• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 201
زمان آخرین مطلب : 5044روز قبل
محبت و عاطفه

چشم می بندی بر نگاهم ...

و آرام گم می شوی در راه
!

چشم می بندم بر
دور شدنت !

و مثال دوران کودکی 1 تا 10 را زمزمه می کنم
...

تا شاید بازگردی از راه
!

چشم می گشایم
!

جاده تهی است
...

رفتنت را باورم نیست
!

چشم می بندم و دیگر چشم نمی گشایم
!

و در رویا
با تو خواهم بود ... تا ابد !

و این گونه بود که شدی
...

رویای من...

يکشنبه 18/11/1388 - 15:49
رويا و خيال
روی سکوی کنار پنجره، همه شب جای منه.
چند ورق کاغذ و یک دونه قلم، همیشه یار منه
.
کاغذای خط خطی، از کنار در
بازه پنجره....،
می پرن توی کوچه،سرحال از اینکه آزاد شدن
.،
نمی دونن که
اسیر دل سنگ باد شدن.......،
دیگه بیداریه شب عادتمه،همدم سکوت تنهایی من
.،
تیک،تیک ساعتمه...تیک،تیک ساعتمه
......
حالا من موندم و یک دونه ورق، که
اونم از اسم تو سیاه می شه.،
همه چیم تو زندگی، آخرش به پای تو هدر می شه
...
چشمونم فاصله رو، از پنجره دید می زنه
...
دلم اسم تو رو فریاد می
زنه........،
درای پنجره رو تا انتها باز می کنم
......،
تو خیالم با تو
پرواز می کنم........،
روی سکوی کنار پنجره همه شب جای منه
....!
يکشنبه 18/11/1388 - 15:44
رويا و خيال
روی سکوی کنار پنجره، همه شب جای منه.
چند ورق کاغذ و یک دونه قلم، همیشه یار منه
.
کاغذای خط خطی، از کنار در
بازه پنجره....،
می پرن توی کوچه،سرحال از اینکه آزاد شدن
.،
نمی دونن که
اسیر دل سنگ باد شدن.......،
دیگه بیداریه شب عادتمه،همدم سکوت تنهایی من
.،
تیک،تیک ساعتمه...تیک،تیک ساعتمه
......
حالا من موندم و یک دونه ورق، که
اونم از اسم تو سیاه می شه.،
همه چیم تو زندگی، آخرش به پای تو هدر می شه
...
چشمونم فاصله رو، از پنجره دید می زنه
...
دلم اسم تو رو فریاد می
زنه........،
درای پنجره رو تا انتها باز می کنم
......،
تو خیالم با تو
پرواز می کنم........،
روی سکوی کنار پنجره همه شب جای منه
....!
يکشنبه 18/11/1388 - 15:43
محبت و عاطفه
نادیده می گیری مرا !
و در این
نادیده گرفتن هایت زخم می خورد دل از غم نامیرا !
و اشک بغض می نشاند بر گونه
!
و دشوار می کند تحمل درد را
!
با تو گلایه می کنم از درد
...
بهانه می
کنی غم هایت را !
و انگار از یاد برده ای غم من همان غم توست
!
و چشم می بندی
بر بی تابی ام !
و آرام دور می شوی در فاصله
!
تا تنها بمانم با غربت تر اشک
هایم !
سکوت می کنم بر درد زخم هایم
!
آرام می سوزم در سینه
...
و صبور می
مانم بر تو !
و باز
...
صبور می مانم بر تو
!
يکشنبه 18/11/1388 - 15:38
محبت و عاطفه
غمگینی اما می گویی : دلواپست نباشم ! لبخند می زنی تا باور کنم حالت خوب است ! و به خیال ندیدن نگاهت آرام روی بر میگردانی از نگاهم ! و انگار از یاد برده ای ... برای درک کردنت نیازی به دیدن و شنیدنت نیست ! دلواپسم ! اما ... لبخند می زنم تا باور کنی دلواپس نیستم ! خداحافظی می کنیم و آرام دور می شویم از هم ... من می روم ! تو می روی ! و هر دو تنها می شویم با باوری که باورمان نشد ! و آرام گم می شویم در پیچ کوچه ! من دلواپس !

تو غمگین

!
يکشنبه 18/11/1388 - 15:34
محبت و عاطفه
خاموش می مانی ! و لبریز می شوی از سکوتی که گویا ... قبل از هر فریادی لازم است ! و آن فریاد صامت ! و آن سکوت همیشگی ! لبخند می زنی بر غم هایت ... و آرام می سوزی در سینه ! و صامت فریاد میزنی در سکوت ! لبخند بر لبت ... و آن سکوت همیشگی ! 
يکشنبه 18/11/1388 - 15:30
محبت و عاطفه
 شاید آن دل یخ کرده ی تو ... بشود رها از این سردی یخ ! عشق من سرد نبود ! تو در سردی غم هایت گرفتار بودی ! سردی تاریکی شب آن روزها ! سردی آن روزگار گذراندن های بی روز ! سردی این دل یخ کرده ... مرا سرد نکرد ! من از گرمای اجاق داغ شقایق عشق گرمم ... هنوز ! من عاشق آن عشق می مانم ... هنوز !

 

يکشنبه 18/11/1388 - 15:27
محبت و عاطفه
چشم بر عشق بست پنداشتم بخشیدنی نیست خجل شدم از این پندار آخر این پندار من نیست چنین سنگدل شدن در کار ما نیست دل دریایی را سنگدل شدن نیست در دل دریا کویر را جایی نیست چنین نامهربانی در دلم نیست
  •  
يکشنبه 18/11/1388 - 15:22
محبت و عاطفه
 منو ببخش اگه بازم ، اشکام چکید رو نامه هام ... قسمت نشد ببینمت ،خدانگهداری کنم
فرصت نشد بمونم و از تو نگهداری کنم

گفتم اگه ببینمت
دل کندنم سخته برات
اگه یه وقت بگی نرو

رفتن پر از درده برام

گفتم صداتو
نشنوم
ندیده از پیشت برم

پشت سرم زاری نکن

چی کار کنم
مسافرم...

من میرم ولی باز ،تو بدون همیشه

یاد تو از خاطر من، فراموش
نمیشه
گل من خوب می دونی،

بی تو تک و تنهام عزیزم

اگه تو نباشی می
میرم....

نامه رو تا تهش بخون

گریه نکن طاقت بیار

نامه رو خط خطی
نکن
دو جمله رو هم دووم بیار

باور نکن یه بی وفام

نامه میذارم و
میرم
نه ،

قسمت زندگی اینه

به کی بگم مسافرم
...

سهم من از تو
دوری
تو لحظه های بی کسیم

قشنگی قسمت ماست

که ما به هم نمی
رسیم.......

من میرم ولی باز ،تو بدون همیشه

یاد تو از خاطر من، فراموش
نمیشه
گل من خوب می دونی،

بی تو تک و تنهام عزیزم

اگه تو نباشی می
میرم....

همیشه زنده می مونه با یاد تو ترانه هام

منو ببخش اگه بازم ،
اشکام چکید رو نامه هام
دیگه تموم شد فرصت ، خاطره هام پیشت باشه

تموم خاطرات
خوش ، خدانگهدارت باشه.......
يکشنبه 18/11/1388 - 15:20
محبت و عاطفه
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز
نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم

در این تنهایی مطلق ،
که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

و برف نا امیدی بر سرم
یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟

چگونه می روی با اینکه
می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی

خداحافظ ، به پایان آمد
این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
يکشنبه 18/11/1388 - 15:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته