روی قلبم نوشتم ورود ممنوع
اما عشق
در زد وگفت من بی سوادنم...
من همین یه دانه دل را دارم بفرما بشکن ،
کوزه ای از آب گل دارم بفرما بشکن،
تو سبوی آرزوهای مرا شکسته ای
هر چه بادا باد اینهم دل،
بفرما بشکن...
غربت آن نیست که تنها باشی ،
غرق در غصه ؛در غم باشی ،
غربت آن است که چون قطره آب ،
تشنه دیدن دریا باشی،
دریای منی مهدی جان.....