• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 316
تعداد نظرات : 120
زمان آخرین مطلب : 4216روز قبل
اهل بیت


شاعر

موضوع

عنوان

 

 حمید فرجی

    شهید اول

 علی ناظمی

    درد عشق

 حاج غلامرضا سازگار

    شراره

 حمید فرجی

    سحاب آرزو

 علی ناظمی

    شكایت دل

 حاج غلامرضا سازگار (میثم)

  حضرت رقیه  ابر سیلی

 

  تسلیت به امام زمان  یا مهدی ادركنی (عج)

 

  تسلیت به امام زمان  یا مهدی ادركنی (عج)

 

  تسلیت به امام زمان  یا مهدی (عج) مددی

 

  امام حسین(ع)  یا حسین مظلوم (ع) ادركنی

 حبیب چایچیان

  كربلا  ماه خون و شمشیر

 حبیب چایچیان

  امام حسین(ع)  شكست پیروز

 حبیب چایچیان

  وداع امام حسین (ع) از مدینه  خداحافظ ای مدینة پیغمبر (ع)

 حبیب چایچیان

    مسافر سرگردان

 حبیب چایچیان

    شب عاشورا ....

سه شنبه 30/8/1391 - 20:40
اهل بیت
   

شاعر

موضوع

عنوان

 

 نادر بختیاری

  امام حسین(ع)  دشت بلا

 نادر بختیاری

  امام حسین(ع)  نور خدائی

 عباس براتی‌پور

  وداع با امام عشق  سر كوی تو

 عباس براتی‌پور

    خیمه‌های سوخته

 احمد ده‌بزرگی

  امام حسین(ع)  حسین

 احمد ده‌بزرگی

    عشق

 احمد ده‌بزرگی

  امام حسین(ع)  احیاگر عشق

 شهریار

  امام حسین(ع)  كاروان كربلا

 محمود تاری «یاسر»

  امام حسین(ع)  نوروز

 حاج حیدر توكلی

    ارباب

 سید هاشم وفایی

  امام حسین(ع)  زمزم اشك

 حمید فرجی

    عشق

 حامد كاظمی

    سروش غم

 مهدی محمدی

    لطف ارباب

 حامد كاظمی

    شور عشق

سه شنبه 30/8/1391 - 20:24
اهل بیت

منبع

نام نویسنده

عنوان داستان

 

 کتاب: پدر، عشق و پسر

   سیدمهدی شجاعی  جام کوثر

 کتاب: پدر، عشق و پسر

  سیدمهدی شجاعی  بوسه وداع

 کتاب فتح خون فصل نهم و دهم

  سید مرتضی آوینی  سیاره رنج

 کتاب: پدر، عشق و پدر

  سیدمهدی شجاعی  کشته عشق

 مجله زن روز 31/3/1376 شماره 1610

سه شنبه 30/8/1391 - 20:21
اهل بیت

نام کتاب

نام نویسنده

ناشر

  آشنایی با اسوه ها ( مسلم بن عقیل )

جواد محدثی

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم  

  آشنایی با اسوه ها ( حبیب بن مظاهر )

جواد محدثی

مرکزانتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 

  آشنایی با اسوه ها ( عباس بن علی (ع) )

جواد محدثی

مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 

  بر مدار عشق ( شرح حال یاران امام حسین (ع) )

 

نشر موعود - تهران 

  همراه با آل علی از عاشورا تا اربعین

حشمت الله قنبری همدانی

ستاد برگزاری مراسم فرهنگی - تبلیغی سال امیر مؤمنان (ع) 

  نمونه های ایثار فرزندان امام حسن (ع) در کربلا

آیه الله سید محمد تقی مدرسی

انتشارات محبان الحسین 

  عاشورا، مظلومیتی مضاعف

محمدرضا حکیمی

انتشارات دلیل ما 

  داستان خونخواهی حسین (ع)

حجه‌الاسلام محمد باقر روشندل

انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 

  نواهای ماندگار

حاج سهراب جعفری

 

  برای سرخترین شقایق

عبدالله رضاداد

تاسوعا 

  نمونه‌های ایثار/ حضرت مسلم

آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی

انتشارات محبان الحسین (ع) 

  شهدای کربلا

 

سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 

  زندگانی سفیر حسین (ع)، مسلم بن عقیل

محمدعلی عابدین

دفتر انتشارات اسلامی 

  كتاب 72 معمای كربلا

محمود جویباری

ام ابیها (س) 

  آتش در حرم

علیرضا رجالی‌تهرانی

نبوغ 

  احیای خاطره عاشورا

حسین استادولی

شبر 

  آذرخشی دیگر از آسمان كربلا

محمدتقی مصباح

موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) 

  آرزوی كربلا

احد ده‌بزرگی

پیام آزادی 

  از حج تا كربلا

محمد منتظر

جوان امروز 

  آسمان خون گریه كن!

جعفرابراهیمی

پرویزاقبالی  

  آفتاب در حجاب

مهدی شجاعی

 

  امانتداران عاشورا و درسها و عبرتهای كربلا

موسسه‌فرهنگی‌وهنری‌قدرولایت

قدر ولایت 

  آن شب ،آن سردار

مسلم ناصری

كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان 

  اول معرفت بعد زیارت

احمد كلباسی

كانون پژوهش 

  ایستاده بر خاك

محسن هجری

كانون پرورش‌فكری كودكان و نوجوانان 

  با كاروان حسین (ع) از مدینه تا كربلا

بهائ‌الدین قهرمانی‌نژادشائق

شكوری 

  بانوی كربلا حضرت زینب (ع)

بنت‌الشاطی - عایشه

حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی، مركز انتشارات 

  پدر، عشق و پسر

سید مهدی شجاعی

 

  پیام‌آوران كربلا

ابراهیم بابایی‌آملی

نجبا 

  جا مانده از كاوران

محمود جوانبخت

كانون پرورش فكری كودكان‌ونوجوانان 

  حضرت قاسم بن حسن (ع) شكوفه خونین كربلا

غلامرضا گلی‌زواره

ام ابیها (س) 

  حماسه كربلا

محمود پیشوا

میقات 

  داستانهایی از قمر بنی هاشم (ع) قهرمان كربلا

قاسم میرخلف‌زاده

روحانی 

  دست انتقام

صبوری - حسین

صبوری 

  زندگانی حضرت امام حسین (ع) و داستان كربلا و عاشورا

رضا استادی

دفتر نشر برگزیده 

  زن در حماسه كربلا

فاطمه رجبی

مطهر 

  سردار تنها

مسلم ناصری

كانون پرورش‌فكری كودكان و نوجوانان 

  سفرنامه كربلا

علی دارابی

هماهنگ 

  سوگنامه كربلا

علی‌بن‌موسی ابن‌طاوس

مومنین 

  شهدای انقلاب كربلا

محمدصالح موسوی

دار الكتاب 

  شهید كربلا

محمد شفیع

محمدامین حسین‌بر  

  صحیفه كربلا

علی نظری‌منفرد

انصاریان 

  غنچه های پاییزی

مسلم‌ناصری

كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان 

  قصه عاشورا از زبان مسافر كوچك كربلا

احمد قندی

دیار 

  واقعه كربلا در گذرگاه اسلام

امیر مشنچی‌اصل

امیر مشنچی اصل 

  كربلا عرش خدا

محمدرضاشیخ‌زاده

مولود كعبه 

  كربلا و حرمهای مطهر

هادی ال‌طعمه

مشعر 

  گلهای ولایت

محسن حافظی

حقوق اسلامی 

  مرگ سرخ

معروف عبدالحمید

زلال كوثر 

  مسلخ عشق از كعبه تا كربلا

علی امین‌زاده

نگین كویر 

  مقتل سالار شهیدان و گزارش كربلا

نادعلی كربلائی

خزر 

  واقعه كربلا

عباس‌محمود عقاد

پردیس 

  یاران كوچك حسین (ع)

احمد موسوی‌وادقانی

تهران 

  یك اسب و دو سوار

سید مهدی شجاعی

 

سه شنبه 30/8/1391 - 20:20
اهل بیت

جانم فدای عباس

در میان کسانی که اباعبدالله (ع) خود را بر بالین آنها رسانید، هیچ کس وضعی دلخراش‌تر و جانسوزتر از برادرش ابالفضل‌العبّاس برای او نداشت. برادری که حسین (ع) خیلی او را دوست می‌دارد و یادگار شجاعت پدرش امیرالمؤمنین است. در جایی نوشته‌اند: اباعبدالله (ع) به او گفت:
برادرم: « بِنَفسی اَنْتَ » عباس جانم ! جان من به قربان تو. این خیلی مهم است.
عباس در حدود بیست و سه سال از اباعبدالله، کوچک‌تر بود. ( اباعبدالله 57 سال داشتند و عبّاس یک مرد جوان 34 ساله بود. )
اباعبدالله، به منزله‌ی پدر اباالفضل از نظر سنّی و تربیتی به شمار می‌رفت. آن وقت به او می‌گوید:
« برادر جان ! « بِنَفسی اَنْتَ » ای جان من به قربان تو ! »

 

منبع :  کتاب مقتل مطهر- نویسنده:شهید مطهری      

دوشنبه 29/8/1391 - 23:46
اهل بیت

امام حسین (ع) بر بالین حر

این مرد می‌جنگد تا شهید می‌شود. اباعبدالله او را بی‌پاداش نگذاشت. فوراً خود را بر بالین این مرد بزرگوار رساند. برایش غزل خواند: « وَ نِعْمَ اللحُرُْ حُرُّ بَنی ریاحٍ. »
این حرّ ریاحی، چه حرّ خوبی است. مادرش عجب اسم خوبی برایش انتخاب کرده است. روز اول گفت: « حرّ، آزادمرد. » راستی که تو آزاد مرد بودی.
حسین است، بزرگوار و شریف است تا حدّی که می‌تواند، اصحاب خود را تفقّد می‌کند. این خودش امر به معروف و نهی از منکر است.
کسانی که حسین (ع) ، خود را به بالین آنها رساند، مختلف بودند. هر کس در یک وضعی قرار داشت، وقتی امام وارد می‌شد، یکی هنوز زنده بود و با‌ آقا صحبت می‌کرد، دیگری در حال جان دادن بود.

 

منبع :  کتاب مقتل مطهر- نویسنده:شهید مطهری     

دوشنبه 29/8/1391 - 23:44
اهل بیت

نوجوان افتخار آفرین

اباعبدالله یک وقت می‌بیند در این صحنه، جزء افرادی که آمده‌اند و از او اجازه می‌خواهند، بک بچه ده دوزاده ساله است که شمشیر به کمرش بسته است. آمد خدمت آقا عرض کرد: « اجازه دهید من به میدان جنگ بروم « وَ خَرَجَ شابٌّ قُتِلَ اَبوهُ فِی الْمَعّریکَه ».
این طفل کسی است که قبلاً پدرش شهید شده است. فرمود: تو کودکی، نرو. عرض کرد: اجازه دهید، من می‌خواهم بروم. فرمود: من می‌ترسم مادرت راضی نباشد. گفت: با اباعبدالله « اِنَّ اُمّی اَمَرَتْنی » مادرم به من فرمان داده و گفته است باید بروی، اگر خودت را فدای حسین نکنی، از تو راضی نیستم.
این طفل آن چنان باادب است، آن چنان باتربیت است که افتخاری درست کرد که احدی درست نکرده بود. هرکسی که به میدان می‌رفت، خودش را معرفی می‌کرد. در عرب رسم خوبی بود که افراد خود را معرفی می‌کردند و به همین جهت که این طفل، خود را معرفی نکرد، در تاریخ مجهول مانده که پسر کدام یک از اصحاب بوده است.
مقاتل او را نشناخته‌اند. فقط نوشته‌اند: « وَ خَرَجَ شابٌّ قُتِلَ اَبوهُ فِی الْمَعّریکَه » چرا؟
آیا رجز نخوانده؟ رجز خواند، امّا ابتکاری به خرج داد و رجز را طور دیگری خواند، ابتکاری که هیچ کس به خرج نداده بود. این طفل وقتی به میدان رفت، شروع کرد به رجز خواندن. گفت:
« اَمیری حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الاَمیرُ » ایّهاالناس، من کسی هستم که آقایش حسین است و برای معرفی من همین کافی است.
اَمیری حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الاَمیرُ
سُرورُ فؤادِ البَشیرِ النّذیر

 

منبع :  کتاب مقتل مطهر- نویسنده:شهید مطهری     

دوشنبه 29/8/1391 - 23:41
اهل بیت

عبدالله بن عُمیر و مادر فداکارش

جناب عبدالله‌بن عمیر کلبی، یکی از افرادی است که در کربلا، هم زنش همراهش بود و هم مادرش.
مرد خیلی قوی و شجاعی بود. وقتی می‌خواهد به میدان برود، زن او مانع می‌شود؛ «کجا می روی؟ من را به کی می‌سپاری؟ ( تازه زفاف کرده بود ) پس من چه کنم؟ »
فوراً مادرش آمد و گفت:
« پسرم مبادا حرف زنت را بشونی. امروز روز امتحان توست. اگر امروز خودت را فدای حسین نکنی، شیر پستانم را به تو حلال نخواهم کرد. »
این مرد بزرگ می‌رود، می‌جنگد تا شهید می‌شود.
بعد همین زن عمود، خیمه‌ای را برمی‌دارد و به دشمن حمله می‌کند.
اباعبدالله فریاد می‌کند: « ای زن، برگرد، خدا بر زنان جهاد را واجب نکرده است. امر آقا را اطاعت می‌کند.
سری که در راه خدا دادیم، پس نمی‌گیریم
ولی دشمن رذالت می‌کند. سر این مرد بزرگ را از بدن جدا و برای مادرش پرتاب می‌کنند:
« بیا بچّه‌ات را تحویل بگیر. »
سرِ جوانش را بغل می‌گیرد، به سینه می‌چسباند، می بوسد، مرحبا پسرم، آفرین پسرم، حالا دیگر من از تو راضی شدم و شیرم را به تو حلال کردم.
بعد از آن به طرف لشکر دشمن می‌اندازد و می‌گوید: « ما چیزی را که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم. »

 

منبع :  کتاب مقتل مطهر- نویسنده:شهید مطهری   

دوشنبه 29/8/1391 - 23:39
اهل بیت

شهادت عابس‌ابن شبیب شاکری

مردی از اصحاب اباعبدالله به نام عابس‌بن ابی شبیب شاکری، که خیلی شجاع بود و آن حماسه حسینی هم در روحش بود، آمد وسط میدان ایستاد، هماورد طلبید.
کسی جرأت نکرد بیاید، این مرد ناراحت و عصبانی شد و برگشت، خود را از سر برداشت.
زره را از بدن بیرون آورد، چکمه را از پا بیرون کرد و لُخت به میدان آمد و گفت: « حالا بیایید با عابس بجنگید.»
باز هم جرأت نکردند. بعد دست به یک عمل ناجوانمردانه زدند، سنگ و کلوخ و شمشیر شکسته‌ها را به سوی این مرد بزرگ پرتاب کردند و به این وسیله او را شهید نمودند. ( جوشن زبر گرفت که ما هم نه ماهیم. )
اصحاب اباعبدالله در روز عاشورا، خیلی مردانگی نشان دادند؛ خیلی صفا و وفا، نشان دادند. هم زنان و هم مردان آنها واقعاً تابلوهایی در تاریخ بشریت ساختند که بی‌نظیر است. اگر این تابلوها در تاریخ فرنگی‌ها می‌بود، آن وقت می‌دیدید از آنها چه می‌ساختند.

 

منبع :  کتاب مقتل مطهر- نویسنده:شهید مطهری   

دوشنبه 29/8/1391 - 23:38
اهل بیت

اولین تیری که به طرف خیام امام حسین (ع) رها شد

در روز عاشورا مقداری از رذالت‌های عمرسعد، معلول این بود که فکر می‌کرد ممکن است گزارش‌های گذشته به ابن‌زیاد رسیده باشد که عمرسعد، تعلل می‌ورزد و یک مقدار هواخواه حسین بوده است.
لذا برای این که خودش را از روسیاهی نزد ابن‌زیاد بیرون بیاورد، یک سلسله رذالت‌ها کرد؛ برای اینکه آنها را برای این‌زیاد نقل کنند، وقتی که دو طرف در مقابل یکدیگر ایستادند، به تیراندازهای خود گفت: آماده باشید. همه آماده شدند. اولین کسی که تیر را به کمان کرد و به طرف خیام حسینی انداخت، خود او بود. بعد فریاد زد:
« ایها‌ الناس، همه نزد عبیدالله زیاد شهادت بدهید که اول کسی که به طرف حسین تیر انداخت، من بودم !

 

منبع :  کتاب مقتل مطهر- نویسنده:شهید مطهری   

دوشنبه 29/8/1391 - 23:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته