كودك
احترام گذاشتن به شخصیت کودک به تقویت و پرورش اعتماد به نفس کودک کمک می کند.
به گزارش زن فردا به نقل از وب دا، کارشناس مسئول بهداشت روان معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی یزد ضمن بیان این مطلب گفت: یکی از عوامل مهم در رشد شخصیت کودکان، پرورش حسن اعتماد به نفس است.
فاطمه زارع با اشاره به این که اعتماد به نفس یعنی اعتماد به خود، باور داشتن استعدادها و تواناییهایی خود برای یادگرفتن و پیشرفت کردن، ادامه داد: برای این که کودکان و نوجوانان بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنی و توانمندیهای بالقوه خود بهرهمند شوند، باید بتوانند نسبت به خود خوشبین و نسبت به محیط اطراف دارای احساس توانایی بوده از انگیزههای قوی برای تلاش برخوردار باشند و در نتیجه باید از حس اعتماد به نفس برخوردار شوند.
وی خاطرنشان کرد: اگر والدین تمام تلاش خود را برای رشد و پرورش اعتماد به نفس در کودکان به کار ببرند، بهترین فرصت ممکن را برای رشد و تکامل استعدادهای بالقوهی آنان مهیا کردهاند.
کارشناس مسئول بهداشت روان معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی یزد ضمن اشاره به راههای پرورش اعتماد به نفس در کودکان تصریح کرد: احترام گذاشتن به شخصیت کودک یکی از این موارد است به این معنا که برای آنان شخصیت مستقل قایل شویم به عبارت دیگر؛ برای کودک این حق را قایل باشیم که بتوانند طور دیگری فکر کنند و به شکلی دیگر غیر از روش ما عمل کنند.
زارع ضمن تاکید بر گفت وگو با کودکان به منظور تقویت اعتماد به نفس در آنها عنوان داشت: با گوش دادن درست به کودکان و گفتگو با آنان نشان می دهیم که برایمان ارزش و اهمیت دارند.
این روانشناس با اشاره به رشد حس استقلال در کودکان توصیه کرد: باید به فرزندانمان فرصت بدهیم تا حدودی با مشکلات و موانع برخورد کرده و بر آنها تسلط پیدا کنند چرا که با این کار به تدریج به توانایی خود در حل مشکلات اعتماد پیدا می کنند.
وی با تاکید بر پذیرش کودکان توسط والدین افزود: اگر والدین کودکشان را همان طور که هست بپذیرند، آنها نیز می آموزند که خودشان را با همهی نقاط ضعف و قوت خود بپذیرند و دوست بدارند.
زارع اضافه کرد: تشویق درست و بجا و بموقع باعث می شود که کودک نسبت به خود احساس مثبتی داشته باشد و این خود باعث رشد اعتماد به نفس می شود.
وی متذکرشد: افرادی که اعتماد به نفس ضعیفی دارند، تصمیمگیری برایشان دشوار است، اغلب نمی دانند در زندگی چه می خواهند و به سختی با دیگران ارتباط برقرار می کنند. کودکانی که اعتماد به نفس بیشتری دارند، با بهرهگیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود می پردازند و به راحـتی تحت تاثیر قرار نمی گیرند.
زارع خاطرنشان کرد: یکی از عوامل موثر در ایجاد اعتماد به نفس برخورداری از روابط خوب در دوران کودکی است زیرا در این زمان است که بذرهای اعتماد به نفس در وجود انسان کاشته می شود.
وی در پایان گفت: وجود اعتماد به نفس در پدر و مادر بیشتر از آموزش مستقیم آن به کودکانشان موثر است چرا که اعتماد به نفس خصوصیتی اکتسابی است. این خصوصیت از طریق وراثت به کودکان انتقال نمی یابد به عبارت دیگر والدین نقشی اساسی در روند شکلگیری این خصوصیت در فرزندانشان دارند
پنج شنبه 20/7/1391 - 18:17
آشپزی و شیرینی پزی
مواد لازم :
گوجه فرنگی= ۴ عدد بزرگ
تخم مرغ= ۴ عدد
سیب زمینی آب پز= ۲ عدد متوسط
کالباس=۴ یا ۵ برش
نحود سبز= ۴ قاشق غذاخوری
فلفل دلمه= یک عدد نگینی شده
پنیر پیتزا =به میزان لازم
قارچ= ۷الی ۸ عدد خرد شده
پیاز داغ =۳ قاشق غذا خوری
طرز تهیه :
ابتدا گوجه فرنگی را بصورت پوره در می آوریم و روی حرارت قرار می دهیم تا کاملا اب آن تبخیر شود بعد سیزمینی را نگینی ریز خرد می کنیم و به آن اضافه می کنیم کل مواد لازم را با هم مخلوط کرده در ماهیتابه کمی روغن می ریزیم و مواد را به آن اضافه می کنیم می توان این املت را در فر نیز قرار داد تنها نکته مهم این است که مواد کاملا ریز شده و بدون آب باشد …
منبع: آشپزآنلاین
پنج شنبه 20/7/1391 - 18:15
آشپزی و شیرینی پزی
مواد لازم
ارد=۲پ
تخم مرغ= ۳عدد.
شکر=۱پ.
بکینگ پودر=۲ق.چ
جوش شیرین= ۱ ق.چ
روغن مایع=۱پ.
برای خوش طعم وخوش بو بودن کیک میتوانید۱ق .غ .کره استفاده کنید.
شیر یااب ولرم= ۱پ.
.پودرکاکائو= نصف پیماته.
طرز تهیه
تخم مرغ هارا همراه باشکر خوب بزنید روغن رااضافه کرده دوباره بزنید پودرکاکائورااضافه کرده خوب بزنیدنصف شیر رابا یک پیمانه ارد و پکینگ پودر و جوش شیرینرا اضافه کرده بزنیددوباره نصف دیگرشیرو اردرا اضافه کنید وداخل قالب های مخصوص کاپ کیک پر کنید به طوری که دو سوم قالبها پر شود و بعد داخل فرکه قبلا روشن بوده با درجه ۱۵۰ سانتی گراد و۲۰تا ۲۵دقیقه زمان بدهید ومطمن باشید که پخته باشه و میتوانید رویش را با کرم وانیلی یا شکلاتی تزین کنید
پنج شنبه 20/7/1391 - 18:14
ازدواج و همسرداری
عضو هیئت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان گفت:نگاه به خانواده به عنوان یک درمانگر و ابزار رشد و کمال به سوی نگاه به خانواده به عنوان ابزاری برای دستیابی به نیازهای فردی تبدیل شده است. در این تغییر و تحولات به جای اینکه نگاه به خانواده بر اساس شریعت باشد مرزها از میان رفتهاند و تامین حداکثری نیازها را به دنبال داشته است.
اندیشمندان اجتماعی، نهاد خانواده را سنگ بنای زندگی اجتماعی دانسته و بر نقش بیبدیل آن در جامعه پذیر کردن اعضا تأکید دارند. خانواده، اوّلین مدرسه ای است که انسان در آن با الفبای زندگی اجتماعی آشنا شده، راه و رسم زیستن با جمع را میآموزد.
به گزارش زن فردا به نقل از فارس ، هدف اصلی از تشکیل خانواده، بقای نسل، تشکیل جامعه سالم و تأمین سلامت روانی افراد است؛ اما ناگفته پیداست که خانواده، وقتی میتواند کارکردهای مهم خود را به خوبی انجام دهد که از سامان، استحکام و ثبات بالایی برخوردار باشد. خانواده نابه سامان، سُست بنیان و ناپایدار، هرگز نمیتواند نقشهای مورد انتظار را به خوبی ایفا کند. این گونه خانوادهها را میتوان به «خانه عنکبوت» تشبیه کرد که سُست ترین خانه هاست. با توجه به آمار بالای طلاق و بالا رفتن سن ازدواج با زهرا امین مجد عضو هیئت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان گفتوگو کردیم.
علل مشکلات خانوادهها تک ساحتی نیست
سئوال: در جامعه کنونی ما از سویی سن ازدواج بالارفته و از سوی دیگر زندگیها ناپایدار شدهاند، دلیل اصلی این موضوع به نظر شما چیست؟
جواب: اساس مطالعات جامعهشناختی در حوزه علوم انسانی پدیدههای درهم تنیده هستند که این ویژگی باعث میشود که پدیدههای اجتماعی برخاسته از مجموعهای از عوامل است و تک ساحتی نیست. مسائلی که به صورت پیشرونده با آنها روبرو هستیم اساسا به رویکرد نگاه خانوادهها و تغییر نگرشها بر میگردد.
مدرنیزاسیون عامل تغییر در نگرشها است
-: این تغییر نگرشها ناشی از چه موضوعی است؟
طی تحولاتی که در روند مدرنیزاسیون اتفاق افتاده نظام معنایی فردگرا جایگزین نظام معنایی خداگرا شده است. این موضوع باعث تغییر سلیقهها و نگرش افراد شده است و سبکهای زندگی به سوی سبک زندگی حداکثری پیش رفتهاند که تنها نیازهای آنها را تامین میکند.
-: این تغییر نگرش به صوت مستقیم در خانوادهها اثر گذار بودهاند، در این رابطه توضیحات بیشتری میدهید؟
نگاه به خانواده به عنوان یک درمانگر و ابزار رشد و کمال به سوی نگاه به خانواده به عنوان ابزاری برای دستیابی به نیازهای فردی تبدیل شده است. در این تغییر و تحولات به جای اینکه نگاه به خانواده بر اساس شریعت باشد مرزها از میان رفتهاند و تامین حداکثری نیازها را به دنبال داشته است. پایایی خانواده با خدامحوری ارتباط مستقیم دارد وقتی انتخابها براساس معیار صداقت، ایمان و اخلاق نباشد، این کمرنگ شدن شریعت به عدم پایداری خانوادهها منجر شده است. سیاست کنترل جمعیت هم در این موضوع دخیل بوده است.
شعار فرزند کمتر و زندگی بهتر ناشی از نظام سلطه بود
-: شعار «فرزند کمتر و زندگی بهتر» یکی از سیاست های دهه ۶۰ بوده است، شما معتقدید که این سیاست آسیب به خانوادهها زده است؟
بله، در دهه ۶۰ بازی خوردیم و از پشت پرده نظام سلطه موجی در کشور برای کنترل جمعیت راه افتاد که خانوادهها به کم فرزندآوری و تمرکز به بخش دوم شعار یعنی زندگی بهتر روی آوردند. از این مقطع نگاه معیشت نگاه عالی نبود و مقصود محور شد. در این مقطع که هنوز عوارض آن در جامعه وجود دارد فرزندآوری مغایر با فرهنگ والا و مرتبه اجتماعی شد. طبق آیات قرآن زنان تمایل به فرزندآوری و احساس مادر دارند اما در این مقطع به هنجارهای نظام سرمایهداری روی آوردند. حضور زنان در اجتماع مغایر با نقش مادری و خانواده نیست اما شاهد این هستیم که زنان نیازهای خود را به سمت و سوی دیگری پیش بردند.
در سیستم مدرن علم آموزی هدف شده است
-: برخی معتقدند که علم آموزی در بالارفتن سن ازدواج و همچنین ناپایداری خانوادهها موثر هستند، شما هم تایید می کنید؟
در شریعت هم به علم آموزی جهت قرار گرفتن در مسیر تکامل تاکید شده است اما در نگاه اسلامی دانش و علم آموزی ابزار بندگی است اما در سیستم مدرن علم هدف اصلی است. از سوی دیگر علمی که ترویج داده میشود علم سکولار و خالی از معنویت است که از سوی نظام سرمایه داری ترویج داده شده است. در این نظام زنان برای برطرف کردن نیازهای خود و پر کردن اوقات فراغت به مباحثی روی آرودند که با روح اسلام در تعارض است. وقتی زنان در این دور میافتند و با اشتغال سکولار و تحصیلات سکولار بازگرداندن افراد به شیوه طبیعی بسیار دشوار است این جریان ظرفیتها و منافعی که فرزندآوری داشته است را از بین برده است و این یکی از تحلیلهایی است که میتوان برای موضوع درهم تنیده خانوادهها برشمرد. اسلام معیار و ملاک قانونگذاری را صیانت از گوهره وجودی و کرامت و شخصیت انسانی هر یک از زن و مرد میداند و به علاوه در تشریع، حفظ آرامش و امنیت و آسایش تکتکافراد جامعه و زمینهسازی برای رسیدن همه به کمالات معنوی و زندگی صحیح مادی و دنیوی را مد نظر قرار میدهد. اسلام زن را همانند مرد از همه حقوق اولیه و طبیعی بهرهمند میداند و در سیستم حکومتی و حقوقیای که ارائه میدهد، همه آنها را لحاظ مینماید و بر اساس حفظ آنها برنامهریزی میکند. تفاوتهای طبیعی را هم، از سوی دیگر، در نظر میگیرد و لذا وظیفه نانآوری را به مرد واگذار میکند تا از آسیبهایی که از این رهگذر (دغدغه معاش و نانآوری) ممکن است به زن وارد آید حتی المقدور جلوگیری کند. البته این به معنای آن نیست که اسلام حضور اجتماعی زنان را توصیه نمیکند بلکه بهعکس این دین با سفارش به شیوههایی خاص در مثلاً پوشش، زمینه را برای حضور اجتماعی سالمتر و آسانتر و بروز استعدادهای غیرجنسی زنان فراهم میآورد.
نظام معنایی به سوی خود محوری پیش رفته است
-: این موضوع در وظایف و تکلیف افراد نسبت به هم تا چه تاثیر گذاشته است؟
اساس تغییر نظام معنایی و خود محوری باعث شد تا افراد از وظایف خود در قبال دیگران غافل شده و توان سازش با یکدیگر را نداشته باشند. مهارت زیست دینی کمتر شده و توانایی حفظ پیوندها از بین رفته است. زن و شوهر در یک فضای آرمانی دروغی به دور از شریعت به دنبال نیازهای کاذبی هستند که انتظارات اقتصادی، چشمماهمجشمی، مصرف گرایی و … را به همراه داشته است و همه این موارد به ناپایداری خانوادهها دامن زده است. در خوشبینانهترین حالت هم طلاق عاطفی اتفاق میافتد.
-: در خصوص انواع طلاق و علل رواج این مشکل در جامعه توضیحاتی میدهید؟
در گونه شناسی طلاق ۲ عامل عمده شناسایی می شود. یک دسته از طلاقها ناشی از علل واقعی است که ادامه زندگی را برای زوجین غیر ممکن میکند و به لحاظ شرعی هم مجوز طلاق دارند. مثل کج خلقیهای یکی از زوجین، رفتارهای غیرمشروعی که از کنترل خارج باشد و قابل درمان و بازگشت نباشد. اما در موارد عمدهای که در دوره پست مدرن مشاهده میکنیم، طلاقهایی هستند که ناشی از تاثیرپذیری از مدل بازنمایی شده خانواده در رسانهها بوده و عللی که موجب نارضایتی زوجین از ادامه زندگی میشود، علل مقایسهای نام میگیرد. این علل حاصل مقایسه وضعیت موجود خانواده زن و شوهری با خانواده های دیگر و یا خانواده هایی است که در رسانههای ماهوارهای با آن ها مواجه میشوند. دسته دیگر طلاقها ناشی از علل خیالی است که متأسفانه ما شاهد فزونی طلاق در این حوزه هستیم. این طلاق ها برگرفته از مقایسه نامناسب وضعیت خانواده با وضعیت سایر خانواده هاست که خلاف عقل و شرع است.
مهمترین آسیب طلاق، آسیبهای روحی است
-: آسیبهای ناشی از طلاق در چه مواردی بیشتر است؟
آسیبهایی که در طلاق متوجه زوجین می شود، بیشتر در مواردی است که طلاق غیر موجه صورت می گیرد و یا در مواردی که امید به زندگی مشترک وجود دارد، ولی زوجین با بیصبری و کم طاقتی از ادامه زندگی مشترک خودداری کرده و اقدام به جدایی میکنند. در طلاقهایی که با دلایل موجه اتفاق میافتد، باز هم بخشی از این آسیبها وجود دارد که در هر ۲ صورت طلاق، مشترک هستند. یک دسته از آسیبها شامل حال زوجین میشود و دستهای دیگر در مورد فرزندان بهوجود میآید. مهمترین آسیبهای زوجین در این بخش آسیبهای روحی است که مشکلاتی مثل کم شدن اعتماد به نفس، افسردگی، تمایل به انزوا، سرخوردگی و همچنین ناامیدی از به وجود آمدن یک زندگی مشترک دیگر و همچنین آسیبهایی که ناشی از تحقیر و توهین و نگاههای متفاوت دیگران علی الخصوص برای زنان را به وجود میآورد.
- میتوان مدعی شد که خانواده کارکرد خود را از دست داده و به سیستم دستوپاگیری تبدیل شده است؟
اساسا مدل خانوادهها به مدل مدرن نزدیک شدند و از شریعت فاصله گرفتند. در این مدل افراد نیازهای خود را با جایگزین پر میکنند و تقوا که لازمه زندگی زناشویی است از بین رفته و بیمهری و خیانت به وجود آمده است. عناصر لازم برای بقا و سازش کاهش یافته است.
راهکار پیش از ازدواج مهمترین راهکار برای کاهش طلاق است
-: با توجه به وضعیت فعلی، چه راهکارهایی برای کاهش آمار طلاق وجود دارد؟
متاسفانه در جامعه کنونی انتخابها سطحی شدهاند و ذائقه افراد با توجه به نیازهای زودگذر تغییر کرده است. مهمترین راهکار برای کاهش آمار طلاق، راهکار پیش از ازدواج است. افراد باید قبل از ازدواج دقت فراوانی در انتخاب همسر داشته باشند و تحقیق و انتخاب عاقلانه با ضوابط شرع و عرف را از ملزومات انتخابشان بدانند. ضوابطی مثل دین داری و خداترسی فرد مقابل را ملاک قرار دهند و سعی کنند ازدواجشان از روی احساس و روابط خیابانی نباشد. بعد از ازدواج، اخلاق مبتنی بر صبر، مدارا و گذشت، تقدم دیگران بر خود و اخلاق مبتنی بر عفو و صفح به آقایان پیشنهاد می شود.
-: شما در بخشی از صحبتهای خود یادآور شدید که رعایت حق و تکلیف در خانوادهها تغییر یافتهاست، چطور میتوان در برابر این معضل بوجود آمده، مقابله کرد؟
نکته دیگری که باعث میشود شاهد کاهش برخی مشکلات در زندگی زناشویی باشیم، توجه بر تفکیک جنسیتی نقشها در خانواده است. زیرا اساسا نقشهایی که به هر یک از زوجین واگذار شده، برای حفظ خانواده بوده و منافع خود افراد را تامین می کند. دلیل اینکه نقش نان آوری به مرد واگذار می شود، برای اداره کردن خانواده است و این مساله امتیازی است که برای حفظ خانواده به مرد داده شده است و هنگامی که زن از نظر شرعی حرث هست، یعنی موظف به تمکین در مقابل شوهر است. اگر زنها تمکین را با تمام مقدمات و ضوابطش بیاموزند و در کنار آن مهرورزی با همسر داشته باشند و مردان وظایف اقتصادی خود را همراه با مهرورزی به همسر به نحو احسن اجرا کنند، کمترین آسیب را شاهد خواهیم بود.
پنج شنبه 20/7/1391 - 18:13
كودك
در حوزه تربیت سوءتفاهم ها درباره شیوه های تربیتی بسیار پردامنه است. گاهی والدین از شیوه های سرکوبگرانه برای تربیت فرزندان خود استفاده می کنند و اجازه کسب استقلال و افزایش آگاهی به آن ها نمی دهند. در مقابل برخی والدین بسیار آسان گیر هستند و محدودیت ها و حد و مرز مشخصی برای فرزندان خود قائل نمی شوند. نتایج تحقیقات نشان می دهد که بهترین شیوه تربیت، دوری از افراط و تفریط و در پیش گرفتن روشی متعادل، انعطاف پذیر و توأم با احترام متقابل است. پذیرش و بیان احساسات، حق انتخاب و مشخص کردن حد و مرزها از دیگر اقداماتی است که والدین آگاه در قبال فرزندان خود انجام می دهند. طبیعی است که مهم ترین بخش تربیت یعنی برقراری رابطه با کودک، باید سالم و منطقی باشد تا بتوان به اهداف مهم تربیتی دست یافت. اما والدین در برقراری ارتباط نیز دچار خطاهای زیادی می شوند که در این مطلب به نقل ازمجله «روان شناسی امروز» به آن ها پرداخته شده است.
توضیحات اضافه ندهید بلکه شفاف و کوتاه صحبت کنید. به عنوان مثال به جای این که درباره کلاس های فوق برنامه و تداخل زمانی آن ها توضیح بدهید و جزء به جزء مشکلات مربوط به تداخل زمانی را برای کودک شرح دهید، فقط بگویید امکان این که او بتواند از هر ۲ کلاس استفاده کند، بسیار کم است و باید با هم در این باره به نتیجه برسید. اگر اطلاعات را فقط در ۲ جمله بیان کنید، او قادر است اطلاعات آن ۲ جمله را به خاطر بسپارد. اما اگر همین اطلاعات را در ۱۰ جمله بگویید و از افعال منفی استفاده کنید، در او شک و اضطراب ایجاد می کنید. پس از ارائه شفاف و ساده مهم ترین اطلاعات، او تمایل پیدا می کند که به همکاری برای حل مشکل بپردازد.
غرزدن و هشدارهای چندباره. بیشتر والدین با عجله صبحگاهی برای فرستادن کودکانشان به مدرسه آشنا هستند. آیا وسایلش را کاملاً برداشته، آیا تکالیفش را انجام داده، آیا وسایل ورزشی اش را جا نگذاشته است و… وقتی دیگر اعضای خانواده به دلیل مدرسه رفتن او، دیرشان می شود اغلب به شکایت کردن و نق زدن روی می آورند؛ هشدارهای چند باره به بچه ها یاد می دهد که منتظر یادآوری والدین باشند زیرا هنوز چیزهایی هست که در ادامه به آن هاگفته شود. بچه های کوچک تر به کمک و راهنمایی بیشتری نیاز دارند اما والدین آگاه به کودکان خود یاد می دهند که باید به تدریج مسئولیت کارهایشان را به عهده بگیرند. به عنوان مثال والدین می گویند یک ساعت زودتر بیدارش کرده اند که کارهایش را بکند و بعد شروع به یادآوری کارهایش می کنند. طی نیم ساعت بعد، این وظایف بارها و بارها مرور می شود و کودک بارها آن را می شنود. نکته این جاست که این شیوه باعث می شود در نهایت والدین به کمک کودک بیایند و کارهایش را انجام دهند. در این شیوه والدین دایم در حال سرویس دهی به بچه ها هستند و با این کار اعتماد به نفس آن ها را تضعیف می کنند.
بهتر این است که به جای غر زدن صریح بگویید که فقط ۴۵ دقیقه وقت دارد تا خودش را برای مدرسه آماده کند و اگر چیزی را جا گذاشت باید پاسخگوی معلم باشد. این دستور ساده و شفاف به کودک نشان می دهد که باید خودش مسئولیت کارهایش را بپذیرد. در این روش کودک مورد قضاوت قرار نمی گیرد، مضطرب نمی شود و تلاشی برای کنترلش صورت نمی گیرد، زیرا والدین به کودک یاد داده اند که باید نتیجه عملکردش را بپذیرد.
برانگیختن حس شرم یا گناه برای تسلیم شدن کودک. یکی از مهم ترین درس هایی که والدین باید بیاموزند این است که کودکان به طور ذاتی همدلی کردن را بلد نیستند و در طول دوره رشد و تکامل خود آن را فرامی گیرند. به همین علت است که کودکان نمی توانند خودشان را جای والدین بگذارند. کودکان به دنبال دست یافتن به شادمانی در لحظه هستند و همواره حد و مرزهای خود را در تعامل با والدین ارزیابی می کنند. بیشتر والدین تصور می کنند بچه ها عادت دارند حرف های آن ها را جدی نگیرند، درصورتی که ذهن کودکان معطوف به لحظه است و به چند ساعت قبل یا بعد از آن فکر نمی کنند. بنابراین وقتی از آن ها چیزی می خواهید، این نکته را مدنظر قرار دهید.وقتی از او می خواهید اسباب بازی هایش را جمع کند، او را سرزنش یا تحقیر نکنید و او را بابت گرفتاری و مشغله ای که به عنوان پدر یا مادر دارید، توبیخ نکنید. کودکان احساسات منفی شما را به خودشان نسبت می دهند و احساس نامناسبی پیدا می کنند. تحقیر یا سرزنش کودک در درازمدت از او شخصیتی منفعل و ناکارآمد می سازد. همیشه رفتار بد او را غیرقابل قبول توصیف کنید نه شخصیتش را و در نظر داشته باشید که شما آینه ای هستید که کودک خودش را در آن می بیند. بنابراین بهتر است بگویید از این که اسباب بازی هایش را جمع نکرده است، ناراحت هستید زیرا از او توقع دارید تا جایی که می تواند اتاقش را مرتب کند و به نظم و ترتیب خانه که قانون است، احترام بگذارد.با این شیوه شما احساسات خود را بیان کرده اید و نیاز و توقع تان از کودک را به او گفته اید و بدون این که کودک احساس گناه یا سرزنش یا خشم داشته باشد، کاری را که از او خواسته اید، انجام می دهد. در واقع به او فرصت دیگری می دهید که یک بار دیگر تلاش کند تا نتیجه دلخواه را به دست آورد.
گوش نکردن. همه ما دوست داریم کودکان مطیع و به اصطلاح حرف گوش کنی داشته باشیم. راهش این است که خودمان بلد باشیم به حرف کودکان گوش کنیم. تعجبی ندارد که والدین باید شنوندگان خوبی باشند. زیرا بیشتر بچه ها عادت دارند، حرف ما را قطع کنند. بنابراین گاهی بهتر این است که به کودک بگوییم «الان نمی توانم به حرف تو گوش کنم، بهتر است ۱۰ دقیقه دیگر با هم صحبت کنیم.» گوش کردن فعالانه به کودک یعنی توجه کامل به گفته های او همراه با تماس چشمی، تکرار یک کلمه یا عبارت از گفته های کودک و گفتن کلماتی حاکی از این که موضوع را فهمیده اید. به این ترتیب علاقه و اشتیاق خود را به کودک ابراز کرده اید.
کودک، در این صورت احساس می کند مهم است و احساس ارزشمندی پیدا می کند. وقتی کودک احساس کند احساسات و نیازهایش اهمیت دارد، همدلی کردن را یاد می گیرد و در طول دوره رشد و تکامل خود راه های برقراری ارتباط، احساس همدلی و ارزشمندی نسبت به دیگران را فرامی گیرد. برقراری ارتباط صحیح با کودکان، کار چندان آسانی نیست و والدین آگاه با شناسایی و کنترل دقیق هیجانات، احساسات، رفتار و گفتار خود می توانند تربیت صحیح و اصولی را اعمال کنند.
روبه رو کردن کودک با عواقب و پیامد رفتارهایش، رفتار توأم با احترام با کودک، شنیدن فعالانه خواسته ها و نیازهای او، صرف وقت و انرژی و بازنگری دائمی اولویت ها در تربیت فرزندان طی دوره رشد و تکامل باعث می شود فرزندانی مسئول و باثبات رفتاری و هیجانی مناسب تربیت کنیم.
“منبع :خراسان “
پنج شنبه 20/7/1391 - 18:11
كودك
یک فوق تخصص جراحی شبکیه گفت: سفید شدن مردمک چشم و در ۲۰ درصد موارد انحراف چشم در کودکان میتواند از نشانههای نوعی سرطان چشم در کودکان باشد.
به گزارش فارس ؛ مسعود ناصریپور شایعترین تومور چشمی در بین کودکان را توموری به نام رتینوبلاستوما عنوان کرد که از شبکیه نشأت میگیرد.
وی ادامه داد: این تومور خاص کودکان است و در اغلب موارد تا سن ۵ سالگی بروز میکند و اگر درمانهای مناسب صورت نگیرد ممکن است حیات کودک را به خطر بیاندازد.
این فوق تخصص جراحی شبکیه گفت: شیمی درمانی و کرایوتراپی یا درمان به روش یخزدن، لیزرتراپیهای مخصوص، گذاشتن پلاکهای رادیواکتیو و روشهای جدیدی مانند شیمی درمانی از طریق شریان چشمی انجام میشود.
وی شایعترین علامتی که در چشم کودکان ممکن است به وجود بیاید و والدین باید نسبت به آن حساس باشند را داشتن مردمک سفید یا «لوکوکوریا» است که کودک در تاریکی چشمهایش برق میزند و ممکن است اطرافیان بگویند چشم او مانند گربه در تاریکی برق میزند.
استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران یکی دیگر از شایعترین علامت سرطان چشمی در کودکان را انحراف چشم عنوان کرد و گفت که در ۲۰ درصد موارد این بیماری با انحراف چشم خود را نشان میدهد که کودکان باید هر چه سریعتر توسط چشم پزشک معاینه شوند.
عضو انجمن چشم پزشکی ایران میزان ابتلا به رتینوبلاستوم در کودکان را طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی یک در هر ۱۵هزار تا ۱۸هزار تولد زنده اعلام کرد.
پنج شنبه 20/7/1391 - 18:10
پوست و مو
بسیاری بر این باورند، تنها با صرف هزینههای کلان است که میتوان پوست سالم و با طراوت داشت، در حالیکه بسیاری از میوهها و سبزیجات در دسترس ما از جمله هلو، سیب و پرتقال میتواند، به زیبایی پوست ما کمک بسیار کند.
به نقل از فارس ؛ در طبیعت میوهها و سبزیجاتی وجود دارند که میتوانند سهم بسزایی در زیبایی شما نقش داشته باشند، بیآنکه در این ارتباط نیاز به صرف هزینههای کلان برای حفظ زیبایی خود باشید.
هلو
هلو به دلیل سرشار بودن از ویتامین A از جمله میوههای بسیار مفید برای سلامتی پوست و همچنین مو و بینایی است.
بیتردید از جمله خواص هلو از بین بردن چین و چروکهای پوست و جلوگیری از به وجود آمدن آنهاست، به همین دلیل از این میوه برای تهیه ماسکهای صورت و پوست استفاده میشود.
از دیگر خواص هلو ایجاد نرمی و سرزندگی در پوست با مالیدن آن بر روی پوست است.
سیب
سیب را باید یکی از قدیمیترین میوههایی دانست که در زیبایی پوست کار برد دارد، چون بسیاری از میکروبها با وجود آب سیب امکان بقا و ادامه حیات ندارند، به همین دلیل است که از سیب برای تهیه انواع پاککنندههای پوست استفاده میشود.
همچنین از سیب و آب آن در بسیاری از شامپوها نیز استفاده میشود. این درحالی است که نباید از خواص زیبایی و سلامتی «سرکه سیب» نیز گذشت.
پرتقال
از پرتقال در بسیاری از مواد و ماسکهای زیبایی از جمله کرمهای نرمکننده پوست و همچنین شامپوها استفاده میشود و یکی از سادهترین راههای استفاده از پرتقال مالیدن پوست پرتقال به دستهاست که نرم شدن پوست دست و از بین رفتن خشکی و ترکهای آن را موجب میشود.
پنج شنبه 20/7/1391 - 18:8
عقاید و احکام
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم متلاشی شدن کیان خانواده و بیارزشی نسبت به همسر را از دیگر اثرات چشمچرانی برشمرد و تصریح کرد: اگر فرد چه مجرد و چه متأهل به چشمچرانی عادت کند همواره در زندگی به دنبال تنوع خواهد بود و به همسر خود قانع نخواهد شد در نتیجه نسبت به زندگی زناشویی و فرزندان خود بیاعتنا خواهد شد.
به گزارش رسا ؛ حجتالاسلام احمد صاعدی، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با اشاره به آیات شریفه قرآن کریم در مورد کنترل کردن چشم گفت: خداوند در قرآن کریم به مردان و زنان توصیههای فراوانی کرده تا چشم خود را از نگاه به نامحرم کنترل کنند و در اینباره میفرماید«به مردان و زنان با ایمان بگو عفّت چشم و عفت جنسى را رعایت کنند»
منشاء گناهان چشمچرانی است
وی ادامه داد: منشاء تمام گناهان از چشمچرانی شروع میشود، همانگونه که چشم پاکی فرد را از گناهان حفظ کرده و در نزد خدا عزیز میکند چشم ناپاک که زمینه ساز گناهان دیگر است فرد را در در معرض انجام دیگر گناه قرار خواهد داد.
این استاد حوزوی ابرازداشت: اگر فردی مرتکب گناهی میشود به سبب آن است که در کنترل چشم خود بیتوجهی بوده و زمینه گناهان دیگر را به وجود آورده است.
حجتالاسلام صاعدی در تعریف مفهوم چشمچرانی گفت: خداوند برای چشم نیز مانند دیگر اعضا، جوارح حد و مرز قرار داده، اگر فرد از این حدود الهی تعرض کند و به چیزهای که مورد امضاء شارع نیست توجه داشته باشد چشمچرانی گفته میشود.
ریشه فساد در جامعه کنترل نکردن چشم است
نویسنده و پژوهشگر حوزوی ریشه فساد در جامعه را کنترل نکردن چشم خواند و خاطرنشان کرد: بیشتر گناهان مانند فحشا، منکرات و کارهای خلاف شرع که امروزه در جامعه رخ میدهد بر اثر چشم چرانی و کنترل نکردن چشم است.
وی اضافه کرد: وقتی جوان چشم خود را از نگاه به نامحرم حفظ نکند و مرزی را که خداوند متعال قرار داده است با پیروی از غریزه و هوای نفس بشکند دچار معضل میشود و خود را در وادی گناه گرفتار خواهد کرد.
چشمچرانی سبب نابودی کیان خانواده میشود
حجتالاسلام صاعدی متلاشی شدن کیان خانواده و بیارزشی نسبت به همسر را از دیگر اثرات چشمچرانی برشمرد و تصریح کرد: اگر فرد چه مجرد و چه متأهل به چشمچرانی عادت کند همواره در زندگی به دنبال تنوع خواهد بود و به همسر خود قانع نخواهد شد در نتیجه نسبت به زندگی زناشویی و فرزندان خود بیاعتنا خواهد شد.
وی اضافه کرد: وقتی افراد بخواهند با چشمچرانی خواستههای نفسانی و غریزه جنسی خود را ارضاء کنند نسبت به چیزهای حلالی که خداوند برایشان قرار داده قانع نخواهند بود و غریزه خود را مانند سد ترک خورده نمیتوانند مهار کنند.
نتیجه چشم پاکی، آرامش و امنیت در خانواده است
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم عمل به دستورات قرآن را بهترین راه پیشگیری از ارتکاب به گناه چشمچرانی خواند و گفت: افرادی که احکام الهی را زیر پا بگذارند خواهناخواه مطیع شیطان خواهند شد و با پیروی از هوای نفس و غریزه مقدمات هلاکت خود را به وجود میآورند.
حجتالاسلام صاعدی در پایان آرامش و امنیت در خانواده را از اثرات و نتایج مواظبت از چشم در برابر گناه برشمرد و بیان داشت: وقتی فرد برای رضای خدا در زندگی حرکت کند و به آنچه خداوند به او اعطا کرده قانع باشد همواره در زندگی خود آسودگی، صفا، صمیمیت و اتحاد در خانواده را خواهد داشت
پنج شنبه 20/7/1391 - 18:5
عقاید و احکام
اسلام از نظر فکر فلسفی و از نظر تفسیر خلقت، نظر تحقیر آمیزی نسبت به زن نداشته و همه نظریات اینگونه را مردود شناخته است.
بعد از ظلمها و تعدی بسیار که به زن در طول تاریخ وارد آمد و به بردگی کشیده شد، خورشید درخشان اسلام طلوع کرد و حقوق عادلانه ای به او بخشید و ظلمها و ستمهایی که گریبانگیرش شده بود از او دور نمود. زن را از قید اسارت و بندگی آزاد کرد و با او رفتاری کاملاً انسانی و شایسته انجام داد و درجهاش را عالی گردانید.
زن فردا به نقل از مهر: حقوق کاملی که به هیچوجه نقصی در آن نیست به او بخشید. از زندگی و آزادگی و بزرگواریش دفاع نمود و عدالت و دادگری را درباره او آنچنان که شایسته انسانهای آزاده و بزرگوار و شرافتمند در مترقیترین دوران تمدن بشری است، انجام داد. اسلام زن را از تمام بیعدالتیها نجات داد و با او رفتاری کاملاً منصفانه و احترام انگیز و ارزشمند و جلال انگیز داشت.
حقوق کامل زن به عنوان زن، دختر، همسر و یا مادر جز در دین مقدس اسلام به او داده نشده است. اسلام در چهارده قرن پیش حق زندگی، ارث بری، مالکیت و تعلیم به زن مسلمان داد.
اما خداوند که در ملکش عزیز بوده و در آنچه برای مخلوقات خود پیش بینی کرده حکیم است و میفرماید: مردان را بر زنان حق تسلط و سرپرستی است به واسطه آن برتری (نیرو و عقل) که خدا بعضی را بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آن که مردان از مال خود باید به زنان نفقه دهند.
یکی از وظایف مردان رسیدگی به امور زنان است، زیرا برای خانواده سرپرستی لازم است که کارهای خانه را اداره نماید. مردان را به چند چیز برتری داده است؛ از قبیل قدرت و استعداد مرد برای کارهای مهم و مرد را برای رسالتها و پیامبری و رهبری جنگها و … اختصاص داد. مهریه و مخارج خانواده بر عهده مرد گذاشته شده است.
زن مسلمان شوهردار آزاد است در ثروتش آن طور که مایل است در حد قانون دخل و تصرف نماید. حق دارد آنچه را دارد بفروشد آنچه را که اراده کند بخرد و می تواند بدون دخالت دیگران قراردادی را منعقد کند. دین مبین اسلام به زن اجازه مالک شدن را داده و او می تواند وکیل دیگران هم باشد و نصیب و روزی خود را طلب کند و در کاری که انتخاب می کند استخدام شود.
خداوند در قرآن می فرماید: مرد و زن هر دو از یک جنس واحد هستند و جز با تقوا و پرهیزگاری و کارهای نیکو فرق بین آنها نیست. خداوند کارهای هیچ کدام را ضایع نمی کند.
دین مبین اسلام عادلانه با زن رفتار کرده و به او کمال محبت و بذل توجه را نموده و کوچکترین حق او را مورد غصب و پایمال شدن قرار نداده است، خواه در نقش دختر باشد یا همسر و یا مادر.
در قانون فرانسه آمده که زن بدون اجازه و رضای شوهرش نمی تواند قراردادی را منعقد کند، در حالی که اسلام زنان را مانند مردان حق تصرف در املاک شان برای خرید و فروش و رهن عطا کرده است. اسلام نسبت به زن عدالت و انصاف را رعایت کرده است، حقوق کامل وی را به او می بخشد. بزرگواری و شرافتنش را حفظ می کند. او را در مقامی عالی و شایسته شانش قرار می دهد. از او جانبداری و از حقوقش دفاع می کند.
اسلام جهاد و کار و کسب روزی و همکاری با شوهر را بر او حلال کرد اما اسلام تنها چیزی که از زن می خواهد که او خودش را محافظت و زینتهایش را آشکار نکند تا گرامی، باوقار، بزرگوار و مصون بماند.
مقام زن در جهان بینی اسلامی
قرآن تنها مجموعه قوانین نیست. محتویات قرآن صرفا یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست. در قرآن، هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر. قرآن همان طوری که در مواردی به شکل بیان قانون دستورالعمل معین می کند در جای دیگر وجود و هستی را تفسیر می کند از جمله مسائلی که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبنای این مقررات را نظر تحقیر آمیز اسلام نسبت به زن معرفی کنند.
اسلام ، پیشاپیش نظر خود را درباره زن بیان کرده است. اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست لازم است به مسئله سرشت زن و مرد که در سایر کتب مذهبی نیز مطرح است، توجه کنیم، قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یک سرشتی می داند یا دو سرشتی، یعنی آیا زن و مرد دارای یک طینت و سرشت می باشند و یا دارای دو طینت و سرشت؟ قرآن با کمال صراحت در آیات متعدد می فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. قرآن درباره آدم اول می گوید: ” همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم.”
در قرآن از آنچه در بعضی از کتاب های مذهبی است که زن از مایه ای پست تر از مایه مرد آفریده شده و یا اینکه به زن جنبه طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضای طرف او چپ آفریده شده، اثر و خبری نیست و در اسلام نظریه تحقیر آمیز نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.
یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که در گذشته وجود داشته و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی به جا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است، از وجود زن شر و وسوسه بر می خیزد. زن شیطان کوچک است. می گویند در هر گناه و جنایتی که مردان مرتکب شده اند زنی در آن دخالت داشته است. می گویند مرد در ذات خود از گناه مبراست و این زن است که مرد را به گناه می کشاند. می گویند شیطان مستقیما در وجود مرد راه نمی یابد و فقط از طریق زن است که مردان را می فریبد.
قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده، ولی هرگز نگفته که شیطان یا مار، حوا را فریفته وحوا آدم را. قرآن نه حوا را به عنوان مسئول اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج می کند. به این ترتیب قرآن با یک فکر غلط رایج آن عصر و زمان که در هنر هم درگوشه و کنار جهان نشانی از آن است سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این که عنصر وسوسه و گناه و شیطان کوچک است، مبرا کرد.
یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که نسبت به زن وجود داشته در ناحیه استعدادهای روحانی و معنوی زن است؛ می گفتند زن به بهشت نمی رود، زن مقامات معنوی والهی را نمی تواند طی کند، زن نمی تواند به مقام قرب الهی آن طور که مردان می رسند، برسد. قرآن در آیات فراوانی تصریح کرده که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. قرآن درکنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد کرده است. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنان ناشایسته برای شوهرانشان ذکر می کند، از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بوده است، غفلت نکرده است گویی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید.
قرآن درباره مادر موسی می گوید: ما به مادرموسی وحی فرستادیم کودک را شیر بده و هنگامی که بر جان او بیمناک شدی او را به دریا بیفکن ونگران نباش که ما او را به سوی تو باز پس خواهیم گردانید.
قرآن درباره حضرت مریم مادر عیسی می گوید: کار او به آنجا کشیده شده بود که درمحراب عبادت همواره ملائک با او سخن می گفتند و گفت و شنود می کردند، از غیب برای او روزی می رسید، کارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش در حیرت فرو برده بود و او را پشت سر گذاشته بود. زکریا درمقابل مریم مات مبهوت مانده بود.
در تاریخ خود اسلام زنان عالیقدر فراوان است. کمتر مردی است به پای حضرت خدیجه می رسد، و هیچ مردی جز پیغمبر (ص) و حضرت علی(ع) به پایه حضرت زهرا (س) نمی رسد. حضرت زهرا به فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم انبیاء برتری دارد. اسلام در سیر “من خلق الی الحق” یعنی حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. تفاوتی که اسلام قائل است در سیر “من الحق الی الخلق” است، در بازگشت از حق به سوی مردم و تحمل مسئولیت پیغامبری است که مرد را برای این کار مناسب تر دانسته است.
یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که نسبت به زن وجود داشته مربوط به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و غروبت. چنانچه می دانیم دربرخی آیین ها رابطه جنسی ذاتا پلید است. به عقیده پیروان آن آیین ها تنها کسانی به مقامات معنوی نایل می گردند که همه عمر خود مجرد زیست کرده باشند. یکی از پیشوایان مذهبی جهان می گوید: “با تیشه بکارت درخت ازدواج را از بن برکنید” همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبه دفع افسد به فاسد اجازه می دهند؛ یعنی مدعی هستند که چون غالب افراد قادر نیستند صبر کنند و اختیار از کفشان ربوده می شود و گرفتار فحشا می شوند و با زنان متعددی تماس پیدا می کنند، پس بهتر است ازدواج کنند تا با بیش از یک زن در تماس نباشند. ریشه افکار ریاضت طلبی و طرفداری از تجرد و غروبت بدبینی به جنس زن است؛ محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقی به حساب می آورند. اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد؛ ازدواج را مقدس وتجرد را پلید شمرد.
اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیاء معرفی کرد و گفت: “من اخلاف الانبیاء حب النساء”. پیغمبر اکرم می فرمود: به سه چیز علاقه دارم: بوی خوش، زن و نماز.
برتراند راسل می گوید: در همه آیین ها نوعی بدبینی به علاقه جنسی یافت می شود مگر در اسلام؛ اسلام از نظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است. یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که درباره زن وجود داشته این است که می گفته اند زن مقدمه وجود مرد است و برای مرد آفریده شده است. اسلام هرگز چنین سخنی ندارد. اسلام اصل علت نمایی را در کمال صراحت بیان می کند.
اسلام با صراحت کامل می گوید زمین و آسمان، ابر و باد، گیاه و حیوان، همه برای انسان آفریده شده است. اسلام می گوید هر یک از زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده اند. زنان زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آنها. اگر قرآن زن را مقدمه مرد و آفریده برای مرد می دانست قهرا در قوانین خود این جهت را درنظر می گرفت، ولی چون اسلام از نظر تفسیر خلقت چنین نظری ندارد و زن را طفیلی مرد نمی داند، در مقررات خاص خود درباره زن و مرد به این مطلب نظر نداشت است.
پنج شنبه 20/7/1391 - 18:0
اخلاق
گیلان آنلاین: محبّت از امور جایگزین ناپذیر است. چند
وقت پیش یك نامهای را دریافت كردم که دختر خانمی نوشته بود، من غبطه
میخورم به دختر خاله ام كه میبینم پدرش او را میبوسد. دوستش دارد،
محبّتش میكند. امّا دریغ از یك بوسهای كه بابای ما به ما داشته باشد.
رسیدگی به همسر و فرزندان:
یكی
از توصیههایی كه حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه) داشتند این بود كه
میفرمودند: به خانه كه میرسید كتابها را بگذارید پشت در ولی مواظب
باشید که ندزدند! یعنی طوری نشود كه وقتی به خانه میروید، تازه بخواهید
چیزی بنویسید و کتابی بخوانید و بند كتاب و كامپیوتر و ... بشوید؛ اشتباه
است، دیگر الآن باید یك وقتی را بگذارید برای زن و فرزند و اهل خانه.
تنظیم برنامه:
عمرتان
را به سه 8 ساعت تقسیم کنید: 8 ساعت كار و تلاش؛ كه كار و تلاش ماها
درسخوندن و درس دادن است. در هر حال، 8 ساعت بیرون درست كارکردن است. 8
ساعت هم برای خواب و استراحت؛ و 8 ساعت هم برای لذتهای حلال، تفكر و
عبادت، كارهای شخصی و...
روزی حضرت ایشان برنامه بنده را تقریر كرده
و فرمودند: "شما سحر از خانه میآیی بیرون و به نماز و حرم میروی، و
برمیگردی خانه و صبحانه می خوری و بعد سر درس و كار تا ظهر؛ ظهر هم نماز
خوانده و برمیگردی منزل ناهار را میخوری؛ اگر وقت خواب باشد نیمساعت هم
میخوابی، بعد دو مرتبه میروی بیرون سركار و درس تا غروب، غروب هم نماز
را میخوانی." تازه بعدش ما میرفتیم كتابخانه و گاهی اوقات درسهای
فوقالعاده میرفتیم، حدود ساعت 10 به خانه برمیگشتیم.
آیت الله
بهجت (ره) میفرمودند كه "برای چی وقتی میآیی خانه و زن و بچّه میآیند
دور و برتان، تازه كتاب باز میكنید و میگویید میخواهم اینها را كه صبح
تا حالا خواندم مطالعه كنم؟ چون فردا میخواهم آن درس را مباحثه كنم؟ باید
طوری برنامهریزی كنید كه وقت زن و بچّه ضایع نشود و به آن ها هم برسید.
اهل خانواده هم حقوقی دارند. بالأخره زن و بچه و حتّی خود آدم نیازهایی
دارد که اگر لذّتهای حلال نباشد همان عبادتش هم با نشاط نیست، درس خواندنش
هم نشاط چندانی ندارد."
معمولاً امثال ماها كمتر به این امر توجه
میكنیم، زن و بچّه را رها میكنیم به حال خودشان، و خودمان را مدیون
اینها میكنیم. نباید غافل شد از این كه اگر پول کمتر باشد، زندگی می
گذرد؛ ولی زن، دختر و پسر آدم، كمبود محبّت را از کجا جبران کنند؟ در خانه
چه کسی را باید بزند و بگوید محبّت میخواهم؟ اگر مابه موقع و اندازه به زن
و فرزندان محبّت ابراز نداریم، باید عوارض پس از آن را پذیرا باشیم. پول و
امور مادی را می توان از خویشان، صندوق و یا کسی قرض گرفت، امّا محبّت را
هیچ کس جز مرد و زن نسبت به فرزندان و مرد نسبت به همسر نمی تواند جبران
کند. پس باید آدم مواظب باشد كه حق همسر و فرزندانش بخاطر این كه چیزی را
کسب و یا جبران كند، ضایع نسازد. محبّت از امور جایگزین ناپذیر است. چند
وقت پیش یك نامهای را دریافت كردم که دختر خانمی نوشته بود، من غبطه
میخورم به دختر خاله ام كه میبینم پدرش او را میبوسد. دوستش دارد،
محبّتش میكند. امّا دریغ از یك بوسهای كه بابای ما به ما داشته باشد.
تنها حواس او به رفتار ما در منزل معطوف است. او همه ما را خسته کرده و
پیوسته می گوید بکن! نکن!...
این چیزی بود كه ما از استاد گرامی
حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) یاد گرفتیم كه باید نسبت به
خانه و خانواده بسیار اهمیّت داد و مواظبت كرد كه حق بچهها بخاطر دیگران،
یا كتاب و درس ضایع نشود. حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی
چهارشنبه 19/7/1391 - 13:39