• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 304
تعداد نظرات : 26
زمان آخرین مطلب : 4660روز قبل
تغذیه و تناسب اندام

مصرف زیاد پنیر خطرناك است


سلامت نیوز :متخصصان علوم پزشكی در اروپا هشدار دادند كه خوردن مصرف زیاد پنیر خطر ابتلا به سرطان مثانه را تشدید می‌كنند.

این متخصصان هشدار دادند در افرادی كه روزانه بیش از 53 گرم پنیر می‌خورند خطر ابتلا به سرطان مثانه بیش از 50 درصد افزایش پیدا می‌كند. 53 گرم پنیر تقریبا به اندازه یك تكه كوچك شكلات است.

مجله اروپایی سرطان در این باره گزارش داد كه در عین حال خوردن كمتر از این مقدار پنیر در روز هیچ خطری برای سلامت مثانه ندارد.

به گزارش روزنامه دیلی میل چاپ انگلیس، این متخصصان در آزمایشات خود چگونگی تاثیر رژیم غذایی چرب روی احتمال ابتلا به سرطان مثانه را در 586 داوطلب سالم و مبتلا به سرطان مثانه بررسی كرده به نتایج فوق دست یافتند.

این یافته حاصل مطالعات گروهی از پزشكان و متخصصان دانماركی و بلژیكی است.

به گزارش ایسنا، آمارها نشان می‌دهد كه سالانه حدود 10 هزار نفر تنها در انگلیس قربانی سرطان مثانه می‌شوند و احتمال ابتلا به این سرطان در افراد سیگاری چهار برابر بیشتر از افراد غیرسیگاری است.

بنا بر این گزارش، سرطان مثانه دومین سرطان شایع دستگاه ادراری است که از کل سرطان‌های موجود، حدود هفت درصد از سرطان‌های مردان و همچنین دو درصد از سرطان‌های زنان را تشکیل می‌دهد. همچنین 65 سالگی سن متوسط ابتلا به این نوع سرطان است.

پزشكان می‌گویند افرادی که شغلشان به عنوان مثال در ارتباط با صنایع چرم است یا کارگرانی که با موادی مثل رنگ، بنزین، مواد چاپ و مواد شیمیایی سر و کار دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به این سرطان قرار دارند. یکی دیگر از علل ایجاد کننده سرطان مثانه استفاده از داروهایی مانند سیکلوفسفامید و شیرین کننده‌های مصنوعی است. عفونت و سنگ مثانه نیز خطر بدخیمی مثانه را افزایش می‌دهند. بعلاوه سیگار عامل 50 درصد تشكیل تومورهای مثانه است.

شایع‌ترین علائم سرطان مثانه وجود خون در ادرار است که در اكثر موارد دیده می‌شود. همچنین درد مشترک در پهلو و درد استخوانی از سایر علایم این بیماری است.

متخصصان می‌گویند چربی‌های اشباع شده مثل گوشت و لبنیات احتمال بروز این سرطان را تشدید كرده اما در عوض چربی‌های سالم مثل روغن زیتون نقش حفاظت كننده در برابر این بیماری دارند.

دوشنبه 24/5/1390 - 18:41
تغذیه و تناسب اندام

مصرف روزانه شیر تا 40 درصد از اختلال بروز سرطان روده می‌كاهد


سلامت نیوز :بر اساس تحقیقات جدید مشخص شد كودكانی كه روزانه شیر مصرف می‌كنند، 40 درصد كمتر از بزرگسالان به سرطان روده دچار می‌شوند.

به گزارش  ایسنا، پروفسور «برایان كاكس» از دانشگاه «اوتاگو» در نیوزلند در مصاحبه‌ای با رسانه‌های دولتی این كشور، عنوان كرد: ‌مصرف روزانه نیم لیتر یا یك فنجان متوسط شیر توسط كودكان در منزل یا مدرسه یك عامل دفاعی و حمایتی علیه ابتلا به بیماری‌هایی چون سرطان روده است.

محققان به این نتیجه نیز دست یافتند كه عدم مصرف شیر در طول دوران كودكی باعث می‌شود تا این افراد در سنین بزرگسالی20 درصد بیش از دیگران به سرطان‌های دستگاه گوارش مبتلا شوند.

به گزارش ایسنا، این محقق در ادامه به روزنامه دیلی میل، گفت: در پژوهشی كه از 562 فرد بزرگسال مبتلا به سرطان روده بین سنین 30 تا 69 سال صورت گرفت، مشخص شد كه این افراد در سنین چهار تا شش و در دوران كودكی و نوجوانی یا اصلا شیر مصرف نكرده‌ و یا كمتر از حد معمول از این محصول لبنی استفاده كرده‌اند.

بر اساس این تحقیق كه در انگلستان هم به عمل آمد، این موضوع مشخص شد كه در بسیاری از مدارس و مهد‌های كودك این كشور برنامه تغذیه مناسبی اجرا نمی‌شود. به همین دلیل، در اوت سال گذشته میلادی «دیوید كامرون» نخست وزیر این كشور مبلغ 50 میلیون پوند به صورت سالانه برای اجرای برنامه تغذیه‌ای مناسب در اختیار این مراكز قرار دارد.

به گزارش ایسنا، ‌دكتر «جودیت برایانز» مدیر شورای تغذیه سالم انگلستان هم در این باره به شبكه خبری بی‌بی‌سی، نیز یادآور شد: توزیع شیر در مدارس و مهدهای كودك یك امر مهم است؛ چرا كه كودكان در این سن نیازمند دریافت مواد مغذی و معدنی هستند و تنها از طریق مصرف این ماده لبنی چنین ویتامین‌هایی را دریافت می‌كنند. هم اكنون در اكثر مدارس این كشور مواد غذایی نامناسب و غذاهای آماده در میان دانش آموزان توزیع می‌شود. ما وظیفه داریم تا این عادت بد را از ذهن این كودكان پاك كنیم.

دوشنبه 24/5/1390 - 18:39
تغذیه و تناسب اندام

سیر برای درمان التهاب استخوانی و مفصلی مفید است


سلامت نیوز :متخصصان انگلیسی در یك مطالعه تاکید كردند مصرف سیر در پیشگیری از ابتلا به اوستئوآرتریت یا التهاب استخوانی و مفصلی نقش دارد.
 متخصصان کالج کینگ لندن و دانشگاه آنجلیای شرقی در آزمایشات خود دریافتند زنانی که سیر زیاد مصرف می‌کنند کمتر از سایر زنان هم سال خود در معرض خطر ابتلا به اوستئوآرتریت لگن قرار دارند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، این متخصصان نشان دادند كه در سیر ماده‌ای موسوم به «دیالیل دی‌سولفید» وجود دارد که تاثیر محدود کننده‌ای بر فعالیت آنزیم تخریب کننده غضروفها در انسان دارد.

به گزارش ایسنا، سیر خواص بسیار مفیدی برای سلامتی دارد از جمله این كه در ضد عفونی كردن معده نقش موثری دارد اما نباید آن را زیاد مصرف كرد. سیر رسوبات خون را حل می‌كند از این رو مصرف سیر به كسانی كه درد مفاصل دارند، نقرس گرفته‌اند و یا به روماتیسم مبتلا شده‌اند، توصیه می‌شود. سیر ادرار را زیاد می‌كند و فشار خون را نیز پایین می‌آورد.

این سبزی بهترین درمان برای فراموشی و آلزایمر است و مصرف آن كندی ذهن را از بین می‌برد. سیر همچنین بهترین تقویت كننده پیاز مغز است و روی مغز تأثیر مفیدی دارد. خوردن سیر عضلات قلب را تقویت می‌كند و گردش خون منظم می‌شود. مصرف سیر مجاری تنفس و خون را پاك می‌كند و احتمال تنگی نفس را می‌كاهد.

به گفته متخصصان تغذیه، سیر حتی می‌تواند برخی از انواع سل ریوی را معالجه می‌كند و برای معالجه اسهال و برونشیت و سردرد و زكام مزمن و ضعف حافظه و سرگیجه سودمند است. از دیگر خواص سیر می‌توان به از بین بردن سنگ كلیه و كرم‌های نازك شكم اطفال اشاره كرد.

مصرف سیر برای بیماران مبتلا به دیابت اثر شفابخش داشته و قند خون را می‌كاهد. سیر، اثر سمی نیكوتینی كه از دود سیگار حاصل می‌شود را برطرف می‌كند. با وجودی كه پزشكان هنوز با اطمینان به این نتیجه نرسیده‌اند که مصرف سیر با افزایش ماده دیالیل دی‌سولفید در مفاصل ارتباط داشته باشد، اما تاکید دارند که نتایج این یافته می‌تواند برای درمان و یا پیشگیری از ابتلا به آرتریت استخوانی و مفصلی لگن موثر باشد.

شرح این مطالعه در مجله طب انگلیس منتشر شده است.

دوشنبه 24/5/1390 - 18:38
اهل بیت

بعد از گذشت شش ماه از امامت، امام حسن(ع) برای حفظ خون شیعیان و مصالح دیگر، با شرائطی صلح نامه ای با معاویه امضاء کرد. هنوز لشگرگاه خود را در «نخیله» ترک نکرده بود که معاویه وارد شد، و در آنجا به بحث و گفتگو پرداختند.

 در این میان، پسر هند از امام حسن(ع) پرسید: ای ابا محمد! شنیده ام که رسول خدا از عالم غیب خبر می داد! مثلاً می گفت: این درخت خرما چه مقدار میوه و رطب دارد! آیا شما نیز در این موارد علومی دارید؟ زیرا شیعیان شما عقیده دارند که هرچه در آسمانها و زمین است، از شما پوشیده نیست و شما از همه آنها آگاهی دارید! حضرت در جواب معاویه فرمود: «ای معاویه! اگر رسول خدا از نظر مقدار و کیل این قبیل ارقام را تعیین می کرد، من می توانم به صورت دقیق، تعداد آن را مشخص سازم.

در این وقت، معاویه به عنوان آزمایش سؤال کرد: این درخت چند دانه رطب دارد؟ حضرت فرمود: دقیقاً چهار هزار و چهار عدد.

معاویه دستور داد دانه های خرمای آن درخت را چیدند و به طور دقیق شمردند و با کمال تعجّب دید، تعداد آنها چهار هزار و سه عدد است! حضرت فرمود: آنچه را گفته ام درست است. سپس بررسی دقیق تری کردند و دیدند که یک دانه خرما را «عبداللّه بن عامر» دردست خود نگه داشته است! آن گاه حضرت فرمود: ای معاویه! من به تو اخباری می دهم که تعجب می کنی که من چگونه این اخبار را در دوران کودکی از پیامبر آموختم! و آن این که تو در آینده زیاد بن ابیه را برادر خود می خوانی! و حجربن عدی را مظلومانه به قتل می رسانی! و سرهای بریده را از شهرهای دیگر برای تو حمل می کنند.(10)

در تحقق این گونه پیشگوییها و اخبار از آینده که حضرت حسن مجتبی(ع) از آنها پرده برداشته است، علماء بزرگ اهل سنت درتاریخ آورده اند که: زیاد بن ابیه از طرف معاویه فرماندار کوفه شد و چون شناخت کاملی به اصحاب امیرمؤمنان داشت، یکایک آنها را دستگیر کرده و دستور داد آنها را گردن زدند. از جمله دستگیر شدگان «حجربن عدی» بود که او را به شام فرستاد.

 حجر در کنار معاویه قبرهای آماده را یکطرف و کفن های مهیّا را در طرف دیگر دید، خود را آماده مرگ نمود(11) و اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند. پس از آن سر او را از بدنش جدا کردند.

و همین معاویه زیاد بن ابیه را در بالای منبر نشانید و به طور علنی اعلان کرد که وی برادر معاویه از نطفه ابوسفیان است که به طور نامشروع متولد گردیده است و آن گاه، شرح ماجرای خلاف عفت پدرش را نیز تشریح کرد!

دوشنبه 24/5/1390 - 18:26
اهل بیت

مادّه اوّل: واگذاشتن حكومت به معاویه به این شرط كه به كتاب خدا و سنّت فرستاده او(صلى الله علیه وآله وسلم) و به سیره خلفاى صالح، عمل كند.

مادّه دوم: پس از معاویه، امر حكومت بر عهده حسن است و اگر براى او حادثه اى روى داد حكومت از آنِ حسین است و معاویه نمىتواند آن را به عهده دیگرى بگذارد.

مادّه سوم: باید سبّ امیرالمؤمنین على(علیه السلام) و بد گفتن از او بر منابر ترك شود و از على(علیه السلام) جز به نیكى یاد نكنند.

مادّه چهارم: باید آنچه در بیت المال كوفه قرار دارد، یعنى پنج میلیون درهم یا دینار، استثنا بشود و تابع خلافت و حكومت نباشد، و بر عهده معاویه است كه هر سال دو میلیون درهم براى حسین بفرستد و در عطا و صلات، بنىهاشم را بر بنىعبدشمس برترى دهد و میان فرزندان كسانى كه در ركاب امیرالمؤمنین در جنگ جمل جنگیدند و فرزندان كسانى كه در صفّین در خدمت امام على(علیه السلام)مجاهدت كردند، یك میلیون درهم تقسیم شود و این مبلغ را از خراج ولایت «دارابگرد»، كه یكى از شهرهاى فارس در حدود اهواز است، بپردازد.

مادّه پنجم: مردم هر جا بر روى زمین خدا باشند، چه در شام و عراق چه در حجاز و یمن، باید ایمن باشند و سیاه و سرخ باید در امان بمانند، معاویه باید خطاهاى آنان را تحمّل كند و ببخشاید و هیچ كس را به جرم گذشته كیفر ندهد و با اهل عراق با كینه و دشمنى رفتار نكند.

و یاران على(علیه السلام) را در هر كجا باشند امان دهد و به هیچ یك از شیعیان على(علیه السلام) آسیبى نرساند، یاران و شیعیان على(علیه السلام) از حیث جان و مال و زن و فرزند در امان و از هر گزندى محفوظ باشند، و هیچ كس متعرّض هیچ یك از آنان نشود، و هر صاحب حقّى به حقّش برسد و هر چه یاران على در هر كجا به دست آورده اند براى آنان محفوظ بماند، و براى حسن بن على و برادرش حسین(علیه السلام) و هیچ یك از اهل بیت رسول اللّه در نهان و آشكار هیچ بدى نخواهند و در امنیّت آنان، در هیچ منطق هاى، اخلال نكنند.

برنامه و صلح امام حسن(علیه السلام)، چهره واقعى معاویه را آشكار ساخت و ماهیّت او را به مردم نشان داد.

به طورى كه معاویه بعد از قبضه نمودن حكومت در یك سخنرانى گفت:«به خدا سوگند من با شما براى این نجنگیدم كه نماز بگزارید و روزه بدارید و حجّ به جا آورید و زكات بپردازید، بلكه به این منظور با شما جنگیدم كه به شما فرمان دهم! و همانا این مقام را خدا به من عطا كرده در حالى كه شما ناخشنود بودید.

برخى از شیوخ قبایل كوفه، با وجود این كه از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)بودند، از جاسوسان معاویه شدند و خبرها را در باب كوچكترین حركت یا مخالفت مردان قبیله، گزارش مىدادند آن گاه مأموران دولتى سر مىرسیدند و كسانى را كه خلاف معاویه چیزى گفته بودند یا حركتى در سر مىپروراندند دستگیر مىكردند و نَفَس مخالفان را مىبریدند.

و این گونه، خلافت بازیچه اى شده بود در دست كودكان بنىامیّه.

معاویه به خوبى مىفهمید كه امام(علیه السلام) صاحب مكتب و هدف است و ناچار براى اجراى رسالت خود از هیچ كوششى خوددارى نمىكند و همه سعى خود را در راه اعتلاى مكتب و روشهاى دگرگونسازى امّت به كار مىبرد، از این رو، احساس خطر مىكرد، تا آن كه سرانجام، نقشه كشتن امام را طرّاحى نمود و آن حضرت را با سمّى مهلك، به وسیله «جعده» همسر امام، به شهادت رساند.

ابوالفرج اصفهانى در كتاب «مقاتل الطالبیّین» مىنویسد: «معاویه مىخواست براى پسرش یزید بیعت بگیرد و در انجام این منظور، هیچ كس براى او مزاحمتر از حسن بن على و سعد بن ابىوقّاص نبود، بدین جهت هر دو را با وسایل مخفى مسموم كرد.» و نیز همین نویسنده مىگوید: «چون خواستند حسن بن على را به خاك بسپارند، عایشه بر استرى نشست و بنىامیّه و بنىمروان و هر كس از یاوران و سپاهشان را كه در آنجا بود به كمك برداشت و اینجا بود كه گوینده اى گفت: یك روز بر استر و یك روز بر شتر.»سبط ابن جوزى به سند خود از طبقات ابن سعد و او از واقدى روایت كرده: حسن بن على در هنگام احتضار گفت: مرا در كنار جدّم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) دفن كنید، امویان و مروان حكم و سعید بن العاص ـ كه والى مدینه بود ـ به پاخاستند و نگذاشتند.

ابن سعد مؤلّف كتاب طبقات مىگوید: یكى از مخالفان، عایشه بود كه گفت: «هیچ كس نباید در كنار رسول خدا دفن شود!»سرانجام، جنازه حسن بن على را از آنجا به قبرستان بقیع بردند و در كنار قبر جدّه اش فاطمه بنت اسد به خاك سپردند.

در كتاب «الإصابه» از واقدى نقل شده كه آن روز جمعیت آن چنان انبوه بود كه اگر در بقیع سوزنى مىافكندند بر سر انسانى مىافتاد و به زمین نمىرسید.

سَلامٌ عَلیه یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ اسْتُشْهِدَ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً.

از میان سخنان پربهاى امام مجتبى(علیه السلام)، چهل حدیث برگزیده را كه هر كدام گشاینده بابى از كرامت و اخلاق انسانى به روى حقیقت جویان است، به اهل مطالعه تقدیم مىدارم.

 

دوشنبه 24/5/1390 - 18:24
اهل بیت

طبق روایات فراوان، ائمه اطهار از علوم غیبی به اذن الهی آگاهی دارند(13) و امام حسن(ع) نیز از چنین علمی برخوردار بود، از جمله: اطلاع دادن آن حضرت از کیفیت شهادت و ماجرای بعد از آن است که فرمود: «انا اموت بالسّمّ کما مات رسول اللّه(ص) قالوا: و من یفعل ذلک بک؟ قال امرأتی جعدة بنت الاشعث بن قیس...(14)؛ من چون رسول خدا(جدّم) به وسیله زهر از دنیا می روم. گفتند: چه کسی تو را مسموم می کند؟ فرمود: همسرم جعده، دختر اشعث بن قیس؛ زیرا معاویه بانیرنگ خاص او را فریب می دهد و او نیز مرا مسموم می کند. به آن حضرت پیشنهاد دادند که او را از خانه ات بیرون کن. فرمود: چنین کاری انجام نمی دهم، به چند جهت:

1. در علم خداوند متصوّر است که او قاتل من است(و از قضا و قدر حتمی الهی نمی توان فرار کرد).

2. هنوز جرمی مرتکب نشده است که من او را به عنوان مجازات اخراج کنم.

3. اخراج او بهانه می شود برای حملات و تهمت های ناجوانمردانه دشمنان علیه من(15) (از همه اینها گذشته، امام وظیفه دارد علم اختصاصی خود را نادیده گرفته، با دیگران همانند افراد عادی رفتار نماید).

و همین طور امام حسن مجتبی(ع) به برادرش امام حسین(ع) وصیّت کرد که بعد از شهادتش پیکر او را جهت دیدار به روضه مبارک پیامبر اکرم(ص) ببرند...و از جمله، فرمود: «وَ اَعلَم اَنَّه سَیُصیبُنی مِن عائِشَةَ ما یَعلَمُ اللّهُ وَ النّاسُ مِن بُغضِها و عَداوَتِها لِلّه وَ لِرَسولِهِ وَ عَداوَتِها لَنا اَهلَ البَیت؛ بدان که از عایشه بر من ظلمهایی می رسد که خدا و مردم از کینه و بغض او نسبت به خداوند و رسول خدا(ص) و ما اهل بیت آگاهی دارند.

بعد از مدّتی هم پیش بینی اوّل به وقوع پیوست که جعده با تحریک معاویه حضرت را مسموم کرد و هم خبر دوّم تحقق یافت که عایشه نسبت به جنازه آن حضرت اهانت کردو طبق برخی نقل ها جنازه را تیرباران نمودند، و هفتاد چوبه تیر به سوی آن بدن و تابوت هدف گیری شد.(16)

یکی از اهداف مهم حضرت از کرامت ها هدایت انسان ها و یا دفاع از حق که خود نیز جنبه هدایتی دارد بوده است و همین طور مواردی که از افراد خاص به عنوان شفا و کرامت دستگیری نموده اند. هم باعث تثبیت آن شخص بر حق و امامت می شود و هم زمینه جذب دیگران را فراهم می آورد.

دوشنبه 24/5/1390 - 18:23
اهل بیت

امام حسن(علیه السلام) مسئولیت امامت و رهبرى را در جوّى مضطرب و ناآرام، در وضعى بسیار پیچیده و پر كشاكش كه در پایان زندگانى پدر بزرگوارش امام على(علیه السلام)بروز كرده و شعله ور شده بود، به عهده گرفت.

در نتیجه وضع نابسامان مردمى كه امام با آنان روبه رو بود تنها این راه باقى ماند كه یا وارد جنگى بىحاصل و یأسآور شود، او و جماعتش به شهادت رسند، یا پس از سپرى شدن مدّتى مواضع خود را مسجّل گرداند و صلحى را كه به صلاح ملّت است بر جنگ بىثمر ترجیح دهد.

و این امرى طبیعى است كه جنگى كه مردم به آن به دید شكّ مىنگرند، بىنتیجه و یأسآور خواهد بود.

نشانه هاى تاریخى بسیارى وجود دارد كه به تأكید بیان مىكند امام حسن(علیه السلام)موضع خود را به خوبى درك مىكرد و مىدانست كه مبارزه او با معاویه، با وجود شكّ و تردیدى كه در توده هاى مردم وجود دارد، محال است به پیروزى برسد.

كار طرفداران امام(علیه السلام) به حدّ خیانت رسید و از روى طمع به سوى معاویه گرایش یافتند و به دلیل پول و مقام و آسایشى كه براى آنان فراهم آورد، روى به سوى او نمودند.

دوشنبه 24/5/1390 - 18:22
اهل بیت
چرا کریم اهل بیت




در جواب این پرسش گفته می شود كه چون محبّت و عطا بخشی امام حسن ـ علیه السّلام ـ زبانزد عام و خاص گردیده بود. و به خاطر اینكه ایشان دارای قلبی پاك و رؤوف نسبت به دردمندان و تیره بختان جامعه داشتند و با خرابه نشینان دردمند و اقشار مستضعف و كم درآمد همراه و همنشین می‎شدند و دردِ دلِ آنها را با جان و دل می‎شنیدند و به آن ترتیب اثر می‎دادند، و در این حركت انسان دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند به كریم اهل بیت مشهور شده‎اند.
و لذا هر ناتوان و ضعیف و درمانده‎ای درِ خانة آن حضرت را می‎كوبید نا امید بر نمی‎گشت و حتّی خود ایشان به سراغ فقراء می‎رفتند و آنها را دعوت به منزل می‎كردند و به آنها غذا و لباس می‎دادند.[1]
امام حسن ـ علیه السّلام ـ تمامی توان خویش را در راه انجام امور نیك و خداپسندانه به كار می‎گرفت و اموال فراوانی در راه خدا می‎بخشید، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخشش‎های بی‎سابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بی‎نظیری ثبت كرده‎اند كه در تاریخچه زندگانی هیچ كدام از بزرگان به چشم نمی‎خورد و نشانة دیگر از عظمت و كریم بودن ایشان بی‎اعتنایی به مظاهر فریبندة دنیاست كه نوشته‎اند حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج كردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم كردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند.[2]
از ابن شهر آشوب روایت شده كه روزی امام حسن ـ علیه السّلام ـ بر جمعی از گدایان گذشت كه پاره‎ای چند از نان خشك‎ها را بر روی زمین گذاشته‎اند و می‎خورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت كردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند كه خدا متكبّران را دوست نمی‎دارد و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول كردند و بعد از همة گدایان خواستند كه برای صرف غذا به خانة حضرت بروند و حضرت بر ایشان طعام‎هایی نیكو حاضر ساختند و به لباس‎های فاخر همة آنها را مزیّن ساختند.[3]
تاریخ از بخشندگی‎های امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستان‎های فراوان به یاد دارد مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست كمك كرد و امام دستور دادند كه آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.[4]
نسبت به كرامتهای امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستانهای زیادی در تاریخ آورده شده است كه جای ذكر همة آنها نیست. امّا وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سایلی را نا امید بر نمی‎گردانید؟ فرمودند: من هم به درگاه خدا سایلی هستم و می‎خواهم كه خدا محروم نسازد و شرم دارم كه با چنین امیدی سایلان را ناامید كنم. خداوندی كه عنایتش را به من ارزانی می‎دارد، می‎خواهد كه من هم به مردم كمك كنم.[5]
پس این بخشندگیها و كارهای نیكویی كه از امام حسن ـ علیه السّلام ـ در مسیر خیر و احسان و كمك به طبقات درمانده و نیازمند انجام می‎گرفت و آنچه را كه داشت به آنها می‎بخشید باعث شده كه به ایشان كریم اهل بیت گفته شود.
برای مطالعه بیشتر می‎توانید به كتب حقایق پنهان احمد زمانی، و كتاب امام حسن الگوی زندگی اثر حبیب الله احمدی مراجعه كنید.

------------------------------------
[1] . زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال 1375، ص 268.
[2] . شیخ عباس قمی، منتهی الأعمال، ج 1، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374، قم، ص 417 ـ سیرة پیشوایان، مهدی پیشوایی، نشر مؤسسة تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، 1374، قم، ص 90.
[3] . جلاء العیون، ملا محمد باقر مجلسی، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص 241.
[4] . منتهی الأعمال، پیشین، ص 418.
[5] . باقر شریف القریش، زندگانی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ، ترجمة فخر الدین حجازی، نشر بعثت، چاپ اوّل، 1376، تهران، ص 135.
دوشنبه 24/5/1390 - 18:18
اهل بیت

مدینه نورافشان می شود

امام حسن مجتبی (علیه السلام)

امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ در خاندان وحی چشم به جهان گشود، زیر نظر بزرگترین معلم عالم بشریت تربیت شد، در دامان عصمت و طهارت پرورش پیدا کرد و در سایه امامت و ولایت به کمال رسید.

خلاصه ای از زندگی پربرکت آن حضرت را در چند بخش بیان می کنیم.

 

1. ولادت

روزی که پیوند آسمانی علی و حضرت فاطمه (علیهماالسّلام) صورت گرفت حضرت جبرئیل ـ علیه السّلام ـ سیبی از بهشت برای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورد و آن حضرت سیب را نصف کرد و به آنان داد. و به این ترتیب نطفه سبط اکبر از میوه بهشتی منعقد شد. پس از مدتی روزی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به دختر گرامی شان فرمود: به زودی پسری به دنیا می آوری که جبرئیل به واسطه او به من تبریک و تهنیت می گوید. قبل از اینکه امام حسن ـ علیه السّلام ـ متولد شود ام الفضل، دختر عموی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نزد ایشان آمد و گفت: دیشب در خواب دیدم پاره ای از بدن مبارک شما در خانه من است و من از آن نگهداری می کنم. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: به زودی خداوند به دخترم پسری عنایت خواهد کرد و تو دایگی او را بر عهده خواهی گرفت. وقتی روز موعود فرا رسید، پیامبرـ صلی الله علیه و آله ـ اسماء بنت عمیس را که قابله بود با ام سّلمه احضار فرمود، نیمه شب، سه شنبه پانزدهم ماه مبارک رمضان شهر مدینه نور افشان شد.1

مولودی پاک، ناف بریده، ختنه شده، زیبا و نورانی چشم به جهان گشود.

صبح زود نوزاد را در پارچه زردی پیچیدند، خدمت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ آوردند، آن حضرت پارچه زرد را برداشته بچه را در پارچه سفیدی پیچیدند، سپس او را در آغوش گرفتند.

زبان مبارک در دهان او گذاشت، صورت لطیف و شفاف او را بوسید، در گوش راستش اذان و در گوش چپش، اقامه خواند و فرمود: «اللهّم إنیّ اُعیذه بک و ولده من الشیطان الرجیم» بارالها من او و فرزندانش را از شر شیطان به تو می سپارم.

روز هفتم حضرت جبرئیل ـ علیه السّلام ـ از طرف خداوند متعال به پیامبرـ صلی الله علیه و آله ـ و خاندانش، تولد مولود مبارک را تبریک و تهنیت گفتند و پارچه ای ابریشمی از بهشت را به او هدیه نمود و فرمود: به امر الهی نام او را شبر بگذارید که در لسان عرب حسن است و رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ او را در پارچه بهشتی پیچیده، موهای سرش را تراشید و هم وزن آن نقره، صدقه داد و سرش را با عطری به نام خلوق معطر نمود و گوسفندی به عنوان عقیقه قربانی کرد و ران آن را به قابله و مقداری از بقیه گوشت را به همسایه ها داد.2

روزی که پیوند آسمانی علی ـ علیه السّلام ـ و حضرت فاطمه ـ علیها السّلام ـ صورت گرفت حضرت جبرئیل ـ علیه السّلام ـ سیبی از بهشت برای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورد و آن حضرت سیب را نصف کرد و به آنان داد. و به این ترتیب نطفه سبط اکبر از میوه بهشتی منعقد شد

2. کودکی

امام حسن ـ علیه السّلام ـ بهترین دوره زندگی خود را در زیر سایه پرعطوفت جدّ بزرگوارش آغاز کرد. مادرش سیدة نساء العالمین و پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود که مقام و منزلت آنها بر کسی پوشیده نیست. پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ توجه و محبت خاصی به نوه اش داشت. او را بر دوش خود سوار می کرد و با خود به مسجد می برد و در بالای منبر در کنار خود می نشاند، آن حضرت مدام به امام حسن ـ علیه السّلام ـ اظهار محبت می کرد و می فرمود: «اللهم إنی اُحبهُ فأحبَّ من یحبّهُ» خدایا من او را دوست دارم پس تو هم دوست داران او را دوست بدار.3
میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام

روزی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ برای اقامه نماز جماعت به مسجد آمد و امام حسن ـ علیه السّلام ـ را که کودکی خردسال بود همراه خود آورد. نماز شروع شد در اثناء نماز یکی از سجده ها خیلی طول کشید، مردم نگران شدند و فکر کردند حتماً اتفاقی افتاده است، وقتی نماز به آخر رسید، علت را از نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ سئوال کردند، آن حضرت در جواب فرمود: هنگام سجده فرزندم حسن بر پشتم، سوار شده بود به همین خاطر سجده را طولانی کردم تا از پشتم پایین بیاید.

امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ در جلساتی که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ برای مردم صحبت می کرد، شرکت می نمود و هنگامی که به خانه بر می گشت کلام آن حضرت را بی کم و کاست برای مادرش بازگو می کرد.

یکی از بزرگترین رویدادهای دوران کودکی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ماجرای مباهله بود، آن حضرت با اینکه کودکی خردسال بود در این مبارزه تاریخی به دستور خداوند شرکت کرد، و این نشانگر عظمت روحی و مقام و منزلت والای آن حضرت در پیشگاه خداوند بود.

پایان دوران کودکی پایان خاطرات خوش آن حضرت بود، نزدیک سن هشت سالگی، جد بزرگوارش به شدت مریض شد، حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السّلام ـ او و برادرش امام حسین ـ علیه السّلام ـ را پیش پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ برد، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به آنها ابراز محبت کرد و فرمود: فرزندم حسن، هیبت و سیادت مرا به ارث خواهد برد.

پس از رحلت جانگداز خاتم الانبیاء ـ صلی الله علیه و آله ـ ضربه روحی شدیدی به امام حسن ـ علیه السّلام ـ که در سن کودکی بود وارد شد و پس از این ضایعه بزرگ مصائب آن حضرت شروع شد. و سیل مشکلات به سوی خاندان وحی جاری شد. ماجرای سقیفه، آتش زدن درگاه منزل، شهید شدن برادرش محسن، بیعت گرفتن اجباری از پدرش و شهادت مظلومانه مادر مکرمه اش، حضرت صدیقه طاهره و دیدن صحنه های ناگوار از ظلمی که بر او و خاندانش روا داشتند، روح لطیف او را به شدت آزرده کرد.

 

3. نوجوانی

دوران نوجوانی امام حسن مجتبی در حالی آغاز شد که نه از حمایت بی دریغ پیامبر گرامی اسلام برخوردار بودند و نه از وجود پر مهر مادر.

امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ دراین مرحله از زندگی خود شاهد مظلومیت پدر گرامی اش بود، ایشان در مناسبتهای مختلف برای مهاجرین و انصار سخنرانی می نمود و با بیان شیوا و کم نظیر از مقام ولایت و امامت دفاع می کرد، و حقانیت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ را به آنها تذکر می داد.

دوره نوجوانی آن حضرت دوره ظهور سجایای اخلاقی و کمالات انسانی ایشان بود. آن حضرت علاوه بر اینکه در خلق و خو شبیه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ بود از لحاظ قیافه ظاهری نیز شباهت زیادی به رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ داشت،4 صورتش سفید و کمی گلگون، چشمهایش، درشت و سیاه، گونه هایش لطیف بود به مستمندان کمک زیادی می کرد و بر سر سفره آنها می نشست، در پیشگاه خداوند، بسیار خاشع بود به طوری که در وقت عبادت رنگش زرد می شد و بدنش می لرزید، با یاد مرگ، قبر و قیامت اشک از چشمانش جاری می شد، در کلامش، راستگو بود به حیوانات ترحم می کرد، بسیار حلیم و بردبار بود. شجاعت بی نظیری داشت، به سوالات مردم جواب می گفت. هرگز سخن ناصواب بر زبان جاری نمی کرد. به طور خلاصه حیات پر برکت امام حسن ـ علیه السّلام ـ نمونه زندگی یک انسان کامل است که هر دوره آن سرشار از درسهای انسان ساز می باشد.

 

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


منابع:

[1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، اسلامیه، چاپ دوم، 1366ش.، ج43، ص338.

[2] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، حیدریة، 1376ش.، ج3، ص189.

[3] . ابی الحسن علی ابن عیسی بن ابی الفتح الاربلی، کشف الغمه فی معرفة الهه، ادب حوزه و کتاب فروشی اسلامی، ج2، ص88.

[4] . شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج2، ص5.

دوشنبه 24/5/1390 - 18:13
اهل بیت

نیزه امام حسن در شکم بت سرخ

مسابقه الکترونیکی میلاد امام حسن در تبیان اصفهان

درباره سیره رفتاری به ویژه شجاعت امام حسن علیه السلام گفتنی ها بسیار است اما در این مختصر تنها به مشتی از خروار اشاره می شود:

ایشان در دوران کودکی هم از بیان حق و اعتراض به حق کشی ابایی نداشت. در یکی از روزها در حالی که کودکی هفت یا هشت ساله بود خود را به مسجد رسول خدا رسانده و ابوبکر را که در جایگاه جدش پیامبر(ص) نشسته بود مخاطب ساخته و با همان لحن کودکانه، ولی پرمعنی و کوبنده، به او فرمود: «فرود آی و فرود آی از منبر پدرم و به سوی منبر پدرت برو!» امام حسن همه آن چه را که ممکن بود به صورت مناظره و استدلال بیان دارد، با همین دو جمله کوتاه و پرمعنی اظهار فرمود. خلیفه که غافلگیر شده بود در پاسخ فرزند رسول خدا گفت: راست گفتی به خدا سوگند که آن منبر پدر توست نه منبر پدر من.1 امام حسن تنها کسی بود که در جنگ جمل حامیان شتر سرخ موی را که در حمایت جاهلانه از یک شتر فتنه انگیزی و لجاجت می کردند، پراکنده ساخته و نیزه خود را در شکم بت سرخ فرود آورد.2 در جنگ صفین نیز وقتی امیر المؤمنین(ع) تاخت بی باکانه امام حسن(ع) را دید با نگرانی متوجه اطرافیان شده فرمود: این پسر را نگه دارید... که من از آمدن این دو (حسن و حسین) دریغ دارم مبادا به خاطر (آمدن) این دو نسل رسول خدا(ص) قطع شود.3

کنیزکی آمد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه داد. حسن بن علی(ع) به او گفت: تو در راه خدا آزادی! من که آن ماجرا را دیدم به آن حضرت عرض کردم: کنیزکی شاخه گلی بی ارزش به شما هدیه کرد و شما او را آزاد کردید؟

ایشان در پاسخ فرمودند: این گونه خدای تعالی ما را ادب کرده که فرمود: «وقتی تحیتی به شما دادند، تحیتی بهتر بدهید». و بهتر از آن گل، آزادی اوست.4

ابن کثیر از علمای اهل سنت در کتاب البدایه و النهایه روایت کرده که امام (ع) غلام سیاهی را دید که گرده نانی در پیش خود نهاده وخودش لقمه ای از آن می خورد و لقمه ای دیگر را به سگی که آن جا بود می دهد. امام (ع) که آن منظره را دید به او فرمود: انگیزه تو در این کار چیست؟ پاسخ داد من از او شرم دارم که خود بخورم و به او نخورانم! امام (ع) به او فرمود از جای خود بر نخیز تا من بیایم! سپس به نزد مولای آن غلام رفت و او را با آن باغی که در آن زندگی می کرد از وی خریداری کرد، آن گاه آن غلام را آزاد و باغ را نیز به او بخشید!5

 

فرآوری: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان


منابع:

[1]. زندگانی امام حسن مجتبی علیه السلام، به نقل از شرح نهج البلاغه بن ابی الحدید، ج2، ص 17.

[2]. همان، ص136ـ137؛ به نقل از مناقب آل ابیطالب، چاپ قم، ج4، ص 21.

[3]. همان، ص146؛ به نقل از حیاه الامام حسن (ع)، ج1، ص 497.

[4]. همان، ص338؛ به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج11، ص 149.

[5]. همان، ص 336؛ به نقل از البرایه و النهایه، ابن کثیر، چ مصر، ج8، ص 38.

دوشنبه 24/5/1390 - 18:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته