• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 3490روز قبل
حجاب و عفاف

مسئله بدحجابی و راه مقابله با آن

مقدمه
در این مقاله ابتدا تاریخچه حجاب و فلسفه آن از نظر خوانندگان می گذرد و سپس به مسئله بدحجابی و راه مقابله با آن پرداخته می شود.
تاریخچه حجاب
آنطور که در تواریخ آمده حجاب نه تنها قبل از اسلام بلکه قبل از میلاد مسیح علیه السلام هم وجود داشته است.ودر میان ایرانیان باستان –یهود –یونان و برخی ملل دیگرحجاب رواج داشته است.البته شکل آن بسته به آداب وفرهنگ هر قوم متفاوت بوده است.برای اثبات این مدعا چند مثال زیر را به عنوان مشتی از خلوار از نظر خوانندگان عزیز می گذرانیم:
حجاب در یهود:
«اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت مثلا بدون آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت ... در آنصورت مرد حق داشت زن را بدون پرداخت مهریه طلاق دهد.» تاریخ تمدن ویل دورانت- ج ۴عصر ایمان ص ۴۶۱
حجاب در ایران باستان:
« زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان حق نداشتند بدون روپوش در اجتماع ظاهر شوند.»
«در نقشهایی که از ایران باستان به جا مانده است هیچ صورت زنی دیده نمیشود.»که این نشان مواظبت از زن به عنوان موجودی حساس در ایران باستان بوده است. تاریخ تمدن ویل دورانت ج۱ ص۵۵۲
حتی زمانی که دختران کسری پادشاه شکست خورده ساسانی که به دین زرتشت بودند را به نزذ عمر آوردند با پوشش و نقاب و روپوش بودند.
حجاب در مسیحیت:
گذشته از این حجاب در میان مسیحی ها هم وجود داشته.به طوری که نقاشان قدیمی مسیحی تصویر حضرت مریم (سلام اله علیها) را با پوشش کامل میکشیدند.و راهبان بعنوان روحانیون دینی آنها هنوز هم با حجاب در اجتماع ظاهر میشوند که این خود نشان از این دارد که حجاب به دینداری نزدیکتر است.و حتی در قرون وسطی نوعی از چادر در اروپا زینت سر زنان بوده .بعد از انقلاب صنعتی و با آغاز جنگ جهانی دوم بود که جنبش آزادی زنان موسوم به فمنیسم شکل گرفت و بی حجابی را تشویق کرد.
پس این تقریرات نشان می دهد که حجاب مخصوص دین خاصی نبوده بلکه خداوند آن را در فطرت انسانها سرشته است.
فلسفه حجاب:
و اما اینکه چرا باید زنان حجاب را رعایت کنند؟قرآن کریم در آیه ۵۹ سوره احزاب میفرماید((پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومن بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند.که این کار برای اینکه آنها (به عفت)شناخته شوند و از تعرض(هوسرانان)آزار نکشند.))
آنچه که پر واضح است اینکه فیزیک بدن زنان با مردان متفاوت است.ودیدن قسمتهایی از بدن زنها برای مردها تحریک کننده است.ورویت آن قسمتها توسط مردان موجب التذاذ بصری و افکار پلید میشود.که این موضوع با آزادی زنان مغایر است.و جسم زنان را در حد یک کالا پایین میاورد.پس حجاب همچون صدفی از گوهر وجود زن حفاظت میکند.به بیان لطیف علامه مطهری ((حجاب مصونیت است نه محدودیت))یعنی حجاب در مقابل التذاذ بصری و ظنّ های پلید افراد گرگ صفت برای زن ها آزادی میاورد.و او را از بند نگاههای پلید آزاد نگه میدارد.پس حجاب آزادی است.
و دلیل دیگر بر واجب بودن حجاب اینکه اسلام خواستار فعالیت عزتمندانه زنان در اجتماع است به طوری که از نگاههای شهوت آلود محفوظ باشد.تصور کنید که مردان و زنان در محیط کار یا دانشگاه تحریک شهوانی شوند آن موقع است که از تمرکز و کارایی آنها کاسته میشود و شهوت بر مناسبات حاکم میشود.ولی ممکن است عده ای بگویند که در کشورهای غربی و آمریکا زنها بی حجاب در مراکز عمومی ظاهر میشوند و مشکلی هم پیش نمیاید.اما به آماری که اداره تحقیقات اجتماعی آمریکا در نزدیکی سال ۸۶ منتشر کردتوجه کنید:((تعداد نوزادان غیر مشروع نسبت به ۱۰ سال قبل در آمریکا ۴۷ درصد افزایش داشته است.))که این خود به علت افزایش بی بند و باری است.چرا که اراده رابطه غیر مشروع حاصل چیزی جز پوشش تحریک آمیز که نگاهها را جلب میکند نیست.
و از همین رو هست که پیغمبر صلوات اله علیه فرمود:زنای چشم نگاه به نا محرم است.پس دیگر فایده حجاب جلوگیری از روابط نا مشروع است.وبرای یک زن آزاده از هر دین و ملتی شایسته نیست که اندامهای خود را وسیله جلب توجه قرار دهد.چرا که آن چیزی که در واقع جلب میکند امواج هوس های آلوده است.
مسئله بد حجابی:
بر خلاف تصور رایج که کلید قفل بد حجابی را در برخورد انتظامی و اجباری می یابداصلا اینگونه نیست.اولا اینکه بد حجابی در مرحله نخست به نظم ربطی ندارد.و اگر هم به نظم مربوط باشد در کنار جرمهایی مثل الواتی و زورگیری نیست که بشود با بدحجابی مثل آنها برخورد بگیر و ببند انجام داد.چرا که اول از همه برای آنها نسبت به حکومت دینی تنفر ایجاد میکند.ودیگر اینکه بر فرض هم اگر فرد بد حجاب دفعه بعد با حجاب ظاهر شد هنوز علت بدحجابی رفع نشده بلکه به خاطر ترس آن را بروز نمیدهد.و حال آنکه بدحجابی یک مشکل اخلاقی است که با ضمانت اجرای ترس حل نمیشود.چرا که ضمانت اجرای اخلاق وجدان آدمی است.اصلا مگر جوانها با زور بد حجاب شدند؟و یا با زور پسر ها زیر ابرو برمیدارند؟جواب خیر است .یک علت مهم و عمده آن تبلیغات گسترده برای ارزشمند نشان دادن نوع تیپ و مدل زندگی غربی توسط ماهواره ها است.و جالب آنکه افرادی هم که ماهواره ندارند از آنها که دارند الگو برداری می کنند.و این فرهنگ غلط مثل دومینو مدام گسترش می یابد.به این آماری که روزنامه رسالت در ۲۵ فروردین ۸۸ منتشر کرده توجه کنید:
.پس به بدحجابی باید با دید کلان نگریست و ریشه آن را خشکاند.چرا که بریدن شاخه های آن باعث بار بیشتر آن است.
مبارزه نظامی با بد حجابی مثل اینست که دملی در صورت ما سبز شده و ما بخواهیم آنرا با چاقو ببریم.راه درست آن است که با مراجعه به پزشک ریشه آنرا از بین ببریم.یکی از دلایل پیشرفت جوامع غربی این است که در هر کاری از متخصص و دانشمند آن رشته استفاده میکنند.حتی به بیحجابی کشاندن جوانها و ایجاد معضلات فرهنگی در جامعه ما.حال ما چرا از عالمان علم جامعه شناسی –مردم شناسی و متخصصان دینی و فرهنگی استفاده نکنیم؟باید آنها را جمع کرد تا طرحی عملی برای حفظ این ارزش مقدس بریزند.و باید برای به نتیجه رسیدن جانانه هزینه کرد .این همه قراردادهای ۴۰۰-۵۰۰ملیون تومانی با بازیکنان فوتبال تیمهای دولتی بسته میشود و قراردادهای ملیاردی که با مربیان بسته میشود چه عیبی هست اگر مقدار قابل توجهی هم در امر فرهنگ هزینه شود؟
و با ایجاد شبکه های گسترده ماهواره ای که فیلمهای جذاب وحاوی فرهنگ اصیل دینی داشته باشد.با تشکیل گروه گسترده از سخنرانان جوانپسند و اعزام آنها به دانشگاها و مدارس و... به طور منظم و پیوسته.ویا با نشان دادن زنان محجبه موفق در زمینه اختراع-نویسندگی-نقاشی-هنر و...در رسانه ها به طور گسترده از آنها الگو ساخت.
ونباید فراموش کرد که تبلیغات و ایجاد پشتوانه فکری یکی از راههای موثر در این زمینه هست.الان که ارزشهایی مثل زیبایی-مدوخودنمایی در جامعه حاکم است.می توان با تبلیغات فراگیر ارزشهایی مثل هنر و علم را برای افراد مهم جلوه داد تا صاحبان این ارزشها در جامعه مهم شمرده شوند .و افراد برای جلب توجه که نیاز انسان است به جای نمایان کردن اندامهای خود به سمت علم و هنر و امثالهم بروند.

منبع : noorportal.net

 

جمعه 7/9/1393 - 17:50
حجاب و عفاف

حجاب زنان ؛ طرحی برای پدیداری و پایداری عفاف آنان

اشاره
این نوشتار در پی طرح و اثبات این مسئله است كه حجب و حیا نقش اصلی در حفظ و صیانت از فضای عفت عمومی دارد و باید به موازات سرمایه گذاری در ترویج حجاب به زمینه سازی برای تقویت حیا و آزرم پرداخت. نویسنده نخست از فطری بودن پدیده حیا یاد می كند. آنگاه از نخستین اقداماتی كه باعث در خطر قرار گرفتن این پدیده می شود سخن می گوید و بر این باور است كه این اقدام نخست از سوی زن صورت می گیرد و سپس توسط مردم تقویت می شود. در ادامه به عوامل انگیزش پرداخته و در پایان راهكارهای جلوگیری از لغزشها و خنثی سازی تأثیر عوامل یاد شده سخن گفته است.
زنان در بسیاری از جوامع وفرهنگ ها مورد طعن و كنایه بوده اند و تعابیر، ضرب المثلها و نكته های انتقادی مختلفی دربارة آنان گفته شده است. این پدیده به گونه های مختلفی قابل تحلیل است. از نگاه زنان، این تعابیر آزار دهنده، نمودی از مواضع سلطه جویانه و خود خواهانة مردان در طول تاریخ است. و از نگاه مردان، تعبیرهای انتقادی از زنان ریشه در عملكرد خود آنان و مكرها و ترفند هایی دارد كه به كار می گیرند تا آراء، دیدگاهها و تمایلات خود را تحقق بخشند!
اما اگر نگاه و تحلیل را فراتر از نگاه هر یك از دو جنس به دیگری، قرار دهیم و در جستجوی دلیلی ریشه دار تر برای رفتار طبیعی انسان ها باشیم، می توانیم به این واقعیت برسیم كه در لایه های زیرین این انتقادها و عیب جویی ها چند نكته مهم نهفته است.
1- زن در همة جوامع و همة فرهنگ ها از توانمندی ویژه ای برخوردار بوده است كه مردان فاقد آن بوده اند.
2- مردان با همة برتری قوای جسمی و صلابت روحی در هماوردی با زنان در زمینة برتری های ویژة آنان، احساس ضعف و ناتوانی می كرده اند.
3- وابستگی مردان به زنان چنان جدی بوده است كه معمولاً قادر به چشم پوشی از زندگی مشترك و یا كنار نهادن زن از صحنه زندگی نبوده اند.
اگر این سه عامل را كنار هم گذاشته و با هم ملاحظه كنیم؛
1- نیاز
2- ناگزیری
3- نابرابری سلیقه ها و تمایلات و نگاه ها، متوجه می شویم كه نیاز و ناگزیری مردان از زندگی با زنان و دلبستگی به آنان از یك سو و تنوع نگاهی و سلیقه ها و انتخاب های آنان از سوی دیگر دو حالت متضاد را در مردان شكل می داده است، حالتی كه میان دو قطب دلباختگی و بدبینی در نوسان بوده و هست، از یك سو شاعران همواره در لطیف ترین استعارات شعری، ابرو و گیسو و قامت و نگاه زن را ستوده اند و به عاریت گرفته اند، و از سوی دیگر در مكر وسلطه جویی و ناسازگاری و فزون خواهی او زبان به طعن و تمثیل گشوده اند. گاه او را مظهر محبت و فداكاری و شكیبایی دانسته اند و زمانی وی را به بی وفایی و حسادت و خودخواهی و سبك سری متهم كرده اند. گاه او را فرشته خوانده اند و زمانی وی را شیطان نامیده اند!
چنان كه گفته آمد، سرّ این تناقض گویی و تناقض پنداری مردان دربارة زنان، این است كه مرد از یك سو به زن نیاز دارد و مجذوب و مفتون او است پس او را می ستاید، از سوی دیگر احساس می كند كه این جذب شدن و شیفته شدن هزینة فراوانی را بر دوش او نهاده است و در واقع آزادی او را سلب كرده و گاه تا سر حد اسارت و جنون وی را پیش برده است، اینجا است كه احساس نگرانی و خطر می كند و لب به انتقاد و عیب جویی می گشاید.
اگر سؤال شود كه به هر حال، این مشكل، مشكل مردان است یا زنان؟ باید گفت، مشكل یاد شده متوجه خود مردان است، اما مردان به رغم تواناییهای مختلفی كه دارند و به طور طبیعی بارهای سنگین زندگی چون جنگ با دشمن، دفاع از خانواده، تأمین معاش و... بر عهدة آنان است اما معمولاً خود قادر به حل این مشكل نیستند بلكه كلید حل این مشكل در دست زنان است. آنچه مسأله را پیچیده تركرده، همین است كه اسیر نگاه و جمال و محبت زن، كلید زندان خویش را در اختیار ندارد و در چنین شرایطی است كه وقتی عرصه بر او تنگ می شود، زبان به تندی و اتهام و گلایه می گشاید، ولی آیا همین نیاز و ناگزیری كه مردان به زنان دارند، به صورت متقابل وجود ندارد، آیا زنان به همان اندازه نیاز به وجود و حضور مردان و همزیستی با آنان ندارند؟
از نگاه قرآن، طرح وجود زن و مرد، طرحی متقابل است و همچنان كه زنان لباس و پوشش دهندة نیاز های روحی و جسمی مردان هستند، مردان نیز همین نقش متقابل را برای زنان ایفا می كنند اما وجود این طرح متقابل به معنای همسانی كاركرد آن دو، در نظام طبیعت نیست بلكه بر عكس این تفاوت جاذبه ها، روشها و كاركرد است كه به مسأله زوجیت معنا بخشیده و مكمل بودن را رقم زده است.
قرآن كه در بیان تساوی نهایی زن و مرد در طرح آفرینش می گوید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» (بقره/ 187)
در بیان كاركرد هر یك از آن دو و نقشی طبیعی كه ایفا می كنند، بیان متفاوت دارد.
قرآن، نقش زنان در زندگی روزمرّه انسانها را، آرامش بخشی و فارغ شدن از فشارهای جسمی و روحی زندگی می داند:
«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَیْهَا» (روم/ 21)
“و از نشانه های الهی این است كه برای شما همسرانی قرار داد تا در كنار آنان آرامش یابید.”
ولی وقتی می خواهد نقش و كاركرد مرد را در زندگی برای زنان ترسیم كند می گوید:
“الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» (نساء/ 34)
“مردان مایه قوام و پایداری – مادی و معنوی – زنانند.”
دو تعبیر «لِتَسْكُنُوا إِلَیْهَا» و “قَوَّامُونَ عَلَى» كه در یكی «الی» و در دیگری «علی» به كار رفته است و همچنین دقت در متن معنای “لِتَسْكُنُوا” و “قَوَّامُونَ» می نمایاند كه در كاركرد عینی، نقش پناهگاه، آرامش، تكیه گاه بودن، قوام بخشیدن و حمایت مقتدرانه از زندگی، به مردان واگذار شده است.
زن سایبان است و مرد تكیه گاه، اگر این سایبان به استوانه ای مستحكم و معتمد تكیه داشته باشد، آرامش، آسایش و امنیت پایدار به زندگی انسان می بخشد ولی هریك بدون دیگری، زندگی را دشوار، غیر قابل آسایش و امنیت می كند.
جذّابیت و دلبری از لوازم كاركرد طبیعی زنان
بر اساس آنچه یاد شد، اگر زن می بایست در صحنة زندگی، نقش سایبان بودن، آرامش بخشی و التیام دهندگی را ایفا كند، ناگزیر باید لوازم و امكانات و ابزار آن نیز مجهز باشد و خداوند این تجهیز را در دو ساحت انجام داده است:
1- در بعد فیزیكی و اندام ظاهری زن
2- در بعد روحی، عاطفی و لطافت شخصیت او.
زن با جمال و تجمّل خویش، عنصری فعّال، تأثیرگذار، فراخواننده و قاهر است و شگفت این كه با انعطاف و انفعال ذاتی خویش، این تأثیر گذاری را افزایش می دهد ، پایدار می سازد و ژرفا می بخشد.
زن در نظام طبیعی انسان، صیّادی است كه صید می كند تا محبت بورزد و بپروراند و ابزار این صید و امكانات آن كه محبت ورزی و نوازشگری است به او داده شده است.
چنان كه مرد در نظام طبیعت، سلطانی است كه اقتدار می ورزد تا حمایت كند و امنیت دهد و ابزار این اقتدار جویی در دو ساحت جسمی و روحی به او داده شده است.
اما تاریخ از صیّادان و سلاطین خاطره های سختی را به یاد دارد صیّادانی كه برای تفریح و لذت خود صید كرده اند و صید زخمی را به خود وا می نهاده یا می كشته اند.
سلاطینی كه اقتدار خود را با جباریت و خود خواهی و بی رحمی قرین كرده اند و خود بزرگترین نا امنی را برای دیگران فراهم آورده اند.
نقش «صیّادی» و «سلطنت» اگر در هم آمیزد، فاجعه ای سخت رخ می دهد. صیّادی كه صید كند تا بر صید خویش سلطه یابد و آن را اسیر و بردة خود كند و زنی كه دلبری و جلوه گری كند، با زیبایی و جمال خویش فرمانروایی كند، از ابزار خدا دادی خویش علیه اهداف هستی سود برده است.
و سلطانی كه عاشق صید و صیّادی شود و از قدرت و امكانات خویش برای صید دیگران بهره جوید، كشتار گاهی به بزرگی حرمسرای پادشاهان خواهد داشت! و از «مردی» حیوان نر را به نمایش خواهد گذاشت كه به چیزی جز نیاز جنسی پاسخ نخواهد داد و قبل از آن و پس از آن هیچ تعهدی را نخواهد پذیرفت.
حجب، جمالِ جذّابیت
تدبیری كه خداوند به كار برده است تا زنان از جمال و جذّابیت خود در جهت ساختن و آرامش بخشی و اعتدال جامعه انسانی سود ببرند و ابزار كار آمد دلبری را در جهت سلطه و فریب به كار نگیرند، قرار دادن عنصر حجب و حیا در روح زن است.
حیا و عفاف هم برای زنان لازم است و هم بر مردان تا گام از حریم اخلاق و اصول پذیرفته شدة انسانی و الهی بیرون ننهند، اما به دلیل توانمندیها و جاذبه های خاصی كه خداوند در زن قرار داده، عنصر حیا و عفاف، ضرورت بیشتری یافته است.
اگر در برخی روایات آمده است كه تمایلات طبیعی زنان افزون از مردان است، می تواند اشاره به جنبه های روحی و بدنی جاذبه آفرین زن باشد و نیز اگر آمده است كه حیای زنان بیش از مردان است و باید باشد، بدان جهت است كه همپای آن جاذبه و جلوه، اگر عفاف و حجبی هم وزن و هم سطح و نیرومند وجود نداشته باشد، از زن، عنصری فریبكار، سلطه جو، خود خواه و هوس پیشه پدید خواهد آمد، همان كه در طول تاریخ مورد انتقاد قرار گرفته است و قرآن نیز به عنوان یك نمونه منفی، از آن در سورة یوسف یاد كرده است تا یكبار و برای همیشه هشدار دهد كه اگر جمال و جلال، فارغ از حجب و عفاف باشد، نه مردان فاسد و هوس ران كه مردان نیك اندیش و پاك را اسیر می كند و اگر نتواند روح آنان را بیالاید، جسمش را بی هیچ گناه زندانی می كند.
نخستین گام، علیه فطرت
 “وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (یوسف /23)
“و آن زن كه یوسف در خانه اش بود بارها خواست از او كام بگیرد و [ روزی ] درها را محكم بست و [ در حالی كه خود را آماده كرده بود به یوسف ] گفت: بیا، بشتاب! یوسف گفت: پناه بر خدا.”
بر طبق گزارش قرآن تنها زن عزیز مصر اسیر عشق یوسف نبوده است كه بگوییم شاید استثنا است بلكه تمام زنان مرفه كه یوسف را دیده بودند و معمولاً از نظر فرهنگ زندگی و معیارهای اخلاق و میزان عفاف اجتماعی شبیه هم بودند، همین حالت را داشتند از این رو قرآن تعبیر “جمع” به كار می برد: «فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» (یوسف/34)
«‌یوسف گفت: پروردگارا زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اینان مرا به آن دعوت می كنند و اگر نیرنگ شان را از من نگردانی به آنان میل پیدا میكنم و از جاهلان می گردم»
 “قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ یُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ» (یوسف/51)
“فرمانروا گفت: داستان شما بانوان آنگاه كه برای كام گرفتن از یوسف با او مراوده كردید چیست؟ گفتند: حاشا كه ما هیچ گونه بدی در او سراغ نداریم»
از این بخش آیه استفاده می شود زن كه دارای جاذبه ها و انعطاف طبیعی است اگر به دلیل رفاهمندی فراوان یا شرایط خاص زندگی و روابط اجتماعی از نظر روحی گرفتار كمبود عفاف شود، تعادل زندگی و امنیت فردی و اجتماعی را بر هم می زند و تبدیل به عنصری بد خواه می شود اما این به معنای بد ذاتی و بد سرشتی او نیست، چرا كه همو آنگاه كه به نوعی تعادل روحی باز گردد، به حقیقت پاكی اقرار می كند هر چند بر ضرر او باشد.
اگر در قرآن از عشق و شیفتگی مرد به زن – به رغم جاذبه زیبایی زن برای مرد – به صورت مشخص كه او را وادار به اقداماتی كند سخن نگفته است به آن خاطر است كه در مسأله عشق جذابیت زن پیش زمینه، مجذوب شدن مرد است و از این جهت زن پیشگام تر از مرد است گر چه در ادامه این مرد است كه تداوم بخش و تقویت كننده به شمار می آید.
«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران/ 14)
 “دوست داشتن خواستنی ها از قبیل: زنان، پسران (فرزندان پسر)، كیسه های پر از طلا و نقره، اسب های نشان دار، دامها و كشتزارها برای مردم زینت داده شده است. این ها متاع زندگی دنیاست و خداست كه نیك فرجامی فقط نزد اوست.”
بر اساس این آیه مردان نسبت به زنان محبت و علاقه دارند اما این محبت و علاقه در چارچوب محبت به جاذبه های دنیا است و نه عشق جنسی ابتدایی و بنیادین، از این رو در ردیف علاقه به فرزند و مال و سرمایه قرار گرفته است.
به تعبیر دیگر، محبت مرد به زن، در آغاز یك نیاز و گرایش طبیعی و آرام و رام است، آنچه آتش این محبت را می گدازد، نیرویی است كه در اختیار زن است. گرایش زن به مرد هم در آغاز یك گرایش طبیعی و معتدل است و آنچه این گرایش را تند و بی كنترل می كند، تضعیف نیروی حجب و حجاب خود زن است و گرنه تمنا و نیاز مرد به تنهایی، شعله عشق را در وجود زن مشتعل نمی سازد. بلكه در نهایت به تقویت تكبّر یا ترّحم زن می انجامد. بنابراین از مجموعه داستان می توان نتیجه گرفت كه جاذبه ها زن را بیشتر از مرد گرفتار آشوب و هیجان روحی می كند و به رفتارهای مخاطره آمیز وا می دارد.
حجاب زنان ، طرحی برای پایداری عفاف آنان
چنان كه گفته آمد، نیروی حیا و حجب كه عنصری درونی و روحی است، تدبیری از سوی خداوند برای كنترل آنان بر استفاده درست از جمال و جذابیّت خود در عرصه زندگی و جامعه است.
علاوه بر این خداوند تدبیری دیگر نیز به كار گرفته است تا زنان در تحكیم عفاف و حیای درونی خود موفق تر باشند و رعایت عفاف، آسانتر صورت گیرد و آن عبارت است از طرح «حجاب». از این رو خداوند احكام مربوط حجاب را چنین یاد كرده است: «وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا... وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ... وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» (نور/31)
 “و زینت های شان را – جز آنچه كه خود نمایان است – آشكار نكنند و باید روسری خود را بر گریبان خویش فرو افكنند و زینت خود را... آشكار نكنند و پاهای خود را به گونه ای بر زمین نكوبند كه زینت های مخفی آنان معلوم شود”
“وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللاتِی لا یَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (نور/60)
«و بر زنان وا نشسته ای كه امید ازدواجی ندارند گناهی نیست كه لباس های خود را كنار بگذارند بی آنكه زینتی را آشكار سازند»
«وَقَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الأولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرً» (احزاب/33)
«و در خانه های تان قرار گیرید و جلوه گری جاهلیت پیشین را در پیش مگیرد”
 “یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا» (احزاب/32)
«ای زنان پیامبر اگر شما تقوا پیشه كنید مانند هیچ یك از زنان دیگر نیستند پس در سخن گفتن نرمی نكنید تا آن كسی كه در دل مرضی دارد طمع كند و سخنی پسندیده بگویید»
این نهی و باز داشتن بدون تردید از آن جهت صورت گرفته است كه تمایل به جلوه نمایی به صورت طبیعی در زنان وجود دارد و اگر مدیریت و كنترل نشود منجر به لغزشهای جدّی می شود اما در مورد مردان نسبت به زنان چنین خطابها و نواهی وجود ندارد این نشان می دهد كه از نظر قرآن در مردان این زمینه و مقوله های مشابه به صورت طبیعی و بنیادی وجود ندارد كه آنان را به آرایش و جلوه گیری اندامی وا دارد و به جلب توجه زنان بكشاند، هر چند پدیده خود آرایی در حد ضعیف تر و عارضی تری در مردان نیز مشهود می باشد، اما گویی خود آرایی مرد، در میدان روابط آنان با زنان، حرف اول را نمی زند و اهرمی بنیادی به حساب نمی آید. از جمله آیاتی كه نشان می دهد، سهم زنان در پاكی جامعه بیشتر و مهمتر است و اگر خطا و ناپاكی مشتركی صورت گیرد، این زن است كه بگونه ای از توانمندی جنسی خود پاس نداشته و از عنصر حیا چشم پوشیده و درب حریم بر روی بیگانه گشوده است! این آیه می باشد كه در خطای واحد، نام زن بدكار را بر مرد بدكار مقدم آورده است:
 “الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا»
«زن زنا كار و مرد زنا كار را هر كدام صد ضربه شلاق بزنید»
این در حالی است كه وقتی به خطای سرقت و مجازات آن می پردازد از آنجا كه ارتكاب این خطا در مردان رواج بیشتری دارد و یا به صورت كلان تری از سوی مردان صورت می گیرد نام «سارق» بر «سارقه» مقدّم آمده است.
“وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ» (مائده/38)
«و مرد و زن دزد را به كیفر آنچه مرتكب شده اند دست شان را به عنوان عقوبتی از جانب خدا قطع كنید و خدا عزتمند و حكیم است»
با توجه به حكیمانه بودن گزینش و به كار گیری واژه ها در قرآن این تفاوت تعبیر در دو آیه با این كه هر دو بیانگر كیفر هستند و هر دو از كیفر مرد و زن سخن می گویند، نشان از وجود خصوصیت و ویژگی روحی و باطنی دو جنس دارد كه سبب تفاوت تعبیر شده است این ویژگی را مفسران به نقش آفرینی ویژه زنان در رابطة جنسی مربوط دانسته اند، طبرسی می گوید:
«قیل انّما قدّم ذكر الزانیه علی الزانی لأن الزنی منهن اشنع واعیر و هو لاجل الحبل اضرّ لان الشهوه فیهنّ اكثر و علیهن اغلب» (طبرسی، 7-8/197)
«گفته شده است كه نام زن زنا كار بر مرد زنا كار مقدم بیان شده است چون بی عفتی زنان زشت تر و باعث عار و ننگ بیشتر و برای بارداری نیز زیان بار تر است و نیز برای این كه شهوت در زنان بیشتر و بر آنان مسلط تر می باشد»
علامه طباطبایی نیز همین نظریه را به عنوان «قیل» - مطلبی كه گفته شده است- یاد كرده است (طباطبایی، 15/79)- تعبیر «قیل» نشان می دهد كه تحلیل یاد شده از نظر علامه قطعی نبوده است.
بیضاوی نیز گفته است:
 “و انما قدّم الزانیه لأنّ الزنا فی الاغلب یكون بتعرّضها للرجل و عرض نفسها علیه و لانّ مفسدته تتحقق بالاضافه الیها» (البیضاوی، 3/184)
“زن زنا كار بر مرد زنا كار مقدم شده است چون غالباً زنا با عرضه كردن زن خودش را بر مرد تحقق می یابد و همچنین مفاسد و پیامدهای بد زنا برای زن بیشتر است.”
طبرسی در مورد آیه حد السرقه می گوید:
«و بدأ بالسارق هنا لانّ الغالب وجود السرقه فی الرجال و بدأ فی آیه الزنا بالنساء فقال «الزانیه و الزانی» لأنّ الغالب وجود ذلك فی النساء» (طبرسی، 3-4/296)
«در این آیه سخن با مرد سارق شروع شده است چون سرقت از سوی مردان بیشتر است و در آیه زنا سخن با زنان شروع شده است و فرموده است: “الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی» چون زنا در زنان بیشتر است»
یكی دیگر از آیاتی كه در این زمینه شایان توجه می باشد این است كه در مورد زنان مشركی كه متمایل به ایمان شده و می خواهند اظهار ایمان كنند و بیعت نمایند، از شرایطی كه قرآن می آورد ترك زنا است:
“یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَكَ عَلَى أَنْ لا یُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلا یَسْرِقْنَ وَلا یَزْنِینَ وَلا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَلا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلا یَعْصِینَكَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (ممتحنه/12)
«ای پیامبر هر گاه زنان مؤمن – متمایل به ایمان و مصمم برای پذیرش آن – نزد تو آیند تا با تو بیعت كنند بر این اساس كه به هیچ وجه به خدا شرك نورزند و دزدی نكنند و مرتكب زنا نشوند و فرزندان خود را نكشند و بهتانی را كه میان دست و پای خود ساخته باشند به میان نیاورند (فرزندی را كه از شوهرشان نیست به او نسبت ندهند) و در هیچ كار پسندیده ای مخالفت تو نكنند با آنان بیعت كن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه قطعاً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است»
اما مشابه این شرط در مورد مردان مطرح نشده است با اینكه زنا یك عمل دو نفره است و از نظر حرمت و كیفر برای هر دو یكسان است ولی در مرحلة یاد آوری و تذكر و هشدار و پیشگیری، زنان بیشتر مورد هشدار قرار گرفته اند، زیرا بخش زیادی از مدیریت و كنترل عفاف یا بی عفتی تحت ارادة آنان است.
در برخی روایات تمایل و نیز قدرت جذب كنندگی و فریبندگی زن نسبت به مرد مطرح شده است:
«النساء همهن الرجال» (كلینی، 5/337)
«زنان توجه و اهتمام شان به مردان است»
«قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم): ما رأیت من ضعیفات الدین و ناقصات العقول اسلب لذی لب منكنّ» (كلینی، 5/322)
“هرگز ندیدم یك عنصری سست ایمان و كم خرد بتواند یك انسان با شعور را بفریبد آن گونه كه برخی از زنان سست ایمان و كم خرد آنان را تحت تأثیر قرار داده و به رفتاری بی خردانه وا می دارند.”
از این روایت استفاده می شود كه اگر نیروی ایمان و اندیشه در زنان ضعیف باشد، می توانند نقشی منفی بزرگی در جامعه ایفا كنند، نه تنها مردانی شبیه خود را جذب كنند، بلكه مردانی كه به صورت معمول و به طور طبیعی گام از حریم ارزشها و اخلاق بیرون نمی نهند گرفتار وسوسه شوند و تصمیم را از دست بدهند! این كه یوسف صدیق در مناجات خود با خدا از كید زنان مرفه درباری به خدا پناه برده و از او استمداد كرده و می گوید اگر مرا یاری نكنی و نجات نبخشی، نگران آن هستم كه من نیز به زنان تمایل پیدا كنم و خواستة وارادة آنان در من تأثیر گذار شود با این كه می دانم درخواست و روش آنان جاهلانه است (اصب الیهن و اكن، من الجاهلین) اشاره به همین معنا دارد.
آفات حجب و عفاف، در زنان
الف- مراودات و رفت و آمدهای نا صحیح: «امْرَأَةُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا” (یوسف/30)
«زن عزیز با رفت و آمدهای پیوسته خود، تلاش می كند تا خدمتكارش را به خود فرا خواند، محبت او لبریز شده و وجودش را پر كرده است.” (مصطفوی، 4/271)
از این آیه استفاده می شود كه رفت و آمد های نادرست از یك محبت و علقه طبیعی می تواند یك انحراف و بیماری بیافریند.
ب- به نمایش گذاشتن زینتها، آرایه ها و زیبایی های طبیعی: «وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ” (نور/31)
«و زینت های شان را آشكار نكنند»
«غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ» (نور/60)
«بی آنكه زینتی را آشكار سازند»
«وَقَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الأولَى» (احزاب/33)
«و در خانه هایتان قرار گیرید و جلوه گری جاهلیت پیشین را در پیش مگیرید.”
ج- نرمش در سخن گفتن: “فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا” (احزاب/32)
«پس در سخن گفتن نرمی نكنید تا آن كسی كه در دل مرضی دارد طمع كند و سخنی پسندیده بگویید.”
د- انتخاب دوست از جنس مردان: “وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ”
«و نه آنكه محرمانه دوست بگیرید»
ه- خلوت با مرد بیگانه در محیط بسته: “وَغَلَّقَتِ الأبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ” (یوسف/23)
«درها را محكم بست و [در حالی كه خود را آماده كرده بود به یوسف] گفت، بیا، بشتاب»
و- ارتباط با محافل و جمع های ناسالم “قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِینَ” (یوسف/32)
«بانو گفت: این است آن كسی كه مرا در عشق او سرزنش كردید آری من از او كام خواستم ولی او خویشتن داری كرد و اگر آنچه را به وی فرمان می دهم انجام ندهد قطعاً زندانی خواهد شد و خوار و بی مقدار خواهد گشت»
زمینه اتهام زنان به شیطنت و فریبكاری
زن در نگاه نخست، عنصری فرشته خو و فرشته گون شناخته شده است و از این رو همواره در تخیل هنرمندان و تندیس آفرینان و نقاشان، فرشتگان، در هیبت و شكل و قامت زنان تجلی یافته اند.
انسانها با اولین زنی كه در زندگی خود مواجه می شوند، فرشته ای است كه، مادر نام دارد، مظهر فداكاری و صمیمیت.
شاعران و عارفان هرگاه خواسته اند ذهن خود و مخاطبش را به فضایی فراتر از عالم مادی ببرند و در ترسیم حقایق و ظرایف مبالغه كنند از خال و لب و ابروی زنان وام گرفته اند.
با این همه چه شده است كه زن در بسیاری از فرهنگهای اجتماعی با تعابیر تندی مورد انتقاد و نكوهش قرار گرفته و به شیطنت و مكاری متهم شده است.
قرآن به این پرسش پاسخ داده است و می گوید، زن زمانی كه از توانمندی ها و امكانات ارزشمند خود، بهره صحیح نگیرد و زیبایی و جمال و ظرافت و لطافت طبع و اندام را با پوشش حجب و عفاف نیاراید چونان میوة با طراوتی است كه چون پوسته آن جدا شود، به سرعت می پوسد و گندیده می شود.
آن گونه كه زن عزیز مصر با همه شكوه و بی نیازی و رفاهمندی و برخورداری وقتی پردة عفاف را كنار نهاد، از یك سو خود به زانو در آمد و در برابر جوانی خدمتكار به تمنا نشست، از سوی دیگر برای رسیدن به هوس خویش، معشوق خود را متهم و زندانی می كند و در نهایت، مهر فریبكاری را بر پیشانی خود و دیگر زنان می زند.
“فَلَمَّا رَأَى قَمِیصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَیْدِكُنَّ إِنَّ كَیْدَكُنَّ عَظِیمٌ” (یوسف/28)
«پس آنگاه كه عزیز مصر، مشاهده كرد پیراهن یوسف از پشت سر او پاره شده است- و فهمید كه یوسف در حال گریز از دام گناه بوده و این زلیخا است كه او را از پشت سر تعقیب كرده و پیراهن او را كشیده است – گفت: این رخداد از نیرنگ شما زنان است، چه این كه حیله و نیرنگ شما بس بزرگ می باشد.”
تعبیر “إِنَّ كَیْدَكُنَّ عَظِیمٌ” سخن خدا نیست، بلكه سخن عزیز مصر است كه فارغ از یك فرهنگ دینی است ولی به طور طبیعی متوجه می شود كه آنچه رخداده است نتیجه یك توطئه زنانه می باشد.
عزیز مصر، توطئه زنان دربار را به حساب همه زنان تاریخ می آورد و چنین می نماید كه اساساً جنس زن با كید و حیله همراه است.
خداوند بی آن كه كلام او را با اطلاق و شمولش تأیید كرده باشد، آن را صرفاً نقل كرده است تا نشان دهد كه چه زمینه ها و كاركردهایی در تاریخ، زمینه های طعنه ها و بدگوییها را علیه زنان فراهم آورده است.
البته در آیات بعد، قرآن نیز بر این گونه رفتار عنوان حیله و نیرنگ و بر زنانی كه چونان زنان مرفه درباری، قید عفاف دریده و گام از پردة روابط سالم بدرون نهاده اند، عنوان حیله گر داده است.
«قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلا تَصْرِفْ عَنِّی كَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ (33)فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» (یوسف 33-34)
“یوسف گفت: “پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اینها مرا به سوی آن می خوانند! و اگر مكر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود! پروردگارش دعای او را اجابت كرد؛ و مكر آنان را از او بگردانید؛ چرا كه او شنوا و داناست!»
قرآن با بیان سرگذشت یوسف نمی خواهد بگوید كه تودة زنان مانند زلیخا هستند و تودة مردان مانند یوسف، بلكه به عكس می خواهد، زشت ترین نماد سوء استفاده یك زن را از امكانات و تمایلات خود به نقد كشد تا زنان به هوش باشند و متاع ارزشمند و موهبت های الهی خویش را با مقدماتی نادرست در بازار رسوایی و محرومیت به حراج ننهند.
و از سوی دیگر به مردان كه معمولاً مقاومت كمی در برابر وسوسه های جنسی دارند و معمولاً جذب جاذبه ها و زیباییها ظاهری و رفتاری زنان می شوند، یوسف را به عنوان برترین و شكوهمند ترین نماد مقاومت و پاكی و صداقت و نیك اندیشی معرفی كند و این سرگذشت عینی را عبرتی و الگویی برای زنان و مردان قرار دهد و در لابه لای آن، دهها و صدها نكته معرفتی و اخلاقی را مطرح سازد.
 
منابع:
سایت ستاد امر به معروف ونهی از منکر استان خراسان رضوی
pooshesh.medu.ir
hejabnews.com

 

جمعه 7/9/1393 - 14:40
حجاب و عفاف

 حجاب ؛ هاله‌اى از عفاف

لباس ها فرق کرده است. دشمن، همان دشمن است و حق، همان.
همان ها که روزگاری، مردم را از خاندان هدایت، محروم داشته اند، اینک می کوشند تا جامعه را از ذات خویش و از طبیعت الهی خود، دور کنند. دشمن این بار می خواهد نور زن را از او بگیرد و در پی آن، از اسلام و آیین ارزش وحی.
اما نظام شیطانی رضاخانی، چه عبث پنداشته و چه موهوم به طراحی فتنه ها دل سپرده!

باور سبز؛ سرانجام سرخ
بیست و دومین روز تیرماه است و تقویم سال 1314 هجری شمسی را گواهی می دهد. اسلام زدایی، سیاست مکدری است که محیط وحشت و اختناق پوشش را برای زن مسلمان به ارمغان آورده است. هر چند با برخورد مردم و رهبری چون آیة اللّه بافقی، هشت سال، طرح شیطانی حجاب زدایی معطل ماند، اما سرانجام هوای ایران را غبار گرفت؛ غباری از جنس استعمار فرهنگی.
فریادهای شیخ بهلول، خشم مردم، خاصه زنان مسلمان را شعله ور کرده است. سحرگاه 22 تیر است و توپ های سنگین، روبه روی مسجد گوهرشاد. آیا عجیب نیست که مزار امامی غریب را به توپ ببندند تا مردم سکوت کنند؟! مردم پناهند به آستان ضامن آهو، در خون خویش می غلتند تا فریاد باوردیتی شان، به گوش همه برسد.
... اما آن سو، دستان نوازش گر و رئوف امام غریبان، بر سر ایران مظلوم، آرامش را بشارت می دهد و ایران به این حمایت، دل می سپارد.

فریاد برای عفت
فریاد سرخ شرافت و حمیت، بال در بال کبوترانِ سپیدِ آستان رضا علیه السلام ، پر می گشاید، تا آسمانِ روشنِ گوهرشاد.
انگار شور حسینی، در قلب های مردمان می جوشد و چارقدها و چادرها، به حرمتِ معصومانه یاس، به جنگِ چنگال های پلید شیطان می روند!
دیگر در دل ها هراسی از صفیر گلوله ها و سایه ای از اضطراب مرگ نیست.
گام ها از مرزِ هبوط و زمینی ماندن می گذرند و پا در حریم امنِ آسمان می گذارند.
ساقه دست ها، به غنچه اعتراض، شکوفا می شوند، تا یکرنگی و همدلی قلب ها را اظهار کنند؛ تا حجاب، نشانِ همیشگی حیا و پاکدامنی زن ایرانی بماند و فرهنگ دینی و ملی، در بازار منفعت طلبی اربابان خارجی، به تاراج نرود.

به کدامین گناه؟
توپ ها و مسلسل ها به میدان آمدند تا در ذهن بیدارِ مردمان حک کنند که حجاب، مساوی با عقب ماندگی است.
دین و مذهب، خرافه ای است که سوغات آن، جمود و پس ماندگی ملّت هاست؛ هویت و فرهنگ بومی جز تخیلات عوامانه نیست!
سنگفرش گوهرشاد، باید از خون مردمانی رنگین می شد که در برابر دروازه تمدن غرب، تا کمر خم نمی شدند و کوتاه نمی آمدند.
گناهِ زنانی که شیون و ناله شان، هنوز در لابه لای گلدسته های گوهرشاد پرپر می زند، آن بود که نخواستند برهنگی و ولنگاری غربی نجابتِ چادرهای سیاه و معصومیت روبندهای سفیدشان را با فرهنگ عوض کنند.
وقتی آزادی و برابریِ حقوق زن و مرد، به رسم اربابان متمدن بیگانه اهدا می شود، وقتی هیاهوی پررنگ و لعاب کالاهای فریبنده شان، بر سر کشورهای جهان سومی آوار می شود، وقتی ایدئولوژی حقیر غربی، این را افیون حکومت ها و ملت ها معرفی می کند، باید آزادیِ پوشالی را به زور سر نیزه، به مردمان هدیه کرد و فرهنگِ شرم آور عریانی را با داغی سرب بر پیکر ملت ها نشاند.

رسالت ما
هنوز شیون و مویه، از پیکر زخم خورده گوهرشاد لبریز است.
هنوز ناله جانخراش گلوله، در شبستان هایش می پیچد و در دالان زمان پیش می آید.
مشهد، سرای جاوید آن دیدگانِ شاهد است؛ دیدگانی که شعله های ننگ را از پسِ پرده های دریده حجاب دیدند؛ چشمانی که جلوه دروغین تمدن غربی، فریب شان نداد؛ همان تمدنی که چون گرگ گرسنه، به فرهنگ و اصالتِ ملت ها می تازد و قربانی می گیرد.
آن چشم ها، تا همیشه شاهد و تا ابد زنده خواهند ماند. ما نیز تا ابد متولد می شویم؛ تازه نفس و بکر، با پیکری ایستاده و خاطراتی دست نخورده و ناب. گرچه در صفحات سیاه تاریخ، مردان مان را به جرم غیرت و مردانگی و زنان مان را به جُرم عفت و نجابت، بی رحمانه به تیغ عاصی مرگ سپرده اند، ولی ما زنده ایم؛ به ایستادگی و دلاوری همان مردمان و گلبرگ های حیات مان، هر بار شاداب تر از پیش خواهند شکفت؛ اگر جان های به مسلخ رفته به جرم آزادگی، از یادمان نروند.

تیرماهِ سال فریاد
بتازید، ای اسبان رم کردهِ جهالت و جور، بر اندیشه های بلند عاشورایی ما؛ که هیچ گاه عاقبتی بهتر از یزید نخواهید داشت.
ضرب و شتم های خود را به کار گیرید؛ اما بدانید که فریادهای گوهرشادی ما، بر برگ های کاهی تاریخ، همیشه تازه است.
این ندای سبز حقیقت است که می گوید: آفرین بر شیر زنان غیور ما که حسرت لبخند را بر دل رضاخانی ها گذاشتند! مرحبا بر تیرماهِ سالِ فریاد که قلب تیره قلدران را هدف گرفت!
در و دیوار مسجد گوهرشاد شهادت می دهد؛ گواهی می دهد ذلّت ستیزی را.
چادرهای سیاه، با عملکردی سپید
روزگاری، پدیده ای شوم، ـ رضاخان ـ بر جغرافیای میهن چنگ انداخته بود.
روزگارِ رضاخان، درس عبرتی است برای زورمداران کج فهم.
تقویمِ تاریخ، خوب یادش هست که چادرهای سیاه آمدند؛ با عملکردی سپید و پیامی روشن و رضاخان، تازه فهمیده بود با کشف حجاب، تمام قدرتش را برای نابودی خودش به کار گرفته است قیام گوهرشاد خراسان. یعنی دنیا بداند ما نهضت سربداری هستیم که در دقایق لزوم، خود را نشان می دهیم؛ می ایستیم، می میریم و زنده می مانیم.

منبع : hawzah.net

 

جمعه 7/9/1393 - 14:39
حجاب و عفاف

حجاب ؛ دژ عفت و كرامت

دراسلام حجاب به این معنا كه زن درمعاشرت بامردان نامحرم واجتماعاتی كه نامحرمان درآنها حضور دارند ، بدن خود را بپوشاند وازجلوه گری وخودنمایی ، خودداری كند لازم شمرده شده است . البته این لزوم نه به منظور ایجاد محدودیت برای زن، بلكه درراستای پاسداری ازحقوق انسانی وعفت وكرامت وشخصیت زن می باشد .حجاب همچون دژی استوار، ازشخصیت وارزش زن پاسدرای می كند وازاین كه كرامت انسانی او به وسیله رهزنان حیا و عفاف به تاراج رود ، جلوگیری می نماید . قرآن كریم درآیه 59 سوره احزاب می فرماید :« ای پیامبر ،به همسران ودخترانت وزنان مومنان بگو ، جلباب ها ( روسری های بلند ) خود را برخویش افكنند كه این كار برای این كه آنها ( به عفت وحریت ) شناخته شوند و موردآزار قرار نگیرند ، بهتر است وخداوند همواره غفور ورحیم است.»
آنچه كه ازظاهر آیه برمی آید این است كه افراد لاابالی واراذل واوباش كه درپی ارضای امیال شهوانی خویش هستند به دنبال زنانی می روند كه با پوشش خویش ، این گونه افراد را جلب وبرای آزار وایجاد مزاحمت تشویق می كنند ولذا خداوند با مقرر داشتن حجاب برای زنان ، خواسته است شرایطی فراهم گردد كه زنان ودختران مومنان ازشر آزار اوباش رهایی یابند .به بیان دیگر ، رعایت پوشش برای زن سبب وقار ومتانت و شخصیت است وحجاب،همین پیام را نیز به مزاحمین نوامیس منتقل می نماید ودریافت این پیام ازسوی آنان موجب می شود رفتارشان تحت ثاثیر قرارگرفته واز آزار واذیت زنان ودختران با ایمان ودارای حجاب خودداری كنند.
استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری درارتباط با آیه مذكور می فرماید : « مطلبی كه ازاین آیه استفاده می شود ویك حقیقت جاودانی است ، این است كه زن مسلمان باید چنان درمیان مردم رفت وآمد كند كه علایم عفاف ووقار وسنگینی و پاكی ازآن هویدا باشد وبا این صفت شناخته شود دراین وقت است كه بیماردلان كه دنبال شكارمی گردند ازآنها مایوس می شوند
اگر نقش حجاب درآرمش روانی اعضای خانواده ، استحكام روابط زن و شوهر وافزایش مودت ومحبت دربین آنان ونیز تاثیر مثبت آن درتربیت فرزندان را مد نظر قراردهیم ، بی تردید رعایت حجاب رابه عنوان یكی از شاخصه های مهم خانواده سعادتمند ، محسوب خواهیم شد.
و فكر بهره كشی ازآنها درمخیله شان خطور نمی كند .(1)
قرآن ، دربخشی ازآیه 31 سوره نورنیز می فرماید : « وبه زنان با ایمان بگو چشم های خود را فرو گیرند و دامان خویش را حفظ كنند وزینت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است ، آشكار ننمایند وروسری های خود را بر سینه خودافكنند وزینت خود را آشكار نسازند....»
كه براساس این بخش ازآیه مذكور، زن مسلمان باید :
1- ازچشم چرانی ونظربازی ، اجتناب كند ؛
2- پاكدامن باشد ،
3- پوشش داشته باشد وآرایش وزیور خود را بردیگران آشكار نسازد ودرصدد تحریك وجلب توجه مردان برنیاید
رعایت حجاب ازسوی زنان درروایات نیز مورد توجه قرارگرفته است. امیرمومنان علی (علیه السلام) می فرماید : « به همراه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) خدمت رسول اكرم (صلی الله علیه واله) مشرف شدم ، دیدم آن حضرت به شدت گریه می كند .
عرض كردم :« پدرم ومادرم فدایت باد ای رسول خدا ، چه چیز موجب گریه شماشده است ؟ » فرمود : « یا علی آن شب كه مرا به آسمان ها عروج دادند (معراج ) برخی اززنان امتم را درعذاب شدید دیدم وازمشاهده حال آنها ناراحت شده وگریه كردم » و سپس حضرت رسول اكرم شروع كرد به توصیف عذاب های آنان تااین كه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عرض كرد : « عمل این زنان چه بوده است ؟» رسول خدا فرمودند :« اما آن زن كه ازمویش آویخته شده بود ، زنی بود كه موی خویش را ازمردان (نامحرم) نمی پوشانید .... و آن زن كه گوشت بدن خویش را می خورد، زنی بود كه بدن خویش را برای مردم آرایش می نمود .» (2)
بنابراین ، هیچ تردیدی باقی نیست دراین كه زن مسلمان باید درجهت مراعات حجاب همت گمارد و خود را ازمردان نامحرم بپوشاند . چنان كه فقهای بزرگوار شیعه نیزبراین امر تصریح كرده وآن رامورد تاكید قرار داده اند .برای نمونه صاحب كتاب عروه الوثقی می فرماید :
« برزن واجب است كه تمامی بدن خود را ( به جز دست ها تا مچ وگردی صورت ) ازمرد نامحرم بپوشاند واین درصورتی است كه به قصد تلذذ وریبه نگاه نكنند والا درصورت نگاه كردن به قصد تلذذ وربیه پوشیدن حتی ازمحارم نیزلازم است .(3)
وبه این ترتیب ، هیچ یك اززنان مسلمان مجاز نیستند بدون رعایت پوشش اسلامی درمقابل چشمان مردان نامحرم حتی درمحیط های خانوادگی .ظاهرشوند .علاوه براین هیچ زن مسلمانی نباید درمعاشرت بانامحرمان كاری بكند كه موجب تحریك وجلب توجه آنان گردد ، وبرهمین اساس است كه استعمال عطرهای تند وآرایش هایی درچهره كه نظر نامحرمان را جلب نماید برای زنان ممنوع است.همچنین برهمه زنان لازم است همواره حریم خود با مردان نامحرم مورد توجه قرارداده وآن را رعایت كنند .زیرا عدم رعایت حریم میان زنان ومردان نامحرم ، مفاسد جبران ناپذیری درپی دارد كه اگروضعیت اسف بارفعلی جوامع غربی را كه به علت بی بندو باری زنان و مردان شهوت پرست به وجود آمده مورد توجه قرار دهیم به این مفاسد آگاه خواهیم شد.
واما درمورد اینكه حدود پوشش زنان چیست ، استاد شهید مرتضی مطهری می فرماید : « دراین كه پوشانیدن غیروجه وكفین برزن واجب است ازلحاظ فقه اسلام هیچگونه تردیدی وجود ندارد .این قسمت جزء ضروریات ومسلمات است وازنظر قرآن وحدیث وفتاوی ، در این باره اختلاف وتشكیكی وجود ندارد.»(4)
نكته دیگری كه دراین جا باید به آن توجه شود ، وضعیت پوشش افراد اناث دردرون خانه ودرمقابل دیدگان افراد ذكوری است كه جزء محارم محسوب می شوند .( مانند فرزندان ذكورویا برادران )
سئوال این است كه اگر دردرون خانه ‏، افراد مذكری كه محرم محسوب می شوند ، ازروی تلذذ وریبه نگاه كنند آیا زنانی كه محارم آنها محسوب می شوند، می توانند بدون پوشش درمقابل دیدگان ایشان ظاهرشوند ؟ در پاسخ باید گفت چنان كه مردان محرم به قصد لذت بردن ازروی ریبه به زنانی كه محارم آنها محسوب می شوند ، نظركنند برزنان لازم خواهد بود كه بدن خود راازآنان هم بپوشانند . این مطلب را درفتوای صاحب عروه الوثقی ملاحظه نمودیم .
« تلذذ ؛ یعنی لذت بردن، ونگاه ازروی تلذذ، یعنی نگاه به قصد لذت بردن باشد. واما ریبه یعنی نظر به خاطر تلذذ وچشم چرانی نیست ولی خصوصیت ناظر ومنظور الیه مجموعاً طوری است كه خطرناك است و این خوف وجود دارد كه لغزشی به دنبال نگاه كردن ایجاد شود .(5)
به هرحال دراسلام، حجاب برای جلوگیری ازمفاسدی تشریع شده كه بی حجابی درپی دارد . به این لحاظ چنانچه عدم رعایت پوشش درنزد محارم نیزمفسده به دنبال داشته باشد ، رعایت آن درنزد آنان نیز لازم خواهد بود.
آیت الله ابراهیم امینی می نویسد: « مادری كه فرزندان پسرودختر درخانه دارد ، نمی تواند بابدن نیمه عریان وصورت كاملاً آرایش كرده درمنزل زندگی كند ، پدران ومادران وظیفه دارند به منظور تربیت صحیح فرزندان وجلوگیری ازانحراف آنها ، حیا وعفت را در منزل رعایت كرده وازانجام كارهایی كه امكان دارد موجب تحریك وبیدارشدن غریزه جنسی كودكان گردد، جداً خودداری نمایند .» (6)

 پی نوشت ها:
1- مطهری ، مرتضی ،مسئله حجاب ، انتشارات صدرا ، بی تا ، قم ، ص 160
2- مدنی بجستانی، سیدمحمود. فساد ، سلاح تهاجم فرهنگی ، قم، دفتر انتشارات اسلامی ، 1374 ، ص 250
3- همان ، ص 270
4- مطهری ، مرتضی ، مسئله حجاب ، قم انتشارات صدراء بی تا ، ص 164
5- همان ‏، ص 165
6- امینی ، ابراهیم . اسلام وتعلیم وتربیت، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1384 ، ص 257

منبع : noorportal.net

 

جمعه 7/9/1393 - 14:39
حجاب و عفاف

چه تفاوتی بین حجاب و عفاف وجود دارد؟

1) حجاب و عفاف هر دو به معنی مانع و بازدارنده هستند؛ اما حجاب مانع و بازدارنده ظاهری است؛ ولی عفاف مانع و بازدارنده باطن است.
2) بین حجاب و عفاف تاثیر متقابل وجود دارد؛ به این ترتیب که هرچه عفاف درونی و باطنی انسان بیشتر باشد، باعث رعایت حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‌شود و در مقابل نیز هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، موجب تقویت و افزایش و دستیابی انسان به مراتب بالاتر عفاف می‌گردد.
3) همانطور که برخورداری از حجاب و پوشش ظاهری به معنای برخورداری از همه مراتب عفاف نیست، عفاف بدون حجاب و پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. لذا نمی‌توان خانم یا آقایی که عریان و یا نیمه‌عریان در انظار عمومی ظاهر می‌شود را عفیف دانست.
4) رعایت حجاب و پوشش ظاهری بر اساس ویژگی تاثیر ظاهر انسان در باطن او، حد اقل یکی از علامت‌ها و نشانه‌های عفاف است.
5) ممکن است برخی افراد حجاب و پوشش ظاهری داشته باشند ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش به طور کامل ایجاد نکرده باشند. از سوی دیگر ممکن است افرادی بدون رعایت حجاب ظاهری ادعای عفیف بودن نمایند و بگویند"آدم باید قلبش پاک باشد" ولی باید بدانند که قلب و درون پاک، ظاهر پاک را می‌پروراند و هرگز قلب پاک، میوه تلخ و ناپاک بدحجابی و یا بی‌حجابی نمی‌رویاند.
6) بنابراین می‌توان گفت رابطه بین حجاب و عفاف مانند رابطه ریشه و میوه است.
یعنی : عفاف ریشه حجاب و حجاب میوه عفاف است.

منبع : noorportal.net

 

جمعه 7/9/1393 - 14:38
حجاب و عفاف

جمال زن در جلال حجاب

مفهوم شناسی:
در قران و روایات ائمه هدی علیه السلام كلماتی دربارة مسئله پوشش بیان شده كه شناخت دقیق ان در تبیین موضوع كمك شایانی می كند از این رو به بررسی این واژه ها می پردازیم:
تبرج :
در لغت به معانی بروز و ظهور می باشد و معنای اصطلاحی تبرج، آشكار كردن و جلوه گری زینتهای زن می باشد.1
در جای دیگر تبرج را خودنمائی در مقابل مردان معنا كرده و نوشته «تبرجت: اظهرت زینتها للرجال»2 بدحجابی یكی از مصادیق تبرج است.
حجب (حجاب):
یكی از معانی حجاب پرده و پوشش و حائل است.3 كلمه «حجاب» هم به معنای پوشیدن است هم به معنی پرده و پوشش و بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این كلمه از آن جهت معنی پوشش می دهد كه پرده وسیله پوشش است. شهید مطهری در این باره می فرماید: «همین امر موجب شده كه عده زیادی گمان كنند اسلام خواسته زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود در حالی كه وظیفه پوششی كه اسلام برای زنان مقرر كرده است بدین معنی نیست.»4
جلباب:
در قران كریم جلباب یكی از پوششهای لازم برای زنان مومنین معرفی شده است.
یا ایهاالنبی قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیهن ذلك ادنی ان یعرض فلایوذین و كان الله غفورا رحیما 5
ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مومنین بگو كه خویش را به چادر فرو پوشند كه این كار برای اینكه انها به عفت و حرمت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوسرانان ازار نكشند بسیار بهتر است و خدا در حق خلق بسیار آمرزنده است.
یكی از فرهنگ شناسان كه تبع قابل توجهی در لباسها و پوششهای مسلمانان انجام داده می نویسد: «جلباب به معنای چادر بزرگی است كه در شرق، زنان هنگام بیرون شدن از خانه سرتاپای خود را با آن می پوشانند.»6
خمار:
یكی دیگر از پوششهای كه قرآن كریم برای زن معرفی شده است خمار می باشد.
قل للمومنات ... و لیضربن بخمر هن علی جیوبهن ...7
به زنان با ایمان بگو سرو سینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.
در كتب لغت درباره این لغت چنین آمده است كه خمر و خمار به معنی سرتو پوشش است؛ شراب راه خمر » میگویند زیرا حواس ظاهری و باطنی را می پوشاند؛ به روی سری زن نیز خمار می گویند زیرا به وسیله ان سرش را می پوشاند.8
زینت:
زینت در عربی از زیور در فارسی اعم می باشد زیرا زینت هم به زیورهایی گفته می شود كه از بدن جدا می شوند مثل جواهرت و هم به آرایشهایی گفته می شود كه به بدن متصل است نظیر سرمه و ...9
در تفسیر صافی به نقل از علی بن ابراهیم قمی از ابی جعفر علیه السلام آمده است : «امام باقر علیه السلام فرمودند: زینت ظاهر عبارت است از جامه، سرمه، انگشتر، خضاب دستها و النگو، سپس فرمودند زینت برای محارم جای گردنبند به بالاتر و جای بازوبند به پائین و خلخال به پائین است و سوم زینتی است كه اختصاص به شوهر دارد و آن تمام بدن است.»10
عفت:
عفت یك بینش، منش و یك صف و خوی عالی است.
«العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه»11
تاریخچه حجاب :
1- پوشش امتیاز بشر در مقایسه با حیوانات
پوشش ، یك امتیاز بشر در مقایسه با سایر حیوانات است كه با توجه به خلقت ویژه اندام انسان و غرایز و استعدادهای اوامری ضروری و لازم می باشد.
بنابر گواهی متون تاریخی در اكثر قریب به اتفاق ملتها و آیینهای جهان حجاب معمول بوده است هرچند حجاب در طول تاریخ فراز و نشیبهای زیادی را طی كرده و گاهی با اعمال سلیقه حاكمان تشدید یا تخفیف یافته ولی هیچگاه به طور كامل از میان نرفته است.12
2- فطری بودن حجاب
خلقت لباس برای هر یك از زن و مرد هدیه ای است الهی كه بشر ارزانی شده است و برهنگی و كنار گذاشتن لباس دامی است از سوی شیطان و اولیای او كه برای فریب انسان گسترده شده است.13
در قران كریم دراین باره چنین آمده است :
ای فرزند آدم برای شما لباس فروفرستادیم كه اندام شما رامی پوشاند ومایه زینت شماست ولباس تقوا بهتراست این ازآیات خداونداست باشدكه متذكرشده اند گیرید.14
3- حجاب در ادیان
3-1- ادیان الهی
3-1-1- حجاب در آئین یهود :
درباره قوانین حجاب در قوم یهود چنین آمده است: اگر زنی به نقص قانون یهود می پرداخت چنانكه مثلا بی انكه چیزی بر سر داشت میان مردم آمد و شد می كرد یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر صنفی از مردان درد و دل می كرد یا صدایش آنقدر بلند بود كه چون در خانه اش تكلم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند در ان صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.15
3-1-2- حجاب در دین مسیح
در انجیل چنین نقل شده است: «وهمچنین خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زینتها و طلا و مروارید و رخت گرانبها بلكه چنان كه زنانی را می شاید كه دینداری می كنند به اعمال صالحه»16
3-1-3- حجاب در آئین زرتشت
«در كیش آریایی زنان محترم، محجوب بوده اند زنان محترم در ایران برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی كه آنها را از فرمان عادی و طبقه چهارم، امتیاز دهد صورت خود را می پوشانند و گیسوان خود را پنهان نگه می داشتند.»17
نقش اسلام در تعدیل پوشش زن
قدر مسلم این است كه پوششی كه در اسلام به زنان امر نموده است حبس كردن زندانی زن نیست در برخی كشورها چون ایران قدیم و هند و چین چنین عقیده هایی وجود داشته است علاوه بر این پوششی كه در دین اسلام بیان شده خیلی آسان تر و سهل تر از سایر ادیان و مانند یهود و مسیح .... بوده است، اسلام در واقع با ارائه چهار چوب صحیح برای پوشش زن، زمینه فعالیت وی را در صحنه های مختلف سیاسی فرهنگی و اقتصادی جامعه فراهم می كند؛ بدون آنكه زن در این حضور آسیبی به خود و جامعه برساند، در مجموع با وجود جنبه های فطری بودن و دینی بودن حجاب برای زن، دشمنان بشریت همواره در جهت مخالف به تبلیغ و انحراف انسانها پرداخته كه در جوامع مختلف در آسیب پذیری فرهنگ حجاب تاثیر مهمی را بر جای گذارده است.18
حجاب در عصر حاضر
سیر نزولی حجاب در غرب:
تا دو سه قرن اوضاع پوشش زن در جهان تا حدودی مناسب بوده و شكلهای مبتذل امروزی وجود نداشت عواملی چون : پیدایش نظریات فلسفی مكاتب جدید، سخت گیریهای كلیسا، تحقیر و ظلم كردن به زنان، كنار زدن دین از صحنة زندگی مردم و داغ نگه داشتن بازار كالاهای مصرفی .... از عواملی بود كه در وضعیت پوشش در غرب تاثیر بسزایی داشت.19
سیر نزولی حجاب در كشورهای اسلامی:
این عوامل تاثیر بر اشاعه بدحجابی و بی حجابی از سوی كشورهای استعمارگر بر روی بسیاری دول اسلامی داشته است كه از جمله ایران، تركیه، الجزایر، اندلس، و ... از جمله این كشورها می توان نام برد. اضافه بر ان عواملی چون حكام دست نشانده، اساتید غربی، روشنفكران غربزده و عدم آگاهی عامه مردم از فلسفه حجاب از عوامل تاثیر گذار بر سیر نزولی حجاب در كشورهای اسلامی بود.
ابعاد حجاب اسلامی
در تحقق حجاب اسلامی وجود و بعد ایجابی و سلبی لازم است؛ مراد از بعد ایجابی حجاب، وجوب پوشش بدن و مراد از بعد سلبی آن؛ حرام بودن خودنمایی به نامحرم است بنابراین از نظر اسلام زنی با حجاب است كه علاوه بر رعایت پوشش صحیح اسلامی، از هر گونه رفتار و حركاتی كه سبب جلب توجه نامحرم شده خودداری كند.20
معرفی پوشش های اسلامی در قران كریم و روایات
به دو پوشش مهم كه قران زنان را به آن سفارش نموده است قبلا اشاره نمودیم كه خمار (مقنعه) و جلباب (چادر) بوده21 علاوه از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است:
و لغیر ذی محرم اربعه اثواب: درع، خمار، جلباب و ازارء 22
خمار به معنای مقنعه، جلباب، چادر ، درع ، پیراهن و ازا شلوار می باشد.
سراویلات :
پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) می فرمایند:
ایها الناس اتخذوالسراویلات، فانها استرثیاتكم و حصنوابها نساوكم اذا خرجن 23
ای مردم شلوار بپوشید كه بهترین پوشش برای اندام شماست و با شلوار زنانتان را هنگام بیرون رفتن از خانه حفظ كنید.
حفظ ارزش حجاب علاوه برداشتن پوشش صحیح نیاز به عفاف در گفتار و رفتار ، حركات دارد از جمله عطرآگین نبودن در برابر نامحرم، عدم اختلاط با نامحرم، دست ندادن با نامحرم، عدم جلب توجه مثل كوبیدن پا بر زمین، و عفاف در نگاه كه درباره همة این موارد در قرآن كریم و روایات ائمه هدی علیه السلام برای زنان سفارش هایی شده است كه به جهت خلاصه كردن بحث ذكر آن خودداری می كنیم.
رنگ حجاب قرانی
جلب در بسیاری از كتابهای لغت به معنای تیرگی و سیاهی شب است.24 همچنین در روانشناسی رنگها امده است كه سیاه به معنای «نه» می باشد.25
تقریر پیامبر در زمانی كه زنان انصار با نزول آیه خمار و آیه جلباب پوشش مشكی را انتخاب كردند دلیلی بر تاثیر این رنگ از دیدگاه معصوم علیه السلام می باشد26 و ویژگی رنگ مشكی كه نه تنها در انسان شور و هیجانی ایجاد نمی كند و باعث جلب توجه نمی شود بلكه حامل پیام دور باشی نسبت به نگاههای آلوده می باشد. همین ویژگی خاص یكی از اهداف مهم حجاب و پوششی است كه در ورای آن امنیت حضور زن ، در اجتماع تامین می شود.27
كراهت نداشتن پوشش سیاه برای زنان
مرحوم صاحب جواهر فرموده: «روایات مربوطه به كراهت سیاه پوشی شامل زنان نمیشود.»ایشان در كتاب خود طبق تصریح كتابهای مقصودی از علمای امامیه، كراهت پوشش سیاه را مختص به مردان معرفی نموده زیرا شارع مقدس پوشش غلیظ تر و بیش تری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است و رنگ مشكی در مقایسه با رنگهای دیگر به نحو بهتری پوشش غلیظ تر و بیش تر را تامین می كند.
كراهت پوشش مشكی مختص به مردان آن هم در غیر كفش، عمامه و عبا است حتی یكی از فقیهان برجسته شیعه به كراهت چادر مشكی فتوا نداده اند بلكه برعكس مراجع تقلید مثل رهبر معظم انقلاب ایت الله خامنه ای به عدم كراهت چادر مشكی تصریح كرده و بعضی نیز مانند آیت الله فاضل لنكرانی و آیت الله تبریزی به برتری حجاب با چادر مشكی فتوا داده و فرموده اند : چادر مشكی بهترین نوع حجاب است.28
حدود پوشش
پوشش مردان:
« برمردان پوشش واجب نیست مگر در عورت، اما اگر علم داشته باشیم كه زنان عملا به بدن مانگاه می كنند پوشش از باب عدم تعاون بر اثر واجب است»29 زیرا در قران كریم فرموده است :
« لاتعاونوا علی الاثم و العدوان ؛ بر گناه و دشمنی همكاری نكنید.»
پوشش زنان :
پوشاندن غیر وجه و كفین بر زن واجب است و در پوشش بدین نحو جزء ضروریات و مسلمات است و از نظر قران ، حدیث و فتاوی هیچ اختلاف و تشكیكی در این باره وجود ندارد.31
فتوای مراجع عالیقدر همچون امام خمینی قدس سره شریف32، بهجت33، گلپایگانی34 و فاضل لنكرانی35 درباره حدود پوشش زن چنین است: زن باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشاند بلكه احتیاط واجب آن است كه بدن و موی خود را از پسری هم كه بالغ نشده ولی خوب و بد را می فهمد (به حدی رسیده كه مورد نظر شهوانی است) بپوشاند.
بنابراین حدود پوشش از جنبه فقهی برای مرد وجوب سترعورت و برای زن پوششی تمام بدن به استثنای وجه و كفین می باشد. اما از جنبة تربیتی به دلیل انكه تعاون براثم و گناه نداشته پوشاندن وجه و كفین برای همه خانمها در شرایط ذیل از نظر كمك بر تقوای مردان یا اجتناب از تبرج از دیدگاه فقها واجب است:
1- عروس
2- چهره های ارایش شده
3- دختران زیبارو
4- قرار گرفتن در محیطی كه مردان رعایت نگاه شرعی را نمی كنند.
5- مواردی كه به تشخیص خود زن زیر نگاه نامحرم خاصی قرار گرفته است.

پى نوشت ها :
1- ابوالحسن احمد بن فارس بن ذكریا : «معجم القاییس اللغه » ، تحقیق و ضبط عبدالسلام محمد هارون، بیروت، دارالفكر 1399 م، ج 1، ص 238.
2- طاهره، احمدی: «ترتیب قاموس المحیط»، بیروت، دارالكتاب العلمی، 1399 م ، ص 24 .
3- حسین بن محمد، دامغانی، «قاموس قران» كریم عزیزی نقاش، بی جا، مزدك ، 1361 ، ج 1، ص 145.
4- رك : مرتضی مطهری: «مساله حجاب» ، تهران، صدرا، 1379 ، هـ، ش ، ص 71.
5- سوره احزاب (33) ، آیه 59.
6- رابنهات، بیتران «فرهنگ البنه مسلمانان» ، حسینعلی هروی، تهران ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب 1359 ، ص 117.
7- سوره نور (24) ، آیه 31.
8- فخر الدین ، طریحی، «مجمع البحرین»، تهران، مكتبه المرتضویه، ی تا، ص 159
9- مرتضی ، مطهری، مساله حجاب ، ص 131.
10- رسول جعفریان: «رسائل الحجابیه» ، قم ، دلیل ما، 1380 ، ج 2 ، ص 1182.
11- حسین ، راغب «المفردات فی غریب القران» ، ص 339.
12- ر. ك ، علی ، محمدی: «حجاب در ادیان الهی» ، قم ، اشراق ، 1372 ، صص 22و 42.
13- ر. ك ، علی ، محمدی: «حجاب در ادیان الهی، قم ، اشراق ، 1372، صص 22و 42.
14- سوره اعراف (7) ، آیه 26.
15- ویل، دورانت: رتاریخ و تمدن» ، احمد آرام و دیگران، تهران، عصر ایمان ، انتشارات علمی فرهنگی ، ج 4، ص 461.
16- كتاب مقدس، (عهد جدید و عهد قدیم) ، ترجمه انجمن كتاب مقدس، 1987 ، رساله پولس رسول به تیموناوس باب دوم فقره های 11-9
17- حسن ، صدر : «حقوق زن در اسلام و اروپا»، تهران، جاویدان ، 1357 ، صص 5 و 7 .
18- رك، حسین مهدی زاده، «حجاب شناسی چالش ها و كاوشهای جدید» قم ، حوزه علمیه مركز مدیری ، 1381، ص 47.
19- ر. ك ، محمد ، شعاعی، در وصف11، تهران، محیی، 1378، ص 132.
20- ر. ك . حسین مهدی زاده ، «دفاع غیر منطقی از بدحجابی» قسمت اول، نشریه رسالت مورخه 3/4/1383.
21- سوره نور (24) آیه 31 ، سوره احزاب (33) آیه 59.
22- ابوعلی الفضل بن الحسن، طبرسی، «مجمع البیان» سید ابراهیم میر باقری، تهران، فراهانی بی تا، ج 7، ص 155.
23- میرزا حسین ، نوری؛ «مستدرك الوسائل و مستبط المسائل »قم ، سلسله آل البیت الاحیاء التراث ، 1408 هـ، ق، ج 3 ، ص 244.
24- عبدالنبی ، قیم : «فرهنگ معاصر عربی – فارسی» تهران، موسسه فرهنگ معاصر ، چاپ اول ، بی تا، ص 368.
25- ماكس، لوشر، «روان شناسی رنگها» و یدالله بی زاده ، چاپ چهاردهم، 1378 ، ص 97.
26- ابوداوود سلیمان بن اشعث: «عون المعبود شرح سنن ابی داود» محمد اشرف بن امیر عظیم آبادی، مدینه، المكتبه السلیه، ج 2، ص 183.
27- محمد حسن ، نجفی ، «جواهر الكلام فی شرح شرایع الاسلام ، دارالكتاب الاسلامیه ، چاپ هفتم ، 1392 هـ. ق.
28- سید محسن محمودی ، «مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید» ، ویژه نامه فرهنگ اسلام، بهار سال 1379 ، ج 1، ص 7.
29- ابوالقاسم ، الموسوی خوئی: «مستند عروق الوثقی»، تالیف محمد تقی خوئی، النجف الاشرف، 1404 ، هـ. ق ، 1375، ج 1، ص 129.
30- سوره مائده (5) آیه 2.
31- مرتضی مطهری، مساله حجاب، ص 80.
32- روح الله الموسوی الخمینی «تحریر الوسیله» ، ج
33- محمد تقی، بهجب «رساله توضیح المسائل » قم ، شفق، احكام نكاح، ص 385 ، مساله 937.
34- سید محمد رضا ، گلپایگانی: رساله توضیح المسائل، قم انتشارات دارالقران كریم، بی تا، ص 413.
35- محمد فاضل لنكرانی ‹‹ رساله توضیح المسائل ، قم ، انتشاات سرور ،1416 ، ه . ق ص 463 .

منبع : tebyan-zanjan.ir

 

جمعه 7/9/1393 - 14:38
حجاب و عفاف

پیام پیامبر (ص) به دختران امروز

طلیعه
آیا پیام پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ویژة مردان است؟
و آیا زنان هم مخاطب پیام پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار می گیرند؟
پیامبر اسلام همچون همه انبیاء با دو هدف، هدایت مردم را آغاز و دنبال کرد:
1. آشنا ساختن مردم با معارف الهى.
2. کامل کردن عقاید و اخلاق جامعه.
یعنی تعلیم کتاب و حکمت از یک سو، و تزکیة نفوس مردم از سوى دیگر؛ آن گونه که قرآن میفرماید:
یعلّمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم.
از این رو، میتوان رسالت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را اینگونه بیان داشت که:
او براى تعلیم و تربیت و تزکیه آمد تا در بخش جامعه را به علوم الهى و صحیح رهنمون سازد و در بخش عملی، مردم را به طهارت روح برساند. مخاطب چنین حرکت هدایت بخش، جان انسان خواهد بود نه بدن او. از این رو، زن و مرد هر دو همسان هم، مخاطب «پیام پیامبر» خواهند بود.
محور تعلیم و تعلّم جان آدمى است نه بدن و نه مجموع جان و بدن. آنکه عالم میشود، روح است و روح، نه مذکّر و نه مونّث است. پس، آنچه که به کمال آدمى باز می‌گردد؛ همچون: مسائل علمی، اعتقادى و اخلاقی، در آن میان مرد و زن تفاوتى نیست. امَا چون از مسائل اجرائى و تقسیم کار سخن به میان می آید، به دلیل خصوصیات طبیعی و بدنى هر یک، وظایف مشترک و مختص وجود دارد؛ لیکن تفاوت وظایف، نقشى در میزان تکامل آن دو نخواهد داشت.
زن همچون مرد، تکامل پذیر است و قرآن هر گاه از ارزشهاى والای انسانى سخن میگوید، از «زنان» همسان مردان یاد می کند بدان حد که هر دو میتوانند به مقامات انسانى و معنوى دست یابند. و مقاماتى همچون:
اسلام، ایمان، طاعت، راستگویی، شکیبایی، خداترسی، روزه داری، خویشتن دارى و یاد خدا، براى هر زنی قابل دست یابى است. طبیعى است که عمل صالح او نیز همچون مرد، پیامد و ره آوردى این دنیوى و اخروی خواهد داشت :
من عمل صالحاً من ذکر او انثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیبة و لنجزینّهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون؛[1]
هر مرد و زن که کارى نیکو انجام دهند، اگر ایمان آورده باشند، زندگی خوش و پاکیزه اى به او خواهیم داد و پاداشى بهتر از کردارشان.
با این مقدمة به طرح «پیام پیامبر به دختران مسلمان»، در چند محور ذیل می‌پردازیم:
بر دختر بودن خود ببالید.
وقتی باور غالب جامعه، «زن» را مایه عار میدانست و از «دختر» نفرت داشت و حتى آن را زنده به گور میساخت؛ در چنین محیطی، «اسلام» جایگاه انسانى زن را احیاء کرده و او را ریحانه؛ یعنی شاخه گلى ظریف مینامد. یکى از ارمغانهاى زیبای پیامبر، شخصیت دادن به دختر و زن میباشد. بدان حد که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمود :
ـ دختران، خجسته اند و دوست داشتنى.
ـ بهترین فرزندان شما، دخترانتان می‌باشند.
ـ از خوش قدمى زن، این است که نخستین فرزندش دختر باشد.
ـ دختر خوب، فرزندى است مهربان، مددکار، مونس، با برکت و دور کنندة حسرت.
ـ کسی که دختر دارد، مشمول نصرت و مدد و برکت و آمرزش خدا خواهد بود.
چون به نبى خاتم بشارت دختر میدادند، می‌فرمود:
گلی است که خدا، روزیش می‌دهد و تامین او با خداست.
بر خود ببالید و از آن دسته دخترانى باشید که پیامبر دربارة ایشان فرمود:
چه خوب فرزندانى اند دختران محجوب!
از فرصت ها سود جویید.
فرصت جوانی، یک غنیمت زودگذر است. پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتیست.
محمد مصطفى (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
دنیا ساعتی ست. زندگى کوتاه‌تر از آن است که دست کم گرفته شود.
پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مى فرمود :
در قیامت براى هر روز از ایام عمر بندگان، 24 پرونده به تعداد ساعت های شبانه روز، گشوده می شود؛
(بنده) پرونده‌اى را پر از روشنى و سرور می‌یابد و از دیدنش چنان شادى و فرح به وى دست مى دهد که اگر بر دوزخیان تقسیم شود، احساس کردن رنج آتش را از آنان باز مى دارد، و این ساعتی است که پروردگارش را در آن اطاعت کرده است.
سپس پرونده‌اى دیگر گشوده می‌شود و (بنده) آن را تاریک، بدبو و ترس آور میبیند و از مشاهده اش چنان بى تابى و ترس به وی دست مى دهد که اگر بر بهشتیان تقسیم گردد، خوشى را از آنان باز ستاند، و این لحظه‌اى است که پروردگارش را در آن نافرمانی کرده است.
سپس پرونده‌اى دیگر برایش گشوده می‌شود و آن را تهى می‌بیند، نه چیزى در آن است که او را شادمان کند و نه چیزى که ناراحتش سازد، و این ساعتى است که خوابیده و یا به کارهای مباح دنیایى سرگرم بوده است؛ آنگاه به جهت از دست دادن این لحظه ها، احساس حسرت و تأسف به وى دست مى دهد؛ چرا که می‌توانست آن را از نیکی‌هاى بی‌شمار پر سازد. و این سخن خداوند « آن(روز)، روز حسرت خوردن است.» بدین نکته اشاره دارد.
لحظات زندگى را جدّى بگیرید و فرصت جوانى را دریابید؛ «جوانی» یک نسیم رحمت است.آن گونه که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمود :
انّ لربّکم فی‌ایام دهرکم نفحات ألا فتعرضوا لها؛ در ایام زندگیتان نسیم‌هاى رحمتى می‌‌ورزد مراقب باشید خود را در معرض آن قرار دهید.»
حیا را پاس دارید.
«حیا» سرچشمة همة زیباییهاست و در فقدان حیا، هیچ کار زیبایی انجام نمیشود و هیچ کار زشتى ترک نمیشود.پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمود:
« الاسلام عریان فلباسه الحیاء؛ » اسلام، عریان است و حیا، لباس آن است.
حیا همان دگرگونى حال و انکسار و دورى گزینى از کار زشت است؛ به خصوص آنکه انسان احساس کند که ناظرى او را می‌بیند. و آگاهی و نظارت خداوند، عامل برانگیختن حیا است. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود :
«فاستحیوا الیوم أن یطَّلع الله على شیء من أمرکم؛ شرم کنید امروز از اینکه خداوند از تمام امور شما، مطلع است.»
بزرگترین سرمایة دختر و زن مسلمان «حیا» است که ثمرة آن، مهار شهوت و تضمین عفّت او خواهد بود.
درنگ در نوع برخورد موسى (علیه السّلام) با دختر شعیب و شیوه راه رفتن این دختر که با حیا آمیخته بود، نیز براى شما الهام بخش است.
پوشش مناسب را انتخاب کنید.
پیامبر اسلام بر پوشش زن در مقابل نامحرم و دورى از جلوه گرى و خود نمایی اصرار مى ورزید و قرآن، همپاى توصیه به مردان در دوری از چشم چرانى و رعایت پوشش بدن از نامحرم، به زنان نیز توصیه مى کند که دیدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پیشه کنند. به دو آیة ذیل دقت کنید:
1. «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: پوشش های بلند (جلباب) خود را بر خویش فرو افکنند».
2. «به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پیشه ساخته، دامن خود را از بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز برای شوهران و سایر محارم، آشکار نکنند مگر آنچه پیدا است، و روسری‌های (خُمُر) خویش را به گریبان ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش‌ها پوشیده باشد، و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان می‌کنند، معلوم شود».
دربارة این دو آیه ، به چند نکته توجه کنید:
الف) جلباب، پوششى چادر مانند، گشاد و پارچه‌اى است و با روسرى کوچک و خمار متفاوت است. جلباب همچون مقنعه ها و روسرى هاى بزرگ، سر و همة بدن را می‌پوشانیده است.
و خداوند در آیة نخست با بیان «جلباب»، به پوشاندن سر و گردن و بدن زنان اشاره دارد.
ب) خُمُر، جمع خِمار و به معناى روسرى و سر پوش است و خداوند در آیة دوم از دختران و زنان مؤمن خواسته است که به وسیله خمار، سینه و گریبان (جَیب) خود را بپوشانند. مرحوم طبرسى دربارة این آیه می‌نویسد :
زنان مدینه،اطراف روسری‌هاى خود را به پشت سر می‌انداختند و سینه، گردن و گوش‌هاى آنان آشکار می‌شد. بر اساس این آیة، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گریبان‌ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد.
ابن عباس نیز دربارة تفسیر این آیه می‌گوید : یعنی زن، مو، سینه، دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند.
ج) قرآن در پاسخ به ضرورت پوشش نیز چنین مى فرماید که:
ذلک أدنى أن یعرفن فلا یؤذَین؛ بدین وسیله شناخته مى شوند (که داراى اصالت خانوادگى اند) پس با آزار و تعقیب (هوسرانان) رو به رو نمی‌شوند.
د) پیامبر به اسماء فرمود :« اسماء! وقتى زن بالغ شد، شایسته نیست که (در برابر نامحرم) جز صورت و دست‌هایش دیده شوند».
ه) پوشش اسلامى به معناى زندانى کردن و قرار دادن شما پشت پرده و در نتیجه، عدم مشارکت در فعالیت‌هاى اجتماعى نیست بلکه «پوشش» بدان معناست که شما به عنوان دختر و زنان مومن در معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشانید و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازید و مشارکتتان در فعالیت ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.
و. بسیارى از جامعه شناسان، حجاب زن را مقتضاى طبیعی جامعة بشرى معرفى کرده‌اند. مونتسکیو می نویسد:
«قوانین طبیعت حکم می کند زن خوددار باشد؛ زیرا مرد، با تهوّر آفریده شده است و زن، نیروى خوددارى بیشترى دارد. بنابراین، تضادّ بین آنها را می توان با «حجاب» از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معتقدند که زنان باید حیا و حجاب داشته باشند».
همواره دانش بجویید
همواره با دانش و علم مأنوس باشید؛ زیرا «خداوند درجة آنان که ایمان آوردند و آنان که از علم بهره مند شدند، بالا میبرد». هیچ وقت از یاد گیرى و دانش آموزى خسته نشوید و به فکر فارغ التحصیلی نیفتید. این توصیه پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را همواره به یاد داشته باشید که مى فرمود:
«چهار چیز است که هر باهوش و خردمندى باید به آن پایبند باشد؛ شنیدن دانش ، حفظ کردن، نشردادن و عمل به دانش.»
هر ظرفى وقتى چیزى در آن میگذارند، گنجایش خود را از دست میدهد مگر ظرف دانش که با افزودن آن، گنجایشش بیش تر می-شود.
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مى فرمود:
«زنان انصار، خوب زنانى هستند! شرم، مانع فقاهت آنان در دین نمی شود.»
بهترین مطالبى که شایسته است جوانان یاد بگیرند، چیزهایی است که در بزرگسالى مورد نیازشان باشد و بتوانند در زندگی اجتماعى از آموخته هاى دوران جوانى خود، استفاده نمایند.
قدردان والدین خود باشید.
در خوبى کردن، کرنش و فروتنى به پدر و مادر خود، کوتاهى نکنید؛ خوشا به حال کسى که پدر و مادرش را نیکى کند!
شخصی دربارة دوست داشتنى ترین کار از پیامبر سؤال کرد و آن حضرت نخست به «گزاردن نماز اوّل وقت» اشاره فرمود و آنگاه از «نیکویى به پدر و مادر » یاد کرد.
روزی خواهر رضاعى پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به نزد آن حضرت آمد؛ وقتى به او نگریست، از او شادمان گشت و ملحفه اش را گسترد و او را بر آن نشاند. سپس روى کرد و با او سخن گفت و به صورتش خندید. آنگاه خواهراش برخاست و رفت و برادراش آمد. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین احترامى به او نکرد. لذا به حضورش عرض شد: ای رسول خدا ! با خواهرش رفتارى کردى که با او در حالى که مرد است، چنین نکردی!؟ فرمود:
«چون او نسبت به پدر و مادرش نیکوکارتر از برادرش بود.»
این نکته نیر قابل توجه است:
شخصی به حضور پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسید و پیرامون نیکى به پدر و مادر از آن حضرت پرسش نمود، فرمود:
«به مادر نیکى کن، به مادر نیکى کن، به مادر نیکی کن.»
و یک بار فرمود : «به پدرت نیز نیکى کن.»
پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پیش از آنکه نیکى کردن به پدر را ذکر کند، با مادر آغاز نمود.
و شما اى دختران پیامبر! همواره به ارزیابى خود بپردازید، پیش از آنکه مورد نقد دیگران قرار گیرید، و پیام رسول مهربانى را پاس بدارید.

پی نوشت:
1. نحل، آیه16.

برگرفته از : فصلنامه كوثر ـ شماره 68
منبع : noorportal.net

 

جمعه 7/9/1393 - 14:37
حجاب و عفاف

پرسشی 30 ساله ؛ راه حل فرهنگی یا انتظامی؟

از مقدمات آماده شدن برای ورود به فصل گرما در میان بعضی از مقامات کشوری و لشکری، همانا بحث حجاب و عفاف است که هر ساله کم وبیش رسانه ای می شود و علی الظاهر دلسوزان جامعه باید طرحی داشته باشند تا با کمترین تنش آن را عملیاتی کنند. من البته نمی دانم در قاموس کسانی که پاکی جامعه را در حفظ حجاب بانوان می دانند، رابطه عفاف را تنها با حجاب دختران و زنان تعریف می کنند یاکم و زیاد شدن معاصی فراوان دیگر را هم با کم و زیاد شدن عفاف مردم در ارتباط می دانند؟
در واقع آیا حجاب با عفاف برابر است؟
یا عفاف بسیار جامع تر از حجاب است؟
شکی نیست که نزد مومنین و مومنات، در بحث سلا مت جامعه، دو مقوله حجاب و عفاف از اهمیت درخوری برخوردار است. بدیهی است گناهان کبیره فراوانی در جامعه جریان دارد که هیچ ربطی به روسری و چادر و مقنعه و مانتو ندارد. اما چون فصل توجه به ححاب است و عفاف را به دنبال آن آورده اند، نکاتی را قلمی می کنم:
1- همه دوست دارند افراد جامعه و متن اجتماع، از پاکی و عفت و شایستگی اخلا قی بهره مند باشند. این دوست داشتن مخصوص افراد با درجه بالا در ایمان نیست. واقعا همه دوست دارند. حتی کسانی که خود را مقید به آداب اخلا قی و هنجارهای اجتماعی نمی دانند، علا قه مند هستند که خانواده آنان اعم از زن و فرزند، در خانه و جامعه، برخوردار از عفاف و پاکی و اخلا ق پسندیده باشند. بسیار بعید است کسی پیدا شود که پلیدی و هرزگی و بی بندو باری ظاهری یا باطنی را بر رفتار و منش درست و پاک ترجیح بدهد.
پس، نسبت دادن نارو ایی های ظاهری بخش کوچکی از جامعه به افراد یا تشکل های فرضی که برنامه ریزی شده و به قصد گسترش بی بندوباری، از میان مردم عفت زدائی می کنند، چندان درست نیست و باید به سراغ تعلیم و تربیت خانوادگی و بی توجهی فرهنگی، یا لجبازی و تاثیر پذیری از پدیده های متعلق به جوامع فرهنگی متفاوت با فرهنگ ما رفت. به یقین، عدم دور اندیشی والدین و اشتغالا ت متعدد آنان در فراهم کردن رزق و روزی فرزندان از جمله علل بسیاری از ناهنجاری های ظاهری و باطنی است که قاعدتا ربطی به سازماندهی های فرضی ضداخلا قی یا ضد حکومتی ندارد. هم در آموزه های اسلا می و هم در آموزه های تربیتی غیر دینی، بی اعتنائی پدر و مادر در رها شدن فرزندان ازهر قید و بندی، مهم و تعیین کننده است و شاید اصلی ترین عامل بی عفتی ها و ناهنجاری های ناشی از آن همین بی اعتنائی ها باشد. در این صورت، ریشه یابی ناهنجاری ها، می تواند دستور العملی مفید برای برخورد با آنها را در اختیار برنامه ریزان و عناصر عمل کننده در ارشاد جامعه قرار دهد.
2- پوشش، خصوصا حجاب بانوان، از موضوعاتی است که نه تنها درسی سال اخیر بلکه در شش هفت دهه گذشته توجه جمع کثیری از رجال کشور، به ویژه عالمان دین را به خود جلب کرده است. هر وقت سخن از امر به معروف و نهی از منکر پیش می آید، ذهن ها متوجه پوشش بانوان و مهمتر از آن، پوشش سرآنان می گردد. هر وقت صحبت از ناهنجاری های اجتماعی می شود، بدحجابی زنان اصل می شود هرگاه به فکر رفع و دفع بی بندوباری از جامعه می افتند، رسیدگی به بی حجابی و بدحجابی درصدر قرار می گیرد و این همه نشانه این است که تا چه حد ظاهر جامعه برای متولیان امور، از درجه اهمیت بالا ئی برخوردار است، اما پرسش اساسی این است چراموضوعی با این درجه از اهمیت، هنوز که هنوزاست به نقطه مشخصی نرسیده است؟
در اینجا نکته مهم دیگر این است که اگر هم رابطه وجود گناه را با غضب ملکوت، قطعی بدانیم، گناهان فراوان و کبیره متعددی در جامعه هست که بدحجابی جزئی از آنهاست. هرچند که خود این نیز مهم است. بنابراین نباید صرفا پای بلا های طبیعی را برای توجیه ناتوانی های مدیریت فردی و جمعی به میان آورد و اصولا افراد بی توجه به شرائط مورد نیاز پاکی و آرامش جامعه، اعتنائی به این توجیهات نمی کنند.
هر چند حفظ حجاب یک فریضه فردی برای زنان و مردان مسلمان است و کسی نیز به اصل چنین آموزه وحکمی شک ندارد، اما در ذیل عبارت «حفظ حجاب فریضه است» ده ها تبصره در نوع و شرائط و میزان و اثرات و شیوه و مسوولیت و اعتقادات وجود دارد. قطعا بدون مطالعه و بررسی همه جانبه همه این تبصره ها، در شرائطی که مردان و زنان بلند پایه در سه قوه موجود کشور، مصمم به برخورد با پدیده بدحجابی هستند، صرفا نمی تواند اوضاع را اصلا ح کند که اگر بود تاکنون فایده می داشت.
3- عالمان دین به ما گفته اند که اصلاح امور، به ویژه مقولاتی از نوع ناهنجاری های فردی و اجتماعی، باید دامنه دار و ادامه دار باشد. لذا پیداکردن شیوه های اصلا ح امور، اولین وظیفه مصلحان اعم از شخص حقیقی یا نهادهای حقوقی است. در سال های اخیر، نقل ها و نقدهای فراوانی به گوشمان رسیده است که ابزار و شیوه فرهنگی موثرتر است یا شیوه انتظامی؟ ظاهرا در سه دهه اخیر فرصت امتحان هرکدام از این دو شیوه فرانرسیده است چون هرکدام که انتخاب شود، طرفداران شیوه دیگر آرام نخواهند نشست.
در همین دو سه هفته ای که بحث سالم سازی جامعه از طریق رسیدگی به حال و احوال بدحجابان در میان نیروهای عمل کننده و عناصر پیگیر در گرفته است، طرفداران دو شیوه برخورد، یعنی برخورد فرهنگی و برخورد انتظامی به صحنه آمده اند و در القای نقطه نظرات خود پافشاری می کنند. دراین میان، هم «متولیان فرهنگی و تبلیغی» کارنامه مشعشعی از اقدامات خود عرضه کرده اند و هم «متولیان ارشاد رهگذری و توبیخی» بر تلا ش همیشگی و مداوم خود صحه گذاشته اند. اما این پرسش تاریخی همچنان خودنمائی می کند که: به راستی چه باید کرد؟
این «چه باید کرد» از آن پرسش های همیشگی بازوبسته ای است که پاسخش را خیلی ها داده اند، اما همچنان بی پاسخ است. راستی چه باید کرد؟ سی سال زمان کمی نیست که مسوولا ن فرهنگی و مذهبی و تبلیغی و انتظامی و سیاسی می بایست به این پرسش پاسخ دهند. پس چرا موضوع حل نمی شود؟
شاید اشکال در یکسویه دیدن سوژه باشد: یعنی احتمالا چندین «چه باید کرد» دیگر را هم باید ریشه یابی کنیم تا برای این «چه باید کرد» در موضوع حجاب پاسخ پیدا شود.

منبع : bashgah.net

 

جمعه 7/9/1393 - 14:36
حجاب و عفاف

بازنمایی حجاب زن مسلمان در رسانه های غربی (1)

بازنمایی حجاب زن مسلمان در رسانه های غربی (جنبه های حقوقی و سیاسی)

چکیده
مقاله ی حاضر حاصل یافته های پژوهشی است كه به منظور بررسی بازنمایی رسانه های غربی از حجاب زن مسلمان از جنبه ی حقوقی و سیاسی انجام شده است. مسئله ی مهم در بازنمایی واقعیت توسط رسانه ها این است كه یك رسانه هیچ گاه ابزار خنثی و یك میانجی بی طرف در ارائه ی تصویر به حساب نمی آید. رسانه متكی به زبان و معناست و زبان و معنا نیز در چارچوب گفتمان همواره متكی بر قدرت است. لذا بازنمایی حوادث توسط رسانه ها، بدون درنظر گرفتن جنبه ی اخلاقی آن سوگیری ایدئولوژیك دارد و در راستای تضعیف یا تثبیت قدرت و گفتمان ویژه ای گام برمی دارد. یافته ها نشان می دهد در كلیشه سازی رسانه ای غرب نسبت به حجاب شخصیت زن مسلمان محجبه به عنوان نماد ضد حقوق زن و سیاسی منفی جلوه داده می شود.

1) مقدمه
حضور زنان با پوشش اسلامی و در عرصه های مختلف، پس از انقلاب اسلامی ایران و گرایش روزافزون زنان به حجاب در کشورهای اسلامی که بیانگر برگشت به هویت دینی در میان ملت های مسلمان است، موجب شد تا یکی از مهم ترین سوژه های غرب در موضوعات حقوق بشر به زنان مسلمان و حقوق آنان اختصاص یابد. اگرچه حجاب موضوعی تاریخی در زندگی زن مسلمان است و بخشی از زندگی اجتماعی و فردی محسوب می شده است و تا قبل از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 نیز تجربیات فردی، سفرنامه ها و روایت هایی از شرق حجاب زن مسلمان را به تصویر کشیده بودند و به نوعی آن را جزئی از جذابیت های شرق مطرح می کردند که جاذبه ی زنان دلربای حرم را دو چندان می کند (سعید[1] 1978: 13).
تا قبل از انقلاب اسلامی، موضوعاتی همچون تضییع حقوق زنان در اسلام از سوی غرب کمتر مورد توجه قرار می گرفت، از آنجایی که در غالب کشورهای اسلامی، پروسه ی حرکت به سوی تمدن غربی، به شدت دنبال می شد و مانعی بر سر راه مدل زندگی غربی[2] وجود نداشت اما پس از فروپاشی جهان دوقطبی الگوی اسلامی به عنوان رقیبی جدی برای غرب و موضوع جانشینی آن مطرح شد )کلارک[3] 1991).
پس از انقلاب 1979 ایران، در غرب ضرورت ارائه ی تصویری فوری و متمایز برای استفاده در جریان رسانه ای عمیق و گسترده ی خاورمیانه، احساس می شد به گونه ای كه دستورها و الزامات سیاست خارجی، دولت و شركت های خصوصی، استراتژی های بازاریابی، محصولات رسانه ای و مجموعه ی مهم و به هم پیوسته ی معنایی همه بر اطلاعات ساده، آشنا و یكسانی متكی بود. همان طور كه موهجا كهف (1999) اظهار داشت: «حكایت زنان مسلمان آن چنان در غرب منتشر شد كه به بخشی از خرد جمعی جهان غرب مبدل شد». او در مقدمه ی تاریخش در بازنمایی غرب از زنان مسلمان می گوید: «یك مجموعه واحد تبلیغاتی می تواند در تولید تبلیغات مورد نظر خویش، به این تصاویر دریافت شده متوسل شود، چرا كه این روایت تقریباً در تمام سطوح فرهنگی از پایین به بالا رسوخ كرده است (كهف 1999: 1 به نقل از روشن ضمیر: 125).
این تحقیق به بررسی بازنمایی های حجاب زن مسلمان در رسانه های غربی می پردازد و نشان می دهد كه آن اشكال بازنمایی، گفتمانی ساده، یكدست، نمادین و با اهمیت از قدرت است. ضرورت های حقوقی رسانه های غربی (تأثیر مقام های سیاسی و قدرت های اقتصادی) سبب می شود كه گفتمان با ارائه ی تصور قالبی به دو صورت بازنمایی حجاب به عنوان نقض حقوق زنان در اسلام و ایران و نشانه ی سیاسی با بار معنایی منفی (خشونت، بنیادگرایی و تروریسم) بینش منفی نسبت به حجاب زن مسلمان را به مخاطبان القا می کنند.
بدین وسیله زنان مسلمان پای بند به دین و فعال در عرصه های مختلف به ویژه ایرانیان به واسطه ی شاخصه ی حجاب مورد توجه خاص غرب و رسانه ی غربی قرار گرفته اند، به گونه ای که حجم قابل توجهی از فضای تبلیغاتی رسانه های غرب با شعار دفاع از حقوق زن مسلمان بستری برای اعمال خشونت های روانی علیه آنان شد. با در نظر گرفتن این مطلب که رسانه اولین ابزار عملیات روانی است (صلاح نصر[4]1990) غرب در تبلیغات رسانه ای خود می‌كوشد تا اسلام و نظام جمهوری اسلامی را به عنوان نظام ضد حقوق زن به افكار عمومی جهان معرفی كند.
رسانه ها هر روز به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق بیان یا حذف، با استفاده از تصاویر یا كلمات، به صورت سرگرمی، خبر، آگهی و... حوزه هایی از معنی، ارتباط و نماد را تولید می كنند، آنها صورت های نمادینی را انتقال می دهند كه به تحكیم و حفظ روابط قدرت خدمت می كنند. رسانه ها نه تنها عامل خنثایی نیستند بلكه به انجام وظیفه ای می پردازند كه هم ایدئولوژیك است و هم سیاسی. برای مثال، سخنگوی وزارت خارجه ی آمریكا نیز در نوامبر 2005 در یك بیانیه ی رسمی موضع و دیدگاه دولت آمریكا پیرامون حقوق زنان ایرانی را به شرح زیر در رسانه ها تشریح كرد:
دولت نسخه‌ای از اسلام را تبلیغ می كند كه زنان را به طور مؤثر از برخی حقوق در نظر گرفته شده برای مردان محروم می‌سازد. جداسازی بر مبنای جنسیت، بدون در نظر گرفتن مذهب در سراسر كشور اعمال می‌شود كه می‌تواند برای آنهایی كه پیرو قوانین سختگیرانه ی مذهبی اسلامی نیستند، ایجاد مزاحمت کند. زن‌ها باید در بخش جداگانه‌ای از اتوبوس‌های عمومی قرار بگیرند و از ورودی‌های جداگانه‌ای وارد ساختمان‌های دولتی، دانشگاه‌ها و فرودگاه‌ها شوند. نقض كنندگان این محدودیت‌ها با مجازات‌هایی مانند شلاق یا جزای نقدی روبه رو هستند. حضور زنان در رویدادهای ورزشی ممنوع است اما این طور به نظر نمی‌رسد كه این محدودیت در همه جا به طور كامل اعمال ‌شوند. با اینكه از شدت اجرای قوانین سنتی پوشش اسلامی اخیر كاسته شده اما زنان هنوز هم در انتخاب نوع پوشش خود در ملاء عام آزاد نیستند. در صورتی كه پوشش یا رفتار زنان نامناسب تشخیص داده شود، آنها در معرض تهدید مأموران قرار گرفته و به شلاق یا حبس محكوم می شوند. طبق قانون، نمایش دادن تصویر زنان، از جمله زنان خارجی‌ای كه پوشش آنها با معیارهای سنتی اسلامی مطابقت نداشته، در رسانه ها ممنوع است. رعایت نکردن معیارهای پوشش اسلامی در محیط كار، مجازات‌هایی مانند شلاق و جزای نقدی در پی دارد.
طبق قانون این كشور، شهادت زن در دادگاه تنها به اندازه ی نصف شهادت مرد ارزش دارد. زنان متأهل باید قبل از سفر به خارج از كشور، از شوهر خود اجازه‌نامه ی كتبی دریافت كنند. مجازات زنا در قانون سنگسار است.
علی رغم پسرها که می‌توانند پس از سن 15 سالگی بدون اجازه ی والدین ازدواج كنند، مطابق قانون مدنی مصوب 1991 دختران باكره، حتی بالای 18 سال، باید برای ازدواج اجازه ی پدر یا پدربزرگ خود را كسب کنند، مگر اینكه مایل باشند به دادگاه مراجعه و برای ازدواج بدون اجازه، حكم دریافت كنند.
گرچه زنان از حق طلاق برخوردارند و مقررات تصویب شده در سال 1984 دلایل كافی برای تقاضای طلاق زنان را به میزان گسترده‌ای افزایش داد با این وجود، یك شوهر بدون دلیل می‌تواند زن خود را طلاق بدهد. در سال 1986 دولت ایران یك قرارداد 12 ماده‌ای به عنوان مدلی برای ازدواج و طلاق صادر كرد و امتیازاتی كه طبق رسوم و تعابیر سنتی از شرع به مردان تعلق می‌گیرد را محدود ساخت. طبق این قرارداد زنان مطلقه در دارایی‌هایی كه زوجین در طول دوران ازدواج به دست آورده اند سهیم اند و سرپرستی فرزندان حاصل از ازدواج ‌های قبلی به پدر كودك واگذار می‌شود. طبق قانون این كشور، حق سرپرستی فرزندان زیر سن قانونی در پرونده‌های طلاق كه پدر در آنها فاقد صلاحیت نگهداری از كودك تشخیص داده شده به مادر واگذار می‌شود. شمار زیادی از زنان مسلمان با این استدلال كه قرار گرفتن زن در سطح پایین‌تری از مرد، یك بینش اسلامی نبوده، بلكه حاصل عملکرد مسلمانان است، در پی برچیدن قوانین و رفتارهای تبعیض‌آمیز علیه زنان هستند (الیاسی 1386: 45).
پینر (2005)، یكی از متخصصان علوم اجتماعی و پژوهشگر افكار عمومی، اذعان داشته است كه تبلیغات گسترده ی هیئت حاكمه ی آمریكا درباره ی نقض حقوق بشر زنان در ایران، نقش مهمی در انتخاب خانم شیرین عبادی به عنوان برنده ی جایزه ی صلح نوبل در سال 2004 داشته است. این محقق در گزارش خود، نظرسنجی‌هایی را گزارش كرده است كه نشان می‌دهد اكثر مردم آمریكا به ویژه زنان، در اثر تبلیغات گسترده ی دولت آن كشور، ایران را كشوری می‌دانند كه در آن زنان از حقوق اساسی خود محروم هستند (همان: 48).
رسانه ها با ارائه ی یك مجموعه ی سازمان یافته ی فرهنگی بر پایه ی مدل ایدئولوژیك غرب، طرح واره و افكار قالبی ای را به جوامع دیكته می كنند كه اعضای آن بدون تجربه و درك مستقیم خود از حجاب، مقولاتی چون ضد حقوق بشر بودن، تروریسم، بنیادگرایی، خشونت و.. را منتسب می کنند. برچسب های مقوله ای نمودی از ساختار ایدئولوژیكی جهان غرب است كه به وسیله ی رسانه ها نگرش مردم را نسبت به ارزش ها و هنجارهای غربی سازمان می دهد.
وجود شكاف میان واقعیت و آنچه در رسانه ها ارائه می شود، سبب شده تلاش های بسیاری برای توصیف و تبیین چگونگی و چرایی شكل گیری بازنمایی رسانه ای از جهان خارج صورت گیرد. در سایه ی این تلاش ها امروزه بازنمایی رسانه ای به مفهومی بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانه ای تبدیل شده است. بر اساس فرض های اولیه ی مطالعات فرهنگی، در بررسی متون رسانه ای، مؤلفه های ایدئولوژیك و اجتماعی موجود در ورای این متون و تأثیر آن در شكل گیری نگاه مخاطبان، امری است كه باید به شكل جدی مد نظر قرار گیرد.
هدف این پژوهش بررسی شیوه ی بازنمایی حجاب زن مسلمان در رسانه های غربی است. این مطالعه با تحلیل محتوای رسانه های غرب، تلاش دارد با استفاده از رویكرد نظری استوارت هال با ارائه ی نمونه های بازنمایی های رسانه ای[5] غرب از حجاب زن مسلمان به شناختی نسبی از فرایند و شیوه ی عملكرد این رسانه ها دست یابد.

2) چارچوب نظری تحقیق
امروزه، رسانه های جهانی كه گستره ی پوشش فراملی دارند، مهم ترین هدف خود را انگاره سازی با هدف تأمین منافع و مصالح قدرت های جهانی قرار داده اند. اهداف كلانی مثل توجیه افكار عمومی برای فرایند جهانی سازی. تقریباً غالب رسانه های جهانی امروزه قرائت و روایت نزدیك به هم و قریبی از تحولات و رویدادهای پیرامونی دارند (ربیعی و احمدزاده 1387: 41).
برنامه های بین المللی رادیو، تلویزیون، روزنامه ها،كتاب، سرویس های خبری و اینترنت جزء ابزار قوی برای شكل دهی به این تصاویر هستند. این جهان جهانی است كه در آن رسانه های جمعی نقش مهم و اساسی در چگونگی ادراك خودمان و جهانمان ایفا می كند. این جهان جهان تصاویر از هر نوعی است. تصاویری كه اغلب به طور خودآگاه هویت و جایگاه افراد را برای فروش محصولات رسانه ای تولید و یا دستكاری و به نوعی بازنمایی می کند (كمالی پور1999).
بی شك اثر ادوارد سعید با عنوان شرق شناسی[6] نمونه ی بارز و روشنی از موضوع ارائه می دهد، روژك عصاره ی شرق شناسی را این گونه بیان می كند: «شرق شناسی، ترسیم نقشه های وسیع و گسترده ای از سازه های تیره و تار بازنمایی فرهنگ غرب از شرق است كه بر مبنای قواعد طرد[7] و ممنوعیت، به بازنمایی شرق می پردازد. سعید این نظام بازنمایی را شرق شناسی می نامد، اسم جمعی ای كه مجموعه ای از گفتمان های سیاسی، علمی، اجتماعی، ادبی، زیبایی شناختی غرب و تفسیرهای آنهاست كه حوزه های سیاست، فرهنگ و طبیعت را به هم وصل می كند» (روژك2007: 61).
دریدا شاخصه های اساسی یك گفتمان كلام محور را در دوانگاری متضاد، سلسله مراتب ستیزش گری، تك گفتاری، مركزیت و هیمنه طلبی و جهان شمولی بیان می كند. فوكو نیز «دیگران» را حاصل نیروها و نهادهای اجتماعی قدرتمند می داند و معتقد است‌ «دیگری» یا «غیریت» تنها یك مسئله ی تفاوت نیست بلكه مسئله ی سلسله مراتب نیز هست زیرا دیگری كسی نیست كه ما «خود» را با او یكی می دانیم بلكه كسی است كه او را از خودمان پست تر می شماریم در بستر فراگفتمان غرب، آن گونه كه فوكو و دریدا آن را ترسیم می كنند، همواره انسان غربی هویت خویش را در تضاد و تقابل با «دیگری»، «خود» تعریف كرده است.
بازنمایی یك نوع «دلالت كننده ای» است كه یا منعكس كننده ی واقعیت بیرونی است یا تصویر دست كاری شده ای از عینیت خارجی را به نمایش می كشد. بازنمایی به معنای استفاده از «زبان» است برای بیان یك امر معنادار نسبت به عینیت ها برای خود آن مردم و دیگرانی كه در سایر نقاط جهان وجود دارند و طبق نظر استوارت هال هویت فرهنگی در چارچوب «بازنمائی» شكل می گیرد (عاملی1385).
استوارت هال بازنمایی را به معنای استفاده از زبان برای گفتن چیزی معنادار یا برای نمایش دادن جهان معنادار به افراد دیگر تعریف می كند. بازنمایی بخشی اساسی از فرایندی است كه به تولید معنا و مبادله ی آن میان اعضای یك فرهنگ می پردازد و شامل استفاده از زبان، نشانه ها و ایماژهایی می شود كه به بازنمایی می پردازد (هال و جالی2007: 15).
به عبارتی، چیزی كه بازنمایی می شود، با فرهنگ سروكار دارد و فرهنگ نیز با تسهیم معنا در ارتباط است و از طریق زبان كه واسط هایی از درك امور است، معانی تولید و مبادله می شود در نتیجه، زبان گفتاری و نوشتاری برای معنا و فرهنگ نقطه ی مركزی و منبعی برای ارزش ها و معانی فرهنگی محسوب می شود. زبان سیستم بازنمایی محسوب می شود و درآن از نمادها و نشانه هایی مانند صدا،كلمات نوشتاری، ایماژهای الكترونیكی، نكات موسیقی و حتی موضوعات استفاده می كنیم تا ایده ها، مفاهیم و احساس خود را به دیگران بگوییم و زبان در این نگاه به معنای آن است كه افراد با زبان مشتركی قادر به ترجمه ی آنچه فردی می گوید، باشند و همین طور قادر باشند تا ایماژهای بصری را بخوانند (ربیعی و احمدزاده 42:1387).
مسئله ی مهم در بازنمایی واقعیت توسط رسانه ها اینجاست كه یك رسانه هیچ گاه ابزار خنثی و یك میانجی بی طرف در ارائه ی تصویر به حساب نمی آید. رسانه متكی به زبان و معناست و زبان و معنا نیز در چارچوب گفتمان همواره متكی بر قدرت است. لذا بازنمایی حوادث توسط رسانه ها، جدای از بحث اخلاقی و غیراخلاقی بودن آن، سوگیری ایدئولوژیك دارد و در راستای تضعیف یا تثبیت قدرت و گفتمان ویژه ای گام برمی دارد (هال و جالی 2007: 32).
بر ایـن اساس، درك ما از بازنمایی حجاب زن مسلمان در رسانه های غربی در وهله ی اول ادراكی است كه توسط رسانه ها ساخته و ایجاد شده و در وهله ی دوم وابستگی این درك به قدرت و گفتمان ویژه ای است كه رسانه ها در خدمت آن قرار گرفته اند.
هال بازنمایی را به همراه تولید، مصرف، هویت و مقررات، بخشی از چرخه ی فرهنگ [8] می داند. او ابتدا این ایده را مطرح می كند كه «بازنمایی، معنا و زبان را به فرهنگ ربط می دهد» (هال 15:1997). سپس در ادامه، به بسط ابعاد مختلف ایده ی بازنمایی می پردازد و از خلال تحلیل های خود نگاهی جدید به مفهوم بازنمایی را ارائه می دهد. مفهومی كه به گفته ی هال فرایند «ساده و سرراست» نیست. هال برای بیان چگونگی ارتباط میان بازنمایی، معنا، زبان و فرهنگ، برداشت های متفاوت از بازنمایی را طبقه بندی می كند. از این منظر نظریه های بازنمایی در سه دسته نظریه های بازتابی یا انعكاسی[9]، تعمدی یا ارادی[10]، و برساختی یا ساختارگرایی[11] قرار می گیرند (هال 1997: 15 به نقل از گیویان و سروی 149:1388).
•نظریه ی انعكاسی، نظریه انعكاسی بازنمایی را به صفر می رساند و طبق این نظریه چیزی كه توسط دوربین و رسانه ها بیان می شود چیزی است كه وجود دارد و آن چیزی است كه مردم درك می كنند و در این میان چیزی اضافه وجود ندارد.
•نظریه ی ارادی، این نظریه می گوید انعكاسی وجود ندارد و همه چیز اراده است. دوربین با نیت و اراده همه چیز را نشان می دهد و واقعیتی در كار نیست.
•نظریه ی ساختارگرایی، هال معتقد است فقط بازنمایی توسط دوربین نیست. تنها بحث اراده و واقعیت مطرح نیست؛ بازنمایی را باید درون یك ساختار فهم كرد. بخشی از آن مربوط به كارگردان، بخشی مربوط به برجسته سازی، برخی طبق شرایط اجتماعی و فرهنگی و... است (عاملی 1385).
ایده ی اصلی درباره ی بازنمایی از نظر هال پذیرفتن حدودی از نسبیت فرهنگی بین یك فرهنگ و دیگری است. در جایی كه با فقدان قطعی تعادل روبه رو شد. به همین دلیل نیاز اصلی به ترجمه به وجود می آید، به نحوی كه «ما از مجموعه ی ذهنی[12] یا جهان مفهومی یك فرهنگ به دیگری پیش می رویم» (هال1997 به نقل از میرزایی و پروین 1389: 85).
بازنمایی در این معنا محلی برای به رسمیت شناختن مفهوم «دیگری» است. بازنمایی از نظر استوارت هال دارای دو نظام به هم مرتبط است كه در مركز فرایند تولید معنا در هر فرهـنگی جای دارند. نخسـتین نظام، معنا بخشیدن به جهان را برای بشر ممكن می سازد. نظام دوم، مجموعه ای از تطابق ها میان نقشه ی مفهومی بشر و مجموعه ای از نشانه ها را ایجاد می كند. این روابط میان چیزها، مفاهیم و نشانه ها، در قلب تولید معنا در زبان قرار دارند. فرآیندی كه این سه عنصر را به هم پیوند می دهد، همان چیزی است كه هال بازنمایی می نامد. در واقع، از رابطه ی میان این دو نظام بازنمایی نشانه ها تولیدشده درون زبان سازمان می یابند، معنا تولید می كنند و می توان آنها را برای ارجاع به اشیا، مردم و اتفاقات در جهان واقعی استفاده کرد.
چنانچه زبان حرف و منظور انسان را برساند، این نكته نیز مهم است كه در لحظات تاریخی معین، بعضی مردم قدرت بیشتری در صحبت كردن درباره ی بعضی موضوعات نسبت به دیگران را دارند. هال استدلال می كند الگوهای بازنمایی بر قضایای پهن دامنه تر دانش[13] و قدرت[14] تمركز می كند. هال در راستای اندیشه ی فوكو در مورد سوژه در بازنمایی می گوید: «سوژه در درون گفتمان تولید می شود. این سوژه ی متعلق به گفتمان نمی تواند بیرون از گفتمان وجود داشته باشد زیرا باید تحت سلطه ی گفتمان باشد. سوژه باید مطیع قواعد و قراردادها و صورت بندی های قدرت- دانش باشد. به نظر فوكو سوژه از طریق گفتمان در دو مفهوم یا مقام تولید می شود: اول، گفتمان خود تولیدكننده ی سوژه است. دوم، گفتمان مكانی را برای سوژه در نظر می گیرد (یعنی خواننده یا بیننده كه همچنان تحت كنترل گفتمان است) كه از آن سوژه، دانش و معنای خاص او به صورت معناداری متبلور می شود.
استوارت هال از این رویكرد به عنوان رویكردی نام می برد كه تأثیرات اساسی بر نظریه ی بازنمایی داشته است زیرا گفتمان در چنین دیدگاهی، موقعیت سوژه را تعریف می كند و از طریق آن، خود به صورت معنادار و مؤثر عمل می كند. افراد ممكن است به لحاظ طبقه ی اجتماعی، جنسیت، ویژگی های قومی نژادی و.. تمایز داشته باشند اما تنها زمانی می توانند به صورت معنادار عمل كنند كه در یكی از جایگاه هایی قرار گیرند كه گفتمان آن را تعریف كرده باشد؛ به نحوی كه خود را تحت انقیاد قواعد آن گفتمان قرار داده باشند و بنابراین سوژه ی قدرت - دانش آن شده باشند. سرانجام اینكه هال «نمایش دیگری»[15] را در چارچوبی از عملكرد بازنمایی و با استفاده از رویكرد فوكو در باب گفتمان و سوژه مطالعه می كند. هال نمایش دیگری را با كلیشه سازی پیوند می دهد.
هال كلیشه سازی را كنشی معناسازانه[16] می داند و می گوید: «اساساً برای درك چگونگی عمل بازنمایی نیازمند به بررسی عمیق كلیشه سازی ها هستیم» (هال 1997: 257). كلیشه سازی از نظر او عبارت  است از امری كه افراد را به چند خصیصه ی ساده و ذاتی تقلیل می دهد و این خصیصه ها به مثابه خصیصه هایی بازنمایی می شوند كه طبیعت آنها را تثبیت كرده است. هال، روش تحلیل گفتمان استفاده شده برای فهم عملكرد بازنمایی را شامل بررسی موارد ذیل می‌داند:
1- جملاتی كه پیرامون موضوعی خاص به ما نوع معینی از معرفت را القا می كنند.
2- قواعدی كه شیوه های معین صحبت كردن درباره ی این موضوعات را تعیـین می كنند و مانع از بروز و ابراز شیوه های دیگر سخن گفتن در این مورد می شوند.
3- افرادی كه با روش هایی به گفتمان شخصیت می دهند (همانند مرد دیوانه، زن هیستریك، مجرم، منحرف، منحرف جنسی) با ویژگی هایی كه در باب شخصیت این افراد می توان پیش بینی كرد، شیوه ای را مشخص می كند كه دانش درباره ی آن موضوع، در آن زمان ساخته شده است.
4- چگونه این دانش پیرامون این موضوع خاص، اقتداریافته و به برساختن «حقیقت» در یك لحظه ی تاریخی معین می پردازد (بررسی شیوه ی حقیقت سازی در گفتمان).
5- اعمالی در درون نهادها در ارتباط با افراد (درمان پزشكی برای دیوانه، رژیم های تنبیه برای مجرمان، اعمال اصول اخلاقی شدیدتر برای منحرف جنسی) كه رفتارشان مطابق این ایده ها تنظیم و سازمان یافته است.
6- بررسی شیوه های نوین صورت بندی مفاهیم جدید در هر گفتمان و تأكید بر جاری و ساری بودن مفاهیم درون گفتمان (هال 1997 به نقل از میرزایی و پروین 1389: 88-86).
گایا تری اسپاك خاطر نشان می سازد كه چگونه برچسبی مانند جهان سوم یا زن جهان سومی تمایل مردم جهان اول را برای یكدیگر كنترل شدنی بیان می كند. به زعم وی شخصیت «درجه ی دوم» نمی تواند حرف بزند و به خود مشروعیت بخشد، بنابراین سركوب شده و استثمار شده است. با بررسی دیدگاه های مختلف مشخص می شود كه یكی از مهم ترین و پركاربردترین كاركردهای ایدئولوژیك گفتمان، بازنمایی خود و دیگران به منظور تداوم نظام سلطه ی غرب می باشد (مهدی زاده 1380: 10).
بر همین مبنا در این مطالعه در تحلیل متون رسانه ای بررسی شده پیرامون حجاب زن مسلمـان از شیـوه ی بازنمـایی هال و به طور خاص تر شیوه ی كلیشه سازی استفـاده می شود.

3) روش شناسی تحقیق
3-1) روش تحقیق
در این تحقیق از روش تركیبی (كمی و كیفی) بهره گرفته شد. روش تركیبی، روشی مركب از تحقیق كمی و كیفی است (عاملی 1385). این تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوای كمی در بررسی متون رسانه ای و روش كیفی در تحلیل گفتمان انتقادی مبتنی بر نظریه ی بازنمایی استوارت هال انجام شده است. در روش تحلیل محتوا، به بررسی محتوای یك اثر مانند: كتاب، روزنامه یا فیلم از طریق شمارش واحدهای ثبت پرداخته می شود (هومن 1385). تحلیل محتوا به دو صورت كمی و كیفی انجام می شود، با اتكا به روش كمی شمارش و عینیت بخشی در مقاله، اساس مطالعه قرار گرفته و فرض بر این است كه مفاهیم درون متن می تواند برای همه دریافت یكسانی به دنبال داشته باشد.
واحد زمینه یا متن در این پژوهش شامل محتوای سرمقاله ها، مصاحبه ها، گزارش های خبری، داستان های كوتاه و نشریات غربی است. واحد زمینه وسیع ترین متن محتوایی است كه می توان آن را برای مشخص كردن واحد ثبت بررسی کرد (گال و دیگران 1387).
جهت رمزگذاری یا كدگذاری اطلاعات محتوا ابتدا بر اساس مسئله و اهداف تحقیق مقوله ها و واحدهای ثبت انتخاب شدند. عمل مقوله بندی عناصر سازنده ی یك مجموعه از طریق تشخیص تفاوت های آنها و سپس گروه بندی مجددشان بر اساس معیارهای تعیین شده ی قبلی (شباهت عناصر) بر حسب معنا انجام می شود. واحد ثبت، بخشی از محتواست كه با قرار گرفتن در مقوله ای معین مشخص می شود. واحد ثبت در این مطالعه مضمون است. انجام یك تحلیل مضمونی عبارت از یافتن هسته های معنادار در بررسی انگیزش ها، نظرات، ارزش ها و باورهاست كه معمولاً به عنوان واحد ثبت به كار می رود.
در این مطالعه با روش تحلیل محتوای متن به بررسی مضمون های حقوقی و سیاسی موضوع حجاب (به عنوان مقوله) در این رسانه ها پرداخته شده است. مضامین به عنوان واحد تحلیل، برای هریك از قلمروهای موضوعی (حقوقی ـ سیاسی) در هریك از مقوله های مورد نظر، قرار گرفت و سپس در فرم كدگذاری ثبت شد. در مواردی كه مضامین نشریات به هر دو قلمرو و مقوله مربوط می شد، امكان تخصیص دو كد موضوعی برای مضمون یك عبارت وجود داشت. بعد از كدگذاری واحدهای ثبت و شمارش و طبقه بندی موضوعی آنها داده ها با استفاده از نرم افزار (اس.پی.اس.اس) تجزیه و تحلیل شد.
3-2) اعتبار تحقیق
جهت اعتباربخشی و با هدف سنجش ضریب اعتبار، ابتدا حدود 10 درصد از منابع در اختیار دو ارزیاب قرار گرفته تا كدگذاری بر اساس مقوله های بررسی شده انجام گیرد. با توجه به اینكه میزان هم خوانی 82% به دست آمد، اعتبار این پژوهش تأیید شد.
3-3) جامعه ی آماری تحقیق
با توجه به اینكه جامعه ی آماری، رسانه های غربی است، رسانه های كشورهای آمریكا، آلمان، انگلیس، فرانسه و سوئد به عنوان جامعه ی آماری در نظر گرفته شدند. در هر یك از این كشورها نشریات (روزنامه، ادواری) برحسب تیراژ و گستره ی توزیع (ملی- محلی) انتخاب شدند. این دو ویژگی بیانگر میزان تأثیرگذاری نشریه بر افكار عمومی است. همچنین فراوانی نشریات منتشره در كشورهای غربی و در دسترس بودن آنها یكی از ملاك های مورد نظر محقق در انتخاب منابع مطالعاتی است. بنابراین تعداد نشریات بررسی شده ی مربوط به كشورهای آمریكا، آلمان و انگلیس بیش از نشریات كشورهای فرانسه و سوئد است. نشریات مورد نظر در یك دوره ی زمانی 10 ساله (2005- 1995) و به صورت تصادفی یك ماه آماری از هر سال انتشار مطالعه شد كه در مجموع ده ماه آماری در دوره ی ده ساله را شامل می شود. بدیهی است بر حسب دوره ی زمانی انتشار (روزنامه، هفته نامه، دوهفته نامه، ماهنامه) فراوانی منابع بررسی شده متغیر است. در مجموع 16 نشریه از پنج كشور غربی در این پژوهش بررسی شد.
از آنجایی كه سطح تحلیل موضع گیری غرب نسبت به حجاب است تفاوت در حجم نمونه در هر یك از كشورهای بررسی شده توجیه پذیر است. ضمن اینكه محقق امكان استفاده از نشریات در دسترس را لحاظ کرده است.
نمونه  ی بررسی شده در جدول شماره ی 1 نشان داده شده است.

جدول1- نشریه های بررسی شده در پژوهش بر حسب كشور محل انتشار

ردیف

كشور

نشریه­های مورد بررسی

1

ایالات متحده آمریكا

وال استریت ژورنال / نیویورك تایمز واشنگتن پست / نشنال ریویو

2

انگلیس

ساندی تلگراف / میدل ایست / گاردین

3

آلمان

اشپیگل / دی ولت / اشترن / تانگو / اِما

4

فرانسه

لوموند / فیگارو

5

سوئد

آوای زن / تاتس

 
4) یافته  های پژوهش
4-1- یافته های توصیفی
نمودار زیر نسبت نشریات بررسی شده در این پژوهش بر حسب كشور غربی محل انتشار را نشان می دهد. 87/28% منبع رسانه ای مربوط به كشور آلمان و 09/26% از نشریات مربوط به كشور آمریكاست. سوئد و فرانسه هر یك با دو منبع رسانه ای پایین ترین درصد را به خود اختصاص داده اند.در جدول شماره ی 2 توزیع فراوانی پیام های رسانه ای مربوط به حجاب در 16 نشریه ی بررسی شده آورده شده است.

جدول 2 - توزیع فراوانی پیام های مربوط به حجاب در رسانه های كشورهای غربی

 

ردیف

كشور

نشریه

فراوانی

درصد

درصد تراكمی

1

انگلیس

ساندی تلگراف

195

6/5

6/5

میدل ایست

311

9/8

5/14

گاردین

255

3/7

8/21

2

ایالات متحده آمریكا

وال استریت ژورنال

236

7/6

5/28

نیویورك تایمز

255

3/7

8/35

واشنگتن پست

233

6/6

4/42

نشنال ریویو

190

4/5

8/47

3

آلمان

اشپیگل

228

5/6

3/54

دی ولت

222

3/6

6/60

اشترن

185

3/5

9/65

تانگو

142

1/4

70

اِما

233

6/6

6/76

4

فرانسه

لوموند

283

1/8

7/84

فیگارو

218

2/6

9/90

5

سوئد

آوای زن

174

1/5

96

تاز

140

4

100%

جمع كل

3500

100%

100%

 
حجاب زن مسلمان در رسانه های غربی
تحلیل محتوای متون رسانه ای بررسی شده نشان می دهد كه زنان مسلمان با حجاب چادر و عفت و حیایی كه مشخصه ی آنهاست بازنمایی شده اند. ارتباط حجاب زن مسلمان با خشونت به شدت به چشم می خورد. به گونه ای كه در رسانه های غرب به عنوان برون گروه و دیگری به آنها حمله می شود. بررسی واژگانی پیام های رسانه ای نشان می دهد در معرفی زن مسلمان رسانه های غربی به عنوان سوژه آنها را در مقام فرودستی قرار می دهند و ایشان منقاد تفكر و خشونت مردسالارانه تصویر شده اند كه بی چون و چرا از شوهرانشان تبعیت می كنند. در مقابل خود یا زن غربی مظهر پیشرفت، آزادی، زیبایی، روشنفكری و... مطرح می شود.
در گزارشی دیگر آمده است: «آنان آن قدر در بند هستند که حتی وقتی در مجامع سیاسی شرکت می کنند، سر در گوش همسرانشان دارند تا آنها برایشان مطالب را توضیح دهند، همه چیز حکایت از تبعیت آنان دارد» (کات میلیت 1982: 130-122).
نشریه دی ولز آلمان در بازنمایی، حجاب زن مسلمان را نشانه ذلت و زنان با تمایلات غربی را مدرن توصیف می کند: «حجاب زن مسلمان نشانه ی ذلت و زنان با تمایلات غربی مدرن كه روز به روز گسترش می یابند فریاد سر می دهند، آنان را متوقف کنید (منظور زنان با روسری است) (دی ولت[17] 2004).
مطابق با دیدگاه هال در مورد كلیشه سازی، رسانه های غرب در بازنمایی زنان مسلمان محجبه در راستای تقویت كلیشه های ساخته شده درباره گروههای فرودست عمل می كنند و با تكرار چنین كلیشه هایی آن را طبیعی و حقیقی جلوه می دهـند در حالی كه این كلیشه ها هرگز به شكل ناب و خالص ارائه نمی شود و همـواره با حـذف بخشی از واقعـیت به بازنمایی فـرودستی زنان مسلمان تأكید می شود. لذا اگر زنان محجبه‌ای نشان داده شوند كه مدارج بالای اجتماعی را طی كرده‌اند، دوباره با طرح شبهاتی چون زنان در خانه فاقد هرگونه حقوق اند، تصویر کلیشه ای سازمان یافته به مخاطب انتقال داده می شود.
مثلاً نشریه «نیویورك تایمز» در مصاحبه با زنی ایرانی نقل قول می كند: «تصویر زنان ایرانی در سطح جهان به شدت تحریف شده است» اما متعاقب این اظهار نظر بلافاصله چنین تفسیر می كند: «فاطمه درست نمی بیند، چرا كه دولت بنیادگرای اسلامی به راحتی محدودیت های شدیدی را بر زنان تحمیل می كند» (نیویورك تایمز 4/5/ 1997).
مطابق با نظر استوارت هال رسانه ها با ارائه ی اطلاعات و دانش پیرامون وضعیت زنان در شرق و غرب، تولید گفتمان اقتداریافته تولید و به برساختن «حقیقت» در یك لحظه ی تاریخی معین می پردازند (بررسی شیوه ی حقیقت سازی در گفتمان). در این راستا رسانه های غربی با انعكاس موفقیت های زنان مسلمان غیر محجبه با بازنمایی، روش زندگی و ایدئولوژی غربی این زنان وضعیت ایشان را مثبت نشان می دهند، به عنوان مثال مجله ی «زایت» در مورد زنان مدرن مراكش می نویسد: «این گزارش در كنار پرنسس لاله فاطمه زهرا مدیر عامل اتحادیه ی زنان مراكش، یك زن تهیه كننده، یك شركت دار، یك باستان شناس و یك هنرپیشه را به تصویر كشیده است كه از قشر متمول بوده و گاهی حصیلات خارج از كشور دارند. زنانی كه نه زیبا رویان حرم هستند و نه ترحم انگیز به سبب قربانی بودن در یك زندگی سنتی، آنان زنان مدرن با استقلال مالی و متكی به خود هستند که سبك زندگی آنها شبیه زنان موفق غربی است (تسایت[18] 1990).
در شیوه  ی بررسی هال گفته می شود رسانه ها با روش هایی به گفتمان شخصیـت می دهند (زن بنیادگرا، زن هیستریك، زن قربانی خشونت، زن تحقیر شده، زن منحرف، منحرف جنسی، تروریسم، نازیبا، سركوب شده و....) و با ویژگی هایی كه در باب شخصیت این افراد می توان پیش بینی كرد، شیوه ای را مشخص می كند كه دانش درباره ی آن موضوع، در آن زمان ساخته شده است. تحلیل محتوای رسانه های غربی در نحوه ی بازنمایی آنها از حجاب نشان می دهد پیام های رسانه ای مربوط به حجاب و پوشش اسلامی زنان به این پدیده دو دسته صفات شخصیتی اطلاق می شود و با بازتاب مكرر آن در تولیدات رسانه ای به تقویت نسبت این صفات به حجاب زن مسلمان در افكار عمومی جهان می پردازد.
 
ادامه دارد ...
برگرفته از : فصلنامه مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان سابق) ، شماره 48 ، تابستان 89
منبع : mr-zanan.ir

 

جمعه 7/9/1393 - 14:36
حجاب و عفاف

بازنمایی حجاب زن مسلمان در رسانه های غربی (2)

الف- بازنمایی از حجاب به عنوان عامل نقض حقوق زنان مسلمان با پیام های
- نماد نقض حقوق بشر
- نماد نقض حقوق زنان
- نماد تبعیض علیه زنان
- نماد خشونت علیه زنان
- نماد ظلم به زن
- نماد موجود درجه ی دوم
- نماد عدم تساوی زن و مرد
رسانه های غربی در بازنمایی حجاب به عنوان ضد حقوق زن بودن نیز پیام های متعددی منتشر می کنند. نویسندگان غربی با تفکرات و دیدگاه های سیاسی مختلف و همچنین زنان مسلمان سکولار از جوامع اسلامی در یک اتفاق واحد تلاش می کنند تا هرگونه خشونت نسبت به زنان مسلمان را به قوانین اسلامی ربط دهند و با طرح پاره ای از قوانین حقوقی همچون حق طلاق، خروج زن از خانه، تعدد زوجات، حق حضانت، دیه، ارث، سنگسار نتیجه بگیرند نگاه اسلام و قوانین قرآن زن را موجودی درجه ی دوم تصویر کرده و لذا اعمال و رفتارهای غلط از سوی مردان مسلمان به روح اسلام و قوانین حقوقی آن بر می گردد: «نقض حقوق زنان در کشورهای اسلامی ریشه قوانین دینی دارد» (رادیو آمریکا: 4/8/1982).
زنـدگی زنان در کشـورهای اسلامی مخوف است. آنان زندانی می شـوند، تحقیر می شوند، به آنان صدمه زده می شـود و هرگاه کسی بخواهد علیه این خودکامگی دیوانه وار خشونت مردان قد علم کند، با فجیح ترین مقاومت ها صدایش را در گلو خفه می کنند (شری شلفر[19] 1990).
بدین وسیله این رسانه ها به تولید معنا با توصیف محیط پیرامون اقدام می کنند. این امر مطابق با دومین رویكرد بازنمایی هال یعنی نظریه ای ارادی است. نظریه ارادی مبنی بر اینكه انعكاس و بازتابی از واقعیت وجود ندارد و همه چیز اراده است. دوربین با نیت و اراده همه چیز را نشان می دهد و واقعیتی در كار نیست.
این در حالی است كه اصل موضوع نقض حقوق زنان و اعمال خشونت علیه آنان در كشورهـای غربی نیز به وفور یافت می شود. نپرداختن به موضوع خشونت علیه زنان در اروپـا و غرب توسط رسـانه های غربی و نویسنـدگان فوق و همـچنین نهادهای بین المللی سازمان ملل نشان می دهد، موضوع نقض حقوق زنان در اسلام بیش از آنکه نشأت گرفته از دغدغه های حقوق بشری باشد ریشه در دیدگاه های سیاسی دارد و اظهارات این عنوان پیش از آنکه حس دلسوزی را در مخاطب ایجاد کند نفرت، بدبینی و کینه را گسترش می دهد.
مطالعات مربوط به خشونت علیه زنان در انگلیس نشان می دهد از هر ده زن شش زن مورد خشونت واقع می شوند و هر سه روز یک بار یک زن توسط شریکش و یا شریک قبلی اش کشته می شود (دپارتمان جاستیس[20] 2006 ).
در پروسه ی ظلم حقوقی به زنان در اسلام زنان مسلمانی که پیرو مدل های غربی بوده و تفکرات سکولار را ترویج می کنند به عنوان کارشناسان مسائل حقوقی در اسلام مطرح می شوند. به طور مثال، زنانی چون نوال ساداوی[21]، فمینیست مصری، یا فاطمه مرنیسی[22] که غالباً با طرح موارد حقوقی مطرح شده و همچنین حجاب به عنوان نماد تضییع حقوق فردی زنان بر شبهاتی که غرب مطرح می کند، تأکید می ورزند.
یافته های مندرج در جدول شماره ی 3 نشان می دهد پیام های رسانه ای در بازنمایی حجاب به موضوعات حقوقی 8 موضوع را نماد حجاب اطلاق کرده و با تکرار 1800 مرتبه موضوعات از طریق رسانه های مختلف از بین 8 موضوع، حجاب به عنوان خشونت علیه زنان، تبعیض علیه زنان و عدم تساوی با 16.67% بیش از بقیه تکرار شده است و نقض حقوق بشر و ظلم به زنان پس از سه موضوع فوق که در یک رده ازجدول قرار گرفته اند، بیشترین نماد مطرح در رابطه با حجاب است. از دیدگاه غرب ملاک تضییع حقوقی و تبعیض زنان در اسلام، ندادن حق حضانت به زنان، ندادن حق طلاق، نپیوستن به کنواسیون رفع تبعیض علیه زنان، قانون تعدد زوجات، دیه و ارث و تنبیه در شریعت اسلامی به حساب می آید. موجود درجه ی دوم بودن زن مسلمان با33/8% کمترین موضوع در حوزه حقوقی در رابطه با حجاب بوده است.

جدول 3- توزیع فراوانی پیام بازنمایی رسانه ای غرب (واحدهای ثبت) نسبت به حجاب بر حسب استناد شخصیت حقوقی به حجاب

 

ردیف

موضوع/ انواع استناد شخصیت حقوقی به حجاب

فراوانی

درصد

درصد تراكمی

1

خشونت علیه زنان

300

16.67

16.67

2

نقض حقوق بشر

200

11.11

27.78

3

موجود درجه­ی دوم

150

8.33

36.11

4

عدم تساوی

300

16.67

52.78

5

تبعیض علیه زنان

300

16.67

69.45

6

نقش حقوق طبیعی

150

8.33

77.78

7

سلب حقوق فردی

150

8.33

86.11

8

ظلم به زن

250

13.89

100%

جمع

1800

100%

100%

 
ب- بازنمایی از حجاب به عنوان نماد سیاسی اسلام تندرو با پیام های
- نماد مبارزه ی منفی با سکولاریسم
- نماد اصول گرایی
- نماد رجعت به دوران قبل از رنسانس
- نماد پای بندی به دین
- نماد همگرایی با بنیادگرایی
- نماد ترویج اسلام در غرب
شیوه ی بررسی هال اشاره به شیوه های نوین صورت بندی مفاهیم جدید در هر گفتمان و تأكید بر جاری و ساری بودن مفاهیم درون گفتمان می کند. رسانه های غربی با تولید گفتمان های رایج تحت عنوان حقوق دانان، كارشناسان، صاحب نظران، محققان، روشنفكران، فعالان حقوق بشر و... به تأكید گفتمان شرق شناسانه ی خود مبادرت می کنند.
به عنوان مثال، از دیدگاه کارشناسان حقوقی مسائل زنان در اسلام پوشش زنان مسلمان بیشتر نماد سیاسی بوده و در واقع بنیادگرایان برای برگرداندن زنان به قبل از رنسانس آنها را مجبور به حجاب کرده اند و زنانی که خواه ناخواه توانایی همسویی با مدرنیته را نداشته و مفهوم تساوی حقوق را نمی دانند، ترجیحاً به دین و سنت روی می آورند (کریستین ژاژی[23] 2/1998).
رسانه‌های غربی در مواجه با قشری از زنان مسلمان آگاه اذعان می‌دارند كه هر روز بر تعداد این زنان در كشورهای مختلف اسلامی افزوده می‌شود، زنانی كه در مسائل اجتماعی ـ سیاسی فعالانه شركت می‌كنند و برای عقاید خود از هیچ چیز هراس ندارند (اكر 1990).
نویسندگان وگزارشگران غربی اگرچه پوشش را عامل ركود زن معرفی می‌كنند اما در توجیه حضور این‌گونه از زنان مسلمان كه علی‌رغم پوشش، رشدی همه جانبه را از خود نشان می‌دهند،‌ اظهار می‌دارند كه این زنان یا نمی‌دانند پیروی از چه مكتبی كنند و یا برای به دست آوردن یك سری از آزادی‌ها كه با حجاب برای آنان به وجود می‌آید، آلترناتیو دیگری پیدا نمی‌كنند. رسانه های غربی زنان هوشمند، توانا و مستقل که رشد و شكوفایی توانایی‌های خود را در سایه ی اسلام ببیند را کاملاً مورد تفاضل قرار می دهند و تلاش می‌كند تا الگوی ذهنی غرب از اسلام و زنان مسلمان را به مخاطبین القا كنند، اگرچه این تصویر ذهنی با واقعیت در تضاد كامل باشد.
نشریه ی «نیویورك تایمز» بالای تصویری از زنی چادری با قامت كاملاً ایستاده كه آن پوشش را روی گوش ها، بینی و دهان خود نیزكشیده بود می نویسد: «شنلی زیر چادر: ممكن است آنها خودشان را زیر رداهای سیاه بنیادگرایان شیعی بپوشانند، اما در زیرش همـسران و دختران ایرانی، تحت حاكمیت روحانیون، لباس های تحریك آمیز جنسی می پوشند» (نیویورك تایمز 1997: 46).
بدین ترتیب با ارائه ی تصویری نمادین از حجاب و دادن نسبت صفت شخصیتی پست (تحریك آمیز) و قرار دادن زن مسلمان در موضع فرودستی چادر را به عنوان نشانه ی بنیادگرایی شیعی مطرح می کند.
نشریه ی «فیگارو» فرانسه در بازنمایی سیاسی حجاب زن مسلمان می نویسد: «روسری زنان مسلمان سمبل جنگ علیه ارزش های غربی است» ( فیگارو[24] 2/3/2002).
همچنین نشریه ی «تانگو» در استنادات مكرر سیاسی به زنان محجبه ی مسلمان حجاب را به عنوان سمبل جنگ و خشونت معرفی می کند. بر روی جلد این نشریه تصویر زنان ایرانی چادری با مشت های گره كرده در حال شعار دادن به عنوان صحنه ای از رژه ی یك مذهب شوم و جنگنده را ارائه داده است: «اسلام و زنان بنیادگرا، زنانی كه به مقتضای جبر و سرنوشتی كه دچار آن بودند،گرفتار هیجانات متعصبانه شدند و پیچیده در چادر هركجا كه صحبت از تقابل غرب آزاد در قبال اسلام به عنوان دنیای عبوس و ظلمانی می شود، سیل وار رژه می روند و با عكس هایی از خمینی و حتی الامكان مسلسل به دست، و شعار به دست راه می افتند» (تانگو[25] 2/1995). این در حالی است كه این نشریه ی آلمانی با استنادات مكرر صفات شخصیتی منفی به زن مسلمان چادری رفع تأكید از نقاط مثبت آن می کند، مثلاً، به فعال بودن و حضور در جامعه، مشاركت و آگاهی های سیاسی، توانمندی نظامی این زنان اشاره ای نمی شود و تنها به عنوان نماد تهدید برای نظام جامعه ی غرب بازنمایی می شوند.
یافته های جدول شماره ی 4 نشان می دهد در حوزه ی سیاسی رسانه های غربی 9 موضوع را 1700 مرتبه در گزارشات خود تکرار کرده اند. بیشترین تعابیر به کار گرفته شده در این حوزه اصول گرایی و همگرایی با بنیادگرایی با 65/17% هستند و پای بندی به دین با 88/5% حداقل توصیف به کار گرفته شده در حوزه ی سیاسی در رابطه با حجاب است.

جدول 4- توزیع فراوانی پیام بازنمایی رسانه ای غرب (واحدهای ثبت) نسبت به حجاب بر حسب استناد شخصیت سیاسی به حجاب

 

ردیف

موضوع/ انواع استناد شخصیت سیاسی به حجاب

فراوانی

درصد

درصد تراكمی

1

مبارزه­ی منفی با سکولاریسم

150

8.82

8.82

2

اصول­گرایی

300

17.64

26.46

3

رجعت به دوران رنسانس

150

8.82

35.28

4

همگرایی با بنیادگرایی

302

17.65

52.93

5

ترویج اسلام در غرب

150

8.82

61.75

6

تهدید برای جامعه غرب

150

8.82

70.57

7

پای­بندی به دین

98

5.88

76.45

8

عدم آزادی

200

11.82

88.27

9

همگرایی با ایران

200

11.82

100%

جمع كل

1700

100%

100%

 
بستر تهاجمات گسترده تری را علیه پوشش زنان مسلمان که نشأت گرفته از تفکر دینی آنان فراهم می سازد و لذا در این حوزه کمتر از این زاویه به آن توجه شده است.
فراوانی شاخصه های اصلی با توجه به جداول زیر شاخصه های حقوقی و سیاسی به شرح ذیل است :

جدول 5- توزیع فراوانی مقوله های مورد بررسی در رسانه های غرب

ردیف

موضوع

فراوانی

در صد

1

حقوقی

1800

51.23%

2

سیاسی

1700

48.77%

جمع

4500

100

 
توزیع فراوانی نوع انعكاس رسانه ای از حجاب نشان می دهد كه 23/51% از پیام های رسانه ای غرب تصویرسازی منفی از حجاب به عنوان ناقض حقوق زن دارند ودر 77/48% موارد تصویرسازی منفی از حجاب به عنوان یك نماد سیاسی منفی دارند.
یافته های  جدول شماره ی 5 مربوط به شاخصه های اصلی مشخص می کند در تصویرسازی منفی رسانه ای دو موضوع طی مدت زمان بررسی 3500 مرتبه به کار گرفته شده است که در موضوعات حقوقی با 23/51% و موضوعات سیاسی با 77/48% بیش از عرصه ی دیگر مورد سوء بهره برداری قرار گرفته اند.
بررسی های به عمل آمده همچنین نشان می دهد موضوعات حقوقی نیز با دیدگاه سیاسی و بهره برداری سیاسی در حوزه ی حقوق بشر مطرح شده اند و رسانه های غربی غالباً در بزرگنمایی پاره ای موارد حقوقی که نشأت گرفته از تفاوت های دینی - فرهنگی است، به دنبال اهداف سیاسی هستند.
4-2) یافته های تحلیلی
بر اساس تحلیل رویكرد گفتمان انتقادی كه، ایدئولوژی می تواند مثبت یا منفی باشد ایدئولوژی در حالت منفی سازوكار مشروعیت بخشی به سلطه محسوب می شود و در حالت مثبت برای مشروعیت بخشی به مقاومت در برابر سلطه و نابرابری های اجتماعی به كار می رود (ون دایك[26] 2002: 13).
استوارت هال درباره ی شیوه ی مشروعیت بخشی رسانه ها به سلطه این گونه مطرح می کند كه از طریق اعمالی که در درون نهادها در ارتباط با افراد (درمان پزشكی برای دیوانه، رژیم های تنبیه برای مجرمان، اعمال اصول اخلاقی شدیدتر برای منحرف جنسی) اقدام می شود و رفتارشان بر طبق این ایده ها تنظیم و سازمان یافته است. بنابراین هنگامی كه در بازنمایی حجاب زن مسلمان ابتدا اقدام به شخصیت پردازی و انتساب صفات منفی چون: تروریسم، خشونت طلب، خطرناك، نماد عقب ماندگی، مانع آزادی و حقوق زن و... می کنند و با اعمال درون نهادها اقدام به مقابله می کنند. مثلاً، ممنوعیت حضور زنان محجبه در مراكز و نهادهای آموزشی و یا ممنوعیت اشتغال ایشان و سایر سخت گیری های رایج در كشورهای اروپایی نسبت به زنان مسلمان محجبه.
كشورهای غربی از طریق جهت دهی به رسانه ها تلاش می كنند تا ساختار ایدئولوژی كشور خود و دنیا را شكل داده و تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین در تولیدات رسانه ای خود به جای اخذ رویكرد بی طرفانه در انعكاس وقایع و حقایق، بر اساس گرایش ایدئولوژیكی خود یعنی نظام سلطه ی جهانی و منافع صاحبان قدرت فعالیت می كنند (رویكرد انعكاس ارادی هال). از این رو زبان رسانه خنثی نبوده و با سوگیری از طریق به كارگیری راه كار مثبت نمایی خود و منفی نمایی دیگران در سطوح مختلف زبان و ساختار معنایی یعنی از انتخاب موضوع تا پوشش خبری- تفسیری آن دارند. در بخش توصیفی به شیوه های بازنمایی از حجاب توسط رسانه های غربی پرداخته شد و نشان دادیم استناد منفی به حجاب از طریق ارائه ی پیام های ضد حقوق زنان به حجاب و نیز ارائه ی پیام های سیاسی منفی انجام می شود. با توجه به اینكه در این مطالعه رسانه های پنج كشور غربی بررسی شده اند، لازم است بدانیم شیوه ی مسلط هر یك از این كشورها در برخورد با حجاب كدام است.

جدول 6- میانگین و انحراف معیار ارسال نوع پیام رسانه ای

كشور

میانگین

تعداد

انحراف معیار

انگلیس

1.6140

759

.48716

آمریكا

1.5345

913

.49908

آلمان

1.4436

1010

.49705

فرانسه

1.4092

501

.49217

سوئد

1.3153

314

.46537

جمع كل

1.4878

3497

.49992

 
جدول7 - خلاصه ی تجزیه و تحلیل واریانس برای مقایسه ی پیام های رسانه ای حجاب كشور

منابع تغییر

مجموع مجذورات

درجات آزادی

میانگین مجذورات

F

Sig.

بین گروه­ها

166.858

1

166.858

115.379

.000

درون گروه­ها

5054.383

3495

1.446

   

جمع

5221.240

3496

     
 
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل واریانس نشان می دهد آزمون f معنادار است. این بدان معناست كه حداقل بین یك جفت از میانگین ها تفاوت آماری معنادار وجود دارد. آزمون تعقیبی توكی نشان داد كه انعكاس جنبه های سیاسی حجاب در نشریات كشورهای آمریكا و انگلیس بیش از سایر كشورهاست. به این معنا كه به دلیل ارتباط بیشتر مردم با مسلمانان در این كشورها بیشتر به بازنمایی سیاسی از حجاب پرداخته می شود كه پس از واقعه 11 سپتامبر با شدت بیشتری همراه بوده است. همچنین با توجه به اینكه كشورهای غربی در سطح سنجش اسمی مطالعه شده اند، با استفاده از آزمون پیوستگی خی دو، نیز به سنجش ارتباط و پیوستگی میان كشورهای غربی و نوع پیام رسانه ای اقدام شده است.

جدول 8 (دوبعدی) - رابطه میان كشورهای غربی و نوع پیام انعكاس داده شده از حجاب

     

كشور

جمع كل

انگلیس

آمریكا

آلمان

فرانسه

سوئد

انگلیس

نوع پیام ارسال

شده برای حجاب

نماد نقض

حقوق زن

فراوانی

293

425

562

296

215

1791

درصد سطری

16.4%

23.7%

31.4%

16.5%

12.0%

100.0%

درصد ستونی

38.6%

46.5%

55.6%

59.1%

68.5%

51.2%

نماد سیاسی

فراوانی

466

488

448

205

99

1706

درصد سطری

27.3%

28.6%

26.3%

12.0%

5.8%

100.0%

درصد ستونی

61.4%

53.5%

44.4%

40.9%

31.5%

48.8%

جمع كل

فراوانی

759

913

1010

501

314

3497

درصد سطری

21.7%

26.1%

28.9%

14.3%

9.0%

100.0%

درصد ستونی

100.0%

100.0%

100.0%

100.0%

100.0%

100.0%

یافته های جدول شماره ی 9 نشان از معناداری آزمون و ارتباط میان رسانه های غربی برحسب كشور و نوع پیام دارد. با مراجعه به جدول مشخص می شود كشورهای فرانسه، آلمان و سوئد در استنادات منفی خود به حجاب و پیام های رسانه ای بیشتر انتساب منفی نقض حقوق زنان را در دستور فعالیت و حمله ی خود دارند. اینها كشورهایی هستند كه در تبلیغات رسانه ای خود را مدافع حقوق بشر معرفی می کنند. لذا در بازنمایی دیگری بیشتر به برچسب های نقض حقوق بشر استناد می کنند.

جدول9- آزمون رابطه ی رسانه های كشورهای غربی با نوع پیام ارسالی

Chi-Square Tests

Value

df

Asymp. Sig. (2-sided)

Pearson Chi-Square

114.030(a)

4

.000

Likelihood Ratio

115.467

4

.000

Linear-by-Linear Association

111.723

1

.000

N of Valid Cases

3497

   

a 0 cells (.0%) have expected count less than 5. The minimum expected count is

همان طور كه گفته شد، اتخاذ این راهبرد از سوی كشورهای فوق به دلیل ساختار اجتماعی خاص آنان است. در كشورهای آمریكا و انگلیس كه حضور مسلمانان به صورت پررنگ تر و سازماندهی شده می باشد (وجود پارلمان مسلمانان در انگلیس) ایدئولوژی و مبانی اعتقادی اسلام در آن جوامع بهتر معرفی شده است. بنابراین برچسب های منفی سیاسی كارایی بهتری در اقناع افكار عمومی علیه حجاب دارد. در حالی كه در كشورهایی نظیر فرانسه، آلمان و سوئد كه بیشتر مدعی دفاع از حقوق بشر هستند و حضور مسلمانان تحت فشار و سختگیری های فراوانی است (وجود قانون ممنوعیت اشتغال و تحصیل دختران و زنان محجبه) رسانه های این كشورها از برچسب های منفی ضد حقوق زن بودن حجاب بیشتر استفاده می كنند. اگرچه هر دو دسته از كشورهای یاد شده در ارسال هر دو نوع پیام كوتاهی نکرده و افكار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار می  دهند. آزمون شدت همبستگی رابطه ی میان رسانه های كشورهای غربی و نوع پیام نیز مثبت است ولی اندازه و شدت (181/0) این ارتباط ضعیف است.

جدول10- آزمون شدت فی و وی كرامر در مورد رابطه ی رسانه های كشورهای غربی با نوع پیام ارسالی

 

Symmetric Measures

Value

Approx. Sig.

Nominal by Nominal

Phi

.181

.000

 

Cramer""""""""s V

.181

.000

N of Valid Cases

3497

 

نتیجه گیری
پس از انقلاب اسلامی انگاره پردازی در رابطه با حجاب از سوی رسانه های غرب شکل گرفته و غربی ها حجاب را که تا قبل از احیای مجدد هویت دینی مظهر فریبندگی مطرح می کردند، سمبل ظلم آشکار به زن و نقض حقوق و آزادی های فردی زن تصویر کردند که مانع پیشرفت زن در عرصه های مختلف است. در جریان جدید تصویرسازی رسانه ای یک سیاست واحد را به نمایش گذاشتند و با شعار حمایت از حقوق بشر به بازنمایی حجاب با ارائه ی دو نوع شخصیت دهی به آن به عنوان نماد ضد حقوق زن و نماد سیاسی اقدام کردند.
رسانه های غربی هر روز به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق بیان دروغین و یا حذف بخشی از واقعیت، با استفاده از تصاویر یا كلمات، به صورت سرگرمی، خبر، آگهی و... حوزه هایی از معنی و ارتباط، و نماد را تولید می كنند، كه در رابطه با زنان مسلمان محجبه آنها به عنوان «دیگری» در مقام فرودستی قرار داده شده و از طریق كلیشه سازی و مشروعیت بخشی به تحكیم و حفظ روابط قدرت –دانش اقدام می کنند.
در بخش چارچوب نظری با استفاده از روش بازنمایی هال نمونه هایی مستند از نحوه ی بازنمایی رسانه ای غرب از حجاب ارائه شده است. با توجه به اینكه معرفت شناختی وچارچوب نظری تحقیق مبتنی بر دیدگاه استوارت هال است، جهت پاسخ به پرسش های نظری در مطالعه و سنجش نشریات غربی نیازمند به اخذ هم زمان روش كیفی و كمی تحلیل محتوا، بودیم. به همین منظور آیتم های دارای پیام مرتبط با حجاب از محتوای سرمقاله ها، مصاحبه ها، گزارش های خبری، داستان های كوتاه نشریات غربی، با روش تحلیل محتوای متن نشانه گذاری و استخراج شد. بعد از كدگذاری مطالب و جمع آوری مضامین و طبقه بندی موضوعی آنها تجزیه و تحلیل داده ها توصیفی- تحلیلی انجام شد.
مطابق با دیدگاه هال در مورد كلیشه سازی، رسانه های غرب در بازنمایی زنان مسلمان محجبه در راستای تقویت كلیشه های ساخته شده درباره ی گروه های فرودست عمل می كنند و با تكرار چنین كلیشه هایی آن را طبیعی و حقیقی جلوه می دهند در حالی كه این كلیشه ها هرگز به شكل ناب و خالص ارائه نمی شود و همواره با حذف بخشی از واقعیت به بازنمایی فرودستی زنان مسلمان تأكید می شود.
یافته ها نشان می دهد بازنمایی رسانه ای غرب نسبت به حجاب زن با ارائه ی دو دسته صفات به حجاب به عنوان نماد سیاسی منفی و نماد ضد حقوق زن اقدام به شخصیت سازی (یكی از شیوه های روش بازنمایی هال) می کنند. طی مدت زمان بررسی این گونه پیام ها 3500 مرتبه به کار گرفته شده است که در موضوعات حقوقی با 51.23% و موضوعات سیاسی با 48.77% بیش از عرصه ی دیگر مورد سوء بهره برداری قرار گرفته اند.
همچنین بررسی های به عمل آمده نشان می دهد موضوعات حقوقی نیز با دیدگاه سیاسی و بهره برداری سیاسی در حوزه ی حقوق بشر مطرح شده اند و رسانه های غربی غالباً در بزرگنمایی پاره ای موارد حقوقی که نشأت گرفته از تفاوت های دینی - فرهنگی است، به دنبال اهداف سیاسی هستند.
در شیوه ی بررسی هال گفته می شود رسانه ها با روش هایی به گفتمان شخصیت می دهند (زن بنیادگرا، زن هیستریك، زن قربانی خشونت، زن تحقیر شده، زن منحرف، منحرف جنسی، تروریسم، نازیبا، سركوب شده و....) و با ویژگی هایی كه در باب شخصیت این افراد می توان پیش بینی كرد، شیوه ای را مشخص می كند كه دانش درباره ی آن موضوع، درآن زمان ساخته شده است. تحلیل محتوای رسانه های غربی در نحوه ی بازنمایی آنها از حجاب نشان می دهد پیام های رسانه ای مربوط به حجاب و پوشش اسلامی زنان به این پدیده دو دسته صفات شخصیتی اطلاق می کند و با بازتاب مكرر آن در تولیدات رسانه ای به تقویت نسبت این صفات به حجاب زن مسلمان در افكار عمومی جهان می پردازد.
بازنمایی رسانه ای از حجاب با شخصیت دهی عامل نقض حقوق زنان مسلمان با پیام های: نماد نقض حقوق بشر، نماد نقض حقوق زنان، نماد تبعیض علیه زنان، نماد خشونت علیه زنان، نماد ظلم به زن، نماد موجود درجه ی دوم، نماد عدم تساوی زن و مرد.
بازنمایی رسانه ای از حجاب به عنوان شخصیت دهی با انتساب صفات سیاسی اسلام تندرو با پیام های: نماد مبارزه منفی با سکولاریسم، نماد اصول گرایی، نماد رجعت به دوران قبل از رنسانس، نماد پای بندی به دین، نماد همگرایی با بنیاد گرایی، نماد ترویج اسلام در غرب، نماد تهدید برای نظام جامعه غرب به طور مكرر نشان داده شده است.
یافته های پژوهش بیانگر آن است كه پیام های رسانه ای در موضوعات حقوقی 8 موضوع را نماد حجاب اطلاق کرده و با تکرار 1800 مرتبه موضوعات از طریق رسانه های مختلف از بین 8 موضوع، حجاب به عنوان خشونت علیه زنان، تبعیض علیه زنان و عدم تساوی با 16.67% بیش از بقیه تکرار شده است و نقض حقوق بشر و ظلم به زنان پس از سه موضوع فوق که در یک رده از جدول قرار گرفته اند، بیشترین نماد مطرح در رابطه با حجاب است. از دیدگاه غرب ملاک تضییع حقوقی و تبعیض زنان در اسلام، عدم حق حضانت به زنان ، عدم حق طلاق، عدم پیوستن به کنواسیون رفع تبعیض علیه زنان و قانون تعدد زوجات، دیه و ارث و تنبیه در شریعت اسلامی به حساب می آید. موجود درجه ی دوم بودن زن مسلمان با 8.33% کمترین موضوع در حوزه ی حقوقی در رابطه با حجاب بوده است.
همچنین یافته های پژوهش در مورد استناد منفی سیاسی به حجاب نشان می دهد در حوزه ی سیاسی رسانه های غربی 9 موضوع را 1700 مرتبه در گزارشات خود تکرار کرده اند. بیشترین تعابیر به کار گرفته شده در این حوزه اصول گرایی و همگرایی با بنیادگرایی با فراوانی17.65% است. پای بندی به دین با 5.88% حداقل توصیف به کار گرفته شده در حوزه ی سیاسی در رابطه با حجاب است.
تلقی حجاب به عنوان نمادی سیاسی بستر تهاجمات گسترده تری را علیه پوشش زنان مسلمان که نشأت گرفته از تفکر دینی آنان فراهم می سازد و لذا در این حوزه کمتر از این زاویه به آن نگاه شده است.
مطابق با نظر استوارت هال رسانه ها با ارائه ی اطلاعات و دانش پیرامون وضعیت زنان در شرق و غرب، تولید گفتمان اقتداریافته کرده و به برساختن «حقیقت» در یك لحظه ی تاریخی معین می پردازند (بررسی شیوه ی حقیقت سازی در گفتمان). در این راستا رسانه های غربی با انعكاس موفقیت های زنان مسلمان غیر محجبه با بازنمایی، روش زندگی و ایدئولوژی غربی این زنان وضعیت ایشان را مثبت نشان می دهند. اكثر این رسانه ها به گونه ای كاملاً هدفدار تمامی زنانی را كه پای بندی به ارزش‌های ملی و دینی خود دارند را انسان‌هایی عقب مانده، خشن، كثیف، بی‌منطق، متعصب، بی‌سواد و زشت ترسیم می‌كند (دیگری) و تمامی كسانی كه تمایلات غربی خود را در غالب بی‌حجابی، خوردن مشروبات الكلی، عدم پای بندی به دین و فرهنگ‌ ملی نشان می‌دهند و زبان انگلیسی نیز می‌دانند، انسان‌های متمدن، بافرهنگ، خوشرو و خوش‌سیما ترسیم می‌كند، انسان‌هایی كه ارزش آزادی غربی را می‌دانند (خود یا طرفدار خود).
در بخش توصیفی به شیوه های بازنمایی منفی از حجاب توسط رسانه های غربی پرداخته شد و نشان داده شد استناد منفی به حجاب از طریق ارائه ی پیام های ضد حقوق زنان به حجاب و نیز ارائه ی پیام های سیاسی منفی انجام می شود. با توجه به اینكه در این مطالعه رسانه های پنج كشور غربی بررسی شده اند، لازم است معلوم شود كه شیوه ی مسلط هر یك از این كشورها در برخورد با حجاب كدام است. با استفاده از آزمون پیوستگی خی دو، اقدام به سنجش ارتباط میان كشورهای غربی و نوع پیام رسانه ای شد.
یافته های پژوهش نشان از معناداری آزمون خی دو و ارتباط میان رسانه های غربی برحسب كشور و نوع پیام دارد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل واریانس نشان می دهد كه آزمون f معنادار است. این بدان معناست كه حداقل بین یك جفت از میانگین ها تفاوت آماری معنادار وجود دارد. آزمون تعقیبی توكی نشان داد كه انعكاس جنبه های سیاسی حجاب در نشریات كشورهای آمریكا و انگلیس از سایر كشورهاست. كشورهای فرانسه،آلمان و سوئد در استنادات منفی خود به حجاب و پیام های رسانه ای خود بیشتر انتساب منفی نقض حقوق زنان را در دستور فعالیت و حمله ی خود به حجاب دارند.
البته اتخاذ این راهبرد از سوی كشورهای فوق به دلیل ساختار اجتماعی خاص آنان است. در كشورهای آمریكا و انگلیس كه حضور مسلمانان به صورت پررنگ تر و سازماندهی شده می باشد (وجود پارلمان مسلمانان در انگلیس) ایدئولوژی و مبانی اعتقادی اسلام در آن جوامع بهتر معرفی شده است. بنابراین برچسب های منفی سیاسی كارایی بهتری در اقناع افكار عمومی علیه حجاب دارد. در حالی كه در كشورهایی نظیر فرانسه، آلمان و سوئد كه بیشتر مدعی دفاع از حقوق بشر هستند و حضور مسلمانان تحت فشار و سختگیری های فراوان است (وجود قانون ممنوعیت اشتغال و تحصیل دختران و زنان محجبه). رسانه های این كشورها از برچسب های منفی ضد حقوق زن بودن حجاب بیشتر استفاده می كنند. اگرچه هر دو دسته از كشورهای یاد شده در ارسال هر دو نوع پیام كوتاهی نکرده و افكار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهند. آزمون شدت همبستگی رابطه ی میان رسانه های كشورهای غربی و نوع پیام نیز مثبت است ولی اندازه و شدت (181/0) این ارتباط ضعیف است.
بررسی های به عمل آمده در این پژوهش نشان می دهد جامعه ی غربی بدون توجه به تفاوت های فرهنگی و نظر به تفکرات فرهنگی و نظر به تفکرات ضد دینی از سوی پیروان مکتب سکولاریسم به دنبال القای سبک زندگی[27] غربی به منزله ی الگوی برتر به جوامع دیگر هستند و در این پروسه با برخوردهای کلیشه ای و غالباً دو گانه به موضوعات حقوق بشر می پردازند. از طرفی دیگر فضای حاکم بر این موضوعات غالباً سیاسی است .
در چند قرن اخیر غرب با شعار حقوق بشر استعداد شگرفی برای سلطه بر جوامع بشری از خود نشان داده است و این امر غالباً با مدعای احقاق حقوق بشر، آزادی و دمکراسی صورت گرفته است، چرا که به طور طبیعی کمترین مقاومت انسان ها در برابر شعاری است که مدعی احقاق حقوق انسانی آنهاست و این گونه است که شدیدترین خشونت ها و دیکتاتوری های مدرن با شعار دمکراسی بر بسیاری از ملت ها تحمیل شد و با شعار آزادی شکوفاترین نسل های جوامع به اسارت و بردگی مدرن تن دادند و با شعار حقوق بشر نه فقط حقوق اولیه افراد و گروه های مختلف اجتماعی پایمال شد، بلکه کرامت انسانی نیز لگد مال این فریب و نیرنگ شد. پژوهش حاضر نشان داد رسـانه های غربی با استفاده از روش بازنمایی، یکی از مؤثرتـرین شیوه ها را در تقویت گفتمان شرق شناسی به كار می گیرد.

منابع :
- الیاسی، محمدحسین، 1386 بررسی اقدامات تهدیدآمیز آمریكا علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران، دانشگاه جامع امام حسین (ع)، پروژه تحقیقاتی به سفارش مركز مطالعات زنان و خانواده،.
- ربیعی، علی و فرناز احمد زاده نامور. «نظریه بازنمایی رسانه ای و تحلیل افكار عمومی متقابل آمریكایی ها و ایرانی ها»، دانش سیاسی، سال 4، ش 2، (پاییز و زمستان 1387).
- عاملی، سعیدرضا. «فرهنگ مردم پسند و شهر مردم پسند، تهران: شهر محلی- جهانی»، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، سال 2، ش 5، (بهار و تابستان 1385).
- گال، م.بورگ و گال.ج 1387، روش های تحقیق كمی و كیفی در علوم تربیتی و روانشناسی، ترجمه ی ا.ر.نصر و دیگران، تهران، دانشگاه شهید بهشتی و سمت.
-گیویان، عبدالله و محمد سروری زرگر. «بازنمایی ایران در سینمای هالیوود»، تحقیقات فرهنگی، دوره 2، ش8، (زمستان 1388).
- لستر روشن ضمیر، الی. «بازنمایی ایران و حجاب زنان ایرانی در رسانه های آمریكا»، ترجمه ی سبحان رضایی، رسانه، سال 17، ش4.
- میرزایی، حسین و امین پروین. «نمایش دیگری: جایگاه غرب در سفرنامه های دوره ظهور مشروطیت»، تحقیقات فرهنگی، دوره 3، ش9، (بهار 1389).
- مهدی زاده، سید محمد. «تصویرسازی منفی رسانه های غرب از جهان اسلام و ملل شرق»، رسانه، سال 12، ش3، (1380).
- هومن،ح.ع، 1385. راهنمای پژوهش كیفی، تهران، سمت.
- Clark ,Peter,1991. The Changing South of Gene Patterson: Journalism and Civil Rights, (Southern Dissent) [Hardcover]
-Department of Justice-Offtice of Justice Programms,2006,Violence against women, Uk.
-Dahl,R.,1974.Congress and foreign policy . New York: harcarrt Brance.
-Hall,S.&Jhally,s,2007. Representation & the Media, Northampon,MA:Media Education Foundation.
-Hall,S.,1997.Representation: Cultural Representations and Signifying Practices,London:Open University Press.
- Hoffman, christiane , unterm hedschab ,Donnerstag, Die Welt ,4,(June2004)
- Jaggi Christin and David Krieger, 1991, Fundamentalismus ein phanomen der Gegenwart, Fusslin Zurich
-Kahf,Mohja.,1999.Western Representation of the Moslim Woman, Termagant to Odalisque.
-Kamalipour,1999. Image of the U.S. Around the World :A Multicultural Perspective, Albany,State University of New York Press.
-Luzenkirchen,Der Kopftuch ein Symbole Gegen West.werte , Tango,15,1995.
-Millet, kate,1982. Reise Bericht vom Iran,reinbek:Rowohld.
- Name less ,Moslem are Coming , Figaro Spiegel on line ,s.6,2002.
-Mernissi Fatime ,Die Angst vor der Modern Luchterhend,Im Emma ,s.59,1980
-Rabanus,Anna, Modern Frauen in Marokeko, Zeit Magazine, s.12, 1990
-Rojek,C.,2007. Cultural Studies, London,Polity Press.
-Sadawi, Newal,den verstand entschleiern,Im Emma h.4,13. 1991
- Said, Edvard ,1978. Orientalism, New York, pantheon Books.
- Schlaffers ,Chery,1990. Das Gewissen der manner, Geschlechts und
-moral/Reportagem aus der orientalischen Despotie.Frankfurt a.m. shurkamp
--The Universal Declaration of Human Rights,1948.
-Van Dijk,T,1988.News as discourse.Hillsdale,NJ:Lawrence Erlbaum.
-Van Dijk,T,1995. Discourse analysis as ideology analysis.In C.Schaffner &A.Wenden(Eds),Language and pace Aldershot:Dartmouth.

پی نوشت ها :
[1] - Edward Said
[2] - life style
[3]- Peter Clarc
[4] - Nasar Salah
[5]- Media Reperesentation
[6]- Orientalism
[7]- Exclusion
[8]- The Circuate of Culture
[9]- The Reflective
[10]- The Intentional
[11]- The Constructive
[12]- Mind-Set
[13] -Knowledge
[14]-Power
[15]- The Spective of the Other
[16]- Signifing
[17] -Die Welt,4/12/2004
[18] -Zeit Magazin
[19] - Schlaeffer,chery
[20] -Department of Justice-Office , UK
[21] - Golf war
[22] -Newal sadawi/Fattima Mernissi
[23] - Jaggi Christian
[24] -Figaro
[25] -Tango
[26] -Van Dijk
[27]- life style

برگرفته از : فصلنامه مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان سابق) ، شماره 48 ، تابستان 89
منبع :
mr-zanan.ir

 

جمعه 7/9/1393 - 14:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته