تمدنهاى
بسیارى تاكنون پدید آمده و سپس ازمیان رفته اند, كه هریك نقش خاص خود را در
جهت پیشبرد فرهنگ بشرى یا نابودى وعقب ماندگى آن ایفاكرده است و سپس
جامعه دیگرى پس از خود برجاى نهاده كه مدتى در سرزمینى حاكم بوده است.
در عصر كنونى جز پنج نوع جامعه از آن همه باقى نمانده است 1 كه عبارتند از:
الف. جامعه مسیحیت غربى.
ب. جامعه مسیحیت ارتدكس.
ج.جامعه اسلامى.
د. جامعه هندو.
هـ. جامعه خاور دور.
داورى
درباره یك فرد ـ وابسته به هر تمدن و فرهنگ یا هرزمان و مكان كه باشد ـ
كه آیا انسانى متمدن یا وحشى است, برپایه ابزار و وسایلى كه در خدمت گرفته
نیست, بلكه به لحاظ نوع رفتارى است كه با تمدن و فرهنگ عام انسانى یا
فرهنگ خاص خود دارد.2
بنابر این انسان متمدن 3 كسى است كه
میراث فرهنگى خود را پاس مى دارد و تحول در آن پدید مى آورد و از فرهنگ
دیگران درست ترین را برمى گزیند و نسل نو را براساس آن تربیت كرده, فرهنگ
را یكسره بدو مى سپارد.
اما انسان غیرمتمدن 4 كسى است كه
میراث فرهنگى را تباه مى كند یا ازفرهنگ دیگران بدون گزینش و ارزیابى برمى
گیرد, در پیروى از فرهنگى كه به آن وابسته است با زمان همزیستى ندارد; یا
تمدن خود را در پاى نوگرایى قربانى مى كند, یا نسل نو را از فرهنگ و
میراث گذشته محروم مى سازد.
حجاب جزئى ازتمدن, فرهنگ, آداب و رسوم اسلامى و شریعت الهى است.
به
فرض آن كه از حجاب به عنوان دستورى الهى كه مخالفت با آن حرام و موجب
عذاب اخروى است چشم پوشى كنیم و آثار بى حجابى را نادیده بگیریم, بازهم به
عنوان كسانى كه به تمدن اسلامى نسبت داریم باید از حجاب پاسدارى و
نگهبانى كنیم. _
از دیر باز تاكنون كه غرب برسرزمینهاى
اسلامى چیره بوده تاكنون, ما از غرب در اندیشه ها, دیدگاه ها, باورها,
رفتارها و مكتبهاى هنرى,سیاسى واقتصادى تقلید مى كنیم; حتى اگر از اسلام
سخن بگوید.
امروز كه غرب در جست وجوى ریشه هایش و در پى
بازگشت به آنهاست, در نتیجه راستگرایان جدید, نونازى ها و فاشیست ها در
فرانسه و آلمان و ایتالیا ظهور كرده و خواهند كرد.
چرا ما ازغرب در این رویكرد تازه اش تقلید نكنیم و ""اسلام گرایان نو"" نشویم.
این
كار هرگز ما را وانمى دارد كه به دوگانه پرستى ها یا آداب و رسوم و جشنها
و پایكوبى ها و نغمه هاى نغمه گران دفن شده در اعماق تاریخ باز گردیم.
چنان
كه ما را ناگزیر از بنیان نهادن گروه ها, سازمانها, كنگره ها, سمینارها و
جست وجوى رهبران نمى سازد, زیرا جایگاه رهبرى و مرجعیت شناخته شده است.
در حوزه هاى علمى ده ها محقق و استاد در آستانه مرجعیت به سر مى برند,
شخصیتهایى مؤثر كه فرهنگهاى جهانى را بررسى كرده نتایج آن را بر آیین اسلام
عرضه مى دارند, هر آنچه شرع مى پسندد برگزیده و هرچه را نمى پسندد دور مى
ریزند.
همه این تلاشها بر پایه دلیلهاى شرعى برگرفته از
قرآن و سنت ناب و پشتوانه چهارده قرن تجربه پژوهش و كنكاش صورت مى گیرد و
میلیونها تن از فرزندان امت اسلامى را پشت سر خود دارد.
بلكه بازگشت به اسلام, در واقع بازگشت به بلنداى یكتا پرستى در عقیده,
اخلاق و رفتار است; بازگشت به ریشه هاى اصیل خودمان; به قرآن, سنت, جامعه,
اقتصاد, فلسفه, فرهنگ, تمدن, هنرها و پوششهاى خودمان, و در این میان,
بازگشت زن به حجاب خویش است.
و سرانجام اینكه گزینش عنوان
(حجاب نو) به منظور تناسب با عنوان بازگشت به میراث كهن یا راستگرایى جدید
یا نونازیسم یا نو فاشیسم در اروپا بوده است, اما حجاب نو همانند تمسك به
قرآن كریم با (بازگشت به اسلام ناب محمدى ) تناسب دارد, به همین دلیل
عنوانى را كه در آغاز آمد برگزیدیم.
ماهیت و حقیقت حجاب
حجاب چیست؟
پیش از پرداختن به خوبیها و بدیها و آثار و پیامدها و نقش و سود و زیان حجاب, باید نخست معناى آن را مشخص كنیم.
آیا
حجاب, تكه پارچه اى است كه به شكلى خاص دوخته شده تا بدن زن را بپوشاند,
حال هرجا, هرگاه و با هر شكل و رنگ ؟ یا حجاب نوعى رفتار است, یا حجاب
آمیخته اى از پوشش و رفتار است ؟
یا حجاب, حقیقتى است كه به صورت رفتارو پوشش خاص نمودار مى شود و تجلى مى یابد.
نگارنده
دیدگاه اخیر را برمى گزیند ; حجاب چیزى است كه زن را وامى دارد تا
قسمتهایى را كه تحریك كننده غرایز مرد است, خواه در جسم یا رفتار یا صدا و
گفتار بپوشاند.
حجاب همان زیورى است كه زن به خود مى گیرد, تا مانع از تحریك غرایز مردان شود.
به عبارت دیگر حجاب خواسته اى فطرى در درون زن براى پوشاندن مظاهر زنانگى وى است.
زن و مرد هردودر انسانیت مشترك اند.5
هر دو موجودى زنده, آگاه به خود وپیرامون خود, و هردو داراى كالبد مادى اند.
اختلاف زن با مرد در چیزى است كه انوثت (زنانگى ) خوانده مى شود و اختلاف
مرد با زن نیز در چیزى است كه مردانگى نام دارد كه هر یك از انوثت و
ذكورت, ویژگیهاى برونى و درونى را افزون بر طبیعت انسان به وجود مى آورد.
یعنى:
مرد = انسان « ذكورت, و زن = انسان « انوثت.
هریك
از زن و مرد درصورتى كه خود و جایگاهش را بشناسد, نقشى بسزا در چرخه
پیشرفت و آسایش بشریت دارد, چنان كه بدون شناخت خود و جایگاه خود, نقش
زیادى در ویران سازى زمین و نابود كردن تمدن و وخامت حال و روز بشریت
خواهند داشت.
خداوند متعال مى فرماید:
(هو أنشأكم من الأرض و استعمركم فیها)هود / 61
او شمارا از زمین پدید آورد و به آبادگرى آن واداشت.
ویا مى فرماید: (ظهر الفساد فى البر و البحر بما كسبت أیدى الناس )روم / 41
به خاطر رفتار و كردار مردم, تباهى خشكى و دریا را فراگرفت.
وقتى خداوند در عرصه زندگى مشترك زن ومرد مى فرماید:
(الرجال قوامون على النساء) (نساء / 34);
مردان بایستى بر زنان در زندگى زناشویى قوامیت داشته باشند,6
همان گونه مى فرماید: بهشت و نعمتهایش همانند تكالیف, هم براى زن وهم براى مرد است.
بلى
در تكلیفهاى شرعى مرد مورد خطاب مستقیم خداوند است و بر زن ـ جز در موارد
خاص خود - از رهگذر خطاب به مرد تكلیف مى شود. خداوند مى فرماید:
(یا آدم اسكن أنت و زوجك و كلامنها رغداً حیث شئتما و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظالمین)بقره/ 35
اى
آدم ! تو و همسرت در بهشت بیارامید و از نعمتهاى آن, از هرچه كه خود
خواسته اید به خوشى و فراوانى بهره برید, و به این درخت نزدیك نشوید كه از
ستمكاران خواهید شد.
به هرحال ما حقیقت حجاب را چنین مى
یابیم كه حجاب, شرم و حیایى است كه زن بدان آراسته است, زیرا هیچ زنى را
نمى توان یافت كه هیچ حیا نداشته باشد.
بلى همه ما نیازمندیم كه كسى ما را برانگیزاند و به مرحله ظهور برساند, زیرا حیا بذرى است كه در وجود هر زنى كاشته شده است.
خداوند متعال مى فرماید:
(إلاّ على أزواجهم… فإنّهم غیر ملومین ) مؤمنون / 6
مگر در مورد زنانشان… كه در این صورت نكوهیده نخواهند بود.
این بذر حیا اگر زمینه مناسب همراه با تربیت و مراقبت برایش مهیا شود به زودى رشد مى كند و میوه رفتارش به بار مى نشیند.
چنان كه ممكن است همچون دانه اى به حال خود باقى بماند و یا رشدى ناقص و بى ثمر داشته باشد.
این دانه اگر در زمینى مناسب و با دستان تربیت پرورش یابد, میوه حجاب را به بار خواهد نشاند, چنان كه عكس این حالت نیز امكان دارد.
حجابى
كه به معناى حیا و پنهان داشتن جلوه هاى زنانه است, فراگیرتر از حجاب
شرعى اسلامى است كه شامل هر وسیله پوششى است كه زن به كار مى گیرد, گرچه
با شكل غیر شرعى باشد.
نمونه هایى از حجاب غیر شرعى
الف.
شلوار(مردانه): شلوار نوعى پوشش مردانه است كه گاه زنان در خیابان, محل
كار و دانشگاه و مدرسه مى پوشند.این پوشش جز نوعى از نمادحیاى زن نیست, ولى
با همانند مرد شدن, زنانگى زن را دگرگون كرده است.
ب. لباسهاى گشادى كه زنان به تن مى كنند, كه نوعى از حجاب ناقص است.
ج.
جمع كردن و بالا زدن موها كه نوعى آرایش معمولى در میان زنان است, به جاى
آن كه موها را رها بگذارند كه كاملاً آشكار باشد. این شیوه نوعى حجاب است
كه اسلام آن را نمى پذیرد (و كافى نمى داند).
زنان رنگ سیاه را ازمیان رنگها بهتر مى پسندند, زیرا این رنگ در هر قسمت از پوشش زن به كار رود بدن را بیشتر و بهتر مى پوشاند.
حجاب اسلامى
اگر
بخواهیم از مظاهر حیاى زن مسلمان سخن بگوییم, بى تردید از حجاب كامل سخن
خواهیم گفت; حجابى كه نمونه سخن خداوند متعال در آیات چندى است:
1. (یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ) احزاب / 59
زنان پوششهاى خود را فروتر گیرند.
2. (ولیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ و لا یبدین زینتهنّ) نور / 31
و زنان بایستى روسرى هاشان را بر گریبان بیندازند و زینت خویش را آشكار نسازند.
3. (و لا تبرّجن تبرّج الجاهلیة الأولى ) احزاب / 33
و همانند زینت نمایى روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایى نكنید.
4. (و لایضربن بأرجلهنّ)
چنان پاى نكوبند كه زینتهاى پنهانشان آشكار شود.
5. (فلاتخضعن بالقول…)احزاب / 32
پس در سخن نرمى نكنید.
6. (یغضضن من أبصارهنّ) نور / 31
دیدگان
شان را فروگذارند, تا دستاوردهاى مهمى در جامعه تحقق یابد, ازجمله
(والحافظین فروجهم و الحافظات); مردان نگاهبان عورت خویش و نیززنان نگهبان.
پس حجاب طبیعى و كامل همان است كه قرآن كریم ذكر كرده است; همان چیزى كه زن مسلمان را از غیرمسلمان جدا مى كند.
و در این میان مرد نیز نقش ویژه خود را دارد. پس حیایى كه در هر زنى وجود
دارد, در زن مسلمان زمینه هاى رشد و پرورش آن بیشتر فراهم است كه از جمله
آن زمینه ها مى توان از امور زیر نام برد:
الف. پوشاندن بدن, به جز جاهایى كه شریعت مقدس اجازه داده است.
ب.
پنهان داشتن زینتها; پس زن نبایستى لباسهاى رنگارنگ, بدن نما, لباسهاى
نازك و جلب توجه كننده یا جواهرات و زیور آلاتى كه آشكار است و چیزهایى كه
هنگام راه رفتن صدا ایجاد مى كند بپوشد.
ج. سخن گفتن با جدیت و بدون نرمى و شوخى در گفتار, جز با همسر یا یكى از محارم.
اسلام درپى كاشتن بذر حیا در وجود زن است و مى كوشد آن را بپروراند, حال آن كه زن غربى حال و روزى عكس این دارد.
به
طور معمول بذر حیا در زن غربى ازبین مى رود و یا رشدى ناسالم مى یابد و
یا پرورشى بى نتیجه دارد كه به صورت پوشیدن شلوار مردانه یا پوششهاى تیره
نمایان مى شود و سرانجام بذر حیا به تدریج در طول زمانهاى دراز در رهگذر
دیگر نسلها نابود مى شود و درنتیجه زن بخشى از ویژگیهاى زنانه خود را از
دست داده به بى بند و بارى مى رسد, چنان كه در غرب رسیده ودچار پیامدهایى
چون نابودى نسل و بیماریها و تجاوزها و… مى شود و تا آنجا پیش مى رود كه
تجاوز به حقوق زنان از بارزترین مشخصه هاى زندگى این عصر مى شود.
اما
زن مسلمان, از آن رو كه پایبند پوشش اسلامى خود است, بذر حیا در وى پرورش
مى یابد و این تجربه در طول نسلهاى آینده هر روز بارورتر مى شود, تا
آنجاكه زن مسلمان بیشترین تلاش را در نگاهبانى از خویشتن مى كند و در مسیر
عصمت قرارمى گیرد.
گرچه رسیدن به مقام حضرت زهرا(ع) و حضرت
خدیجه و زینب -درود خدا بر ایشان - بس دشوار است, ولى حركت در این مسیر
جز با پیروى از ایشان در عرصه نگهبانى از مظاهر زنانه كه بیشترین نمود آن
در حجاب اسلامى است امكان پذیر نیست.
حجاب, انگیزه ها و دغدغه ها
در
این روزگار دشوار كه امت اسلامى راهى دراز در پیروى و تقلید از غرب
پیموده و جز جایگاه مرجعیت و حوزه ها و نهادهایى كه از طریق عالمان و
رهبران دینى به دفاع از اسلام ناب محمدى (ص) و ترویج آن مى پردازند و گاه
به صورت بنیادها یا مقاومت ها و خیزشهایى در این جهت یا به صورت رعایت
حجاب اسلامى نمود دارند, همه و همه در مسیر تقلید از غرب ره مى پویند.
زن براى پایبندى به حجاب جز رضاى خدا و حفظ ارزشهاى اسلامى انگیزه اى ندارد و این انگیزه را با رفتار و پوشش خود نشان مى دهد.
زن مسلمان پایبند به حجاب, یك نگرانى بیشتر ندارد ; محرومیت از آزادى, مانند هر انسان محروم از آزادى.
اكنون اگر این محرومیت براساس باورها و اصول ارزشى باشد چه باید كرد.
بسیارى با ابزارهاى گوناگون در پى نابودى آزادى زن مسلمان اند, این
تلاشها با همه گوناگونى شكلها و نمودها یك تفسیر بیشتر ندارد, نابود كردن
حجاب; چنان كه خداوند مى فرماید:
(كزرع أخرج شطأه فآزره فاستغلظ فاستوى على سوقه یعجب الزرّاع لیغیظ بهم الكفار) فتح / 29
به
سان نهالى كه جوانه برآورد و آن را نیرومند سازد و ستبرگردد و بر ساقه
هایش بایستد و كشاورزان را شاد و شگفت زده سازد تا كافران را به خشم آورد.
تمام
قصه همین است; دشمنى با حجاب, جدا از برنامه ریزى هاى استكبار, تا آنجا
كه به صحنه زندگى و عملكرد مردم مربوط است, یك تفسیر بیشتر ندارد كه همان
احساس نفرت و خشم است, زیرا انسان هرقدر كه تكبر ورزد باز هم خود را مى
شناسد.
(بل الانسان على نفسه بصیرة) قیامت / 14
بلكه انسان به نفس خود آگاه است.
معارضان با حجاب مى دانند كه افرادى بزدل و ترسو هستند و هیچ گاه استقلالى ندارند و پیرو و طفیلى دیگرانند.
(ودّ كثیر من أهل الكتاب لو یردّونكم من بعد ایمانكم كفّاراً حسداً من عند أنفسهم من بعد ما تبیّن لهم الحقّ) بقره/109
بسیارى
از اهل كتاب با آن كه حق بر ایشان آشكار شده است, از سر رشكى كه در دل
دارند, خوش دارند كه شما را پس از ایمانتان كافر گردانند.
(ربّما یوّد الذین كفروا لوكانوا مسلمین)حجر/2
چه بسا كافران آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند.
پایبندى
زن مسلمان به حجاب دراین زمان كه كنار نهادن حجاب و تقلید از زن غربى,
فوایدى را همچون منافع اقتصادى از طریق ایجاد فرصتهاى كارى در عرصه هاى
فراوان و یا فواید سیاسى و اجتماعى دارد; هیچ دلیلى جز كسب رضاى الهى
ندارد.
در زمانى كه رئیس جمهور در حكومتى كه در دامان غرب قراردارد نمى تواند زنى با حجاب باشد.
حتى نمایندگى پارلمان دموكراتیك ـ اگر چه به شیوه الجزایرى ـ یا رئیس جمعیت زنان یا خیریه ها نیز نمى تواند زنى با حجاب باشد.
زن مسلمانى كه با حفظ حجاب خواهان رضاى خداوند است, و این امر به او
شخصیتى اصیل و مستقل مى دهد, اما در عرصه هاى سیاسى و اجتماعى كشورهاى پیرو
غرب بهاى سنگینى باید بپردازد. ولى ایستادگى زن در برخورد با این
محدودیتها از چند جهت در زندگى دنیوى او مفید است:
الف. با حفظ حجاب, معناى این آیه شریفه شامل حال زن نمى شود:
(و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معیشة ضنكاً)طه/124
هركس كه از یاد من روى برتابد, به تنگناى زندگى دچار آید.
ب. در برابر, مصداق این آیه شریفه مى شود:
(من عمل صالحاً من ذكر أو أنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیبة)نحل/97
هر مؤمن مرد یا زنى كه كار شایسته انجام دهد او را به حیات طیبه زنده مى داریم.
ج.
زنى كه حجاب اسلامى را به طور كامل رعایت مى كند, جایگاهى همچون مرجعیت
حوزه هاى علمیه, یا گروه هاى (مقاومت) و (انتفاضه) مى یابد:
(و من یعمل مثقال ذرّة خیراً یره)زلزال/7
هر آن كس كه ذره اى كار نیك انجام دهد, آن را ببیند.
انگیزه
دیگر زن مسلمانى كه حجاب را به خاطر رضاى خداوند حفظ مى كند این است كه
زن, انسان است, و انسان به طور طبیعى میل و تلاش به سوى كمال دارد. و زن مى
داند كه حجاب كمال اوست و بى حجابى مایه نقصانش كه این مسأله به داشتن یا
نداشتن حیا یا باور و یقینى كه زن را وادار به حفظ حجاب مى كند, مى
انجامد.
رضاى خداوند متعال و جایگاه شناسى كمال زن, همان
چیزى است كه او را وادار به رعایت حجاب اسلامى مى كند. اگر چه این تحفظ
براى او مشكلات و سختى هایى به بار مى آورد.
حجاب و چالشهاى امروز
از
جمله چیزهایى كه انسان را جذب خود مى كند, آخرین اختراعات و دستاوردهاى
ابزارى بشرى است كه همواره زندگى را آسان تر و آسوده تر مى سازد.
آگاهى یافتن از مشخصات دستاوردهاى تازه, همان چیزى است كه شركتها و
كارخانجات به شدت بر سر آن به رقابت مى پردازند تا بازارهاى سرمایه گذارى
خود را تضمین كنند.
اما در رابطه با باورها و مذاهب, مطلب بر
عكس است. دراین زمینه بیشتر, اهداف حقیقى پنهان مى ماند و مكاتب و مذاهب
با عناوینى همچون روزآمد, امروزین, پیشرفته, استقلال, آزادى و… ارائه مى
شوند.
ابزارهاى روشنایى از وسایل ابتدایى گرفته تا دستگاه هاى الكتریكى كه در نیروگاه هاى هسته اى تولید مى شود, بسیار تفاوت كرده است.
این بسیار مهم است كه انسان كه از هزاران سال پیش حیوانات را براى سوارى اهلى مى كرد, اكنون با یك وسیله بارها به فضا صعود مى كند.
در آن روزگار نامه رسانى كارى بس مشكل بود كه با وجود خطرات بسیار براى
نامه رسان نیاز به هفته ها زمان داشت. اما اكنون وسائل ارتباطى بیشتر به
دنیاى خیال و افسانه و شگفتى ها مى ماند.
روزگار این است, همه چیز آن در حال دگرگونى و تغییر است, ولى انسان همان انسان است و هیچ تغییرى نكرده است.
ما
نمى توانیم انسانى را كه هزار سال پیش مى زیسته بدوى و بى فرهنگ بنامیم و
انسان كنونى را متمدن و فرهنگ دوست بخوانیم; تنها به خاطر بود و نبود
ابزارهاى الكتریكى و حمل و نقل و ارتباطات.
و اگر این ملاك تمدن و پیشرفت باشد, پس از هزار سال ما نیز افرادى غیرمتمدن و بى فرهنگ نامیده مى شویم.
پس
اختراعات به انسان جایگاه و صفت انسانیت نمى دهد7; انسان همان انسان است,
با همان نیازها, خواسته ها, دردها و آرزوها. آنچه امروزه تفاوت كرده
ابزار و راه هاى پاسخگویى به نیازها و خواسته ها است.
اما
در طول تاریخ انسان در زمینه اصول و ارزشها چالشهاى فراوانى داشته است و
در طول تاریخ فرهنگها, تمدنها به گونه اى با یكدیگر تفاوت داشته اند.
حكومت
اسلامى كه رسول مكرم اسلام(ص) آن را بنا نهاد با سه امپراطورى بزرگ معاصر
خود رودررو بود كه یا باید فرهنگ اسلامى پایدار و پابرجا مى ماند و بر
اساس آن تمدنى به وجود مى آمد و یا در برابر سه تمدن دیگر به ویژه تمدن
ایران و روم كه در نزدیكى مرزهاى اسلامى قرار داشت نابود مى شد و از بین
مى رفت.
اما با عنایت خداوند و سخت كوشى و مجاهدت پیامبران و
یاوران ایشان در طول تاریخ و به خاطر خون شهیدان و ایستادگى پیامبر و
خاندان و یاران بزرگوارش, نتیجه به گونه اى دیگر رقم خورد; تمدن اسلامى
پدید آمد و دو امپراطورى رقیب خرد شده و از بین رفتند و تمدن اسلامى باگذر
از تمدن هندى به دروازه هاى تمدن چینى رسید.
اینك حجاب جزئى از فرهنگ الهى و تمدن اسلامى است.
وجود حجاب به صورت پدیده اى فراگیر بین مسلمانان, نشانگر این است كه
فرهنگ اسلامى در عرصه تمدنهاى جهانى از موقعیت و جایگاهى نیرومندى
برخوردار است.
از طرفى كاهش جلوه حجاب نمایانگر این است كه
فرهنگ اسلامى در رقابت و مبارزه طلبى با دیگر فرهنگها ناتوان شده است و
رواج بى حجابى دلیل بر پیروزى دیگر فرهنگها و تمدنهاى غیراسلامى است.
تمام قصه این است كه امروزه تمدن اسلامى رودرروى دیگر تمدنها مى ایستد و
نشانه هاى اسلام و دین كه حجاب نیز یكى از آنهاست, همه پایدار و پا برجا
مى ماند و یا چیزى از فرهنگ و تمدن اسلامى باقى نخواهد ماند.
بى حجابى پدیده خطرناكى است كه به ما اعلام خطر مى كند; خطر از بین رفتن موقعیتهاى تازه اى از فرهنگ اسلامى به نفع تمدنهاى دیگر را.
این زمانه نیست كه دعوت به رقابت مى كند, بلكه تمدنهاى عصر یكدیگر را به
مبارزه مى طلبند, حجاب با دستاوردهاى زمانه, اختراعات, سیطره بر علوم و
فنون و صنایع ناسازگار نیست.
مبارزه طلبى تمدنهاى دنیا به این معنى است كه آیا دستى كه ابزار روز را به خدمت مى گیرد به اسلام ناب محمدى(ص) پایبند است یا خیر؟
و اگر این امكانات دست یك زن است, آیا با حجاب است یا بى حجاب؟ غرب با این مسأله مخالف است.8
اما
در جهان اسلام مهم ترین چالش كه حجاب با آن روبروست این است كه گفته مى
شود در گذشته زن از وابستگى اقتصادى و اجتماعى به مرد رنج مى برد, ولى
زندگى خانوادگى پابرجا بود و چند همسرى رواج داشت.
جامعه
اسلامى از سنگینى مهریه ها دچار مشكل شد, اما باز هم بنیاد خانواده پربرجا
بود, ولى امروزه دنیاى اسلام به آداب و رسوم غربى گرفتار شده, از جمله
آزادى, با معنى هایى كه از نظر غرب دارد; آزادى در پوشش و خوراك و آشامیدن و
مصرف.
بى اعتنایى به حجاب پیدا شد وهمزمان با رواج غرب گرایى به شكلى وحشتناك عزوبت ها و بى همسرى هاى طولانى یا همیشگى را در پى داشت.
در این شرایط ازدواج دیرهنگام, جزئى از زندگى مرد و زن جامعه اسلامى شده, چیزى كه در كشورهاى اسلامى سابقه نداشته است.
در چنین شرایطى برگ برنده حجاب آن است كه همچون راهكارى براى ازدواج به هنگام مطرح شود.
به زعم نگارنده بى حجابى علت اصلى و قطعى تجردهاى طولانى یا همیشگى و ازدواج هاى دیرهنگام در كشورهاى اسلامى است.
بى حجابى باعث بى توجهى مرد به زن به عنوان یك همسر شده و دیگر زن نه به عنوان همسر بلكه به عنوان یك دوست براى او مطرح است.
زن
براى مرد رؤیایى بود كه جز با ازدواج شرعى تحقق نمى یافت, اما امروز به
دلیل پدیده بى حجابى و برهنگى قسمتهاى بسیارى از بدن و آرایشهایى كه جز
براى شوهر انجام نمى شد و زیبایى زنانه در دسترس همگان و همه جا هست.
و مصیبتى كه از این رهگذر پدید آمده گریبان زن و مرد را به یك اندازه
گرفته است. و اگر وضع به همین روال پیش رود نتیجه درست همان خواهد بود كه
اكنون در غرب است.
آیا حجاب مى تواند آثار این مصیبت بزرگ را بزداید.
بدین گونه, چالشهاى زمان در برابر حجاب را مى فهمیم و مشكلاتى را كه یا باید حجاب آن را حل كند یا در برابر آن به زانو درآید.
حجاب اصالتگرایى است, و بى حجابى تقلید
هیچ
كس منكر آن نیست كه وضع حجاب در جهان اسلام به جایى رسیده كه اگر یك زن
مسلمان با حجاب كامل اسلامى ظاهر شود انگشت نما خواهد بود, چنان كه درگذشته
نه چندان دور, بى حجابى این گونه بود.
چرا چنین وضعى پیش آمده است:
پاسخهاى
گوناگونى مطرح است كه هریك از نقطه نظر خود درست است, اما این گونه مى
توان پاسخ داد این همه یك علت دارد با نمودهاى گوناگون; پیروى از غرب كه به
صورت فشارهاى روانى و اجتماعى بر زن مسلمان نمودار مى شود.
آنچه گفته شد در همه زمینه هاى فرهنگى, اقتصادى و سیاسى دیده مى شود.
بنابراین جامعه اسلامى به جامعه اى دنباله رو, مقلد و خوار و ذلیل تبدیل شده, مگر آن كه خداوند رحمى كند.
پس از بررسى نظرى مشكل, از عوامل فشارهاى روانى و اجتماعى كه سبب پس رفت حجاب در جهان اسلام شده سخن مى گوییم.
یك. ابزارهاى تبلیغى9
الف.
رسانه هاى تبلیغى مانند روزنامه ها, نشریات, رادیو و تلویزیون تلاش
گسترده اى در جهت نشر خبرهاى مربوط به فروشندگان لوازم آرایشى, تبلیغ
كالا, ملكه هاى زیبایى, بازیگران, خوانندگان, رقاصه ها و … و دارایى ها و
درآمدهاى افسانه اى آنها دارند.
نیاز به شاهد آوردن نیست,
یك بار مراجعه به هر نشریه هر چند بسیار وزین در سطح كشور (لبنان یا دیگر
كشورهاى عربى) یا شنیدن یك برنامه, درستى یا نادرستى این ادعا را اثبات مى
كند.
واین چنین است كه ثروت را در گرو برهنگى معرفى كرده اند.
ب.
با وجود رسانه تلویزیون, براى رسیدن به این هدف كه فرهنگ برهنگى جزئى از
زندگى روزمره شود, دیگر نیازى به برنامه هاى خاص و فیلمها و تبلیغات و
ترانه هاو… نیست.
البته نقش ویدئو و آنتن هاى ماهواره را در راستاى این فرهنگ نباید از یاد برد.
طبیعى
است كه هر وسیله تبلیغاتى بر كسانى كه آن را مى بینند و از آن پیروى مى
كنند, به طور مستقیم و غیرمستقیم اثراتى مى گذارد كه در خیابان, دانشگاه و
كارگاه ها دیده مى شود, جایى كه فرهنگ برهنگى به عرفى رایج تبدیل شده
است.
ج. فیلمها و برنامه هاى تلویزیونى دركشورهاى اسلامى,
معمولاً حجاب را همراه با بیچارگى و فقر نمایش مى دهند; زنان پست و
ناتوان, خدمتكار, زندانى و بدكاره هاى شكست خورده را به صورت زنان با حجاب
نشان مى دهند و زنان سرشناس و ممتاز را با لباس شنا… و در هیأت بانوى
خانه و مسؤول مراكز و خوشبخت و سرشناس و موفق و تحصیل كرده و مدیر نشان مى
دهند.
بدین ترتیب توانایى, موفقیت, علم و دانش با برهنگى توأمان مى شود كه نتایج این گونه تبلیغات نیز روشن و واضح است.
د.
چه بسا در پخش اخبار ملاحظه مى كنیم كه بى حجابى با جاه و مقام نیز ربط
دارد! بدین گونه كه رؤساى جمهور, وزیران, نمایندگان, كارفرمایان و زنان با
شخصیت و مؤثر در تشكلها و افراد فعال در عرصه هاى اجتماعى و امور خیریه,
همسران سیاستمداران, كارمندان, دانشمندان, ادیبان, همه و همه زنانى بى حجاب
اند كه با كمترین پوشش و با جواهر آلات زینتى زنانه به نمایش در مى آیند.
هـ.
گاه بى حجابى با شعف و شادى و خوشبختى نیز همراه مى شود, بدین گونه كه در
مجلات هنرى, زندگى هنرپیشه ها, ستاره هاى تئاتر و رادیو و تلویزیون و
سینما و ورزش پر از سرمستى, سفرهاى هوایى و گردشها و خوشگذرانى ها همراه
با برهنگى و بى بندوبارى عرضه مى شود.
و. شبكه هاى
تلویزیونى در بین روز و در ساعات كار مردان, برنامه هاى شگفت و هیجان آورى
ویژه زنان پخش مى كنند كه یكسره به دست غربزدگان ساخته شده اند; راه حل
مشكلات زنان را با عناوینى مانند امور مربوط به زن, مشكلات زنان, زن و
قانون و… مطرح مى كنند كه به طور غیرمستقیم زن را جذب غرب مى كند.
ز.
از سویى, بى حجابى با توانمندى وجوانى ارتباط داده مى شود; در مجلات
ورزشى فراوانى قهرمانان ورزشى زن را همانند شخصیت هاى افسانه اى به تصویر
مى كشند.
بدون توجه به پیامدها و آثار منفى آن بر جسم زن و اینكه چگونه با قدرت و خشونت دست و پنجه نرم مى كنند.
و
دراین بین توجه او را به لباسهایى جلب مى كنند كه از بین برنده حیا است,
بدون اینكه در این رهگذر اشاره اى به بیماریها و آسیبهاى موجود در میان
این گونه ورزشكاران شود.
دو. سستى در پایبندى به حجاب و تشویق آیندگان به بى حجابى.
سه. توسعه و ترویج مراكز خوشگذرانى; مانند سالنهاى ورزش, رقص, شناى مختلط, كافه ها و هتلها و…
چهار. پیوند دادن آزادى به بى حجابى, تحصیل و كار (استقلال اقتصادى زن) از سالهاى متمادى و با ابزارهاى گوناگون.
پنج.
ناآشنایى بسیارى از زنان با حجاب كامل اسلامى. بسیارى با حجابى ناقص و
اندك دیده مى شوند و تصور مى كنند حجاب كامل اسلامى همین است.
شش.
اهمیت ندادن مرد به حجاب زن كه بر اثر آن زن نیز به حجاب بى اعتنا مى
شود. اگر حجاب نزد مرد مطلوب باشد, نزد زن نیز مطلوب خواهد بود. مردان با
غیرت, زنان با حجاب دارند.
هفت. مبارزات بسیارى از سازمانها
و ارگانهاى به ظاهر اسلامى با حجاب به ویژه و با دین و ا یمان به طور
عام, از راه تلاش در اشاعه بى بند وبارى, بدون اینكه ذره اى مورد تعرض و
بازخواست قرار گیرند.
خلاصه اینكه فرهنگ برهنگى, با شهرت, ثروت, اقتدار, توانمندى, دانش, شگفتى آفرینى, قهرمانى و حمایت هاى حكومتى پیوند داده شده است.
آیا چنین جامعه غربزده اى زن محجبه را زیر فشار قرارنمى دهد؟!
در
جامعه اى كه غرب زدگان مى خواهند مشكلات را حل كنند و به برهنگى فرامى
خوانند و از هر سو دروازه هاى عریانى گشوده مى شود و اقتصاد و سیاست و
تبلیغاتش غرب زده است, چگونه مى توانیم از زنان بخواهیم كه دنباله رو
دیگران نباشند و به اصالت خود و به زن بودن و مسلمان بودن خود بازگردند.
در جامعه ما كه در همه ساعات روز و همه روزهاى سال از فرق سر تا ناخن
انگشت پا دنباله رو غرب است, چگونه از زن بخواهیم كه اصیل باشد.
براى
حل مشكل زن و مشكل حجاب و رهاسازى او از اسارت تقلید از غرب باید همه
جامعه از بند تقلید غرب رها شوند و به اصالت خود باز گردند.
حجاب, آزادى, تحصیل, كار, استقلال و اقتصاد
ییكى از خطراتى كه امروزه زندگى ما را تهدید مى كند, تلاشى است كه دشمنان اسلام و انسانیت در غافلگیر كردن ما دارند.
امروزه در نتیجه توسعه و پیشرفت ابزارهاى تبلیغاتى و اطلاع رسانى, مسأله
غافلگیرى جزئى از زندگى ما شده است كه به صورت شعارها و مفاهیم انسانى
مرموزى در پس پرده با اهدافى پلید و پست مطرح مى شود.
در این زمینه دو نكته درباره حجاب زن مطرح مى شود:
نكته اول10
زن
باید از دوره محرومیت آزاد شود; دانش بیاموزد و كار كند تا از نظر
اقتصادى و اجتماعى از مردان بى نیاز باشد; بانویى آزاد و بزرگوار, نه فردى
دنباله رو, خوار و بى ارزش. تا زمانى كه دختران جوان بى سواد باشند و به
مدرك علمى دست نیابند و خود هزینه زندگى خود را با كار به دست نیاورند
همواره زبون و بى ارزش خواهند بود!
پیش از هر چیز, نخست
باید معانى این واژه ها به خوبى روشن شوند: دوره محرومیت, كار, استقلال
اقتصادى, آزادى, بى سوادى, دانش, خوارى و….
دوره محرومیت:
توضیح این واژه پیش از این گذشت, مراد از آن همان روزگارى است كه زن
درعرصه اقتصادى و اجتماعى طفیلى مرد بود, زیرا زن تحصیل كرده و كارورز
نبود تا هزینه خود را تأمین كند.
كارورزى: به معناى فعالیت اقتصادى است كه درآمدزا باشد.
استقلال اقتصادى: معنایى واضح دارد, از خلال سخن این گونه بر مى آید كه استقلال اقتصادى آزادى یا زمینه آزادى است.
بى نیازى اقتصادى زن از دو راه فراهم مى شود; تحصیل و دستیابى به درجات عالى علمى, و كار و فعالیت اقتصادى.
زن تحصیل كرده و كارمند آزاد است و در امور مالى نیازى به مرد ندارد. این خود استقلال اجتماعى را نیز به دنبال مى آورد.
این سخن را بسیارى از فرزندان جامعه اسلامى كه اكنون خود صاحب فرزند و نوه هستند شنیده و پذیرفته اند.
اما حقیقت این گفتار چیزى جز مغالطه ـ به اصطلاح اهل فن و تحلیل منطقى ـ نیست11; زیرا:
الف. ریشه این سخن یك اصطلاح و جریان تاریخى است به نام دوره محرومیت و داستانى كه پس از سقوط دولت عثمانى به وجود آمد.
نیازى به سخن گفتن از جریان (حرملك) نیست كه از ابتداى تاریخ بر عالم
حكومت مى كند, یا یادآورى نقش زن در فرهنگها و تمدنها, یا این نكته كه
تبلیغات غربى از یك ماجراى كوچك, افسانه اى بزرگ مى تراشند, تا بر اساس
منفعت خود, شیطان را معیار همه چیز نشان دهند.
ب. این ادعا نوعى دگماتیسم است,12 به این بیان كه نسبت بین آزادى و استقلال اجتماعى یكى است13.
یا به تعبیر اهل منطق, هر زن آزادى كار مى كند و هر زن زبون و بى ارزشى غیر كارمند است.
شاید مقصود این است كه آزادى لازمه ذاتى كار كردن است 14و جز با آن به دست نمى آید.
گویا
ایشان اصرار بر این دارند كه حقیقت آزادى همسان استقلال اقتصادى است,
همان گونه كه اهل منطق در مورد انسان مى گویند; انسان حیوان ناطق است, پس
در نهایت آموزش ضرورى شمرده نشده و تنها ملاك آزادى همان فعالیت اقتصادى
قلمداد شده است.
طبیعتاً علت این تغییر در نظریه این است كه در این روزگار ـ جز موارد اندك ـ زن درس نخوانده و بى سواد پیدا نمى شود.
یا اگر هم هست در سنین بالا هستند و نمى شود آنها را با چنین سخنانى به بازى گرفت.
در
حقیقت, نادانى, آزادى, كار و استقلال اقتصادى معانى متخالفى هستند 15كه
گاه ممكن است همه در یك زمان و مكان در یك مصداق جمع شوند و گاهى نیز هیچ
كدام نباشند.
پیش ازاینكه بگوییم چه معنایى از این مطالب
برداشت مى كنیم, بایستى گفت فراخوانى زن به اشتغال آن گونه كه غرب و
پیروانش مطرح مى كنند, هدفى جز بیرون آوردن زن از خانه اش ندارد; خواه این
زن, دختر باشد یا همسر و یا مادر.
داورى درباره درستى این
تحلیل در پایان این نوشتار روشن خواهد شد. به نظرما جهل به معناى ناتوانى
در خواندن, نوشتن و كسب مدارج عالیه نیست.
با اینكه بر سر
سخن رسول اكرم(ص) در لزوم علم اندوزى مرد و زن هیچ اختلافى نیست, زیرا در
لزوم اطاعت آن همین بس است كه امر از منصب نبوت صادر شده است.
اما با این حال نباید فراموش كرد كه دعوت به علم اندوزى مقدمه اى است
براى رهایى از جهل و نادانى و رسیدن به درجه معرفت, نه دانش فقط. اگرعلم
براى غیرمسلمان, هدف نهایى به شمار مى رود, براى مسلمان جز مرحله اى
ابتدایى و مقدماتى نیست, تا انسان از آن به عنوان پایه و پله آغازین براى
رسیدن به معرفت بگذرد.
از نظر اسلام, علم اندوزى مرد و زن,
مرحله اى اندك در رسیدن به كمال انسانى است كه به عنوان اولین پله و
گذرگاه براى رسیدن انسان به مقام شناخت خود و خدا و اسرار و رموز هستى
لازم است.
جهل, حالتى است كه انسان را از پاسخگویى این
پرسشها ناتوان مى سازد: انسان كیست؟ حقیقتش چیست؟ این هستى چیست؟ سرانجام
آن كجاست؟ از كجا به كجا؟ چرا؟ چگونه؟ كى؟…16
ممكن است
انسانى بدون خواندن و نوشتن به پاسخ این پرسشها از انسان و هستى دست یابد.
اما خواندن و نوشتن و درجات عالیه, مقدمات بالا رفتن از پلكان معرفت است.
هركس بیشتر بداند و براى رسیدن به معرفت بیشتر تلاش كند, معرفتش بیشتر خواهد بود.
نادان كسى است كه خود, خداى خود و اسرار هستى را نشناسد. علم و معرفت آن است كه انسان, خود و خدا و اسرار هستى را بشناسد.
با این بیان معناى آزادى قابل فهم مى شود: آزادى, عقل واراده است كه مى توان از دو راه آن را تبیین كرد:
اول.
معناى عرفى آزادى آن است كه برجان و مال و آبرو و ناموس مردم و امنیت و
آسایش ایشان (با دروغ و فریب و پنهان كارى) تجاوز نشود; و دیگر هركارى كه
خواست انجام دهد.
دوم. معناى شرعى و دینى آزادى آن است كه ترك واجب و انجام حرامى در رابطه با مردم, خود و یا خدا ازانسان سر نزند.
ذلت نیز به یكى از دو معنى است: یا اینكه انسان حق را مى شناسد و ازحق گویى و درست كردارى بازداشته مى شود.
و یا اینكه حق را مى شناسد و از حق گویى و درستكارى خوددارى مى ورزد.
ذلت به معناى بى اراده بودن در مسیر حق گفتن و درست عمل كردن است.
درهر صورت گاهى انسانى كه از نظر مالى و اقتصادى بى نیاز است خوار و ذلیل است, و گاهى انسان فقیر, آزاد و بزرگوار است.
گاه فرد درس نخوانده عارف است وگاه انسان تحصیل كرده نادانى بیش نیست.
آزادى, عقل و اراده اى است كه از جمله دستاوردهاى آن بى نیازى اقتصادى است.
پس این سخن كه تنها بى نیازى مالى است كه به انسان آزادى مى دهد, درحقیقت ارزش دادن به ثروت بیش ازعقل و اراده است.
و البته این در غرب سخن شگفتى نیست, زیرا انسان غربى تمدن او تمدن مادى است.
نكته دوم
زن
نیمى از جامعه است كه اگر كار نكند نیمى از توانایى تولید جامعه هدر مى
رود و موجب از كارافتادن چرخه پیشرفت اقتصادى جامعه مى شود.
در
مورد قسمت اول شبهه باید گفت: اینكه زن نیمى از جامعه است, تنها نیمى
ازحقیقت مطلب است, نه تمام آن, حقیقت كامل این است كه وقتى زن درخانه پدرش
باشد, نیمى از جامعه به شمار مى رود, اما وقتى كه درخانه همسرش قرار مى
گیرد او بیشتر ازنصف جامعه است, زیرا ناكامى ها و توفیقات مرد, در سطح
گسترده و غیرقابل انكار وابسته به زن خواهد بود.
پس زن در حالى كه خود نیمى از جامعه است تأثیر مهمّى بر نیمه دیگر جامعه دارد.
و
بخش دیگر حقیقت این است كه به محض اینكه زن مادر شد, او یك جامعه جداگانه
و كامل مى شود. از این رو مى توان گفت; زن نیمى ازجامعه و مادر یك جامعه
كامل است.
پس زنى كه فرزندانش را به مهد كودك مى سپارد و یا صلاحیت تربیت نسل آینده را ندارد, یك جامعه كامل را نابود مى كند.
زیانى كه از تولید نداشتن یك زن كارمند, امروزه متوجه جامعه مى شود بسیار
ناچیزتر از آسیبى است كه در آینده به یك جامعه كامل وارد مى شود.
پس این ادعا كه: (عدم اشتغال زن موجب از بین رفتن نیمى از توان تولید
جامعه مى شود) بایستى در كنار مسأله تربیت فرزندان, حفظ بنیان خانواده و
حمایت از یك جامعه كامل در آینده سنجیده شود.
در حقیقت ادعاهاى یادشده هیچ هدفى جز بیرون كشیدن زن از خانه اش در بیشتر ساعات روز به بهانه فعالیت اقتصادى ندارد.
البته در اینجا دیگر نیازى نیست كه به بررسى محیطهاى كار و مؤسسات عمومى
بپردازیم و سخن از اتفاقاتى كه در راه رسیدن به درآمدهاى فردى و اجتماعى
در داد و ستدها رخ مى دهد به میان آوریم.
زنى كه بیشتر
ساعات روز را در فضایى تحت حاكمیت مردان سودجو از هر راه ممكن (دروغ,
نیرنگ, فریب, سخنان آن چنانى) به سر مى برد, ارزشى جز به اندازه ابزارآلات
تولید كننده و سرمایه هاى عرضه شده كه مرتباً دست به دست مى شوند ندارد.
حالت روحى و روانى چنین زنى كه دراین فضاها به سر مى برد چگونه خواهد بود
وقتى كه به خانه بر مى گردد, چه كسى در ساعات نبود او كودكانش را تربیت
مى كند؟
اسلام و فعالیت اقتصادى زن
مطلب قابل توجه این است كه اسلام به پایبندى به حجاب دستور مى دهد و زن مخاطب اسلام, بایستى محجّبه باشد.
زن با پایبندى كامل به دستورات اسلام بویژه حجاب مى تواند به فعالیت اقتصادى بپردازد.
دیدگاه اسلام نسبت به اشتغال زنان عیناً همان نظرى است كه نسبت به كار مردان دارد.
احكام حلال و حرام و مباح اسلام در همه زمینه ها یكسان است 17و هیچ ایرادى به اصل فعالیت اقتصادى زن ـ البته در كارهاى مجاز ـ نیست.
در
موارد مجاز كار و كسب, در هیچ جاى شریعت گفته نشده كه این كار براى برخى
جایز و براى دیگران حرام است; جز همان مواردى كه خداوند بر مرد و زن به
طور یكسان حرام كرده است.
تمام فریادهاى آزادى خواهى و خودكفایى اقتصادى و نسبت حجاب با كار اقتصادى زن را مى توان از نظر اسلام در موارد زیر خلاصه كرد:
الف. زنان باید در مقابل مردان (به جز شوهر و محارم) به حجاب اسلامى پایبند باشند.
ب.
هر كارى كه از اشتغالات غیرمجاز نباشد و از گستره معاملات اقتصادى ذكر
شده در رساله هاى عملى خارج نباشد, براى مردان و زنان جایز است.
اكنون چه نسبتى میان حجاب و كاركردن, یا حجاب و آزادى, و یا آزادى و اشتغال وجود دارد؟
قرآن كریم در این باره آیاتى دارد:
1. (للرجال نصیب ما اكتسبوا و للنساء نصیب مما اكتسبن)نساء/32
مردان را ازكاركرد خویش بهره اى است, و زنان را نیز بهره اى از كاركردشان.
سید فضل الله در كتاب (من وحى القرآن) سخنى لطیف دارد:
(انسان بدون تلاش نمى تواند دسترنج دیگران را بدون حق طلب كند, زیرا این حق كه فرد براى خود قائل مى شود, هیچ پایه و اساسى ندارد.)18
سخن بر سر مرد تنها نیست, بلكه مسأله كسب و كار مطرح است. زنان نیز مانند مردان همین حق را دارند.
آنان
نیز مالك ثمراتى هستند كه از رهگذر تلاش اقتصادى در هر زمینه اى به دست
مى آورند; هیچ كس نمى تواند این حق را از ایشان بگیرد یا به ناحق آن را به
خود اختصاص دهد.
2. (یا ایها الذین آمنوا لایحلّ لكم أن ترثوا النساء كرهاً)نساء/19
اى مؤمنان بر شما روا نیست كه از زن برخلاف میل آنان ارث برید.
3. (و آتوا النساء صدقاتهنّ نحلة فإن طبن لكم عن شىء منه نفساً فكلوه هنیئاً مریئاً)
مهر زنان را با خوشدلى به ایشان بدهید, ولى اگر چیزى از آن را با طیب و خوشى خاطر به شما بخشیدند, آن را نوشین و گوارا بخورید.
اسلامى كه حجاب را بر زن واجب كرده است, اختصاص یافتن درآمد تلاش اقتصادى زن به خود او را نیز معتبر دانسته است.
طبیعى امر براى هر انسانى نیز همین است. پس جاى هیچ خرده گیرى نیست كه آیا زن سزاوار حقوق مالى خود هست یا خیر.
بلكه قرآن گام پیش مى نهد تا به مرد بگوید, حقوق مالى زن را غصب مكن. این
قرآن است كه به چنین حقى اعتراف دارد و اسلام گذشته از اینكه كار زن را
انكار نمى كند, خود به پاس داشتن آن امر مى كند.
نگرش دقیق و
دور از حاشیه روى و تعصب ورزى در مورد آیات مربوط به زنان, انسان را وا
مى دارد كه اعتراف كند اسلام در بسیارى از عرصه هاى حقوق زن پیشگام است كه
حجاب یكى ازآنهاست و قرآن امر به حفظ آن مى كند.
با همین
دقت و نگاه دقیق به تبلیغات غربى درجهت طغیان و سرپیچى و استقلال زن
مسلمان و زن غیرغربى به صورت عام به همان شیوه غربى و غافلگیركننده كه با
دو مثال بیان شد, هر انسانى وادار به اعتراف به این مطلب مى شود كه هدف از
این تبلیغات, اغفال گرى زن و فروپاشى حیات خانواده و جامعه است.
چنان كه در غرب نیز چنین است.
سخن آخر در باب اشتغال زنان
كاركردن زن با حفظ حجاب هیچ ناسازگارى ندارد و این دو ضدین نیستند19.
ممكن است زنى هم با حجاب باشد و هم كارمند, و یا كارمند باشد و بى حجاب.
چنان كه ممكن است پاى بند به حجاب باشد, وكارنكند و یا هم بى حجاب باشد وهم بیكار.
تلاش
در ربط دادن هر یك از این دو موضوع به دیگرى یا یكى را دلیل و لازمه
دیگرى دانستن, فریبكارى آشكار و روشن است, بنابراین باید گفت:
ییك. حجاب با كاركردن زن در عرصه هاى كارى زیربه عنوان نمونه ـ و نه ذكر همه زمینه ها ـ هیچ ناسازگارى ندارد.
1.
پزشكى, در رشته زنان و یا كودكان. 2. تدریس. 3. كاركردن درهنرهاى تجسمى,
تزیینى و یا صنایع دستى. 4. فعالیت در عرصه هاى علمى, ادبى, پژوهشهاى
تاریخى و سیاسى و….
هرگاه زن به این كارها علاقه داشته باشد و
یا از خود ابتكارى نشان دهد و یا نقطه ضعفى را پوشش داده و جبران كند, در
فضاهاى علمى و اخلاقى و دور از مشاغل بى ضابطه و قانون, نمى توان او را
از فعالیت در این موارد نهى كرد.
دو. تا زمانى كه كسى عهده
دار هزینه زن نباشد و یا درآمد او كفاف گذران زندگى اش را نكند هیچ ایرادى
بر اشتغال زن نیست, البته تا آن گاه كه زیانى بزرگ تر ازنیاز مادى را در
پى نداشته باشد.
اما اگر مردى باشد كه عهده دار هزینه باشد
و زن با كاركردن فرصت شغلى را از یك مرد بگیرد, باید دید از میان جامعه
هاى زیر كدام یك بهتر است:
ـ جامعه اى كه در آن زن در خانه مى نشیند و مرد تمام طول روز را به كار مى پردازد.
ـ جامعه اى كه در آن مرد و زن نیمى از طول روز را كار مى كنند درحالى كه عده اى از مردان بیكار هستند.
ـ جامعه اى كه زن در آن تمام روز را كار مى كند و در این بین مردان از بیكارى به جرم و خیانت و خلاف قانون دست مى زنند.
سه.
حجاب با كار زن در زمینه هاى عرضه لباس, تبلیغات, پیش خدمتى در
رستورانها, مراكز تفریح و خوشگذرانى و مراكزى كه در پى عرضه و گسترش
زیبایى زن هستند ناسازگار است.
چهار. هر كارى كه زن به جاى
تربیت فرزندان و استحكام بخشى بنیان خانواده برمى گزیند, زیانهایى به بار
مى آورد كه خانواده و جامعه تاوان آن را مى پردازند.
پیامدهاى منفى این خسارتها در خانواده ها و جامعه هاى گوناگون, متفاوت است.
اما درهر صورت این نسل جدید است كه بیشترین تاوان را مى پردازد با آن كه گناه را او مرتكب نشده است.
باید نسبت به هر دعوتى هشیار باشیم, آن را بفهمیم و امور را با هم در نیامیزیم.
هر فراخوانى درخور كنكاش نیست, باید در باورها, اصول ارزشى و یا اندیشه ها و مفاهیم وارداتى اندیشید. خداوند متعال مى فرماید:
(فبشّر عبادِ. الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه أولئك الذین هداهم الله و أولئك هم أولوا الألباب)زمر/16ـ17
به آن بندگانم كه سخنان را شنیده و سپس از بهترینش پیروى مى كنند بشارت بده. ایشانند كه خدایشان هدایت كرد و ایشانند صاحبان خرد.
راهكارهاى ترویج پدیده حجاب در پرتو دستاوردهاى جدید
نخستین
چیزى كه در برابر مجموعه اى از مشكلات به ذهن انسان خطور مى كند, این است
كه ابتدا باید این مشكلات را درجه بندى كرد و خطرناك ترین را شناخت, سپس
به طور جداگانه شروع به حل هر یك از مشكلات كرد.
و گاه ایجاب مى كند كه راه حل كلى اندیشیده شود و بى درنگ اقداماتى انجام شود و پس از حل یك مشكل, به مشكلات كوچك تر پرداخته شود.
نگارنده
نمى تواند مشكل بى حجابى را در ردیف مشكلات درجه اول امت اسلامى قرار
دهد, ولى بر این باور است كه استمرار بى حجابى به گسترش آن مى انجامد و
سرانجامى وحشتناك همانند غرب را در پى دارد;
رواج و گسترش الكل, مواد مخدر, بى بند وبارى, خشونت, جرم و جنایت و بیماریهاى خطرناك و… در جامعه اسلامى.
امروزه
بازگشت به حجاب اسلامى و رسیدن به آن به عنوان یك هدف, برچند محور
پیشنهادى استوار است كه ترتیب زمانى ندارند, بلكه همه موارد در حل مشكل بى
حجابى در یك ردیف قرار دارند:
1. محور بررسى هاى تئوریك و آمارى;
2. محور تبلیغات;
3. محور تربیت;
4. محور عمل.
یك. در سطح نظرى
به
پاداشتن مراكز تحقیقاتى اسلامى با جدیدترین امكانات پژوهشى در عرصه
اطلاعات یا دستگاه ها و تجهیزات وكادرها و طرحهایى كه مهم ترین آنها
عبارتند از:
الف. گردآورى و بررسى هر آنچه مربوط به شؤون زن در روزگار كنونى است.
ب.
گردآورى همه مدارك مربوط به زن مسلمان از آغاز پیدایش پدیده غربزدگى
تاكنون, اعم از كتابها, مجلات, مقالات, تبلیغات و نمایشنامه ها و فیلم ها.
ج.
معرفى شخصیتهاى بزرگ از زنان مسلمان وغیرمسلمان و مقایسه آنها با یكدیگر و
انتشار نتایج این سنجش (كه برترى زن مسلمان را به اثبات خواهد رساند).
د.
بررسى انواع و روشهاى تبلیغى درباره زنان از هرگونه منبع و مركزى كه عرضه
شده باشد, و همچنین نقد و ارزیابى آن و سپس اعلام نقاط قوت و ضعف آن, به
جاى آن كه امت اسلامى در برابر این فراخوان ها تنها گذاشته شوند.
هـ.
پس از نتیجه گیرى از پژوهشهاى یادشده, خط مشى هایى تعیین شود در جهت عكس
برنامه هایى كه براى تضعیف حجاب ازآغاز تهاجم فكرى و فرهنگى و نظامى و
اقتصادى در كشورهاى ما اجرا شده است.
دو. در عرصه تبلیغات
الف.
آگاهى یافتن از هر طرح و برنامه اى كه مربوط به زن است پس از بررسى و نقد
این دستاوردها و در نهایت به كارگیرى هرگونه ابزار تبلیغاتى ممكن براى
طرح اندیشه هاى پاك اسلامى در مورد حجاب.
ب. تأسیس مراكز
تبلیغاتى اسلامى مجهز به جدیدترین امكانات تبلیغاتى و به كارگیرى همه شیوه
هاى تبلیغاتى, روزنامه ها, مجلات, نوار كاست, ویدئو, فیلم, كتاب, قصه, شب
شعر و… كه موجب استحكام فرهنگ اسلامى و حجاب شود.
سه. در محور تربیت و پرورش
الف.
باید نسل گذشته را كه عهده دار تربیت نسل آینده است مخاطب قرار داد و به
ضرورت حجاب فراخواند, زیرا بى اعتقادى نسل گذشته كه مربیان نسل جدیدند, به
حجاب به این نسل نیز منتقل مى شود.
ب. واداركردن مردان به اهمیت دادن به مسأله حجاب.
ج. بازگشایى مهد كودك هایى كه كودكان را بر خلاف تربیت غربى پرورش دهند.
د. گشایش مدرسه هایى با فضاى اسلامى مناسب و شیوه هاى تدریس معتبر.
هـ.
فراگیرى علوم انسانى واجتماعى از سوى زنان مسلمان تا همچون نمادى بلورین
در برابر زن غرب زده مطرح باشند كه اندیشه هاى غربى را با عنوان لائیك و
بى دینى مطرح مى كند.
و. آشنا كردن زن مسلمان با زندگى بسیارى از زنان سرشناس غرب كه به تنهایى و در انزواى از جامعه زندگى كردند20.
آیا
زن مسلمان مى پذیرد كه چنین زن گوشه گیر و منزوى الگوى او شود؟ یا اینكه
زن مسلمان موفقیت را كنار زندگى طبیعى ترجیح مى دهد, نه موفقیتى كه به
قیمت انزوا و گوشه گیرى در زندگى بشرى وى تمام شود.
چهار. در مرحله عمل
الف. بایستى دختران مسلمان را درگذران اوقات فراغت و تفریح, راهنمایى كرد.
زیرا
دختران غربى براى آسایش, لذت بردن و خوشگذرانى امكانات فراوانى را در
اختیار دارند. اما دختر مسلمان مى خواهد پایبند به حجاب اسلامى باشد و آن
را كنار نگذارد و نمى خواهد اوقات فراغت خود را در جاهایى بگذراند كه درهاى
غربزدگى بر روى او گشوده و آماده است.
ب. بایستى به زن
فهماند كه زنان ممتاز و با حجاب و نمونه در فعالیتهاى علمى, فرهنگى, سیاسى و
اقتصادى وجود دارند و بداند كه حجاب با یك زندگى موفق و پیروزمند منافاتى
ندارد.
ج. مطرح كردن حجاب به عنوان پیش درآمد روابط جنسى
در ازدواج, و این چیزى است كه طبع و فطرت آدمى مى پسندد و اینكه بسیارى از
تبلیغات و جنبشهاى دینى و اجتماعى در تاریخ بوده اند كه به خاطر دعوت به
بى بندوبارى سقوط كرده و از بین رفته اند; و بى حجابى مقدمه تاریخى بى
بندوبارى است; یعنى اینكه پایان راهى كه نقطه آغاز آن بى حجابى است, بى
بندوبارى خواهد بود.
د. مطرح كردن حجاب به عنوان شعار و رمز
تولدهاى مشروع كه این نیز مورد پذیرش طبیعت و فطرت انسانهاست. هیچ زن و
مردى نمى یابیم كه به سلامت نسل خود اهمیت ندهد, بجز كسانى كه اختلال روانى
دارند.
هـ. طرح حجاب به عنوان عامل از بین رفتن پدیده سقط جنین.
و.
مطرح كردن حجاب به عنوان عنصر اهمیت دهنده به خانواده و فرزندان از راه
بى اعتنایى به ظواهر و صرف نظر كردن از هزینه هایى كه از درآمد خانواده
صرف خرید لباسهاى جدید و مد روز مى شود.
ز. بررسى و آگاه سازى مردم نسبت به پیامدهاى ناخوشایند بى توجهى به حجاب.
بى اعتنایى به حجاب عواقب وحشتناك پنهانى به دنبال دارد و زنان را به حال و روز كنونى زنان غربى دچار مى كند.
تا زمانى كه زن,جوانى و زیبایى داشته باشد كه بتوان ازآن بهره گرفت و كام
جویى كرد; زندگى رؤیایى دارد, اما وقتى اینها از دست رفت راهى جز تنهایى و
افسردگى نخواهد داشت. آیا حال و روز زن غربى چیزى جز این است؟
زن
غربى تبلور لذت و خوشى و درآمدهاى اقتصادى است, ولى با از دست دادن آنچه
گفته شد به گورستان تنهایى وبى توجهى تبدیل مى شود; خداوند مى فرماید:
(قل سیروا فى الأرض فانظروا كیف كان عاقبة المكذّبین)انعام/11
بگو در زمین گردش كنید و بنگرید كه عاقبت دروغ انگاران چگونه بوده است.
آینده حجاب
براى اینكه تأثیر رواج حجاب را در جهان دریابیم, بایستى جوامع بشرى را به دو بخش تقسیم كنیم:
ـ جامعه اى كه حجاب در آن رواج دارد و بى حجابى در آن غیر قانونى به شمار مى رود.
ـ جامعه اى كه بى حجابى در آن رواج دارد; كه این جامعه خود دو گونه است:
جامعه اى كه هنوز به همه پیامدهاى شوم بى حجابى دچار نشده است.
جامعه اى كه غرق در بى بندوبارى و لاابالى گرى شده است.
بنابراین در واقع سه نوع جامعه وجود خواهد داشت:
ییك. نخستین جامعه اى كه مى توان تصور كرد و در آینده دید ویژگیهاى زیر را خواهد داشت:
الف. زن كه از احترام بسیار بالایى برخوردار است, زیرا مرد براى رسیدن به او جز از راه هاى شرعى و آشكارا نمى تواند وارد شود.
ب.
پنهان شدن یك پدیده; نابودسازى لوازم آرایشى كه زن غربى براى رسیدن به آن
شور و شوق فراوان دارد, در حالى كه هیچ نتیجه اقتصادى براى جامعه و
خانواده به دنبال ندارد.
ج. پنهان شدن نمادهاى ظاهرى زنان به گونه اى كه تنها توانایى هاى معنوى و علمى شناخته شوند.
د. گسترش پدیده ازدواجهاى زودهنگام و پایان دادن به ازدواجهاى دیرهنگام و تجردهاى همیشگى.
دو.
دراین گونه جوامع, حجاب جامعه را از وضعیتى كه غرب به آن گرفتار آمده دور
مى كند و رسیدن به دستاوردهاى ارزشمند پاى بندى به حجاب را براى جامعه
تضمین مى كند.
سه. اما در قسم اخیر خیانتها در زندگى هاى
زناشویى و روابط پنهان و آشكار پیش از ازدواج پنهان خواهند ماند و در سایه
آن سقط جنین, بیماریهایى جنسى و طلاقهاى معلول بدبینى شوهران آشكار نخواهد
شد, تا اینكه جامعه به حالت مثبت و بهترى كه یادكردیم, تحوّل یابد.
سخن پایانى
مرد باید بداند كه موفقیتهایى را كه به دست مى آورد مدیون زنان پاك و وفادار است. حال چه آن زن, مادر باشد یاهمسرش.
اگر چه این نقش آفرینى در كسب موفقیت مردان و صفحات تاریخ پنهان باشد.
زن
بایستى سیره و منش زنان برجسته و در مسیر نبوت و عصمت از زمان حضرت آدم
تا عصر غیبت كبرى را بررسى كرده و آن را با وضع كنونى زنان از زمان
شكوفایى تمدن بشرى تا امروزه مقایسه كند و سپس رفتار خود را بر اساس
دستاورد این بررسى تنظیم كند.
كشورهاى اسلامى باید از تمام
تمدن و فرهنگ اسلامى, دانشها و هنرها و صنایع و آداب و… حمایت و پشتیبانى
كنند و دست از حمایت تبلیغات معارض با فرهنگ و تمدن اسلامى بردارند.
بر
عالمان اسلامى به ویژه متخصصان علوم انسانى لازم است, براى فهم اسلام
حقیقى در چنین زمانى كه غرب چهره خانواده و زن را در اسلام با تبلیغات
فاسد, زشت و تیره كرده, تصویرى حقیقى و شفاف از زن مسلمان ارائه دهند.
بایستى
جامعه اسلامى در تمام جوانب زندگى حتى پوشش و اثاث منزل و شیوه گذران
اوقات فراغت ودیگر امور به اصالتهاى اسلامى خویش بازگردد.
پی نوشت ها:
1. بنگرید به: آرنولد ژوزف تواین بى, مختصر دراسة التاریخ, چاپ قاهره, 1996 میلادى, 1/14.
2.
منبع معینى را نمى توان براى خواننده تعیین كرد, بنابراین مى توان آن را
دیدگاه شخصى نویسنده قلمداد كرد, ولى این دیدگاه شخصى, فرایند مطالعات
طولانى و گوناگون درباره مسائل تمدن و جامعه مدنى است… بنابر این مى توانم
بگویم این دیدگاه ها و تعریفها انتزاع شده از دیدگاه هاى متخصصان مسائل
تمدن و فرهنگ و جامعه مدنى است و پى آیند مطالبى است كه در كتابهاى خود
آورده اند.
3. بنگرید به: آرنولد ژوزف تواین بى, مختصر دراسة التاریخ, چاپ قاهره, 1996 میلادى, 1/14.
4. همان.
5.
محمدى رى شهرى, محمد, میزان الحكمة, 9/95, دفترتبلیغات اسلامى, قم, 1404
هـ.ق, 1362هـ.ش; به عنوان بحث فلسفى در: تفسیر المیزان, 2/260 تا 278, اثر
علامه طباطبایى, با نقل به مضمون.
6. فضـل اللـه, محمـدحسیـن, مـن
وحـى القـرآن, بیـروت, دارالـزهـراء, 1403هـ, 1983م, 7/153ـ154. سید فضل
الله سخنى دراین باره دارد كه لطیف و طولانى است و درخور بررسى كه شایسته
است در منبع مطالعه شود, و ما تنها یك نكته از آن را آوردیم.
7.
موهنداس گاندى در كتابى كه به عربى با دو نام ترجمه شده است: این است مذهب
من و (تمدن آنها و رهایى ما) از این موضوع سخن دارد كه قابل توجه است.
افزون بر دیدگاه هاى بسیارى كه به آیین هندو مرتبط مى شود, همچنین دیدگاه
هایى دارد در زمینه گاوپرستى كه با مذاق خواننده برخورد خواهد داشت, ولى
او به خوبى مى داند كه چگونه از فرهنگ و تمدن و گاوها و دیگر معبودهاى خود
دفاع كند; چنان كه مى داند چگونه تمدن غربى را رسوا سازد.
8. مى توان
افزود: آیا ذهنى كه مى اندیشد مسلمان است یا نه, و اگر ذهن یك زن است آیا
او با حجاب است یا نه؟ آیا قلمى كه در جهت مصالح نیروهاى استكبارى مى
نگارد مسلمان است یا نه, و اگر نویسنده زن است آیا با حجاب است یا نه.
9. از تبلیغ در بندهاى پیاپى سخن گفتیم, ولى به دو جهت به هیچ منبعى استشهاد نكردیم:
ییك. زیرا این كار بسیار آسان است متون و رسانه هاى تبلیغاتى در دسترس همه ما هست.
دو. زیرا در رسانه هاى تبلیغاتى ازاین دست گزارشها فراوان پخش مى كنند.
10.
این نكته را با این مضمون و تحلیل از دهه ها پیش مى بینیم و مى شنویم, به
ویژه هرگاه در رسانه ها و اجلاس ها و كنگره ها سخن درباره زن است.
11.
مغالطه یعنى (غلط و تعهد در غلط اندازی… كه اگر ضعف در شناسایى و آگاهى و
ذهن نباشد پیش نمى آید), شیخ محمد رضا مظفر, المنطق, 3/240.
12. جزمیت
یا دگماتیسم در توصیف دیدگاه هاى تعصب آمیزى كه بر پایه دلیل استوار نیست
به كار مى رود و بیشتر در توصیف باورهاى اهل ایمان, ولى نگارنده آن را در
باره دعوت بدون دلیل كه بر آن باورهایى بى چون و چرا استوار مى شود به
كار مى برد. ر.ك به: (المعنى الأكبر) قاموس انگلیسى ـ عربى, ذیل واژه
dogm, صفحه 355ـ356, تصنیف حسن سعید الكرمى, مكتبة لبنان, 1978; همچنین
نهج البلاغه و تعلیم الفلسفة, محمدتقى مصباح, دارالتعارف للمطبوعات,
1411ق, 1990م, 1/56, آنجا كه مى گوید: جزمیت یعنى ادعاهاى غیرتحقیقى.
13.
درست مانند اینكه مى گوییم هر ناطق, انسان است و هر انسان, ناطق است… كه
براى آن درمنطق مانند ریاضى علامت (=) مى گذاریم. و تعریف دو مفهوم مساوى
این است كه (دو مفهوم كه همه افرادشان مشترك است. از اینجا مى فهمیم كه
اینها مى خواهند بگویند: هر زن آزاد كار مى كند و هر زنى كه كار مى كند
آزاد است. لازمه این سخن آن است كه زنى كه كار نمى كند ذلیل و پیرو است, و
زن ذلیل و پیرو آن زنى است كه كار نمى كند. دراین باره ر.ك. به: شیخ
محمدرضا مظفر, المنطق, 1/66ـ67,
14. به این معنى محال است كه (س) راست
باشد و (ص) دروغ. و با این حال (س) در خود (ص) را داشته باشد. این سخن كه
هرگاه استقلال اقتصادى زن تحقق یابد آزادى او محقق شده نمونه چنین گزاره
اى است, بنابر این هر گاه آن نباشد این هم نیست.
براى تحقیق درباره
كلمه لازم (تلازم) ر.ك به: الموسوعة الفلسفیة, گروهى از دانشمندان و
آكادمیك هاى شوروى, صفحه 410, دارالطلیعة للطباعة و النشر, بیروت, 1981م.
15.
متخالفَیْن, متغایرین اند و مى توانند در یك فرد جمع شوند اگر از قبیل
صفات باشند, مانند سیاهى و شیرینى, شجاعت و كرم, سفیدى و حرارت… المنطق,
شیخ محمدرضا مظفر, 1/46.
16. اینها پرسشهاى فراوانى هستند كه قابل
ارجاع به موضوعاتى مانند شناخت خدا, شناخت هدف, شناخت راه برتر زندگى
انسانى اند و پاسخ این پرسشها نیز ناممكن یا دشوار نیست, افزون بر اینكه
توان پاسخ دادن به این پرسشها زندگى را معنایى دیگر مى بخشد… و هر انسانى
فرصتهاى خالى پس از ساعات تحصیل و كار براى این منظور دارد. بنابراین هر
كسى مى تواند در این زمینه به پژوهش بپردازد به جاى آن كه وقت خود را هدر
دهد… و دیگر اینكه این پرسشها برخاسته از فطرت است كه یك انسان معمولى
براى پاسخ آنها انگیزه دارد.
17. با مراجعه به ابواب مكاسب و معاملات و
مكاسب محرمه (معاملات ممنوع) و دیگر بابهاى مربوطه در رساله هاى عملى كه
در دسترس همه هست, با چیزى به نام معاملات زنان, معاملات مردان… یا عقود
مردان و عقود زنان بر نمى خوریم….
18. سید محمدحسین فضل الله, من وحى القرآن, 7/147.
19.
ضدین دو امر وجودى كه از پى یكدیگر بر یك موضوع عارض مى شوند نه با هم, و
یكى از آنها متوقف بر تعقل دیگرى نیست, مانند گرمى و سردى, سیاهى و سفید,
والایى و پستى, ترس و بى باكى, سنگینى و سبكی… بنابراین حجاب و كاركردن
چنان كه پیش از این گفتیم ضد یكدیگر نیستند, بلكه قابل اجتماع باهم اند و
مخالف با یكدیگر.
20. در اینجا نمونه اى نیاوردیم ,ولى مى توان به شرح
حال این زنان موفق اما غیر معمولى و عجیب و غریب با مراجعه به بیوگرافى
زنان غربى كه نشریات غرب راه منتشر مى كنند یا كتابهاى خاص این موضوع یا
كتابهاى مشاهیر ادب و هنر… دست یافت. در این منابع چیزهایى دیده مى شود كه
شرم را جریحه دار كرده مردان را نیز شرمنده مى سازد و سنگ را به گریه وا
مى دارد. اینان در واقع فروپاشى انسانیت را در پس پرده موفقیت زن پنهان مى
كنند.