• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 316
تعداد نظرات : 120
زمان آخرین مطلب : 4216روز قبل
اهل بیت

  سو بودن قاتلان امام حسین (ع)


زنـدگـى آدمـى بـه گـونـه‌اى اسـت كـه گـاه از سوى برخى انسان‌ها یا پدیده‌هاى طبیعى در مـعـرض خـطـر قـرار مـى‌گـیـرد و اگـر فـرد بـا تـدبـیـر و شـهـامـت، از جـان و مـال و آیـیـن خـویـش دفـاع نـكند، آسیب‌هایى جبران‌ناپذیر به او مى‌رسد. دست توانمند آفرینش بدین منظور، قوّه غضب را در انسان آفریده تا در برابر انواع خطرها از خویشتن دفاع كند. در رویـداد كـربـلا بـیـشـتـر مـردم از ایـن نعمت الهى سود نبردند و در برابر ارعاب حكومت اموى تـسـلیـم شـدنـد و از یـارى رسـانـدن بـه حق باز ایستادند. تاریخ نویسان آورده‌اند كه روزى عبیدالله بن زیاد، اشراف كوفه را گرد آورد و خطاب به آنان گفت: «آنان را كه از ما پیروى مـى‌كـنند وعده دهید و نافرمانان را از سپاهیان یزید ـ كه از شام خواهند آمد ـ بترسانید.» اشراف نیز رفتند و خویشان و نزدیكان خود را از سپاه خیالى شام بیم دادند و از گرد مسلم پراكندند و تـرس نـابـجاى آنان سبب شد كه نیرنگ عبیدالله كارگر افتد و انبوه جمعیتى كه با مسلم بیعت كـرده بودند، همگى بر بیعت خویش پاى نهند و فرستاده امام حسین (علیه السلام) را در برابر عبیدالله و یارانش تنها گذارند.(1)

        پی‌نوشت:
        1- مقتل، ابومخنف، ص 45 ـ 47.
 

منبع :  برگرفته از كتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی‌نیا .سایت تبیان  

يکشنبه 28/8/1391 - 22:52
اهل بیت

     بی رحمی و كشتن زنان و كودكان توسط قاتلان امام حسین (ع)


رحـم آوردن بـر زنـان و كـودكـان و مـعـاف كـردن آنـان از جـنـگ و كـشـتـار، یـكـى از اصـول آیـیـن جـوانـمـردى اسـت. ولى در واقـعـه كـربـلا ایـن اصـل نـیـز نـادیـده گـرفـتـه شـد و گـرگـان بـنـى امـیـه زن و كـودك را نـیـز در مـعـركـه به قتل رساندند. قـاسـم و عـبـدالله، فـرزنـدان امـام حـسـن (علیه السلام) بـودنـد كـه هـمـراه اهـل بـیـت امـام حـسـیـن (علیه السلام) در كـربـلا حضور داشتند و به سبب علاقه به امام حسین (علیه السلام)، هر یك در مـقطعى از جنگ خود را به میدان رساندند تا از آن حضرت دفاع كنند، ولى به گونه‌اى فجیع بـه دسـت مـزدوران بـنـى امـیـه بـه قـتـل رسـیـدنـد در حـالى كـه هـنـوز بـه سـن بـلوغ نرسیده بـودنـد.(1) امـویـان حـتـى بـه كـودك شـیـرخـوار امـام حـسـین (علیه السلام) نیز رحم نكردند. نـقـل اسـت كـه آن حضرت در آخرین لحظه‌ها به خیمه‌ها نزدیك شد و به خواهرش ‍حضرت زینب (علیهاالسلام) فـرمود: "فرزند كوچكم را بیاور تا با او وداع كنم!" وقتى كودك را آوردند، امام او را در آغـوش گـرفـت و مـى‌خـواسـت بـبـوسـد، ولى پـیـش از آن، حـرمـلة بـن كـاهـل، تیرى به گلوى كودك زد و آن را پاره كرد. امام مشت خویش را زیر خون گلوى كودك گـرفـت و سـپس آن را به آسمان پاشید و از بى عاطفگى و درندگى دشمن به خدا پناه برد و عـرض كـرد: "چـون در مـنظر تو چنین مصیبتى روى داد تاب آوردم." امام باقر(علیه السلام) در این باره مى‌فـرمـایـد: "از خـون طـفـل شـیـرخـوار، قـطـره‌اى بـه زمـیـن نـچـكـیـد."(2) طـبـرى نـقـل كـرده اسـت كـه همسر یكى از شهیدان كربلا بر بالین شوى شهیدش حضور یافت، خاك و خـون را از چـهـره‌اش زدود و گـفـت: "بـهـشـت بر تو گوارا باد!" چون شمر بن ذى الجوشن این مـنـظـره را دیـد، غـلامـى را فـرمـان داد كـه آن زن را بـه قـتل برساند. او نیز عمودى بر سر آن بانوى باوفا كوبید، سرش را شكافت و بدین سان، او در كنار پیكر همسر شهیدش به شهادت رسید.(3)

         پی‌نوشت‌ها:
        1- ابصار العین فى انصار الحسین، سماوى، تحقیق طبسى، ص 72 ـ 74.
        2- لهوف، ص 169.
        3- تاریخ طبرى، ج 5، ص 438.
 

منبع :  برگرفته از كتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی‌نیا .سایت تبیان       

يکشنبه 28/8/1391 - 22:51
اهل بیت

    بى عاطفه بودن قاتلان امام حسین(ع)


گرچه در طول زمان و عرض زمین هر جا جنگى اتفاق افتاده، یك یا دو طرفِ درگیر بر باطل بوده‌اند، ولى به هر حال پدیده جنگ جزو ضروریات زندگى بشر شده كه تا كنون گریزى از آن نبوده است. اما جنگجویانى نیز در تاریخ بوده‌اند كه در میدان جنگ نیز رسم جوانمردى و انسانیت را به جا آورده‌اند و هرگز شرافت و مروت را در میدان، سر نبریده‌اند ولى آتـش‌افـروزان بنى امیه، در جنگى ناخواسته و نابرابر، كه بر پاكترین انسان‌هاى جهان تحمیل كردند، همراه با امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش، عاطفه و مردانگى و مروت و انسانیت و شرافت را نیز به مسلخ بردند و سر بریدند و بى عاطفه‌گى و سنگدلى و درندگى را زنده كـردنـد. بـه راسـتى هیچ قلمى تاب نمایاندن آن همه جنایت را ندارد كه در كربلا پدیدار شد. آنچه در زیر مى‌آید، تنها گوشه‌اى از آن است. نـقـل اسـت، بـا ایـن كـه شـمـار مردان جنگى جبهه امام حسین (علیه السلام) به صد نفر نمى‌رسید، سپاهیان یزید در حدود سى هزار نفر بودند كه این، نـشان دهنده نابرابرى در آن جنگ است. (1) همچنین با این كـه زنان و كودكان نیز در میان یاران امام حسین(علیه السلام) بودند، یزیدیان حدود سه شبانه روز آب را بر خیمه‌هاى امام حسین (علیه السلام) بستند.(2) یزیدیان، پس از پیروزى، بدن پاك همه شهیدان را در پیش چشم زنان و كودكان مُثله كردند و سـرهـاى مـقـدس آنـان را بـر نـیـزه بـردنـد و هـمـراه اسـیـران آل پیغمبر(صلی الله علیه و آله) در شهرها و روستاها گردانیدند. یزیدیان، بازماندگان شهیدان كربلا را با وضعى بسیار رقّت‌بار، بر شتران بى جهاز سـوار كـردنـد و همچون اسیران نامسلمان براى تماشاى مردم بـه بـسیارى از شهرها بردند.(3) هـمـچـنـیـن عـصـر عـاشـورا، خـیمه‌ها را ـ كه تنها پناهگاه داغدیدگان جبهه توحید بود ـ به آتش كشیدند و آنان، شب یازدهم محرم را بدون هیچ سرپناهى در میان انبوه دشمنان به سر بردند. عمر سعد، در روز یازدهم محرم، پس از دفن كشته‌هاى جبهه خود، پیكر پاك و مُثله شده شهیدان را بـر جـاى نـهـاد و بـه سـوى كـوفـه حـركـت كـرد. پـس از آن كـه اهـل بـیت (علیهم السلام) را به عنوان اسیران جنگى به مجلس عبیدالله بن زیاد آوردند، آن نابخرد به آنان بى احترامى و پرخاش كرد و حتى بر آن شد تا حضرت زینب (علیهاالسلام) و امام سجاد(علیه السلام) را به شهادت برساند كه توسط اطرافیانش از انجام چنین جنایتى منصرف شد. وقتى بازماندگان شهیدان كربلا وارد مجلس یزید شدند، همه را با طناب بسته بودند و یـزیـد در حـالى كه اشعارى كفرآمیز زمزمه مى‌كرد، با چوبدستى بر لب و دهان امام حسین (علیه السلام) مى‌نواخت. ابـوبـرزه اسـلمـى بـه این كار زشت اعتراض كرد، و فریاد زد: «واى بر تو اى یزید! آیا با چوب بر دهان حسین مى‌زنى؟! من با چشم خود دیدم كه پیامبر لبان او و برادرش حـسن را مى‌بوسید و مى‌فرمود: این دو، سروران اهل بهشتند، خدا لعنت كند كشندگانشان را!» همچنین نقل است كـه عبیدالله بن زیاد دستور داد دست و پا و گردن امام زین العابدین (علیه‌السلام) را زنـجـیر كنند با این كه آن بزرگوار در كربلا به بیمارى سختى دچار شده بود و هنگامى كه وارد كوفه شد، ایام نقاهت خود را مى‌گذراند.(4)

        پی‌نوشت‌ها:
        1- مقتل، ابومخنف، ص 176.
        2- همان، ص 98.
        3- لهوف، ص 189 ـ 190.
        4- مقتل، ابومخنف، ص 212.
 

منبع :  برگرفته از كتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی‌نیا .سایت تبیان

يکشنبه 28/8/1391 - 22:51
اهل بیت


        ویژگی ناسزاگویى و بى حرمتى قاتلان امام حسین(ع)


در آیین پاك اسلام، جان و مال و ناموس و آبروى مؤمن از حرمتى ویژه برخوردار است و هیچ كس در هیچ شرایطى حق ندارد به او بى حرمتى كند. امام صادق (علیه السلام) مى‌فرماید: «لِلّهِ عـَزَّ وَ جـَلَّ فـى بـِلادِهِ خـَمـْسُ حـُرَمٍ؛ حُرْمَةُ رَسُولِ اللهِ(صلی الله علیه و آله) وَ حُرْمَةَُّ الِ الرَّسُولِ وَ حُرْمَةُ كِتابِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَةُ كَعْبَةِاللهِ وَ حُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ)(1) ؛ مملكت خداوند بزرگ را پـنـج حـریـم اسـت: حـریـم پـیـامـبـر و حـریـم آل پیامبر و حریم كتاب خداى بزرگ و حریم كعبه الهى و حریم مؤمن. بـا ایـن حـال، در حـكـومت بنى امیه و واقعه عاشورا حرمت همه این حریم‌ها شكسته شد، به ویژه حرمت آل رسول و حضرت امام حسین (علیه السلام). مزدوران بنى امیه در روز عاشورا، مردانه و محترمانه با حـزب اللّه نـجـنـگـیـدنـد، بـلكـه ناسزاگویى و بى حرمتى را به اوج رسانیدند و هیچ یك از رفـتـارشـان رنـگ و بـویـى انـسـانـى نـداشت. آنگاه كه امام حسین (علیه السلام) بر اثر شدت جراحات، زمینگیر شد، مالك بن نسر، نزد حضرت آمد با ناسزاگویى شمشیر بر سر آن حضرت فرود آورد؛ چونان كه كلاه خود را درید و به سر مقدس ‍رسید.(2) شـمـر بـن ذى الجـوشـن در كشاكش نبرد، به خیمه امام حسین (علیه السلام) هجوم آورد و با نیزه آن را درید و فـریـاد زد: "آتـش بـیـاوریـد تـا اهـل ایـن خـیـمـه را بسوزانم!" آن نابخردان پس از كشتن امام و اصـحـابـش، پیكرهاى پاكشان را مُثله كردند، لوازم انفرادى، حتى لباس‌ها، عمامه و چكمه‌ها را بـه غـارت بـردنـد و پـیراهن كهنه بى قیمتى را نیز كه امام در زیر لباس‌هایش پوشیده بود به یغما بردند. (3) ایـن حـرمـت شـكـنـى در حـالى صـورت مـى‌گـرفـت كـه سپاهیان یزید خود را مسلمان و پیرو آیین مـحـمـد(صلی الله علیه و آله) مـى‌دانـسـتـند. سنان بن انس در كنار پیكر غرقه به خون امام از اسب پایین آمد و با نهادن شمشیر بر گلوى آن حضرت، با گستاخى گفت: "به خدا سوگند مى‌دانم كه تو پسر پـیـامـبـرى و پـدر و مـادرت بـهـتـریـن مـردم بودند و سرت را از بدنت جدا مى‌كنم!) و چنین نیز كرد.(4) نقل است كه یزید ملعون در حضور امام سجاد(علیه السلام) و بازماندگان شهیدان، خطیب دربارى خویش را فرمان داد تا به منبر برود و امام على (علیه السلام) و فرزند والا مقامش امام حسین (علیه‌السلام) را ناسزا گوید. او نیز بر فراز منبر رفت و چنین كرد و سپس معاویه و یزید را ستود تا این كه امام سجاد(علیه السلام) بى‌تـاب شـد و فـریـاد بـرآورد: "اى خطیب! عذاب آفریدگار را به خشنودى آفریده‌اى خریدى و جاى خویش را در دوزخ بر نهادى!"(5)

        پی‌نوشت‌ها:
        1- بحارالانوار، ج 24، ص 186.
        2- لهوف، ص 172.
        3- همان، ص 174.
        4- لهوف، ص 176.
        5- مقتل، ابومخنف، ص 227(پاورقى.)
 

منبع :  برگرفته از كتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی‌نیا .سایت تبیان       

يکشنبه 28/8/1391 - 22:48
اهل بیت

   قاتلان امام حسین (ع) اهل فساد و فحشا بودند


"ایمان" و "عمل صالح" دو واژه ارزشمند قـرآنى‌اند كه تقریباً در شصت و دو آیه در كنار یكدیگر آمده‌اند. قرآن مـجید، همه انسان‌ها را در خسران و زیان مى‌داند جز كسانى كه ایمان آورنـد و كـارهـاى شایسته انجام دهند و یكدیگر را به حق و صبر سفارش كنند. (1) جـامـعـه اسـلامـى تـا آنگـاه كـه از ارزش‌هـاى الهـى پـاسـدارى كـنـد و بـر عـبـادت و عـمل صالح و اخلاق نیكو و معنویات ارج نهد، در صراط مستقیم حركت مى‌كند و مورد عنایت و انعام الهـى اسـت، و در غیر این صورت، یا در گروه (مغضوبین) و یا (ضالّین) در خواهد آمد كه هر دو گـروه از صـراط مستقیم الهى بیرونند. حادثه عاشورا نشان داد كه ارزش‌هاى اخلاقى جامعه به گونه‌اى چشمگیر كاهش یافته است و عموم مردم به پیروى از حاكمان فاسد به ضد ارزش‌ها روى آورده‌اند. قرآن مجید از این حقیقت تلخ چنین یاد مى‌كند: از ابوسعید خدرى نقل است كه پیامبر اكرم پس از تلاوت این آیه فرمود: شصت سال دیگر، كسانى خواهند آمد كه نماز را چنین تباه مى‌كنند و در پى شهوات مى‌روند... و اینان، قرآن را تلاوت مى‌كنند، ولى قرآن از حنجره آنان فروتر نمى‌رود. «فـَخـَلَفَ مـِنْ بـَعـْدِهـِمْ خـَلْفٌ اَضـاعـُوا الصَّلوةَ وَ اتَّبـَعـُوا الشَّهـَواتِ فـَسـَوْفَ یـَلْقـَوْنـَ غَیّاً»(2) ؛ آنگـاه، پس از آنان جانشینانى بر جاى ماندند كه نماز را تباه ساختند و از هوس‌ها پیروى كردند، و به زودى [سزاى] گمراهى [خود] را خواهند دید. در آیـه پـیـش از این، سـخـن از پیامبران پاك و ذریه صالح آنان و نعمت یافتگان الهى رفته است كه همواره با عبادت و ذكر و سجده و گریه، در حال عبادت و نیایش با خداى بزرگند و این، طریق انـسـانـیـت و بـهـتـریـن گـونـه عـمـل صالح است و در این آیه، خداوند خبر مى‌دهد كه برخى از جانشینان آن عابدان صالح، كسانى بودند كه رسم جانشینى را به جاى نیاوردند و ارزش‌هاى الهـى را فـرامـوش كـردنـد. مـصـداق كـامـل ایـن ارزش‌هـا نـمـاز اسـت كـه پـایـه عـبـودیـت حق است.(3) از ابوسعید خدرى نقل است كه پیامبر اكرم پس از تلاوت این آیه فرمود: شصت سال دیگر، كسانى خواهند آمد كه نماز را چنین تباه مى‌كنند و در پى شهوات مى‌روند... و اینان، قرآن را تلاوت مى‌كنند، ولى قرآن از حنجره آنان فروتر نمى‌رود.(4) پس از آن كـه مـعـاویه بر اوضاع چیره شد، به سوى كوفه رفت و در نخیله، نماز جمعه اقامه كرد و در خـطـبه‌ها گفت: «به خدا سوگند، من با شما نجنگیدم تا نماز بخوانید و روزه بگیرید و حج بـه جـاى آوریـد و زكـات بـدهـیـد! من تنها از آن رو با شما جنگیدم كه بر شما حكومت كنم و بر خلاف میل شما به خواسته‌ام رسیدم.»(5) پس از آن كـه مـعـاویه بر اوضاع چیره شد، به سوى كوفه رفت و در نخیله، نماز جمعه اقامه كرد و در خـطـبه‌ها گفت: «به خدا سوگند، من با شما نجنگیدم تا نماز بخوانید و روزه بگیرید و حج بـه جـاى آوریـد و زكـات بـدهـیـد! من تنها از آن رو با شما جنگیدم كه بر شما حكومت كنم و بر خلاف میل شما به خواسته‌ام رسیدم.» در اوایل نیمه قرن دوم، بنیان‌هاى اخلاقى جامعه به كلى ویران شده بود و مسلمانان از درون و بـرون در شـعـله‌هـاى خـانـمـانـسـوز فـسـادهـاى اخـلاقـى مـى‌سـوخـتـنـد و رذایـل اخـلاقـى بـسـان سرطان، سراسر زندگى فردى و اجتماعى آنان را تسخیر كرده بود و راهـى را پیمودند كه با اهداف و آرمان‌هاى والاى شریعت مقدّس اسلام در تضاد بود. علّت اصلى ایـن تـبـاهـى و واپـس گـرایـى حـكـومـت امـوى بود؛ چنان كه امیرمؤمنان(علیه السلام) مى‌فرماید: «اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بَِّاب ائِهِمْ»(6) ؛ مردم، بیش از آنچه به پدرانشان شبیه باشند، به رهبرانشان شبیه‌اند. مردم همان راهى را مى‌رفتند كه حكومت فاسد برایشان ترسیم كرده بود و نمودار رفتارى آنان یـزیـد بـود؛ كسى كه امام حسین(علیه السلام) او را فاسق، شرابخوار، آدمكش، و متظاهر به فسق مى‌خواند. (7) رهـبـر ژرف انـدیش انقلاب اسلامى، حضرت آیت الله خامنه‌اى درباره چنین حكومت‌هایى، كه بر مـعیارهاى ضد اخلاقى و شیطانى بنا شده‌اند، مى‌فرماید: هر كس كه دنیا طلب‌تر، شهوتران‌تـر و بـراى بـه دسـت آوردن مـنافع شخصى، زرنگ‌تر و با صدق و راستى بیگانه‌تر است، سر كار مى‌آید. آن وقت، نتیجه این مى‌شود كه امثال عمر بن سعد و شمر و عبیدالله بن زیاد مى‌شـوند رؤسا و مثل حسین بن على (علیهماالسلام) به مذبح مى‌رود و در كربلا به شهادت مى‌رسد این یك حساب دو دو تا چهار تاست! كسانى كه دلسوزند نباید بگذارند معیارهاى الهى در جـامـعـه عوض بشود. اگر معیار تقوا در جامعه عوض شد، معلوم است كه باید خون یك انسان با تقوایى مثل حسین بن على (علیهماالسلام) ریخته بشود. اگر زرنگى و دست و پا دارى در كار دنیا و پشت هم انـدازى و دروغـگـویـى و بـى اعـتنایى به ارزش‌هاى اسلامى ملاك قرار گرفت، معلوم است كه كـسـى مـثـل یـزیـد بـایـد در راس كـار قـرار بـگـیـرد و كـسـى مثل عبیدالله باید شخص اول كشور عراق بشود.(8) بى بند و بارى اخلاقى در حكومت‌هاى ستمگر ابعادى پر دامنه دارد و بى شمار است. آنچه در زیر مى‌آید، تنها گوشه‌اى از مفاسد آن روزگار است كه باید از آن عبرت گرفت. نـقل است در روز عاشورا ده نفر داوطلب شدند و بر بدن پاك امام حسین (علیه السلام) با اسب تاختند. سپس نـزد ابـن زیـاد آمـدنـد و جـایـزه‌اى نـاچـیـز گـرفـتند. ابوعمر زاهد مى‌گوید، نسب آن ده نفر را بررسى كردیم، همه فرزند نامشروع بودند. فساد و فحشا تـربـیـت درسـت دیـنـى و روابـط مـشـروع خانوادگى، سهمى بسیار ارزنده در سلامت اجتماع، آزادگى مردم و روند الهى نظام حكومتى دارد. انحرافات اخلاقى، با ناموس طبیعت و شریعت ناسازگارند و بنیادهاى اخلاقى و انسانى را ویران مى‌كنند و همیشه ابزارى در دست حكومت‌هاى استبدادى بوده‌اند و دستگاه اموى به سختى بدان‌ها آلوده بوده است. بنابر گواهى تاریخ، خانه ابوسفیان، مركز فساد و فحشا بوده و هند، همسر ابوسفیان و مادر معاویه، از زنان بدنام آن زمان بوده است و معاویه جز ابوسفیان، به چهار نفر دیگر نیز منسوب بوده كه با هند، زنا كرده بودند.(9) زیاد بن ابیه، كه از استانداران خونخوار معاویه بوده، پدرى مشخص نداشته است. معاویه او را بـه پـدر خـویـش ابـوسـفـیان، منسوب كرد و بر خلاف حدیث رسول اكرم او را برادر خود خواند. این كار معاویه از آن رو بود كه شخص باده فروش و فـاسـدى بـه نـام ابومریم سلولى گواهى داد كه ابوسفیان با سمیّه، مادر زیاد، زنا كرده و زیاد ثمره آن عمل نامشروع است. این گواهى در مسجد و با حضور مردم انجام گرفت و معاویه با استناد به سخنان ننگین ابومریم، زیاد را پسر ابوسفیان خواند. (10) بنابر گواهى تاریخ، خانه ابوسفیان، مركز فساد و فحشا بوده و هند، همسر ابوسفیان و مادر معاویه، از زنان بدنام آن زمان بوده است و معاویه جز ابوسفیان، به چهار نفر دیگر نیز منسوب بوده كه با هند، زنا كرده بودند. فـرزند زیاد، عبیدالله، نیز نتیجه زنا بوده است؛ چنان كه امام حسین (علیه السلام) آن دو را (ناپاك پسر ناپاك) مى‌خوانده است. رسوایى‌هاى عشقى یزید نیز روى تاریخ را سیاه كرده و لكه ننگى دیگر بر پیشانى حزب اموى نهاده است. ابن قتیبه دینورى در این باره مى‌نویسد: یزید عاشق زنى شوهردار شد بـه نام ارینب دختـر اسحاق، كه زنى با كمال، شریف و ثروتمند و همسر عبدالله بن سلام بود. چون معاویه از عشق یزید به او آگاه شد، با مكر و حیله و صحنه سازى، عبدالله بن سلام را فریفت تا همسر خود، ارینب را طلاق دهد. او تا تمام شدن عدّه طلاق، عبدالله را در شام نگاه داشت و به او وعده ازدواج با دختر خود را داد. پـس از تـمـام شـدن عـدّه ارینب، فردى به نام ابودردا، مامور شد كه به مدینه رَوَد و ارینب را بـراى یـزیـد خواستگارى كند. او وارد مدینه شد و در این زمان، داستان عشق یزید و طلاق ارینب بر سر زبان‌ها بود. ابودردا به محض ‍ورود به مدینه، خدمت امام حسین(علیه السلام) رسید و چون امام از ماجرا آگاه شد، چاره‌اى اندیشید و این دزدى ناموسى انجام نگرفت.(11) نـقل است در روز عاشورا ده نفر داوطلب شدند و بر بدن پاك امام حسین (علیه السلام) با اسب تاختند. سپس نـزد ابـن زیـاد آمـدنـد و جـایـزه‌اى نـاچـیـز گـرفـتند. ابوعمر زاهد مى‌گوید، نسب آن ده نفر را بررسى كردیم، همه فرزند نامشروع بودند. (12)

        پی‌نوشت‌ها:
        1- سوره عصر (13)، آیات 2-3.
        2- مریم (19)، آیه 59.
        3- المیزان، ج 14، ص 78.
        4- المیزان، ج 14، ص80 .
        5- شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 46.
        6- بحارالانوار، ج 78، ص 46.
        7- همان، ج 44، ص 325.
        8- انقلاب و عبرت‌ها، ص12 ـ 13.
        9- شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 336.
        10- همان، ج 16، ص 187.
        11- الامامة و السیاسة، جزء 1، ص 166 ـ 173 (تلخیص)
        12- لهوف، سید بن طاووس، ص 182 ـ 183.
 

منبع :  برگرفته از كتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی‌نیا .سایت تبیان       

يکشنبه 28/8/1391 - 22:48
اهل بیت

 دین‌فروشی قاتلان امام حسین(ع)


این پدیده شوم بسان آفتى زیانبار از دیرباز دینداران را تهدید كرده است. قرآن مجید از آن، بـا تـعـبـیـرهـایـى چون "فروش هدایت به ضلالت"، "فروش آخرت به دنیا"، "فروش مغفرت الهى به عذاب" ، "فروش ایمان به كفر" و "فروش آیات الهى به بهاى ناچیز" یاد كرده است (1) و ضمن توبیخ و نكوهش گناهكاران، مؤمنان را از آن باز داشته است. چنانكه مى‌فرماید: «وَ لا تَشْتَرُوا بِایاتى ثَمَناً قَلیلاً وَ اِیّاىَ فَاتَّقُونِ»(2) ؛ آیات مرا به بهاى اندك نفروشید و از من بهراسید. قـرآن همچنیـن، از كـسانى چون بنى اسرائیل، بلعم بن باعورا و منافقان، سخن مى‌گوید و رفـتـار و ویژگى‌هاى زشت آنان را برمى‌شمارد تا مایه عبرت مؤمنان شود و مانند آنان، دین خویش را به دنیا نفروشند. با این همه، بسیارى از مسلمانان، به ویژه در زمان حادثه كربلا، به چنین ورطه‌اى لغزیدند و در حـالى كـه آخـرت خـویش را تباه ساختند، دنیایى نیز به چنگ نیاوردند. امام حسین(علیه السلام) از این حقیقت تلخ اینگونه یاد مى‌كند: «اِنَّ النـّاسَ عـَبـیـدُ الدُّنـیـا وَالدّیـنُ لَعِقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مادَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ»(3) ؛ هـمانا مردم بندگان دنیایند و دین، لقلقه زبان آنان است و تا زمانى كه معاششان در رونق است، گِرد دین مى‌گردند و آنگاه كه سختى‌ها روى آورد، دینداران اندكند. این آزمایش و ابتلا در عاشورا به گونه آشكار و گویا، دینداران راستین را از بردگان شكم و شـهـوت، و خـداپـرسـتـان را از دنـیـا پـرسـتان جدا ساخت. پیش از آن كه عبیدالله بن زیاد به كـوفـه آیـد، حدود هجده هزار تن با مسلم بن عقیل بیعت كردند. پس از روى كار آمدن عبیدالله مردم سـسـت شـدنـد و بـا بـاز شـدن سر كیسه درهم و دینار، جملگى دین را رها كردند و برده یزید شدند. در تـاریـخ آمده است، عبیدالله مردم را در مسجد كوفه گرد آورد و خطاب به آنان گفت: «مردم! شما دودمـان ابـوسـفـیـان را آزموده‌اید آنان را همانگونه كه دوست مى‌دارید، یافته‌اید! اینك امـیـرمـؤمنان یزید، كه او را به حسن سیرت و احسان به رعیت مى‌شناسید... بندگان را بزرگ مى‌دارد و جملگى را با ثروت بى كران بى نیاز مى‌سازد و بر حقوق شما صد دینار افزوده اسـت و بـه مـن دسـتـور داده كـه بـه شـمـا پرداخت كنم و در برابر شما به جنگ دشمنش حسین(علیه السلام) بروید پس، گوش به فرمان باشید!» آنگاه به اردوگاه در نخیله رفت و به سازماندهى سـپـاهـیـان پرداخت (4) و چنان كه یاد كردیم، سى هزار نفر زیر پرچم كفر گرد آمدند و استوانه دیانت را به مسلخ بردند. مزدوران بنى امیه، از فرماندهان ارشد گرفته تا سربازان، همگى به امید گذران زندگى و جـیـره‌خـوارى و مزدورى بـه كربلا رفتند. نقل است، سنان بن انس، پـس از قـتـل امـام حـسـیـن (علیه السلام)، بـر اسب خویش سوار شد و با شتاب نزد عمر بن سعد رفت و فریاد زد: اَوْقِرْ «رِكابى فِضَّةً وَ ذَهَبا اَنَا قَتَلْتُ الْمَلِكَ الْمُحَجَّبا قَتَلْتُ خَیْرَ النّاسِ اُمّاً وَ اَبا وَ خَیْرَهُمْ اِذْ یُنْسَبُونَ نَسَبا»(5) چنـان طـلا و نقره به پایم بریز تا به ركاب اسبم برسد چرا كه من پیشواى بسیار محترمى را كشته‌ام، كسى را كشته‌ام كه پدر و مادرش بهترین مردم بودند و بهترین مردم از نظر حسب و نسب بود.

         پی‌نوشت‌ها:
         1- بـقـره (2)، آیـات 16، 86، 175، آل عمران (3)، آیه 177 و توبه (9)، آیه 9.
         2- بقره (2)، آیه 41.
         3- تحف العقول، ص 249 ـ 250.
         4- مقتل، مقرّم، ص 239.
         5- مقتل، ابومخنف، ص 202.
 

منبع :  برگرفته از كتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی‌نیا .سایت تبیان   

يکشنبه 28/8/1391 - 22:47
اهل بیت

  ذلّت‌پذیرى قاتلان امام حسین(ع)


عزّت و سربلندى از ویژگى‌هاى جامعه اسلامى است و قرآن مجید در این باره مى‌فرماید: "وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ"(1) ؛ همانا عزّت از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است. مـنـبـع عـزّت و سرافرازى مسلمانان، خداى متعال است و پیامبر اكرم مظهر عزّت از رهگذر اطاعت و عـبـودیت خداست و جامعه اسلامى تا پیرو و مطیع دین است، عزّتمند و سرافراز است و هر قدر از مـنـبع عزّت دور شود، به ذلت و زبونى روى مى‌نهد و چنین رخداد نامیمونى در حادثه عاشورا، آشـكارا نمایان شد و مردم به جاى تاج عزّت بر سر، طوق ذلّت بر گردن نهادند و بردگان بـى چـون و چـراى حـكومت اموى شدند و همه آنان، جز امام حسین (علیه السلام) و یارانش، بیعت با یزید را پذیرفتند و دین و دنیاى خویش را فداى دنیاى بنى امیه كردند. زهـیـر بـن قـیـن، یـار سـلحـشـور و سـرفـراز امـام، در روز عاشورا لحظه‌هایى پیش از شهادت افتخارآمیز خود از فرجام نكبت‌بار مردم در سایه حكومت شوم بنى امیه چنین سخن گفت: مـا شـمـا را بـه یـارى دودمان پیامبر و رها كردن طاغوت فرامى‌خوانیم. این را بدانید كه شـمـا از آن دو جـز تباهى زندگى چیزى نخواهید دید، آنان چشمان شما را از حدقه بیرون خواهند آورد و دسـت و پـایـتـان را قـطـع خواهند كرد و پیكرهاى مُثله شده شما را بر درختان خرما به دار خواهند آویخت و نخبگان و مفسرانتان را به قتل خواهند رساند؛ چنان كه با حجر بن عدى و یارانش و هانى بن عروه و امثال او چنین كردند. (2) و امام حسین (علیه السلام) در نامه‌اى به سران كوفه مى‌فرماید: رسـول خـدا در زمـان حـیاتش فرمود: «هر كس پادشاه ستمگرى را ببیند كه حریم خدا را مى‌شكند و پیمان او را زیر پا مى‌نهد و با سنت پیامبر خدا مخالفت مى‌ورزد و در حكومتش با گناه و دشـمـنـى حـكـم مـى‌رانـد و بـا ایـن حـال بـا گـفـتـار و كـردارش تغییرى در جامعه پدید نیاورد، بر خداست كه او را در بدترین مكان‌ها [دوزخ] جاى دهد.»(3)

         پی‌نوشت‌ها:
         1- منافقون (63)، آیه 8.

         2- تاریخ طبرى، ج 5، ص 426.
         3- بحار الانوار، ج 44، ص 382.
 

منبع :  برگرفته از كتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی‌نیا .سایت تبیان       

يکشنبه 28/8/1391 - 22:46
اهل بیت
میان حضرت عیسی و سیدالشهدا (ع) شباهت‌های بسیاری است.

الف: حضرت مریم (س) صدیقه امت مسیحیت است. (  آیه 57 سوره‌ی مائده )
حضرت زهرا (س) نیز صدیقه طاهره امت اسلام است. درباره هر دو بتول عذرا گفته شده است.

ب: شباهت دیگر در مدت حمل است. در کتاب نفس‌المهموم و بحار جلد 10 آمده است که طول مدت حمل امام سوم شیعیان 6 ماه بود. هیچ کس 6 ماهه متولد نشد که در عین حال بماند؛ مگر حسین و عیسی.
عیسی گفت: انی عبدالله و امام (ع) فرمود: انی من المسلمین.

ج: شباهت دیگر آنها در عقیده‌ای است که مردم در مسأله تفدیه پیدا کردند و خیال کردند که آنها کشته شدند که گناه دیگران را به گردن بگیرند و دیگران آزاد باشند و تکلیف ساقط شد.
درباره‌ی عیسی اصل کشته شدن دروغ است و درباره سیدالشهداء (ع) فلسفه کشته شدن این نبود.
به قول مولوی: زان‌که از قرآن بسی گمره شدند ... یعنی هر دو وجود برکت‌خیز فوق‌العاده شدند.

د: شباهت دیگر آن است که مسیحیان و مسلمانان، ولادت و عروج این دو عزیز را بزرگ می‌شمارند.
شاید شباهت بین عیسی و سیدالشهداء در یک امر دیگر هم باشد و آن عدم سابقه اسمی است و شاید این جهت مربوط به یحیی باشد نه عیسی،

و:
در این صورت شباهت بین حسین (ع) و یحیی است چرا که هر دو شهید امر به معروف و نهی از منکرند.

ه: شباهت دیگر بین آنها در انصار و حواریین است.

منبع: کتاب حماسه حسینی
 
يکشنبه 28/8/1391 - 22:45
اهل بیت

وصیت نامه امام حسین (ع)

    « بسم الله الرحمن الرحیم ...؛ این وصیت حسین‌بی‌علی است به برادرش محمد حنفیه. حسین گواهی می‌دهد به توحید و یگانگی خداوند و این که برای خدا شریکی نیست و محمد (ص) بنده و فرستاده اوست و آئین حق ( اسلام ) را از سوی خدا ( برای جهانیان ) آورده است و شهادت می‌دهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند همه انسان‌ها را در چنین روزی زنده خواهد نمود. »
امام در وصیت نامه‌اش پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد، هدف خود را از این سفر این چنین بیان نمود:
« من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم؛ بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته‌ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدّم، رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم، علی‌بن‌ابیطالب (ع) است. پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد ( و از من پیروی کند ) راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند ( و از من پیروی نکند ) من با صبر و استقامت ( راه خود را ) را در پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و بنی‌امیه حکم کند که او بهترین حاکم است.
و برادر ! این است وصیت من به تو و توفیق از طرف خداست. بر او توکل می‌کنم و برگشتم به سوی اوست. »

منبع: خبرگزاری سلام
يکشنبه 28/8/1391 - 22:44
اهل بیت

پیرامون زنان در حادثه كربلا در دو محور سخن می‏توان گفت: یكی آن كه آنان چند نفر و چه كسانی بودند، دیگر آن كه چه نقشی داشتند. زنانی كه در كربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی«ع» بودند، و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام كلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد اهل بیت علیهم السلام بودند، فاطمه و سكینه، دختران سید الشهدا«ع» بودند، رباب، عاتكه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، كنیز خاص امام حسین«ع» و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در كربلا بودند.(1) 5 نفر زن كه از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: كنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله كلبی، مادرعبد الله كلبی، مادر عمر بن جناده، زینب كبری«ع». زنی كه در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر كلبی كه بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت كرد و همانجا با عمود غلام شمر كه بر سرش فرود آورد، كشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند:
یكی مادر عبد الله بن عمر كه پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی كرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده كه پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسیله آن كشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، كه امام حسین«ع» او را به خیمه‏ها برگرداند.(2) دلهم، دختر عمر(همسر زهیر بن قین) نیز در راه كربلا به اتفاق شوهرش به كاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست. رباب، دختر امرء القیس كلبی،همسر امام حسین«ع» نیز در كربلا حضور داشت، مادر سكینه و عبد الله. زنی از قبیله بكر بن وائل نیز حضور داشت، كه ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان كوفه به خیمه‏هی اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمه‏ها آمد و آل بكر بن وائل را به یاری طلبید.
زینب كبری و ام كلثوم، دختران امیرالمؤمنین«ع»،همچنین فاطمه دختر امام حسین«ع» نیز جزو اسیران بودند و در كوفه و... سخنرانیهی افشاگر داشتند. مجموعه این بانوان، همراه كودكان خردسال، كاروان اسری اهل بیت را تشكیل می‏دادند كه پس از شهادت امام و حمله سپاه كوفه به خیمه‏ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به كوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور«پیام رسانی» باید اشاره كرد. البته جهات دیگری نیز وجود داشت كه فهرست وار به آنها اشاره می‏شود كه هر كدام می‏تواند به عنوان«درس» مورد توجه باشد:
ـ مشاركت زنان در جهاد: شركت در جبهه پیكار و همدلی و همراهی با نهضت مردانه امام حسین و مشاركت در ابعاد مختلف آن از جلوه‏هی این حضور است. چه همكاری طوعه در كوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی از شهدی كربلا، چه حتی اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه كوفه به جنایتهی شوهرانشان مثل زن خولی.
- آموزش صبر: روحیه مقاومت و تحمل زنان- نسبت - به شهادتها در كربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات زینب كبری«ع» جلوه ‏گر بود.
ـ پیام رسانی: افشاگریهی زنان و دختران كاروان كربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه پاسداری از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهی پراكنده به تناسب زمان و مكان.
ـ روحیه بخشی: در بسیاری از جنگها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه می‏بخشید. در كربلا نیز مادران و همسران بعضی از شهدا این نقش را داشتند.
- پرستاری: رسیدگی به بیماران و مداوی مجروحان از نقشهی دیگر زنان در جبهه‏ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب از امام سجاد«ع» یكی از این نمونه‏هاست. (3)
ـ مدیریت: بروز صحنه‏هی دشوار و بحرانی، استعدادهی افراد را شكوفا می‏سازد.
نقش حضرت زینب در نهضت عاشورا و سرپرستی كاروان اسرا، درس«مدیریت در شرایط بحران» را می‏آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستی اهداف نهضت، هدایت كرد و با هر اقدام خنثی كننده نتایج عاشورا از سوی دشمن، مقابله نمود و نقشه‏هی دشمن را خنثی ساخت.
ـ حفظ ارزشها: درس دیگر زنان قهرمان در كربلا، حفظ ارزشهی دینی و اعتراض به هتك حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهی آلوده است. زنان اهل بیت، با آن كه اسیر بودند و لباسها و خیمه‏هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض كنان، بر حفظ عفاف تأكید می‏ورزیدند. ام كلثوم در كوفه فریاد كشید كه آیا شرم نمی‏كنید بری تماشی اهل بیت پیامبر جمع شده‏اید؟
وقتی هم در كوفه در خانه‏ی بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز كنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در كاخ یزید نیز بر اینگونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض كرد:«ا من العدل یابن الطلقاء تخدیرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبایا قد هتكت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الأعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید...»(4) و نمونه‏هی دیگری از سخنان و كارها كه همه درس‏آموز عفت و دفاع از ارزشهاست.
ـ تغییر ماهیت اسارت: اسارت را به آزادی بخشی تبدیل كردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند.
ـ عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیك كربلا: گریه‏ها، شیونها،عزاداری بر شهدا و تحریك عواطف مردم، به ماجری كربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیر گذاشت واز این رهگذر، ماندگارتر شد.


  پی‏نوشت ها:
 
 1ـ زندگانی سید الشهدا،عماد زاده،ج 2، ص 124، به نقل از لهوف، كبریت احمر و انساب الأشراف.
   2ـ همان، ص 236.
   3- در این زمینه ر.ك: مقاله «درسهی امدادگری در نهضت عاشورا» از مؤلف (مجله پیام هلال، شماره 26، شهریور1369).
   4ـ عوالم(امام حسین)، ص 403، حیاة الامام الحسین،ج 3، ص 378.
   5- بر گرفته از فرهنگ عاشورا، جواد محدثی‏، صفحه 195.
يکشنبه 28/8/1391 - 22:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته