• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 27
زمان آخرین مطلب : 5099روز قبل
آموزش و تحقيقات
درباره ی جدول تناوبی مندلیف و لوتار میردر موردخواص عنصرهاو ارتباط انها بررسی های دقیق تری انجام دادندودر سال 1869م به این نتیجه رسیدند که خواص عنصرها تابعی تناوبی از جرم انهاست.به این معنا که اگر عنصرها را به ترتیب افزایش جرم اتمی مرتب شوند نوعی تناوب در انها اشکار میگرددوپس ازتعداد معینی از عنصرها عنصرهایی با خواص مشابه خواص پیشین تکرار می شوند . مندلیف در سال 1869 بر پایه ی قانون تناوب جدولی از 63عنصر شناخته شده ی زمان خود منتشر کرد .در فاصله ی بین سالهای 1869 تا 1871م مندلیف هم مانند لوتار میر با بررسی خواص عنصرها و ترکیب های انها متوجه شد که تغییرهای خواص شیمیایی عنصرها مانند خواص فیزیکی انها نسبت به جرم اتمی روند تناوبی دارد.از این رو جدول جدیدی در 8 ستون و12سطر تنظیم کرد.او با توجه به نارسایی های جدول نیو لندز ولوتار میر و حتی جدول قبلی خود جدولی تقریبابدون نقص ارایه دادکه فراگیر وماندنی شد. شاهکارهای مندلیف در ساخت شهرک عناصر : روابط همسایگی:دانشمندان پیش از مندلیف در طبقه بندی عناصر هر یک را جداگانه و بدون وابستگی به سایر عناصر در نظر می گرفتند.اما مندلیف خاصیتی را کشف کرد که روابط بین عنصرها را به درستی نشان میدادو ان را پایه تنظیم عناصر قرار داد. وسواس وی: او برخی از عناصر را دوباره بررسی کرد تا هر نوع ایرادی را که به نادرست بودن جرم اتمی از بین ببرد.در برخی موارد به حکم ضرورت اصل تشابه خواص در گروهها را بر قاعده افزایش جرم اتمی مقدم شمرد. واحدهای خالی: در برخی موارد در جدول جای خالی منظور کردیعنی هر جا که بر حسب افزایش جرم اتمی عناصر باید در زیر عنصر دیگری جای می گرفت که در خواص به ان شباهتی نداشت ان مکان را خالی می گذاشتو ان عنصر را در جایی که تشابه خواص رعایت میشد جای داد.این خود به پیش بینی تعدادی ا زعنصرهای ناشناخته منتهی شد. . استقبال از ساکنان بعدی:مندلیف با توجه به موقعیت عنصرهای کشف نشده و با بهره گیری از طبقه بندی دوبرایزتوانستخواص انها را پیش بینی کند.برای نمونه مندلیف در جدولی که در سال 1869 تنظیم کرده بودمس و نقره وطلا را مانند فلزی قلیایی در ستون نخست جا داده بود اما کمی بعد عناصر این ستون را به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم کرد.سپس دوره های نخست و دوم و سوم هر یک شامل یک سطر و هر یک از دوره های چهارم به بعد شامل دو سطر شده وبه ترتیب از دوره های چهارم به بعد دو خانه اول وشش خانه اخر از سطر دوم مربوط به عناصر اصلی ان دوره و هشت خانه باقی مانده ی سطر اول و دو خانه اول سطر دوم مربوط به عناصر فرعی بود ساخت واحد مسکونی هشتم:مندلیف با توجه به این که عناصراهن وکبالت ونیکل وروتینیم ورودیم وپالادیم واسمیم وایریدیم وپلاتینخواص نسبتا با یکدیگر دارند این عناصر را در سه ردیف سه تایی و در ستون جداگانه ای جای دادو به جدول پیشین خود گروه هشتم ا هم افزود. در ان زمان گازهای نجیب شناخته نشده بوداز این رودر متن جدول اصلی مندلیف جایی برای این عناصر پیش بینی نشد. پس از ان رامسی و رایله در سال 1894 گاز ارگون را کشف کردند و تا سا ل 1908 م گازهای نجیب دیگرکشف شد و ظرفیت شیمیایی انها 0 در نظر گرفته شدو به گازهای بی اثر شهرت یافتند. اسانسور مندلیفبه سوی اسمان شیمی :جدول مندلیف در تنظیم و پایدار کردن جرم اتمی بسیاری از موارد مندلیفنادرست بودن جرم اتمی برخی از عناصر را ثابت و برخی دیگر را درست کرد .جدول تناوبی نه تنها به کشف عنصرهای ناشناخته کمک کرد بلکه در گسترش و کامل کردن نظریه ی اتمی نقش بزرگی بر عهده داشت و سبب اسان شدن بررسی عناصر و ترکیب های انها شد. مجتمع نیمه تمام: جدول تناوبی با نارسایی هایی همراه بود که عبارتند از : 1- جای هیدروژن در جدول بطور دقیق مشخص نبود .گاهی ان را بالا ی گروه فلزهای قلیایی و گاهی بالای گروه های گروه هالوژن ها جا میداد. 2- در نیکل و کبالت که جرم اتمی نزدیک به هم دارند خواص شیمیایی متفاوت است و با پایه قانون تناوبی ناسازگاری دارد. 3- کبالت را پیش از نیکل و همچنین تلور را پیش از ید جای داد که با ترتیب صعودی جرم اتمی هم خوانی نداشت .با پیش رفت پژوهش ها و با کشف پرتوایکس و عنصرهاو بررسی دقیق طیف انها عدد اتمی کشف و اشکار شد و عناصر بر حسب افزایش عدد اتمی مرتب و نار سایی های جزیی موجود در جدول مندلیف از بین رفت .زیرا تغییرات خواص عناصر نسبت به عدد اتمی از نظم بیشتری برخوردارست تا جرم اتمی انها . 4- سال پس از نشر جدول مندلیف بوابو در ات به روش طیف نگاری اکا الومینیوم را کشف کرد و گالیم نامید و 4 سال بعد نیلسون اکا بور را کشف کرد و اسکاندیم نامید و هفت سال بعد ونیکلر هم اکا سیلسیم را از راه تجربه طیفی کشف کرد و ان را ژرمانیم نامید. تغییرات خواص عناصر در دوره ها و گروههای جدول: 1- تغییرات شعاع اتمی :در هر گروه با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی افزایش می یابد ودر هر دوره با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی به تدریج کوچکتر می گردد. 2- تغییرات شعاع یونی :شعاع یون کاتیون هر فلز از شعاع اتمی ان کوچکتر و شعاع هر نا فلز از شعاع اتمی ان بزرگتر است.به طور کلی تغییرهای شعاع یونی همان روند تغییرات شعاع اتمی است. 3- تغییرات انرژی یونش: در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی یونش افزایش می یابد و در هر گروه با افزایش لایه های الکترونی انرژی یونش کاهش می یابد. 4- تغییرات الکترون خواهی :در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی الکترونخواهی افزایش می یابدودر هر گروه با افزایش عدد اتمی اصولا انرژی الکترون خواهی از بالا به پایین کم می شود . 5- تغییرات الکترونگاتیوی:در هر دوره به علت افزایش نسبتا زیا د شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر کم میشود و در هر دوره به علت کاهش شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر افزایش می یابد . 6- تغییرتعدادالکترونهای لایه ظرفیتوعدد اکسایش:در هر دوره از عنصری به عنصر دیگریک واحد به تعداد الکترون ها ی ظرفیت افزوده میشود و تعداد این الکترونها و عدد اکسایش در عنصرهای هر گروه با هم برابرند. 7- تغییرات پتانسیل الکترودی :در ازای هردوره با افزایش عدد اتمی توانایی کاهندگی عنصرها کاهش می یابد و توانایی اکسیدکنندگی انها افزایش می یابد .از این روفلزهایی که در سمت چپ دوره ها جای دارندخاصیت کاهندگی ونا فلزهایی که در سمت راست دوره ها جای دارندتوانایی اکسید کنندگی دارند.در موردعناصر یک گروه توانایی اکسید ?کنندگی با افزایش عدد اتمی وپتانسیل کاهش می یابد. 8- تغییرات توانایی بازی هیدروکسید:توانایی بازی هیدروکسیدعناصر در گروهها ازبالا به پایین افزایش می یابد اما در دوره از سمت چپ به راست رو به کاهش است. 9- تغییرات دما وذوب یا جو ش:در هر دوره دمای ذوب و جوش تا اندازه ای به طورتناوبی تغییر می کند ولی این روندمنظم نیست و در موردعناصرگروهها نیز روندواحدی وجود ندارد
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:23
دعا و زیارت
حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بـشرى و بـویژه جوامع اسلامى مطرح اسـت. همواره این دو واژه در کنار هم بـه کار بـرده مى شوند و در نگاه اول بـه نظر مىآید هر دو بـه یک معنا بـاشند, اما با جستجو در متون دینى و فرهنگنامه ها بـه نکته قابـل توجهى مى رسیم و آن تفاوت این دو واژه است.  در بـرخى کتـب لغت حجاب را این گونه تـعریف کرده اند: الحجاب: المنع من الـوصـول; حـجـاب یعـنى آنچـه مانع رسـیدن مى شـود.برخى گفته اند: حجب و حجاب هر دو مصدر و بـه معناى پنهان کردن و منع از دخول است.(و به عنوان شاهد آیه شریفه ((و من بـیننا و بینک حجاب)) را ذکر کرده اند.  در دیگر کتـابـهاى لغت حجـاب را بـه معناى ((پـرده)) آورده و نوشته اند: امرإه محجوبـه(محجبـه); زنى که پوشانیده است خود را به پوشاندنى. بـا تـوجه بـه معانى ذکرشده درمى یابـیم حجاب امرى ظاهرى و در ارتبـاط بـا جسم است, اگر چه این پـوشش بـرخاسته از اعتقادات و باورهاى درونى افراد است, ولى ظهور در نشئه مادى و طبیعى دارد; یعنى پوشش ظاهرى افراد و بـویژه زنان را حجاب مى گویند, که مانع از نگاه نامحرم به آنان مى شود.  عفاف نیز داراى معانى گوناگونى است, که در مجموع تعریف کاملى را بـه ما خـواهد داد. راغـب اصـفـهانى در ((مفـردات القـرآن)) مى نویسد: العفه حصول حاله للنفس تـمتـنع بـها عن غلبـه الشهوه; عفت حالتى درونى و نفسـانى اسـت که تـوسـط آن از غلبـه شهوت جلوگیرى مى شود.  البته قابـل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است; گاه بـه معناى خودنگهدارى و پـاکدامنى است که در مورد برخى افـراد آمده اسـت, مانند; و ان یسـتـعـفـفـن خـیر لهنو: ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا.  در ادامه تـوضیح بـیشتـرى در بـاره این آیات خـواهد آمد. گاه ((عفت)) به معناى قناعت آمده و مسایل مالى مورد نظر است, نظیر; و من کان غنیا فلیستعفف و من کان فقیرا فلیإکل بالمعروف; و آن کس که توانگر است, باید(از گرفتـن اجرت و سرپـرستـى)خوددارى کند و آنکه تهیدست است, مطابق عرف بخورد.  آنچـه در این مقاله مورد نظر ما اسـت, مفهوم اولى اسـت; یعنى خودنگهدارى از شهوت و مسایل جـنسى; اگر چه مى تـوان بـراى هر دو معنا واژه عفت را آورد و ضررى به مفهوم آن نمى خورد.  دیگر کتب لغت نیز آورده اند: تعفف(عفت داشتن): نگاه داشتن نفس از انجام حرام و درخواست از مردم است. برخى از لغت شناسان, عفت را بـه معناى ((ترک شهوات و پاکى خوى و جسم)) آورده اند.  از مجموع معانى ذکرشده براى حجاب و عفاف مى تـوان نتـیجه گرفت که عفاف نوعى حجـاب درونى است که انسان را از گناه بـازمى دارد.  حفظ چشم, گوش, قلب و تمامى اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجـاب درونى, پـوشش ظاهرى است. بـه تـعبـیرى لطیف تـر; حـجـاب میوه عفاف اسـت و عفاف ریشـه حـجـاب. بـرخى افراد ممکن است حجـاب ظاهرى داشتـه بـاشند, ولى عفاف و طهارت باطنى را در خویش ایجاد نکرده بـاشند. این گروه, از حجاب تنها پوسته اى و ظاهرى بى معنا دارند, و از سوى دیگر کسانى هستند که ادعاى عفاف کرده و با تعابیرى همچون; من قلب پاکى دارم, خدا با قلبها کار دارد, آدم باید چشمش پاک باشد و ... خود را سرگرم کرده و مصداق ((لیفجر امامه)) مى شوند. انسانهایى چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته اى اساسى را بـنگارند و آن این است که درون پاک, بیرونى پاک مى پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکى به نام بى حجابى و بدحجابى نخواهد شد.  امام خـمینى, پـیامآور ارزشهاى الهى, در بـاره حـجـاب و عفاف مى فرماید: ((توجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است, بـراى حفظ ارزشهاى شماست. هر چه را که خدا دستـور فرموده است ـ چه براى مرد و چه براى زن ـ بـراى این است که آن ارزشهاى واقعى که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه هاى شیطانى یا دستهاى فاسد استـعمار پـایمال شـوند, این ارزشـها زنده بـشوند.))  ویژگی های مفهوم عفاف:
عفاف و خویشتن داری، در برابر فزون خواهی شهوانی و كشش نفسانی، چه ویژگی هائی دارد:
• خصلتی انسانی است. • حالتی درونی است.• نشانه های بیرونی دارد.• در رفتار و گفتار بروز می كند.• با رفتار و نشانه های متناقض، سازگار نیست.• نه از موضع ناتوانی بلکه از بلندای عزت و اقتدار، صورت می بندد.
عفاف، خویشتن داری با علائم و نشانه های رفتاری و گفتاری است و وجود آن بستگی به وجود نشانه های آن دارد پس حفظ عفاف بدون رعایت نشانه های آن ممكن نیست. عفت نمی تواند یك امر صرفاً درونی باشد و هیچ علامت بیرونی نداشته باشد. بخشی از تفاوت در نشانه های خویشتن داری زن و مرد، از تفاوت در خلقت آنها سرچشمه می گیرد و یكی از نشانه های عفاف، پوشش است. عفاف بدون رعایت پوشش، قابل تصور نیست. نمی توان به زن یا مردی، «عفیف» گفت در حالی كه عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می شود گرچه تفاوت رفتارهای انسانی و حیوانی، ریشه در تفاوت خلقت و فطرت، گرایشها و منش ها دارد. در اسلام از نشانه های برجستة «عفاف» می توان به پوشش اسلامی (حجاب) اشاره نمود.( مطهری٬ 1362 ٬ ص 106)
شهید مطهری در مسئله حجاب می نویسد:«وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاكدامنی را رعایت كند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمی كنند متعرض آنها شوند.»( مطهری 1375٬ ٬ ص 177)
ایشان در ذیل آیة 61 سورة نور چنین می نویسد:«از جملة «ان یستعففن خیرٌ لهن» می توان یك قانون كلی را استنباط كرد و آن اینست كه از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر (پوشش) را مراعات كند پسندیده تر است و رخصتهای تسهیلی و ارفاقی كه به حكم ضرورت دربارة وجه وكفین و غیره داده شده است، این اصل كلی اخلاقی رانباید از یاد برد.»(مطهری1375٬ ٬ ص 168)
نشانه بودن «حجاب» برای «عفاف» گریزناپذیر است. پوشش، نشان عفاف است.
«عفت و حیا، خصلتی انسانی است كه تاریخ بر نمی تابد و مورد پذیرش تمامی انسانها بوده و هست. و انسانهای بزرگ و ادیان آسمانی نیز بدان توصیه كرده اند. در شریعت اسلامی نیز بر آن تأكید فراوان شده است. همین خصلت انسانی یكی از فلسفه های اصلی پوشش آدمی بوده است»( مهریزی٬ حجاب ٬ص 39)
در خصوص اندازة وابستگی پوشش با حجاب، استاد مطهری می نویسند:«حیا و عفاف از ویژگیهای درونی انسان است و حجاب به شكل و قالب و نوع و چگونگی پوشش بر می گردد. تفاوت باطن و ظاهر یا روح و جسد و یا گوهر و صدف را می توان به عنوان تمثیل دراین زمینه به كاربرد. به گمان مااینها دوحقیقت هستندومیزان وابستگی این دونیاز به تأمل دارد»( مطهری ٬ 1375 ٬ ص 52 الی 57)
اگر وابستگی حجاب با عفاف قطعی نشود نمی توان در استدلال برای حجاب، از ارتباط «نشانه» و «واقعیت» سخن گفت.
 

ارسال به

نظرات( 0)

 

 

فطری بودن حجاب

یکشنبه 30 خرداد 1389

 

نوشته شده توسط:زهرا هاشمی

خلقت لباس برای هر یک از زن و مرد هدیه ای است الهی که بشر ارزانی شده است و برهنگی و کنار گذاشتن لباس دامی است از سوی شیطان و اولیای او که برای فریب انسان گسترده شده است .13

در قران کریم دراین باره چنین آمده است : ای فرزند آدم برای شما لباس فروفرستادیم که اندام شما رامی پوشاند ومایه زینت شماست ولباس تقوا بهتراست این ازآیات خداوند است  باشد که متذکر شده اند . 

ارسال به

نظرات( 0)

 

 

حجاب, حق خدا

شنبه 29 خرداد 1389

 

نوشته شده توسط:زهرا هاشمی

یکى از نکات اساسى که زمینه اى براى عمل بـه احکام است, شناخت جـایگاه هر چیز در نظام هستـى است. البـتـه در نظامى که خداوند متـعال در جاى جاى آن دیده مى شود و ارتـبـاط اشیإ و اعمال بـا خداوند بسیار مشهود است و با درک این ارتباط و حضور, بسیارى از مشکلات زندگى بشر حل مى شود.

((حق)) , بـه عنوان زیبـاترین و پـسندیده ترین واژه آفرینش در تمامى ادیان و جوامع بشرى مورد تـوجه قرار گرفتـه است و حقوق و اداى آنها فراتـر از زمانها و مکانها و اشخـاص و ادیان است. در واقع هر فردى از هر طبقه اجتماعى و از هر دین و ملیت, نسبت بـه اداى حقوق دیگران حساسیت نشان مى دهد و این مطلب, حق و حـقوق را فرازمانى و فرامکانى مى کند.  

برخی از اندیشه گران و حکیمان بر این باورند که حجاب, حق الله است و در این باره مى گویند:

((حرمت زن نه اختصاص بـه خود زن دارد, نه مال شوهر و نه ویژه بـرادر و فرزندانش مى بـاشـد. همه اینها اگر رضایت بـدهند, قرآن راضى نخواهد بـود, چـون حرمت زن و حیثـیت زن بـه عنوان حق الله مطرح است. لذا کسى حق ندارد بـگوید من بـه نداشتـن حجـاب رضایت دادم. از اینکه قـرآن کـریم مى گـوید: هر گـروهى, اگـر راضـى هم باشند, شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا کنید, معلوم مى شود عصمت زن حق الله است.)) 

پرواضح است آدمى نمى تواند حقوق الهى را کاملا ادا کند ولى بـا انجـام بـرخى کارها مى تـوان رضایت الهى را بـه دست آورد. حـضرت رسول(ص)مى فرماید: ((ان حقوق الله جل ثنائه اعظم من ان یقوم بها العبـاد و ان نعم الله اکثـر من ان یحـصیها; حـقوق خـداوند متعال بـزرگتـر از آن است که تـوسط بـندگان ادا شود و نعمتـهاى خداوند بیشتر از آن است که به شمارش آید.)) و حضرت على(ع)مى فرماید: ((لکنه سـبـحـانه جـعـل حـقه عـلى العـبـاد ان یطیعوه; ولى خداوند متـعال بـر بـندگان حقى قرار داده و آن این است که او را اطاعت کنند.))

اگر چه حق خدا بـزرگ است و قابـل ادا نیست, ولى اداى وظایف و اطاعت از خداوند متـعال بـه نوعى اداى حق محسوب مى شود. حجاب که امر خدا است و شارع مقدس بـه عنوان یکى از احـکام ضرورى دین آن را واجب کرده است, بـاید حفظ شود. حفظ این واجـب الهى اطاعت از او است و اطاعت از او حـقى است که بـر بـندگان نهاده است. و هر انسان باورمندى باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومى و ... این حد و حق الهى را ادا کند.

پس حکمت حجاب, سنجش میزان عبودیت و اطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب مى توانند اطاعت را, که روح و پیام اصلى عبادات بشر اسـت, اثـبـات کنند و در زمره اطاعـت کنندگان الهى قـرار گیرند.

 

ارسال به

نظرات( 0)

 

 

حجاب‌،مسئله‌ فقهی‌ یا حقوقی‌ و سیاسی‌

شنبه 29 خرداد 1389

 

نوشته شده توسط:زهرا هاشمی

مسئله‌ حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ به‌ عنوان‌ یك‌ پوشش‌متعارف‌ به‌ عرف‌ جامعه‌ اسلامی‌ در طول‌ تاریخ‌مسلمانان‌، همواره‌ یك‌ مسئله‌ فقهی‌ بوده‌ است‌ كه‌زنان‌ مسلمان‌ بدون‌ توجه‌ به‌ قانون‌ حاكمیت‌،پوشش‌ خود را حفظ می‌كردند، اما استعمارباقیمانده‌ از امپراطوری‌ عثمانی‌ در كشورهای‌اسلامی‌ ایران‌ و تركیه‌، با استبداد خشن‌ از زنان‌مسلمان‌ كشف‌ حجاب‌ كرد و این‌ هجوم‌ فرهنگی‌استعمار ثابت‌ نمود كه‌ تمام‌ دیانت‌ در فقه‌ امامیه‌همان‌ سیاست‌ و تدبیر در زندگی‌ شخصی‌ واجتماعی‌ است‌..
همان‌طور كه‌ می‌دانید مبنای‌ قانونمندی‌ انسان‌ در فقه‌ امامیه‌، پذیرش‌ اصول‌ دین‌ و جلب‌خرسندی‌ خداوند خالق‌ عالم‌ و قانونگذار است‌.در این‌ مبنا خواه‌ حكومت‌ دینی‌ بر پایه‌ فقه‌ امامیه ‌تشكیل‌ شود یا نشود، انسان‌ خود را قانونمند شرعی‌می‌داند، حتی‌ در تنهایی‌ و خلوت‌ كه‌ خداوند راناظر می‌بیند، احكام‌ الهی‌ را نقض‌ نمی‌كند، اما درعلم‌ حقوق‌، قوانین‌ باید از یك‌ ضمانت‌ اجرایی‌برخوردار باشند و برای‌ تحقق‌ ضمانت‌ اجرایی ‌، نیاز به‌ دولت‌ و قدرت‌ است‌ تا به‌ قوانین‌ حقوقی‌اعتبار ببخشند; در غیر این‌ صورت‌ با سقوط یك‌حاكمیت‌، قوانین‌ آن‌ كشور نیز ساقط و بی‌اعتبارمی‌شود و نظام‌ نوین‌ حقوقی‌ باید در مجلس‌قانونگذاری‌ حاكمیت‌ جدید اعتبار پیدا كند.
مسئله‌ حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ به‌ عنوان‌ یك‌ پوشش‌متعارف‌ به‌ عرف‌ جامعه‌ اسلامی‌ در طول‌ تاریخ‌مسلمانان‌، همواره‌ یك‌ مسئله‌ فقهی‌ بوده‌ است‌ كه‌زنان‌ مسلمان‌ بدون‌ توجه‌ به‌ قانون‌ حاكمیت‌،پوشش‌ خود را حفظ می‌كردند، اما استعمارباقیمانده‌ از امپراطوری‌ عثمانی‌ در كشورهای‌اسلامی‌ ایران‌ و تركیه‌، با استبداد خشن‌ از زنان‌مسلمان‌ كشف‌ حجاب‌ كرد و این‌ هجوم‌ فرهنگی‌استعمار ثابت‌ نمود كه‌ تمام‌ دیانت‌ در فقه‌ امامیه‌همان‌ سیاست‌ و تدبیر در زندگی‌ شخصی‌ واجتماعی‌ است‌. .
دیانت‌ در حوزه‌ عمل‌، همان‌ چگونه‌ زیستن‌ در زندگی‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ انسان‌ است‌. وقتی‌ كه‌استعمار با استبداد از زنان مسلمان‌ كشف‌ حجاب‌كرد، مردم‌ دنیا فهمیدند كه‌ آزادی‌ غربی‌، دروغی‌بیش‌ نیست‌ كه‌ تنها در قالبهای‌ فكری‌ دشمنان‌ خداو احكام‌ نورانی‌ اسلام‌ تعریف‌ می‌شود; گرچه‌ نفوذحاكمیت‌های‌ وابسته‌ در كشورمان‌ و سایركشورهای‌ دنیا، فساد و لطمه‌ جبران‌ ناپذیری‌ به‌زنان‌ مسلمان‌ در حوزه‌ خانواده‌، هنر، آموزش‌ وپرورش‌ و دانشگاه‌ زده‌ است‌، اما بخش‌ عمده‌ای‌از زنان مسلمان‌ با فهم‌ درست‌ از مسائل‌ سیاسی‌هرگز دست‌ از حجاب‌ نكشیدند و این‌ حق‌ خود رادر پوشش‌ از چشمان‌ نامحرم‌ محفوظ داشتند وآن‌قدر راسخ‌ و استوار ماندند كه‌ فرهنگ‌ وقانونمندی‌ حجاب‌ را به‌ سرزمین‌ كفر اروپاییان‌رسوخ‌ دادند، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ زنان مسلمان‌ نه‌ تنها درجامعه‌ عادی‌ مغرب‌ زمین‌ به‌خاطر داشتن‌ حجاب‌احساس‌ حقارت‌ نمی‌كنند، بلكه‌ با حضور موفق‌ و باحجاب‌ در مراكز علمی‌ و پژوهشی‌، دولتهای‌ به‌اصلاح‌ مدعی‌ آزادی‌ را مجبور كردند تا باطن‌استبدادی‌ خود را نشان‌ دهند و قانون‌ ممنوعیت‌حجاب‌ در مدارس‌ فرانسه‌ را به‌ عنوان‌ یك‌ره‌آورد حقوقی‌ و سیاسی‌ تصویب‌ كنند. برای‌فرانسوی‌ها عریان‌ شدن‌ زن‌ آزادی‌ است‌، اما اگرزن‌ مسلمان‌ بخواهد كرامت‌ و حرمت‌ خود راحفظ كند و با حجاب‌ سركلاس‌ درس‌ حاضر شود وبه‌ فعالیتهای‌ علمی‌ و پژوهشی‌ ادامه‌ دهد، دیگرخبری‌ از آزادی‌ در حاكمیت‌ سیاسی‌ غربیهانیست‌.

مبانی‌ حجاب‌
چرا زنان مسلمان‌ باید حجاب‌ داشته‌ باشند، درحالی‌كه‌ زنان كافر بدون‌ پوشش‌ و با خودآرایی‌در جامعه‌ حاضر می‌شوند؟ چرا دولتهای‌ غربی; ازجمله‌ فرانسه‌، با حجاب‌ زنان مسلمان‌ مخالفت‌می‌كنند؟ چرا بسیاری‌ از نظامهای‌ وابسته‌ به‌دیكتاتوری‌; مانند رژیم‌ پهلوی‌، با حجاب‌ زنان‌مخالفت‌ كردند؟ مگر اساس‌ و پایه‌ حكم‌ وجوب‌حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ چیست‌ كه‌ این‌ گونه‌ موردمخالفت‌ قرار می‌گیرد؟

احكام‌ اسلام‌ بر اساس‌ جلب‌ مصالح‌ و دفع‌مفاسد مبتنی‌ بر فطرت‌ پاك‌ انسان‌ و عدم‌ ضرراست‌. خالق‌ انسان‌ بهتر از هر نهاد یا منبعی‌ می‌داندكه‌ نیاز فطری‌ انسان‌ چیست‌; زیرا بدون‌ تردید اگرپروردگار را تنها علت‌ اصلی‌ پیدایش‌ عالم‌ هستی‌بدانیم‌، به‌ طور قطع‌ علم‌ و عدالت‌ آن‌ ذات‌بی‌همتا اقتضا دارد كه‌ منبع‌ اصلی‌ قانونگذاری‌ نیزبرای‌ رفتار و گفتار شخصی‌ و اجتماعی‌ انسان‌ باشد.

حرمت‌ زن‌ مسلمان‌

خداوند تنها برای‌ دین‌ شرافت‌ و كرامت‌ قائل‌است‌ و بر همین‌ اساس‌ پارساترین‌ افراد را باكرامت‌ترین‌ می‌داند و حجاب‌ در تعریف‌ خالق‌انسان‌ یكی‌ از نمادهای‌ پارسایی‌ است‌. زن‌ مسلمان‌واقعی‌، پارسا و با كرامت‌ است‌ وخداوند راضی‌نیست‌ زیبایی‌ و محاسن‌ چنین‌ زنی‌ در منظر و دیدافراد فاسد قرار گیرد تا در بعضی‌ موارد مورداستمتاع‌ و شهوترانی‌ آنان‌ واقع‌ شود. حرمت‌ زن‌مسلمان‌ به‌ اعتبار اسلام‌ و پارسایی‌ اقتضا دارد كه‌زن‌ مسلمان‌ برخلاف‌ زن‌ كافر، محاسن‌ و زیباییهای‌خود را از نامحرمان‌ بپوشاند و مجاز باشد تنها برای‌محارم‌ تا حدودی‌ و برای‌ شوهرش‌ هیچ‌ گونه‌حجابی‌ نداشته‌ باشد

خداوند در استدلال‌حجاب‌ زنان مومن‌ در آیه‌ 95 سوره‌ «احزاب‌»می‌فرماید: «ای‌ نبی‌ به‌ همسران‌ و دخترانت‌ وزنان‌ مومنین‌ بگو كه‌ خودشان‌ را با جلابیب‌ (جمع‌جلباب‌ به‌ معنای‌ چادر یا لباس‌ بلند) بپوشانند; این‌كار به‌ خاطر این‌ است‌ كه‌ آنان‌ به‌ وقار، احترام‌ ومتانت‌ شناخته‌ شوند تا مورد اذیت‌ و آزارهوسرانان‌ قرار نگیرند و خداوند بخشنده‌ و مهربان‌است‌».
حجاب‌ واقعی‌ زن‌ موجب‌ حفظ حرمت‌ ومتانت‌ اوست‌ و حتی‌ نسبت‌ به‌ طمع‌ هوسبازان‌،نقش‌ باز دارنده‌ای‌ دارد و به‌ ویژه‌ حجاب‌ زنان‌جوان‌ این‌ دلالت‌ را برای‌ مردان‌ عیاش‌ وشهوتران‌ خیابانی‌ دارد كه‌ من‌ زن‌ مسلمانم‌ و حلال‌و حرام‌ خداوند را رعایت‌ می‌كنم‌ و اهل‌ مجالست‌با لهو و حرام‌ نیستم‌ و حتی‌ به‌ طور معمول‌ در عرف‌مردان‌ فاسد و شهوتران‌ نیز حریم‌ زنان با حجاب‌،عفیف‌ و با غیرت‌ محفوظ است‌ و آنان‌ مورد اذیت‌و آزار قرار نمی‌گیرند.

آرامش‌ روان‌ شخصی‌ و اجتماعی‌

غریزه‌ جنسی‌ امری‌ واقعی‌ در نفس‌ انسان‌است‌: نفس‌ كه‌ كانون‌ خواهشها و تمنیات‌ می‌باشد،بعدی‌ از ابعاد وجودی‌ است‌ كه‌ مستقل‌ از عقل‌عمل‌ می‌كند. انسان‌ ممكن‌ است‌ عقل‌ نداشته‌ باشدو مجنون‌ باشد، ولی‌ به‌خاطر نفس‌، كششهای‌شهوی‌ داشته‌ باشد.
ارضای‌ غریزه‌ جنسی‌ از امور طبیعی‌ زندگی‌انسان‌ پس‌ از بلوغ‌ جنسی‌ است‌ كه‌ این‌ مهم‌ باپدیده‌ ازدواج‌ در اسلام‌ سامان‌ می‌یابد.
غریزه‌ جنسی‌ به‌ معنای‌ اعم‌، شامل‌ فعل‌ فیزیكی‌و خواهش‌ نفسانی‌ است‌ كه‌ از دو جهت‌: ازدواج‌برای‌ زن‌ و مرد، و نگاه‌ برای‌ مرد و حجاب‌ برای‌زن‌ كنترل‌ می‌شود; یعنی‌ ازدواج‌ به‌ تنهایی‌ به‌عنوان‌ یك‌ عامل‌ كنترل‌ غریزه‌ جنسی‌ عمل‌ می‌كندو جهت‌ دوم‌; نگاه‌ مرد و حجاب‌ زن‌ است‌; اگر مردموظف‌ به‌ حفظ نگاه‌ و زن‌ موظف‌ به‌ حفظ حجاب‌نباشد، جامعه‌ تا آزادی‌ جنسی‌ غربی پیش‌ می‌رودو نبودن‌ حریم‌ قانونی‌ میان‌ زن‌ و مرد و آزادی‌معاشرتها و مباشرتهای‌ جنسی‌، بی‌بند و باریها و هیجانهای‌ جنسی‌ را افزایش‌ می‌دهد و تنها راه‌آرامش‌ در این‌ دیدگاه‌، آزادی‌ كامل‌ جنسی‌ برای‌مرد و زن‌ است‌ كه‌ با توجه‌ به‌ مسئله‌ خانواده‌ و مادرشدن‌ زنها، آرامش‌ روان‌ خانمها به‌ عنوان‌ یك‌انسان‌ از جهت‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ بیشتر تخریب‌می‌شود. آزادی‌ عریانی‌ و بندباری‌ جنسی‌ با رفع‌هرگونه‌ پوشش‌ و حجاب‌ از محیط شخصی‌ وخانوادگی‌ تا محافل‌ عمومی‌ و اجتماعی‌ مانندساحل‌ دریاها، استخرها، خیابانها و... از زن‌ یك‌كالای‌ مصرفی‌ می‌سازد كه‌ برای‌ تمام‌ مردان‌هوسباز بهره‌دهی‌ حظ بصر داشته‌ باشد و شیادان‌فاسد را به‌ تماشای‌ مجانی‌ زیباییهای‌ زن‌، كه‌ ودیعه‌الهی‌ برای‌ او، شوهرش‌ و خانواده‌اش‌ است‌،می‌كشاند و پایه‌ تجارت‌ سكس‌ و زنان در دنیای‌ به‌اصطلاح‌ متمدن‌ و آزاد، براساس‌ شكستن‌ حرمت‌و روان‌ زن‌ و تجاوز به‌ حریم‌ او، بعد از كشف‌حجاب‌ زنهاست‌; گرچه‌ این‌ مفاهیم‌ با القای‌ تربیت‌فاسد و غلط غربی در دختران‌ و سرانجام‌ پذیرش‌خودشان‌، جامه‌ عمل‌ می‌پوشد

نوشته شده توسط:زهرا هاشمی

چهارشنبه 23/4/1389 - 19:22
کامپیوتر و اینترنت
حتمأ شما نیز با سه برنامه کلیدی و مهم مجموعه نرم افزاری آفیس یعنی PowerPoint ،Excel و Word آشنایی دارید. این سه برنامه هر کدام کاربردهای گوناگونی دارند و به نوعی سه نرم افزار جدا از هم با اهداف مختلف را تشکیل داده اند. اما آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که میتوان کاربردهای این نرم افزارها را تا حدودی با یکدیگر ترکیب نمود؟ به عنوان مثال در پروژه های پاورپوینت برای بهینه سازی کار از جداول و گراف های ساخته شده در اکسل استفاده کرد. در این ترفند قصد داریم به معرفی نحوه جاسازی یک صفحه و همچنین یک صفحه از پیش ساخته شده توسط Excel در درون PowerPoint یا Word در نسخه آفیس 2007 بپردازیم. ابتدا بایستی به این نکته توجه کنیم که جهت وارد نمودن جداول Excel به PowerPoint یا Word از دو روش میتوانیم استفاده کنیم. راه اول وارد نمودن یک صفحه خالی به PowerPoint یا Word و سپس ویرایش آن در محیط این دو برنامه است. و راه دیگر ساخت جداول در خود نرم افزار اکسل و سپس جاسازی آن در این دو نرم افزار.جهت جاسازی یک صفحه خالی و ویرایش آن:
PowerPoint 2007
یا Word 2007 خود را اجرا نمایید.
به تب Insert رفته و بر روی Object کلیک کنید.
در پنجره باز شده، در لیست موجود گزینه Microsoft Office Excel Worksheet را یافته و آن را انتخاب کنید و OK را بزنید.
خواهید دید که یک فایل جدید اکسل در همان محیط برنامه باز شده و شما میتوانید توسط ابزارهای موجود آن را ویرایش کنید.
این روش جهت جاسازی سریع یک فایل Excel در محیط Word و PowerPoint کاربرد دارد.اما جهت جاسازی یک فایل از پیش ساخته شده توسط اکسل:
PowerPoint 2007
یا Word 2007 خود را اجرا نمایید.
مجددأ تب Insert رفته و بر روی Object کلیک کنید.
این بار از منوی کناری گزینه Create from file را (ترفندستان) انتخاب نمایید.
حال بر روی Browse کلیک نموده و فایل اکسل خود را از روی هارد انتخاب کنید.
با فشردن دکمه OK فایل درون برنامه جاسازی میشود.

پس از وارد شدن صفحه اکسل نیز به سادگی توسط نوار ابزارهای موجود میتوانید تغییرات لازم در محیط PowerPoint یا Word را صورت دهید

چهارشنبه 23/4/1389 - 19:19
آموزش و تحقيقات

استیفن هاوکینگ از عجیب ترین ساعت دنیا پرده برمیدارد

 

 

این ساعت یک میلیون دلاری مکانیکی با ملخ زمان خور بزرگش جمعه در دانشگاه کمبریج سرو صدا به پا کرده است و کیهان شناس مشهور استیفن هاوکینگ در دانشگاه آن را معرفی نمود. ساعت ، عقربه یا شماره ای بروی خود ندارد اما شکاف هایی دارد که بروی روکش طلایی بدنه اش ایجاد شده. وقتی چرخ دنده می چرخد، نشانه های آبی که دیود نوری هستند، در ساعت، دقیقه و ثانیه صحیح می ایستد.

در بالای ساعت، ملخ چشمک زن با دم جنبنده اش (که زمان خور نامیده می شود) دائما با پیشرفت زمان، در محیط این دایره که در حدود 1.2 متر می باشد، جلو می رود. حالت او و آرواره اش که گویی در حال بلعیدن است به بیننده این حس را القا می کند که زمان با سرعت زیادی در گذر است.

اما کسانی که پول زیادی دارند و علاقه به جمع آوری حشرات عظیم الجثه نیز دارند، قادر به خریداری این ساعت نخواهند بود، زیرا این نمونه تنها برای خروجی کتابخانه دانشگاه کریستی کورپوس ساخته شده است تا به شکلی هنرمندانه به بینندگان بفهماند زمان مفهوم بسیار با ارزشی است.

ساعت به گونه ایست که فناپذیری انسان را با ایجاد صدای زنجیری که به داخل جعبه چوبی می افتد، القا می کند. و حتی حقه هایی هم دارد مثلا، گاهی به نظر می آید که از حرکت باز ایستاده یا به نرمی حرکت نمی کند و حتی شاید به عقب برمیگردد!

ساعت با موتور الکتریکی کار می کند که طبق گزارش تا 25 سال بعد نیز به راحتی کار خواهد کرد.

این ساعت در طول هفت سال توسط مخترع ساعت سازی به نام جان تیلور زمانی که در دهه 50 در این دانشگاه درس می خوانده، ساخته شد و آن را برای بزرگداشت ساعت ساز بریتانیایی یعنی جان هریسون که در قرن 18 می زیست، طراحی کرده است.
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:15
طنز و سرگرمی
 

دختر بودن یعنی كله قند و لی لی لی لی ...

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی كه مادر و خاله وعمه ت هستن

دختر بودن یعنی " دخترو رو چه به رانندگی ؟ "

دختر بودن یعنی " شنیدی شوهر سیمین واسه ش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون ؟"

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول كنی پاشی چایی بریزی

دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن

دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری كه تو عقدنامه نوشته باشه

دختر بودن یعنی "ببخشید میشه جزوه تونو ببینم ؟"

دختر بودن یعنی " به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا"

دختربودن یعنی " برو تو ، دم در وای نستا"

دختر بودن یعنی لباست 4 متر و نیم پارچه ببره كه آقایون به گناه نیفتن

دختر بودن یعنی "خوب به سلامتی لیسانس هم كه گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم"

دختر بودن یعنی "كجا داری میری؟"

دختر بودن یعنی " تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم "

دختر بودن یعنی "كی بود بهت زنگ زد؟! با كی حرف میزدی؟"

دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس كشیدن...


   
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:12
دانستنی های علمی
   
 
اگر شما هم از خواندن این تیتر تعجب کرده اید ، پیشنهاد می کنیم که این مطلب را بخوانید زیرا این حرکت جالب باعث تقویت حافظه شما می شود.
 استفاده از دستها نه تنها برای بیان بهتر کلمات مفید است بلکه می تواند به یادگیری نیز کمک کند. همچنین فضای بیشتری را در اختیار حافظه قرار دهد و به کودک برای کسب تواناییهای جدید یاری رساند.
پژوهشگران آمریکایی دریافتند که استفاده از دستها هنگام سخن گفتن، افکار و حافظه را تقویت کرده و به کودکان در یادگیری کمک می کند.
محققان دانشگاههای پیستبورگ و شیکاگو با بررسی 50 خانواده ای که کودکان کمتر از یکسال داشتند کشف کردند کودکانی که برای برقراری ارتباط با اعضای خانواده از دستها استفاده می کنند شاداب تر از سایر کودکان هستند.
در این بررسی مشخص شد که در مدت یک ساعت و نیم این کودکان توانستند از طریق حرکات دست 24 کلمه را بیان کنند درحالی که در همین مدت زمان، کودکانی که از حرکات دست استفاده نمی کردند تنها موفق شدند 13 واژه را بیان کنند. به گفته این محققان، استفاده از دستها نه تنها برای بیان بهتر کلمات مفید است بلکه می تواند به یادگیری نیز کمک کند. همچنین فضای بیشتری را در اختیار حافظه قرار دهد و به کودک برای کسب تواناییهای جدید یاری رساند. براساس گزارش ساینس، این دانشمندان برای کسب این نتایج در آزمایش دیگری برای دو گروه از کودکان دبستانی یک سری تمرینات ریاضی را تجویز کردند. کودکان گروه اول می توانستند برای انجام محاسبات آزادانه از حرکات دست استفاده کنند اما از گروه دوم خواسته شد که از دستها استفاده نکنند. نتایج این آزمایش نشان داد که گروه اول موفق شدند در مدت چند ثانیه تمام مسائل خود را حل کنند."حرف زدن با دستها" در بسیاری از جوامع و فرهنگها یک عادت بد به شمار می رود درحالی که نتایج این تحقیقات حاکی از آن است که 70 تا 80 درصد از اطلاعات از طریق چشمها و بر پایه آنچه که فرد می بیند و شکل آن را تائید می کند به مغز می رسند. بنابراین دیدن حرکات دست می تواند به یادگیری کمک کند.گردآوی : گروه سلامت سیمرغ
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:8
خانواده

خدا، نامه، کارمند

نامه ای به خدا

یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد

متوجه نامه‌ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای

 به خدا ! با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند...در نامه این طور

نوشته شده بود :

خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم که زندگی‌ام با حقوق نا چیز باز نشستگی

می گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که 100دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که

تا پایان ماه باید خرج می کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از

دوستانم را برای شام دعوت کرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم.

 هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من

هستی به من کمک کن ...

کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان

داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری

روی میز گذاشتند. در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند ...

همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال

بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت. تا این که نامه دیگری

از آن پیرزن به اداره پست رسیدکه روی آن نوشته شده بود: نامه ای به خدا !

همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود:

خدای عزیزم. چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم . با لطف

تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم.

من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی ...

البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را

برداشته اند ...!!!

***   ***   ***

نویسنده:احمد علیزاده بخشایش

يکشنبه 9/3/1389 - 12:27
ادبی هنری

به ماه شلیک کن

حتی اگر به هدف نزنی

در میان ستارگان فرود می آیی..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عشق با جدایی نمی میرد. با بسیار با هم بودن شاید ولی با جدایی هرگز

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر بر آب روی، خسی باشی. اگر بر هوای بپری، مگسی باشی.دل به دست آر تا کسی باشی.

خواجه عبدا.. انصاری

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هیچ کس خوشحال زاده نمیشود اما همه با توانایی آفریدن خوشحالی بدنیا می اید بنابراین امروز با درخشش شیرین ترین لبخندت همه را خوشحال کن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هرگز اجازه نده ترس از شکست خوردن جلوی تورو از شرکت کردن در بازی بگیره

اگر پشت به خورشید بایستید چیزی جز سایه خویش نخواهید دید.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هر حرکتی که چیزی به وجود شما نیافزاید , چیزی از آن خواهد کاست و حرکتی که اثرش خنثی باشد وجود ندارد !

دیل کارنگی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی چون نردبانی آهنی است ، روزی نیز این نردبان افتادنی است ، هرکسی کو بالاتر نشست ، استخوانش بیشتر خواهد شکست.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برای تربیت اراده بهترین زمان ایام جوانی است.

«فیثاغورث»

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هدیه دادن برای اثبات مهر تو به دیگران یكی از بهترین روش هاست... فراموشش نكن!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

راز عشق در این است که

شریک زدگی ات را در چار چوبی که خودت می پسندی

حبس نکنی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

.عیبجویی باعث تباهی می شود .

همه چیز را همان طور که هست بپذیر ،

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی کوتاه ترازآن است که به خصومت بگذرد وقلبها گرامی ترازآن هستندکه بشکنند فردا طلوع خواهد کرد حتی اگر نباشیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سازنده‌ترین كلمه گذشت است ... آن را تمرین كن.

پرمعنی‌ترین كلمه ما است ... آن را به كار ببر.

عمیق‌ترین كلمه عشق است ... به آن ارج بنه.

بی رحم‌ترین كلمه تنفر است ... از بین ببرش.

سركش‌ترین كلمه حسد است ... با آن بازی نكن.

خودخواهانه‌ترین كلمه من است... از آن حذر كن.

ناپایدارترین كلمه خشم است... آن را فرو ببر.

بازدارنده ترین كلمه ترس است ... با آن مقابله كن.

با نشاط‌ترین كلمه کار است ... به آن بپرداز.

پوچ ترین كلمه طمع است ... آن را بكش

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انتظار به پایان رسیدن هر چیزی رو داشته باش!

هیچ چیز همیشگی نیست!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انتظار به پایان رسیدن هر چیزی رو داشته باش!

هیچ چیز همیشگی نیست!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی ساختنی است ، نه گذراندنی ، بمان برای ساختن ، نساز برای ماندن . . .

فاصله بین مشکل و حل آن یک زانو زدن است ، اما نه در برابر مشکل

بلکه در برابر خدا . . .

لبخند بهانه ای است بر ای زنده بودن

"لحظه هایت سرشار از این بهانه"

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر می خواهی پس از مرگ فراموش نشوی یا چیزی بنویس كه قابل خواندن باشه یا كاری كن كه قابل نوشتن باشه! "بنیامین فرانكلین

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان

یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . .

( وین دایر )

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اولین وظیفه عشق , گوش دادن به معشوق است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رودها آوازشان را از دست خواهند داد اگر، سنگها را از پیش راهشان برداریم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ضرب المثل آلمانی:افتادن در گل و لای ننگ نیست ننگ آن است که در آن بمانی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سخت ترین کار دنیا محکوم کردن یک احمق است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آسمان فرصت پرواز بلند است ولی

قصه این است چه اندازه کبوتر باشی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سکوت بهترین تفسیر دوست داشتن است. مهم به یاد هم بودن است، نه کنار هم بودن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نیکو و ابرومند زندگی کن . آنگاه به وقت سالخوردگی ، هنگامی که به گذشته بیندیشی ، از زندگیت دیگر بار لذت خواهی برد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سرنوشت تصمیم میگیرد كه در زندگی با چه كسی ملاقات كنی اما تنها قلب توست كه می تواند تصمیم بگیرد چه كسی در زندگی تو باقی می ماند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گاهی اگر توانستی ، اگر خواستی ، اگر هنوز نامی از من در سر داشتی نه در دل! در كوچه ی تنهایی من قدمی بگذار شلوغیه كوچه ظاهریست ، نترس ، بیا، نگاهی پرت كن و برو همین"

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پرواز کن تا به جایی که می خواهی برسی .اگر پرتاب شوی به جایی می رسی که دیگران می خواهند.
 

توسط:احمد علیزاده بخشایش

يکشنبه 9/3/1389 - 11:18
آموزش و تحقيقات

چگونه دروغگو را تشخیص دهیم؟

مقدمه:

تکنیک هایی که در زیر درمورد تشخیص دروغ و دروغگو برایتان معرفی می کنیم، معمولاً توسط پلیس و نیروهای امنیتی استفاده می شود. این تکنیک ها برای مدیران، کارفرماها و افراد عادی برای استفاده در موقعیت های روزمره که تشخیص دروغ از راست به جلوگیری از قربانی شدن برای دسیسه و فریب کمک می کند، مفید است.

هشدار: گاهی اوقات، نادانی بهتر است. بعد از به دست آوردن این علم، ممکن است با فهمیدن اینکه کسی به شما دروغ می گوید، آزرده خاطر شوید.

علائم دروغگویی

زبان بدن دروغگویی:

- حالت فیزیکی فرد محدود و خشک می شود، دست ها حرکت چندانی ندارند. سرعت حرکت دست ها و پاها حین دروغ گفتن کندتر می شود.

- کسی که دروغ می گوید، از برخورد چشمی با شما اجتناب می کند.

- دروغ گو دست های خود را به صورت، گلو یا دهانش می مالد. لمس کردن یا خاراندن بینی یا پشت گوش هم اتفاق می افتد.

ژست های احساسی و تناقض

- زمان و مدت ژست ها و حالات احساسی سرعت عادی خود را از دست می دهد. ابراز احساسات با تاخیر مواجه می شود و ممکن است طولانی تر از حالت عادی ادامه پیدا کند و بعد ناگهان متوقف شود.

- زمان بین ژست های احساسی و کلمات متناقض است. مثلاً کسی وقتی هدیه ای دریافت می کند می گوید، "خیلی دوستش دارم." و بعد از گفتن جمله لبخند می زند به جای اینکه همزمان با گفتن جمله این لبخند را نشان دهد.

- ژست ها و حالات با بیانات لفظی مغایر است. مثلاً وقتی می گوید، "دوستت دارم" اخم می کند.

- وقتی فرد قصد وانمود کردن حالتی دارد، حالات او به حرکات دهانی محدود می شود  به جای اینکه کل چهره او را تحت تاثیر قرار دهد. مثلاً وقتی کسی به حالت طبیعی لبخند می زند، این لبخند روی کل صورت او تاثیر می گذارد.

تعاملات و واکنش ها

- فرد مرتکب دروغگویی، حالت دفاعی به خود می گیرد. فرد معصوم چنین واکنشی نخواهد داشت.

- فرد دروغگو در مواجهه با فرد مقابل خود که از او بخاطر دروغش پرس و جو می کند، احساس ناراحتی می کند و ممکن است سر یا بدنش را از او برگرداند.

- فرد دروغگو ممکن است ناخودآگاه اشیائی (کتاب، فنجان قهوه و امثال آن) را بین شما و خودش قرار دهد.

زمینه لفظی و محتوا

- دروغگو ممکن است از کلمات خود شما برای پاسخ به سوالتان استفاده کند. وقتی از او می پرسید، "آخرین شیرینی را تو خوردی؟" دروغگو جواب می دهد، "نه من آخرین شیرینی را نخوردم."

- دروغگوها گاهی اوقات با بیان عبارات و جملات مستقیم از بیان دروغ   اجتناب می کنند. به جای اینکه مستقیماً چیزی را رد یا انکار کنند در لفافه سخن می گویند.

- فرد متهم به دروغگویی معمولاً بیشتر از حد طبیعی حرف می زند و برای متقاعد کردن شما جزئیات غیرضروری به آن اضافه می کند. آنها از سکوت و مکث میان صحبت ها احساس ناراحتی میکنند.

- دروغگو با لحنی یکنواخت و خسته کننده حرف می زند و معمولاً از ضمایر استفاده نمی کند.

- کلمات او به آهستگی بیان می شوند و گرامر و ساختار جمله هایش ممکن است مشکل دار باشد.

سایر علائم دروغ:

- اگر باور دارید که کسی دروغ می گوید، موضوع صحبت را سریع عوض کنید. فرد دروغگو خیلی از این مسئله استقبال می کند و بحث جدید را با آرامش و اشتیاق بیشتری دنبال خواهد کرد. فرد دروغگو علاقه زیادی به عوض شدن بحث دارد درحالیکه کسی که حقیقت می گوید از این تغییر ناگهانی موضوع بحث گیج می شود و دوست دارد که بحث قبلی را باز دنبال کند.

- دروغگو برای اجتناب از یک موضوع خاص به شوخی و خنده روی می آورد.

نکات پایانی:

مشخص است که داشتن یک یا دو مورد از این علائم کسی را دروغگو نمی کند. رفتارهایی که در بالا ذکر شد را باید درمقایسه با رفتارهای نرمال شخص مورد نظر بسنجید.

شکل1:  لبخند اجباری یا تصنعی. فقط عضلات اطراف دهان درگیر می شوند.

شکل 2: لبخند طبیعی. گروه های عضلانی زیادی روی صورت به حرکت درمی آیند. عضلات پیشانی پایین کشیده می شوند، گونه ها و فک حرکت می کنند و بینی هم چین برمی دارد.

ساده ترین راه برای تشخیص یک لبخند واقعی نگاه کردن به چشم هاست. در لبخند های طبیعی چشم ها برق می زنند و اطراف چشم ها چروک برمی دارد. فقط تعداد کمی از افراد هستند که می توانند این حالت را در لبخندهای تصنعیشان هم ایجاد کنند.

نوشته شده توسط :احمد علیزاده بخشایش

يکشنبه 9/3/1389 - 11:9
طنز و سرگرمی
  1. اموزش بدست آوردن خواسته ها (طنز)

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم
پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است
پسر: آهان اگر اینطور است ، قبول است

پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید:
پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم
بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند

پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است
بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است

بالاخره پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رود
پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم
مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم!
پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!
مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد

و معامله به این ترتیب انجام می شود …………….
نتیجه اخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید
چیزهایی بدست آورید. اما باید روش مثبتی برگزینید!

شنبه 8/3/1389 - 18:55
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته