• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 27
زمان آخرین مطلب : 5099روز قبل
دعا و زیارت
در بخش اول مقاله حاضر درباره تاریخچه كعبه از روزگار آدم(ع) تا زمان حیات پیامبر(ص) و حفظ قداست و حرمت مكه و تاریخچه تهیه جامه خانه كعبه و قفل نهادن بر آن و ممانعت از ورود اشخاص متفرقه و «ناپاك» به آن خانه مقدس و ویرانى خانه به دنبال سیل و آتش سوزى بحث شد و حال از باز سازى خانه كعبه و ظهور اسلام و فتح مكه و پاك شدن بیت‏الله از وجود بت‏ها و خلافت عبدالله زبیر در مكه و مدینه و عراق و خراسان و تجدید بناى خانه كعبه در این دوره به صورت بناى ابراهیمى به فرمان عبدالله زبیر و آتش زدن در خانه كعبه و ویران ساختن آن به دست حجاج بن یوسف در جنگ با عبدالله بن زبیر و بازسازى آن به فرمان عبدالملك بن مروان و به دست حجاج بن یوسف و دگرگونیهاى دیگر در فضاى مسجد الحرام و جامه كعبه بحث شده است.

خدیجه همه فرزندان خود را از پسر و دختر در همین خانه به دنیا آورد. در همین سال‏ها، على(ع) فرزند ابوطالب در پنج ـ شش سالگى به خانواده محمد(ص) پیوست. گویند: تنگ‏دستى ابوطالب و سنگینى بار عیال، محمد(ص) و عباس عم محمد(ص) و برادر بسیار توانگر ابوطالب را به سبك كردن بار وى برانگیخت. زیرا ابوطالب در قحط و خشك سالى مكه همه دارائى خود را از دست داده بود و هزینه وى بیش از درآمد بود. ولیكن این تحلیل و تعبیر با تعصب ابوطالب و آزادگى آن مرد مردستان به دور مى‏نماید. و بى‏گمان یك نكته عاطفى، سید مكه را به بیرون رفتن دو جگر گوشه خود از خانه راضى كرده بود. پسران محمد امین(ص): قاسم و عبداللّه یكى در چهار سالگى و آن دیگرى در شیرخوارگى تن لطیف به خاك سرد سپرده و پدر و مادر خود را سخت دل شكسته و سوگوار كرده بودند. دیگر خنده یا گریه و هیاهوى كودكانه سكوت سنگین و ملال آور خانه را درهم نمى‏شكست. برخى طیب و طاهر را نام فرزندانى دیگر از محمد(ص) در شمار آورده‏اند ولیكن طیب و طاهر، هر دو لقب عبداللّه را نشان تولد وى بعد از بعثت نبى اكرم مى‏شمارند. به هر تقدیر، دختران نیز به خانه شوهر رفته بودند و جز فاطمه(س) خردسال یا شیر خواره كسى در كنار محمد(ص) و خدیجه نبود و به همین مناسبت ابوطالب خود با طیب خاطر و بس بزرگوارانه و مردانه على(ع) را به خانه محمد(ص) و جعفر را به پیش عباس فرستاد. خردمندان مى‏گویند: رفتن على(ع) به خانه محمد(ص) براى این كودك نژاده موهبتى خداوندى بود.1
در سن سى و پنج سالگى محمد(ص) و به روایتى در سال تولد فاطمه(س)، قبائل مختلفه قریش عزم به بازسازى خانه كعبه جزم كردند: «... فقال العباس: ولدت فاطمه و قریش تبنى الكعبه و النبى(ص) ابن خمس و ثلاثین سنه».2
كعبه در پى یك سیل بنیان كن و یك آتش سوزى مهیب آسیب بسیار دیده بود و بیم ویرانى بدنه سنگ چین كوتاه آن مى‏رفت. سیل از فرو ریختن آب درپى بارندگى زیاد از فراز سدى در بلنداى مكه جارى گشت و نیز زنى چون مى‏خواست خانه را بَخور دهد، از مجمره وى شراره‏اى در جامه كعبه و یا درب ورودى آن افتاد و آتش به پا كرد و بدنه آسیب دید و سقف فرو افتاد. در این حال به اموال كعبه دستبرد زدند و گویا به راهنمائى و یا تحریك ابولهب آهوئى زرین، مرصع به مروارید و گوهر، از آن اموال بدزدیدند. هر چند آن دزد یا نگاهدارنده مال دزدى به چنگ افتاد و طبق قانون دست وى ببریدند3 ولیكن این پیشامد، قریشیان را در عزم خود پا برجاتر كرد. نام این دزد، «دویك» بود. در همین هنگام یك كشتى با بار سنگ مرمر، آجر و تیرك‏هاى چوب و فلز از «رومیّة الصغرى» به یمن مى‏رفت. باد این كشتى را به نزدیك مكه آورد و در آنجا كشتى به گل فرو رفت و دم به دم بیشتر به گل مى‏نشست. یك معمار رومى به نام «باقوم» یا «یاقوم» و یا «باقول» در كشتى بود و مى‏خواست در یمن كلیسائى بسازد. ولید بن مغیره از قریش با معمار رومى به مشورت نشست و به وى گفت: براى بیرون آوردن كشتى و تعمیر و راه‏اندازى آن باید كشتى را از آب بیرون بیاورند و در این صورت از پیاده كردن بارِ كشتى، هیچ چاره نیست. «باقوم» این رأى بپسندید و بنا به درخواست مردان قریش، سرپرستى ساختمان كعبه را عهده‏دار گشت. ابوطالب از آن مردان درخواست تا در هزینه بازسازى كعبه، جز از مال حلال بهره نجویند و به این صورت چوب‏هاى درون كشتى همه بخریدند تا در ساختن آسمانه خانه به‏كاربرند.4
براى بالا آوردن دیوار و بدنه نیز از كوه «السیاده» سنگ مى‏آوردند و محمد(ص) در این كار انبازى داشت. در این حال مردان برهنه بودند و ندائى محمد(ص) را از برهنگى منع كرد: «فسمع صائحا یصیح: لاتنزع ثوبك» و جز این نیز گفته‏اند.5 و این، نخستین نشانه ظاهرى پیامبرى وى بود. در هر حال هریك از قبائل قریش بخشى از بدنه كعبه را در دست گرفت و بالا آورد و چون خواستند حجر الاسود را نصب كنند هر یك از بزرگان مى‏خواستند این سرفرازى نصیب وى گردد. از این روى در میان ایشان ستیزه درگرفت و براى جنگ و خونریزى سوگند خوردند و چون شمشیرها را برآهیختند، «ابوامیة بن المغیره» پا در میانى كرد. این مرد از كهنسال‏ترین مردم مكه بود و از آن بزرگان خواست تا به حكمیت نخستین درآینده به مسجد، از «درب بنى شیبه» تن در دهند. این پیشنهاد پسندیده آمد و چشم به راه نشستند. سرانجام مردى از دورخودنمائى كرد و چون نزدیك آمد همگان فریاد برداشتند: محمد امین. محمد امین. برفور بزرگان گرد وى درآمدند و ماجرى با وى بگفتند. محمد(ص) بفرمود تا پارچه‏اى بیاورند و بر زمین گسترند.
بعضى گویند: آن حضرت رداء خویش بگسترد.6 و به ایشان گفت: من به دست خویش سنگ بر پارچه مى‏نهم و شما هر یك، یك گوشه از آن پارچه را در دست بگیرید و بالا بیاورید. آن مردان چنین كردند و چون سنگ تا برابر جاى آن بالا آمد، محمد(ص) خود آن سنگ را برداشت و نصب كرد. غریو شادى و خشنودى از همگان برخاست و بر محمد امین(ص) و حكم وى بسى آفرین خواندند و چون بلندى دیوار به شانزده ذرع برسید، براى سقف پانزده شاه تیر بر شش ستون نهادند و روى آن بپوشانیدند. هر چند بزرگان قریش از بناء تازه خشنود گشتند ولیكن محمد(ص) به آن دل خوش نساخت. زیرا بناى دیرینه ابراهیم(ع) در هم ریخته بود از این روى بعدها به عایشه فرموده بود: لولا ان قومك حدیث العهد بالكفر لنقضت الكعبه و رددتها على قواعد ابراهیم و جعلت لها بابا شرقیا و بابا غربیا.7
محمد(ص) چون یك چند برآمد خود را از بازار و بازرگانى دور نگه داشت و كار تجارى خدیجه را یك سره در دست وى رها كرد و خود گاه در مسجد الحرام و در كنار خانه كعبه به راز و نیاز با پروردگار یكتا مى‏پرداخت و گاه نیز به غار «حراء» مى‏رفت و با پروردگار زمین و آسمان و آفریدگار جهان خلوت مى‏كرد.
در آن روزگار بعضى از مردان مكى در ماه رمضان به این غار مى‏رفتند و چند روزى و گاه یك ماهه رمضان در آن غار مى‏ماندند و به تزكیه باطن و تصفیه درون مى‏پرداختند و بعد از رمضان آسوده و سبك بال به شهر باز مى‏گشتند و سرگرم كار خود مى‏شدند.
محمد(ص) نیز چنین مى‏كرد پیش از این نیز با عبدالمطلب و ابوطالب به «حراء» مى‏رفت و یا براى ایشان آب و آذوقه مى‏برد. از این روى این غار براى وى جائى آشنا بود. در چهل سالگى وى، در یك ماه رمضان، جبرئیل پس از چند بار زمینه چینى بر وى فرود آمد و آیاتى از سوره العلق در دل محمد(ص) انداخت و از او خواست تا آن را بخواند و محمد از ناتوانى خود در خواندن سخن در میان آورد تا سرانجام قدرت خواندن را در خود یافت و آنچه جبرئیل مى‏گفت بى‏درنگ بازگو مى‏كرد و به این ترتیب محمد(ص) بعد از شش ماه دیدن رؤیاى صادقه و مشاهده امورى حیرت‏انگیز در گرداگرد خویش به پیامبرى و راهنمائى خلق مبعوث گشت و كار دعوت را از خانه و خانواده خود آغاز فرمود.
خدیجه نخستین مسلمان بود و پس از وى على بن ابى طالب(ع) و زید بن حارثه و ابوبكر به وى گرویدند. پیرامون نخستین مرد مسلمان در میان اهل تحقیق اختلاف نظر در میان آمده است ولیكن گفته على(ع) باب بحث و جدل را در این زمینه بسته است: «روى عن على علیه‏السلام انه قال: أنا عبداللّه و أخو رسوله و أنا الصّدیق الأكبر لایقولها ألا كاذب مفتر، صلیت مع رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم قبل الناس».8 پس از چندى فرضیت نماز بر وى فرود آمد و جبرئیل علیه السلام آئین و اوراد نماز به وى بیاموخت و با هم نماز برپاى داشتند. و چون به خانه بازگشت با خدیجه نیز به نماز ایستاد.
پیامبر(ص) به خوبى خانه كعبه و مسجدالحرام را مى‏شناخت و به وابستگى مردم سرزمین‏هاى عربى و جهانیان به این جاى مقدس آگاهى داشت و مى‏دانست این خانه پاك و فضاى گرداگرد آن، هر ساله در موسم حج و اوقات دیگر جمع كثیرى را سوى خویش مى‏كشاند و نیكوترین موقعیت را براى تبلیغ اسلام داراست. بنابراین در نخستین روزهاى بعثت و پس از اسلام خدیجه و على(ع) كوچك‏ترین جمعیت اسلامى را تشكیل داد و در پیش چشم مردم مكه در كنار خانه كعبه به نماز ایستاد. عفیف كندى كه با عباس بن عبدالمطلب داد و ستد داشت ـ عطر از یمن مى‏خرید و در ایام موسم در مكه مى‏فروخت ـ مى‏گوید: روزى در منى با عباس بودم. مردى بیامد و روى و دست و پاى بشست و روبروى كعبه بایستاد. زنى نیز با وى همراه گشت از آن پس تازه جوانى بیامد و در كنار مرد بایستاد و با هم نماز بر پاى داشتند. با شگفتى گفتم: اى عباس این كیست؟ گفت: این برادرزاده من محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب است. مى‏پندارد خداى وى را به پیامبرى فرستاده است. این یكى نیز برادر زاده دیگر من على بن ابى طالب است و از محمد پیروى مى‏كند آن بانو هم همسر محمد(ص) خدیجه مى‏باشد. عفیف كندى مى‏گوید: چون این بشنیدم گفتم: اى كاش من نفر چهارمین باشم.9 رسول اكرم(ص) به پیامبرى كافه خلق مبعوث بود: «وَ ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ كافَةً لِلنّاسِ بَشیرا وَ نَذیرا...»10 و باید از بام دنیا بانگ «اللّه اكبر» را بلند كند تا «الناس» را مخاطب خود سازد و نداى مسلمانى را تا دورترین جاى عالم برساند و البته این بام بلند، جائى جز خانه كعبه نبود. بنابراین در فرصت‏هاى معین به مسجدالحرام مى‏رفت و در كنار مردم به گفتگو مى‏نشست و از رفتار و گفتار نیك و بهشت و جهنم و خداى یگانه سخن در میان مى‏آورد و آن مردم را به توحید و یگانه پرستى مى‏خواند. به این صورت سه سال از پیامبرى رسول اللّه(ص) به آرامى سپرى گشت. در این مدت، نبى اكرم(ص) در نهان به دعوت خویش و آشنا مى‏پرداخت، و تنها شمارى اندك به وى و آئین پاك وى گرویدند «فقلت: هل یتبعك على هذا احد قال نعم امرأة وصبى و عبد یرید خدیجه بنت خویلد و على بن ابى طالب و زید بن حارثه»11 و از آن پس بر شمار پیروان آن حضرت افزوده مى‏گشت تا ابوبكر، ابوذر غفارى، عمرو بن عبسة السلمى، خالد بن سعید بن الفاص، سعد بن ابى وقاص، عتبة بن غزوان، خبات بن الارت و مصعب بن عمیر اسلام آوردند.
سرانجام نبى‏اكرم(ص) در پى آیه مباركه: «فَاصْدَعْ بِما تُؤمَرُ وَ أعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكینَ»12 به دعوت آشكار مأمور گشت و لحن نرم دعوت جاى خود را به قاطعیت داد و آن حضرت بت‏پرستى را نفى و بت‏پرستان را تحقیر فرمود و زنده و مرده ایشان را اهل جهنم در شمار آورد. بنابراین كفار قریش در خانه خدا و مسجدالحرام دست به آزار و اذیت و ضرب و شتم آن وجود پاك زدند. سنگ به سویش انداختند، در راهش خار و خاشاك ریختند و چه بسا آن حضرت با اندامى خون آلوده و جامه از هم دریده به خانه باز مى‏گشت و با خدیجه درد دل مى‏كرد و آن بانوى یگانه خاك و خون از جامه و اندام وى مى‏سترد و با سخنان مهرآمیز خود غبار اندوه از سیماى مبارك شوى پاك مى‏كرد و به وى دل دارى و امید مى‏داد و چون كفار قریش از رفتن به بیت اللّه مانع آن حضرت آمدند، پیامبر اكرم با شمار اندك مسلمانان در بیابان و در دامنه كوه و در شكفت و غار به نماز مى‏ایستاد. ولیكن بت‏پرستان در اینجا هم دست از آزار ایشان نكشیدند و چون بیم خونریزى مى‏رفت رسول اكرم(ص) با قرار پیشین هر روزى در خانه‏اى حاضر مى‏آمد و مسلمانان، یكى یكى و دور از چشم مردان قریش به آن خانه مى‏آمدند و در آنجا نماز مى‏گزاردند.
در این روزگار چون كار آزار و اذیت به توهین و تحقیر كشید و در این باب، ابوجهل پاى از حدّ خویش بیرون گذاشته بود و از هیچ نامردمى نسبت به رسول‏اللّه(ص) خوددارى نمى‏كرد، حمزه عمّ پُر وقار و زورمند پیامبر(ص) پس از ضرب و شتم ابوجهل و توهین نسبت به وى پیش روى مردم مكه از محمد(ص) حمایت كرد و شهادتین بر زبان آورد و به بت‏پرستان گفت: از این پس سرو كار شما با من است.
از این پس مردان مسلمان با قوت قلب بیشترى، در خانه ارقم به نماز مى‏ایستادند. این خانه برفراز تپه صفا بود و چون روز بروز بر شمار مسلمانان افزوده مى‏گشت به همین نسبت ترس كفار قریش نیز فزونى مى‏گرفت. بنابراین در دارالندوه گرد آمدند و در كشتن محمد(ص) هم كلمه گشتند و از آن میان عمر بن خطاب این مهم را بپذیرفت و با شمشیر آهیخته راه تپه صفا را در پیش گرفت ولیكن چون در نیمه راه از مسلمانى خواهر خود فاطمه آگاهى یافت آسیمه سر به خانه فاطمه آمد و از پس مشاجره‏اى سخت و تحت تأثیر آیاتى چند از قرآن كریم براى قبول اسلام در خدمت پیامبر اكرم(ص) به تپه صفا و خانه ارقم آمد و در برابر چشمان بهت زده مسلمانان و با شور و شوقى زاید الوصف گفت: «جئتكِ لاِءومِنَ باللّه و برسوله و بما جاء من عنداللّه»13 و زان پس شهادتین بر زبان آورد. شمار مسلمانان از مرد و زن در آن خانه نزدیك به چهل نفر بود. عمر از ایشان درخواست تا همراه وى به خانه كعبه روند و در پیش مردم در آنجا نماز بگزارند و بنا به درخواست عمر به صورت گروهى همه به خانه كعبه رفتند و به نماز ایستادند و پس از نماز، عمر خود رسول اكرم(ص) را تا خانه وى بدرقه كرد. در درازاى دعوت رسول(ص) پیوسته ابوطالب از برادرزاده خود حمایت و در برابر كفار قریش ایستادگى مى‏كرد و چون مردان قریش كارى از پیش نبردند و نبى اكرم(ص) و مسلمانان هرگاه فرصتى پیش مى‏آمد به خانه كعبه مى‏رفتند، بنابراین تصمیم براندن ایشان از مكه گرفتند و آنها را از مكه بیرون كردند و از آن هنگام رفت و آمد و داد و ستد و ازدواج با بنى هاشم و بنى مطلب را منع كردند.
افراد بنى هاشم و بنى مطلب به شعب ابوطالب رفتند و به مدت سه سال در نهایت سختى، و در گرما و سرما و تشنگى و گرسنگى و بى‏توشه و آذوقه در آن شعب بسر آوردند. سرانجام این پیمان نامبارك شكسته آمد و بنى هاشم و بنى مطلب به خانه و كاشانه خود بازگشتند. دیرى نپائید كه ابوطالب و خدیجه این جهان خاكى سراسر درد و اندوه را وداع گفتند و رسول اكرم(ص) دو نفر از پشتیبانان نیرومند خود را از دست داد و به این ترتیب دامنه سخت‏گیرى و آزار و اذیت نسبت به مسلمانان گسترده‏تر گشت. و بنابراین بنا به توصیه رسول اكرم(ص) گروهى از مسلمانان از زن و مرد به حبشه مهاجرت كردند و چون بت‏پرستان نتوانستند از گسترش اسلام و قدرت پیامبر اكرم و مسلمانان جلوگیرى كنند قبائل مختلف به قتل وى هم قول گشتند. در این مدت رسول اكرم با مردانى از یثرب در موسم حج ارتباط برقرار فرمود و ایشان در طى دو سفر با آشنائى نسبت به پیامبر اكرم و آگاهى از اصول اسلام مسلمان شدند و به یثرب بازگشتند تا زمینه مهاجرت آن حضرت را به مدینه فراهم آوردند. رسول اكرم(ص) صهیب را با ایشان به یثرب فرستاد تا در تبلیغ و تعلیم قرآن كریم و اقامه نماز در كنار آن مردان باشند و صهیب نخستین مسجد را در یثرب پى‏ریزى كرد و هر روزه مسلمانان را درآن مسجد گرد مى‏آورد و پس از برپاى داشتن نماز به قرائت قرآن كریم و وعظ مى‏پرداخت و هر جمعه ـ بعد از فرضیت صلوة الجمعه ـ نیز در آن مسجد نماز جمعه برپاى مى‏داشت و زمینه مهاجرت رسول اكرم(ص) و مسلمانى مردم یثرب را فراهم مى‏ساخت.
پس از چندى مسلمانان برخى دور از چشم مكیان و بعضى به صورت آشكار به آن شهر رفتند و روز به روز بر شمار مهاجران افزوده گشت و بالاخره پیامبر اكرم نیز به فرمان ربانى براى رهائى از بند و زندان و قتل، همراه با ابوبكر راه یثرب را در پیش گرفت. در آغاز در روستاى «قبا» رحل اقامت افكندند و بعضى از مسلمانان یثرب از مهاجر و انصار به وى ملحق شدند. در قبا نخستین اقدام رسول اللّه(ص) ساختن مسجد قبا بود. این مسجد به یارى و شوق و ذوق سرشار مسلمانان در كمترین مدت ساخته شد و آن مسلمانان در آن مسجد به نماز ایستادند. پیامبر اكرم خود در ساختن مسجد شركت مى‏فرمود. و چون پس از چند روز از «قبا» به یثرب نزول اجلال فرمود، در آنجا نیز نخستین تصمیم وى ساختن مسجد مى‏بود. نخست زمین مسجد را درجائى مناسب خریدارى فرمود و چون مسجد پى‏ریزى گشت، در كنار مسجد خانه‏اى براى رسول اللّه(ص) منظور گردید و مهاجران نیز هر یك به فراخور حال در گرداگرد مسجد براى خود خانه‏اى ساختند.
مسجد پیامبر(ص) در مدینه براى مسلمانان جاى خالى «بیت اللّه» را پر كرد و این مسجد هر روزه در اوقات نماز مسلمانان را درخود گرد مى‏آورد. در روزهاى جمعه نیز مجمع مسلمانان بود. و پیامبر اكرم از آن گاه باز تا پایان حیات همه فعالیت‏هاى خود را از دینى و اجتماعى و سیاسى و حقوقى در آن مسجد متمركز مى‏فرمود و همین مسجد بارگاه حكم و حكومت بود و از شنیدن نام آن پشت بزرگترین مردان دنیا به لرزه مى‏افتاد.
پیامبر اكرم پیش از مهاجرت، على بن ابى طالب علیه السلام را در خانه خود نگاه داشت تا پس از ردّ كردن امانات به صاحبان آنها، عازم مدینه گردد. در شب نخست چون مأموران قتل پیامبر(ص) ده نفره یورش آوردند با نهایت شگفتى على بن ابى طالب را در بستر پیامبر(ص) یافتند و چون سبب بپرسیدند على(ع) گفت: شما از آن حضرت خواستید تا مكه را ترك گوید و وى چنان كرد. على(ع) نیز پس از ردّ كردن امانات، آهنگ یثرب كرد و با هزار سختى خود را به پیامبر اكرم رسانید و از آن گاه باز تا رحلت نبى اكرم(ص) در كنار وى بود. رسول اكرم(ص) ده سال در مدینه بود. در این روزگار قوه‏هاى مقننه، قضائیه و مجریه در دست آن حضرت بود. با این همه هیچ لقبى جز رسول اللّه بر خود ننهاد. دربارش صحن مسجد مدینه و كاخ پذیرائى، خانه‏اى محقر بود. از این خانه درى به مسجد گشوده بود و در موقع لزوم، براى رسیدگى به امور مسلمانان و سامان دادن كارها و بسیج سپاه و گفتگو با سران قبائل و وفود عرب و سفیران بیگانه به مسجد مى‏آمد. بر زمین مى‏نشست و بر تنه درختى تكیه مى‏داد و در مجلسى بى‏صدر و ذیل كارها فیصله مى‏یافت.14
در درازاى این ده سال در شانزده تا بیست و نه غزوه به تن خویش شركت كرد. در سال هشتم براى فتح مكه با گروهى از مسلمانان راه زادگاه خویش را در پیش گرفت و آن شهر با كمترین خونریزى گشوده آمد. و رسول اللّه(ص) بعد از ده سال پیروزمندانه سوار بر اسبى به بیت اللّه درآمد. طواف كرد و در فضاى مسجدالحرام و در خانه كعبه به شكرانه به نماز ایستاد. هر چه صورت و تندیس بت در آن خانه مقدس بود، در جلو چشم هزاران بت‏پرست با خوارى بدر آورد و نابود كرد و خانه كعبه را از مظاهر كفر و بت‏پرستى پاك ساخت و بفرمود تا طاغوت‏ها را نیز ویران كردند و پس از حدود هشت روز به مدینه بازگشت.
پس از رحلت رسول‏اللّه(ص) در دوره خلافت عمر، مردم مى‏كوشیدند خانه‏هاى خود را به خانه كعبه هر چه نزدیكتر بسازند. بنابراین گستره مسجد هر روزه تنگتر مى‏گردید. عمر مردم را از این كار بازداشت و برخى از خانه‏ها را از مردم بخرید و به فضاى مسجدالحرام بیفزود.15
عثمان نیز دست به این كار زد و خانه‏ها را با بهاى گزاف خریدارى كرد. ولیكن مردم از فروش خانه‏ها سرباز زدند و بانگ برداشتند و هیاهو كردند. عثمان نرمى و بردبارى خود را عامل سركشى و گستاخى ایشان در شمار آورد و چند نفرى را در زندان كرد و از گسترش فضاى مسجدالحرام دست بازنداشت.16
در خلافت یزید بن معاویه به سبب ضعف حكومت، ملوك الطوایف گونه‏اى در سرزمین‏هاى خلافت خودنمائى كرد و هر جائى در دست كسى افتاد و مردم مكه و مدینه با عبداللّه بن زبیر بیعت كردند. عبداللّه در دل داشت تا بناى كعبه را بنا به اشارت و رغبت رسول اللّه(ص) به صورت بناى ابراهیم(ع) درآورد. بنابراین چون فرصت مناسبى پیش آمده بود، آن بنا را فرو ریخت و به دلخواه خود، بازسازى كرد. پس از یك چند به فرمان یزید «مسلم بن عقبه» با لشكرى بسیار به مدینه آمد. یزید خود آن لشكر را بدرقه كرد و مسلم بن عقبه، بنا به توصیه خلیفه: «یا مُسلم لا تردن اهل الشام عن شى‏ء یریدونه بعدوّهم. و اجعل طریقك على المدینه. فان حاربوك فحاربهم. فان ظفرت بهم فانهَبا ثلاثه ایام»17 پس از گشودن «مدینه الرسول» سه روز لشكریان را در غارت شهر و كشتن مردم و تجاوز به دختران و زنان رها كرد. مسلم در راه مكه مرد. پیش از مرگ با اشارت یزید «حصین بن نمیر» را به جاى خود نامزد كرده بود. حصین بن نمیر آهنگ مكه كرد. عبداللّه بن زبیر پس از مدتى جنگ و گریز با یاران و بستگان به مسجدالحرام پناه برد و حصین به لشكریان گفت تا بر كوه ابوقبیس منجنیق‏ها راست كردند و باران آتش و سنگ سوى مسجدالحرام فرو باریدند و خانه كعبه را به آتش كشیدند: «فلم یزل على ذلك حتى احرقت الكعبه»18 ولیكن چون خبر مرگ یزید به مكه آوردند با عبداللّه آشتى و آهنگ شام كرد. معاویة بن یزید از خلافت سرباز زد. پسرش خالد نیز زیر بار خلافت نرفت.
بنابراین مروان بن حكم بنا به صواب دید عبیداللّه بن زیاد جاى وى بگرفت و در پى جنگ با عبداللّه بن زبیر به مكه آمد و هزیمت گشت. این پیش آمد بر اعتبار ابن زبیر بیفزود و مردم عراق و خراسان نیز با وى بیعت كردند. چون عبدالملك بن مروان قباى خلافت بر قامت راست كرد، حجاج بن یوسف را به حرب عبداللّه بن زبیر فرستاد. حجاج با بیست‏هزار سپاهى در موسم حج آهنگ مكه كرد و بر كوه ابوقبیس برآمد و منجنیق‏ها راست كرد. عبداللّه نیز چون عرصه را بر خویشتن تنگ دید به مسجدالحرام پناه برد. منجنیق‏ها از فراز ابوقبیس به كار افتاد تا كعبه ویران گشت: «فلم یزل یرمیه حتى هدم البیت».19 عبداللّه نیز مقتول و مصلوب گردید و حجاج به عنوان حكمران مكه و مدینه و حجاز و یمن و تهامه سه سال در آن سرزمین بماند و در این روزگار با دستورى عبدالملك به نوسازى بناى كعبه پرداخت و دوباره كعبه را به صورت پیش از عبداللّه بن زبیر درآورد و به زیبائى و شكوه آن بیفزود و بنا به توصیه عبدالملك دیوار مسجد الحرام را بلندتر كرد: «فأذن له فرده على قواعد قریش و سد الباب الغربى...».20 مى‏گویند: ولید بن عبدالملك براى كعبه سقف و ناودان‏هاى زرین بساخت. ولید بن یزید بن عبدالملك مردى باده گسار و زن باره و در دین بسى بى‏بند و بار بود. در تاریخ اسلام كمتر كسى چون وى توان یافت. این مرد بر خلاف ولید بن عبدالملك بر بام كعبه شراب خورد. قرآن كریم را پاره كرد و مى‏خواست بر فراز آن خانه مقدس خیمه‏اى زند و یا حجره‏اى بسازد و در آن به عیش و نوش و لهو بپردازد. مهندسى نیز براى نظارت نامزد كرد: «إنّ أراد أن یبنى على الكعبه بیتا؛ یجلس فیه للّهو...»21 و سرانجام این كفرورزى‏ها و ناپسندى‏هاى دیگر وى را به نابودى كشانید.
در خلافت عباسى منصور و پسرش هادى نیز ـ بى هیچ تصرف در بنا ـ به زییائى و شكوه و جلال آن بسى افزودند. هارون الرشید هم مى‏خواست آن بنا را به صورت روزگار عبداللّه بن زبیر درآورد ولیكن اهل علم وى را از آن باز داشتند و گفتند: خانه خدا را ملعبه ملوك مكن، و هارون دست از آن كار بكشید.22 از آن پس تغییر چندانى در خانه كعبه و مسجدالحرام پدید نیامده است و دگرگونى اساسى نیافته. تنها با هزینه‏هاى سنگین به وسعت فضاى آن افزوده گشته و بعضى تجملات سیمین و زرین و جامه‏هاى زربفت مكتوب براى آن فراهم آورده‏اند.
و من اللّه التوفیق و علیه التّكَلان

پاورقیها:

1. السیرة النبویه 1/245، تاریخ طبرى 2/312، اسد الغابه 4/89 ، الكامل فى التاریخ 2/37.

10. قرآن كریم سوره سبأ: 28.

11. تاریخ یعقوبى.

12. قرآن كریم سوره الحجر: 94.

13. السیرة النبویه / 346.

14. شرح التَعَرف... ربع اول ص 140، طبقات 1/370.

15. معجم البلدان 5/124.

16. معجم البلدان 5/124.

17. اخبار الطوال ص 235.

18. تاریخ الیعقوبى 2/224.

19. تاریخ الیعقوبى 3/13.

20. معجم البلدان 5/124، حبیب السیر 1/305.

21. تاریخ الیعقوبى 3/73.

22. حبیب السیر 1/305.

2. تاریخ الطبرى 2/287، البدء و التاریخ 139، تاریخ گزیده ص 135.

3. السیرة النبویه 1/193، تاریخ الطبرى 2/286، معجم البلدان 4/466.

4. طبقات 1/1435، تاریخ طبرى 2/287، الكامل فى التاریخ 2/28، تاریخ ابن خلدون 2/359.

5. تاریخ الیعقوبى 2/14، طبقات 1/145.

6. السیرة النبویه 1/197، طبقات 1/164، تاریخ طبرى 2/290، تاریخ الیعقوبى 2/14، البدء والتاریخ 4/140، اسد الغابه 1/125، حبیب السیر 1/305.

7. حبیب السیر 1/350، الكامل فى التاریخ 2/37.

8. طبقات 3/21.

9. تاریخ طبرى 2/312، الكامل فى التاریخ 2/37.

 
چهارشنبه 23/4/1389 - 20:17
دانستنی های علمی
 
  آیا واقعا ثروت همه چیز است؟  
 
  البته روشن است که مردم غیر از ثروتمند شدن دغدغه های دیگری هم دارند.  
 
     
 
 

 

 

 

 

 

   
 

 


 
 
 
 
 
   
   
 

البته روشن است که مردم غیر از ثروتمند شدن دغدغه های دیگری هم دارند. مثلا همین که شما چند دقیقه وقتی را که می توانستید صرف کسب درآمد کنید، به خواندن روزنامه اختصاص داده اید، نشان می دهد که انسان ها همیشه هم مثل کوسه ای که دنبال طعمه اش باشد، به فکر پول روی پول گذاشتن نیستند. معمولا همگی بین جست وجوی ثروت و طلب آسایش و راحتی در نوسانیم و گاهی هم یکی را قربانی دیگری می کنیم.

ما به جز پول و لذت به چیزهای دیگری هم اهمیت می دهیم. مثلا از ریسک می گریزیم، برای دوستان خوبمان وقت صرف می کنیم و همچنین آرزو داریم که فرزندانمان شاد و موفق باشند. با این حال، ثروت یکی از محرک های اصلی فعالیت های ما است و از این رو ارزش دارد که بدانیم چطور باید آن را اندازه گرفت.

برخی معتقدند که تنها رقم خالص ثروت است که اهمیت دارد؛ مثلا اگر یک میلیون دلار داشته باشید، بی توجه به اینکه همسایه تان چقدر دارد خوشحال خواهید بود. یعنی ارزش ثروت شما بستگی دارد به اینکه چه چیزهایی می توانید با آن بخرید. برخی دیگر معتقدند که در کنار رقم خالص ثروت، جایگاه ما در مراتب اجتماعی هم مهم است. اگر فقط رقم خالص ثروت مهم بود، ما هیچ گاه حسرت دارایی های همسایه را نمی خوردیم. او برای خودش کار می کرد و شما برای خودتان و هر کدام هم می توانستید تصمیم بگیرید که چقدر پول و چقدر استراحت می خواهید. اما اگر مردم به جایگاه اجتماعی خودشان اهمیت بدهند، شما و همسایه درگیر مسابقه ای نفسگیر خواهید شد که باعث می شود حتی خیلی از تفریحات و آرزوهایتان را فدا کنید.

برای اینکه مطلب را با تمام وجود احساس کنید، برای یک لحظه تصور کنید که همگی می توانستیم باهم به توافق برسیم که این هفته یک ساعت کمتر کار کنیم. تحت اعتقادی که می گفت فقط ثروت خالص ارزش دارد، این توافق بی ارزش می بود. شما همیشه آزاد بودید که هر وقت دلتان خواست، یک ساعت کمتر کار کنید؛ اما در شرایط رقابت میان افراد این یک ساعت مرخصی مثل یک نوع آتش بس موقت است که همه نفس راحتی بکشند و در ضمن موقعیت و منزلت شان هم حفظ شود. با این حال رسیدن به چنین توافقی تقریبا غیرممکن است و اگر بتوان به آن رسید، به این معنی است که مکانیزم بازار با مشکل روبه رو شده است.

کدام عقیده را می توان درست دانست؟ اقتصاددان ها به طور سنتی فرض کرده اند که جایگاه نسبی افراد بی اهمیت است و غیراقتصاددان ها هم اغلب به این فرض که به نظرشان ساده لوحانه آمده اعتراض کرده اند. معترضان ملاکین قرون وسطا را مثال می زنند که با استاندارد های امروزی از یک آمریکایی متوسط هم درآمد کمتری داشته اند، اما در زمان خودشان چون شاهان زندگی می کرده اند. سخت نیست که تصور کنیم زندگی یک حاکم قرن پانزدهمی در انگلستان باید با رضایت خاطر بیشتری از زندگی یک حسابدار دولتی امروز توام بوده باشد.

اما معمولا وقتی تصور چیزی بیش از حد ساده به نظر می رسد، بیشتر نشانه نارسایی تخیل است تا چیز دیگر. در این مورد شما احتمالا بیماری ها، خطرات و انزوای زندگی قرون وسطایی را فراموش کرده اید. به نظر من هنری پنجم اگر زمان حال را می دید، حاضر بود کل قلمرو اش را در قبال لوله کشی آب سرد و گرم، دسترسی به اینترنت و قرص های آنتی بیوتیک عوض کند.

یک دلیل دیگر هم برای رد فرضیه چشم و هم چشمی میان افراد وجود دارد: شخصا هیچ وقت کسی را ندیده ام که در زندگی اش به تئوری های دقیق محاسبه رفاه و ریسک توجهی کرده باشد. برای شما طول مدت تعطیلات خودتان مهم تر است، یا همسایه تان؟ برای شما مهم تر است که ایربگ اتومبیلتان درست کار کند، یا اینکه اندازه اش بزرگ تر از مال همسایه تان باشد؟ در همه این موارد مسلما اولی مهم تر است. اما اگر درباره راحتی و آرامش انتخاب هایمان چنین است، چرا درباره درآمد این طور نیست؟

از طرف دیگر اگر حقیقتا فکر می کنید که تنها نقش ثروت این است که چیزهایی را که دوست دارید، برای شما بخرد، باید از خودتان بپرسید پس آدمی مثل بیل گیتس چرا به خودش زحمت سر کار رفتن می دهد؟ مسلما دلیلش این نیست که می ترسد پولش ته بکشد. اما شاید دلیلش این باشد که می ترسد جایگاه خود را در فهرست ۴۰۰ مرد ثروتمند فوربس از دست بدهد (هرچند اینجا باید اضافه کنم که نمی توان عشق فراوان و غیرعادی برخی افراد به کارشان را به همه انسان ها تعمیم داد).

اخیرا سه اقتصاددان به نام های هارولد کول، جورج میلات و اندرو پستویت برای آشتی دادن این دو نظریه تلاش جدیدی کرده اند. از یک طرف، مردم واقعا به طور مستقیم به جایگاه نسبی شان در طیف توزیع درآمد اهمیت نمی دهند. اما از طرف دیگر، نمی توانند از توجه به این مساله حداقل به شکل غیرمستقیم هم که شده صرف نظر کنند (مثلا در زمینه ازدواج).

تئوری این سه نفر خیلی ساده به نظر می رسد، اما چشم ما را به مسائل دیگری نیز می گشاید. اول، این تئوری می گوید که تلاش برای یافتن همسر مناسب باعث می شود که مردم بیش از حد پس انداز کنند. جوان ها زیاد پس انداز می کنند تا آینده بهتری داشته باشند و پیرها هم زیاد پس انداز می کنند تا بچه هایشان زندگی راحت تری داشته باشند. اگر همه به توافق می رسیدیم که کمی کمتر پس انداز کنیم، وضعیت همگی مان بهتر می شد. بازی همسریابی بی تغییر می ماند، اما پول بیشتری برای خرج کردن می داشتیم. این اضافه پس انداز برای نسل فعلی موجب زحمت و برای نسل آتی مایه خوشبختی است.

وقتی رقابت بر سر پس انداز باشد، ثروتمندها از ابتدا یک قدم جلوترند و به همین دلیل این تئوری پیش بینی می کند که شکاف درآمدی در طول زمان افزایش می یابد. اما اگر نابرابری به قدری زیاد شود که افراد هرگونه امید به تغییر جایگاه نسبی شان را از دست بدهند، انگیزه پس انداز کردن افراطی از میان می رود و نابرابری هم شاید کاهش یابد.

مهم ترین یافته نظریه جدید این است که اگر در جوامعی مکانیزم همسریابی چیزی غیر از انباشت ثروت باشد، کل چشم و هم چشمی ها از بین خواهند رفت. یک نظام اشراف سالار را تصور کنید که جایگاه اجتماعی شما در آن موروثی و تغییرناپذیر است. این نظام اشراف سالار را شاید نتوان در بلندمدت حفظ کرد. اگر افرادی باشند که با وجود ثروت از موقعیت اجتماعی بالایی برخودار نباشند و در مقابل اشرافیانی هم باشند که وضع مالی شان با دشواری روبه رو شده باشد، کشش میان این دو، کل نظام اشراف سالار از اساس برهم خواهد ریخت. حتی خانواده های فقیر با مرتبه اجتماعی پایین هم ممکن است با پس انداز در طی چند نسل بتوانند اوضاع خود را از هرنظر بهبود بخشند.

با این وجود این سه محقق راهی یافته اند که می تواند به حفظ بقای نظام اشراف سالار کمک کند. آنها می گویند اگر فرزندان حاصل از ازدواج های مختلط در این جوامع (یعنی حاصل از ازدواج اشرافی با فقیر) به پایین ترین مرتبه اجتماعی تنزل داده شوند، تمام مشکلات حل می شود. در این صورت فرد فقیری که بخواهد طبقه بندی های اجتماعی را بر هم بزند، باید آنقدر پس انداز کند که قادر به خرید همسر اشرافی، هم برای خودش و هم برای فرزندش باشد. محققان معتقدند که پس انداز لازم برای دستیابی به چنین موفقیتی آنچنان زیاد است که تقریبا هیچ کس از عهده انجامش برنمی آید و در نتیجه نظام اشراف سالار برپا باقی خواهد ماند.

حال نکته اصلی اینجا است: دو جامعه را تصور کنید که به لحاظ تمام ابعاد مورد توجه اقتصاددانان با یکدیگر یکسان باشند. یعنی جمعیت یکسانی داشته باشند، تکنولوژی شان مشابه باشد، ترجیحات مردمشان یکی باشد و غیره. فقط در جامعه اول همسر از طریق مکانیزم ثروت انتخاب شود و در جامعه دوم از طریق موقعیت اجتماعی موروثی. استانداردهای زندگی در این دو جامعه در طول زمان به شدت با یکدیگر متفاوت خواهد شد، چون هرکدام موضع متفاوتی در برابر پس انداز (یکی از مهم ترین عوامل رشد اقتصادی) دارند. (فراموش نکنید که سطح تکنولوژی را در دو جامعه یکسان فرض کرده ایم).

نتیجه اخلاقی این مقاله این است که هنجارهای فرهنگی برای وضعیت اقتصاد به شدت مهمند. البته شما می توانید بگویید که این را همه، احتمالا به جز اقتصاددان ها، از مدت ها پیش می دانستند. اما تحقیق اخیر یک نکته بسیار بدیع و تازه در خود دارد: هنجارهای فرهنگی، حتی با وجود تمام فروض ساده کننده اقتصاددان ها هم اهمیت شان را از دست نمی دهند.

می توانیم از این پیش تر رفته و مثلا جوامعی را تصور کنیم که در آنها موقعیت اجتماعی موروثی نیست، بلکه از طریق عواملی چون یادگیری، قابلیت های فیزیکی، یا نظایر اینها به دست می آید. بی شک هرکدام از چنین جوامعی تفاوت هایی روشن با سایر جوامع خواهند داشت. این تحقیق به ما می گوید که هر وقت یک هنجار فرهنگی در جامعه ای مستقر شود (حتی با شانس یا از روی تصادف) اغلب خودانگیخته به بقا ادامه می دهد. روشن است که ما دوست نداریم به تصادفی بودن ایجاد این هنجارها فکر کنیم، اما نمی دانم حقیقتا چه توضیح همه جانبه و کاملی برای تمام آنها می توان یافت.

 


   
   
 
 
 
      استیون لندزبرگ
مترجم: مجید روئین پرویزی
 
 
      روزنامه دنیای اقتصاد ( donya-e-eqtesad
 
چهارشنبه 23/4/1389 - 20:13
دنیای گیاهان و حیوانات
11-2007, 10:20خبرگزاری ایسکانیوز: دانشمندان به یک بینش جدید در مورد اینکه چرا رژیم غنی شده از میوه و سبزیجات خطر چاقی را کاهش می دهد دست یافتند.

به گزارش روز یکشنبه بخش انگلیسی گروه علمی باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران"ایسکانیوز"، به نقل از سایت ساینس دیلی، مطالعات نشان می دهد که استفاده از میزان زیاد ترکیبات شامل ،میوه ها، سبزیجات، و آب میوه های طبیعی و همچنین چای و قهوه خطر چاقی را کاهش می دهد.
دانشمندان معتقدند "فلایونو اسید" و "اسید فولیک" برای سلامتی سودمند هستند و خطر بیماری های قلبی ،سرطان،چاقی و بیماری های دیگر را کاهش می دهند.
این تحقیقات نشان می دهد که اسید و فلایونوئید روی سلول های چربی اثر می گذارد. نتایج نشان می دهد که سطح پایین "آنزیم تری گلیسرید" و انباشتن چربی زیاد در سطح بالا خطر بیماری های قلبی را افزایش می دهد.
<HR
منبع : daneshju

   
چهارشنبه 23/4/1389 - 20:10
بیماری ها
KIWI: Tiny but mighty.

This is a good source of potassium, magnesium,

vitamin E & fiber.

Its vitamin C content is twice that of an orange.

کیوی: میوه کوچک اما بسیار مقوی

این میوه منبع خوبی از پتاسیم، منیزیم، ویتامین ای و فیبر است

حجم ویتامین سی این میوه دوبرابر حجم ویتامین سی پرتقال است  
 
APPLE: An apple a day keeps the doctor away?

Although

an apple has a low vitamin C content, it has antioxidants

&
flavonoids which enhances the activity of vitamin C thereby helping to lower the risks of colon cancer,

heart attack & stroke.

سیب: روزانه خوردن یک سیب، دکتر را از شما دور میکند

اگرچه سیب مقدار کمی ویتامین سی دارد، اما دارای آنتی اکسیدانها و فلاونهاست (ماده شیمیایی بیرنگ و متبلور) که هر دوی اینها

فعالیت ویتامین سی در بدن را زیاد کرده

و تسهیل می بخشند و درنتیجه ریسک مبتلا شدن به سرطان روده،

حملات قلبی و سکته کاهش پیدا میکند   
 
STRAWBERRY: Protective Fruit.

Strawberries have the highest total antioxidant power

among major fruits & protect the body from cancer-

causing, blood vessel-clogging free radicals.

توت فرنگی: میوه محافظ

توت فرنگی بالاترین قدرت اکسیدانها را در میان اکثر میوه ها دارد

و از بدن در برابر ابتلا به سرطان،

گرفتگی رگها و رادیکالهای آزاد محافظت میکند 


ORANGE : Sweetest medicine.

Taking 2-4 oranges a day may help keep colds away,

lower cholesterol, prevent & dissolve kidney stones

as well as lessens the risk of colon cancer.

پرتقال: دارویی شیرین

مصرف روزانه 2 تا 4 عدد پرتقال جلوی سرماخوردگی را میگیرد

کلسترول را کم میکند

از ایجاد سنگ در بدن جلوگیری کرده و یا سنگهای موجود در بدن را

از بین میبرد و همچنین ریسک ابتلا به سرطان روده را کاهش میدهد


WATERMELON: Coolest thirst quencher.

Composed of 92% water, it is also packed with a giant dose

 
of glutathione, which helps boost our immune system.

They are also a key source of lycopene — the cancer

fighting oxidant. Other nutrients found in watermelon

are vitamin C & Potassium.

هندوانه: بهترین تسکین دهنده تشنگی

از 92% آب تشکیل شده است

همچنین حاوی بالاترین دوز گلاتاتیون است که

به بالارفتن سیستم دفاعی بدن کمک میکند

همچنین آنها اصلی ترین منبع لیکوپین هستند که اکسیدانی برای مبارزه با سرطان است

  دیگر مواد مغذی موجود در هندوانه ویتامین سی و پتاسیم هستند
 
PAPAYA: Top awards for vitamin C.

They are the clear winners for their high vitamin C content..

It is rich in carotene; this is good for your eyes.

 عنبه (انبه): نشان بالاترین برای ویتامین سی

آنها بهترین برندگان برای داشتن بالاترین میزان ویتامین سی هستند

این میوه سرشار از کاروتین است که حاوی ویتامین آ بوده

و برای چشم ها مفید میباشند
 
Drinking Cold water after a meal = Cancer!

Can u believe this??

It is nice to have a cup of cold drink after a meal.

However, the cold water will solidify the oily stuff that

you have just consumed. It will slow down the digestion... Once this "sludge" reacts with the acid, it will break down

and be absorbed by the intestine faster than the solid food.

It will line the intestine. Very soon, this will turn into fats

and lead to cancer.

It is best to drink hot soup or warm water after a meal.

نوشیدن آب سرد بعذ از غذا = سرطان

میتوانید باور کنید؟

شاید نوشیدن یک لیوان آب سرد بعد از غذا، بسیار لذت بخش است

اما آب سرد مواد روغنی که در آن لحظه مصرف کرده اید را سفت میکند

روند هضم غذا را کند میکند

زمانی که این رسوبها با اسید واکنش نشان میدهند و شکسته میشوند

و سریعتر از غذاهای جامد، توسط روده جذب میشوند

بسیار سریع این امر موجب چاقی و سپس سرطان میشود

بهتر این است که بعد از غذا، سوپ گرم و یا آب ولرم مصرف کنید  


 
A serious note about heart attacks

متنی مهم در مورد حملات قلبی

 
HEART ATTACK PROCEDURE": (THIS IS NOT A JOKE!) (مراحل حملات قلبی (این یک شوخی نیست

women should know that not every heart attack symptom

 
is going to be the left arm hurting.

Be aware of intense pain in the jaw line.

You may never have the first chest pain during the course

of a heart attack. Nausea and intense sweating are also common symptoms. Sixty percent of people who have

a heart attack while they are asleep do not wake up.

Pain in the jaw can wake you from a sound sleep.

Let"s be careful and be aware. The more we know

the better chance we could survive.

 خانمها باید بدانند که تنها نشانه حمله قلبی، احساس درد در

بازوی چپ نمیباشد

به درد شدید در ناحیه فک و آرواره بسیار توجه کنید

هرگز اولین درد در ناحیه قفسه سینه را در هنگام حمله قلبی نخواهید داشت

حالت تهوع و عرق کردن شدید از نشانه های معمول است

تقریبا60 درصد مردم که دچار حمله قلبی در خواب شدند

دیگر هرگز بیدار نشدند

درد آرواره ممکن است شما را از خوابی آرام بیدار کند

بهتر است مراقب باشید و آگاه
هرچقدر بیشتر بدانیم، شانس بیشتری برای نجات یافتن داریم 


 
 

خوردن میوه ها .......قسمت دوم(بسیار مهم)


So please eat your fruits on an empty stomach or

before your meals! You have heard people complainingevery time I eat watermelon I burp,

when I eat durian my stomach bloats up,

when I eat a banana I feel like running to the toilet, etc — actually all this will not arise if you eat the fruit on an empty stomach. The fruit mixes with the putrefying other food and produces gas and hence you will bloat!

پس لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی است

و یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنید

شما بارها شنیده اید که بسیاری شکایت میکنند که

هر زمان که هنوانه میخورم، غذا بالا می آید، و یا هر زمان که میوه درخت قهوه سودانی را می خورم معده ام نفخ میکند، زمانی که موز میخورم همش حس اینکه باید فورا به دستشویی بروم را دارم و غیره- در حقیقیت همه اینها اتفاق نخواهند افتاد اگر میوه را زمانی بخورید

که معده تان خالی است. میوه ها با غذای فاسد شده ترکیب میشوند

و گاز تولید میکنند و درنتیجه شما بالا می آورید

  
Graying hair, balding, nervous outburst, and dark circles under the eyes all these will NOT happen

if you take fruits on an empty stomach.

سفیدی مو، تاس شدن، عصبانیت و گودی های سیاه زیر چشم،

همه شان اتفاق نخواهند افتاد اگر با معده خالی میوه میل کنید 
 
There is no such thing as some fruits, like orange

and lemon are acidic, because all fruits become

alkaline in our body, according to Dr. Herbert Shelton

who did research on this matter. If you have mastered the correct way of eating fruits, you have the Secret of beauty, longevity, health, energy, happiness and normal weight.

با توجه به تحقیقات دکتر هربرت شلتون، بایستی بدانیم که چنین

موضوعی صحیح نیست که بعضی از میوه ها مانند پرتقال، نارنج

و لیمو خودشان اسیدی هستند. چرا که همه میوه ها در بدن قلیایی میشوند

اگر شما روش صحیح میوه خوردن را کاملا بیاموزید

شما به راز زیبایی، عمر طولانی، سلامت، انرژی، شادابی

و وزن طبیعی دست پیدا خواهید کرد،   
 
When you need to drink fruit juice - drink only fresh fruit juice, NOT from the cans.

Don"t even drink juice that has been heated up.

Don"t eat cooked fruits because you don"t get the nutrients

at all. You only get to taste.

Cooking destroys all the vitamins.

زمانی که نیاز دارید که آب میوه بنوشید- فقط آب میوه تازه بنوشید نه آب میوه کنسروها. حتی آب میوه هایی که بسیار سفت هستند را ننوشید

میوه های پخته شده را نخورید چرا که هرگز ماده مغذی میوه ها را دریافت نخواهید کرد

تنها مزه شان را دریافت میکند

پختن، تمام ویتامین ها را از بین میبرد  
 
But eating a whole fruit is better than drinking the juice.

If you should drink the juice, drink it mouthful by mouthful slowly, because you must let it mix with your saliva

before swallowing it. You can go on a 3-day fruit fast to cleanse your body. Just eat fruits and drink fruit juice throughout the 3 days and you will be surprised

when your friends tell you how radiant you look!

اما به هرحال خوردن میوه کامل بهتر از نوشیدن آب آن است

اگر باید آب میوه بنوشید طوری بنوشید که دهانتان پر شود و

آن را آرام آرام غورت دهید

چرا که باید اجازه دهید که آب میوه با بزاق دهانتان قبل از غورت دادن آن کاملا ترکیب شود

میتوانید برای پاکسازی بدنتان 3 روز روزه ی میوه بگیرید

به مدت 3 روز فقط میوه بخورید
و در آخر متعجب میشوید از اینکه دوستانتان به شما میگویند که چقدر پوستتان درخشان و صاف شده است

olinda4 comments

 
 

خوردن میوه ها .......قسمت اول(بسیار مهم)

 So please eat your fruits on an empty stomach or

before your meals! You have heard people complaining — every time I eat watermelon I burp,

when I eat durian my stomach bloats up,

when I eat a banana I feel like running to the toilet, etc — actually all this will not arise if you eat the fruit on an empty stomach. The fruit mixes with the putrefying other food and produces gas and hence you will bloat!

پس لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی است

و یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنید

شما بارها شنیده اید که بسیاری شکایت میکنند که

هر زمان که هنوانه میخورم، غذا بالا می آید، و یا هر زمان که میوه درخت قهوه سودانی را می خورم معده ام نفخ میکند، زمانی که موز میخورم همش حس اینکه باید فورا به دستشویی بروم را دارم و غیره- در حقیقیت همه اینها اتفاق نخواهند افتاد اگر میوه را زمانی بخورید

که معده تان خالی است. میوه ها با غذای فاسد شده ترکیب میشوند

و گاز تولید میکنند و درنتیجه شما بالا می آورید

   Graying hair, balding, nervous outburst, and dark circles under the eyes all these will NOT happen

if you take fruits on an empty stomach.

سفیدی مو، تاس شدن، عصبانیت و گودی های سیاه زیر چشم،

همه شان اتفاق نخواهند افتاد اگر با معده خالی میوه میل کنید  
 
There is no such thing as some fruits, like orange

and lemon are acidic, because all fruits become

alkaline in our body, according to Dr. Herbert Shelton

who did research on this matter. If you have mastered the correct way of eating fruits, you have the Secret of beauty, longevity, health, energy, happiness and normal weight.

با توجه به تحقیقات دکتر هربرت شلتون، بایستی بدانیم که چنین

موضوعی صحیح نیست که بعضی از میوه ها مانند پرتقال، نارنج

و لیمو خودشان اسیدی هستند. چرا که همه میوه ها در بدن قلیایی میشوند

اگر شما روش صحیح میوه خوردن را کاملا بیاموزید

شما به راز زیبایی، عمر طولانی، سلامت، انرژی، شادابی

و وزن طبیعی دست پیدا خواهید کرد،    
 
When you need to drink fruit juice - drink only fresh fruit juice, NOT from the cans.

Don"t even drink juice that has been heated up.

Don"t eat cooked fruits because you don"t get the nutrients

at all. You only get to taste.

Cooking destroys all the vitamins.

زمانی که نیاز دارید که آب میوه بنوشید- فقط آب میوه تازه بنوشید نه آب میوه کنسروها. حتی آب میوه هایی که بسیار سفت هستند را ننوشید

میوه های پخته شده را نخورید چرا که هرگز ماده مغذی میوه ها را دریافت نخواهید کرد

تنها مزه شان را دریافت میکند

پختن، تمام ویتامین ها را از بین میبرد   
 
But eating a whole fruit is better than drinking the juice.

If you should drink the juice, drink it mouthful by mouthful slowly, because you must let it mix with your saliva

before swallowing it. You can go on a 3-day fruit fast to cleanse your body. Just eat fruits and drink fruit juice throughout the 3 days and you will be surprised

when your friends tell you how radiant you look!

اما به هرحال خوردن میوه کامل بهتر از نوشیدن آب آن است

اگر باید آب میوه بنوشید طوری بنوشید که دهانتان پر شود و

آن را آرام آرام غورت دهید

چرا که باید اجازه دهید که آب میوه با بزاق دهانتان قبل از غورت دادن آن کاملا ترکیب شود

میتوانید برای پاکسازی بدنتان 3 روز روزه ی میوه بگیرید

به مدت 3 روز فقط میوه بخورید
و در آخر متعجب میشوید از اینکه دوستانتان به شما میگویند که چقدر پوستتان درخشان و صاف شده است
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:52
آموزش و تحقيقات
             

به نام خدا

        

        
آشنایی با تولیدات زنبور عسل
                                ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ      زنبور عسل دو نوع محصول تولید می کند، اول آن عده از محصولاتی که وی در جستجویشان به خارج از کندو پرواز کرده با خود به کنــــــــدو می آورد که آن ها را          ( محصــولات خارج از کندو ) می نامیم و عبــارتند از : عسل ، عسلک ، بره مــــــوم و گرده گل .      نوع دوم آن هایی هستند که زنبور آن ها را در داخل بدن و به وسیله غدد معینی تولید نموده در کندو مورد اســتفاده قرار می دهد که آن ها را ( محصولات داخل کندو ) می نامیم . مثل : موم ، زهر ، ژله رویال.                                      محصولات خارج از کندو                                                      عسل        عسل را زنبور از شهد گیاهان مختلف با غلیظ کردنشان درست می کند. مقدار آب شهد گل ها معمولا 50 تا 80 در صد است. شهد در ته گل ها قرار داشته و به وسیله غده مخصوصی تولید و ترشح می گردد.      زنبور این شهد را از روی گل ها جمع کرده ، در داخل کیسه مخصوصی که در بدنش قرار داردو فقط برای جمع آوری و ذخیره شهد درست شده به طور موقت انبا رمی کند . وقتی که محتوای کیسه به حدود 40 میلی گرم رسید ، وی گل ها را رها کرده و راه کندو را در پیش می گیرد.       بین راه مقداری دیاستاز از نوع انورتاز  INVERTASES  که در جدار همین کیسه تهیه و به داخل آن ترشح می شود، به شهد اضافه می نماید . به علاوه مقداری هم از آب آن را از راه جدار کیسه عسلی یا عسلدان جذب بدنش نموده ، به کلیه دفع می کند.      وقتی وارد کندو می شود ، آن را به همان حال نارس داخل سلول ها می گذارد و هنگام شب که قادر به خارج شدن از کندو نیســت ، آن را دو باره داخل کیسه ذخیره برده ، دیاستاز رویش اضافه نموده ، آب شهد را دوباره جذب می نماید . این کار در شب آن قدر به وسیله زنبورها تکرار می شود ، تا شهد کاملا غلیظ شده و مقدار آب آن تا 17 الی 18 درصد پایین بیاید . چنین شهد غلیظی را  ( عسل رسیده ) می نامیم . 
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:48
ادبی هنری
 هایکو(به ژاپنی: ??) کوتاه ترین گونه شعری در جهان است که مبدع آن ژاپنی‌ها هستند.   هایکوها از ?? هجا یعنی از سه واحد پنج‌تایی، هفت‌تایی، پنج‌تایی تشکیل شده‌اند.هایکوها علاوه بر ?? هجا باید دارای کی‌گُ(kigo) یعنی نشانه? فصلی و کیره‌جی(kireji)(استقلال معنایی هر واحد) باشد.در هایکو یا مستقیماً به فصل اشاره می‌شود یا به نشانه فصلی. نشانه‌های فصلی شامل پنج گروه بهاری، تابستانی، پاییزی، زمستانی و نوروزی است. البته نشانه‌های نوروزی به دلیل قرار گرفتن سال نوی مسیحی در زمستان، جزو زمستان طبقه بندی می‌شوند. اشاره می‌شود یا به نشانه فصلی. نشانه‌های فصلی شامل پنج گروه بهاری، تابستانی، پاییزی، زمستانی و نوروزی است. البته نشانه‌های نوروزی به دلیل قرار گرفتن سال نوی مسیحی در زمستان، جزو زمستان طبقه بندی می‌شوند. وجود تخیل شعری در هایکو ضروری است هایکو یک قالب شعری بسیار مشهور ژاپنی ست که بیانی ست بسیار کوتاه از ذهنیت و دیدگاههای مردمان سرزمین آفتاب تابان به جهان هستی . این دیدگاه ممکن است گاه آنقدر متمرکز باشد که در یک شکوفه ی گیلاس خلاصه شود و یا جهیدن غوکی در آب .

صدها سال پیش در نتیجه ی مسابقات شعر ، یک قالب شعری در ژاپن پیدا شد که به هوکو ( Hokku ) یا های کو (Haiku ) معروف شد . چنین شعرهایی را های کای ( Haikai ) هم می خوانده اند ، اما واژه ی هایکو اکنون کاربردی عمومی تر یافته است . هایکو قالبی بسیار ساده دارد ، فقط سه سطر دارد ؛ پنج هجا در سطر اول ، هفت هجا در سطر دوم و پنج هجا در سطر سوم ؛ رویهم رفته هفده هجا .

اندیشه های بسیار گوناگونی را می توان در این دایره ی محدود بازگفت . این ها برخی از مضامین دلخواه شاعران هایکو سرای ژاپنی ست : کوتاهی عمر ، زن ، پرندگان و جانوران دیگر ، حشرات ، درختان و گل ها ، کوه ها ، ماه و آفتاب ، برف و باران و مه و جلوه های دیگر طبیعت .

در هایکو نماد گرایی فراوان به کار برده می شود و نیز اشاره هایی پنهان که غالباً لطیف است ، اگر چه به زبانی ساده بیان شده باشد . مشاهده ی دقیق طبیعت و عشق به آن باز گفته می شود . این مشخصات بر جسته ی شعر ژاپنی مکرراً با توجه عمیق به عواطف همراه است . بسیاری از هایکو ها ، نگاره ها یا تصویرهای کلامی زیبایی ست ، اما نه توصیف پر از ریزه کاری و پرکار . نگفته ها و نیامده ها در آن بسیار است و خواننده مختار است که آن ها را در اندیشه ی خود پر کرده و به هر شکلی که می خواهد تعبیر کند . کم نیست هایکوهایی که می توان آن ها را به چندین گونه تعبیر کرد؛ زبان ژاپنی از این نظر بسیار انعطاف پذیر است.

نفوذ نیرومند آیین بودایی ذن با تأکید آن بر عرفان و نظاره ی احوال درونی در بسیاری از این گونه شعرها آشکار است . تعجبی هم ندارد ، چون بسیاری از هایکو سرایان یا از رهروان مسافر زائر بودند یا از دیر نشینان .

هایکو را باید بارها و بارها خواند ، زیرا اغلب در هر بار خواندن به کشف تعبیر تازه یی می رسیم . . . خواننده در این شعر ها نباید پی وزن و قافیه و این جور چیزها بگردد . هایکو شکل کوتاه شده ی قالب شعری تانکا ( Tanka ) ست . تانکا سی و یک هجا دارد و در پنج خط به ترتیب 7- 7- 7-5 -5 هجا نوشته می شود .

شکل گیری هایکو و تکامل آن روند مدت داری را پیمود ، اما بسیاری بر این باورند که
سر آغاز جهش هایکو سرایی با هایکویی به نام Furu ike ya شکل گرفت .
 سه هایکو دنبال شب‌تاب‌ها می‌گردد
لای بوته‌ها
باد روز اول خزان
 ---___________________________ باد در هیاهوست
چنار ِ حیاط
در روز نخست پاییز!
 ---_____________________________ غم برگریزان
شادی شروع مدرسه
شهر در تضاد!
 ______________________________ کودک با کشاله ران سرخ
در اقتصاد خانواده شریک است
پوشک ارزان تر!
 
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:45
دانستنی های علمی
 

30 مطلب کوتاه و خواندنی
1- داوینچی همزمان با یک دست می نوشت و با یک دست نقاشی می کرد !

2- هیتلر از مکان های بسته وحشت داشت !

3- مار می تواند تا نیم ساع
4- هر انسان تا 8 دقیقه بعد از قطع گردنش هنوز به هوش است !

5- اغلب مارها 6 ردیف دندان دارند !

6- وقتی به خورشید نگاه می کنید 8 دقیقه قبل از آن را مشاهده می کنید !

7- قلب میگو در سر آن واقع است !

8- ظروف پلاستیکی تقریبا 50 هزار سال در برابر تجزیه مقاومند !

9- حدود 250 نفر از محققان ناسا ایرانی هستند و رئیس کامپیوتر ناسا یک ایرانی است !

10- دانشمندان دریافته اند مورچه ها هم مانند انسان ها صبح ها خمیازه می کشند !

11- حس بویایی مورچه با سگ برابری می کند !

12- آیا می دانستید تصمیم بر این بود که کوکا کولا به عنوان دارو استفاده شود !

13- با 30 گرم طلا می توان نخی به طول 81 کیلومتر درست کرد !

14- فنلاند از 170 هزار و 585 جزیره تشکیل شده است !

15- زمین در آغاز پیدایش 2000 بار بزرگتر از حجم کنونی اش بود !

16- در زبان عربی برای کلمه شمشیر 850 واژه مختلف وجود دارد !

17- گرانترین کفش دنیا 1 میلیارد و 700 میلیون تومان است !

18-برای تخمین زدن حشره های روی زمین کافیست به ازای هر انسان 200 میلیون حشره ریز و درشت در نظر بگیریم !

19- کوسه با شنیدن ضربان قلب طعمه خود آن را پیدا می کند !

20- فیل تنها حیوانی است که نمی تواند بپرد !

21- قلب وال در هر دقیقه فقط 9 بار می زند !

22- ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر هستند حتی ثروتمندتر از ملکه الیزابت !

23- در سال 1380 تعداد گوسفندان زلاندنو 44 میلیون راس اعلام شد در حالی که جمعیت این کشور 4 میلیون نفر بود !

24- قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است !

25- جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند !

26- مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید !

27- 90% سم مار از پروتئین تشکیل شده است !

28- چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگا پیکسل عمل می کند !

29- آب دریا بهترین ماسک صورت است !

30- سرعت عطسه یک انسان برابر است با 160 کیلومتر در ساعتت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند
!

چهارشنبه 23/4/1389 - 19:43
دعا و زیارت
 سید جواد ذاکر?? شهریور ماه سال ???5 در شهرستان خوی از شهرستانهای  اذربایجان غربی و در خانواده ای متدین و از سلاله حضرت زهرا (س)  پسری به دنیا امد که نامش را   ( میر محمد) نهادند.  (نام اصلی و شناسنامه ای سید ،میر محمد بوده و در کودکی بیماری می گیره و احتمال مرگش وجود داشته پدرش سید حبیب ذاکری نذر امام جواد میکنه اگه بچه ام خوب شد اسمش را می زارم محمد جواد در ضمن فامیل اصلی سید هم طباطبائی است . ولی قدیم که پدرش خواسته شناسنامه بگیرد چون میر حبیب مداح و ذاکر امام حسین بود.نام خانوادگی را ذاکری انتخاب می کنه. سید از پدر و مادر ی که از سادات بودن متولد شده.از نسل طباطبائی در واقع سیدی دو شرفه محسوب میشه
میر محمد در ترکی یعنی سید محمد- توضیحات یکی از خوانندگان محترم وبلاگ
 )
 *پدر سید محمد جواد  میر حبیب ذاکری  نام داشت که وی از مداحان بااخلاص شهرستان خوی بود. * مادر وی که زنی مومنه و از سادات بود در همان دوران کودکی  سید محمد جواد  دارفانی را وداع گفت و سید محمد جواد از دوران کودکی از مهر مادری بی نصیب بود . * وی تا پایان دوران تحصیلی متوسطه در خوی بود و مداحی که در خاندان وی ریشه داشت را هم ادامه داد. *بعد از پایان تحصیلات برای کسب علوم حوزوی راهی قم شد و در مدرسه علمیه رضویه مشغول به تحصیل شد و مداحی را نیز ادامه داد. *سید محمد جواد  پرچم دار سبکهای جدیدی از مداحی بود که بسیاری از مردم الالخصوص جوانان را به سوی هیئت ها میکشاند حتی جوانانی که تا قبل از آن انسی با هیئت ها نداشتند. همین کار او خیلی از کسانی که شناختی از اسلام واهل بیت نداشتن به هیت ها کشاند و خیلی مداحان جوانان تر و شهرستانی از وی الگو گرفتند. وی از این جهت انقلابی به راه انداخت که به جنگ تهاجم فرهنگی دشمنان و مخالفین اسلام و تشیع رفته بود  * خیلی سریع نام سید ذاکر بر سر زبان ها افتاد و در دل خیلی از دوستدارانش جای گرفت.همین امر باعث شد بسیاری از افراد و جریانات که موقعیت خود را در خطر میدیدند و به وی حسادت میکردند  برای وی مشکل ایجاد کنند تا جایی که سید مجبور به ترک مدرسه رضویه شد و تنها به مداحی ادامه داد. ارئه همین سبک ها به مزاج خیلی ها نمی ساخت مثلا برخی مداحان قدیمی تر و... * برای مداحی سید در تهران مشکل ایجاد کردند و در قم هم برای وی محدودیت ایجاد کردند . سید  به دارالمومنین کاشان رفت از انجا به اصفهان و بعد از مدتی مجددا" به کاشان بازگشت و گهگداری در قم هم مداحی میکرد . ضمن اینکه سید بعد از ازدواج در قم و در شهرک قدس در منزلی اجاره ای سکونت داشت. *سید جواد خلوص نیت عجیبی داشت . بسیار فروتن و متواضع .به تهمت ها و افترای که به وی داده  میشد جوابی نمی داد و از غیبت و تهمت زدن به دیگران دوری میجست. یه اشاره به اطرفیانش کافی بود تا جواب مخالفین را همه جوره بدهند اما خود سید با درگیری و دهن به دهن شدن با جاهلین مخالف بود * نزدیک به یک سال پیش میر حبیب ذاکر پدر سید محمدجواد به دیار باقی شتافت و برای اخرین با سید برای شرکت در مراسمات ترحیم پدر به خوی رفت .و این اخرین حضور وی در زادگاهش بود . زیرا  خیلی سریع علایم بیماری سرطان در وی  هویدا شد . *بعد از  سپری کردن دوران شیمی درمانی  برای اولین بار سید در روز عید غدیر در هیئت جنت الحسین (ع) حضور پیدا کرد و اخرین حضور وی  روز ?? و ?? صفر  در سال ??  در مشهد مقدس و در حضور هیئت زنجانیها بود . * بیماری سید به اوج رسید و وی در اوایل خرداد ماه در اثر از کار افتادن سلولهای مغز در  کما فرو رفت و بعد از حدود ?? روز در  ساعت ? بامداد شانزدهم تیر ما ه  ????  در بیمارستان میلاد تهران به دیدار معبودش شتافت.  *پیکر  زند یاد ذاکر در مقابل حرم حضرت معصومه (س) و در قبرستان (نو ) و در کنار قبر رسول ترک  ارام گرفت.  * عدم انتشار خبر درگذشت سید ذاکر از سوی رسانه ها بنا به دلایلی واهی باعث شد تا عده کثیری از علاقمندان به سید الشهدا و شیفتگان صدای گرم این بلبل آستان الله از علت درگذشت وی حتی وزمان و مکان برگزاری مراسمات به موقع اطلاع پیدا نکنند .با این حال مراسم تشیع با شکوهی در قم برگزار شد به طوری که خیلی از کسبه و مردم گمان بردند عالم یا مرجعی از دنیا رفته است. هر چند غلو نیست اگر بگوییم تائثیر وی روی مردم زمانه اش از بسیاری مراجع و صاحبان کتاب و شخصیت های مطرح مذهبی بیشتر بود. و این تشیع باشکوه دور از انتظار نبود.در حالی که خیلی از علاقمندانش هنوز هم نمی دانند.سید را از دست داده اند.  وی یکی از با اخلاص ترین مداحان زمانه ما بود با اینکه خیلی از مداحان امروزی زندگی مفره و تجملی دارند و تا میلون ها تومن پول نگیرند نمی خوانند. وی یکی از فقیر ترین و بی ریا ترین زندگی ها را داشت. و هیچ گاه روضه نفروخت واز این راه امرار معاش نکرد. وی به وعده های ملیونی هیات مذهبی جواب منفی داد.تا مزد خود را از اربابش امام حسین بگیرد.  *سید جواد ذاکر حق بزرگی بر جوانان علاقه مند به اهل بیت دارد. واینک با هر بار شنیدن صدای باصلابت این فرزند زهرا (س) فاتحه ای نثار روحش کنیم .
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:39
خواستگاری و نامزدی
 روز اول
راز دوستی در تفاوت قائل شدن میان دوستان است . صداقت را به چاپلوسی و صمیمیت را به لبخندهای تصنعی ترجیح بده.

روز دوم
راز دوستی آن است که برای یافتن دوستان صمیمی باید اول خودت یک دوست باشی.

روز سوم
راز دوستی در توقع نداشتن از دیگری است نسبت به دیگران آزاده رفتار کن

روز چهارم
راز دوستی در قسمت کردن شادی ها با دیگران است.

روز پنجم
راز دوستی در این است که بیشتر گوش کنی تا دیگران را وادار به شنیدن کنی.

روز ششم
راز دوستی در این است که در خوشبختی دیگران نه فقط با حرف بلکه با عمل سهیم باشی.

روز هفتم
راز دوستی در دوست داشتن بی قید و شرط دیگران است

روز هشتم
راز دوستی در این است که دوستانت را تحسین کنی بی آنکه بدانند چه احساسی نسبت به آنها دارید.

روز نهم
راز دوستی در این است که دوستانت را همان طور که هستند بپذیری و سعی نکنی آنها را به دلخواه خودت باز آفرینی کنی.

روز دهم
راز دوستی ار این است که حالات خوب و بد خود را به دیگران تحمیل نکنی, اما به آنها فرصت دهی که احساس خود را بیان کنند.

روز یازدهم
راز دوستی در این است که نیاز های دیگران را مقدم بر نیاز های خودت بدانی

روز دوازدهم
راز دوستی در این است که هرگز اشتیاق دوستانت را نسبت به مسائل مختلف تحقیر نکنی

روز سیزدهم
راز دوستی در محترم شمردن است. به حقوق و دیدگاه های دوستت احترام بگذار

روز چهاردهم
راز دوستی در این است که تغییر حالات خود را با خوشرویی و حسن نیت بپذیری

روز پانزدهم
راز دوستی در این است که محبت را نه تنها با کلام بلکه با نگاه و لحن صدا نیز ابراز کنی.

روز شانزدهم
راز دوستی در این است که دوستان را در آرزوها و اهدافت سهیم کنی, نه این که فقط با آنها وقت بگذرانی

روز هفدهم
راز دوستی در این است که هنگام صحبت با دوستان حواست کاملا جمع آنها باشد.

روز هجدهم
راز دوستی در این است که همواره افکار مثبت در سر داشته باشی. خصوصا هنگام بروز سوء تفاهمات.

روز نوزدهم
راز دوستی در این است که هرگز دوستانت را قضاوت نکنی بلکه همواره نکات مثبت آنها را ببینی.

روز بیستم
راز دوستی در این است که دائما دیگران را سرزنش نکنی بلکه مزایای مثبت کار درست را صادقانه بیان کنی.

روز بیست و یکم
راز دوستی در این است که از سعادت دوستان شاد باشی و هرگز وضعیت خود را با بدبینی با وضعیت آنها مقایسه نکنی.

روز بیست و دوم
راز دوستی در این است که در غم و ناراحتی دوستانت شریک باشی و به آنها دلگرمی بدهی
نه این که به آنها دلگرمی بدهی نه این که با ابراز احساسات نادروست ناراحتی شان را تشدید کنی.

روز بیست و سوم
راز دوستی در این است که حامی حقوق دوستت باشی حتی اگر ناچار شوی به اشتباه خود اعتراف کنی.

روز بیست و چهارم
راز دوستی در معتمد بودن است. روی حرفت بایست به قولت عمل کن و به تعهدت پایبند باش.

روز بیست و پنجم
راز دوستی در این است که در معاشرت با جمع رشد کنی و آگاهی ات را افزایش دهی

روز بیست و ششم
راز دوستی در این است که روابط خود با دوستانت را به روابطی استثنایی تبدیل کنی.

روز بیست و هفتم
راز دوستی در صدر قرار دادن عشق خداوند است

روز بیست و هشتم
راز دوستی در این است که با موهبت دوستی عشق به خداوند را در خودت ایجاد کنی.

روز بیست و نهم
راز دوستی در این است که به تنش های موجود در رابطه ات بها ندهی و دست به کاری بزنی که موجب تقویت دوستی شود.

روز سی ام
راز دوستی در صمیمیت است. برای دوستانت یک دوست واقعی باش حتی زمانی که با تو بد می کنند.
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:35
محبت و عاطفه
  عشق یعنی یک سلام و یک درود

 عشق یعنی درد و محنت در درون

 عشق یعنی یک تبلور یک سرود

 عشق یعنی قطره و دریا شدن

 عشق یعنی یک شقایق غرق خون

 عشق یعنی زاهد اما بت پرست

 عشق یعنی همچو من شیدا شدن

 عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه

 عشق یعنی بیستون کندن بدست

 عشق یعنی آب بر آذر زدن

 عشق یعنی چون محمد پا به راه

 عشق یعنی عالمی راز و نیاز

 عشق یعنی با پرستو پرزدن

 عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

 عشق یعنی یک تیمم یک نماز

 عشق یعنی سر به دار آویختن

 عشق یعنی اشک حسرت ریختن

 عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

 عشق یعنی سجده ها با چشم تر

 عشق یعنی مستی و دیوانگى

 عشق یعنی خون لاله بر چمن

 عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی آتشی افروخته

 عشق یعنی با گلی گفتن سخن

 عشق یعنی معنی رنگین کمان

 عشق یعنی شاعری دلسوخته

 عشق یعنی قطره و دریا شدن

 عشق یعنی سوز نی آه شبان

 عشق یعنی لحظه های التهاب

 عشق یعنی لحطه های ناب ناب

 عشق یعنی دیده بر در دوختن

 عشق یعنی در فراقش سوختن

 عشق یعنی انتظار و انتظار

 عشق یعنی هر چه بینی عکس یار

 عشق یعنی سوختن یا ساختن

 عشق یعنی زندگی را باختن

 عشق یعنی در جهان رسوا شدن

 عشق یعنی مست و بی پروا شدن

 عشق یعنی با جهان بیگانگى
چهارشنبه 23/4/1389 - 19:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته