فلسفه و عرفان
ويژگي هشتم: استقلال فقهي
از جمله امتيازات فقه شيعه آن است كه با منافع حكومتها گره نخورده است و از اين رو در مقام فتوا از هر تقييد و تضييق آزاد است. علماي شيعة اماميه در مقام فتوا تنها كتاب و سنت را در نظر ميگيرند و مطابق آن فتوا ميدهند؛ زيرا حوزههاي فقهي شيعي هرگز به دستگاه حكومتها وابسته نبوده و نيستند، اما مراكز علمي اهل سنت وابسته به حكومتهايند و از بودجة دولتي استفاده ميكنند؛ هر چند كه آن حكومت ظالمترين و فاسقترين حكومتها باشد. از اين رو، آنان در فتاواي خود مسائل سياسي و حكومتي را بسيار مدنظر دارند و مواظباند كه هرگز حكمي را كه موافق طبع حاكم نيست، صادر نكنند و يا حكمي را كه موافق طبع اوست صادر كنند؛ گرچه مخالف نص صريح آيات و روايات اسلامي باشد. اينك به چند نمونه از فتاوايي كه در تأييد دستگاه حاكم ظلم و جور است، اشاره ميكنيم.
۱. امام نووي در شرح صحيح مسلم ميگويد: «اهل سنت اجماع كردهاند كه سلطان و خليفه با فسق از خلافت عزل نميشود.»۲۱
۲. قاضي عياض ميگويد: «جماهير اهل سنت از فقيهان، محدثان و متكلمان معتقدند كه سلطان، با فسق، ظلم و تعطيل حقوق از خلافت عزل نميشود.»۲۲
۳. قاضي ابوبكر باقلاني مينويسد: «جمهور اصحاب حديث معتقدند كه امام با فسق، ظلم، غصب اموال و سيلي زدن به صورتها و تعرض به جانهاي محترم و تضييع حقوق و تعطيل حدود، از امامت خلع نميشود و قيام عليه او جايز نيست.»۲۳
چنين سخناني ماية شگفتي نيست؛ زيرا در ميان صحابه نيز برخي همين عقيده را داشتهاند و آن را با جعل روايات و نسبت دادن به پيامبر ترويج ميكردهاند:
عبداللهبنعمربنخطاب در واقعه حره، به دفاع از يزيدبنمعاويه كه به مدينه حمله كرده بود و بر ضد قيامكنندگان عليه يزيد، ميگفت: از رسول خدا شنيدم كه ميفرمود: «هركس از طاعت سلطان خود بيرون رود، خدا را در حالي ملاقات ميكند كه حجت و دليلي ندارد و هركس بميرد و بر گردنش بيعت سلطان نباشد، به مانند مرگ در جاهليت از دنيا رفته است.»۲۴
مسلم از حذيفه نقل ميكند كه پيامبر فرمود: «بعد از من اماماني به حكومت ميرسند كه به هدايت من هدايت نميشوند و به سنت من عمل نميكنند و به زودي مرداني در ميان آنان قيام ميكنند كه قلبهايشان همانند قلبهاي شياطين در بدن انسان است.» حذيفه ميگويد: عرض كردم: اي رسول خدا! اگر چنين موقعيتي را درك كردم، چه كنم؟ حضرت فرمود: «گوش فرا ميدهي و اطاعت ميكني، گرچه به كمر تو بكوبد و مال تو را به زور بگيرد؛ تو گوش به فرمان او بده و او را اطاعت كن.»۲۵
شكي نيست كه اين گونه روايات با ظواهر و نصوص آيات و سنت متواتر و قطعي اسلام در باب حرمت اطاعت از حاكم جائر و فاسق، مخالف است. بيترديد، اين احاديث از طرف حاكمان بنياميه و بنيعباس جعل شدهاند تا آنان بتوانند با فراغت خاطر، هر گونه ظلم و جور و فسق و فجوري را انجام دهند و كسي متعرض آنان نشود و اطاعت مردم را نيز از دست ندهند. متأسفانه فقهاي اهل سنت نيز بدون توجه به مفاد اين روايات و مطابقت و مقابله آنها با قرآن و مسلمات سنت، به آنها فتوا داده و عمل كردهاند.
در فقه حنفيه در بحث حدود ميخوانيم:
وكل شي صنعه الامام الذي ليس فوقه امام فلاحد عليه الا القصاص، فانه يؤخذ به و بالأموال؛۲۶
هر گاه امام و خليفهاي كه بالاتر از او خليفه و امامي نيست، گناه و معصيتي انجام دهد، بر او حدي نيست، مگر قصاص كه به آن مؤاخذه ميگردد و اموال از او اخذ ميشود.
۲۱. المنهاج في شرح صحيح مسلم، ج ۱۲، ص ۲۲۹.
۲۲. همان.
۲۳. التمهيد، باقلاني.
۲۴. صحيح مسلم، كتاب الاماره، باب الامر بلزوم الجماعة، باب ۱۳، حديث ۵۸.
۲۵. صحيح مسلم، كتاب الاماره، باب الامر بلزوم الجماعة، باب ۱۳، ج ۵۲.
۲۶. شرح فتح القدير، ج ۵، ص ۲۷۷.
پنج شنبه 23/1/1386 - 7:55
دعا و زیارت
در احاديث متعددي از معصومين(ع) قيام کننده ي از اهل بيت (ع) که انتظار ظهورش از ارکان دين به شمار آمده، دقيقاً معرفي شده است.
تعبير وجوب، در فرمايش حضرت جواد(ع) نشان دهنده ي ضرورت حال انتظار در زمان پنهاني امام(ع) مي باشد. و نتيجه اي که از کلّ اين بحث گرفته مي شود اين است که دينداري و بندگي خدا جز به شرط تحقق اين رکن مهم – يعني انتظار قائم(ع) امکان ندارد و کسي که به دنبال عبادتِ پروردگار است، نبايد از اين امر واجب غفلت بورزد.
اما نکته اي که در اينجا به صورت سؤال يا اشکال مطرح مي شود اين است که: مگر حالت انتظار يک حالتِ اختياري است که بتواند متعلق وجوب قرار گيرد؟ آيا اساساً امر به انتظار داشتن صحيح است؟
هر کس حالِ انتظار را در خودش وجدان کرده باشد، تصديق مي کند که اين حال بدونِ وجود مقدّماتش در انسان ايجاد نمي شود و اگر مقدماتِ آن به طور کامل موجد شود، «انتظار» قهراً حاصل مي شود و نياز به امر و دستوري در مورد آن نيست.
بنابراين مي توان گفت: اصل حالت انتظار داشتن بسان افعالي چون خوردن و آشاميدن، اختياري انسان نيست. و اگر کسي طالب ايجاد اين حال باشد، بايد مقدمات آن را در خودش فراهم کند و در صورت تحقّق آن مقدمات، حالت انتظار خودبخود به وجود مي آيد. پس امر به انتظار و وجوب آن، در حقيقت به ايجاد آن مقدمات بر مي گردد.
پنج شنبه 23/1/1386 - 7:48
دانستنی های علمی
نقش امام جعفر صادق عليهالسلام
در تقريب بين مسلمانان و جلوگيرى از تفرقه و انشعاب
2 - زمينههاى حكمى و فقهى:
آيين اسلام از همان آغاز، به سبب سازگارى تعاليمش با فطرت سليم انسانى و هماهنگى علمى و عملى آن در وجود آورنده شريعت، پيامبر امى صلى الله عليه وآله از همه سو مردم تشنه حقيقت را به خود جذب مىنمود و پيروان خود را از لحاظ احكام و انواع حقوق سياسى، اجتماعى و غيره، راهبرى و اداره مىكرد و به نيازهاى گوناگون آنان پاسخ مىداد.
در زمان رسول خدا، مرجع براى بيان احكام، خود پيامبر بود و سپس به نص روايات معتبر تاريخى، علىبن ابىطالبعليهالسلام حلال مشكلات حقوقى و قضايى و مرجع رفع معضلات احكام بود، شواهد تاريخى خدشهناپذير بيانگر آن است كه حتى در زمان خلفاى نخست و دوم امام عليهالسلام چنين وظيفهاى را عملا برعهده داشت.
در دورانهاى بعد، با اين كه مسايل مورد ابتلا زيادتر و نياز مردم به دانستن احكام عملى فزونتر گرديد و هر چند امامان معصوم از اهلبيت رسولالله مرجعيت كامل داشتند و در همه زمينهها پاسخگوى مشكلات مردم و معضلات جوامع بودند، ليكن سوكمندانه بايد اعتراف كرد كه سلطهگران اموى و عباسى و تشنگان قدرت و حكومت چنان وضعى پديد آورده بودند كه مجال مطرح شدن اولياى معصوم و دانايان شريعت وجود نداشت. حاكمان و ايادى سفاك آنان، به جد، جلو مىگرفتند و در صورت مقاومتبسادگى پاكترين انسانها را مىكشتند. از ديگر سو نياز به فتوا و بيان احكام، ضرورت بود و لذا دستگاه خلافتبنىاميه و بنى عباس به فكر افتادند و با يك تير دو نشان زدند هم در خانه اهل بيت را بستند و هم به مفتىتراشى پرداختند و بر اصل روانى اجتماعى «تفرقه بيانداز ، حكومت كن» همه مراكز قدرت اجتماعى را قبضه كردند و براى رسيدن به اهداف شوم خود، عامل پيدايى مذاهب مختلف و جورواجور شدند. از جمله اقدامهاى امام جعفر صادق عليهالسلام كه در سيره او انعكاس كامل دارد، جلوگيرى از چنان جريانها و رفتارها است. امام در مقاطع مختلف و آن جا كه فرصت مىيافت، افرادى را كه صلاحيت لازم براى تصدى امرى را نداشتند از اقدام بازمىداشت و به موعظه و نصيحت ايشان مىپرداخت كه نمونه مقابله آن امام بزرگوار با سران معتزله از آن نوع است كه پيشتر آورديم.
نمونه ديگر اقدام نصيحتگرانه امام است در زمينه فتوا و بيان حكم خدا و راه رسيدن به اين كه لازمه آن نيز همانند هر منصب و مقام، صلاحيت و شايستگى است و بدون ترديد با نبودن علم و دانش و با فقدان شرايط افتا و اجتهاد و قدرت استنباط نمىتوان متصدى آن شد. از آن جمله مىتوان به برخورد امام جعفر عليهالسلام با ابوحنيفه پديدآورنده مذهب فقهى حنفى اشاره كرد كه نكات آموزنده و تكاندهندهاى را در بردارد. با خواندن اين رخداد تاريخى كه مورخان و دانشمندان مسلمان همچون كمالالدين محمدبن موسى دميرى، عباس قمى، محمدباقر مجلسى، شيخ كلينى و احمدبن على طبرسى و ديگران آن را نقل كردهاند معلوم مىشود مطرح شدن هر كس و تحت هر شرايط و فتوا و نظر دادن با معيارهاى من عندى و بىپايه چه اندازه مىتواند در ميان مردم شكاف و فاصله ايجاد كند و صفوف را از هم جدا سازد ولى بعكس اگر هر كارى به اهلش واگذار شود و دانايان بلكه اعلمان فتوا دهند، وحدت جامعه حفظ و اختلافات كمرنگ خواهد شد.
اما اصل ماجرا؟
ابن شبرمة مىگويد: همراه ابوحنيفه بر جعفربن محمد وارد شديم و در معرفى وى به امام گفتم: اين مرد، فقيهى از عراق است و حضور شما آمده است.
امام صادق گفت: شايد او همان كس است كه در دين به راى و قياس مىپردازد. آيا او نعمان بن ثابت است؟
ابن شبرمه گويد: من تا آن زمان اسم كوچك ابوحنيفه را نمىدانستم و او را به ابوحنيفه مىشناختم.
ابوحنيفه پس از سخن امام صادق، پيشدستى كرد و گفت: آرى من همانم. نعمان بن ثابت، خداوند زندگى شما را سامان دهد.
امام جعفر صادق عليهالسلام گفت: اى اباحنيفه! تقوا پيشه كن و دين را با راى و قياس، مطرح مساز كه نخستين قياس كننده به هواى خود نظر دهنده، ابليس بود. آن گاه كه گفت من از آدم بهترم پس با قياس، راه خطا رفت و گمراه گشت.
آنگاه گفتگوى نسبتا مفصلى بين امام عليهالسلام و ابوحنيفه رد و بدل شده و امام در پايان چنين فرمود:
«اتق الله يا عبدالله! و لاتقس الدين برايك فانا نقف غدا و من خالفنا بين يدى الله فنقول: قال الله و قال رسولالله و تقول انت و اصحابك: سمعنا و راينا فيفعل الله بنا و بكم ما يشاء» (6)
يعنى: اى بنده خدا! پروا پيشه كن و از خدا بترس و با راى و هوى در دين قياس مكن زيرا روز قيامت ما و مخالفان ما در پيشگاه الهى مىايستيم. ما مىگوييم خدا فرمود و رسول خدا گفت و شما و يارانتان مىگويند شنيديم و راى و نظر داديم پس خدا آن گونه كه بخواهد با ما و شما رفتار كند.
دميرى پس از نقل اين روايت در بيان شخصيت امام جعفر صادق عليهالسلام چنين مىنويسد:
جعفر صادق، همان جعفربن محمدبن الباقر بن على زين العابدين بن حسين بن على بن ابىطالب رضىالله تعالى عنهم اجمعين مىباشد. و جعفر يكى از دوازده امام بر مذهب اماميه از سادات اهل بيت است و بدان جهت لقب صادق يافت كه همواره سخنش راستبود. و او در سنعتشيمى و علوم غريبه رسالهاى دارد.
و در حرف جيم در توضيح لغت جفرة، از ادب الكاتب ابن قتيبه آورده كه كتاب جفر، پوستبرهاى بوده كه امام صادق در روى آن، همه نيازمنديهاى بشر و هر آنچه را كه انسان تا روز قيامتبدان احتياج دارد براى اهل بيتش نوشته است. (7)
و ابن خلكان هم اين جريان را نقل كرده است و سخن دميرى عين آن چيزى است كه ابنخلكان آورده است او در پايان مىنويسد: كشاجم در كتاب «المصايد والمطارد» حكايت كرده كه همين امام جعفر صادق عليهالسلام از ابوحنيفه رضىالله عنه سؤال كرد: در مورد محرمى كه دندان رباعيه آهويى را شكسته باشد چه مىگويى؟! ابوحنيفه گفت: اى فرزند رسول خدا چيزى در آن مورد نمىدانم.
امام فرمود: تو خود را چنان داهى و چيز فهم قلمداد مىكنى ولى نمىدانى كه آهو دو دندانى و داراى ثنائيه است و اصلا رباعيه ندارد! (8)
آيا در همان زمان كه به اقرار همين نويسندگان دانشمند چون دميرى و ابن خلكان، شايستهترين، داناترين و آگاهترين افراد، امام صادق عليهالسلام بوده. اگر رشته امور به دستبا كفايت او سپرده مىشد و امام جلو قرار داده مىشد و پيشواى مطاع همگان مىگرديد فرقهبازى از ميان نمىرفت؟!
6- الاحتجاج، 2/358، با تعليقات خرسان.
7- كمالالدين محمدبن موسى دميرى، حياة الحيوان، 2/4 و 1/279، مصر1389 ه . ق.
8- شمسالدين احمدبن محمد معروف به ابن خلكان، وفيات الاعيان، 1/327، دارصادر، بيروت.
پنج شنبه 23/1/1386 - 7:45
دانستنی های علمی
9- سوره يوسف /108. الغدير و وحدت اسلامى
كتاب شريف «الغدير»، موجى عظيم در جهان اسلام پديد آورده است. انديشمندان اسلامى، از زوايا و جوانب مختلف: ادبى، تاريخ، كلامى، حديثى، تفسيرى، اجتماعى بدان نظر افكندهاند. آنچه از زاويه اجتماعى مىتوان بدان نظر افكند، «وحدت اسلامى» است. مصلحان و دانشمندان روشنفكر اسلامى عصر ما، اتحاد و همبستگى ملل و فرق اسلامى را، خصوصا در اوضاع و احوال كنونى كه دشمن از همه جوانب بدانها هجوم آورده و پيوسته با وسايل مختلف در پى توسعه خلافات كهن و اختراع خلافات نوين است، از ضروريترين نيازهاى اسلامى مىدانند. اساسا چنانكه مىدانيم وحدت اسلامى و اخوت اسلامى، سخت مورد عنايت و اهتمام شارع مقدس اسلام بوده و از اهم مقاصد اسلام است. قرآن و سنت و تاريخ اسلام گواه آن مىباشد. از اين رو، براى برخى اين پرسش پيش آمده كه آيا تاليف و نشر كتابى مانند «الغدير» -كه به هر حال موضوع بحث آن، كهنترين مسئله خلافى مسلمين است- مانعى در راه هدف مقدس و ايدهآل عالى «وحدت اسلامى» ايجاد نمىكند؟ ما لازم مىدانيم مقدمتا اصل مطلب را -يعنى مفهوم و حدود وحدت اسلامى- را روشن كنيم، سپس نقش كتاب شريف «الغدير» و مؤلف جليل القدرش، «علامه امينى» رضوان الله عليه، را توضيح دهيم.
پنج شنبه 23/1/1386 - 7:38
دعا و زیارت
امام باقر (عليه السلام):
اذا قام قائمنا وضع يده على رووس
العباد فجمع به عقولهم و اكمل به
اخلاقهم
زمانى كه قائم ما قيام نمايد، دست
خويش بر سر بندگان گذارد و بدين وسيله
نيروهاى مردم را تمركز بخشيده و
اخلاقشان را كامل سازد.
(بحارالانوار، ج 52، ص 336).
پنج شنبه 23/1/1386 - 7:35
دعا و زیارت
معاهدات بين المللي و سياسي
4
16- كنفرانس صلح مادريد : طرح صلح آمريكا با شعار « زمين در برابر صلح » ، نقطه عطفي در طرح هاي صلح ميان اعراب و اسرائيل محسوب مي شود . اولين دور مذاكرات در مادريد پايتخت اسپانيا ، در 30 اكتبر 1991 و با حضور هيات هايي از سوريه، لبنان ، اسرائيل و هيات مشترك اردني – فلسطيني آغاز شد .
اين مذاكرات از دور چهارم به واشنگتن منتقل گرديد . نا دور پنجم مذاكرات ، كه در اسرائيل حزب
« ليكود » حاكم بود ، هيچگونه اتفاق خاصي رخ نداد . اما از دور ششم كه حزب « كار » به رهبري « اسحاق رابين » روي كار آمد ، مذاكرات صلح شاهد شعارهاي جديد از سوي رابين بود . رابين با متهم كردن ليكود مبني بر اينكه مانع پيشرفت مذاكرات و تحقق صلح بوده اعلام نمود كه قطعنامه هاي 242 و 338 را قبول داشته ولي عقب نشيني از جنوب لبنان را بر اساس قطعنامه 425 شوراي امنيت را رد كرد و اين عقب نشيني را منوط به تضمين امنيت اسرائيل از سوي لبنان و از طريق خلع سلاح و انهدام حزب ا... دانسته است . همچنين دفتر نخست وزيري اسرائيل اعلام نمود كه ادامه شهرك سازي ، روند مذاكرات را طولاني مي كند . بنابراين شهرك سازي متوقف مي شود. البته هيچ كدام از وعده ها تحقق نيافت و از ادامه مذاكرات نتيجه اي حاصل نشد . پس از مرحله اول دوره هفتم مذاكرات ، « بيل كلينتون » از حزب دموكرات ، رئيس جمهور شد و حمايت آمريكا از اسرائيل در اين مذاكرت بيشتر و نيز مذاكرات چند جانبه ( اسرائيل و هيات هاي عربي ) به مذاكرات دو جانبه تبديل گرديد.
مذاكرات صلح مادريد پس از ده دوره ، به نتيجه قطعي و روشني دست نيافت و عملاً به بن بست رسيد . اما شكسته شدن قبح مذاكره با رژيم اشغالگر و شناسايي آن به عنوان يك دولت قانوني و مشروع ، به هر حال براي اسرائيل يك پيروزي و موفقيت بزرگ محسوب مي شود .
حذف كلي اين مذاكرات به اين صورت بود كه يك خود گرداني فلسطيني مي تواند در كرانه غربي و نواره غزه ايجاد شود . اين خود گرداني بايد ظرف 5 سال تشكيل و براي يافتن راه حل نهايي بايد طي سه سال ، مذاكرات بيشتري انجام شود.
پس از پايان ده دوره مذاكره كه در ژوئن 93 پايان يافت ، رئيس هيات فلسطيني اعلام كرد كه فرايند صلح در خطر است و ما نمي توانيم مذاكره كنيم . وي كلينتون را به جانبداري از اسرائيل متهم كرد و گفت « 20 ماه مذاكره و سه هفته شركت در دهمين دور مذاكرات دو جانبه نشان داد ، شكافي كه بر سر مسائل مهم ، دو طرف را از يكديگر جدا مي سازد ، به حال خود باقي است »
پنج شنبه 23/1/1386 - 7:32
دعا و زیارت
قضاي سجده فراموش شده:
هر گاه كسي يك يا چند سجده نماز را فراموش كرد بايد قضاي آن را بعد از نماز به جا آورد. در قضاي سجدة فراموش شده تمام شرايط نماز مانند طهارت و قبله و شرطهاي ديگر لازم است و بايد بلافاصله بعد از نماز انجام دهد
. براي توضيح بيشتر به رساله علميه مراجعه كنيد. در ضمن اين بخش از بحث برگرفته از توضيح المسائل آيت الله مكارم شيرازي است.
پنج شنبه 23/1/1386 - 7:29
دعا و زیارت
مقابر (قبرستان حجون)
1 ـ نخست اختلاف در باره محل دقيق حجون در كتاب هاي كهن است. فاسي نوشته است كه حجون كوهي است در سمت چپ شخص عازم مكه و سمت راست فرد خارج از آن به منا. اين بنابر چيزي است كه ازرفي و فاكهي، دو مورخ قديمي مكه كه آثارشان به دست ما رسيده، نوشته اند.بنابر اين، اين مخالف با تصور عامه است كه حجون را ثنيه اي مي دانند كه از آنجا به مقبره معلاة وارد مي شوند. فاسي مي افزايد: شايد بر اساس گفته ازرفي و فاكهي، حجون كوهي باشد كه گفته شده قبر عبدالله بن عمر در آنجاست، يا كوه برابر آن كه ميان آن دو كوه و شعب معروف به شعب عفاريت قرار دارد. تمام.آنچه مورد نظر نويسنده «إثارة الحجون» بوده، همان است كه در ميان مردم مشهور است.مورخ معاصرِ مكه، احمد السباعي بر اين باور است كه ثنيه حجون در كوه متصل به شعب عامر بوده و اطلاق نام حجون بر آنچه اكنون معروف است پس از اسلام به وجود آمده است.
پنج شنبه 23/1/1386 - 7:25
دعا و زیارت
قال الصادق عليه السلام :
التشهد، ثناء على الله تعالى
تشهد، ستايش خداوند بلند مرتبه است .
(مصباح الشريعه ، باب هفتم )
چهارشنبه 22/1/1386 - 15:29
دعا و زیارت
قال الصادق عليه السلام :
الجلوس بعد صلاة الغداة فى التعقيب و الدعاء حتى تطلع الشمس ابلغ فى طلب الرزق من الضرب فى الارض
هركس بعد از نماز صبح براى تعقيب و دعا تا طلوع خورشيد بنشيند، بهتر از در نورديدن زمين ، روزى راجلب مى كند.
(وسائل الشيعه ، ج 4، ص 10 35).
چهارشنبه 22/1/1386 - 15:27