سخنان ماندگار
فقیر به دنبال شادی ثروتمند و پولدار به دنبال ارامش زندگی فقیر است
،کودک به دنبال آزادی بزرگتر و بزرگتر به دنبال سادگی کودک است
،
پیر به دنبال قدرت جوان و جوان در پی تجربه سالمند است
،آنان كه رفته اند در آرزوی بازگشت، وآنان كه مانده اند در دل
رویای رفتن دارند
...خدایا، کدامین پل در کجای دنیا شکسته است که هیچکس به مقصد
خود نمیرسد ؟
دوشنبه 11/7/1390 - 10:6
دانستنی های علمی
به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه .......
وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم ...... *به سلامتی کلاغ که آزادی رو به زیبایی ترجیح داد!!!!!*به سلامتی دریاچه اورمیه...
نه بخاطر اینكه مظلومه فقط به خاطر اینكه هیچ وقتی اجازه نداد كسی توش غرق بشه...*به سلامتی لرزش دست های پیر پدر*به سلامتی نیمکت آخر کلاس که زمانی عالمی داشتیم.......... *به سلامتی اون قدیما وقتی بچه بودیم غم بود، ولی کم بود.....*به سلامتی اونایی که اعتقادات مذهبیشونو فقط تو دل خودشون نگه میدارن و به بقیه
تحمیل نمیکنن.........به سلامتی اونایی که اهل ریا کاری مذهبی نیستن
*به سلامتی عادل فردوسی پور که در برنامه 90 این هفته گفت : به دوستان نیروی انتظامی باید یادآوری کرد که میزان باید رای مردم باشد نه زور و قدرت!
*به سلامتی اونایی که...
درد و دل همه رو گوش میدن......
اما معلوم نیست خودشون کجا درد و دل میکنن...
*به سلامتی اونایی که به ظاهر آرومن ولی توی دلشون سونامی هست
*سه سال از اون وداع تلخ میگذره ولی هنوز طنین گرم صدات تو گوشمه که میگفتی:
قهر کردی؟
حرف که میزنی؟!
و بعد صدات رو میبردی بالا: "اصلا چه معنی داره تو این خونه کسی با کسی حرف نزنه"
به سلامتی خسرو شکیبایی...
*به سلامتی اون بچهای که شیمی درمانی کرده همهٔ موهاش ریخته،
به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس.
باباش میگه قربونت برم از همهٔ اونا تو خوش تیپ تری ....
*بسلامتی بچه های بالا شهر که دست بندطلا دستشونه و زنجیر طلا گردنشون.
بسلامتی بچه های پایین شهر که دست بند پلیس دستشونه و طناب دار گردنشون.
*به سلامتیه همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!
*کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ...میگه : آره
میگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!سلامتی همه باباها....
*به سلامتی اونایی که بی کسن ولی ناکس نیستن..
*سلامتی اونایی که خدا رو با غول چراغ جادو اشتباه گرفتن وقتی آرزویی دارن یادش میوفتن
*به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که
بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند . .
*سلامتی پدرایی که:شب خوابشون نمی بره و از غصه ی قسطای عقب افتاده تا صبح راه میرن.
كه غرورشون اجازه نمی ده وقتی توی خیابون می مونن از کسی پول قرض بگیرن ولی وقتی زنشون یه کم اخم می کنه با اون همه ریش و سیبیل کرخت،نازشون رو می کشن و هی برای یه لبخندشون ادا درمیارن و لوس بازی می کنن.
که:وقتی برا خانواده شون اتفاقی میفته،ادای محکم بودن در میارن و به همه روحیه میدن ولی خودشون وقتی تنها میشن،آروم آروم اشک میریزن.
وقتی که بچشون گیر میده یه چیز بخر و پول ندارن میگن فردا برات میخرم و آروم تو خودشون خرد می شن.
*به سلامتی همه باباهایی که
رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه...
*به سلامتی مادر که بخاطر ما
شکمش را بزرگ کرد.
بخاطر او که خط چشمش را با عینک عوض کرد
بخاطر او که میهمانی
های شبانه را با شب بیدار ماندن در کنار ما عوض کرد
پول کیفش را با پوشک بچه عوض کرد.
بخاطر آن مادری که همه چیز را با عشق عوض کرد.....!
*به سلامتی کسی که دید تو تاکسی بغلیش پول نداره
به راننده گفت :پول خورد ندارم واسه همه رو حساب کن....! *به سلامتی غضنفر که تو وصیت نامه اش نوشت:سعی کنید به کسی افتخار همسری خود را بدهید که مهربان، دلسوز، وفادار، پولدار، با شهامت، شجاع، پولدار، نکته دان، ظریف، احساساتی، پولدار، عاقل، انعطاف پذیر، معتقد و پولدار باشد. این را بدانید که همه چیز مادیات نیست!!!!! *به سلامتی طراح سوال المپیاد کامپیوتر:
نام 5 سایت که فیلتر نیستند را ذکر کنید؟!به کودک خیابانی که چسب زخم میفروخت گفتم تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم
باز نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو ...! دوشنبه 11/7/1390 - 10:5
شعر و قطعات ادبی
ببار باران
کمی آرام....که پاییز هم صدایم شد
که دلتنگی و تنهایی رفیق با وفایم شد
ببار باران
بزن بر شیشه قلبم....بکوب این شیشه را بشکن
که درد کمتری دارد اگر با دست تو باشد
ببار باران
که تا اوج نخفتن ها مدام باریدم از یادش
ببار باران
درخت و برگ خوابیدن
اقاقی....یاس وحشی....کوچه ها روزهاست خشکیدن
ببار باران
جماعت عشق را کشتن
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردن
ولی باران ، تو با من بی وفایی
توهم تا خانه ی ببار باران
جماعت عشق را کشتن
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردن
ولی باران ، تو با من بی وفایی
توهم تا خانه ی همسایه می باری
و تا من
میشوی یک ابر تو خالی
دوشنبه 11/7/1390 - 10:2
خانواده
چرا وقتی پایمان جایی از اشتباه خودمان توی چاله میرود حاضر نمی شویم قبول کنیم که این اشتباهی بوده که کرده ایم و دنیا به آخر نرسیدهچرا وقتی عاشق میشویم بی دلیل همه وجودمان را بی دریغ حراج می کنیمچرا هرچه عشقمان غلیظ تر و شدیدتر است سرعتمان در هیچ شدن بیش تر استو اگر در این بین طرفمان عوضی در بیاید (حالا یا از اول ما اشتباه انتخاب کرده ایم ، یا نه؛ انتخابمان لیاقت محبت را نداشته) فرقی نمی کندزود همه بیرقهای محبت را چال میکنیم و جایش خنجر و سپر و نیزه بیرون می آوریمغافل از اینکه دنیا با یک آدم و یک عشق شروع نشده ، تمام هم نمیشود تا دنیا دنیاست آدم و عشق و خطا هستبه جای اینکه با تمام قدرت دریای عطوف وجودمان را تبدیل به سیلاب نفرت کنیمکافی است فقط حواسمان را جمع کنیم تا دوباره اشتباه نکنیم
دوشنبه 11/7/1390 - 10:0
شعر و قطعات ادبی
او تنها راه می رود - تنها پرسه می زند .
از زمانی كه راه را شناختم ,
دریافتم كه با تولد و مرگ ارتباطی ندارم .دریافتم كه با تولد و مرگ ارتباطی ندارم .
راه رفتن ذن است , نشستن ذن است .
در گفتگو یا سكوت , در حركت یا سكون
درون آسوده است .
با ورود به كوهساران دور
در خلوت خاموش , زندگی میكنم .
تپه ها مرتفع و دره ها عمیق اند ,
هنگامی كه فرد زیر كاجی كهن زندگی میكند .
شاعر : یوكا دایشی Yoko daishi
برگرفته از كتاب با خورشید شامگاه – مترجم : فریبا مقدم
دوشنبه 11/7/1390 - 9:59
داستان و حکایت
شیر و روباه
روزی روزگاری روباهی در جنگل با خرگوشی جوان ملاقات كرد .
خرگوش گفت : (( تو كیستی ؟ ))
و روباه پاسخ داد : (( من یك روباه هستم و اگر بخواهم میتوانم تو را بخورم . ))
خرگوش پرسید : (( تو چطور میتوانی ثابت كنی كه روباه هستی ؟ ))
روباه نمیدانست چه بگوید زیرا در گذشته خرگوش ها همیشه از او فرار می كردند و از این سوال ها
نمی پرسیدند . و آن گاه خرگوش گفت : (( اگر بتوانی نوشته ای به من نشان بدهی كه تو روباه هستی
, من باور خواهم كرد . ))
پس روباه نزد شیر دوید و از او یك گواهی گرفت كه او یك روباه است .
وقتی روباه به مكانی رسید كه خرگوش در آن جا منتظر بود , شروع كرد به بلند خواندن آن سند ,
این كار چنان او را خوشحال كرد كه با لذتی فراوان روی هر جمله و پارگراف تامل میكرد .
در همین احوال , خرگوش كه خلاصه مطلب را از همان چند خط اول گرفته بود در جنگل گم شد و
دیگر دیده نشد . روباه نزد شیر بازگشت و دید كه گوزنی با شیر صحبت میكند .
گوزن میگفت : (( من میخواهم یك گواهی كتبی داشته باشم تا ثابت كند كه شما شیر هستید . ))
شیر گفت : (( وقتی من گرسنه نباشم , نیازی ندارم تا به خودم زحمت بدهم . وقتی گرسنه باشم , تو
نیازی به هیچ سند كتبی نداری . ))روباه به شیر گفت : (( وقتی كه من یك گواهی برای خرگوش میخواستم , چرا به من نگفتی كه چنین
بگویم ؟ ))
شیر گفت : (( دوست عزیزم , تو باید میگفتی كه این گواهی را برای خرگوش میخواستی . من فكر
كردم كه تو آن گواهی را برای انسان های احمقی میخواهی كه برخی از حیوانات دیوانه , این بازی
را از آنان یاد گرفته اند . ))
برگرفته از كتاب راز= جلد دوم – مترجم : محسن خاتمی
دوشنبه 11/7/1390 - 9:58
داستان و حکایت
درمان شوهر كور
سعدی میگوید : (( پدری دختر زشتی داشت . دختر زشت او با مرد كوری ازدواج كرد زیرا هیچ
كس دیگری حاضر نبود این دختر را به همسری قبول كند . پزشكی می توانست بینایی مرد كور را
به او برگرداند ولی پدر دختر با این كار مخالف بود زیرا میترسید كه اگر مرد , دختر زشتش را
ببیند او را طلاق دهد . ))
سعدی این گونه نتیجه میگیرد : (( بهترین چیز برای شوهریك زن زشت این است كه نابینا باشد . ))
برگرفته از كتاب این نیز بگذرد = مترجم : فرشید قهرمانی
دوشنبه 11/7/1390 - 9:58
تغذیه و تناسب اندام
بیش از 20 دلیل برای اینکه چایتان را بدون قند یا شکر بنوشید
دلایل علمی زیادی وجود دارد که اثرات مضر قند و شکر را بر سلامت انسان نشان میدهد. بسیاری از این شواهد علمی، اثبات شده هستند و تردیدی درباره آنها وجود ندارد. بسیاری دیگر هم شواهد قدرتمندی به حساب میآیند...
بیش از 20 دلیل برای اینکه چایتان را بدون قند یا شکر بنوشید
میخواهید بدانید چرا اینقدر در هفتهنامه سلامت تاکید میکنیم که چایتان را بدون قند یا شکر بنوشید؟ به فهرستی از اثرات ناخوشایند این دو ماده مضر بر سلامت نگاهی بیندازید، قند و شکر:
1 دستگاه ایمنی بدن را تضعیف میکنند.
2 دفاع بدن در مقابل عفونتها را کاهش میدهند.
3 خطر بیماری قلبی را افزایش میدهند.
4 تریگلیسیرید خون را بالا میبرند.
5 کلسترول بد خون (LDL) و کل کلسترول را افزایش میدهند.
6 کلسترول خوب خون (HDL) را پایین میآورند.
7 در جذب کلسیم و منیزیم ایجاد تداخل میکنند.
8 در ایجاد استئوپروز (پوکی استخوان) نقش دارند.
9 در ابتلا به دیابت موثرند.
10 قندخون ناشتا را بالا میبرند.
11 باعث ابتلا به چاقی میشوند.
12 دندانها را میپوسانند.
13 بیماریهای لثه را بدتر میکنند.
14 معده را اسیدی میکنند.
15 خطر بیماریهای التهابی روده را میافزایند.
16 با کمبود مس در بدن ارتباط دارند.
17 چسبندگی پلاکتهای خون به یکدیگر را بالا میبرند.
18 با ابتلا به فشارخون ارتباط جدی دارند.
19 بر کار کلیهها تاثیر نامطلوب میگذارند.
20 از علل ایجاد آلرژی غذایی هستند.
21 ایجاد رادیکالهای آزاد را در خون سرعت میبخشند.
22 میزان چربی کبد را میافزایند.
23 باعث باقیماندن مایعات اضافه (توسط کلیهها) در بدن میشوند.
24 با حالاتی مثل افسردگی، سردرد (میگرنی)، اضطراب، اختلال تمرکز و فعالیت بیش از حد، خصوصا در کودکان ارتباط دارند و مقدار آدرنالین خون کودکان (مرتبط با اضطراب) را بالا میبرند.
25 حملات افت قندخون را موجب میشوند.
26 غذای اصلی سلولهای سرطانی در بدن هستند.
و به این فهرست، موارد بسیار زیاد دیگری هم اضافه شده است که ذکر آنها در این فضای اندک مقدور نیست.
هر کدام از این یافتهها، حاصل سالها تحقیقات پزشکی گوناگونی است که قرار است نتیجه آنها، باعث تغییر رفتار هر کدام از ما در حفظ سلامتمان شود.حذف کردن قند و شکر از کنار چای، قدم کوچکی نیست... حرکتی بزرگ و رفتاری حاکی از شخصیت است که دستاورد تمام این پژوهشها را به بار مینشاند. موافق نیستید؟
آمارها نشان میدهد که سرانه مصرف قند و شکر در کشور ما نسبت به وضعیت جهانیاش بسیار بالاست به طوری که برآورد میشود هر ایرانی به طور متوسط سالانه مقدار 29 تا 30 کیلوگرم قند و شکر مصرف میکند که از میانگین جهانی که حدود 19 تا 20 کیلوگرم است، به مراتب بیشتر میباشد.
میزان مطلوب مصرف قند و شکر طبق مطالعات سازمان جهانی بهداشت، حداقل باید به کمتر از 15 کیلوگرم در سال (42 گرم در روز در کل مواد غذایی مصرفی) برسد تا قند و شکر، حداکثر 10 درصد از کل انرژی دریافتی فرد را تامین نماید و به علاوه، خطر بیماریهای دندان را به پایینترین حد برساند. هر حبه قند، حدودا 4 تا 5 گرم وزن دارد. اگر هر ایرانی به طور متوسط روزی 3 استکان چای بدون وقفه در تمام ایام سال بنوشد و هر کدام را با 2 حبه قند میل کند، فقط و فقط حذف کردن این حبه قندها از کنار چای، باعث تقریبا 11 کیلوگرم کاهش مصرف سرانه قند در سال میشود و مصرف سرانه هر ایرانی را به راحتی به میانگین جهانی میرساند. نوشیدن چای تلخ و بدون استفاده از قند یا شکر، فرهنگی است که سالهاست در کشورهای پیشرفته جا افتاده و ترویج میشود. طبیعی است که ما ایرانیها که دوست داریم کاممان شیرین باشد، هنوز عادت نکردهایم که تلخی چای را تحمل کنیم. اما واقعیت این است که نوشیدن چای تلخ، شروع کردنش به مراتب سختتر از ادامه دادنش جلوه میکند و اگر دو سه روز اول را تحمل کنیم، روزهای بعد نوشیدن آن به مراتب راحتتر میشود. خب! با توجه به این توضیحات، فکر نمیکنید از همین امروز باید شروع کرد؟
دوشنبه 11/7/1390 - 9:56
داستان و حکایت
پدربزرگ پیر و نوه
لئو تولستویپدربزرگ خیلی پیر شده بود.پاهایش دیگر قدرت راه رفتن نداشت؛ چشمهایش دیگر جایی را نمی دید، گوشهایش نمی شنید،حتی دندانی هم برای غذا خوردن نداشت. پسر و عروسش تصمیم گرفتند دیگر او را سر میز ننشانند، بلكه كنار بخاری به او غذا بدهند. روزی آنها غذای پیرمرد را در فنجانی ریختند و برایش بردند. پیرمرد فنجان را به طرف خودش كشید. اما از دستش افتاد و شكست. عروسش عصبانی شد و گفت از این به بعد غذای او را در تشت می ریزد و به او می دهد. پیرمرد آهی كشید اما چیزی نگفت.یك روز پدر و مادر در خانه نشسته بودند كه دیدند پسرشان روی زمین نشسته و كاری انجام می دهد. پدر پرسید:«میشا تو داری چیكار می كنی؟» میشا گفت: «دارم تمرین می كنم می خوام وقتی شما ها پیر شدین تو این تشت بهتون غذا بدم» دوشنبه 11/7/1390 - 9:55
داستان و حکایت
موش فرانتس آافكا ترجمه: احمد شاملو
موش گفت: «افسوس! دنیا روز به روز تنگ تر می شود. سابق چهان چنان دنگال بود كه ترسم گرفت: دویدم و دویدم تا دست آخر هنگامی كه دیدم از هر نقطه ی افق دیوارهایی سر به آسمان می كشد، آسوده خاطر شدم. اما این دیوارهای بلند با چنان سرعتی به هم نزدیك می شود كه من از هم اكنون خودم را در آخر خط می بینم و تله ئی كه باید در آن افتم پیش چشمم است.»
گربه در حالی كه او را می درید چنین گفت: «چاره ات در این است كه جهتت را عوض كنی.». دوشنبه 11/7/1390 - 9:55