• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4275روز قبل
اهل بیت
از جمله این بشارتها آیه 14 و 15 از کتاب یهودا است که می‏گوید:
«لکن خنوخ‏«ادریس‏»که هفتم از آدم بود درباره همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدسین خود آمد تا بر همه داوری نماید و جمیع بی دینان را ملزم سازد و بر همه کارهای بی دینی که ایشان کردند و بر تمامی سخنان زشت که گناهکاران بی دین به خلاف او گفتند. . . »
که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا(ص)تطبیق می‏کند که در داستان فتح مکه با او بودند. بخصوص با توجه به این مطلب که این آیه از کتاب یهودا مدتها پس از حضرت عیسی(ع)نوشته شده. (1)
و از آن جمله در سفر تثنیه، باب 33، آیه 2 چنین آمده:
«و گفت‏خدا از کوه سینا آمد و برخاست از سعیر به سوی آنها و درخشید از کوه پاران و آمد با ده هزار مقدس از راستش با یک قانون آتشین. . . »
که طبق تحقیق جغرافی دانان منظور از«پاران‏» - یا فاران - مکه است، و ده هزار مقدس نیز چنانکه قبلا گفته شد فقط قابل تطبیق با همراهان و یاران رسول خدا(ص)است.
و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا: 16، 17، 25، 26 چنین است:
«اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید، و من از پدر خواهم خواست و او دیگری را که فارقلیط است‏به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود، خلاصه حقیقتی که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمی‏بیند و نمی‏شناسد، اما شماآن را می‏شناسید زیرا که با شما می‏ماند و در شما خواهد بود - اینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من می‏فرستد او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد».
که بر طبق تحقیق کلمه‏«فارقلیط‏»که ترجمه عربی‏«پریکلیتوس‏»است‏به معنای‏«احمد»است و مترجمین اناجیل از روی عمد یا اشتباه آن را به‏«تسلی دهنده‏»ترجمه کرده‏اند.
و در فصل پانزدهم: 26 چنین است:
«لیکن وقتی فارقلیط که من او را از جانب پدر می‏فرستم و او روح راستی است که از جانب پدر عمل می‏کند و نسبت‏به من گواهی خواهد داد».
و در فصل شانزدهم: 7، 12، 13، 14 چنین است:
«و من به شما راست می‏گویم که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم فارقلیط نزد شما نخواهد آمد، اما اگر بروم او را نزد شما می‏فرستم اکنون بسی چیزها دارم که به شما بگویم لیکن طاقت تحمل ندارید، اما چون آن خلاصه حقیقت‏بیاید او شما را به هر حقیقتی هدایت‏خواهد کرد، زیرا او از پیش خود تکلم نمی‏کند بلکه آنچه می‏شنود خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد. . . »
و سخنان دیگری که از پیغمبران گذشته به ما رسیده و در کتابها ضبط است و چون نقل تمامی آنها از وضع نگارش تاریخ خارج است از این رو تحقیق بیشتر را در این باره به عهده خواننده محترم می‏گذاریم و به همین مقدار در اینجا اکتفا نموده و قسمتهایی از سخنان دانشمندان و کاهنان و پیشگوییهای آنان که قبل از تولد رسول خدا(ص)کرده‏اند نقل کرده به دنبال گفتار قبل خود باز می‏گردیم.
پیشگویی‏ها و سخنان کاهنان
ابن هشام مورخ مشهور در تاریخ خود می‏نویسد (2): ربیعة بن نصر که یکی ازپادشاهان یمن بود خواب وحشتناکی دید و برای دانستن تعبیر آن تمامی کاهنان و منجمان را به دربار خویش احضار کرد و تعبیر خواب خود را از آنها خواستار شد.
آنها گفتند: خواب خود را بیان کن تا ما تعبیر کنیم؟
ربیعه در جواب گفت: من اگر خواب خود را بگویم و شما تعبیر کنید به تعبیر شما اطمینان ندارم ولی اگر یکی از شما تعبیر آن خواب را پیش از نقل آن بگوید تعبیر او صحیح است.
یکی از آنها گفت: چنین شخصی را که پادشاه می‏خواهد فقط دو نفر هستند یکی سطیح و دیگری شق که این دو کاهن می‏توانند خواب را نقل کرده و تعبیر کنند.
ربیعه به دنبال آن دو فرستاد و آنها را احضار کرد، سطیح قبل از شق به دربار ربیعه آمد و چون پادشاه جریان خواب خود را بدو گفت، سطیح گفت: آری در خواب گلوله آتشی را دیدی که از تاریکی بیرون آمد و در سرزمین تهامه در افتاد و هر جانداری را در کام خود فروبرد!
ربیعه گفت: درست است اکنون بگو تعبیر آن چیست؟
سطیح اظهار داشت: سوگند به هر جانداری که در این سرزمین زندگی می‏کند که مردم حبشه به سرزمین شما فرود آیند و آن را بگیرند.
پادشاه با وحشت پرسید: این داستان در زمان سلطنت من صورت خواهد گرفت‏یاپس از آن؟
سطیح گفت: نه، پس از سلطنت تو خواهد بود.
ربیعه پرسید: آیا سلطنت آنها دوام خواهد یافت‏یا منقطع می‏شود!
گفت: نه پس از هفتاد و چند سال سلطنتشان منقطع می‏شود!
پرسید: سلطنت آنها به دست چه کسی از بین می‏رود؟
گفت: به دست مردی به نام ارم بن ذی یزن که از مملکت عدن بیرون خواهد آمد.
پرسید: آیا سلطنت ارم بن ذی یزن دوام خواهد یافت؟
گفت: نه آن هم منقرض خواهد شد.
پرسید: به دست چه کسی؟گفت: به دست پیغمبری پاکیزه که از جانب خدا بدو وحی می‏شود.
پرسید: آن پیغمبر از چه قبیله‏ای خواهد بود؟
گفت: مردی است از فرزندان غالب بن فهر بن مالک بن نضر که پادشاهی این سرزمین تا پایان این جهان در میان پیروان او خواهد بود.
ربیعه پرسید: مگر این جهان پایانی دارد؟
گفت: آری پایان این جهان آن روزی است که اولین و آخرین در آن روز گرد آیند و نیکوکاران به سعادت رسند و بدکاران بدبخت گردند.
ربیعه گفت: آیا آنچه گفتی خواهد شد؟
سطیح پاسخ داد: آری سوگند به صبح و شام که آنچه گفتم خواهد شد.
پس از این سخنان شق نیز به دربار ربیعه آمد و او نیز سخنانی نظیر گفتار«سطیح‏»گفت و همین جریان موجب شد تا ربیعه در صدد کوچ کردن به سرزمین عراق برآید و به شاپور - پادشاه فارس - نامه‏ای نوشت و از وی خواست تا او و فرزندانش را در جای مناسبی در سرزمین عراق سکونت دهد و شاپور نیز سرزمین‏«حیره‏»را - که در نزدیکی کوفه بوده - برای سکونت آنها در نظر گرفت و ایشان را بدانجا منتقل کرد، و نعمان بن منذر - فرمانروای مشهور حیره - از فرزندان ربیعه بن نصر است.
و نیز داستان دیگری از تبع نقل می‏کند و خلاصه‏اش این است که می‏گوید: تبع پادشاه دیگر یمن به مردم شهر یثرب خشم کرد و در صدد ویرانی آن شهر و قتل مردم آن برآمد و به همین منظور لشکری گران فراهم کرد و به یثرب آمد.
مردم یثرب آماده جنگ با تبع شدند و چنانکه نزد انصار مدینه معروف است، مردم روزها با تبع و لشکریانش جنگ می‏کردند و چون شب می‏شد برای تبع و لشکریانش به خاطر اینکه میهمان و وارد بر ایشان بودند خرما و آذوقه می‏فرستادند و بدین وسیله از آنها پذیرایی می‏کردند.
مدتی بر این منوال گذشت تا روزی دو تن از احبار و دانشمندان یهود از بنی قریظه به نزد تبع رفته و بدو گفتند: فکر ویرانی این شهر را از سر دور کن و از این تصمیم‏انصراف حاصل نما، و اگر در این کار اصرار ورزی و پافشاری کنی نیروی غیبی جلوی این کار تو را خواهد گرفت و ما ترس آن را داریم که به عقوبت این عمل گرفتار شوی.
تبع پرسید: چرا؟
گفتند: برای آنکه این شهر هجرتگاه پیغمبری است که از حرم قریش(یعنی مکه معظمه) بیرون آید، و این شهر هجرتگاه و خانه او خواهد بود.
تبع که این سخن را شنید دانست که آن دو بیهوده نمی‏گویند و از روی علم و اطلاع و خبرهایی که از کتابها دارند این سخن را می‏گویند و به همین سبب از ویرانی شهر یثرب منصرف شد و سخن آن دو نفر در او تاثیر کرد. و در کتاب اکمال صدوق(ره)است که تبع در این باره اشعاری نیز سرود که از آن جمله است:
حتی اتانی من قریظة عالم
حبر لعمرک فی الیهود مسدد
قال ازدجر عن قریة محجوبة
لنبی مکة من قریش مهتد
فعفوت عنهم عفو غیر مثرب
و ترکتهم لعقاب یوم سرمد
و ترکتها لله ارجو عفوه
یوم الحساب من الحمیم الموقد
و در پاره‏ای از روایات نیز آمده است که رسول خدا(ص)فرمود: تبع را دشنام نگویید زیرا او مسلمان شد و ایمان آورد.
و در روایتی که صدوق(ره)از امام صادق(ع)روایت کرده آن حضرت فرمود: تبع به اوس و خزرج(ساکنان شهر مدینه)گفت: در این شهر بمانید تا این پیغمبر بیرون آید، و من نیز اگر زمان او را درک کنم کمر به خدمت او خواهم بست و به یاری او خواهم شتافت.
و از آن جمله زید بن عمرو بن نفیل بود که سالها قبل از بعثت رسول خدا(ص)در سرزمین حجاز می‏زیست و به جستجوی دین حنیف ابراهیم بود، و از آیین یهود و دیگر آیینهای آن زمان پیروی نمی‏کرد و با بت پرستان مبارزه می‏نمود، و از ذبیحه آنان نمی‏خورد.
و از اشعار اوست که می‏گوید: اربا واحدا ام الف رب
ادین اذا تقسمت الامور
عزلت اللات و العزی جمیعا
کذلک یفعل الجلد الصبور
عامر بن ربیعه گوید: وقتی مرا دید به من گفت: ای عامر من از رفتار قوم خود بیزارم و پیرو دین ابراهیم و معبود او و اسماعیل هستم و آنها رو به این خانه نماز می‏گزاردند، و من چشم به راه ظهور پیغمبری هستم از فرزندان اسماعیل و گمان ندارم او را درک کنم اما از هم اکنون من بدو ایمان دارم و او را تصدیق کرده و گواهی می‏دهم که او پیغمبر است، و اگر عمر تو طولانی شد و او را دیدار کردی سلام مرا بدو برسان.
عامر گفت: چون رسول خدا(ص)به نبوت مبعوث شد به نزد آن حضرت رفته و مسلمان شدم و سخن زید را برای آن حضرت بازگو کردم و سلام او را رساندم حضرت برای او طلب رحمت از خدا کرد، و پاسخ سلامش را داد و فرمود: او را در بهشت دیدم که پیروزمندانه گام بر می‏داشت.
و دیگر از کسانی که سالها قبل از ولادت رسول خدا(ص)از آمدن آن حضرت خبر می‏داد و انتظار ظهور آن بزرگوار را داشت قس بن ساعده است که از بزرگان مسیحیت و از بلغاء عرب است که در بلاغت‏به وی مثل می‏زنند، و بیشتر عمر خود را به صورت رهبانیت دور از مردم و در بیابانها به سر می‏برد.
وی از حکمای عرب و از معمرین آنهاست که چنانکه در برخی از تواریخ ذکر شده ششصد سال عمر کرد و کسی بود که شمعون صفا و لوقا و یوحنا را درک کرد و از آنها فقه و حکمت آموخت و زمان رسول خدا(ص)را نیز درک کرد ولی قبل از بعثت آن بزرگوار از دنیا رفت. و رسول خدا درباره‏اش می‏فرمود:
«رحم الله قسا یحشر یوم القیامة امة واحدة‏»
[خدا رحمت کند قس را که در روز قیامت‏به صورت یک امت تنها محشور می‏گردد. ]
شیخ مفید(ره)و دیگران روایت کرده‏اند که وی در«سوق عکاظ‏»عربها را مخاطب‏قرار داده و بدانها می‏گفت:
«یقسم بالله قس بن ساعدة قسما برا لا اثم فیه ما لله علی الارض دین احب الیه من دین قد اظلکم زمانه و ادرککم اوانه، طوبی لمن ادرک صاحبه فبایعه و ویل لمن ادرکه ففارقه‏».
[قس بن ساعده به خدای یگانه سوگند می‏خورد سوگندی محکم که گناهی در آن نیست که در روی زمین آیینی وجود ندارد که نزد خدا محبوبتر باشد از آیینی که زمان ظهورش بر سر شما سایه افکنده(و نزدیک گشته)و وقت آن شما را درک نموده، خوشا به حال کسی که صاحب آن دین و آیین را درک کند و با او بیعت کند و وای به حال کسی که او را درک کند و از وی کناره گیرد. ]
و بارها اتفاق افتاد که رسول خدا(ص)از افراد قبیله‏«ایاد»حالات قس بن ساعده و سخنان حکمت آمیز و اشعار او را جویا می‏شد، و آنان نیز کم و بیش هر چه دیده و یا شنیده بودند برای آن حضرت نقل می‏کردند.
و کراجکی در کتاب کنز الفواید از مرد عربی که برای رسول خدا(ص)روایت کرده نقل می‏کند که وی گفت: هنگامی برای پیدا کردن شتری که از من گم شده بود در بیابانها گردش می‏کردم بناگاه قس بن ساعده را مشاهده کردم که در میان دو قبر ایستاده و نماز می‏خواند، و چون از نمازش فراغت‏یافت از وی پرسیدم این دو قبر از کیست؟ پاسخ داد:
اینها قبر دو تن از برادران من است که خدای یگانه را با من در اینجا پرستش می‏کردند و اینک از دنیا رفته‏اند و من بر سر قبر این دو خدای را پرستش می‏کنم تا وقتی که بدانها ملحق شوم آن گاه به آن دو قبر رو کرد و گریان شده اشعاری گفت، و پس از اینکه اشعارش پایان یافت‏بدو گفتم:
چرا به نزد قوم خود نمی‏روی و در خوبی و بدی آنها شرکت نمی‏جویی؟گفت: مادر بر عزایت‏بگرید ندانسته‏ای که فرزندان اسماعیل دین پدرشان را واگذارده و از بتان پیروی نموده و آنها را بزرگ دانسته‏اند!
پرسیدم: این نمازی را که می‏خوانی چیست؟
پاسخ داد: برای خدای آسمانها می‏گزارم.
از او سؤال کردم: مگر آسمانها هم خدایی دارد، و بجز لات و عزی خدایی هست؟دیدم حالش دگرگون شد و به خشم درآمده گفت: ای برادر ایادی از من دور شو که براستی از برای آسمانها خدایی است که آن را آفریده و به ستارگان زیور داده و به ماه تابان نورانیش کرده. شبش را تار و روزش را تابناک و آشکار نموده و بزودی از سوی مکه همگان را مشمول رحمت عامه‏اش قرار خواهد داد، به وسیله مردی تابناک از فرزندان لوی بن غالب که نامش: محمد، است و او مردم را به کلمه اخلاص دعوت می‏کند، و من گمان ندارم او را درک کنم، و اگر او را می‏دیدم دست‏خویش را - به عنوان بیعت و تصدیق - در دستش می‏نهادم و به هر کجا که می‏رفت‏به همراه او می‏رفتم. . .
و در حدیثی که مفید(ره)از ابن عباس روایت کرده این گونه است که مرد عرب گفت: یا رسول الله من از قس چیز عجیبی مشاهده کردم!حضرت فرمود: چه دیدی؟
عرض کرد: روزی در یکی از کوههای نزدیک خود که نامش سمعان بود می‏رفتم و آن روز بسیار گرم و سوزانی بود ناگاه قس بن ساعده را دیدم که در زیر درختی نشسته و پیش رویش چشمه آبی است و اطراف او را درندگان زیادی گرفته‏اند و می‏خواهند از آن چشمه آب بخورند و مشاهده کردم که یکی از آن درندگان به سر دیگری فریاد زد و در این وقت‏«قس‏»را دیدم که دست‏خود بر آن درنده زده گفت: صبر کن تا رفیقت که پیش از تو آمده آب بیاشامد آن گاه نوبت توست!
من که چنان دیدم سخت وحشت کرده و ترسیدم، «قس‏»متوجه من شده گفت: نترس که تو را صدمه نخواهند زد، در این وقت چشمم به دو صورت قبر افتاد که در میان آنها مکانی برای نماز و عبادت ساخته شده بود.
از او پرسیدم: این دو قبر چیست؟
و همچنان که در روایت قبلی بود پاسخ مرا داد، تا به آخر حدیث. . .
و بلکه در پاره‏ای از روایات است که از اوصیای رسول خدا و امامان بعد از آن حضرت نیز خبر داد و این اشعار از اوست که می‏گوید:
اقسم قس قسما لیس به مکتتما
لو عاش الفی سنة لم یلق منها ساما
حتی یلاقی احمدا و النقباء الحکما
هم اوصیاء احمد، اکرم من تحت السما
یعمی العباد عنهم و هم جلاء للعمی
لیس بناس ذکرهم حتی احل الرجما
و نیز از او نقل شده:
تخلف المقدار منهم عصبة
بصفین و فی یوم الجمل
و الزم الثار الحسین بعده
و احتشدوا علی ابنه حتی قتل
و این بود قسمتی از بشارتهای حکما و دانشمندان، که اگر می‏خواستیم تمامی آنها را که در تواریخ و کتابها مضبوط است نقل کنیم از وضع نگارش این کتاب خارج می‏شدیم، و لذا به همین اندازه اکتفا می‏شود و البته در ضمن احوالات رسول خدا(ص) نیز مقداری از این بشارتها که از احبار و دانشمندان یهود و نصاری نقل شده خواهد آمد، مانند آنچه از بحیراء راهب، و یا سلمان فارسی و دیگران روایت‏شده که ان شاء الله در صفحات آینده خواهید خواند.
و در اینجا با چند بیت از قصیده معروف ادیب الممالک فراهانی که در این باره سروده است این فصل را خاتمه می‏دهیم.
مطلع قصیده که در ولادت حضرت رسول(ص)سروده و با فصل گذشته و آینده نیز مناسب می‏باشد این است که می‏گوید:
برخیز شتربانا بربند کجاوه
کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه
در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه
و ز طول سفر حسرت من گشت علاوه
بگذر بشتاب اندر از رود سماوه
در دیده من بنگر دریاچه ساوه
تا آنکه گوید:
با ابرهه گو خیر به تعجیل نیاید
کاری که تو می‏خواهی از فیل نیاید
رو تا به سرت طیر ابابیل نیاید
بر فرق تو و قوم تو سجیل نیاید
تا دشمن تو محبط جبریل نیاید
تاکید تو در مورد تضلیل نیاید
تا صاحب خانه نرساند به تو آزار
زنهار بترس از غضب صاحب خانه
بسپار بزودی شتر سبط کنانه
برگرد از این راه و مجو عذر و بهانه
بنویس به نجاشی اوضاع، شبانه
آگاه کنش از بد اطوار زمانه
کانجا شودش صدق کلام تو پدیدار
و ز طیر ابابیل یکی بر بنشانه
تا آنجا که درباره ولادت آن حضرت گوید:
این است که ساسان به دساتیر خبر داد 
جاماسب به روز سوم تیر خبر داد
بر بابک بر نا پدر پیر خبر داد 
بودا به صنم خانه کشمیر خبر داد
مخدوم سرائیل به ساعیر خبر داد
وان کودک ناشسته لب از شیر خبر داد
ربیون گفتند و نیوشیدند احبار 
از شق و سطیح این سخنان پرس زمانی
تا بر تو بیان سازند اسرار نهانی 
گر خواب انوشروان تعبیر ندانی
از کنگره کاخش تفسیر توانی
بر عبد مسیح این سخنان گر برسانی
آرد به مدائن درت از شام نشانی
بر آیت میلاد نبی سید مختار
فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد
مولای زمان مهتر صاحبدل امجد
آن سید مسعود و خداوند مؤید
پیغمبر محمود ابو القاسم احمد
وصفش نتوان گفت‏به هفتاد مجلد
این بس که خدا گوید«ما کان محمد»
بر منزلت و قدرش یزدان کند اقرار
اندر کف او باشد از غیب مفاتیح
و اندر رخ او تابد از نور مصابیح
خاک کف پایش به فلک دارد ترجیح
نوش لب لعلش به روان سازد تفریح
قدرش ملک العرش به ما ساخته تصریح
وین معجزه‏اش بس که همی خواند تسبیح
سنگی که ببوسد کف آن دست گهربار
ای لعل لبت کرده سبک سنگ گهر را
وی ساخته شیرین کلمات تو شکر را
شیروی به امر تو درد ناف پدر را
انگشت تو فرسوده کند قرص قمر را
تقدیر به میدان تو افکنده سپر را
و آهوی ختن نافه کند خون جگر را
تا لایق بزم تو شود نغز و بهنجار
موسی ز ظهور تو خبر داد به یوشع
ادریس بیان کرده به اخنوخ و همیلع
شامول به یثرب شده از جانب تبع
تا بر تو دهد نامه آن شاه سمیدع
ای از رخ دادار بر انداخته برقع
بر فرق تو بنهاده خدا تاج مرصع
در دست تو بسپرده قضا صارم بتار
_______________________________
1. برای تحقیق و بحث‏بیشتر درباره معنای این کلمات و تطبیق آن با رسول خدا(ص)به کتاب اثبات نبوت - یا راه سعادت - تالیف استاد فقید حاج میرزا ابو الحسن شعرانی رحمة الله علیه مراجعه شود. و همچنین در کلمات آینده و تحقیق در معنای فارقلیط و غیره به همان کتاب رجوع شود.
2. آنچه ذیلا از سیره ابن هشام نقل کرده‏ایم تلخیص شده است.
دوشنبه 9/11/1391 - 1:42
اهل بیت
سید جواد حسینى
در بخش نخست این مقاله كه در شماره 58 مجله چاپ شد، عناوینى چون: همه جا به یادمهدى علیه‏السلام ، مشخصات فردى مهدى علیه‏السلام ، غیبت طولانى و ظهور حتمى، پاداش انتظار، و اوصاف منتظران راستین، مورد بحث قرار گرفت. در این بخش، ادامه مباحث را پى مى‏گیریم.
وقت ظهور و قیام
زمان دقیق ظهور و قیام حضرت مهدى علیه‏السلام را جز خداوند متعال كسى نمى‏داند، و خود حضرت هم وقتى زمان قیامش فرا رسد، از طریق الهام الهى آگاه مى‏شود.(1) در كلام ختمى مرتبت آمده كه هرگاه وقت قیام فرا رسد، پرچم حضرت خود به خود برافراشته مى‏شود؛ چنان كه مى‏خوانیم: «لَهُ عَلَمٌ اِذا كانَ وَقْتُ خُرُوجِهِ انْتَشَرَ ذلِكَ الْعَلَمُ مِنْ نَفْسِهِ وَاَنْطَقَهُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى فَناداهُ الْعَلَمُ: اخْرُجْ یا وَلِىَّ اللّهِ فَاقْتُلْ اَعْداءَ اللّهِ... فَلا یَحِلُّ لَكَ اَنْ تَقْعُدَ عَنْ اَعْداءِ اللّهِ؛(2) براى او (حضرت مهدى علیه‏السلام ) پرچمى است كه وقتى هنگام خروجش فرا رسد، خود به خود باز مى‏شود و خداوند بزرگ آن را به سخن مى‏آورد. پس آن حضرت را مورد خطاب قرار مى‏دهد و مى‏گوید: خارج شو اى ولى خدا! پس دشمنان خداوند را نابود ساز كه دیگر براى تو نشستن در مقابل دشمنان خدا جایز نیست.»
و یا هنگام فرا رسیدن قیام آن حضرت شمشیرش به امر الهى از غلاف خارج مى‏شود؛ چنان كه پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرماید: «لَهُ سَیْفٌ مَغْمَدٌ فَاِذا حانَ وَقْتُ خُرُوجِهِ اقْتَلَعَ ذلِكَ السَّیْفُ مِنْ غِمْدِهِ وَاَنْطَقَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَناداهُ السَّیْفُ اخْرُجْ یا وَلِىَّ اللّهِ فَلا یَحِلُّ لَكَ اَنْ تَقْعُدَ عَنْ اَعْداءِ اللّهِ فَیَخْرُجُ؛(3) براى او شمشیرى است در غلاف. پس هنگامى كه وقت قیامش فرا رسد، آن شمشیر از غلافش خارج مى‏شود و خداوند آن شمشیر را به سخن درمى‏آورد و شمشیر به آن حضرت ندا مى‏دهد: اى ولى خدا! قیام كن چرا كه براى تو جایز نیست در مقابل دشمنان خدا بنشینى. پس او قیام مى‏كند.»
علائم ظهور
علائم ظهور بیش از آن است كه در بخشى از یك مقاله بگنجد. ما فقط به برخى از علائم ظهور اشاره مى‏كنیم كه در كلام خاتم الانبیاء صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بر آنها دست یافته‏ایم. البته این موارد، در واقع، نشانه‏هاى آخر الزمان است كه منتهى به دوران ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام مى‏شود.
1. «عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ‏الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فى حَدیْثٍ اَنَّ اللّهَ اَوْحى اِلَیْهِ لَیْلَةً اَسْرى بِهِ اَنْ یُوْصِىَ اِلى عَلِىٍّ وَاَخْبَرَهُ بِالاَْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ اِلى اَنْ قالَ وَآخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ یُصَلّى عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ یَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما... فَقُلْتُ اِلهى وَسَیِّدى مَتى یَكُونُ ذاكَ؟ فَاَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلَىَّ یَكُونُ ذلِكَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَظَهَرَ الْجَهْلُ وَكَثُرَ الْقِراءَةُ وَقَلَّ الْعَمَلُ وَكَثُرَ الْقَتْلُ وَقَلَّ الْفُقَهاءُ وَالْهادُونَ وَكَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالْةِ وَالْخَوْنَةِ... وَكَثُرَ الْجَوْرُ وَالْفَسادُ وَظَهَرَ الْمُنْكَرُ وَاَمَرَ اُمَّتُكَ بِهِ وَنَهى عَنِ الْمَعْرُوفِ؛(4) ابن عباس مى‏گوید از پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در حدیثى نقل شده است كه خداوند به او در شب معراج وحى كرد كه به حضرت على علیه‏السلام سفارش كند و نسبت به امامان از فرزندانش آگاهى داد تا آنجا كه فرمود: آخرین مرد از آنها، كسى است كه عیسى بن مریم علیهماالسلام پشت سرش نماز مى‏خواند. زمین را پر از عدل و داد مى‏كند؛ چنان كه ستم فراگیر شده است... عرض كردم: خداى من و آقاى من! آن (قیام مهدى) كى خواهد بود؟ خداوند به من وحى كرد، هرگاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانى ظاهر شود؛ خواندن [قرآن] زیاد، ولى عمل [به قرآن] كم شود، و قتل و كشتار فراوان، و فقها و هدایتگران كم شوند و عالمان گمراهى و خیانتكارى به وفور یافت شوند... جور و فساد زیاد شود، و منكر آشكار گردد، و امت تو به منكر امر! و از معروف نهى نماید.»
پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «یَكُونُ عِنْدَ انْقِطاعٍ مِنَ الزَّمانِ وَظُهُورٍ مِنَ الْفِتَنِ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ الْمَهْدِىُّ عَطائُهُ هَنیئا؛(5) هنگام پایان زمان و آشكار شدن فتنه‏ها، مردى هست، كه به او مهدى گفته مى‏شود و بخشش او فراوان است.»
اقدامات پس از ظهور
از جمله مسائلى كه درباره خاتم الاوصیاء، مهدى موعود علیه‏السلام در كلام خاتم الانبیاء صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بدان پرداخته شده، تصویر كلّى و روشن و امیدوار كننده‏اى از دوران پس از ظهور است؛ همان چیزى كه مایه دلخوشى تمام مستضعفان عالم به حساب مى‏آید.
در این خصوص، به نمونه‏هایى اشاره مى‏شود:
1. تسخیر جهان و تشكیل حكومت واحد:
پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «... وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ بَشیرا لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا اِلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلِكَ الْیَوْمَ حَتّى یَخْرُجَ فیهِ وَلَدِى الْمَهْدِىُّ... وَتُشْرِقُ الاَْرَضُ بِنُورِ رَبِّها وَیَبْلُغُ سُلْطانُهُ الْمَشْرِقَ وَالْمَغْرِبَ؛(6) سوگند به آنكه مرا به حق، بشارت دهنده برانگیخت! اگر از عمر دنیا جز یك روز نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانى مى‏كند تا كه فرزندم مهدى در آن قیام كند، و زمین به نور پروردگارش روشن شود و حكومت او شرق و غرب را فراگیرد.»
و در روایت دیگرى آن حضرت فرمود: «اَلاَْئِمَّةُ مِنْ بَعْدى اِثْنا عَشَرَ اَوَّلُهُمْ اَنْتَ یا عَلِىُّ وَآخِرُهُمُ الْقائِمُ الَّذى یَفْتَحُ اللّهُ تَعالى ذِكْرُهُ عَلى یَدَیْهِ مَشارِقَ الاَْرْضِ وَمَغارِبَها؛(7) پیشوایان پس از من دوازده نفرند. اولین آنها تو هستى یا على! و آخرین آنها قائم است؛ همو كه خداوند متعال به دست او مشرقها و مغربهاى زمین (تمام كره زمین) را فتح خواهد كرد.»
و از همان حضرت نقل شده است كه در شب معراج خداوند در بخشى از سخنان خود فرمود: «وَلاَُطَهِّرَنَّ الاَْرْضَ بِاخِرِهِمْ مِنْ اَعْدائى وَ لاَُمَكِّنَنَّهُ مَشارِقَ الاَْرْضِ وَمَغارِبَها؛(8) و به راستى زمین را به وسیله آخرین آنها (امامان معصوم علیهم‏السلام ) از دشمنانم پاك خواهم ساخت و تمام شرق و غرب زمین را در فرمانروایى او قرار خواهم داد.»
2. اقامه شریعت نبوى:
اداره جهان گسترده نیاز به قانون جامعى دارد كه در سنت نبوى و كتاب الهى گرد آمده است؛ لذا پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اَلْقائِمُ مِنْ وُلْدى... وَسُنَّتُهُ سُنَّتى یُقیمُ النّاسَ عَلى مِلَّتى وَشَریعَتى وَیَدْعُوهُمْ اِلى كِتابِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛(9) قائم از فرزندان من است... شیوه و سنت او سنت من است؛ مردم را بر اساس دین و شریعت من بر پاى مى‏دارد، و آنها را به كتاب خداوند عزیز و جلیل دعوت مى‏كند.»
3. عدالت گسترده:
با اقامه كتاب الهى، قرآن كریم، در جامعه و زنده شدن شریعت نبوى، تمام زمین را عدل و داد فراخواهد گرفت و مردم براى اولین‏بار شاهد عدالت گسترده و فراگیر در تمام كره خاكى خواهند بود. در این زمینه، پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله سخنان فراوانى دارد كه به حد تواتر مى‏رسد، و در منابع فریقین جمع‏آورى شده است كه به نمونه‏هایى اشاره مى‏شود:
پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اِنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ اِمامُ اُمَّتى... وَمِنْ وُلْدِهِ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذى یَمْلاَءُ اللّهُ بِهِ الاَْرْضَ عَدْلاً وَقِسْطا كَما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما؛(10) به راستى كه على بن ابى طالب امام امت من است... و قائم منتظر از نسل اوست؛ آن كس كه زمین را از عدالت و داد پر مى‏كند، آن گونه كه از ستم و بیداد پر شده است.»
دادگرى امام به گونه‏اى گسترده و فراگیر است كه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در سخنى فرمود: «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْرا یَرْضى بِخِلافَتِهِ اَهْلُ الاَْرْضِ وَاَهْلُ السَّماءِ وَالطَّیْرُ فِى الْجَوِّ؛(11) [مهدى موعود [زمین را پر از عدل كند، چنان كه پر از ستم گشته است؛ [به گونه‏اى كه [ساكنان زمین و آسمان و پرندگان هوا از حكومتش خشنود گردند.»(12)
•چهره گل باغ و صحرا را گلستان مى‏كند مدعى گوید كه با یك گل نمى‏گردد بهار من گلى دارم كه عالم را گلستان مى‏كند
•دیدن مهدى هزاران درد درمان مى‏كند من گلى دارم كه عالم را گلستان مى‏كند من گلى دارم كه عالم را گلستان مى‏كند
4. بخشش گسترده:
از دیگر اقدامات حضرت مهدى علیه‏السلام كه مورد توجه پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قرار گرفته، بخشش و اعطاء گسترده و وسیع آن حضرت است؛ چنان كه پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اِنَّ فى اُمَّتى الْمَهْدِىَّ... فَیَجىءُ اِلَیْهِ رَجُلٌ فَیَقُولُ یا مَهْدِىُّ اَعْطِنى اَعْطِنى! قالَ فَیَحْثى لَهُ فى ثَوْبِهِ مَا اسْتَطاعَ اَنْ یَحْمِلَهُ؛(13) مهدى در امت من است... مردى نزد او مى‏آید و مى‏گوید: اى مهدى! به من عطایى بفرما! مرا چیزى ببخش! پس آن حضرت به اندازه‏اى كه او بتواند بردارد و حمل كند، به دامن او مى‏ریزد.»
شبیه همین روایت را ابو سعید خدرى نیز از پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل كرده است(14).
5. بازپس‏گیرى حقوق:
از دیگر اقدامات دوران ظهور آن حضرت، بازگرداندن حق به صاحبان حق است؛ چنان كه پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «یَبْلُغُ مِنْ رَدِّ الْمَهْدِىِّ الْمَظالِمَ حَتّى لَو كانَ تَحْتَ ضِرْسِ اِنْسانٍ شَىْ‏ءٌ اِنْتَزَعَهُ حَتّى یَرُدَّهُ؛(15) كار امام مهدى در باز پس‏گرفتن حقوق بدان جا رسد كه حتى اگر در بُنِ دندان انسانى چیزى باشد، آن را برمى‏گیرد تا به [صاحبش[ برگرداند.»
6. برخورد با كارگزاران:
از دیگر اقدامات آن حضرت پس از ظهور، برخورد با كارگزاران و سخت‏گیرى نسبت به آنهاست؛ چنان كه پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «عَلامَةُ الْمَهْدِىِّ اَنْ یَكُونَ شَدیدا عَلَى الْعُمّالِ جَوادا بِالْمالِ رَحیما بِالْمَساكینِ؛(16) از نشانه‏هاى مهدى علیه‏السلام ، سختگیرى بر كارگزاران، بخشندگى مال، و مهربانى با تهیدستان است.»
حسن ختام
اجراى عدالت از یك طرف، در اختیار قرارگرفتن گنجهاى زمین از طرف دیگر، بركت وجود و ظهور آن حضرت و یاران پاكش از طرف سوم، باعث وفور نعمتها و بارندگى در كره زمین مى‏شود. به چند نمونه از روایات در زمینه فوق اشاره مى‏كنیم:
یك. استخراج گنجها: پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «یُخْرِجُ لَهُ الاَْرْضُ اَفْلاذَ كَبِدِها وَیَحْثُوا الْمالَ حَثْوا وَلا یَعُدُّهُ عَدّا؛(17) زمین جگرگوشه‏ها و [گنجهاى] خود را براى آن حضرت ظاهر مى‏سازد و ثروت چنان فزونى مى‏یابد كه قابل شمارش نیست.»
در روایت دیگر، در وصف مهدى علیه‏السلام فرمود: «اِنَّهُ یَسْتَخْرِجُ الْكُنُوزَ وَیُقَسِّمُ الْمالَ؛(18) به راستى او (مهدى علیه‏السلام ) گنجها را استخراج مى‏كند و ثروتها را تقسیم مى‏نماید.»
دو. بارندگى فراوان و محصولات زیاد: حضرت ختمى مرتبت صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «تَنْعُمُ اُمَّتى فى زَمَنِ الْمَهْدِىِّ نِعْمَةً لَمْ یَنْعُمُوا مِثْلَها قَطٌّ تُرْسَلُ السَّماءُ عَلَیْهِمْ مِدْرارا؛(19) امت من در دوران حضرت مهدى علیه‏السلام از چنان نعمتى برخوردار مى‏شوند كه تا آن روز، مانندش را ندیده‏اند؛ آسمان برایشان بسیار مى‏بارد.»
و درباره وفور محصولات كشاورزى فرمود: «وَلا تَدَعُ الاَْرْضُ شَیْئا مِنَ النَّباتِ اِلاّ اَخْرَجَتْهُ؛(20) و زمین چیزى از گیاهان خود را فروگذار نمى‏كند، جز آنكه آن را مى‏رویاند.»
در آخر سخن را با این شعر به پایان مى‏بریم:
•گاهگاهى به نگاهى دل ما را دریاب اگر از دولت وصل تو مرا نیست نصیب به امیدى به سر كوى تو روى آوردیم سنگها مى‏خورم از دست جنون دلِ خویش كاروان رفت و من از همسفران دورم دور راه باریك و بسى پرخطر و تاریك است تا دلم بار غم عشق به منزل فكند تا فغان دل غمدیده ما را شنوى دردمند توام و از تو دوا مى‏طلبم گو به بیمار غم خود كه دوا را دریاب(21)
•جان به لب آمده از درد خدا را دریاب گاهگاهى به نگاهى دل ما را دریاب شهریارا! به درِ خویش گدا را دریاب من دیوانه انگشت نما را دریاب منِ از قافله شوق جدا را دریاب سببى ساز در این مهلكه ما را دریاب شهسوارا منِ افتاده ز پا را دریاب نازنینا سحرى باد صبا را دریاب گو به بیمار غم خود كه دوا را دریاب(21) گو به بیمار غم خود كه دوا را دریاب(21)
________________________________________
1. كافى، ج 1، ص 343، كتاب الغیبة، ص 164؛ رجال كشى (دانشگاه مشهد)، ص 192.
2. كمال‏الدین، ج 1، ص 155؛ الخرایج والجرایح، قطب راوندى، ج 2، ص 550.
3. كمال‏الدین، ج 1، ص 155، و ر. ك: كفایة الاثر، ص 266.
4. اثبات الهداة، شیخ حرّ عاملى، ج 7، ص 390.
5. كشف الغمة فى معرفة الائمة، الاربلى، دار الاضواء، ج 3، ص 260، ح 24.
6. فرائد السمطین جوینى، ج 2، ص 312.
7. الامالى، ابوجعفر صدوق، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ص 79، ح 9؛ روضة الواعظین، فتال نیشابورى، ص 102.
8. عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، (كتابفروشى طوس) ج 1، ص 262، ح 22؛ كافى، ج 1، ص 432، ح 91.
9. بحار الانوار، محمد باقر مجلسى، دار الكتب الاسلامیة، ج 51، ص 73، ح 19.
10. كشف الغمة، ج 3، ص 328.
11. بحار الانوار، ج 51، ص 95.
12. مضمون روایات فوق «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ عَدْلاً وَقِسْطا...» را گروهى از اهل سنت، مانند: شیخ عبدالحق در «لمعات»، و صبّان در «اسعاف الراغبین»، و شبلنجى در «نور الابصار»، و ابن حجر در «صواعق»، و سید احمد بن السید زینى دحلان مفتى الشافعیه، در «الفتوحات الاسلامیة»، وگنجى شافعى از طریق پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله متواتر و اجماعى مى‏دانند، و گروهى دیگر روایات فوق و امثال آن را صحیح السند و موثق مى‏دانند، مانند: ابن حجر شافعى، ابوالسرور احمد بن ضیاء الحنفى، و محمد بن محمد المالكى و یحیى بن محمد الحنبلى و مسعود بن عمر التّفتازانى و شیخ محمد الجزرى الدمشقى الشافعى و عبدالرحمن ابن خلدون در مقدمه‏اش و... .
13. سنن ترمذى، دار الفكر، بیروت، 1408 ه ق، ج 4، ص 439، ح 2232.
14. منتخب الاثر، ص 311.
15. موسوعة احادیث الامام المهدى، كورانى، مؤسسة المعارف، قم، 1411 ق، ج1، ص221.
16. همان، ج 1، ص 246، ح 152.
17. بحار الانوار، ج 51، ص 68.
18. منتخب الاثر، لطف‏الله صافى، (قم، نشر كتاب، ص 472.
19. عصر الظهور، كورانى، ترجمه عباس جلالى، سازمان تبلیغات اسلامى، قم، 1369، ص 325.
20. موسوعة احادیث المهدى، كورانى، مؤسسة المعارف الاسلامیّة، ج 1، ص 221.
21. شعر از محمد على مجاهد.
دوشنبه 9/11/1391 - 1:41
اهل بیت
اصغری نژاد،محمد
هر پژوهنده‏ای كه به دیده دقت به (تمدن عرب) بنگرد، متوجه می‏شود كه «لوبون» در نگارش مطالب از دیده انصاف به تمدن اعراب نگریسته است. از این رو نباید برخی اشتباهات كتاب را ناشی از تعصبات ناصحیح دانست، بلكه علل آنها را باید در مواردی كه در این مقاله بحث خواهد شد، جستجو كرد.
«گوستاو لوبون» از جمله خاورپژوهان بلندپایه فرانسوی است كه به سال 1841 میلادی چشم به جهان گشود و در سال 1931 از دنیا رفت. وی مطالعات گسترده‏ای درباره اسلام و تمدن مسلمانان به انجام رسانده است. در آثار وی تعصبات یك جانبه و منفی نسبت به اسلام و مسلمانان كمتر به چشم می‏خورد و این از ویژگی‏های منحصر به فرد اوست كه در كمتر پژوهش‏گری می‏توان سراغ یافت. او فقط از عرب و تمدن عربی دفاع نكرد، بلكه از حقوق مسلمانان دفاع و از سیاست‏های ظالمانه دولت‏های اروپایی شدیدا انتقاد كرد و در نكوهش دولت متبوعش نسبت به جنایاتی كه در حق مسلمانان الجزایر مرتكب شد، مطالب فراوانی نگاشت.
«لوبون» در اثنای تحقیقات و سیاحت‏های علمی خود به كشورهای مختلف، كتاب‏های با ارزشی پیرامون تاریخ و تمدن برخی ملت‏ها نگاشت و حاصل این پژوهش‏ها را با شرح و توضیح در سه كتابِ «راز دگرگونی ملت‏ها»، «ماهیت اجتماع» و «آرا و باورها» به ودیعه نهاد و آن گاه با توجه به این سه اثر، كتاب‏های دیگری چون «ماهیت انقلاب‏ها و انقلاب فرانسه»، «ماهیت سوسیالیسم»، «تمدن هند»، «تمدن مصر» و «تمدن عربی در اندلس» و «تمدن عرب» را به رشته تحریر درآورد.
آثار و نوشته‏های او به زبان فرانسوی بود كه احمد فتحی زغلول، صادق رستم و عبدالرحمان برقوقی و دیگران آنها را به زبان عربی ترجمه كردند. كتاب «تمدن عرب» را عادل زعیتر كه از مترجمان بنام بود، به عربی بازگرداند. این كتاب چند بار در سال‏های 1945، 1948 و 1979 به چاپ رسیده است.1
هر پژوهنده‏ای كه به دیده دقت به (تمدن عرب) بنگرد، متوجه می‏شود كه «لوبون» در نگارش مطالب از دیده انصاف به تمدن اعراب نگریسته است. از این رو نباید برخی اشتباهات كتاب را ناشی از تعصبات ناصحیح دانست،2 بلكه علل آنها را باید در موارد ذیل جستجو كرد.
ـ عمده مآخذ «تمدن عرب» برگرفته از منابع اهل تسنن بوده و چون در آنها گزارش‏های ناصواب به وفور یافت می‏شود، در نتیجه كتاب نیز از این اشتباهات در امان نمانده است.
ـ در مآخذ اهل تسنن به نقش مهم رهبری و امامت در اسلام و هدایت جامعه بشری اشاره نشده است و واقعیت‏ها آن‏گونه كه باید، تجزیه و تحلیل نشده و لذاست كه در كتاب «تمدن عرب» هم به این عامل مهم و حیاتی و نقش سازنده آن و پیامدهای منفی عدم وجود آن اشاره نشده است، بلكه با نگاهی دقیق‏تر باید گفت «لوبون» اسلام و تمدن مسلمانان را از نظرگاه اهل تسنن معرفی كرده است.
ـ گزارش‏های نقیض در منابع تسنن، پژوهش‏گری چون «لوبون» را نیز دچار اشتباه كرده و برخی وقایع را به پیروی از مآخذ غلط نقل كرده است.
ـ درك ناصحیح «لوبون» از مفهوم وحی، غیب، معجزه وقرآن، سبب شده، وی در شرح و توضیح این مضامین به اشتباهات معتنابهی دست یازد.
ـ مشكل دیگر كتاب این است كه نشانی مطالب را به تفصیل و به صورت امروزین، عنوان نكرده است.
با این همه تعاریف زیبا و دلنشین «لوبون» از اسلام و رسول‏خدا(ص) و علل گسترش این دین الهی و تحلیل‏های با ارزشی كه نویسنده از این مذهب و نقش سازنده‏اش در شكوفایی تمدن‏ها ذكر كرده، ما را بر آن می‏دارد كه توصیفات در خور توجه و تجزیه و تحلیل‏های لوبون و سخنان وی را در مدح اسلام بازگو كنیم!
عظمت اسلام
«گوستاولوبون» در قسمت‏هایی از كتاب خود به تعریف از اسلام و فرستاده آن، حضرت محمد(ص) پرداخته و به تناسب، تجزیه و تحلیل‏های جالب و ارزنده‏ای ارائه داده است كه ذكر آنها از دیدگاه یك خاورپژوه فرانسوی، عظمت این مكتب الهی را بیش از پیش روشن می‏سازد.3
دوران كودكی حضرت محمد(ص)
«گوستاولوبون» تحت عنوان «دوران كودكی و جوانی حضرت محمد» می‏گوید:
ـ تاریخ نگاران عرب می‏نویسند: «هنگام ولادت پیشوای بزرگ اسلام، نشانه‏های شگفت‏انگیزی آشكار شد؛ از آن جمله گویند: هنگام ولادت او جهان لرزید، آتشكده مقدس زردشتیان خاموش شد، شیاطین به وسیله شهاب از صعود به آسمان ممنوع شدند، چهارده كنگره از ایوان كسری شكست و این نشانه‏ای بود كه نابودیِ دولت مقتدر ایران را نوید می‏داد.»
(ص100)
ـ «حضرت محمد ابتدا از مادرش آمنه شیر خورد، سپس طبق عادتی كه تا به امروز اعراب دارند، او را به قبیله بادیه‏نشینی سپردند و تا سه سالگی نزد آن قبیله به سر برد... در این مدت چنان كه مورخان نقل كرده‏اند، خوارق عادات و كارهای شگفت‏انگیزی از او دیده شد... .»
(ص100)
ـ «بیست سال كه از سن آن حضرت گذشت، در جنگی كه میان قریش و قبیله دیگری رخ داد، شركت كرد و لیاقتی فوق‏العاده در آن جنگ از خود نشان داد كه بعدها آن لیاقت در او به نحو آشكار خودنمایی كرد.»(ص101)
ـ «درستی و خوش خلقی او شهرت بی‏سابقه[ای] در میان قریش برایش كسب كرد. به همین دلیل، قریش لقب »امین« به آن حضرت دادند. این آوازه بلند به علاوه نیك‏رفتاری و صداقت آن جناب، سبب شد كه علاقه خدیجه آن زن ثروتمند بیوه مكه4 را به خود جلب كند تا بدان‏جا كه تمام كارهای تجارتی خود را به حضرت محمد واگذار كند... .»(ص101)
بعثت حضرت محمد (ص)
ـ «گوستاولوبون» تحت عنوان «بعثت حضرت محمد[ص]» می‏گوید:
الف ـ «حضرت محمد تا چهل سالگی هیچ‏گونه سخنی درباره بعثت خود اظهار نفرمود. و پس از آن كه طبق معمول هر ساله برای عبادت به كوه حرا ـ كه در سه میلی مكه است ـ رفته بود، با رنگی پریده و حالتی متغیر نزد خدیجه آمد و چنانچه مورخان عرب گویند: به او فرمود: همین‏طور كه من در كوه حرا گام برمی‏داشتم، شنیدم جبرئیل در گوش من چنین می‏گوید: »اقرء باسم ربك الذی خلق...«... سپس به خدیجه فرمود: این سخن، وحی الهی است و من نیروی نبوت و پیامبری را در خود احساس می‏كنم.»
(ص102)
ب ـ «تهدیدات و ریش‏خندها [ی مردم مكه] او را در تصمیم خود مردد نساخت، بلكه چنانچه ابوالفداء نقل كرده، به آنها فرمود: اگر خورشید را در دست راست من نهند و ماه را در دست چپم بگذارند، از این كار دست نخواهم كشید.»(ص103)
ج ـ «حضرت محمد[ص] در برابر انواع آزار و شكنجه، با كمال متانت و بردباری و خون سردی مقاومت كرد. و هر روز به بركت فصاحت و بلاغت او، پیروان تازه[ای] به او می‏گرویدند.»
(ص104 و 105)
د ـ «ده سال بدین ترتیب از عمر او گذشت و در این ده سال دقیقه[ای] از كار تبلیغ دین خود، كوتاهی نكرد.»ص(105)
وقایع پس از هجرت
«گوستاولوبون» تحت عنوان «وقایع پس از هجرت» می‏گوید:
ـ «پس از این كه پیغمبر به مدینه وارد شد، جنگ‏ها را خود رهبری می‏كرد یا یكی از یارانش را به رهبری برمی‏گزید. اولین جنگ مهمی كه در سال دوم هجرت اتفاق افتاد، غزوه »بدر« بود. در این جنگ، یاران [حضرت] محمد[ص] كه از 314 تن بیش نبودند،5 و در میان همه آنها سه اسب سواری بیش‏تر نبود، لشكر دشمن را كه متجاوز از دو هزار نفر بودند،6 تار و مار كردند. و این شكست دشمن، موجب شهرت جنگی پیغمبر گردید.»(ص106)
ـ «پس از جنگ بدر، جریان‏های دیگری بین حضرت محمد و همسایگان مدینه اتفاق افتاد كه در غالب آن پیش آمدها غلبه و نصرت با حضرت بود و از خصوصیات او این بود كه چون مغلوب می‏شد، مرعوب نمی‏شد و چون فاتح و پیروز می‏گشت، از حد اعتدال پا بیرون نگذاشته، مغرور نمی‏شد.»(ص107)
ـ «پس از چند سال كار پیغمبر اسلام بالا گرفت و نیروهای زیادی به دست آورد، ولی برای این كه قدرتش توسعه پیدا كند، لازم بود مكه را نیز به تصرف درآورد، ولی مصلحت چنان دید كه ابتدا برای انجام این كار، با مسالمت رفتار كند. از این رو، با 1400 نفر از یاران خود به سوی مكه رهسپار شد. قریش گرچه از ورود او به مكه جلوگیری كرد، ولی فرستادگان آنها از بزرگداشت بی‏سابقه یاران پیغمبر نسبت به او مبهوت شدند؛ به طوری كه یكی از آنها گفت: من، دربار امپراطور روم و پادشاه ایران را دیده‏ام، [ولی] به خدا سوگند هیچ پادشاهی را در میان پیروانش به عظمت و جلالت محمد ندیده‏ام.»(ص107)
ـ «پس از این كه [حضرت محمد(ص)] به شهر مكه درآمد، با قریشی كه در طول بیست سال دست از آزار و دشمنی او نكشیده بودند، و از هرگونه اذیت و عنادی درباره او فروگذار ننموده بودند، با كمال مهربانی و ملاطفت رفتار كرد و با سختی توانست آنها را از دستبرد یاران خشمگین خود (كه درصدد انتقام از ایشان بودند) نگهداری فرماید... .»(ص109)
زندگی پیغمبر اسلام و ویژگی‏های اخلاقی او
«لوبون» تحت عنوان «زندگی پیغمبر اسلام و ویژگی‏های اخلاقی او» می‏گوید:
ـ «عقل و خرد آن حضرت بر همه مردمان می‏چربید، و در اندیشه از همگان برتر بود. بیهوده سخن نمی‏گفت، و همیشه به ذكر خدا مشغول بود. پیوسته با مردم، خوش‏رو و غالبا خاموش می‏نشست. خوی او نرم و اخلاقش نیكو بود. در نظر او بیگانه و نزدیك، نیرومند و ناتوان در برابر حق یك سان بودند. مستمندان را دوست می‏داشت و هیچ‏گاه بی‏نوایی را به دلیل ناداری‏اش با نظر حقارت نمی‏گریست چنانچه زورمند را به سبب اقتدارش احترام نمی‏كرد. دل مردم شریف را به هر نحو [كه] میسورش بود، به دست می‏آورد. یاران خود را دلگرم می‏كرد و از آنچه موجبات دل‏سردی آنان را فراهم می‏كرد، خودداری می‏نمود. هر كه نزدش می‏آمد، با روی باز از او پذیرایی می‏كرد، و تا او از مجلس برنمی‏خاست، حضرت بلند نمی‏شد. هر كه دست به دست او می‏داد، تا او دستش را نمی‏كشید، پیغمبر(ص) دست خود را رها نمی‏كرد. و به همین نحو اگر كسی درباره حاجتی با او گفت و گو می‏كرد، تا خودْ رشته سخن را قطع نمی‏كرد، آن حضرت، سخنش را قطع نمی‏فرمود. نسبت به یاران خود تفقد و مهربانی می‏كرد و از وضع آنها می‏پرسید. گوسفندهای خود را به دست خود می‏دوشید و روی زمین می‏نشست. كفش و جامه خود را وصله می‏زد و كفش و جامه وصله‏دار می‏پوشید.» (ص113)
ـ «رسول خدا(ص) از دنیا رفت و در تمام عمر، هیچ‏گاه از نان جو سیر نشد. گاهی اتفاق می‏افتاد كه یك ماه یا دوماه در تمام خانه‏های آن حضرت، آتش برای طبخ غذا روشن نمی‏شد و خوراك آنها آب و خرما بود. و گاهی رسول خدا(ص) از گرسنگی، سنگ به شكم مبارك می‏بست.»
(ص113)
ـ «اضافه بر آنچه گفته شد، طبق گفته تاریخ نویسان عرب، حضرت محمد بسیار خوددار و متفكر، كم حرف، احتیاط كار، خوش قلب، در رفتار و كردار خود بسیار مراقب ادب و پاكیزگی خویش بود. تا پس از این كه به ثروت و اقتدار نیز رسید، هیچ‏گاه كارهای خود را به دیگری واگذار نكرد. او در برابر سختی‏ها و دشواری‏ها خوددار و متحمل، با همتی بلند، و در برخوردها مهربان و خوشرو بود. یكی از خدمتگذارانش نقل می‏كند كه هیجده سال تمام خدمت او را انجام می‏داد و در طول این مدت، هیچ‏گاه سخن تند یا كردار ملال‏آور حتی برای تنبیه كردن من نیز از او ندیدم.»(ص113 و 114)
ـ «حضرت محمد[ص] جنگجویی دلاور و در فنون جنگی ماهر بود. به هنگام خطر فرار نمی‏كرد و بی‏دلیل خود را به مهلكه نمی‏انداخت. آن تهورهای زیاده از حدی كه در عرب دیده می‏شد، در او وجود نداشت.7 (ص114)
ـ »هنگامی كه حضرت محمد جوان بود، دست تقدیر او را داور میان بزرگان سالخورده قریش قرار داد؛ جریان از این قرار بود كه هنگامی كه آنها خانه كعبه را تعمیر كردند، درباره نصب حجرالاسود ـ كه معتقد بودند فرشته[ای] آن سنگ را از آسمان برای ابراهیم آورده است ـ نزاعی برخاست و هر كدام از بزرگان قریش می‏خواست افتخار نصب «حجرالاسود» را نصیب خود كند. كار نزاع بالا گرفت تا جایی كه نزدیك بود خون‏ریزی شود و حل نزاع را به دم شمشیر حواله كنند. در این میان، حضرت محمد[ص] كه جوانی نورس بود، پیش آمده، گفت: پارچه[ای [نزد من بیاورید. گلیمی یا پارچه‏ای نزدش آوردند. او «حجرالاسود» را با دست خود برداشته، در میان آن پارچه نهاد، آن گاه گفت: هر یك از بزرگان قبائل، گوشه[ای] از این پارچه را به دست بگیرد و از زمین بلند كند. بزرگان قبائل به دستورش عمل كردند. اطراف پارچه را گرفته تا راستای جای سنگ بلند كردند. سپس خود او نزدیك آمده سنگ را از میان پارچه برداشت و در جای خود نهاد. و بدین ترتیب نزاع خاتمه یافت.«(ص115)
ـ »مسلمانان بر اساس دلیل‏هایی كه داشتند معجزات بسیاری از او نقل كرده‏اند كه اجمال آن را مسیو «كازیمیرسكی» چنین نگاشته است: «به خواست او در حضور همه مردم، ماه دو نیم شد. روزی سرش را روی زانوی علی[ع] گذارده و همچنان به خواب رفته، علی[ع] نیز با این كه نماز عصر نخوانده بود و آفتاب غروب می‏كرد، برای این كه او را بیدار نكند، همچنان نشست تا او بیدار شود. و چون اطلاع پیدا كرد علی نماز نخوانده، دعا كرد تا خورشید برگردد، به طوری كه پرتوش بر كوه‏ها و زمین افتاد و همچنان ایستاد تا علی نمازش را خواند، آن گاه غروب كرد. پیغمبر با این كه قدش معتدل و متوسط بود هر كه در كنار او راه می‏رفت، حضرت بلندتر از او به نظر می‏رسید. از چهره‏اش نوری، همیشه پرتو افشانی می‏كرد. و هم‏چنین هرگاه دست به پیشانی می‏نهاد، از میان انگشتانش نوری می‏درخشید. سنگ‏ها و درختان و گیاهان به او سلام می‏كردند و در برابرش خم می‏شدند. حیوانات[ی] چون آهو، گرگ، سوسمار با او سخن می‏گفت[ند[ بزغاله بریان شده با او تكلم كرد. جنیان از او ترس داشته و به او ایمان آوردند، زیرا بر آنها نیز سیطره مطلقه داشت.8 كور را بینا
می‏كرد و مریض را شفا می‏داد و مرده را زنده می‏نمود. برای علی و خاندانش كه گرسنه بودند، از آسمان، مائده فرود آورد. خبر داد كه فرزندان فاطمه دچار ظلم و ستم می‏شوند و سلطنت بنی‏امیه هزار ماه طول می‏كشد و چنان شد كه خبر داده بود.» گذشته از اینها این مطلب در نظر مسلمانان معتقد، به ثبوت رسیده كه محمد[ص [در یكی از شب‏ها به آسمان رفت... .«(ص126 ـ 125)
7 ـ »و اما این كه نسبت مكر و خدعه به محمد[ص] می‏دهند، این نسبت چندان بی‏جا و نادرست است كه نیازی به پاسخ‏گویی آن نیست. او مردی بود كه در عین بی‏باكی، ایمانی داشت كه با آن در هر مهلكه‏ای وارد می‏شد. و هر كس بخواهد در دلِ دیگران تخم ایمان بكارد، نخست باید پیش از هر كس خود ایمان داشته باشد. محمد[ص] مردی بود كه به یقین می‏دانست از جانب خدا یاری می‏شود و همین ایمان بود كه به او نیرو می‏داد و در برابر هر مشكلی پایداری می‏كرد.«(ص128)
ـ »معجزه كبرای پیغمبر این بود كه توانست پیش از مرگ خود، قافله پراكنده عرب را گردهم آورد و از این كاروان سرگردان و پریشان، ملت واحدی تشكیل بدهد بدان‏سان كه همه را در برابر یك دین، خاضع، فرمانبر و مطیع یك پیشوا گرداند.«(ص128)
ـ »شكی نیست كه حضرت محمد از زحمات خود نتایج و بهره‏هایی گرفت كه هیچ یك از ادیان پیش از اسلام، چنین بهره‏هایی نصیب آنان نشد و از این رو آن
حضرت حق بسیار بزرگی بر گردن اعراب دارد.«(ص128)
0 ـ »اگر بخواهیم ارزش اشخاص را به كردار و آثار نیك‏شان بسنجیم، مسلّما حضرت محمد[ص] بزرگترین مرد تاریخ است، و بعضی از دانشمندان غرب با دیده انصاف بدان جناب نگریسته و بسیاری از مورخان را نیز تعصبات دینی مانع از اعتراف به فضیلت او گشته و پرده[ای] در جلو دیدگان‏شان آویخته است. از دانشمندان دسته اول مسیو «بارتلمی سنت هیلر» است كه درباره حضرت محمد چنین می‏گوید: «»محمد از همه اعراب باهوش‏تر بوده و در دین‏داری از همه كس محكم‏تر و نسبت به مردم، مهربان‏ترین بوده است. به واسطه همین برتری بود كه بدان قدرت و عظمت فوق‏العاده رسید. ما این دین بزرگی كه او آورد و مردم را بدان دعوت كرد، برای پیروانش یكی از نعمت‏های بزرگ خداوندی می‏شماریم.
قرآن مجید
»گوستاولوبون« تحت عنوان »خلاصه قرآن« می‏نویسد:
»اعراب، قرآن را فصیح‏ترین كتاب‏ها می‏دانند... و من به این مطلب معترفم كه قرآن سلسله آیات موزون و دلپذیری دارد كه در میان كتاب‏های آسمانی دیگر بی‏نظیر و بی‏سابقه است.«(ص132)
فلسفه قرآن
»گوستاولوبون« تحت عنوان »فلسفه قرآن و علت عالم‏گیر شدن آن« چنین می‏نگارد:
ـ »ما چون به قواعد و عقائد اساسی قرآن مراجعه كنیم، ممكن است اسلام را صورت آشكاری از مسیحیت بدانیم، ولی با این حال اسلام با مسیحیت در بسیاری از مسائل اصولی اختلاف نظر دارد، بویژه درباره توحید كه ریشه اساسی است، زیرا آن خدای یگانه[ای] كه اسلام، مردم را
بدان دعوت می‏كند، آن خدایی است كه بر همه چیز مسلط و بالاتر از همه است. فرشتگان با قدسیان، اطراف او را نگرفته‏اند. و این افتخار، تنها بهره اسلام است كه نخستین دینی است كه توحید را در جهان آورده و باید در این باره به خود ببالد.«(ص141)
ـ »سهولت بی‏نظیر اسلام، بر اساس توحید خالص است، و رمز پیشرفت اسلام نیز در همان سهولت و آسانی آن بوده[است.] پی بردن به اسلام به همین دلیل، بسیار آسان است. اسلام از مطالبی كه عقل سلیم از پذیرش آن خودداری می‏كند و در ادیان دیگر نمونه‏های آن بسیار است، كاملاً مبرا است؛ یعنی تناقضات و پیچیدگی‏هایی كه غالبا در كیش‏ها و آیین‏های دیگر دیده می‏شود، در دین اسلام، وجود ندارد. هر چه شما فكر كنید، ساده‏تر از اصول اسلام نیست كه می‏گوید: خدا یگانه است؛ مردم همگی در برابر خدا یك‏سان‏اند؛ با انجام چند فریضه دینی، انسان به بهشت (سعادت) می‏رسد. و با رو گرداندن از انجام آن به دوزخ درآید. شما به هر مسلمان از هر طبقه‏ای كه برخورد كنید، می‏بینید تمام اصول اسلام و آنچه بر او واجب است، همه را در قالب چند جمله كوتاه با كمال آسانی می‏ریزد و همه را به خوبی می‏داند. درست بر عكس مسیحیان كه به آسانی نمی‏توانند معنای «تثلیث» و «استحاله» را بفهمند و یا سایر مسائل پیچیده[ای] كه تا استاد در علمِ لاهوت و ماهر در ریزه‏كاری‏های بحث و جدل نباشد، هرگز از آن مطالب دشوار بیرون نخواهند آمد.«(ص142 ـ 141)
ـ »شكی نیست كه نفوذ سیاسی و اجتماعی اسلام بی‏نهایت زیاد و مهم است... در هر شهری كه پرچم اسلام در آن به اهتزاز درآمد، تمدن نیز با درخشندگی خیره كننده خود در آن جا تجلّی نمود.«(ص143 ـ 142)
ـ »اسلام برای اكتشافات علمی از هر دینی مناسب‏تر و ملایم‏تر است. درباره واداشتن مردم به داد و دهش و گذشت از مردم، بزرگ‏ترین دینی است كه می‏تواند تهذیب نفوس و اخلاق را به عهده گیرد.«(ص143)
ـ »تحولات زمان در دین اسلام هیچ گونه تغییری نداد و همان نفوذی كه در صدر اسلام داشت، هنوز همان نفوذ و تأثیر را در دل‏ها دارد با این كه دین‏های پیشین روز به روز از قدرت و نیروی‏شان كاسته می‏شود. هم اكنون بیش از صد میلیون مسلمان در روی زمین زندگی می‏كنند.9 ممالك جزیرة العرب، مصر، سوریه، فلسطین، تمام آسیای صغیر و قسمتی از آسیای كبیر از هند و روسیه و چین و هم چنین تمام قسمت شمالی افریقا تا آن سوی خط استوا تقریبا همه مسلمان‏اند. دو چیز است كه میان تمامی این ملت‏های گوناگونی را كه تابع دستورهای قرآن هستند، گردآورده و همگی را به صورت یك ملت درآورده: یكی زبان و دیگری روابط دینی... .«(ص143)
ـ »پیشرفت سریع قرآن موجب شده كه مورخان مخالف اسلام، این پیشرفت را معلول دو چیز دانسته‏اند: یكی آزادی‏هایی كه در این دین وجود دارد و دیگر زور شمشیر؛ ولی باید دانست كه این نسبت‏های ناروا بر اساس صحیحی استوار نیست، زیرا هر كس قرآن بخواند، به خوبی می‏بیند كه همان سخت‏گیری‏هایی كه در ادیان دیگر دیده می‏شود، در این دین نیز موجود است. و موضوع تعدد زوجات نیز
برای ملت‏های مسلمانی كه پیش از ظهور اسلام در میان آنها رایج بوده است، چیز تازه[ای] نبود كه موجب جلب آنان به پذیرش این دین گردد.
و پاسخ این سخن را كه نسبت آزادی عمل به دین اسلام داده‏اند، دانشمند نامی، مسیو «بیل» در چندین سال قبل به خوبی داده است. دانشمند مزبور پس از این كه ثابت كرده كه آنچه پیغمبر اسلام بدان دستور داده و پیروان خود را بدان پای‏بند كرده؛ مانند روزه، جلوگیری از باده‏گساری و دستورهای اخلاقی دیگر به مراتب سخت‏تر از دستورهایی است كه مسیحیان [را] بدان دستور داده‏اند. آن گاه چنین گفته است: «»با این حال كمال اشتباه و نادانی است، اگر كسی بپندارد كه پیشرفت برق‏آسای اسلام در سراسر جهان بدین جهت بوده كه اسلام كارهای دشوار و رفتار نیك را از دوش پیروان خود برداشته و آنها را در انجام كارهای زشت، آزادی عمل داده است.«»«(ص145 ـ 144)
7 ـ مسیو »هوتینجر« فهرست كاملی از اخلاق كریمه و آداب پسندیده‏ای كه در دین اسلام وجود دارد، تدوین نموده كه صرف نظر از بحث طرف‏داری از اسلام، به راستی این فهرست شامل آخرین دستورهایی است كه ممكن است برای تهذیب اخلاق و جلوگیری از رفتارهای ناپسند یك انسان تدوین كرد.»(ص145)
ـ «زور شمشیر نیز موجب پیشرفت قرآن نشد، زیرا رسم اعراب این بود كه هر كجا را فتح می‏كردند، مردم آن جا را در دین خود آزاد می‏گذاردند. و این كه مردم مسیحی از دین خود دست برمی‏داشتند و به دین اسلام می‏گرویدند و زبان عرب را بر زبان مادری خود انتخاب می‏كردند، بدان جهت بود كه عدل و دادی كه از آن عرب‏های فاتح می‏دیدند، مانندش را از زمام‏داران پیشین خود ندیده بودند. و برای آن سادگی و سهولتی بود كه در دین اسلام مشاهده می‏نمودند و نظیرش را در كیش پیشین سراغ نداشتند.»(ص145)
ـ «باری، قرآن به وسیله شمشیر پیشرفت نكرده، بلكه تنها با دعوت و تبلیغ بود. و همین تبلیغ بود كه ملت‏های ترك و مغول را پس از ظهور اسلام هنگامی كه بر سر اعراب مسلط شدند، با این كه اعراب مغلوب آنها بودند، مسلمان كرد.»(ص146)
0 ـ «قرآن در هندوستان كه فقط عبور عرب بدان‏جا افتاد، چنان پیش رفته كه هم اكنون بیش از پنجاه میلیون10 مسلمان در این كشور وجود دارد... و هم چنین در كشور پهناور چین كه عرب حتی به یك وجب زمین آن جا نیز حمله نبرد، پیشرفت قرآن كمتر از هندوستان نبوده... .» (ص147)
دوشنبه 9/11/1391 - 1:34
اهل بیت
جعفریان،رسول
دشمنی غرب مسیحی با اسلام، جدای از آن که میراث ماقبل مسیحی در برخورد شرق و غرب دارد، در نخستین قدم، محصول پیشرفت اسلام در محدوده قدرت امپراتوری روم شرقی از یک طرف و نفوذ اسلام در جنوب اروپا از سوی دیگر در قرون نخستین اسلامی بود.
آن زمان هنوز کلیسای ارتدوکس از کلیسای کاتولیک جدا نشده بود و غرب یکپارچه در تاریکی و جهل، روزگارش را سپری می‌کرد. در تمام این دوره آنچه غرب از اسلام می‌دانست، بسیار اندک و بر اساس دشمنی تمام عیار با آن بود. غرب تا قرن‌ها پس از آن، نه ترجمه‌ای از قرآن می‌شناخت و نه با شخصیت حضرت محمد (ص) آشنایی داشت. مبنای قضاوت آنان از اسلام ومحمد (ص) افسانه‌ها و شایعات پوچی بود که مبلغان بی سواد وابسته به کلیسا میان مردم منتشر می‌کردند.
غرب در تمام این مدت، محمد را به نام «محوند» می‌شناخت و این کلمه را - نعوذ بالله مساوق با شیادی و دروغگویی می‌دانست. در این دوره بود که به گفته یک محقق، «اسامی محوند یا در مواردی محون، محومت و در فرانسه ماحون و در آلمانی ماخمت که با مفاهیمی چون دیو و عفریت و بت مترادفند - از جمله نام‌هایی بودند که توسط نویسندگان دوره‌های نمایشی مسیحی و داستان‌های عاشقانه و حماسی (رومانس) اروپای سده دوازدهم ابداع شدند».
در تمام قرون وسطی، حضرت محمد (ص) مظهر شیطان و دجال شناخته می‌شد و بدترین و رکیک ترین افسانه‌ها توسط کلیسا در باره حضرت ختمی مرتبت میان مردم اروپا انتشار می‌یافت.
و درست همین حس بود که جنگهای صلیبی را به هدف بازپس گیری سرزمین‌های مسیحی از دست مسلمانان به راه انداخت و برای دو قرن و نیم به نام جهاد مقدس و با علامت صلیب، عامل قتل صدها بلکه میلیونها انسان شد.
این زمان بردن نام محمد (ص) همراه با دشنام و هتاکی بود و کسی آن اسم را بدون پسوندهای دشنام گونه نمی آورد. در اثر شاعر انگلیسی ویلیام لنگلند با عنوان Piers Plowman که سال 1362 میلادی به چاپ رسیده «محمد (ص) را می‌بینم در حالی که در میان نیروهای دوزخی در اسفل دوزخ جای دارد». در این متن، محمد، یک کاردینال بدعت گزار است که در عربستان مرتد شده و آیینی درست کرده است. از نظر این شاعر، محمد (ص) طلایه دار خیل دجال‌هاست.
یک صد و پنجاه سال پس از آن شاعر انگلیسی، ویلیام دَنبار شاعر اسکاتلندی، محمد (ص) را رئیس تشریفات جهنم وصف می‌کند.
در این دوره، داستانهای حماسی که در آنها به ستایش اروپا پرداخته می‌شد، فراوان ساخته شد و دشمن مشترک در همه آنها، مسلمانان بودند. در برخی از این داستانها آمده بود که محون یعنی همان محمد(ص) حکم بتی را دارد که ساراسن‌ها - یعنی مسلمانان - آن را پرستش می‌کنند و مثل مسیحیان که خدای پدر را و یهودیان که یهوه را به کمک می‌خوانند آنان هم دست به دامن محون می‌شوند. بدین ترتیب محمد (ص) در ترانه‌ها و متون نمایشی قرون وسطایی اروپا به عنوان یک بت تصویر می‌شد.
از همه اینها شگفت تر آن که در زبان انگلیسی واژه «ممتری» ( Mammetry) از محومت گرفته شده و معنای آن پرستش مجسمه‌ها و تصاویر و یا همان بت پرستی است.
از رکیک‌ترین نوشته‌های غرب مسیحی، «کمدی الهی» دانته است. دانته در این کمدی که آن را تحت تأثیر شکست‌های صلیبی نوشته است، - نعوذ بالله - حضرت محمد (ص) را چون گناهکاری که با دستان خود سینه چاک شده اش را از هم می‌درد به تصویر کشیده است. از نظر دانته، گناه محمد عبارت بود از: ترویج مذهب دروغین، دعوی نزول وحی که نوعی شیادی کفرآمیز بود و بذر اختلاف را در جهان پاشید.
در آستانه قرون جدید، مهم ترین تهدید برای اروپا، ترکان عثمانی بودند. شکست‌های فاحش غرب مسیحی که به سقوط مرکز کلیسای ارتدوکس به دست سلطان محمد فاتح در سال 1453 منجر شد، بار دیگر شعله‌های خشم نویسندگان کلیسایی را علیه شخصیت حضرت محمد (ص) بر افروخت. غربی‌ها تقریبا تا قرن هیجدهم بلکه نوزدهم، هیچ تلاشی برای شناخت شخصیت واقعی آن پیامبر (ص) انجام ندادند.
تاریخ جهان اثر هیگدن - یک راهب بندیکتی - که فقط سه بار به انگلیسی در سالهای 1387، 1495 و 1527 ترجمه شد، داستان کبوتری را می‌آورد که محمد (ص) او را تربیت کرده بود تا برای دانه بالای سرش پرواز کند و او را روح القدس خوانده بود که به او وحی می‌فرستد. داستان دیگر، داستان شتری است که محمد (ص) تربیت کرده بود که فقط از دست او غذایش را بگیرد. محمد (ص) قرآن را بر گردن این شتر آویخته بود و وقتی نزدیک او می‌شد، زانو می‌زد و محمد آن را می‌گرفت و به مردم می‌گفت که این پیامی آسمانی است. جذابیت‌های جنسی از دیدگاه هیگدن، یکی از راه‌هایی است که محمد (ص) برای تضعیف مسیحیت و تقویت اسلام انتخاب کرده بود.
لوتر به رغم آن که تلاش کرد تا پاپ را مظهر «دجال» بداند و بدین ترتیب این نام را از حضرت محمد (ص) برداشت، در این باره اصرار مداوم داشت، باز هم تلاشی برای شناخت درست از اسلام و حضرت محمد (ص) نداشت و همچنان او را آماج حملات تند خود قرار می‌داد.
در حالی که در قرن نوزدهم، نوشته‌های کسانی مانند کارلایل یا واشنگتن اروینگ تلاش می‌کردند تا نقش حضرت محمد (ص) را در کاروان تمدن بشری نشان دهند، یا گوته که تصویری زیبا از محمد (ص) در اشعارش نشان می‌داد، از نظر کلیسا مطرود و محکوم بود. آثار فراوانی که شماری از روشن اندیشان این دوره در باره اسلام نوشتند، از نظر کلیسا آثار ممنوعه و در شمار کتب ضاله به حساب می‌آمد.
بدین ترتیب می‌توان دریافت که گرایش به دشمنی با اسلام و محمد (ص) در بنیاد کلیسای کاتولیک ریشه دارد و پاپ‌ها و قیصرها در ادوار مختلف، دشنام به محمد (ص) را به عنوان قافیه اصلی نوشته‌های خود انتخاب می‌کردند.
در یک دوره کوتاه، و بیشتر در قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم غرب توانست آثاری عرضه کند که با نگاهی واقع بینانه تر به اسلام نگاه کند، اما حتی آن آثار هم به استثنای اندک، به هیچ روی تمایلی به دادن امتیازات اساسی به اسلام نداشت. داستان شرق شناسی، خود افسانه دیگری است که به قول ادوارد سعید، کنه و بُنهش، تحقیر شرق برابر غرب است.
به نظر می‌رسد، امروز غرب به همان نقطه بازگشته است. این تصادفی نیست که بوش پس از 11 سپتامبر بحث جنگ صلیبی را مطرح می‌کند. چند سالی بعد از آن، آن کاریکاتور وحشتناک در باره حضرت محمد (ص) کشیده می‌شود. و امروز پاپ که خود و کلیسایش را مظهر آرامش و صلح می‌خواند، این چنین به آتش جنگی که غرب مسیحی و نظامی شعله ور کرده، دامن می‌زند.
البته و صد البته، تصور این که پاپ بدون برنامه این مسائل را مطرح کرده، تصوری واهی است. به طور قطع، دانشمندان و سیاستمداران ما باید اهداف اصلی این قبیل اظهارات را روشن کنند، اظهاراتی که باز هم می‌تواند رسالت سربازگیری برای القاعده را بر دوش بکشد، و زمینه برخوردهای بیشتر دنیای اسلام را با غرب تا بن دندان مسلح فراهم کرده و همه انرژی دنیای اسلام را به میدان کشیده و و آن را به هدر دهد.
یکی از جنایتکارانه ترین اقدامات غرب مسیحی، آن است که دشمنی میان یهودیان و مسلمانان را با ایجاد اسرائیل پدید آورد و امروز آقایی خود را با جنگهای میان این دو گروه بر همه تحمیل می‌کند. یهودیان که قرن‌ها در شرق با مسلمانان زیست مسالمت آمیز داشتند، فریب غرب مسیحی را خورده و اینچنین در جنگی که عاقبت آن بر هیچ کس روشن نیست، فرو غلتیدند. این را باید یکی از اساسی ترین جنایات غرب در حق مسلمانان و یهودیان دانست.
بدون تردید مسؤولیت هر نوع خشونت ناشی از این اقدامات غیر مسؤولانه متوجه دستگاه عریض و طویل کلیسای کاتولیک و در رأس آن پاپ بوده و مسلمانان باید با درک درست شرایط، اجازه ندهند باز هم دنیای اسلام دچار محدودیت‌های بیشتر شود.
دوشنبه 9/11/1391 - 1:33
اهل بیت
رسولى محلاتى
برخى از اهل تحقیق بتفصیل در اینباره‏قلمفرسائى كرده و حتى جداگانه كتاب نوشته‏اند كه از آنجمله‏مى‏توان كتاب‏«راه سعادت‏»استاد فقید و محقق ارزشمندمرحوم شعرانى و مقاله محققانه دیگرى را كه در كتاب‏«خاتم‏پیغمبران‏»در اینباره درج شده نام برد كه چون با مقاله ما كه درباره تاریخ تحلیلى اسلام است چندان ارتباطى ندارد و بیشتر بابحث نبوت خاصه رسول خدا«ص‏»ارتباط دارد تا با بحث ما و به‏اصطلاح یك بحث كلامى است نه تاریخى،نمى‏توانیم وقت‏خود و شما را با این بحث گسترده و عمیق بگیریم،ولى بهمان‏مقدار كه مربوط به تاریخ مى‏شود یك اشاره اجمالى نموده ومى‏گذریم:
طبق روایات زیادى كه در كتابهاى تاریخى و حدیث وسیره داریم بشارتهاى زیادى از پیمبران گذشته و دانشمندان و كاهنان در باره ظهور پیامبر بزرگوار اسلام‏«ص‏»وارد شده كه به‏اجمال و تفصیل از ظهور و ولادت و بعثت آنحضرت خبرداده‏اند،و علامه مجلسى‏«ره‏»در كتاب بحار الانوار در اینباره‏بابى جداگانه تحت عنوان‏«باب البشائر بمولده و نبوته‏»منعقدكرده كه بسیارى از آن روایات را در آنجا گرد آورده.
و بهر صورت قسمتى از این روایات همان‏هائى است كه درتورات و انجیل آمده مانند:
آیه 14 و 15 از كتاب یهودا كه مى‏گوید:
«لكن خنوخ‏«ادریس‏»كه هفتم از آدم بود در باره همین اشخاص‏خبر داده گفت اینك خداوند با ده هزار از مقدسین خود آمد تا برهمه داورى نماید و جمیع بى‏دینان را ملزم سازد و بر همه كارهاى‏بى دینى كه ایشان كردند و بر تمامى سخنان زشت كه گناهكاران‏بى دین بخلاف او گفتند...»
كه ده هزار مقدس فقط با رسولخدا«ص‏»تطبیق مى‏كند كه‏در داستان فتح مكه با او بودند.بخصوص با توجه به این مطلب‏كه این آیه از كتاب یهودا مدتها پس از حضرت عیسى‏«ع‏»نوشته شده.
و از آنجمله در سفر تثنیه باب 33 آیه 2 چنین آمده:
«و گفت‏خدا از كوه سینا آمد و برخاست از سعیر به سوى آنها ودرخشید از كوه پاران و آمد با ده هزار مقدس از دست راستش بایك قانون آتشین...».
كه طبق تحقیق جغرافى دانان منظور از«پاران‏»-یا فاران‏مكه است،و ده هزار مقدس نیز چنانچه قبلا گفته شد فقط قابل‏تطبیق با همراهان و یاران رسول خدا«ص‏»است.
و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا:16،17،25،26 چنین‏است:
«اگر مرا دوست دارید احكام مرا نگاه دارید،و من از پدر خواهم‏خواست و او دیگرى را كه فارقلیط است‏به شما خواهد داد كه‏همیشه با شما خواهد بود،خلاصه حقیقتى كه جهان آنرا نتواندپذیرفت زیرا كه آنرا نمى‏بیند و نمى‏شناسد،اما شما آنرامى‏شناسید زیرا كه با شما مى‏ماند و در شما خواهد بود.اینها رابه شما گفتم مادام كه با شما بودم اما فارقلیط روح مقدس كه اورا پدر به اسم من مى‏فرستد او همه چیز را بشما تعلیم دهد و هرآنچه گفتم بیاد آورد».
كه بر طبق تحقیق كلمه‏«فارقلیط‏»كه ترجمه عربى‏«پریكلیتوس‏»است‏بمعناى‏«احمد»است و مترجمین اناجیل از روى عمد یا اشتباه آنرا به‏«تسلى دهنده‏»ترجمه كرده‏اند و درفصل پانزدهم:26 چنین است:
«لیكن وقتى فارقلیط كه من او را از جانب پدر مى‏فرستم و او روح‏راستى است كه از جانب پدر عمل مى‏كند و نسبت‏به من گواهى‏خواهد داد».
و در فصل شانزدهم:7،12،13،14 چنین است:
«و من به شما راست مى‏گویم كه رفتن من براى شما مفید است،زیرا اگر نروم فارقلیط نزد شما نخواهد آمد،اما اگر بروم او را نزدشما مى‏فرستم اكنون بسى چیزها دارم كه بشما بگویم لیكن‏طاقت تحمل ندارید،اما چون آن خلاصه حقیقت‏بیاید او شما رابهر حقیقتى هدایت‏خواهد كرد،زیرا او از پیش خود تكلم‏نمى‏كند آنچه مى‏شنود خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد»
و قسمتى دیگر آنهائى است كه از دانشمندان یهود وراهبان مسیحى و كاهنان و منجمان و دیگران نقل شده مانندسخنان دانشمندان یهودى بنى قریظه كه با«تبع‏»پادشاه یمن‏گفتند (1) و سخنان عبد الله بن سلام (2) و آنچه از سیف بن ذى یزن نقل شده (3) ،و سخنان‏«بحیرا»و«نسطورا» (4) و«سطیح‏»و«شق‏» (5) و«قس بن ساعدة‏» (6) یكى از بزرگان مسیحیت و روایت‏ابو المویهب راهب (7) و«زید بن نفیل‏» (8) كه باز هم براى نمونه‏بداستان زیر كه خلاصه‏اى از نقل ابن اسحاق در سیره است توجه‏نمائید:
ابن هشام مورخ مشهور در تاریخ خود مى‏نویسد: (9) ربیعة بن‏نصر كه یكى از پادشاهان یمن بود خواب وحشتناكى دید و براى‏دانستن تعبیر آن تمامى كاهنان و منجمان را بدربار خویش احضاركرد و تعبیر خواب خود را از آنها خواستار شد.
آنها گفتند:خواب خود را بیان كن تا ما تعبیر كنیم؟
ربیعة در جواب گفت:من اگر خواب خود را بگویم و شماتعبیر كنید به تعبیر شما اطمینان ندارم ولى اگر یكى از شما تعبیرآن خواب را پیش از نقل آن بگوید تعبیر او صحیح است.
یكى از آنها چنین گفت:چنین شخصى را كه پادشاه مى‏خواهد فقط دو نفر هستند یكى‏«سطیح‏»و دیگرى‏«شق‏»كه‏این دو كاهن مى‏توانند خواب را نقل كرده و تعبیر كنند.
ربیعة بدنبال آندو فرستاد و آنها را احضار كرد،سطیح قبل‏از«شق‏»بدربار ربیعة آمد و چون پادشاه جریان خواب خود رابدو گفت،سطیح گفت:آرى در خواب گلوله آتشى را دیدى كه‏از تاریكى بیرون آمد و در سرزمین تهامه در افتاد و هر جاندارى‏را در كام خود فرو برد!
ربیعة گفت:درست است اكنون بگو تعبیر آن چیست؟
سطیح اظهار داشت:سوگند بهر جاندارى كه در این‏سرزمین زندگى مى‏كند كه مردم حبشه بسرزمین شما فرود آیند وآنرا بگیرند.
پادشاه با وحشت پرسید:این داستان در زمان سلطنت من‏صورت خواهد گرفت‏یا پس از آن؟
سطیح گفت:نه:پس از سلطنت تو خواهد بود.
ربیعة پرسید:آیا سلطنت آنها دوام خواهد یافت‏یا منقطع‏مى‏شود!
گفت:نه پس از هفتاد و چند سال سلطنتشان منقطع‏مى‏شود!
پرسید:سلطنت آنها بدست چه كسى از بین مى‏رود؟ گفت:بدست مردى بنام ارم بن ذى یزن كه از مملكت عدن‏بیرون خواهد آمد.
پرسید:آیا سلطنت ارم بن ذى یزن دوام خواهد یافت؟
گفت:نه آن هم منقرض خواهد شد.
پرسید:بدست چه كسى؟
گفت:به دست پیغمبرى پاكیزه كه از جانب خدا بدو وحى‏مى‏شود.
پرسید:آن پیغمبر از چه قبیله‏اى خواهد بود؟
گفت:مردى است از فرزندان غالب بن فهر بن مالك بن‏نصر كه پادشاهى این سرزمین تا پایان این جهان در میان پیروان‏او خواهد بود.
ربیعة پرسید:مگر این جهان پایانى دارد؟
گفت:آرى پایان این جهان آنروزى است كه اولین وآخرین در آنروز گرد آیند و نیكو كاران بسعادت رسند و بد كاران‏بدبخت گردند.
ربیعة گفت:آیا آنچه گفتى خواهد شد؟
سطیح پاسخداد:آرى سوگند بصبح و شام كه آنچه گفتم‏خواهد شد.
پس از این سخنان‏«شق‏»نیز بدربار ربیعه آمد و او نیز سخنانى نظیر گفتار«سطیح‏»گفت و همین جریان موجب شد تاربیعه در صدد كوچ كردن بسرزمین عراق برآید و به شاپور-پادشاه‏فارس-نامه‏اى نوشت و از وى خواست تا او و فرزندانش را درجاى مناسبى در سرزمین عراق سكونت دهد و شاپور نیز سرزمین‏«حیرة‏»را-كه در نزدیكى كوفه بوده-براى سكونت آنها در نظرگرفت و ایشانرا بدانجا منتقل كرد،و نعمان بن منذر-فرمانرواى‏مشهور حیرة-از فرزندان ربیعة بن نصر است.
و بالاخره مى‏رسیم به اشعارى كه ادیب الممالك فراهانى‏در آن قصیده معروف خود سروده و مطلع آن چنین است:
برخیز شتربانا بر بند كجاوه كز چرخ همى گشت عیان رایت كاوه در شاخ شجر برخاست آواى چكاوه وز طول سفر حسرت من گشت علاوه بگذر بشتاب اندر از رود سماوه در دیده من بنگر دریاچه ساوه وز سینه‏ام آتشكده فارس نمودار
تا آنكه گوید:
با ابرهه گو خیر به تعجیل نیاید كارى كه تو مى‏خواهى از فیل نیاید رو تا بسرت طیر ابابیل نیاید بر فرق تو و قوم تو سجیل نیاید تا دشمن تو مهبط جبریل نیاید تاكید تو در مورد تضلیل نیاید تا صاحب خانه نرساند بتو آزار زنهار بترس از غضب صاحب خانه بسپار بزودى شتر سبط كنانة برگرداز این راه و مجو عذر و بهانه بنویس به نجاشى اوضاع،شبانه آگاه كنش از بد اطوار زمانه وز طیر ابابیل یكى بر بنشانه كانجا شودش صدق كلام تو پدیدار
تا آنجا كه در باره ولادت آنحضرت گوید:
این است كه ساسان به دساتیر خبر داد جاماسب به روز سوم تیر خبر داد بر بابك برنا پدر پیر خبر داد بودا بصنم خانه كشمیر خبر داد مخدوم سرائیل به ساعیر خبر داد وان كودك ناشسته لب از شیر خبر داد ربیون گفتند و نیوشیدند احبار از شق و سطیح این سخنان پرس زمانى تا بر تو بیان سازند اسرار نهانى گر خواب انوشروان تعبیر ندانى از كنگره كاخش تفسیر توانى بر عبد مسیح این سخنان گر برسانى آرد بمدائن درت از شام نشانى بر آیت میلاد نبى سید مختار فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد مولاى زمان مهتر صاحبدل امجد آن سید مسعود و خداوند مؤید پیغمبر محمود ابو القاسم احمد وصفش نتوان گفت‏بهفتاد مجلد این بس كه خدا گوید«ما كان محمد» بر منزلت و قدرش یزدان كند اقرار اندر كف او باشد از غیب مفاتیح و اندر رخ او تابد از نور مصابیح خاك كف پایش بفلك دارد ترجیح نوش لب لعلش بروان سازد تفریح قدرش ملك العرش بما ساخته تصریح وین معجزه‏اش بس كه همى خواند تسبیح سنگى كه ببوسد كف آن دست گهر بار اى لعل لبت كرده سبك سنگ گهر را وى ساخته شیرین كلمات تو شكر را شیروى به امر تو درد ناف پدر را انگشت تو فرسوده كند قرص قمر را تقدیر بمیدان تو افكنده سپر را واهوى ختن نافه كند خون جگر را تا لایق بزم تو شود نغز و بهنجار موسى ز ظهور تو خبر داد به یوشع ادریس بیان كرده به اخنوخ و همیلع شامول به یثرب شده از جانب تبع تا بر تو دهد نامه آن شاه سمیدع اى از رخ دادار برانداخته برقع بر فرق تو بنهاده خدا تاج مرصع در دست تو بسپرده قضا صارم تبار
و البته در مورد بشارتهائى كه نمونه‏اش را در عهد جدید وقدیم و انجیل و غیره خواندید تذكر این نكته كه در سخن بعضى‏از نویسندگان نیز دیده مى‏شود ضرورى است كه چون غرض ازذكر این بشارتها در كلمات انبیاء و بزرگان گذشته اطلاع یافتن‏طبقه خاصى از آیندگان یعنى دانشمندان و محققانى بود كه تاحدودى ملهم باشند و مغرضان و منحرفان نتوانند به آنها دستبردزده و از تحریف و تصحیف مصون بماند از اینرو این بشارتهامعمولا داراى خصوصیات زیر است:
1-بشارتها معمولا واضح و روشن نیست و عموما در قالب‏استعارات و كنایات ذكر شده...
2-در این بشارتها نام رسمى پیمبران كه بدان نام خوانده‏مى‏شدند ذكر نشده و معمولا اوصاف و خصوصیات اخلاقى آنان‏ذكر شده مانند لفظ‏«مسیح‏»كه در باره حضرت عیسى دربشارات آمده و«فارقلیط‏»كه در بشارات رسول خدا ذكر گردیده...
3-در بشارات زمان و مكان نیز معمولا بدان معنى و مفهومى‏كه نزد ما دارد ذكر نشده و بطور رمز و كنایه ذكر شده چنانچه دراخبار غیبیة ائمه اطهار و بخصوص امیر مؤمنان علیه السلام وروایات علائم ظهور نیز این خصوصیت‏بچشم مى‏خورد كه بخاطررعایت همان جهتى كه ذكر شد بصورت رمز و اشاره و كنایة‏مطلب را بیان فرموده‏اند...
و بگفته یكى از نویسندگان‏«مصلحت‏خداوندى ایجاب مى‏كرد كه این بشارات مانندزیبائیهاى طبیعت كه محفوظ مى‏ماند یا مانند صندوقچه‏جواهر فروشان كه بدقت‏حفظ مى‏شود در لفافه‏اى از اشارات‏محفوظ بماند تا مورد استفاده نسلهاى بعد كه بیشتر با عقل و دانش‏سر و كار دارند قرار گیرد». (10)
________________________________________
1-زندگانى پیغمبر اسلام تالیف نگارنده ص 40.
2-بحار الانوار ج 15 ص 180-186.
3-بحار الانوار ج 15 ص 180-186.
4 و 5 و 6-زندگانى پیغمبر اسلام ص 77 و 89 و 38 و 42.
7-اكمال الدین ص 111 و 112.
8-زندگانى پیغمبر اسلام ص 41.
9-آنچه ذیلا از سیره ابن هشام نقل كرده‏ایم تلخیص شده است.
10-خاتم پیغمبران ج 1 ص 502.
دوشنبه 9/11/1391 - 1:29
لطیفه و پیامک
اس ام اس 252 (ویژه دربی)
غروب پاییزه / اس اس غم انگیزه . گل‌های پرسپولیس / اشکاشو می‌ریزه...
 
پرسپولیس گل میخوره میگه زمین صابونیه
زمین و پاک میکنن میگه هوا بارونیه !!!

==========================

استقلال قهرمان می‌شه
خدا می‌دونه که حقشه

اگر که جدول برعکس بشه
استقلال قهرمان می‌شه
 
==========================

یه پرسپولیسی میره پیش یه پیشگو میگه تیم ما کی قهرمان می‌شه؟
پیشگو یه کم به دستش و گوی جادوییش نگاه می‌کنه، میگه والا من بیشتر ازصد سال نمی‌تونم پیشگویی کنم!!!
استقلال قهرمان میشه!

==========================

غروب پاییزه / اس اس غم انگیزه

گل‌های پرسپولیس / اشکاشو می‌ریزه

==========================

تا دنیا دنیا دنیاس آبی مال ماست
ما قهرمانیم جام تو دست ماست !
 
گردآوری: گروه خبری سیمرغ
پنج شنبه 5/11/1391 - 2:34
اخبار
مرتضوی جانشین مرتضوی شد!
جام جم آنلاین: روزنامه‌های صبح امروز ایران مهمترین عناوین خبری صفحه اول خود را به مسائلی همچون مرتضوی جانشین مرتضوی شد!،خرافه‌های ازدواج؛ یادگاری ‌نوشتن روی هیچ،نمی دانم «گاز» بود یا «برق سه فاز»،چه خبر از انتخابات؟،به جهنم كه نفت ما را نمی‌خرید،بیمار دزدی پدیده‌ای تازه در حوزه سلامت،هاشمی‌رفسنجانی:معاش مردم را سروسامان بخشیم،نخستین واكنش رییس‌كل و... كه برخی از آنها در زیر می‌آید.

كیهان:مرتضوی جانشین مرتضوی شد!

دولت عزل و نصب رئیس سازمان تأمین اجتماعی را به معاون اول رئیس جمهور تفویض و رحیمی علی رغم حكم دیوان عدالت اداری، سعید مرتضوی را به سرپرستی این سازمان منصوب كرد.
تابستان بود كه دیوان عدالت اداری، نشستن سعید مرتضوی را بر صندلی ریاست تأمین اجتماعی غیرقانونی خواند. آن روزها تأمین اجتماعی «صندوق» بود.

دولت در اقدامی عجیب صندوق تأمین اجتماعی را به سازمان تأمین اجتماعی مبدل كرد تا رای دیوان عدالت اداری بی اثر شود.

منتظری رئیس دیوان در واكنش به این ماجرا اعلام كرد حالا دیگر موضوع عوض شده و آنهایی كه به حضور مرتضوی در تأمین اجتماعی اعتراض دارند باید شكایت جدیدی مطرح كنند. گویا چاره دیگری هم نبود.

هفته پیش بار دیگر دیوان عدالت اداری اعلام كرد ریاست مرتضوی بر سازمان تأمین اجتماعی هم غیرقانونی است و او باید برود.

شیخ الاسلام، وزیر تعاون، كار و رفاه اجتماعی كه سازمان امروز و صندوق دیروز تأمین اجتماعی زیرمجموعه وزارتخانه اوست، تاكنون بارها به خاطر ماندن مرتضوی از سوی مجلس تهدید به استیضاح شده است.

وی در واكنش به رای دیوان گفت؛ تاكنون حكمی ندیده است اما از قانون تبعیت می كند.
بالاخره شنبه هفته جاری روزنامه رسمی كشور حكم ابطال مدیرعاملی مرتضوی را منتشر كرد.
محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری این هفته خود با استقبال از نظر وزیر درباره گردن نهادن به قانون سربسته گفت: در غیر این صورت كار از مجرای خاص خود دنبال خواهد شد.
فردای انتشار حكم دیوان عدالت اداری، هیئت وزیران در جلسه ای معاون اول رئیس جمهور را مامور تعیین وضعیت سرپرست این سازمان كردند.

هیئت وزیران در جلسه اول بهمن 1391 بنا به پیشنهاد وزارت تعاون كار و رفاه اجتماعی و به استناد بند 112قانون بودجه سال 1391كل كشور، وظایف و اختیارات و مسئولیت های وزیر تعاون كار و رفاه اجتماعی در نصب و عزل مدیرعامل یا سرپرست سازمان تأمین اجتماعی موضوع قانون اصلاح ماده 113 قانون مدیریت خدمات كشوری و چگونگی تعیین مدیریت سازمان تأمین اجتماعی و صندوق های بازنشستگی و بیمه های درمانی و ماده 14 اساسنامه صندوق تأمین اجتماعی و تبصره آن را به معاون اول رئیس جمهور تفویض كرد.

بالاخره دیروز رحیمی به گمانه زنی ها پایان داد و با حكمی، مرتضوی بركنار شده را به سرپرستی سازمان تأمین اجتماعی منصوب كرد!

اعضای هیئت مدیره این سازمان نیز با نگارش نامه ای مطول در ستایش از فعالیت های مرتضوی، از حسن سلیقه معاول اول دولت در نشاندن «مرتضوی» به جای «مرتضوی»! اظهار سرور و امتنان كردند.

اماگویا این موضوع به مذاق برخی مجلسی ها خوش نیامده است.
احمد توكلی در واكنش به این ماجرا با ارائه طرحی دو فوریتی گفت: آخرین تصمیم غیرقانونی دولت درباره اجرای حكم دیوان عدالت اداری درباره سازمان تأمین اجتماعی است كه می خواهد از اجرای این حكم خودداری كند.

وی گفت: رئیس جمهوری می خواهد مرتضوی را نگه دارد و تصمیم گرفته با تغییر آئین نامه معاون اول خود را رئیس هیئت امنا كند و حكم مرتضوی توسط وی امضا شود تا از این طریق دیگر مجلس نتواند دنبال این موضوع را بگیرد.

اعتراض ها به اینجا ختم نشده و 12 نماینده مجلس با امضای طرح استیضاح شیخ الاسلام، نشان دادند ظاهراً داستان مرتضوی و تأمین اجتماعی قرار نیست به این زودی ها به پایان برسد.
به گفته علی مطهری یكی از امضاءكنندگان این طرح، استیضاح وزیر امروز چهارشنبه در مجلس اعلام وصول خواهد شد.
 
جام جم

ثبت میراث معنوی استان‌ها در اجلاس شاهرود
تنها 5‌/‌2 درصد مردم به سینما می‌روند
ملال‌آورترین انتخابات در تاریخ رژیم صهیونیستی
خرافه‌های ازدواج؛ یادگاری ‌نوشتن روی هیچ

كیهان

بان كی مون:به تروریست‌ها اسلحه ندهند بحران سوریه حل می‌شود
مرتضوی جانشین مرتضوی شد!
تصمیم‌های تازه اقتصادی در جلسه مشترك دولت و مجلس
مردم فیلیپین در تظاهرات مانیل پرچم آمریكا را آتش زدند

خراسان

بهره برداری از ۱۹ هزار واحد مسکن مهر و ۲ پروژه حمل و نقل در همدان
دولت «مرتضوی» را جایگزین «مرتضوی» کرد
رئیس پلیس تهران: زورگیری 50 درصد کاهش یافته است
نمی دانم «گاز» بود یا «برق سه فاز»

جمهوری اسلامی

هاشمی رفسنجانی:اعتدال خواست عمومی است مردم با افراط گرایی مخالفند
افتتاح 5 طرح عمرانی در استان همدان
دولت برای ابقا مرتضوی در تامین اجتماعی قانون را دور زد
اوباما:می‌خواهم دشمنان قسم خورده آمریكا را به دوست تبدیل كنم

رسالت

سلطانیه:هیچ سندی در مورد پارچین وجود ندارد
همگرایی نهایی اصولگرایان در انتخابات
راند دوم ریاست جمهوری اوباما آغاز شد
افتتاح 19870 مسكن مهر در همدان

ابرار

لاریجانى «از راه دور» ارتباط با ۱+۲ را تكذیب كرد
جلسه سه شنبه شب دولت و مجلس لغو شد
موافقتنامه امنیتى بین ایران و روسیه امضا شد
آزادراه حرم تا حرم بزرگترین پروژه تاریخ كشور

قدس

تذكر 172 نماینده به رئیس جمهور درباره زهان
آقای وزیر!خودرو بی قیمت شد
انتقاد نمایندگان از نمایندگان
هفت ماه تعویق مذاكرات غرب و ایران

سیاست روز

تهران- قاهره از جدایی تا مناسبات راهبردی
رئیس جمهور:كوچك‌ها مانع اجرای طرح‌های بزرگ می‌شوند
نظرخواهی از ۹۰ چهره اقتصادی درباره اجرای فاز دوم هدفمندی
چه خبر از انتخابات؟

تهران امروز

انتقاد شدید از بی‌توجهی دولت به قانون
سخنان احمدی نژاد در همدان خطاب به غربی ها؛به جهنم كه نفت ما را نمی‌خرید
ارائه به موقع بودجه پایتخت
مخالفت قاطع چهره‌های اقتصادی با اجرای فاز دوم یارانه‌ها

آفرینش

نتایج نهایی آزمون phd رشته های پزشکی امروز اعلام می‌شود
هاشمی رفسنجانی:اگر امام(ره) تسلیم افراطیون می‌شد هنوز با عراق در جنگ بودیم
رئیس جمهور:افتخارات ملت ایران به فروش نفت گره نخورده است

حمایت

طرح پارلمان برای جلوگیری از اجرای مصوبات خلاف قانون؛مجازات در انتظار مقامات متمرد
معاون اول قوه قضاییه مطرح کرد:آرامش اجتماعی هدف برخورد با مجرمان
رییس دیوان عالی كشور مطرح کرد:سکوت مدعیان حقوق بشر در برابر کشتار هزاران بی گناه
سنجش قانون رسیدگی به تخلفات اداری با عیار عدالت

ملت ما

خط و نشان نفتی برای غرب
مجلس استیضاح وزیر كار را به جریان انداخت
بیمار دزدی پدیده‌ای تازه در حوزه سلامت
پاسخ بهمنی به حكم انفصال از خدمت:لازم باشد باز هم از حساب بانك‌ها برداشت می‌كنیم

قانون

فرار مجدد دولت از اجرای قانون
طرح جدید احمدی‌نژاد رونمایی شد؛تقسیم زمین های كشور میان مردم
واکنش بهمنی به حکم انفصال از خدمت:مجری مصوبات دولت بودم
 پیرموذن:پول صنعت را به مسكن داده‌اند

شرق

حرکت نقدینگی از «حافظ» به «فردوسی»
مرتضوی سرپرست شد این بار با حکم رحیمی
سهم 40درصدی زنان در کنکور دکترا
هاشمی‌رفسنجانی:معاش مردم را سروسامان بخشیم
 
مردم سالاری

مخالفـت 95درصـدی بـا اجـرای فـازدوم هدفمنـدی
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام:اداره جامعه بدون تحزب غیر ممکن است
ائتلاف سه‌گانه کانون وحدت اصولگرایان
حق را بگویید، چه به نفع شما و چه به ضرر شما باشد

ابتكار

نگرانی از جلسات اقتصادی شبانه
احمدی نژاد:به جهنم كه نفت ما را نمی‌خرند!
هاشمی رفسنجانی:اگر امام تسلیم افراطیون می‌شد هنور در جنگ بودیم
واكنش تند بهمنی به تحقیق و تفحص مجلس از بانك مركزی

آرمان

مرتضوی با حکم رحیمی سرپرست شد
مسیر عسگراولادی به کجا می‌رسد؟
آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی:اگر امام(ره) تسلیم افراطیون می‌شد هنوز با عراق در جنگ بودیم
اشاره ظریف اوباما به ایران

بهار

«مرتضوی» جای «مرتضوی » نشست
محمود احمدی‌نژاد خطاب به کشورهای غربی:به جهنم که نفت ایران را نمی‌خرید
اعتراض نمایندگان به بی‌اطلاعی از جلسه‌های ویژه
معاون اول دولت اصلاحات:اقتصاد و مدیریت کشور بیمار است

دنیای اقتصاد

نخستین واكنش رییس‌كل
دلایل افت شاخص بورس
ساختار جدید حفظ مرتضوی
وعده زمین‌های2هكتاری برای 15میلیون خانوار

چهارشنبه 4/11/1391 - 11:48
اخبار
این چه بوالعجبی است؟!
جام جم آنلاین: روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسئل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «دشمنان غدار و دوستان بی‌خیال»،«چالشی به نام ایران»،«عربستان، دموکراسی جفرسونی و سوریه»،«عوارض تورم بی‌مهار»،«خیلی چیزها عوض می‌شوند...‏»،«این چه بوالعجبی است؟!»،«كنترل خشونت از نیویورك تا تهران»،«چرایی یك خروج»،«فرصت طلایی حمایت از تولید ملی رنگ می‌بازد؟»،«سرنوشت مردان کلیدی در پرده ابهام!»،«از نفت در سفره‌ها تا اقتصاد بدون نفت»و...كه برخی از آنها در زیر می‌آید.

جام جم:دشمنان غدار و دوستان بی‌خیال

«دشمنان غدار و دوستان بی‌خیال»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است كه در آن می‌خوانید؛اگر اندكی به اطرافمان نگاه كنیم چهره‌های عبوس و چشم‌های خون‌گرفته دشمن را می‌توانیم ببینیم و صدای دندان‌هایی را كه از روی غیظ نسبت به انقلاب اسلامی به هم ساییده می‌شود بشنویم.

دشمنان روز به روز متحدتر و هماهنگ‌تر از قبل تلاش می‌كنند كانون الهام‌بخش استقلال‌طلبی، عزتمندی و اسلام‌خواهی را بیشتر تحت فشار قرار دهند و كمربند تحریم‌ها را محكم‌تر كنند تا به گمان باطل خویش ملت مظلوم اما عزیز و مقتدر ایران را به زانو درآورند.

برای این‌كه به تلاش‌های دشمن علیه خودمان قدری بیشتر وقوف پیدا كنیم به نمونه‌ای از اظهارات علنی وزیر امور خارجه آمریكا كه اوایل امسال در موسسه «وودرو ویلسون» ایراد شد توجه كنید: «در ژانویه آینده، كه من احتمالا تا آن زمان بیش از یك میلیون مایل دیگر سفر خواهم كرد، من به این محدوده زمانی به عنوان دورانی كه خدمت در آن برای من امتیاز و افتخاری ویژه بوده است، خواهم نگریست...

ما در دیپلماسی عمومی (علیه ایران) از تمامی راهكارها، از ماهواره‌ها و تلویزیون و توئیتر گرفته تا پست به روش سنتی استفاده كردیم. ما مشاركت خود با متحدان اروپایی‌مان را تقویت كردیم. ما بار دیگر با موسسه‌هایی مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ارتباط برقرار كردیم. ما تمامی اعضای شورای امنیت... را متقاعد كردیم تا سختگیرانه‌ترین تحریم‌هایی را كه تاكنون اعمال شده است علیه ایران تصویب كنند و فشار علیه ایران را افزایش دهند و سپس ما این فشارها را با تحریم‌های یكجانبه خود و تحریم‌های اتحادیه اروپا افزایش دادیم... .

این شمایی كوچك از تلاش انبوه دشمنان علیه ماست كه كلینتون شصت‌وشش ساله از آن پرده برداشته است.

در چنین شرایطی مهم‌ترین وظیفه ما و خصوصاً مسئولان كشور چیست؟ از مسئولیت عموم مردم می‌گذرم ـ كه مشكل ما آنجا نیست ـ و به مسئولیت مسئولان اشاره می‌كنم.

قطعاً همدلی، تمركز بر دشمن اصلی، تلاش برای خنثی‌كردن برنامه‌های دشمن و تدبیر برای كاهش فشار اقتصادی بر مردم و خصوصا تامین معیشت طبقات محروم مهم‌ترین وظیفه است و هر آنچه این الزامات را نادیده بگیرد یا تضعیف كند هرچند مهم باشد، كمك به دشمن و بازی كردن در زمین اوست.

در چنین شرایط حساس و خطیری كه دشمنان بیرونی آن‌گونه كمر بسته‌اند و هم‌پیمانان داخلی‌شان و دوستان غافل، با‌او همسو شده‌اند اگرچه مسئولان در حال تلاش و تدبیر هستند اما آشكارا، بی‌پرده و بدون ملاحظه شرایط، اقداماتی را انجام می‌دهند كه احساس می‌شود بی‌خیال دشمن هستند و انگیزه‌شان برای پرداختن به خود و موضوعات بی‌اهمیت یا حداكثر مهم، از آنچه اهم است بیشتر می‌باشد.

یكی وزیر بهداشت با نمره ۲۰ را بركنار می‌كند، دیگری به‌دنبال انفصال از خدمت رئیس بانك مركزی است، دوباره این یكی برای عزل رئیس سازمان تأمین اجتماعی می‌كوشد و باز آن دیگری با ترفندی رئیس معزول را به عنوان سرپرست می‌گمارد و این كشمكش ادامه دارد و مردم حیران نگاه می‌كنند كه كجای ماجرایند!

دوستان! مسئولان! فاین تذهبون؟

دوران دفاع مقدس را به یاد آورید كه امام (ره) فرمود: «جنگ در رأس امور است» و همه متحد شدیم تا دست دشمن را از میهن اسلامی‌مان كوتاه كنیم و كردیم.

امروز نیز دفع مكر دشمن و توجه به معیشت مردم مهم‌ترین وظیفه مسئولان است و هر آنچه دشمن را امیدوار و مردم را دلسرد كند گناهی نابخشودنی.

كیهان:چالشی به نام ایران

«چالشی به نام ایران»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم  حسام الدین برومند است كه در آن می‌خوانید؛تحلیف اوباما در 20 ژانویه و آغاز رسمی دومین دوره ریاست جمهوری او با شرایط وخامت باری برای آمریكا قرین شده است. شرایطی كه كارشناسان و ناظران از آن به عنوان چالش های استراتژیك برای دولت اوباما نام می برند.

هرچند اوباما چه در مراسم تحلیف در كاخ سفید- 20 ژانویه- و چه در مراسم تكرار تحلیف در روز بعد از آن و در آیینی عمومی تلاش كرد تا شرایط را عادی جلوه دهد اما محافل و مراكز رسانه ای آمریكا این واقعیت را به بیرون درز دادند كه چالش های زیادی طی چهار سال آینده در انتظار اوباما است.

در همین باره، گزارش شبكه تلویزیونی یورونیوز قابل اعتناست كه چالش های پیش روی اوباما را فهرست كرده و از جمله به مواردی چون؛ كسری بودجه، قوانین مالیاتی، سیستم مهاجرت، وابستگی به نفت خارج و... اشاره می كند.

البته «قانون حمل سلاح» و تبعات آن كه یك تروریزم اجتماعی را در جامعه آمریكا رقم زده از دیگر چالش های راهبردی است كه اوباما باید با آن دست و پنجه نرم كند.

طرفه آنكه 20 ژانویه اوباما در شرایطی مراسم تحلیف خود را برای دور دوم ریاست جمهوری انجام داد كه طبق گزارش های منتشره در بازه زمانی 35 روز تا 20 ژانویه بیش از هزار نفر در آمریكا در اثر شلیك گلوله كشته شده اند.

موضوع این یادداشت، واكاوی چالش های آمریكا و دولت اوباما نیست چرا كه این موضوع به پرداخت جداگانه ای نیاز دارد. در این یادداشت به موقعیت بغرنج و بحرانی آمریكا كه به قول رسانه های آمریكایی این ابرقدرت را به «ببر كاغذی» تبدیل كرده اشاره ای گذرا داریم.

نكته ای كه این نوشته تلاش می كند پیرامون آن تحلیلی را عرضه كند این است كه آمریكا در عرصه سیاسی چالشی به نام جمهوری اسلامی دارد و این چالش در دوره اوباما به یك چالش استراتژیك تبدیل شده كه در بستر تحولات منطقه خاورمیانه و بروز و ظهور «بیداری اسلامی» نمودی ویژه یافته است.

عقبه این چالش آن است كه پروژه ها و طرح های آمریكایی در منطقه با مانعی به نام جمهوری اسلامی مواجه شده و یكی پس از دیگری ناكام مانده است.

گفتنی است؛ پروژه «ایران هراسی»، «طرح خاورمیانه بزرگ»، «طرح خاورمیانه جدید» و... از جمله مهمترین این پروژه ها و طرح های آمریكایی است. این نكته هنگامی بهتر روشن می شود كه تحلیلگران برجسته آمریكایی نسبت به شكست های پی درپی آمریكا در منطقه هشدار می دهند و از جمله اظهارات چندی پیش برژینسكی- مشاور سابق امنیت ملی آمریكا- در مصاحبه با بلومبرگ خواندنی است كه صراحتا تاكید می كند؛ «خاورمیانه كاملا ضد آمریكایی شده است». برای همین است كه اخیرا روزنامه فایننشال تایمز در گزارشی چالش اوباما در دور دوم ریاست جمهوری را «ایران» ذكر می كند و رئیس جمهور آمریكا را در مواجهه با ایران اسلامی به تدوین چشم اندازی برای رویكرد دیپلماتیك دعوت می نماید.

البته هر چه دامنه واكاوی رسانه های آمریكایی و نقطه نظرات كارشناسان و تحلیلگران درباره نوع مواجهه آمریكا با جمهوری اسلامی رصد می شود، دغدغه و نگرانی آنها بیشتر به چشم می آید و نمونه ها در این باره پرشمار است و از جمله می توان به تحلیل دو روز پیش شبكه سی ان ان اشاره كرد كه به اوباما توصیه هشدارآمیزی می دهد؛ «مراقب باش گرفتار ایران نشوی».

اكنون به سؤال كلیدی و محور اصلی این یادداشت می رسیم و آن اینكه چرا رسانه ها و تحلیلگران و استراتژیست های آمریكایی، ایران را از بزرگترین چالش های پیش روی دولت اوباما طی 4 سال آینده می دانند؟ علت این نگرانی و هراس چیست؟

در این باره گفتنی هایی هست كه به روشن شدن پاسخ كمك می كند؛
1- در كوتاه ترین و صریح ترین عبارت باید گفت؛ ایران الگویی بوده است كه مواضع ضد آمریكایی را افزایش داده. این عبارت امروز با بروز و ظهور تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی یك «ادعا» نیست، گواه و شاهدی است كه قابل انكار نمی باشد.

نه تنها به اذعان بسیاری از مراكز مطالعاتی و رسانه ای غربی و صهیونیستی سرمنشأ تحولات منطقه ناشی از الهام گیری از جمهوری اسلامی بوده است بلكه كماكان اتفاقات و جزئیات بیداری اسلامی طی دو سال گذشته حاكی از آن است كه این الگوگیری به لایه های دیگری سرایت كرده است.

در آغاز پیدایش تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی از نشریه تایم تا جروزالم پست و هاآرتص و... اذعان كردند كه صدای انقلاب اسلامی دیگری به گوش می رسد و اكنون پیامدهای این اتفاق بزرگ در حال نمایان و عیان شدن است. به عنوان نمونه اوباما حدود 500 روز پیش رجز خواند كه بشار اسد باید از قدرت برود و سقوط دولت سوریه را نتیجه گرفت اما امروز آنچه كه به وضوح قابل مشاهده است ایستادگی سوریه و شكست پروژه ای است كه نقشه كشیده بود دمشق را از محور مقاومت جدا كند. در همین باره گزارش الشرق الاوسط قابل تأمل است كه علت این ایستادگی را تشكیل ارتش دفاع ملی در سوریه ارزیابی می كند و بلافاصله نویسنده الشرق الاوسط می نویسد؛ «تشكیل ارتش دفاع ملی در سوریه الگوبرداری از نیروی مقاومت بسیج در ایران است».

این گزارش اذعان می كند كه ارتش دفاع ملی- بسیجی های سوریه- نقش مهم و تأثیرگذاری در دفع و مبارزه با حملات تروریستی داشته است.

الشرق الاوسط كه همواره مواضعی ضد ایرانی و ضد شیعی دارد نمی تواند این واقعیت را انكار كند كه نیروی بسیج ابتكار جمهوری اسلامی بوده و تصریح می كند نیروی بسیج را برای اولین بار امام خمینی(ره) در نوامبر 1979 پایه ریزی كرده است. خب، مسئله پیچیده نیست؛ در معادله ای به نام سوریه، آمریكا هر چه می كند به ثمر نمی نشیند و یكی از علت های اصلی، الگوبرداری از ایستادگی و مقاومت ایران است.

2- الگوبرداری از ایران یك معنای روشن دارد و تصویری بدون پارازیت است برای اراده هایی كه شعارشان و تابلویشان «لاشرقیه، لاغربیه؛ اسلامیه اسلامیه» است كه بارها و به كرات در دو سال گذشته، انقلابیون بر آن پافشاری كردند.

این الگوبرداری یك چالش استراتژیك برای آمریكا است زیرا توطئه ها، ترفندها و پروژه های فریبكارانه كاخ سفید با این شرایط به فرجام نمی رسد.

ترجمان این واقعیت را می توان در تحلیل و گزارش اندیشكده صهیونیستی «اورشلیم برای امور عمومی» دید كه به صراحت چند روز پیش می نویسد؛ «خاورمیانه در حال الگوبرداری از مدل انقلاب اسلامی ایران است.»

بنابراین چالشی كه رسانه ها و تحلیلگران غربی از آن با عنوان اصلی ترین چالش آمریكا نام می برند، حضور موثر الگوی انقلاب اسلامی در عرصه تحولات منطقه و جهان است كه قابلیت الگو بودن خود را هر روز و در بزنگاه های حساس و خطیر بیشتر ثابت می كند. این چالش به قدری برای آمریكایی ها ناگوار است كه اندیشكده آمریكایی بروكینگز اخیرا به این موضوع اعتراف می كند كه؛ «آمریكا دیگر نمی تواند شگفتی دیگری مانند انقلاب اسلامی ایران را تحمل كند.»

3- و بالاخره باید گفت در حالی جمهوری اسلامی به چالش اصلی سیاست خارجی آمریكا تبدیل شده و پروژه های آمریكایی در منطقه را به واژگونی كشانده است كه واشنگتن نتوانسته در مواجهه با ایران، گزینه مناسبی را اختیار كند و به تعبیر فارین پالیسی «ما نمی توانیم ایران را تحلیل كنیم» و این سردرگمی و استیصال باعث شده تا مراكز مطالعاتی و رسانه ای آمریكا به اوباما پیشنهاد دهند كه در رویكردهایش نسبت به ایران تجدیدنظر كند. كافی است نقطه نظرات و اظهارات و تحلیل های چهره های برجسته و رسانه های مشهور آمریكایی طی ماه های اخیر مورد دقت و توجه قرار بگیرد تا به وضوح معلوم شود چالشی به نام ایران چه بر سر دولتمردان آمریكایی آورده است.

از قضا این روزها خود آمریكایی ها به اوباما كه در دولت اول خود چند باری تكرار كرد؛ «همه گزینه ها روی میز است»! پاسخ كوبنده ای دادند، چامسكی و برژینسكی دو استراتژیست برجسته آمریكایی خط بطلانی بر ادعای اوباما كشیدند.

چامسكی چند روز پیش در ارزیابی گزینه احتمالی نظامی علیه ایران می گوید؛ «گزینه نظامی علیه ایران امكان پذیر نیست» و این در حالی است كه چندی پیش، برژینسكی تندتر و بی محاباتر گفته بود؛ «آمریكا خر احمقی است اگر در موضوع حمله به ایران بخواهد اسرائیل را همراهی كند.»

گزینه «تحریم ها» هم كه اوباما در دولت خود خیلی روی آن مانور داد و انواع و اقسام تحریم های ضد ایرانی را در قالب تحریم های هوشمند، فراگیر، فلج كننده و... وارد صحنه كرد به نتیجه مطلوب نرسید و آخر داستان را واشنگتن پست چند روز پیش حكایت كرد كه دود این تحریم های ضدایرانی به چشم تحریم كنندگان رفته است و «نشنال اینترست» به اوباما توصیه می كند كه تحریم ها علیه ایران را لغو كند و...

خب، با این وضعیت كه توطئه ها و پروژه های آمریكایی در منطقه بر اثر مدل و الگوی انقلاب اسلامی به نتیجه نمی رسد، تهدید و تحریم و فشارها هم علیه ایران كارگر نمی افتد آیا اوباما می تواند این چالش را در دولت دوم خود رفع و رجوع كند؟ پاسخ منفی است چون پیامدهای مدلی به نام انقلاب اسلامی در مخیله كابوها نمی گنجد.

خراسان:عربستان، دموکراسی جفرسونی و سوریه

«عربستان، دموکراسی جفرسونی و سوریه»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضارضاخواه است كه در آن می‌خوانید؛شکنندگی و بی ثباتی نظام های سیاسی مستبد و غیر دموکراتیک در منطقه خاورمیانه به ویژه امیر نشین های خلیج فارس، سالها پیش از آغاز خیزش ملت های عرب در سال 2011 مورد توجه تحلیل گران و اندیشمندان آمریکایی بوده است. بی جهت نبود که با رفتن حسنی مبارک، هنری کسینجر تحلیل گر برجسته آمریکایی تصریح کرد:" مبارک باید ده سال پیش از این می رفت، اما ما جایگزینی برای وی نداشتیم؛ امروز آمریکا دهها جایگزین برای مبارک در مصر دارد." فرید ذکریا ستون نویس و سردبیر هفته نامه نیوزویک نیز در مقالات خود در سالهای آغازین هزاره سوم میلادی به این موضوع پرداخته و " ایمن سازی دموکراسی برای جهان (خاورمیانه)" را مطرح می کند. ذکریا در سال 2003 در کتاب" آینده آزادی" ،کتابی که هانتینگتون آن را حاوی درس های حیاتی برای همه کسانی که به آینده آزادی در جهان می اندیشند می داند، با وجود تاکید بر این واقعیت که "حکومت های پادشاهی دیگر عتیقه به حساب می آیند" تصریح می کند: "حمایت آمریکا از دیکتاتورهای خودکامه به منظور بستر سازی برای جایگزینی آنها با نظام های باثبات تری است که منافع آمریکا را در طولانی مدت تامین کنند" .

واقعیت این است که توسعه فن آوری های نوین ارتباطی در دهه اول هزاره سوم میلادی با رشد روز افزون آگاهی توده های مردم همراه شده است. امری که حیات نظام های سنتی و قبیله ای را مانند حکومت خاندان های حاضر در کشورهای حاشیه خلیج فارس با تهدید جدی مواجه ساخته است. این در حالی است که خلیج فارس به عنوان شاهرگ حیاتی انرژی جهان همچنان از اهمیت فوق العاده ای بر ای کشورهای غربی برخوردار است. بهم ریختگی و ناامنی در این منطقه منجر به افزایش قیمت نفت و به تبع آن افزایش هزینه تولید برای کارخانه های اروپایی و آمریکایی می شود.

از همین رو است که طرح تغییر گام به گام نظام های کهن منطقه به یک نظام مطلوب غربی همواره مورد دغدغه اتاق های فکر سیاست خارجه آمریکا بوده است. این روزها نا آرامی ها در عربستان، بحرین، کویت، امارات و عمان باعث شده تا پروژه تغییر نظام ها در خاورمیانه جدی تر از همیشه مطرح شود. این در حالی است که همپیمانان آمریکا در منطقه در مقابل این تغییرات مقاومت سرسختانه ای از خود نشان داده و آشکارا تحلیل های کارشناسان آمریکایی را نسبت به آینده منطقه به چالش کشیده و این تحلیل ها را ناشی از عدم شناخت سیاستمداران آمریکایی از ژئوکالچر خاورمیانه می دانند.

بندر بن سلطان رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی و سفیر سابق این کشور در واشنگتن که رابطه بسیار دوستانه ای با مقامات آمریکایی دارد اغلب این موضوع را به دوستان آمریکایی خود گوشزد کرده است که" اگر آنها بیش از حد به حکومت آل سعود فشار بیاورند، جانشین احتمالی دموکراسی جفرسونی نخواهند بود بلکه تئوکراسی طالبانی خواهد بود." امری که این روزها سیاستمداران سعودی تلاش می کنند آن را به صورت عملی به آمریکاییان بفهمانند.

از همین رو است که آل سعود به عنوان بزرگ ترین حافظ وضع موجود در خاورمیانه علی رغم سیاست هایش در کویت، بحرین و اردن تلاش دارد تا با حمایت مالی و تسلیحاتی گسترده از نیروهای تکفیری و اعضای القاعده در سوریه، هم رقیب منطقه ای خود یعنی جریان مقاومت را تضعیف کند و هم تفسیرش در توفیق حکومت طالبانی به لیبرال دموکراسی آمریکایی، در صورت تغییر وضع موجود در نظم خاورمیانه را به رخ بکشد.

لذا بر خلاف ترکیه و قطر که به د نبال براندازی نظام سوریه و جایگزینی آن با یک نظام دست نشانده می باشند ریاض تلاش می کند تا سیاست سرزمین سوخته را در شام دنبال کند. تقویت جبهه النصره یا همان شاخه القاعده در سوریه و تاکید بر خشونت کور و حداکثری و کشتار فجیع، که نمونه آن را در بمب گذاری دانشگاه حلب شاهد بودیم، مخاطب دیگری نیز غیر از سیاستمداران آمریکایی دارد . سعودی ها به زبان کنایه می خواهند به توده های عرب بفهمانند که تداوم دومینوی انقلاب های عربی لزوما مانند مصر و تونس آرام و بی خشونت نخواهد بود.

با این حال ظاهرا تلاش های سعودی حداقل بر مردم منطقه بی تاثیر بوده است، از همین رو است که این روزها بسیاری از احتمال آغاز زنجیره جدید انقلاب های عربی در کشورهای حاشیه خلیج فارس سخن می گویند.

جمهوری اسلامی:عوارض تورم بی‌مهار

«عوارض تورم بی‌مهار»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن می‌خوانید؛نتایج دو نظرسنجی جداگانه كه یكی درجریان یك برنامه تلویزیونی از عموم مردم انجام شد و دیگری از مسئولین و صاحبنظران صورت گرفت، پیام‌های مهمی را از آنچه در متن جامعه در مورد موضوع هدفمندی یارانه می‌گذرد برای كارشناسان و مدیران داشت.

بنابر نتایج نظرسنجی عمومی، 85درصد از شركت‌كنندگان به اولویت مهار تورم بر افزایش مبلغ یارانه نقدی رأی مثبت دادند و این رقم در نظرسنجی دوم به 95 درصد رسید. به این ترتیب مشخص شد افزایش تورم طی دو سالی كه از آغاز اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها می‌گذرد، بسیاری از مردم را به این نتیجه رسانده است كه انجام اقداماتی برای مهار تورم توسط دولت بر افزایش مبلغ یارانه نقدی اولویت دارد.

نتیجه این نظرسنجی‌ها با اینكه بر اساس اصول تعریف شده آمارگیری و مشخصاتی كه برای نظرسنجی‌های علمی تعریف می‌شود، قابل تعمیم به كل جامعه نیست و به قول كارشناسان آمار قابلیت تعمیم به خارج از جامعه نمونه را ندارد، اما با واقعیاتی كه بسیاری از ما هر روز در سطح جامعه با آن روبرو هستیم، متفاوت نیست.

به عبارت دیگر نتایج این نظرسنجی‌ها كاملا با واقعیات اجتماعی و اقتصادی ایران منطبق است و شواهد و قرائن موجود نیز صحت این نتایج را تأیید می‌كند. افزایش عجیب و تأسف‌آور قیمت كالاها و خدمات طی زمانی كه از آغاز اجرای قانون هدفمندی یارانه‌‌ها می‌گذرد به حدی بوده كه محاسبات و پیش‌بینی‌های بدبینانه را نیز مقرون به صحت كرده است.

نگاهی گذرا به برخی كالاها و خدمات و مقایسه قیمت آنها پیش‌ و پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها به روشنی گویای این واقعیت است. به عنوان مثال، قیمت پودرهای شوینده در دو مرحله حدود 20درصد و 17 درصد (جمعا 37 درصد)، قیمت نان فانتزی و صنعتی حدود 15درصد و قیمت انواع خودرو در چند مرحله بالغ بر 30درصد، قیمت روغن مایع در دو مرحله بالغ بر 15 و 20درصد و... افزایش یافته است. افزایش قیمت‌هایی كه به معدودی از آنها اشاره شد از جمله مواردی است كه سازمان حمایت از مصرف‌كنندگان و تولیدكنندگان رسما مجوز آن‌ها را صادر كرده است حال آنكه عوامل مختلفی خصوصا افزایش شدید قیمت ارز طی یك سال اخیر باعث جهش‌های چشمگیری در قیمت بسیاری از كالاها و خدمات شده است.

انواع دارو اعم از داروهای عمومی و خاص، محصولات بهداشتی پرمصرف، برنج‌های وارداتی و... از جمله كالاهایی هستند كه افزایش قیمت آنها برای مردم ملموس بوده است. علاوه بر این‌ها، قیمت مواد اولیه بسیاری از محصولات تولید داخل كه از خارج وارد می‌شوند نیز دچار عارضه جهش قیمتی شده‌اند و آثار آن را می‌توان به راحتی در اكثر قریب به اتفاق حوزه‌های تولید و خدماتی مشاهده كرد.
در چنین شرایطی كاملا طبیعی است كه افكار عمومی جامعه خواستار اتخاذ تدابیری جدی، فوری و كارشناسی شده برای مهار این روند رو به رشد باشد چرا كه به تجربه برای مردم ثابت شده است كه افزایش مبلغ یارانه نقدی نه تنها كمكی به جبران كاهش قدرتشان نخواهد كرد بلكه زمینه رشد بیشتر قیمت‌ها را فراهم می‌آورد.

شاید اغراق نباشد اگر از نتایج این نظرسنجی‌ها اینگونه برداشت شود كه جامعه ایران به این درك صحیح دست یافته است كه راه علاج مشكلات اقتصادی و معیشتی مردم در تزریق بیشتر نقدینگی نیست چرا كه تجربه دو سال اخیر نشان داده و ثابت كرده است در شرایطی كه منابع تأمین نقدینگی درست تعریف نشده باشد، این نقدینگی كه در قالب‌های مختلفی مانند یارانه نقدی، افزایش حقوق، تسهیلات ارزان قیمت بانكی و... به جامعه تزریق می‌شود تنها در كوتاه مدت به افزایش قدرت خرید مردم منجر خواهد شد ولی خیلی زود اثر خود را در قالب افزایش تقاضا و تورم پولی نشان خواهد داد. از این رو شایسته است مسئولان با غنیمت شمردن فرصت تاریخی آگاهی یافتن مردم از عوارض تزریق نقدینگی پرقدرت به جامعه، راهكارهای علمی و صحیحی برای حل مشكلات ساختاری اقتصاد كشور بیابند و درعین حال با روش‌های ضربتی نیز سعی كنند در كوتاه مدت فشار فراوانی را كه از ناحیه تورم فزاینده چندین ماهه اخیر به جامعه وارد شده است، بكاهند.

نكته بسیار مهمی كه در حاشیه این موضوع لازم است مورد توجه مسئولین قرار گیرد اینست كه رشد بی‌مهار تورم در ماه‌های اخیر فشار زیادی بر مردم به ویژه اقشار ضعیف وارد آورده است كه تحمل آن از طاقت آنها خارج می‌باشد. عوارض این هشدار از جنبه‌های مختلف را نمی‌توان نادیده گرفت و جامعه را از خطرهای این عوارض مصون دانست. در جامعه امروز ما طبقه جدیدی پدید آمده كه پیدایش آن از نتایج مستقیم بی‌ثباتی اقتصادی است. این قشر و قشر مرفه جامعه، می‌توانند در برابر نوسانات قیمت‌ها دوام بیاورند ولی اقشار ضعیف، زیر دست و پای ثروتمندان و طبقه جدید مرفه و ثروتمند خرد می‌شوند و فریادشان به جائی نمی‌رسد. مسئولان نظام جمهوری اسلامی وظیفه دارند حامی اقشار ضعیف باشند و برای حفاظت از اصل نظام و اعتقادات مردم، برای مهار تورم و جلوگیری از گرانی و افزایش بی‌مهار قیمت‌ها تدبیری بیندیشند.

رسالت:خیلی چیزها عوض می‌شوند...‏

«خیلی چیزها عوض می‌شوند...‏»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دكتر حامد حاجی حیدری است كه در آن می‌خوانید؛
‏ اصل مطلب
‏•‏از یک انتخابات، تا انتخابات بعد، خیلی چیزها عوض می‌شوند.
•‏"خیلی چیزها در این دنیا هست که عوض می‌شوند، هر چند که بعضی چیزها عوض نمی‌شوند".
•‏ خیلی چیزها عوض می‌شوند و نتیجه، آن است که "خیلی‌ها فکر می‌کنن اولی‌ان؛ اما یکی مونده به آخری‌ان!"...

•‏ یحتمل، از این روست که کفر روشنفکر درمی‌آید که نمی‌تواند نتایج انتخابات را از پشت میزش پیش‌بینی کند و به خاطر پیش‌بینی درخشان پشت میز، به پول و آبرویی دست یابد.

•‏ خب؛ اِشکال برمی‌گردد به اینکه روشنفکر، پشت میز می‌نشیند و انتظار دارد که پیش‌بینی‌های درخشان خود را از همان پایگاه به سراسر جهان صادر کند.

تفصیل مطلب
•‏ بله؛ از یک انتخابات تا انتخابات بعد، خیلی چیزها عوض می‌شود.

•‏ و به عنوان یک خط راهنما برای غور در کف این جامعه، در این روزگار که بیش از هر چیز به "انقلاب ارتباطات" شناخته می‌شود، باید به دگرگونی عظیمی که در عرصه ارتباطات روی داده است، توجه داشت. اموری که طبعاً با محدودیت و بربستگی مطلق یا نسبی اجتماعات حاشیه‌ای و عدم اطلاع یا کم‌اطلاعی اعضایشان از حوادث و وقایع و پیشرفت‌های جوامع دور و نزدیک، همسانی و همخوانی ندارد.

•‏ این، خط راهنمایی است که می‌توان با هدایت آن، به بخش مهمی از وقایع تعیین کننده حساس شد؛ مطلع شدن حاشیه‌ها به نابرابری تاریخی و قابل ملاحظه مرکز و حواشی.

•‏ مردم حواشی، دریافته‌اند که از انقلاب مشروطه تاکنون، شکاف تهران-غیرتهران، چه موجباتی داشته است. آنها، این را در راستای "انقلاب ارتباطات" و "احمدی‌نژاد" که به قول پروفسور سید حمید مولانا، خود "یک رسانه" است، بهتر فهمیده‌اند؛ آنها جنبیده‌اند. و تا انتخابات، با به جریان افتادن پرونده مهدی هاشمی، حس تحول‌خواهی و عدالتخواهی، بیشتر خواهد جنبید. بیشتر خواهد جنبید. بیشتر خواهد جنبید.

•‏ پرونده‌های مفاسد اقتصادی که مشخصاً از تعقیب غلامحسین کرباسچی و علی هاشمی در حزب کارگزاران (بند الف حکم دادگاه غلامحسین کرباسچی) و سپس پیام هشت ماده‌ای آیت‌الله سید علی حسینی خامنه‌ای مقام معظم رهبری آغاز شد، به پرونده سه هزار میلیاردی که ریشه در  قراردادهای ال. سی. داشت منتهی گردید و اکنون به مهدی هاشمی و سیصد "وام‌گذار" کلان بانکی رسیده است.

•‏ دشمنان یا دوستان، چه بخواهند، چه نخواهند، دور نخست حکمرانی اصولگرایان، با "
احمدی‌نژاد"، به یک پدیده تبدیل شد و تأثیرات عظیمی بر فضای سیاسی ایران گذاشت. این دوره، تا هم‌اکنون، اثبات کرده است که مردم می‌توانند در مقابل تکنوکرات‌ها و بوروکرات‌ها در چهارچوبی اخلاقی قدرت‌نمایی کنند و روح دنیای بی‌روح شوند. در این دولت، سفرهای استانی، به تکلیفی برای دولت تبدیل شد. در این دولت، فاز اول هدفمندی یارانه‌ها اجرا گردید، که اساساً توانمندی مناطق حاشیه‌ای را منظور نظر قرار داده بود که در این منظور بالنسبه موفق هم بوده است.

•‏ همه اینها، یعنی سیلان پیام. پیام به سوی مناطق حاشیه‌ای گسیل می‌شود؛ مناطق حاشیه‌ای خواست تغییر را رمق می‌بخشند، و از انتخابات سال 1384، وزن و توش و توان خود را برای تغییر به رخ کشیده‌اند و در انتخابات آتی هم جایگاه خود را تثبیت خواهند کرد.

•‏ مدیریت جوامع انسانی، ناگزیر، بایستی دگرگونی در اندیشه مردمان و تغییر در سطح دانایی و معرفت ایشان را به حساب گیرد و در جهت موفقیت بیشتر در اداره جامعه و نیز جلب و جذب آنان بیش از پیش نیروهای ایشان و آگاهی‌ها و معرفت‌هایشان را به کار آرد. یعنی کاندیدای انتخابات آتی، نمی‌تواند و نباید، عدالت و کاهش شکاف میان مرکز و حواشی را از مرکز برنامه‌های خود خارج کند.‏

تهران امروز:این چه بوالعجبی است؟!

«این چه بوالعجبی است؟!»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سیدجواد سیدپور است كه در آن می‌خوانید؛حكایت سعید مرتضوی و سازمان تامین اجتماعی از آن دست روایت‌هایی است كه از هر سو ببینی و بخوانی جز خسران خسروان، خجلت خردورزان و شرمندگی نیك خواهان دستاوردی ندارد. معركه تام و تمام و سمبل و نمونه ای از مدیریت دولتی كه چند صباحی است به شدت اپیدمی شده و می‌رود تا در غفلت دلسوزان نظام به سنت نامباركی تبدیل شود كه غایتی جز به سخره گرفتن قانون به هر شكل، دهن كجی به قانون گذار به هرطریق ولج بازی با مجری قانون به هر شیوه، نمی توان برای آن تصور كرد؛كه اگردر این وانفسا قلم از نوشتن بازایستد حرجی برآن نخواهد بود ،چه «سخت روزی، بوالعجب‌كاری، پریشان عالمی است».

اقدام عجیب دولت در چگونگی اجرای حكم دیوان عدالت اداری درباره غیر قانونی بودن ریاست سعید مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی از آن دست اقداماتی است كه واكنشی جز حیرت همراه با تاسف برای آن نمی توان به كار بست.

شاید اگر در كل دنیا بگردیم حتی یك نمونه را هم نتوان یافت كه فردی كه ریاستش بر سازمان یا نهادی غیر قانونی باشد، او را عزل كنند و سپس به‌عنوان سرپرست جانشین خودش شود! اما باور بكنیم یا نكنیم این اتفاق در دولت احمدی نژاد رخ داده و شیوه‌ای بسیار بدیع«!» در اجرای قانون خلق شده است. چنین تمكین كردنی به قانون از دهها و بلكه هزاران بار عدم تمكین به قانون بدتر است و نتیجه‌ای جز نهادینه كردن ستیزه با قانون گرایی ندارد.

این در حالی است كه همین رئیس دولت كه دولتش را پاكترین،قانون گراترین وبهترین دولت تاریخ می داند با استناد به اینكه اجرای دقیق و درست قانون از ضروری ترین نیازهای كشور است چند صباح پیش به احیای هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی اقدام كرد. یادمان نرود كه آقای احمدی نژاد چندی پیش در پاسخ به این سئوال كه دولت بعضا فراتر از قانون حركت می كند و مصوباتش خلاف قوانین كشور است گفته بود كه دیوان عدالت اداری ناظر بر اقدامات دولت است و احكامش برای ما مطاع! اما ظاهرا معنایی كه دولت از مطیع بودن در برابر قانون مستفاد كرده است با معنای مرسوم و پذیرفته شده نزد عموم عقلا بسیار متفاوت و حتی متضاد است.

اینكه مقامی دولتی كه ریاستش غیر قانونی تشخیص داده شود از مقامش عزل و سپس به عنوان جانشین خودش تعیین شود، واقعا چه معنایی جز بی احترامی به قانون دارد؟ اگر این اتفاق به صورت طنز و در گعده های دوستانه مطرح شود، آیا واكنشی جز خنده حضار را از اینكه طنزی بسیار بدیع شنیده‌اند، بدنبال خواهد داشت؟ اما باید قبول كنیم این طنز تلخ در دولت رخ داده و مقامی كه ریاستش غیرقانونی بوده پس از عزل به عنوان جانشین خودش تعیین شده است!

شاید اگر تمام دانشكده های حقوق جهان را هم بگردید نتوان توضیح یا تفسیری بر این حادثه نوشت. اما چه كنیم كه در دولت احمدی نژاد این واقعه رخ داده و نوع جدیدی از تمكین به قانون ابداع شده است كه حتما و قطعا برای همیشه در تاریخ حقوق و قانون گرایی-یا بهتر بگوییم قانون گریزی- باقی خواهد ماند. فقط در این میان این پرسش بی جواب می ماند که اگر تمكین به قانون تا این حد می تواند موسع و متضاد تفسیر شود پس دلیل رئیس جمهور برای احیای هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی چه بوده است؟

آفرینش:كنترل خشونت از نیویورك تا تهران

«كنترل خشونت از نیویورك تا تهران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است كه در آن می‌خوانید؛درتمام دنیا مردم خواستار جامعه ای امن و آرام می باشند تا با خیالی آسوده زندگی خود را سپری كنند. بسته به نوع فرهنگ ها، میزان دموكراسی و آزادی های مدنی در جوامع مختلف، آرامش و امنیت برای مردم به گونه ای خاص تعریف شده است.

در جامعه ای همچون آمریكا آزادی های فردی و مدنی این اجازه را به شهروندان داده است كه به راحتی انواع سلاح های گرم را خریداری و احتمالاً از آن استفاده كنند. بطوریکه در برابر هر 100 نفر جمعیت ایالات متحده 90 عدد تفنگ و سلاح کمری در این کشور وجود دارد.

درهمین راستا آمار كشته شدگان در 50 ایالات آمریكا درانواع مختلف تیراندازی‌ها از جمله تیراندازی‌های تصادفی، خودكشی و تیراندازی برای دفاع از خود و همچنین تیراندازی در عملیات‌های جنایی ، نشان می‌دهد كه در سال 2012 ازهر یكصدهزار نفر از مردم سراسر آمریكا 102 نفر توسط افراد مسلح كشته شدند كه درحدود سی هزار قربانی در سال را دربرمی گیرد.

در ایران نیزقوانین به گونه ای طرح ریزی شده كه حمل و استفاده از سلاح گرم ممنوع و اخیراً هم مراكز قانون گذار درپی تصویب قوانینی برای محدویت حمل و استفاده از سلاح سرد(چاقو،قمه، شمشیر و...) برآمده اند. متأسفانه سالانه یک‌هزار و صد نفر به وسیله سلاح‌های سرد در کشور ما کشته می‌شوند، كه حدود 90 درصد کشته‌شدگان در گروه سنی جوان بوده، ضمن اینکه 90 درصد این افراد در نزاع‌های خیابانی کشته شدند.

ضمن اینكه روزانه 1800 نفر مراجعه كننده در سراسر كشور به پزشكی قانونی مراجعه می‌كنند تا پزشك، جراحت‌ها، كبودی‌ها و شكستگی‌های ناشی از دعوا را بر بدن آنها تشخیص داده و برای ارائه به دادگاه به ثبت برساند. نگاهی به آمار پزشكی قانونی در سه ماهه نخست امسال نشان می‌دهد كه در همه استان‌های كشور، به ازای هر صدهزار نفر، حداقل صد نفر در نزاع دخیل بوده‌اند و از آغاز امسال تا پایان مرداد همین درگیری‌ها سبب شده تا 48هزار پرونده به پرونده‌های ارجاعی پزشكی قانونی فقط در استان تهران افزوده شود. این آمارها تنها مربوط به مواردی است كه ثبت شده و بسیارند نزاع هایی كه به مراكز قانونی كشیده نمی شوند.

شاید مقایسه دوجامعه درسطح ایران و آمریكا امری درست و منطقی نباشد، چون میزان جمعیت،فرهنگ،آزادی های مدنی و...باهم منطبق نیستند. اما برحسب تصور و باتوجه به آمارهای اعلام شده، ما در عرض سه ماه به آماری همچون درگیری های انجام شده درآمریكا رسیده ایم با این تفاوت كه درگیری های آمریكا منجر به فوت شده و درایران این درگیری ها درغالب نزاع، دسته بندی شده است. حال پیش خود تصور كنید كه دراین درگیری های سه ماه اول سال(به ازای هرصدهزارنفر، حداقل صدنفر) و 1800 نزاعی كه روزانه در سراسر كشورما رخ می دهد، اگر طرفین دعوا مسلح به سلاح گرم بودند؟! شاید تصورش هم برای انسان سخت باشد كه چه فجایع خونبار وانسانی می توانست رخ دهد!. لذا این نوع نگرش منفی نسبت به فرهنگ جوامع دیگر و مارك توحش زدن بر آنها قضاوت عادلانه ای نخواهد بود.

اما بنابر گفته كارشناسان اجتماعی بروز خشونت درجوامع از نقاط مشتركی برخورداراست كه می توان آنها را عامل شكل گیری رفتارهای مشترك درجوامع مختلف دانست.

1- مشكلات شخصیتی: اختلالات شخصیتی و رفتاری از عوامل اصلی بروز خشونت در افراد است. افرادی که دارای شخصیت متغیر هستند و همیشه در یک وضعیت متعادل قرار ندارند بیشتر از دیگران به خشونت متوسل می شوند. کارشناسان معتقدند، زمینه های بروز خشونت ابتدا در جوامع کوچک تری مانند خانواده، مدرسه و... شكل می گیرد. فردی كه از كودكی شاهد پرخاش گری والدین درخانواده بوده و همواره عدم آرامش را درمحیط خانه تجربه كرده است، ناخودآگاه دچارخشونت رفتاری می گردد، چون تجربه برخورد آرام و منطقی با مشكلات را نداشته و تنها راه مواجهه را به كارگیری خشونت تلقی می كند.

2- اختلالات اجتماعی: هم اکنون در بسیاری از خانوارها تمام اعضای خانواده به دلایل مختلف مجبور به کار در بیرون از منزل هستند. فشارهای کاری و نبود فضای شادی در جامعه هم باعث می‌شود تا اعضای این خانواده‌ها در هنگام بازگشت به خانه، آستانه تحملشان پایین آمده و اگر هم گفت‌وگویی میان اعضای خانواده آغاز شود بنا به دلایل یاد شده قبل از اینکه باعث نزدیکی افراد خانواده شود، به بحث و مشاجره می‌انجامد و همین اتفاق‌هاست که اعضای خانواده را از هم دور کرده، روابط بین اعضای خانواده از بین می‌رود وهمه‌چیز برای وقوع یک اتفاق ناخوشایند آماده می‌شود. لذا مشغلات و گرفتاری های اجتماعی كه فرد درجامعه با آن درگیراست عاملی دربروز خشونت می باشد.

3- مشكلات اقتصادی: اما مهمترین عامل بروز خشونت مشكلات اقتصادی است. با افزایش گرانی و تورم، توان مالی افراد لحظه به لحظه کاهش می یابد و هرگاه توان اقتصادی کاهش یابد و اختلاف طبقاتی زیاد شود در نتیجه انتظار طبقه متوسط و رو به پایین جامعه برآورده نمی شود و این مسئله به صورت خشونت بروز می کند. امروزه ذهنیت حاکم در جامعه ما، ذهنیت مادی است و روابط افراد حتی در روابط عاطفی هم براساس دید مادی شکل می گیرد. به همین علت عامل اقتصادی نقش عمده ای در بروز خشونت دارد. بیكاری جوانان نیز در افزایش خشونت بی‌تاثیر نبوده است . بیكاری هدف و امید به آینده و انگیزه را از جوانان می‌گیرد واعتماد به نفس آنها را كاهش داده و آستانه تحمل آنها را کم می‌کند . دامنه مشكلات اقتصادی و معضلاتی كه درپی دارد به حدی است كه نمی توان تمام آنها را برشمرد، اما درهمین حد باید اذعان داشت كه فقر ریشه تمامی مشكلات و ناهنجاری های اجتماعی است.

4- ضعف های فرهنگی: فرهنگ اجتماعی از جمله عواملی است كه هم می تواند مانع از بروز خشونت ها باشد و هم می تواند عاملی درجهت گسترش پرخاش گری های اجتماعی تلقی گردد. متاسفانه امروز دركشور ما به سبب ضعف الگوسازی در فرهنگ تعاملات اجتماعی، بروز خشونت های آنی در رفتار روزمره مردم امری عادی تلقی شده و این فرهنگ پرخاشگری هر روز خود را قوی تر و گسترده تر می كند. وقوع درگیری برسرپارك ماشین، خرید نان، سوار و پیاده شدن از اتوبوس و مترو و حتی درگفتگوهای عادی شاهد پرخاشگری افراد هستیم. این رویه در دستگاه های حكومتی مانیز مشاهده می شود و بسیار دیده ایم كه برای برخورد با یك ناهنجاری فرهنگی از روش های خشن و سخت استفاده می شود. این امر نشان می دهد كه خشونت ریشه در عمق وجود جامعه و فرهنگ ما دارد كه تنها مختص به مردم جامعه نیست و حتی فضای سیاسی كشور را نیز در بر می گیرد.

حمایت:چرایی یك خروج

«چرایی یك خروج»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است كه در آن می‌خوانید؛اتحادیه اروپا در كنار بحران اقتصادی، این روزها با مبحثی به نام خروج انگلیس از اتحادیه مواجه است، چنانكه كامرون، نخست وزیر رژیم سلطنتی انگلیس بر اجرای رفراندوم برای جدایی از اتحادیه اروپا تاكید كرده است.این ادعاها در حالی مطرح شده است كه ناظران سیاسی دلایل متعددی برای این خروج مطرح می‌سازند.

انگلیسی‌ها اكنون در عرصه داخلی با اضطراب های بسیاری مواجه هستند، به گونه‌ای كه میزان استفاده از سیاست های كامرون نخست وزیر، به شدت افزایش یافته است .به ویژه اینكه وی نتوانسته بحران اقتصادی حاكم بر این كشور را رفع كند. در عرصه منطقه‌ای انگلیس نیز مناطقی همچون ایرلند شمالی، ولز، اسكاتلند به دنبال جدایی از این كشور می‌باشند.

 دولتمردان انگلیس برای پنهان سازی این تنش ها و نیز انحراف افكار عمومی از بحران اقتصادی، به حاشیه سازی روی آورده كه ادعاهای مطرح شده مبنی بر خروج از اتحادیه اروپا، بخشی از این نمایش است. در عرصه اروپا نیز انگلیس جایگاه چندان مطلوبی ندارد.

از یك سو بسیاری از كشورها، انگلیس را عامل بحران و شكاف در اتحادیه می‌دانند و پذیرنده اجرای سیاست های این كشور نمی‌باشند. چنانكه انگلیس در همسو ساختن اروپا با سیاست های خود ناتوان بوده است و از سوی دیگر اكثر كشورهای اروپایی نظیر فرانسه، آلمان توانسته‌اند به عنوان محور تحولات اروپا معرفی شوند، به گونه‌ای كه نام انگلیس چندان مطرح نمی‌باشد.این روند نشانگر افول جایگاه انگلیس در معادلات اتحادیه اروپاست كه هزینه‌های داخلی و خارجی بسیاری برای این كشور به همراه دارد. با توجه به این شرایط، لندن تلاش دارد تا به هر نحوی شده ساختار اتحادیه را تغییر داد و آن را در مسیر خواسته های خود هدایت کند.

در حالی كه فرانسه و آلمان را نیز پیرو خود می‌سازد. لندن از هزینه‌های خروجش برای اتحادیه اروپا آگاه است و به نوعی از عدم پذیرش خروجش از سوی اعضای اتحادیه اطمینان دارد.با توجه به این شرایط، لندن سعی دارد تا با طرح همه پرسی خروج از اتحادیه اروپا، هزینه های سنگینی را در برابر اتحادیه اروپا قرار دهد تا در نتیجه آن خواسته‌هایش را به اروپا تحمیل کند.

به عبارت دیگر لندن به دنبال باج گیری از اروپا می‌باشد و نه خروج از این اتحادیه. در جمع بندی كلی از آنچه ذكر شد، می‌توان گفت كه ادعای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، پیش از هر چیز برگرفته از تنش های درونی و خارجی بر این كشور است. در حالی كه با هزینه تراشی برای اتحادیه اروپا به دنبال باج گیری از كل اروپا می‌باشد تا در لوای آن بتواند ضمن پنهان سازی اضطراب های خود، از این پیروزی به عنوان ابزاری برای كاهش اعتراض های داخلی و حفظ قدرت كامرون نخست وزیر حزب محافظه كار را اجرایی سازد.

ملت ما:حذف كنكور قانونی كه به درازا كشید

«حذف كنكور قانونی كه به درازا كشید»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم كارن خانلری است كه در آن می‌خوانید؛حدود سه سال گذشته قانونی در راستای حذف كنكور سراسری در سیستم آموزشی كشور به تصویب رسید اما همچنان بحث‌ها برای اجرایی شدن آن در مجلس مطرح است. در اجرایی شدن این قانون معضلی دیده می‌شود. اگر رشته‌ها، شهرها و دانشگاه‌ها را در كنكور سراسری بر اساس رشته- محل مورد بررسی قرار دهیم در بین این رشته – محل‌ها تعداد كمی دیده می‌شوند كه تقاضای بالایی دارند به این معنا كه برای ورود به رشته- محل‌های خاصی رقابت در كنكور باید اجتناب‌ناپذیر باشد همچون رشته‌های مهندسی و پزشكی. اما در رابطه با رشته‌های دیگر كه در اولویت‌های ابتدایی قرار ندارند باید معیار انتخابی دانشجو براساس سابقه تحصیلی او باشد.

آنچه كه در حال حاضر به عنوان قانون حذف كنكور مورد اشاره است همین روند ذكر شده است كه در شرایط فعلی تنها بر مقطع كارشناسی دلالت دارد. در موضوع حذف كنكور كیفیت برنامه‌ریزی‌های درسی آموزش و پرورش از اهمیت زیادی برخوردار است و تنها در این صورت است كه می‌توان بر اثرگذاری صحیح آن امیدوار بود. به عنوان مثال ممكن است یك رشته مشخص همچون پزشكی در یك دانشگاه 10 نفر ظرفیت داشته باشد اما در میان دانشجویان متقاضی 20 نفر وجود دارد كه همه آنها سطح علمی یكسانی دارا بوده و معدل یكسانی دارند.
 
در این شرایط یك امتحان حوزه‌ای لازم است كه از این تعداد ظرفیت لازم را انتخاب كنند.  متاسفانه برخلاف سایر كشورها كه كنكور تنها بخشی از مراحل تحصیلی به حساب می‌آید در كشور ما این موضوع به معضل بزرگی هم برای متقاضیان و هم برای خانواده‌های آنها تبدیل شده است. به جای این‌كه دانش‌آموزان كه خود را برای دانشجو شدن آماده می‌كنند در محیطی آرام خود را برای این آزمون آماده كنند مجبور هستند تا دغدغه كنكورهای آتی را نیز به دنبال داشته باشند.

وجود تبلیغات آموزشگاه‌های كنكور و كلاس‌های آمادگی كنكور كه همچون قارچ افزایش پیدا كرده‌اند خود به عنوان عاملی در افزایش این استرس و دغدغه شناخته می‌شود. تبلیغات یك كلاس كنكوردر حال حاضر از تبلیغات یك محصول ملی در كشور ما بیش‌تر است. سیستم كنكور سراسری و نحوه اجرای آن به عنوان یك عامل بازدارنده شده است.

از آنجا كه تغییرات و تحولات در بخش آموزش كشورما نمی‌تواند یك شبه اتفاق بیفتد بنابراین اجرای قوانینی همچون حذف كنكور سراسری نیازمند بررسی در ابعاد مختلف دارد. نمی‌توان این انتظار را داشت كه قوانین در بخش‌های حساسی همچون آموزش یا بهداشت كشور بلافاصله به موعد اجرا در بیایند. برخی این انتقاد را دارند كه چرا اجرای قانون حذف كنكور به درازا كشیده است باید در جواب آنها گفت كه نمی‌توان در این موضوع شتابزده عمل كرد و این‌كه در حال حاضر این مسائل اقتصادی است كه نیاز به راه‌حل ناگهانی دارد نه مسائل آموزشی.

مردم سالاری:فرصت طلایی حمایت از تولید ملی رنگ می‌بازد؟

«فرصت طلایی حمایت از تولید ملی رنگ می‌بازد؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم شهرام صدوقی است كه در آن می‌خوانید؛ «حال تولید خوش نیست».این جمله کوتاه و ساده شرح حال و روز بخشی از اقتصاد است که اگر با تدبیر مناسب از این وضعیت درآید و روی ریل سوددهی بیفتد، می‌توان گفت چرخ زنگ زده و کند اقتصاد کشور راه افتاده و حتی دیگر نیازی به درآمدهای حاصل از خام فروشی نفت نخواهد بود.اگرچه اهتمام مسوولین و تصمیم‌گیران دولتی این حوزه نیز به نجات تولید ملی در پی نگاه ویژه مقام معظم رهبری به این مقوله است، اما متاسفانه واقعیات بخش تولید در سال معروف به سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی غیر از اظهاراتی است که در این ارتباط زده می‌شود. در حالی که دولت‌مردان از سال حمایت از تولیدات ملی به عنوان یک فرصت طلایی یاد می‌کنند، دست اندرکاران تولید و کسانی که خاک این بخش را خورده‌اند وضعیت حاکم بر صنعت و تولید را در بدترین شرایط طی ساهای اخیر توصیف می‌کنند.

البته به دلیل بوجود آمدن شرایط ویژه اقتصادی، تمام بخش‌های جامعه تحت تاثیر کمبودهای اقتصادی قرار گرفته‌اند؛ اما بخش تولید که علاوه بر مزیت‌های اقتصادی ریشه دربسیاری از مسائل اجتماعی و امنیتی جامعه از قبیل اشتغالزایی وارتقای امید به زندگی در بین خانواده‌های کارگران و فعالین این بخش دارد بیش از همه حوزه‌ها از نارسایی‌های مالی یکسال اخیر کشور آسیب دیده‌اند. بخش تولید و صنایع وابسته به آن حوزه‌های متنوع و گسترده‌ای دارد که در اکثر آنها به نوعی مشکلات و نارسایی‌هایی مشاهده می‌شود که صنایع مربوط به آن را با اختلالاتی مواجه می‌کند. یکی از صنایعی که از گستردگی فراوان در کشور برخوردار است صنعت تولید لوازم خانگی است.تولیدات لوازم خانگی در کشورمان از سابقه بیش از 50 سال برخوردار است و در حال حاضر با فعالیت حدود 35 تولیدکننده ریز و درشت توان بالقوه ای برای رفع نیاز بخش عمده ای از محصولات مربوط به این صنعت در کشور بوجود امده است.

اگرچه متاسفانه به دلایلی توان مانور برندهای خارجی در عرضه محصولاتشان در داخل کشور بالا نگه داشته شده اند اما مدیران ارشد امر تولید لوازم خانگی در موقعیت‌های گوناگون خبری اعلام داشته اند که تعهدات مناسب برای تامین نیاز بازار اینگونه لوازم به مسوولین تنظیم بازار داده می‌شود و تنها در مقابل آن اعتماد مسئولین دولتی و متولیان تولید ملی به تولیدگران محصولات داخلی را خواستارند.چند نکته حساس و حیاتی برای تولید گران ازجمله تولید کنندگان لوازم خانگی در چند ماه اخیر بوجود آمده است که در این مجال به مواردی از آن اشاره می‌شود. به طور مثال، محمدرضا دیانی رییس هیات مدیره انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی در بیان اهم این مشکلات به وجود رکود در بازار به دلیل کاهش توان خرید مردم طی ماه‌های اخیر و همچنین کاهش 50 درصدی میزان تولید بخاطر بروز مشکلات مالی و هزینه‌ای واحدهای تولیدی این صنعت اشاره کرد و هشدار داد که اگر مشکلات بوجود آمده اخیر برطرف نشود سال 92 سال بسیار سختی برای تولیدگران در این صنعت خواهد بود. همچنین دیانی در آخرین نشست خبری خود به وجه المصالحه قرار گرفتن واحدهای تولیدی در اختلاف بانک مرکزی و بانک‌های خصوصی اشاره کرد.

تولیدکنندگان با انتقاد شدید از شبکه بانکی در خصوص بلوکه شدن میلیاردی سرمایه‌های واحدهای تولیدی اظهار می‌دارند، پس از آنکه بانک مرکزی بنا به دلایلی به طور شبانه چندین میلیارد تومان از سرمایه‌های بانک برداشت کرده است، بانک‌ها هم حدود 9 ماه است که سرمایه‌های خرد و کلان واحدهای تولید نزد خودشان را بلوکه کرده و هیچ پاسخی هم به اعتراضات تولیدگران نمی‌دهند. بنا به گفته آنان اگرچه از سوی وزارت صنعت،معدن و تجارت هم پیگیری مشکل مذکور انجام می‌شود اما تاکنون هیچ گشایشی از آزادشدن سرمایه‌های واحدهای تولیدی صورت نگرفته است.

نام مشکل اخیر مالی را می‌توان گروکشی بانکها نامید و هیچ نهاد و سازمانی مرجع شکایت از وضعیت بوجود آمده برای بخش تولید تعریف نشده است. بنابراین مشکل پیش آمده،هزینه تولید در این صنعت 20 درصد بیش از ارزهای آزاد ارزیابی می‌شود و اگر برطرف نشود تولید سال آینده را تحت‌الشاع خود قرار خواهد داد چون اختلال در سرمایه درگردش واحدهای تولیدی، بی اعتباری نزد مشتریان خارجی بدلیل عدم تسویه بانکها با آنان، افزایش هزینه انبارداری و بلاتکلیفی در تسویه نهایی بانکها معضلات مهمی را متوجه واحدهای تولیدی می‌کند.معضل دیگری که اخیرا متوجه تولیدکنندگان داخلی در این صنعت شده است به بهره گیری رانت خواران از معافیتهای موجود در بحث واردات مربوط می‌شود .رییس انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی با هشدار دورزده شدن واردات از سوی واردکنندگان لوازم خانگی و ضرر فعالین این صنعت در داخل کشور و همچنین کاهش درآمد دولت بابت کاهش تعرفه واردات محصولات خارجی مونتاژ شده در داخل کشور اعلام کرده است که معضل واردات قطعات لوازم خانگی برای اسمبل شدن در داخل کشور بسیار خطرناکتر از واردات مستقیم محصولات کامل و ساخته شده از خارج کشور است.

تهدید جدی دیگری که متوجه تولید داخلی است،به جنگ تبلیغاتی محصولات خارجی مشابه در داخل کشور است به طوری که بنا به گفته مسوولان تولید بطور مثال در صنعت لوازم خانگی بیش از 400میلیارد تومان هزینه تبلیغات میدانی و تصویری محصولات خارجی شده است.

این تبلیغات گسترده در حالی انجام می‌شود که مصوبات شورای عالی فرهنگی کشور و شورای عالی شهرداریها مبنی بر ممنوعیت تبلیغات محصولات خارجی مشابه ساخت داخل کشور وجود دارد اما هیچیک از طرفین آگهی دهنده و آگهی گیرنده در سکوت مسوولان دولتی به آن اعتنایی نمی‌کنند.در پایان، نگارنده مطلب معتقد است که در سال مزین به حمایت از تولید ملی و سرمایه و کار ایرانی بر همه تصمیم‌گیران دولتی، متولیان بخش تولید و همچنین نمایندگان مردم در خانه ملت واجب است که برای حل مشکلات فرابخشی تولید در کشور دغدغه جدی داشته باشند و در جهت رفع آنها گام بردارند.

همه این مسائل را باید در کنار یک نگرانی عمومی تولیدکنندگان، یعنی بی‌ثباتی در اوضاع اقتصادی دانست. موضوعی که این روزها شدیدا تصمیم‌گیری در عرصه تولید را تحت‌الشعاع خود قرارداده است. تولیدکنندگان معتقدند برای رونق تولید اگر دولت در مدیریت امور اقتصادی برای کاهش قیمت‌ها ناتوان است، حداقل تدابیری صورت دهد که دوباره شاهد رشد قیمت‌ها نباشیم. موج جدید افزایش قیمت ارز، سبب شده تا تولید بیش‌از دیگر حوزه‌ها نگران شود و امید است دولت دهم در این ماه‌های پایانی از عمرش به جای حاشیه‌سازی، زمینه مساعد برای تولید را فراهم کند.

ابتكار:سرنوشت مردان کلیدی در پرده ابهام!

«سرنوشت مردان کلیدی در پرده ابهام!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلی وکیلی است كه در آن می‌خوانید؛هر چه به پایان کار دولت احمدی نژاد نزدیک می‌شویم شیب اتفاقات عجیب وغیره منتظره تندتر می‌شود.نحوه رفتار رئیس جمهور بادولتمردان درطول این سالها سوژه همیشگی رسانه‌ها بود. عزل ناگهانی، انتصابهای غیره منتظره به گونه ای که در مواردی فرد منصوب هیچ اطلاعی از فرآیند انتخابی خود نداشته است.حالا هم عزل مهره‌های کلیدی توسط دیگر نهادهای نظارتی بر سرنوشت این دولت و دولتمردانش علامت سؤال بزرگی گذاشته است.

ابتدای هفته تقاضای بازنشستگی رئیس کل بانک مرکزی تیتر روزنامه‌ها شد، فردای همان روز خبر حکم انفصال نامبرده توسط دیوان محاسبات به دلیل تخلف ارزی منتشر گردید.همزمان خبر مخالفت رئیس جمهور با بازنشتگی جناب بهمنی نگاهها را متوجه این جایگاه حساس کرد وحالا خبر ابلاغ حکم انفصال آقای رئیس کل همه را مبهوت و خود آقای بهمنی را بیش از دیگران متحیر ساخته است.در این هفته سرپرستی جناب نیکزاد مهره کلیدی دولت از نظر اجرایی بر وزارت ارتباطات با کارت قرمز مجلس روبرو شد.

در همین زمان فشار بر دولت مبنی بر، برکناری سعید مرتضوی از مدیر عاملی سازمان تامین اجتماعی شوک بزرگی بر بدنه این سازمان مهم بود.اینهمه با مقاومت سر سختانه جناب رئیس جمهور روبرو شده است.انگار این مربی به کارت‌های داوران هیچ توجهی نداردوبابی اعتنایی، تلاش می‌کند مهره‌های اصلی را تا پایان 90 دقیقه در زمین نگه دارد.اصولاً همین دست رفتارها از احمدی نژاد شخصیتی متفاوت ساخته است.عزل‌های خودش یک جور تعجب‌ها را برمی انگیزاند،مقاومتش در مقابل حکم عزل دیگردستگاه‌ها جور دیگر موجب حیرت است.

اتفاقات این هفته و مجموعه رفتارهای دولت ظرف سالهای گذشته موجب گمانه زنی پیرامون سرنوشت شخص دکتر احمدی نژاد و یارانش شده است.دامنه گمانه زنی هاوتحلیل پیرامون،عاقبت دولتمردان رو به گسترش است هر کس هم به زعم خود تلاش می‌کند آینده را آنچنانکه می‌پسندند بر آورد نماید.حقیقت اینستکه نمی‌توان سرنوشت واحد برای شخص رئیس جمهور و دیگر یارانش پیش بینی کرد آقای احمدی نژاد با تعداد محدودی از یارانش تحت عنوان هسته اصلی هم سرنوشت خواهند بود.

تعدادی از همکاران کنونی اش ترجیح داده که خود را همکار اجرایی قلمداد نمایند و گاهی که احساس امنیت کنند نسبت به مواضع رئیس جمهور اظهار تبری می‌نمایند برخی تلاشمی کنند به صورت چراغ خاموش با رقیبان احمدی نژاد آبگوشت هم بخورند اما تعدادی مهره کلیدی وجود دارند که خواسته یا ناخواسته با سرنوشت رئیس جمهور هم عاقبت شده اند،درمواردی هم چوب عملکرد رئیس جمهور را می‌خورند.

واکنش جناب بهمنی رئیس کل بانک مرکزی به خبر حکم انفصالش خواندنی و شنیدنی است او اعلام داشته که در موضوع مورد استناد دیوان محاسبات وی تنها مجری دستورات دولت بوده،شاید خواسته بگوید که او نیز موافق عملکرد مجموعه تحت امرش نبوده است.البته طبیعی است که این نوع استدلال پذیرفتنی نیست به هر حال وضع و حالی که مدیریت کشور پیدا کرده خو شایند نیست،شرایط کشور بسیار شکننده است.

فشار تحریم‌ها و گرانی انتظار عکس العملهای قاطع و جامع از طرف دولتمردان را ایجاب کرده است این انتظار با این شکل نا امنی ناسازگار است.اینکه مدیران کنونی با این پاهای لرزان تا پایان عمر دولت به چه سرنوشتی گرفتار خواهند آمد نیاز به حدود پنج ماه زمان است.

قانون:تهدید روابط آمریکا و اسرائیل در سایه تشکیل کابینه راست افراطی

«تهدید روابط آمریکا و اسرائیل در سایه تشکیل کابینه راست افراطی»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم حسن هانی‎زاده است كه در آن می‌خوانید؛انتخابات پارلمان (کنست) اسرائیل در حالی برگزار شد که سیاست‎های گذشته بنیامین نتانیاهو، نخست‎وزیر رژیم‎صهیونیستی، در عرصه‎های داخلی، منطقه‏ای و بین‎المللی با چالش‏های جدی همراه بود.

در انتخابات سه‏شنبه اسرائیل، 34 حزب شرکت داشتند اما نظرسنجی‎ها نشان می‎دهد که احتمال پیروزی ائتلاف لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو و اسرائیل بیتنا به رهبری اویگدور لیبرمن بسیار بالاست. این در حالی است که پیروزی این دو حزب به تنهایی برای تشکیل یک کابینه کافی نیست؛ زیرا طبق آخرین نظرسنجی‌ها پیش از برگزاری انتخابات، لیکود و اسرائیل بیتنا حداکثر 45 کرسی از مجموع 120 کرسی پارلمانی را به‎دست خواهند آورد.

بنابراین لیکود و «اسرائیل بیتنا» باید با سایر احزاب افراطی کوچک مانند یهودیت هتورات، میرتس، شاس و حاردیم یک ائتلاف را تشکیل دهند که در آن صورت یک کابینه کاملا افراطی شکل خواهد گرفت. اما سوال اینجاست که تشکیل چنین کابینه‌ای چه پیامدهایی در داخل و خارج برای رژیم‎صهیونیستی به دنبال خواهد داشت؟ کابینه سابق رژیم اسرائیل و سیاست‎های افراطی نتانیاهو و لیبرمن به بروز شکاف میان احزاب مختلف کار، کادیما، لیکود و اسرائیل بیتنا منجر شد و به همین دلیل دو حزب کادیما و کار از ائتلاف با لیکود خارج شدند.

همچنین در طول 3 سال گذشته سیاست‎های افراطی نتانیاهو به بروز شکاف میان اسرائیل و آمریکا منجر شد؛ زیرا با وجود تلاش لابی صهیونیستی برای ایجاد همگرایی میان اسرائیل و آمریکا، شخص باراک اوباما، رئیس‎جمهور آمریکا، موافق سیاست‎های افراطی نتانیاهو نبود. همچنین موضوع تهدیدات مکرر نتانیاهو علیه تاسیسات هسته‎ای ایران و افزایش فعالیت شهرک‏سازی در اراضی اشغالی 1967 همواره با مخالفت آمریکا و اتحادیه اروپا همراه بود.

گسترش شهرک‎های یهودی‎نشین در قدس شرقی و کرانه غربی با مخالفت گسترده اتحادیه اروپا همراه بود تا جایی که برخی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، سفرای خود را از فلسطین اشغالی فرا خواندند. از سوی دیگر نتانیاهو در طول دوران نخست‏‏وزیری خود، ضمن بزرگنمایی خطر هسته‏ای ایران تلاش کرد تا از این رهگذر خاخام‎های یهودی و احزاب دینی تندرو را با خود همراه سازد . در عین حال شکست ارتش اسرائیل در جنگ هشت روزه غزه نیز به کاهش جایگاه احزاب افراطی اسرائیل در میان جامعه تندروی این رژیم منجر شد.

 با این حال نتانیاهو و لیبرمن تلاش کردند از رهگذر فرافکنی، این شکست را به دلیل کمک نظامی ایران به جنبش‎های مقاومت اسلامی فلسطین توجیه کنند. اکنون به نظر می‎رسد نتایج اولیه انتخابات اسرائیل بیانگر آن است که احزاب دینی و افراطی اسرائیل حداقل 85 کرسی انتخاباتی را به‎دست خواهند آورد که در این صورت منطقه در آینده شاهد تنش‏های جدیدی خواهد بود. با این حال حضور تندروها در کنست و کابینه آینده رژیم اسرائیل به انزوای منطقه‌ای و بین‎المللی اسرائیل خواهد افزود. همچنین قطعا در آینده اختلافات میان اسرائیل و آمریکا تشدید خواهد شد زیرا جان کری، وزیر خارجه و چاک هیگل، وزیر دفاع جدید آمریکا با سیاست‎های افراطی نتانیاهو مخالف هستند.

این اختلافات در آینده بر روابط کاخ سفید و تل آویو تاثیر مستقیم خواهد گذاشت و در چنین شرایطی رژیم اسرائیل با یک انزوای سیاسی جدی در سطح منطقه و جهان مواجه خواهد شد. دگرگونی‎های اخیر منطقه و سرنگونی رژیم حسنی مبارک، حاکم سابق مصر، شرایط ناپایداری برای رژیم اسرائیل به‎وجود آورده و به‎همین دلیل رهبران سیاسی احزاب چپ اسرائیل در پرتو این تغییرات، آینده تاریکی برای این رژیم پیش‎بینی کرده‎اند.

اگر کابینه آینده اسرائیل از میان شخصیت‎های افراطی تشکیل شود قطعا این رژیم با چالش‎هایی جدی در داخل و خارج مواجه خواهد شد .وضعیت شکننده نظامی، امنیتی و اقتصادی، افزایش مهاجرت معکوس، افزایش نرخ بیکاری، تورم و افزایش توان نظامی جنبش‎های مبارز فلسطینی، بخشی از چالش‎هایی است که آینده رژیم اسرائیل را به‌شدت تهدید می‎کند. لذا برون داد و نتیجه تشکیل یک کابینه افراطی در اسرائیل، تشدید خشونت‎ها و افزایش درگیری‎های بیشتر میان مردم فلسطین و رژیم‎صهیونیستی خواهد بود که این امر قطعا در درجه اول تاثیر خود را بر روابط واشنگتن- تل آویو خواهد گذاشت.

آرمان:پنج برابر شدن یارانه‌های نقدی؛ شعار یا واقعیت؟

«پنج برابر شدن یارانه‌های نقدی؛ شعار یا واقعیت؟»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم
محمدرضا سیاحی است كه در آن می‌خوانید؛تقریباً دو سال از اجرای مرحله اول قانون هدفمند کردن یارانه گذشته است، در رابطه با این موضوع اظهارنظرها متفاوت بوده است، اغلب کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی به شیوه اجرا و نتیجه آن انتقاد و اذعان دارند که دولت در این زمینه موفق عمل نکرده است، برای مثال قرار بود دولت 30 درصد از درآمد حامل‌های انرژی را به بخش تولید اختصاص دهد تا زیرساخت‌ها و تجهیزات، نوسازی و بازسازی شوند که در عمل اتفاق نیفتاد و این امر سبب شد که برخی کارخانه‌ها تعطیل شوند، انتقاد دیگری که به عملکرد دولت در این زمینه وارد می‌کنند، مصرف پول‌های حاصل از آزاد کردن حامل‌های انرژی که در اختیار دولت قرار گرفته، است، که رسما میزان آن اعلام نشده است در نتیجه کارشناسان اعتقاد دارند که دولت در اجرای مرحله اول هدفمندی یارانه‌ها موفق عمل نکرده است.

در مقابل دولت نه فقط اینکه این نظرات را قبول ندارد بلکه ادعا دارد که این حرف‌ها مغرضانه و برای زیر سوال بردن عملکرد دولت است و به قول معروف چوب لای چرخ دولت گذاشتن است و ضمن دفاع از عملکرد خود در اجرای مرحله اول هدفمندی آن را برای دولت موفقیت می‌داند بنابراین بر اجرای مرحله دوم هدفمند کردن یارانه اصرار دارد. در همین حال کارشناسان اعتقاد دارند که شرایط اقتصادی فعلی کشور تحمل اجرای مرحله دوم را ندارد.

یکی از اتفاقاتی که قرار است با اجرای مرحله دوم هدفمندی بیفتد، پنج برابر شدن یارانه‌های نقدی است، سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که دولت در پرداخت همین مبلغ مرحله اول دچار مشکل است و به گفته کارشناسان اقتصادی، برای تأمین این مبلغ از صندوق خزانه ملی برداشت می‌کند و رقمی که الان برای یارانه نقدی پرداخت می‌شود، حدود 4 هزار میلیارد تومان است و اگر یارانه نقدی پنج برابر شود، دولت به رقمی در حدود 20 هزار میلیارد تومان نیاز دارد، که با توجه به شرایط و تحریم‌ها معلوم نیست برای تأمین این مبلغ چه برنامه‌ای دارد اما با همه این واقعیت‌ها سوال مهم و اساسی که در این زمان مطرح می‌شود، اصرار عجیب دولت بر اجرای مرحله دوم است.

جواب این سوال را می‌توان در ماهیت و حقیقت این گفته‌ها پیدا کرد. در واقع با نزدیک شدن به انتخابات و اظهاراتی که امسال را سال آخر دولت نمی‌داند، معلوم می‌شود که شعار کاندیدای نزدیک دولت برای انتخابات سال 92 همانند سال 84 اقتصادی است و آنها با توجه به تفکری که برای مدیریت دارند، در واقع رأی‌آوری آنها را در بخش متوسط و ضعیف که اکثریت جامعه هستند، می‌داند.

درباره پنج برابر شدن یارانه نقدی شاید خود دولت هم باتوجه به وضعیت اقتصادی بعید می‌داند که مجلس چه از نظر کارشناسی و چه از لحاظ منطقی، این موضوع را تایید کند. پس با این وضع، هدف و غایت چیست؟ دولت می‌خواهد بگوید همچنان در جهت حل مشکلات اقتصادی و سر و سامان دادن به وضع معیشت مردم مصمم است اما دست‌های دیگری مانع اجرای سیاست‌های دولت هستند.

در ماه‌های باقیمانده دولت، برخی می‌خواهند این گمانه را در بین عامه جامعه جا بیندازند که احمدی‌نژاد می‌خواست یارانه‌های نقدی را اضافه کند اما عمر کم دولت فرصت انجام این کار را به او نداد و با این اعتقاد که اگر کاندیدای دولت رأی بیاورد، حتماً یارانه‌های نقدی را پنج برابر خواهند کرد. در نتیجه رأی آنها کاندیدای موردنظر دولت خواهد بود.

شرق:مشوق‌های واشنگتن دوربرگردان پکن

«مشوق‌های واشنگتن دوربرگردان پکن»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم اسماعیل بشری است كه در آن می‌خوانید؛آزمایش موشک بالستیک توسط کره‌شمالی، حمایت چین، متحد دیرینش را نیز کمرنگ کرد و موجب موافقت «پکن» با پیش‌نویس قطعنامه شورای امنیت علیه «پیونگ‌یانگ» شد. امری که برخی بر این باورند که نتیجه اعطای مشوق‌های ویژه اقتصادی ایالات متحده به چین است.

آمریکا همواره در پرونده‌های ویژه شورای امنیت نظیر پرونده کره‌شمالی و ایران ‌درصدد امتیازدهی به اعضای شورای امنیت و چانه‌زنی با کشورهای عضو برآمده است تا از این طریق خواسته و رویکرد خود را عملی کند و این کشورها را در بعد سیاسی وادار به تمکین از خود کند. در همین حال چین به عنوان عضو دارای حق وتوی شورای امنیت و همچنین از معدود متحدان دیرین کره‌شمالی، برای آمریکا اهمیت ویژه‌ای دارد و حتی رای ممتنع پکن نیز می‌تواند واشنگتن را در رسیدن به هدفش راضی کند.

مبادلات گسترده اقتصادی چین و آمریکا پتانسیل امتیازدهی واشنگتن به پکن را بالا می‌برد. برخی خبرها حاکی از آن است که آمریکا به چین قول داده است که در صورت همراهی با پروژه فشار علیه کره‌شمالی، سهامی را به شرکت‌های چینی در بورس «وال‌استریت» اختصاص خواهد داد. علاوه بر این برنگرداندن خط تولید شرکت‌های آمریکایی حاضر در چین به آمریکا می‌تواند به نوعی امتیازدهی واشنگتن به پکن محسوب شود. «اوباما» در شعارهای انتخاباتی‌اش وعده داد که خطوط تولید شرکت‌های آمریکایی را از چین به آمریکا برگرداند، اتفاقی که اگر می‌افتاد سطح روابط اقتصادی دو کشور را کاهش می‌داد.

اما‌نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه در مذاکرات داخلی آمریکا تعدیل‌هایی به نفع چین صورت گرفت. بنابراین بیراه نیست اگر موافقت چین با قطعنامه تحریم علیه شورای امنیت را به دلیل اعطای مشوق از سوی واشنگتن بدانیم. با این حال نباید این نکته را نیز فراموش کرد که چین از ابتدا با آزمایش موشکی کره‌شمالی موافق نبود و این احتمال وجود دارد که چین برای تنبیه و مهار کره‌شمالی، به این قطعنامه رای مثبت داده است. کره‌شمالی‌درصدد است تا با برهم زدن آرامش شبه جزیره کره از کشورهای این منطقه امتیازگیری کند و از کشورهای منطقه کمک‌های اقتصادی جذب کند. پیونگ‌یانگ گام‌های کوچکی را در مسیر اصلاحات برمی‌دارد اما از سوی دیگر، اقدامات بزرگ انحرافی را در پیش می‌گیرد، این روند موجب شد تا در نهایت شورای امنیت در قالب پیش‌نویس قطعنامه‌ای، تحریم‌هایی را علیه این کشور بگنجاند.

دنیای اقتصاد:از نفت در سفره‌ها تا اقتصاد بدون نفت

«از نفت در سفره‌ها تا اقتصاد بدون نفت»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکترسیداحمد میرمطهری است كه در آن می‌خوانید؛این روزها اقتصاد بدون نفت یا عدم اتکا به درآمدهای نفتی به‌عنوان راهکاری جهت مقابله با تحریم نفتی و اداره امور کشور بدون نیاز به درآمد فروش نفت و گاز مطرح است.

بسیاری از صاحب‌نظران نیز از ابعاد علمی و حتی سیاسی بر توسعه اقتصادی بدون نیاز به درآمد نفت صحه گذاشته‌اند که صد البته آرزوی صاحب این قلم نیز تحقق این خواسته ملی است؛ ولی در تبدیل اقتصاد کشور به غیرنفتی چند اما و اگر هست که از آن به راحتی نمی‌توان گذشت. از ساده‌ترین‌ها شروع کنیم.

اندک آشنایی با اقتصاد کشور حاکی از نقش مسلطی است که صنعت نفت در ساختار اقتصاد ایران دارد و نفت با تار و پود اقتصاد ملی عجین شده و تولید و درآمد نفت به اصلی‌ترین عامل تغییر، خواه مثبت یا منفی در اقتصاد ایران تبدیل شده است. گستره آن از سطح مخارج دولتی وقدرت سیاسی دولت آغاز و با اثرگذاری بر تراز پرداخت‌ها، تقاضای داخلی، رشد بازارهای مالی و پولی و در نهایت رشد اقتصادی ادامه داشته است.

مخلص کلام آنکه طی دهه‌های گذشته وابستگی اقتصاد کشور به نفت، خواسته یا ناخواسته، موجب شکل‌گیری رشدی القایی و وابسته به آن شده است که البته اگر صرف درآمدهای نفتی با بی‌هدفی و بی‌برنامگی توام شود آسیب‌پذیری اقتصاد ملی افزایش خواهد یافت.برای کاستن این اثرات منفی اگر تولید و استخراج و فروش نفت و فرآورده‌‌های آن موجب رشد اقتصادی مورد انتظار، افزایش اشتغال، بهبود سطح رفاه عمومی در همه زمینه‌ها وکاهش فقر شده و بخشی از درآمد در صندوق‌های حاکمیتی یا توسعه ملی کنار گذاشته شود به بیراهه نرفته‌ایم و از این طریق به تدریج خود را از بلای سیاه (به‌جای‌طلای سیاه) نجات داده‌ایم.

شاید به اعتبار همین نقش مسلط نفت است که هدف‌هایی در سند چشم‌انداز پیش‌بینی شده که ایران باید دومین تولیدکننده نفت اوپک با ظرفیت تولید 7 درصد از تقاضای بازار جهانی، سومین تولیدکننده گاز در جهان با سهم 8 تا 10 درصد از تجارت جهانی گاز و فرآورده‌های گازی و اولین تولیدکننده مواد و کالاهای پتروشیمی در منطقه از لحاظ ارزش باشد. هدف‌هایی که اکنون به یک آرزو تبدیل شده است.

از سویی دیگر در جهت تحقق همین هدف‌ها بود که حذف یارانه‌های فرآورده‌های نفتی در جهت توسعه و سرمایه‌گذاری تحت عنوان هدفمندی یارانه‌ها مطرح شد که البته بخشی از اجرایی کردن این سیاست، پرداخت یارانه مستقیم به مردم بود که اکنون وسیله خود به هدفی اصلی تبدیل شده است. اگر در کشور، مردم روی دریایی از ثروت که نفت و گاز است زندگی می‌کنند، چرا نباید از این امکان بهره ببرند و با چه استدلالی از این موهبت الهی برای توسعه اقتصادی استفاده نشود و به علت تحریمی که دیر یا زود خاتمه می‌یابد، چرا باید به نوعی در چاه‌های نفت را ببندیم که می‌خواهیم اقتصاد ملی را بدون اتکا به نفت اداره کنیم؟ آیا فضای کسب‌وکار و شرایط رکود توام با تورم اجازه می‌دهد درآمدهای مالیاتی جایگزین درآمد صادرات نفت شود؟

موضوع تحریم نفتی شاید یک سال است که شروع شده و فعلا ادامه دارد، آیا نمی‌توانستیم خود را مهیای حداقل کم اثر کردن آن بکنیم؟ کدام دیپلماسی نفتی را برای فروش تعقیب کردیم؟ و برای توسعه و استخراج نفت دست به چه سرمایه‌گذاری‌هایی قبل از تحریم زدیم؟ چرا همه جور متخصص در صنعت نفت و گاز از اکتشاف گرفته تا استخراج و فرآوری و پالایشگاه و نظایر آن هست؛ ولی تفکر مالی و اقتصادی و سرمایه‌گذاری در مجموعه بزرگ نفت چندان جایی نداشته و حضوری کمرنگ دارد؟

همگان از ابعاد تحریم و فشار روی صنعت نفت و گاز جهت انتقال تکنولوژی و دانش فنی و فروش فرآورده‌ها در حد کفایت آگاه هستند؛ ولی این باعث نمی‌شود که نپرسند، صنعتی را که صد سال در آن سابقه داریم، چرا با طرح نظراتی چون اقتصاد غیرنفتی، باید به نوعی زمین‌گیر کنیم. بهتر نیست اول به حدی قابل قبول از توسعه خود را برسانیم و بعدا اعلام بی‌نیازی به نفت کنیم؟

فراموش نشود که امنیت در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با اتفاقاتی که در دو سال اخیر در آن رخ داده تا اندازه زیادی به نفت پیوند خورده است و عدم استفاده از نفت به عنوان ثروت ملی و مبادله آن با توسعه اقتصادی به خاطر مشکلات در فروش در یک یا دو سال اخیر نباید به تصمیمی عجولانه و نامشخص برای جایگزینی درآمدهای نفت تبدیل شود.

این انتظاری ملی است که با توجه به موقعیت استراتژیک کشور و نیروی انسانی ماهر آن، رشدی دائمی در صنعت نفت داشته باشیم و اگر امروز بذر تفکر کاستن تدریجی از اتکا به درآمد نفتی را می‌کاریم، بدانیم محصول آن بلافاصله و فردا به دست نمی‌آید و محتاج به یک دوره گذار هستیم و برای طی این دوره باید آگاهانه حرکت و عمل کرد و تصور نشود با یک بخشنامه اقتصاد کشور یک شبه غیرنفتی می‌شود.اگر وعده‌ای می‌دهیم راه‌های تحقق آن را هم کمی سبک و سنگین کنیم.

چهارشنبه 4/11/1391 - 11:47
دانستنی های علمی
فال روز (4 بهمن - 23 ژانویه)
از صبح تا پایان شب بر شما چه خواهد گذشت؟!...

فروردین: شما می‌خواهید كه برای به تعادل رساندن كارهایتان اقدامی انجام دهید كه در همین زمان ماه سرسخت در نشان شما به شما یادآوری می‌كند كه وظایفی هم برای انجام دادن دارید. این كار ممكن است شما را به اساس زندگی برگرداند، اما شما دوست ندارید كه آرزوهایتان را برای فردایی روشن تر بگذارید. محتاط ولی در عین حال خوش بین باشید، تا زمانیكه بحرانی را احساس كنید كه بین وظایف گذشته شما و اهدافی كه برای آینده دارید بوجود می‌آید.


اردیبهشت: اگر شما با رویاها و تصورات غیرعملی خود درگیر هستید، امروز زمان آن رسیده كه بدرستی آنها را بررسی كرده تا جایگاه خود را مشخص كنید تا بتوانید برای آینده برنامه ریزی كنید. شما به یكباره می‌فهمید كه كجا قرار دارید و می‌توانید بدنبال این باشید كه اقدامی جدی برای سازماندهی زندگی خود انجام دهید، برنامه‌ای تنظیم كنید كه واقع بینانه باشد، و سپس برای رسیدن به آن تلاش كنید.


خرداد: امروز برای شما روز بسیار سختی است چرا كه شما كارهای خود را جدی تر از همیشه گرفته‌اید،‌ حتی اگر ترجیح می‌دهید كه درباره برنامه و نقشه‌های خود خوش‌بین و بانشاط باشید. رفتار قهرمانانه در پیش گرفتن اكنون چاره كار شما نیست تا زمانیكه سیاست‌های خود را دوباره بررسی كرده و تا جایی كه لازم است در روش و شیوه خود سازگاری و تغییر ایجاد كنید. اگر بتوانید در اولین ساعت‌های روز روی كاری كه دارید انجام می‌دهید تمركز كنید، قادر خواهید بود كه تعطیلاتی پر از نشاط و تفریح داشته باشید.


تیر: شما امرز با كسی برخورد خواهید كرد كه به نظر می‌رسد احساسات شما را تحت تاثیر خواهد داد و شما می‌توانید دست تان را پر نگاه دارید. شاید كششی كه در رابطه شخصی وجود دارد به یك نقطه نظر مشترك منجر شود یا اینكه با یكی از همكاران‌تان درگیر می‌شوید. اگر این برخورد در وهله اول پر استرس به نظر می‌رسد، از موقعیت خود عقب نشینی نكنید. به خاطر اینكه حتی در تاریك ترین ابرها هم نقطه نورانی ماه دیده می‌شود پس بدبینانه به ماجرا نگاه نكنید.


مرداد: اگر شما در یك معامله تجاری فعالیت می‌كردید، امروز می‌تواند برای شما نقطه شروع یك حركت مثبت باشد. اگر چه آن ممكن است به آن سومندی و منفعتی كه شما انتظارش را داشتید منجر نشود، اما نتیجه آن حداكثر نتیجه ای است كه می‌توانست باشد. یك چیز مشخص است؛ اینكه شما اكنون نیاز با پشتكارو تلاش فراوان دارید. پیشرفت شما به آن سرعتی كه می‌توانید ناامید كننده نمی‌شود، به خاطر اینكه كارهای زیادی مانده كه بادی تمام شوند و و شما هم به آن واقف هستید،‌ و مطمئن باشید كه پس از این آسان تر خواهد شد.


شهریور: شما نمی‌دانید كه باید از غم از دست دادن و شكست خوردن ماتم بگیرید یا اینكه پیروزی خود را جشن بگیرید. به خاطر اینكه شرایط مختلفی بوجود آمده كه با هم متناقض هستند، و در زندگی شما وجود آمده‌اند. شما اهمیت این روزها را دریافته‌اید‌ و به این خاطر در حالت خوبی قرار ندارید و هیجان زده هستید. علاوه بر این، یكباره شما با كاری كه در دست دارید درگیر خواهید شد، و باعث می‌شود كه بدبینی شما از بین برود. زمانیكه در راه ریدن به اهداف‌تان هستید سعی كنید نیروی خود را از دست ندهید و پشتكار داشته باشید.


مهر: شما امروز از فرصت‌های زیادی كه برایتان بوجود می‌آید هیجان زده خواهید شد، به هر حال،‌اكنون، درست این است كه موقعیت شخصی خود را مشخص كنید و لزوما نباید شگفت آور باشد. اما به سرعت تسلیم نشوید، به خاطر اینكه اختلاط جادویی و حالت منفی می‌تواند همه چیز را قبل از اینكه فرصتی برای آشكار ساختن باشد خراب كند. به یاد داشته باشید كه شرایط اخیر خیلی بهتر از آن چیزی است كه شما فكرش را می‌كردید.


آبان: با وجود اینكه شما امروز احساس می‌كنید كه كاملا از اهداف و كارهایتان بازداشته شده‌اید،‌ قادر نیستید كه خود را از فاش كردن خوش بینی هایتان بازدارید. این در رابطه با آن نیست كه شما آگاهانه به دنبال افكار مثبت هستید. بلكه در رابطه با این است كه بهترین نقطه قوت شما اكنون توانایی تان برای وسعت دادن افكارتان است و مستقیما درك می‌كنید كه چگونه كارها را برای رسیده به نتایج مورد نظرتان سر و سامان دهید. اهداف خود را مشخث كنید و بعد به تدریج در جهت به حقیقت رساندن رویاهایتان گام بردارید.


آذر: امروز خورشید به سیاره حاكم شما می‌پیوندد، و همه چیز را بزرگتر و بهتر از آن چیزی كه هست به شما نشان می‌دهد. خوشبختانه، شما هنوز قادر هستید كه فرق بین خوش بینی كوركورانه و واقعیت را تشخیص دهید. اكنون در رابطه با تردیدهایتان سئوال نكنید. فقط به ندای درونی خود گوش فرا دهید تا شما را به سوی فرصت‌ها راهنمایی كرده و از موانع باخبرتان كند.


دی: امروز می‌تواند روز بسیار مهمی برای شما باشد،‌ اكنون ماه به نشان شما بازگشته است و نیت دارد به سرعت شما را در راه رسیده به اهداف‌تان یاری دهد، و ممكن است كمی بیش از همیشه شما را تحت كنترل داشته باشد. نهایتا، شما به سختی برای رسیده به بالاترین اهداف تان كار می‌كنید،‌ اما ممكن است شما برای رسیدن به آنچه كه خود را از دیگری در مواقع خاص جدا می‌كردید قرار دهید. به یاد داشته باشید كه شما مجبور نیستید، با دیگران به سختی رفتار كنید و آنها را برای رسیدن به اهداف شان مجبور كنید.


بهمن: با وجود اینكه شما می‌دانید كه چقدر كار برای انجام دادن دارید، اتصال خورشید امیدوار كننده با ژوپیتر بخشنده در نشان شما، شما را به گفتن همه اهداف‌تان مجبور می‌كنند. شما احتمالا تمام فداكاری‌هایی را كه برای رسیده به اهداف تان در پیش دارید را بررسی كرده‌اید‌ و دیگر مانعی نیست كه بخواهید از آن بترسید. شما مطمئن هستید كه هدف شما بدست آوردنی است و می‌دانید كه چقدر مهم است كه همه اقدامات لازم را برای رسیده به آن انجام دهید. فقط به یاد داشته باشید،‌ كه عطارد در حال برگشت است و ممكن است كمی بیش از آنچه كه شما فكر می‌كنید طول بكشد تا به نتیجه برسید.


اسفند: برای شما سخت است كه بفهمید منبع الهامات شما كجاست، مثل این است كه در فصل تازه‌ای از زندگی‌تان باد تازه و خوشی می‌وزد. اندیشه‌های شما ممكن است باعث بروز چیزهای واقعا زیبایی شوند. به هر حال، او با زبان بیگانه‌ای سخن می‌گوید؛ و برای شما فرصتی برای رقابت ایجاد می‌كند تا از اصول و موارد اساسی استفاده كنید. اصلا مهم نیست كه چقدر عجیب و غریب به نظر می‌رسد، ایده‌هایی را در دست انجام بگیرید كه بدانید بازده آن به سمت شما خواهد آمد و در آن حوزه عمل كنید تا بتوانید چیز تازه‌ای خلق كنید.
 
تهیه و ترجمه: گروه سرگرمی‌سیمرغ
سه شنبه 3/11/1391 - 16:53
اخبار
هدف و وسیله در هدفمندی
جام جم آنلاین: روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز كشور و جهان پراخته‌اند از جمله «این گدایان گشاده دست!»،«ما منتظریم آیا!؟»،«ویروس القاعده در آفریقا»،«پایش مردم و مسئولین»،«مدیریت گردش اطلاعات»،«مهار تورم اولویت اول کشور»،«ما کنار می‌آییم!»،«دولت موظف به اجرای رای دیوان عدالت اداری است»،«هدف و وسیله در هدفمندی»و...كه برخی از آنها در زیر می‌آید.

كیهان:این گدایان گشاده دست!

«این گدایان گشاده دست!»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم محمد ایمانی است كه در آن می‌خوانید؛
1- آخرین ارزیابی آمریكایی ها درباره ایران كدام است؟ شورای آتلانتیك كه یكی از اتاق فكرهای مهم آمریكاست به فاصله 2 سال، دو ارزیابی ارائه كرده است. این شورا به تازگی در گزارشی اعلام كرد «ایران به صخره ای به مراتب بزرگتر از صخره مالی آمریكا تبدیل شده و معضل مالی دولت ایالات متحده با همه اهمیت به مراتب كوچكتر از صخره ایران است... صخره ایران فراتر از ظرفیت پاسخگویی موثر و خلاقانه ماست». 2 سال پیش- 22 آذر 1389- نشستی با حضور 3 مشاور امنیت ملی در دولت های فورد، كارتر، بوش پدر و اوباما در شورای آتلانتیك برگزار شد. برژینسكی در آن نشست درگیری نظامی با ایران را فاجعه آمیز دانسته و رد كرد. همان زمان دویچه وله درباره نشست برژینسكی، اسكوكرافت و جیمز جونز گزارش داد «3 مشاور پیشین كاخ سفید هم عقیده بودند كه جهان در یك نقطه عطف تاریخی از هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته و جنبش فراگیر در خاورمیانه نشانه این دوره تاریخی است. برژینسكی گفت ما نیازمند درك عمیق تر از چالش های بین المللی هستیم كه آمریكا در جهان با آنها روبرو شده است. یكی از دلهره آورترین موضوعات این است كه ما در مقایسه با گذشته با چالش های پیچیده تری مواجه هستیم و در شرایط عجیبی به سر می بریم».

2- با صخره بزرگ ایران چه می توان كرد؟ 34 سال است كه هر ضربه دشمن به این صخره باعث صلابت بیشتر آن شده است، مانند آهن تفته ای كه با هر ضربه پتك محكم تر می شود. این حقیقت را نیویورك تایمز چند سال پیش نوشت كه سیاست پتك در برابر ایران جواب نداده است. اوباما با شعار تغییر آمد و مدعی شد دست دوستی به سوی ایران دراز كرده است. اسفند 87 و فروردین 88 بود كه مدعی دوستی شد اما 5-4 ماه بعد وقتی آتش آشوب برافروخته شد، آمریكا بی نقاب به میدان آمد و منافقین را به همراه تروریست ها به عرصه آورد. پس از آن هم دست به كار تشدید تحریم های «گزنده» و «فلج كننده» شد تا ثابت كند توبه گرگ مرگ است و شیوه «دست چدنی» تفاوتی نكرده، اگرچه دستكش مخملین روی آن پوشیده اند. 3 سال پس از آن جنگ نرم شگفت، گزارش شورای آتلانتیك می گوید صخره ایران محكم سر جای خود باقی است.

صخره با انفجار از جا كنده می شود. اما مثلث آمریكا و انگلیس و اسرائیل با وجود چند دهه آزمون و خطا، ماده منفجره ای را كه تا عمق این صخره بزرگ كارگر شود و آن را از درون متلاشی كند پیدا نكرده اند. آنها انواع بمب های ضد بتون ساخته اند كه می تواند تا ده ها متر در عمق زمین نفوذ كند اما نتوانسته اند مواد منفجره ای را كه از عهده صخره ملت ایران برآید، طراحی كنند. چه باید بكنند؟ نخست باید جنس این صخره و علت استحكام آن را معلوم كنند. سپس باید نوعی از مواد منفجره و بمب های مرحله ای را فراهم كنند كه تا عمق صخره را بشكافد و صلابت آن را درهم بشكند. این انفجار باید از چند زاویه انجام شود و به هم برسد. روش بی ثبات سازی و «انهدام و انحلال تركیبی» آخرین گزینه می باشد كه طی چند سال گذشته در دستور كار قرار گرفته است. به زعم آنها انبوهی از مواد انفجاری بدون چاشنی انفجار فعال نمی شوند.

3- مدتی پیش توفیق هم سخنی با چند تن از برادران مسلمان یكی از كشورهای اسلامی دست داد. به تناسب، چند عبارت از كلمات والای استاد شهید مرتضی مطهری به نقل از كتاب حماسه حسینی برای آنها قرائت شد آنجا كه استاد در كلماتی شعورآمیز و شورانگیز می فرماید امام حسین علیه السلام جریمه یك روح بزرگ و روح شهید را در كربلا داد، روح بزرگ است كه انسان را وادار می كند سر در آتش تنور ببرد و بگوید سوزانندگی آتش را بچش تا در كار پابرهنگان و مستضعفان كوتاهی نكنی. در میانه كلام، اشك از چشمان آن برادران جاری شد. با علاقه می پرسیدند گوینده این كلمات كیست و مأخذ آن كجاست؟ این، آلیاژ صخره ایران و عمق استراتژیك آن در عرض و طول خاورمیانه است. محبت اهل بیت علیهم السلام است كه یك ملت را روئین تن می كند و شرط این محبت، ایمان است. به فرموده رسول خدا دل های مومنان ظرف محبت همیشه فروزان امام حسین علیه السلام است. «انّ لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا».

همین محبت است كه وقتی قرار می شود ضریح جدید حرم مطهر امام حسین(ع) از قم به كربلا رهسپار شود، جنبشی اعجاب انگیز در مسیر حركت به راه می اندازد و شبكه دولتی انگلیس را وا می دارد كه به روشنفكران لائیك هشدار دهد ملاحظه این باور و اشتیاق عمومی را بكنند و علنا با این محبت سرشاخ نشوند. این محبت است كه از جنگ تحمیلی، دفاع مقدس پیروز ساخت و دست قدرت به سینه تحریم های خصمانه و خباثت آلود دشمن كوفت. و همین محبت بود كه قیام الهی و جنبش مردمی نهم دی 1388 را آفرید تا استراتژیست های سازمان سیا، موساد و ام آی سیكس برای چندمین بار در پروژه جنگ و كودتا و انقلاب مخملین غافلگیر شوند و به همان جمع بندی سازمان سیا پس از پیروزی انقلاب اسلامی برسند كه دكتر مایكل برانت رئیس بخش شیعه شناسی سیا بعدها روایت كرد. «همراه مدیران سرویس جاسوسی انگلستان كه سابقه حضور بیشتری نسبت به ما در خاورمیانه دارند، علت پیروزی ناگهانی انقلاب ایران را بررسی كردیم و به این نتیجه رسیدیم كه خون حسین نواده پیامبر[ص] و رهبری و روحانیت و مرجعیت، نقش اصلی را در این اتفاق بزرگ داشته اند».

4- 21 می 1996 (32 اردیبهشت 1375) مادلین آلبرایت وزیر خارجه دولت كلینتون در برنامه 06 دقیقه تلویزیون CBS عبارتی را بر زبان آورد كه میزان سبعیت آمریكا را بیرون می ریخت. لزلی استال مجری سی بی اس از وی پرسیده بود «ما شنیده ایم كه نیم میلیون كودك عراقی در اثر تحریم ها جان باخته اند. این تعداد از كودكان كشته شده در هیروشیما هم بیشتر است. آیا رسیدن به اهداف آمریكا با چنین هزینه و بهایی می ارزد»؟ آلبرایت كه بعدها به جانور سیاسی معروف شد در پاسخ گفت «این سؤال سختی است اما در مورد بهای آن فكر می كنم بله می ارزد. «The price is worth it ». 51 سال بعد برده دیگری از شما بردگان زن و مرد در دستگاه سیاست آمریكا- هیلاری كلینتون- از تحریم های «گزنده» و «فلج كننده» علیه ملت ایران خبر داد. آنها چند سال پیش از آن نیز سوخت 02 درصد نیروگاه اتمی تهران را كه رادیو داروهای مصرفی از سوی قریب یك میلیون بیمار را تامین می كرد، تحریم و از ملت ایران دریغ كردند. خوب یا بد، این سیمای واقعی آمریكاست.

5- یك پرسش راهبردی در این میان وجود دارد. رژیم های مستكبری كه از پیشرفته ترین فناوری ها گرفته تا قطعات هواپیمای مسافربری و خودرو، و دارو و داد و ستد تجاری را از ملت هایی چون ملت ایران دریغ می كنند، چرا به حوزه جنگ فرهنگی- عقیدتی كه می رسد حاضرند ده ها میلیارد دلار هزینه كنند تا آنها در معرض بمباران ماهواره ای و اینترنتی و رسانه ای قرار داشته باشند؟ گرگ های گداصفت و انحصارطلب و بخیل دنیا با كدام تلقی در حوزه فرهنگ و رسانه این چنین سخاوتمند و بخشنده شده اند كه می خواهند به فقیرترین اقشار و دورافتاده ترین مناطق ما، جرعه های «رسانه آزاد»! را بنوشانند؟ آیا این آب سیراب كننده است یا جرعه تخدیر و جام زهر؟! شبكه دولتی انگلیس كه 95 سال پیش اسم رمز كودتای 82 مرداد را اعلام كرد تا كودتاگران كار نهضت ملی نفت را یكسره كنند، اكنون مشغول اطلاع رسانی آزاد است و مخاطب خود را از بی خبری خارج می كند؟!

بودجه های هنگفت رسمی و محرمانه آمریكا و انگلیس و برخی كشورهای دیگر در بحبوحه بحران وخیم مالی آن رژیم ها، چرا به سوی سازمان ناتوی فرهنگی سرازیر و در قبال افكار عمومی ما هزینه می شود؟ آیا شهروندان ایرانی، دوست داشتنی تر از شهروندان آمریكایی و انگلیسی و... شده اند؟!

6- صخره ایران آلیاژی ساخته شده از «ایمان، امید و اراده» است. انفجار مورد نظر دشمنان ملت ایران باید به این بنیان های اقتدار و استحكام رخنه كند. دشمن، ماه ها بلكه سالهاست مشغول جاسازی بمب در عرض و طول جامعه و سیاست ماست همچنان كه سال هاست این بمب های متنوع شناسایی و خنثی می شوند. دشمن معتقد است 3 ضلع چالش(سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) را باید به هم رساند و یكی را چاشنی انفجار ضلع دیگر كرد تا كاركردی شبیه كاركرد بمب های مرحله ای، بتونی یا خوشه ای فراهم شود. به زعم دشمن، رقابت های سیاسی كه از حد و مرز قانون و اخلاق و عقلانیت عبور می كنند- در فرایند انتخابات یا غیر از آن- فرصت مهم جاسازی بمب است. گروه های خائن به مردم خود یا جاه طلب و خودكامه هم كه این جاسازی را انجام دهند، فعالند. منافقینی نظیر كشمیری نقش مهمی در این عرصه بازی می كنند.

در ضلع دوم، فشار سنگین تحریم ها تنها با چاشنی فرصت طلبی مافیای «اقتصادی- رسانه ای- سیاسی» و «غفلت و سوءمدیریت برخی مدیران» می تواند عمل كند. گرانی و تورم فرصتی برای آزار دادن و به ستوه آوردن طبقات شریفی است كه در روزگار سختی بیشترین هزینه ها را برای كشور و انقلاب داده و در عین حال به حداقل های بهره مندی قناعت كرده اند. ضلع سوم، جنگ روانی و فرهنگی و اعتقادی سنگینی است كه گروه های «مستضعف فرهنگی» را هدف گرفته است.

این شبیخون فرهنگی جرعه ای در جان مخاطب خود می ریزد كه او را كامجو، پر توقع، عقده ای، پرخاشگر، مستأصل، ناراضی و كم طاقت می سازد، درست مانند گروهی از سپاهیان طالوت كه به خاطر عدم اطاعت از امر الهی و نوشیدن از آب چشمه نهی شده، در برابر سپاه جالوت طاقت از كف دادند و گفتند «لا طاقه لنا الیوم. ما امروز طاقت مقاومت و مجاهدت نداریم». دشمن درصدد است در میان مدت یا بلندمدت این 3 محور تهاجم را به هم الحاق كند و ضمن ترویج و گسترش انواع جرایم- ناشی از گسترش بی تقوایی- كشور را از درون بی ثبات سازد و دچار انفجار و انهدام و انحلال درونی كند. در چنان روز موهومی اولین لگد دشمن نثار منافقین و عناصر كامجو می شود.

7- ملت ما با یك جنگ همه جانبه مواجه است. هنر بزرگ انقلاب به شهادت تاریخ 43 ساله آن، غلبه بر تمام چالش های بزرگ بوده است. این وعده حق است كه «الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا». شرط مهم، درك حقیقت جنگ و احساس تكلیف جهاد در مقابل آن است. پیروزی با پاكی جان ها به دست می آید. به تعبیر آیات الهی در سوره نصر «هنگامی كه نصر الهی آمد... تسبیح حق بگو و استغفار كن». پیروزی های بزرگ، برخی همراهان كاروان انقلاب را مغرور و غافل كرد. این عارضه را باید برطرف كرد. شرط دیگر تشكیل جبهه و صف و ستاد مشترك فرماندهی در سطوح اجتماعی، عمومی و حاكمیتی سیاست است.

مجادله و پرگویی و جنگ های زرگری ژورنالیستی، مجال هماهنگی و تدبیر و تصمیم به دور از چشم دشمن را تنگ می كند. گره مشكلات با مجادلات تریبونی و منازعات رسانه ای گشوده نمی شود. سیاستگران و رسانه هایی كه به این فضا دامن می زنند، در حق مردم خود جفا می كنند، اگر خیانت نكرده باشند. چنین تبادل آتشی فقط فضا را گرگ و میش می كند و فضا كه غبارآلود شد، آن وقت است كه احتمال اشتباه نیروهای جبهه خودی افزایش می یابد. ما هنوز كه هنوز است به خاطر این آشفتگی و به هم ریختگی صفوف، تلفات می دهیم. طیف معتنابهی از اظهارات سیاسی و تحلیل های رسانه ای، شلیك به نیرو و جبهه خودی است. باید ضمن تقوای جمعی، برای تصمیم های مهم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی تنازل كرد و امور ولو مهم را- حاشیه ها كه جای خود دارد- فدای «اهمّ» و مصلحت بزرگتر نمود. نخبگان ما باید قدرشناس فرهنگ ایمان باشند تا باور و فرهنگ عمومی مصونیت بخش محفوظ بماند. اعتقاد و امید و اراده است كه شعار هیهات مناالذله را اسباب روئین تنی ایران كرده است. صخره، استعاره ای ناقص از صلابت ماست.

خراسان:ما منتظریم آیا!؟

«ما منتظریم آیا!؟»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است كه در آن می‌خوانید؛به ظاهر که نیست! به گفتار هم نیست! حتی به رفتار هم می تواند نباشد! باید از خود پرسید اندرون قلب و دل و در ذهن ما چه می گذرد؟ ظاهر را می توان آراست و بر خلاف باطن به مردمان و حتی به خود نشان داد! حرف ها را هم به گونه ای می توان بر زبان جاری کرد به گونه ای که فاصله ای بسیار دور و بعید با نیت ها و باورها و دل خواسته ها داشته باشد! حتی رفتارها را هم می توان گاه و شاید بسیاری از اوقات آن گونه نشان داد که مورد علاقه و مقبول باشد! اما هر کدام از ما خود بیش از هر کسی از آن چه در دل و ذهن و اندیشه و خاطرمان خطور می کند آگاهیم و وای بر آن اسف بار وضعیتی که گفتار و رفتار و ذهنیات خود را همیشه حق بدانیم که اگر به چنین پندار باطلی دچار شویم و اصرار ورزیم معلوم نیست که روزی حتی هر چند دور روی نجات را ببینیم. چقدر از ما آدم ها که خود را چشم به راه و منتظر «ناجی» و «مصلح» می دانیم آن گونه که باید به دنبال حقیقت، معرفت، عدالت، عطوفت، مروت، متانت و اطاعت از اوامر خالق هستی و دوری گزیدن از منهیات حضرتش هستیم؟ آیا در آشکار و نهان حرمت خلق خدا را نگاه می داریم و حقوقشان را پاس می داریم، آیا اسرار مردمان را حفظ می کنیم و آبرویشان را نگاه می داریم، آیا اگر کاری به دست داریم درست و به جا و به هنگام انجام می دهیم، آیا راستگو و در ظاهر و باطن درست کرداریم و در اندیشه درست پنداریم، آیا نگاه هایمان سالم است، آیا به پلشتی و نادرستی گناهان نابخشودنی دروغ، غیبت، تهمت، بدبینی و بدگویی، کم کاری، کم فروشی و گران فروشی و سرکیسه کردن مردم، رشوه، احتکار و اختلاس آلوده ایم؟ و آیا...

از آن عده که باوری ندارند و یا به انحراف جدی دچارند و حتی از آنان که ادعای چشم انتظاری «آقا» را ندارند چندان گله ای نمی توانیم داشته باشیم گله از آن جماعت و همین برخی از ما است که هم ظاهرمان را حفظ می کنیم هم در گفتار مدعی هستیم و حتی برخی اوقات رفتارمان را نیز به گونه ای نشان می دهیم که مقبول بیفتد. گله جدی از برخی از ما و از جماعتی است که فقط خود را «در راه» و جمله دیگران را «در بیراه» می پنداریم و می پندارند، بی آن که هردم و یا حداقل هر روز سری به دل هایمان بزنیم و حق باورانه بسنجیم که آیا ما که ادعای چشم انتظاری مصلح و ناجی کل را داریم ما که خود را در انتظار عدالت گستری مهدی موعود می دانیم ما که خود را چشم به راه و تشنه چشمه جوشان معرفت و عطوفت حضرت بقیة ا... می دانیم ما که خود را چشم انتظار طلوع دوباره خلق و سیره محمدی از شرق انتظار هستی می دانیم آیا خود آن گونه که باید دل به نور معرفت و حقیقت روشن کرده ایم و هر روز که از عمرمان گذشته است بر این روشنی افزوده ایم؟ آیا هر لحظه به وجدان خود سر می زنیم تا گفتار و کردار خود را به سنجه وجدان و فطرت این ودیعه پاک الهی بسنجیم؟ آیا نهال مروت که لازمه و قائمه رشد و شکوفایی شخصیت والای انسانی و الهی آدمی است را در وجود خود غرس کرده ایم و از ثمرات شیرین و گران قدرش مردمان را بهره مند کرده ایم؟

آیا در عمق وجود خود سنجه و ترازوی عدالت را نشانده ایم تا به سنجه عدل، نیت و گفتار و رفتار و ذهنیت های خود را محک بزنیم؟ آیا دل که باید «خانه مهر» باشد و خالی از کینه و بغض عداوت - مگر بغض دشمنان خدا و رسول و قرآن و عترت و انسانیت - همان دل که باید جویبارهای خیرخواهی همیشه در آن روان باشد همان دل که باید خالی از حقد و کین و حسد باشد همان دل که باید به عشق خدا و قرآن و عترت و خلق خدا بتپد همان دل که دائم باید خیر و صلاح بندگان خدا در آن جاری باشد همان دل که قلب و مرکز و جان انسان است همان قلب و دل مومن که عرش رحمان و جایگاه عشق خداوند سبحان است آیا خون پاک و عطر دل انگیز خیراندیشی و نیکوکاری و صالح بودن در آن جاریست؟ ما که خود را «منتظر آقا» و چشم به راه مولا می دانیم تا بیاید و به اذن خداوند پرچم عدالت گستری به دست گیرد و کار جهان و همه مردمان جهان را به خیر و صلاح رستگاری سامان بخشد و به سر انگشتان با کفایتش تمامی گره ها را از کار بسته جهان باز کند و اسباب و بستر نجات انسان ها را مهیا فرماید، آیا خود را به ادب انتظار مودب کرده ایم، دل و دست به خیر و نیکوکاری به مردمان داریم؟ آیا در اندیشه نشاندن گل لبخند بر چهره ای هستیم؟ آیا هر روز و هر وقت که می توانیم گره از کار خلق خداوند می گشاییم یا نه خدای ناکرده با ظاهری آراسته و حتی گفتاری ظاهراً پیراسته، در ذهن و در دل و در گفتار و کردار گره به کار مردمان می اندازیم و خیرشان را نمی خواهیم و کاری برایشان انجام نمی دهیم،دستی بر سر یتیمی نمی کشیم، جنگ و دعوایی را به صلح و دوستی رهنمون نمی شویم.

دستگیر نیستیم و دست هیچ افتاده ای را نمی گیریم، کدورتی از دل مردمان نمی زداییم، قهری را به آشتی بدل نمی کنیم، اشکی را از چشمی نمی گیریم و درد دردمندی را دوا نمی کنیم، در خانه مرد از پا افتاده ای و زن از پا افتاده ای را به جوانمردی و مروت دق الباب نمی کنیم، شمع و چراغی در خانه تاریکی روشن نمی کنیم، شبهات ذهنی این و آن را نمی زداییم، بر علم و دانش کسی نمی افزاییم، پایه های ایمان و باور کسی را مستحکم نمی کنیم، چراغ امید و عشق و مهر و معرفتی را در دل کسی روشن نمی کنیم حتی در اندیشه نجات غریقی نیستیم و اما همیشه و همه وقت به خود مشغولیم و درگیر خودیم و باز هم مدعی چشم انتظاری آقا و مولاییم. هر یک از ما خود می دانیم که چه هستیم و چه می کنیم؟!

آیا ما منتظر آقا و مولاییم؟!

جمهوری اسلامی:ویروس القاعده در آفریقا

«ویروس القاعده در آفریقا»عنوان سرمقاتله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم حسن خیاطی است كه در آن می‌خوانید؛نفوذ گروه افراطی القاعده به آفریقا و قدرت گرفتن آن در این منطقه كه حوادث تلخ‌تری مانند حمله نظامی فرانسه به كشور مالی و گروگان گیری خونین در الجزایر را در پی داشت، امروز منطقه دیگری از جهان را با معضلات جدیدی مواجه كرده است. حمله نظامی فرانسه به مالی كه در ظاهر به بهانه مبارزه با این گروه صورت گرفته، حمایت دیگر كشورهای غربی و سازمان‌های بین‌المللی تحت سلطه این كشورها را در پی داشته است. انگلیس، آلمان، سازمان ناتو و حتی روسیه كشورهایی هستند كه در كنار سایر دولت‌های غربی از این حمله حمایت كرده‌اند. علاوه بر این، اتحادیه آفریقا و جمع كثیری از سران دولت‌های آفریقایی خود به عنوان دعوت كننده غربی‌ها برای حمله نظامی به مالی شناخته می‌شوند. سران این كشورها همه می‌دانند كه القاعده ابزاری دردست غربی‌ها برای ایجاد بحران در كشورهای اسلامی است تا بهانه لشكركشی آنها به بلاد اسلامی و تأمین منافعشان را فراهم كند.

غربی‌ها در پدید آوردن ویروسی به نام القاعده، دقیقاً به این اندیشیده‌اند كه هدف از ایجاد چنین گروهی، پاشیدن تخم تفرقه و منازعه در جهان اسلام از طریق ترویج فرقه گرایی و افراطی گری در میان مسلمانان است. آنها می‌دانستند كه این توطئه می‌تواند علاوه بر مشغول كردن مسلمانان به درگیری‌های درونی، بهانه‌های فراوانی برای مداخله‌گری‌های غرب در بلاد اسلامی فراهم كند و یا لااقل این مداخله گری‌ها را توجیه نماید.

از این رو بود كه آمریكایی‌ها به عنوان مغز متفكر پیدایش گروه القاعده از همان ابتدا این گروه را به عنوان جریانی اسلام گرا معرفی كردند و با این تعریف سیل كمك‌های تسلیحاتی، مالی و سیاسی سازمان‌های امنیتی خود و سایر دول غربی و همپیمانانشان در خاورمیانه را به سوی این گروه سرازیر نمودند. آنها عربستان را وادار به برعهده گرفتن تغذیه فكری و تشویق جنگجویان برای پیوستن به این گروه كردند و خود درحالی كه تسلیحات و اطلاعات نظامی در اختیار این گروه قرار می‌دادند، از سازمان‌های امنیتی پاكستان به عنوان نقش واسط انتقال مهمات و نیروها به افغانستان استفاده كردند و به این ترتیب افغانستان اولین كشوری شد كه این گروه توانست آن را باكمك غرب و هپیمانان منطقه‌ای تحت اشغال خود در آورد.

جنایات این گروه افراطی در افغانستان كه به نام اسلام صورت گرفت و غربی‌ها بهره‌برداری خائنانه خود از این جنایت‌ها را برای ضربه زدن به چهره اسلام به عمل آوردند، هیچگاه از خاطره‌ها نخواهد رفت. غرب از این جنایت‌ها تا توانست در راستای سیاست اسلام هراسی استفاده كرده و القاعده را به عنوان محور اصلی دین اسلام معرفی نماید، درحالی كه القاعده از نظر اعتقادات دینی مورد قبول هیچكدام از مذاهب اسلامی اعم از اهل سنت و تشیع نیست و به دنبال ترویج اعتقاداتی افراطی كه نشأت گرفته از فرقه وهابیون می‌باشد. در این تفكر كه تلاش می‌شود تفكری جهادی معرفی شود، حمله به منافع رژیم صهیونیستی هیچ جایگاهی ندارد!

پس از حملات 20 شهریور 1380 به برج‌های دوقلوی نیویورك و چند مركز دیگر آمریكایی كه همچنان ابعاد مختلف این حملات در پرده‌ای از ابهام باقی مانده است، آمریكا این حملات را منتسب به القاعده كرد و به این بهانه زمینه اشغال افغانستان اسلامی را فراهم آورد. پیش از این حملات، پیوند و توافق پنهانی القاعده و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی غرب مانع از آن می‌شد كه غربی‌ها این گروه را به عنوان سازمانی تروریستی معرفی كنند، اما پس از نسبت دادن حملات نیویورك به القاعده، دیگر این حربه كارآیی نداشت و غرب القاعده را گروهی تروریستی معرفی كرد. البته این اعلام نه تنها نتوانست از گسترش القاعده ای‌ها در جهان بكاهد بلكه این گروه در بیش از 60 كشور جهان نفوذ كرد و با پراكنده شدن در كشورهای مختلف بخصوص كشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه، در اكثر این كشورها اقدام به آشوبگری و ایجاد بی‌ثباتی نمود.

عراق، كشور اسلامی دیگری بود كه غرب به سركردگی آمریكا به بهانه سركوب كردن القاعده به آن حمله نظامی كرد و سالیان متمادی ثروت‌های ملت مظلوم این كشور در كنار ثروت‌های ملت افغانستان به تاراج و یغما رفت كه هنوز هم ادامه دارد. آنچه امروز در كشور مالی درحال رخ دادن است، دقیقاً در چارچوب سیاست غرب برای مداخله‌گری در كشورهای اسلامی به بهانه مبارزه با القاعده است با این تفاوت كه فرانسه جای آمریكا را در این بازی، گرفته است.

كشورهای آفریقایی كه عمدتاً در گذشته از مستعمرات اروپای غربی بوده اند، برخلاف مردم فقیر و گرسنه‌ای كه دارند، سرشار از منابع عظیم زیرزمینی و منابع طبیعی هستند. كشور "جمهوری مالی" كه فرانسوی‌ها به فكر چپاول مجدد آن افتاده‌اند، با بیش از یك میلیون كیلومتر مربع مساحت كه به عنوان بیست و چهارمین كشور جهان از نظر مساحت شناخته می‌شود، كشوری سرشار از منابع طلا، اورانیوم، فسفات و سنگ آهن است كه تنها یك قلم منابع اورانیوم آن بیش از 160 میلیارد یورو تخمین زده می‌شود.

بنابر این ساده انگاری است چنانچه تصور شود فرانسه و كشورهای غربی حامی لشكركشی نظامی به مالی، دلشان به حال مردم فقیر آفریقا می‌سوزد و برای نجات آنان از عملكرد افراطی القاعده به این كشور لشكركشی كرده‌اند. این خود غربی‌ها هستند كه زمینه قدرت گیری القاعده در شمال آفریقا را فراهم كرده‌اند. تحقیقات دستگاه‌های جاسوسی كشورهای اروپایی نشان می‌دهد كه برخی از افراد تروریست از خود اروپا به پایگاه‌های آموزشی در مالی می‌روند، درست مشابه همان روندی كه در گذشته در كشورهای افغانستان و پاكستان اتفاق افتاد و امروز همین كشورها وظیفه اعزام تروریست‌های چند ملیتی به سوریه را برعهده دارند.

بی تردید میان بحران اقتصادی این سال‌ها در غرب بخصوص كشورهای اروپایی و چشم طمع آنان به منابع سرشار ثروت در كشورهای شمال آفریقا، رابطه‌ای مستقیم وجود دارد و نباید گول ژست‌های انسان دوستانه‌ای كه غربی‌ها تلاش دارند از خود در جریان حمله نظامی به شمال آفریقا به نمایش بگذارند را خورد چرا كه اساساً اگر این تفكر در میان اروپا و سایر كشورهای غربی وجود داشت، نمی‌گذاشتند مردم این قاره گرسنه طی نسل‌های مختلف در فقر و گرسنگی به سر برند.

تردید نباید كرد كه منتقل كردن ویروس القاعده به آفریقا، توطئه جدیدی برای تسلط بر منابع عظیم ثروت در این منطقه است و مبارزه با القاعده تنها بهانه‌ای برای لشكركشی است.

رسالت:مدیریت گردش اطلاعات

«مدیریت گردش اطلاعات»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلویی است كه در آن می‌خوانید؛یکی از مهمترین امور مربوط به جنگ نرم، مدیریت گردش اطلاعات است . تردیدی نیست که نباید در آزادی گردش اطلاعات در جامعه اخلال کرد. یکی از «پُز»هایی که امروز غربی ها در جهان می دهند آن است که گردش اطلاعات باید در جامعه جهانی آزاد باشد و هیچ کس حق ندارد در آن اخلال کند.

همان هایی که چنین حقی را برای بشر تعریف کرده اند در جوامع خود به شدت اطلاعات را از تولید تا پردازش و نیز نحوه توزیع کنترل می‌کنند. آنها با پیچیده ترین اشکال با بهره گیری از تازه ترین رهاوردهای علمی در حوزه جامعه شناسی و روان شناسی «مدیریت اذهان» را در کشور خود اعمال می‌کنند.

«اطلاعات» و «ارتباطات» با مکانیسم های کاملا پیچیده در جوامع غربی به بهانه حفظ امنیت ملی تحت کنترل است.

غرب برای اداره جوامع تحت سیطره خود نه تنها گردش اطلاعات و نحوه ارتباطات را در کنترل دارد بلکه از این طریق کاملا سیاستهای اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی خود را تبلیغ و ترویج می‌کند.
انقلاب اسلامی ایران و شخصیت پر نفوذ امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی به همراه ملت آگاه و هوشمند ایران طی سه دهه  گذشته با عبور از ترفندهای اطلاعاتی و ارتباطاتی دشمن اجازه اخلال به آنها در گردش صحیح اطلاعات ندادند.

نخبگان از یک سو در ارتباط با رهبری انقلاب اسلامی و نیز در ارتباط با مردم از سوی دیگر مردانه ایستادند و نگذاشتند دشمن به اهداف خود برسد. فتنه  18 تیر سال 78و نیز فتنه روزهای پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در سال 88 نمونه ای از ایجاد اخلال در گردش اطلاعات در جامعه و نوع ارتباطات در لایه های گوناگون جامعه بود.

تجربیات ملت و دولت در مهار فتنه نشان می دهد باید یک نگاه نو و یک ارزیابی جدید نسبت به گردش صحیح اطلاعات و ساماندهی ارتباطات در کشور داشته باشیم.این نگاه به ما کمک می کند در انتخابات آینده جلوی باز تولید فتنه را بگیریم .

بارها اتفاق افتاده است یک خبر یا یک تحلیل دستکاری شده بین نخبگان و بویژه اصولگرایان دست به دست می چرخد که پس از مدتی  معلوم می‌شود  از اصالت برخوردار نیست و متاسفانه منشا داوری و قضاوت نیز قرار می‌گیرد.

این نوعی اخلال در گردش اطلاعات بین نخبگان و نیز اخلال در ارتباط بین مومنین است. راه  حل برخورد با این پدیده و جلوگیری از کژراهه ها این است که منبع خبر مورد شناسایی و اخبار بعدی آن  مورد تامل و مداقه قرار گیرد.

البته تردیدی نیست که در هر خبری احتمال کذب و صدق می رود. اما اگر برخی خبرها به لحاظ طبقه بندی در لایه ای از تحلیل قرار گیرد به لحاظ فاسد بودن آن کل تحلیل را فاسد می کند. شکاف بین اصولگرایان شکاف بین قوا و شکاف بین نخبگان معمولا از طریق همین دست خبر و تحلیل ها فعال نگه داشته می‌شود.  مسئولان در فتنه 88 تلاش خود را کردند که جنگ نرم دشمن کمترین تلفات را داشته باشد اما این تلاشها به همین سد برخورد کرد . سد اخلال در گردش اطلاعات و سد گردش اطلاعات فاسد و به تبع آن تحلیل فاسد مهمترین مانع برای ساماندهی مقابله با جنگ نرم و دسترسی به نتایج شیرین بود. اکنون بسیاری از کسانی که در فتنه گرفتار شدند می خواهند به اردوگاه انقلاب و مردم برگردند. اما جریان وسیع اطلاعاتی و ارتباطی غرب که نوعا از طریق ماهواره ها و فضای مجازی شارژ می‌شود  انبوهی از اخبار دروغ و تحلیل های نادرست را به صورت بمباران راهی فضای تنفسی جامعه می کند گاهی آلودگی از حد هشدار می گذرد و به حد اضطرار می‌رسد باید فکری برای این پدیده کرد .

رسانه ملی و رسانه های جمعی در کشور باید بارصد اخبار صحیح به دوست و دشمن اجازه اخلال در گردش آزاد اطلاعات در کشور را ندهند.

سیاست روز:پایش مردم و مسئولین

«پایش مردم و مسئولین»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است كه در آن می‌خوانید؛بسیاری از مردم که پای گیرنده‌های خود که اکنون دیجیتالی هم هست، نشسته بودند و برنامه اقتصادی، «پایش» را تماشا کردند، خود به خوبی می‌توانند قضاوت کنند که استدلال کدام یک از حضار در این برنامه، قابل پذیرش و قابل لمس بوده است و کدام یک نادرست و غیر قابل باور.

این بخش را به خود مردم وا می‌گذاریم که همواره هوشیاری و آگاهی آنها در برهه‌های گوناگون این انقلاب عزیز راهگشا بوده است و اکنون هم همینگونه است و در آینده هم خواهد بود. گرچه در همین برنامه پایش که یکشنبه شب از شبکه اول سیما، «شبکه ملی» پخش شد آن نظرسنجی پیامكی خود گویای احوالات اقتصادی اقشار گوناگون جامعه است و چه بسا بتوان آن راكه «مشت نمونه خروار است» بدانیم و پاسخی از سوی مردم به آن هایی که موافق ادامه هدفمندی یارانه‌ها به این شکل و شمایل در فاز دوم هستند، بدانیم و حتی همان ۱۵ درصدی که موافق افزایش یارانه‌های نقدی بودند را تجزیه و تحلیل کنیم و ببینیم که چرا نیازمند افزایش هستند.

اگر توان این کار وجود داشت که البته دارد، اما زمان طولانی البته نه چندان طولانی می‌برد، از میان آن یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفری که به برنامه پایش پیامک دادند و پاسخ نظرسنجی را ارائه دادند، درصدی را براساس محاسبه علمی انتخاب و جدا کرده و آنگاه در تماس با آنها جویای چرایی پاسخ خود به افزایش یارانه ها و یا مهار تورم باشیم.

شاید متولیان برنامه پایش این توان را داشته باشند. در هر صورت با این اقدام می‌توان به پاسخ‌های لازم دست یافت و آنگاه به آن بزرگوارانی که می‌گویند «مخالفان اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها چیزی از اقتصاد نمی‌فهمند» گفت که لمس و احساس اوضاع اقتصادی در زندگی مردم، بهترین پاسخی است که مدعیان علم اقتصاد می‌توانند دریافت کنند و آنگاه بنشینند و کلاه خود را به قاضی بگذارند که اجرا شود یا نه البته به این شیوه که اکنون اجرا می‌شود!

اما با این شیوه‌ای که برخی در پیش گرفته‌اند و تنها خواهان به کرسی نشستن حرف خود هستند نمی‌توان به نتیجه مطلوب در این زمینه رسید.

شاید هیچ فردی یافت نشود که مخالف اجرای طرح تحول اقتصادی باشد، تنها اختلاف شیوه اجرای آن است که آن را با مشکل روبرو ساخته است. از همان ابتدای اجرای طرح تحول اقتصادی، همواره از سوی مسئولین دولتی نوید، زندگی بهتری می‌رفت. می‌توانید از حدود دو سال پیش را جستجو کنید و به این موضوع پی ببرید که مسئولین دولتی از جمله جناب آقای رئیس‌جمهور و دیگر همکاران ایشان در تیم اقتصادی، چه وعده‌هایی را پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها داده بودند. آیا این وعده‌ها محقق شده است؟

تهیه کننده برنامه «پایش» از «فشارهای مسئولین دولتی برای تحریم و تعطیلی برنامه خبر داده است. حتی مطرح شده است که گزارش‌های مردمی درباره موضوع این قسمت از برنامه نیز حذف شده است.

دلیل این اقدام چیست؟ آیا گفت‌وگو و مباحثه بر سر موضوع مبهمی مانند طرح تحول اقتصادی با محوریت هدفمندی یارانه‌ها اشکال دارد؟

هنگامی که از مردم سخن می‌گوییم و مطرح می‌کنیم که مردم در این طرح نقش اساسی و محوری دارند، نباید نقطه نظرات آنان را مورد توجه قرار دهیم؟

اینگونه برنامه‌ها به صاحبنظران و دست‌اندرکاران کمک می‌کند نقاط قوت و ضعف یک طرح نمایان شود و آنگاه براساس آن می‌توان تصمیم‌گیری منطقی و کارشناسی كرد.

چرا اعتقاد داریم که تنها سخنان و برنامه‌های ما درست و کارشناسی است؟
اکنون اقتصاد‌دانانی که در دستگاه اجرایی حضور دارند،تاکیدشان بر اجرای فاز دوم هدفمندی است، چه بسا اگر همین افراد خارج از دستگاه دولتی بودند، نظرشان تغییر می‌کرد و نسبت به شیوه اجرای طرحی که می‌توانست تاثیرات بزرگی در اقتصاد کشور بگذارد، انتقاد می‌کردند.

«ما احتیاج داریم که سرمایه‌گذاری حمایت بشود، کارآفرینی بشود، تولید داخلی ترویج بشود، با قاچاق و فساد مجدانه مبارزه بشود، اشتغال به عنوان یک مبنای اصلی و یک هدف مهم دنبال شود، ثبات و شفافیت و انسجام سیاست‌ها و مقررات اقتصادی انجام بشود، ... اینها جزو همان مقوله رونق اقتصادی کشور است... (سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۸۵).

آفرینش:انتخابات اسرائیل و نتانیاهو

«انتخابات اسرائیل و نتانیاهو»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است كه ر آن می خوانید؛انتخابات كنیست اسرائیل امروز با حضور 34 حزب و برای 120 کرسی پارلمان برگزار می‌شود و رهبر حزبی که بتواند در انتخابات پارلمانی اکثریت 120 کرسی‌ را از آن خود کند، از سوی ریاست جمهور «شیمون پرز» مسئول تشکیل کابینه می‌شود. در این حال اگر به شرایط كنونی اسرائیل در آستانه انتخابات نگاهی داشته باشیم باید گفت جدا از نوع و رویكرد ضد ایرانی اسرائیل در چند سال گذشته امر دیگری كه به چالشهای سیاست خارجی اسرائیل بدل شده است افزایش شكاف و واگرایی در روابط اسرائیل با امریكا نسبت به گذشته است. در این بین هر چند تل آویو امید داشت كه جمهوری خواهان به قدرت برسند اما پیروزی دوباره اوباما تا حدی سردی ویژه ای بر روابط حاكم كرده است. علاوه بر این نیز اسرائیل در شرایط كنونی با پیامدهای بهار عربی روبرو است پیامدهایی كه در حقیقت تا حد زیادی به ضرر این رژیم بوده و هست. در بعد داخلی نیز جدا از كسری بودجه دولت، مشكلات اقتصادی جامعه رو به افزایش گذاشته است و موجب افزایش انتقادهای بیشتر احزاب مخالف و میانه رو و حتی تمایل بیشتر به كاهش حضور در انتخابات پارلمانی گشته است.

در این شرایط هر چند بنا به آخرین نظرسنجی‌ها آمارها از پیروزی ائتلاف دو حزب راستگرای «لیکود» به رهبری «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر و «اسرائیل بیتنا» به رهبری «آویگدور لیبرمن» وزیر خارجه مستعفی اسرائیل حکایت دارد، اما باید گفت مخالفان نتانیاهو و احزاب میانه در انتخابات كنونی دارای اهرم های بسیاری بوده و می‌توانند در صورت همگرایی بیشتر در آینده دولت نتانیاهو را با مشكلات بیشتری روبرو كنند. علاوه بر این هر چند اكنون احزاب دست راستی در موقیعت بالاتری در رسیدن به كرسیهای پارلمانی هستند اما نگرانی احزاب مخالف از حكومت دوباره دست راستی و تندرو ها در اسرائیل و كشاندن اسرائیل به سوی وضعیت نامطلوب در داخل و خارج ادامه دارد.

آنچه مشخص است بنا به نظر سنجی ها باید از اكنون نتانیاهو را نخست وزیر بعدی اسرائیل دانست در این شرایط تندرو های دست راستی با تمركز بر مسائل حساسیت زایی همچون وطن پرستی، شهرك سازی و.. توانسته اند جایگاه خود را تا حدی حفظ كنند، اما باید گفت این امر در آینده اسرائیل پیامدهایی منفی خواهد داشت. چرا كه قدرت گیری دوباره نتانیاهو جدا از عدم حل مساله مشكلات با فلسطین، موجب گرایش احزاب فلسطینی به مذاكره و ایجاد فضای تنش آمیز و تقابل با همسایگان عربی و منطقه خواهد شد. در این حال در سطح منطقه ای و بین المللی نیز هر چند از دامنه كنشها و واكنشهای تل آویو در مقابل ایران كاسته شده است اما باید گفت دولتی ائتلافی نوین در اسرائیل همچنان ایران هراسی مد نظر بوده و اسرائیل دارای اختلاف نظرها و دیدگاه هایی در روابط با امریكا خواهد بود. در بعد دیگری نیز با قدرت گیری اخوان در مصر و تحولات انقلابی بهار عربی اسرائیل در مقابل موج دیگری از اختلافات و چالشهای منطقه ای اسلام اخوانی خواهد بود.

حمایت:سلطه جویی وافراطی‌گری مکمل همدیگر در سراسر جهان

«سلطه جویی وافراطی‌گری مکمل همدیگر در سراسر جهان»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است كه در آن می‌خوانید؛همانگونه که مخاطبان ارجمند مطلع هستند، چند روزی از حمله نظامی فرانسه به کشور مالی در یازدهم ژانویه 2013 می گذرد. فرانسه برای حمله نظامی خود به کشور یاد شده، چند بهانه مطرح کرد از جمله اینکه شبه نظامیان غیر دولتی که خود را اسلام گرا معرفی می‌کنند بخش هایی از کشور مالی را تصرف و دولت مرکزی را در معرض اضطراب جدی قرا داده اند، دیگر اینکه گروه‌های مزبور در جهت گسترش اقدامات تروریستی اقدام می کنند و در نهایت اینکه اگر وضعیت فعلی در مالی کنترل نشود، به سایر مناطق آفریقایی نیز سرایت پیدا می کند. و بدین ترتیب، صلح و امنیت منطقه و به تبع آن امنیت جهانی مخدوش می شود.

برای اقدام فرانسه در مالی طبیعتا دولت مالی با فرانسوی ها همکاری گسترده داشته و دارد ، هم چنین برخی از دولت های غربی از جمله آمریکا وانگلیس، دانمارک و برخی کشورهای آفریقایی رسما از همان ابتدا حمایت خود را در زمینه اقدام مداخله گرایانه فرانسه اعلام داشته و حتی الجزایری‌ها همکاری‌های لجستکی واجرایی نیز با نیروهای فرانسه معمول داشته اند. سایر کشورهای عضو سازمان وحدت آفریقا نیز طی روز های اخیر همنوایی در جهت حمایت از اقدامات نظامی جاری در مالی پیدا کرده اند که مهم ترین اقدام در این خصوص برگزاری نشست سران غرب آفریقا در ساحل عاج بود که اخیرا برگزار شد و گویا قرار بر این شده که نیروهای نظامی را کشورهای آفریقایی مختلف به مالی اعزام کنند .

دبیر کل سازمان ملل نیز از اقدام فرانسه حمایت کرده است. اقدام اخیر فرانسه و همراهان غربی دیگر این کشور در مالی از جهات مختلف حقوقی سیاسی، امنیتی و اقتصادی شایسته بررسی های دقیق می باشند. یادداشت امروز در جهت اینکه برخی از زوایای این رویداد از منظر دغدغه های ستون به سوی عدالت مورد واکاوی قرار گیرد، نکاتی را به شرح زیر تقدیم می‌دارد، امید است برای مخاطبان ارجمند مفید واقع شود.

نکته اول اینکه توجه کنیم مداخله گران غربی در کشور مالی به نام حمایت از دولت قانونی مالی و علیه شورشیان دست به اقدام نظامی زده اند هم چنین انواع اتهامات مشعر بر ارتکاب موارد غیر انسانی را به شورشیان و نیروهای معارض دولت مالی نسبت داده و می دهند، اما بر عکس این مصداق، در سوریه دولت قانونی این کشور را تحت انواع فشارها قرار داده تا به خواسته های آنان تن دهد، از شورشیان سوریه نیز به هر شکلی حمایت می‌کنند تا شورشیان مزبور با انواع بمب گذاری ها و موشک پرانی‌ها و کشت و کشتار، هدف مورد نظر غرب و همراهان منطقه ای آنها را تامین کنند.

این دوگانگی رفتاری را قبل از هر تحلیل حقوقی نباید از نظر دور داشت تا بهتر دریافت که قواعد حقوقی بین المللی چگونه در مسلخ تصمیم‌گیری‌های سیاسی ذبح می شوند. پس از توجه به این دوگانگی رفتاری،اولین موضوع مهم قابل بررسی حقوقی این است که اصولا مبنای حقوقی ورود نظامی فرانسه در یک کشور مستقل چیست؟ برای پاسخ این پرسش طبیعتا باید منشور ملل متحد را بار دیگر از نظر گذراند که در آن به صراحت اعلام شده هیچ کشوری حق مداخله در امور کشورهای دیگر را ندارد و به هیچ‌عنوان نباید به زور متوسل شد.

در منشور ملل متحد دو استثنای مهم در فصل هفتم منشور ذکر شده، یکی موردی که شورای امنیت در جهت حفظ صلح وامنیت بین المللی و به عنوان آخرین راهکار بدان متوسل می شود و دیگری مورد دفاع مشروع مذکور در ماده 51 منشور در انتهای فصل هفتم این سند است که به هر کشوری اجازه می دهد که از حق دفاع ذاتی از خود به صورت فردی یا دسته جمعی استفاده کند تا شورای امنیت اقدامات لازم برای اعاده صلح وامنیت را به عمل آورد.

در خصوص مورد تحولات داخلی مالی روشن است که تجاوز یک دولت علیه دولت مالی صورت نگرفته که دفاع در مقابل تجاوز خارجی موضوع ماده 51 منشور به وقوع بپیوندد، اما اینکه شورای امنیت در این زمینه چه کرده لازم به توضیح است که این نهاد قطعنامه های 2056 و2071 را در ماه‌های اخیر صادر کرده و بیانیه های 4آوریل و 26 مارس 2012 رییس شورای امنیت نیز در این خصوص ارایه شده و در نهایت در 20 دسامبر 2012 قطعنامه مهم 2085 خود را در مورد مالی به تصویب رسانده است.

در این قطعنامه 7 صفحه ای، شورای امنیت اجازه داده تا یک نیروی حمایتی بین المللی با رهبری آفریقایی در مالی به علامت اختصاری AFISMA برای مدت یک سال ایجاد شود تا همه اقدامات لازم منطبق با حقوق بین‌الملل بشردوستانه و حقوق بشر را با رعایت کامل حاکمیت تمامیت و وحدت ارضی کشور مالی به کار گیرد. عمده وظیفه هایی که بر عهده نیروهای حمایتی یادشده قرار گرفته، در جهت تقویت دولت مالی وتوانمند سازی دولت مزبور برای حفظ امنیت و حاکمیت قانون در مالی است. در قطعنامه یاد شده هم چنین صحبت از همکاری های دوجانبه با دولت مالی نیز به میان آمده است که همه این همکاری های دوجانبه باید با نیروهای حمایتی بین المللی یاد شده نیز هماهنگی برقرار کنند.

در قطعنامه هم چنین از ارجاع پرونده جنایتکاران نقض فاحش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه در کشورمالی به دیوان بین المللی کیفری نیز صحبتی به میان آمده است. اخیرا دادستان دیوان بین الملل کیفری نیز در اجرای قطعنامه شورای امنیت اعلام داشته که بررسی جنایات ارتکابی در مالی را در دستور کار قرار داده است.

هم چنین کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل نیز گزارشی در مورد نقض حقوق بشر در مالی طی ماه های اخیر تهیه کرده که در سازمان ملل عرضه شده و ضمن آن اعلام شده که نیروهای شورشی مرتکب انواع جنایات شده و می شوند. به هر حال از حیث مبنای ورود فرانسه به مالی درظاهر، توجیه حقوقی که ارایه می کنند، این است که فرانسه به تقاضای دولت مالی اقدام کرده و در واقع در چارچوب همکاری های دوجانبه با دولت قانونی مالی این اقدام صورت گرفته است. این توجیه را در صورتی می توان بهتر مورد تحلیل قرار داد که تصور کنیم.

مثلا در موضوعی دیگر که غرب خواهان تضعیف دولت قانونی مشخصی است، دولت مزبور همانند دولت سوریه از کشورهای دیگر تقاضای اقدام نظامی علیه شورشیان کند. بدیهی است اگر چنین اقدامی صورت گیرد و دولت های دیگر به کمک مسئولان رسمی سوریه برای جلوگیری از استمرار اقدامات تروریستی شورشیان بر آیند، غربی ها تمام موازین حقوقی یادشان می رود و معلوم نیست که دست به چه کارهای انتحاری بزنند.

 به هر صورت ، حتی اگر حقوقدانی توجیه کمک دوجانبه را بپذیرند و آنرا از حیث حقوقی موجه بدانند، به طورقطع در این تردیدی نیست که دولت کمک کننده به دولت قانونی حق ندارد خود مرتکب نقض حقوق بشر و حقوق بشردوستانه شود، در حالی که فرانسوی ها تا به حال بارها مناطق مختلف مالی را بمباران کرده اند که این امر بدون تفکیک بین افراد نظامی و غیر نظامی نقض موازین بین المللی است اما چون خواسته غرب در انجام این کار است، کسی در مجامع تاثیر گذار بین المللی بر اقدام فرانسوی ها خرده نگرفته است. البته در خود فرانسه و در سطح کشورهای مختلف واکنش های مردمی اعتراضی به این مداخله نظامی صورت گرفته.

هم چنین پیچیدگی های صحنه نبرد باعث شده که وزیر خارجه فرانسه روز جمعه گذشته اعلام دارد که ما منتظریم تا سریعتر نیروی بین المللی آفریقایی مورد اشاره در قطعنامه شورای امنیت شکل گیرد تا آنها محور اقدامات باشند. این مورد بار دیگر نشان داد که سلطه جویی و منفعت طلبی برای سیاستمداران غربی امری کاملا بدیهی است و هر مصداقی را با این معیارها می سنجند و سپس موازین حقوقی ذیربط را برای آن به کار می گیرند.

نکته دوم اینکه توجه کنیم شورای امنیت سازمان ملل، کشورهای آفریقایی و دبیر کل سازمان ملل مبتنی بر چه تحولاتی در کشور مالی به این نتیجه رسیده اند که باید اقدام حمایتی بین المللی از مردم مالی و دولت قانونی آن صورت بگیرد. در مالی، چند گروه از مدتها قبل با دولت مرکزی سر ستیز داشته اند . جنبش آزادیبخش اَزواد که گرایش سکولار دارد و گروه سلفی تندرو منتسب به مسلمانی با عنوان انصار الدین بیش از دیگران در این عرصه میدانداری داشته ودارند.

این دو گروه به دنبال کودتای نظامی در مارس 2012 در کشور یاد شده با هم ائتلاف کردند و در شمال مالی دولت خود خوانده ای را شکل دادند. در بیانیه این دو گروه برای معرفی دولت خود خوانده اعلام شده که اسلام به عنوان دین رسمی و قرآن به عنوان منبع قانونگذاری پذیرفته می شود. برخی گزارش ها حاکی از این است که این گروه های مدعی اعتقاد به قرآن، بدترین اقدامات افراطی را انجام داده و می دهند و همین اقدامات باعث شده تا حساسیت های فراملی را نیز به خود جلب کند . القاعده به خصوص تشکیلات آنها با عنوان القاعده در مغرب اسلامی نیز با این جریان ها همنوایی و همکاری دارند و همین اقدامات کافی است تا ضمن نقض ده ها اصل از اصول اسلامی، بهانه لازم فراهم شود تا کشورهای مختلف وارد شده و حریم ملی یک کشور مستقل را نقض کنند تا بدین ترتیب جلوی افراطی گری ها گرفته شود.

ممکن است غربی ها در توصیف اقدامات غیر انسانی این گروه ها، غلو کنند یا جنایات خود را بیان نکنند، ولی در این تردیدی نیست که افراطی گری های گروه های یاد شده کافی بوده تا دولت هایی که خوی سلطه جویی نیز دارند، در پی منافع خود در آفریقا به خصوص در کشوری که منابع غنی اورانیوم و طلا دارد رو به اقدامات نظامی بیاورند.

به عبارت دیگر، دل دولت فرانسه و سایر همراهان غربی فرانسه برای مردم مالی نسوخته، بلکه برای حفظ منافع خود به دنبال بهانه لازم بوده اند تا اقدام کنند که بهانه لازم را نیروهای افراطی درون مالی در اختیار قرار دادند. این تجربه برای چندمین بار نشان داد که افراطی گری با هر نامی که صورت گیرد باعث نفرت مردم در سطح داخلی و تضعیف همبستگی ملی و باعث ورود نیروهای بین المللی به حریم ملی یک کشور می شود و شاید سخنی به گزافه نباشد که گفته شود یکی از بهترین راهبردهای پیشبرد منافع سلطه جویانه غربی ها در سراسر جهان این است که ابتدا هر جا را که قرار است هدف قرار دهند خود در آنجا مستقیم یا غیر مستقیم گروه های افراطی یا جریان های فکری افراطی مقدس نما را به شکل های مختلف رشد دهند و بعد اقدامات یا ظهارات همان ها را مستند کنند برای اینکه خود مستقیما وارد میدان شده و منافع خود را برای بلند مدت تضمین کنند.

سخن آخر:
طی روزهای گذشته به جز کشور مالی، در چند کشور دیگر نیز اثر افراطی گری و جهل متعصبانه یا خیانت ناجوانمردانه گروه های به ظاهر مسلمان ولی در باطن پلید را دیدیم که چگونه انسان های بی گناه زیادی را به خاک و خون کشاندند. آنچه در پاکستان به وقوع پیوست یا در سوریه هر روزه توسط همین گروه های سلفی به وقوع می پیوندد و برخی انفجارهای جدید در عراق، همه از جمله خروجی های ننگین این گروه هاست. در روزهای اخیر مراجع عظام از جمله حضرات آیات مکارم شیرازی، موسوی اردبیلی، جوادی آملی نسبت به این رفتارهای غیر انسانی گروه های افراطی مدعی مسلمانی ابراز انزجار کردند.

نمونه فعالیت های گروه های افراطی و ثمره آن را در کشور مالی نیز در این روزها می بینیم. همین دردها کافی است که مسئولان کشورهای اسلامی و علما و متفکران اسلامی خطر افراطی گری چه ناشی از جهل و تعصب و تنگ نظری وعدم مدارا و چه ناشی از خود فروختگی و عامل بیگانگان شدن را جدی تر بگیرند و در برنامه ها و سیاست های خود تلاش کنند تا اعتدال و بردباری و منطق انسانی و زیبا و توام با رافت و محبت اسلام را در ابعاد مختلف در کشورهای خود نهادینه سازند.

 آنان که تصور می کنند با بیان حرف های تند و تیز و گسترش توهین و بی ادبی و افراطی گری و نفی همه آنانی که نظری مثل آنها ندارند و بد جلوه دادن ارزش بردباری و مدارا وگفت وگو می توان خدمتی به اسلام و مسلمین و اجرای عدالت در سطوح ملی یا جهانی کرد، اگر هنوز درک درستی از محصولات و ثمرات این رویکرد خود ندارند، خوب است با دیدن نمونه های جدید مورد اشاره، از خواب غفلت هر چه سریعتر بر خیزند چرا که در بسیاری موارد بر خلاف شعارها و ادعا هایشان در نفی سلطه جویان عالم، خود مکمل موفقیت سلطه جویان و مداخله گران خارجی هستند.به امید آنکه با گسترش آگاهی ها و تعمیق حرکت های عالمانه عدالت خواه در سراسر جهان، هر چه سریعتر سلطه جویی و افراطی گری مطرود و اخلاق و معنویت و عدالت جان های خسته بشر معاصر را سیراب سازد.
 
تهران امروز:مهار تورم اولویت اول کشور

«مهار تورم اولویت اول کشور»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم مهدی تقوی است كه در آن می‌خوانید؛بنده مانند بسیاری دیگری از همکارانم معتقدم که ما در شرایط رکود تورمی به سر می‌بریم. در این شرایط بهترین اقدامی که دولت می‌تواند انجام دهد در اولویت قرار دادن مهار و سپس کاهش تورم است. در شرایطی که مشخص است مردم با تورم موجود که بنا بر آمار رسمی بانک مرکزی حدود 27درصد است دچار مشکل شده‌اند و از آن ناراضی هستند، ورود تمام عیار به فاز دوم هدفمندی که تورم تازه‌ای خلق می‌کند و مشکلات را بیشتر خواهد کرد، به صلاح نیست و دولت باید پیش از هر چیز به مهار تورم بپردازد.

در واقع دولت می‌تواند با نظرسنجی دقیق و همه جانبه در دو حوزه کارشناسان و مردم دریابد که اولویت اصلی اقتصاد ایران چیست. مدت‌هاست که بحث رکورد تورمی دامن اقتصاد ما را گرفته است و ریشه این مسئله هم در شیوه اجرای نامناسب فاز اول هدفمندی است. وقتی دولت برخلاف پیش‌بینی صورت گرفته، سهم 30درصدی تولید را از آزادسازی قیمت‌ها اختصاص نداد، مشخص بود که چنین اتفاقی رخ خواهد داد.

حال با تصور شوک قیمتی تازه بعد از اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها و ضربه‌ای که به بخش صنعت و واحدهای تولیدی وارد می‌شود، می‌توان مشفقانه از دولت خواست که با درک ضرورت فعلی اقتصاد ایران که مهار و کاهش تورم است دست به اقدامی مقتضی بزند. در واقع می‌توان گفت در شرایط فعلی اقتصاد ایران، مهار تورم پیش‌نیاز هر اقدام دیگری است. چراکه در شرایط رکود تورمی تولیدکنندگان باید به علت افزایش هزینه‌های ناشی از تامین انرژی مورد نیاز خود مانند برق، گاز و سوخت‌های دیگر محصول نهایی خود را گرانتر بفروشند.

در شرایطی که توان قدرت خرید مردم کاهش می‌یابد، واحدهای تولیدی و صنعتی به علت جبران بخشی از هزینه‌های اضافی خود مجبور به تعدیل نیرو می‌شوند؛ همین مسئله باعث افزایش تعداد بیکاران می‌شود که در نهایت مجبورند به مشاغل غیر ضرور و غیر مولد روی آورند. این چرخه با هر شوک تازه قدرت بیشتری می‌یابد و باعث ضعف بیشتر بخش‌ صنعت و تولید و در نهایت «رکود تورمی» بیشتر خواهد شد.

از طرف دیگر تورم موجود در جامعه باعث شده که قدرت خرید مردم کاهش یابد که به تشدید رکود تورمی فعلی منجر خواهد شد. در نظر داشته باشید که مطابق آمارهای رسمی بانک مرکزی تورم 27 درصد و تورم نقطه به نقطه حدود 37 درصد است و در این شرایط حقوق سالانه کارمندان و کارگران تنها 12 درصد افزایش می‌یابد.

به بیان دیگر در خوش‌بینانه‌ترین حالت قدرت خرید مردم 15 درصد کاهش یافته باشد. همین مسئله باعث می‌شود تا غول تورم هر چه بیشتر جان بگیرد و مدام مهار آن سخت‌تر شود. درک تنها همین یک نکته کافی است تا دولت پیش از هراقدام دیگری با فروتنی به نصایح خیرخواهانه کارشناسان توجه کند و برنامه‌ای مدون و اصولی برای مهار تورم را به اجرا گذارد.

قطعا در چنین شرایطی که مردم زیر فشار تورم و گرانی هستند، هیچ کارشناس دلسوزی فرصت را برای انتقام جویی مناسب نمی‌بیند بلکه برعکس، هر چه بیشتر تمایل دارد به دولت برای مهار تورم و گرانی کمک کند به شرط آنکه دولت هم از خود گوش شنوایی نشان بدهد. به خصوص که گفته می‌شود هدف و برنامه دولت کمک به اقشار آسیب پذیر بود كه با تحمیل تورم بیشتر به آنها نقض غرض کرده و مشکلات آنها را دو چندان می‌کند.

مردم سالاری:ما کنار می‌آییم!

«ما کنار می‌آییم!»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم ولی درویشی است كه در آن می‌خوانید؛ «همان ‌گونه که مردم با قیمت بنزین که از 100 تومان به 400 و 700 تومان رسید و قیمت نان که از 100 تومان به 500 تومان رسید، کنار آمدند، با قیمت‌های جدید خودرو نیز کنار می‌آیند»؛ این سخنان نجفی منش، رئیس انجمن قطعه‌سازان خودرو است که30 دیماه در یک مصاحبه خبری بیان فرموده‌اند.

آیا باید این سخن را توهین به مردم تلقی کرد؟

اندکی تأمل در این خصوص ضروری به نظرمی‌رسد. گوینده رئیس انجمن قطعه‌سازان خودروست و خودرو همان صنعتی است که دامنه منتقدین آن به وسعت وجب به وجب خاک ایران زمین است. انحصاری بودن این صنعت، کیفیت پایین در مقابل قیمت بالای محصولات آن، عدم رعایت اصول مشتری مداری و ... تنها گوشه‌ای از پهنه وسیع انتقادات وارده به این صنعت است. چه کسی است که اگر شخصا تجربه نکرده باشد، حداقل از نزدیکان خود نشنیده باشد که خودروی تازه تحویل شده او، دارای آنچنان نقایص عمده کارخانه‌ای بوده است، که برای رفع آنها مجبور به چندین بار مراجعه به نمایندگی‌های مجاز آن خودرو شده است؟ در مقابل چه کسی عذرخواهی جدی، جبران خسارت و یا حتی پاسخگویی غیرطلبکارانه خودروسازان در مقابل وقوع حوادث دلخراش ناشی از عیوب متعدد موجود در خودروها را دیده یا شنیده است؟ آیا کسی تاکنون شاهد بوده است که متولیان این صنعت به خاطر وقوع حوادثی مانند آتش گرفتن خودروها و... که منجر به مرگ فجیع سرنشینان آنها شده است، در نهایت تأثر و تأسف بخاطر خیانت به جان و مال مردم استعفا کرده باشند؟ ریشه سخنان مزبور را باید در رخوت مثال زدنی ما در احقاق حقوق حقه خود دید. ما مشتریانی که حتی اگر پول کافی نداشته باشیم، با هزاران منت و زحمت خود را مقروض بانک‌ها و مؤسسات مالی می‌کنیم و یا از خود خودروساز وام با بهره بیشتر از بهره بانکی می‌گیریم و خودرویی می‌خریم، در مقابل مشاهده عیوب متعدد در همان ساعات اول سوار شدن بر این مرکب، چه عکس‌العملی از خود نشان می‌دهیم؟

وقتی مقامات اعلام می‌کنند که درصد بالایی از آمار تلفات جاده‌ای ناشی از عدم امنیت و نیز کیفیت پایین خودروست، چقدر از همت مضاعف خود برای خرید آن خودرو می‌کاهیم؟

وقتی اعلام می‌شود که فلان خودرو جزو بی‌کیفیت‌ترین خودروهاست و برخی دلسوزان به صراحت اعلام می‌کنند که سوار شدن بر آنها نشستن بر مرکب مرگ است، چقدر از فکر خرید آن خودرو بیرون می‌آییم؟

وقتی که می‌دانیم و می‌شنویم که قیمت یک خودرو بسیار بیشتر از قیمت واقعی آن است، خرید آن را تا چه اندازه خیانت به اقتصاد خود و خانواده خود می‌دانیم؟

آیا نه این است که هر چه بنزین گرانتر می‌شود، ما بیشتر خودرو می‌خریم؟ هر چه قطعات خودرو بی‌کیفیت‌تر می‌شوند، ما بیشتر خودرو می‌خریم؟ با اینکه هر روز مشاهده می‌کنیم که خودروهای بیشتری تابوت له شده سرنشینان خود می‌شوند اما ما بیشتر خودرو می‌خریم؟ با اینکه هر روز مقایسه می‌کنیم و می‌بینیم که خودروهای ما کابین مرگ ما و خودروهای دنیا، سفینه آسایش آنها هستند،اما ما بیشتر خودرو داخلی می‌خریم؟ و با اینکه هر روز خودرو با شیبی غیر منطقی گران و گرانتر می‌شود اما ما بیشتر و بیشتر خودرو می‌خریم. جالب آنکه توجیه ما این است که «صنعت خودرو انحصاری» است. چاره‌ای نیست، باید خرید!! و خود می‌دانیم که این توجیهات فقط و فقط فریب خود است! ما می‌توانیم خرید خودرو را تا بهبود وضعیت موجود تحریم کنیم. می‌توانیم نخریم. می‌توانیم در اعتراض به تحویل خودروی معیوب، آن را پس داده و با استناد به حقوق شهروندی حتی اقامه دعوی کنیم. می‌توانیم با حرکت هماهنگ جمعی رؤیای خوش کسب سود بیشتر در این شرایط بد اقتصادی را برای خودروساز، به کابوسی وحشتناک تبدیل کنیم، اما نمی‌کنیم. مگر ما همان ملتی نیستیم که در مقابل خبر گران شدن گوشت مرغ و یا تخم‌مرغ و... صف‌های چند صد متری در مقابل فروشگاهها تشکیل می‌دادیم و بیشتر می‌خریدیم و نهایتا نیز با قیمتی، کمی‌پایینتر از اوج قیمت آنها «کنار می‌آمدیم»؟ آیا نمی‌شد که چند صباحی برای آرامش بازار و شاید درهم شکاندن دسیسه سودجویان، مرغ و تخم‌مرغ و ... نمی‌خریدیم؟ آیا وضعیت اسفناک مواجهه مردم در برخی نقاط کشور با خبر یا شایعه کمبود برنج، تکرار همین داستان پر درد خودرو و مرغ و تخم‌مرغ و... نیست؟

آری این ماییم که با رفتار خود به تازیانه‌زن می‌گوییم : بزن! تندتر بزن! من هنوز می‌توانم. پس تا من می‌توانم ، تو بزن! تندتر بزن! من با زخم‌های چرکینش «کنار خواهم آمد»! و قامت از زیر رگبار تازیانه سودجویان نمی‌رهانیم، مگر آن دم که مرده باشیم!

راست، آن است که سخن رئیس انجمن قطعه‌سازان خودرو، واقعیتی است که مسئولان به خوبی از آن آگاهند و با وجودی که آنرا به زبان نمی‌آورند اما به آن ایمان دارند و تصمیماتشان را با ایمان به این واقعیت، در کمال آرامش و اطمینان به اجرا درمی‌آورند. تصمیماتی که گاه گلوی زندگی‌هایمان تا حد نفس نکشیدن، فشرده می‌شود. اما ما با نحوه مواجهه خود، به آنها می‌گوییم: شما را غم نباشد، «ما کنار می‌آییم»!

ابتكار: نه فقط یك «مكان» برای مذاكره

«نه فقط یك مكان برای مذاكرهنعنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم سید علی محقق است كه در آن می‌خوانید؛این روزها دیگر استانبول یك «مكان» خوب و بی رقیب نیست و شرق و غرب جهان برای گذاشتن قرار ملاقات و تدارك میز مذاكره، می‌توانند روی یك پایتخت غیر اروپایی دیگر هم حساب باز كنند. هفت ماه از آخرین دور مذاكرات ناموفق ایران و 1+5 كه درخرداد سال جاری در مسكو برگزار شد گذشته است. تهران و بروكسل چند هفته ای است كه باب تازه قرار و مدارها و چانه زنی‌های تلفنی را برای از سرگیری گفت و گوها آغاز كرده اند. تازه ترین خبرها نشان می‌دهد كه همه چیز برای برگزاری دور تازه مذاكرات هسته ای ایران و كشورهای گروه 1+5 فراهم شده است و علی الظاهر دو طرف فعلا فقط معطل «مكان» مانده اند.

تا همین بهار امسال هرگاه كه زمزمه حصول توافق میان تهران و 1+5 برای گفت و گو و چانه زنی به میان می‌آمد، ناخوداگاه ذهن‌ها متوجه استانبول تركیه به عنوان « مكان» می‌شد؛ شهری كه قرن هاست در میانه راه دو سوی جهان و محل تلاقی شرق و غرب هم مورد وثوق شرق بود و هم غرب. در همه دهه‌های اخیر تركیه همواره شریك تجاری خوبی برای تهران، مسكو و پكن، همسایه خوبی هم برای ایران و هم برای اتحادیه اروپا و متحد خوبی برای آمریكایی‌ها به شمار می‌آمده است. از میانه ماراتن 10 ساله مذاكرات هسته ای و پس از آنكه ایران و طرف‌های غربی متوجه اهمیت «مكان» برای برگزاری نشست‌ها شدند، استانبول از قِبَل همان صفت‌های خوب، همواره به عنوان تنها گزینه مرضی الطرفین مطرح بود.

اما امسال، سال دیگری بود. حوادث سوریه و یارگیری‌های جدید، همسویی بیش از پیش ترك‌ها با طرف‌های غربی و تضاد منافع تهران و آنكارا در تحولات منطقه، دست به دست هم داد تا شركا و همسایه‌های خوب دیروز، مسیری متفاوت از هم را پیش بگیرند و اصطلاح «كشور دوست و برادر» در مناسبات دیپلماتیك تا حدود زیادی كاربرد خود را از دست بدهد.

درست با دلایلی مشابه با تهران، مناسبات آنكارا و مسكو نیز غبارآلود شد، تا ایران و روسیه در كنار همسویی مواضع در قضیه سوریه و پرونده هسته ای، در قبال هیات حاكمه تركیه هم موضعی هماهنگ اتخاذ نموده و در جریان تلاش برای یافتن جایی برای مذاكرات، به استانبول و سواحل شمال شرقی مدیترانه به چشم یك «مكان» مناسب نگاه نكنند.

به موازات از چشم افتادن استانبول، تحولات جدید خاورمیانه و تغییر موازنه قوا در منطقه دست به دست هم داده است تا یك پایتخت تاریخی دیگر در منتهی الیه جنوب مدیترانه هم برای شرقی‌ها و هم برای غربی‌ها چشم نواز شود. مصر جدید و قاهره باستانی، این روزها اصرار دارد كه خود را در قامتی مستقل و متفاوت از مصر دوران حسنی مبارك به جامعه جهانی عرضه كند. مصرِ پس از انقلاب در عرصه داخلی، فراز و نشیب‌های متعددی به خود دید و هرازگاهی در سطح جهانی تردیدهایی در خصوص ثبات سیاسی و اقتصادی این كشوربه وجود آمد. اما همین كشور تاكنون نشان داده است كه در حوزه مسائل دیپلماتیك و در اوج رقابت‌های تنگاتنگ پروژه‌های مختلف منطقه ای، بنا بر آن دارد كه در میانه راه شرق و غرب جدید جهان، جایگاهی مستقل و موثر برای خود دست و پا كند. جایگاهی كه در آن هم مناسبات با تهران و مسكو و پكن به خوبی دیده شده است و هم بر حفظ روابط پیشین با بروكسل و واشنگتن و ریاض و دوحه تاكید می‌شود. این روزها ترافیك سفرهای دیپلماتیك رهبران سیاسی به مقصد قاهره بیش از هر نقطه ای در منطقه به چشم می‌آید. پایتخت مصر در چند ماهه اخیر همواره میزبان سران كشورهای مختلف منطقه ای و جهانی، رهبران سازمان‌ها و گروههای سیاسی و اپوزسیون‌های كشورهای مختلف بوده و اهمیت مصر در معادلات خاورمیانه هر روز بیشتر از پیش می‌شود.

هم ایران و هم روسیه به خوبی تلاش‌های دیپلماتیك پیدا و پنهان ترك‌ها و اعراب برای جلوگیری از كاهش فاصله قاهره با تهران و مسكو را می‌شناسند. این روزها تحولات پیچیده سوریه به عرصه ای برای دو قطبی شدن كشورهای محور و پیرامونی هم در خاورمیانه و هم در بین دول بزرگ جهان بدل شده است. اگر ایران، روسیه و تا حدودی چین را به عنوان محور اصلی شرق در ماجرای سوریه بدانیم در كنار آمریكا و اتحادیه اروپا، تركیه، قطر و عربستان اصرار دارند كه خود را به عنوان قدرت‌های اصلی همراه با طرف غربی جا بزنند و در شرایط جدید خاورمیانه، مصری‌های تازه از انقلاب رسته را نیز با خود همراه كرده و از تهران دور كنند.

اگرچه مواضع سریع و صریح محمد مرسی در حمایت از مخالفان سوری تا حدودی قاهره را به دامان طرف غربی انداخته است، اما این همه ماجرا نیست و نوع عمل مصری‌ها و تاكید‌های مكرر آنان بر لزوم توافق با تهران برای یافتن راه حلی برای سوریه نشان داده است كه مصر جدید چندان علاقه ای به ماندن در قامت كشوری پیرامونی ندارد و میانه و مستقل بودن را به مصادره شدن توسط محورغربی ترجیح می‌دهد.

از همین رو است كه در روزهای اخیر و درست در شرایطی كه دیپلمات‌های تهران و مسكو دل خوشی از سفر دوباره به استانبول ندارند، قاهره به ناگهان به گزینه تازه و بالقوه ای برای « مكان» گفت و گوهای هسته ای ایران و 1+5 بدل می‌شود و مردان جدید عرصه سیاست در مصر هم به این پیشنهاد چراغ سبز نشان می‌دهند. هم روسیه و هم ایران با انتخاب قاهره برای میزبانی این نشست 1+5 نه تنها مشكل بی رقیب به نظر آمدن استانبول را برطرف می‌کنند، بلکه می‌توانند در باقی رقابت‌های منطقه ای نیز دست به اقدام‌های پیشگیرانه بزنند. مشخصا برای تهران نیز فرصت برگزاری مذاكرات در قاهره می‌تواند به بهبود و نزدیكی بیش از پیش دو كشور پس از سالها تیرگی و قطع ارتباط كمك كند. درمقابل این اتفاق به بالا بردن اعتبار داخلی و بین‌المللی مرسی نیز کمک خواهد کرد.

آرمان:نظارت بر تامین حقوق زندانیان

«نظارت بر تامین حقوق زندانیان»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم علی نجفی‌توانا است كه در آن می‌خوانید؛قوه قضائیه براساس اصول 100 و56 و بعد وظایف مربوط به رفع اختلافات مردم، حل و فصل آنها، رسیدگی به شکایات، اجرای عدالت قضایی، پیشگیری از وقوع جرم و ... را به عهده دارد. تفسیر چگونگی اجرای این وظایف و سازوکارهای نرم‌افزاری آن در قوانین جزایی، مدنی، ثبتی، آئین دادرسی کیفری و آئین دادرسی مدنی وغیره تعیین و تشریفات مربوط به اعمال آن مشخص و مورد تعیین و تبیین قرار گرفته است. برمبنای قوانین موضوعه از جمله قانون مادر، قوه قضائیه برای اعمال نظارت و اجرای تصمیمات قضایی سازمان‌های زیرمجموعه‌ای دارد که چگونگی انجام وظایف و نظارت بر کیفیت اجرای آن به‌صورت شفاف پیش‌بینی شده است.

سازمان زندان‌های کشور از زمره سازمان‌های تابعه قوه قضائیه است که مسئولیت اجرای بخشی از وظایف نظام قضایی کشور ازجمله اجرای احکام به‌ویژه در بخش مجازات حبس، اصلاح، تربیت، بازپروری و نگهداری محکومین را به‌عهده دارد. این سازمان تحت نظر ریاست سازمان زندان‌ها و امور تربیتی اداره می‌شود که خود تحت امر ریاست قوه قضائیه در چارچوب قوانین مصوب عمل می‌کند. ظرافت و وظایف کلیدی محول به این سازمان موجب اعمال نظارت چندبعدی بر آن می‌شود. مثلا در بحث اجرای مجازات مسئولین زندان تابع عوامل مقامات قضایی می‌باشند. چگونگی نظارت بر اجرای مجازات‌ها و دستور اجرا بعد از قطعیت حکم توسط حقوقدان، قاضی ناظر زندان و قاضی اجرای احکام است.

بنابراین این مقامات هر زمان که بخواهند در شیوه اجرای کیفی موضوع پرونده تحت تصدی خود را مورد مراقبت و نظارت قرار خواهند داد. اهمیت این شیوه نظارت قانونی به آن اندازه است که هیچ مقامی حتی وزیر دادگستری و ریاست زندان برخلاف مفاد رأی و تشریفات اجرای احکام نمی‌توانند دستور صادر کنند و یا دخالتی نمایند. البته برای ساماندهی اداری انجام تشریفات مربوط به اجرای احکام قطعاً مسئولان اداری قوه قضائیه از ریاست قوه، وزیر دادگستری، ریاست سازمان زندان‌ها می‌توانند نظارت اداری داشته باشند.

در کنار این وظایف ویژه که تحت نظارت قضایی است، بخش‌های مربوط به شیوه اداره زندان، تغذیه، امکانات رفاهی، تجهیزات و شیوه‌های مربوط به بازپروری و بازسازی، ترک اعتیاد، کار زندانی در چارچوب آئین‌نامه سازمان زندان‌های کشور که در بسیاری از مواد دارای ضوابط بسیار مثبت و قابل توجهی است، تحت نظارت اداری مسئولان سازمان زندان‌ها قرار دارد. چگونگی تشکیل پرونده شخصیت، طبقه‌بندی زندانیان و نظارت بر سلوک زندانیان در چارچوب این آئین‌نامه از وظایف مسئولان اداری سازمان زندان‌هاست.

در راستای اعمال نظارت قطعاً در مواردی برخی از مسئولان کشور می‌توانند حسب مورد صرفا از بعد بازرسی اقدام نمایند. به نظر می‌رسد نمایندگان مجلس به‌ویژه کمیسیون مربوط به تحقیق و تفحص و مقاماتی که به‌نوعی قدرت قانونی برای ارزیابی اجرای درست قوانین به‌منظور حفظ حقوق شهروندی و رعایت حقوق متهمان و محکومان دارند بتوانند حسب مورد و متناسب با شرایط از زندان‌های کشور بازدید کنند هرچند در بحث بازدید ریاست جمهور از زندان اوین مباحثی مطرح شد که به‌نظر می‌رسد درخواست رئیس‌جمهور برای بازدید درصورتی که به صورت رسمی مطرح می‌شد، فاقد مانع قانونی بوده است. و به همین ترتیب هرچند انگیزه بازدید از زندان اوین توسط اعضای محترم شورای امنیت ملی اعلام نشده است ولی درصورتی که این بازدید برای تامین حقوق زندانیان و رعایت این حقوق در زندان بوده باشد، فاقد منع قانونی بوده و درواقع وسیله‌ای است به‌منظور نظارت بیشتر بر شرایط زندانیان در زندان و حفظ حقوق قانونی آنها.

درواقع در کلام آخر باید بگوییم که اگر بعد نظارت بر رعایت حقوق شهروندی مورد نظر باشد، ما با تضمین مضاعفی برای حمایت و مراقبت از حقوق شهروندان مواجه خواهیم بود به شرط آنکه نقض این حقوق با ضمانت اجرای قانونی روبه‌رو شود.

قانون: دولت موظف به اجرای رای دیوان عدالت اداری است

«دولت موظف به اجرای رای دیوان عدالت اداری است»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم غلام‌رضا طیرانیان است كه در آن می‌خوانید؛دیوان عدالت نهادی قضایی است که به طور کلی به دعاوی علیه تصمیمات دستگاه‌های اداری می پردازد. یکی از مواردی که چند ماهی است در محافل حقوقی مطرح شده حکم هیات عمومی دیوان درباره لغو انتصاب رئیس صندوق تامین اجتماعی بود. به طور كلی دیوان عدالت اداری صلاحیت لغو این انتصاب را دارد چراكه رسیدگی به چنین اموری بر عهده دیوان عدالت اداری است.

نکته دوم اینکه با توجه به تغییر حکم رئیس سابق صندوق تامین اجتماعی و تبدیل آن به سازمان تامین اجتماعی بنابر گفته رئیس دیوان عدالت حکم قبل هیات عمومی این دیوان بلااجرا ماند و برای عملی شدن آن لازم بود تا حکم جدیدی درباره مدیرعامل نهاد جدید یعنی سازمان تامین اجتماعی صادر شود که این حکم جدید نیز صادر شد.

نکته سوم درباره ضمانت اجرای احکام دیوان عدالت است. آنچه كه مسلم است این است كه رای دیوان عدالت اداری پس از اینكه قطعی شد، اجرای آن توسط ماموران مربوطه الزامی و اجباری است. به آن معنا كه به هیچ عنوان نمی‌توان از پذیرفتن آن رای، خودداری كرد. اگر كسی و افرادی و یا ارگانی از پذیرفتن این رای خودداری و خلاف آن عمل كنند، از نظر انتظامی، همان ماموری كه مسئول اجرای دیوان عدالت است، قابل تعقیب خواهد بود. منتها در برخی از مواقع دیده می‌شود كه ماموران، رای صادره دیوان عدالت را رعایت نمی‌كنند و در این مواقع دیوان می‌تواند آن ماموری كه مرتكب تخلف شده یعنی از انجام وظیفه خود خودداری كرده را مجازات به انفصال موقت كند. چنانچه این عمل مامور ادامه پیدا كند محكوم به انفصال از خدمت به طور ابد خواهد شد. اگر ماموری خلاف دستور صادر شده عمل كند، دیوان عدالت اداری هم می‌تواند رای قبلی را لغو و هم می‌تواند دستور جدیدی را صادر كند. در مقابل نیز وظیفه قانونی دولت هم جزو اجرای رای نیست و تكلیف دیگری در مقابل دیوان عدالت اداری ندارد و اگر خلاف این امر عمل كند، از سوی دیوان عدالت اداری قابل تعقیب خواهد بود.

دنیای اقتصاد: «هدف» و «وسیله» در هدفمندی

«هدف و وسیله در هدفمندی»عنوان سرمقاله روزنامه دنیایاقتصاد به قلم مرتضی کاظمی است كه در آن می‌خوانید؛دو سال از شروع اجرای طرح موسوم به هدفمندی یارانه‌ها گذشته است.

به نظر می‌رسید یکی از مهم‌ترین نتایج این طرح کاهش ترس فزاینده سیاستگذاران کشور از کلید زدن یا استمرار بر اجرای آن باشد، اما شرایط نامطلوب اقتصادی باعث شد ترس‌ها و نگرانی‌ها به صورتی فزاینده گسترش یابد. واقعی کردن قیمت انرژی از دو دهه پیش مورد بحث و بررسی بوده و به‌رغم حمایت بسیاری از کارشناسان، نگرانی‌های مجموعه سیاستگذاری کشور بزرگ‌ترین مانع برای شروع و اجرایی کردن طرح‌های مشابه بوده است. این روزها چالش‌برانگیزترین موضوع در این رابطه، ادامه اجرای این طرح است. توقف این طرح به صورت جدی توسط برخی از سیاستگذاران پیگیری می‌شود و همزمان دولت بر ادامه آن اصرار دارد. برای گذار از این چالش در ابتدا باید پاسخ داد آیا اجرای این طرح موفقیت‌آمیز بوده است؟ و اگر موفق نبوده دلایل عدم موفقیت آن چه بوده است؟ و سوال مهم‌تر اینکه آیا راه‌حل را باید در توقف آن جست‌وجو کرد؟

از این نکته مهم نباید غافل شد که ده سال قبل، واقعی کردن قیمت انرژی کاری به مراتب آسان‌تر از شرایط فعلی بود و می‌توان پیش‌بینی کرد ده سال بعد نیز شرایط برای چنین اقدامی بس دشوارتر خواهد بود. برای واقعی کردن قیمت انرژی و حذف یارانه‌ها، در گذشته راهكار‌هایی ارائه شده بود و دولت‌های هفتم و هشتم از طریق افزایش تدریجی قیمت حامل‌های انرژی در حال حذف تدریجی یارانه‌ها بودند. آن زمان به‌رغم اینکه واقعی کردن قیمت انرژی بخش قابل‌توجهی از راه را طی کرده بود در حال اجرا با تصویب طرح تثبیت قیمت‌ها در مجلس هفتم متوقف شد. این روزها سیاستگذاران باید دقت کنند تا بتوانند در آینده جوابگوی تصمیم امروزشان باشند همانگونه که الان نیز باید در قبال تصمیم سال‌های قبل خود پاسخگو باشند.

قانون هدفمندی یارانه‌ها با واریز مبلغ چهل و چهار هزار تومان ماهانه برای هر نفر کلید خورد و این پرداخت‌ها مستقل از دلایل و پیامدهایش همچون گذشته در حال پرداخت است. بسیاری از خانوارها دریافت مبالغ مذکور را یک موهبت دولتی و دائمی پنداشته و مستقل از دلایل و نتایج آن صرفا به منافع، خاصیت گره گشایی و اندازه آن می‌اندیشند. با توجه به انتظارات شکل گرفته‌ای که مدام در حال تقویت است به نظر می‌رسد این دولت یا دولت بعدی نیز مجبور به اجرای این پرداخت‌های حمایتی تا اطلاع ثانوی خواهند بود. اخیرا در اظهارنظرهای بالاترین مقام اجرایی کشور از مقادیر وسوسه‌کننده‌ای همچون یارانه نقدی پنج برابری صحبت شده است (یعنی بیش از یک میلیون تومان در ماه برای یک خانواده پنج نفره شهری یا روستایی). مجبوریم دائم این سوال را یادآوری کنیم که هدف از اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها و متعاقب آن واریز مبالغ ثابت ماهانه به حساب خانوارها چه بوده است؟ آیا غیر‌ از این است که ابزارهایی همچون واریز یارانه نقدی وسیله‌ای برای رسیدن به هدفی بزرگ‌تر بوده است؟ اگر هدف فراموش شود و وسیله محفوظ بماند راه برون‌رفت از این فرآیند مارپیچی و فرسایشی مشکل‌تر نخواهد شد؟ شاید در آینده‌ای نه چندان دور یکی از چالش‌های سیاستگذاران کشور، تصویب فرآیند پیچیده‌ای برای حذف همین پرداخت‌های حمایتی باشد.

بر اساس ماده هفت قانون هدفمندسازی یارانه‌ها دولت مجاز بوده است، حداکثر تا پنجاه درصد خالص وجوه حاصل از اجرای این قانون را در قالب پرداخت نقدی و غیر‌نقدی و همچنین اجرای نظام جامع تامین اجتماعی هزینه کند. جای سوال است که در شرایط فعلی وجوه حاصل از اجرای قانون هدفمندی چقدر است؟ و با توجه به میزان این وجوه، دولت به چه میزان مجاز به پرداخت یارانه نقدی به ملت است؟

بر اساس این قانون، دولت مکلف است قیمت حامل‌های انرژی را به شرح ذیل اصلاح کند:
الف- قیمت فروش داخلی بنزین تا پایان برنامه پنجساله پنجم توسعه (سال 1394) نمی تواند کمتر از نود درصد قیمت تحویل روی کشتی (فوب) در خلیج فارس باشد (بر این اساس و با توجه به قیمت فوب خلیج فارس و نرخ ارز، باید قیمت هر لیتر بنزین چند برابر قیمت کنونی باشد! با توجه به این محاسبه، یارانه پرداختی فعلی دولت برای هر لیتر بنزین چندین برابر یارانه پرداختی در زمان قبل از اجرای قانون هدفمندی است).

ب- بر اساس قانون، میانگین قیمت فروش داخلی گاز طبیعی باید به گونه‌‌ای تعیین شود که به تدریج ‌تا پایان برنامه پنجم توسعه، معادل حداقل هفتادوپنج درصد متوسط قیمت گاز طبیعی صادراتی باشد (قیمت گاز نیز اگر بر اساس قیمت کنونی ارز محاسبه شود بالاجبار باید منتظر یک جهش قیمت بود).
ج- بر اساس این قانون، میانگین قیمت فروش داخلی برق باید به گونه‌ای تعیین شود که به تدریج ‌تا پایان برنامه پنجساله پنجم توسعه، معادل قیمت تمام شده آن باشد (با توجه به تورم ماه‌های گذشته، طبیعی است که قیمت تمام شده برق افزایش قابل‌توجهی داشته است).

توجه به موارد فوق و نگرانی‌ها از اجرای این مواد قانونی باعث شده است در شرایط کنونی تعدادی از سیاستگذاران با ادامه طرح موسوم به هدفمندی موافق نباشند و به همین دلیل بر توقف موقتی طرح هدفمندی اصرار داشته باشند. گذشته از اینکه این طرح هم‌اکنون متوقف شده محسوب می‌شود و صرفا پرداخت‌های نقدی است که با استحکام ادامه دارد، متاسفانه شرایطی پیش آمده که در بعضی موارد به شرایط قبل از اجرای طرح بازگشت کرده‌ایم، اما همچنان می‌توان هزینه‌های ناشی از اجرای طرح را کنترل کرد. مثلا باید در پرداخت یارانه‌های نقدی دقت و وسواس بیشتری به خرج داد. این نوشته با طرح این پرسش جمع بندی می‌شود که اگر شرایط کنونی برای حرکت در جهت واقعی کردن قیمت انرژی مهیا نیست به چه دلیل باید نسبت به پرداخت مستمر و ماهانه یارانه نقدی و حتی چند برابر كردن آن اصرار کرد؟

سه شنبه 3/11/1391 - 12:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته