• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 224
تعداد نظرات : 59
زمان آخرین مطلب : 5947روز قبل
دعا و زیارت

ومن كلام له علیه السلام

یعنی به الزبیر فی حال اقتضت ذلك [ویدعوه للدخول فی البیعة ثانیة:]

یَزْعُمُ أَنَّهُ قَدْ بَایَعَ بِیَدِهِ، وَلَمْ یُبَایعْ بِقَلْبِهِ، فَقَدْ أَقَرَّ بِالبَیْعَةِ، وَادَّعَى الوَلِیجَةَگع، فَلْیَأْتِ عَلَیْهَا بِأَمْرٍ یُعْرَفُ، وَإِلاَّ فَلْیَدخُلْ فِیَما خَرَجَ مِنْهُ. سخنى از آن حضرت(ع)

مقصودش زبیر است،در حالى كه،مقتضى چنین سخنى بود.

مى گوید كه با دستش بیعت كرده و با دلش بیعت نكرده.دست بیعت فراپیش آورد و مدعى شد كه در دل چیز دیگرى نهان داشته.اگر در ادعاى خود بر حق است،باید دلیل بیاورد و گرنه، به جمع یاران من كه از آنان دورى گزیده است بازگردد.

يکشنبه 26/12/1386 - 13:50
دعا و زیارت

ومن خطبة له علیه السلام

[یذم فیها أتباع الشیطان]

اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لاََِمْرِهِمْ مِلاَكاً وَاتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ وَفَرَّخَ فی صُدُورِهِمْ، وَدَبَّ وَدَرَجَفی حُجُورِهِمْ، فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ، وَنَطَقَ بِأَلسِنَتِهِمْ، فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَزَیَّنَ لَهُمُ الخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُالشَّیْطَانُ فی سُلْطَانِهِ، وَنَطَقَ بِالبَاطِلِ عَلى لِسَانِهِ! خطبه اى از آن حضرت(ع)

شیطان را ملاك كار خود قرار دادند و شیطان نیز آنان را شریك خود ساخت.

پس،در سینه هایشان،تخم گذاشت و جوجه برآورد و بر روى دامنشان جنبیدن گرفت و به راه افتاد،از راه چشمانشان مى نگریست و از زبانشان سخن مى گفت،به راه خطایشان افكند و هر نكوهیدگى و زشتى را در دیده شان بیاراست و در اعمالشان شریك شد،و سخن باطل خود بر زبان ایشان نهاد.

يکشنبه 26/12/1386 - 13:49
دعا و زیارت

ومن كلام له علیه السلام

لمّا أشیر علیه بألاّ یتبع طلحةَ والزبیرَ ولا یُرصدَ لهما القتال [وفیه یبین عن صفته بأنه علیه السلام لا یخدع:]

وَاللهِ لاَ أَكُونُ كالضَّبُعِ: تَنَامُ عَلى طُولِ اللَّدْمِ حَتَّى یَصِلَ إِلَیْهَا طَالِبُهَا، وَیَخْتِلَهَارَاصِدُها وَلكِنِّی أَضْرِبُ بِالمُقْبِلِ إِلَى الحَقِّ المُدْبِرَ عَنْهُ، وَبِالسَّامِعِ المُطِیعِ العَاصِیَ المُریبَأَبَداً، حَتَّى یَأْتِیَ عَلَیَّ یَوْمِی. _ فَوَاللهِ مَا زِلتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّی، مُسْتَأْثَراً عَلَیَّ، مُنْذُ قَبَضَ اللهُ تعالى نَبِیَّهُ صلى الله علیه وآله حَتَّى یَوْمِ النَّاسِ هذَا.

سخنى از آن حضرت(ع)آنگاه كه به او گفتند،از تعقیب طلحه و زبیر باز ایستد و بسیج نبرد با ایشان نكند.

به خدا سوگند،كه من همانند آن كفتار نیستم،كه با آواز كوبیدن سنگ و چوب دركنامش،به خوابش كنند،تا بر در كنام رسند و صیادانش،بفریب،به دام اندازند. (1) بلكه به پایمردى یارانى كه روى به حق دارند،روى برتافتگان از حق را فرو مى كوبم.

و به مدد كسانى كه گوش به فرمان من نهاده اند،شورشگرانى را كه همواره در حق من تردید مى ورزیده اند،مى زنم.و این شیوه من است،تا مرگم فرا رسد.سوگند به خدا،كه از آن زمان كه رسول الله(صلى الله علیه و آله)رخت به سراى دیگر برده است تابه امروز،مرا از حقم بازداشته اند و دیگرى را بر من برترى داده اند و برگزیده اند.

1.گویند كه چون خواهند كفتار را شكار كنند،جماعتى با ساز و ضرب بر در لانه اش مى آیند و به آوازمى خوانند كه كفتار در خانه نیست.این آواز،كفتار را مى فریبد و خواب مى كند و صیادان آن را مى گیرند.

يکشنبه 26/12/1386 - 13:48
دعا و زیارت

ومن كلامٍ له علیه السلام

لمّا قبض رسولالله صلى الله علیه وآله وخاطبه العباس وأبوسفیان فی أن یبایعا له بالخلافة [وذلك بعد أن تمّت البیعة لاَبیبكر فی السقیفة، وفیها ینهى عن الفتنة ویبین عن خلقه وعلمه:] [النهی عن الفتنة]

أَیُّها النَّاسُ، شُقُّوا أَمْوَاجَ الفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ، وَعَرِّجُوا عَنْ طَریقِ الـمُنَافَرَةِ، وَضَعُوا تِیجَانَ الـمُفَاخَرَةِ. أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ، أوِ اسْتَسْلَمَ فَأَراحَ، مَاءٌ آجِنٌ وَلُقْمَةٌ یَغَصُّ بِهَا آكِلُهَا، وَمُجْتَنِی الَّثمَرَةِ لِغَیْرِ وَقْتِ إِینَاعِهَاكالزَّارعِ بِغَیْرِ أَرْضِهِ.

[خلقه وعلمه] فَإِنْ أقُلْ یَقُولُوا: حَرَصَ عَلَى الـمُلْكِ، وَإنْ أَسْكُتْ یَقُولُوا: جَزعَمِنَ المَوْتِ! هَیْهَاتَبَعْدَ اللَّتَیَّا وَالَّتِی وَاللهِ لاَبْنُ أَبیطَالِبٍ آنَسُ بالمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْی أُمِّهِ، بَلِ انْدَمَجْتُعَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لاَضْطَرَبْتُمُ اضْطِرَابَ الاََْرْشِیَةِفی الطَّوِیِّالبَعِیدَةِ! سخنى از آن حضرت(ع)هنگامى كه رسول خدا(ص)رحلت كرده بود و،عباس و ابو سفیان بن حرب از او خواستند كه به خلافت با او بیعت كنند.

اى مردم،بر درید امواج فتنه ها را به كشتیهاى نجات و،به راه تفاخر به نژاد و تبارمروید و دیهیم مباهات به مال و جاه را از سر فرو نهید.رستگار و پیروز است كسى كه او را یاورانى است و به نیروى آنان قیام مى كند و یا تسلیم مى شود و خود راآسوده مى سازد.آبى است بدبو و گنده و،لقمه اى است گلوگیر كسى كه مى بلعدش.

آن كس كه ثمره بستان خود را پیش از رسیدنش بچیند،همانند كشاورزى است كه درزمین دیگرى مى كارد.

اگر بگویم،گویند كه آزمند فرمانروایى هستم و گر لب بربندم و خاموشى گزینم،گویند،كه از مرگ مى ترسد.چه دورند از حقیقت.آیا پس از آن همه جانبازى درعرصه پیكار،از مرگ مى ترسم؟به خدا سوگند،دلبستگى پسر ابو طالب به مرگ ازدلبستگى كودك به پستان مادر بیشتر است.ولى اسرارى در دل نهفته دارم،كه اگرآشكار كنم،لرزه بر اندامتان افتد،چونانكه طناب فرو شده در چاه مى لرزد.

يکشنبه 26/12/1386 - 13:47
دعا و زیارت

ومن خطبة له علیه السلام

[وهی من أفصح كلامه علیه السلام ، وفیها یعظ الناس ویهدیهم من ضلالتهم، ویقال: إنه خطبها بعد قتل طلحة والزبیر:]

بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فی الظَّلْمَاءِ، وَتَسَنَّمْتُمُ العلْیَاءَ وبِنَا انْفَجَرْتُم عَنِ السِّرَارِ وُقِرَعص سَمْعٌ لَمْ یَفْقَهِ الوَاعِیَةَ كَیْفَ یُرَاعِی النَّبْأَةَمَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّیْحَةُ؟ رُبِطَ جَنَانٌص لَمْ یُفَارِقْهُ الخَفَقَانُ. مَا زِلتُ أَنْتَظِرُ بِكُمْ عَوَاقِبَ الغَدْرِ، وَأَتَوَسَّمُكُمْبِحِلْیَةِ الـمُغْتَرِّینَ، سَتَرَنی عَنْكُمْ جِلْبَابُ الدِّینِ وَبَصَّرَنِیكُمْ صِدْقُ النِّیَّةِ، أَقَمْتُ لَكُمْ عَلَى سَنَنِ الحَقِّ فی جَوَادِّ الـمَضَلَّةِ حیْثُ تَلْتَقُونَ وَلا دَلِیلَ، وَتَحْتَفِرُونَ وَلا تُمیِهُونَ الیَوْمَ أُنْطِقُ لَكُمُ العَجْمَاءَذاتَ البَیَان! عَزَبَرَأْیُ امْرِىءٍ تَخَلَّفَ عَنِّی، مَا شَكَكْتُ فی الحَقِّ مُذْ أُرِیتُهُ! لَمْ یُوجِسْ مُوسَى خِیفَةًعَلَى نَفْسِهِ، أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الجُهَّالِ وَدُوَلِ الضَّلالِ! الیَوْمَ تَوَاقَفْنَاعَلَى سَبِیلِ الحَقِّ وَالباطِلِ، مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ یَظْمَأْ! خطبه اى از آن حضرت(ع)

در تاریكى،راه خود را به هدایت ما یافتید و بر قله عزت و سرورى فرا رفتید و ازشب سیاه گمراهى به سپیده دم هدایت رسیدید.كر باد،گوشى كه بانگ بلند حق رانشنود،كه آنكه بانگ بلند را نشنود،آواز نرم چگونه او را بیاگاهاند.هر چه استوارترباد،آن دل كه پیوسته از خوف خدا لرزان است.من همواره در انتظار غدر و مكر شمامى بودم و در چهره شما نشانه هاى فریب خوردگان را مى دیدم.شما در پس پرده دین جاى كرده بودید و پرده دین بود كه شما را از من مستور مى داشت،ولى صدق نیت من پرده از چهره شما برافكند و قیافه واقعى شما را به من بنمود.براى هدایت شمابر روى جاده حق ایستادم،در حالى كه،بیراهه هاى ضلالت در هر سو كشیده شده بود و شما سرگردان و گم گشته به هر راهى گام مى نهادید.تشنه بودید و،هر چه زمین را مى كندید به نم آبى نمى رسیدید.امروز این زبان بسته را گویا كرده ام،باشد كه حقایق را به شما بگوید.در پرتگاه غفلت سرنگون شود،اندیشه كسى كه به خلاف من ره مى سپرد،كه من از آن روز كه حق را دیده ام،در آن تردید نكرده ام.اگر موسى(ع)مى ترسید،بر جان خود نمى ترسید،بلكه از چیرگى نادانان و گمراهان مى ترسید.

امروز از ما و شما یكى بر راه حق ایستاده و یكى بر باطل.آنكه به یافتن آب اطمینان دارد، هرگز،از تشنگى هلاك نمى شود.

يکشنبه 26/12/1386 - 13:45
دعا و زیارت

خطبه اى از آن حضرت(ع)معروف به خطبه شقشقیه

بناگاه،دیدم كه انبوه مردم روى به من نهاده اند،انبوه چون یالهاى كفتاران.گرد مرااز هر طرف گرفتند،چنان كه نزدیك بود استخوانهاى بازو و پهلویم را زیر پاى فروكوبند و رداى من از دو سو بر درید.چون رمه گوسفندان مرا در بر گرفتند.اما،هنگامى كه،زمام كار را به دست گرفتم جماعتى از ایشان عهد خود شكستند وگروهى از دین بیرون شدند و قومى مدست ستمكاران گردیدند.گویى،سخن خداى سبحان را نشنیده بودند كه مى گوید:«سراى آخرت از آن كسانى است كه در زمین نه برترى مى جویند و نه فساد مى كنند و سرانجام نیكو از آن پرهیزگاران است » (2) .

آرى،به خدا سوگند كه شنیده بودند و دریافته بودند،ولى دنیا در نظرشان آراسته جلوه مى كرد و زر و زیورهاى آن فریبشان داده بود.

بدانید.سوگند به كسى كه دانه را شكافته و جانداران را آفریده،كه اگر انبوه آن جماعت نمى بود،یا گرد آمدن یاران حجت را بر من تمام نمى كرد و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود كه در برابر شكمبارگى ستمكاران و گرسنگى ستمكشان خاموشى نگزینند،افسارش را بر گردنش مى افكندم و رهایش مى كردم و در پایان با آن همان مى كردم كه در آغاز كرده بودم.و مى دیدید كه دنیاى شما در نزد من از عطسه ماده بزى هم كم ارج تر است.

چون سخنش به اینجا رسید،مردى از مردم «سواد»عراق برخاست و نامه اى به او داد.

على(ع)در آن نامه نگریست.چون از خواندن فراغت یافت،ابن عباس گفت:یا امیر المؤمنین چه شود اگر گفتار خود را از آنجا كه رسیده بودى پى مى گرفتى.فرمود:هیهات ابن عباس،اشترخشمگین را آن پاره گوشت از دهان جوشیدن گرفت و سپس،به جاى خود بازگشت. (3) ابن عباس گوید،كه هرگز بر سخنى دریغى چنین نخورده بودم كه بر این سخن كه امیر المؤمنین نتوانست در سخن خود به آنجا رسد كه آهنگ آن كرده بود.

معنى سخن امام كه مى فرماید:«كراكب الصعبة ان اشنق لها خرم و ان اسلس لها تقحم »

این است،كه اگر سوار،مهار شتر را بكشد و اشتر سر بر تابد بینى اش پاره شود و اگر با وجودسركشى مهارش را سست كند،سرپیچى كند و سوارش نتواند كه در ضبطش آورد. مى گویند:

«اشنق الناقة »زمانى كه سرش را كه در مهار است بكشد و بالا گیرد.«شنقها»نیز به همین معنى است و ابن سكیت صاحب اصلاح المنطق چنین گوید.و گفت «اشنق لها»و نگفت:

«اشنقها»تا در برابر جمله «اسلس لها»قرار گیرد گویى،امام(علیه السلام)مى فرماید:

اگر سر را بالا نگه دارد او را به همان حال وامى گذارد.و در حدیث آمده است كه رسول(صلى الله علیه و آله)سوار بر ناقه خود براى مردم سخن مى گفت و مهار ناقه را باز كشیده بود(شنق لها)و ناقه نشخوار مى كرد.[از این حدیث معلوم مى شود كه شنق و اشنق به یك معنى است].و شعر عدى بن زید عبادى هم كه مى گوید:

ساءها ما بنا تبین فی الایدی و اشناقها الى الاعناق

شاهدى است كه اشنق به معنى شنق است.

معنى بیت(از فیض):شترهاى سركشى كه زمامشان در دست ما نبوده رام نیستند، بدشترهایى هستند.

1.این بیت از ابو بصیر میمون بن قیس معروف به اعشى است.

2.سوره 28،آیه 83.

3.به عبارت دیگر آتشى بود كه زبانه كشید،سپس،فروكش كرد.

منبع: خطبه های حضرت علی علیه السلام «ترجمه دکتر آیتی»

يکشنبه 26/12/1386 - 13:44
دعا و زیارت

ومن خطبة له علیه السلام

 

 

 

و از این خطبه[در ذكر حج]

خداوند،حج خانه خود را بر شما واجب گردانید و خانه خود را قبله گاه مردم ساخت.مردم با شوق تمام،آنسان كه ستوران به آبشخور روى نهند و كبوتران به آشیانه پناه برند،بدان درآیند. خداى سبحان حج را مقرر فرمود تا مردم در برابرعظمت او فروتنى نشان دهند و به عزت و جبروت او اعتراف كنند.و از میان بندگان خود كسانى را برگزید تا صلاى دعوت او شنیدند و اجابت كردند و سخن حق تصدیق نمودند و در آنجا پاى نهادند كه پیامبرانش نهاده بودند و به آن فرشتگان همانند شدند كه گرد عرشش طواف مى كنند و در این سودا كه سرمایه شان عبادت اوست،سود فراوان حاصل كردند و تا به میعاد آمرزش او دست یابند بر یكدیگرپیشى جستند.خداوند،سبحانه و تعالى،حج را نشانه و علامت اسلام قرار داد وكعبه را پناهگاه پناهندگان و حج را فریضتى واجب ساخت و حقش را واجب گردانیدو حج را بر شما مقرر فرمود و گفت:«براى خدا حج آن خانه بر كسانى كه قدرت رفتن به آن داشته باشند،واجب است و هر كه راه كفر پیش گیرد بداند كه خدا از جهانیان بى نیاز است »(سوره 3،آیه 91).

يکشنبه 26/12/1386 - 13:43
دعا و زیارت

ومن كلام له علیه السلام

لمّا أشیر علیه بألاّ یتبع طلحةَ والزبیرَ ولا یُرصدَ لهما القتال [وفیه یبین عن صفته بأنه علیه السلام لا یخدع:] وَاللهِ لاَ أَكُونُ كالضَّبُعِ: تَنَامُ عَلى طُولِ اللَّدْمِ حَتَّى یَصِلَ إِلَیْهَا طَالِبُهَا، وَیَخْتِلَهَارَاصِدُها وَلكِنِّی أَضْرِبُ بِالمُقْبِلِ إِلَى الحَقِّ المُدْبِرَ عَنْهُ، وَبِالسَّامِعِ المُطِیعِ العَاصِیَ المُریبَأَبَداً، حَتَّى یَأْتِیَ عَلَیَّ یَوْمِی. _ فَوَاللهِ مَا زِلتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّی، مُسْتَأْثَراً عَلَیَّ، مُنْذُ قَبَضَ اللهُ تعالى نَبِیَّهُ صلى الله علیه وآله حَتَّى یَوْمِ النَّاسِ هذَا. سخنى از آن حضرت(ع)آنگاه كه به او گفتند،از تعقیب طلحه و زبیر باز ایستد و بسیج نبرد با ایشان نكند. به خدا سوگند،كه من همانند آن كفتار نیستم،كه با آواز كوبیدن سنگ و چوب دركنامش،به خوابش كنند،تا بر در كنام رسند و صیادانش،بفریب،به دام اندازند. (1) بلكه به پایمردى یارانى كه روى به حق دارند،روى برتافتگان از حق را فرو مى كوبم. و به مدد كسانى كه گوش به فرمان من نهاده اند،شورشگرانى را كه همواره در حق من تردید مى ورزیده اند،مى زنم.و این شیوه من است،تا مرگم فرا رسد.سوگند به خدا،كه از آن زمان كه رسول الله(صلى الله علیه و آله)رخت به سراى دیگر برده است تابه امروز،مرا از حقم بازداشته اند و دیگرى را بر من برترى داده اند و برگزیده اند. پى نوشت:

1.گویند كه چون خواهند كفتار را شكار كنند،جماعتى با ساز و ضرب بر در لانه اش مى آیند و به آوازمى خوانند كه كفتار در خانه نیست.این آواز،كفتار را مى فریبد و خواب مى كند و صیادان آن را مى گیرند.

يکشنبه 26/12/1386 - 13:41
دعا و زیارت

قالَ(علیه السلام): أكْیَسُ الْكَیِّسِ التُّقى، وَ أحْمَقُ الْحُمْقِ الْفُجُورَ، الْكَریمُ هُوَ التَّبَرُّعُ قَبْلَ السُّؤالِ.(41) امام حسن مجتبی علیه السلام

فرمود: زیرك‌ترین و هوشیارترین افراد، شخص باتقوا و پرهیزكار می‌باشد; أحمق و نادان ترین افراد، كسى است كه تبهكار و اهل معصیت باشد; گرامی‌ترین و باشخصیّت ترین افراد، آن كسى است كه به نیازمندان پیش از اظهار نیازشان، كمك نماید.

شنبه 25/12/1386 - 21:6
دعا و زیارت

قالَ(علیه السلام):السِّیاسَةُ أنْ تَرْعى حُقُوقَ اللهِ، وَ حُقُوقَ الاْحْیاءِ، وَ حُقُوقَ الاْمْواتِ.(22)امام حسن مجتبی علیه السلام

فرمود: ـ مفهوم و معناى ـ سیاست آن است كه حقوق خداوند و حقوق موجودات زنده و حقوق مردگان را رعایت كنى.

شنبه 25/12/1386 - 21:4
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته