• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 477
تعداد نظرات : 128
زمان آخرین مطلب : 5366روز قبل
محبت و عاطفه
خدایا نزار بزرگ شم !


الو ... الو ... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست ؟

پس چرا کسی جواب نمیده ؟

یهو یه صدای مهربون بگوش كودك نواخته شد! مثل صدای یه فرشته ...

- بله با کی کار داری کوچولو ؟

خدا هست ؟ باهاش قرار داشتم، قول داده امشب جوابمو بده

- بگو من میشنوم

کودک متعجب پرسید : مگه تو خدایی ؟ من با خود خدا کار دارم ...

- هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره ؟؟؟

- فرشته ساکت بود. بعد از مکثی نه چندان طولانی گفت نه خدا خیلی دوستت داره. مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روی گونه اش غلطید و با همان بغض گفت : اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما ...

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت شكسته شد :

ندایی صدایش در گوش و جان كودك طنین انداز شد : بگو زیبا بگو. هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو ...

دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد و گفت : خدا جون خدای مهربون، خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا ... چرا ؟ ولی این مخالف با تقدیره. چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم، ده تا دوستت دارم. اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟ نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟ نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟ مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن. مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم. مگه ما با هم دوست نیستیم؟ پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟ خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟ مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد ؟!

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک : آدم ، محبوب ترین مخلوق من ، چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه ، کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت. کاش همه مثل تو مرا برای خودم و نه برای خودخواهی شان میخواستند. دنیا خیلی برای تو کوچک است ... بیا تا برای همیشه کوچک بمانی و هرگز بزرگ نشوی ...

و کودک کنار گوشی تلفن، درحالی که لبخندی شیرین بر لب داشت در آغوش خدا به خوابی عمیق و شگفت انگیز فرو رفته بود ...

دوشنبه 5/12/1387 - 16:49
دانستنی های علمی
هشت اصل برای یک زندگی بیست


1- صبح ها که از خواب بیدار می شوید، دستگاه عیب سنج و ایرادگیر وجودتان را از کار بیندازید. قول می دهم؛ خورشید درخشان تر، پرنده ها خوش آوازتر، مردم مهربان تر و حتی کسب و کارتان پربرکت تر خواهد شد.

2- در معادلات زندگی هیچ گاه از علامت منفی استفاده نکنید، به خاطر داشته باشید که تفکر منفی از آن چنان قدرتی برخوردار است که می تواند با قرار گرفتن در پشت یک معادله بزرگ زندگی، همه علامت های مثبت آن را تغییر داده و مانند خود منفی بسازد.


3- هیچ گاه در گره زدن طناب پاره شده دوستی تعلل به خرج ندهید، گاهی اوقات غرور بی جا سبب می شود که حتی همسران خوب توجهی به گسستگی ریسمان بین خود ننمایند. مطمئن باشید گره زدن به خاطر کمتر نمودن طول طناب، نزدیکی را بیشتر می کند.


4- آنتن های ذهن تان را تنها به سوی ایستگاه هایی تنظیم کنید که شبانه روز امواج مثبت پخش می کند، کاری کنید که کارکنان ایستگاه های منفی از شدت بیکاری اخراج شوند.


5- دل تان را تبدیل به اقیانوسی آرام نمایید نه یک مرداب ناچیز. فکر نمی کنید حتی تصور اقیانوس هم احساسی از عظمت و پهناوری را در دل ایجاد کند؟ آنها که دل هایشان مرداب است با کوچک ترین حادثه ای به تلاطم می افتد، برعکس کسانی که شدیدترین گرداب ها و جریان های حوادث هم آرامش شان را بر هم نخواهد زد.

6- سعی کنید قلبی مقاوم داشته باشید، قلبی که مقابل گرم و سرد حوادث و ضربه های عاطفی همچون ظروف چینی با اندک ضربه ای خرد نشود.

7- تجربه های تلخ و شیرین زندگی را مانند یك درس فهمیدنی بدانید و نه حفظ کردنی، چرا که مطالب حفظ شده پس از مدت زمانی در ذهن پاک می شوند.

8- همواره مصمم باشید تا با استفاده از جلا دهنده هایی همچون دعا و نیایش روح و روانتان را پاکی و طراوت بخشید.

دوشنبه 5/12/1387 - 16:48
دانستنی های علمی
شخصیت زن

از دیدگاه بزرگان، دانشمندان و فلاسفه معروف

 

اساسا وضع زن با مرد در اصل خلقت متفاوت است و به همین دلیل این زن است که خودآرایی می کند برای جلب مرد. مرد هرگز با خودآرایی نمی تواند نظر زن را به خود جلب کند. زن و زیور، زن و آرایش دو موجود توأم با یکدیگرند. اگر زن دارای جسم و جان و خلق و خوی مردانه بود محال بود که بتواند مرد را به خدمت خود وادارد و مرد را شیفته وصال خود نماید، و اگر مرد همان صفات جسمی و روانی زن را می داشت ممکن نبود زن او را قهرمان زندگی خود حساب کند و عالی ترین هنر خود را صید و شکار و تسخیر قلب او به حساب آورد. مرد جهانگیر و زن مردگیر آفریده شده است.
قانون خلقت زن و مرد را طالب و علاقه مند به یکدیگر قرار داده است، اما نه از نوع علاقه ای که به اشیاء دارند. علاقه ای که انسان به اشیاء دارد از خودخواهی او ناشی می شود، یعنی انسان اشیاء را برای خود می خواهد، به چشم ابزار به آنها نگاه می کند، می خواهد آنها را فدای خود و آسایش خود کند، اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آسایش دیگری را می خواهد و همواره از گذشت و فداکاری درباره دیگری لذت می برد. در اینجا بد نیست از دیدگاه های متنوع و بعضا متفاوتی در مورد زن از زبان بزرگان، دانشمندان و فلاسفه معروف مطلع شویم.
 

زن شاهکار خلقت است
برنارد شاو

زیباترین خوی زن ، نجابت اوست
ارد بزرگ

در دنیا تنها دو چیز زیباست ، زن و گل
مالرب

انتقام شیرین است مخصوصا برای زنان !
بایرون

تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است
امرسون

زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست
آناتول فرانس

اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟
ناپلئون

مردها را شجاعت به جلو می‌راند و زنها را حسادت
برنارد شاو


مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان
رومن رولان

اگر از طبقه‌ بالا زن‌ بگیرید، به‌جای‌ خویشاوند ارباب‌ خواهید داشت‌
لئوپول

مردان قانون وضع می کنند و زنان اخلاق به وجود می آورند
کونته ورسیه

با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد
بردون

خشم زن مانند الماس است می درخشد اما نمی سوزاند
رابیندرانات تاگور

زن همیشه سن خود را از تاریخ ازدواج حساب می کند ، نه تاریخ تولد
ارهارد

هرچه ایمان مرد به هوشش بیشتر شود زن بهتر میتواند گولش بزند
لرد بایرن

زن تاج سر آفرینش است ، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است
گوته

زنانیکه می خواهند مرد باشند ، زنانی هستند که نمی دانند زن هستند
الکساندر دوما

برای تحمل شدائد زندگی باید عاشق چیزی بود ، کاری ، زنی ، آرمانی و ...
مارکوس آنا

زن کودکی است که با اندک تبسم خندان و با کمترین بی مهری گریان می شود
هرود

منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود
لامارتین

چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش
ویلیام شکسپیر

جنبش تساوی خواهی زنان موجب می شود زن از زنانه ترین غرایز خود دور می شود
فردریش نیچه

شیرین ترین سخنان در زندگی ، خوش آمد گویی بی غل و غش زن به شوهر خویش است
جورج ولز

زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زیبا جلوه دهند
برنارد شاو

هر کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده است
شیلر

زن عاقل به تربیت همسرش همت می گمارد و مرد عاقل می گذارد که زنش او را تربیت کند
مارک تواین

هیچ چیز غرور مرد را مثل شادی زنش ارضاء نمی کند ، چون همیشه آنرا مربوط به خود میداند
جونسون

مردانیکه بیشتر از حقوق و هنجار زنان پشتیبانی میکنند خود بیشتر از دیگران به نهاد زن میتازند
ارد بزرگ

زنان بخوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر میگویند تا در حفظ آن شریک باشند
داستایوفسکی

اگر شناخت زن و مرد نسبت به ویژگی های درونی و بیرونی یکدیگر بیشتر گردد
کمتر دچار گسست می شوند
ارد بزرگ

زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق ، نمایشگر پاکی ،
نمونه عطوفت و چشمه عنایت است
اقبال لاهوری

آیندۀ اجتماع در دست مادران است. اگر جهان به میانجیگری زن گرفتار شود ،
تنها اوست که می تواند آن را نجات دهد
ابوفور

به هر اندازه که زن آرام و مطیع و با عصمت و با عفت است ،
به همان اندازۀ قدرت فرمانروایی او شدیدتر و استوارتر است
میشله


زن وقتیکه دوست بدارد ، غیر از محبوب خود چیزی را نمی بیند و هر چه عاطفه ،
مهربانی و نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد
آلفونس دوده

زنان تحصیلکرده همسران خوبی از آب در می آیند ، زیرا برای اینکه توضیح بدهند
که چرا غذا شور یا بیمزه شده است کلمات بیشتری در اختیار دارند
باب هاپ

کسانیکه ازدواج کرده اند خود را ناراضی نشان می دهند و می گویند زن بد است ، زیرا می خواهند فقط و فقط خودشان از این موهبت تمتّع گیرند
دیسرائیلی

خودپسندی زنان بزرگترین علت بد بختی ایشان و زوال خانواده هاست.
هیچ چیز به اندازۀ خودپسندی زن ها بنای خانواده ها را ویران نکرده است
چارلی چاپلین

کشتن میل ستیزه جوئی در بسیاری زنان کاری بی اثر است و درست مانند آن است
که سعی کنی با فشار بادکنکی را در زیر آب نگه داری كه خواهی دید دوباره بیرون می زند!
ورا هتریکس

زن ها علاقۀ زیادی به ریاضیات دارند ، زیرا آنها سن خود را تقسیم بر دو و قیمت لباسهایشان را ضرب در دو و حقوق شوهرانشان را ضرب در سه می کنند
و پنجاه سال هم بر سن بهترین دوستان خود می افزایند
مارسل آشار

دوشنبه 5/12/1387 - 16:47
دانستنی های علمی

مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

من بنــده عــاصیم رضای تو کجاست
تــاریک دلم نــور و ضیـای تو کجاست

ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشی
آن بیع بود لطف و عطـای تو کجاست

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری - اثر استاد محمود فرشچیان
 

ای کریمی که بخشنده عطایی و ای حکیمی که پوشنده خطایی و ای صمدی که از ادراک خلق جدایی و ای احدی که در ذات و صفات بی همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی. جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده و چشم ما را ضیای خود ده و ما را آن ده که ما را آن به و مگذار به که و مه.
الهی! عبدالله عمر بکاست، اما عذر نخواست.
الهی! عذر ما بپذیر و بر عیب های ما مگیر.
به نام آن خدایی که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است و سلام او در وقت صباح مؤمنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است و مهر او بلا نشینان را کشتی نوح است. ای جوانمرد درین راه مرد باش و در مردی فرد باش و با دل پردرد باش.
الهی! خواندی تأخیر کردم. فرمودی تقصیر کردم.

الهی! عمر خود بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم.

الهی! اگر کار به گفتار است بر سر همه تاجم و اگر به کردار است به پشه و مور محتاجم.

الهی! بیزارم از طاعتی که مرا به عجب آرد. مبارک معصیتی که مرا به عذر آرد.

الهی! اگر بر دار کنی رواست، مهجور مکن و اگر به دوزخ فرستی رضاست، از خود دور مکن.

الهی! گناه در جنب کرم تو زبون است، زیرا که کرم تو قدیم و گناه اکنون است.

الهی! اگر عبدالله را بخواهی سوخت، دوزخی دیگر باید آلایش او را و اگر بخواهی نواخت، بهشتی دیگر باید آسایش او را

الهی! اگر یکبار گویی بنده من، از عرش بگذرد خنده من.

الهی! همه از تو ترسند و عبدالله از خود زیرا که از تو همه نیک آید و از عبدالله بد.

الهی! گفتی کریمم امید برآن تمام است. چون کرم تو در میان است نا امیدی حرام است.

الهی! اگر امانت را نه امینم، آن روز که امانت می نهادی می دانستی که چنینم.

الهی! همچو بید می لرزم که مبادا به هیچ نیرزم. فریاد از معرفت رسمی و عبارت عاریتی و عبادت عادتی و حکمت تجربتی و حقیقت حکایتی.

الهی! اقرار کردم به مفلسی و هیچکسی. ای یگانه ای که از همه چیز مقدسی. چه شود اگر مفلسی را به فریاد رسی.

الهی! اگر با تو نمی گویم افکار می شوم. چون با تو می گویم سبکبار می شوم.

الهی! ترسانم از بدی خود بیامرز مرا به خوبی خود.

الهی! بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن و ما را به بلای خود گرفتار مکن. پادشاها گریخته بودیم تو خواندی، ترسان بودیم بر خوان "لاتقنطوا ..." تو نشاندی.

الهی! بر سر از خجالت گرد داریم و رخ از شرم گناه زرد داریم.

الهی! اگر دوستی نکردیم، دشمنی هم نکردیم. اگر چه بر گناه مصریم بر یگانگی حضرت تو مقریم.

الهی! در سر خمار تو داریم و در دل اسرار تو داریم و به زبان استغفار تو داریم.

الهی! اگر گوییم ثنای تو گوییم و اگر جوییم رضای تو جوییم.

الهی! بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما را بی آب مکن و به گناه روی ما را سیاه مکن.

الهی! تقوایی ده که از دنیا ببریم، روحی ده که از عقبی برخوریم. یقینی ده که در آز بر ما باز نشود و قناعتی ده تا صعوه حرص ما باز نشود.

الهی! دانایی ده که از راه نیفتیم و بینایی ده تا در چاه نیفتیم. دست گیر که دستاویزی نداریم، بپذیر که پای گریزی نداریم.

الهی! درگذر که بد کرده ایم و آزرم دار که آزرده ایم.

الهی! مگوی که چه کرده ایم که دردا شویم و مگوی که چه آورده یی که رسوا شویم.

الهی! توفیق ده تا در دین استوار شویم. عقبی ده تا از دنیا بیزار شویم. بر راه دار تا سرگردان نشویم.

الهی! بیاموز تا سر دین بدانیم. برفروز تا در تاریکی نمانیم. تلقین کن تا آداب شرع بدانیم. توفیق ده تا خنگ طمع نرانیم. تو نواز که دیگران ندانند، تو ساز که دیگران نتوانند. همه را از خودپرستی رهایی ده. مه را به خود آشنایی ده. همه را از مکر شیطان نگاهدار. همه را از کید نفس آگاه دار.

الهی! فرمایی که بجوی و می ترسانی که بگریز. می نمایی که بخواه و می گویی که بپرهیز.

الهی! گریخته بودم تو خواندی. ترسیده بودم بر خوان تو نشاندی. ابتدا می ترسیدم که مرا بگیری به بلای خویش، اکنون می ترسم که مرا بفریبی به عطای خویش.

الهی! عمر بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم. گفتی و فرمان نکردم. درماندم و درمان نکردم.

الهی! تو ساز که ازین معلولان شفا نیاید، تو گشای که از این ملولان کاری نگشاید.

الهی! به صلاح آر که نیک بی سامانیم جمع دار که بد پریشانیم.

الهی! ظاهری داریم شوریده. باطنی داریم در خواب. سینه ای داریم پر آتش. دیده ای داریم پر آب. گاه در آتش سینه می سوزیم و گاه از آب چشم غرقاب.

الهی! اگر نه با دوستان تو در رهم، آخر نه چون سگ اصحاب کهف بر درگهم. انتظار را طاقت باید و ما را نیست. صبر را فراغت باید و ما را نیست.
الهی! مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را و مران این بنده آموخته را ...
دوشنبه 5/12/1387 - 16:42
دانستنی های علمی












 
دوشنبه 5/12/1387 - 16:40
دانستنی های علمی
بدون دندان میجود!؟ و بدون گوش می شنود! ؟
  •   لاپشت ها دندان ندارند.در عوض كناره فك آنها از پوششی محكم وكلفت تشكیل شده توسط آنها میتوا نند غذای خودشان را بجوند.

  •  جیر جیرك ها گوش شنوایی ندارند ولی بر روی زانوی آنها اندام كوچكی وجود دارد كه حشره وسیله ی آن صدا ها را می شنود.   
پنج شنبه 1/12/1387 - 11:32
دانستنی های علمی
 

 

كره ی ماه با سرعت یك كیلو متر در ثانیه در مدار خود به دور زمین می گردد. این برابر است با سریع ترین هواپیمای جهان با این وجود اگر در طول چند ساعت حركت ماه را نسبت به حركت  یك ستاره بسنجیم فاصله ی میان ماه و آن ستاره نسبتا كوتاه به نظر می رسد.

                                         

پنج شنبه 1/12/1387 - 11:30
دانستنی های علمی

ازدواج در ضرب المثل های جهان
 



١-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت كن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

٢ - مردی كه به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوكری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

3- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

4- زنی سعادتمند است كه مطیع " شوهر" باشد. ( ضرب المثل یونانی )

٥- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

٦- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

٧- زن و شوهر اگر یكدیگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. ( ضرب المثل آلمانی )

٨ - داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )

٩- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

١٠ -داماد كه نشدی از یك شب شادمانی و عمری بد اخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

١١- دو نوع زن وجود دارد؛ با یكی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

١٢- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق كن . ( ضرب المثل آذربایجانی )

١٣- برا ی یافتن زن می ارزد كه یك كفش بیشتر پاره كنی . ( ضرب المثل چینی )

١٤- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب كن . ( ضرب المثل چینی )

١٥- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شكمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)

١٦- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل تركی )

١٧- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

١٨- ازدواج مثل یك هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )

١٩- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )

٢٠- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )

٢١- ازدواج مثل اجرای یك نقشه جنگی است كه اگر در آن فقط یك اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممكن خواهد بود. ( بورنز )

٢٢- ازدواجی كه به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )

٢٣- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون )

٢٤- اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است . ( محمد حجازی)

٢٥- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنیم . ( خانم پرل باك )

٢٦- با زنی ازدواج كنید كه اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

٢٧- با همسر خود مثل یك كتاب رفتار كنید و فصل های خسته كننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

٢٨- برای یك زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " كر " باشد و زن " لال " . ( سروانتس )

٢٩- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( كریستین )

٣٠- تا یك سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یكدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز )

٣١- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز كنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانكلین )

٣٢- خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاك )

٣٣- تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)

٣٤- ازدواج پیوندی است كه از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی )

٣5- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )

٣٦- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن . ( سیریوس)

٣٧- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاك )

٣٨- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

٣٩- مردانی كه می كوشند زن ها را درك كنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج كنند. ( بن بیكر)

٤٠- با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می كشد و زن روی آینده اش . ( سینكالویس)

٤١- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور )

٤٢- ازدواج كنید، به هر وسیله ای كه می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یك همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

٤٣- قبل از رفتن به جنگ یكی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا كن . ( یكی از دانشمندان لهستانی )

٤٤- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( كارول بیكر)

٤٥- من تنها با مردی ازدواج می كنم كه عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا كریستی)

٤٦- هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها كمتر خواهد شد. ( ولتر)

٤٧- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون )

٤٨- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج كند كه زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را كه شنونده خوبی نیست ، تحمل كند. ( كینهابارد)

٤٩- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پیدا می كنند. ( شاو)

٥٠- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه كنی ، مهمان هایت را یك شب خوشحال می كنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی )

پنج شنبه 1/12/1387 - 11:10
دانستنی های علمی

 سلام

منم زاده سپندارمذگان !!!

به پاسداشت آیین ایرانی !!!

نه والنتین غربی !!!

 

 

روز بزرگداشت عشق،روز باستانی ما آریایی ها که قدمتی فراتر از 2500 و یا به قول بعضی 7000 ساله داره رو به همه تبریک می گم
:heart: سپندارمذگان خجسته باد :heart:

سپندارمذگان

ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است. در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۳ روز پس از روز والنتاین فرنگی. این روز «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» نام داشته است.

در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌‌کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به‌عنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی«شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به‌عنوان نماد عشق می‌‌پنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می‌‌شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌‌شد، جشنی ترتیب می‌‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب می‌‌گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندارمذ یا اسفندار مذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشنی با همین عنوان می‌‌گرفتند.

سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌‌کردند.

ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن می‌‌گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می‌‌گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهان‌بینی ایرانیان باستان است.

روز والنتاین

روز والنتاین (روز عشاق و یا روز عشق ورزی) مصادف با ۲۶ بهمن‌ماه (۱۴ فوریه) در بعضی فرهنگها روز ابراز عشق است.

این ابراز عشق معمولاً با فرستادن کارت والنتاین به صورت ناشناس انجام می‌شود. سابقهٔ تاریخی روز والنتاین به جشنی که به افتخار قدیس والنتاین در کلیساهای کاتولیک برگزار می‌شد، باز می‌گردد.

در سده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند.

کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (والنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام می‌شود…

بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان نهاد و نمادی می‌شود برای عشق!

 

 :heart: سپندارمذگان خجسته باد :heart:

 

 

ممنون از توجه شما

سه شنبه 29/11/1387 - 11:55
دانستنی های علمی
تاریخچه چلوكباب


مورخین و جهانگردان اروپایی كه در دوران صفویه از ایران دیدن كرده اند درباره چلوها، پلوها، ترشی ها و مرباها كه در ایران طبخ می گردیده است مطالب بسیار زیادی نوشته اند ولی هرگز راجع به چلوكباب حرفی به میان نیامده است. به احتمال زیاد بر اساس مطالبی كه توسط میرزا محمدرضا معتمدالكتاب نویسنده كتاب تاریخ قاجاربیان شده است. به دستور شخصی ناصرالدین شاه كه اصلیتی قفقازی داشته است و بر اساس نوع كبابی كه در آن منطقه طبخ می شده، كه توسط آشپزان ناصرالدین شاه بعد از مدتی تغییر شكل داده شده و به صورت امروزی در آمده است.

بر اساس داستانی كه توسط دوستعلی خان معیرالممالك از نوادگان ناصرالدین شاه نقل شده است، حكایت از آن دارد كه ناصرالرین شاه ۸۷ همسر داشته است كه ۴ نفر از آنها رسمی بوده اند و بقیه صیغه. هنگامیكه یك روز جمعه شاه قصد زیارت از حضرت عبدالعظیم در شهرری داشته است، پیشخدمت های او مجبور بودند روز پنجشنبه به آن منطقه بروند و در حدود۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ كباب را بر اساس دستور شاه برای خود او و ۱۰۰۰ همراه و خدمه و همسرانش آماده كنند و كبابها نیز همیشه همراه با سبزی خوردن و پیاز سرو می شده است.
 


در تاریخ راجع به چلوكباب و تاثیر آن در سیاست نیز مطالبی یافت می شود. در سال ۱۳۲۴ هنگامیكه قیمت قند وارداتی از روسیه بالا رفت و علت آن نیز جنگ بین روسیه و ژاپن بوده است علاءالدوله، هاشم قندی و اسماعیل خان را كه جزء تجار قند بودند، قند را به ایران وارد می كردند و قیمت قند را بالا برده بودند احضار كرد و مشغول مذاكره با آنها شد ولی بعد از یكی صحبت علاءالدوله كه مسئول وقت تهران بود دستور داد تا آنها را شلاق بزنند هنگامیكه می خواستند آنها را شلاق بزنند پسر هاشم قندی پیش علاءالدوله آمد و خواست تا او را به جای پدرش شلاق بزنند و علاءالدوله دستور داد تا او را ۵۰۰ ضربه شلاق بزنند.
وقتیكه موقع نهار خوردن فرا رسید علاءالدوله بلافاصله دستور توقف شلاق زدن را داد و به سه متهم گفت هنگام شلاق زدن باید شلاق بخورید و هنگام نهار باید نهار بخورید و الان چون چلوكباب حاضر است پس باید چلوكباب بخوریم و بعد از غذا بقیه شلاقها را باید بخورید.

در دوره مشروطه نیز هنگامیكه یكی از مشروطه گرایان در تبریز مشغول سخنرانی بوده است یكی از افرادی كه چلوكبابی داشته است می پرسد مشروطه یعنی چه؟ سخنران می گوید مشروطه یعنی چلوكباب ارزان و سپس با دستش طول كباب را نشان می دهد و می گوید كبابی به این طول خواهد بود و سپس بازویش را نشان می دهد و قطر كباب هم به اندازه قطر بازوی من خواهد بود.
 


قدیمی ترین چلوكبابی كه در تهران تاسیس شده است در حدود ۱۲۰ سال پیش بوده است.


اعتمادالسلطنه در نوشته هایش نقل می كند و می نویسد اولین چلوكبابی نامش نایب بوده است كه در بازار تهران قرار داشته است و شبیه رستورانهای اروپائیان غذا را بر روی میز سرو می كرده است. ولی اسناد دیگری نیز موجود می باشد كه اولین چلوكبابی در تبریز نزدیك مرز با قفقاز تاسیس شده بوده است. پیشخدمتهای رستوران نایب درآن زمان برنج ها را به صورت هرم در بشقابها قرار می دادند و همراه آن تكه كره ای نیز سرو می شده است. پیشخدمت ها یكی یكی برنجها را بر سر میزها می بردند و بلافاصله نفر بعدی كباب ها را با سیخ در بشقابها قرار می داده است. در آن زمان هر نفر می توانسته هر چند تا مایل بوده است كباب بخورد و مبلغی كه از مشتریان گرفته می شده است یكسان بوده است و فرقی بین كسی كه یك سیخ كباب خورده و چهار یا پنج سیخ نبوده است!

چلوكباب نایب یكی از قدیمی ترین چلوكبابی های تهران بوده است. این چلوكبابی توسط دكتر حسین یزدان منش كه دارای مدرك دكترا در رشته جامعه شناسی از فرانسه می باشد اداره می شود و غذاهایی كه در آن ارائه می شود بسیارخوشمزه هستند. دكتر یزدان منش عقیده دارد كه داشتن یك رستوران شناخته شده كه مردم به آن اعتماد دارند از داشتن مدرك دكترای جامعه شناسی كمتر نیست.

در سالهای اخیر نیز كباب برگ و كوبیده در سایز بزرگ كه بزرگتر از اندازه استاندارد است تب زیادی پیدا كرده است كه چلوكباب پهلوانی جزوء اولین مكانهایی بود كه كبابهایش بزرگتر از اندازه عادی بوده است و می توان به عنوان بنیانگذار این نوع كبابها از آن نام برد.

مالك یكی از معروفترین چلوكبابی های تهران كه نامش چلوكباب شمشیری بوده حاج حسن شمشیری نام دارد كه در قسمت شرقی سبزه میدان قرار داشت و در زمان رضاشاه تاسیس شده بود. بعدها این چلوكبابی به یك ساختمان ۴ طبقه منتقل شد كه طبقه اول آشپزخانه بود طبقه دوم مخصوص مغازه دارها و بازاریان و افراد مجرد و طبقه سوم و چهارم برای خانواده ها و مقامات درنظر گرفته شده بود. هر طبقه با آئینه های زیادی تزئین شده بود و خود آقای مشیری بر طبقات سوم و چهارم شخصا نظارت می كرد.

از ساعت ۱۱ صبح بوی كباب و برنج كه در چلوكباب شمشیری پخته می شد فضای آن اطراف را پر می كرد و رهگذران را برای خوردن چلوكباب را تحریك می كرد. چلوكبابی كه در شمشیری ارائه می شد شامل یك بشقاب برنج همراه با كره و دو عدد كباب بوده است.

آقای شمشیری از یاران وفادار و حامیان صنعت ملی شدن نفت توسط دكتر مصدق بوده است و در این زمینه نیز در سال ۱۳۲۰ با پرداخت مبلغ یك میلیون ریال (كه مبلغ زیادی در آن زمان بوده است) جهت خرید اوراق قرفه و حمایت از ملی شدن صنعت نفت اقدام می كند . بعد از كودتای ۲۸ مرداد و دستگیر شدن مصدق توسط زاهدی شمشیری نیز دستگیر می شود و به جزیره خارك تبعید می شود. هم زندانی او در خارك كه نامش كریم كشاورز می باشد در خاطرات شخصی اش نوشته است كه شمشیری متعهد شده بود كه بهترین كباب كوبیده و برگ را به هم سلولهایش بدهد كه متاسفانه این شانس را نداشت به این گقته اش جامه عمل بپوشاند. درباره چلوكباب شمشیری و كبابهایش توسط بسیاری از نویسندگان و داستان نویسان نوشته های زیادی به تحریر در آمده است و در این نوشته ها از چلوكباب شمشیری به عنوان یكی از قدیمی ترین و خوشمزه ترین كباب در ایران نام برده شده است.

در حال حاضر نیز بسیاری از چلوكبابی ها نام شمشیری را برای خود انتخاب می كنند كه تداعی كننده كسبیت بالای چلوكباب آنها می باشند. بسیاری از آنها نیز معتقد هستند كه آشپز شمشیری بوده اند اما در حقیقت خود آقای شمشیری در حدود ۳۰ سال پیش فوت كرده است و آشپز او نیز سن زیادی داشته است كه می تواند تا امروز مشغول كار باشد و شاید هم چون كسی او را نمی شناسد از دنیا رفته باشد. تنها نكته ای كه ممكن است باشد این است كه افرادی در چلوكبابی های دیگر مشغول بكار شده اند و مدعی بوده اند كه آشپز چلوكبابی شمشیری می باشند.

اعتمادالسلطنه وزیر انتشارات ناصرالدین شاه و رئیس دفتر مترجم در آن زمان برای پرداخت بهترین چلوكباب كه توسط چلوكبابی نایب ارائه می شد بین ۳ تا ۵ ریال آن زمان پرداخت كرده است.
همچنین در سال ۱۲۹۵ عبداله بهرامی معاون اداره امنیه تهران (پلیس امروزی) بیشترین مبلغی كه برای هر وعده چلوكباب پرداخت می كرده است ۴ تا ۵ ریال بوده است. حدود سی سال قبل در سال ۱۳۲۰ روزنامه اطلاعات برای یك پرس چلوكباب مبلغ ۵ ریال دریافت می شده است كه شامل كباب برگ بزرگ، كره ۳۳۰ گرم برنج پیاز و نان می بوده است. در همان زمان چلوكباب كوبیده مبلغ ۴ ریال قیمت داشته است.

در بین سالهای 1335-۱۳۳۰ یك كباب كوبیده ۵/۳ ریال در تهران قیمت داشته است ولی در شهرهای دیگر دو عدد كباب همراه با نان و كوجه فرنگی كباب شده كه شكل یك پرس كامل را دارد ۸ ریال قیمت داشته است. اگر لیموناد یا نوشابه نیز همراه غذا صرف می شده است بین ۲ تا ۴ ریال نیز پرداخت می شده است. بنابراین با پرداخت ۱۰ تا ۱۲ ریال كاملترین غذا را یك فرد می توانست بخورد.

در آن زمان بود كه از آب كباب برای خوشمزه كردن كبابها استفاده می شد و توسط چلوكبابی ها با بوی آب كباب كه بر روی زغال می ریختند مشتری های زیادی را گرسنه می كردند. در سال ۱۳۵۲ چلوكباب برگ همراه با كره و گوجه فرنگی كباب شده و پیاز و سماق مبلغ ۶۰ ریال بوده است و اغلب افرادی كه سركار بودند و منزل نمی توانستند بروند، چلوكباب می خوردند. دانشجویان كه درآمد بهتری داشتند معمولا جوجه كباب سفارش می دادند كه قیمت آن ۱۲۰ ریال بوده است.
در آن زمان در چلوكبابی ها یك كاسه خیلی بزرگ قرار داشت كه در آن دوغ درست می كردند و همراه با كباب به مشتری داده می شد. یكی از موضوعاتی كه مدتها در بین مردم رایج بوده است در مورد چلوكباب این بوده كه اگر پسری كه به سن بلوغ نرسیده بوی كباب به مشامش می رسید او باید بلافاصله چلوكباب می خورد در غیر این صورت قدرت مردانگی اش را از دست می داد!!!
 


بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از كبابی هایی دایر شد كه فقط كباب با نان می دادند و یك تنور دارند كه خودشان نان مورد نیاز را درست می كردند و كلمه نان داغ كباب داغ را بر روی تابلوهایشان نصب كرده اند.

امروز قیمت یك پرس چلوكباب بین ۷۰۰۰ ریال تا ۴۰۰۰۰ ریال می باشد و كباب كوبیده ۲۵ ریالی بین 60۰۰ تا ۱۵۰۰۰ ریال قیمت دارد. با اینكه چلوكباب غذای سنتی و محلی ایران است و زمانی همه از آن استفاده می كردند متاسفانه باید گفت كه یك غذای گرانقیمت به حساب می آید.

معروفترین چلوكبابی هایی كه در تهران وجود دارند عبارتند از:

نایب سعادت آباد، آبان، ولی عصر، خیابان وزراء، شاطرعباس، مدائن، البرز، یاس (كه هر دو شعبه توسط برادران ناصری اداره می شود) رویال ونك، لوكس طلایی، آپادانا، اركیده، جوان و تبریز. بنابر این چلوكباب یكی از خوشمزه ترین و لذیذترین غذای ملی است كه در تمام دنیا معروف می شود و همه با لذت و ولع این غذا را می خورند.
 


جواد فریفته آشپز مخصوص احمد شاه حدود ۸۰ سال پیش هنگامیكه مقیم پاریس شد اولین كسی بود كه چلوكباب را در خارج كشور ارائه كرد و نام چلوكبابی اش فریفته بود. همچنین احمد خان از ایرانیانی كه درآلمان زندگی می كرد، در زمان حكومت نازی رستورانی باز كرد و نامش را هیتلر گذاشت و افرادی كه هیتلر و نازی را قبول داشتند اجازه ورود به رستوران را داشتند.

در شهر لس آنجلس آمریكا یك چلوكبابی به نام نایب می باشد كه اكثر ایرانیان مقیم آمریكا از مشتریان این چلوكبابی می باشند.
چلوكبابی دیگر پسودو (psceudo) چلوكباب می باشد. هنگامیكه از مسئول آنجا سئوال شد چرا نام پسودوچلوكباب را انتخاب كردید و چه معنی می دهد؟ گفت چلوكبابی كه در اینجا سرو می شود با برنج ایرانی است و از فیله تازه گوساله تهیه می شود. هنگامیكه با گوشت گوساله كباب درست می شود بهتر است نامش را استیك پلو بگذاریم تا چلوكباب. البته این غذا چیزی شبیه چلوكباب واقعی است ولی صد درصد چلوكباب نیست.

بخاطر داشته باشید هنگامیكه چلوكباب می خورید، این غذای ایرانی را كه اكثریت مردم دنیا دوست دارند را با لذت تمام و غرور و افتخار میل كنید.
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سه شنبه 29/11/1387 - 11:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته