• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 808
تعداد نظرات : 320
زمان آخرین مطلب : 3908روز قبل
موفقیت و مدیریت

در اغلب اوقات ما بر اثر امیال درونی خود کارهایی را انجام میدهیم تا دیگران را تحت تاثیر خودمان قراردهیم. این تمایل اغلب خود را در استفاده از نام های تجاری معروف ، رفتن به کافی شاپ ها و رستوران های معروف ، خرید خانه و اتومبیل و انتخاب شغل خود را منعکس می نماید.

اما شناخته شدن با نام های تجاری، خانه ها و ماشین ها واقعا می توانند تاثیرگذار باشند؟


حتما به افرادی برخورد کرده اید که با توجه به نخبه بودن در یک شغل و حرفه از  موقعیت خود راضی نیستند و آن را دوست ندارند؟
بعضی از این چیزها ممکن است توجه ما را برای یک یا دو دقیقه ایی به خودشون اختصاص بدهند ، اما برای مدت طولانی نه. چرا؟
از آنجا که تاثیرگذاری اموال ملموس به اندازه ویژگی های ناملموس نیست.

 

به سوالات زیر توجه کنید:


او همیشه یک ماشین پورشه سوار است،آیا واقعا از پس هزینه های آن برمیآید؟
او صاحب یک خانه بزرگ است، آیا او یک زندگی خانوادگی دوست داشتنی دارد؟
او پول بسیار زیادی می سازد، آیا شما نشانی از لذت بردن از زندگی خود را در او می بینید؟

در پاسخ به این سوال ها هرکس عقیده خودش را دارد ، اما هرگاه پاسخ شما به این سوالها “نه” باشد، دیگر آن چیزهایی که در ابتدا برای شما جذاب بود  مهم نبوده و خیلی شما را تحت تاثیر قرارنمی دهد.

 

حالا یک لحظه فردی را تصور کنید که عاشقانه زندگی می کند ، لبخند می زند و شور و شعف و زندگی کردنش در هر نفس پیداست.
آیا او شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟ آیا مهم است که میلیونر است یا نه؟

 در اینجا ۲۸ روش تحت تاثیر قراردادن دیگران را خواهید آموخت.اگر به این راهنمایی ها توجه کنید و آنها را در زندگی روزمره خود استفاده کنید نه تنها به شما کمک می کند تا دیگران را تحت تاثیر خودتان قراردهید بلکه شما را فرد بهتری خواهند کرد. 

۱- اصیل باشید. با خودتان باشید:


یکبار جودی گارلند [+] گفت: ” همیشه یک نسخه دست اول از خودتان باشید تا یک نسخه دست دوم از دیگری.” با این جمله می توان عمری را زندگی کرد. شما در زندگی نمی توانید پا در کفش دیگری کنید ، شما فقط اختیار کفش های خودتان را دارید و می توانید آنها را تغییر دهید. اگر نتوانید خودتان باشید ، نمی توانید زندگی کنید؛ در آنصورت فقط هستید، زنده اید.
از خود بپرسید: اگر شما خودتانی را که اکنون هستید دوست ندارید، پس چرا باید دیگری شما را دوست داشته باشد؟؟؟

 

۲-از مردم مراقبت و به آنها توجه کنید:


اگر شما واقعا به مردم اهمیت نمی دهید و توجهی به آنها ندارید، پس چطور انتظار دارید آنها به شما توجه کنند؟ هرچه شما به دیگران کمک کنید آنها نیز به کمک شما خواهند آمد.عشق و محبت سبب عشق و محبت است. و حرف های دیگه ایی که کم و بیش حتما شنیده اید.

 

۳-احساس خوب به دیگران هدیه کنید:


مردم به ندرت به یاد می آورند که شما برای آنها چه کاری انجام داده اید، اما همیشه به یاد دارند که چه احساسی را در آنها ایجاد کرده اید.

 

۴-صادق باشید و مسئول کارهای خود:


هیچ کس – تکرار می کنم – هیچ کس دروغگو را دوست ندارد.در دراز مدت به هر حال حقیقت همیشه خود را نشان می دهد. در نهایت اعمال شما از شماست و به سوی خودتان بازخواهد گشت.

 

۵-لبخند بزنید:


هرکسی دیدن یک لبخند واقعی را دوست دارد.تصور کنید که یک فرد کاملا غریبه به چشمان شما نگاه می کند و به شما لبخند می زند.ناگهان او دیگر یک غریبه به نظر نمی رسد، اینطور نیست؟

 

۶-احترام به بزرگان.احترام به کودکان. احترام به همه:


هیچ مرزی و یا دسته بندی وجود ندارد که تعریف کند افراد خاصی فقط شایستگی مورد احترام قرارگرفتن را دارند.هر فرد کهن سالی شایسته همان سطح احترامی است که شما به پدر بزرگ و مادربزرگ خود می گذارید و همین طور هر کودکی در همان سطح که شما در برابر برادر کوچک خود صبوری می کنید. مردم مهربانی شما را می فهمند دوست عزیز.

 

۷-مردم را با نام هایشان صدا بزنید:


همه مردم عاشق شنیدن و دیدن نام خود هستند(این را بارها در افرادی که مورد مصاحبه های تلویزیونی و رادیویی قرارگرفته اند حتما دیده اید) ، برای همین حتما سعی کنید نامشان را به خاطر بسپرید و بصورتی کاملا مؤدبانه در ارتباطات نوشتاری و شفاهی خود با آنها آن را لحاظ کنید.

 

۸-گفتن “لطفا…” و “متشکرم.” در صحبت هایتان:


این دو عبارت خیلی ساده که کلماتی برای یک درخواست هستند لحنی دوستانه را به جریان یک مکالمه وارد می کند.استفاده از این دو کلمه تفاوت مشهودی را برای شنونده در فهم یک صدای خشک و بی احساس با یک صدای صادقانه ایجاد خواهد کرد.

 

۹-در کارهای خود برتر و موفق باشید:


چیزی که مرا در مشاهده گیتاریست های بزرگ،نویسندگان،وبلاگ نویسان، نقاشان، سخنرانان موفقیت،کارآفرینان اینترنتی ، مهندسان کامپیوتر، مادران،پدران و ورزشکاران تحت تاثیر قرارداده است تنها یک چیز است که در همه آنها مشترک است:


آنها در کارهایی که انجام می دهند موفق می شوند.
اگر شما نخواهید که کاری را درست انجام بدهید من هم هیچ نکته ایی ندارم که به شما بگویم.در محل کار خود برتری پیدا کنید،در سرگرمی ها و تفریحات خود نیز موفق شوید. برای خودتان شهرت و اعتبار ایجاد کنید. به اینکه فردی هستید که هر روز پیشرفت کرده و متعالی می شود شناخته شوید.

 

۱۰-اگر می توانید به دیگران کمک کنید:


در زندگی شما آنچه را که قبلا داده و بخشیده اید دریافت می کنید.وقتی شما در زندگی دیگری تاثیری مثبت و مفید داشته باشید، حتما شخص دیگری در زندگیتان تاثیر مثبتی بجای خواهد گذاشت. حتی اگر تاثیر مثبت شما در زندگی دیگری به اندازه ایجاد اندکی شادی و یا کاستن از رنج هایش باشد.
ارزش هر کس به اندازه کمک های غیرمنتظره ایی است که برای دیگران انجام داده و یا شرایط آن کمک ها را فراهم نموده است.

 

۱۱-در هرکاری که انجام می دهید یک امضای شخصی بجا بگذارید:


به این فکر کنید که در محل کارتان یک برند باشید، همه شما را برای کارهای خاصتان بشناسند. اگر آدم شوخ و جوکی هستید سعی کنید کمی از آن را به محیط اطراف خودتان پراکنده کنید، اگر ذوق هنری دارید در چیدمان و تزئین های محیط اثری بگذارید. خلاصه که در هرکاری که انجام می دهید بگذارید یک امضا و اثری از وجود شما باقی بماند.

 

۱۲-بیش از قول هایتان عمل کنید:


برخی افراد عادت دارند انواع وعده ها و قول ها را بدهند و در آخر هم به سختی از عهده آن برآیند. وعده هایشان را در حد کمال می دهند اما در ارائه و اجرا متوسط هستند. برای افزایش و تقویت ارزش خودتان از چشم دیگران دقیقا برعکس این را انجام دهید.کمی کمتر از قابلیت های خود را عرضه کنید تا همیشه قادر به ارائه بیش از تعهدتان باشید.این باعث می شود تا افراد دیگر درباره شما بعنوان کسی که همیشه بیشتر و فراتر از وظیفه و تعهد خود عمل می کنید صحبت کنند و به این خصوصیت شهرت پیدا کنید.

 

۱۳-سازمان یافته باشید:


اگر سازمان یافته عمل نکنید چطور می توانید کاری را به پایان برسانید؟ تلاش کنید در فضای زندگی و محیط کارتان سازماندهی عمل کردن را بصورت یک عادت همیشگی درآورید.

 

۱۴-جستجوگر باشید و سوال های روشنی بپرسید:


مثل آدم احمقی نباشید که همیشه یه گوشه از اتاق نشسته و اصلا نمی داند در دنیای اطرافش چه خبر هست.با جستجو و پژوهش خودتان را از زمان جلوتر ببرید و پیشتاز باشید و اگر هم نشانه ایی از آنچه که می خواهید به دست نمی آورید با پرسیدن سوال آن را جستجو کنید، حتما کسانی راخواهید یافت که به شما در خصوص سوال هایتان پاسخی مناسب بدهند. مردم همیشه به افرادی که توانایی درک مطالب را دارند و آنها را در این خصوص کمک می کنند احترام می گذارند.

 

۱۵-دانش و اطلاعات را به اشتراک بگذارید:


وقتی می توانید اینکار را انجام دهید که شما یک منبع برای اطرافیان خود باشید.اگر به اطلاعاتی باارزش و اساسی دسترسی دارید آنها را فقط برای خود ذخیره و انبار نکنید. آنها را آشکارا با دیگران قسمت کنید.در دنیای امروز هم به همین دلیل است که این همه اشتراک گذاری اطلاعات و دانش اهمیت یافته است، شما اگر همه اطلاعات و دانش دنیا را داشته باشید ولی آنها را انبار کنید و کسی به آن دسترسی نداشته باشد بعد از مدتی بی ارزش خواهد بود زیرا دیگرانی هستند که اطلاعات و دانش خود را با جهان تقسیم کنند. پس دست بکار شوید تا دانش شما نگندیده است.

 

۱۶-مثبت باشید و بر درستکاری متمرکز شوید:


هرچیزی که در زندگی اتفاق می افتد نه خوب است نه بد.این فقط به دید شما بستگی دارد و هرگز مهم نیست که چطور به پایان می رسد،همیشه به صورتی که باید پایان یابد خواهد رسید.در هر حالت شما یا موفق هستید یا اینکه چیزی یادگرفته اید.پس مثبت باشید و برای نتایج خوب و شیرین قدرانی کنید و از بقیه اش چیزی یاد بگیرید.مثبت بودن شما فرسودگی را از افراد و محیط اطراف شما خواهد زدود.

 

۱۷-به کسی که حرفی برای گفتن دارد مشتاقانه گوش بدهید:


با چشم هایی متمرکز شده، گوش هایی تیز و تلفن همراهی خاموش.در دنیایی که نمی توان به اندازه کافی سریع بود،همه ما به کسی که به حرف های ما گوش دهد احترام گذاشته و از بودن با او استقبال می کنیم.

 

۱۸-در رابطه با دیگران وفادار باش:


وفاداری پایدار فقط مربوط به یک رابطه صمیمی درازمدت نیست، بلکه باید پایه ایی باشد برای هرکار دیگری که شما انجام می دهید.

 

۱۹-درک و عشق ورزی به مادر طبیعت را یاد بگیرید و یاد بدهید:


کسانی که به واقع قدردان و عاشق طبیعت هستند و در اطراف ما حضور دارند نشان دهنده اوج عظمت و انسانیت همه نوع بشر هستند. آنها به این روش مثبت زندگی می کنند و چیزی ازاین مثبت بودن را نیز به دیگران اعطا می کنند و می بخشند.

 

۲۰-در روز از وقت ، انرژی و پولتان بر روی خودتان سرمایه گذاری کنید:


وقتی شما برروی خودتان سرمایه گذاری می کنید هرگز چیزی را از دست نخواهید داد و در طول زمان با این روش مسیر و سمت و سوی زندگیتان را تغییر خواهید داد.شما به سادگی محصول آنچه هستید که بدان فکر می کنید.وقت ، انرژی،پول بیشتری را صرف به دست آوردن دانش کنید تا کنترل بیشتری بر روی زندگی خود داشته و از دیدگاه اطرافیان خود انسانی با ارزش قلمداد شوید.

 

۲۱-بصورت منظم اما تصادفی به دیگران مهربانی کنید:


پرداخت پول قهوه یک غریبه در کافی شاپ، خرید یک گل برای همکارتان و تشکر از او،راهنمایی کردن یک بانوی سالمند در یافتن مواد غذایی در فروشگاه و…
هیچ پاداشی بالاتر از دیدن لبخند بر چهره دیگران سراغ دارید؟

 

۲۲-تعریف و تمجید کنید از کسانی که لایق آن هستند:


شخصا از توانمندی های دیگران تمجید کنید و کمک کنید تا در راه خود به اوج و درخشش برسند.همه از کسانی که قدران تلاش هایشان هستند تشکر خواهند نمود و از حمایت آنها استقبال می کنند.

 

۲۳-شمرده صحبت کنید و تماس چشمی برقرار نمائید:


اغلب مردم ارتباط با افرادی که نمی توانند صحبت کردن و حالاتشان را درک کنند اجتناب خواهند کرد.هیچ رمز و رازی برای ارتباط قوی و موثر وجود ندارد.همچنین بدانید که یکی از موثرترین ابزار ارتباطات شخصی وجود ارتباط چشمی است، و هنگامی که به درستی اجرا شود نزدیکی زیادی را در روابط انسانی ایجاد می کند.

 

۲۴-در دسترس باشید:


اگر مردم نتوانند شما را پیدا کنند، و دسترسی به شما مشکل باشد، آنها شما را فراموش خواهند کرد.در دسترس بودن و سهل الوصول بودنتان تاثیر بسیار مهمی در ارتباط شما با دیگران دارد.همیشه این صفت مثبت را در خود حفظ کنیدو در ارتباط  خود با اطرافیان راه باریکی از ارتباط را برقرار نگه دارید و اجازه ندهید راه های ارتباطی شما مسدود شود.

 

۲۵-خودکفا باشید:


آزادی بزرگترین هدیه است و خودکفایی و مناعت طبع بزرگترین آزادی است، و خودکفایی شماست که دیگران را تحت تاثیر شما قرار خواهد داد. در دنیای کسب و کار یکی از آرزوهای اولیه و الهام بخش همه کارآفرینان رسیدن به خودکفایی و استغنا است.

 

۲۶-از منابعی که دارید بهره برداری کنید:


گاهی فردی معمولی را می بینید که از نظر جسمی دارای نقص عضو است، اما شما او را خیلی سرشار از احساس شادی می بینید.
چگونه کسی که دارای این محدودیت فیزیکی است می تواند خوشحال باشد؟؟؟
پاسخ قطعی و محکم به این سوال این است که: آنها راه چگونگی استفاده از منابع محدود خود را دریافته اند. استیو واندر را برایتان مثال می زنم، او نابینا بود اما استعداد خوبی در درک موسیقی داشت و از آن بهره برداری کرد و تا امروز ۲۵ بار جایزه گرمی را دریافت کرده است.

 

۲۷-بخشی از چیزی هستید که بدان باور دارید:


و این می تواند هر چیزی باشد.برخی از مردم با داشتن یک نقش فعال در شورای شهر و روستای خود، برخی با عضویت در دسته های مذهبی و برخی با عضویت در مراکز حمایت از نیازمندان و برخی نیز با عشق ورزیدن به کار خود.
نتیجه روانی حاصل در همه اینها یک چیز است، همه آنها خود را درگیر چیزی می کنند که به آن اعتقاد دارند.این تعامل شادی را برایشان به ارمغان آورده و زندگی را برایشان معنایی تازه می دهد.خیلی کار سختی است شما بخواهید کسی را که به شدت به کاری که انجام می دهد اعتقاد دارد تحت تاثیر خودتان در بیاورید.اما غیر ممکن نیست.

 

۲۸-بلند شوید و بر اعتقادات خود عمل کنید ، بدون اینکه جار و جنجال به پا کنید:


بله این امکان وجود دارد که برای اعتقادات خود به پا خیزید و دست بر گلوی دیگران گذاشته و بدین وسیله بقیه را ساکت کنید تا همگان فقط شنونده دیدگاه های شما باشند.
در مورد عقاید شخصیتان زمانی که از شما سوال می پرسند جواب دهید و حرکات تبلیغاتی همراه با مسموم کردن ذهنیت دیگران در راستای افکار و عقاید خود را هرگز انجام ندهید.
پایه استواری برای ارزش های خود داشته باشید ولی همیشه ذهن تان را برای اطلاعات جدید باز نگه دارید.

 

جالبترین چیزی که در این لیست می توانید آن را ببینید این است که همه آنچه که شما نیاز به تحت تاثیر قراردادن دیگران بدان نیاز دارید در درون شما در حال حاضر وجود دارد.
 

 

بنابراین به شما پیشنهاد می کنم از همین امروز تلاش برای تحت تاثیر قراردادن مردم را با استفاده از ثروت و دارایی تان متوقف کنید و به جای آن با بهره گیری از توانمندی های درونی و روش زندگی خود بر اطرافیان تاثیر گذاشته و توجه شان را به خودتان جلب کنید.

دوشنبه 2/3/1390 - 17:49
موفقیت و مدیریت

– افرادی که بیشترین وقت خود را صرف زندگی دیگران می‏کنند (مشاوره، راهنمایی و …)، از رسیدن به زندگی خود باز می‏مانند.
 
– کسانی که می‏گویند “من نباید این راز را فاش کنم اما فقط به تو می‏گویم” دقیقا راز شما را نیز به همین صورت برای دیگران بازگو می‏نمایند.
 
– گفتن حقیقت مهم است؛ این مهم نیست که ما راست می‏گوییم و دیگران اشتباه می‏کنند.
 
– هیچ هدفی بدون طی کردن مسیر و راه آن دست یافتنی نیست.
 
– کسانی که سر خود را مانند کبک در برف فرو می‏برند در واقع لگد دیگران را به جان می‏خرند.
 
– آنچه که در ظاهر هر شخص می‏بینیم، به ندرت دقیقا همان چیزی است که آن شخص واقعا هست.
 
– جرات و شهامت این نیست که روبروی شیر بایستیم بلکه این است که بفهمیم چطور می‏توان از شر او جان سالم بدر برد.
 
– ما از همان اول پدر و مادر زاده نشده‏ایم، بلکه باید بیاموزیم که چطور می‏توان پدر و مادر بود.
 
– کلماتی که بر زبان جاری می‏گردند، قدرت خود را از ما گرفته‏اند – از خود هیچ قدرتی ندارند.
 
– افراد خردمند در سکوت به سر می‏برند تا بیش از هر چیز صدای تمنای خود را بشنوند.
 
– فرشته ها به زمین نمی‏آیند تا ببینند ما چه می‏کنیم بلکه می‏آیند تا به ما بگویند چه کار بهتر است انجام دهیم.
 
– هیچ چیز مانند ارتباط و وابستگی با دیگران، با تمام وجود، به درد انسان نمی‏خورد.
 
– در واقع ما هیچ چیز را کنترل نمی‏کنیم مگر رفتار و کردار و تصمیمات خودمان.
 
– هیچ کس نمی‏تواند ما را شاد کند جز خودمان. (اگر بخواهیم)
 
– این یک اشتباه بزرگ است اگر از تجربیات خود درس نگیریم.
 
– من هیچ چیز نمی‏دانم، به من بیاموزید؛ من هیچ چیز نمی‏شنوم، به من بگویید؛ من هیچ چیز نخواهم دید، به من نشان دهید – ما با هم پیروزیم.
 
– پشیمانی از آن دسته چیزهایی است که ما به اشتباه آن را انتخاب می‏کنیم.
 
– آنچه در قلب خود می‏پرورانیم، همان است که در زندگی ان دنیا در دستان خود داریم.
 
– تنها به این دلیل که بذری را که کاشته ایم نمی‏بینیم، نمی توانیم بگوییم چیزی از اینجا بیرون نمی‏آید.
 
– جنسیت واقعی وجود ندارد. هر کسی قسمتی از روحیات جنس مخالف را در خود دارد.
 
– تجربیات شما، تجربیات شما هستند؛ شخصیت شما نیستند.
 
– فرض کردن‏ها از تنبلی ما در جستجوی حقیقت سرچشمه می‏گیرند.
 
– هیچ کس به طور کامل بی‏طرف نیست.
 
– خانواد ما تنها جایی نیست که ما در ان متولد شده‏ایم؛ گاهی یک دست باز و رویی گشاده نیز ما را متولد می‏کند.
 
– شما همیشه راه درست را نمی‏پیمایید.
 
– فروتنی و تواضع، در واقع توانایی پذیرفتن خطاست.
 
– توانایی یک مرد آن چیزی نیست که در جیبش دارد، بلکه آن است که بر دوشش دارد.
 
– اگر شما یک قدم مثبت بردارید، کائنات قدم به سمت شما می‏آیند.
 
– اگر می‏خواهید بدیها سرتان نیاید، نخواهید سر دیگران آید.
 
– اگر می‏خواهید با حقیقت سر و کار نداشته باشید، همیشه در خیالات خود گم هستید.
 
– فخرفروشی لباسی است که فقط تن احمقان می‏شود.
 
– کسی که از همه بیشتر می‏داند، معمولا همان کسی است که کمتر حرف می‏زند.
 
– هر کسی سزاوار ارزشمند شدن و معشوق دیگران بودن است.
 
– هیچ کس جواب نهایی را به شما نخواهد داد، مگر خودتان.
 
– شما تنها با ابزاری که دارید می‏توانید عمل کنید، پس به دنبال ابزار جدید وقت خود را تلف نکنید.
 
– اگر خطاهای خود را خطا در نظر نگیریم، آنگاه با هر خطا راهی اشتباه را کشف کرده‏ایم.
 
– این انسانها هستند که به زندگی معنا می‏دهند و نه اشیاء.
 
– همیشه سوالاتی هستند که جوابشان ناپیداست و بزودی جوابشان پیدا خواهد شد.
 
– در حال حاضر نه آینده وجود دارد و نه گذشته، زندگی جاریست.
 
– اگر بخواهید، اسکلت همیشه در کنج کمد منتظر شماست تا شما را بخورد.
 
– وقتی صحبت می‏کنیم، صدای هیچ کس را نمی‏شنویم.
 
– والدین نباید کوچکترها را در برابر تصمیمات زندگی مسئول بدانند.
 
– اینکه پدران ما چه کاره بوده‏اند مهم نیست، مهم این است که ما چه خواهیم کرد و چه خواهیم شد.
 
– اگر فکر می‏کنید که باید همین الآن بگویید، پس بگویید و اگر می دانید که باید کاری را الآن انجام دهید، پس انجام دهید.
 
– هر تغییری نیاز به حرکت دارد.
 
– کمک دیگران به معنای انجام تمام و کمال کار ما نیست.
 
– اینطور نیست که هر کسی شما را دوست بدارد ولی شما می‏توانید هر کسی را دوست داشته باشید.
 
– اگر کاری را همیشه برای کسی انجام دادید، او هرگز آن کار را یاد نخواهد گرفت.
 
– هیچ چیز بیشتر از خنده مسری و واگیردار نیست.
 
– بهترین هدیه‏ای که می‏توان به دیگران داد، وقت و صبر خودمان است.
 
- زیبایی محض با چشم قابل مشاهده نیست، بلکه با فکر و دل دیده می‏شود.
 
– هر کسی بذر کمال را در وجودش دارا می‏باشد، اما کمتر کسی می‏تواند آنرا پرورش دهد.
 
– تنها راه پایان دادن به مشاجره‏ها، پیدا کردن یک راه حل است.
 
– هر عملی که انجام می‏دهیم و هر حرفی که میگوییم به ما باز می‏گردد اما نه به گونه‏ای که انتظارش را داشتیم.
 
– اگر یک پله از نردبان شکست، با کمی زحمت پا را باید بالاتر گذاشت.
 
– هرگز کلمات ناگفته را در اتاق دربسته محبوس نکنید.
 
– هرکس بیش از آنچه خود را می‏شناسد است.
 
– از هر چه بترسیم اسیرش می‏شویم.
 
– نیازمندترین انسانها حریص‏ترین آنهاست.
 
– آنچنان خیال کنید که گویا تا ابد زنده‏اید و انچنان عمل کنید که گویا امروز می‏میرید.
 
– بخندید همچنانکه نفس می‏کشید و دوست داشته باشید همچنانکه زندگی می‏کنید.
 
– هیچ کس نمی‏تواند بازگردد و شروعی جدید را رقم بزند اما هر کسی می‏تواند شروع کند و پایانی خوش را بسازد.
 
– مهمترین چیزها در زندگی چیزی نیستند که قابل لمس باشند.
 
– زیباترین عکسها در اتاقهای تاریک ظاهر می‏شوند؛ پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی بدان که طبیعت می‏خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.
 
– برف سنگینی بارید؛ درختی شکست، درختی زیباتر شد.
 
– زندگی مانند بازی حکم است، مهم نیست که دست خوبی نداشته باشیم، مهم این است که یار خوبی داشته باشیم.
 
– از کوتهی ماست که دیوار بلند است.
 
– از شیش جلو به زندگی نگاه کنید نه از آین رو به عقب.
 
– به خاطر ترساندن موش خانه‏ات را آتش نزن.
 
– هنر زندگی کردن، هنر نقاشی کردن بدون پاک کردن است.
 
– بهترین لذت زندگی انجام دادن عملی است که دیگران می‏گویند نمی‏توانیم.
 
– هر روز از زندگی معجزه است. من روزم را هدر نمی‏دهم. من قدر معجزات را می‏دانم.
 
– آرام بنشین. تقلا نکن. بهار می‏آید و سبزه‏ها رشد می‏کنند.
 
– اینکه چه می‏اندیشیم، چه می‏دانیم و به چه اعتقاد داریم مهم نیست. مهم این است که چه می‏کنیم.
 
– از زندگی هر انچه لیاقتش را داریم به ما می‏رسد نه آنچه آرزویش را داریم.
 
– از آنجا که زندگی آین وجود ماست، فقط با تغییر ما تغییر می‏کند.
 
– ساعتی که خراب است، در هر روز دوبار زمان را درست نشان می‏دهد.
 
– هرگاه در زندگی خانه‏ای از یخ ساختی، بر آب شدنش گریه نکن.
 
– آرزوهایت را یک جا یادداشت کن و یکی یکی از خدا و کائنات بخواه. خدا و کائنات یادشان نمی‏رود اما تو یادت خواهد رفت آنچه را که امروز داری، آرزوی دیروزت بوده است.
 
– برگ در انتهای زوال می‏افتد و میوه در انتهای کمال. بنگر که چون برگی زردی یا سیبی سرخ؟
 
– اگرنتوانستی کسی را ببخشی از بزرگی گناه او نیست، از کوچکی دل توست.
 
– به کسی که در جستجوی حقیقت است ایمان آور و به کسی که حق را یافته است شک کن.
 
– ما آمده‏ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه به هر قیمتی زندگی کنیم.
 
– هر کس چرای زندگی را یافت با هر چگونه‏ای خواهد ساخت.
 
– سخن نیک را از گویند آن بگیرید هر چند خود بدان عمل نکند.
 
– ناتوانترین مردم کسی است که نتواند دوستی پیدا کند و ناتوانتر از او کسی است که دوستان خود را از دست بدهد.
 
– چون عقل کامل گردد، سخن گفتن کمتر شود.
 
– صبحگاهان به جستجوی روزی درآیید که برکت و موفقیت در صبح زود نهفته است.
 
– به بار نشستن هر کار نیازمند روز صبر است.
 
– راز موفقیت در این است که با طبیعت و کائنات هماهنگ باشیم و در مسیر موجهای زندگی لذت ببریم.
 
– موفقیت یک مسیر است و نه هدف.
 
– موفقیت بیشترین و بهترین استفاده از آن چیزی است که هم اکنون داریم.
 
– شکست موفقیت است، اگر از آن درس بگیریم.
 
– موفقیت این نیست که هرگز اشتباه نکنیم بلکه این است که یک اشتباه را دوبار مرتکب نشویم.
 
– موفقیت دستیابی به آن چیزی است که می‏خواهیم و شادمانی خواستن آن چیزی است که بدست می‏آوریم.
 
– موفقیت توانایی پرش از شکستی بر شکستی دیگر است بدون اینکه خسته شویم.
 
– من می‏دانم که تمام هستی برای من خلق شده. پس نگران نیستم و تمام هستی را یار و یاور خود می‏بینم.
 
– بازی زندگی بازی بومرنگهاست. مراقب بومرنگ خود باشیم که به کدام طرف پرتاب می‏شود.
 

– تفکر مثبت اساس هر موفقیت است.

دوشنبه 2/3/1390 - 17:40
شعر و قطعات ادبی

 

باغبان هستی:

مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند. گاهِ اندرزم، حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد. گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر و سخت کوش که حرف به حرف دانایی را در گوشم زمزمه می کند.

گاهِ تردیدم، رهنمایی راه آشنا که راه از بیراهه نشانم دهد. مادر تو شگفتی خلقتی، تو لبریز از عظمتی؛ تو را سپاس می گویم و می ستایمت.

دوشنبه 2/3/1390 - 17:25
موفقیت و مدیریت
درعصر حاضر بشر امروزی برای برقراری رابطه و ایجاد شبکه ای مستحکم که زیربنای یک جامعه را تشکیل می دهد ، نیازمند فرصتی است که بتواند مهارتهایش را به نمایش گذارد . اما اگر چنین بستری برای وی مهیا نشود و به هرطریقی نتواند به آرمانهایش برسد سرخورده و افسرده می شود و جامعه از استعدادش بی بهره می ماند .
بنابراین باید از همان آغازین مراحل رشد و شکوفایی این استعداد در جایگاهی مناسب شناخته شود و رشد یابد تا بتواند در مرحله ای به بار نشیند و دیگران را از وجودش بهره مند کند . جهان امروز عصر تخصص هاست که فراتر از عرصه های پیش از خود با بهره از تکنولوژی و فن آوری در تمامی علوم پیشتاز است و اقتصاد آن مملو از متخصصینی است که برای رسیدن به ایده آل های خویش تلاش می کنند .

شناخت
برای اینکه بدانید می خواهید چه شغلی را برگزینید، باید پیش از هرکاری تواناییها و استعدادهای خودتان را بشناسید و به معیار و الگویی مطمئن برسید. بی‌شک شما نیز مانند هر انسان دیگری دارای استعدادهای خاصی هستید اما جمع بندی این استعدادها و شناخت الگویی واحد و پرداختن به آن از الزاماتی است که در این مقاله به آن می پردازیم .

نقش تحصیلات در پیشبرد برنامه شغلی
امروزه تحصیلات در میان مشاغل گوناگون از جایگاه ممتازی برخوردار است چنانکه با نگاهی اجمالی خواهید دید که اغلب مشاغل حساس و پست های کلیدی کشور در دست مردان دانشمند و متبحری است که سالهای زیادی در این عرصه فعالیت کرده و گامهای بزرگی نیز برداشته اند . بنایراین نخستین عامل موفقیت شغلی را می توان تحصیلات دانست . اما اگر واقعا قصد دارید تا در رشته ای خاص به کمال برسید باید این استعداد را جهت دهید و متناسب با رشته دانشگاهی شغلی ایده آل را بیابید . در بخش تحصیلات بازهم دو راهکار وجود دارد . همانطور که می دانید بخش عظیمی از نیروی کار اغلب کشورها فارغ التحصیلان رشته های فنی هستند که در صورت آمادگی بالا و آزمونهای مختلف به دیگر کشورها نیز فرستاده می شوند . اما اگر بخواهیم بطور خاص و آکادمیک این مبحث را مورد بررسی قرار دهیم همراه با کسب درجات عالی علمی ، بحث تدریس و تحقیق دانشگاهی و ارائه مقالات دانشگاهی پیش خواهد آمد . بنابراین برحسب علاقه خودتان می توانید در دو بخش فنی و علمی ادامه تحصیل دهید و همزمان به کار نیز بپردازید .

سرمایه و کارآفرینی
دسته دیگر افرادی هستند که به دلیل وضعیت مالی مناسب یا تلفیق تجربه ، مهارت ، دانش و سرمایه نه تنها استعدادشان را درعرصه صنعت شکوفا کرده اند ، بلکه با استخدام نیروی کار چندین نفر را نیز در تیم تجاری صنعتی خویش به کار گماشته اند . چنین افرادی با توجه به امکانات و پرداخت مناسب به فرآیند اشتغال همواره در این عرصه موفق می شوند ، زیرا علیرغم دیگر مشاغل تجاری که تنها با بازتابهای بازارهای تجاری و روند عرضه و تقاضا سروکار دارند ، کارآفرینان خود افرادی خلاق و تولید کننده هستند که علیرغم کارگاههای کوچک بخش عظیمی از قطب های اقتصادی کشور را در دست می گیرند و بخشهای خصوصی را درکنار نهادهای دولتی تقویت می کنند . بنابراین برای موفقیت راههای زیادی وجود دارد اما تنها باید راه خود را بازشناسید و در مسیری گام بردارید که از آینده آن مطمئن هستید . تنها داشتن سرمایه کلید موفقیت در این عرصه نیست ممکن است با وجود سرمایه لازم اقدام به راه اندازی محلی تجاری نمایید ، اما بدون یک برنامه ریزی و الگوی تجاری موفق نخواهید شد . بنابراین مهارت و تحصیلات کلیدهای موفقیت شما دراین عرصه هستند .

تبلور مهارت‌ها
برای شکوفایی استعدادها و یافتن راهی برای نشان دادن آنها باید آموخته های خویش را به مرحله اجرا بگذارید . آزمون و خطا راهی مطمئن برای یافتن کلید موفقیت و جستجویی مداوم در جهت رشد و شناخت است . از کارهای نیمه وقت ، دوره های آموزشی و حتی بازی های دوران مدرسه می توان به نحوی شایسته در جهت شناخت تواناییهای خود استفاده کنید . اما هرکدام از شما تنها می توانید در یک رشته خاص به مهارت کافی دست یابید . بنابراین بهترین استفاده را از زمان ببرید . مطمئن باشید که کلید موفقیت را پیدا خواهید کرد .

طرح کسب و کار
به یاد داشته باشید ، همانند یک معمار یا یک راننده که با همراه داشتن نقشه راهنما مسیرش را می شناسد و در خطی مستقیم حرکت می کند ، شما نیز باید برای انتخاب شغل ، اجرای طرح های تجاری و همچنین راه اندازی شرکتهای تجاری ، طرح داشته باشید و بتوانید طبق الگوهای از پیش تعیین شده در زمان مشخص مسیری مستقیم و بدون دست انداز را طی کنید . پس از آن باید مبنایی بر روند توسعه تجاری خویش تعیین کنید که همواره بتوانید در مسیر باشید و از آن جدا نشوید . ارزیابی فعالیتها و طرحها راهی برای پیشگیری از هرگونه ضررو زیان است به بیان دیگر طرح تجاری و الگوی شغلی معرف اندیشه ، خلاقیت ، استعداد و مهارتی است که با اجرای آن از حالت تئوری و سکون ، با گامی پیش تر به اجرا درمی آید و تحقق می یابد .

فرآیند اجرای مشاغل
نخستین مرحله مفهوم و تعریف شما از شغل ایده آل است و آن هنگامی است که بطور مستقل یا در جایگاه یک طرح ، اثر ومحصول خود را ارائه می دهید . دومین مرحله تحلیل و ارزیابی طرح است که بوسیله کارشناس مربوطه انجام می شود . در این مرحله میزان هزینه ها ، افراد لازم برای اجرای طرح و میزان موفقیت محاسبه می شود . در آخرین مرحله نیز در صورت موافقت کارشناسان میزان تولید ، کیفیت ، وضعیت بازارتجاری و درصد فروش مورد بحث و بررسی قرار می گیرد . پس از آن خلاصه اجرای طرح ، توصیف طرح تجاری ، فرآیند فروش ، تحلیل بازار تجاری و درنهایت نحوه عرضه و تقاضا برروی نموداری مشخص می شود که نشان دهنده مراحل این طرح از آغاز تا پایان است .

مقتضیات شغلی
برای آغاز و اجرای هرطرح یا شغلی باید پیش از آن به مرحله ای برسیم که بتوانیم خواسته ها و اهداف را دقیقا هدایت کنیم . در همین رابطه و به منظور ایجاد انگیزه و افزایش بهره وری میان کارمندان باید از اصولی پیروی کنیم که دراین قسمت به معرفی چند نمونه از آنها می پردازیم . این موارد معمولا در فضای کاری اداره ها و برخی از کارخانه ها اعمال می شوند .

چرخش کاری :
به منظور رفع حالت خستگی و ایجاد تغییر و تحول در روند فرایند کاری و ایجاد انگیزه میان کارمندان از این طرح استفاده می شود . که نه تنها موجب تقسیم مهارتها می شود ، بلکه کارمندان را از وظایف و تجربیات یکدیگر بهره مند می کند . بدین طرق می توانند با روند کاری و مهارتهای همکاران خود آشنا شوند .

توسعه شغل :
فرآیند توسعه شغل برای افزایش تعدادعملیاتی است که هرفرد باید اجرا کند تا بدین طریق رضایت شغلی حاصل شود . معمولا پس از یک دوره کوتاه مدت که بهره وری افزایش می یابد مدیران ، کارفرمایان و کارآفرینان روند تجاری خویش را افزایش می دهند تا به ایده آلهای خویش دست یابند .

زمان کاری شناور :
منظور از زمان کاری شناور ، برنامه ساعتهای انعطاف پذیری است که به کارمندان اجازه داده می شود تا کارهای خود را طی یک هفته کاری با برنامه ای که خودشان تنظیم کرده اند تکمیل کنند . چنین برنامه ای می‌تواند به مدیریت کمک کند تا در شرایط رقابت با سازمانهای دیگر بتوانند افراد واجد شرایط را جذب کنند .
این روش به کارمندان کمک می کند تا تواناییهایشان را در فضایی مناسب تر و با آرامش بیشتر ارائه دهند .

دور کاری
پدیده ای که به تازگی میان کارمندان شرکتهای مختلف اجرا شده است و در آن برخی افراد متناسب با شغلشان محیطی غیراز محل اداره ، شرکت و یا سازمانهای دیگر را در جایگاه محیط کار خود می دانند و در آن به فعالیت می پردازد . این ترفند مزایا و معایبی نیز دارد. که با توجه به نحوه اجرای برنامه کاری در افراد مختلف متفاوت است .


ترجمه: سید رسول میرزایی موسوی
دوشنبه 2/3/1390 - 15:51
شعر و قطعات ادبی

 به گل های یاس که نگاه می‌کنیم انگاری دارن فکر می کنن

 

یه تفکر سپید

 

یه سکوت پربار دارن

 

خیلی نازک هستن

 

ظریف و کوچیک اما وقتی می‌خوای از شاخه جداشون کنی عطرشون رو از هیچکس دریغ ندارن

 

حتی توی خونه‌های قدیمی و کاهگلی هم باز میشن

 

خیلی بی ادعا و کم توقع و در عین حال خیلی بزرگ و زیبا هستن

 درست مثل تو

از تو و به یاد تو می‌نویسم

 

امشب از تو می‌نویسم

 

از تو و قلب رئوفت

 

از قشنگی محبت

 

از دو چشمون کبودت

 

از تو که تو این غریبی آشنای مهربونی

 

وای که چشمات پر حرفه با زبون بی زبونی

 

امشب از ستاره گفتم پر نور شد شب تارم

 

حیفم اومد که با یادت گلی تو باغچه نکارم

 

تو خودت یه پارچه مهری توی آسمون برفیم

 

قربونیت بشه الهی دل تنهای دو حرفیم

 

امشب از تو می‌نویسم گل یاس مهربونم

 

که اگه یه روز نباشی مثل یه برگ خزونم

 

از تو که نور امیدی توی این شبای تاریک

 

منو تا خدا کشوندی توی این جاده‌ی باریک

 

امشب از تو مینویسم ای مسافر غریبه

 که خدا تو قلب خستم مهری از تو آفریده

دوشنبه 2/3/1390 - 15:49
سخنان ماندگار

 

در روزگاران قدیم انسانها بسیار به هم ظلم کردند و سیاهی و تباهی به نهایت خود رسید .

تا اینکه کتیبه ای از سوی پروردگارشان بر آنان نازل شد !


 

ده فرمان :

 

1-   هیچ انسانی ، انسان دیگر را نکُشد .

 

2-   هیچ انسانی ، به انسان دیگر تجاوز نکند .

 

3-   هیچ انسانی ، به انسان دیگر دروغ نگوید .

 

4-   هیچ انسانی ، به انسان دیگر تهمت نزند .

 

5-   هیچ انسانی ، از انسان دیگر غیبت نکند .

 

6-   هیچ انسانی ، مال انسان دیگر را نخورد .

 

7-   هیچ انسانی ، به انسان دیگر زور نگوید .

 

8-   هیچ انسانی ، بر انسان دیگر برتری نجوید .

 

9-   هیچ انسانی ، در کار انسان دیگر تجسس نکند .

 10-   هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد !

 


 

پس از آن سالیان سختی بر شیطان و همدستانش گذشت ،

تا اینکه روزی شیطان ، چاره ای اندیشید .

  او گفت : ای دوستان ، کلمه ای یافته ام که بسیار از او بیزارم

اما به زودی با افزودن تنها همین یک کلمه به ده فرمان ، همه چیز را به سود خودمان ، تغییر خواهم داد و ده فرمان چنین شد :

       

1-   هیچ انسانی ، انسان  مؤمن دیگر را نکُشد .

 

2-   هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تجاوز نکند .

 

3-   هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر دروغ نگوید .

 

4-   هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تهمت نزند .

 

5-   هیچ انسانی ، از انسان مؤمن دیگر غیبت نکند .

 

6-   هیچ انسانی ، مال انسان مؤمن دیگر را نخورد .

 

7-   هیچ انسانی ، به انسان مؤمن  دیگر زور نگوید .

 

8-   هیچ انسانی ، بر انسان مؤمن دیگر برتری نجوید .

 

9-   هیچ انسانی ، در کار انسان مؤمن دیگر تجسس نکند .

 

10-   هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد ! مگر اینکه بسیار مؤمن باشد !

 
 
و اینک ای دوستان به سوی انسانها بروید و به وسوسه بپردازید

و کاری کنید که هیچ کس ، هیچ کس را مؤمن نپندارد ، جز آنان که از دنیا رفته اند .

دوشنبه 2/3/1390 - 15:47
داستان و حکایت
پیری برای جمعی سخن میراند...
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،
پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردندر مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.
دوشنبه 2/3/1390 - 15:23
داستان و حکایت
روزی تصمیم گرفتم كه دیگر همه چیز را رها كنم. شغلم را دوستانم را، مذهبم را زندگی ام را !
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت كنم. به خدا گفتم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
و جواب او مرا شگفت زده كرد.
او گفت :آیادرخت سرخس و بامبو را می بینی؟
پاسخ دادم :بلی.
فرمود : هنگامی كه درخت بامبو و سرخس راآفریدم، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم. به آنها نور و غذای كافی دادم. دیر زمانی نپایید كه سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمین را فرا گرفت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نكردم. در دومین سال سرخسها بیشتر رشد كردند و زیبایی خیره كننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود . من بامبوها را رها نكردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نكردند. اما من باز از آنها قطع امید نكردم. در سال پنجم جوانه كوچكی از بامبو نمایان شد. در مقایسه با سرخس كوچك و كوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت رسید. 5 سال طول كشیده بود تا ریشه های بامبو به اندازه كافی قوی شوند. ریشه هایی كه بامبو را قوی می ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می كردن د.
خداوند در ادامه فرمود: آیا می دانی در تمامی این سالها كه تو درگیر مبارزه با سختیها و مشكلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحكم می ساختی . من در تمامی این مدت تو را رها نكردم همانگونه كه بامبو ها را رها نكردم .
هرگز خودت را با دیگران مقایسه نكن و بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل كمك می كنن د. زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می كنی و قد می كشی!
از او پرسیدم : من چقدر قد می كشم.
در پاسخ از من پرسید : بامبو چقدر رشد می كند؟
جواب دادم : هر چقدر كه بتواند .
گفت : تو نیز باید رشد كنی و قد بكشی ، هر اندازه كه بتوانی .
دوشنبه 2/3/1390 - 15:21
ریزه کاری های خانه داری

در فصل گرم سال کولرها نقش مهمی در کاهش دمای داخلی ساختمانها دارند و امسال با توجه به گرانی بی سابقه برق و اخطار وزارت نیرو که جز مناطق جنوبی ایران برق مصرفی کولرهای گازی در سایر نقاط کشور گران بار خواهد آمد، بحث کولرهای سنتی یا همان کولر آبی داغ تر از سالهای قبل است.



یکی از آزاردهنده ترین چیزها در مورد این نوع کولرها معضل بوی بد کولر است. بویی شبیه آب مانده و لجن زده. در مورد کولرهای دارای پوشال و یا سلولزی هم این موضوع صدق میکند. اما رفع این اشکال خیلی ساده است. برای اینکه از دست این مشکل راحت شوید کافی است یکبار این موارد را انجام دهید.

 


1-این موضوع به نو و کهنه بودن پوشال ربطی ندارد اما اگر پوشال کولر پوسیده است آن را عوض کنید.

 


2-داخل سینی آب کولر یک استکان بزرگ وایتکس و یا شیشه شوی بریزید و پنجره های آن را در جای خود قرار دهید. حال بدون آنکه فن کولر را روشن کنید فقط پمپ آب را بزنید تا آب به جریان بیافتد و کاملا” آغشته سازی صورت گیرد. 30 دقیقه تا یک ساعت صبر کنید.

 


3-حال کاملا” آب سینی کولر را تخلیه نمایید و آن را بشویید و دوباره پر کنید.

 


4-داخل سینی کولر در حد نصف استکان وایتکس و یا مایع شیشه شوی بریزید.

 


5-هر 10 روز تا دو هفته یکبار در صورت نیاز آب سینی را تعویض و در حد نصف استکان شوینده به آن اضافه کنید.

  

خوب دیگر مشکلی با این بوی بد شما را آزار نخواهد داد.


اما نکات مهم :


1-از شوینده های کف کننده مانند تاید و مایع ظرفشویی استفاده نکنید که کف همه جا را بر میدارد. فقط وایتکس، شیشه شوی و یا مایعهای تمیزکننده سطوح



2-در افزودن این مایعات به آب داخل کولر زیاده روی نکنید.



3-از جوهر نمک و شوینده های قوی به هیچ وجه بهره نگیرید چون فلز بدنه کولر را نابود میکنند.


با انجام این کار بدون انکه کولر شما صدمه ببیند هم از بوی نامطبوع راحت می شوید و هم نیازی به استفاده مکرر از جرم گیر کولر نخواهید داشت.

يکشنبه 1/3/1390 - 15:59
بهداشت روانی

همه ما در طول زندگی خود چه بصورت آگاهانه و چه ناآگاهانه در تلاش برای تغییر خود و زندگی پیرامون خود هستیم. اما گاهی همه تلاش های ما برای این تغییرات به نتیجه مطلوب نمی رسند و ما از خود می پرسیم که کجای مسیر تغییر را اشتباه رفته ایم؟

نکته بسیار مهمی وجود دارد که بزرگان همیشه برای ما مطرح می کنند و آن این است که
” کشف صحیح صورت مسئله خود نیمی از راه حل است” و برای درک و کشف بهتر مسائل اولین ابزاری که برای ذهن بشر در دسترس است پرسیدن سوال است.همیشه خوب سوال پرسیدن یک هنر است ، بخصوص وقتی ما از خودمان سوال می پرسیم و پاسخ را بایستی بخشی از درون ما، حال چه ذهن باشد چه قلب ما پاسخ دهد.همانطور که داده های ورودی غلط منجر به نتیجه نا مطلوب خواهد شد، پرسیدن سوال های خوب و مهم و تاثیرگذار از خود می تواند کلیدی باشد برای یافتن پاسخ های درست و کسب موفقیت های مورد نظر.

در زیر
۴۹ سوال مهمی که همه ما برای گشوده شدن بخشی از ذهن و روح خود و کشف افکار و احساسات درونی خود بدان نیاز داریم گردآوری شده و در اختیار شما قرار می گیرد. لازم نیست همه این سوالات را به یکباره بخوانید و یا پاسخ دهید، توصیه می شود برخی از آنها را در جلوی چشم خود مدت ها قراردهید تا جواب مناسب را بیابید.
 

 این سوال ها جواب درست یا غلط ندارند.گاهی اوقات مطرح کردن یک سوال درست خود پاسخی است به سوال. ۱-اگر کسی نداند شما چند سال دارید، دوست دارید چند ساله باشید؟
 
۲-کدام بدتر است، شکست خوردن یا هرگز تلاش نکردن؟
 
۳-اگر زندگی کوتاه است، چرا ما کارهایی را انجام می دهیم که دوست نداریم و کارهایی را که دوست داریم انجام نمی دهیم؟
 
۴-آیا آنچه شما اعلام می کنید که انجام شده و گفته شده است، بیش از آن چیزی است که انجام داده اید؟
 
۵-آن چه چیزی است که شما برای تغییر جهان دوست دارید آن را انجام بدهید؟
 
۶-اگر شادی واحد پول ملی کشور بود، شما چه کاری را انتخاب می کردید تا ثروتمند شوید؟
 
۷-آیا شما همیشه کاری را که به آن معتقد هستید انجام می دهید، یا اینکه برای کارهایی که انجام می دهید دلیلی می آورید؟
 
۸-اگر طول عمر متوسط انسان ها ۴۰ سال بود،چه تفاوتی در زندگی خود ایجاد می کردید؟
 
۹-جریان زندگی شما تا چه اندازه در کنترل شماست؟
 
۱۰- آیا شما بیشتر نگران انجام درست کارها هستید ، و یا انجام کارهای درست؟
 
۱۱-شما وعده نهاری با ۳ دوستی که برای شما احترام برانگیز و قابل تحسین هستند دارید.درجریان نهار آنها از یکی از دوستان صمیمی شما شروع به انتقاد می کنند بدون اینکه بدانند او دوست شماست. انتقاد هایی ناخوش آیند و غیر قابل قبول. در این لحظه چه می کنید؟
 
۱۲-اگر این امکان فراهم بود که برای یک کودک در حال تولد از شما برای یک قسمت از وجودش مشاوره گرفته و بر اساس نظر شما باشد، آن قسمت کدام بخش بود؟
 
۱۳- آیا شما برای نجات یک نفر حاضر به قانون شکنی هستید؟
 
۱۴-آیا شما تاکنون جنون و دیوانگیی را دیده اید که بعد از آن شاهد خلاقیتی بوده باشید؟
 
۱۵- شما چه چیزی می دانید که بواسطه آن خود را از دیگر مردم متفاوت بدانید؟
 
۱۶-چه چیزهایی است که شما را خوشحال می کند ، اما ممکن است دیگران از آن خوشحال نشوند؟
 
۱۷- چه چیزی هست که شما دوست داشته اید انجام دهید ولی تا کنون انجام نداده اید؟ چه چیزی شما را عقب نگه داشته؟
 
۱۸- آیا شما بروی نقطه ایی نگه داشته شده اید که برای رفتن و عبور کردن از آن نیاز به اجازه گرفتن دارید؟
 
۱۹- اگر شما مجبور بودید به کشور و منطقه دیگری به جز کشوری که در آن اکنون زندگی می کنید بروید، چه کشوری را انتخاب می کردید و چرا؟
 
۲۰-آیا شما دکمه آسانسور را بیش از یکبار فشار می دهید؟ آیا به نظر شما سرعت حرکت آسانسور را زیاد می کند؟
 
۲۱- آیا شما ترجیح می دهید یک نابغه نگران باشید یا یک ساده لوح شاد؟
 
۲۲- چرا شما، شمایید؟
 
۲۳- آیا تا کنون نوعی از دوستی بوده است که شما بخواهید دوستی از آن نوع داشته باشید؟
 
۲۴- کدام بدتر است، وقتی یک دوست خوب از شما دور شده و به دور دست میرود ، یا از دست دادن ارتباط با یک دوست خوب که در نزدیکی شما زندگی می کند؟
 
۲۵-چه چیزهایی هستند که شما بخاطر آنها سپاسگزاری می کنید؟
 
۲۶-کدام را انتخاب می کنید؟  دوست دارید همه خاطرات قدیمی خود را فراموش کنید ، ویا اینکه هرگز نتوانید خاطره جدیدی ایجاد کنید؟
 
۲۷- آیا ممکن است شما یکبار حقیقتی را فهمیده باشید بودن اینکه چالشی را گذرانده باشید؟
 
۲۸-آیا بزرگترین ترس های شما به حقیقت می پیوندد؟
 
۲۹-بیاد بیاورید ۵ سال پیش را که از موضوعی ناراحت بودید، آیا آن موضوع هنوز مسئله شماست؟
 
۳۰-شادترین خاطره دوران کودکی شما چیست؟ چه چیزی آن را خاص و فراموش نشدنی می سازد؟
 
۳۱-در چه زمانی از گذشته های نزدیک شما احساس شور و هیجان و سرزنده بودن داشته اید؟
 
۳۲-اگه حالا نه، پس کی؟
 
۳۳-اگر آنچه را می خواهید هنوز حاصل نشده است، پس چه چیزی برای از دست دادن دارید؟
 
۳۴-آیا تا به حال به کسی برخورد کرده اید ، که بودن گفتن هیچ حرفی از کنار شما رد شده باشد و شما احساس کرده باشید این بهترین مکالمه ای بوده که تاکنون داشته اید؟
 
۳۵-چرا ادیان که عشق و صمیمیت را ترویج می کنند، عامل بسیاری از جنگ ها شده اند؟
 
۳۶-آیا ممکن هست بدانید چه چیز خوب است و چه چیز بد، بدون اینکه شک کنید؟
 
۳۷-اگر شما امروز برنده یک میلیون دلار بودید، کدامیک از وظایف و کارهای خودتان را ترک می کردید؟
 
۳۸-آیا شما سعی می کنید کار کمتری انجام بدهید، یا بیشتر کارهایی که دوست دارید را انجام بدهید؟
 
۳۹-چه احساسی داشتید اگر می توانستید این روز و امروزتان را صد روز قبل زندگی می کردید؟
 
۴۰-آخرین باری که قدم زنان در تاریکی  فقط با درخشش یک ایده که واقعا به آن اعتقاد داشته اید قدم زده اید کی بوده؟
 
۴۱-اگر هر کسی که قرار بود فردا بمیرد را شما یک روز قبل متوجه می شدید، امروز برای بازدید چه کسی میرفتید؟
 
۴۲- آیا حاضر هستید ۱۰ سال از عمر شما کاهش پیدا کند ولی به جایش آدم بسیار جذاب و معروفی بشوید؟
 
۴۳-چه تفاوتی بین زنده بودن و زندگی واقعی وجود دارد؟
 
۴۴-کی وقت پایان دادن به محاسبه خطرات و منافع است و شروع حرکت رو به جلو با تکیه بر آنچه که میدانید درست است؟
 
۴۵-اگر ما از اشتباهات خودمان چیز یاد می گیریم، چرا همیشه از اشتباه کردم واهمه داریم؟
 
۴۶-چه کار متفاوتی انجام می دادید اگر می دانستید که هیچ کسی شما را مورد قضاوت قرار نخواهد داد؟
 
۴۷-آخرین باری که شما متوجه نفس کشیدن خودتان شدید کی بوده؟
 
۴۸-چه چیزی را دوست دارید؟ آیا هیچ یک از اقدامات اخیر شما نشان دهنده این دوست داشتن بوده؟
 

۴۹-همه تصمیم گیری ها در حال حاضر گرفته خواهد شد. حال سوال این است: آیا شما برای خودتان تصمیم می گیرید ، و یا اجازه می دهید دیگران برای شما تصمیم بگیرند؟

يکشنبه 1/3/1390 - 15:55
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته