سلامت و بهداشت جامعه
ــ در ارائه كمكهای اولیه سرعت عمل به خرج دهید اما خونسردی خود را حفظ كنید.
تاخیرممكن است به قیمت از دست رفتن جان مصدوم تمام شود.
ــ علایم حیاتی را كنترل كنید .
ــ مصدوم را به پشت بخوابانید و پاها را در وضعیت زانوخمیده بالا ببرید.
ــ مصدوم را گرم نگه دارید .
ــ مصدوم را در وضعیت استراحت قرار داده و اندام زخمی را بی حركت كنید .
ــ لباس مصدوم را شل كنید .
ــ در صورت بروز شوك، پاهای مصدوم را بالا نگه دارید اما در صورت خونریزی سر و گردن نباید سر را نسبت به بقیه بدن پایین تر نگه داشت ، چون سبب خونریزی بیشتر می شود.
ــ در صورتی كه خون لخته شده باشد، از كندن و تمیز كردن آن خودداری كنید؛ زیرااین كار سبب خونریزی مجدد می شود.
ــ هرگز اشیائی مانند چاقو، تكه های شیشه و… را از زخم خارج نكنید زیرا امكان تشدید آسیب و خونریزی بیشتر وجود دارد. در این شرایط، از یك دستمال و یا باند حلقه شده به نام تــامپون استفاده كنید. توجه داشته باشید كه تامپون باید كاملا اطراف جسم را بپوشاند طوری كه وقتی خواستید روی آن باندپیچی كنید به جسم فشار وارد نشود.
ــ مصدوم را به مركز درمانی انتقال دهید.
____________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
سه شنبه 16/6/1389 - 16:3
تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی
دوشنبه 15/6/1389 - 16:57
ریزه کاری های خانه داری
1_ لکه خون
ابتدا لکه را یک ساعت در آب سرد خیس کرده, بعد آهسته فشار دهید و آب آن را بگیرید آنگاه با مخلوط پودر رختشویی بشویید.
لکه خونهای کهنه را بر طبق نسخهء زیر پاک کنید:
با محلول 20%(کالیوماوکرالات)معروف به(ملخ شبدر) بشوئید و بعد فوری با آب جوش آبکشی کنید.
2_ روغن جلا
محل لکه را بین دو آب خشک کن قرار داده و اطو کنید.
لکهء چربی را که باقی مانده با استفاده از متد مبارزه با لکه چربی از بین ببرید.
3_ چربی
روی لکه , آرد سیب زمینی بپاشید و بعد اطوی داغ بکشید.حاشیهء باقی مانده را با بنزین پاک کنید.
4_ آب میوه
روی لکه نمک بپاشید و کمی صبر کنید,بعد آن را در محلول پودررختشویی بشویید.باز اگر لازم باشد محلول کلر هم بکار ببرید.
5_ ماست
بگذارید لکه خشک شود , بعد برویس بکشید و با آب ولرم بشویید. حاشیه های بجا مانده را با بنزین پاک کنید.
6_ زنگ زدگی
مدت 10 دقیقه با دوای ضد زنگ روی لکه را بمالید, بعد با محلول قوی پودر رختشویی آن را بشویید.
اثر زنگ زدگی روی حوله های آشپز خانه را با آب لیموی داغ می توان برطرف کرد(هرگز صابون بکار نبرید).
7_ دوده
محلی را که دوده گرفته شده,هر گز به هم نمالید,بلکه آن را بتکانید.اگر باز جای دوده روی پارچه ماند , روی آن را نمک بپاشید و پس از چند دقیقه با احتیاط بروس بکشید.
__________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
يکشنبه 14/6/1389 - 1:29
اخبار
شیعه آنلاین نوشت:
تولید کفشهای منقش به جملات مقدس توحید و نبوت هستند، خشم تعداد زیادی از مسلمانان را برانگیخته است.
به گزارش ابنا "شركت تولید کفشهای راحتی و ورزشی Keds" کفش هایی تولید کرده که جملات مقدس "لا اله الا الله" و "محمد رسول الله" بر آنان نقش بسته است!
نوشتن این دو جمله از آیات قرآن کریم، که توهین آشکار به مقدسات بیش از یک میلیارد مسلمان محسوب می شود، خشم بسیاری از مردم را برانگیخته است.
اگرچه این شرکت آمریكایی ممکن است در توجیه حرکت خود ادعا کند که این کفش را از پرچم کشور عربستان الگوبرداری کرده است، اما "تجربهی جام کنفدراسیونها" و نیز "لزوم توجه طراحان صنعتی و تولیدکنندگان به حساسیتهای مردم"، جای هیچگونه بهانهای برای این شرکت باقی نمیگذارد و مسلمانان جهان را نسبت به شیطنتآمیز بودن این حرکت، مطمئن میسازد.
سال 1997 و در جریان اولین دوره مسابقات فوتبال کنفدراسیونها در عربستان، یک شرکت خارجی تولید نوشابه، لیوانهای یکبارمصرفی با پرچم عربستان تولید و عرضه کرد که به دلیل داشتن جملات مقدس مذکور، اعتراض شدید مسلمانان را برانگیخت.
در پی تولید این کفشها، کاربران مسلمان اینترنتی، با ارسال ایمیلهای انبوه، خواهان تحریم محصولات شرکت Keds شدهاند.
____________________________________________________________________________________
کد بازاریابی(تخفیف): 420486
جمعه 12/6/1389 - 18:11
دانستنی های علمی
افراد ثروتمند و میلیونر خود ساخته باهوش تر و برتر از شما نیستند. اما آنها از یك سری اسرار ویژه برای ثروتمند شدن بهره گرفته اند كه شما نیز میتوانید با پیروی از آنها حداقل كسب و كار خود را رونق بخشید.
1- رویاهای بزرگی در سر داشته باشید. افكار بزرگ زندگی شما را متحول خواهد ساخت.
2- یك تصویر خاص از مقصد مسیر خود در ذهن تان ترسیم كنید. هر اندازه این تصویر مشخص تر و خاص تر باشد امكان دستیابی شما به آن بیشتر خواهد بود.
3- به گونه ای رفتار كنید كه گویی شما مالك كسب و كارتان می باشید. ولو آنكه برای شخص و شركت دیگری كار میكنید. این نگرش شما بذرهای موفقیت و استقلال شغلی را در سرنوشت شما خواهد كاشت.
4- شغل خود را دوست داشته باشید. چنانچه به آن علاقه مند نمیباشید آن را رها كنید. با "نه" گفتن به شغلی كه تنها برای پول انجامش میدهید شغل دلخواه خود را همچون آهن ربا جذب خود خواهید كرد.
5- یك گروه خوش فكر تشكیل دهید. با افرادی كه متعهد به ایجاد یك شغل بزرگ هستند جلسه تشكیل دهید. اندیشه ها و ایده های خود را با یكدیگر در میان بگذارید و از یكدیگر پشتیبانی كنید.
6-همواره ضوابط اخلاق كاری را رعایت كنید.
7- پیشرفت و بهبودی دائم و بی وقفه در شغل خود را سر لوحه اعمال خود قرار دهید. همیشه به علم خود بیفزایید.
8- به شغل خود بعنوان یك خدمت رسانی بنگرید. یاری رساندن به دیگران كسب و كار شما را رونق خواهد بخشید.
9- از تمام جزئیات و ریزه كاریهای شغل خود آگاهی یابید. این پیشه شماست.
10- مترصد فرصتها باشید. هر لحضه ممكن است بر در شما بكوبد. آیا شما آماده هستید؟
11- تناسب اندام خود را حفظ كنید. ذهن توانمند جسم نیرومندی پدید می آورد. بدن ضعیف معلول ذهن ضعیف میباشد. سلامت جسمانی و روانی شما اساس موفقیت شما در زندگی میباشد.
12- زندگی خود را اولویت بندی كنید. ابتدا كارهای مهم تر را به انجام رسانید.
13- پیش از آنچه مشتری انتظار دارد به وی خدمت ارائه دهید. این عمل اعتماد سازی كرده و مشتریان شما را افزایش میدهد.
14- فرد منظبطی باشید. زندگی خود را از فعالیتها و افرادی كه موجبات پیشرفت و بالنگی شما را فراهم می آورند، پر كنید. فعالیتهایی كه بر زندگی شما اثر منفی می گذارند را از خود دور سازید.
15- نخست به خودتان پرداخت كنید. این نخستین قانون متمولان است. پس انداز را هیچگاه فراموش نكنید.
16- هر از چند گاهی تنهایی را تجربه كنید. در زمان تنهایی به ندای درون و اندیشه های ذهن خود گوش فرا دهید و برنامه ریزیهای خلاقانه كنید.
17- بسوی برتری گام بردارید. بهترین را ارج دهید و به كمتر از آن قانع نباشید.
18- صداقت و درستكاری بهترین سیاست است. خود و خواسته های خود را بشناسید و آنها را همیشه صادقانه بیان دارید.
19-در روند تصمیم گیری سریع عمل كرده و در تغییر آنها كند و آهسته باشید.
20- شكست گزینه شما نخواهد بود. تمام افكار شما باید بر موفقیت متمركز باشد. شما باید موفق گردید.
21- در دستیابی به اهدافتان مصمم باشید. پافشاری سرسختانه اعتماد بنفس شما را تقویت كرده و شما را به پیروزی نهایی نزدیك میكند.
22-بر خلاف جریان آب شنا كنید. هیچگاه از ایده ها، عقاید و رویكردهای نو نهراسید.
23-بر روی فرصتها تمركز كنید و نه بر روی موانع.
24- سه عنصر ترس، پشت گوش اندازی و تنبلی را از زندگی خود بیرون اندازید.
25-به خاطر داشته باشید اغلب افرادی كه در كنار شما زندگی میكنند از پیشرفت و ثروتمند شدن شما خوشنود نخواهند شد و ممكن است در این مسیر مرتبا شما را از دستیابی به اهدافتان دلسرد سازند. تنها به اهداف خود بیندیشید و آنها را نادیده بگیرید.
26- یاد بگیرید خودخواه باشید. خودخواهی به معنی نادیده گرفتن حقوق دیگران نیست. بلكه به مفهوم ارج نهادن به خواسته ها و آرزوهای خودتان و مقدم دانستن آنها بر خواسته های دیگران است.
27-حال اگر فرد بد شانسی نباشید حتما پولدار می شوید!
____________________________________________________________________________________
کد بازاریابی (تخفیف): 420486
جمعه 12/6/1389 - 2:40
طنز و سرگرمی
اگر علائم زیر در شما آشکار شد حتم داشته باشید که شما معتاد شده اید. (البته معتاد به اینترنت)
1- وقتی کامپیوتر را خاموش میکنید احساس پوچی میکنید. درست مثل اینکه عزیزی را از دست دادهاید.
2- ساعت ۴ صبح وقتی از خواب بیدار میشوید که کمی آب بنوشید اول e-mail هایتان را چک میکنید.
3- تصمیم میگیرید یکی دو سال بیشتر در دانشگاه بمانید فقط بخاطر دسترسی رایگان به اینترنت.
4- وقتی میخندید سرتان را ۹۰ درجه به سمت راست خم میکنید.
5- تکالیف درسیتان را به فرمت html تبدیل میکنید و آدرس آنرا به استادتان میدهید.
6- همه دوستانتان یک @ در اسمشان دارند.
7- تنها ارتباطتان با اهل منزل از طریق e-mail است.
8- همسرتان را اینگونه معرفی میکنید ayal kitchen.com
9- بین پرداخت نکردن قبض آب و هزینه اشتراک اینترنت برایتان آسانتر است که بیآبی را تحمل کنید.
10- خوابهایتان را با فرمت html میبینید.
11- بر روی کنترل تلویزیون duble click میکنید.
12- وقتی با همسرتان دعوا میکنید آرزو میکنید کاش میتوانستید او را ignore کنید.
و اگر اعتیاد شما زیاد باشد و بچهدار شوید بدون شک بچه شما از شما خواهد پرسید که او را از کدام سایت down load کردهاید.
توجه کنید: صد رحمت به سارس! این نوع اعتیاد از ایدز هم بدتره!؟
_________________________________________________________________________________
کد بازاریابی (تخفیف):420486
چهارشنبه 10/6/1389 - 16:0
طنز و سرگرمی
بسی رنج بردم در این سال سی / كه مدرك بگیرم زبد شانسی
نشد، دادم از كف همه زندگی / نهادم به سر افسر بندگی
نبودم اوائل چنین ناتوان / ببودم به سر موی و بودم جوان
نه تن خسته و ناتوان بودمی / نه اینگونه نامهربان بودمی
نه اهریمنی طینتی داشتم / نه بر خوی بد عادتی داشتم
كنون بشنوید اینكه بیچاره من / چنان گشتهام اینچنین اهرمن
بود شرح احوال من بس دراز / ولی قطره آن گویم از بحر، باز
به هوش و خرد شهره بودم به شهر / نبودی چو من درسخوانی به دهر
به كنكور در رزم كنكوریان / زدم تستها را یكی در میان
به كف آمدم رتبهای زیر صد / نیارد چو من رتبه كس تا ابد
خیالم كه دیگر مهندس شدم / نبودم خبر زینكه مفلس شدم
به خود وعدهای نیك دادم همی / كه چون در خط درس افتادمی
بیابم اگر صد هزاران كتاب / زنم از خوراك و میرم ز خواب
چنانش بخوانم به روزانه شب / كه خود گردم از كار خود در عجب
ولیكن چو پایم بدینجا رسید / نبیند دو چشمت كه چشمم چه دید
به هنگامه ثبت نامم دمار / برآمد به یك روزه هفتاد بار
به «آموزش»اش چون گذارم فتاد / رخ سرخ من رو به زردی نهاد
چو دادندمی صد هزاران ورق / به رخساره زردم آمد عرق
چنان بی كس و خسته ماندم به صف / كه رست از كف كفش مخلص علف
پس از آن چو دیگر به صف ماندگان / به یك نمره گشتم من از بندیان
بماند، پس نمرهای گم شدم / جدا از خود و شهر و مردم شدم
به خود گفتم این زندگی بهتر است / ره دانشم راه پر گوهر است
گذشتم از آن فكر پیشینهام / كه من دیگر آن شخص پیشین نه ام
به من چه كه دیگر كسان چون كنند / به من چه، چه در كار گردون كنند
به من چه فلانی دل آزرده است / به من چه خر مش رجب مرده است
گذشتم از آن فكر پیشینهام / كه من دیگر آن شخص پیشین نه ام
كه دانش چراغ ره آدم است / كلید در گنج این عالم است
چو فرصت غنیمت شمارم كنون / مرا علم و دانش شود رهنمون
پس از آن به مكتب نهادم چو پا / ز یك درب چوبی بسی بی صدا
به رزم اندر آمد یكی اوستاد / بگفتا شكاری به دام اوفتاد
بچرخید و گردید و غرید و گفت / در این پهنه یكدم نشاید كه خفت
كه من دكترا از فلان كشورم / یل سر سپاه فلان كشورم
كنون گفته باشم به آغاز درس / ز كس گر نترسی، ز مخلص بترس
بگفتم كه درست بسی ساده است / كدامین خر ز درست افتاده است؟
بگفتا كه درسم بسی مشكل است / خیالات تو ای جوان باطل است
چنانت بكوبم به گرز گران / كه پولاد كوبند آهنگران
پس از آن سخنها و آن سرگذشت / دوماهی چو از آن سخنها گذشت
ریاضی یكم نمره بر شیشه زد / هزاران غمم تیشه بر ریشه زد
علومی چو بر بنده لشكر كشید / سپاه معارف به دادم رسید
یكی بیست بگرفتم از ریشهها / نشد كارگر زخم آن تیشهها
پس از آن معارف ز من قهر كرد / دهانم ز تلخی چنان زهر كرد
به تالار و در گرمی ماه تیر / بیامد ز در اوستادی چو شیر
بگفتا كه در رزم نام آوران / بدان، خوان اول بود امتحان
فراهم شد از جمع ما لشگری / یكی پهلوانتر از آن دیگری
اتودها كشیده همه از نیام / كه باید نمودن به دشمن قیام
چو آمد فرود آن یل از پشت زین / ببست افسار رخش خود بر زمین
كشید از نیامش سوالات را / بگفتا كه حل كن محالات را
سپه را به یك غرش آرام كرد / یلان را چنان اسب خود رام كرد
بگفتا كه درسم بسی ساده است؟! / كدامین كس از درسم افتاده است؟!
كنون گر توانی برو بچهجان / به فنی زبندم تو خود را رهان
نشستم چنان سنگ بر صندلی / به خود گفتمی اینكه ول معطلی
برو فكر دیگر بكن این جوان / مگر ترم دیگر شوی پهلوان
شدم بر خر نحس شیطان سوار / دو صد حیله را چون نمودم قطار
به یك روزه صدها گواهی بكف / به ظاهر پریشان و در دل شعف
بگفتم كه من موقع امتحان / ببودم به بستر بسی ناتوان
كه رحمی كن ای پهلوان رهنما / بیا بر من اكنون تو راهی نما
كنون تا نیفتم به حال نزار / برونم كش از پهنه كارزار
دو ترمی در این نابرابر نبرد / دگر از چه آرم سرت را به درد
هزاران كلك را زدم بیش و كم / كه شاید برون آیم از پنچ و خم
رهی پرفراز و خم اندر خم است / در این ره هزاران چو من رستم است
یكیشان به رخش و یكی مرده رخش / یكی با درفش و یكی بی درفش
هر اینك در اندیشه كارزار / مگر آخر آید غم روزگار
___________________________________________________________________________________
کد بازاریابی (تخفیف): 420486
چهارشنبه 10/6/1389 - 15:51
طنز و سرگرمی
سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.
همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.
سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!
___________________________________________________________________________________
کد بازاریابی (تخفیف): 420486
دوشنبه 8/6/1389 - 21:39
دانستنی های علمی
سال 1264 قمرى، نخستین برنامهى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبلهکوبى مىکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبى به امیر کبیر خبر دادند که مردم از روى نا آگاهى نمىخواهند واکسن بزنند. به ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان مىشود.
هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باختهاند، امیر بى درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مىکوبند. اما نفوذ سخن دعانویسها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبلهکوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مىشدند یا از شهر بیرون مىرفتند.
روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همهى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن فقط سىصد و سى نفر آبله کوبیدهاند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچههایتان آبلهکوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مىشود. امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از این که فرزندت را از دست دادهاى باید پنج تومان هم جریمه بدهی... پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمىگردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.
چند دقیقه دیگر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد...
در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مردهاند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مىکردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاىهاى مىگرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچهى شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست.
امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشکهایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیدهاند.
امیر با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویسها بساطشان را جمع مىکنند. تمام ایرانىها اولاد حقیقى من هستند و من از این مىگریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.
__________________________________________________________________________________
کد بازاریابی (تخفیف): 420486
دوشنبه 8/6/1389 - 21:5
آلبوم تصاویر
شنبه 6/6/1389 - 0:6