• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 269
تعداد نظرات : 24
زمان آخرین مطلب : 3996روز قبل
شعر و قطعات ادبی

مرگ از زندگی پرسید : " این چه حكمتی است كه باعث می شود تو شیرین و من تلخ جلوه كنم ؟! " زندگی لبخندی زد و گفت : " دروغ هایی كه در من نهفته است و حقیقت هایی كه تو در وجودت داری!

سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
شعر و قطعات ادبی

ما فکرمیکنیم که دیگران از علاقه ای که نسبت به آنها داریم آگاهند اما غالباً اینطور نیست ، گاهی اوقات ما آنچنان سرگرم اثبات عشق خود می شویم که گفتنش را فراموش میکنیم...

سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
شعر و قطعات ادبی

سعی کن تنها باشی زیرا تنها بدنیا امدی وتنها ازدنیا خواهی رفت بگذار عظمت عشق را درک نکنی زیرا انقدر عظیم است که تو را نابود خواهد کرد... 

سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
شعر و قطعات ادبی

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است...

سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
شعر و قطعات ادبی

وقتی دلم برات تنگ میشه یه ستاره از آسمون میوفته اگه آسمون بی ستاره شد تقصیره خودته...  

سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
شعر و قطعات ادبی

لب دریا، نسیم و آب و آهنگ شکسته ناله های موج بر سنگ مگر دریا دلی داند که ما را، چه طوفان هاست در این سینه تنگ. لب دریا،سحرگاهان و باران، هوا ، رنگ غم چشم انتظاران نمی پیچد صدای گرم خورشید نمی تابد چراغ چشم یاران!!!

سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
شعر و قطعات ادبی

اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای، به خاطر بیاور كه... زیبا ترین صبحی را كه تا به حال تجربه كرده ای ، مدیون صبرت در برابر سیاه ترین شبی هستی ، كه هیچ دلیلی برای برای تمام شدن نمی دید!

سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
شعر و قطعات ادبی
نابینا به ماه گفت : دوستت دارم . ــ ماه گفت : چه طوری ؟ تو که نمی بینی . ــ نابینا گفت : چون نمی بینمت دوستت دارم . ــ ماه گفت : چرا ؟ ــ نابینا گفت : اگر می دیدمت عاشق زیباییت می شدم ولی حالا که نمی بینمت عاشق خودت هستم...
سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
شعر و قطعات ادبی

یک شب چو نام من به زبان اری می خوانمت به عالم رویایی بر موجهای یاد تو میرقصم چون دختران وحشی دریایی...

سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
شعر و قطعات ادبی
دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند، بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است، اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوق العاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بیاید
سه شنبه 10/5/1391 - 9:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته