• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1610
تعداد نظرات : 122
زمان آخرین مطلب : 5030روز قبل
دعا و زیارت
باز خاطره اى از تبلیغ بگویم حدود سال 1350 شمسى بود كه از طرف بیت مرحوم آیة الله گلپایگانى به اتفاق یكى از دوستان براى تبلیغ به سرپل ذهاب رفتیم و از آنجا سوار بر مینى بوس شده و حركت كردیم ، شبى بارانى و بسیار تاریك و ظلمانى بود باران هم به شدت مى بارد، ما كه نمى دانستیم كجا مى رویم ، مینى بوس همه مسافرهایش را پیاده كرده ، و به ما هم گفت : آخر خط است پیاده شدید، من به اتفاق دوستم پیاده شدم و دیدم اینجا دهى است كه همه اهالى آن كرد هستند و هیچ كس را در این دل شب نمى بینیم در این حال سگها كه متوجه آمدن غریبه به ده شدند شروع كردند به صدا كردن ما گشتیم تا خانه اى نسبتا بزرگ و خوبى پیدا كردیم و به دوستم گفتم ، فعلا برویم در بزنیم تا اینجا میهمان شویم ، دوستم به من گفت : تو برو در بزن ، من قبول كردم و رفتم در زدم ، كردى آمد و در را باز كرد و با لهجه كردى با ما صحبت كرد كه شما كیستید و از كجا آمداه اید؟ گفتم فعلا در را باز كنید ما داخل شویم ، او در را باز كرد ما وارد خانه شدیم ، ما را راهنمائى كرد به سالنى بزرگ ، وقتى ما وارد آن سالن شدیم با تعجب به اطراف آن سالن نگاه مى كردیم ، دیدیم دیوارهاى این سالن كاهگلى است و اطراف آن گونى هاى بزرگ گندم روى هم چیده شده است ، و حدود ده نفر از این كردها با سبیلهاى كلفت به این گونیها تكیه داده بودند ما رفتیم روبروى آنها نشسته و هیچ نمى گفتیم ، تا اینكه یكى از آنها در حالیكه سبیلش روى لبهایش را پوشانده بود به سخن گفتن آمد و گفت : شما براى چه به اینجا آمده اید، گفتیم : براى تبلیغ آمده ایم ، او كمى ساكت شد، ما به بالاى دیوار سالن نگاه كردیم ، تابلوئى برجسته دیدیم كه عكس طاووسى روى آن بود كه دم خود را به صورت چتر نموده و چهراش زیبا و به صورت فرشته اى است و در زیر آن نوشته ((ملك الطاووس )) ما پیش خود فكر كردیم كه این افراد شیطان پرست هستند و اگر (( اغوذ بالله من الشیطان الرجیم )) بگوئیم كار ما زار مى شود.
گفتم : شما چه مذهبى دارید، گفتند: ما اهل حق یا آل حق هستیم كه شما به ما نیازى مى گوئید، و ما به شما نمازى مى گوئیم ، كه ما سالى یك نیاز یعنى نذر مى كنیم و گوسفندى را میكشیم و آن را تمییز مى كنیم و كامل داخل دیگ مى گذاریم و آن را مى پزیم و همه با هم مى خوریم و شما باید بدانید كه اینجا اشتباه آمده اید، بروید دهى است به نام گنجوره و سراب ، آنجا شیعه هستند، براى تبلیغ شما را مى پذیرند، بعد هم براى ما مقدارى برنج و خورش پختند و خوب از ما پذیرائى كردند، و صبح ما دهان و صورت خود را آب كشیده و پاك و طاهر نمودیم و بعد از انجام نماز راهى ده دیگرى شدیم .
سه شنبه 16/4/1388 - 10:30
دعا و زیارت
در حدیث آمده است كه امیرالمؤ منین علیه السلام روزى به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: حدود ده سال است كه با تو زندگى مى كنم و در این مدت یك لقمه غذاى خوب با تو نخوردم ، فاطمه علیهاالسلام گریه افتاد و رفت خدمت پدر بزرگوار حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم و كلام پسر عمویش را به او رساند و از فقر و ندارى به پشگاه آن حضرت شكایت كرد حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم به او فرمود: وقتى خواستى غذائى براى او بپزى تدبر و تفكر كن و غذاى خوبى براى او بپز.
فاطمه سلام الله علیها گریه نمود و عرض كرد: یا رسول الله وقتى در خانه چیزى نباشد چگونه غذاى خوب بپزم ؟ بهترین غذاى ما مشتى از آرد جوى غربال نشده است كه با آب جوش پخته مى شود بدون روغن و چربى ، پس بگو فاطمه با این حال چه كند؟
جبرئیل نازل شد، و عرض كرد: یا رسول الله فاطمه گناهى ندارد و على هم راست مى گوید و تا حال لقمه خوبى نخورده زیرا هر موقع كه مى خواهد غذا بخورد به فكر این آیه مى افتد (( ((كل نفس ذائقة الموت )) )) هر نفسى چشنده مرگ است ، لذا وقتى غذا به دهن مى برد كه بخورد به فكر قبر و سئوال دو فرشته الهى و هول و توسهاى قیامت مى افتد، و هیچگاه مزه غذا را نمى فهمد، همانا على (ع ) در یك وادى و فاطمه در وداى دیگر است 
سه شنبه 16/4/1388 - 10:30
دانستنی های علمی
از یكى از علما شنیدم كه فرهاد میرزا روزى به مرحوم علامه بحرالعلوم گفت : اشعار عربى به شیرینى اشعار فارسى نیست ، و به شیرینى اشعار فارسى در میان اشعار عربى پیدا نمى شود از باب مثال ببینید این شعر فارسى چقدر مختصر و زیبا و مناسب است :
در این دنیا دل بى غم نباشد 
اگر باشد بنى آدم نباشد 
مرحوم علامه بحر العلوم در جوابش بالبداهه گفت : در عربى هم داریم به همین سبك كه شیرین و مختصر و مناسب است مانند این شعر:
(( لم یك فى الدنیا امر بلاهم 
و ان یكن لم یك بابن آدم )) 
فرهاد میرزا تعجب نمود و گفت : من تا حال این شعر را جائى نیافتم ، مرحوم بحر العلوم اشاره كرد به سینه اش و گفت : در اینجا است .

سه شنبه 16/4/1388 - 10:29
دانستنی های علمی
نقل است كه روزى مدیر مدرسه اى براى امتحان شاگردان مدرسه به كلاس رفت و از آنها سئوال كرد كه در قلعه خیبر را كى از كجا كند؟ چه كسى مى تواند به این سئوال پاسخ دهد؟ یكى از بچه ها بلند شد و گفت آقا اجازه من نكندم ، دیگرى گفت من هم نكندم ، خلاصه همه گفتند: ما نكندیم تا اینكه معلم بچه ها آمد از او سئوال كرد او هم گفت : اینها بچه هاى مؤ دبى هستند. و چنین كارى نكرده اند، معلوم مى شود كه او هم جواب این سئوال را نمى دانست .

سه شنبه 16/4/1388 - 10:28
دانستنی های علمی
(( قال امیر المؤ منین علیه السلام : طلبه هذا العلم على ثلاثه اصناف :
الا فاعر فوهم بصفاتهم و اعیانهم صنف منهم یتعلمون العلم للمراء و الجهل ، و صنف منهم یتعلون للاستطاله و الختل ، و صنف منهم یتعلمون للفقه و العقل .
اما صاحب المراء و الجهل ، تراه موذیا مماریا للرجال فى اندیه المقال ، و قد تسربل بالتخشع و تخلى من الورع ، فدق الله من هذا حیزومه ، و قطع منه خیشومه .
و اما صاحب الاستطاله و الختل فانه یستطیل على اشباهه من اشكاله ، و یتواضع للاغنیاء من دونهم ، فهو لحلوئهم هاضم ، و لدینه حاطم ، فاعمى الله من هذا بصره ، و قطع نت اثار العلماء اثره .
و اما صاحب الفقه و العقل ، تراه ذاكابة و حزن قد قام اللیل فى حندسه ، و قد نحنى فى برنسه ، یعمل و یخشى خائفا و جلا من كل فقیه من اخوانه فشد الله من هذا اركانه ، و اعطاه یوم القیامة امانه .))
حضرت امیرمؤ منان على علیه السلام فرمود: طالبان و دانشجویان علوم دینى و دانشمندان بر سه دسته اند، آنها را با نشانه ها و شخصیت هایشان بشناسید. یك دسته دانش را براى خودنمائى و جهالت ورزى و بحث و جدل مى آموزند.
دسته دوم براى گردن كشى و فریب دادن مردم تحصیل مى كنند.
و دسته سوم براى فهمیدن و تعقل و تدبر و براى خردمند شدن .
اما نشانه خودنما و بحث و جدل كننده و جهالت ورز این است كه مى بینى مردم را اذیت و آزار مى دهد و به مجادله مى پردازد ظاهرى خدا ترس دارد ولى دلش از ورع و تقوى تهى و خالى است ، خدا كمرشان را بشكند و بینى اش را ببرد.
و اما گردنكش و عوام فریب بر همردیفان و همقطاران خود، پیش دستى و گردن فرازى مى كند و در برابر ثروتمندان فروتنى و كوچكى مى نماید، شیرینى و حلواى آنان را مى خورد و دین خود را مى فروشد، خدا از این راه چشمش را كور كند و از میان دانشمندان ریشه اش را بكند. و اما نشانه آن فقیه فهمیده و خردمند این است كه او را اندوهناك و غمگین مى بینى و در تاریكى شب بكار عبادت مى پردازد در شب كلاه خود برابر حق خم شده كار مى كند و هراس دارد، از هر كس در ترس و حذر است ، مگر از برادران دینى و فقیه و فهمیده خود كه با آنها انس مى گیرد، خدا از این راه او را پایدار مى كند، و در روز قیامت امانش دهد
سه شنبه 16/4/1388 - 10:27
دعا و زیارت
عن النبى صلى الله علیه و آله : انه قال فى وصیته له : یا على اربعة لاترد لهم دعوة ، امام عادل ، و والد لواده ، و الرجل یدعو لاخیه بظهر الغیب ، و الظلوم یقول الله جل جلانه ، و عزتى و جلالى لانتصرن لك و لو بعد حین .))
پیامبر اكرم در ضمن وصیت خود و على علیه السلام فرمود: اى على چهار دسته اند كه دعایشان رد نشود (و مستجاب شود) امام و پیشواى عادل دوم دعاى پدر درباره فرزند خود سوم مردى كه براى برادر دینى خود غائبانه دعا كند، چهارم دعاى مظلوم یعنى نفرین انسانى كه به او ستم شده .
خداوند مى فرماید: به غرت و جلالم قسم ، انتقام تو را هر وقت شده مى گیرم 
سه شنبه 16/4/1388 - 10:26
دعا و زیارت
قال ابوعبدالله علیه السلام : ان لله فى كل یوم و لیلة ملكا ینادى مهلا مهلا، عباد الله عن معاصى الله فلولا بهائم رتع وصبیان رضع و شیوخ ركع لصب علیكم العذاب صبا و ترضون به رضا. ))
امام صادق علیه السلام فرمود: خدا در هر روز و شب فرشته اى دارد كه ندا مى كند اى بندگان خدا، دست از معصیت خدا بردارید اگر به خاطر چهار پایان چرنده و كودكان شیرخوار و پیرمردان پشت خمیده نبود هر آینه عذاب سختى بر شما مى بارید كه در زیر آن خرد مى شدید
سه شنبه 16/4/1388 - 10:26
طنز و سرگرمی
معمر خلاد گوید: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم : قربانت شوم ، مردى در میان جمعى است و سخنى به میان آید و آنها شوخى كنند و بخندند حضرت فرمود: باكى نیست تا آنجا كه نباشد - به گمانم مقصودش فحش بوده - (یعنى در صورتیكه به فحش و هرزه گوئى نكشد) سپس فرمود: همانا رسول خدا صلى الله علیه و آله اینگونه بود كه عرب بیابانى نزدش مى آمد و هدیه اى برایش مى آورد و همانجا مى گفت : بهاى هدیه ما را بده ، پس رسول خدا(ص ) مى خندید، و هر زمان كه اندوهگین مى شد مى فرمود: آن عرب بیابانى چه شد؟ كاش نزد ما مى آمد.
فضل بن ابى قره گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: (( ما من مؤ من الا و فیه دعابة قلت : و ما الدعابة ؟ قال المزاح ، )) یعنى هیچ مؤ منى نیست جز اینكه در او دعابة هست ، من عرض كردم : دعابة چیست ؟ فرمود: مزاح و شوخى
یونس شیبانى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: شوخى كردن شما با همدیگر چگونه است ؟ عرض كردم : اندك است ، فرمود: اینگونه نباشید زیرا شوخى از خوش خلقى است ، و تو به این وسیله برادرت را خوشحال مى گردانى ، و هر آینه رسول خدا(ص ) با كسى شوخى مى كرد و مى خواست كه او را شاد و مسرور كند.
عبدالله بن محمد جعفى گوید: شنیدم حضرت امام باقر علیه السلام مى فرمود: خداى عزوجل آنكس كه میان جمعى شوخى و خوشمزه گى كند دوستش دارد، در صورتیكه فحشى در میان شوخى ها نباشد
سه شنبه 16/4/1388 - 10:23
دعا و زیارت
عبدالله بن حارث بن جزء سهمى كه از اصحاب آن حضرت است گوید: كه هیچكس را ندیدم كه بیشتر از پیامبر خدا(ص ) مزاح و شوخى نموده باشد: و شوخى و مزاح او همه حق بود.
جریربن عبدالله بجلى ، كه یكى دیگر از اصحاب اوست گوید: پس ار اینكه به آنحضرت ایمان آوردم و مسلمان شدم ، هرگز با او ملاقات نكردم جز اینكه در روى من مى خندید، و اخبار صحیح داریم كه پیوسته آن حضرت متبسم و خوشخوى بود و با چهره خندان با افراد روبرو مى شد و نیز روایت شده كه روزى یكى (از بزرگان صحابه به او عرض كرد: یا رسول الله تو با ما بسیار شوخى و مزاح مى كنى و این روش ‍ مناسب منصب پیغمبرى و نبوت نیست آن حضرت فرمود: (( ((انى الاقول الا حقا)) )) من جز سخن راست نمى گویم .
و مى فرمود: خداوند مزاح و شوخى راست را مؤ اخذه نمى فرماید، و فرمود: و اى بر كسى كه سخن دروغ گوید تا با آن گروهى را بخنداند و دوباره فرمود: كه واى بر او واى بر او.
شیخ فریدالدین عطار گوید:
چو عیسى باش خندان و شكفته 
كه خر باشد ترش روى و گرفته 

سه شنبه 16/4/1388 - 10:23
دعا و زیارت
صاحب كشف الغمه ، از مناقب خوارزمى بروایت ابن عباس آورده كه چون حضرت رسول (ص ) در سال اول هجرت میان مهاجر و انصار عقد برادرى بست ، براى حضرت امیرالمؤ منان على علیه السلام برادرى تعیین نفرمود: حضرت امیر ملول و غمگین شد و از مسجد بیرون آمد و راه صحرا را گرفت ، در صحرا جوى باریكى بود كه خشك شده بود، به آنجا آمد و پهلوى خود بر زمین نهاد و از شدت تارحتى بخواب رفت ، و تن او مقدارى خاك آلوده شده بود، حضرت رسول (ص ) كه امیرمؤ منان را غایب دید، به نور فراست خود دانست كه آن حضرت ملول و غمگین شده ، به دنبال او رفته و او را در خواب یافت ، بالاى سر او نشست و خاك از تنش پاك فرمود و گفت : (( ((قم یا ابا تراب )) )) بلند شو اى خاك آلوده (263) آیا در خشم شدى كه ترا با كسى برادر نكردم ، بخدا سوگند كه ترا براى خود ذخیره كردم ، آیا تو راضى نیستى كه باشى براى من بمنزله هارون از موسى زیرا كه بعد از من هیچ پیغمبرى نیست ، یا على هر كه تو را دوست دارد، ایمان وجودش را احاطه خواهد كرد، و هر تو را دوست ندارد، خداوند او را به مرگ جاهلیت بمیراند.
و از عمار یاسر روایت شده گوید: در غزوه ذوالعشیره كه در سال دوم هجرت داقع شد من در ركاب مولایم امیرالمؤ منین علیه السلام بودم و هر دو در پاى درخت خرمایى بخواب رفته بودیم ، رسول خدا(ص ) بر بالین ما آمد و ما را بیدار كرد، و به امیرالمؤ منین (ع ) فرمود: (( ((قم یا ابا تراب )) )) بر خیز اى خاك آلوده پس از آن فرمود: خبرى دهم ترا یا على : بدبخت ترین مردم دو كس اند، یكى آنكه ناقه صالح را پى كرد، دیگرى آنكه محاسن تو را بخون (سرت ) رنگین نماید و دست مبارك خود را به سر و روى آن حضرت كشید
سه شنبه 16/4/1388 - 10:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته