• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1216
تعداد نظرات : 572
زمان آخرین مطلب : 1731روز قبل
خاطرات و روز نوشت
A man carries a washing machine over a bridge in Donghekou, Sichuan province, China
دوشنبه 2/10/1387 - 11:28
سينمای ایران و جهان
شنبه 30/9/1387 - 12:6
خواستگاری و نامزدی

شنبه 30/9/1387 - 12:4
دنیای گیاهان و حیوانات

هجوم میمونها به حوضچه  آب گرم در ژاپن
 

SPA салон красоты - обезьяны

شنبه 30/9/1387 - 12:3
خواستگاری و نامزدی

 

 

جشن شب چله و دیگر جشن‌های دیگان

 

یاد‌آوری: این نوشتار به پارسی سَره نوشته شده است، از این روی واژگان درون كمانك‌ها (پرانتزها) واژگان بیگانه هستند و واژگان درون ابروها {آكولاد‌ها} برای روشنگری آمده است.

 

در گاهنامه‌ی ایرانی 3746 روز یكم دی ماه به نام جشن دیگان و شب پیش از آن به نام جشن شب چله نام گذاری شده است.

یاد‌آوری می‌شود كه یلدا واژه‌ای سریانی به مانك (معنی) زایش است که به نادرستی جایگزین چله شده است.

 

شب چله یا جشن زایش مهر، درازترین شب سال و شب زاده شدن دوباره‌ی خور {خورشید} و آغاز واره‌ی (فصل) زمستان و آغاز دگرگشت (انقلاب) زمستانی است، که یادگاری چندین هزار ساله و ارزشمند از نیاکان فرهیخته‌ی ما به شمار می‌آید. ایرانیان باستان هزاران سال پیش دریافتند که گاه‌شماری بر پایه‌ی ماه {سال قمری} نمی‌تواند گاه‌شماری درستی باشد، پس گاه‌شماری خود را بر پایه‌ی جنبش خورشید بنا نهادند.

 

ایشان رهروی خورشید را در آبام‌های (برج‌های) آسمان اندازه‌گیری کردند و برای هر آبامی نام ویژه گذاشتند و دریافتند که در آغاز پاییز و بهار روز و شب برابر است ولی آغاز تابستان برابر با بلندترین روز و آغاز زمستان برابر با بلندترین شب سال است. سپس آنان گاه‌شماری خود را بر پایه‌ی چهل روز یا چله گذاشتند و سال را  به 9  چله {ماه} بخش كرند. سپس در زمان داریوش بزرگ این چهل روز به سی روز كاهش یافت و دوازده ماه پدید آمد که سنجیده‌ترین گاه‌شماری جهان و هم‌آهنگ ‌ترین با نهاد (طبیعت) است که شب چله برابر با دگرگشت (انقلاب) زمستانی است.

از این رو زمستان به دو چله کوچک و بزرگ بخش می‌شود. چله بزرگ از یكم دی ماه تا 10 بهمن ماه است و چله کوچک از 10 بهمن ماه تا 20 اسپند ماه است که جشن چله، شب نخست چله بزرگ است.

 

یادآوری می‌شود كه در فرهنگ ایران همیشه شماره‌ی چهل مانند شماره‌های هفت و دوازده اَشو (مقدس) بوده است. واژه‌های چله نشستن، چل چلی و در تبرستان واژه‌های پیرا چله،‌ گرما چله نشانه‌ی ارجمندی این مَر (عدد) در فرهنگ ایرانی است.

 

پس از دیدگاه اخترشناسی شب چله بلندترین شب سال است، و روزها کم کم بلند و شب ها کوتاه می شوند و آغاز روشنایی است، از همین روی ایرانیان این شب را شب زایش شید (نور) نامیدند که در افسانه‌‌های ایران باستان شب زایش مهر در سپهر است و ماه به دلدادگی مهر این شب را به دراز‌ترین دیدار خود با خورشید دگرگون می‌كند که جشن پیدایش مهر است.

 

جشن زایش مهر جشنی آریایی است كه همراه با كیش مهر از ایران به روم و بسیاری دیگر از کشورها رفت. شب چله برابر با 21 دسامبر كنونی، زاد روز فرشته‌ی مهر و نخستین روز سال نو به شمار می‌آمده است. در این روز جشن زایش مهر برگزار می‌شد. چهارسد سال پس از زایش عیسی مسیح، کلیسا جشن زایش مهر را به جای زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان درست زایش عیسی مسیح آشكار نبود ولی در پی لغزش شمارگری، این روز به 25 دسامبر {كریسمس} جابجا شد.

از این رو است که تا امروز بابا نوئل با جامه‌ و کلاه مُغان نمایان می‌شود و رنگ سرخ برگرفته از زایش مهر و روشنایی در این روز است.

درخت سرو یا كاج و ستاره‌ی بالای آن هم یادگاری از کیش مهر و فرهنگ ایرانی است. درسده‌ی هیجدهم "نوتران" آلمانى با پیروی از درخت شب چله‌ی ایرانیان، درخت كریسمس را به نماد آذینی شب زادروز عیسی مسیح در آورد. ایرانیان باستان در شب چله درخت سبزى را همانند سرو آذین می بستند كه نشانه‌ی سبزى همیشگى باشد، به مانك (یعنى) روز زایش وآفرینش مهر.

یهودیان ایرانى ساكن كشورهاى دیگر نیز شب چله را با نام "فستیوال درخت" جشن مى گیرند.

این جشن در روسیه نیز از دیر باز با آیین ویژه‌ای برگزار می شده است و هنوز در میان روستاییان برگزار می‌شود.

 

واژه‌ی "دی" یا "دتوشو" اوستایی به مانك (معنی) دادار، آفریدگار یا اورمزد كه همه نام خداوند است و در اوستا بیشتر به جای واژه‌ی اهورامزدا به كار رفته شده است. از همین روی نام این ماه را "دی" نامیدند چون "دی" نام آفریننده است، كه سپس به آفریننده ی شید (نور) نامی شد.

 

در ماه دی چهار بار جشن دیگان در روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی بدین برگزار می شود، كه از همه والا تر جشن روز اورمزد است. این روز در ایران باستان كه نخستین جشن دیگان است به نام "اورمزد و دی ماه خرم روز" یا جشن دیگان نامیده شده است. زرتشتیان همچنین این روز را چیرگی روشنایی بر تاریکی یا پیروزی اهورامزدا بر اهریمن به شمار می آورند.

در این روز پادشاه هان، فرمانروایان و استانداران دیدار همگانی با مردم می داشتند.

 

می ستاییم مهر را

آنکه از آسمان بر فراز برجی پهن

با هزاران چشم بر ایرانیان می نگرد

نگاهبان زورمندی که هرگز خواب به چشم او راه نیابد

آن که مردمان را از نیاز و دشواری برهاند

"اوستا - مهر یشت"

 

ایرانیان باستان همواره شیفته‌ی شادی و جشن بوده‌اند و این جشن‌ها را با روشنایی و شید (نور) می آراستند. آنان خورشید را نماد نیکی می‌دانستند و در جشن‌هایشان آن را ستایش می‌کردند. در درازترین و تیره‌ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، چشم به راه بر‌آمدن خورشید و سپیده دم می‌نشستند تا آن را ستایش کنند.

 

در این شب خانواده های ایرانی پیرامون كت (کرسی) یا هیمه سوز (شومینه) گرد هم می آیند و میوه هایی مانند انار "نماد میوه ایرانی"، هندوانه آجیل لَرك و شیرینی می چینند و همه تا پاسی از شب، این شب را با داستان سرایی و شادی و خرمی می گذرانند. یادآوری می‌شود سرخی انار و هندوانه نشان روشنایی و زایش مهر است.

شب چله تون خجسته باد،

 

ایدون باد،

 

سیامك پسر گیومَرت (كیومرث) 

 

 

پس‌گشت‌ها (منابع)

 

برای سَره نویسی از واژه نامه‌های زیر یاری گرفته شده است:

 

واژه یاب، فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه، در سه پوشینه (جلد)، از ابولقاسم پرتو، انتشارات اساطیر

فرهنگ نامه‌ی پارسی آریا از ج. دانشیار، انتشارات فرهنگ مردم، سپاهان (اصفهان)

 

هشدار: پخش و هر گونه بهره برداری از این نوشتار، تنها با آوردن نام و رایانامه‌ی‌ (ایمیل) نویسنده برای همگان آزاد است!

 

شنبه 30/9/1387 - 12:1
سياست

داستان كفش

 

سلامی گرم در این سرمای سرد

تصاویر و اخبار لنگ كفش رو همه شنیدید درسته ؟!

این عكساش و این هم تصاویرش

 

 

 

 

استیل تدافعی رو داشته باشین ... ایول داره

 

نخندین ، ناراحت میشه


 

 

اینم فیلمش

 

http://www.reuters.com/news/video?videoId=95468&videoChannel=1

 

 

 این رو هم  شنیدین كه كفشهای مذكور 250000 دلار قیمت گذاری شده ?

شنبه 30/9/1387 - 11:56
بیوگرافی و تصاویر بازیگران

A tram crosses the Kirchenfeld bridge after a snowfall in Bern, Switzerland

A crane transports a replica of a young sperm whale to Germany

شنبه 30/9/1387 - 11:54
خاطرات و روز نوشت
 

میان دوستـــان افتاده ای تک / رخت هندونه ،زلفت عین پشمک
برایت می زنم اینک پیامک / شب یلدای تو ای گــــــل! مبارک
حتی طولانی ترین شب نیز به خورشید می رسد

 

 

بیا ای دل کمی وارونه گردیم ، برای هم بیا دیوونه گردیم ، شب یلدا شده نزدیک ای دوست
 برای هم بیا هندونه گردیم   شب یلدا مبارک

 

   

     

چون تیر رها گشتـه ز چلّـه شده ایم
مهمان شمــا در شب چله شده ایم
از برکت ایـن سفــره ی الــوان شم
تا خرخره خورده،چاق و چلّـه شده ایم

 

 

   

 

عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه با ما
دل خوش باشه نصیبت
غم بمونه واسه فردا

 

 

   

من دارم جمعه می رم، فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم
 منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش
از طرف پاییز - یلدا مبارک

 

 

 

یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن راباید جشن گرفت
یلدایتان مبارک

 

 

 

روی گل شما به سرخی انار ، شب شما به شیرینی هندوانه ، خندتون مانند پسته و
عمرتون به بلندی یلدا . شب یلدا مبارک

 

 

 

شادیتون صد شب یلدا دلتون قد یه دریا توی این شبای سرما یادتون همیشه با ما
یلدا مبارک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

شنبه 30/9/1387 - 11:50
خاطرات و روز نوشت

اگر از خود احساسات منفی بروز دهید، هیچ نتیجه مثبتی نمی گیرید

جمعه 29/9/1387 - 18:14
خاطرات و روز نوشت

مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره مصاحبه‌ش کرد و تمیز کردن زمین‌ش رو -به عنوان نمونه کار- دید و گفت: «شما استخدام شدین، آدرس ایمیل‌تون رو بدین تا فرم‌های مربوطه رو واسه‌تون بفرستم تا پر کنین و همین‌طور تاریخی که باید کار رو شروع کنین..»
مرد جواب داد: «اما من کامپیوتر ندارم، ایمیل هم ندارم!»
رئیس هیئت مدیره گفت: «متأسفم. اگه ایمیل ندارین، یعنی شما وجود خارجی ندارین. و کسی که وجود خارجی نداره، شغل هم نمی‌تونه داشته باشه.»
مرد در کمال نومیدی اونجا رو ترک کرد. نمی‌دونست با تنها ۱۰ دلاری که در جیب‌ش داشت چه کار کنه. تصمیم گرفت به ********مارکتی بره و یک صندوق ۱۰ کیلویی گوجه‌فرنگی بخره. بعد خونه به خونه گشت و گوجه‌فرنگی‌ها رو فروخت. در کمتر از دو ساعت، تونست سرمایه‌ش رو دو برابر کنه. این عمل رو سه بار تکرار کرد و با ۶۰ دلار به خونه برگشت. مرد فهمید می‌تونه به این طریق زندگی‌ش رو بگذرونه، و شروع کرد به این که هر روز زودتر بره و دیرتر برگرده خونه. در نتیجه پول‌ش هر روز دو یا سه برابر می‌شد. به زودی یه گاری خرید، بعد یه کامیون، و به زودی ناوگان خودش رو در خط ترانزیت (پخش محصولات) داشت…

پنج سال بعد، مرد دیگه یکی از بزرگترین خرده‌فروشان امریکاست. شروع کرد تا برای آینده‌ی خانواده‌ش برنامه‌ربزی کنه، و تصمیم گرفت بیمه‌ی عمر بگیره. به یه نمایندگی بیمه زنگ زد و سرویسی رو انتخاب کرد. وقتی صحبت‌شون به نتیجه رسید، نماینده‌ی بیمه از آدرس ایمیل مرد پرسید. مرد جواب داد: «من ایمیل ندارم.»

نماینده‌ی بیمه با کنجکاوی پرسید: «شما ایمیل ندارین، ولی با این حال تونستین یک امپراتوری در شغل خودتون به وجود بیارین. می‌تونین فکر کنین به کجاها می‌رسیدین اگه یه ایمیل هم داشتین؟» مرد برای مدتی فکر کرد و گفت:

آره! احتمالاً می‌شدم یه آبدارچی در شرکت مایکروسافت

جمعه 29/9/1387 - 18:8
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته