پنج شنبه 5 مهر 1403 - 20 ربيع الاول 1446 - 26 سپتامبر 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
abbass1352
آخرین مطلب
تعداد مطالب : 440
تعداد نظرات : 464
زمان آخرین مطلب : 4115روز قبل
آموزش و تحقيقات
نگاهی به آزادی در اسلام
مقدمه
آزادی در اسلام به لحاظ محتوایی واژهای است مبهم، كه در سیاست هم مورد استفاده قرار گرفت. از این رو با توجه به سیاست دینی جمهوری اسلامی لازم دیده شد تا محتوا و ماهیت آن در این نظام دینی، مورد بررسی قرار گیرد. فهم نوع برخورد اسلام با این مفهوم سیاسی، از لابهلای احادیث، روایات و قرآن مجید قابل دسترسی میباشد.دراین پژوهش پس از ارائه تعریفی ازماهیت آزادی وآزادی اسلامی، به آسیبشناسی این مقوله، در زمان حاضر پرداخته كه امید میرود برای پژوهشگران این عرصه خالی از فایده نباشد.
مفهوم آزادی
آزادی در لغت معادل «حریه»، «
freedom
» و «
liberty
» است، واژهای است كه در مدت كوتاهی در واژگان سیاسی مردم به صورت پررنگی جا گرفته. با توجه به ماهیت اسلامی نظام حاكم بر كشور عزیزمان باید در انتخاب این شعارها یا هر اقدام سیاسی خرد و كلان دیگری با دقت و وسواس برخورد نمود. با معیارهای دین آن را تطبیق داده ، نظر اسلام را در مورد این مقوله جویا شد.
آزادی، به علت اطلاق در دو بار مثبت و منفی، فاقد معنا است، تنها وقتی به صورت تخصصی مطرح میشود كه به صورت تركیب اضافی درآید. مانند ؛ آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اندیشه و واژههای متفاوت دیگری كه برای مدتی در زبان سیاسی مردم رد و بدل میشد. (1)
ماهیت آزادی در دین اسلام
اصلیترین و ابتداییترین معنای آزادی، داشتن اختیار است و در مقابل جبر (مجبور بودن) قرار دارد. (2) آیاتی در قرآن وجود دارد كه انسان را مختار دانسته افراد را نسبت به انجام برخی امور امر و نهی میكند زیرا امر و نهی تنها در مورد مخاطب مختار صادق است. انسان، همواره میخواهد در امور اختیاری، بی قید و افسار گسیخته و طبق هوای نفس عمل كند. و هیچ قانونی برای كنترل در اختیارات او وضع نشود. و در صورت وضع مجازاتی برای او در برنداشته باشد. (3) اگر معیارهای ذهنی افراد، غرایز و بعد حیوانی باشد، آزادی به عنوان عدم تقید به بسیاری از قوانین حاكم بر جامعه خواهد بود. البته در صورتی كه قوانین آن جامعه كارآمد و ارزشی باشند. زیرا در جامعه ارزشی به كمال هویت انسانی و روحیات بشر توجه میشود. قانون مداری در آن، عین ارزش است و جامعه در راه رسیدن به ارزشهای كارآمدتر تكاپو مینماید. برای جداسازی و شناسایی جامعه ارزشی و حیوانی میتوان از عقل و دین بهره برد. عقل، ممیز انسان از غرایز و حیوانیت صرف است. (4) عقل به آزادی و اختیار هویت میدهد. درك ناكارآمدی غرایز در طی مسیر واقعی زندگی و احساس نیاز به قانون از عقل برمیخیزد. اما در ادامه قانون برتر، برای رسیدن به رشد و تعالی بیشتر، عقل، قدرت پاسخگویی كامل را ندارد (با توجه به وجود درصدهای مختلف عقلمداری در جامعه و تفاوت در تحلیلها، تفكرات و ...). از این رو، دین با ارائه قوانین برتر و ارسال رسل، بشر را در رسیدن به علم كاملتر و برداشت درست عقلانی راهنمایی میكند.
در روایات به این امر تصریح گشته و علم آموزی به عنوان امر واجب، مورد توجه قرار گرفته.(5) قرآن كریم ، كسانی كه تعقل نمیورزند را همانند چهارپایان و حتی از آنان گمراهتر و نادانتر دانسته. (6)
اسلام، با احترام به اختیار انسان، با سفارش به علمآوری، انسان را به مدد نیروی تعقل رها نمیسازد. بلكه با احكام
پویای دین، هدایت او را در دست میگیرد. تعالیم اسلام، همواره توجه صرف به مسائل مادی و غریزی را نكوهش كرده، آنرا حیوانیت برشمرده، توجه به مسائل غیرمادی ماورائی را در زندگی مدنظر قرار میدهد. (7) با وجود همه این مسائل، اسلام انسان را حتی در عرصه انتخاب دین، صاحب اختیار میداند. (8)
دین مجموعهای از احكام، قوانین و باید و نبایدها است كه خداوند آنرا متناسب با ذات بشر و رشد و تعالی او وضع نموده.انسان عاقل با دقت دراین قوانین، وجود آن را برای رسیدن خود وجامعه به كمال، ضروری میبیند.
اسلام، نماینده گروه اهل تعقل را دانشمندان میداند.(9)
همانطور كه بیان شد دین باید و نبایدهایی دارد از این رو انسان دینمدار، با انتخاب دین برای برخی رفتارهای خود، محدودیتی ایجاد میكند. اما با این حال، تلخی این محدودیت در رسیدن به جامعهای كارآمد، ارزش مدار، امین و هویت مند، شیرین مینماید. وقتی توجه به دین و انتخاب آن در زندگی بشر مورد توجه و تایید قرار گرفت، با نیروی تعقل و بدون اصرار، تعصب و غرض ورزی، باید به مطالعه ادیان پرداخت، تا بتوان كامل ترین دین را در رسیدن به كمال واقعی اتخاد نمود.
اسلام دین برتر
اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان فراوانی در اقصی نقاط جهان بوده و هستند كه اسلام را دین برگزیده دانسته و آن را انتخاب نمودند. به طور مسلم، اگر مطالعه در ادیان بصورت ناقص، و با خودخواهی یا برخی تمایلات و احساسات جهت دار، همراه باشد، انسان را به مسیر اصلی رهنمون نخواهد ساخت. باید، كاملاً زلال بود و بیطرفانه به مطالعه و قضاوت در مورد آن پرداخت.
علم و دین دو ابزاری هستند كه افراد با مسلح شدن به آن، مجاز به ارائه نظر و آزادی بیان میگردند. (10) از این رو، جایگاه دین برجستهتر میشود. اسلام، دینی كامل و برگزیده خداوند است كه انسانهای آزاده ارزش مدار و بزرگان زیادی در آن به منحصه ظهور رسیدهاند. و این نبود، مگر در نتیجه روح حاكم بر تعالیم دین الهی كه بشر را به مراتب بالای زندگی مادی و معنوی، رهنمون میسازد. كه در سایر ادیان با این كیفیت وجود ندارد. (11)
ممیزه دیگر اسلام، عاری بودن آن از خرافات و زلالی احكام آن میباشد كه همه اندیشمندان بیتعصب و اندیشهور به آن اذعان دارند. بعد متعالی دیگر اسلام، سادگی و روانی آن است كه آن را در همه سطوح جامعه قابل استفاده و در سطح بالایی، قابل درك میسازد. این خصوصیات نیز همانند سایر خصوصیات برجسته این دین الهی، توسط اندیشهوران مسلمان و غیرمسلمان جهان، تحسین گشته است. (12) مشخصه برگزیده دیگر اسلام، همخوانی آن با روحیات بشر و توجه به زندگی فردی و اجتماعی می باشد كه بسیار قابل درك و لمس است. در مرحله بعد، با توجه به شناخت اسلام، به عنوان دین برگزیده، باید سراغ آن رفته، نظرش را پیرامون آزادی جویا شد.
اسلام در اصلیترین مرحله كه مرحله انتخاب دین است انسان را در انتخاب مختار مینماید. اما پس از انتخاب دین، او را موظف به تبعیت و اطاعت مینماید. به پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم امر میشود تا با ملایمت و نرمی به تبلیغ دین بپردازد، بدون اصرار و خشونتی، این منطق اسلام و قوت ادله و براهین آن بود كه باعث گسترش آن شد. به طور مسلم، به زور شمشیر نمیتوان اندیشهای را قلبها رسوخ داد و حمایت و دفاع آنها را از دین مشاهده نمود. این ماهیت عالمانه و جامع و ارزشمند اسلام است كه به تمامی ابعاد زندگی بشر توجه داشته و در هیچ ساحتی كوتاهی ننموده. همین امر عامل مهمی در برخورد مناسب و منطقی انسانها با آن میباشد.
انسان وقتی، پس از رشد جسمی و عقلی به مرحله انتخاب دین میرسد نسبت به آن احساس نیاز نموده انتخاب مینماید. در این مرحله هیچ اصرار و فشاری بر او وجود ندارد. (13) اما مرحله بعد انتخاب دین است كه مسیری بدون بازگشت است. وقتی آزادانه پذیرفته شد، مرحله عمل به احكام آن میرسد. هیچ كس حق ندارد از زیربار مسئولیتهای دینی شانه خالی كند و بیدلیل دین انتخاب شدهاش را ترك نماید. در این صورت، مجازاتی برای او در نظر گرفته میشود، كه در همه ادیان الهی وجود دارد. (14)
دین در ذات خود مجموعه قوانینی دارد كه با قبول آن دین، قوانین آن نیز، لازم الاجرا میگردد. قوانین اصیل فردی و اجتماعی كه پایه و اساس یك اجتماع خوب را تشكیل داده، و بر همین اساس، به اجرای قوانین، نظارت ورزیده، به صحت اجرای آن در جامعه، به عنوان یك روش برتر همت میگمارد زیرا سرپیچی از این قوانین به آزادی اجتماعی، قوانین حقوقی و ... یك اجتماع لطمه میزند.
در هر جامعه كوچك و بزرگی كه قانون یا قانون كارآمد و خوب، وجود نداشته باشد هرج و مرج و فساد رواج خواهد یافت. انسان، حتی در زندگی فردی و در خلاء هم كه بخواهد زندگی كند، بینیاز از حضور قوانین فردی خاص خود نیست. قوانین و اوامر دین اسلام به شكل زیر تقسیم شده و محدودیتهایی را با خود به همراه میآورند، شامل: حلال، حرام، مستحب، مباح و مكروه حرام تنها نباید و عدم جواز بیچون و چرای دین است كه همه باید به آن پایبند باشند، فرار از تكلیف و قانون مجازات دارد و فرار از دین مجازاتی بزرگتر، لازم نیست افراد تك تك احكام دین را به عقل ناقص خود مطابقه داده و دلبخواهانه به برخی از آنها عمل كنند، یا اینكه درصدد توجیه احكام آن برآیند.
بلكه باید تنها برای فهم بیشتر آن تلاش كنند
همه این احكام و قوانین، برای تحقق نظم، عدالت و آرمانهای اخلاقی در نظام اجتماعی است. همه افراد موظف به رعایت حیثیت اجتماعی قوانین و احكام دین هستند. این قضیه ربطی به مقوله كلان آزادی ندارد. هركس حق دارد هرطور كه میخواهد آزادانه تصمیم بگیرد و در زندگی خصوصیاش در آزادی كامل به اموراتش بپردازد.
هیچ كس حق دقت در اسرار مردم را ندارد و نباید در امور آنها تجسس نماید. به عنوان مثال، اگر كسی در خلوت روزهاش را بخورد مجازات قانونی ندارد اما همین حركت در اجتماع مردم با مجازات سختی روبرو است. زیرا اجتماع باید كنترل كننده رفتار افراد و نمونه و الگو باشد. قبح گناهان در آن ریخته نشود تا جنبه سازندگی آن، حفظ گردد.
آسیبشناسی ماهیت آزادی در جامعه
آزادی مدتی در زبان سیاسی مردم همراه با شعارها و نظریاتی شاعرانه و با مراعات نظیرهایی فراوان در ساحت تخصصی علم سیاست مطرح میگشت. واژگانی چون آزادی احزاب، آزادی قلم، آزادی بیان ، آزادی عقیده و آزادی ... اكنون وقتی به دور از هیاهو تعصبات خاص زمان این سیاستها، به آن پرداخته میشود آیا حاصل جمع همه این شعارها، جز یك مورد میشود كه میتوان آن را آزادی بالفعل اندیشه نامید. زیرا آزادی اندیشه مقوله بالقوهای است كه به تنهایی كاربردی ندارد. از این رو باید آن را از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل نمود. فعلیت آن نیز میتواند، گفتاری یا نوشتاری یا مفهومی باشد . از این رو آزادی بیان و قلم در ماهیت یكی هستند.
در مرحله بعد این مسائل مطرح میشود كه چه كسانی باید از این آزادی برخوردار باشند؟ هر كسی (دیوانه، مغرض، جاهل و ...) یا طیف خاصی؟ آیا همگان حق دارند نسبت به هر مقولهای ، برخورد عاقلانه یا احساس یا دینمدارانه نمایند؟ اگر بدون این محدودیتها به مقوله مهم آزادی پرداخت شود ارزش علمی آن تا سطح بسیار پایینی تنزل خواهد یافت.
اسلام برای دو گروه، مجوز آزادی بیان قائل است؛ مومنان (نه مسلمانان) و دانشمندان. (15) اسلام به بیان حقایق و آگاه ساختن عیوب دیگران سفارش مینماید. (16)
معیار آزادی بیان در اسلام، آوردن همه نظریات و مقایسه آنها با هم است و سپس تطبیق آن با حق (17) تا ناكارآمدی هر یك مشخص شده جای هیچ شبههای در اذهان باقی نماند.
حتی اگر برای مقوله آزادی قائل به هیچ حد و مرزی هم نباشند، باز هم وجود آن در نظام سیاسی دینی، سبب میشود تا محدودیتهای دینی در مورد آن نیز ساری و جاری شود. در غیر این صورت دامنه آن فراتر از نظام ارزشی دینی كشیده میشود. دایرهای از احساس صرف كه هیچ تخصص و ارزشی در آن وجود نخواهد داشت. اما همه چیز غیرمربوط و متضاد را میتوان در آن جست كه نتیجه آن ارزش قلمداد نمودن بسیاری از غیرارزشها خواهد بود.
در این تعریف بزرگ اما بیمحتوا، نسبت به ارزشهای اسلامی كه شالوده نظام سیاسی جمهوری اسلامی بودند به عمد یا سهو بیتوجهی شد. از این رو، برخی از مدافعان سعی كردند مقوله آزادی را مقولهای خارج از حدود دین تعریف كرده، جایگاهی در خلاء برای آن متصور شوند. (18)
در حالی كه سیاستمداران دینی و دین مدار همواره باید سیاستهای ماخوذه خود را از اسلام و اصول دینی اكتساب نموده و با این معیار برگزیده سیاست خود را تطبیق دهند. نه اینكه تنها از برخی فاكتورهای خاص دینی برای تایید سیاستهای مربوط و نامربوط خود استفاده كنند. به طور مسلم، این باور باید وجود داشته باشد كه خداوند دین را برای هدایت و نجات بشریت فرستاد و اینكه سیاست ما عین دیانت ماست.
اسلام دین تساهل و تسامح و حتی خشونت است، دین خنده و گریه، بغض و آشتی، دوستی و دشمنی، تولی و تبری، باید و نباید و ... كه با وجود همه این تضادها، جایگاه واقعی ارزشها و ضد ارزشها پدیدار میگردد. دین تك بعدی كه تنها، تساهل و تسامح، خنده ، دوستی (حتی با دشمنان) و ... داشته باشد هیچ اقتداری در میان سایر دولتها و حكومتها نخواهد داشت، دین توسری خوری خواهد داشت كه هیچ جایگاه ارزشمندی نخواهد داشت. زیرا همواره حضور نبایدها است كه در كنار بایدها كنترل كننده نبض قوانین جامعه خواهد بود. دین بدون نبایدها، برداشت غیرواقعی و خودسرانهای از دین است كه به حتم باید به مشورت علمای درجه یك دینی میرسید و در نطفه خاموش میگشت. شاید هم هدف از آن به چالش طلبیدن همین قشر بود و شاید هم غیرعامدانه و به علت عدم علم كافی بود.
هركسی، حق ندارد برای واژه آزادی و یا هر واژه دیگری در حیطه دین تعیین حدود شخصی و مجزا نماید. اگر هم ساحتی باشد كه دین در آن نظر جدیدی ارائه ننموده، با مشورت علمای تراز اول دین، حدودی را كه دین برای هر مقوله ارائه مینماید به عنوان پیش فرض و زیربنای آن مقوله در نظر بگیرند. از این رو، همگام با تعریف دین از آزادی به تبیین آن پرداخته شود.
پی نوشتها:
1- نوروزی، محمدجواد، نظام سیاسی اسلام، چاپ دوم، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1380، صص 57تا 58
2- عطایی اصفهانی، م.ع، آزادی از دیدگاه اسلام، قم، انتشارات عصر ظهور، 1378، ص 15- (بقره 35، كهف 29، انسان 3)
3- عطایی اصفهانی، پیشین، ص 18، جان استوارت میل، رساله ای درباره آزادی، تهران، مركز نشر علمی فرهنگی، 1361، ص 25
4- غررالحكم، فصل 9، ك 1- (فرقان 44) و ...
5- طبرسی، مشكات الانوار، ص 134
6- فرقان 44
7- علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 10، ص 108، (فرقان 44)- غررالحكم، فصل 9، ك1
8- بقره 256
9- عنكبوت 43
10- بحارالانوار، ج 2، صص 16، 22 و 24- (عنكبوت 43)- (مجادله، 11)
11- عطایی اصفهانی، پیشین، ص 32 تا 43
12- همان، ص 41
13- انعام 107
14- عطایی اصفهانی، پیشین، ص 63
15- (مجادله 11)- بحارالانوار، ج 2، صص 16 و 22 و 24
16- غررالحكم، فصل 85، ك 39 و 274
17- غررالحكم، فصل 3، خبر 85
18- نوروزی، پیشین، ص 39
شنبه 30/7/1390 - 8:20
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
سخنان ماندگار
تغییر عادت
تنها راه تغییر عادت ها، تكرار رفتارهای تازه است
.
چهارشنبه 27/7/1390 - 12:41
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 3
]
سخنان ماندگار
ضعف و كاستی ها
وقتی برای کاستی ها و ضعف هایت دلیل می
آوری به تنها چیزی که می رسی همان ضعف ها و کاستی هاست
.
چهارشنبه 27/7/1390 - 12:40
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
سخنان ماندگار
توپ
سعی کنید مانند توپ باشید ‘ زیرا توپ هر چه محکمتر به زمین می خورد ‘ بیشتر اوج می گیرد!
سه شنبه 26/7/1390 - 18:0
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 3
]
سخنان ماندگار
سعادت
سعادت عادت است آنرا پرورش دهید.
آلبرت هوبار
دوشنبه 25/7/1390 - 12:24
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
سخنان ماندگار
كتاب
لباس قدیمی را بپوشید ولی کتاب نو بخرید.
آستین فلپز
دوشنبه 25/7/1390 - 12:24
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
سخنان ماندگار
كامیابی
کامیابی تنها در این است که بتوانی زندگی را به شیوه خودسپری کنی
کریستوفرمورلی
دوشنبه 25/7/1390 - 12:22
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
سخنان ماندگار
معاشرت و تنهایی
معاشرت بر دانائی می افزاید ولی تنهائی مکتب نبوغ است
گیبون
دوشنبه 25/7/1390 - 12:21
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
سخنان ماندگار
غذای روح
همه ما نیاز داریم كه دائماٌ احساس رشد عاطفی و معنوی كنیم . این غذایی است كه روح ما به آن محتاج است
(( رابینز
Robbins
))
دوشنبه 25/7/1390 - 12:20
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
سخنان ماندگار
انگیزش
آرمان ما باید دارای شور و برانگیختگی باشد . انگیزشی که آدمی را به هست و جوشش نیاورد ، خسته کننده است
(( ارد
Orod
))
دوشنبه 25/7/1390 - 12:19
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
گزارش محتوا
محتوای مخالف با موازین شرعی
محتوای مخالف با مصالح نظام جمهوری اسلامی
محتوای نقض کننده حریم شخصی من
محتوای مخالف با موازین اخلاقی
مورد توجه ترین های هفته اخیر
لینک ها
جستجو در مطالب روزانه
ثبت مطلب جدید
مطالب روزانه اعضا
فعالان مطالب روزانه
مطالب من
نظرات مطالب من
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته