• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 355
زمان آخرین مطلب : 5373روز قبل
خانواده
دروغ گفتم که از دوریت شکست دلم/

که در نبود تو حتی ترک نبست دلم/

بیا و زود بیا ای تمام هستیم/

که اگر دیر کنی می رود ز دست دلم/


آغاز امامت امام مهدی(عج) بر شیعیان تهنیت باد...

التماس دعا..
جمعه 16/12/1387 - 23:12
خانواده

اگر دنیای ما دنیای سنگ است

بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است

اگر دنیای ما دنیای درد است

بدان عاشق شدن از بحررنج است

چهارشنبه 14/12/1387 - 23:48
شعر و قطعات ادبی

کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم

گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم

مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را

تا که شایداین شب جمعه ملاقاتت کنم

هر سحر با یاد تو در گریه ام می خوانمت

تا به کی از سوز دل ناله هجرانت کنم

بی قرارم مهدیا از بهر دیدار رخت

تا به کی از مادرت زهرا تمنایت کنم؟؟؟؟

جمعه 9/12/1387 - 7:59
دعا و زیارت

قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : 
مَنْ أكْثَرَ مُجالِسَه الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّیادَهِ فى نَفْسِهِ، وَكانَتْ لَهُ وَلایَهٌ لِما یَعْلَمُ، وَ إفادَهٌ لِما تَعَلَّمَ.
فرمود: هر كه با علماء بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و اندیشه اش باز و توسعه مى یابد و بر معلوماتش افزوده مى گردد و به سادگى مى تواند دیگران را هدایت نماید. 

[10] ـ إحقاق الحقّ : ج 11، ص 238، س 2. 

شنبه 3/12/1387 - 11:44
دعا و زیارت
قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : 
یَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَكُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَكَ تَكُنْ غَنِیّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَكَ تَكُنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ یُصاحِبُوكَ بِهِ تَكُنْ عَدْلاً.([1]) 
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود: اى فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهى عفیف و پاكدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى. راضى باش بر آنچه كه خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدّر نموده است، تا همیشه غنى و بى نیاز باشى. نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیكى و احسان نما تا مسلمان محسوب شوى. با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد كن كه انتظار دارى دیگران همانگونه با تو بر خورد نمایند. 
شنبه 3/12/1387 - 11:43
ادبی هنری

حرفی بزن، گرفته دلم، آشناترین
من باز یاد روی تو کردم و این چنین

قامت به قصد قرب نگاه تو بسته ام
رویم به بی کرانه ولی ریشه در زمین

چشمم به چشم ناز تو : "ایّاک نعبدُ"
دستت پناه دست من: "ایاک نَستعین"

...
من بیکسم و راهی شهر حضور تو
سرمایه ام تویی و دل عاشقم....همین!

 

منبع: الهه ی ناز

چهارشنبه 30/11/1387 - 11:19
خانواده
بسم الله الرحمن الرحیم

 

میگن اگر بخوای به کسی سعادت دنیا و آخرت بدی...بهش حب حسین )ع( رو میدی...

میگن اگر بخوای کسی رو ببخشی...میفرستیش زیارت حسین(ع)...

 smilie smilie smilie smilie

قرار بود اسم چهارده نفر برنده اعلام بشه....

دلم  گرفت...بغضی گلومو فشرد... smilie

نجمه بلند شد...کنارم نشسته بود...و  مسافر کربلا شد... smilie

چه نگاه های معصومی داشت...چه چهره ی ارومی... smilie

خب حق داشت..میدونست میخوای ببخشیش....

و میدونم که اگر حتی نخوای منو ببخشی...اعتراضس نباید... smilie smilie smilie smilie

راه افتادم که برم زیارت...

زیارت کسی که ثواب زیارت حسین(ع)...رو داره...چند بار ادرس پرسیدم تا راه حرمو پیدا کردم..

و چندان بغضی گلوم رو میفشرد که میترسیدم توی خیابون بزنم زیر گریه. smilie..

اخه چرا باید یکی دوبار بره و یکی مثل من حتی یک بار هم لیاقت نداشته باشه کربلا رو ببینه؟؟؟

  smilie smilie smilie smilie smilie

وقتی همه فکر کردن من دارم میرم کربلا...

حالا همه دارن میرن...و من مانده ام...جدا از کاروانیان... smilie smilie smilie smilie

و اشک های بی دریغ...و انتظار...و کجایی ای یار ماندگار؟؟؟

 

گاه نوشته های دختر یخی

سه شنبه 29/11/1387 - 11:40
خانواده

انتظار دیدن تو كوله باری سنگین است كه به دوش می كشم ...

 انتظار شیرینی است ...

دردیست كه دوستش دارم !!!

 غمی است كه رنجم می دهد ... غمت را هم دوست دارم !!! ?

 

سه شنبه 29/11/1387 - 11:37
محبت و عاطفه
اشکی در گذرگاه تاریخ



از همان روزی كه دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی كه فرزندان آدم
صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مرد
گرچه آدم زنده بود

از همان روزی كه یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی كه با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود

بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ
آدمیت برنگشت

قرن ما روزگار مرگ انسانیت است
سینه دنیا ز خوبیها تهی است
صحبت از آزادگی، پاكی، مروت، ابلهی است

من كه از پژمردن یك شاخه گل
از نگاه ساكت یك كودك بیمار
از فغان یك قناری در قفس
از غم یك مرد در زنجیر
حتی قاتلی بردار،
اشك در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله، زهر مارم در سبوست
مرگ او را از كجا باور كنم؟

صحبت از پژمردن یك برگ نیست
وای، جنگل را بیابان میكنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میكنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میكنند

صحبت از پژمردن یك برگ نیست
فرض كن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض كن یك شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض كن جنگل بیابان بود از روز نخست
در كویری سوت و كور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است...

::: زنده یاد فریدون مشیری :::
يکشنبه 27/11/1387 - 23:50
دعا و زیارت


 

امام جواد هر روز هنگام ظهر به مسجد رسول خدا، صلى‏الله علیه‏و آله، رفته و پس از سلام و صلوات بر رسول خدا، صلى‏الله علیه‏و آله، به سراغ خانه مادرش زهرا، سلام‏الله علیها، كه در همان نزدیكى قبر پیامبر، صلى‏الله علیه‏و آله، است مى‏رفت و كفشها را درآورده و با نهایت ادب و خضوع، داخل خانه شده و در آنجا نماز و دعا مى‏خواند و دقایقى طولانى به عبادت مشغول مى‏شد . و هرگز دیده نشد به زیارت رسول خدا، صلى‏الله علیه‏و آله، برود و سراغ مادرش را نگیرد .
شنبه 26/11/1387 - 10:34
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته