• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 477
تعداد نظرات : 128
زمان آخرین مطلب : 5371روز قبل
اخبار

:: كاهش شدید سرعت اینترنت در 6 كشور ::

دو روز اول كاری هفته در منطقه خاورمیانه و قاره آسیا در شرایطی سپری شد كه دسترسی به اینترنت كماكان دچار اختلال است و ربات های زیردریایی كماكان در حال جستجوی كف دریای مدیترانه برای تعمیر كابل های آسیب دیده هستند. به گزارش فارس به نقل از آسوشیتدپرس، طی دو روز اخیر سرعت اینترنت و كیفیت دسترسی به خدمات تلفنی به خصوص در خاورمیانه كاهش چشمگیری یافته و شركت های مخابراتی از مصر تا امارات برای ارائه خدمات بین المللی خود با مشكلات فراوانی مواجه بوده اند. ظرف روزهای شنبه و یكشنبه دسترسی به اینترنت در شش كشور مصر، اردن، بحرین، امارات، سودان و یمن با دشواری زیاد امكان پذیر بوده است.

این دومین بار در سال 2008 است كه كابل های زیردریایی دسترسی به اینترنت در دریای مدیترانه به علت آنچه كه برخورد لنگر كشتی اعلام شده آسیب می بینند. شركت فرنس تله كام روز یكشنبه یك كشتی را به جنوب جزیره سیسیل فرستاد تا مشكل را برطرف كند. خدمه كشتی با استفاده از یك ربات زیردریایی به نام هكتور به دنبال دو یا سه نقطه آسیب دیده كابل های زیردریایی هستند. به محض یافتن محل آسیب دیده آن بخش از كابل به بالای عرشه كشتی كشیده می شود تا تعمیر گردد، این كار معمولا چندین روز طول می كشد. این كابل بسیار بزرگ و ضخیم است و تمام اجزای آسیب دیده آن باید به دقت تعمیر شود، بنابراین تعمیر آن حداقل تا روز پنج شنبه به طول خواهد انجامید. از میان كابل های آسیب دیده یكی هم به شركت Reliance Globalcom تعلق دارد كه مدیران آن هنوز در این مورد اظهار نظری نكرده اند.

آخرین وضعیت كشورهای مختلف :
اتصالات بزرگترین ارائه دهنده سرویس های اینترنت و تلفن همراه و ثابت در امارات می گوید موفق شده از طریق مسیرهای دیگر و به خصوص با استفاده از خطوط موجود در جنوب آسیا تا 85 درصد از ظرفیت قبلی ترافیك خود را به دست آورده و سرویس دهی به مشتریان را تقریبا به حالت عادی برگرداند. Du دومین اپراتور تلفن همراه امارات هم اعلام كرده كه ترافیك Voice بین الملل و دیتای خود را به مسیرهایی در آسیا و غرب ایالات متحده هدایت كرده است. با این حال كندی دسترسی به اینترنت در امارات كماكان ادامه دارد.

كاهش سرعت اتصال به اینترنت بر كسب و كار شركت های بزرگ اماراتی نیز تاثیر منفی گذاشته و به عنوان مثال میزان رزرو و خرید الكترونیك بلیط آن نسبت به روزهای قبل 30 درصد كاهش یافته است.
دولت مصر هم دیروز اعلام كرد موفق شده تا 80 درصد از ترافیك اینترنت را به حالت عادی بازگرداند. دسترسی به اینترنت در این كشور در روزهای جمعه و شنبه با دشواری بسیار زیاد انجام می شد. در یمن و اردن نیز سرعت اتصال به اینترنت كاهش پیدا كرده و به عنوان مثال در مورد اردن 25 درصد كمتر از هفته های گذشته است، با این حال شرایط در لبنان در مجموع تفاوت چندانی نكرده است.

به گزارش فارس وزارت ارتباطات بحرین نیز دیروز با صدور اطلاعیه ای از كاربران اینترنت در این كشور خواست تا زمان بهبود شرایط از اشغال پهنای باند برای فعالیت هایی همچون به اشتراك گذاری فایل و تماشای فایل های چندرسانه ای خودداری كنند و به مرور صفحات وب و تبادل ایمیل اكتفا كنند. در سودان دسترسی به اینترنت در روزهای جمعه و شنبه تقریبا غیرممكن بود و وضعیت از روز یكشنبه اندكی بهبود یافته است. همین مساله استفاده از دستگاه های خودپرداز بانكی در این كشور را در روز جمعه غیرممكن كرده بود. در میان دیگر كشورهای آسیایی ، دسترسی به سرویس های اینترنتی در هند نیز به شدت از این آسیب دچار اختلال شده است كه شرایط در این كشور نیز تا اواخر دیروز به میزان چشمگیری بهبود یافته بود. فرانس تله كام در آخرین پیش بینی خود در این مورد اظهار امیدواری كرده كه این مشكل حداكثر تا 31 دسامبر و قبل از آغاز سال جدید میلادی برطرف شود.
 

شنبه 7/10/1387 - 12:1
اخبار

:: اعتراض شدید به قطعی اینترنت ::

در کدام کشور این مقدار مشکل ارتباط اینترنتی وجود دارد؟ شرکت زیرساخت باید یک 24call center ساعته با افراد کاملا مسلط و فنی داشته باشد تا تمامی مشکلات شبکه به آنجا منعکس در کمتر از یک ساعت آنالیز و مرتفع گردد.

علیرضا علمی نائب رئیس و دبیر صنفی انجمن شرکت‌های اینترنتی ایران اعتراض شدید انجمن صنفی را به کیفیت پائین پهنای باند و قطعی‌های مکرر اینترنت کشور اعلام داشت و با بیان اینکه از طرفی بحث کم‌فروشی و نرم‌افزارهای اندازه‌گیری پهنای باند برای کاربران نهائی مطرح است از سوی دیگر شاهد قطع و وصل و گاها کمبود پهنای باند در کشور و یا در برخی از استان‌ها می‌باشیم، اظهار داشت: اعتقاد داریم ابتدا نرم‌افزار اندازه‌گیری باید بر روی پهنای باند ارائه شده از سوی زیرساخت به ISPها قرار گیرد، و شرکت زیرساخت باید بصورت شفاف مجموع پهنای باند واگذاری خود را به تفکیک مشتریان بر روی سایت ارائه دهد.

به گزارش ایتنا وی با بیان این که بخش‌های فنی و LCT به هیچ وجه پاسخگوی شرکت‌های اینترنتی نیست اظهار داشت: به محض بروز اختلال در ارتباط اینترنتی کشور، تلفن‌های بخش مربوطه اشغال شده و شرکت‌های اینترنتی در برابر اعتراض مکرر کاربران پاسخ قابل قبولی نمی‌توانند ارائه نمائید. ثانیا SLA هم با 7 سال تاخیر هنوز آماده نشده که تامین کنندگان و سرویس گیرندگان تکلیف خود را دقیقا بدانند.

وی افزود: در کدام کشور این مقدار مشکل ارتباط اینترنتی وجود دارد؟ شرکت زیرساخت باید یک 24call center ساعته با افراد کاملا مسلط و فنی داشته باشد تا تمامی مشکلات شبکه به آنجا منعکس در کمتر از یک ساعت آنالیز و مرتفع گردد. این گونه خدمات در شرکت‌های کوچک هم براحتی قابل ملاحظه است اما بدلیل برخی سوءمدیریت‌ها، استفاده بهینه و درستی از منابع و ظرفیت‌های ملی صورت نمی‌پذیرد.

به گفته وی علیرغم اینکه بیان می‌شود چهار مسیر پشتیبان برای ارتباط اینترنتی کشور فراهم گشته است باز هم براحتی شاهد افت سرعت اینترنتی در بخش‌های قابل توجهی در کشور می‌گردیم و جالب اینجاست که در این میان دیواری کوتاه‌تر از ISPها و شرکت‌های اینترنتی پیدا نمی‌شود.

علمی افزود: ما اعتقاد داریم باید در شیوه تامین پهنای باند کشور بازنگری صورت پذیرد. متاسفانه بدلیل تفکیک غیراصولی در حوزه فعالیت شرکت‌های ارائه دهنده خدمات اینترنت این بحران تشدید گشته است.

نائب رئیس انجمن صنفی شرکت‌های اینترنتی در پایان بحث کم فروشی و نصب نرم‌افزار و برخورد با شرکت‌های متخلف را بحث پیچیده‌ای عنوان نمود و اظهار داشت: اولا باید از جانب مراجع نظارتی دستورالعملی برای شرکت‌ها صادر شود که مثلا پهنای باندی که برای خدمات dial up یا ADSL در نظر گرفته می‌شود باید کاملا اختصاصی یا (dedicated) باشد که در آن صورت دیگر کمیسیون تنظیم مقررات نمی‌تواند شرکت‌ها را ملزم به ارائه یک خط 128K به قیمت ده هزار تومان نماید. یا بعنوان مثال با این فرض برای هر لینک E1 خود 1.5 مگ پهنای باند نیاز است که با اینترنت ساعتی 100 تومان اصلا منطقی نیست و جور درنمی‌آید.

علمی در پایان با بیان اینکه تصمیم‌ها و اظهارنظرها باید با دقت و پشتوانه فنی قوی‌تری بیان شود اظهار داشت مسئولین این حوزه باید به میان مردم بیایند و از نزدیک در جریان مشکلات فعالان و متخصصین این عرصه قرار بگیرند، در غیر این صورت تصمیم‌گیری و قانونگذاری در پشت درهای بسته و به دور از مردم جز هدر دادن منابع ملی نتیجه دیگری نخواهد داشت.

منبع : پارسیفا

شنبه 7/10/1387 - 11:59
دانستنی های علمی
 


Congratulations to all monotheists on the occasion
of the birth of Jesus Christ


فرخنده میلاد مسعود پیام آور توحید، صلح و مهربانی، حضرت عیسی مسیح (ع) بر تمامی موحدین و پیروان ادیان الهی بویژه جهان مسیحیت
و بر عموم هموطنان و فارسی زبانان مسیحی تهنیت باد



Hail Mary Full of Grace
The Lord is with Thee
Blessed art thou among women
and blessed is the fruit of thy womb, Jesus
Holy Mary, Mother of God
pray for us sinners
now and at the hour of our death
Amen




Merry Christmas

جشن کریستمس و آغاز سال 2009 میلادی

بر تمام مسیحیان ایران زمین و جهانیان، پیشاپیش مبارک باد


با سلام و عرض تبریك خدمت یكایك شما عزیزان در گروه پرشین استار، بخصوص مسیحیان محترم كه در ایام میلاد مبارک حضرت عیسی مسیح (ع) و همچنین آغاز سال نو میلادی 2009 و جشن زیبای كریسمس قرار دارند و با این امید كه همگی شما همواره شادمان و تندرست باشید، از خداوند متعال لحظات پر امید و لذت بخشی را برایتان آرزومندیم.
 


آنگاه که جاهلیت بیداد می کرد ، خداوند زنی پاک دامن را برای ماموریتی بزرگ برگزید و او نیز به فرمان خدایش پاسخ مثبت داد و در پناه رحمت الهی قرارگرفت، در آن روزگار ظلمت و تاریکی آنگاه که هزاران چشم شیطانی آمدنش را به فرمانروایان جاهلیت ندا می دادند و همه جا پی در پی به دنبال آثاری از تولدش می گشتند، او آرام آرام و در پرده رحمت الهی (او) را پرورش داد و در شبی زیبا و دور از چشم شیاطین متولد شد، او تنها نوزادی بود که از همان لحظه که چشم باز کرد قادر به سخن گفتن بود، او کسی بود که می توانست مردگان را زنده کند و بیماران را شفا دهد، او کسی نبود جز عیسی مسیح (ع)، او كه پیام آور صلح و مهرورزی بر پایه توحید و عدالت بود و از دامن مادری برخاست كه خداوند او را پاك قرار داد و بر زنان عالم برتری داد. مادری و پسری كه خداوند آنان را از آبرومندان بارگاه الهی و در جایگاهی رفیع قرار داده است. براستی که هیچ زنی جز حضرت مریم لیاقت مادری عیسی مسیح (ع) را در آن زمان نداشت چرا كه او از زنان برگزیده و شایسته ی خداوند بود.
 

شنبه 7/10/1387 - 11:56
خواستگاری و نامزدی
نمی توانم !

كلاس چهارم "دونا" هم مثل هر كلاس چهارم دیگری به نظر می رسید كه در گذشته دیده بودم. بچه ها روی شش نیمكت پنج نفره می نشستند و میز معلم هم رو به روی آنها بود. از بسیاری از جنبه ها این كلاس هم شبیه همه كلاسهای ابتدا یی بود، با این همه روزی كه من برای اولین بار وارد كلاس شدم احساس كردم در جو آن، هیجانی لطیف نهفته است.

"دونا" معلم مدرسه ابتدایی شهر كوچكی در میشیگان، تنها دو سال تا بازنشستگی فرصت داشت. درضمن به عنوان عضو داوطلب در برنامه "بهبود و پیشرفت آموزش استان" كه من آن را سازماندهی كرده بودم، شركت داشت. من هم به عنوان بازرس در كلاسها شركت می كردم و سعی داشتم در امر آموزش تسهیلاتی را فراهم آورم.

آن روز به كلاس "دونا" رفتم و روی نیمكت ته كلاس نشستم. شاگردان سخت مشغول پركردن اوراقی بودند. به شاگرد ده ساله كنار دستم نگاه كردم و دیدم ورقه اش را با جملاتی كه همه با "نمی توانم" شروع شده اند پر كرده است.

"من نمی توانم درست به توپ فوتبال لگد بزنم."

"من نمی توانم عددهای بیشتر از سه رقم را تقسیم كنم."

"من نمی توانم كاری كنم كه دبی مرا دوست داشته باشد."

نصف ورقه را پر كرده بود و هنوز هم با اراده و سماجت عجیبی به این كار ادامه می داد.

از جا بلند شدم و روی كاغذهای همه شاگردان نگاهی انداختم.
همه كاغذها پر از "نمی توانم " ها بود.

كنجكاویم سخت تحریك شده بود. تصمیم گرفتم نگاهی به ورقه معلم بیندازم. دیدم كه او نیز سخت مشغول نوشتن "نمی توانم " است.

"من نمی توانم مادر "جان" را وادار كنم به جلسه معلمها بیاید."

" من نمی توانم دخترم را وادار كنم ماشین را بنزین بزند."

"من نمی توانم آلن را وادار كنم به جای مشت از حرف استفاده كند."

سر در نمی آوردم كه این شاگردها و معلمشان چرا به جای استفاده از جملات مثبت به جملات منفی روی آورده اند. سعی كردم آرام بنشینم و ببینم عاقبت كار به كجا می كشد.

شاگردان ده دقیقه دیگر هم نوشتند. خیلی ها یك صفحه را پر كرده بودند و می خواستند سراغ صفحه جدیدی بروند. معلم گفت:

- همان یك صفحه كافی است. صفحه دیگر را شروع نكنید.

بعد از بچه ها خواست كه كاغذهایشان را تا كنند و یكی یكی نزد او بروند.
 


روی میز معلم یك جعبه خالی كفش بود. بچه ها كاغذ هایشان را داخل جعبه انداختند. وقتی همه كاغذها جمع شدند، "دونا" در جعبه را بست، آن را زیر بغلش زد و همراه با شاگردانش از كلاس بیرون رفتند.

من هم پشت سر آنها راه افتادم. وسط راه، "دونا" رفت و با یك بیل برگشت. بعد راه افتاد و بچه ها هم پشت سرش راه افتادند. بالاخره به انتهای زمین بازی كه رسیدند، ایستادند. بعد زمین را كندند.

آنها می خواستند "نمی توانم" های خود را دفن كنند!

كندن زمین ده دقیقه ای طول كشید چون همه بچه های كلاس چهارم دوست داشتند در این كار شركت كنند. وقتی كه سه چهار متری زمین را كندند، جعبه "نمی توانم" ها را ته گودال گذاشتند و بسرعت روی آن خاك ریختند.

سی و یك شاگرد ده یازده ساله دور قبر ایستاده بودند. هر كدام از آنها حداقل یك ورقه پر از "نمی توانم" درآن قبر دفن كرده بود. معلمشان هم همین طور!

دراین موقع "دونا" گفت:

- دخترها! پسرها! دستهای همدیگر را بگیرید و سرتان را خم كنید.

شاگردها بلافاصله حلقه ای تشكیل دادند و اطاعت كردند، بعد هم با سرهای خم منتظر ماندند و "دونا" سخنرانی كرد:

- دوستان! ما امروز جمع شده ایم تا یاد و خاطره "نمی توانم" را گرامی بداریم. او دراین دنیای خاكی با ما زندگی می كرد و در زندگی همه ما حضور داشت. متاسفانه هر جا كه می رفتیم نام او را می شنیدیم، درمدرسه، در انجمن شهر، در ادارات و حتی در كاخ سفید! اینك ما "نمی توانم" را درجایگاه ابدی اش به خاك سپرده ایم. البته یاد او در وجود خواهر و برادرهایش یعنی "می توانم"، "خواهم توانست" و "همین حالا شروع خواهم كرد" باقی خواهد ماند. آنها به اندازه این خویشاوند مشهورشان شناخته شده نیستند، ولی هنوز هم قدرتمند و قوی هستند. شاید روزی با كمك شما شاگردها، آنها سرشناس تر از آنچه هستند، بشوند.

خداوند "نمی توانم" را قرین رحمت خود كند و به همه آنهایی كه حضور دارند قدرت عنایت فرماید كه بی حضور او به سوی آینده بهتر حركت كنند. آمین!

هنگامی كه به این سخنرانی گوش می كردم فهمیدم كه این شاگردان هرگز چنین روزی را فراموش نخواهند كرد. این حركت شكوهمند سمبولیك چیزی بود كه برای همه عمر به یاد آنها می ماند و در ضمیر ناخود آگاه آنها حك می شد.

آنها "نمی توانم" های خود را نوشته و طی مراسمی تدفین كرده بودند. این تلاش شكوهمند، بخشی از خدمات آن معلم ستوده بود.

ولی هنوز كار معلم تمام نشده بود. در پایان مراسم، معلم شاگردانش را به كلاس برگرداند. آنها با شیرینی، ذرت و آب میوه، مجلس ترحیم "نمی توانم" را برگزار كردند. "دونا" روی اعلامیه ترحیم نوشت:

"نمی توانم : تاریخ فوت 28/3/1980"
 و كاغذ را بالای تخته سیاه آویزان كرد تا در تمام طول سال به یاد بچه ها بماند. هر وقت شاگردی می گفت: "نمی توانم"، دونا به اعلامیه اشاره می كرد و شاگرد به یاد می آورد كه "نمی توانم" مرده است و او را به خاك سپرده اند.

با اینكه سالها قبل من معلم "دونا" و او شاگرد من بود، ولی آن روز مهمترین درس زندگیم را از او گرفتم.

حالا سالها از آن روز گذشته است و من هر وقت می خواهم به خود بگویم كه "نمی توانم" به یاد اعلامیه فوت "نمی توانم" و مراسم تدفین او می افتم.
 

شنبه 7/10/1387 - 11:54
دانستنی های علمی
روانشناسی شخصیت با خوردن ساندویچ !


یک تحقیق علمی ‌در رابطه با ساندویچ نشان می‌دهد روش میل كردن ساندویچ توسط شما می‌تواند بیانگر بسیاری از احساسات درونی شما و بطور كلی شناخت شخصیت شما باشد.

کدام یک از روش‌های زیر را برای خوردن ساندویچ در نظر می‌گیرید؟

1- ساندویچ خود را به قطعات کوچک تر تقسیم می‌کنید؟
2- ساندویچ خود را دو لقمه می‌کنید؟
3- ساندویچ خود را آرام و با اشتهایی وصف ناپذیر می‌خورید؟
4- ساندویچ خود را نصف کرده و باقی مانده را در بشقاب می‌گذارید؟
5- ساندویچ خود را کاملاْ باز کرده و محتویات آن را تنها با تکه ای نان می‌خورید؟

۱. چنانچه ساندویچ خود را به قطعات کوچک تر تقسیم می‌کنید :
فردی منظم، حساس، دقیق و عاطفی هستید. در واقع نظم در زندگی شما حرف اول را می‌زند. دیگران به خوبی می‌دانند که از چه جایگاهی باید با شما وارد سخن شوند. گذشت شما در زمینه‌های مختلف زبانزد خاص و عام است. صبر و استقامت از دیگر ویژگی‌های شماست. دیگران برای انجام کارها و رفع نیازهای روزمره خود روی شما حساب می‌کنند.

۲. چنانچه ساندویچ خود را دو لقمه می‌کنید :
شما ظاهراً فردی عجول و نسبتاً خشن بوده و این خصوصیت راحتی در غذا خوردن را نیز نشان می‌دهد. ظاهراً خیلی از خودتان مطمئن هستید و می‌توان گفت که در اکثر اوقات به خاطر عجول بودنتان بدون مشورت با دیگران تصمیم می‌گیرید که در بسیاری از موارد عواقب آن را نیز متحمل می‌شوید. معمولاً شما فرصت رسیدگی به حرف و سخن دیگران و یا حتی خود را ندارید، که این نیز ناشی از همان عجول بودن ذاتی شماست.

۳. چنانچه ساندویچ خود را آرام و با اشتهایی وصف ناپذیر می‌خورید :
به راحتی با دیگران دوست می‌شوید و خوشرو و دست و دلباز هستید و به رای و نظر فرد مقابل احترام می‌گذارید و از درگیر شدن با اطرافیان پرهیز می‌کنید، آرامش خاصی دارید و دیگران از بودن در کنار شما احساس لذت می‌کنند.

۴. چنانچه ساندویچ خود را نصف کرده و باقی مانده را در بشقاب می‌گذارید :
آینده نگری و نگاهی به فردا داشتن از ویژگی‌های شخصیتی شماست. در هر زمینه‌ای و برای اقدام در مورد هر مساله ابتدا به عواقب آن اندیشیده و با مروری به آینده حال را برنامه ریزی می‌کنید. مصمم و هوشیارید و نسنجیده حرف نمی‌زنید. دیر با کسی دوست می‌شوید اما دوستی هایتان پایدار است.

۵. چنانچه ساندویچ خود را کاملاْ باز کرده و محتویات آن را تنها با تکه ای نان می‌خورید :
شخصیتی قابل احترام دارید. سعی می‌کنید هیچ گاه به دنبال کارهای بیهوده نروید. نگاه گیرا و نافذ شما می‌تواند مخالفانتان را به سرعت سر جای خودشان بنشاند. بخش بسیار قوی و ممتاز شخصیت شما آن است که قادرید از جنبه‌های ناچیز و مادی فراتر رفته و ماورای آنها را نیز ببینید. انرژی شما برای یافتن دوستان جدید و کم نظیر نیز مثال زدنی است. در حل مشکلات بسیار ماهر و زبر دست بوده و عاشق رقابت سالم با دیگران هستید.

شنبه 7/10/1387 - 11:48
محبت و عاطفه

The Attractive Facts of Life

حقایقی جالب از زندگی

گروه
At least 5 people in this world love you so much they would die for you
حداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدی تو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند

At least 15 people in this world love you, in some way
حداقل پانزده نفر در این دنیا هستند که تو را به یک نحوی دوست دارند

The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you
تنها دلیلی که باعث میشود یک نفر از تو متنفر باشد، اینست که می‌خواهد دقیقاً مثل تو باشد

A smile from you, can bring happiness to anyone, even if they don"t like you
یک لبخند از طرف تو میتواند موجب شادی کسی شود
حتی کسانی که ممکن است تو را نشناسند

Every night, SOMEONE thinks about you before he/ she goes to sleep
هر شب، یک نفر قبل از اینکه به خواب برود به تو فکر می‌کند

You are special and unique, in your own way
تو در نوع خود استثنایی و بی‌نظیر هستی

Someone that you don"t know even exists, loves you
یک نفر تو را دوست دارد، که حتی از وجودش بی‌اطلاع هستی

When you make the biggest mistake ever, something good comes from it
وقتی بزرگترین اشتباهات زندگیت را انجام می‌دهی ممکن است منجر به اتفاق خوبی شود

When you think the world has turned it"s back on you, take a look
you most likely turned your back on the world
وقتی خیال می‌کنی که دنیا به تو پشت کرده، یه خرده فکر کن،
شاید این تو هستی که پشت به دنیا کرده‌ای

Always tell someone how you feel about them
you will feel much better when they know
همیشه احساست را نسبت به دیگران برای آنها بیان کن،
وقتی آنها از احساست نسبت به خود آگاه می‌شوند احساس بهتری خواهی داشت

If you have great friends, take the time to let them know that they are great
وقتی دوستان فوق‌العاده‌ای داشتی به آنها فرصت بده تا متوجه شوند که فوق‌العاده هستند
دوشنبه 2/10/1387 - 16:19
دانستنی های علمی
شب یلــدا یا شب چلــه


زمستان آمد و پاییز در گذر است و صدای پای یلدا آرام آرام به گوش می رسد. پدربزرگها و مادر بزرگها خانه را برای استقبال از فرزندان می آرایند و فرزندان و نوه ها نیز از آن سوی برای دیدار بزرگان خانواده بی قرارند. برگزاری مراسم یلدا، آیینی خانوادگی است و گردهمایی ها به خویشاوندان و دوستان نزدیك محدود میشود. شب یلدا، درازترین شب سال و یكی از بزرگترین جشن های ایرانیان است. ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراسته اند. آنها خورشید را نماد نیكی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می كردند. در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می كشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش كنند. خوردن خوراكی ها و مراسم دیگر در این شب بهانه ای است برای بیدار ماندن یكی از دلایل گرفتن جشن دراین شب زاده شدن خورشید است.

ایران كشوری با فرهنگی غنی است كه مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه ای كه در آن زیست می كنند هر یك برای برگزاری سنت های كهن آداب خاص خود را دارند. ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است كه ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شكرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیكی بر بدی و روشنایی بر تاریكی و داد بر ستم را گرامی می داشتند.

شب یلدا یا شب چله آخرین شب آذرماه، شب پیش از نخستین روز زمستان و درازترین شب سال است. و فردای آن با دمیدن خورشید، روزها بزرگ تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد. این بود که ایرانیان باستان، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می کردند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد یعنی از شب یلدا طول روز بیشتر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.

در ایران كهن هر یك از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را كه نام روز با نام ماه یكی می بود را جشن می گرفتند. در ایران كهن، در ماه دی، چهار جشن، وجود داشت. نخستین روز دی ماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی كه نام ماه و نام روز یكی بود. و در این سی روز ماه، سه روز آن "دی" نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن می گرفتند. امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال.
 


آیین شب یلدا :
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. یكی دیگر از رسم های شب یلدا، "فال حافظ گرفتن" و "شاهنامه خوانی" است. اگر رسم ها و آیین های دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله بدانیم ولی فال حافظ گرفتن در شب یلدا در سده های اخیر به رسم های شب یلدا افزوده شده است. شاهنامه خوانی و قصه گویی پدربزرگ و مادربزرگ دور كرسی برای كوچكترها نیز از آیین های یلدا است كه خاطرات شیرینی برای بزرگسالی آنها فراهم می آورد.

ریشه معنی و واژه یلدا :
یلدا از نظر معنی معادل با كلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه "یلدا" سریانی (از لهجه های متداول زبان "آرامی" است) و به معنی ولادت است. زبان "آرامی" یکی از زبان های رایج در منطقه خاورمیانه و زبان اصلی نگارش کتب عهد جدید مسیحیان بوده است. (برخی بر این عقیده اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبا از راست به چپ نوشته می شده، وارد زبان پارسی شده است). ولادت خورشید (مهر و میترا) و رومیان آن را (ناتالیس انویكتوس) یعنی روز (تولد مهر شكست ناپذیر) می نامیدند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org شب یلدا و صبح اولین روز زمستون بر شما مبارك گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

شنبه 30/9/1387 - 18:57
دانستنی های علمی

سفر به اعماق تاریك خیال


وقتی یه گربه می اومد روی دیوار ، توی آفتابی هوای پاك روزهای خوب از درخت سیب بوی تازگی فواره می زد ، مرغها گربه رو می دیدند چشمكی به هم می زدند و ریسه می رفتند ، جوجه ها همدیگر رو خبـر می كردن و می دُیدن پیش مرغشـون.

گربه نیگا می كرد به اوضاع مشكوك حیاط و آروم می پرید پائین ، خروسه می اومد می گفت چه تونه گربه هه داره میاد ! مرغا می گفتن می دونیم ، سگ پشمالوی تازه وارد نوۀ آقا بزرگ چشاش بسه بود ، سرشو كه بلند میكرد می دید همه دارن می خندن پا می شد و میرفت تو حیاط ، گربه سگو كه میدید شوكه می شد سگه می پرید میگرفتش گربه میخواست در ره ، ولی گیر می افتاد ... سگه چشمكی به جوجه ها میزد. بعد به گربه می خندید ، جوجه ها دمر می شدن پا رو به هوا می خندیدن ، خروسه دلش درد می گرفت از خندۀ زیاد سگ پشمالو دستاشو دراز می كرد گربه می خندید و دستشو می گرفت همه می خندیدن ، حتی گربه هم می خندید.

كنار اون باغچه قشنگ ، خانم بزرگ سبزی كاشته بود همسایه با دو تا بنه سیر می اومد در بزنه در باز بود می اومد تو خانم بزرگ سبزی می چید براش ، سیرا رو هم همسایه به زور می داد به خانم بزرگ.

بعد از ظهر ها آقا بزرگ می شست پای كرسی تو حیاط واسه نوه كوچولش قصه میگفت گربه هه و سگه با كاموای خانم بزرگ بازی می كردن. بچه ها قصه آقا بزرگو واسه هم دوباره تعریف می كردن. یه كبوتر یه روزی اتفاقی می اومد تو اتاق زیر شیربونی همه می دُیدن دنبال كبوتر آقا بزرگ زود تر می رسید ولی نوه كوچول كبوترو ور میداشت نازش می كرد ، هورا كشون می رسیدن پائین خانم بزرگ آب می آورد مرغا لونه شونو واسه یه مهمون جارو می زدن. از فرداش كبوتر بالش خوب می شد و دیگه از اونجا نمی رفت.

خانم بزرگ لباس می شست نوه كوچول از پشت آب می ریخت روش ، خانم بزرگ نوه كوچول رو مینداخت توی تشت كف ، آقا بزرگ می خندید نوه كوچول لباساشو همونجا در می آورد و لخت می شد خانم بزرگ هم همونجا می شستش و بعد لباس تازه شو می آورد بپوشه.

نوه كوچول بزرگ می شد كم كم ، جوجه ها داشتن تخم میذاشتن ساعت نیمه شب همه جا روشن بود نوه كوچول جوون كتاب می خوند ، داستان قهرمانی دلاوری كهنه كار. خانم بزرگ چند وقته مریضه نمازشم رو تختش خوابیده می خونه آقا بزرگ میگه كی میری می خوام نامزدم و بیارم خانم بزرگ می خندید اشك از تو چشای آقا بزرگ سر می خورد. همسایه می اومد با یه قیمه پلو تو چادر می گفت اینو تو خونه ما جا گذاشتین آقا بزرگ می گفت پس تو برده بودیش خانم پاشو غذا پیدا شد.

سفره رو نوه كوچول مینداخت سبزی باغچه كم مونده بود آب رو هم همین امروز صبح از چشمه آورده بود قاشق قاشق قیمه میداد به خانم بزرگ و می گفت مكه چه خبر بود دیگه ؟ خانم بزرگ مثل هفت سال پیش دوباره با آب و تاب تعریف از هتل می كرد. می گفت سیاهه منار و گرفته بود می گفت برین كنار.

یه چند سال بعد خانم بزرگ و آقا بزرگ رو ، نوه كوچول با نوه هاش سر خاكشون میدید. تو حیاط خونه واحد رو واحد ساختن گربه ها رو با اثاثیه مرغا دور انداختن خروسه رو پختن.

امروز دیگه گربه رو دیوار نمیاد. توی محل یه خونه با حیاط هنوز باقی مونده ! صدای مرغ میاد از تو حیاط تلویزیون ولی سبزی نكاشتن جائی. همسایه سلام رو علیك نمی گیره. درای خونه هارو قفل می زنن، آقا بزرگا نمی خندن.

آقا كوچول واسه نوه هاش قصه می خواد بگه نوه هاش خوابشون میاد آقا كوچول میره می خوابه بعد نوه هاش میرن تو كوچه كسی رو نمی بینن باهاش بازی كنن بر میگردن می خوابن. واسه یه كبوتر دیروز دو نفر رو كشتن مادر یكیشون شكایت كرده از اون یكی. از خونه پائینی صدای كتك میاد بچه گریه میكنه ، مادره طلاق می خواد پدر بچه مهریه رو نمیده بچه شیر می خواد ...!

پسر خاله آقا كوچول مریضه بچه هاش بردنش بیمارستان مهر و امضاش رو گرفتن خونه رو فردا بكوبن. رئیس پلیس میگه به بابات پول دادی رسید بگیر. یه ستاره میاد تو آسمون نگاش كنی تو درو می بندی نیاد تو یه دفعه. توی حیاط یه غریبه پاورچین را میره می پرسی: شما؟ خواهش میكنه چیزی نگی ... در می ره.

وضع آشفته شده است ، درون كوچه ها دیگر كسی بازی نمیكند شوری پیدا نمیشود جایی ، انتظار این كه شاید مهربانی بیاید دیگر نیست و خوب بودن تبدیل به اسطوره می شود كم كم...

شنبه 30/9/1387 - 18:56
دانستنی های علمی
پیست اسکی سرپوشیده در دبی !
 

شاید موضوع زیاد جدیدی نباشه و تقریبا همه میدونند که در دبی با اون گرمای زیاد حتی پیست اسکی روی برف هم وجود داره ! اگر این پیست رو ندیدین میتونید تصاویرش رو در زیر مشاهده کنید.
توضیح اینكه این اولین پیست سرپوشیده در خاورمیانه در قلب بیابانهای امارات هست كه در سپتامپر 2005 ساخته شده، این پیست اسکی که در مرکز خرید "مول امارات" واقع شده یکی از جاذبه‌های دیدنی ساخت بشر در قرن حاضر است که زیبایی‌های خاص خود را دارد. این پیست و مركز خرید آن توسط شرکت مجید آل فاطیم از ثروتمندان دبی اداره می شود.

در این بیست اسکی شبانه روز چیزی حدود 30 تن برف از آسمان مصنوعی آن بر زمین می‌نشیند تا جاذبه‌ای باور نکردنی را برای بازدیدکنندگان بوجود آورد. دمای هوای داخل فضای پیست بین 3 تا 30- درجه سانتیگراد متغیر می باشد، در حالیكه بیرون از پیست گرمای ۴۵ درجه و آفتاب داغ رو باید تجربه كرد. فضای این پیست 22500 متر مربع است و با 85 متر حداكثر ارتفاع و پهنای 80 متر، كه البته این فضا برای اسكی می باشد و قابلیت پذایرائی از 1500 اسكی باز را نیز دارد. یكی از نكات خوب این پیست امكان اجاره وسائل اسكی از جمله لباس، چوب،... میباشد كه دیگر نیازی به نگرانی مهمانان این پیست برای حمل و نقل وسائل اسكی نمی باشد و از سراسر دنیا سالانه مهمانان زیادی برای اسكی حتی در فصل گرم تابستان به این نقطه سفر می كنند. البته همین پیست چند ماه پیش میزبان مسابقات اسکی قهرمانی جهان بود كه اسكی بازان 14 كشور مشهور جهان در این مكان حضور یافتند !
 

براستی كه انسان قادر است بر محیط تاثیر گذار باشد نه محیط بر انسان !































سه شنبه 26/9/1387 - 18:2
دانستنی های علمی
و خداوند عشق را آفرید !


روز اول: در ابتدا خداوند آسمانها و زمین را آفرید
ـ نمی تونم بدون تو زندگی کنم. بهت عادت کردم. وقتی نیستی احساس می کنم یه چیزی کمه. شبها خوابم نمی بره ... همه اش یاد تو هستم ... نمی تونم حتی یک لحظه ازت دور شم. قول بده، قول بده که همیشه باهام بمونی. قول می دم همیشه باهات بمونم.

روز دوم: و خداوند آسمانها و زمین را از هم جدا ساخت
ـ من خوشبخت ترین آدم روی زمین هستم ... به این میگن زندگی! عزیزم من سعی می کنم زندگی برات درست کنم که لیاقتش رو داشته باشی. البته لیاقت تو خیلی بیشتر از اینهاست ... هنوز هم نمی دونم چطور آدمی مثل من رو قبول کردی. اما مطمئن باش پشیمون نمی شی. با بابام صحبت کردم، قرار شد خرج عروسی رو بده. پول پیش خونه رو هم ازش می گیرم. نگران نباش از پسش برمیاد ... وای که چقدر دوستت دارم!

روز سوم: و خداوند روی زمین نباتات رویانید
ـ عزیزم نمکدون رو بهم می دی؟ آره داشتم می گفتم. امروز سرکار رئیسم بهم گفت قراره ماموریت کیش رو بدن به من. خیلی عالی میشه. می دونی که همیشه آرزو داشتم اینکار رو بکنم. ماموریت یه دو هفته ای طول می کشه. الان هوای کیش خیلی خوبه. از این ماموریت که برگردم موقعیت شغلی ام بهتر میشه؛ حتی ممکنه ترفیع بگیرم. باید خودمو نشون بدم. راستی چی می گفتی؟

روز چهارم: و خداوند آسمان را به نور نیرها روشن ساخت
ـ وای چه بچه شیرینی. عین خودمه نه؟ چشاش که به خودم رفته، دهنش هم شبیه خودمه. وقتی اخم می کنه می شه خود خودم. قربونت برم. بگو بابا! بگو بابا! وای دیدی خندید؟ عزیز دل بابا خندید! چه ماهه پسرم! اِ ... چه بوئی می دی ... خودتو کثیف کردی؟ ای بابا ... برو یه دقه بغل مامانت ببینم بابا کار داره ... راستی واسه چی بریم بیرون؟ هوا کثیفه واسه بچه ضرر داره. یه کیک می گیرم همین خونه جشن می گیریم. راستی مگه تولدت ماه آینده نیست؟ نیست؟!

روز پنجم: و خداوند زمین و آسمان را به انبوه جانوران پر کرد
ـ بیا اینم خرجی این ماه. من شب دیر میام خونه. کار دارم. بعدش شاید برم پیش دوستم ... می دونی که تصادف کرده و بیمارستانه. شما شامتون رو بخورین. منم بیرون یه چیزی می خورم. راستی اینم رضایت نامه واسه این كه برای مدرسه خواسته بود. حالا کجا می خوان ببرنشون؟ والله ما مدرسه می رفتیم از این خبرها نبود! هر هفته گردش، هر هفته اردو، هر هفته سفر علمی! درسمون هم خیلی بهتر از اینا بود ... راستی واسه اون جاروبرقی که گفته بودی این برج پول نداریم ... باید ماشین رو ببرم تعمیرگاه ... بازم خرج بالا آورده! اَه چقدره این بچه ونگ می زنه. بابا اینقدر آتیش نسوزون. صدای اون بچه رو هم در نیار!!!

روز ششم: و خداوند آدم را بصورت خویش آفرید
ـ خانم این پسره چی می گه؟ ماشینو می خواد! بچه تو دهنت هنوز بو شیر میده! می خوای با دوستات بری شمال؟ معلوم نیست چه گندی بالا میارین. میرین خودتونو به کشتن می دین. نخیر لازم نکرده. هر وقت دستت تو جیب خودت رفت از این غلطا بکن. والله من سن تو بودم یه خونه رو خرجی می دادم. اینه ها این مادرت شاهده ... راست راست واسه خودش میگرده دو قورت و نیمش هم باقیه! من اینجوری حرف می زدم والله بابام همچی می کوبید تو دهنم. تازه ما اهل این قرتی بازیا نبودیم. من از همون موقع دستم می رفت تو جیب خودم. خرج همه چیم رو خودم می دادم. بابام اصلا نفهمید من چطور بزرگ شدم ...

روز هفتم: و خدا همه چیز را دید که نیکوست. پس از کار خود فارغ شد
ـ آخی. وقتی وا میستم انگاری کمرم می خواد بشکنه. چند دفعه بگم منو تو این صف گوشت و مرغ نفرست. این پسره که اومده بده بهش بره بخره. حالا چائیت به راهه؟ آی دستت درد نکنه. زنده باشی! ناهار چی گذاشتی؟ فسنجون؟ نکنه دوباره این پسره با ایل و تبارش می خوان بیان؟ ای بابا ... اینا که همین پریروز اینجا بودن. چه خبره هی میاد هی میره. با اون پسره آتیش پاره اش. اون روزی نزدیک بود ساعت عتیقه ام رو بندازه بشکنه ... آخر عمری هم نمی ذارن آدم آرامش داشته باشه. گفتیم بازنشسته می شیم یه نفسی می کشیم ...اینم به ما ندیدن. خونه شده کاروانسرا. این میره، اون میاد. آخه اینم شد زندگی؟

سه شنبه 26/9/1387 - 18:0
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته