـ نور، آیه 32: آنان که استطاعت زناشویی ندارند، باید پاکدامنی پیشه کنند.
8ـ نساء، آیه 6.
9ـ طریحی، مجمع البحرین، ج2، ص208.
10ـ فرهنگ جامع نوین، ج3 و 4، ص1021.
11ـ قیامت، آیه 5: بلکه انسان می خواهد آزاد باشد و گناه کند.
12ـ صحیفه نور، ج19، ص121.
13ـ آیت اللّه جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص425.
14ـ علامه محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج77، ص76.
15ـ نهج البلاغه، خ214.
16ـ زن در آینه جلال و جمال، ص426.
17ـ نور، آیه 31.
18ـ نساء، آیه 19.
19ـ زن در آینه جلال و جمال، ص369.
20ـ احزاب، آیه 59.
21ـ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج17، ص427 و 428.
22ـ نور، آیه 60.
23ـ علامه محمدحسین طباطبایی، التفسیر المیزان، ج15، ص243.
24ـ محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج6، ص359، حدیث 12823.
25ـ احزاب، آیه 32.
26ـ تفسیر نمونه، ج17، ص290.
27ـ همان، ص289.
28- حریم عفاف، ص40.
29ـ مریم بهزادپور، ابعاد شخصیتی و وجودی زن، ص203.
30ـ صحیفه نور، ج2، ص259.
31ـ میزان الحکمة، ج2، ص352.
32ـ غررالحکم، ج2، ص501.
33ـ تفسیر نمونه، ج14، ص444.
34ـ امیررضا ستوده، پا به پای آفتاب، ج1، ص173.
35ـ حریم عفاف، ص47.
36ـ احسان قرنی (مترجم)، خاطرات سیاسی مستر همفر، دستهای ناپیدا، ص63.
37ـ همان، ص71 و 72.
38ـ در کتاب انقلاب مشروطه ایران مشروح این واقعه ذکر شده است.
39ـ محمد وحیدی، احکام بانوان، ص37.
40ـ استفتائات، حضرت امام.
41ـ احکام بانوان، ص19.
42ـ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج2، کتاب النکاح، مسأله 29.
43ـ استفتائات امام خمینی.
44ـ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج1، ص476.
45ـ صحیفه نور، ج22، ص161.
46ـ همان، ج2، ص259.

برگرفته از : پیام زن :: بهمن 1378، شماره 95 و 96

 

پنج شنبه 6/9/1393 - 15:35
حجاب و عفاف

حفظ حجاب، مقدمه‏ای بر حفظ عفاف

معنای حجاب
حجاب برای زن، به معنای ذلت نیست؛ بلکه به معنای عصمت و حفظ زن است و نه فقط عصمت و حفظ زن، بلکه عصمت و حفاظت زن و مرد هر دوست. حجاب به معنای چادر نیست؛ اما چادر در نزد ما ایرانی‏ها که زن‏های ما از قدیم داشتند، بهترین نوع حجاب است؛ بدون چادر هم حجاب ممکن است. حجاب به معنای پوشیدن سالم [است]؛ نه پوشیدنی که از نپوشیدن بدتر است. به تعبیرروایات، پوشیده عریان که در عین پوشیدگی، مثل انسان برهنه و عریان است. آن پوشیدن، به درد نمی‏خورد؛ حجاب نیست؛ پوشیدن سالم که سر و مو و گردن و بدن و تمام سر تا پای بدن زن را پوشانده باشد؛ البته صورت و دو دست را بسیاری فقها مستثنا می‏دانند؛ البته در مواردی که صورت بدون آرایش و ساده باشد؛ این هم معنای حجاب.
البته زن‏های ایرانی، روش چادر را پیدا کرده‏اند که بسیار هم روش خوبی است و هم زیباست و منافی با زیبایی زن نیست و هم حجاب حافظ کامل است. به هر حال، حجاب را چه به شکل ایرانی، چه به شکل عربی، چه به شکل کشورهای دیگر که در هر یک از کشورهای اسلامی زن‏ها یک جور حجاب خود را حفظ می‏کنند، هر جوری که حجاب حفظ بشود، این نظر اسلام، تأمین شده است، این، یکی از پیش‏گیری‏های اسلام است.1
اسلام در باب حجاب، پوشش را معین نکرده است؛ مقصود را معین کرده است. مقصود این است که دیدار زن و مرد و ملاقات طبیعی آنها، به صورت روزمره، تبدیل به یک عامل تحریک نشود و این، هدف اسلام است.
در کشورهای اسلامی، خانم‏هایی هستند که مقیدند حجاب شرعی را که آیات قرآن به آن ناطق است، رعایت کنند؛ ولی شما ببینید همه آنها یک نوع رعایت می‏کنند؛ متدین‏ها و مقیدهایشان را می‏گویم؟ در کشورهای شمال آفریقا حجابی دارند که شما اصلاً با آن آشنا نیستید؛ در کشورهای شرقی، یعنی هند و پاکستان، حجابی دارند که باز هم شما با آن آشنا نیستید. اینها هم ناشی از همان شرایط فرهنگی و اجتماعی است.2
حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست
مسئله حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست. اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد، این، یک برداشت کاملاً غلط است. مسئله حجاب به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی‏قید و شرط زن و مرد در جامعه است؛ زیرا آمیزش و اختلاط بی‏قید و شرط، هم به ضرر جامعه و هم به ضرر زن و مرد، به خصوص به ضرر زن است.3
حجاب و عفت
همیشه ما در طول زمان هر وقت گفتیم حجاب و عفت، عده‏ای گفتند آقا حجاب به عفت چه کار دارد؛ خیلی‏ها حجاب دارند؛ عفت ندارند؛ خیلی هم عفت دارند؛ حجاب ندارند. در طول زمان، هر وقت ما این حرف را می‏گفتیم،... بعضی این را می‏گویند؛ در حالی که این، حرف درستی نیست. عفت یک چیز است؛ حجاب یک چیز دیگر؛ اما عفت، آن چیز غیرقابل دسترسی و غیرقابل تأثیرپذیری و آن صخره آسیب‏ناپذیر در انسان نیست؛ مثل همه خلقیات و خصلت‏های انسانی، در معرض تهاجم قرار می‏گیرد. یکی از چیزهایی که می‏تواند آن را از تهاجم به دور بدارد و عفاف زن و طهارت او و تقوای او و حالت پرهیز و عصمت را در او نگه دارد، نداشتن معاشرت نامناسب در محیط زندگی و محیط کار و محیط جامعه است. معاشرت نامناسب، یعنی معاشرتی که در او جهات فرهنگی و اخلاقی خاص رعایت نشده باشد. آن چیزی که می‏تواند به این نگه‏داری و مصون‏سازی و جداسازی کمک کند، حجاب است. بهترین چیز، حجاب است؛ حجاب از طرف زن و حجاب از طرف مرد. حجاب مرد هم نگاه نکردن است: حجاب، یعنی مانع؛ یعنی فاصل در زن.4
از نظر غرب و فرهنگ غربی، یکی از ارزش‏هایی که برای زن متصور است، این است که با وجود خود و با شخصیت خود، وسایل التذاذ و بهره‏مندی دیگران را فراهم آورد؛ لذا وقتی ما بر اساس فرهنگ اسلامی اعلام می‏کنیم که اسلام برای معاشرت زن و مرد، محدودیتی قائل شده و معاشرت بی‏قید و شرط زن و مرد را جایز ندانسته، ما را متهم می‏کنند که شما به زن اهانت می‏کنید؛ در حالی که اهانت آن چیزی است که در فرهنگ غرب نسبت به شخصیت زن دیده می‏شود.5
این مسئله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه عفاف در این بین، سالم نگه داشته شود. اسلام به مسئله عفاف زن اهمیت می‏دهد؛ البته عفاف مرد هم مهم است. عفاف، مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند؛ منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی، می‏تواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است. شما امروز هم که در دنیا نگاه کنید، می‏بینید یکی از مشکلات زنان در دنیای غرب، به خصوص در کشور ایالات متحده امریکا، همین است که مردان با تکیه به زورمندی خودشان، به عفت زن تعدی و تجاوز می‏کنند. آمار منتشر شده از سوی مقامات رسمی خود آمریکا را من دیدم که یکی مربوط به دادگستری آمریکا و یکی هم مربوط به یک مقام دیگری بود. آمارها واقعاً وحشت‏انگیز است؛ در هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف در کشور آمریکا صورت می‏گیرد! ببینید چقدر مسئله عفت مهم است.6

پی نوشت ها :
1. از سخنان رهبر معظم انقلاب در یکی از خطبه‏های نماز جمعه، 17/5/65.
2. بیانات رهبر معظم انقلاب در مصاحبه با مجله شاهد بانوان، 28/2/67.
3. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار گروهی از خواهران پزشک سراسر کشور، 26/10/68.
4. بیانات رهبر معظم انقلاب در سمینار نقش زن در جامعه، 11/12/64.
5. بیانات رهبر معظم انقلاب در کنگره بین‏المللی زن و انقلاب، جهانی اسلام 17/11/66.
6. اجتماع خواهران در ورزشگاه آزادی به مناسبت جشن میلاد کوثر، 30/7/76

 

پنج شنبه 6/9/1393 - 15:34
حجاب و عفاف

عفاف جامعه در پرتو حجاب

زن مظهر جمال و زیبایی و عفاف است و مرد مظهر شیفتگی و مجذوب شدن از آن جهت فرهنگ غنی و ارزشمند اسلام پوشش و حجاب را برای بانوان لازم دانسته است و حجاب را حافظ ارزش های والای معنوی زنان در برابر مردان قرار داده و در طول تاریخ او را از فساد و تباهی و افتادن در دام شهوت پرستان خودپرست نگهداری نموده است.
نگاه شهوت آمیز مردان به زنان و بالعکس از جمله امور نکوهیده ای است که پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن را به شدت منع می کرد و آن را حرام می دانست همان طوری که فرمود: «النظر سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فی قلبه ». (1) نگاه شهوت آمیز [همراه با لذت جنسی] تیر زهراگینی است که از سوی شیطان به سوی طعمه خویش رها می گردد، پس هر کس به خاطر ترس از خدا نگاه با شهوت را ترک کند خداوند ایمانی به او خواهد بخشید که شیرینی و اثرش را در دلش خواهد دید.
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در حجة الوداع هنگامی که آن زن جوان خثعمی به حضورش آمد تا چند پرسش داشته باشد در آن هنگام فضل بن عباس همراه بود زن وقتی سؤال هایش را مطرح نمود پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به هنگام پاسخ دادن متوجه شد بین آن زن و فضل نگاهی رد و بدل گردید و زن عوض اینکه مطالب آن حضرت را گوش کند به فضل که جوان زیبا و نورسی بود متوجه شده در آن وقت رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دست خود را به طرف فضل بن عباس دراز کرد و صورت او را به طرف دیگر برگرداند و فرمود فخشیت ان یدخل بینهما الشیطان... (2) ; در نگاه زن جوان و مرد جوان می ترسم شیطان قدم نهد و سبب انحراف آنان گردد.
دانشمندان و علمای بزرگ برای لزوم حجاب به قرآن و احادیث و اجماع و عقل استدلال کرده اند و حدود پوشش را برای مردان و زنان به صورت روشن بیان داشته اند، ما در این نوشتار کوتاه از آن جهت که زن را عنصر اولیه صلاح و رستگاری جامعه می دانیم و بر آن اعتقادیم که اگر رستگاری و فلاح در این قشر عظیم حاکم شود رستگاری و عاقبت بخیری مردان را بدنبال دارد و بعکس خدای ناکرده چنانچه زنان جامعه فاسد و تباه شدند مجالی برای اصلاح مردان باقی نخواهد ماند. حال به بخشی کوتاه در باره حجاب و پوشش زن می پردازیم.
قرآن و مساله حجاب
قرآن در باره حجاب می فرماید: «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن الا لبعولتهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن ... و توبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون » (3) ; به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را [از نگاه هوس آلود]فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند و اطراف روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان و با پدرشوهرانشان و یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان هم کیششان و .... همگی به سوی خداوند باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید.
و در جای دیگر آمده است: «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفورا رحیما» (4) ; ای پیامبر به همسران و دختران خویش و دیگر زنان مؤمنان بگو که جلبابها (روسریها)ی خویش را بر خود فرو افکنند این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند به [احتیاط] نزدیکتر و خداوند آمرزنده و مهربان است.
فقهاء اسلام گفته اند: دو آیه فوق بر وجوب پوشش و حجاب برای زنان دلالت دارد. آنان نیز به آیات (60 تا 61) سوره نور تمسک کرده اند و آن آیات را دلیل پوشش برای زنان دانسته اند همان طوری که روایاتی را مستند خویش قرار داده اند، در اینجا به یک حدیث اکتفا می کنیم.  پوشش فاطمه(علیها السّلام) در محوطه منزل در برابر بیگانه
جابربن عبدالله انصاری می گوید: به همراه رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودم آن حضرت اراده کرد به خانه دخترش فاطمه(علیها السّلام) برود چون به درب خانه فاطمه(علیها السّلام) رسید با دست مبارکش درب را فشار داد و فریاد برآورد: السلام علیکم.
دختر گرامی پیامبر جواب داد: علیک السلام یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
آنگاه پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اجازه ورود به منزل گرفت و فرمود: ادخل انا و من معی (آیا من و کسی که همراه من است داخل منزل شویم). در آن وقت فاطمه(علیها السّلام) فرمود: پدر جان چیزی بر سر ندارم، رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: یا فاطمة خذی فضل ملحفتک فقنعنی بها راسک; فاطمه جان با قسمتهای اضافی روپوش خودت سرت را بپوشان. پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دوباره اجازه گرفت فاطمه(علیها السّلام) پرسید: چه کسی با شماست، پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: جابر، آنگاه من به همراه پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) داخل خانه زهرا(علیها السّلام) شدم.
جابر می گوید: چهره زهرا(علیها السّلام) همانند شکم ملخ زرد شده بود، پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسید: دخترم چرا چنین هستی، جواب داد: از گرسنگی است.
پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دعا فرمود: اللهم مشبع الجوعة و دافع الضیعة، اشبع فاطمة بنت محمد; ای خدایی که سیرکننده گرسنه و بوجود آورنده محصولات هستی فاطمه دختر محمد(صلی الله علیها) را سیر گردان.
جابر ادامه می دهد سوگند به خدا دعای پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مستجاب گردید. پس از دعای آن حضرت چهره زهرا(علیها السّلام) گلگون گردید مثل اینکه خون را در حال حرکت در زیر پوست صورت می دیدم و زهرا(علیها السّلام) از آن پس گرسنه نماند. (5)
پس از عموم آیه شریفه (31 نور) و دیگر آیات استفاده می شود که پوشش برای زنان امری مسلم است و کسی نمی تواند آن را انکار کند، از سوی دیگر سیره فاطمه اطهر(علیها السّلام) در برخورد با جابر بن عبدالله انصاری(ره) بالاترین شیوه تبیین حکم الهی است که حضرت بدان عمل می کند و وظیفه دیگر زنان را در برابر مردان غیر محرم و بیگانه نشان می دهد. برخورد فاطمه(علیها السّلام) با جابر که شخص مؤمن و مورد اعتماد رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است در محیط خانه خویش چنین است مسلم زنان متعهد در حفظ خود در داشتن پوشش صحیح در جامعه (کوچه و بازار و ادارات و ...) وظیفه ای سنگین تر دارند.
پوشش زنان در برابر خویشاوندان
احمد بن ابی نصر بزنطی از یاران عالیقدر امام علی بن موسی الرضا(علیه السّلام)  است می گوید از آن حضرت پرسیدم: آیا برای مرد جایز است که به موهای خواهر زنش نگاه کند؟ حضرت فرمود: نه مگر اینکه سالخورده و پیر و از کار افتاده باشد. عرض کردم: پس خواهر زن با بیگانه چه فرق می کند یعنی هر دوی اینها یکی هستند؟! حضرت فرمود: بلی یکی هستند. پرسیدم: [در مورد سالخورده] چقدر برای من جایز است نگاه کنم؟
فرمود: به موی او و ذراع (از انگشت تا آرنج) او می توانی نگاه کنی. (6)
قسمت آخر روایت مربوط به سالخورده و پیرزن از کار افتاده است همان طوری که صاحب وسائل مرحوم شیخ حر عاملی بر آن تصریح نموده است.
نقش «حجاب» در سلامت عمومی
در جامعه ای که زن و مرد هر کدام کار متعلق به خویش را انجام دهد و اختلاط و معاشرت بی مرز در آن وجود نداشته باشد زنان غیر متعهد خودنمایی ننمایند و مردان شهوتران هم با چشمان صیاد خویش به دنبال طعمه نگردند، در آن جامعه آرامش روحی و روانی بر زن و مرد حاکم خواهد شد، و ثبات و استحکام ویژه ای بر خانواده آن سایه خواهد افکند، و روز بروز بر تعداد پیوند ازدواج ها و زناشوییهای مشروع و قانونی افزوده خواهد گردید که نتیجه آرامش اجتماعات کوچک، آرامش و سعادت جوامع بزرگ انسانی خواهد شد. پس پوشش صحیح بالاترین نعمت الهی است که خداوند بر زنان ارزانی داشته و بر آنان لازم شمرده است.
رسول گرامی اسلام روزی در جمع یاران خویش که در مسجد نشسته بودند، پرسید: بهترین چیز برای زنان چیست؟ کسی نتوانست پاسخ آن حضرت را بدهد. علی(علیه السّلام)  به خانه آمد پرسش پیامبر و ناتوانی یارانش را در پاسخ به آن حضرت بازگو کرد. فاطمه زهرا(علیها السّلام) فرمود: خیر لهن ان لا یرین الرجال و لایرونهن، فاخبره بذلک فقال(صلّی الله علیه و آله و سلّم) له: من علمک هذا؟ قال(علیه السّلام) : فاطمة. قال(صلّی الله علیه و آله و سلّم):انها بضعة منی; (7) بهترین چیز برای زنان این است که به مردان نگاه نیندازند و مردان نیز به آنها نظر نکنند. امیرمؤمنان(علیه السّلام)  به مسجد برگشت و آن را برای پیامبر و مردم بازگو کرد. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسید: از کجا آموختی؟ علی(علیه السّلام)  گفت: این پاسخ فاطمه است. در آن هنگام پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: فاطمه پاره تن من است.
حدود پوشش بانوان از دیدگاه فقهاء اسلام
بسیاری از فقهاء شیعه و اهل سنت بعد از اعتماد بر ظهور آیات گذشته و تصریح روایات در مورد وجوب پوشش ادعای اجماع و اتفاق نموده اند و ذیل تفسیر آیات سوره نور و احزاب حدود و مقدار پوشش را برای زنان مشخص نموده اند. در اینجا به بیان برخی از نظریات فقهاء می پردازیم:
ابن رشد فقیه و فیلسوف معروف اندلسی می نویسد: عقیده اکثر علماء بر این است که بدن زن جز چهره و دو دست تا مچ عورت (8) است، ابوحنیفه معتقد است: قدمین نیز عورت شمرده نمی شود لکن ابوبکر بن عبدالرحمان بن هشام بر این باور است که تمام بدن زن بلا استثناء عورت است. (9) در الفقه علی مذاهب الخمسه آمده است: علماء اسلام اتفاق نظر دارند که بر هر یک از زن و مرد لازم است آنچه را در خارج نماز باید بپوشد در حال نماز هم باید بپوشد سپس می گوید: به عقیده علماء شیعه امامیه بر زن در حال نماز همان قدر از بدن را واجب است بپوشاند که در غیر نماز باید از نامحرم بپوشد. (10)
فقهاء اسلامی در دو موضع از کتاب های فقهی خود وجوب حجاب و حدود پوشش را برای بانوان مطرح نموده اند.
الف- در بحث پوشش در حالت نماز (بحث ساتر)
ب- در بحث نگاه کردن مرد به زن نامحرم و یا عکس آن
علامه حلی(ره) می فرماید: جمیع بدن زن عورت است جز چهره او به اجماع همه علماء، در همه شهرها جز ابوبکر بن عبدالرحمان بن هشام که تمام بدن زن را عورت دانسته است. سخن او به اجماع فقهاء مردود است. زیرا از نظر علماء ما (شیعه) دو دست تا مچ نیز مانند چهره است و عورت نخواهد بود. مالک بن انس و شافعی و اوزاعی و سفیان ثوری در این جهت با علماء شیعه هم عقیده اند، ابن عباس در تفسیر کلام خدا: «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» وجه و کفین را با هم استثنا نموده است. (11)
در پایان باید گفت: فقهاء اسلامی در دو موضع از کتاب های فقهی خود وجوب حجاب و حدود پوشش را برای بانوان مطرح نموده اند.
الف- در بحث پوشش در حالت نماز (بحث ساتر)
ب- در بحث نگاه کردن مرد به زن نامحرم و یا عکس آن امام خمینی(ره) در این دو باب فرموده اند:
1- عورت زن در نماز همه بدن اوست که شامل سر و موی ها می گردد و فقط صورت (به مقداری که باید در وضو باید شسته شود) و دست ها تا مچ و پاها تا ابتداء ساق مستثنی شده سپس فرموده اند: از آن مقداری که استثناء شده واجب است مقدار بیشتری را پوشاند تا یقین به پوشش مقدار واجب پیدا شود. (12)
2- نگاه کردن مرد به زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها اگر با قصد لذت باشد حرام است و اگر بدون قصد لذت باشد مانعی ندارد. (13) 

پی نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج 104، ص 38، ح 34، ب 33.
2- فتح الباری، ج 4، ص 439 تا 442. حدیث ایام حج صادر گردیده و احکام دیگری در مورد محرم استفاده می شود و لکن قدر مسلم حرمت نگاه با شهوت از سوی مرد به زن و بعکس می باشد، و جواز نگاه به صورت زن بدون ریبه همان طوری که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نگاه کرد و عمل پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نسبت به فضل بن عباس نشانگر حرمت نظر به زن با لذت می باشد; باید توجه داشت این روایت را کتب اهل سنت نقل کرده اند و اصل حدیث هم مرفوعه می باشد.
3- سوره نور آیه 31.
4- سوره احزاب آیه 59.
5- فروع کافی، ج 5، ص 528، ح 5; وسائل الشیعه، ج 20، ب 120، ص 216، ح 25463. (چاپ آل البیت); مسالک الافهام، فاضل جواد کاظمی، ج 3، ص 275.
6- وسائل الشیعه، ج 20، باب 107، ص 199، ح 25420 (چاپ آل البیت); سالته عن الرجل یحل له ان ینظر الی شعر اخت امراته؟ فقال(علیه السّلام)  لا الا ان تکون من القواعد...
7- وسائل الشیعه، ج 20، ص 67، ح 25054 (چاپ آل البیت); بحارالانوار، ج 43، ص 54، ح 48; احقاق الحق، ج 10، ص 257.
8 - منظور از واژه عورت «آسیب پذیر» و یک اصطلاح در فقه است.
9- بدایة المجتهد، ابن رشد، ج 1، ص 111.
10- الفقه علی مذاهب الخمسة، محمد جواد مغنیه، ص 113.
11- تذکرة الفقهاء، ج 2، ص 446، م 108.
12- تحریر الوسیله، ج 1، ص 129، م 3.
13- رساله توضیح المسائل، احکام نگاه کردن، م 2433.

برگرفته از : کوثر ؛ آبان 1376، شماره 8

 

پنج شنبه 6/9/1393 - 15:33
حجاب و عفاف

حجاب ، نشانه عظمت زن

حجاب نماد عفاف، تواضع و ارزش دهنده به شخصیت والای زن محسوب می‌شود. با اندكی تدبر در آیات قرآن فلسفه حجاب را به گونه ای صریح می‌بینیم و درمی یابیم كه احترام و حرمت زن، فلسفه حقیقی و یا یكی از فلسفه‌های حجاب است. به راستی اگر معرفت انسان به شریعت و تعالیم دینی بالارفته و قرآن را كه آیین نامه سعادت و كمال بشر است درك كند، به عظمت حجاب پی برده و می‌فهمد بدحجابی و بی حجابی ثمره عدم معرفت و شناخت حقیقی جایگاه زن در هستی است. خداوند در آیه 31 سوره نور حكم حجاب را به گونه ای صریح و آشكارا مطرح نموده و علاوه بر ظرافت‌های خاصی كه در نوع پوشش زنان وجود دارد، اشخاص محرم را نیز ذكر می‌كند تا نامحرم‌ها بازشناسانده شوند و در پایان فلسفه پوشش بیان شده است كه زینت ها و زیبایی‌های زنان در مقابل نامحرم آشكار نشود، تا آنها مورد توجه نگاه‌های ناپاك قرار نگیرند و احترام آنان حفظ گردد.

در آیه دیگر حرمت و شخصیت زن به عنوان فلسفه حجاب مطرح می‌شود: «ای پیامبر به زنان ودخترانت و زنان مومن بگو، پوشش خود را بر خود فرو پوشند. این برای آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.» (احزاب، آیه 59) در این آیه زنان و دختران پیامبر و زنانی كه همسر مردان مومن هستند از دیگر زنان جامعه آن روز جدا می‌شوند و حكم حجاب برای این زنان محترم آورده می‌شود. از ظاهر آیه می‌توان دریافت كه حجاب به خاطر احترام و حرمت زنان بوده و مقام آنان به قدری والاست كه باید از طریق حجاب شناخته شوند؛ مبادا مانند زنان كفار مورد اذیت و آزار قرار گیرند. این دسته از زنان به خاطر اعتقادات و باورهای دینی، دارای ارزش و مقامی افزون از دیگران هستند و حرمت آنها باید مورد شناسایی قرار گیرد.

امام خمینی(ره) پیام آور ارزش های الهی درباره حجاب و عفاف می‌فرماید: «توجه داشته باشید حجابی كه اسلام قرار داده است برای حفظ ارزش‌های شماست. هرچه را كه خدا دستور فرموده است- چه برای مرد و چه برای زن- برای این است كه آن ارزش‌های واقعی كه اینها دارند و ممكن است به واسطه وسوسه‌های شیطانی یا دست‌های فاسد استعمار پایمال شوند این ارزشها زنده بشوند.»حجاب علاوه بر آثار شخصی و شخصیتی، دارای آثار اجتماعی است. جامعه ای كه در آن بانوان باحفظ حدود وحقوق دیگران ظاهر می‌شوند و موجب تخریب روح و جسم همنوعان خود شده و محیط آرام وامنی را برای جوانان فراهم سازند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهد رفت. اگر زنان جامعه با حجاب باشند، هم مردان از نظر طهارت روح و جسم سالم می‌مانند و هم در جامعه، سلامت خانوادگی حفظ خواهد شد و محیط خانواده تحت تاثیر خودنمایی‌های عده ای از زنان بدحجاب و بی حجاب قرار نمی گیرد و هم مراكز اجتماعی مثل اداره‌ها و بیمارستان‌ها و... در كمال سلامت رفتاری خواهند بود و بزهكاری‌های اجتماعی به حداقل خواهد رسید.
حضرت امام خمینی(ره) در مورد فعالیت اجتماعی واشتغال زنان همیشه این نكته را بیان می‌كردند كه: «فعالیت اجتماعی، سیاسی كنید ولی حدود شرعی از جمله رضایت همسر را رعایت كنید.» بسیاری از پرونده‌های ضداخلاقی از عدم رعایت حدود شرعی نشأت گرفته است و آمار جنایی ذكر شده همواره زنگ خطری بوده كه اندیشه‌گران تربیتی را نگران می‌ساخته است. یكی از آثار اجتماعی حجاب، حفظ اجتماع و سلامت اجتماعی خانواده است، بالارفتن درصد طلاق در كشور ما زنده ترین شاهد این مطلب است. از روزی كه حجاب دچار تغییر و تحول شد و آزادی‌های تعریف نشده در جامعه ما پا گرفت، سطح طلاق به مقدار نگران كننده‌ای بالارفته و میزان ازدواج رو به كاهش نهاده است و این جزء آثار اجتماعی بی حجابی است كه جامعه را تهدید می‌كند.از این حیث حجاب و عفاف ضامن بقا و استمرار زندگی فردی و اجتماعی افراد است .جامعه‌ای كه در آن حجاب به عنوان یك گوهر ارزشمند شناخته شود دیگر جامعه‌ای آسیب پذیر به لحاظ فرهنگی نیست و ضد فرهنگهای غربی نمی‌توانند در چنین جامعه‌ای مانور دهند.

در خصوص ترویج حجاب و ممانعت از رواج پدیده بی حجابی و بد حجابی باید نقش خانواده را به صورتی كامل و پررنگ در نظر گرفت.نهاد خانواده مهم ترین نقش را در تعالی فرد و اجتماع ایفا می‌كند.از هم گسیختگی‌های اجتماعی و اخلاقی در غرب تحت تاثیر دور بودن بسیاری از افراد در نهاد خانواده صورت می‌گیرد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته در همه كشورهای دنیا، گسست خانواده مترادف با گسست فرد است و خانواده ای كه از هم گسیخته یا نیمه گسسته باشد و تربیت فرد در آن به خوبی صورت نگیرد می‌تواند مولد بحرانهای پایدار در جامعه باشد. به عبارت بهتر تربیت فرد و جامعه از یكدیگر جدا نیست و آنچه در خانواده و در طول حیات فرد می‌گذرد تاثیر بسزایی در استحكام پایه‌های تربیتی اجتماع دارد. همین قاعده كلی ایجاب می‌كند كه اهمیت ویژه‌ای برای نهاد خانواده قائل شویم.
از این حیث خانواده‌ها و والدین باید نقش مهم خود در تربیت فرزندانشان را دریافته و در این خصوص همه توان خود را به كار گیرند. متأسفانه سهل گیری و بی توجهی برخی خانواده‌ها سبب شده است تا بسیاری از ضد ارزشها در همان فضای خانواده به ارزش تبدیل شده و خود را در ناملایمات و ناهنجاری‌های اجتماع نشان دهد.خانواده‌ها نقش بسیار مهمی در خصوص مقابله با بدحجابی بر عهده دارند. خانواده‌های گرامی باید در یابند كه بسیاری از تبلیغاتی كه غرب تحت عنوان «لزوم آزادی كامل افراد به لحاظ پوشش »و... ارائه می‌دهد نسخه‌هایی است كه در خود غرب نیز پاسخ نداده و امروز فساد و بی بند و باری عمومی در ایالات متحده آمریكا و بسیاری از كشورهای اروپایی قابل مشاهده است.

برگرفته از : روزنامه رسالت، شماره 7266 به تاریخ 26/2/90، صفحه 7

 

پنج شنبه 6/9/1393 - 15:33
حجاب و عفاف

معیارهای اسلامی پوشش زنان و الگوی مصرف آن (1)

مقوله پوشش و لباس از جملة مسائلی است که همواره انسان در زندگی با آن در ارتباط بوده و بعنوان یک نیاز ضروری و جزء جدائی ناپذیر حیات خود، به آن نگریسته است. این تعلق و نیاز به پوشش و استتار بدن، در طول تاریخ بشری و در میان ملل و اقوام مختلف وجود داشته و امری کاملاً مشهود و بی نیاز از تعریف است.(1) مسئلة دیگر اینکه مقوله پوشش ولباس او ویژگیهای منحصر بفرد انسان است، لذا این امر در میان سایر موجودات و از جمله حیوانات وجود ندارد و حیوانات با استفاده از قابلیتهای فیزیکی اندام بدن خود از جمله پوست بدن، مو و پشم یا پر در پرندگان از خود در شرایط متنوع جوی و محیطی محافظت می کنند.
لباس در زندگی امروزة انسانها کارکردهای گسترده و متنوعی دارد. از جمله کارکردهای فردی این مقوله، پاسخگوئی به نیاز فطری خود استتاری است. براساس این نیاز، انسان در هر شرایطی حتی در محیطی که کسی نباشد، تمایل درونی به برخورداری از حداقل میزان پوشش دارد و از برهنگی می پرهیزد.(2) همچنین تأمین امنیت فردی از جهت محافظت بدن از گرما و سرما و شرایط متنوع جوی (آفتاب شدید، باد و باران)، گزند حشرات موذی و جلوگیری از تحریک هوسبازان برای هرگونه اقدام احتمالی، عامل مهمی برای رعایت پوشش در محیط خارج از خانه محسوب می شود.
پوشش و بهره گیری از لباس به نیاز طبیعی خودآرائی و زیبائی دوستی انسان نیز پاسخ می دهد.(3) تنوع الگوهای پوششی در میان افراد و نیز زیبائیها و جذابیتهای بکار رفته در لباسها مؤید این مسئله، می باشد. افراد با توجه به سلایق، انگیزه ها و فرهنگ حاکم بر محیط، در انتخاب شکل، رنگ و جنس لباس مورد علاقه خود اعمال نظر می کنند و با جلوه گری از طریق آن به حس خودآرائی و زیبائی دوستی درونشان پاسخ می دهند. متأسفانه امروزه با زیاده روی در پرداختن به این امر، جنبه های منفی پوشش در قالب تجمل گرائی، مدپرستی و خودنمائی نمود بیشتری یافته است که می توان گفت علت اصلی آن غفلت از خودآرائی درونی و تهذیب نفس است. در سورة اعراف به این مهم اشاره شده است: «یا بنی آدم قد انزلنا الیکم لباسایواری سواتکم و ریشا و لباس التقوی ذلک خیر...» ای فرزندان آدم ما لباسی که ستر عورات شما کند و جامه های زیبا و نرم برای شما فرستادیم و بر شما باد به لباس تقوا که این تقوا که این نیکوترین جامه شماست.(4)
از سوی دیگر کارکردهای اجتماعی لباس را نمی توان نادیده گرفت. امروزه لباس هویت خاصی را به افراد و حتی جوامع بخشیده است.(5) الگوهای مختلف پوشش ضمن ایجاد شخصیت و منزلت فردی می توانند بیانگر سنتها، ارزشها و نوع فرهنگ حاکم بر جوامع باشند.(6) مهمتر از همه، لباس امروزه نماد فرهنگی جوامع و جزئی از پیکرة آن محسوب می شود تا جائیکه با هنجارها و ارزشهای حاکم بر جوامع گره خورده و بعنوان یکی از ابزار مهم در جهت شناسائی فرهنگهای مختلف و حتی تحول در ساختار فرهنگی یک جامعه بکار گرفته می شود. از این رو بسیاری از قدرتهای استعماری، از این حربه برای نفوذ فرهنگی در ملتها و در نهایت سلطة همه جانبه بر آنها استفاده می کنند. واقعة کشف حجاب در دوران رضا خان پهلوی و تلاش اروپائیان برای ترویج فرهنگ ابتذال در ایران از طریق ارائه الگوهای ضداخلاقی پوشش غربی در پیش از انقلاب گواه بر این مدعاست.
پس از این توضیح باید گفت، تمام ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام، به مسئلة پوشش بعنوان یک نیاز طبیعی و ارزش، توجه خاصی نموده و ابعاد معنوی آن را نیز مطرح کرده اند که دیدگاه اسلام در این رابطه منحصر بفرد است. دین اسلام با توجه به امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات در همة احکام و تعالیم خود نیازهای مادی و معنوی و ویژگیهای متعالی او را در نظر گرفته است. بر این اساس احکام اسلام در پرهیز از اختلاط نامشروع میان زن و مرد و رعایت حدود شرعی در این رابطه مطابق با مصالحی است که در زندگی فردی و اجتماعی انسان وجود دارد و می تواند منجر به سعادت و تکامل مادی و معنوی او شود.
مسئلة پوشش زنان در احکام و تعالیم دین اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است که در کنار مباجث و موضوعات مربوط به روابط میان زنان و مردان و مسائل شرعی آن مطرح می شود. بطور کلی معیارهای مطلوب پوشش زن مسلمان در اسلام را می توان در کلمه «حجاب» خلاصه کرد. امروزه به زنی که در انجام وظایف شرعی خود کوتاهی کرده و پوشش اسلامی را رعایت نکند، بد حجاب یا بی حجاب گویند. کلمه حجاب، در لغت به معنای پرده افکندن و حائل قراردادن میان دو چیز است و امروزه به پوشش ظاهری زنان اطلاق می شود.(7)
البته در آیات و روایات به معنای نخست اشاره شده و کلمه حجاب در معنای دوم بکار نرفته است. در داستان حضرت سلیمان، غروب خورشید اینگونه توصیف می شود:« حتی توارث بالحجاب» یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد.(8) همچنین در سورة احزاب آمده است: « ... و اذا سالتموهن متاعا فسئلوهن من وراء الحجاب ...» اگر از آنها متاع و کالای مورد نیاز مطالبه کنید از پشت پرده از آنها بخواهید.(9)
البته لازم بذکر است علاوه بر معنای لغوی و اصطلاحی کلمه «حجاب» تعابیر مختلفی نسبت به آن ذکر شده است که به اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم:

الف – عفاف ذهن:
نپروراندن ذهنیت گناه و معصیت در ذهن و پرهیز از فکر و خیالات باطل از توصیه های اسلام است. چرا که مقدمه و زمینه ساز سقوط انسان در ورطة گناه و ارتباط نامشروع، ذهنیت سازی آن است. همان طور که در احادیث آمده است، برخی افراد بدون آنکه مرتکب عمل زشت زنا شوند، در خود ذهنیت زنا را می پرورانند و در فضای روحی زنا بسر می برند.

ب- عفاف نگاه:
از دستورات مؤکد اسلام رعایت نگاه و پرهیز از نظر کردن به نامحرم است. چرا که بیشترین تأثیر منفی را بر دل می گذارد. با توجه به اهمیت مسأله، خداوند در سورة نور می فرماید: «و قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون» به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و دامان خود را حفظ کنند، این کار برای آنها پاکیزه تر است خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است.(10) همچنین در حدیثی پیامبر فرمود: «النظره سهم مسموم من سهام ابلیس» نگاه به نامحرم همچون تیری است که شیطان به قلب انسان می زند.(11)

ج – عفاف گفتار:
فقهای اسلامی تأکید د ارند که برای زن جایز نیست صدای خود را بگونه ای خوش آهنگ، نازک و ملایم جلوه دهد که موجب تحریک نامحرم شود. علاوه بر این در برخورد با نامجرم از بیان کلمات و الفاظ احساسی و تحریک کننده بپرهیزد و در گفتار جدیت نشان دهد تا افراد ضعیف الایمان و بیماردلان سوءاستفاده نکنند. با توجه به اهمیت مسئله، قرآن کریم خطاب به همسران پیامبر فرمود: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا» با صدای نرم، بگونه هوس انگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع نکنند بلکه به خوبی و شایسته سخن بگوئید.(12)

د – عفاف در تعاملات رفتاری (در برخورد حسی):
اسلام هر گونه ارتباط و برخورد حسی میان زن و مرد اجنبی را حرام کرده است. لذا مرد نمی تواند با هیچ عضوی از اعضاء خود با عضوی از اندام بدن زن نامحرم تماس حاصل نماید. از این رو مصافحه (دست دادن)، بوسیدن و لمس کردن اعضاء بدن زن نامحرم حرام است. امام صادق (ع) می فرماید: «ما من احد الا و یصیب خطا من الزنا، زنا العینین النظر و زنا الفم القبله و زنا الیدین اللمس» هیچکس نیست مگر اینکه دچار بهره ای از گناه زنا می شود. زنای چشمها نگاه به نامحرم است و زنای دهان بوسیدن نامشروع و زنای دستها تماس دستها با بدن نامحرم است.(13)

هـ - عفاف در رفتار و معاشرت:
زن مسلمان علاوه بر پوشش ظاهری باید در نوع حرکات، برخوردها و حتی راه رفتن نیز زمینة سوءاستفاده افراد اجنبی و هوسباز را از میان ببرد. برخوردهای سنگین توأم با متانت، شرم و حیا، تواضع و وقار، کم گوئی و پرهیز از گشاده روئی مفرط، برخوردهای جلف، معاشرت دوستانه و اختلاط با مرد بیگانه بر یک زن مسلمان لازم است. در سورة نور آمده است: «و لا یضربن أرجلهن لیعلم ما یخضعن من زینتهن» نباید زنان هنگام راه رفتن پای خود را بر زمین بکوبند تا زینت پنهانشان دانسته شود.(14)

و – عفاف در زینت:
زن مسلمان باید علاوه بر پوشش اعضاء و اندام خود، هر نوع زیور و زینت را از معرض دید نامحرمان پنهان سازد و از هرگونه آرایش و خودنمائی در بابر افراد بیگانه و اجنبی بپرهیزد تا زمینه جلب توجه و تحریک آنان فراهم نشود. با توجه به اهمیت مسئله در سوره نور خداوند می فرماید: «و قل للمؤمنات یغضفن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها...» (ای رسول ما) زنان مؤمنه را بگو تا چشمها و فروج و اندامشان را محفوظ دارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً ظاهر می شود، در برابر بیگانه آشکار نسازند. (15)

ی – عفاف در پوشش:
حکم وجوب حجاب زن در برابر نامحرم یکی از احکام مسلم اسلام است که در بارة آن تردیدی نیست . در قرآن کریم روایات و احکام فقهی به این مسئله و کیفیت آن اشاره شده است. لذا علاوه بر تعابیر ذکر شده در مقوله حجاب، زن مسلمان مهم تر از همه باید حدود شرعی را در پوشش ظاهری خود رعایت کند واندام بدن را از معرض دید دیگران پنهان سازد.
بطور کلی تمامی مباحث مطرح شده در باب حجاب و پوشش اسلامی زنان به دو محور اساسی باز می گردد:
نخست رعایت حد پوشش به معنای حفظ عورت و دیگری پرهیز از خودآرائی نامشروع است.

رعایت حد پوشش
اسلام از زنان خواسته است که حدود پوشش اسلامی را به منظور حفظ عورت خود رعایت کنند با توجه به روایات و تفاسیر آیات قرآن کریم، عورت زن، تمامی اعضاء بدن او بجز قرص صورت و دو کف دست می باشد و لذا الگوی پوششی مورداستفاده زنان باید بگونه ای باشد که بتواند این حدود را تأمین کند. در سورة نور آمده است: «و قل للمومنات یعضفن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها...» به زنان مؤمنه بگو چشمهای خود را فروبندند و عورتهای خود را پوشیده نگاه دارند و زینتهای خود را جز آن مقداری که ظاهر است آشکار ننمایند. (16)
در تفسیر استثناء آیه «الا ما ظهر منها» یعنی آن مقداری که زنان در پوشش خود می توانند آشکارنمایند، به احادیث متعددی استناد شده است. از آن جمله در حدیثی پیامبر در برخورد با اسماء دختر ابوبکر می فرماید: «یا اسماء! ان المراه اذا بلغت الحیض لم تصلح ان یری منها الا هذا وهذا و أشار الی کفه و وجهه» ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر این و این و اشاره فرمود به چهره و قسمت مچ به پایین دستش.(17)
علاوه بر این، پوشش زنان ضمن تأمین حدود پوشش اسلامی ، باید بتواند برجستگی های اندام بدن را نیز بپوشاند و بعبارتی گشاد باشد و از سوی دیگر بدن نما نباشد یعنی پارچه آن از زیر اندام بدن را نمایان نسازد.

پرهیز از خودآرائی نامشروع
در مسئله دوم ضمن تأکید بر آراستگی و خودآرائی مشروع زنان در برابر محارم به ویژه همسر، اسلام از آنان خواسته است تا از خودآرائی نامشروع در برابر نامحرمان و در محیط اجتماع بپرهیزند وزیور وزینت خود را جز در برابر محارم آشکار نکنند واز هر عاملی که موجب تحریک و جلب توجه نامحرمان شود دوری کنند. مظاهر خودآرائی زنان عبارتند از:
الف – زیور آلات زنانه اعم از گردنبند (سینه گردن) ، گوشواره، خلخال، بازوبند، دست برنجی، تاج و ... «.... و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها...» زینتهای خود را (از جمله زیورآلات) جو آن مقداری که آشکار است ظاهر ننمایند.(18)
ب – آرایش نمودن، سر، صورت، دستها و پاها و... اعم از سرمه زدن، رنگ مو، آرایش صورت، خضاب کردن دست، ابرو گرفتن، لک زدن ناخنها و ...
«... و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی ...» و هرگز مانند دورة جاهلیت نخستین آرایش و خودآرائی نکنید.(19)
ج – استعمال عطر: پیامبر فرمود: «اذا تطیب المراه لغیر زوجها فانما هو نار» زنی که خود را برای دیگران خوشبو کند، او خود آتش است و ننگ محسوب میشود.(20)
د – پوشیدن لباسهای فاخر، زننده و زینتی که باعث جلب توجه شود: پیامبر فرمود: «ویل للمراه من الاحمر ین الذهب و المعصفه» وای بر زنان از دو سرخی طلا و جامه زیبا (که هر دو زینت بوده و موجب فتنه هستند)
امام راحل (ره) در توضیح المسائل می فرماید: «نگاه کردن به صورت و دستهای زن نامحرمی که صورت ودستهایش را بزک کرده و زینت نموده اگرچه از روی لذت نباشد و ترس افتادن به گناه نیز نباشد، حرام است.»(21)
علاوه بر معیارها و احکام مطرح شده در حدود پوشش اسلامی، برخی از مصادیق پوشش زنان در قالب آیات و روایات بیان شده است که از آن جمله می توان به «جلباب» ، «خمار» و «سراویل» اشاره کرد. در سوره نور از زنان خواسته شده است که از پوشش «خمار» بدرستی استفاده کنند : «و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن...»(22) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشیده شود). معنای خُمر در این آیه «روسری» است.(23)
همچنین در سورة احزاب شکل دیگری از پوشش به زنان معرفی می شود: «یدنین علیهن من جلا بیهن...» یعنی جلبابهای خود را بر خویش افکنند.(24) «جلباب» در این آیه بنابر تفاسیر، نوعی مقنعه است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر می باشد و سر وسینه زن را با پوشش وسیع خود می پوشاند.(25)
دربارة استفاده از شلوار نیز پیامبر فرمود: «اللهم اغفر للسرولات» یعنی خدا رحمت کند زنانی را که شلوار می پوشند.(26)
همچنین در حدیث دیگری فرمودند: «أیها الناس! إتخذوا السراویلات فإنما من أسترتیابکم، حصنوا إذا خرجتم» ای مردم! شلوارها را برای پوشش برگیرید زیرا آنها پوشاننده ترین لباسها است و بوسیله آن حجاب زنان خود را هنگام خروج از خانه حفظ کنید.(27)

پی‌نوشت ها:
1- حداد عادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و رهنگی فرهنگی، ص 64
2- مجموعه مقالات پوشش زن و عفاف، سازمان تبلیغات اسلامی
3- ماهنامه صنعت نساجی، ص 122
4- سوره نور، آیه 26
5- کمپ، استورات، روانشاسی اجتماعی، سال 1369
6- مجموعه مقالات پوشش و عفاف، سازمان تبلیغات اسلامی
7- مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص 63
8- سوره ص، آیه 32
9- سوره احزاب، آیه 54
10- سوره نور، آیه 30
11- بحار الانوار، ج 4، ص 311
12- سوره احزاب، آیه 32
13- وسائل الشیعه، ج 14، ص 138
14- سوره نور، آیه 31
15- همان
16- همان
17- سنن ابی داود، ج2، ص 383
18- سوره نور، آیه 31
19- سوره احزاب، آیه 32
20- نهج الفصاحه، ص 36
21- اما خمینی (ره)، توضیح المسائل ، ص 365
22- سوره نور، آیه 30
23- التحقیق فی الکلمات القرآن، ج 3، ص 129
24- سوره احزاب، آیه 59
25- مصباح المنیر و لسان العرب، ج 2، ص 317
26- میزان الحکمه، ج2، ص 25
27- همان

برگرفته از : مجله اندیشه صادق، شماره 8و9

 

پنج شنبه 6/9/1393 - 15:32
حجاب و عفاف

معیارهای اسلامی پوشش زنان و الگوی مصرف آن (2)

معافیت های پوششی در زنان
علاوه بر احکام حدود پوشش زنان مسلمان در برابر افراد نامحرم، احکام دیگری نیز وجود دارد که نوعی معافیت را در حدود پوشش بیان می کند. بخشی از معافیتها در پوشش مربوطه به گروه خاصی از بانوان است. از آن جمله پوشش زنان سالمند و نیز کنیزان.
در حدیثی از امام رضا (علیه السّلام) آمده است: «سألته عن الرجل یحل له ان یتطر إلی شعر اخت امرأته؟ فقال لا الا أن تکون من القواعد. قلت له: أخت امرأته و الغریبه سواء؟ قال: نعم، قلت: فما لی من النظر الیه منها؟ فقال: شعرها و زراعها» از امام سؤال شد: آیا جایز است به موی خواهر زن نگاه کرد؟ فرمود: نه مگر اینکه از قواعد باشد. سؤال شد: آیا خواهر زن و زن غریبه فرقی ندارد و مثل هم می باشند؟ فرمود: بله، سؤال شد: نگاه به چه عضوی از قواعد جایز است؟ فرمودند: موی سر و ساعدوی.(28)
در بارة پوشش کنیزان در حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) آمده است: «علی الصبی اذا احتلم الصیام و علی الجاریه اذا حاضت الصیام و الخمار الا ان تکون مملوکه فانه لیس علیها خمار الا أن تحب أن تختم و علیها الصیام» پسر وقتی محتلم می شود روزه بر او واجب است و دختر هنگامی که عادت می شود روزه و روسری بر او واجب است اما بر کنیز روسری واجب نیست مگر اینکه خودش تمایل به پوشاندن سر داشته باشد، لکن روزه بر او واجب است.(29)
اما بخش دیگر معافیتها، مربوط به حدود پوشش عموم زنان در برابر دیگر افراد است که به مصادیق آن با استناد به آیات و روایات اشاره می کنیم:
حدود پوشش در برابر محارم سببی و نسبی (اعم از شوهر، پدرشوهر، پسر همسر، پدر و بالاتر، پسر شامل نوة پسری یا دختری و پائین تر، برادر پسر برادر و پسر خواهر.)
خداوند در این باره می فرماید: «... و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهم او آبائهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناؤ بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن او ما ملکته ایمانهن او التابعین غیر اولی الاربه نت الرجال او الطفل الذین لم یظهر علی عورات النساء ...» زنان باید زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا بردارنشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان همکیششان یا طفیلیان و افراد تابعی که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان ناتوانند.(30)
طبق آنچه که در ادامة آیه بیان شده است، پوشش زنان در برابر چهار گروه از افراد که در حکم محارم هستند نیز از معافیتهائی برخوردار است که عبارتند از: زنان هم کیش و مسلمان، اطفال غیرممیز یا نابالغ، تابعین، یعنی افرادی که یا دیوانه و ابله بوده و نیاز به ولی داشته باشند و از امور جنسی چیزی نفهمند. یا پیرمردانی که به حدی از پیری رسیده اند که نیاز به ولی و سرپرست داشته و دیگر از تمایل و توان جنسی برخوردار نباشند و گروه آخر، مملوکان و بردگان که پوشش زن مسلمان در برابر آنها ساده تر و آسانتر از دیگر افراد است.
لازم بذکر است زنان غیر از این گروه افراد که نامبرده شد، در برابر غیرمحارم شامل مردان اجنبی و نامحرم، مردان غیراجنبی و نامحرم و زنان غیرمسلمان باید پوشش کامل خود را رعایت کند.
«حدود پوشش در برابر زنان غیرمسلمان»: دربارة لزوم رعایت پوشش زنان مسلمان در برابر زنان غیرمسلمان به بیان یک حدیث مستند اکتفا می کنیم: از امام صادق نقل شده است که آن حضرت فرمود: «لاینبغی للمرأه ان تنکشعه بین یدی الیهودیه و النصرانیه فانهن یصفن ذلک لازواجهن» زن مسلمان نباید مقابل زن یهودی و نصرانی خود را برهنه کند زیرا آنان صفات زنان مسلمان را نزد شوهرانشان بیان می کنند.(31)
در باب معافیتهای پوشش باید افزود، میزان معافیتها بشکلی، محدود و معین شده است و لذا زن مسلمان جز در برابر شوهر خود، حق برهنه شدن در برابر دیگر افراد را ندارد و تنها در آشکار نمودن سر و سینه، دست و ساعد و نیز بخشی از پاها اختیار دارد.

پوشش و مسأله خواستگاری
پوشش در برابر خواستگار نیز از معافیتهائی برخوردار است که البته این معافیتها مشروط است. اما راحل(ره) در این باره می فرماید: «کسی که می خواهد با دختر یا زنی ازدواج کند، نگاه به چهره، مو و مواضع زینت او بلکه سایر قسمتهای بدن او غیر از عورتین تا حدی که او را بشناسد جایز است، مشروط به اینکه:
الف – احتمال بدهد که نگاه او موجب شناخت بیشتر خواهد شد.
ب – احتمال توافق برای ازدواج باشد.
ج – ازدواج فعلی او جایز باشد.(32)
پس از بیان مباحث و معیارهای اصلی پوشش اسلامی زنان، به مواردی نیز اشاره می کنیم که استفادة از آنها در احکام و تعالیم دینی مذموم بوده و نهی شده اند.
یکی از این موراد، استفاده از لباس شهرت است. پوشیدن لباسی که در شأن کسی نباشد و موجب شهرت کاذب و انگشت نما شدن او شود و استفادة از آن از نظر رنگ، شکل، جنس یا نحوة دوخت خارج از عرف جامعه باشد، لباس شهرت تلقی می شود.
امام صادق در این باره می فرماید: « ان الله یبغض شهره اللباس» خداوند دشمن کسی است که به واسطه لباس انگشت نما شود.(33)

لباس شهرت بر سه قسم است:
الف – لباس کمیاب، منحصر بفرد و غیرمتعارفی که با الگوهای رایج جامعه سازگاری ندارد.
ب – لباسی که استفاده از آن در میان کفار، مشرکان و دشمنان اسلام رایج است. حضرت علی (ع) در این باره می فرماید: «لاتزال هذه الامه بخیر مالم یلبسوا لباس العجم و یطعموا اطعمه العجم فاذا فعلوا ذلک ضربهم الله بالذل» حال این امت همیشه نیکو خواهد بود تا زمانی که لباس بیگانگان را نپوشند و غذاهای آنان را نخورند و آن زمان که لباس و غذای بیگانگان را مصرف نمودند خداوند آنها را ذلیل خواهد کرد.(34)
ج – همانند سازی زن و مرد به یکدیگر در لباس: پیامبر فرمود: «لعن الله الرجل یلبس لبسه المرأه و المرأه تلبس لبس الرجل» خدا لعنت کند مردی را که لباس زن بپوشد و زنی که لباس مرد را بپوشد.(35)
از دیگر مواردی که در اسلام نسبت به آن نهی شده است، پوشیدن لباس تفاخر می باشد. لباس تفاخر، لباس مجلل، گرانقیمت و غیرمتعارفی است که برای فخرفروشی و تکبرورزی در میان مردم پوشیده می شود. این نوع لباس تقویت کننده صفت خودکامگی در انسان است که حاکمان و سلاطین جور و نیز ثروتمندان دنیا پرست از آن بهره می گرفته اند. پیامبر
فرمود: « من لبس ثوباً فاختال فیه حسف الله به من سفیر جهنم» کسی که لباس بپوشد و در آن لباس تکبر ورزد، خداوند او را به گوشه ای از جهنم فرو برد.(36)
استفاده از لباسهای مصور و نقش دار نیز در احادیث نهی شده است چرا که موجب کم شخصیتی فرد می شود.

توازن بین پوشش اسلامی و شخصیت زن مسلمان
بطور کلی توصیه های اسلام در خصوص پوشش زنان مسلمان از ویژگیها و امتیازات خاصی برخوردار است که تأمین کنندة شخصیت و منزلت وجودی زن می باشد. بخشی از این توصیه ها و احکام مربوط به رعایت حدود پوشش اسلامی که پوشش تمام اندام بدن زن به غیر از صورت و کفین دست را در بر می گیرد و نیز پرهیز از خودآرائی و جلوه گیری نامشروع بویژه در برابر نامحرمان، می باشد. علاوه بر این، تعالیم اسلامی توصیه به استفاده از جلباب و خمار برای پوشش سرو سینه، شلوار برای پوشش پاها و لباسهای گشاد و تمام قد برای پوشش اندام بدن می کنند. بکارگیری رنگهای روشن و در عین حال سنگین و غیرزننده که موجب جلب توجه نشود، پارچه هائی با جنس طبیعی از جمله پنبه و کتان تهیه شده باشند، پارچه های نرم و لطیف و در عین حال غیرنازک که بدن نما نباشند از دیگر توصیه های اسلام در خصوص پوشش زنان است. البته باید گفت که بکارگیری شکل و مدل، رنگ و جنس لباسها در شرایط متنوع محیطی و در میان اقوام و قبائل مختلف با هم متفاوت است لذا یک تعریف جامع و مشخصی را برای الگوی پوشش تمامی زنان مسلمان نمی توان ارائه کرد. لیکن به لحاظ اهمیت و حساسیت این مسئله، اسلام قواعد کلی را برای تبیین الگوی مناسب پوشش زنان ارائه نموده است که این الگوها تأثیر عمیق و گسترده ای را بر فرهنگ پوشش بانوان ایرانی داشته است.
در بخش دوم مبحث به مسائلی همچون رابطه فرهنگ و لباس، رابطه لباس غربی با فرهنگ غربی، لباس و سرمایه داری، پدیدة مد در لباس، عوامل مؤثر بر الگوی پوشش و شرایط فعلی بازار مصرف و الگوهای رایج پوشش زنان می پردازیم.

نوع لباس، نمادی از فرهنگ جامعه
لباس فراتر از یک نیاز طبیعی در زندگی انسان، امروزه بعنوان نمادی از فرهنگ جامعه محسوب می شود. که این نماد و شاخص فرهنگی در قالب خرده فرهنگها و سنتهای قومی و قبیله ای بیشتر تجلی می کند به گونه ای که برای بازشناسی و تمایز فرهنگهای مختلف از یکدیگر می توان از الگوی پوشش آنان بهره گرفت. در گذشته و در میان قبائل، نوع لباس افراد، نشانگر تعلق آنها به قوم یا قبیلة خاصی بوده است. لباس علاوه بر کارکردهای فردی، پیامدهای اجتماعی گسترده و عمیقی نیز به همراه دارد. لباس در میان افراد جامعه نوعی منزلت و شخصیت اجتماعی را بوجود می آورد و در ابعاد منفی ایجاد تفاخر و چشم هم چشمی می کند.
همچنین این مقوله یک ابزار مهم در جهت نفوذ فرهنگی در جوامع محسوب می شود که قدرتهای سلطه طلب و استعمارگر از این اهرم بنحو گسترده ای برای نفوذ فرهنگی در جوامع و گسترش ابتذال و بی بندوباری استفاده می کنند. تاریخ چهل ساله گذسته ایران بویژه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گواه بر این مدعا است. بکارگیری گستردة ژورنالهای خارجی که الگوهای پوشش غربی را ترویج می کنند در طراجی و تولید لباسهای زنانه نیز در همین راستا صورت می گیرد.
در کنار مسئله تأثیر متقابل فرهنگ و لباس بر یکدیگر، اثرگذاری اصول و ارزشهای اسلامی را بر الگوی پوشش زنان ایرانی نمی توان نادیده گرفت. پایبندی زنان ایرانی به باورهای دینی و اصول ارزشی اسلام موجب شده است در کنار سلایق فردی، هنجارها و خواستهای عرفی و عوامل تجاری از جمله تبلیغات، قیمت، مد و ...، تعالیم دینی بیشترین تأثیر را بر فرهنگ مصرف پوشاک زنان داشته باشد. باورهای دینی به دلیل عمومیت داشتن در میان افراد، قرار گرفتن در اعماق فکر و جان آدمی و نیز تأثیر گسترده و عمیق بر ابعاد مختلف زندگی انسان، از اهمیت دو چندان برخوردار است. عوامل تجاری در یک فرآیند مقطعی و محدود می توانند بر الگوی مصرف تأثیر گذار باشند اما هیچگاه همانند انگیزه های ناشی از باورهای اصیل دینی نمی توانند پایدار باشند.
البته علاوه بر الگوی پوششی اسلام برای زنان، عوامل متعدد دیگری نیز بر فرهنگ مصرفی پوشاک زنان تأثیر داشته است که از آن جمله به عوامل جغرافیائی، اقلیمی، فرهنگ، آداب و رسوم، برهة تاریخی و زمانی، موقعیت اجتماعی و جایگاه طبقاتی افراد، شرایط اقتصادی، شرایط سنی و جنسی افراد، سیاست و تکنولوژی می توان اشاره کرد.
ارتباط مقولة لباس و فرهنگ را از جهت دیگری نیز می توان بررسی کرد و آن ارتباط لباس و پوشش غربی با فرهنگ غربی است. در یک بررسی دقیق می توان دریافت ریشة اصلی الگوی فعلی پوشش غربی که مروج ابتذال و بی بندو باری در جوامع بظاهر متمدن و پیشرفته می باشد،به نوع باورها و اعتقادات آنان باز می گردد. در بینش غربی، بر پایة اصل انسان محوری، تمامی فعالیتها و امکانات موجود، باید در جهت کامیابی و لذت جوئی هر چه بیشتر انسان صرف شود و لذا اندام بدن زن بصورت یک اهرم مؤثر در جهت ارضاء شهوات و نفسانیات بکار گرفته می شود. از این رو این اهرم هر چه ساده تر و بهتر باید در اختیار مرد قرار گیرد. پوشش زنان غربی عموماً شامل لباسهای کوتاه، تنگ و بدن نما می شود که جلوة بیشتری به اندام زن می بخشد و زمینه لذت جوئی مرد را بیشتر فراهم می کند.

لباس و مقوله وابستگی اقتصادی
اثرات لباس در مقوله های اقتصادی نیز قابل توجه است. ارتباط تنگاتنگ لباس با فرهنگ جامعه و وابستگی اقتصادی آن بر صاحبان قدرت و سرمایه، متأسفانه لطمات بسیاری به الگوی مناسب و مطلوب پوشش در جامعه وارد نموده است. بسیاری از سرمایه داران ضمن ناآشنائی نسبت به معیارهای اسلامی و عدم پایبندی به آنها، تنها هدف خود را کسب سود و منفعت قرار داده اند و لذا برای دستیابی به آن از هیچ تلاشی فروگذار نیستند. از این رو مشاهده می شود ارزشهای والای دینی و فرهنگی جامعه قربانی مطامع اقتصادی سرمایه داران می گردد. برای زیر پا گذاشتن اصول و ارزشها، استفاده از الگوهای پوشش غربی، مارکها و مدلهای خارجی بهترین ابزار و وسیله است. لذا طراحان لباس بویژه در عرصة پوشاک زنانه، با حمایت مالی قدرتهای سرمایه ای استفاده از ژورنالهای خارجی را برای طراحی و تولید لباس در دستور کار خود قرار می دهند.
مسئله دیگر در مقولة لباس پدیدة مدگرائی است. این پدیده که ساخته و پرداختة فرهنگ غربی است، موجب تجمل گرائی، مصرف گرائی مفرط، تفاخر و چشم هم چشمی، تزلزل شخصیت و اشتغالات نامطلوب ذهنی در فرد می شود و الگوهای کاذب و ضدارزشی را ترویج می دهد.
بسیاری از سرمایه داران در عرصه پوشاک برای نیل به اهداف اقتصادی خود از پدیدة مد بعنوان یک اهرم مناسب برای جلب مشتری و فروش بیشتر استفاده می کنند. ارائه الگوهای جدید و جذاب در مقاطع زمانی معین که عموماً بصورت تقلیدی و در قالبهای ضدارزشی و غربی ارائه می شوند، نظر خریداران را به خود جلب می کند.
برای معرفی یک الگوی جدید بعنوان مد در جامعه و جلب نظر افراد برای استفاده از آن، تبلیغات بعنوان یک ابزار مؤثر و کارآمد بکارگرفته می شود. معرفی الگوها و قالبهای جدید پوشش از طریق رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی از جمله رادیو و تلویزیون، اینترنت و بویژه ماهواره ها و شبکه های خارجی، همچنین ارائه مدلهای جدید لباس در مجلات و نشریات بویژه زنانه، تبلیغ از طریق پوسترها و تراکتهای تبلیغاتی، عرضه عمدة الگوهای جدید در فروشگاههای بزرگ و مراکز عمدة فروش همراه با تبلیغ و عرضه در ویترین، طراحی مدلهای جدی با استفاده از ژورنالهای خارجی و بکارگرفتن الگوها و مدلهای نو و جذاب از سوی افراد سرشناس و مورد علاقه مردم بویژه بازیگران در فیلمهای سینمائی و تلویزیون و نیز ورزشکاران از جمله عوامل مد شدن لباس و پوشش خاصی در جامعه است.
البته گاهی دست اندرکاران و سیاستگذاران تولید و عرضه پوشاک برای مد شدن یک الگو، ابتدا آن را بصورتی محدود و با قیمتهای بالا در میان اقشار مرفه جامعه، ترویج و ارائه می کنند. برخورداری محدود گروهی از افراد جامعه از این الگو، نوعی امتیاز فردی و اجتماعی را در میان افراد بوجود می آورد و علاقمندی سایر اقشار جامعه را برای برخورداری از آن مدل جدید بیشتر می کند. این زمینه مناسب موجب می شود عرضه کنندگان در فرصت زمانی مناسب الگوی مربوطه را بصورت انبوه و در قیمتهای متعادل در اختیار جامعه قرار دهند و این امر موجب مد شدن الگو در میان افراد جامعه شود. بهر حال با وجود فواید اقتصادی مدگرائی برای صاحبان قدرت و سرمایه، این پدیده پیامدهای منفی و زیانباری از نظر فرهنگی برای جامعه دارد.
در پایان این مقاله به الگوهای رایج پوشش زنان در بازار مصرفی می پردازیم:
بطور کلی الگوهای پوشش زنان به سه بخش تقسیم می شوند:
الف – قالب ها و الگوهای متعارف و مشترک پوشش ظاهری زنان.
ب – مدل ها و طرحهای متنوع و متغیر که در قالب الگوهای مشترک بکار گرفته می شوند.
ج – مدل ها و طرحهائی که در شرایط خاص محیطی بکار گرفته می شوند.
قالب ها و الگوهای مشترک پوشش ظاهری زنان با توجه به هویت فرهنگی جامعه ما کاملاً تعریف شده اند و مصادیق آن محدود است و استفاده از آنها در نقاط شهری و مناطق غیربومی متداول می باشد. این الگوها عبارتند از:
1- چادر
2- مانتو
3- مقنعه
4- روسری
5- شلوار
6- جوراب
7- کفش
در هر یک از این قالبها و الگوهای متعارف و مشترک با توجه به شرایط زمانی و مکانی، مدلها و طرحهای متنوع و گسترده ای بکار گرفته می شود که بعنوان نمونه به برخی از این مدلها می توان اشاره کرد: چادر شامل دو مدل چادر معمولی و چادر عربی، همچنین چادر ساده یا طرح دار با جنسهای پارچه ای متنوع می شود.
مدل مانتوها از تنوع بسیاری برخوردار است که بعنوان نمونه با مانتوهای راسته (کوتاه یا بلند) مانتو کلوش. مانتو فون، کمرکرستی، کیمونوئی، یقه دار یا بدون یقه، ساده یا پیله دار، چاک دار یا بدون چاک، مانتو خفاشی، بارانی و روپوشهای ساده و معمولی می توان اشاره کرد.
روسری ها از تنوع چندانی برخوردار نیستند و عمدتاً در قواره های 120،100،90 سانتی به فروش می رسند. تنوع جنسی روسری ها بیشتر شامل کرپ خاویاری، ژورژت داخلی و خارجی با درصد مواد پلی ملر بالاست. البته امروزه استفاده از روسری های نخی سبک و نیز روسری های سیلک هندی نیز درمیان بانوان متداول شده است.
مقنعه ها شامل دو نوع مقنعة پفی و مقنعة چانه دار می شود.
شلوارهای زنانه از نظر مدل، تنوع نسبتاً زیادی دارند که از آن جمله عبارتند از: شلوارهای معمولی پارچه ای بلند، شلوارهای کشی و استرج، شلوارهای ساق جورابی، پیله دار گشاد، شلوارهای مینی، لی اعم از گشاد و تنگ، چاک دار یا بدون چاک و...
جورابهای زنانه نیز شامل دو مدل جورابهای ساق کوتاه و ساق بلند یا شلواری می باشد. بخش سوم مدلها و طرحهائی که در شرایط خاصی محیطی بکار گرفته می شوند که از جمله آنها می توان به لباسهای محلی مربوط به قبائل مختلف و نقاط بومی و روستائی، لباسهای مجلسی اعم از میهمانیها، جشن و عروسی یا عزاداری، لباسهای شغلی در برخی محیط های کاری همچون مدارس و بیمارستانها و لباسهای زیرپوش و راحتی که بیشتر در درون خانه استفاده می شوند، اشاره کرد.

پی‌نوشت‌ها:
28 – وسائل الشیعه، ج 3، ص 25
29 – همان، باب 29، حدیث 1
30 – سوره نور، آیه 30
31 – وسائل الشیعه، ج 14، ابواب مقدمات نکاح، باب 48، حدیث 1
32 – عروه الوثقی، کتاب النکاح، مسئله 35، ص 329
33 – وسائل الشیعه، ج 3، احکام الملابس، باب 12، حدیث 2
34 – همان، ص 356
35 – میزان الحکمه، ج 5، ص 18
36 – وسائل الشیعه، ج 3، ص 368
 
برگرفته از : مجله اندیشه صادق، شماره 8و9

 

پنج شنبه 6/9/1393 - 15:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته