• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 3621روز قبل
حجاب و عفاف

عوامل بدحجابی در ایران (1)

در این مقاله سعی شده است ، عوامل بد حجابی در ایران ، مورد نقد و بررسی قرار گیرد و همچنین در رابطه با این عوامل ، به میزان نیاز و احتیاج ، توضیحاتی داده شود که خواننده ، متوجه اهمیت موضوع و مطلب شود . مطالب این مقاله ، از سه فصل تشکیل شده است که فصل اول ، در رابطه با عوامل فرهنگی ، فصل دوم مربوط به عوامل اقتصادی و فصل سوم در رابطه با عوامل اجتماعی بد حجابی بحث می کند .هر کدام از این فصول دارای بخش های مختلفی است ؛ به عبارت دیگر ، این فصول دارای زیر مجموعه هایی است که هر کدام ، به صورت مختصر و روان و با ذکر مستندات مخصوص به خود ، ارائه شده است .فصل اول از زیر مجموعه های تهاجم فرهنگی ، شبیخون فرهنگی ، دین زدگی و دین گریزی و رسانه تشکیل شده است . تهاجم فرهنگی ، شامل بی توجهی نسبت به فرهنگ خودی ، خود باختگی فرهنگی و مصرف گرایی است . عامل رسانه هم ، از زیر مجموعه های صدا و سیما ، سینما و فیلم های سینمایی ، ماهواره و اینترنت تشکیل شده است .فصل دوم در رابطه با عوامل اقتصادی می باشد که دارای زیر مجموعه های فقر ، ربا خواری و حرام خواری می باشد . فصل سوم نیز ، از جامعه ، خانواده ، بی توجهی مردم یا به عبارت دیگر ، عافیت طلبی آن ها ، مسؤولین بی کفایت ، ضد دین و لیبرال ، چشم و هم چشمی و ترک امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شده است . هر کدام از این موارد ، دارای توضیحات مخصوص به خود است که در این مقاله سعی شده است ، به صورت شیوا و مختصر و روان توضیح داده شود .
وجود انسان های متقی و دارای معرفت ، در هر جامعه ای امکان پذیر است و در جامعه ای مثل جامعه ی ایران که اکثر مردم ، مسلمان و شیعه هستند ، این افراد بیشتر یافت می شوند ؛ به عبارت دیگر می توان گفت : اکثر آن ها دغدغه ی دین دارند . در این میان ، افرادی در خانواده های مذهبی و غیر مذهبی وجود دارند که از حجاب اسلامی که یک نماد برای دین داری و مسلمان بودن است ، دست برداشته و به طرف بی بند و باری و هرزگی رفته اند .شاید برای بعضی از افراد ، این سؤال پیش آمده باشد : چرا ما که ادعای شیعه بودن داریم ، باید به چنین وضعیتی دچار شویم که جوانانمان از شرّ بی حجابی و بی بند و باری در امان نباشند و هر روز باید منتظر خبری بد و ناراحت کننده ، در مورد عفت و عزت فرزندان خودمان و دیگران باشیم ؟ به عبارت دیگر سؤال این باشد که چرا ما با این سابقه ی دینی و فرهنگی ، باید با این وضعیت بد حجابی دست و پنجه نرم کنیم ؟ و چرا باید دختران ما بی حجاب باشند ؟در این جا می تواند سوال این باشد که ، این سیر بد حجابی که در جامعه مشاهده می شود ، آیا برنامه ریزی شده است ؟ آیا یک عامل خاص ، مثل بی علاقه بودن مردم به دین ، عامل بد حجابی است یا این که می تواند عوامل متعددی داشته باشد ؟ آیا شرایط فرهنگی حاکم در کشور ، می تواند عامل بد حجابی باشد ؟ آیا وضعیت اقتصادی و سطح معیشت ، می تواند تأثیریدر حجاب داشته باشد ؟ آیا جو جامعه و مسائل اجتماعی ، در بد حجابی موثر است ؟ یا این که هیچ کدام از این مسائل ، ربطی به بد حجابی زنان و دختران ندارد ؟ بد حجابی و بی بند و باری عوامل متعددی دارد که هرکدام می تواند نا معلوم و نا شناخته باشد ؛ حال باید از خود سؤال کرد که چه دلائل دیگری می تواند در این مورد ، تأثیر داشته باشد ؟ باید از خود سؤال کرد مگر ما دررابطه با حجاب ، قانون نداریم ، پس چرا به این قوانین عمل نمی شود ؟ آیا این دلیل بی اهمیتی احکام اسلام در نظر مسؤولین نیست ؟ در اجرای قانون در مورد رانندگی به هر طریقی به قانون عمل می شود؛ چرا ؟ چون که جان افراد ، ارزش زیادی دارد ؛ ولی در مورد حجاب به کدام قانون عمل می شود ؟ آیا ارزش روح انسان کمتر از جسم اوست که این طور به آن بی اهمیت شده ایم ؟در کتاب های مختلف به مبحث حجاب پرداخته شده است . افراد بسیاری در رابطه ی با این موضوع حیاتی ، کتاب ها و جزوه هایی نگاشته اند که در آن میان ، می توان به کتاب مسأله حجاب شهید مطهری و ... اشاره کرد ؛ ولی در این کتب و تحقیقات ، بیشتر در مورد پیشینه و اثبات اصل آن بحث شده است . در مواردی هم به عوامل بد حجابی پرداخته شده است ؛ چنان که از مقالات و سایت های اینترنتی ، این موارد مشهود است ؛ اما مشکل آن مقالات و نوشته ها در این است که اصل و اساس و عوامل ، به صورت مجتمع ، طبقه بندی و مجموعه ای نوشته نشده است ؛ بلکه به صورت پراکنده ، مواردی ذکر شده و در رابطه با هر کدام ، توضیحاتی داده شده است .در این مقاله سعی شده است که عوامل بد حجابی در ایران به صورت منظم ، طبقه بندی و با عبارات واضح و رسا توضیح داده شود و حتی در مواردی هم به ذک بعضی از مصادیق پرداخته شده است که کلی گویی نشده باشد . هر روز به بهانه های واهی ، قانون حجاب و عمل به آن ، تضعیف می شود ولی فردای آن روز شعار حجاب اسلامی در جامعه سر داده می شود ولی کوچک ترین عمل و خدمتی از مسؤولی در این زمینه صورت نمی گیرد و فقط شعار است که در بین آن ها حکم فرماست . حال اگر خدمتی انجام شود ، مسؤولی دیگر آن را شتاب زده ، غیر عاقلانه و سطحی می داند و باز حجاب به فراموشی سپرده می شود تا این که شخص دیگری به فکر اجرای احکام اسلامی بیفتد و دوباره اسم حجاب مطرح شود . سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که کدام کار سطحی نیست ؟ خواهش ما این است که آن عملی که سطحی نیست را ، مسؤولین امر انجام دهند .وقتی صحبت از تک جنسیتی کردن دانشگاه ها می شود ، افراد دلسوز موافق اجرای آن هستند ولی افرادی هم یافت می شوند که مخالف اجرای آن هستند . آیا کشور اسلامی ما چیزی از آمریکا و انگلستان کم دارد که در آن کشورها ، دانشگاه های تک جنسیتی وجود دارد(1) ولی در کشور اسلامی ما این مورد یافت نمی شود ؟چرا در ادارات کشور کمونیستی چین ، آرایش زنان ممنوع اعلام می شود(2) ولی در ایران اسلامی ، مدیران، خانم های شاغل را امر به آرایش و تبرج می کنند(3)؟ مگرقرآن نفرموده است « وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی (4)» ، یعنی همچون جاهلیت نخستین در میان مردم ظاهر نشوید ؛ پس چرا به دنبال تبرج و بی بند و باری هستند ؟ما هر روز شاهد عقب نشینی در مقوله ی حجاب اسلامی هستیم ، روز اول چادرها کنار می رود ؛ روز دوم مانتوها تنگ می شود ؛ روز سوم مانتوها کوتاه و روز چهارم ، مانتوهای کوتاه تبدیل به پیراهن و شلوار می شود ؛ روز پنجم آستین ها و شلوارها کوتاه می شود ؛ روز ششم روسری ها کوچک و برداشته می شود و روز هفتم شلوار و لباس پاره مُد می شود و روز هشتم ... آیا این سیر منظم واین روش دقیق و حساب شده ، بی دلیل است ؟ آیا کسی ، مدیریت این کار را بر عهده ندارد ؟ اگر انسان ، شخص کودنی هم باشد ، می فهمد که این کارها برنامه ریزی شده است .شخصی اعلام می کند که : در حال حاضر مشکل جوانان ما ، مانتوی کوتاه و موهای دختران ما نیست(5) . از او می پرسیم که مشکل جوانان ما چیست ؟ مردم آندلس یا اسپانیا به چه روشی شکست خوردند و یا بی دین شدند(6)؟ مگر غیر ازبی حجابی و عیش و نوش و بی عفتی ، دلیل دیگری داشت ؟بی حجابی ، عامل بسیاری از مشکلات است ؛ حال در این مقاله سعی شده است که ، عوامل بد حجابی در ایران بررسی شود و به اختصار ، توضیح داده شود و این مقاله از سه فصل تشکیل شده است فصل اول عامل فرهنگی است که دارای زیر مجموعه های تهاجم فرهنگی ، شبیخون فرهنگی ، دین زدگی و دین گریزی و رسانه می باشد . فصل دوم در رابطه با عامل اقتصادی است که از فقر ، ربا خواری و حرام خواری تشکیل شده است . فصل سوم نیز در رابطه با عامل اجتماعی ، صحبت می کند که دارای موارد جامعه ، خانواده ، بی توجهی مردم ، مسؤولین بی کفایت ، چشم و هم چشمی و ترک امر به معروف و نهی از منکر می باشد و در آخر هم نتیجه ی بحث نوشته شده است . إن شاء الله مورد رضایت خداوند متعال و حضرت ابا صالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) واقع شود .

فصل اول : فرهنگی
یكی از مهمترین علل و عواملی كه باعث بدحجابی در كشور ایران شده است ، عامل فرهنگی است ،‌ چنانكه با تدبر و تفحص دقیق در جامعه به این مطلب پی می بریم . در تمام جوامع ، وقتی كه بخواهند یك ناهنجاری بوجود بیاورند ، اول قدمی كه برداشته می شود ، در باب مسأله ی فرهنگی است ؛ زیرا ، اگر جنگ نظامی و سخت باشد ، نمی توان فرهنگی را بر مردم یك كشور غالب كرد مگر اینكه واقعاً‌ در جنگ پیروز شوند و ساكن آن منطقه یا كشور شوند و باز هم با رویكرد فرهنگی و عوامل دیگر وارد عمل شوند و فرهنگ كشور را عوض كنند .پس وقتی به وسیله ی جنگ سخت و نظامی نتوانستند چیزی را بر مردم كشوری تحمیل كنند ، ناگزیر هستند كه با رویكرد دیگری به نام جنگ نرم یا همان عامل فرهنگی وارد عرصه ی عمل شوند و فرهنگی را تحمیل كنند . حال مسأله ی بدحجابی هم از جمله چیزهایی است كه ، با جنگ سخت نمی شود آن را عوض كرد و بدحجابی را بوجود آورد ،‌ پس به ناچار باید با همان عامل فرهنگی وارد عمل شوند و بی حجابی یا بدحجابی را به مردم كشور تحمیل كنند و مردم بی آنكه بدانند یا بفهمند در این عرصه می افتند و سرباز دشمن می شوند ، زیرا در ابتدا آنها با چیزهای جالب و مهیج این مسأله را بوجود می آورند ولی بعد تبدیل به فرهنگی غلط می شود و مردم بی آنكه متوجه باشند پیرو آن می شوند و وقتی بدحجاب می شوند جزء یكی از سربازان دشمن می شوند و خادم دشمن می شوند .
عوامل فرهنگی دارای زیر مجموعه هایی است به شرح ذیل :
1. تهاجم فرهنگی :
تهاجم فرهنگی دارای مراحل تحمیل ، تخریب و تسلیم فرهنگی است(7). مسأله ی تهاجم فرهنگی ، مسأله ای مهم است كه خود آن شامل مواردی می شود كه هر كدام از آنها می توانند تأثیر بسزائی در فرهنگ كشوری داشته باشد آن موارد ، به شرح زیر است :
الف) بی توجهی نسبت به فرهنگ خودی :
« هر یك از جوامع انسانی ، فرهنگ خاص خود را دارند ، كه طی سالیان متمادی ، در اثر خاطرات تلخ و شیرین ، در تاریخ سرزمین آنها شكل گرفته و به صورت فرهنگ آن سرزمین در آمده است كه از آن به فرهنگ خودی تعبیر می شود . تا زمانی كه فرهنگ خودی به حیات خود ادامه داده و قدرت هضم و دفع تازه های فرهنگ وارداتی را داشته باشد هیچگونه آسیبی نخواهد دید ولی اگر فرهنگ خودی، ‌پویایی و جذابیت خود را از دست داده و قدرت انطباق با مقتضیات زمان را نداشته باشد فرهنگ بیگانه به راحتی می تواند جایگاه خود را پیدا كند و فرهنگ خودی را به انحطاط و فراموشی سپارد .(8) » لذا برای اینكه بی توجهی نسبت به فرهنگ خودی پیش نیاید ، باید تدابیری در این باب اندیشید كه از آن جمله امر به معروف و نهی از منكر ، بالا بردن سطح معلومات و اطلاعات مسؤولین و .... است كه هر كدام در باب خود بحثی طولانی را می طلبد كه جهت اختصار از ذكر آنها خودداری می گردد .
ب) خود باختگی فرهنگی :
در توضیح این مورد باید گفت : در مباحث علوم یا صنعت ، به علت این که غرب دارای پیشرفت چشمگیری بوده است ، به ما می نمایاند كه این پیشرفت علت خاصی دارد و زمانی که تسلیم این صنعت شدیم به علت پیشرفت پی خواهیم برد . در این جا دو صورت می تواند عامل القای فرهنگ باشد اول اینكه آنها خودشان این را القاء كنند كه پیشرفتشان به خاطر فرهنگ آنهاست و دوم اینكه بعضی از افراد ، خودشان دچار اشتباه شوند و تصور كنند كه فرهنگ آنها عامل پیشرفت آنهاست ، ‌در حالی كه با اندكی تحقیق و تفحص در فرهنگ وگذشته ی آنان به كذب بودن این ادعا می توان دست پیدا كرد ؛ زیرا ، یا تاریخ کوتاه چند صد ساله دارند و یا اینكه تاریخی دارند مملو از خشونت و وحشیگری و ظلم و تجاوز ؛ و تنها چیزی كه وجود نداشته و ندارد ، فرهنگ صحیح است .در زمانی که خود باختگی به وجود آمد ، افراد جامعه ، مقلد صد درصد کارها و اعمال غلط آن ها می شوند.این خود باختگی بیشتر در جوامع در حال توسعه است كه صنعت خود را از كشورهای غربی می گیرند(9).
ج) مصرف گرایی:
جوامعی كه مصرف را ، به عنوان الگوی زندگی قرار می دهند و مردم این مسأله را می پذیرند و زیر بار این حرف زور می روند و قبول می کنند كه ، باید برای متمدن بودن اینطور باشند كه وسایل زندگی و لباس و ....... همه ، باید به روز باشد و از سطح جهانی نباید عقب بود ،‌ در این زمان ، مسأله ی القای فرهنگ پیش می آید ، چونكه برای مثال شخصی می خواهد كالایی را بخرد ، باید به سراغ بهترین جنس برود و چون كه كشورهای اسلامی از لحاظ صنعتی نسبت به كشورهای پیشرفته عقب هستند ، كالاهای غربی خریده می شود در حالی که همان کشورها هستند كه به دنبال القای فرهنگ به ما هستند و وقتی كه خرید انجام شود مطلوب آنها حاصل می شود ؛ چرا كه با خرید وسیله ، باید از آن وسیله هم استفاده كرد و در بسیاری از موارد مثل ماهواره و اینترنت و حتی كالاهای فرهنگی ، عملیات القاء كم كم انجام می شود ، لذا به همین خاطر به تولید و تجارت کالاهای فرهنگی بیش از پیش توجه می کنند(10)پس برای رفع این خطرات و القائات ، شاید بتوان گفت : پیشرفت بومی بهترین راه برای دفع تهاجم از طریق مصرف باشد . حال كه این مباحث مطرح شد باید گفت كه كشورهای پیشرفته و استعمارگر ، به این نتیجه رسیده اندكه برای دستیابی به مقاصدشان ، باید از حربه ی تهاجم فرهنگی استفاده کنند(11) و بدیهی است که راه مبارزه با حجاب هم ، تهاجم فرهنگی می باشد . کشورهای مستبد و استعمارگر با استفاده از بی توجهی به فرهنگ خودی و خود باختگی در مسائل فرهنگی از جانب پیشرفت صنعتی و جریان مصرف مواد و مصرف گرائی و تجمل گرائی به مردم كشور ایران توانستند تفهیم كنند كه برای پیشرفت باید به طوركامل با غرب همسو شوند . یكی از موارد همسوئی با غرب ، مسأله ی حجاب است كه در ابتدا در زمان رضاخان به اجبار، كشف حجاب شد و دستور آن داده شد ولی در زمان محمد رضا پهلوی ، کشف حجاب اجباری از میان رفت(12)و با رویكرد فرهنگی شروع شد چنان که از روزنامه ها و نشریات و مسابقات زنان شایسته ی آن دوره پیداست (13) ؛ به طوری كه بد حجابی قبل از انقلاب اسلامی تبدیل به فرهنگ شده بود و وقتی شخصی متمدن نامیده می شد كه ، برهنه می شد ؛ البته بعد از انقلاب اسلامی به شدت این تهاجمات افزوده شد ولی مبارزه با آن ها از سوی مدیران کشور ایران ضعیف و کم بود تا جایی كه موجب القاء فرهنگ بدحجابی ، به مردم ایران شد .ناگفته نماند ، زمانی که سیاست كشوری انفعالی باشد و منتظر ضد فرهنگ باشد تا بعد به دنبال راه حل باشد و تصمیمی بگیرد منتهی به نابودی فرهنگ بومی آن كشور خواهد شد . حال در مسأله ی حجاب ، به علت این که كشور ما انفعالی عمل كرد و از سوی مسؤولین دیر تصمیم گیری شد و حتی ، برخی مسؤولین بی كفایت ، خودشان به این مسأله دامن زدند ، ‌از جمله اینكه بعضی از آن ها ، مبحث آزادی اسلامی را تغییر دادند و آزادی لیبرالیستی را القاء‌كردند(14) و مردمی كه ضعیف النفس بودند یا به هیچ وجه ، اهل تحقیق و تفحص نبودند ، در این مسأله ، دچار اشتباه شدند . آزادی لیبرالیستی ، همان آزادی بی بند و باری و اباحه گری است و به عبارت دیگر منظور از لیبراسیم ، آزادیِ به طور مطلق ، بدون هیچ قید و بند می باشد(15)كه به اشتباه یا عناد، بعضی افراد ، لیبرالیسم را به آزادی تعبیر کردند ، در حالی كه حقیقت این اصطلاح دست ساخته ی دست یهود ،‌ همان اباحه گری است كه موجب از بین رفتن غیرت و حیاء و دینداری در بین مردم می شود .
مبحث دیگری هم مطرح است به نام سكولاریسم که مشهور ترین معادل فارسی آن جدا انگاری دین و دنیاست(16) یا به عبارت دیگر ، همان جدائی دین از سیاست است(17)كه برای جذابیت ، جدائی دین از سیاست را مطرح كردند و در پشت پرده ی این حرف عوام فریبانه ، چیزی مگر خالی كردن تمام شؤون زندگی انسان و بشر از مفاهیم دینی در نظرشان نبود و مفهوم کلاسیک سکولاریسم ، نقطه مقابل ابدیت و الوهیت است ، سکولار یعنی آن چه به این جهان تعلق دارد و به همان اندازه از خداوند و الوهیت دور است(18) سکولاریسم از نظر ریشه لغوی به معنای مخالفت با تعالیم شرع و تعالیم دینی ، یعنی عرف گرائی و اعتقاد به اصالت امور دنیوی است(19).اگر به حق قضاوت كنیم باید بگوئیم كه در بعضی از جوامع ، به سطح بسیار بالائی از این هدفشان یعنی خالی کردن تمام شؤون زندگی از دین رسید اند . در کشور ما هم بعضی از افراد ، به طور كلی جایگاهی برای دین قائل نیستند به طوری كه حتی یك فرد مذهبی وقتی برایشان از دین در علوم انسانی صحبت می کند ، با جوابی تعجب برانگیز روبرو می شود كه چه ربطی بین دین و پیشرفت ، تمدن و علوم انسانی است ؟ این مسأله ، جای ناراحتی شدیدی دارد ؛ زیرا آن شخص می گوید : اسلام به علوم انسانی چه ربطی دارد و یا این که اسلام ، به هیچ وجه نظری در این مسائل ندارد ؛ ‌ این نیز از كم كاری مسلمانان و مسؤولین ذی ربط است. این نمونه ی كوچكی است و اهل تحقیق و تفحص به عمق موضوع پی می برند . این هدف سکولاریسم ، است . ‌یعنی جهانی یك پارچه امانیستی و بی خدائی و هیچ شأن و مقامی برای خدا در امور روزمره قائل نشدن .حال وظیفه ی مسؤولین امر این است كه ، این مسائل را تبیین كنند ، تا مردم مسلمان دچار چنین حربه های بدی نشوند تا این که کشورهای مستبد و غربی ، نتوانند اسلام را از مردم بگیرند ، كه این مورد در نهایت موجب نابودی نظام اسلامی و تبدیل شدن آن به نظام سكولاریستی و لیبرالیستی است .
2) شبیخون فرهنگی :
شبیخون فرهنگی مثل تهاجم فرهنگی است با این تفاوت كه دشمن با تمام نیرویش به صورت متحد و سیستماتیک ، در برابر جبهه ی مقابل می ایستد و شروع به كار فرهنگی می كنند . صورت ظاهری جنگ را ندارد ولی از هزار جنگ بدتر است ، زیرا افراد مقابل ، از داخل تهی می شوند و با تهی شدن از اعتقاد ، دیگر جایی برای دفاع وجنگ باقی نمی ماند ، به حدی كه وقتی به كسی می گویی كه فلان كشور دشمن ما است ، می گوید : به اتفاق ، اگر كسی با ما دشمنی نداشته باشد ، همین كشور است ، یا از طرف دیگر وقتی از اعتقاد الهی تهی شد و فرهنگ جهاد و شهادت از مردم گرفته شد دیگر تاب و توان مقابله باقی نمی ماند ؛ همان طوری كه رهبر معظم انقلاب فرمودند : « كاری كه امروز دشمن از لحاظ فرهنگی انجام می دهد ، نه یك تهاجم ، كه یك شبیخون فرهنگی است .(20) » البته ناگفته نماند در شبیخون فرهنگی شدت عمل و تهاجم به حدی است كه ، هر روز امكان دارد ، كسانی كه متدین بوده اند ، از مسیر درست برگردند و با دشمن هم سو و هم پیمان شوند .در شبیخون فرهنگی ، خیلی از افراد ، یا آن را درست درك نمی کنند یا اینكه در واقع از اسلام كینه ای به دل دارند كه با الفاظی مثل تعامل و تبادل نظر و فرهنگ و نظم نوین جهانی مردم مسلمان را فریب می دهند ؛ در حالی كه پشت پرده ی آن جنایت هولناك ، همان شبیخون فرهنگی است كه ممكن است ملتی را به نابودی بكشاند .شبیخون ، جنایتی هولناک است ؛ زیرا موجب می شود مردم سرزمینی مثل ایران ، دین را کنار گذاشته و به طرف فساد و فحشا بروند و در آخر هم در مقابل دشمن ، تسلیم شوند . البته این خطر بزرگ توسط رهبر فرزانه انقلاب شناسایی شد و تذكرات بسیاری در مكان ها و مناسبت های مختلف داده شد و بعضی از كارها هم انجام شد ، ولی برای مقابله ، نا چیز وکم می باشد و توانایی مقابله با این شبیخون را ندارد. در باب حجاب هم باید گفت كه تهاجم یا همان شبیخون ، انجام شده است . بعضی اوقات از مسؤولین هم صحبت هایی شنیده شده كه دل انسان را به درد می آورد ، زیرا یك شخصی كه ادعای مسلمانی و بزرگی می كند نباید چنین صحبت هایی بکند ؟ به هرحال در این مورد ما بسیار ضعیف عمل كردیم و مشكل به جایی رسید كه حتی افراد مذهبی هم حجاب را كنار گذاشتند ، چون مسؤلین به نصایح رهبر معظم انقلاب توجهی نداشتند كه فرمودند : «آن كس كه صحنه را می بیند و ملتفت است كه دشمن دارد چه كار می كند ، می فهمد كه شبیخون است و چه شبیخونی هم هست که اگر ملتفت بودند ، هرگز وضعیت ما به این جا ختم نمی شد .(21) »با اندكی تأمل و تفكر و تفحص به این نتیجه می رسیم كه دشمن تا حدود بسیار زیادی در شبیخون فرهنگی موفق بوده است پس باید به فکر چاره برای بهبود اوضاع و رهائی از این بحران خطرناک بود .
3) دین زدگی و دین گریزی
یكی دیگر از مباحثی كه در عامل فرهنگی مطرح است ، مبحث دین گریزی و دین زدایی است . در این مبحث كار به شكلی است كه می توان گفت یك نحو تهاجم فرهنگی است ولی با كمی دقت به این می رسیم كه هدف دین زدایی است . تهاجم فرهنگی هم در این امر دخیل است ؛ ا ز باب نمونه ، اینكه كم كم دین را بی اهمیت جلوه می دهند و مسائل دینی را به سخره می گیرند تا مردم بی اعتنا به احكام دینی شوند ؛ زیرا یكی از استراتژی های دشمن ، دین زدایی به واسطه ی مسخره كردن دین(22)و از بین بردن دستورات آن است ؛ در مقوله ی حجاب هم با یك سیر بسیار آرام توانستند آن چیزها یعنی حجاب گریزی و فاصله گرفتن از حجاب را تفهیم كنند .وقتی در دوره ی رضا خان ، كشف حجاب صورت گرفت و جریان سخت شروع شد ، مردم به صورت استوار پیش آمدند و از حجاب اسلامی دفاع كردند ، چرا كه حجاب را حافظ خود می دانستند و با خود می گفتند كه رضاخان می خواهد محافظ و نگهبانمان را از ما بگیرد ؛ به همین علت برخی افراد خود را خانه نشین کردند تا حجاب و ارزشهای آن را حفظ کنند(23). در طی این برخورد ، به این نتیجه رسیدند كه ، باید عملیات روانی یا یك عملیات نرمی را پیش گرفت كه به نتیجه برسند . به همین خاطر به این نتیجه رسیدند كه كم كم با درست كردن احزاب گوناگون مثل جمعیت نسوان وطن خواه ، بیداری نسوان ، انجمن ترقی نسوان و...(24) می توان با این فرمان الهی مقابله كرد . بنابر همین مطلب عملیات تهاجم شروع شد . با جستجویی در تاریخ می بینیم كه در عرض20 الی30 سال یعنی تا سال57 این جریان به حدی پیش رفت كه دیگر برای مردم ، عادی شده بود كه زنی را بی حجاب ببینند ؛ چرا كه در مدرسه ، بیمارستانها ، ادارات دولتی ، كوچه و خیابان ، زنها حجابشان را كنار گذاشته بودند و بی اهمیت به حجاب شده بودند ، حتی بعضی از آنها كسانی بودند كه در دوره ی كشف حجاب ، به شدت از حجاب خود دفاع كرده بودند .با تحقیق در این مسأله ، به یكی از نتایج مهم و اساسی می رسیم كه روند عادی دین زدایی ، موجب دین گریزی مردم می شود چرا كه با تبلیغ كردن علیه دستورات اسلامی ، كم كم ملكه ی نفرت از فرامین اسلامی به وجود می آید ، در آن موقع دستورات اسلامی رنگ می بازد و بی دینی حاکم می شود . در مسأله حجاب هم با شعارهای فریبنده توانستند مردم را فریب دهند . وقتی اصطلاحی مثل آزادی فردی مطرح می شود و این آزادی را به آزادی لیبرالیستی تعبیر می كنند و طبق آن عمل می كنند ، چون كه طبیعت زن ، تجمل گرایی و میل به نشان دادن خود است ، در چرخه نابود و هضم می شود و فقط به یك ابزار دست تبدیل می شود . زمانی که مطرح می شود اسلام با آزادی زنان و حقوق زنان مخالف است ، عده ای بی خرد ، مجذوب این شعار می شوند و دنبال حقیقت نمی روند كه اصل و حقیقت ماجرا را دریابند ؛ به همین دلیل فریب این سیستم فریبنده را می خورند و طوطی وار ، آن حرف ها را تكرار می كنند و با تكرار این افراد ، كم كم بین مردم شیوع پیدا می کند و در ناخود آگاه مردم جای می گیرد كه اسلام ، دینی ضد زن است كه حجاب و دیگر قوانین را برای زن وضع كرده است .
4) رسانه
یكی از مهمترین ابزاری كه در فرهنگ سازی ، حائز اهمیت است ، مسأله رسانه است كه خود به تنهایی عامل بسیاری از مشكلات است . اگر كسی بخواهیم در رابطه با تأثیر رسانه در اجتماع كتابی بنویسیم ، باید چند جلد كتاب قطور نوشت ؛ زیرا رسانه ، تأثیر بسیار زیاد و از جهات متعددی در اجتماع و معادلات و روابط اجتماعی دارد .عصری كه در آن زندگی می كنیم شاهد پدیده های نوینی است که یكی از این پدیده ها ، جایگزینی جنگ افكار به جای جنگ ابزار می باشد . رسانه های گروهی بین المللی با هدف تسخیر افكار انسان ها ، امواج را به سرتاسرجهان می رسانند . مصادیق اصلی رسانه های گروهی بین المللی را می توان در خبرگزاری ها ، شبكه های رادیو و تلویزیون و مطبوعات عمده ی جهان خلاصه نمود(25).با توجه به اینكه وظیفه ی رسانه در دنیای کنونی ، تسخیر افكار مردم است ، وظیفه اش را به درستی انجام می دهد اما متأسفانه مسؤولین ممالك اسلامی در خواب غفلت فرو رفته اند و به دنبال این نیستند كه مشكل را مو شكافی كنند بلكه به طور سطحی و گذرا از مسائل رد می شوند ، گویا كه هیچ اتفاقی ‌نیفتاده است .اگر به شبكه های تلویزیونی و ماهواره ای رجوع كنیم خواهیم یافت كه قدرت این سلاح چقدر بیشتر از بمب های اتمی و هیدروژنی است ؛ چرا كه با بمب اتم و غیره می توان جان انسان ها را گرفت ولی روحیه ی كینه و نفرت در وجود دیگر افراد ، باقی می ماند اما با بمب رسانه ای ، ابتدا افکار تسخیر می شود و وقتی كه افكار تسخیر شد مثل كسی كه هیپنوتیزم شده است ، به دنبال آنها حركت می كند ، بدون این كه ازآنها نفرت یا بُغضی به دل داشته باشد و قبله و هدف و مقصد و مقصود اشخاص ، افكارشان می شود ؛ در حالی که افكار و مقصد آنها ، همان تلقینات رسانه ای است یعنی مثل این می ماند كه یك شكلات در دست گرفته اند و مردم را همانند یك كودك خردسال به دنبال خود می كشانند و حتی هیچ عیب و ننگی هم بر خودشان نمی بینند گویا هیچ اتفاقی نیافتاده است ؛ اینجاست كه باید گفت میمون وار و كوركورانه از رسانه تقلید می كنند ، بدون اینكه تفكر كنند . اینگونه اقدامات بر پایه ی جهل ، ‌نا آگاهی و غفلت شكل می گیرد . بازیگران این حركت اگر چه دارای سمع و بصر هستند اما هیچ استفاده ای از آن نمی كنند(26).خداوند در قرآن می فرماید: « وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون .(27) »به طور مسلم گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم آنها دل ها و عقل هایی دارند كه با آن اندیشه نمی كنند و نمی فهمند و چشمانی دارند كه با آن نمی بینند ، گوشهایی دارند كه با آن نمی شنوند آنها همچون چهار پایانند بلكه گمراه تر. اینان همان غافلان هستند .
پس با توجه به آیه معلوم می شود ، افرادی از جن و انس ، پست تر ازحیوانات هستند كه گوش و چشم و عقل و .... آنها به مثابه ی عدم وجود آن ها است و هیچ استفاده ای از آن نمی كنند . در رسانه هم همین موضوع مطرح است ، چرا كه بسیاری از مردم ، هر حرف و هر صحبتی كه در رسانه ها شود را چنان بر روی آن صحه می گذارند مثل اینكه نعوذ بالله وحی منزل است و پا فشاری بسیاری بر روی آن دارند . حال آن كه این چنین برخوردی از مردمی كه ادعای تمدن و فهم و شعور دارند ، بسیار دور و بعید است . در كتاب دانش اجتماعی آمده است : در جنگ روانی توپخانه ها ، جای خود را به رسانه ها می دهند .
در چنین فرایندی گردانندگان رسانه های گروهی به جای تسخیر سرزمین ، در پی تسلط بر افكار و فراهم آوردن زمینه های فرو پاشی حكومت حریف نه از طریق بكارگیری سلاح های گرم بلكه با القای یأس و ناامیدی ،‌ تضعیف و تخریب روحیه ی عمومی ، ‌ایجاد بد بینی نسبت به رهبران ، بی اعتمادی ،‌ ترس ، نگرانی و .... می باشند(28).حال در مقوله ی حجاب ، ‌با ایجاد یك جنگ روانی بر ضد حجاب ، كم كم مردم كشورهای اسلامی تحت تأثیر این تبلیغات قرار می گیرند و روحیه آن ها متزلزل می شود . ما تا وقتی كه یك استراتژی فعال نداشته باشیم و به عبارت دیگر استراتژی انفعالی داشته باشیم ، مقابله در برابر این تهاجمات روانی و رسانه ای ، محال است . متأسفانه در باب رسانه هم آن قدر پیش رفت چشم گیری نداشته ایم كه توان مقابله با تهاجم رسانه ای آنها را داشته باشیم . با این اعمال وروش هاست كه مردم كشور ، سست اعتقاد می شوند و به اصول دینی و مذهبی خودشان شك می كنند . زمانی كه شك در خانه ی دلشان لانه كرد ، مبارزه کردن با آن شك ، كار و فعالیت و بودجه های بسیار زیادی را برای مقابله با آن ها طلب می كند . در كتاب آمریكا و گفتمان استكباری آمده است : آنان (آمریكا و كشورهای غربی) با تأكید بر دو قدرت نرم افزاری و سخت افزاری خود ساختاری جدید با عنوان نظم نوین جهانی را برای جهان ترسیم كرده اند . آمریكا در عرصه نرم افزار با تكیه بر قدرت رسانه ای و تبلیغاتی خود در صدد شكل دهی افكار عمومی مردم جهان است و از این طریق تلاش روز افزونی برای جهانی سازی ارزش های آمریكائی در عرصه ی فرهنگ ،‌ دموكراتیزه كردن نظام های سیاسی و ترسیم ساختار اقتصادی كشورها براساس كاپیتالیسم صورت می دهد تا تنها ارزشهای جاری و معتبر در جهان ارزشهای آمریكایی باشد(29) .با توجه به توضیحاتی كه در رابطه با سکولاریسم داده شد كه اصطلاحی عوام فریب است و در پشت پرده آن ، خالی كردن و تهی كردن تمام شؤون زندگی از دین است ، معلوم می شود كه این كشورها ، با استفاده از رسانه ، در صدد كنترل افكار و تحمیل عقاید و یا به عبارتی تحمیل و تلقین روش زندگی آمریكایی است . یكی از این شؤون ، دستورات اسلام در رابطه با فساد وفحشا است ، كه باید كنترل شود وگرنه خسارت غیر قابل جبرانی به اجتماع وارد می كند كه مقدمه ی تمام فسادها بد حجابی است ؛ یعنی چیزی كه منجر به فساد اجتماعی و اخلاقی می شود ، همان بی حجابی است ؛ زیرا اگر بی حجابی در جامعه حاکم باشد ، جوانان جامعه هم فاسد می شوند و به دنبال آن جامعه ی فاسد و مفسد وجود پیدا می کند . آن ها با تأسیس شبكه های ماهواره ای و سایت های اینترنتی ، در پی تضعیف حجاب می باشند و به دنبال تلقین این هستند كه حجاب ، یك امر واپسگرایانه است ، و بعضی از مردم هم همانند كودك به دنبال شكلات می روند و این عقیده را می پذیرند ، در این جا است كه مهارکردن اشتباه و انحراف ، کار بسیار دشوار یا شاید امری محال باشد ؛ پس در مسأله ی رسانه ، باید تا هنوز اندک فرصتی باقی است ، از خواب غفلت بیدار شویم و شبكه هایی را فقط جهت تلقین افكار اسلامی تأسیس كنیم تا بیش از این ضربه نخوریم ؛ منظور از تلقین ، آموزش به شیوه ای است که مورد پذیرش عموم جامعه باشد . البته اگر قرار باشد با تأسیس این شبكه ها ، همان حرف های قدیمی و فیلم ها و سریال های به درد نخور و تاریخ مصرف گذشته را به نمایش بگذاریم ، بهتر است كه از ابتدا این اتفاق نیفتد ، زیرا ضرر این كار بیش از نفعش است .

پی‌نوشت ‌ها:
1. خبرگزاری مهر در تاریخ 15/4/1390www.mehrnews.com
2. پایگاه اطلاع رسانی رجا
www.rajanews.com
3. خبرگزاری زنان ایران در تاریخ 15/1/1389
www.iwna.com
4. احزاب آیه 33
5. پایگاه اطلاع رسانی رجا در تاریخ 23/3/1389
6. جمعی از نویسندگان ، تهاجم فرهنگی ص 36
7. محمد کاویانی ، روان شناسی و تبلیغات ص 36
8. جمعی از نویسندگان ، تهاجم فرهنگی ص 32
9. جمعی از نویسندگان ، تهاجم فرهنگی ص 33
10. سلیمی بنی ، صادق ، مباحث سیاسی سطح 2 ص 69
11. جمعی از نویسندگان ، تهاجم فرهنگی ص 43
12. طغرا نگار ، حسن ، حقوق اساسی – اجتماعی زنان ، پیش و پس از انقلاب اسلامی ص 338 تا 355 و جمعی از نویسندگان ، بصیرت پرچمداران ص 391 و شیرودی ، مرتضی ، نقش سیاسی اجتماعی زنان در تاریخ معاصر ایران ص 159
13. جمعی از نویسندگان ، بصیرت پرچم داران ص 391
14. پایگاه اطلاع رسانی رجا در تاریخ 18/11/1389
www.rajanews.com
15. باقی نصر آبادی ، علی ، غرب شناسی 2 سطح 2 ص 33 و بررسی مبانی فرهنگ غرب و پیامد های آن ص 83 تا 98
16. ابراهیم زاده ، نبی الله ، حاکمیت دینی ص 17 و باطنی ، محمد رضا ، فرهنگ انگلیسی فارسی معاصر ذیل همین واژه و فرهنگ و دین ص 970
17. جمعی از نویسندگان ، بصیرت پرچمداران ص 309
18. خطیبی کوشکک ، محمد ، بررسی تطبیقی جامعه اسلامی و جامعه ی مدنی ص 76 و غرب شناسی 2 سطح 2 ص34
19. بیات ، عبد الرسول و همکاران ، فرهنگ واژه ها ص 327
20. جمعی از نویسندگان ، تهاجم فرهنگی ، ص12
21. پایگاه اطلاع رسانی امام خامنه ای (حفظه الله ) ، بیانات در دیدار با کارکنان و فرهنگیان کشور در تاریخ 15/2/1372
www.khamenei.ir
22. قنبری ، آیت ، جریان شناسی 2 سطح 1 ص53
23. شیرودی ، مرتضی ، نقش سیاسی اجتماعی زنان در تاریخ معاصرایران ص 53 و فوران ، جان ، مقاومت شکننده ص 359
24. پارسا ، طیبه ، پوشش زن در گستره تاریخ ص
25. جمعی از نویسندگان ، دانش اجتماعی ، ج1 ، ص94
26. جمعی از نویسندگان ، ره توشه ی راهیان نور محرم الحرام 1432 ، ص 141
27. اعراف ، 179
28. جمعی از نویسندگان ، دانش اجتماعی ، ج1 ، ص106
29. جمعی از نویسندگان ، آمریكا و گفتمان استكباری ، ص12
 
منبع :
http://rasekhoon.net 

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:40
حجاب و عفاف

حجاب ؛ رسانه‏های جمعی و هویت ما

بازی گری فعال در عرصه انتقال اخبار و اطلاعات، تعامل و تضارب افکار و اندیشه ها، آموزش، پرکردن اوقات فراغت مخاطبان و ... از وظایف رسانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری هر کشوری است؛ با این تفاوت که این رسانه ها باید وظایف خود را در آیینه باورهای دینی و ملی بنگرند. از آن جا که رسانه ها سنت های دینی و ملی هر قومی را احیا می کنند و حافظه تاریخی و جمعی مردم را با تکرار سنت های اجتماعی حفظ می نمایند، باید رسانه های جمعی هر کشوری نگهبان هویت دینی و ملی آن کشور خوانده شوند. از این رو اگر رسانه های جمعی، بدون در نظر گرفتن باورهای دینی و ملی نقش آفرینی کنند، دیگر رسانه آن قوم و تمدن خوانده نمی شوند.
تبلیغ و ترویج هویت دینی و ملی و تلاش برای تثبیت آن، از وظایف انکارناپذیر رسانه های جمعی است.اما وقتی سخن از هجوم فرهنگی بر ارزش ها و هنجارهای دینی و ملی به میان می آید، دفاع از هویت دینی و ملی نیز اهمیت می یابد و رسالت رسانه ها دو چندان می شود.
تثبیت هویت شخصی از وظایف و نیز عوامل روی کرد افراد جامعه به سوی رسانه های جمعی کشور است و افراد منتظرند که در برخورد با کتاب، روزنامه، سینما، رادیو و تلویزیون، شاهد پیام هایی باشند که آنان را در پای بندی به سنت ها و باورهای دینی و ملی خود مستحکم تر بدارد. همدم شدن با افراد جامعه نیز از وظایف رسانه های جمعی به شمار می آید و این مهم زمانی صورت می گیرد که مردم، رسانه های جمعی را همدمی صادق بدانند که آئینه باورها و سنت های پذیرفته شده آنان شمرده شود.
بی شک حجاب برای مردم این سرزمین، تنها یک واژه نیست؛ فرهنگی است که طی قرن ها حتی قبل از پذیرفتن مکتب حیات بخش اسلام، با آن زندگی کرده اند و امروزه هویت دینی و ملی و انقلابی آنان با دیگر تمدن ها و اقوام به شمار می رود و رسانه های جمعی باید از این هویت نگهبانی کنند و در تثبیت هویت شخصی مردم بکوشند و در مقابل هجوم فرهنگ بیگانه، همدم و همراه مردم باشند.
آیا حجاب هویت دینی، ملی و انقلابی ماست؟ آیا این هویت امروز مورد هجوم فرهنگی و تمدنی قرار گرفته است؟ آیا رسانه های جمعی، گذشته از تلاش برای تبلیغ و ترویج فرهنگ حجاب در جامعه، رسالت خود را در برابر فرهنگ مهاجم به نحو احسن انجام داده اند؟
حجاب از جنبه هویت، ابعاد گوناگونی دارد که عبارتند از:
الف) حجاب هویتی دینی
حجاب و پوشش در بینش توحیدی مردم این سرزمین قبل از آن که نیازی طبیعی باشد، امری فطری به شمار می آید و حتی خداوند نیز دارای حجاب است. در این جهان بینی، هشدار خداوند به بشر در پیروی نکردن از شیطان، مؤید این واقعیت است که شیطان انسان را به برهنگی و مخالفت با طبیعت و فطرت خود می خواند:
«یا بنی آدم لا یفتننّکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سؤالتهما»
حجاب در جهان بینی ما آیه و فرمانی از سوی خداوند سبحان است:
«قل للموءمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الاما ظهر منها».
حجاب حدودی دارد که هم فقهای شیعه آن را مشخص کرده اند و هم مفسران قرآن تبیین نموده اند و بهترین پوشش و حجاب برای زن مسلمان، همان پوشش حضرت زهرا (س) است. در بینش مردم ما، مخالفت با حجاب، مخالفت با آیه حجاب به شمار می آید و مخالفت با یک آیه قرآن، مساوی با مخالفت با کل قرآن است.
امروزه حجاب، مشخصه مسلمانی زن ایرانی است و به تعبیر فرانتس فانون، شاید فردی تا مدت های زیادی با زندگی کردن با فرد مسلمان، نفهمد که مسلمان گوشت خوک نمی خورد و یا در روزهای ماه مبارک رمضان، روابط جنسی ندارد، اما به مرور زمان می تواند به مسلمان بودن او پی ببرد؛ ولی با دیدن چادر در همان لحظه نخست، می توان به مسلمان بودن جامعه پی برد و به تعبیر او «از روی طرز لباس پوشیدن جامعه که به وسیله عکس ها و یا فیلم های مستند ارائه می شود، می توان در بدو امر نوع جامعه ای را شناخت.»

ب) حجاب هویتی ملی
در میان اقوام و تمدن های عهد کهن، پوشش زن ایرانی در مقایسه با پوشش تمدن های دیگر، کامل تر بوده است. از این رو، در هیچ کتیبه و نقش برجسته ای نمی توان زن ایرانی را حتی با سر برهنه مشاهده کرد. روت ترنر در کتاب تاریخ لباس، به پرده نشین بودن زن ایرانی در عهد باستان چنین اشاره می کند:
از زنان (ایرانیان باستان) شما اندکی تندیس به جای مانده است؛ زیرا زنان در زندگی اجتماعی شرکت چندانی نداشتند.
ماریا برسیوس نیز به پوشش کامل زن ایرانی در نقش های برجسته دوران هخامنشی چنین اشاره می کند:
یک سوزن دوزی کشف شده در پهنه هخامنشی که چهار زن را در دو طرف عودسوزی نشان می دهد، بسیار چشم گیر است. این دیوار آویز که در گوری مدفون در زیر یخ در پازیریک پیدا شده، متعلق به دوره هخامنشی شناخته شده و تاریخ آن قرن چهارم قبل از میلاد است (رودنکو 1970: 296 و 1977 P.Iو منیر 1960) همین، در هر یک از چهار گوشه تصویر شده است. زنان لباس بلند و تزیین شده به تن دارند. هر چهار زن توری به سر دارند که از پشت سر آویزان است. دو زنی که نزدیک تر به عودسوز ایستاده اند، تاج بر سر دارند.
در کتاب تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول به استفاده زن ایرانی از پوششی در دوره اشکانیان و ساسانیان اشاره شده است:
لباس زنان در دوران ساسانی را عموماً پیراهنی یک دست و بلند و پرچین تشکیل می داد که گاهی آن را با نواری در زیر سینه یا کمی پایین تر جمع می کردند و می بستند. گاهی نیز قسمت انتهای دامن را به وسیله پارچه ای اضافی و پرچین پرچین تر می دوختند. هر دو این پیراهن ها آستین های بلند تا مچ دست ها و یقه ای گرد و ساده داشتند... هم چنین زنان ساسانی از نوعی چادر استفاده می کردند که در دوران قبل از آن نیز استفاده می شد.
متون کهن و اشعار راویان ایرانیان باستان هم از پرده نشینی و پوشش کامل زن ایرانی حکایت دارند تا آن جا که فردوستی در خصوص زنان دربار پادشاهی می گوید:
همه دخت شاهان پوشیده روی *** کسی کو نیامد ز پرده به کوی
پسر هست و پوشیده رویان بسی *** چنین خسته و بسته هر کسی
با روی آوری ایرانیان به اسلام، پوشش زن ایرانی کامل تر شد و چادر نیز بر پوشش های دیگر افزوده گشت. این روند تا بدان جا پیش رفت تا در دوره حکم رانان آل بویه، پوشیه هم افزوده شد:
لباس زنان دیلمی تفاوتی با لباس زنان ایرانی همان دوره در نواحی خراسان و سیستان، با عراق و بغداد نداشت. چادر زنان دیلمی سیاه بود و با پارچه نازک ابریشمی (قعب) روی چهره خود را می پوشاندند.
برادران شرلی در سفرنامه خود، حجاب زن ایرانی را در عصر صفویه چنین به تصویر می کشند:
چادر و روبند بر سر دارند، به طوری که آفتاب هیچ وقت بر صورت آنها نمی تابد. زن ها هم مانند مردها شلوار و جوراب های مخملی گلی می پوشند.
یوشیدا مساهارو، سفیر ژاپن در دربار ناصرالدین شاه، در مورد حجاب زن در دوره قاجار می نویسد:
زن ها چادر بر سر می کردند که از سر تا به پایشان را می پوشاند و فقط چشم ها از پشت روبند توری که زیر چادر به صورت انداخته بودند، پنجره ای به بیرون داشت. در خیابان که به زن های ایرانی می رسیدیم، آنها چشم از ما برمی گردانند و رویشان را سخت می گرفتند. در چند ماهی که ما اینجا بودیم، هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زنان را بی حجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت و زیبا، جوان یا پیربودن زن ها را از روی رنگ و حالت دست هایشان که شاداب یا چروکیده است، قیاس و ارزیابی می کردیم.
به اعتراف تمام جهان گردانی که در ادوار گوناگون به ایران سفر کرده اند، تا قبل از مسئله کشف حجاب رضاخانی، حتی بی حجابی در بین زنان اقلیت های دینی ایران اعم از مسیحی، یهودی و زرتشتی هم مشاهده نشده و فرهنگ حجاب و عفاف، بر جامعه ایران حاکم بوده است.

ج) حجاب هویتی انقلابی
نقش محوری زنان محجبه در شکل گیری انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست تا بدان جا که امام خمینی خطاب به زنان باحجاب فرمودند:
آن که در این نهضت خدمت کرد، شماها بودید. شما بودید که با همین وضعی که الان این جا حضور دارید، با همین وضع در خیابان ها ریختید و به نهضت ما کمک کردید. آنهایی که تربیت شده بودند، آنها بودند [بی حجاب ها و بدحجاب ها [که اگر هم دخالت، باز یک قشری شان بود که نزدیک بودند به آن طوری که شماها هستید، آنهایی که تربیتشان آن طور بود [بی حجاب ها] آنها کاری به این مسائل نداشتند.
ایشان در مصاحبه با اوریانا فلانچی، روزنامه نگار فرانسوی، به صراحت به جایگاه زن باحجاب در شکل گیری بزرگ ترین انقلاب قرن اشاره کردند. اوریانا فلانچی گفت:
خواهش می کنم امام! باید هنوز از شما سوءالات زیادی بکنم. مثلاً از این چادر که بر من پوشانده اند تا به خدمت شما برسم و شما به زور به زنان می پوشانید. به من بگویید چرا زنان را مجبور می کنید که خود را مخفی کنند؟ در زیر پوششی که پوشیدن آن مشکل و بیهوده است که با آنان نمی شود حرکت کرد؛ در حالی که همان زنان نشان دادند که مثل مردانند؛ مثل مردان مبارزه کردند؛ زندان کشیدند؛ شکنجه دیدند و مثل مردان انقلاب کردند؟
امام راحل در جواب فرمودند:
زنانی که انقلاب کرده اند، زنانی هستند که پوشش اسلامی داشته اند و یا دارند، نه زنان شیک پوش بزک کرده مثل شما این ور و آن ور می روند بدون پوشش و یک دوجین مرد را دنبال خود می کشند؛ عروسکانی که بزک می کنند و به خیابان ها می آیند و سر و سینه و موی و فرم بدن خود را نشان می دهند، بر ضد شاه قیام نکردند؛ هیچ کار مفیدی انجام ندادند؛ نمی دانند خود را چگونه مفید قرار دهند! نه به صورت اجتماعی، نه به صورت سیاسی و نه حتی به صورت حرفه ای و تخصصی و این بدین دلیل است که خود را به نمایش می گذراند برای مردان و حواس پرتی می آورند و آزارشان می دهد. هم چنین باعث حواس پرتی سایر زنان و آزار و حسرت آنان می شود.
صحنه های نهضت اسلامی از پانزدهم خرداد 42 تا امروز، در عرصه ها و حوزه های گوناگون، بر این واقعیت تاریخی گواهی می دهد که حجاب کامل، خصوصاً حجاب برتر (چادر) شناسنامه زن انقلابی ایران بوده است و امروز در جهان، انقلاب با چادر و چادر با انقلاب شناخته می شود.

رسانه غربی، هویت بخشی غربی
تصویب طرح ممنوعیت حجاب در فرانسه و به تبع آن تصمیم برخی از کشورهای دیگر اروپایی و حتی آسیایی چون ترکیه در دایره ای کوچک تر، نشان از عمق وحشت جهان غرب از روند رو به رشد حجاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی دارد. حضور سبز این فرهنگ اسلامی از آن جا برای غرب ناقوس مرگ فرهنگ آن را به صدا در آورد که بی حجابی هم برای غرب چون حجاب برای مسلمانان مؤلفه محوری تمدن و فرهنگ آن به شمار می رود. فرهنگ و تمدن غرب بر پایه فلسفه لذت بنیان نهاده شد و بخش عظیم اقتصاد خود را مدیون همین مؤلفه است. از این رو، رسانه های جمعی تمدن غرب که مولود همین بسترند و جذابیت و بهره وری و موجودیت خود را با این موءلفه گره زده می بینند، برای القای فرهنگ خود و مبارزه با فرهنگ متعالی حجاب تلاش دوچندانی نمودند.
این که «صنعت سکس اولین بار توسط بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و آژانس توسعه بین المللی امریکا برنامه ریزی و حمایت شد»، این واقعیت را می رساند که حتی سیاست غرب هم چون اقتصاد و فرهنگ آن به برهنگی و پرده دری هایی وابسته است که بیش از همه، موجودیت رسانه های جمعی فرهنگ مهاجم غرب بدان نیاز دارد تا جایی که اریک فروم می گوید:
سرمایه داری امروز احتیاج به کسانی دارد که بتوانند به طور گروهی و یا مسالمت آمیز، هم کاری کنند که بتوانند بیشتر و بیشتر مصرف کنند. کسانی که سلیقه های متحدالشکل آنان به کسانی تحت تأثیر قرار گیرد و پیش بینی شود و نیز احتیاج به کسانی دارد که احساس آزادی و استقلال بکنند و گمان نبرند که از قدرت یا اصل و یا وجدانی فرمان می برند و با این همه مایل باشند که به آنان فرمان داده شود. آن چه را از آنها انتظار می رود، انجام دهند و چون مهره ای بدون ایجاد تصادم و مزاحمت، به ماشین اجتماع بخورند. مردانی که بدون اشکال، راه نمایی شوند و بدون رهبری رهبر، بدون هدف به جلو رانده شوند و تنها هدفشان بهبود وضع خود، جنبش، کار و پیشرفت باشد. نتیجه چیست؟ انسان امروز با خودش، با هم نوعانش و با طبیعت بیگانه شده است، او به کالا مبدل گشته است نیروی زندگی خود را به نوعی سرمایه گذاری می داند که باید تحت شرایط بازار حداکثر سود را برایش تحصیل کند. روابط انسان ها اساساً همانند روابط آدمک های مصنوعی از خود بیگانه است.
وظیفه این خودبیگانگی و رهبری راداری در غرب، بر عهده رسانه های جمعی است و در این زمینه، مبلغ و مروج برهنگی هستند. بیان برخورد فرهنگ غرب با زن و تصویر زن در رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا آنان برهنگی را مؤلفه ای محوری در پیشبرد فرهنگ شیطانی خود می دانند و فرهنگ، اقتصاد و حتی سیاست خود را با آن گره می زنند، از این رو نه تنها با بهره گیری از همه تاکتیک ها و تکنیک ها و استخدام فن آوری و هنر، در تبلیغ و ترویج آن می کوشند، بلکه در راه برد خود، شکستن هر گونه مقاوت در برابر این موءلفه را در برنامه دارند.
بی شک به همان اندازه که فرهنگ بی حجابی برای غرب اهمیت دارد، به همان اندازه نیز فرهنگ حجاب با اجتماع، سیاست، فرهنگ و اقتصاد ما گره خورده و شکستن سد حجاب، مساوی با فروپاشی هویت دینی، ملی و انقلابی ماست. حال، آیا رسانه های جمعی ما نیز به اندازه رسانه های جمعی غرب، در برابر این مهم از خود واکنش نشان می دهند و از تمامی سرمایه های معنوی و مادی خود در پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده، همت می گمارند یا خیر؟

سکوت و سکون رسانه ای
اگر بپذیریم که جهان در آستانه سال 2020 میلادی، دو کدخدا پیدا خواهد کرد و این دهکده جهانی یا باید فرهنگ و تمدن اسلامی با محوریت ایران باشد و یا باید فرهنگ غرب با محوریت امریکا را برتابد و لی لی پوت جهان از میان دوگالیور ایران و امریکا، یکی را انتخاب کند، باید پذیرفت، آن چه در اطراف ما می گذرد، اعم از نقشه راه خاورمیانه تا لشکرکشی به عراق و افغانستان و محدویت های بین المللی برای جلوگیری از تبدیل ایران به قدرت هسته ای، تنها و تنها برای مهار انقلاب اسلامی، تنها رقیب لیبرال ـ دمکراسی، در چند دهه دیگر است. از این رو، به همان اندازه که باید از فرهنگ شهادت طلبی پاس داری کرد، باید از حجاب نیز به دفاع برخاست؛ زیرا این دو به منزله دوبال و دو شاخصه مکتب اسلام ناب محمدی(س) به شمار می آیند و امروز حجاب، به منزله پرچم تمدن اسلامی است.
بنابراین، رسالت رسانه های جمعی به ویژه رسانه ملی صدا و سیما، چیزی جز تبلیغ و ترویج این فرهنگ و مبارزه بی امان با ترفندهای فرهنگ مهاجم نیست. بلکه موظف است از وظایفی که قانون اساسی و نیز سند چشم انداز بیست ساله رهبر معظم انقلاب، برای حرکت دستگاه های نظام ترسیم ساخته تخطی نکند؛ وظایف و چشم اندازی که در آن بر حرکت حول محور بینش توحیدی و شریعت مداری یعنی همان هویت دینی، تأکید شده است.
امروزه در حساس ترین مقطع تاریخی، اسلام و ایران، در هجمه بی امان رسانه های غربی قرار گرفته اند که با تبلیغ فرهنگ لذت و ایجاد فضایی انتزاعی و تخیلی و ایجاد نیازهای کاذب در نهاد انسان امروزی، مبلغ فرهنگ برهنگی و شیطانی خود هستند؛ در حالی که رسانه های نوشتاری به لحاظ حاکمیت بینش تجاری و کارکرد حزبی و گروهی و رسانه های دیداری چون سینما، به دلیل رویکرد گیشه پسند، دفاع از این پرچم انقلاب اسلامی ایران را نادیده گرفته و بعضاً به بوته فراموشی سپرده اند.
در این مقطع، بیشترین امید به صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که بیشترین تأثیر را دارد که متأسفانه به دلیل برخورد سطحی و الینه شدن بعضی تهیه کنندگان و کارگردانان و به کارنگرفتن کارشناسان زبده و دین شناس و باسواد، هنوز زن با حجاب را خرافی، هرهری مذهب، بی سواد و ... ارائه می کنند. در حالی که هیچ کس منکر این واقعیت نیست که رسانه ملی، برای الگوسازی و حتی نهادینه کردن پوششی مناسب در قالب شخصیت های داستانی و هنرپیشگان توان کافی را دارد، اما هنوز حتی در زمینه پوشش ملی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید داشته اند، گام لازم را بر نداشته است.
به نظر می رسد اراده ای برای درک اهمیت حجاب به منزله شناسنامه زن ایرانی و نماد هویت دینی، ملی و انقلابی، به چشم نمی خورد و غمض عین های درون گروهی و خودشیفتگی ها و خود تشویقی های رسانه ها، این مسئله را در حساس ترین مقطع تاریخی اسلام و ایران با مخاطره جدی روبه رو ساخته است.
اگر این مسئله را بپذیریم که واژه حجاب، عصاره و تعریف انقلاب اسلامی ایران است که اسلامیت، ایرانیت، انقلابی بودن را تصویر می کند و غرب با تمام توان رسانه ای خود درصدد شکستن این نماد است، باید قبول کنیم که نه اسلام، نه ایران و نه انقلاب با هیچ کس عقد اخوت نبسته و بیش از این نباید اجازه داد مبانی اسلام، مصالح کشور و آرمان های انقلاب، فدای ندانم کارهای بعضی از متولیان فرهنگی و سیاسی شود. امروز باید به دنبال مجاری های دیگری برای دفاع از حجاب و ترویج و تبلیغ آن در عصر ارتباطات گشت، زیرا اهمیت محدوده، جایگاه و نقش محوری حجاب در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ، دیگر بر کسی پوشیده نیست.
وقت آن رسیده که عالمانه و آگاهانه و بدون هیچ خوف و وحشتی، از موضع گیری های بین المللی و عناصر وابسته به آنان در داخل، به وظیفه اسلامی، ملی و انقلابی خود عمل کنیم و در گام نخست، به سراغ رسانه های جمعی برویم و با بازخوانی عملکرد آنان و ارزیابی بودجه های در نظر گرفته شده از سوی نظام مقدس اسلامی با بازده عینی و ملموس، به پاک سازی موانع و در برخی از موارد، به افشای نقش برخی افراد در به وجود آمدن وضعیت کنونی بپردازیم.

کتاب نامه
1. صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قده)، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، وزارت ارشاد اسلامی، بهمن61.
2. الجزایر و مسئله حجاب، فرانتس فانون، ترجمه دکتر خدابنده (کتاب شناسنامه ندارد).
3. تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، دکتر محمدرضا چیت ساز، چاپ اول، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)، مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه ای سازمان صدا و سیما، تهران، زمستان تهران 1379.
4. تاریخ لباس 5000 سال پوشاک زنان و مردان جهان، روت ترنر ویل کاکس، ترجمه شیرین بزرگمهر، چاپ دوم، توس، تهران 1380
5. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی سیدمحمدباقر موسوی همدانی، چاپ پانزدهم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
6. جنگ علیه زنان، مارلین فرنج، ترجمه توراندخت تمدن (مالکی)، چاپ اول، انتشارات علمی 1373.
7. زنان هخامنشی، ماریا برسیوس، ترجمه هایده مشایخ، چاپ اول، انتشارات هرمس، تهران 1381.
8. زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، میترا مهرآبادی، چاپ اول، انتشارات آفرینش، نشر روزگار، بهار79.
9. طلیعه انقلاب اسلامی و مصاحبه های امام خمینی در نجف پاریس و قم، ستاد انقلاب فرهنگی مرکز نشر دانشگاهی، تهران 1367.
10. علل الشرایع، شیخ صدوق، منشورات المکتبة الحیدریه، مطبعها فی النجف، 1385 قمری ـ 1966 میلادی.
11. عروه الوثقی، سیدمحمدکاظم یزدی، ص 712، منشورات مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان.
12. لغت نامه، علی اکبر دهخدا، چاپ دوم، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه، 1377.
13. مصباح المنیر، احمدبن محمدبن علی المقری الفیومی، صححه محمد محی الدین عبدالحمید مصر (1347 قمری 1929 میلادی)
14. هنر عشق ورزیدن، اریک فروم، ترجمه پوری سلطانی، با گفتاری از مجید رهنما، چاپ نوزدهم، انتشارات مروارید، تهران 1378

برگرفته از : پیام زن ؛ تیر و مرداد 1386، شماره 184 و 185
منبع :
http://www.hawzah.net

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:6
حجاب و عفاف

خلاصه بیانات حضرت آیت الله مظاهری درباره عفاف و حجاب

بحث عفاف و حجاب،* یکی از بحث‌های اساسی و مهم است. حجاب یکی از ضروریات دین اسلام است و بیش از بیست آیه از قرآن کریم، راجع به حجاب و عفاف نازل شده است و اگر روایات اهل بیت«علیهم‌السّلام» را بر آن بیفزائیم، یک کتاب قطور می‌شود. همچنین همه مراجع تقلید گذشته و حال، بر وجوب حجاب و لزوم رعایت عفاف اتفاق نظر دارند.
یکی از مواردی که در بحث عفاف اجتماعی مورد اهمیّت فراوان است، کنترل نگاه می‌باشد. نگاه آلوده، سلامت و امنیّت اجتماعی را به خطر می‌اندازد و فساد اخلاقی ایجاد می‌کند.
بنابر نظر صریح قرآن کریم، زن و مرد باید مراقب نگاه خود باشند:
قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُون‏[1]
به مؤمنان بگو چشمهاى خود را فروگیرند، و عفاف خود را حفظ كنند؛ این براى آنان پاكیزه‏تر است؛ خداوند از آنچه انجام مى‏دهید آگاه است‏.
نگاه آلوده، در روایات شریف اهل بیت«علیهم‌السّلام» هم بسیار مذمّت شده است. و در این خصوص فرقی هم بین زن و مرد و جوان و پیر وجود ندارد و همه باید از نگاه آلوده بپرهیزند. بسیاری از مفاسد و معضلات اجتماعی از نگاه‌های حرام و شهوت انگیز سرچشمه می گیرد. در مقابل، کنترل نگاه و اجتناب از دیدنی‌های حرام، مضر و حتی غیر ضروری، از منظر قرآن و عترت، ثواب و ارزش والایی دارد.
نکته دیگری که باید در معاشرت‌های اجتماعی مراعات شود، اینکه زن و مرد باید در مقابل نامحرم از نظر نحوه گفتار و میزان بلندی و کوتاهی صدا، متعارف باشند و به عبارت دیگر ظاهر گفتار آنان با متانت باشد. همچنین محتوای گفتار بین زن و مرد نامحرم، باید شهوت انگیز نباشد.
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَض وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً [2]
پس به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید كه بیماردلان در شما طمع كنند و سخن شایسته بگویید.
اجتماعی که مراعات نحوه گفتار در آن نشود، از نظر اخلاقی فاسد می‌شود و افراد لاابالی و مریض، طمع گناه می‌کنند. بنابراین زن و مرد نامحرم باید در گفتار خود قاطعیّت داشته باشند و صحبت آنان متعارف باشد.
امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در نهج البلاغه می‌فرمایند:
خِیَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْل‏ ... [3]
بعضی از نیكوترین خلق و خو و صفات زنان، زشت‏ترین اخلاق مردان است: مانند، تكبّر، ترس و بخل...
این روایت شریف چگونه معنا می‌شود؟ آیا زن باید ترسو باشد؟ بخیل باشد یا تکبّر ورزد؟
معنای روایت این نیست؛ بلکه ترس زن در خانه و خانواده و همچنین بخل ورزیدن او در اداره زندگی و نیز نیز کبر ورزیدن او در مقابل شوهر و خانواده او و اطرافیان، ناپسند است.
آنچه مورد نظر امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» است، اینکه زنان باید در مواقعی که احتمال مفسده می‌رود، از شجاعت بپرهیزد. مثلاً اوقاتی که خیابان خلوت است، تنها در کوچه و خیابان حضور نیابد، یا مثلا سوار ماشین شخصی و ناشناس نشود و از این بابت ترسو باشند. شرکت خانم در مجالسی که احتمال مفسده دارد جایز نیست و نباید کسی شجاعانه به چنین مجالسی برود وگرنه برای خود او و خانواده و اجتماع، مفسده ایجاد می‌کند.
حتّی پسران و مردان هم باید از حضور در مجالس یا مکان‌هائی که احتمال مفسده می‌رود، بپرهیزند و در این خصوص شجاع نباشند. شجاعت جایگاه ویژه‌ای دارد. جوانان عزیز ایران اسلامی در طول هشت سال جنگ تحمیلی، شجاعت داشتند و در مقابل دشمن ایستادگی کردند، اما در مواردی که احتمال مفسده می رود، شجاعت پسندیده نیست.
در خصوصی تکبّر نیز چنین است. خانم در مقابل نامحرم نباید متواضع باشد و باید در این موارد متکبّر باشد.
راجع به بخل هم به همین صورت معنا می‌شود؛ اگر زن بتواند به دیگران خدمت کند، نباید بخل بورزد. اما در بعضی موارد باید خسیس و بخیل باشد؛ نظیر در پوشش و نوع رو گرفتن و مواردی که با نامحرم مواجه می‌شود.
متأسفانه به این دستورات عمل نمی شود و نتیجه آن، فسادی است که اکنون بر جامعه حاکم شده است. فساد اخلاقی که اکنون در جامعه حاکم شده است، موجب آبروریزی است، تا جائی که دشمنان ما را خوشحال کرده است.
یکی از مفاسد بزرگ که مصیبت بزرگی هم به شمار می آید، دوست یابی بین زن و مرد، خصوصاً ایجاد دوستی و ارتباط بین مردان و زنان دارای همسر است. این ارتباط بین دختران و پسران و زنان و مردان، از منظر قرآن کریم بسیار نکوهش شده تا جایی که آن را در کنار زنا بیان می فرماید.
مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان[4] 
و پاكدامن باشید؛ نه زناكار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گیرید.
مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان[5]
به شرط آنكه پاكدامن باشند، نه بطور آشكار مرتكب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگیرند.
غفلت بسیاری از مردان یا زنان از دستورات قرآن و عترت، آتش عجیبی به زندگی آنان وارد کرده است. اگر انسان برای این مصائبی که امروزه در جامعه وجود دارد، دق کند، جا دارد.
این مفاسد از رعایت نکردن نگاه، نحوه گفتار و خصوصاً بدحجابی و بی حجابی نشأت می گیرد. قرآن کریم می‌فرماید: زن‌ها باید سرتا پا پوشیده باشند:
وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُن‏ [6]
و روسرى‏هاى خود را بر سینه خود افكنند(تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشكار نسازند.
بنابر این آیه شریفه، زنان باید مقنعه داشته باشند و زیر گلو و مو و سایر اعضای بدن که زینت محسوب می‌شود، پوشیده باشد. افزون بر این، قرآن کریم از زنان انتظار دارد چادر به سر کنند:
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ [7]
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسری‌ها و چادرهای خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه (به حجاب و عفّت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.
بنابر تصریح قرآن‏ کریم، شخصیّت اجتماعی خانم‌ها با چادر سر کردن هویدا می‌شود. به عبارت روشن‌تر علامت عفّت و شخصیّت زنان، چادر است. ولی متأسّفانه جامعه امروزی، چادر را از دست داده است و این خسارت بزرگی است.
وقتی حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» تصمیم گرفتند به مسجد بیایند و حکومت وقت را استیضاح کنند، ابتدا مقنعه سر کردند، بعد چادر پوشیدند و پس از آن با یک وقار خاصّی به  گونه‌ای که چندین تن از زنان بنی ‌هاشم اطراف ایشان را گرفته بودند، وارد مسجد شدند. در این هنگام پرده را کشیدند. چون اختلاط بین زن و مرد در اسلام جایز نیست. حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» و سایر زنان یک طرف پرده قرار گرفتند و مردها در طرف دیگر پرده واقع شدند و حضرت فاطمه زهرا«سلام‌الله‌علیها» خطبه‌ای خواندند که ابی بکر استیضاح شد و روی منبر گریه کرد و همه تقصیرها را به گردن مردم انداخت.
بنابراین اگر زنان، پوشش واجب قرآن را نداشته باشند و یا علامت عفّت که چادر است را به سر نکنند، نمی‌توانند بگویند شیعه حضرت صدیقه طاهره«سلام‌الله‌علیها» هستند.
شخصیّتی که پروردگار عالم برای زن قائل است، به دست خود زنان از بین رفته است و به این موضوع باید اهمیّت داد.
نکته شایان توجّه اینکه، آیات حجاب در قرآن کریم، با اینکه معمولاً خطاب به زنان است، اما مختصِّ زنان نمی‌باشد و مردها هم باید رعایت پوشش را بکنند. کسی تصور نکند رعایت حجاب صرفاً برای زنان واجب است، بلکه مردان هم باید در پوشش بدن خود کوشا باشند. مرد مسلمان باید حجاب داشته باشد و اعضای بدن او نباید در مقابل نامحرم نمایان باشد.   
علامت عفّت مرد این است که پوشیده باشد و برآمدگی‌های بدن او نمایان نباشد و نحوه پوشش او، احتمال تحریک نداشته باشد.
و این موارد در زنان باید بیشتر از مردان رعایت شود. ولی متأسّفانه هم مردها و هم زن‌ها، رعایت پوشش لازم را نمی‌کنند و آن را توجیه می‌کنند. ولی باید بدانند جایز نیست. اسلام توجیه ندارد، مگر در موارد ضرورت که آن هم کم پیدا می‌شود.

پى نوشت ها:
1. نور / 30
2. احزاب / 32
3. نهج البلاغه، حکمت 234
4.  مائده / 5
5. 25 نساء
6. نور / 31
7. احزاب / 59

* در درس اخلاق هفتگی / پنج‌شنبه 17/4/1389- مسجد حکیم اصفهان
منبع :
http://www.almazaheri.ir

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:5
حجاب و عفاف

پرهیز از نگاه تك بعدی به مقوله بدپوششی

رسوخ فرهنگ مبتذل غربی در جامعه از مسیر‌های مختلف بخصوص در شرایط فعلی از طریق رسانه‌های جمعی مانند ماهواره ها و سایت‌های اینترنتی باعث رواج برخی فرهنگ‌های غلط از جمله فرهنگ پوشش غربی در جامعه ایرانی شده است. قطعاً مبارزه با فرهنگ غلط پوشش در كشور كه در میان برخی از جوانان اعم از پسر و دختر رواج یافته با قطع امكانات ارتباطی نوینی چون ماهواره و اینترنت امكان پذیر نخواهد بود.كشور ما مدت هاست كه آماج حملات تند فرهنگی غرب قرار گرفته و امروز می‌توان به وضوح اثرات مخرب آن را در خانواده ها،در گوشه و كنار شهر مشاهده كرد.اما مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب به معنای قطع دروازه‌های ارتباطی با دنیا نیست بلكه باید در عین حفظ ارتباطات جهانی به شدت در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن ایستادگی و البته مقابله به مثل كرد.
عفاف و حجاب از مهمترین واجبات دینی اسلام است كه باید مورد توجه عملی بیشتر قرار گیرد. اگر مردم با فلسفه حجاب و عفاف آشنا شوند به قطع و یقین جذب این دستور مؤكد اسلامی خواهند شد.یكی از فلسفه‌های حجاب این است كه به بهداشت روانی مردان و زنان كمك می‌كند زیرا اگر حریمی نباشد آرامش خانواده ها از بین خواهد رفت و عطش شهوت شعله ور خواهد شد.آزادی جنسی موجب تزلزل خانواده می‌شود و در مقابل آن حجاب موجب تقویت ارزش‌های اخلاقی در جامعه و حفظ چارچوب‌های خانواده می‌شود. حجاب وسیله‌ای برای حفظ كرامت و شخصیت زنان است و موجب می‌شود تا زن در جامعه به یك وسیله مبدل نشود. حجاب موجب حفظ جامعه از آلودگی‌های جنسی است و جامعه را هرچه بیشتر به سوی اهداف عالی و كار و تلاش حركت می‌دهد. عده‌ای كه در جامعه با بدحجابی موجب سلب امنیت اخلاقی جامعه می‌شوند باید بدانند كه به آزادی‌های دیگران احترام نمی‌گذارند. در جایی كه نصیحت و امر به معروف و نهی از منكر تاثیری ندارد باید قوای انتظامی وارد كار شوند و با این هنجار شكنی مقابله كند. ما از دولت می‌خواهیم كه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را در زمینه حجاب و عفاف اجرایی كند و گامی مثبت در این راستا بردارد. حجاب در جامعه نباید سست انگارانه نگاه شود و باید همه مسئولان بر اجرایی شدن حجاب در ابعاد گوناگون همیاری داشته باشند.دست اندركاران فرهنگی باید تشخص اسلامی خود را حفظ كنند و رعایت حجاب را در زیر بخش‌های خود اجرایی كنند.
منطق حكم می‌كند كه ما راه مبارزه با رواج بد حجابی را به دو راهكار فرهنگی و قضائی انتظامی محدود نكنیم. بلكه كار ما باید تلفیقی از این دو باشد و ظرافت‌های خاص كار فرهنگی نیز در آن لحاظ شود.در كنار اینها باید از ریشه یابی غافل نشد.جامعه ما جامعه ای در حال گذار است كه به سمت توسعه یافتگی حركت می‌كند و جمعیت جوان كشور نیز میزان قابل توجهی از جمعیت كشور را به خود اختصاص داده است. لذا باید به شدت از نگاه تك بعدی به مسئله بپرهیزیم و راهكار ها را نیز محدود به یك راهكار نكنیم. حتماً برخورد‌های یك طرفه از قبیل آنچه در ابتدا به آن اشاره شد اثر بخش نخواهد بود. سیاست‌های سلبی و قهری زمانی مفید و موثر خواهد بود كه در جبهه دیگر به سیاست‌های جذب بپردازیم و نگذاریم كه خلای در این زمینه به وجود آید چرا كه برای پر كردن این خلأ افراد بسیاری در كمین هستند تا با تبلیغات گسترده و سنگین خود جوانان را به سمت خود جذب كنند. اگر جوان ایرانی در فرهنگ خود چیز جذابی یافت نكند و ما نیز به برخورد‌های قهری دل خوش كنیم به نتیجه‌ای نخواهیم رسید. ما زمانی می‌توانیم با مظاهر بد حجابی و پوشش‌های نامناسب در جامعه برخورد كنیم كه خود الگوی جذاب و برتری برای ارائه به جوانان و نوجوانان خود داشته باشیم.‏
به نظر می‌رسد دیگر دفاع صرف در برابر تهاجم دشمن كافی است و باید با یك خیز بلند قابلیت‌ها و ظرفیت‌های غنی خود را به دنیا معرفی كنیم و خود در نقش یك مهاجم فرهنگی وارد عرصه شویم. البته این یك حقیقت غیر قابل انكاری است كه نباید از كنار آن گذشت اما نباید همه مسئولیت ها را از خود ساقط كنیم و صرفاً متهم اصلی را رسانه‌های بیگانه بپنداریم و از معایب و كاستی‌های خود كه در خانواده و مدارس به وضوح دیده می‌شود غافل شویم.
 
برگرفته از :  روزنامه رسالت، شماره 7336 به تاریخ 22/5/90، صفحه 7
منبع :
http://www.pajoohe.com

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:5
حجاب و عفاف

واکاوی نقش تلویزیون درکاشت فرهنگ خشونت و بی بند وباری جنسی

رسانه ها در مزرعه اذهان به «کاشتن» مشغولند. این جمله نشانگر مهمترین و تاثیرگذارترین نظریه در نقش اجتماعی رسانه، «نظریه کاشت» است که نتیجه پژوهشی بوده که توسط «جرج گربنر» در دهه 70 میلادی انجام شده است. در این گزارش با گربنر و نظریه او بیشتر آشنا خواهیم شد.
گروه گزارش ویژه مشرق؛ تاثیر رسانه ها بر چگونگی شکل گیری افکار عمومی و نقش آن در جهت دهی به دیدگاه ها، خواسته ها و چالش های اجتماعی مردم یک کشور و در بازه ای وسیع تر مردم سراسر جهان از مباحث مورد توجه اندیشمندان و محققین عرصه رسانه و علوم اجتماعی و سیاسی بوده است. برای تبیین عملکرد اجتماعی رسانه ها تا کنون چندین نظریه مختلف مطرح بوده است. از مهمترین و تاثیرگذارترین نظریه های تبیین گر نقش اجتماعی رسانه، «نظریه کاشت» است که نتیجه پژوهشی بوده که توسط «جرج گربنر» در دهه 70 میلادی انجام شده است.

جرج گربنر
جرج گربنر در آگوست 1919 در بوداپست مجارستان متولد شد. در سال 1939 به آمریکا مهاجرت کرد و برای تحصیل در رشته رزونامه نگاری وارد دانشگاه برکلی شد. پس از اتمام دوره کارشناسی به استخدام ارتش آمریکا درآمد. بعد از انفصال از ارتش به عنوان یک روزنامه نگار سیاسی به لس آنجلس رفت. او در 1955 دکترای خود را در رشته ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفت. او معتقد بود عرصه ارتباطات جایی است که تمامی فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در آن روی می دهد.
گربنر مدتی در پژوهشگاه ارتباطات دانشگاه ایلینویز به کار پرداخت و از 1964 تا 1989 رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه پنسیلوانیا بود. در 1997 به دانشگاه تمپل رفت تا به مباحث ارتباطات از راه دور بپردازد. او علاوه بر این که بنیانگذار نظریه کاشت است؛ انجمن ارتباطات بین المللی را نیز تاسیس کرده است. او مدتی نیز ریاست زیرگروه ارتباطات و جامعه را در کمیسیون علوم اجتماعی انجمن های آمریکا به عهده داشت. گربنر در دسامبر 2005 بدرود حیات گفت.

تئوری کاشت جرج گربنر
تئوری کاشت جرج گربنر بیان می کند که تلوزیون در دنیای کنونی به منبع اصلی بیان وقایع و «تعریف کننده داستان ها» تبدیل شده است و دارای قدرت تاثیرگذاری و القاء واقعیت مورد نظر خود بر هستی اجتماعی و فکری مردم است. گربنر اثرگذاری تلوزیون را در دنیای کنونی شبیه و در حد سایر ساختارهای قدرتمند اجتماعی مانند مذهب می داند. به عقیده او «تلوزیون یک آیین روزانه فراهم می کند که نخبگان آن را با عموم مردم به اشتراک می گذارند. بخش اصلی شباهت تلوزیون با مذهب و کارکردهای اجتماعی آن در تکرار مداوم الگوهایی است که در تلاش برای تعریف جهان و مشروعیت بخشیدن به نظم اجتماعی است (1)». گربنر معتقد است استفاده زیاد از تلوزیون باعث ایجاد توده ای همگن و بیمناک خواهد شد.

تلوزیون، اسلحه کشتار جمعی اجتماعی
گربنر در 1977 عنوان داشت که تلوزیون مسئولیت اصلی دریافت و شکل گیری مفاهیم در مورد وقایع، اسلوب ها و استانداردهای زمان در ذهن انسان کنونی را به عهده دارد. او باور داشت که تلوزیون محور فرهنگ کنونی آمریکا است و به همین دلیل منبع اصلی اطلاعات و داده ها در جامعه آمریکا محسوب می شود. گربنر می نویسد: «دستگاه تلوزیون به یک عضو مهم و کلیدی خانواده تبدیل شده است؛ عضوی که بیشترین زمان را به خود اختصاص داده تا بیشتر داستان ها را او تعریف کند (2)».
جایگاه ویژه تلوزیون در فرهنگ آمریکا منجر به تکوین و توسعه پژوهش های مختلفی در مورد نظریه کاشت گردید. گربنر با مقایسه درک از واقعیت و مفاهیم شکل گرفته در ذهن افرادی که وقت فراوانی برای تماشای تلوزیون صرف می کردند و به نوعی «بیننده پرمصرف» تلوزیون محسوب می شدند با افرادی که وقت کم تری به تلوزیون اختصاص داده و «بیننده کم مصرف» به حساب می آمدند؛ نظریه خود را آزمود. او دریافت افرادی که زمان فراوانی صرف تلوزیون می کنند دنیا و واقعیت ها را آنچنان که تلوزیون به تصویر می کشد باور دارند؛ نه آنچنان که حقیقتا وجود دارند. گربنر به خصوص خشونت در تلوزیون و نقش آن در شکل گیری ذهنیت افراد را بررسی کرد و دریافت که در این افراد گرایشی وجود دارد که جهان را جای ترسناکی برای آنان ترسیم می کند و ایشان را دچار نوعی ترس اجتماعی می کند (3و4).

متوسط ساعات روزانه تماشای تلوزیون در کشورهای مختلف
از جمله پژوهش گرانی که به تکوین و توسعه نظریه کاشت پرداختند هاوکینز و پینگری بودند. عوامل دخیل در میزان مستعد بودن افراد برای «کاشت» یک واقعیت تلوزیونی در ذهن ایشان مورد توجه این پژوهش گران بود. آنها نظریه ی کاشت را در مورد فرایندهای یادگیری بررسی کردند و ارتباط کاشت با شرایط متفاوت اجتماعی و روانشناختی را مطالعه کرده و سعی کردند کاشت را به طور مستقیم تری به محتوای برنامه های تلوزیونی ربط دهند. سن و عادات شخصی بیننده ها و شرایط روانشناختی آنها که شامل توانایی شناختی و درک واقعیت تلوزیون می باشد مهمترین عوامل آمادگی برای پذیرش «کاشت» تشخیص داده شدند. پژوهش آنها در تایید این ادعای گربنر بود که می گفت محتوای برنامه های تلوزیونی و پیام آن به گرایش و دریافت های بیننده شکل می دهد. هاوکینز و پینگری نشان دادند که سن و توانایی شناختی میزان کاشت را تعیین می کنند (5).

مصادیقی از تبیین های انجام گرفته با استفاده از تئوری کاشت
روانشناسی اجتماعی ارتباطات انسانی به طور سنتی ارتباطات انسان را به صورت بیان، برهم کنش و تاثیر گذاری می داند و بر روی مسائلی از ارتباط تمرکز می کند که با تاثیرات یا رفتارهای ناخوشایند مرتبط است. تئوری کاشت یک نظریه ی روانشناسی اجتماعی است که برای تمامی انواع برنامه های تلوزیونی و ژانرهای مختلف آن قابل بررسی است. کسانی که روزانه 4 ساعت یا بیش از آن تلوزیون تماشا می کنند در زمره بینندگان پر مصرف تلوزیون قرار می گیرند و افرادی که کمتر از دو ساعت را با تلوزیون می گذرانند؛ در دسته بینندگان کم مصرف هستند.
در ذهن او دنیا به صورت یک محل خبیث دیده می شود که جایی برای خشونت و قتل و غارت است
1-خشونت
بینندگان پر مصرف با خشونت تلوزیونی ارتباط بیشتری داشته و بنابراین همچون یک بیمار به «سندرم دنیای پست» دچار می شوند. سندرمی که شالوده فکری آن دنیا را بسیار بدتر از آن چیزی می داند که در واقعیت وجود دارد. در پژوهشی (6) محققین این تئوری را در مطالعه تاثیر تماشای بیش از حد برنامه های مربوط به جلسات دادگاه ها و محاکمات واقعی و مباحث مربوط به جرم و جنایت بر ذهن افراد، آزمودند. مشخص شد که این نوع برنامه های تلوزیونی منجر به شکل گیری باوری در ذهن بینندگان می شود که طبق آن وقوع جرم را از آنچه که در واقعیت جامعه وجود دارد بسیار بدتر و وحشتناک تر تصور می کنند. گربنر این پدیده را سندرم دنیای پست می نامد. سندرم دنیای پست هنگامی روی می دهد که فرد به تماشای بیش از حد برنامه های خشونت آمیز تلوزیونی می پردازد. در نتیجه در ذهن او دنیا به صورت یک محل خبیث دیده می شود که جایی برای خشونت و قتل و غارت است (6). گربنر و تیم پژوهشی او سه باور ذهنی تشکیل دهنده این سندرم در ذهن تحت تاثیر «کاشت» را نیز مشخص کردند:
1- مردم عموما فقط به خود اهمیت می دهند.
2- شما نمی توانید در برهمکنش هایتان با دیگران خیلی هم با احتیاط عمل کنید.
3- اگر به افراد شانسی داده شود مزیت های خود را نسبت به دیگران نشان خواهند داد.

تلوزیون، عامل اشاعه سندرم دنیای پست
از دهه های اخیر، جرم موضوع غالب برنامه های تفریحی و اخبار آمریکا بوده است. این در حالی است که جرایم خشونت آمیز در دنیای واقعی بسیار کم تر از آنچه که تلوزیون نشان می دهد؛ وقوع می یابند. قتل بیشترین جرمی است که در تلوزیون به آن پرداخته می شود. جرایم علیه مردم از جمله اهانت، تجاوز جنسی و قتل بیشترین توجه را از سوی رسانه ها دریافت می دارند. تماشای حجم فروانی از خشونت که از تلوزیون و دیگر رسانه ها به آن پرداخته می شود؛ می تواند در ذهن مردم یک پارانویای اجتماعی «بکارد» که افکار آنها را نسبت به افراد قابل اعتماد و محیط پیرامون خود دگرگون کند. بنا به نتایج برخی پژوهش ها افزونی بیش از حد توجه به جرم در رسانه ها و تلوزیون می تواند به طور غیر عادی ترس عمومی از وقوع جرم و جنایت را شدت بخشیده و نتایج ناگوار اجتماعی را موجب شود (7).
تماشای حجم فروانی از خشونت می تواند در ذهن مردم یک پارانویای اجتماعی «بکارد»
2- سکس
جاکلین مک دونل، تئوری کاشت را در مورد تاثیر برنامه های تلوزیونی بر رفتار و عقاید جنسی افراد بررسی کرده است (8). او برنامه های پربیننده مخصوص بزرگسالان که از تلوزیون آمریکا پخش می شود را رصد کرده و شدت به کارگیری ارجاعات جنسی این برنامه ها را در گفتار، پوشش، رفتار و نمایش صحنه های مستهجن دسته بندی نموده است. او می گوید جدای از نوع و محتوای برنامه ها، این برنامه ها نوعی "واقعیت تلوزیونی" را برای بیننده می سازند که در آن عموما بر نقش بسیار بسیار مهم سکس در اجتماع تاکید شده و بی بند و باری و انجام عمل جنسی به صورت اتفاقی با هر کسی و در هر جایی موضوعی عادی نشان داده می شود. مردم در طول زندگی خود دارای ده ها شریک جنسی متعدد بوده و بکارت زنان در سنین بسیار پایین از بین رفته است.
مک دونل اذعان می کند که این "واقعیت تلوزیونی" با آنچه که در حقیقت جامعه وجود دارد بسیار بسیار متفاوت است. او معتقد است که در جامعه ی غیر تلوزیونی و حقیقی، سکس تا حد مشخصی نقش مهمی در اجتماع دارد و بی بندوباری جنسی امری عادی نیست. مردم در طول زندگی خود به طور میانگین شرکای جنسی بسیار کم تری از آنچه که دنیای تلوزیون نشان می دهند؛ دارند و بکارت در سنین بالاتری زایل می شود. مک دونل این موضوع را در سه گروهی که بیننده پرمصرف، متعادل و کم مصرف تلوزیون محسوب می شدند مطالعه کرده است. بخشی از نتایج در دو نمودار زیر دیده می شود که بسیار قابل توجه است.
نمودار 1: ستون آبی مربوط به بیننده های کم مصرف و ستون قرمز نشان دهنده بیننده های پر مصرف است. بخش سمت چپ نمودار زنان و بخش سمت راست مردان را نشان می دهد. افراد در پاسخ به این سوال که «به نظر شما در جامعه بی بندوباری جنسی تا چه حدی عادی است؟» درجه ای را اعلام کرده اند.
زنانی که در زمره بینندگان کم مصرف برنامه های تلوزیونی هستند و روزی کم تر از دو ساعت پای تلوزیون می نشینند؛ درجه عادی بودن بی بندوباری جنسی را 5/1 اعلام کرده اند. از نظر زنانی که بیننده پرمصرف تلوزیون بوده و روزی بیش از چهار ساعت را با تلوزیون می گذرانند درجه عادی بودن بی بندوباری جنسی دو برابر بوده و 3 اعلام شده است.
مردان کم مصرف تلوزیون نسبت به بینندگان پرمصرف درجه بیشتری را به عادی بودن بی بندوباری جنسی (4 در مقابل 3/3) اعلام کرده اند اما نکته مهم نزدیک بودن و شباهت درجه اعلام شده از سوی مردان و زنان پر مصرف است که به اعتقاد هر دو گروه آنها عادی بودن بی بندوباری جنسی در جامعه درجه ای نزدیک به 3 دریافت می کند. تئوری کاشت می گوید تلوزیون افکار و اذهان را همگن می کند و همه را شبیه به هم بار می آورد. در این تحقیق می بینیم که تلوزیون بدون توجه به جنسیت افراد دنیای غیر واقعی را به یک میزان در ذهن افراد ترسیم کرده و کاشته است. چنانکه می بینید بینندگان کم مصرف نظرات متفاوتی دارند و تلوزیون فرصت «کاشتن» تصویر دنیای غیر واقعی خود را در ذهن آنان هنوز به دست نیاورده است.
نمودار 2: مورد سوال سن از دست دادن بکارت در زنان بوده است. مردان کم مصرف این سن را به طور میانگین 17 و مردان پر مصرف تلوزیون آن را 14 اعلام کرده اند. در گروه زنان، افراد کم مصرف سن از دست دادن بکارت را 18 و زنانی که پر مصرف هستند آن را 17 دانسته اند. در هر دو گروه زنان و مردان می بینیم که تلوزیون توانسته است طبق دنیای خود در ذهن افراد پرمصرف سن ازاله بکارت را پایین بیاورد. واضح است که ذهنیت مردان در این مورد بیشتر از زنان تحت تاثیر بوده است.
با توجه به این که هم اکنون انحصار «کاشت» از دست دستگاه تلوزیون خارج شده و فرهنگ سازان جهانی ابزارهای بسیار متنوع تری همچون اینترنت، بازی های رایانه ای و شبکه های ماهواره ای دیجیتال را نیز در اختیار دارند؛ بدیهیست ارتباط تاثیر و تلقی ذهنی القا شده از سوی این رسانه ها با حرکت جامعه از واقعیت دنیای خود به سوی واقعیتی که تلوزیون ها، رسانه ها، سایت ها و بازی های رایانه ای طبق امیال برنامه ریزان پشت پرده آنها نشان می دهند؛ باید مورد توجه برنامه ریزان اجتماعی کشور قرار گیرد.
با توجه به این که هم اکنون انحصار «کاشت» از دست دستگاه تلوزیون خارج شده و فرهنگ سازان جهانی ابزارهای بسیار متنوع تری همچون اینترنت، بازی های رایانه ای و شبکه های ماهواره ای دیجیتال را نیز در اختیار دارند؛ بدیهیست ارتباط تاثیر و تلقی ذهنی القا شده از سوی این رسانه ها با حرکت جامعه از واقعیت دنیای خود به سوی واقعیتی که تلوزیون ها، رسانه ها، سایت ها و بازی های رایانه ای طبق امیال برنامه ریزان پشت پرده آنها نشان می دهند؛ باید مورد توجه برنامه ریزان اجتماعی کشور قرار گیرد.
استفاده از بازی های یارانه ای (یکی از ابزارهای نوین کاشت) در آمریکا به شدت در حال افزایش است.

مأخذ:
1- Gerbner, G. (1998). Cultivation analysis: An overview. Mass Communication & Society, 195-175
2- Infante, D.A., Rancer, A.S., & Womack, D.F. (1997). Building communication theory (3rd ed.). Prospect Heights, IL: Waveland.
3- Gerbner, G., Gross, L., Morgan, M., & Signorielli, N. (1980). The "mainstreaming" of America: Violence profile no. 11. Journal of Communication 30(3), 10-29.
4- Severin, W.J., & Tankard, J.W. (1997). Communication Theories. New York: Hastings House.
5- Hawkins, R.P., & Pingree, S. (1980). Some processes in the cultivation effect. Communication Research, 7(2), 193-226.
6- Patiwael, M., & Valkenburg, P. (1998). Does watching court TV """"""""""""""""cultivate"""""""""""""""" people""""""""""""""""s perceptions of crime? Gazette, 60(3), 227-238.
7- Chang, Y., & Reber, B. (2000). Assessing cultivation theory and public health model for crime reporting. Newspaper Research Journal, 21(4), 1-13.
8- Mcdonnel, Jocelyn. "George Gerbner’s Cultivation Theory Application Paper.” University of Colorado. 2006. 28 Sept. 2010. discourses/Papers/App_Papers/McDonnell.htm>

منابع:
http://www.ou.edu/deptcomm/dodjcc/groups/02B2/Capstone_02B.html
http://www.uky.edu/~drlane/capstone/mass/cultivation.htm

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:4
حجاب و عفاف

گزارشى از رویكرد فقه به حضور زن در سینما

مقدمه
رسانه و به ویژه سینما، در دنیاى امروز كه عصر انفجار اطلاعات نام گرفته است، جایگاهى بس رفیع و درخور توجه دارد و از این رو، گرایش زنان به هنر سینما كه در پى مشاركت آنان در فعالیت هاى اجتماعى و هنرى خصوصاً سینما و بازیگرى بوده است، امرى كاملاً ضرورى و اجتناب ناپذیر گردیده است. از این رو، چون این پدیده از نظر شرعى مى تواند داراى حكم خاصى باشد، ضرورت طرح این موضوع در فقه تأكید بیشترى مى یابد. برخورد فقه و پدیده سینما در طول بیش از یكصد سال ورود سینما به ایران، یكنواخت نبوده و تحولات پردامنه اى را پشت سر گذارده است.
 
رویكردهاى فقه به سینما
مواضع علما و فقها را در این زمینه مى توان در دو رویكرد كلّى جاى داد:
رویكرد اول: مخالفت مطلق؛
رویكرد دوم: موافقت شروط و محدود.
هر یك از این دو رویكرد برهه خاصى از فضاى اجتماعى ایران را به خود اختصاص مى دهند و این برهه ها كه داراى ویژگى هاى خاص اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى اند، نقش به سزایى در نوع نگاه فقها به سینما ایفا كرده اند. ما در این مجال مختصر برآنیم تا با ارائه شناخت كافى از این دو رویكرد، عوامل چهارگانه آن را بر شمرده، با نگاهى جامعه شناختى حكم فقهى حضور زن در سینما را بررسى كنیم.
در صدر اسلام رسانه هاى جدید وجود نداشتند تا آیه یا حدیثى صریحاً در مورد آن لب به سخن گشوده باشد، اما آیا مى توانیم از میان متون و نصوص و مبانى و اصول كلى دینى چشم اندازى را در زمینه رسانه هاى جدید بیابیم؟)1( این نگاه و چشم انداز همان فقه رسانه است كه مى تواند از محورى ترین مسائل مستحدثه قلمداد شود. برخى از مسائل كلى فقه رسانه عبارت اند از:
آیا احكام تكلیفى فردى در رسانه كاربرد دارد؟ آیا در رسانه احكام حقیقى بار مى شود یا احكام مجازى؟ در مورد حضور زن در سینما، چه احكامى در پشت دوربین و چه احكامى در جلو دوربین مطرح است؟ آیا این احكام یكسان اند؟ و… .
عناوینى از قبیل فیلم، تئاتر و بازیگرى كه در رسانه مدّنظر است، همه از عناوین نوظهورند و هیچ یك از آنها در ادله فقه یعنى در آیات و روایات وارد نشده اند و از این رو، به خودى خود مشمول اصل برائت اند و چنین فعالیت هایى از نظر شرعى هیچ منعى ندارند؛ ولى چنان كه معلوم است، در شكل گیرى یك فیلم یا نمایش، عوامل زیادى دخالت دارند كه هر كدام مصداق عناوین دیگرى هستند و ممكن است از آن زاویه، فیلم و بازیگرى داراى احكامى باشد. به عنوان مثال، حضور زن در سینما موجب پیدایش برخى مسائل فقهى مى شود؛ مانند اختلاط زن و مرد، نگاه به نامحرم، فرض زوجیّت و محرمیّت، تشبّه به جنس مخالف، تشبّه به معصومان(علیه السّلام)، شنیدن صداى نامحرم، سرود و آوازخوانى، پوشش، آرایش، گریم و… .

رویكرد اول: مخالفت مطلق
تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، تولیدات رادیو، تلویزیون و سینما چیزى جز تقلید كوركورانه از فرهنگ ضداخلاقى غرب نبود. بدین لحاظ، علما، فقها و متدینان آن زمان، استفاده از این رسانه ها خصوصاً سینما را تحریم كرده بودند. تحریم سینما از سوى برخى از مراجع عظام كه آشكارا مطرح مى شد، نشان دهنده ماهیت ضد دینى آن در آن روزگار بود.
سید ابوالحسن اصفهانى و علامه حاج میرزا محمدحسین نائینى براى اولین بار پدیده سینما را به حوزه و علما شناساندند.
شیخ فضل اللّه نورى در همان سال هاى اولیه شكل گیرى سینما، یعنى حدود سال 1286 ش، سینما را تحریم كرد. با تحریم سینما، مردم متدین نیز سینماى كم رونق آن دوران را از رونق انداختند.(2)
عوامل گوناگونى باعثِ مخالفتِ مطلقِ علمایِ آن دوران گردید. این مخالفت را مى توان با عوامل چهارگانه زیر تبیین كرد:
1. عوامل سیاسى ـ اجتماعى
ـ حضور عامل خارجى در لفّافه استعمار؛
ـ خطر تثبیت حكومت جور شاهنشاهى؛
ـ سیاست هاى تجدّدگرایانه رضاشاه و محمدرضا شاه؛
ـ كشف حجاب؛
ـ خرافه دانستن دین و مهجور ماندن آن از صحنه اصلى سیاست و اجتماع.
2. عوامل فرهنگى
ـ جشن هاى 2500 ساله شاهنشاهى؛
ـ گسترش رادیو و تلویزیون و استفاده از زنان بى حجاب در آنها؛
ـ انتشار نشریات و تأسیس مراكز فرهنگى از سوى بیگانگان؛
ـ ورود بى حد و حصر محصولات لوكس و مصرفى غرب به ایران براى ترغیب زن ایرانى به كشف حجاب و خودآرایى در جامعه؛
ـ ورود فیلم هاى غربى مخصوصاً محصولات هالیوودى؛
ـ فعالیت هاى اشرف پهلوى تحت عنوان اصلاحات فرهنگى.
3. عوامل اقتصادى
ـ یكّه تازى فیلم هاى خارجى در عرصه پخش سینماى ایران؛
ـ اقتصاد دلاّلى ناشى از ورود و فروش انواع فیلم هاى خارجى؛
ـ سیاست هاى تبلیغاتى دولت در اقتصاد و صنعت فیلم سازى بیگانگان.
عوامل چهارگانه مذكور نشان مى دهند كه سینماى قبل از انقلاب اسلامى، نه تنها هیچ ضرورتى را ایجاب نمى كرد، بلكه وصله اى نامتجانس در فرهنگ دینى ایران بود كه با تمایل به فساد و تباهى، حساسیت علماى عظیم الشأن آن دوره را برانگیخت و باعث شد تا آنان سینما و همه متعلّقاتش را تحریم كنند و آن را كفر بنامند.(3) شهید مطهرى در این زمینه حكایت تأمل برانگیزى را تعریف مى كند:
در هفده سال پیش شاید چند ماهى قبل از انقلاب پانزده خرداد، در آبادان مى خواستند یك سینما بسازند در كنار مسجد، بعد از فوت آیت اللّه بروجردى بود. در زمان حیات ایشان نمى توانستند این كار را بكنند… . از این خلأ فوراً مى خواستند این جور استفاده ها ببرند. علماى خوزستان داد و فریاد كردند كه حالا سینما مى خواهید بسازید، چرا كنار مسجد؟! آمدند قم و تهران، علما هم شروع كردند به اقدام كردن به انواع مختلف اقدام ها: تلگراف ها، اعتراض ها، انتقادها.
یكى از روحانیون كه مأمور شده بود با یكى از مقامات در این زمینه صحبت بكند كه آقا این چه مرضى است كه شما دارید، خود او براى من نقل كرد كه من به آن مقام گفتم آقا! من فعلاً راجع به شما حرفى ندارم، من نمى خواهم به شما بگویم سینما نداشته باشید، چون گوش نمى كنید. این كارهاى شما از نظر خودتان حساب شده است،چه منطقى در اینجا دارید؟ ممكن است بگویید كه ما مى خواهیم از این راه تمدن را توسعه بدهیم… . آخرش گفتم ممكن است منظورتان از اینكه سینماها را این قدر كمك مى دهید و امكانات و تسهیلات برایشان فراهم مى كنید، این باشد كه جوان ها بروند آنجا و در آن محیط خلوت تعلیماتى به آنها بدهید و آنها را سرگرم یكدیگر كنید؛ براى چه؟ منظورتان این است كه جوان ها اعم از پسر و دختر فیلشان یاد هندوستان سیاست نكند، سرشان گرم عیّاشى و عشق بازى ها و معشوقه گیرى ها و… امثال اینها بشود و آن چنان سرگرم و بى حس این مسائل بشوند كه دیگر به فكر سیاست نیفتند.
گفت: تا این را گفتم، قاه قاه زد زیر خنده و گفت همین است).(4)

رویكرد دوم: موافقت محدود
سینماى ایران با پیروزى انقلاب اسلامى در سال 1357 شمسی تولدى دیگر یافت و حضرت امام خمینى این جمله تاریخى را درباره آن بیان كرد:
ما با سینما مخالف نیستیم، بلكه با فحشا مخالفیم… . ما در زمان طاغوت تلویزیون [و سینما] را به سبب رواج فساد و فحشاء نفى مى كردیم، اما در جمهورى اسلامى ایران نفى نمى كنیم.(5)
بدین ترتیب، او به سینمایى كه برخى هنوز آن را حرام مى دانستند، مشروعیت بخشید. علما و فقهاى بزرگوار نیز به تأسى از رهبر كبیر انقلاب با تأیید و تجویز اصل سینما، رویكرد تازه اى از خود نشان دادند و به صورت محدود و به شرط رعایت اصول اسلامى آن را پذیرا شدند. آنان در صورتى حضور زن را در سینماى پس از انقلاب جایز دانستند كه به همه موازین شرعى خود در قالب سینما و تصویر عمل كند و بدین وسیله سینما را به عنوان ابزارى براى تبلیغ و ترویج فرهنگ عفّت و پاكدامنى زنان و در نتیجه سازندگى كل اجتماع به كار برد. شاید بتوان گفت كه اكثر قریب به اتّفاق مراجع چنین رویكردى دارند؛ مانند حضرات آیات: نجفى مرعشى، مكارم شیرازى، فاضل لنكرانى، اراكى، مروّجى و… .
در این میان هیچ یك از مراجع مزبور، به طور مفصّل به تبیین فقه سینما و حضور زن در آن نپرداخته اند و تنها آقاى مروّجى در یكى از درس هاى خارج خود آن را به تفصیل بیان فرموده است كه مباحث او به طور فهرست وار از این قرار است:
ـ اختلاط زن و مرد نامحرم در سینما: اصل بر جواز آن است، مگر آنكه مفسده اى بر آن مترتّب گردد؛
ـ صحبت كردن زن با مرد نامحرم در سینما: اصل بر جواز آن است، مگر آنكه به امر حرامى منجر شود؛
ـ سرود و آوازخوانى زن در سینما: صداى زن عورت نیست. بنابراین اگر غنا و مطرب و مهیّج شهوت نباشد، فى حد نفسه مانعى ندارد؛
ـ نگاه كردن زن به مرد نامحرم در سینما: نگاه كردن زن به دست، صورت و مواضعى از بدن مرد كه عرفاً پوشاندن آن لازم نیست، مشروط بر آنكه همراه با لذت و ریبه نباشد، بدون هیچ قید و شرطى جایز است؛
ـ مستقیم یا غیرمستقیم بودن نگاه به نامحرم در سینما: میان نگاه مستقیم و غیرمستقیم فرقى نیست و احكام آن یكسان است. به عبارت دیگر، هر نگاهى كه با لذت و ریبه همراه باشد، حرام است، چه مستقیم باشد و چه غیرمستقیم؛
ـ وصل كردن مو، چسباندن ماسك صورت، پوشاندن پوست بدن با پوست هاى مصنوعى و مانند اینها به زنان و در معرض دید نامحرم قراردادن آنها در سینما: اصلِ استفاده از اینها جایز است. اما حكم نگاه كردن به آنها به نظر عرف واگذار مى شود. اگر عرف آنها را جزء بدن زن و زینت بشمارد، پوشاندنشان واجب و در غیر این دو صورت نه پوشاندنشان واجب است و نه نگاه كردن به آنها حرام؛
ـ ایفاى نقش هاى زن و شوهرى، خواهر و برادرى و… از سوى زن و مرد نامحرم: اگر اجراى این گونه نقشها منشأ و مقدمه امر حرامى شود و مفسده اى بر آن مترتب باشد، بدون هیچ تردیدى حرام خواهد بود، وگرنه اشكالى ندارد؛
ـ تماس بدنى زن و مرد نامحرم در سینما: حرمت تماس بدنى زن و مرد نامحرم در سینما از احكام واضح و مورد اتفاق تمامى علماى دین است، اما دست دادن آنها، اگر از روى لباس و بدون فشردن دست باشد، بلامانع است؛
ـ استفاده از زنان اهل ذمه، زنان كافر، پیرزن هاى فرتوت، زنان بى بند و بار و روستایى و صحرانشین در سینما: نگاه كردن با دو شرط ـ یعنى نگاه بدون لذت و ریبه و به غیر از مواضع دست و صورت باشد ـ در صورتى جایز است كه تنها به مواضعى باشد كه آنان عادت به پوشاندن آن ندارند، خواه از عادات قدیمى آنان باشد و یا عادات جدید آنان؛
ـ پوشش، زینت، گریم و آرایش زنان در سینما: بر زنان واجب است همه بدن خود، جز دست ها و صورت را بپوشانند و نیز لازم است نوع پوشش جذّاب و تحریك آمیز نباشد. آشكار كردن زیورآلات و زینت نیز براى نامحرم جایز نیست. همچنین آرایش و گریم زن، اگر عرفاً زینت محسوب شود، جایز نخواهد بود؛
ـ ایفاى نقش هاى مردانه به وسیله زن: تشبّه به جنس مخالف در فیلم و نمایش تنها در صورتى حرام است كه موجب ذلّت و حقارت صاحب نقش باشد، در غیر این صورت جایز است؛
ـ ایفاى نقش هاى معصومان(علیه السّلام) به وسیله زن: با دو شرط زیر، ایفاى نقش هاى معصومان(علیه السّلام) همواره جایز بلكه مستحب خواهد بود:
1. ایفاى نقش به هیچ وجه اهانت به معصوم را در پى نداشته باشد؛
2. ایفاكننده نقش یا سازنده فیلم به هیچ نحو قصد اهانت به معصوم را نداشته باشد.(6)

عوامل مؤثر بر این رویكرد
اكنون لازم است عوامل چهارگانه مؤثر بر این دیدگاه را نیز با دقت و تیزبینى بیشترى مرور كنیم، تا ارتباط آن را با رویكرد فقهى علما به روشنى بیابیم:
یك و دو: عوامل سیاسى ـ اجتماعى
ـ رخداد عظیم و تكان دهنده تأسیس جمهورى اسلامى ایران؛
ـ رویكرد صریح و منطقى امام خمینى به لزوم سینماى علمى، اخلاقى و سازنده؛
ـ قطع دست استعمار و نقش بر آب شدن دسیسه هاى آنان؛
ـ حاكمیت اسلام و تدوین قانون اساسى جمهورى اسلامى براساس فقه محمدى؛
ـ استفاده از جوانان متعهّد و انقلابى در امور بازیگرى و فیلم سازى؛
ـ تأكید و تمركز بر ارائه سینماى مقدس و معنوى به منظور رشد و تعالى افراد جامعه؛
ـ ایجاد سوژه هاى جدید و لزوم توجه به آنها؛ از جمله موضوعات سیاسى، هشت سال دفاع مقدس و… .
سه: عوامل فرهنگى
ـ تحریم و تعطیلى كلیه مراكز اشاعه فحشا و منكرات اعم از روزنامه ها و مجلات تا سینماها و مشروب خانه ها؛
ـ تشكیل شوراى عالى انقلاب فرهنگى براى نظارت بر كلیه امور فرهنگى و هنرى كشور؛
ـ قطع واردات فیلم هاى سینمایى مبتذل از غرب؛
ـ تأسیس دانشكده ها و سایر مراكز آموزش فیلم سازى و بازیگرى با رعایت موازین شرعى؛
ـ افزایش و گسترش كتب و نشریات سینمایى؛
ـ توجه به اهمیت سینما در خصوص تبلیغات اسلامى و صدور انقلاب به دیگر كشورهاى جهان.
چهار: عوامل اقتصادى
ـ آغاز به كار صنعت فیلم سازى در كشور كه داراى پنج مشخّصه عمده در اقتصاد سینمایى است: نقدینگى، مواد اولیه، نیروى انسانى، تجهیزات و لوازم، مواد و كالاهاى مصرفى.(7) هر كدام از این مشخصه ها سهم بزرگى از اقتصاد كشور را، چه در تولید و چه در مصرف، به خود اختصاص مى دهد.
توجه به این عوامل نشان مى دهد كه سینماى پس از انقلاب خود را به عنوان بخشى از فرهنگ، كه مى تواند اهداف سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى مشروع را دنبال كند، جلوه گر مى سازد. بدین ترتیب، بر شمار افرادى كه با اصل سینما و حضور زن مسلمان در آن مخالف بودند، كاسته و بر موافقان و مشوّقان آن افزوده شد.

سینما در دوره آزادى هاى افراطى
با ظهور و ترویج آزادى هاى افراطى و كم رنگ شدن شعارهاى انقلاب، طرفداران آن آزادى هاى بیشترى را مطالبه كردند، تا جایى كه سینما در این دوره از ارزش هاى اصیل اسلامى و انقلابى فاصله گرفت و حضور زن در راستاى در خدمت جذّابیّت بخشیدن به آن، استفاده شد. همراه با این جریان برخى از موافقان تلاش كردند تا این نظریه و روش را به دین مستند كنند و جواز فقهى بر آن بگیرند.
 
خلاصه سخن اینكه
این امور خبر از تحول عظیم و شگرف در عرصه اجتماع ایران دارد. جامعه ایران مانند بسیارى از جوامع پیشرفته دنیا، داراى ویژگى ها و نیازهاى خاصى است. رسانه سینما و حضور زن مسلمان در آن یكى از این ویژگى ها و نیازهایى است كه نادیده انگاشتن آن تار و پود فرهنگ و ساختارهاى نامرئى اجتماعى را از درون مى پوساند و افراد آن جامعه را به موجوداتى مكانیكى كه نه شناختى از خود دارند و نه از محیط اطرافشان، مبدّل مى سازد. از منظر صاحب نظران این رویكرد، در این برهه از زمان، سینما به امرى ضرورى و بخشى از جامعه امروز تبدیل شده و آن نگاه گذشته، تاب پاسخ گویى به مسائل جدید سینما را ندارد. بدین ترتیب، با تفكیك قائل شدن میان فقه حقیقى و فقه مجازى، مى بایستى مسائل فقهى سینما و حضور زن در آن را از منظرى جدید كه همان فقه رسانه است، دنبال نمود تا بدین وسیله هم نیازهاى جامعه رفع شود و هم احكام اسلامى تعطیل نماند.
در پایان، براى روشن تر شدن جایگاه و ضرورت حیاتى فقه رسانه به طور عام و فقه سینما به طور خاص سخن یكى از مدیران شبكه هاى تلویزیونى را ذكر مى كنیم:
یكى از مشكلات جدى رسانه، مسئله فقه رسانه است. اینكه براى مثال در فیلم ها و سریال هاى ما میزان اختلاط و امتزاج افراد چطور باید باشد؟ این مملكت و كشور نمى تواند صدا و سیما (و رسانه) نداشته باشد… . مشكل این است كه الان بعضى از افراد در حوزه هاى دانشگاهى و بعضى از مدیران اجرایى ما به این مسئله توجهى نمى كنند كه این كشور در این عرصه و دوره نمى تواند بدون رسانه باشد و این رسانه باید كارش را ادامه دهد. دیگران هستند كه باید بیایند و كمك كنند. الآن ما در مسائل فقهى در رسانه مشكلات فراوانى داریم. حال بعضى از بزرگان مى گویند تنها بیایید سؤال كنید، كه پرسش هم بسیار مى كنیم، اما در بعضى بخش ها، پاسخ هاى بسیار كلى مى گیریم كه براى ما مناسب نیست. ما كاملاً مصداقى و عینى مى خواهیم مطالب را بدانیم… كه باید در حوزه هاى علمیه درباره آن بحث شود. الآن بعضاً این گونه است كه رسانه به دلیل احساس نیاز مخاطب و دغدغه هایى كه دارد، وارد این حوزه ها مى شود و گاه حرف ها و سؤالاتى پیش مى آید كه باید برویم صحبت و گفتگو كنیم تا راهكارهایى شكل گیرد.(8)

منابع:
ـ پیرامون جمهورى اسلامى ایران، مرتضى مطهرى، تهران: صدرا، 1364.
ـ تاریخ سینماى ایران، مسعود مهرابى، تهران: پیكان، 1383.
ـ سینما در آینه فقه، محمدرضا جباران، تهران: سازمان تبلیغات اسلامى، 1378.
ـ سینما، سیاست، آزادى، پیام فضلى نژاد، نشر الست فردا، 1379.
ـ صحیفه امام خمینى، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378.
ـ نكاتى پیرامون اقتصاد سینماى ایران، محمدمهدى دادگو، تهران: فیلمخانه ملى ایران، 1380.
منابع اینترنتى:
1. khabarfarsi.com

2. dyar.mastertopforum.com

پی نوشت ها:
1. سایت تالار گفتگوى انجمن دانش پژوهان، حسین خجسته، (تكلیف ما با رسانه دینى روشن نیست).
2. تاریخ سینماى ایران، مسعود مهرابى، ص 11 ـ 12.
3. تاریخ سینماى ایران، مسعود مهرابى، ص 11.
4. پیرامون جمهورى اسلامى، مرتضى مطهرى، ص 56 ـ 57.
5. صحیفه امام خمینى، ج 6، ص 15.
6. سینما در آینه فقه، محمدرضا جبّاران، ص 157.
7. نكاتى پیرامون اقتصاد سینماى ایران، محمدمهدى دادگو، ص 35.
8 . سایت خبرى فارسى، مدیران رسانه ملى به بسترهاى نوآورى مى اندیشند، مجید رجبى.

منبع : http://www.shareh.com

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:4
حجاب و عفاف

حجاب و رسانه

اشاره
در دو دهه اخیر، مسئله حجاب و عفاف همواره یکی از دغدغه‌های مهم دینی، فرهنگی و اجتماعی بوده که گاه مورد توجه دستگاه‌ها و نهادهای دولتی و عمومی قرار گرفته است.
به همین دلیل، صاحب نظران، کارشناسان و پژوهشگران سعی کرده‌اند درباره این موضوع از ابعاد مختلف فقهی، کلامی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، حقوقی، سیاسی و حتی اقتصادی به تحقیق و اظهار نظر بپردازند. در این میان، رسانه‌های جمعی اعم از دیداری، شنیداری و مکتوب، نقش انکارناپذیری در ترویج یا تضعیف فرهنگ حجاب و عفاف در سطح عموم داشته‌اند.
به جرئت می‌توان گفت مسئله حجاب و عفاف زنان از معدود مسائلی است که رسانه‌های داخلی بدون هیچ‌گونه طرح مدوّنی به آن پرداخته‌اند و بیشتر دچار سردرگمی گردیده‌اند. بعضی اوقات دفاع و پرداخت به شیوه نادرست، آثار منفی برجای گذاشته و موجب سوء استفاده بیشتر شده است. نمونه آشکار و بزرگ آن رسانه ملی است که کاملاً مشهود است؛ در این موضوع برنامه مدونی ندارد و گاهی دچار تناقض می‌شود.
در این مقاله کوتاه در پی پاسخ به سه پرسش اساسی هستیم:
1. جایگاه حجاب و عفاف در فرهنگ اسلامی چیست؟
2. آسیب‌ها و مشکلات رسانه‌ها در این خصوص، چگونه است؟
3. سیاست‌ها و راه‌کارهای ترویج آن کدام است؟

1. جایگاه حجاب و عفاف در فرهنگ اسلامی
عفاف و پاکدامنی از آشکارترین نشانه‌های زندگی و سلامت جامعه اسلامی، و حجاب اسلامی یکی از مهم‌ترین نمادهای تمایز آشکار میان جوامع اسلامی و غیر اسلامی به شمار می‌رود. در پرتو رعایت حجاب و التزام به عفاف است که شخصیت انسانی زن حفظ و زمینه‌های رشد و تکامل زن و مرد در ابعاد مختلف فراهم می‌شود. در پرتو حجاب، پیوندها و علایق خانوادگی استحکام و دوام می‌یابد، امنیت و آرامش روحی و روانی به وجود می‌آید و حضور سالم و کارآمد زنان که نیمی از پیکره جامعه را تشکیل می‌دهند، در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... تضمین می‌شود. شاید به همین سبب باشد که «حجاب» از ضروریات دین اسلام به شمار آمده است.
بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان حوزه دین و اجتماع، یکی از ریشه‌های مهم مشکلات و نابسامانی‌های جوامع را، فقدان یا ضعف حیا و عفاف می‌دانند و در نگاه کلی، می‌توان اساسی‌ترین علل فساد و نابودی جوامع و انحراف از مسیر اصیل و ناب پیامبران الهی را، یکی فراموش کردن عبادت و عبودیت و دیگری پیروی از شهوات نام برد، که هر دو با بی‌بند و باری جنسی و کنار گذاردن حیا و عفاف و نماد روشن آن؛ یعنی حجاب، ارتباط مستقیم دارد. قرآن کریم می‌فرماید:
« فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصّلاةَ وَ اتّبَعُوا الشّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّا »[1]؛
«آنگاه پس از آنان جانشینانی به جای ماندند که نماز را تباه ساختند و از هوس‌ها پیروی کردند و به زودی سزای گمراهی خود را خواهند دید».
بدین سان، اقوامی که از دین خدا و آموزه‌های وحیانی پیامبران خود اطاعت نکردند و به جای آن، پیروی از شهوات را که در رأس همه آنها شهوات جنسی و فساد اخلاقی است، برگزیدند، همواره محکوم به هلاکت و نابودی بوده‌اند.
در دوره اسلامی نیز به گواهی تاریخ، یکی از عوامل مؤثر در افول حکومت مسلمانان در اندلس، رواج می‌گساری، زن‌بارگی و خریداری کنیزکان آوازه‌خوان و در یک کلام، رواج بی‌بندوباری جنسی و به فراموشی سپرده شدن ارزش‌های اسلامی همچون: حجاب، عفاف، حیا و ... از سوی فاتحان این سرزمین بود.[2]

تاریخچه ورود سکس و برهنگی به زندگی بشر
پیشینه رواج برهنگی و سکس، عمدتاً به دوره شکل‌گیری رنسانس در اروپا و فراگیرشدن آن در نقاط مختلف و صنعتی شدن اروپا و به وجود آمدن وسایل ارتباطی پیشرفته باز می‌گردد که حیا، عفت، پوشش، پاکدامنی و در نهایت پارسایی، اندک اندک از جامعه انسانی فاصله گرفت. این تحول نه تنها سبب جدایی انسان غربی از ارزش‌های الهی و معنوی شد، بلکه به دلیل تفوق و تسلط غرب، رفته رفته فرهنگ برهنگی به ویژه از طریق هنر و ادبیات در فرهنگ دیگر ملل، رسوخ کرد که می‌توان از سینما به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای ترویج برهنگی در غرب و کشورهای دیگر نام برد.
بدین ترتیب، کم کم عشق، جای خود را به سکس داد و هنر که ترجمان عالم معنا بود، تبدیل به آینه دنیای صورت شد و در این میان سینما که «هنر هفتم» نام گرفته بود، آینه تمام نمای ابتذال گردید. سرمایه‌داران نیز سینما را با سکس پیوند دادند و تلویزیون هم سینما را هر شب، به همه خانه‌ها به ارمغان برد.
متأسفانه در کشور اسلامی ما نیز تلویزیون مهم‌ترین رسانه ملی، پیش از انقلاب در فضای فرهنگی کاملاً الهام گرفته از فرهنگ غرب، ظهور کرد و همان نگاه ابزاری سینمای غرب به زن، به تلویزیون ایران نیز انتقال یافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات عمیقی که در سیاست کلان کشور و فرهنگ عمومی مردم پدید آمد، رسانه ملی نیز دستخوش تغییر شد و عمده مظاهر فساد و برهنگی از صفحه تلویزیون کنار رفت و فعالیت‌های هنری و نمایشی به دور از ابتذال آغاز شد و گسترش یافت. ولی نکته مهمی که از آن غفلت شد، روش‌ها و ابزارهای رسانه در زمینه چگونگی جذب مخاطب و اثر گذاری بیشتر بر او بود که دچار تغییر چندانی نشد و کار اساسی صورت نگرفت. از این رو، به تدریج در تلویزیون شاهد ورود سکس پنهان بودیم، به این معنا که برخی فیلم‌سازان که با ممنوعیت استفاده از ظاهر و جذابیت‌های زنانه روبه رو شدند، برای جبران این خلأ و به جهت جذب مخاطب و فروش و سود بیشتر، به فاکتورهایی همچون: محوریت زیبایی چهره در انتخاب بازیگر، به ویژه بازیگران جوان، پوشش‌های تنگ و نامناسب در عین حفظ حدود شرعی حجاب ـ گر چه به تدریج به بهانه‌ها و به شیوه‌های مختلف حدود الزامی حجاب نیز نادیده گرفته شده است[3] ـ ، به تصویر کشیدن روابط آزاد و صمیمانه زن و مرد در قالب همکار، دوست، همسایه و ...، طرح عشق‌های آتشین به دنبال یک نگاه، آرایش‌های غلیظ و محرک به بهانه‌ گریم، استفاده از چهره‌های جذاب و بدون حجاب بازیگران خارجی در سریال‌های ایرانی و ضبط بخش‌هایی از فیلم‌ها در فضای عمومی کشورهای غرب‌زده ـ که اخیراً مرسوم شده است ـ روی آوردند و بدین ترتیب تلویزیون به عنوان رسانه تصویری عمومی و اثرگذار، در برخی موارد به یکی از عوامل ایجاد ناهنجاری در حجاب بانوان و عفاف در سطح عموم تبدیل شد و همین امر بهانه‌ای گردیده است تا مخالفان حجاب، عملکرد تلویزیون را به عنوان شاهد استدلال‌های خود به رخ بکشند.

2. آسیب‌ها و مشکلات[4]
ضمن سپاس از تلاش‌هایی که تا کنون از سوی رسانه‌ها در خصوص حجاب و عفاف انجام پذیرفته است، اما به نظر می‌رسد برای ترویج آن باید گام‌های بیشتری برداشته می‌شد که به عللی از انجام آن بازمانده‌اند و این، خود نیازمند آسیب‌شناسی جدی و دقیق است.
1. یکی از مهم‌ترین آسیب‌ها و مشکلات این است که در ساختار مدیریتی رسانه‌ها، همه چیز بخش‌بندی شده و بخش معارف دینی یا مناسبت‌های دینی در عرض و کنار بخش‌ها و گروه‌های دیگر قرار دارد، به ویژه در رسانه ملی؛ در حالی که دیدگاه دینی باید بر تمام بخش‌های رسانه دیداری، شنیداری و نوشتاری، حاکم باشد. رسانه نخست باید تلقی درستی از دین و مفاهیم دینی داشته باشد تا بتواند مثلاً حجاب را که بخشی از دین است، به شیوه‌های مختلف و به شکل شایسته برای مردم تبیین کند.
بنابراین جداسازی برنامه‌‌های دینی و معارفی از سایر برنامه‌های جذاب و سرگرم‌کننده، آسیب جدّی در رسانه است. به عنوان مثال، رسانه ملی با تأسیس شبکه قرآن یا رادیو معارف، گویا به تعهد دینی خود عمل کرده است.گر چه این امر در جای خود ارزشمند و قابل تقدیر است، ولی باعث شده است که در شبکه‌های دیگر به مباحث معرفتی کمتر توجه شود.
2. سطحی‌نگری و بسنده کردن به مطالب صرف علمی و خشک و سهم ناچیز هنر و ادبیات، باعث می‌شود که القای معارف بدون جذابیت لازم صورت گیرد. از این رو، بخش عمده‌ای از برنامه‌های رسانه‌ها برای سطح تحصیل کرده جامعه قابل استفاده است؛ در حالی که عمده کسانی که حجاب را رعایت نمی‌کنند، حاضر به تحقیق و تعقل درباره این موضوع نیستند و بیشتر باید غیرمستقیم مورد خطاب قرار گیرند. و یا در برنامه‌ها، نوعی سطح‌نگری و ساده‌انگاری وجود دارد.
3. یکی دیگر از اشکالات مهم و عمده رسانه‌ها در زمینه حجاب، ضعف برنامه‌ریزی دقیق و هماهنگ و عدم اهتمام جدی به ترویج فرهنگ عفاف و پوشش اسلامی است. در یک کلام انسان نمی‌تواند مسئله حجاب را به عنوان جریان فرهنگی در رسانه‌ها پی‌گیری کند. هر چه هست، کار مقطعی است که به مناسبت‌هایی مثل ماه رمضان، تابستان و .... آن هم بسیار سطحی مطرح می‌شود. بدیهی است فرهنگ سازی یک ارزش و هنجار دینی یا اجتماعی، نیاز به برنامه مدوّن و جریان‌سازی مناسب دارد، والاّ ممکن است نه تنها تأثیرگذار نباشد، بلکه موجب دلسردی و دلزدگی شود.
4. اگر برنامه نسبتاً مدوّن و سیاست اصولی نیز در دستگاه‌ها و رسانه‌ها وجود داشته، تا کنون این‌ سیاست‌ها کمتر ضمانت اجرایی داشته‌اند؛ به خصوص محصولات رسانه ملی که عملاًٌ جذاب‌ترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌است، عمدتاً بر اساس طرح‌ها و ایده‌های سلیقه‌ای و شخصی برنامه‌سازان تهیه شده‌اند.
در رسانه‌ ملی، حرف آخر را نویسندگان و سازندگان برنامه‌ها می‌زنند و تشکیلاتی هم برای هدایت و ارزیابی مسئولیت آنان وجود ندارد. شاید بتوان گفت سیاست‌های سیما در زمینه عفاف و حجاب مشخص است، ولی این سیاست‌ها به بخش تولید برنامه‌ها راه نیافته‌اند؛ در نتیجه انتقادها و پیشنهادها در این زمینه بی‌پاسخ مانده‌اند.
5. تهران محور بودن رسانه‌ها در این زمینه و بسیاری از مقولات فرهنگی اجتماعی، از دیگر آسیب‌هاست. رسانه‌ها از جمله صدا و سیما، معمولاً تهران را محور برنامه‌سازی خود قرار می‌دهند. در بسیاری موارد این مسئله باعث می‌شود که روند تغییر برخی از هنجارها به ناهنجارها و ارزش‌ها به ضد ارزش‌ها در کل کشور تسریع شود. در واقع تهران به دلیل شرایط خاص، بسیار سریع‌تر در معرض ناهنجاری‌ها از جمله «بدحجابی» قرار می‌گیرد و چون محور برنامه‌های رسانه‌ها تهران است، فضای حاکم بر شهر تهران به دیگر شهرها منتقل می‌شود.
6. جداسازی حجاب از عفاف و حیا، یکی از آسیب‌های دیگر است. وقتی صرفاً محور مباحث حجاب باشد و نه عفاف، آنچه از آموزش‌ها و برنامه‌های تبلیغی رسانه حاصل می‌شود، آن چیزی نیست که قلب و ذهن را تحت تأثیر قرار دهد. «عفت» حالتی نفسانی و درونی است که با فطرت انسانی سازگار است و یکی از نمادهای آن، حجاب است که به عفاف و حیا صورت و شکل می‌دهد و حتی گاهی در عمل، عفت که حالت نفسانی و درونی است، با حجاب به تعارض می‌رسند.
به عنوان مثال، چادر یک نَه بزرگ به نامحرمان است. لذا عقلاً نمی‌توان پذیرفت که خانمی چادر به سر کند، ولی در عین حال رفتارهای باز، مراودات مستمر و طولانی مدت و ارتباطات سهل الوصول با نامحرمان را داشته باشد. چگونه است که مجریان یا بازیگرانی که چادر دارند، در عین داشتن حجاب، روابط غیرمتعارف و غیر شرعی با نامحرمان را دارند؛ مانند گپ زدن با میهمانان مرد برنامه‌ها و همکاران تلویزیونی، هم‌صحبت‌شدن طولانی با مردان نامحرم در نقش‌های مقابل، یکی به دو کردن‌ها، شوخی‌ها و گفتن حرف‌های شبه عاشقانه و حتی عاشقانه و عاطفی؟ معلوم نیست خانمی که در ارتباطات کلامی و غیرکلامی خود، به حداقل هنجارها و عفاف قناعت می‌کند، چگونه در گزینش نحوه پوشش، حجاب حداکثری را برمی‌گزیند؟[5]
7. امروزه اکثر نشریات عمومی در طرح‌های روی جلد یا صفحات حساس و پرخواننده و نیز در کتاب‌ها و از همه مهم‌تر برخی برنامه‌های نمایشی تلویزیون، سینما و تئاتر به روال نشریات و فیلم‌سازان خارجی، برای جذب مخاطبان از تصاویر زنان زیبا با آرایش‌های تند و غلیظ بهره‌ می‌گیرند و آن دسته از نشریاتی که تا حدودی می‌خواهند حرمت نگه دارند، از تصاویر دختران خردسال و غیربالغ ولی با آرایش‌های زنانه استفاده می‌کنند.
این نوع نگاه ابزاری به زن، که حقیقتاً با روح حجاب و عفاف کاملاً مغایر است، در واقع بازگشت خزنده و پنهان و کم‌رنگ همان رسانه‌های قبل از انقلاب و خارجی است.
8. غالباً در داستان‌ها، رمان‌ها، تصاویر، فیلم‌ها و سریال‌ها، نقش‌های منفی و مشاغل سطح پایین جامعه مانند مستخدمه و ... برای زنان چادری اختصاص می‌یابد، ولی زنانی که حجاب کاملی ندارند، به عنوان زنان تحصیل‌ کرده، موفق، مؤثر و اجتماعی قلمداد می‌شوند. طبق ارزیابی به عمل آمده از ابتدای سال 1380 تا پایان سال 1383 در سریال‌های تلویزیونی در 56 سریال، پوشش چادر، تحقیر یا تضعیف شده است؛ بدین شکل که پوشش چادر اختصاص به زنان فقیر، بی‌سواد، مستخدمه، سالخورده و زنان درمانده مانند زنان بیوه و همسر مردان معتاد نشان داده شده یا از آن به عنوان پوششی برای حضور در قبرستان، مجالس عزا، زندان و غیره استفاده شده است!

3. سیاست‌ها و راه‌کارها
در بعضی از مباحثی که ذکر کردیم، به سیاست‌ها و راه‌کارها نیز اشاره شد. در اینجا موارد دیگری را یادآور می‌شویم:

الف) سیاست‌ها
ـ تبیین سیاسـت‌ها و برنامه‌های شوم دشمنان در ارتباط با شکستن حریم عفاف و حجاب؛
ـ تبیین و تشریح آثار مثبت عفاف و حجاب و حیا و آثار زیان‌بار نادیده گرفتن آنها؛
ـ ترغیب نهادهای دولتی و مردمی به رعایت عفاف و حجاب از درون خود؛
ـ تبیین صحیح الگوی ارتباط با زنان و مردان در اجتماع، به ویژه دوستی‌های دختران و پسران و پیامدهای نامطلوب ارتباط ناصحیح؛
ـ ارائه و ترویج الگوهای مطلوب و جذاب حجاب و عفاف؛
ـ ارائه آمارها و مستندات از کشورها و جوامع بی‌بند و بار و آثار سوئی که گریبان‌گیر آنان شده است، به ویژه جوامع غربی؛
ـ تهیه گزارش‌های مستند و مناسب از وضعیت بی‌حجابی و آثار سوء اجتماعی، فردی و خانوادگی که بر بعضی از افراد بدحجاب گذاشته است.

ب) راه‌کارها
ـ تعریف و تبیین محدوده حجاب و عفاف برای مدیران و دست‌اندرکاران رسانه‌ها، به ویژه صدا و سیما و نشریات مختص زنان، خانواده و جوانان؛
ـ تربیت نیروهای کارشناس در بحث حجاب و عفاف و امور بانوان از میان کارآمدترین نیروهای رسانه‌ها؛
ـ تشویق و ترغیب مدیران کلان و میانی رسانه‌ها به حساسیت در برابر بدحجابی، هم در میان کارکنان و هم محتوای مطالب رسانه‌‌ای خود؛
ـ برگزاری نشست‌ها و همایش‌ها برای دست‌اندرکاران رسانه‌ها؛
ـ تشکیل ستاد برنامه‌ریزی و اجرایی برای نهادینه کردن موضوع حجاب و عفاف در رسانه‌ها و رصد کردن این موضوع در جامعه؛
ـ تهیه گزارش‌های مستند و منتقدانه از عملکرد دستگاه‌های مربوط؛
ـ عدم استفاده از تصویر زنان بدحجاب و دختران زیباروی با آرایش غلیظ در مطبوعات و صدا و سیما؛
ـ عدم پخش فیلم‌های محرک و مهیج که زنان بدحجاب نقش‌های اصلی را دارا هستند؛
ـ عدم شخصیت‌پردازی و الگوسازی از زنان هنرپیشه ایرانی که معمولاً فسادهای دیگر در گذشته و حال خود دارند.
ـ استفاده از پوشش‌های سنتی و غیر محرک در تصاویر و فیلم‌ها؛
ـ تبیین استدلالی احکام شرعی حجاب و عفاف (مستند به قرآن و روایات و سیره معصومان:)؛
ـ تبیین علل و ریشه‌های شیوع بدحجابی در جامعه و نقش عوامل مختلف خصوصاً رسانه‌هایی چون: اینترنت، ماهواره و ... در تضعیف حجاب و فرهنگ عفاف؛
ـ تبیین مقام، کرامت و منزلت زن؛
ـ پوشش خبری مناسب از برنامه‌های جشن تکلیف دختران در سراسر کشور؛
ـ تهیه و انتشار ویژه‌نامه‌های جذاب برای اشاعه فرهنگ حجاب.

پی‌نوشت‌ها :
1. مریم/59.
2. فرهنگ و تمدن اسلامی، علی اکبر ولایتی، قم، دفتر نشر معارف، 1384ش، ص146
3. یکی از علل عمده در خطای دست‌اندرکاران و متولیان رسانه‌های تصویری و شنیداری، برداشت سطحی از مفهوم حجاب و مفاهیم مرتبط با آن از جمله: عفاف، حیا، خلوت، تبرّج، اختلاط و .. می‌‌باشد که به عمق این مفاهیم و مصادیق و نمادهای آن شناخت ندارند.
4. ر.ک: فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل، تهران، سروش، 1374ش.
5. مقاله «خانم‌های چادری سیما»، علی جعفری، ماهنامه تخصصی خانه هنر و اندیشه، رواق اندیشه، س6، ش62، ص 34.

منبع : http://www.shareh.com

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:3
حجاب و عفاف

عوامل بدحجابی در ایران (2)

رسانه در بحث ما خود به چند زیر مجموعه تقسیم می شود كه عبارتند از : صدا وسیما ، سینما و ماهواره و اینترنت كه در پی توضیح و تفسیر این امور هستیم.

الف) صدا وسیما :
یكی از مواردی كه در باب رسانه ، در بی حجابی مؤثر است ، صدا و سیما است ؛ البته در نگاه اول به نظر می رسد كه مشكلی وجود ندارد و همه می گویند كه صدا و سیما كه رسانه ی ملی است و كشور هم اسلامی است ، پس دیگر جایی برای بحث نمی ماند ، ولی در جواب می گوییم درست است که رسانه ی ما ملی است ولی به میل بعضی افراد اداره می شود و دیگر این که حكومت و نظام ما اسلامی است و افرادی كه در حكومت و در رأس حكومت هستند اسلام مدار هستند ولی در مجموعه های پایین تر مثل صدا و سیما می بینیم كه همه ی آنها اسلام مدار نیستند و دیگر این که این ها پرورش یافته اساتید سكولار یا لیبرال هستند و اساتید آنها هم از اساتیدشان و همین طور تا آخر . پس به این نتیجه می رسیم كه صدا و سیما ، افرادی پولادین می خواهد كه در هیچ حالتی از موضع اسلامی خود در صدا وسیما بر نگردند .با توجه به این كه نمی شود تمام مسؤولین صدا و سیما را عوض كرد ؛ پس به ناچار ، باید تحمل كرد ؛ اما وظیفه داریم افرادی تربیت كنیم كه اسلام ، سر لوحه و سر مشق آنها در تمام شؤون زندگی و كارشان باشد ؛ هرچند كه این امر مشكل است ولی قابل انجام است و صبر و استقامت طولانی را می طلبد ؛ البته ناامیدی در این كار مساوی با شكست است .در وضعیت فرهنگی كشور ، صدا و سیما نقش بسیار زیادی دارد چرا كه می تواند منجر به نابودی فرهنگ كشور یا شكوفایی آن شود و هرچقدر تلاش در این مورد شود ، باز هم كم است زیرا كشورهای غربی هم ، در حال توسعه و پیشرفت در این موضوع هستند که این موضوع نشان می دهد که ما باید چقدر در این مورد پیشرفت داشته باشیم .امام خمینی (رحمه الله علیه) در جمع كاركنان صدا و سیما در رابطه با نقش رادیو و تلویزیون فرمودند : « رادیو وتلویزیون از تمام رسانه هایی كه وجود دارد ، حساس تر است . رادیو تلویزیون می تواند یك مملكت را اصلاح كند و می تواند به فساد بكشاند این را نه روزنامه می تواند ، نه سینما می تواند و نه تبلیغات لفظی كه در منابر است می تواند ؛ برای این كه همه ی اینها شعاعشان محدود است . رادیو شعاعش مثل تلویزیون است لكن فقط سمعی است . تلویزیون هم سمع است و هم بصر .(30) » با توجه به فرمایش امام خمینی (رحمه الله علیه) كه صدا و سیما حساس ترین عامل در حكومت است ، اگر تبلیغی در آن بر ضرر دین شد و مسئله ای خلاف شرع را مطرح كرد ، اثر بسیار زیادی بر روی تمام مردم می گذارد كه درست كردن آن ، هزینه و وقت بسیار زیادی را طلب می کند .در مسئله ی حجاب هم طبق فرموده ی امام خمینی (رحمه الله علیه) ، وقتی كه یك تبلیغی انجام می شود ، صد در صد ، اثر مستقیم روی افكار مردم می گذارد و زمانی که افکار مردم مغشوش شود ، هزینه های زیادی را می طلبد که پرداخت این هزینه ها به نفع هیچ کس به غیر از دشمن نیست . برای مثال وقتی در رسانه ی ما ، افراد محجبه را افرادی خرافی ، بی سواد ، بی فرهنگ ،‌ غیبت كننده ،‌ دروغ گو ، بی ادب ، بد اخلاق و عقب مانده ی فرهنگی - اجتماعی و ذهنی نشان می دهد ، کم کم برای مردم ، ذهنیتی درست می شود كه افراد محجبه ، افرادی خرافی و بی فرهنگ و.... هستند كه فقط ادعای دین داری دارند و هیچ بهره ای از اسلام نبرده اند و در مقابل ، افراد بد حجاب را كه افرادی تحصیل كرده ، فهمیده ، با فرهنگ و مقید به دستورات اخلاقی نشان می دهد ، كم كم ذهنیتی از این طرف پیش می آید و در طول زمان اثرش را می گذارد و آن تأثیر ، این است كه الان در اجتماع می بینیم افراد تحصیل كرده و دانشگاهی حجاب را امری مسخره و افراد با فرهنگ حجاب را نوعی عقب ماندگی فرهنگی و واپسگرائی می دانند . این ها نمونه هایی از تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم صدا و سیما بر روی حجاب است .حال سخن این است كه چرا افراد مذهبی و اسلام شناس و اسلام خواه به صدا و سیما نمی روند ؟ یا اینكه به هیچ وجه‌ جایی به آنها در این رابطه داده نمی شود تا اظهار نظر كنند ؟ چند سالی است كه سریال های مذهبی به مناسبت هایی ساخته می شود و از رسانه ی ملی پخش می شود ؛ ولی چند سریال كه اکثر آن ها ضعف محتوا ، كارگردانی و تصویر دارند ، جواب گوی این همه هجوم به دین در رسانه ی ملی نیست .با اندكی ریز بینی در فیلم های هالیوودی در می یابیم كه ، مفاهیم بسیار بزرگ ضد دین را زیر صحبت های خود پنهان می كنند ، در حالی كه هدف اصلی كارگردان القاء همان صحبت هاست ولی نمی تواند آشكارا آنها را بیان كند . این در حالی است كه از رسانه ی ملی ایران همان صحبت ها را بعضی اوقات ، به طور مستقیم و با صراحت و تأكید لفظی بیان می كنند و نه نظارت و نه برخوردی با آن ها نمی شود ؛ و در آخر هم از عوامل فلان سریال تشكر می شود و جوایزی از بیت المال و خزانه ی ملی به آنها داده می شود .طبق گفته برخی از افراد شورای نظارت بر صدا و سیما ، هنوز قدرت لازم برای برخورد با آنها را پیدا نكرده است ؛ حال سؤال این است كه اولاً ‌چه زمانی این قدرت را پیدا می كند ؟ ثانیاً‌ چه كسی باید این قدرت را به آنها بدهد ؟ ثالثاًًًً‌ اگر این قدرت به آنها داده شود چه كار می كنند؟ رابعاً‌ چه چیزی را خود آنها می خواهند ارائه كنند ؟نكته ای در این جا مطرح است و آن ، این است که صدا و سیما باید روشی در جهت ارتقای اخلاق عمومی جامعه در پیش گیرد ؛ نه اینكه فیلمی با مضامینی ضد دین و اخلاق درست کند كه اخلاق عمومی جامعه را در مسیر منفی تحت تأثیر قرار دهد و مضر اخلاق باشد ، چنانكه مقام معظم رهبری در سخنرانی در جمع كاركنان صدا و سیما فرمودند : « هویت حقیقی جامعه ، هویت اخلاقی آنهاست . یعنی در واقع سازه ی اصلی برای یك اجتماع شاكله ی اخلاقی آن جامعه است و همه چیز بر محور آن شكل می گیرد . ما باید به اخلاق خیلی اهمیت بدهیم . صدا و سیما در زمینه ی پرورش و گسترش وتفهیم و تبیین فضیلت های اخلاقی ، باید برنامه ریزی كند . یكی از اهداف صدا و سیما در همه ی برنامه ها باید این باشد .(31) » و نیز فرمودند : « راجع به دین مردم صدا و سیما چه نقشی و چه موضع و مسؤولیتی دارد ؟ طبیعتاً ‌از وظایف صدا و سیما ، ارتقاء معرفت دینی و ایمان دینی است ..... برنامه دینی باید نسبت به دین شبهه زدا باشد نه شبهه زا . من گاهی بعضی از بیانات دینی را از تلویزیون یا از رادیو گوش می كنم و می بینم شبهه ایجاد می كنند .(32) »حال با این بیانات و توضیحات به این نتیجه می رسیم كه وظیفه ی اصلی سازمان صدا و سیما رسیدگی به اخلاق و فرهنگ مردم است ؛ البته این مسائل نباید به طور مستقیم بیان شود ، بعضی از مفاهیم هر چه درپشت پرده گفته شود یا این كه بطور غیر مستقیم گفته شود ، خیلی بهتر است و حالت امتناعی برای بیننده ایجاد نمی كند . مسأله ی دیگر این که ، الگوسازی در رسانه ی ملی از افراد و اشخاص بی ارزش و منفی است . چنان كه از افرادی تقدیر و تشكر می شود كه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی گام های بسیار بلند و زیادی برداشته اند و حتی در باب حجاب هم زنانی هستند و بودند كه به خارج از كشور رفتند و به صورت عریان در برابر رسانه های جهانی ظاهر شدند ولی در صدا و سیما فیلم های آنها پخش شد(33)و هیچ كس متعرض آنها نشد و حتی در بعضی از فیلم های تلویزیونی مشاهده می شود ، افرادی كه به صورت عریان یا بدون حجاب اسلامی عكس هایشان در سطح جامعه به صورت گسترده پخش شده است ، نقش انسانی محجبه را در فیلم بازی می كند(34) ؛ در این جا قابل ذكر است كه گفته شود ، در بیشتر اوقات اگر به كار و عمل كسی بی تفاوت باشیم ، این بی تفاوتی و سكوت ما مساوی با ، تأیید اوست ؛ حال اگر بعد از این كه عمل خلافی انجام داد ، از او تقدیر و تشكر شود و شاهكارهایش پخش شود حالتی را ایجاد می کند که مقابله با آن حالت ضد اخلاق کار بسیار مشکلی است .در حال حاضر ، رسانه ی ملی ما به همین روش عمل می کند ، زیرا در زمان گذشته ، خانمی بود كه عكس هایی به صورت نیمه عریان از او پخش شد ، بعد فیلمی از او پخش شد كه می توانستند بعضی از مردم او را الگوی خود قرار دهند . نمونه های دیگری هم وجود دارد كه تا وقتی مبحث حجاب مطرح بود صحبتی از ممنوع التصویر شدن وجود نداشت ولی به محض اینكه بحث به سیاست كشیده شد ، همان موقع بود كه ممنوع التصویر شد(35). این موارد ، همگی گویای دوگانگی و عدم برخورد صحیح است .البته درست است كه اگر كسی در مباحث سیاسی داخل شد که بر ضرر نظام اسلامی است ، باید با او برخورد شود ؛ ولی سخن در این جاست كه وقتی فقط دین مردم و اخلاق اجتماعی ، مطرح باشد در حالی که مورد تأكید مقام معظم رهبری است ، برخوردی انجام نمی شود و به صورت طبیعی و عادی از كنارش رد می شوند ، گویا هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است ؛ ولی زمانی که مسأله سیاسی شد ، برخورد های جدی انجام می شود .از دیگر مشكلات می توان به برنامه ها ی طنز اشاره كرد كه طبق فرموده ی مقام عظمای ولایت باید طنز فاخر باشد(36)كه متأسفانه در چند سال گذشته همه یا اكثر طنزهایی كه ساخته می شود برنامه هایی است كه مضر بر اخلاق است . مفاهیم بسیار بزرگی مثل غیرت، شجاعت، ادب، همت، حجاب و ... را به سخره گرفته و در مقابل بی غیرتی و روابط عادی دختر و پسر ،‌ عشق های خیابانی ،‌ ترسو بودن و عدم عفت كلام و بی ادبی و بد حجابی یا لباس جلف پوشیدن و مصرف گرائی و نظام سرمایه داری و پول پرستی و ... را به مخاطب القاء می كنند كه كم كم بر اثر مرور زمان تأثیر بسیار بد و منفی را بر روی مخاطب می گذارد و نتیجه ی هر یك از آنها (بنابر این كه صدا و سیما تأثیر مستقیم بر جامعه دارد) بسیار بد است كه در حال حاضر شاهد هر یك از آن ها در اجتماع اسلامی خویش هستیم كه هر كدام از این ها به یك برخورد جدی از سوی مسؤولین محتاج است .امام خمینی ( رحمة الله علیه ) فرمودند : « اهمیت رادیو و تلویزیون بیشتر از همه است . این دستگاه ، دستگاه تربیتی است . باید تمام اقشار ملت با این دستگاه تربیت شوند . یك دانشگاه عمومی است . اشخاص نویسنده و اشخاص گوینده و اشخاص فهیم و مطلع در این جا صحبت بكنند .(37) » حال در تمامی این بحث ها ، باید این مطلب گفته شود كه تأثیر بسیار زیاد صدا و سیما بر بد حجابی زنان مشهود است و تنها انتظاری كه هست ، این است كه با این عامل بد حجابی توسط مسؤولین امر برخورد كافی انجام شود چرا كه این برخورد ، یكی از مصادیق امر به معروف ونهی از منكر است و كوتاهی از آن موجب نابودی جامعه اسلامی می شود .

ب) سینما و فیلم های سینمائی
یكی از عوامل دیگری كه تأثیر بسیار زیادی در مقوله ی فرهنگ و جامعه اسلامی و حجاب دارد ، سینما است ؛ چرا كه هم ردیف یا یك پله پایین تر از صدا سیما ، در تلقین افكار ، به عموم مردم است . مردم با صدا و سیما هر روز انس دارند و امور روزمره آنها با صدا و سیما می گذرد ولی سینما مخصوص افرادی است كه به آنجا برای تماشای فیلم می روند یا افرادی که به تماشای فیلم های سینمائی می پردازند .افرادی كه برای تماشای فیلم به سینما می روند ، تحت تأثیر آن قرار می گیرند و به مرور زمان عملیات القاء فكر در فیلم های متعدد به خوبی و درستی انجام می شود و تنها چیزی كه باقی نمی ماند ، فكر سالم است كه مهم ترین چیز در جامعه اسلامی است و برای هر جامعه ای برای پیشرفت ، لازم است .در فیلم های بسیار زیادی كه در سینما اكران می شود و دیده می شود ، زنان و دختران ، به صورت بد حجاب ، ظاهر می شوند و وزارت ارشاد اسلامی هم به آنها مجوز می دهد ؛ در حالی که با شئونات اسلامی متضاد و متناقض است ! از باب نمونه ، در دولت اصلاحات ، فیلم های زیادی ساخته شد و در سینما اكران شد كه بازیگران بدون حجاب اسلامی جلو دوربین رفتند و فیلم بازی كردند و بعضی از مواقع جوایزی هم به عنوان نقش اول یا نامزد برگزیده جشنواره فجر ، دریافت كردند . حال با این توضیحات باید گفت : از آن جا كه رسانه ، تأثیر به خصوصی در بد حجابی مردم دارد ، سینما هم که یكی از زیر مجموعه های رسانه است و وظیفه خود را به طور دقیق وحساب شده انجام می دهد و هر روز موجب بدتر شدن حجاب زنان می شود .در كتاب احزاب و تشكیلات سیاسی در ایران ، در مورد روش های انتقال افكار بیگانگان به ایران آمده است : « راویان افكار بیگانه ، برای ترویج افكار وارداتی ، از هنر نیز سوء استفاده می كردند و از طریق سینما ، تلویزیون ، تئاتر و.... به اشاعه آن می پرداختند . فقدان قدرت هنری سالم و هنرمندان واقعی ، به گرمی بازار این هنرمندان كاذب می افزود .(38) » از مواردی كه به واسطه ی سینما به مردم تلقین شد ، مسئله ی بد حجابی بود كه این كار به درستی انجام شد ؛ این مطلب ، در فیلم های زیادی مشهود است و كسانی که در سینما جایزه می گیرند ، در باب فرهنگ ، خیانت های زیادی کرده اند ؛ چنان كه در جشنواره فیلم فجر یكی از سالها ، خانم تهمینه میلانی كه سه تا از فیلم های او توقیف بود و با مشكلات بسیار جدی روبرو بود به عنوان بهترین فیلمنامه فجر به خاطر فیلم دو زن جایزه دریافت نمود(39).حال جای این سؤال باقی است نظامی كه داعیه دار اسلام است ، آیا باید به این كارگردان ها و فیلم های موهنشان جایزه بدهد ؟ مگراینها چه كرده اند ؟ آیا غیر از این است كه برای نابودی دین و فرهنگ و مضامینی مثل حجاب آمده اند كه در فیلم های مبتذل خود ، حجاب را به سخره بگیرند ؛ چنان که در بعضی از فیلم های سینمایی می بینیم كه افراد محجبه امّل معرفی می شوند و افراد بد حجاب یا بی حجاب ، افراد فهمیده و با فرهنگ و تحصیل كرده ، معرفی می شوند . آیا دیدن صحنه هایی كه خانم های محجبه را افراد بی ادب و بی فرهنگ و بی سواد و .... نشان می دهد ، تأثیر بسیار بدی بر روی ناخود آگاه مردم ندارد و كم كم تصور نمی كنند كه حجاب به درد نمی خورد ؟ و آیا این فرهنگ اسلام خواهی از بین نمی رود ؟حال وظیفه ی ما این است كه حداقل از باب امر به معروف در سینمای اسلامی خود ، تبلیغ حجاب را كنیم ؛ نه اینكه بر ضد حجاب فیلم هایی را بسازیم و مجوز هم به آنها بدهیم و جوایز را از بیت المال مسلمین به افراد بی دین یا ضد دین بدهیم كه به خیانت های خودشان بیشتر برسند . در قرآن و احادیث درباره ی حجاب مطرح است كه باید حجاب را رعایت كنیم ؛ اما در صدا و سیما و سینما مسأله حجاب ، یك مسأله ضد تمدن و فرهنگ ، معرفی می شود و چه كم هستند افرادی كه با این ها مقابله و برخورد می كنند . البته اگر سینمایی باشد كه برای فرهنگ مردم خدماتی بسیار ارزنده داشته باشد ، باید از آن تشكر كرد ولی حیف كه چنین چیزی در حال حاضر ‌وجود ندارد . در صحیفه ی امام آمده است كه : سینمای ما مركز فحشاست ، ما با سینما مخالف نیستیم ،‌ ما با مركز فحشاء مخالفیم ،‌ ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشاء ‌مخالفیم و ...(41)البته این كلام امام خمینی مربوط به سینمای طاغوت است ولی این سخن امام ، ملاك به دست ما می دهد كه اگر سینمایی حتی در جمهوری اسلامی داشتیم كه مركز فحشاء بود به طور قطع و مسلم ، با آن هم مخالف هستیم . سینمای فعلی ما هم در موارد نادری ، فیلم های مفید و ارزشمندی می سازد ولی بیشتر فیلم های بی محتوا و یا ضد مضامین دینی است كه جای هیچ بحثی را باقی نمی گذارد . طبق فرموده امام خمینی (رحمه الله علیه ) ، سینما یكی از مراكز آموزشی در دنیا است(41). اگر در مراكز آموزشی ، محصولات غیر دینی عرضه شود ،كم كم باید فكری جهت جلوگیری از نابودی اسلامی شود . از این مسائل كه بگذریم ، وقتی در سینمای ایران ، برضد مضامین دینی كار می شود ، انتظاری از هالیوود نیست ؛ چون كه وظیفه ی آنها دشمنی است . دشمن باید به وظیفه ی دشمنی اش عمل كند و اگر عمل نكند در حق خود جفا كرده است .با تمام توضیحات باید گفته شود كه : متأسفانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه بسیار ضعیف عمل كرده است و به شدتِ تهاجمات بر ضد اسلام ، افزوده است و مسؤولین هم ، وظیفه دارند كه با این موارد ، برخورد جدی داشته باشند كه خدای نخواسته اوضاع از این كه هست بدتر نشود و به بی حجابی كامل تمام زنان ایران ، منتهی نشود .

ج) ماهواره
از دیگر عوامل مؤثر در بی دینی و بد حجابی زنان در ایران ، ماهواره است ؛ زیرا استفاده از آن ، به صورت بسیار زیادی ، گسترش یافته است تا جایی که در چادرهای عشایری هم ماهواره یافت می شود(42) و به وسیله آن انواع استفاده های مفید و مضر می شود .جالب است كه ماهواره ، با هزینه های بسیار زیادی که برای ساختش شده است و از كشورهای دیگر به كشور ما حمل شده و در اختیار مردم ما گذاشته می شود ؛ در موقع خرید ، بهای اندكی برای آن پرداخته می شود ؛ در صورتی كه هزینه های بسیار زیادی برای آن شده است .حال با تحقیق ، جستجو و تفكر ، به این نتیجه می رسیم كه دراین مورد هم مثل دیگر موارد دست استكبار جهانی در كار است كه ماهواره را با قیمت بسیار كم می توان خرید ؛ چرا كه مربوط به فرهنگ است و همان چیزی است كه كشورهایی نظیرآمریكا و انگلیس و یهودی ها سرمایه گذاری بسیار زیادی در آن كرده اند و بودجه های بسیار زیادی برای آن صرف كرده اند .با ماهواره می شود در حكومتی كودتا كرد ، یا مردم كشوری را تحت تأثیر قرار داد ، چنان چه می بینیم با تبلیغات ماهواره ای ، دشمن توانست در سال 78 و 88 آشوب گسترده ای را در كشور درست كند و آن جریانِ ضد اسلام را ، زنده نگه دارد . از ماهواره ، استفاده های بسیار زیادی در تبدیل فرهنگ كشوری می توان داشت ؛ زیرا هیچ مرزی را برای خود نمی شناسد . چنان كه دركتاب جریان شناسی نوشته شده : « فناوری های روز ، نظیر ماهواره و .... باعث شده كه غربی ها بتوانند مرزهای قانونی كشورها را زیر پا بگذارند و به شیوه های مختلف ، فرهنگ مبتذل خود را به بخش هایی از كشورهای در حال رشد و از جمله كشور عزیز ما صادركنند و عده ای نا آگاه را جذب فرهنگ شیطانی خود نمایند .(43) » در حال حاضر صدها شبكه ی ماهواره ای در حال فعالیت بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی است كه هر كدام برای خود اهدافی را مشخص كرده اند ؛ از جمله ی آن ها ، شبكه ها فارسی 1 است كه با پخش فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی در حال جذب هم میهنان ماست ، در حالی كه رئیس آن ، رابرت مرداك ، یک یهودیِ استرالیایی است که نقشه های شومی برای مردم كشیده است وبا پخش سریال هایی نظیر ویكتوریا و ... در پی القاء تفكراتی مثل لا اُبالی گری ، بی دینی ، آزادی جنسی ، آزادی عشقی و ضد خانواده و ... است (44)كه هر كدام از این ها برای نابودی یك كشور اسلامی كافی است .با توجه به گزارش ایسنا ، مدیركل آسیبهای اجتماعی قوه ‌قضاییه (مجید ابهری) گفت : « وجود یک هزار و 400 شبكه ماهواره ای فارسی زبان ، نشان ازگستردگی سرمایه‌گذاری دشمن در جنگ نرم علیه ایران است و گفت : متأسفانه در بررسی‌های به عمل آمده ، مشخص شده است كه 15 درصد از طلاق‌های صورت گرفته ، متأثر از برنامه‌های شبكه فارسی 1 است ، چرا كه در پشت پرده ، این شبكه ، توسط صهیونیست ها هدایت و اداره می‌شود(45).»در این شبكه ها ، با پخش سریال ها و فیلم های سینمایی مبتذل ، به دنبال نابودی فرهنگ اسلامی ما هستند كه حجاب هم در خیلی از این فیلم ها ، مورد تمسخر واقع می شود یا این که دستوری خلاف حقوق بشر توصیف می شود و هر طوری كه اربابان رسانه ای بخواهند ، توضیح می دهند و ما هم به خاطر بی كفایتی مسؤولین و عدم تولید فیلم های ارزشی در زمینه های مختلف دچار مشكل شده ایم با پخش این سریال ها و فیلم های سینمایی ، به دنبال القاء تفكری به جوانان ما هستند ؛ مثلاً ‌وقتی در فیلم بدون دخترم هرگز كه در شبكه های بسیار زیادی و در ساعات اوج استفاده از ماهواره پخش می شود(46)وقتی آن زن ، به ایران می آید ، گشت نیروی انتظامی را نشان می دهد كه با اسلحه به سمت آن زن می رود كه چرا حجاب را رعایت نكرده است ؛ هركسی که آن صحنه را می بیند در ابتدا می گوید كه ‌عجب انسان های متوحشی هستند و در مرحله دوم ، این که چه حكم نامعقول و ضد حقوق بشری را اسلام وضع كرده است .وقتی كه این فیلم به 25 زبان ترجمه و دوبله شود(47) و در سرتاسر دنیا پخش شود و در ایران هم كه بطریق اولی پخش می شود ، تأثیر بسیار زیادی بر روی افكار عمومی دنیا و مردم ایران دارد و یك چهره ی زشت و ناهنجاری از حجاب و اسلام نمایش داده می شود كه هر شخصی با دیدن آن ناراحت می شود که به تدریج حركتی ضد حجاب و ضد اسلام ، صورت می گیرد كه برای مقابله با آن چه هزینه های بسیار زیادی را باید صرف کرد .
با توضیح دراین مورد باید گفت وظیفه ی ما ، حركت به سوی پیشرفت بومی و اسلامی است و با ایجاد شبكه های ماهواره ای ، باید با این موضوع مقابله كرد . البته در مرحله ی اول باید طرحی برای اجرا داشته باشیم و درمرحله دوم فیلم هایی ساخته باشیم ؛ زیرا ، اگر بدون برنامه ریزی قبلی مثل بعضی از كارها داخل آن شویم ، برای پر كردن وقت ، باید به سراغ همان فیلم های موهنی برویم ، كه مضامین دینی ‌ما را به سخره می گیرند ؛ چنان چه اکنون ، بعضی از آن فیلم ها ، توسط صدا و سیمای ایران پخش می شود .

بحثی مختصر پیرامون تبلیغات رسانه ای
هر روز در ماهواره ، تبلیغات گسترده ای می شود که بسیاری از مردم جهان ، در حال مشاهده ی آن ها هستند ؛ این تبلیغات برای دو دسته از افراد سود دارد و ضررواقعی آن برای یک دسته است . بزرگ ترین سودی که می تواند داشته باشد ، برای صاحبان آن شبکه هاست که با تبلیغ کردن کالاهای دیگران ، می تواند سود بسیار زیادی را به دست بیاورند ؛ و گروه دیگر ، همان سازندگان کالا هستند که با تبلیغ می توانند ، سود بسیار زیاد تری را نسبت به قبل تصاحب کنند ؛ اما ضرر اصلی آن فقط برای بیننده است ، چرا که این تبلیغات علاوه بر تبلیغ کالا ، به تبلیغ چیزهای دیگری نظیر، بی بند و باری می پردازند ؛ زیرا بسیاری از این تبلیغات ، فقط تبلیغ کالا نیست بلکه تبلیغ بی بند و باری و ... است ، پس ضرر مضاعف می شود یعنی اول ضرر فرهنگی- دینی و اجتماعی و دیگری ضرر مالی است .بر اساس تحقیقی در زمینه ی اخلاقیات تبلیغات ، چنین آماری به دست می آید : 93 در صد از شرکت های تبلیغاتی از زنان استفاده می کنند . 73 درصد از آن در خلال جنبش زنان ارائه می شود و بیش از نیمی از این تبلیغات ، مضامین تحریک کننده دارد(48).حال با بررسی این موارد به این نتیجه می رسیم که : هر تبلیغی برای مسأله ای ساخته شده وچند مضمون را در کنار خود و با هم به بیننده منتقل می کند . وقتی 93 در صد از شرکت ها ، از زنان استفاده کنند ، به طور قطعی این زنان ، همان طوری که در خانه ی خودشان هستند به روی صحنه نمی آیند ؛ بلکه با آرایشی غلیظ و ناهنجار به جلوی دوربین می آیند ؛ زمانی که این مورد با مضامین تحریک کننده ، به هم ضمیمه شوند ، اثرات بسیار مخربی بر روی مردان و زنان و همچنین خانواده خواهد داشت که جبران هر کدام زمان بسیار زیادی را می طلبد و شاید ضرری غیر قابل جبران هم داشته باشد .تبلیغات دارای انواعی هستند که یک نوع از آن ها تبلیغات فرهنگی است که به دنبال انتقال فرهنگ یا مواردی شبیه به آن است که در اثر مرور زمان ، به عنوان یک مسأله ی عادی و مورد قبول ارائه می شود که حتی مخاطب به فکر این نیست که آیا این چیز درست یا غلط است ؛ البته مورد قبول بودن به خاطر تأثیر ذاتی رسانه های دیداری و شنیداری است ؛ چون که در هر تصویر چندین عکس به هم ضمیمه شده اند که ذهن ، زمانی را برای ذخیره ی آن ها نیاز دارد که در فیلم و تصویر متحرک ، این زمان به مخاطب داده نمی شود ، پس عملیات القاء به راحتی انجام می شود .تبلیغ فرهنگی شامل تبادل و تهاجم فرهنگی ، هر دو می شود و آن چه اکنون در ابعاد شناختی و عاطفی و رفتاری در جامعه ی ما حضور دارد ، به خوبی نشان می دهد که ایران ، اکنون در حال یک تبادل فرهنگی نیست بلکه درگیر یک نزاع فرهنگی است(49) .در تبلیغ فرهنگی ، مضمون و مفهومی منتقل می شود که در این تبلیغات ، هدف واقعی ، بینندگان آن هستند . در تبلیغات فرهنگی ، تبادل فرهنگی و خود باختگی و ناکار آمدی فرهنگ خودی و ... به بیننده منتقل می شود ؛ در حالی که هر کدام از این موارد در تهاجم فرهنگی هم موجود است و دشمن در پی القاء فرهنگ سکولار خود ، به مردم ناآگاه از این جریانات است ؛ یکی از این موارد ، بد حجابی یا شاید بی حجابی است که در اثر تبلیغات رسانه ای ( ماهواره یا حتی صدا و سیمای ایران ) ، موجب سست شدن دختران و زنان در اعتقادات و حجابشان می شود .

د) اینترنت
یکی دیگر از وسائلی که موجب بحرانی شدن وضعیت حجاب دختران ایرانی شده ، اینترنت است . هر روزه سایت ها و وبلاگ ها و تبلیغات گسترده ای در اینترنت پخش می شود که هر کدام دارای مضمونی است ، البته اگر از روی انصاف نظر بدهیم ، اکثر آن ها مخالف دین و ضد اخلاق است . برای مثال وقتی در سایتی با گزینه ای روبه رو می شویم که نوشته تصاویرلو رفته از فلان و فلان تصاویر فلان خانم وفیلم فلان مجلس و..... در هر یک از این ها یک اثری نهفته است و آن اثر ، چیزی جز عادی سازی بی بند و باری در جامعه ی اسلامی نیست که به مقتضای آن باید فاتحه ی دین و دیانت را خواند .حال فرض کنید که یک دختر جوان و محجبه ، نه برای وبگردی بلکه برای استفاده ی صحیح ، به سراغ اینترنت می رود و با مواردی مواجه می شود که هرکدام به طریقی ، تبلیغ بی بند و باری است یا حتی با تبلیغات داخل سایت ها که خیلی از آن ها تبلیغات جنسی وخلاف اخلاق است روبرو می شود ؛ آیا دراثر مرور زمان و استفاده ی بیشتر از این تکنولوژی ، کم کم پروژه ی عادی سازی اجرا نمی شود ؟ آیا این دختر با خود نمی گوید که اگر دین درست و خوب است پس این ها چیست ؟ آیا با خود نمی گوید که چرا اینترنت در کشور اسلامی ، باید این طور باشد ؟ و هزاران سؤال دیگر که برای هیچ کدام ، جوابی پیدا نمی کند و در ذهن این شخص می ماند و به مرور زمان تأثیرات منفی بر روی این شخص خواهد داشت .از اینترنت استفاده های بسیار زیادی می توان کرد ولی در حال حاضر آمار غیر رسمی نشان می دهد که بیشترین استفاده از اینترنت ، در مسائل ضد اخلاقی است . یکی از این موارد هرزنامه های اینترنتی است که سالانه میلیون ها وبلاگ برای آن ساخته می شود . بنابرگزارش فارس به نقل از اینفورمیشن ویک ، بررسی های مؤسسه سوفوس نشان می دهد که 13 درصد از کل هرزنامه های ارسالی در جهان ، از آمریکا ارسال می شوند و پس از این کشور ، هند با 3/7 درصد در رتبه ی دوم و برزیل با 8/6 درصد در رتبه ی سوم است و کشورهای کره جنوبی ، ویتنام ، آلمان ، فرانسه ، ایتالیا ، مجارستان ، رومانی ، روسیه و انگلیس در جایگاه های بعدی هستند . طبق تحقیق شرکت مک آفی ، سیستم های فیلترینگ هرزنامه ها در جهان ، هر سال موجب مصرف 3 میلیارد کیلو وات انرژی برق می شوند(50). این آمار نشان دهنده ی موارد ارسالی هرزنامه است ؛ حال در همین کشورها مشاهده می شود که آمار جرم و جنایت هم بسیار زیاد است برای مثال ، در کشوری مثل آمریکا که دارای رتبه اول ارسال هرزنامه است ، روزانه 18 درصد زنان آمریکایی مورد تجاوز قرار می گیرند که اغلب آن ها دختران زیر 17 سال هستند . یا این که 42 درصد از زنان آمریکایی در اماکن کاری و تحصیلی و کانون ها وخیابان ها مورد تجاوز قرار می گیرند(51).این موارد و آمارگویای این است کشوری که اینترنت آن پر از فحشاست ، فضای عمومی آن هم ، پراز فساد و فحشا و بی بند و باری است . حال سؤال این است که آیا در اینترنت ما هرزنامه وجود ندارد ؟ آیا با خواندن هرزنامه ها ، فضای جامعه مسموم نمی شود ؟ آیا دختری که این موارد را مطالعه می کند ، تحت تأثیر قرار نمی گیرد ؟ آیا می تواند به حجاب خود پایبند باشد ؟ البته سیستم فیلترینگ هم به وظیفه ی خودش عمل می کند ولی متأسفانه نمی تواند بر همه ی این نوشته ها سیطره داشته باشد ؛ اما نکته ی دیگراین جاست که باید به فکر چاره بود تا این که وضعیت بدتر از این نشود ؛ زیرا ، برای عبور از فیلترینگ ، راه های بسیار زیادی وجود دارد ؛ برای مثال ، فیلتر شکن های بسیار قوی ، هر روز روانه ی بازار می شوند که جواب گوی مشکلاتی از این قبیل هستند .بر اساس این نوشته ها باید این مطلب را گفت که استفاده های اینترنتی محدود به این موارد نمی شود ؛ بلکه صدها مورد و کار منفی دیگر و چندین کار مثبت هم می شود با آن انجام داد . در مسأله ی بد حجابی هم اینترنت تأثیر بسزایی دارد زیرا وقتی دختری در اینترنت کلمه دختر ایرانی را جستجو کند ، به تصاویر و فیلم های زنان بد حجاب وگاهی مستهجن برخورد می کند که با مشاهده ی هرکدام از این موارد یک علامت سئوال در ذهنش ایجاد می شود که چه اشکالی دارد من هم این طور باشم ؟ یا این که چرا این اشخاص با این وضعیت ، عکس هایش موجود است و حتی مردم به دیدن عکس های او می روند و ... که هرکدام تأثیر زیادی در سست کردن آن دختر در مقوله ی حجاب دارد . با این بررسی ها باید این طور نتیجه گرفت که سیستم فیلترینگ ایران باید فعال تراز قبل عمل کند و عکس ها و فیلم هایی که با این وضع بد و زننده در اینترنت موجود است حذف شود و این به معنای این نیست که دسترسی به آن ، امکان نداشته باشد ، بلکه به معنای حذف کامل آن از دنیای مجازی است تا این که موجب بحرانی تر شدن وضعیت حجاب از این طریق نباشد .
این نوشته ی مختصر ، در رابطه با عوامل فرهنگی بد حجابی در ایران بود .

پی‌نوشت‌ ها:
30. امام خمینی ( رحمه الله علیه ) ، صحیفه نور ، ج 9 ، ص 154
31.پایگاه اطلاع رسانی امام خامنه ای (حفظه الله ) ، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و مدیران صدا و سیما 11/9/1383
www.khamenei.ir
32. همان
33.خبر گزاری جهان در تاریخ 2/3/1389
www.jahannews.com
34.پایگاه اطلاع رسانی رجا در تاریخ 20/7/1389 www.rajenews.com
35.پایگاه اطلاع رسانی رجا درتاریخ 23/3/1389
36.پایگاه اطلاع رسانی امام خامنه ای (حفظه الله ) ، بیانات در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا وسیما در تاریخ
37. امام خمینی ، صحیفه نور ، ج 6 ، ص 399
38.لطیفی پاکده ، لطفعلی ، احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران ، ص 28
39.جمعی از نویسندگان ، بصیرت پرچمداران ، ص 433
40. امام خمینی ، صحیفه نور ، ج 6 ، ص 15
41.امام خمینی ، صحیفه نور ، ج6 ، ص345
42.پایگاه اطلاع رسانی رجا درتاریخ 21/2/1389
www.rajanews.com
43.نظر پور و لطیفی ، جریان شناسی ص140
44.پایگاه اطلاع رسانی رجا درتاریخ 17/3/1389www.rajanews.com
45.خبرگزاری بین المللی آزاد نگار در تاریخ 7/3/1390www.azadnhqar.com
46.جمعی از نویسندگان ، دانش اجتماعی ، ج 1 ص105
47.جمعی از نویسندگان ، مجله تربیت سال هشتم شماره هشت ص 5
48.خبرگزاری زنان ایرا ن ( وفا )
www.iwna.com
49.کاویانی ، محمد ، روان شناسی و تبلیغات ص36
50. پایگاه اطلاع رسانی رجا در تاریخ 14/2/89
www.rajanews.com
51.خبرگزاری زنان ایران (وفا) درتاریخ 29/6/1386
www.iwna.com

منبع: http://rasekhoon.net5/عوامل-بد-حجابی-در-ایران-(2)/

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:3
حجاب و عفاف

عوامل بدحجابی در ایران (2)

رسانه در بحث ما خود به چند زیر مجموعه تقسیم می شود كه عبارتند از : صدا وسیما ، سینما و ماهواره و اینترنت كه در پی توضیح و تفسیر این امور هستیم.

الف) صدا وسیما :
یكی از مواردی كه در باب رسانه ، در بی حجابی مؤثر است ، صدا و سیما است ؛ البته در نگاه اول به نظر می رسد كه مشكلی وجود ندارد و همه می گویند كه صدا و سیما كه رسانه ی ملی است و كشور هم اسلامی است ، پس دیگر جایی برای بحث نمی ماند ، ولی در جواب می گوییم درست است که رسانه ی ما ملی است ولی به میل بعضی افراد اداره می شود و دیگر این که حكومت و نظام ما اسلامی است و افرادی كه در حكومت و در رأس حكومت هستند اسلام مدار هستند ولی در مجموعه های پایین تر مثل صدا و سیما می بینیم كه همه ی آنها اسلام مدار نیستند و دیگر این که این ها پرورش یافته اساتید سكولار یا لیبرال هستند و اساتید آنها هم از اساتیدشان و همین طور تا آخر . پس به این نتیجه می رسیم كه صدا و سیما ، افرادی پولادین می خواهد كه در هیچ حالتی از موضع اسلامی خود در صدا وسیما بر نگردند .با توجه به این كه نمی شود تمام مسؤولین صدا و سیما را عوض كرد ؛ پس به ناچار ، باید تحمل كرد ؛ اما وظیفه داریم افرادی تربیت كنیم كه اسلام ، سر لوحه و سر مشق آنها در تمام شؤون زندگی و كارشان باشد ؛ هرچند كه این امر مشكل است ولی قابل انجام است و صبر و استقامت طولانی را می طلبد ؛ البته ناامیدی در این كار مساوی با شكست است .در وضعیت فرهنگی كشور ، صدا و سیما نقش بسیار زیادی دارد چرا كه می تواند منجر به نابودی فرهنگ كشور یا شكوفایی آن شود و هرچقدر تلاش در این مورد شود ، باز هم كم است زیرا كشورهای غربی هم ، در حال توسعه و پیشرفت در این موضوع هستند که این موضوع نشان می دهد که ما باید چقدر در این مورد پیشرفت داشته باشیم .امام خمینی (رحمه الله علیه) در جمع كاركنان صدا و سیما در رابطه با نقش رادیو و تلویزیون فرمودند : « رادیو وتلویزیون از تمام رسانه هایی كه وجود دارد ، حساس تر است . رادیو تلویزیون می تواند یك مملكت را اصلاح كند و می تواند به فساد بكشاند این را نه روزنامه می تواند ، نه سینما می تواند و نه تبلیغات لفظی كه در منابر است می تواند ؛ برای این كه همه ی اینها شعاعشان محدود است . رادیو شعاعش مثل تلویزیون است لكن فقط سمعی است . تلویزیون هم سمع است و هم بصر .(30) » با توجه به فرمایش امام خمینی (رحمه الله علیه) كه صدا و سیما حساس ترین عامل در حكومت است ، اگر تبلیغی در آن بر ضرر دین شد و مسئله ای خلاف شرع را مطرح كرد ، اثر بسیار زیادی بر روی تمام مردم می گذارد كه درست كردن آن ، هزینه و وقت بسیار زیادی را طلب می کند .در مسئله ی حجاب هم طبق فرموده ی امام خمینی (رحمه الله علیه) ، وقتی كه یك تبلیغی انجام می شود ، صد در صد ، اثر مستقیم روی افكار مردم می گذارد و زمانی که افکار مردم مغشوش شود ، هزینه های زیادی را می طلبد که پرداخت این هزینه ها به نفع هیچ کس به غیر از دشمن نیست . برای مثال وقتی در رسانه ی ما ، افراد محجبه را افرادی خرافی ، بی سواد ، بی فرهنگ ،‌ غیبت كننده ،‌ دروغ گو ، بی ادب ، بد اخلاق و عقب مانده ی فرهنگی - اجتماعی و ذهنی نشان می دهد ، کم کم برای مردم ، ذهنیتی درست می شود كه افراد محجبه ، افرادی خرافی و بی فرهنگ و.... هستند كه فقط ادعای دین داری دارند و هیچ بهره ای از اسلام نبرده اند و در مقابل ، افراد بد حجاب را كه افرادی تحصیل كرده ، فهمیده ، با فرهنگ و مقید به دستورات اخلاقی نشان می دهد ، كم كم ذهنیتی از این طرف پیش می آید و در طول زمان اثرش را می گذارد و آن تأثیر ، این است كه الان در اجتماع می بینیم افراد تحصیل كرده و دانشگاهی حجاب را امری مسخره و افراد با فرهنگ حجاب را نوعی عقب ماندگی فرهنگی و واپسگرائی می دانند . این ها نمونه هایی از تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم صدا و سیما بر روی حجاب است .حال سخن این است كه چرا افراد مذهبی و اسلام شناس و اسلام خواه به صدا و سیما نمی روند ؟ یا اینكه به هیچ وجه‌ جایی به آنها در این رابطه داده نمی شود تا اظهار نظر كنند ؟ چند سالی است كه سریال های مذهبی به مناسبت هایی ساخته می شود و از رسانه ی ملی پخش می شود ؛ ولی چند سریال كه اکثر آن ها ضعف محتوا ، كارگردانی و تصویر دارند ، جواب گوی این همه هجوم به دین در رسانه ی ملی نیست .با اندكی ریز بینی در فیلم های هالیوودی در می یابیم كه ، مفاهیم بسیار بزرگ ضد دین را زیر صحبت های خود پنهان می كنند ، در حالی كه هدف اصلی كارگردان القاء همان صحبت هاست ولی نمی تواند آشكارا آنها را بیان كند . این در حالی است كه از رسانه ی ملی ایران همان صحبت ها را بعضی اوقات ، به طور مستقیم و با صراحت و تأكید لفظی بیان می كنند و نه نظارت و نه برخوردی با آن ها نمی شود ؛ و در آخر هم از عوامل فلان سریال تشكر می شود و جوایزی از بیت المال و خزانه ی ملی به آنها داده می شود .طبق گفته برخی از افراد شورای نظارت بر صدا و سیما ، هنوز قدرت لازم برای برخورد با آنها را پیدا نكرده است ؛ حال سؤال این است كه اولاً ‌چه زمانی این قدرت را پیدا می كند ؟ ثانیاً‌ چه كسی باید این قدرت را به آنها بدهد ؟ ثالثاًًًً‌ اگر این قدرت به آنها داده شود چه كار می كنند؟ رابعاً‌ چه چیزی را خود آنها می خواهند ارائه كنند ؟نكته ای در این جا مطرح است و آن ، این است که صدا و سیما باید روشی در جهت ارتقای اخلاق عمومی جامعه در پیش گیرد ؛ نه اینكه فیلمی با مضامینی ضد دین و اخلاق درست کند كه اخلاق عمومی جامعه را در مسیر منفی تحت تأثیر قرار دهد و مضر اخلاق باشد ، چنانكه مقام معظم رهبری در سخنرانی در جمع كاركنان صدا و سیما فرمودند : « هویت حقیقی جامعه ، هویت اخلاقی آنهاست . یعنی در واقع سازه ی اصلی برای یك اجتماع شاكله ی اخلاقی آن جامعه است و همه چیز بر محور آن شكل می گیرد . ما باید به اخلاق خیلی اهمیت بدهیم . صدا و سیما در زمینه ی پرورش و گسترش وتفهیم و تبیین فضیلت های اخلاقی ، باید برنامه ریزی كند . یكی از اهداف صدا و سیما در همه ی برنامه ها باید این باشد .(31) » و نیز فرمودند : « راجع به دین مردم صدا و سیما چه نقشی و چه موضع و مسؤولیتی دارد ؟ طبیعتاً ‌از وظایف صدا و سیما ، ارتقاء معرفت دینی و ایمان دینی است ..... برنامه دینی باید نسبت به دین شبهه زدا باشد نه شبهه زا . من گاهی بعضی از بیانات دینی را از تلویزیون یا از رادیو گوش می كنم و می بینم شبهه ایجاد می كنند .(32) »حال با این بیانات و توضیحات به این نتیجه می رسیم كه وظیفه ی اصلی سازمان صدا و سیما رسیدگی به اخلاق و فرهنگ مردم است ؛ البته این مسائل نباید به طور مستقیم بیان شود ، بعضی از مفاهیم هر چه درپشت پرده گفته شود یا این كه بطور غیر مستقیم گفته شود ، خیلی بهتر است و حالت امتناعی برای بیننده ایجاد نمی كند . مسأله ی دیگر این که ، الگوسازی در رسانه ی ملی از افراد و اشخاص بی ارزش و منفی است . چنان كه از افرادی تقدیر و تشكر می شود كه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی گام های بسیار بلند و زیادی برداشته اند و حتی در باب حجاب هم زنانی هستند و بودند كه به خارج از كشور رفتند و به صورت عریان در برابر رسانه های جهانی ظاهر شدند ولی در صدا و سیما فیلم های آنها پخش شد(33)و هیچ كس متعرض آنها نشد و حتی در بعضی از فیلم های تلویزیونی مشاهده می شود ، افرادی كه به صورت عریان یا بدون حجاب اسلامی عكس هایشان در سطح جامعه به صورت گسترده پخش شده است ، نقش انسانی محجبه را در فیلم بازی می كند(34) ؛ در این جا قابل ذكر است كه گفته شود ، در بیشتر اوقات اگر به كار و عمل كسی بی تفاوت باشیم ، این بی تفاوتی و سكوت ما مساوی با ، تأیید اوست ؛ حال اگر بعد از این كه عمل خلافی انجام داد ، از او تقدیر و تشكر شود و شاهكارهایش پخش شود حالتی را ایجاد می کند که مقابله با آن حالت ضد اخلاق کار بسیار مشکلی است .در حال حاضر ، رسانه ی ملی ما به همین روش عمل می کند ، زیرا در زمان گذشته ، خانمی بود كه عكس هایی به صورت نیمه عریان از او پخش شد ، بعد فیلمی از او پخش شد كه می توانستند بعضی از مردم او را الگوی خود قرار دهند . نمونه های دیگری هم وجود دارد كه تا وقتی مبحث حجاب مطرح بود صحبتی از ممنوع التصویر شدن وجود نداشت ولی به محض اینكه بحث به سیاست كشیده شد ، همان موقع بود كه ممنوع التصویر شد(35). این موارد ، همگی گویای دوگانگی و عدم برخورد صحیح است .البته درست است كه اگر كسی در مباحث سیاسی داخل شد که بر ضرر نظام اسلامی است ، باید با او برخورد شود ؛ ولی سخن در این جاست كه وقتی فقط دین مردم و اخلاق اجتماعی ، مطرح باشد در حالی که مورد تأكید مقام معظم رهبری است ، برخوردی انجام نمی شود و به صورت طبیعی و عادی از كنارش رد می شوند ، گویا هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است ؛ ولی زمانی که مسأله سیاسی شد ، برخورد های جدی انجام می شود .از دیگر مشكلات می توان به برنامه ها ی طنز اشاره كرد كه طبق فرموده ی مقام عظمای ولایت باید طنز فاخر باشد(36)كه متأسفانه در چند سال گذشته همه یا اكثر طنزهایی كه ساخته می شود برنامه هایی است كه مضر بر اخلاق است . مفاهیم بسیار بزرگی مثل غیرت، شجاعت، ادب، همت، حجاب و ... را به سخره گرفته و در مقابل بی غیرتی و روابط عادی دختر و پسر ،‌ عشق های خیابانی ،‌ ترسو بودن و عدم عفت كلام و بی ادبی و بد حجابی یا لباس جلف پوشیدن و مصرف گرائی و نظام سرمایه داری و پول پرستی و ... را به مخاطب القاء می كنند كه كم كم بر اثر مرور زمان تأثیر بسیار بد و منفی را بر روی مخاطب می گذارد و نتیجه ی هر یك از آنها (بنابر این كه صدا و سیما تأثیر مستقیم بر جامعه دارد) بسیار بد است كه در حال حاضر شاهد هر یك از آن ها در اجتماع اسلامی خویش هستیم كه هر كدام از این ها به یك برخورد جدی از سوی مسؤولین محتاج است .امام خمینی ( رحمة الله علیه ) فرمودند : « اهمیت رادیو و تلویزیون بیشتر از همه است . این دستگاه ، دستگاه تربیتی است . باید تمام اقشار ملت با این دستگاه تربیت شوند . یك دانشگاه عمومی است . اشخاص نویسنده و اشخاص گوینده و اشخاص فهیم و مطلع در این جا صحبت بكنند .(37) » حال در تمامی این بحث ها ، باید این مطلب گفته شود كه تأثیر بسیار زیاد صدا و سیما بر بد حجابی زنان مشهود است و تنها انتظاری كه هست ، این است كه با این عامل بد حجابی توسط مسؤولین امر برخورد كافی انجام شود چرا كه این برخورد ، یكی از مصادیق امر به معروف ونهی از منكر است و كوتاهی از آن موجب نابودی جامعه اسلامی می شود .

ب) سینما و فیلم های سینمائی
یكی از عوامل دیگری كه تأثیر بسیار زیادی در مقوله ی فرهنگ و جامعه اسلامی و حجاب دارد ، سینما است ؛ چرا كه هم ردیف یا یك پله پایین تر از صدا سیما ، در تلقین افكار ، به عموم مردم است . مردم با صدا و سیما هر روز انس دارند و امور روزمره آنها با صدا و سیما می گذرد ولی سینما مخصوص افرادی است كه به آنجا برای تماشای فیلم می روند یا افرادی که به تماشای فیلم های سینمائی می پردازند .افرادی كه برای تماشای فیلم به سینما می روند ، تحت تأثیر آن قرار می گیرند و به مرور زمان عملیات القاء فكر در فیلم های متعدد به خوبی و درستی انجام می شود و تنها چیزی كه باقی نمی ماند ، فكر سالم است كه مهم ترین چیز در جامعه اسلامی است و برای هر جامعه ای برای پیشرفت ، لازم است .در فیلم های بسیار زیادی كه در سینما اكران می شود و دیده می شود ، زنان و دختران ، به صورت بد حجاب ، ظاهر می شوند و وزارت ارشاد اسلامی هم به آنها مجوز می دهد ؛ در حالی که با شئونات اسلامی متضاد و متناقض است ! از باب نمونه ، در دولت اصلاحات ، فیلم های زیادی ساخته شد و در سینما اكران شد كه بازیگران بدون حجاب اسلامی جلو دوربین رفتند و فیلم بازی كردند و بعضی از مواقع جوایزی هم به عنوان نقش اول یا نامزد برگزیده جشنواره فجر ، دریافت كردند . حال با این توضیحات باید گفت : از آن جا كه رسانه ، تأثیر به خصوصی در بد حجابی مردم دارد ، سینما هم که یكی از زیر مجموعه های رسانه است و وظیفه خود را به طور دقیق وحساب شده انجام می دهد و هر روز موجب بدتر شدن حجاب زنان می شود .در كتاب احزاب و تشكیلات سیاسی در ایران ، در مورد روش های انتقال افكار بیگانگان به ایران آمده است : « راویان افكار بیگانه ، برای ترویج افكار وارداتی ، از هنر نیز سوء استفاده می كردند و از طریق سینما ، تلویزیون ، تئاتر و.... به اشاعه آن می پرداختند . فقدان قدرت هنری سالم و هنرمندان واقعی ، به گرمی بازار این هنرمندان كاذب می افزود .(38) » از مواردی كه به واسطه ی سینما به مردم تلقین شد ، مسئله ی بد حجابی بود كه این كار به درستی انجام شد ؛ این مطلب ، در فیلم های زیادی مشهود است و كسانی که در سینما جایزه می گیرند ، در باب فرهنگ ، خیانت های زیادی کرده اند ؛ چنان كه در جشنواره فیلم فجر یكی از سالها ، خانم تهمینه میلانی كه سه تا از فیلم های او توقیف بود و با مشكلات بسیار جدی روبرو بود به عنوان بهترین فیلمنامه فجر به خاطر فیلم دو زن جایزه دریافت نمود(39).حال جای این سؤال باقی است نظامی كه داعیه دار اسلام است ، آیا باید به این كارگردان ها و فیلم های موهنشان جایزه بدهد ؟ مگراینها چه كرده اند ؟ آیا غیر از این است كه برای نابودی دین و فرهنگ و مضامینی مثل حجاب آمده اند كه در فیلم های مبتذل خود ، حجاب را به سخره بگیرند ؛ چنان که در بعضی از فیلم های سینمایی می بینیم كه افراد محجبه امّل معرفی می شوند و افراد بد حجاب یا بی حجاب ، افراد فهمیده و با فرهنگ و تحصیل كرده ، معرفی می شوند . آیا دیدن صحنه هایی كه خانم های محجبه را افراد بی ادب و بی فرهنگ و بی سواد و .... نشان می دهد ، تأثیر بسیار بدی بر روی ناخود آگاه مردم ندارد و كم كم تصور نمی كنند كه حجاب به درد نمی خورد ؟ و آیا این فرهنگ اسلام خواهی از بین نمی رود ؟حال وظیفه ی ما این است كه حداقل از باب امر به معروف در سینمای اسلامی خود ، تبلیغ حجاب را كنیم ؛ نه اینكه بر ضد حجاب فیلم هایی را بسازیم و مجوز هم به آنها بدهیم و جوایز را از بیت المال مسلمین به افراد بی دین یا ضد دین بدهیم كه به خیانت های خودشان بیشتر برسند . در قرآن و احادیث درباره ی حجاب مطرح است كه باید حجاب را رعایت كنیم ؛ اما در صدا و سیما و سینما مسأله حجاب ، یك مسأله ضد تمدن و فرهنگ ، معرفی می شود و چه كم هستند افرادی كه با این ها مقابله و برخورد می كنند . البته اگر سینمایی باشد كه برای فرهنگ مردم خدماتی بسیار ارزنده داشته باشد ، باید از آن تشكر كرد ولی حیف كه چنین چیزی در حال حاضر ‌وجود ندارد . در صحیفه ی امام آمده است كه : سینمای ما مركز فحشاست ، ما با سینما مخالف نیستیم ،‌ ما با مركز فحشاء مخالفیم ،‌ ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشاء ‌مخالفیم و ...(41)البته این كلام امام خمینی مربوط به سینمای طاغوت است ولی این سخن امام ، ملاك به دست ما می دهد كه اگر سینمایی حتی در جمهوری اسلامی داشتیم كه مركز فحشاء بود به طور قطع و مسلم ، با آن هم مخالف هستیم . سینمای فعلی ما هم در موارد نادری ، فیلم های مفید و ارزشمندی می سازد ولی بیشتر فیلم های بی محتوا و یا ضد مضامین دینی است كه جای هیچ بحثی را باقی نمی گذارد . طبق فرموده امام خمینی (رحمه الله علیه ) ، سینما یكی از مراكز آموزشی در دنیا است(41). اگر در مراكز آموزشی ، محصولات غیر دینی عرضه شود ،كم كم باید فكری جهت جلوگیری از نابودی اسلامی شود . از این مسائل كه بگذریم ، وقتی در سینمای ایران ، برضد مضامین دینی كار می شود ، انتظاری از هالیوود نیست ؛ چون كه وظیفه ی آنها دشمنی است . دشمن باید به وظیفه ی دشمنی اش عمل كند و اگر عمل نكند در حق خود جفا كرده است .با تمام توضیحات باید گفته شود كه : متأسفانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه بسیار ضعیف عمل كرده است و به شدتِ تهاجمات بر ضد اسلام ، افزوده است و مسؤولین هم ، وظیفه دارند كه با این موارد ، برخورد جدی داشته باشند كه خدای نخواسته اوضاع از این كه هست بدتر نشود و به بی حجابی كامل تمام زنان ایران ، منتهی نشود .

ج) ماهواره
از دیگر عوامل مؤثر در بی دینی و بد حجابی زنان در ایران ، ماهواره است ؛ زیرا استفاده از آن ، به صورت بسیار زیادی ، گسترش یافته است تا جایی که در چادرهای عشایری هم ماهواره یافت می شود(42) و به وسیله آن انواع استفاده های مفید و مضر می شود .جالب است كه ماهواره ، با هزینه های بسیار زیادی که برای ساختش شده است و از كشورهای دیگر به كشور ما حمل شده و در اختیار مردم ما گذاشته می شود ؛ در موقع خرید ، بهای اندكی برای آن پرداخته می شود ؛ در صورتی كه هزینه های بسیار زیادی برای آن شده است .حال با تحقیق ، جستجو و تفكر ، به این نتیجه می رسیم كه دراین مورد هم مثل دیگر موارد دست استكبار جهانی در كار است كه ماهواره را با قیمت بسیار كم می توان خرید ؛ چرا كه مربوط به فرهنگ است و همان چیزی است كه كشورهایی نظیرآمریكا و انگلیس و یهودی ها سرمایه گذاری بسیار زیادی در آن كرده اند و بودجه های بسیار زیادی برای آن صرف كرده اند .با ماهواره می شود در حكومتی كودتا كرد ، یا مردم كشوری را تحت تأثیر قرار داد ، چنان چه می بینیم با تبلیغات ماهواره ای ، دشمن توانست در سال 78 و 88 آشوب گسترده ای را در كشور درست كند و آن جریانِ ضد اسلام را ، زنده نگه دارد . از ماهواره ، استفاده های بسیار زیادی در تبدیل فرهنگ كشوری می توان داشت ؛ زیرا هیچ مرزی را برای خود نمی شناسد . چنان كه دركتاب جریان شناسی نوشته شده : « فناوری های روز ، نظیر ماهواره و .... باعث شده كه غربی ها بتوانند مرزهای قانونی كشورها را زیر پا بگذارند و به شیوه های مختلف ، فرهنگ مبتذل خود را به بخش هایی از كشورهای در حال رشد و از جمله كشور عزیز ما صادركنند و عده ای نا آگاه را جذب فرهنگ شیطانی خود نمایند .(43) » در حال حاضر صدها شبكه ی ماهواره ای در حال فعالیت بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی است كه هر كدام برای خود اهدافی را مشخص كرده اند ؛ از جمله ی آن ها ، شبكه ها فارسی 1 است كه با پخش فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی در حال جذب هم میهنان ماست ، در حالی كه رئیس آن ، رابرت مرداك ، یک یهودیِ استرالیایی است که نقشه های شومی برای مردم كشیده است وبا پخش سریال هایی نظیر ویكتوریا و ... در پی القاء تفكراتی مثل لا اُبالی گری ، بی دینی ، آزادی جنسی ، آزادی عشقی و ضد خانواده و ... است (44)كه هر كدام از این ها برای نابودی یك كشور اسلامی كافی است .با توجه به گزارش ایسنا ، مدیركل آسیبهای اجتماعی قوه ‌قضاییه (مجید ابهری) گفت : « وجود یک هزار و 400 شبكه ماهواره ای فارسی زبان ، نشان ازگستردگی سرمایه‌گذاری دشمن در جنگ نرم علیه ایران است و گفت : متأسفانه در بررسی‌های به عمل آمده ، مشخص شده است كه 15 درصد از طلاق‌های صورت گرفته ، متأثر از برنامه‌های شبكه فارسی 1 است ، چرا كه در پشت پرده ، این شبكه ، توسط صهیونیست ها هدایت و اداره می‌شود(45).»در این شبكه ها ، با پخش سریال ها و فیلم های سینمایی مبتذل ، به دنبال نابودی فرهنگ اسلامی ما هستند كه حجاب هم در خیلی از این فیلم ها ، مورد تمسخر واقع می شود یا این که دستوری خلاف حقوق بشر توصیف می شود و هر طوری كه اربابان رسانه ای بخواهند ، توضیح می دهند و ما هم به خاطر بی كفایتی مسؤولین و عدم تولید فیلم های ارزشی در زمینه های مختلف دچار مشكل شده ایم با پخش این سریال ها و فیلم های سینمایی ، به دنبال القاء تفكری به جوانان ما هستند ؛ مثلاً ‌وقتی در فیلم بدون دخترم هرگز كه در شبكه های بسیار زیادی و در ساعات اوج استفاده از ماهواره پخش می شود(46)وقتی آن زن ، به ایران می آید ، گشت نیروی انتظامی را نشان می دهد كه با اسلحه به سمت آن زن می رود كه چرا حجاب را رعایت نكرده است ؛ هركسی که آن صحنه را می بیند در ابتدا می گوید كه ‌عجب انسان های متوحشی هستند و در مرحله دوم ، این که چه حكم نامعقول و ضد حقوق بشری را اسلام وضع كرده است .وقتی كه این فیلم به 25 زبان ترجمه و دوبله شود(47) و در سرتاسر دنیا پخش شود و در ایران هم كه بطریق اولی پخش می شود ، تأثیر بسیار زیادی بر روی افكار عمومی دنیا و مردم ایران دارد و یك چهره ی زشت و ناهنجاری از حجاب و اسلام نمایش داده می شود كه هر شخصی با دیدن آن ناراحت می شود که به تدریج حركتی ضد حجاب و ضد اسلام ، صورت می گیرد كه برای مقابله با آن چه هزینه های بسیار زیادی را باید صرف کرد .
با توضیح دراین مورد باید گفت وظیفه ی ما ، حركت به سوی پیشرفت بومی و اسلامی است و با ایجاد شبكه های ماهواره ای ، باید با این موضوع مقابله كرد . البته در مرحله ی اول باید طرحی برای اجرا داشته باشیم و درمرحله دوم فیلم هایی ساخته باشیم ؛ زیرا ، اگر بدون برنامه ریزی قبلی مثل بعضی از كارها داخل آن شویم ، برای پر كردن وقت ، باید به سراغ همان فیلم های موهنی برویم ، كه مضامین دینی ‌ما را به سخره می گیرند ؛ چنان چه اکنون ، بعضی از آن فیلم ها ، توسط صدا و سیمای ایران پخش می شود .

بحثی مختصر پیرامون تبلیغات رسانه ای
هر روز در ماهواره ، تبلیغات گسترده ای می شود که بسیاری از مردم جهان ، در حال مشاهده ی آن ها هستند ؛ این تبلیغات برای دو دسته از افراد سود دارد و ضررواقعی آن برای یک دسته است . بزرگ ترین سودی که می تواند داشته باشد ، برای صاحبان آن شبکه هاست که با تبلیغ کردن کالاهای دیگران ، می تواند سود بسیار زیادی را به دست بیاورند ؛ و گروه دیگر ، همان سازندگان کالا هستند که با تبلیغ می توانند ، سود بسیار زیاد تری را نسبت به قبل تصاحب کنند ؛ اما ضرر اصلی آن فقط برای بیننده است ، چرا که این تبلیغات علاوه بر تبلیغ کالا ، به تبلیغ چیزهای دیگری نظیر، بی بند و باری می پردازند ؛ زیرا بسیاری از این تبلیغات ، فقط تبلیغ کالا نیست بلکه تبلیغ بی بند و باری و ... است ، پس ضرر مضاعف می شود یعنی اول ضرر فرهنگی- دینی و اجتماعی و دیگری ضرر مالی است .بر اساس تحقیقی در زمینه ی اخلاقیات تبلیغات ، چنین آماری به دست می آید : 93 در صد از شرکت های تبلیغاتی از زنان استفاده می کنند . 73 درصد از آن در خلال جنبش زنان ارائه می شود و بیش از نیمی از این تبلیغات ، مضامین تحریک کننده دارد(48).حال با بررسی این موارد به این نتیجه می رسیم که : هر تبلیغی برای مسأله ای ساخته شده وچند مضمون را در کنار خود و با هم به بیننده منتقل می کند . وقتی 93 در صد از شرکت ها ، از زنان استفاده کنند ، به طور قطعی این زنان ، همان طوری که در خانه ی خودشان هستند به روی صحنه نمی آیند ؛ بلکه با آرایشی غلیظ و ناهنجار به جلوی دوربین می آیند ؛ زمانی که این مورد با مضامین تحریک کننده ، به هم ضمیمه شوند ، اثرات بسیار مخربی بر روی مردان و زنان و همچنین خانواده خواهد داشت که جبران هر کدام زمان بسیار زیادی را می طلبد و شاید ضرری غیر قابل جبران هم داشته باشد .تبلیغات دارای انواعی هستند که یک نوع از آن ها تبلیغات فرهنگی است که به دنبال انتقال فرهنگ یا مواردی شبیه به آن است که در اثر مرور زمان ، به عنوان یک مسأله ی عادی و مورد قبول ارائه می شود که حتی مخاطب به فکر این نیست که آیا این چیز درست یا غلط است ؛ البته مورد قبول بودن به خاطر تأثیر ذاتی رسانه های دیداری و شنیداری است ؛ چون که در هر تصویر چندین عکس به هم ضمیمه شده اند که ذهن ، زمانی را برای ذخیره ی آن ها نیاز دارد که در فیلم و تصویر متحرک ، این زمان به مخاطب داده نمی شود ، پس عملیات القاء به راحتی انجام می شود .تبلیغ فرهنگی شامل تبادل و تهاجم فرهنگی ، هر دو می شود و آن چه اکنون در ابعاد شناختی و عاطفی و رفتاری در جامعه ی ما حضور دارد ، به خوبی نشان می دهد که ایران ، اکنون در حال یک تبادل فرهنگی نیست بلکه درگیر یک نزاع فرهنگی است(49) .در تبلیغ فرهنگی ، مضمون و مفهومی منتقل می شود که در این تبلیغات ، هدف واقعی ، بینندگان آن هستند . در تبلیغات فرهنگی ، تبادل فرهنگی و خود باختگی و ناکار آمدی فرهنگ خودی و ... به بیننده منتقل می شود ؛ در حالی که هر کدام از این موارد در تهاجم فرهنگی هم موجود است و دشمن در پی القاء فرهنگ سکولار خود ، به مردم ناآگاه از این جریانات است ؛ یکی از این موارد ، بد حجابی یا شاید بی حجابی است که در اثر تبلیغات رسانه ای ( ماهواره یا حتی صدا و سیمای ایران ) ، موجب سست شدن دختران و زنان در اعتقادات و حجابشان می شود .

د) اینترنت
یکی دیگر از وسائلی که موجب بحرانی شدن وضعیت حجاب دختران ایرانی شده ، اینترنت است . هر روزه سایت ها و وبلاگ ها و تبلیغات گسترده ای در اینترنت پخش می شود که هر کدام دارای مضمونی است ، البته اگر از روی انصاف نظر بدهیم ، اکثر آن ها مخالف دین و ضد اخلاق است . برای مثال وقتی در سایتی با گزینه ای روبه رو می شویم که نوشته تصاویرلو رفته از فلان و فلان تصاویر فلان خانم وفیلم فلان مجلس و..... در هر یک از این ها یک اثری نهفته است و آن اثر ، چیزی جز عادی سازی بی بند و باری در جامعه ی اسلامی نیست که به مقتضای آن باید فاتحه ی دین و دیانت را خواند .حال فرض کنید که یک دختر جوان و محجبه ، نه برای وبگردی بلکه برای استفاده ی صحیح ، به سراغ اینترنت می رود و با مواردی مواجه می شود که هرکدام به طریقی ، تبلیغ بی بند و باری است یا حتی با تبلیغات داخل سایت ها که خیلی از آن ها تبلیغات جنسی وخلاف اخلاق است روبرو می شود ؛ آیا دراثر مرور زمان و استفاده ی بیشتر از این تکنولوژی ، کم کم پروژه ی عادی سازی اجرا نمی شود ؟ آیا این دختر با خود نمی گوید که اگر دین درست و خوب است پس این ها چیست ؟ آیا با خود نمی گوید که چرا اینترنت در کشور اسلامی ، باید این طور باشد ؟ و هزاران سؤال دیگر که برای هیچ کدام ، جوابی پیدا نمی کند و در ذهن این شخص می ماند و به مرور زمان تأثیرات منفی بر روی این شخص خواهد داشت .از اینترنت استفاده های بسیار زیادی می توان کرد ولی در حال حاضر آمار غیر رسمی نشان می دهد که بیشترین استفاده از اینترنت ، در مسائل ضد اخلاقی است . یکی از این موارد هرزنامه های اینترنتی است که سالانه میلیون ها وبلاگ برای آن ساخته می شود . بنابرگزارش فارس به نقل از اینفورمیشن ویک ، بررسی های مؤسسه سوفوس نشان می دهد که 13 درصد از کل هرزنامه های ارسالی در جهان ، از آمریکا ارسال می شوند و پس از این کشور ، هند با 3/7 درصد در رتبه ی دوم و برزیل با 8/6 درصد در رتبه ی سوم است و کشورهای کره جنوبی ، ویتنام ، آلمان ، فرانسه ، ایتالیا ، مجارستان ، رومانی ، روسیه و انگلیس در جایگاه های بعدی هستند . طبق تحقیق شرکت مک آفی ، سیستم های فیلترینگ هرزنامه ها در جهان ، هر سال موجب مصرف 3 میلیارد کیلو وات انرژی برق می شوند(50). این آمار نشان دهنده ی موارد ارسالی هرزنامه است ؛ حال در همین کشورها مشاهده می شود که آمار جرم و جنایت هم بسیار زیاد است برای مثال ، در کشوری مثل آمریکا که دارای رتبه اول ارسال هرزنامه است ، روزانه 18 درصد زنان آمریکایی مورد تجاوز قرار می گیرند که اغلب آن ها دختران زیر 17 سال هستند . یا این که 42 درصد از زنان آمریکایی در اماکن کاری و تحصیلی و کانون ها وخیابان ها مورد تجاوز قرار می گیرند(51).این موارد و آمارگویای این است کشوری که اینترنت آن پر از فحشاست ، فضای عمومی آن هم ، پراز فساد و فحشا و بی بند و باری است . حال سؤال این است که آیا در اینترنت ما هرزنامه وجود ندارد ؟ آیا با خواندن هرزنامه ها ، فضای جامعه مسموم نمی شود ؟ آیا دختری که این موارد را مطالعه می کند ، تحت تأثیر قرار نمی گیرد ؟ آیا می تواند به حجاب خود پایبند باشد ؟ البته سیستم فیلترینگ هم به وظیفه ی خودش عمل می کند ولی متأسفانه نمی تواند بر همه ی این نوشته ها سیطره داشته باشد ؛ اما نکته ی دیگراین جاست که باید به فکر چاره بود تا این که وضعیت بدتر از این نشود ؛ زیرا ، برای عبور از فیلترینگ ، راه های بسیار زیادی وجود دارد ؛ برای مثال ، فیلتر شکن های بسیار قوی ، هر روز روانه ی بازار می شوند که جواب گوی مشکلاتی از این قبیل هستند .بر اساس این نوشته ها باید این مطلب را گفت که استفاده های اینترنتی محدود به این موارد نمی شود ؛ بلکه صدها مورد و کار منفی دیگر و چندین کار مثبت هم می شود با آن انجام داد . در مسأله ی بد حجابی هم اینترنت تأثیر بسزایی دارد زیرا وقتی دختری در اینترنت کلمه دختر ایرانی را جستجو کند ، به تصاویر و فیلم های زنان بد حجاب وگاهی مستهجن برخورد می کند که با مشاهده ی هرکدام از این موارد یک علامت سئوال در ذهنش ایجاد می شود که چه اشکالی دارد من هم این طور باشم ؟ یا این که چرا این اشخاص با این وضعیت ، عکس هایش موجود است و حتی مردم به دیدن عکس های او می روند و ... که هرکدام تأثیر زیادی در سست کردن آن دختر در مقوله ی حجاب دارد . با این بررسی ها باید این طور نتیجه گرفت که سیستم فیلترینگ ایران باید فعال تراز قبل عمل کند و عکس ها و فیلم هایی که با این وضع بد و زننده در اینترنت موجود است حذف شود و این به معنای این نیست که دسترسی به آن ، امکان نداشته باشد ، بلکه به معنای حذف کامل آن از دنیای مجازی است تا این که موجب بحرانی تر شدن وضعیت حجاب از این طریق نباشد .
این نوشته ی مختصر ، در رابطه با عوامل فرهنگی بد حجابی در ایران بود .

پی‌نوشت‌ ها:
30. امام خمینی ( رحمه الله علیه ) ، صحیفه نور ، ج 9 ، ص 154
31.پایگاه اطلاع رسانی امام خامنه ای (حفظه الله ) ، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و مدیران صدا و سیما 11/9/1383
www.khamenei.ir
32. همان
33.خبر گزاری جهان در تاریخ 2/3/1389
www.jahannews.com
34.پایگاه اطلاع رسانی رجا در تاریخ 20/7/1389 www.rajenews.com
35.پایگاه اطلاع رسانی رجا درتاریخ 23/3/1389
36.پایگاه اطلاع رسانی امام خامنه ای (حفظه الله ) ، بیانات در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا وسیما در تاریخ
37. امام خمینی ، صحیفه نور ، ج 6 ، ص 399
38.لطیفی پاکده ، لطفعلی ، احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران ، ص 28
39.جمعی از نویسندگان ، بصیرت پرچمداران ، ص 433
40. امام خمینی ، صحیفه نور ، ج 6 ، ص 15
41.امام خمینی ، صحیفه نور ، ج6 ، ص345
42.پایگاه اطلاع رسانی رجا درتاریخ 21/2/1389
www.rajanews.com
43.نظر پور و لطیفی ، جریان شناسی ص140
44.پایگاه اطلاع رسانی رجا درتاریخ 17/3/1389www.rajanews.com
45.خبرگزاری بین المللی آزاد نگار در تاریخ 7/3/1390www.azadnhqar.com
46.جمعی از نویسندگان ، دانش اجتماعی ، ج 1 ص105
47.جمعی از نویسندگان ، مجله تربیت سال هشتم شماره هشت ص 5
48.خبرگزاری زنان ایرا ن ( وفا )
www.iwna.com
49.کاویانی ، محمد ، روان شناسی و تبلیغات ص36
50. پایگاه اطلاع رسانی رجا در تاریخ 14/2/89
www.rajanews.com
51.خبرگزاری زنان ایران (وفا) درتاریخ 29/6/1386
www.iwna.com

منبع: http://rasekhoon.net5/عوامل-بد-حجابی-در-ایران-(2)/

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:2
حجاب و عفاف

فلسفه حجاب و انواع آن

هدف و فلسفه حجاب:
 از قرآن کریم استفاده می شود که هدف از تشریح حکم الهی وجوب حجاب اسلامی، دست یابی به تزکیه نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیه 30 سوره نور به این مطلب اشاره دارد: قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ ؛ به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنان باعث تزکیه و پاکی بیشتر است.
 بله تزکیه نفس و جان انسان را به مرتبه تقوا رهنمون می کند و تقوا نیز ملاک تقرب به خداست: « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ بزرگوار و با افتخار ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. حجرات آیه 13 با این توصیف آن که حجاب را سر لوحه زندگی خود قرار می دهد، تقرب بیشتری به خداوند دارد.

حجاب سراسری:
 پوشش باید سراسری بوده و به جز گردی صورت و دست ها تا مچ، بقیه اعضاء پوشیده باشد. « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ * ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مومنان بگو پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند». احزاب آیه 59
 « وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ * و باید روسری خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند». نور آیه 31

حجاب چشم:
 « قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ * ای رسول ما به مردان مومن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند». نور آیه 30
 « وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ * ای رسول به زنان مومن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند: نور آیه 31

حجاب در گفتار:
 نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است « فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ * پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا وهوس) است به طمع افتد». احزاب آیه 32
 حجاب رفتاری :نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان درمقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه ای راه نروند که با نشان دادن زینت های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند: « وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ * و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود. نور آیه 31
 از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است. بنابراین حجاب و پوشش زن نیز به منزله ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف درحریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه لغوی عفت نیز وجود دارد.

حجاب و عفت
 دو واژه «حجاب» و «عفت» دراصل معنای منع و امتناع مشترک اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثر متقابل است؛ بدین ترتیب که هر چه حجاب و پوشش ظاهری بیش تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می گردد.

وقتی که چادری شدم!
 به نظرم چادر هم مثل خمس مثل نماز مثل هر چیزی که آدم باید فقط به خاطر معشوقش انجام بده ظاهر سختی داره و حلاوتش رو تا وقتی انجام ندی نمی تونی بفهمی حتی وقتی به زور قانون و فشار خانواده و...چادر سرت کنی هم نمی فهمی. باید فقط به خاطر او به قصد قربت او این کارها رو انجام بدی تا بفهمی تا حالا خودت رو از چه موهبتی محروم کردی. اما می دونید برای من از کجا شروع شد؟ خیلی ساده این اتفاق افتاد یک اردوی سه روزه بود به مشهد مقدس... این قدر این مدت کم بود که آدم دلش نمی اومد به جز حرم مطهر امام رئوفش جای دیگه ای بره. از خونه که بیرون می آمدیم صاف می رفتیم حرم و از حرم صاف می آمدیم خونه و به همین دلیل من او سه روز دائم چادر سرم بود. خب من دوست نداشتم دقیقاً جلوی در حرم چادر سرم کنم آخه آدم از لحظه ای که پاشو از درخونه به سمت حرم مقدس بیرون می زاره انگار مورد توجه امام رضاست و... برگشتیم به شهرمون چادرم رو تا کردم و صاف گذاشتم تو کشو برای زیارت دفعه بعد.اولین باری که می خواستم از خونه برم بیرون آماده شده بودم داشتم از پله ها می رفتم پایین. تو همین فاصله ازخودم پرسیدم تو مشهد برای چی چادر سرت می کردی؟ و به خودم جواب دادم: به حرمت امام رضا (علیه السلام) یک دفعه از خودم پرسیدم خب این جا هم مورد توجه امام زمان هستی آقا داره تو رو می بینه. چطوری می خوای بری توی خیابون برگشتم تو اتاقم چادرم رو برداشتم و چادری شدم برای همیشه. به حرمت امام زمان (عج) من عاشق چادرم هستم. اینم تاج بندگی منه برای خدا و نشونه حرمتی که برای آخرین حجتش دارم و شاهدی که هر لحظه بهم یادآوری می کنه؛ الان جلوی چشم امام زمانت هستی. شاید براتون جالب باشه هیچ کدوم از دوستان و آشنایان و فامیل هیچ عکس العمل سختی نشون ندادند. شایدم نشون دادند ولی حتی اون قدر مهم نبود که الان یادم مونده باشه. شاید این از مکرهای شیطانه که آدم را از بهترین ها محروم می کنه با تهدید و ترس از واکنش دیگران و گرنه واقعاً واکنش دیگران چقدر اهمیت داره وقتی آدم به درستی کارش مطمئنه.

به آقایان بگویید نگاه نکنند!
 در اتوبوس نشسته بودم که دختری بد حجاب وارد اتوبوس شد و کنار من نشست به او سلام کردم و بعد از کمی خوش و بش به او گفتم : بهتر نیست حجابت را بیشتر رعایت کنی؟ نگاهی به من انداخت و در پاسخ گفت: خب به آقایان بگویید نگاه نکنند! موهای خودم است، اختیارشان را دارم... پاسخی که دختر جوان به من داد شاید پاسخی باشد که زیاد شنیده می شود. اما آیا این پاسخی درست و دلیلی منطقی برای بد حجابی می باشد؟ در کتاب «جوان و کنترل غریزه» در این باره می خوانیم که : «تدبیر دین در کنترل مفاسد، حذف زمینه های فساد است و ابتدا باید زمینه فساد را از بین برد، همیشه پیش گیری بهتر از درمان است. خداوند نفرموده، ای پیامبر به هر طریق ممکن جلوی مزاحمین خیابانی را بگیر و آنان را مؤاخذه و تعزیر کن، بلکه فرمودند به زنان بگو حجابشان را کامل کنند و با بی حجابی و بد حجابی و نشان دادن گیسو، صورت، گردن و... باعث تحریک مردان نشوند.»
 آیت الله جوادی آملی می فرمایند: " حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه مال شوهر و نه ویژه برادران و فرزندانش می باشد. همه این ها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است، حجاب زن حقی است الهی، عصمت زن حق الله است، زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است،؛ زن باید این مسئله را درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مال خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت دهند؛ حجاب زن، حقی است الهی."

منبع: http://rasekhoon.net

 

دوشنبه 10/9/1393 - 21:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته