• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 191
زمان آخرین مطلب : 4675روز قبل
دانستنی های علمی

خداوند می فرمایید :


هنگامی که بنده ام نماز می ایستید‌ آنچنان به سخنانش گوش می دهم

 که گویی فقط همین

 یک بنده را دارم و او آنچنان از من غافل هست که گویی چندین خدا دارد.

شنبه 17/9/1386 - 9:48
رويا و خيال

كوهنوردی می‌‌خواست به قله‌ای بلندی صعود كند. پس از سال‌ها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز كرد. به صعودش ادامه داد تا این كه هوا كاملا تاریك شد. به جز تاریكی هیچ چیز دیده نمی‌شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی‌توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره‌ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. كوهنورد همان‌طور كه داشت بالا می‌رفت، در حالی كه چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط كرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد. داشت فكر می‌‌كرد چقدر به مرگ نزدیك شده است كه ناگهان دنباله طنابی که به دور كمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط كاملش شد.

در آن لحظات سنگین سكوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا كمكم كن !
ندایی از دل آسمان پاسخ داد
از من چه می‌خواهی؟
- نجاتم بده خدای من!
- آیا به من ایمان داری؟
- آری. همیشه به تو ایمان داشته‌ام.
- پس آن طناب دور كمرت را پاره كن!
كوهنورد وحشت كرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بی‌تردید از فراز كیلومترها ارتفاع.

گفت: خدایا نمی‌توانم.
خدا گفت
: آیا به گفته من ایمان نداری؟
كوهنورد گفت: خدایا نمی توانم. نمی‌توانم.
روز بعد، گروه نجات گزارش داد كه جسد منجمد شده یك كوهنورد در حالی پیدا شده كه طنابی به دور كمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت...

شنبه 17/9/1386 - 9:44
محبت و عاطفه

روزگاری در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند . شادی ، غم ، غرور ، عشق و ...


روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت پس همه ی ساکنین جزیره قایق
هایشان را مرمت کردند و جزیره را ترک کردند . اما عشق مایل بود تا آخرین لحظه باقی
بماند چرا که او عاشق جزیره بود .

وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت عشق از ثروت که با قایق با شکوهش جزیره را ترک می
کرد کمک خواست و به او گفت : آیا می توانم با تو همسفر شوم ؟ ثروت گفت : نه من
مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم دارم و دیگر جائی برای تو نیست .

پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود کمک خواست و گفت : لطفا کمک
کن و مرا با خود ببر غرور گفت : نمی توانم تمام
بدنت خیس و کثیف شده و قایق مرا کثیف می کنی .

غم در کنار عشق بود پس عشق به او گفت : اجازه بده تا من با تو بیایم .
غم با صدائی حزن آلود گفت : آه عشق ! من خیلی غمگین هستم و احتیاج به تنهائی دارم .
پس عشق این بار به سراغ شادی رفت و او را صدا زد . اما او آنقدر غرق در شادی و
هیجان بود که حتی صدای عشق را نشنید .

ناگهان صدائی شنید : بیا عشق … من تو را خواهم برد . عشق آنقدر خوشحال شد که حتی
فراموش کرد نام یاریگرش را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک
کرد . وقتی به خشکی رسیدند پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد که چقدر به
پیرمرد بدهکار است چرا که او جان عشق را نجات داده بود . عشق از علم پرسید : او که
بود؟ و علم پاسخ داد : زمان .

عشق گفت: زمان ؟ اما چرا به من کمک کرد ؟
علم لبخندی خردمندانه زد و گفت : زیرا تنها زمان است که قادر به درک عظمت عشق است
.

شنبه 17/9/1386 - 9:38
دانستنی های علمی

گویند روزی انوشیروان ساسانی در حال گذر از مسیری بود ... در راه پیرمردی را مشغول
کاشتن درخت گردویی دید. به او گفت: ای پیرمرد چرا این درخت را می کاری عمر تو که
کفاف چیدن میوه هایش را نمی دهد! .... پیرمرد خنده ای کرد گفت : دیگران کاشتند و ما خوردیم حال ما بکاریم و دیگران بخورند. شاه از این سخن بسیار خوشش آمد و کیسه ی پر
از سکه ی طلایی را به پیرمرد داد. پیرمرد نگاهی به سکه کرد و گفت : بفرمایید این هم
 پاداش کارم که امروز گرفتم...انوشیروان دوباره خندید کیسه ای دیگر به او داد.

شنبه 17/9/1386 - 8:30
محبت و عاطفه

کودکی که آماده ی تولد بود ، نزد خدا رفت و از او پرسید : می گویند فردا شما مرا به
زمین می فرستید . اما من با این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی
به آنجا بروم ؟

خداوند پاسخ داد : از میان تعداد بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظر گرفته
ام . او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد .

اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه .
- اما اینجا در بهشت ، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای
شادی من کافی هستند ...

خداوند لبخند زد : فرشته ی تو برایت آواز خواهد خواند ، هر روز به تو لبخند خواهد
زد . تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود .
کودک ادامه داد : من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی
دانم ؟

خداوند او را نوازش کرد و گفت : فرشته ی تو ، زیباترین واژه هایی که ممکن است بشنوی
، در گوشت زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی
...

کودک با ناراحتی گفت : وقتی می خواهم با شما صحبت کنم چه کنم ؟
اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت : فرشته ات دستهایت را کنار هم قرار خواهد داد
و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی .

کودک سرش را برگرداند و گفت : شنیده ام در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند .
چه کسی از من محافظت خواهد کرد ؟

- فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد ، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .

کودک با نگرانی ادامه داد اما من از اینکه دیگر نمی توانم شما را ببینم ،ناراحت
خواهم بود ...
خداوند گفت : فرشته ات همیشه از من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد
مرا خواهد آموخت ، اگرچه من کنار تو خواهم بود .

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد . کودک می دانست که
باید به زودی سفرش را آغاز کند . او به آرامی از خدا یک سوال دیگر پرسید : خدایا
!!! اگر من باید همین حالا بروم ، لطفاً نام فرشته ام را به من بگویید ...

خداوندشانه ی او را نوازش کرد و پاسخ داد : نام فرشته ات اهمیتی ندارد . به راحتی
می توانی او را مادر صدا کنی .

شنبه 17/9/1386 - 8:28
دانستنی های علمی

بسم الله الرحمن الرحیم

ذكر روز شنبه

100مرتبه

یا رب العالمین

شنبه 17/9/1386 - 8:21
دانستنی های علمی

ای خدا من!

 باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا كه دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی كه علم را بهانه كرده و به دیگران فخر می فروشند ثابت كنم كه خاك پای من نخواهند شد. باید همه‌‌ی آن تیره دلان مغرور و متكبر را به زانو در آورم، آن گاه خود خاضع ترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم.

 

شهید دكتر مصطفی چمران

 

چهارشنبه 14/9/1386 - 13:29
دعا و زیارت
سخنی از امام حسین (ع)
مردم بندگان دنیا هستند ودین بازیچه ای است بر زبانهایشان وزندگی آنها را به خود مشغول کرده،آن هنگام که زمان آزمایش فرا رسد.............

 

                    چقدر اندک اند دینداران....!!!

چهارشنبه 14/9/1386 - 11:18
دعا و زیارت
 
اعمال روز دحوالارض

یا حی و یا قیوم

 

الهی!! چون توانستم، ندانستم و چون دانستم، نتوانستم

الهی!! بیزارم از آن طاعتی که مرا به عجب آورد، و بنده آن معصیتم که مرا به عذر آورد.

 

 

                                 

 دحوالارض

 

شب دحوالارض از لیالی شریفه است كه رحمت خدا در آن نازل می­شود و قیام بعبادت در آن اجر بسیار دارد شب تولد حضرت ابراهیم و حضرت عیسی است و زمین از زیر كعبه پهن شده است. پس هر كه روزش را روزه بدارد چنان است كه شصت ماه روزه داشته باشد و بروایت دیگر است كه فرمود: در این روز حضرت قائم علیه السلام، قیام خواهد فرمود.

 

دحوالارض: روزیست كه زمینها از زیر خانه خدا كشیده شدند و پهن شدند، چه آنكه اول موضعی كه از زمین خلق شد، موضع خانه كعبه بوده و لهذا كعبه را ام القرى می­گویند و  هر كه این روزه را روزه بدارد و شبش را بعبادت بسر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود و از برای روزه­دار اینروز، هر چه در میان آسمان و زمین است، استغفار كند و این روزیست كه رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از برای عبادت و اجتماع بذكر خدا در این روز، اجر بسیار است و از برای این روز بغیر روزه و عبادت و ذكر خدا، دو عمل وارد است:

 

1-  نمازی كه در كتب شیعه قمیین روایت شده و آن دو ركعت است در وقت چاشت، در هر ركعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره والشمس بخواند و نماز را تمام كند و بعد از نماز بخواند:

لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم

 

2- خواندن این دعا است كه ((شیخ )) روایت فرموده ((اللهم داحى الكعبه )) الخ . و ((محقق داماد)) در رساله اربعة ایام خود در اعمال روز دحوالارض گفته كه زیارت ((حضرت امام رضا)) علیه السلام در این روز افضل اعمال مستحبه واكد آداب مسنونه است.

 

 التماس دعا

 

                       

 

چهارشنبه 14/9/1386 - 11:9
دعا و زیارت

طریقه خواندن نماز ختم قل هوالله

 

 

این ختم را از ختم الم نشرح و ختم الحمد نیز می­گویند

کیفیت آن این است ابتدا باید غسل کرد و لباس تمیز پوشید ودر مکانی خلوت بدون اینکه صحبت کند بعد از نماز صبح دو رکعت نماز حاجت خوانده و در حال نشسته بعد از همان نماز حاجت

70 بار سوره حمد

100 بار صلوات

79 بار سوره الم نشرح

1001 بار قل هوالله را با بسم الله (بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد)

سپس 7 بار سوره حمد

و 100 بار صلوات

انشاء الله حاجتش بر آورده است و هیچ تخلف ندارد.

این ختم بر دیگر ختم­ها مزیت دارد و از جمله اسرار است و اگر برای مصلحتی خداوند نخواسته باشد که حاجت بر آورده گردد توفیق عمل به این ختم را به او نمی­دهد

بعضی این ختم را از ختم­های مقیده شمرده­اند و باید بعد از نماز صبح و در روز پنج شنبه به آن عمل شود البته اگر در روز جمعه و در مکان شریفی باشد بهتر است.

 

 

الهی ! هر که را خواهی برافتد، گویی با دوستان تو در افتد.

الهی! دعا به درگاه تو لجاج است، چون دانی که بنده به چه محتاج است.

الهی! می­بینی و می­دانی، برآوردن می­توانی.

الهی! چون حاضری چه جویم، چون ناظری چه گویم.

 

 
چهارشنبه 14/9/1386 - 11:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته