• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4549
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 3218روز قبل
آموزش و تحقيقات

 

سید الشهدای دوره دیكتاتوری در ایران
سید الشهدای دوره دیكتاتوری در ایران

 






 

تأملاتی در حیات سیاسی شهید آیت الله مدرس
گفتگو با سید حسین مكی
حاشیه های یك گفت و گو
 

یكی از روزهای پاییز سال 1369 بود كه به همراه جمعی از دوستان جهاد دانشگاهی و انجمن اسلامی دانشجویان دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به اصفهان رفتیم. قرار بود در سمینار بزرگداشت چهل و نهمین یا پنجاهمین سالگشت شهادت مجاهد بزرگ آیت الله "سید حسن مدرس" شركت كنیم.
همان روز اول پس از سخنان یكی از شخصیت های اجرایی وقت، پیرمردی عصا زنان به روی سن رفت و پشت میكروفن آمد كه فهمیدیم «سید حسین مكی» مورخ برجسته و از نقش آفرینان اصلی نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران است. با آنكه آن روز حدود هشتاد سال از سن او می گذشت، اما پیرمرد چیزی بیش از یك ساعت در فضایل و مناقب اسطوره مبارزه با استبداد رضاخانی سخن گفت و با آنكه معلوم بود هنوز نكات ناگفته بسیاری دارد، اما ضیق وقت موجب شد تربیون را به دیگران بسپارد.
سخنان شیرین دكتر مكی موجب شد در وقت ناهار در کنار وی قرار گیریم و نكات بیشتری از زندگی شهید آیت الله مدرس و خاطرات ناگفته وی از حوادث سیاسی سال های دهه 20 بپرسیم و او با خوشرویی فراوان به درخواستهای ما پاسخ داد.
این سمینار باعث شد تا از آن پس طی چندین مرحله با این مرد بزرگ تماس داشته باشم. گاهی به مناسبت عید و گاهی به مناسبت های دیگر از او احوالپرسی می كردم تا اینكه شیرین ترین فصل آشنایی با مرحوم مكی فرا رسید.
آذر ماه سال 75 به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله مدرس تلفنی با استاد تماس گرفتم و از او خواستم فرصتی برای یك مصاحبه مفصل در این باره در اختیار كیهان بگذارد. خیلی راحت موافقت كرد، اما گفت، «می دانیدكه چشم های من دیگر نمی بیند و من فرصت مراجعه مجدد به كتابخانه خود را برای یادآوری حوادث آن سال ها ندارم، با این حال از آنچه در حافظه دارم دریغ نخواهم كرد و برای شما خواهم گفت.»
با عكاس و روزنامه به خانه اش رفتیم. در حیاط كه باز شد، دیدم در حالی كه دستش را به در گرفته، تا دم ایوان به استقبال ما آمده است. قبل از شروع موضوعات اصلی مصاحبه، بیش از دو ساعت به گفت و گو پیرامون خاطرات وی از حوادث و جریانات ملی شدن صنعت نفت و دزدی های دربار، به ویژه خانواده رضاخان و محمدرضا گذشت. وی به خصوص از تلاش خود در بازگرداندن دو سه گردنبند و نیم تاج تاریخی از مادر فرح دیبا به خزانه جواهرات ملی یاد كرد. جالب ترین بخش این گفت و گو هنگامی بود كه وی به عنوان مخبر كمیسیون هیئت مختلط نفت و نماینده هیئت مختلط در كمیته خلع ید از انگلیسی ها و نماینده تام الاختیار دولت دكتر مصدق، از بالا رفتن بر فراز ساختمان تأسیسات شركت نفت آبادان در 29 اسفندماه سال 1329 یاد كرد كه طی آن پرچم استعمار انگلستان را پایین كشید و با افتخار هر چه تمام تر، پرچم ایران را بالا برد.
هنگامی كه سخن به شهید مدرس رسید. وی در حالی كه به این كار خود مباهات می كرد گفت، «من "مكتب مدرس شناسی"را در ایران باب كردم و دو جلد كتاب «مدرس : قهرمان آزادی» ام، نخستین و از كامل ترین كتاب هایی است كه درباره آن سید بزرگوار به رشته تحریر درآمده است.
مكی تمایل بسیاری به تجدید چاپ این كتاب داشت ؛ به خصوص از این جهت كه به تازگی شعری از عارف قزوینی را یافته بود كه به رغم تمایلاتش به سردار سپه، نتوانسته بود فضایل مرحم مدرس را انكار كند و این حدیث یا ضرب المثل عربی را یاد آور شد كه، «الفضل ما شهید به الاعداء». وی همچنین با حسی توام با غیرت و افتخار، به نقش تحسین بر انگیز آن مجاهد شهید در مخالفت با اولتیماتوم1911 روسیه پرداخت.
نكته تازه ای كه مكی درباره شهید مدرس گفت و اصرار داشت كه جوانان ایرانی از این ماجرا حتما باخبر باشند این بود كه كسی در برابر تخریب ابنیه و آثار تاریخی و باستانی صفویه در شهر اصفهان ایستاد و موفق شد مانع تخریب آنها شود، آیت الله مدرس بود و تأكید كرد، «هیچ كس جز مرحوم مدرس، اعتراضی به این تصمیم عجیب ظل السلطان نكرد و اگر این مرد بزرگ نبود، الان اصفهان هیچ كدام از این بناهای تاریخی اطراف میدان نقش جهان را نداشت.»
بخشی از خاطرات من از مرحوم مكی نیز به ماجراهای پس از چاپ مصاحبه مفصل كیهان با او بر می گردد. نخست این كه یكی از دانشجویان آن موقع دانشگاه امام صادق (ع) همیشه خدمتش می رسید و برایش مطالب را می خواند و او هم با دقت و ریزبینی و وسواسی كه جز از یك مورخ صادق وفادار به حقیقت انتظار نمی رفت، نكاتی را یادآور می شد و از جمله همان مصاحبه من بود كه برخی از اسامی را در هنگام پیاده كردن نوار، اشتباه ذكر كرده بودم.مكی در اولین تماس من با وی پس از چاپ روزنامه، اولاً از دقت زیاد در تنظیم مصاحبه تقدیر
كرد و سپس حدود هفت هشت اشكال در اسامی و وقایع را یادآور شد. مثلا گفت، «نام اسماعیل آقا سیمیتقو را درست ننوشته بودی یا به جای مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانی نوشته بودی، حاج آقا ملای اصفهانی. همچنین جواب سئوال انحلال مجلس دوم را اشتباه ذكر كرده بودی و باید می نوشتی، «بین مجلس سوم و چهارم حدود شش سال پارلمان نداشتیم.»
با اینكه مصاحبه را برایش خوانده بودند، اشكالاتی املایی اسامی را هم یادآور شد و گفت، «كلنل فضل الله خان آق اولی» درست است نه «عاقدلی». اشكالات محتوایی دیگری هم بود كه مكی توضیح داد، از جمله اینكه، «مرحوم ملك الشعرای بهار جزو یاران وفادار و فراكسیون اقلیت مدرس در مجالس پنجم و ششم بوده و ستایش مدرس به صفات عالی را، نوبخت، نماینده دوره ششم مجلس كه مدرس با اعتبار نامه اش مخالفت كرده بود، اظهار داشته بود.» در مورد دكتر مصدق هم گفت، «برخلاف آنچه آورده ای، مرحوم دكتر مصدق جزو فراكسیون مدرس نبود، بلكه جزو نه نفر نامزدی بود كه مدرس اعلام كرده بود به این لیست رای می دهد و در حقیقت مرحوم دكتر مصدق با حمایت آیت الله مدرس توانست آرای مردم را كسب كند.»
گاهی توضیحاتش دیگر خیلی ریز می شد و من لذت می بردم كه یك نسل چه خوب می تواند به مورخ برجسته ای چون او اعتماد كند. می گفت، «پس از سوء قصد به مدرس. وكلا به مستوفی الممالك فشار نمی آورند كه استعفا دهد، بلكه فشار می آورند كه ضاربان وی شناسایی و تعقیب قانونی شوند. نكته دیگر اینكه، «خود تدین به مدرس سیلی نزده بود بلكه دكتر احیاء السلطنه بهرامی این جسارت را كرده بود. او در فراكسیون تجدد كه در راس آن تدین قرار داشت، حضور داشت.
تذكر این چند نكته املایی یا خلاصه سازی وقایع تاریخی، بخشی از حواشی این مصاحبه بود؛ اما این مصاحبه حاشیه های اصلی دیگری هم داشت. فراموش نمی كنم وقتی پاسخ های مرحوم می به سئوالی پیرامون شباهت ها و تفاوت های سیاست های دكتر مصدق و آیت الله مدرس چاپ شد، خشم شدید لیبرال ها و برخی مورخان وابسته به جریانات فرقان و جنبش مسلمان مبارز و... را برانگیخت. وقتی برای مكی از تلفن های مكرر و فحش آلود طرفداران آنها به كیهان گفتم، خندید و گفت، «چند برابرش را به خودم گفته اند.» بعد افزود، «من چه در زمانی كه در عرصه سیاست نقش مستقیم داشتم و چه بعدها كه به نوشتن كتاب پرداختم تا حال كه بیش از 40 عنوان كتاب از من چاپ شده است، هیچ گاه از مسیر صداقت و درست نویسی و راستگویی خارج نشده ام و تا آخر عمر هم خارج نخواهم شد.» وی گفت، «نمی گویم در هیچ كاری و هیچ كتابی اشتباه نكرده ام، اما این اشتباهات احتمالی، عمدی نبوده است و به برداشت من بر می گشته است.» دكترمكی سپس گفت، «آقای محمد تركمان پیش من آمد و یك جلد از آخرین كتابش را به من هدیه كرد و گفت، «مصاحبه ات را با كیهان تكذیب كن.» اما من به ایشان گفتم، «طی این سال ها هیچ كدامتان سراغی از من نگرفتید، حالاكه كیهان آمده و مصاحبه كرده است، می گوئید تكذیب كن؟!» محمد تركمان البته پس از ناامید شدن از تحریك مرحوم مكی به تكذیب وقایع تاریخی دوران مصدق و مدرس، به كیهان آمد و یكی دو ساعتی با من صحبت كرد؛ جوابیه ای نوشته بود مبنی بر اینكه، «اصلا مدرس نطقی علیه اولتیماتوم نكرده است.» خوشبختانه رشته تحصیلی من علوم سیاسی بود و حداقل هشت واحد درس «تاریخ روابط سیاسی ایران» را گذرانده بودم و نمونه هایی از اعتراف مورخان آمریكایی، اروپایی و ایرانی (موافق و مخالف) مدرس را كه صراحتاً این ماجرای تاثیرگذار را ذكر كرده بودند، یادآور شدم.
روابط من و مكی روز به روز نزدیك تر می شد. وی نامه ای به انتشارات علمی نوشت و یك دوره كتاب هشت جلدی «تاریخ بیست ساله ایران» را برای من درخواست كرد و در اول آن هم چیزی به لطف یادداشت كرد، هر چند آنچه را كه می نوشت نمی توانست بخواند. روزی هم مرا خواست و خواهشی را مطرح كرد. گفت، «چیزی به پایان عمر من باقی نمانده است و من فرصت نكرده ام بسیاری از وقایع تاریخی را بنویسم. بیا و من مطالب را به تو می گویم و تو اسنادشان را از میان اسناد من پیدا كن و به اسم خودت چاپ كن و حق التالیف آن را هم خودت بگیر.» روزی دیگر هم گنجه ای پر از عكس های تاریخی را نشانم داد و گفت، «این عكس ها را از بین می روند و به دست اهلش نمی رسند. بیا این عكس ها را برای كیهان ببر و یك نسخه از روی آن برای من نگه دار.» علاوه بر بیماری مكی، به علت برخی مسائل و گرفتاری ها، چند ماهی در اجابت به درخواست آن مرد بزرگ تاخیر كردم ؛ غافل از اینكه مرگ، بی رحم تر از آن است كه بتوان تصور كرد.
مصاحبه من با مكی درباره مدرس چند روز پس از سالروز شهادت آن مجاهد بزرگ در تاریخ 1357/9/20 به چاپ رسید و عجیب اینكه فقدان آن مورخ برجسته نیز چند روز پس از سالروز مدرس اتفاقی افتاد و خبر آن درست در همان تاریخ چاپ مصاحبه، اما سه سال بعد در شماره 1378/9/20 كیهان و تا آنجا كه یادم می آید فقط در كیهان، چاپ شد و دنیایی از حسرت و آتش درونی را بر دلم آوار كرد.
هر روز كه از بزرگراه مدرس به كیهان می آیم، تابلوی بزرگراه آفریقا (كه منزل او در آنجا واقع است )، مرا به یاد آن مرد فهیم، مهربان، دقیق، نكته سنج، صادق، آزاده، استوار و تاثیر گذار در حفظ و حراست از منابع نفت و انرژی ملت ایران و خارج كردن آن از چنگال غربی ها می اندازد و حسرتم را تازه می كند؛ حسرتی كه داغ آن حتما تا لحظه مرگ با من خواهد بود.
تقی دژاكام 86/8/27
***

ظاهرا سن شما این اقتضا را نداشته است كه با شهید مدرس حشر و نشر داشته باشید. آیا هیچ وقت با او ملاقات كرده بودید؟
 

بله، فقط یك بار ایشان را حضوراً ملاقات كردم؛ آن هم وقتی بود كه شش هفت ساله بودم و مرحوم پدرم به مناسبت فوت «آسید محمد یزدی» یكی از قضات دیوان عالی كشور، مجلس ختمی در مسجد جامع تهران گذاشته بود. در آنجا مرحوم مدرس هم تشریف آوردند و من از نزدیك ایشان را زیارت كردم. فقط همین یك بار و دیگر هم ایشان را ندیدم.

چرا علاقمند شدید درباره زندگی شهید مدرس تحقیق و مطالعه كنید و آن دو جلد كتاب ماندگار را بنویسید؟
 

علتش این بود كه «ابراهیم خواجه نوری» پس از شهریور 20 كه فضای باز سیاسی نسبی در كشور ایجاد شده بود؛ در جزواتی كه هر هفته با عنوان «بازیگران عصر پهلوی» منتشر می كرد؛ یكی از كسانی را كه حقاً هم در تثبیت دیكتاتوری نقش داشت؛ معرفی و زندگینامه اش را چاپ می كرد. او پس از انتشار حدود سی شماره، اعلام كرد كه هفته بعد نوبت به «مدرس» می رسد! من كه تا آن روز هر چه در تاریخ غور كرده بودم؛ جز آزادگی و شجاعت و مقاومت در برابر دیكتاتوری چیزی از مرحوم مدرس ندیده و نشنیده بودم؛ به سر غیرت آمدم و پاسخگویی به آن مطالب سخیف را كه مرحوم مدرس «اعلی الله مقامه» را فردی خرافاتی و معتقد به ارتجاع سیاه جلوه داده بود؛ در سال 1321، در روزنامه «ستاره» و همزمان با همان ناشری كه جزوات خواجه نوری را چاپ می كرد؛ آغاز كردم و صریحا نوشتم مدرس «بازیگر» نبود، بلكه باید نام او را «قهرمان آزادی» و «سید الشهدای دوره دیكتاتوری» گذاشت. خواجه نوری پس از انتشار مفصل جوابیه های من كه حدود 1617 مقاله شد، در تاریخ خردادماه سال 1322 سپر انداخت و به نوعی معذرت خواهی كرد.

كتاب را هم همان موقع نوشتید؟
 

نه، پس از انقلاب كه «بنگاه ترجمه و نشر كتاب» از دست دربار خارج شد، مسئولان آن از من خواستندكه مطالب آن كتاب را تكمیل كنم كه من همان پاسخ هایی را كه به «خواجه نوری»داده بودم؛ به صورت دو جلد كتاب 900 صفحه ای منتشر كردم كه الان هم نایاب است.

الان اگر این كتاب را تجدید چاپ كنید، چیزی هم به آن اضافه می كنید؟
 

من البته چشمی ندارم كه چیزی بخوانم یا بنویسم، اما چند سال پیش شعری از عارف قزوینی به دستم رسید كه در دیوان او هم چاپ نشده و درباره مرحوم مدرس است. می دانید كه عارف به خاطر نزدیكی به سردار سپه، خیلی با مدرس بد بود و همه جا با او مخالفت می كرد و می گفت، «ضرری كه مدرس برای این مملكت دارد، اسماعیل آقا سمیتكو نداشته است»، اما همین فرد در یكی از قطعاتش در تجلیل از آزادگی و شجاعت مرحوم مدرس، شعری دارد كه من در اول كتاب خودم اضافه كرده ام.چون نمی بینم، خودتان بخوانید.
نعره یا مرگ یا آزادی ملت به جاست
این جواب زورگویی های روس ژاژخاست
امرو نهی روس آزادی كش آخر بهر چیست؟
او مگر آگه نمی باشد كه ایران ز آن ماست؟
آفرین بر مجلس شورا كه با عزمی رزین
تا در این مورد رأی «نه» قامت كرد راست
من مخالف با مدرس گرچه می باشم، ولی
این مخالف خوانی اش بینم كه بیش از حد رواست

مخالفت شهید مدرس با اولتیماتوم 1911 روسیه به ایران ظاهرا اولین حركتی است كه ایشان را به عنوان یك رجل سیاسی مهم در عرصه ی سیاست داخلی و خارجی ایران مطرح كرد. در باره ایشان و این موضوع توضیح بیشتری بدهید.
 

بله، دقیقا همین طور است ؛ و گرنه ایشان مدت ها در مجلس بود، اما آنچه باعث شد كه مرحوم مدرس «اعلی الله مقامه» به عنوان یك شخصیت صاحب رأی و فردی خارق العاده خودش را نشان بدهد؛ همین مخالفت شجاعانه وی با اولتیماتوم بود، آن هم در زمانی كه تمام نمایندگان مجلس از ترس روس ها خفقان گرفته بودند.
اجازه بدهید كمی به عقب برگردم. می دانید مرحوم مدرس پس از اینكه تحصیلات مقدماتی را در اصفهان انجام دادند، به عتبات رفتند و درجه ی اجتهادشان را در نجف از مرحوم «حاج میرزا حسن شیرازی» كه از بزرگ ترین فقها و مراجع تقلید وقت بودند؛ گرفتند و به اصفهان آمدند. مرحوم مدرس در اصفهان كارهای بسیار مهمی انجام داده است كه یكی از مهم ترین آنها جلوگیری از تخریب ابنیه و آثار باستانی صفویه توسط ظل السلطان، پسر ناصرالدین شاه است. مرحوم مدرس به اتفاق مرحوم «حاج آقای ملای اصفهانی» (برادر حاج آقا جمال و آقا نجفی) قیام كرد و پس از اینكه ظل السلطان چند بنا را تخریب كرد، با قاطعیت مانع تخریب این ابنیه شد. نسل جوان ما باید بداند اگر عالی قاپو و بسیاری از بناهای تاریخی به جا مانده از عصر صفوی در اصفهان باقی مانده است ؛ به واسطه ی اقداماتی است كه مرحوم مدرس انجام داده است و اگر مدرس نبود الان هیچ كدام از این بناها هم نبود.
بعدها كه بحث تنظیم متمم قانون اساسی مطرح می شود، مرحوم مدرس از طرف تمام مراجع تقلید به عنوان مجتهد طراز اول به مجلس دوم می آید و در شورای پنج نفره علما شركت می كند. می دانید كه روس ها در آن وقت نفوذ زیادی در ایران داشتند و در رشت و مازندران و آذربایجان، قوای خود را پیاده كرده بودند. از طرفی بر اساس «قانون مونروئه»، آمریكایی ها حق نداشتند در مسایل داخلی هیچ كشوری نفوذ و دخالت كنند، مگر اینكه در قاره آمریكا باشد؛ به همین دلیل برای اصلاح وضعیت وخیم دارایی و برای اصلاح نظام دریافت مالیات كشور قرار شد مستر شوستر آمریكایی و برای تأسیس ژاندارمری كشور، كلنل یالمالسون سوئدی استخدام شوند.
متنفذان و كله گنده ها كه نمی خواستند زیر بار پرداخت مالیات بروند، به پرچم روسیه و انگلیس پناه بردند و گفتند، «ما تبعه روس یا انگلیسیم» و به این ترتیب مالیات نمی دادند! همین قضیه در مورد «علاء الدوله » اتفاق افتادكه حاضر به پرداخت مالیات های عقب افتاده نمی شد و بهانه ای به دست روس ها داد كه به دولت ایران فشار بیاورند تا اولا شوستر را در ظرف 24 ساعت از ایران اخراج كند و ثانیا دولت ایران حق ندارد از این پس بدون موافقت روسیه، مستشار خارجی استخدام كند وگرنه قوای روس از رشت وارد تهران می شوند و پایتخت را اشغال می كنند! جالب اینكه در پی اصلاحات مالی شوستر، محصلان دارالفنون، نویسندگان و شاعران و حتی زنان به خیابان ها ریختند و خواستار ابقای وی و دریافت مالیات از كله گنده ها شدند.
ناصر الملك و هیئت دولت، تصمیم گیری را به مجلس احاله می دهند به این امید كه همه به عزل شوستر رأی می دهند. نظری پیدا نكردند؛ انگار روی صندلی ها مرده بودند. تنها كسی كه شجاعانه قد راست می كند این روحانی عالیمقام، یعنی مدرس است كه مخالفت می كند و در نتیجه صلابت سخن وی، یازده نفر بیشتر به اولتیماتوم رأی نمی دهند. مرحوم مدرس در نطق خود در مجلس می گوید، «شاید مشیت خداوند بر این امر قرار گرفته باشد كه آزادی و استقلال ما به زور از ما سلب شود، ولی سزاوار نیست كه ما خودمان به امضای خود، آن را از دست بدهیم.» بعدها به دنبال این نطق، ناصرالملك، مجلس دوم را منحل می كند و اولتیماتوم روسیه را می پذیرد و شوستر از ایران می رود و این اولین قدمی بودكه شخصیت ممتاز و شجاعت خارق العاده این مرد را نسبت به سایر نمایندگان معلوم می كند.

پس در حقیقت انحلال مجلس دوم در پی مخالفت مدرس با اولتیماتوم و رأی منفی نمایندگان به آن بود؟
 

بله، پس از آن هم می دانیدكه جنگ جهانی اول شروع شد. مسئله ی مهاجرت و... كه در نتیجه ما تا تشكیل مجلس سوم، برای شش سال پارلمان نداشتیم.

یكی از نكات مبهم زندگی شهید مدرس، مسئله مهاجرت به عثمانی است كه هنوز تحلیل دقیقی از انگیزه های آن صورت نگرفته است.
 

اصلا مبهم نیست. اتفاقا اینجا هم مرحوم مدرس نقش بسیار زیبایی را با مهاجرت و تشكیل دولت در عثمانی بازی می كند كه الگویی برای سیاستمداران بزرگ وقت جهان باشد. مهاجرت عده زیادی از وكلای مجلس، افسران ژاندارمری و قزاق، عشایر، تجار و نویسندگان به زعامت مرحوم مدرس به كرمانشاه در زمانی صورت گرفت كه جنگ شروع شده بود و روس و انگلیس، ایران را به شدت تحت فشار قرار داده بودند كه با آلمان و عثمانی وارد جنگ شود. از طرفی در پی قرارداد 1907 تقسیم ایران به دو منطقه تحت نفوذ روس وانگلیس، تجزیه افغانستان از ایران، انتزاع گرجستان، قفقاز و آذربایجان و تركستان از ایران و اخراج شوستر، مردم را به شدت از روس و انگلیس منزجر كرده بود. از طرفی با عثمانی، همكیشی وجود داشت و آلمانی های هم تا آن موقع جز خدمت به ایرانی ها كاری نكرده بودند و همین امر باعث شد كه مستوفی الممالك اعلان بی طرفی كند و دولت در تبعید و غیر رسمی هم در كرمانشاه توسط افرادی كه ذكر كردم، تشكیل شود. فایده این كار این بود كه اگر متفقین پیروز می شدند، مستوفی الممالك می گفت كه من بی طرف بودم و دولت مهاجرت، غیر رسمی و غیر قانونی بوده است و اگر متحدین پیروز می شدند، همه می دانستند كه تمام آزادیخواهان، نمایندگان مجلس، علما و مردم از دولت مهاجر حمایت می كنند و این سیاست مدرس، در جنگ جهانی دوم الگوی كسانی چون مارشال دوگل و مارشال پتن شد.

انگیزه مخالفت شهید مدرس با قرارداد وثوق الدوله چه بود؟
 

این قرار داد در نهم اوت 1919 بین وثوق الدوله و سرپرسی كاكس، وزیر مختار انگلیس، به امضا رسید كه پنج بند داشت و دو بند هم به زبان فرانسه و محرمانه بود كه وثوق الدوله آنها را هم امضا كرد. اگر متن این قراراداد را كه در كتاب «مدرس : قهرمان آزادی « آورده ام، مطالعه كرده باشید؛ می دانیدكه این قرارداد در حقیقت استقلال ایران را از بین می برد. مملكتی كه دارایی و ارتشش در دست انگلیسی ها باشد دیگر چه استقلالی دارد؟ بر سر این قرار داد، «كلنل فضل الله خان عاقدلی » یكی از افسران كه در كمیسیون میكس یا مختلط افسران انگلیسی و ایرانی شركت داشته، بر اثر اهانت های انگلیسی ها و از دست رفتن استقلال ارتش ایران خودكشی می كند. مرحوم مدرس هم از اولین ساعات انتشار قرارداد با آن مخالفت و شبنامه هایی را منتشر می كند. عده ای از رجال كه با آن قرارداد مخالف بودند؛ در تهران حبس و یا مثل محتشم السلطنه به كاشان تبعید می شوند. خلاصه مخالفان منكوب می شوند ؛ اما مدرس به مخالفت هایش ادامه می دهد. سرپرسی كاكس در تلگرافی محرمانه به لرد كرزن می نویسد، «شدیدترین مخالفان این قرارداد شخص مدرس و امام جمعه خوی هستند كه تمام ملت را نسبت به آن بدبین كرده اند.» خیلی از ساده اندیش ها به مدرس می گفتند كه این قرارداد، اول از همه استقلال ایران را به رسمیت شناخته است و ایشان «اعلی الله مقامه» می گوید، «من در همینش حرف دارم، چون اگر چیزی نبود كه این عبارات را نمی آوردند!»
كار به جایی می رسد كه وثوق الدوله، واسطه ای پیش مرحوم مدرس می فرستد؛ اما این مرد تیزهوش می گوید، «به وثوق الدوله بگو تومرد متهور و جسور هستی. اگر جسارت نداشتی كه چنین خیانتی نمی كردی. به او بگو من كار خودم را می كنم و تو هم كار خودت را بكن؛ لكن من موفق می شوم و تو ضرر می كنی و برای همیشه منفور مردم خواهی بود.» در هر صورت این قرارداد به خاطر مخالفت های مدرس صورت عملی به خودش نگرفت ؛ اما انگلیسی ها كه نتوانستند این ماده تلخ را به خورد ملت بدهند؛ بعدها با كودتای سوم اسفند این را به صورت یك كپسول به خورد ایران دادند؛ به طوری كه مستر نورمان انگلیسی به نایب السلطنه هندوستان و لرد كرزن می نویسد كه رضاخان همه اهداف قرارداد 1919 را برای ما تأمین می كند. با این تفاوت كه ما برای آن كارها باید به ایرانی ها پول می دادیم ؛ اما رضاخان با پول ملت خودش آن كارها را می كند و راضی نیست كوچك ترین قدمی هم علیه ما بردارد.

به نظر شما علت مخالفت شهید مدرس با جمهوری رضاخانی چیست؟
 

مرحوم مدرس ابدا با اصل «جمهوریت» مخالفتی نداشت و حتی در نطق های او به مواردی بر می خوریم كه از «جمهوریت» دفاع هم كرده است. او می گفت، «من با جمهوری مخالف نیستم. با جمهوری ای كه انگلیسی ها می خواهند به ایران تحمیل كنند، مخالفم. با آن جمهوری ای كه در رأس آن رضاخان قرار داشته باشد، مخالفم. با آن جمهوری ای كه رئیس آن را به جای اینكه مردم انتخاب كنند، ژنرال آیرون ساید انتخاب كند، مخالفم.» از طرف دیگر می دانید كه طرح جمهوریت آن موقع توسط مجلس انتخاب می شد، آن هم مجلسی كه وكیل آن خودش داد می زد، «من نماینده چهار هزار نیزه هستم!» و همه را رضاخان انتخاب كرده بود. من همه اینها را در كتاب «احمد شاه» خود مفصلا توضیح داده ام.

یكی از كسانی كه از شهید میرزا كوچك خان جنگلی حمایت های جدی كرده، شهیدمدرس است. در این باره هم توضیح بدهید.
 

مرحوم میرزا كوچك خان یك مرد مسلمان بود كه قبلا طلبه بود و در گیلان و قم تحصیل فقه و اصول كرده بود. وقتی قرارداد 1919 بسته شد، مرحوم میرزا كوچك خان عمامه و لباسش را كند و مسلحانه علیه قرارداد قیام كرد. مرحوم مدرس هم به همین دو دلیل از میرزا كوچك خان پشتیبانی می كند كه اولا مسلمان متدینی بود و ثانیا در مقابل قرارداد وثوق الدوله قیام كرد و در این زمینه با مرحوم مدرس همفكری داشت؛ به خصوص كه بعد هم كابینه سردار سپه می آید و با رضاخان هم مخالفت می كند.

ریشه های مخالفت و مبارزات آیت الله مدرس با رضاخان چه بود؟
 

علت اصلی این بود كه سردار سپه و رضاخان را از انگلیسی ها روی كار آوردند و مدرس با این مخالف بود. مرحوم مدرس مردی بسیار باهوش و فوق العاده تیزبین بود و تنها كسی بود كه از میان مجتهدان و علما با رضاخان مخالفت كرد. به خاطر مخالفت هایش با كودتا بود كه فورا او را گرفتند و به قزوین تبعیدش كردند و بعدهم كه آزاد شد با كسانی كه در كابینه ی كودتا شركت كرده بودند، وزیر بودند یا سمت های دیگری داشتند؛ مخالفت كرد. او حتی با اعتبارنامه ملك الشعرای بهار هم مخالفت می كند. با اینكه این دو به اصطلاح دشمن خونی هم بودند؛ اما ملك الشعرای بهار می گوید، «پس از حمله ی مغول به بعد شخصی به این عظمت، بزرگی، پاكی، درستی، نطاقی و... به دنیا نیامده است.» اینجاست كه این مثل عربی مصداق پیدا می كند كه :« الفضل ما شهد به الاعداء». همین را ملك الشعرا در مقدمه ای بر «كتاب زرد.» مدرس نوشته و به شخصیت بی نظیر او اشاره كرده است. خیلی به مرحوم مدرس در باغ سبز نشان داد، زیرا از او خیلی می ترسید؛ اما مدرس ذره ای در مقابل او كوتاه نیامد. به عقیده من مرحوم مدرس اگر كه ذات الریه می كند، رضاخان به دكتر امیراعلم و بعضی از اطبای دیگر فشار می آورد كه مدرس را معالجه كنند؛ ولی وقتی معالجه می شود به رضاخان پیام می دهد كه، «من با تو كه دست نشانده انگلیسی ها هستی، با همان رویه مخالفت می كنم» و مخالفت خودش را ادامه می دهد.

فقط در قالب مبارزات سیاسی در مجلس؟
 

نه. از هر راهی كه صلاح می داند، مخالفت می كند. مرحوم مدرس در آن زمان نایب التولیه مدرسه عالی سپهسالار بود و درس هم می گفت. یك بار در درس خود به «باب مزدحم» می رسد یعنی اگر كسی در ازدحام كشته شد، خونش هدر رفته است و پول خونش و دیه اش را باید حاكم شرع بدهد. آن وقت مثال زده و گفته بود، «مثلا اگر در روز دوم ماه حمل 1303 كه رضاخان آمد در بهارستان و مردم را مورد ضرب و شتم قرار داد، مردم هم به سویش آجر پراندند ؛ اگر كشته می شد، خونش هدر بود و دیه اش با حاكم شرع!» خوب پای درسش كارآگاهان (مأموران مخفی) هم بوده اند و گزارش می دهند كه مدرس به نوعی وكیل مجلس بوده و مصونیت داشته، نمی توانستند دستگیرش كنند؛‌ به همین دلیل پشت كوچه مسجد سپهسالار به او سوء قصد می كنند. منتها او در سوء قصد هم ماهرانه عمل می كند. همین كه تیراندازی شروع می شود، فورا دولا می شود و دستهایش را از داخل عبا بالا می آورد و آنها كه از دور تیراندازی می كردند، خیال می كنند كه عبا را روی سرش كشیده و پس از چند تیر فرار می كنند، در حالی كه تمام تیرها به دو دست مرحوم مدرس خورد واو با زرنگی جان سالم به در برد و نجات پیدا كرد. البته فورا او را به بیمارستان نظمیه می برند؛ اما مردم به همراه امام جمعه خویی می ریزند و تختخوابش را به بیمارستان احمدیه (همین بیمارستان سینای فعلی) می آورند و دكتر محمد خان خلعتبری از اقوام سپهسالار او را جراحی می كند و از دست دكترهای شهربانی كه قصد به شهادت رساندن مدرس را داشتند ؛ نجاتش می دهد.
پس از این ماجرا، رضاخان یك شكست دیگر از مرحوم مدرس می خورد كه می رود به قم و پیش علما شكایت می كند و بعد كسی را به عنوان واسطه پیش مرحوم مدرس می فرستد. آن واسطه می گوید،«آقا حالا این آمده، تسلیم هم شده. شما دیگر ولش كنید.» مرحوم مدرس می گوید، «سگ هر چقدر هم خوب باشد، وقتی پای صاحبخانه را گرفت، دیگر باید بیرونش كرد. رضاخان هم آن روز در جلوی مجلس مردم را زده، مجروح كرده، آدم كشته، دیوار را خراب كرده و چند نفر زیر آوار رفته اند. این دیگر نباید بماند. چون آن مردم، صاحبخانه های آن سگ محسوب می شدند.»

در خلال صحبت هایتان به «كتاب زرد» اشاره كردید. چرا این كتاب كه معروفترین مكتوب شهید مدرس است، تاكنون منتشر نشده است ؟
 

مرحوم مدرس دو سه دفعه در مجلس به این «كتاب زرد» اشاره كرد و گفت كه این كتابی است كه پس از مرگ من منتشر می شود. در زمان حیاتش نبود. پیش از شهادتش ظاهرا به افسری كه در زندان محافظش بوده گفته كه این كتاب را به كی و چی بدهید. اخیرا گویا پیدا شده است. دكتر مدرسی از من خواستند كه مقدمه ای بر این كتاب بنویسم كه نوشتم و در حقیقت این مقدمه حاشیه ای است بر مقدمه ابن خلدون كه این مقدمه و صفحاتی از این كتاب در مجله «یاد» نشریه بنیاد تاریخ چاپ شده است؛ اما بقیه اش ظاهرا به دلیل اینكه مرحوم مدرس «اعلی الله مقامه» اسامی عده ای از روحانی نمایانی را كه موافق قرارداد 1919 بوده اند؛ ذكر كرده، امكان انتشار پیدا نكرده است.

پس الان این كتاب موجود است؟
 

بله، دست آقایان مدرسی است.

با توجه به شناختی كه جنابعالی از شهید مدرس دارید؛ علت اصلی آزادگی و شجاعت مدرس را در اظهار مخالفت های علنی و صریح در چه می دانید؟
 

مرحوم مدرس فردی كاملا بی طمع و بی نظر[به مسایل مادی] بود و به تمام معنی مستغنی الطبع بود. این صفات باعث شده بود كه هیچ نقطه ضعفی نداشته باشد. كسی كه تمام زندگی اش یك زیلوی ساده، یك قوری و دو استكان گلی چای و چیزهایی در همین حد است، چیزی ندارد كه برای از دست دادانش بترسد؛ به همین خاطر وقتی صحبت می كرد اعلا دشمنانش كه طرفداران سردار سپه بودند؛ جرئت اینكه وسط نطقش حرفی بزنند نداشتند. اینكه تلویزیون نشان می دهند كه وسط نطقش یكی بلند می شده و مخالفت می كرده، ابدا این طور نیست. این تاریخ. بگردید یك نمونه پیدا كنید. مردم واقعا و از صمیم دل به او علاقه داشتند. او با كیاست از تمام مسایل سیاسی مطلع بود. در مسایل فقهی هم مجتهد مسلم بود. حقوق مجلس راهم نمی گرفت. حقوق ماهی 20 تومان مجلس را 200 تومان كرده بودند، اما او 20 تومان بیشتر نمی گرفت. می گفت خرجم همین قدر است. لباسش كرباس بود. اتاقش بسیار ساده و محقر بود كه نصفش با زیلو فرش بود و یك رختخواب داشت كه به همان تكیه می داد. یك كلك (منقل گلی) هم بوده كه تویش زغال برای قلیان و گرم كردن چایی بود. اگر كسی پیشش می رفت، فقط با چایی پذیرایی می كرد و اگر رضاخان می رفت به او می گفت یك چایی برای خودت بریز. به هیچ كدام از رجال هم تواضع و توجه زیاد نمی كرد. چنین كسی برای چه باید بترسد یا حق را نگوید؟ چنین كسی آزاده عصر است.
به همین خاطر در دوره چهارم وكیل اول مردم در مجلس شد. در دوره دوم به عنوان یكی از پنج نفر مجتهد طراز اول به مجلس رفت تا متمم قانون اساسی را بنویسد. بعد مردم وكیلش كردند و این اصل را كه پنج نفر از علما در مجلس باشند، كنار گذاشتند و گفتند همین كه مدرس به مجلس برود كافی است!

آقای مكی آیا همه نطق های شهید مدرس جمع آوری و چاپ شده است ؟
 

تا چند سال پیش نه. بسیاری را من جمع آوری كردم. بقیه راهم دكتر مدرسی، نوه مرحوم مدرس در كتابی كه اخیرا چاپ كرده اند، آورده اند. فكر نمی كنم نطق منتشر نشده ای داشته باشند.

یكی از نكات مهم در مواضع شهید مدرس، تأكید ایشان بر اتحاد اسلامی است.در این مورد توضیح بفرمایید.
 

ایشان در نطق هایشان، در ملاقات هایشان با سران عثمانی و... روی این مسئله تأكید داشتند و می فرمودند كه این لغات عرب و عجم را دور بیندازید. یك نطق بسیار مهم در مورد «ملیت و قومیت » دارند. همچنین در موقعی كه قبور ائمه بقیع توسط وهابی ها تخریب شد، به رئیس الوزرا فشار شدید آوردند كه باید عكس العمل شدید نشان بدهد. البته تأكید می كنند كه اتحاداسلامی باید به دل باشد نه به ظاهر و لباس. حتی می گویند اگر به مملكت اسلام حمله بشود، چه از جانب عرب، چه كلاه شاپور[ غرب]، همه ی مسلمانان وظیفه دارند كه با قدرت جلوی آنها بایستند.

سیاست موازنه ی منفی شهید مدرس چه شباهت هایی با شعار «نه شرقی نه غربی» ما داشت؟
 

مرحوم مدرس «اعلی الله مقامه» می گفت، «ایرانی باید روی پای خودش بایستد. نه به شمال نه به جنوب و نه به هیچ كشوری تمایل نداشته باشد. نه باید به انگلیسی ها باج داد نه به روس ها و نه حتی به آمریكایی ها».

سیاست شهید مدرس و دكتر مصدق چه شباهت ها و چه تفاوت هایی باهم داشت؟
 

شباهتش فقط این بود كه دكتر مصدق جزو فراكسیون اقلیت مرحوم مدرس بود. اختلافاتشان را هم من در كتاب «مصدق و نطق های تاریخی او» آورده ام. به طور مثال دكتر مصدق با ساخت و گسترش راه آهن مخالفت می كرد، در حالی كه مرحوم مدرس این كار را تشویق می كرد. یكی هم راجع به اختیارات داور بود كه با هم اختلاف داشتند. یكی دیگر از موارد اشتباه دكتر مصدق این بود كه درست پس از سوء قصدی كه عوامل رضاخان به مرحوم مدرس كردند و وكلا پافشاری می كردند كه مستوفی الممالك استعفا كند، دكتر مصدق از امنیت تهران تعریف و در حقیقت نسبت به سوء قصد به جان مرحوم مدرس بی اعتنایی می كند.

در مورد مخالفت با رضاخان اشتراك نظر نداشتند؟
 

نه. اتفاقا وقتی مرحوم مدرس در مخالفت با رضاخان نطق كرد و از دست «تدین» سیلی خورد و سپس رضاخان قهر كرد و به بومهن رفت، دكتر مصدق به همراه سلیمان میرزا اسكندری و مشیرالدوله و چند نفر دیگر به بومهن می روند و با خواهش و التماس از رضاخان می خواهند كه به تهران برگردد!

با تشكر از شما كه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.
 

منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 25

شنبه 9/9/1392 - 19:30
آموزش و تحقيقات

 

شهید محلاتی و مجلس شورای اسلامی
شهید محلاتی و مجلس شورای اسلامی

 






 

گفتگو با حبیب الله عسگر اولادی ، از هم دوره ای های شهیدمحلاتی در مجلس اول شورای اسلامی
درآمد
 

شهید محلاتی در جایی كه هم مظلوم واقع شد و هم درخشید، سپاه بود . او در مجلس شورای اسلامی نیز «فداكارترین» بود. حاج حبیب الله عسگر اولادی ، از یاران حضرت امام و از پیشگامان انقلاب كه همواره نامش در تحلیل های مسائل سیاسی و تاریخی بر سر زبان هاست ، در مصاحبه ای كه در دفتر كارش داشتیم، با برشمردن نكات و خاطرات مهم در خصوص شهید محلاتی ، بر این دو نكته اساسی درباره آن شهید معزز تأكید ورزید .این گفت و گو را بخوانید:

حاج آقا ، اولین مواردی كه با شنیدن نام زیبای شهید محلاتی به ذهن شما متبادر می شود چیست و اصولاً این شهید بزرگوار شما را به یاد چه خاطراتی می اندازد؟
 

اولین شناخت من از ایشان ، زمانی بود كه حاج شیخ فضل الله محلاتی امام جماعت مسجدی در بازار تهران بود . البته آن مسجد ، مسجد به ظاهر كوچكی بود كه آیت الله محی الدین اناری آن را حیات بخشیده بود ، حیات برای مبارزه در حداقل بخشی از بازار ، به طوری كه در بازار توجه بسیار خوبی به آیت الله انواری می شد. شیخ فضل الله محلاتی شهید ، در آن مسجد ، بعد از آیت الله انواری یا همزمان با ایشان اقامه نماز جماعت می كردند ، ولی با این كه تعداد مأمومین و حضار در جلسات آن جا بسیار محدود بود ، باز هم چه زمان آیت الله انواری چه بعد از ایشان ، حجت الاسلام و المسلمین محلاتی ، افشاگری هایی علیه رژیم و اثرات تربیتی در عمق جامعه داشتند.

در چه سالی؟
 

دقیقاً نمی توانم سالش را بگویم ، اما طبعاً قبل از انقلاب و بعد از دستگیری مجموعه ما ـ هیات های مؤتلفه اسلامی ـ بود كه در بهمن 1343 دستگیر شده بودیم.

یعنی دهه ی چهل شمسی ، حدود سال های 1345،1344.
 

بله و به دنبال آن در طول مبارزات قبل از انقلاب ، مرحوم شهید محلاتی، فعال ترین چهره روحانیون برای وحدت بخشی به مقامات روحانی بود، حتی در مدتی اصطلاح موتورالعلما را برای ایشان به كار می بردند.

خوب است این موضوع را بشكافید كه چه عاملی باعث اختلافات می شد كه ایشان متعاقب آن ها وحدت بخش جمع بود؟
 

در آن دوران ،روحانیت حداقل به سه دسته تقسیم می شدند : یك دسته شاگردان و یاران و همراهان حضرت امام بودند ، یك دسته كسانی بودند كه در شرایط آن روز به رژیم منحوس وابستگی داشتند و یك دسته هم خودشان را بی طرف نگه می داشتند. شهید محلاتی در این دو دسته از علما اثری داشت كه این ها را به خط مبارك امام دعوت كند. حتی برای كسانی كه در خط مبارك امام هم بودند ، ایشان رابط بسیار فعالی بود، به این جهت لقب موتورالعلما را به حاج شیخ داده بودند . ایشان آن چه تشخیص می داد كه وظیفه اش است انجام می داد و خیلی به این فكر نمی كرد كه هر كاری برایش چند تمام می شود و چه هزینه ای در بر دارد. شاید در مدتی كه ماها در زندان بودیم و آیت الله انواری هم در مجموعه ما در زندان بودند ، یكی از كسانی كه بحث ارتباط با زندان را بدون هیچ گونه رودربایستی و با تحمل خطرپذیری سامان می داد ، آقای محلاتی بود.

این موضوع ارتباط با زندان را بیشتر بشكافید.
 

ببینید ،در شرایط آن روز ، عمال رژیم ، شدت عملی درباره ما به خرج دادند كه دادگاه ، چند نفر را رابطه با ترور حسن علی منصور به اعدام محكوم كرد . بعد از اعدام انقلابی حسن علی منصور، نخست وزیر شاه ، سیزده نفر از ما را به خیال خودشان محاكمه كردند . در بیدادگاه اول چهار نفر را به اعدام محكوم كردند و در بیدادگاه دوم شش نفر را ،به طوری كه بیدادگاه دوم رقم چهار نفر را به شش نفر بالا برد، یعنی شهید عراقی و حاج هاشم امانی را هم جزءاعدامی ها قرار داد. این خشونت منجر به این شد كه عده زیادی وحشت می كردند كه با ما یا خانواده های مان تماس بگیرند. چه در خود مؤتلفه ، چه در روحانیت ، چهره های اصیلی بودند كه این خشونت را ملاحظه نمی كردند و برای رسیدگی به وضعیت ما و خانواده های مان ، سركشی می كردند . در بین مقامات روحانی ، شخص حجت الاسلام و المسلمین شهید محلاتی این كار را انجام می داد و بسیار در این باره جدی بود .بد نیست این را اشاره كنم كه ما را بر اثر یك فرار از زندان كه اتفاق افتاد،به براز جان تبعید كردند .دربرازجان ارتباط ما ، چه با خانواده ، چه با متدینین و مؤتلفه و روحانیت ، تقریباً قطع شد . حدوداً در فروردین سال 1348 ،آیت الله هاشمی رفسنجانی با تمام اعضای خانواده ،حجت الاسلام و المسلمین آشیخ علی اصغر مرواریدبا خانواده و تعدادی از برادران مثل ابوالفضل توكلی بی نام ، سید رضا نیری ،حاج حسین مهدیان این ها برای دیدار با مجموعه ما به برازجان آمدند، اما ارتباط با ما بسیار مشكل آفرین بود ، به طوری كه بعد از آن كه اشخاص برای ملاقات ما به برازجان می آمدند ،آن ها را به ساواك فارس در شیراز می بردند ، ولی این مقامات روحانی همانند هاشمی رفسنجانی ،مروارید و مقامات مؤتلفه ـ‌شخصیت هایی كه اسم بردم ـ به این حرف ها اعتنا نمی كردند . مثلاً یك دوره سه روزه ای را ما در حیاط شهربانی زندان برازجان ، میزبان خانواده آیت الله هاشمی و خانواده حجت الاسلام و المسلمین مروارید و خانواده این شخصیت هایی كه نام بردم بودیم . سه تا سفره بزرگ در آن جا داشتیم ، یكی برای آقایان و یكی برای خانم ها و یكی هم برای بچه ها . این هایی كه اشاره می كنم ،برای این است كه ارزش كار آقای محلاتی را بگویم كه ایشان در رابطه با زندانی بودن ما و مقامات روحانی یا فراری بودن و بعضاً تبعید ما نقش بسیار مهمی داشت . ایشان یار و یاور زندانیان اسلام و خانواده شهدا بود و البته مؤتلفه اسلامی هم یك بخشی را برای این كار داشت كه این كارها را انجام می داد . كما این كه درهمین دیدار در زندان برازجان ، آیت الله هاشمی و خانواده اش و دیگران و نیز تعدادی از مؤتلفه ، همان هایی كه در این جریان بودند ، در حمایت از خانواده های زندانیان و حمایت از خانواده شهدا و فراری ها ایفای نقش می كردند و البته حجت الاسلام محلاتی در این باره نقش بارزی داشت.
انقلاب كه تحقق پیدا كرد، ایشان از نزدیكان امام در روزهای انقلاب بود ، در مدرسه رفاه و علوی .از نزدیكان و مشاورین و خدمتگزاران نزدیك معظم له كه در بعضی از آرشیوها می توانید ببینید كه ایشان در كنار امام در حین ملاقات نشسته و به نوعی حفاظت از حضرت امام را عهده دار است .

در دوران قبل از انقلاب ، ما در واقع چند اتفاق خاص و ویژه را داریم كه به نظر می رسد چند تا اتفاق جدی افتاد كه به سبب این كه بنیادگذار آن حركت ها یا موتور محركه آن ها شهید محلاتی بودند این لقب را پیدا می كنند. از جمله آن توماری كه تهیه می كنند در حمایت از مرجعیت حضرت امام و آن امضاها را از علما می گیرند ـ شاید از قریب به صدنفر از علمای طراز اول تهران ـ و اتفاقاتی نظیر همان كه حضرت عالی فرمودید كه هماهنگ كننده بودند برای این كه بتوانند با زندانی ها و خانواده علما و روحانیون ارتباط داشته باشند و این فقط یكی از آن اتفاقات است . آیا اتفاق دیگری به ذهن شما می رسد كه موتور محركه اش شهیدمحلاتی بوده باشد؟ در مورد آن بیانیه یا تومار اگر به اصطلاح نكته ای مد نظرتان است بگویید.
 

البته من متن آن تومار را در ذهنم ندارم ، اما یكی ازعلل نام گذاری موتور العلما همان بود .ایشان در این سه دسته علما چه علمایی كه در خط امام بودند ، چه علمایی كه در خط رژیم منحط قرار گرفته و منحرف شده بودند ، چه علمایی كه بی طرف بودند تأثیر می گذاشت . در جمع كردن امضا در رابطه با مرجعیت امام نیز نقشی بسیار جدی داشت .من محتوای تومار را به خاطر ندارم كه چه بود كه از این ها امضاء گرفته بود ، اما در هرصورت امضاهای مؤثری بود؛ حتی در بروز اتفاقات مثبت بعدی در پیشبرد نهضت .

ایشان نامه ای هم در رابطه با حمایت از مردم مظلوم فلسطین ، در رابطه با مسائل همان روزهای فی مابین فلسطین و رژیم اشغالگر قدس ، تهیه می كنند.
 

این مربوط به بعد از انقلاب است . بعد از انقلاب ، ایشان در زمینه های مختلفی می درخشید . اولین جایی كه همكاری ما با ایشان شروع شد ، در یك صندوقی بود مربوط به اصناف ، و امام حكم دادند به ایشان و بنده و آقای حاج محسن ربانی كه برویم این صندوق را تحویل بگیریم. شهید محلاتی نماینده امام بود و معاون صندوق هم پسرشان، آقای احمد مهدی زاده محلاتی بود كه دور اولی كه صندوق را تحویل گرفتیم ، ایشان مدیر داخلی صندوق بود.
ما با شروع كار در صندوق تعاون صنفی ، یك كار نزدیكی را با هم آغاز كردیم . البته ایشان از جدی ترین عناصر روحانی بود كه در مسائل مدیریتی درخشید و در همین صندوق تعاونی صنفی ، با این كه آقای محلاتی نمایندگی امام را داشتند و بنده و آقای ربانی هم این سمت را داشتیم ،اما ایشان در این صندوق خیلی جدی بود . به همین دلیل یكی از شعبات این صندوق در خیابان پانزده خرداد به نام شهید محلاتی نام گذاری شده است .

به موضوع مظلومیت شهید محلاتی كمتر پرداخته شده است ، دراین باره صحبت كنید.
 

شهید محلاتی جایی كه هم مظلوم واقع شد و هم درخشید ، سپاه بود. ایشان در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمایندگی امام را به عهده داشت و به این كار عشق می ورزید وخیلی فداكار بود. بعد از دوره ی بنی صدر و بعد از فرماندهی سپاه كه به دست ابوشریف بود ـ‌ابوشریف طرفدار بنی صدر بود ـ تعدادی هنوز در سپاه بودند كه جانبدار ابوشریف ودر خدمت بنی صدر بودند و همچنین جانبدار لیبرال هایی كه آن زمان هنوز در عرصه سیاست حضور داشتند . شهید محلاتی برای خالص شدن سپاه در زیر چتر ولایت و امامت با آن ها مقابله می كرد،كه دراین باره به ایشان محلاتی برای خالص شدن سپاه در زیر چتر ولایت وامامت با آن ها مقابله می كرد، كه در این باره به ایشان حملات زیادی شد . شجاعانه ترین مقاومت را ایشان انجام داد و شاید خدمتی را كه شیخ فضل الله محلاتی در مسیر سالم ماندن سپاه انجام داده ، كسی از مقامات روحانی در آن حد و پایه نبوده است . آن وقت ، تعدادی از كسانی كه آهنگ ابوشریف را داشتند كه فرماندهی گذشته سپاه بودو كنار گذاشته شد ، این عده خیلی علیه شهید محلاتی حمله كردند ، ولی ایشان مقاومت كرد واقعاً سپاه را از لوث گرایش به لیبرال ها پاك كرد ، نمی خواهم بگویم تنها ایشان بود ، بلكه برخی از سرداران سپاه هم انصافاً فداكارانه ایستادند ، الآن بحث آن نیست ، بحث شهید محلاتی است ، شهید محلاتی در این باره فداكاری های زیادی انجام داد و در پاكسازی سپاه سهم مهمی داشت .

شما در مجلس اول با شهید محلاتی هم دوره بودید. از آن زمان چه خاطراتی دارید؟
 

من با حضور در بین كاندیداهای ائتلاف بزرگ ، در دوره های اول و چهارم ، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی بودم . همكاری مان با شهید محلاتی در مجلس اول به دو صورت انجام می شد: یك صورت این كه شهید محلاتی از جانب امام مأمور بود كه اطراف بنی صدر را خالی نكند و در این باره نقشی بسیاری داشت و حتی از جانب تندروها مورد اتهام هم قرار گرفت ، اما ایشان به غیر از آن امر ظاهری كه آن جا بود ، در واقع هم با مشی روحانیت و مشی مؤتلفه همراهی و هم فكری وهمكاری داشت و در این جا هم فداكاری های زیادی می كرد.
آن چه در یك كلام می توانم عرض كنم ، این كه شهید محلاتی ـ رضوان الله تعالی ـ‌یك بنده مخلص خدا ، یك عالم فداكار ، یك موتور واقعی برای به راه انداختن هم روحانیت و هم متدینین بود.

در مورد آن فداكاری هایی كه در مجلس شهید كردید، صحبت كنید.
 

متأسفانه جزئیات چندان به یادم نیست ، اما می دانم كه ایشان ، در آن روزها ، در مجلس «فداكارترین» بود.

یك مسأله خیلی مهم ،اعتماد ویژه ای است كه حضرت امام به شهید محلاتی داشتند. یك نمونه خیلی باارزش رابطه با بنی صدر است كه از طرف حضرت امام مأمور بودند و مظلوم نیز واقع شدند. یك نمونه دیگرش صدای انقلاب است كه ایشان در آن شرایط تنها كسی بود كه از طرف امام مأمور شد تا برود در رادیو و صدای انقلاب را اعلام كند . شما كه سال ها در محضر حضرت امام بودید و با یكایك یاران حضرت امام (ره) حشر و نشر داشتید و به نوعی همه اتفاقات را یادتان است ، از این نظر ، جایگاه ویژه ایشان را با دیگر یاران امام مقایسه كنید.
 

شهید محلاتی از شاگردان امام بود . امام قبل از انقلاب ایشان را می شناختند . حاج شیخ هم در طول مدتی كه امام تبعید بودند، جزء فعال ترین روحانیت تهران بودند و حوزه ، و امام اعتمادی ویژه ای به ایشان داشت واز روز اول انقلاب ، از همان روزهای مدرسه رفاه و علوی ، آقای محلاتی جایگاه ویژه ای در ذهن مبارك حضرت امام داشت .امام هم چون نمی خواستند كه بنی صدر را رها كند ، تقریباً سه دسته را مأمور كرده بودند ، برای این كه عمق كار ایشان مشخص شود . یك دسته امثال من ،یك دسته امثال آشیخ علی اصغر مروارید و چند نفر دیگر و یك دسته دیگر هم مثل آقایان انواری ومحلاتی و جنتی كه این ها می بایست در اطراف بنی صدر باشند تا نگذارند كه عده ای بنی صدر را به راه های انحرافی بكشانند. بنده دو جلسه بیشتر با بنی صدر صحبت نكردم. یك جلسه رفتم كه شاید حدود دو ساعت منتظر ماندم تا ایشان مرا پذیرفت ؛ با این كه از همدیگر شناخت هم داشتیم . رفتم تا اطلاعاتی را به دست آوردم ، حرف هایی زدم به ایشان ، بنی صدر هم مطالبی داشت كه گفت . سرانجام ، آمدم خدمت حضرت امام و گفتم كه این جایگاه ، جایگاه رئیس جمهور اسلامی نیست . دلایلم را هم ذكر كردم. امام فرمودند شما ادامه دهید . من جلسه دیگری رفتم ، این بار ، ایشان مرا چهار ساعت نگه داشت . من در این چهار ساعت ، توانستم یك كالبدشكافی ای از اطرافیان بنی صدر بكنم.این كه اطرافیان ایشان ، اعم از آن چند تا خانم و آقا ، چه وضعی دارند . آن ها مرا نمی شناختند و من كه در دفتر نشسته بودم ، كارهای شان را حلاجی كردم . بعدهم با خودش ملاقات و چندكلمه با او صحبت كردم و رفتم خدمت امام توضیح دادم كه دفتر ایشان چگونه اداره می شود . در خصوص شاكله دفتر بنی صدر ، این كه كی ها در آن جا نقش دارند و او را به جانبی كه می خواهند می برند ، توضیح دادم. حضرت امام فرمودند كه شما دیگر نروید ، اما تا آخر به آقای محلاتی گفتند برود . به بنده گفتند كه شما الآن این آگاهی هایی را كه پیدا كرده اید ، تا آخرش همین است . البته آقای موسوی گرمارودی ـ شاعرـ و چند تن از برادران دیگر بودند كه مدتی طولانی در كنار بنی صدر ماندند. شاید موسوی گرمارودی هم یك اطلاعاتی در این زمینه داشته باشد. مثلاً آقای محلاتی و موسوی گرمارودی و انواری یك دسته بودند ، آقای مروارید و تعداد دیگری هم یك دسته بودند و امام برای این كه بتوانند آگاهی كامل داشته باشند تا اوضاع را كنترل كنند ، به نظر من این چند دسته را مامور كرده بودند تا این ها در آن جا بمانند. در این میان ، شهید محلاتی هیچ كاری نكرد كه بنی صدر علیه او عكس العملی نشان دهد و به نظرم بسیار متین وبا بصیرت عمل كرد .

حاج آقا زمانی كه شهید محلاتی در مجلس و سپاه بود ، یك اتفاق مباركی كه افتاد تصویب اساس نامه سپاه بود ، در همان راستای خصوصیت مدیریتی بودن ایشان ، یعنی روحانی ای كه ذاتاً مدیریت دارد و به همین خاطر ، ابتدا می رود به سراغ اساس نامه ای كردن سپاه اساس نامه محكمی را مدون می كند .این فكرمی كنم یكی از آن اتفاقات زیباست.
 

قطعاً این یكی از همان جای مناقشه ای است که عده ای در سپاه باایشان داشتند و عده ای به خاطر جوی که وجود داشت ، می گفتند سپاه به اساس نامه نیاز ندارد یا حداقل به این غلظت و شدت نیاز ندارد . البته ایشان مصربود واصرارش هم از جانب حضرت امام خمینی (ره) تأیید و تقویت می شد.

ازشهادت آقای محلاتی چه خاطراتی دارید؟
 

ایشان و تعدادی از نمایندگان مجلس و چند نفر از قوه قضائیه در سركشی به جبهه ، در درون هواپیما مورد حمله قرار گرفتند و هواپیما ساقط شد و این تعداد شهید شدند. البته شهید محلاتی سیدِ شهدای این هواپیماهاست ،یعنی واقعاً رهبری و فرماندهی آن جمع را ایشان داشت كه برای اصلاح بعضی خصوصیات و مسائل كه در جبهه بود ،مأموریت داشت ورفته بود و دشمن هم نقش ایشان را به خوبی می دانست . شاید در سقوط هواپیما اصلاً محلاتی هدف بود ودیگران نیز همراه او بودند.حاج شیخ ، آن قدر نقش مؤثری داشت كه دشمنان نسبت به خطیر بودن نقش او برنامه هایی برایش داشتند كه متأسفانه یكی اش را موفق شدند و آن ،زدن همین هواپیما بود.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 56
شنبه 9/9/1392 - 19:30
آموزش و تحقيقات

 

جایگاه مجلس شورای اسلامی از دیدگاه امام راحل
جایگاه مجلس شورای اسلامی از دیدگاه امام راحل

 





 
مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد یا گروه و دسته ای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند . جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزشهای والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده اند .1
ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزی از مجلس شورای غیر صالح و منحرف از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم تحمیلی فاسد (پهلوی) خورد چه مصیبتها و خسارتهای جان فرسا از این جنایتکاران بی ارزش و نوکر مآب به کشور و ملت وارد شد . از بعد از مشروطه هیچگاه به قانون اساسی عمل نشده، . . . اکنون که با عنایت پروردگار و همت ملت عظیم الشان سرنوشت کشور به دست مردم افتاده و وکلاء از خود مردم و با انتخاب خودشان بدون دخالت دولت و خان های ولایات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند و امید است که با تعهد آنها به اسلام و مصالح کشور جلوگیری از هر انحراف بشود.2
اکنون که بحمدالله موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همه طبقات پیش آمده است هیچ عذری باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابشخودنی، مسامحه در امر مسلمین است . هر کس به مقدار توانش و حیطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و میهن باشد و با جدیت از نفوذ وابستگان استعمار و منحرفان از مکتب بزرگ اسلام جلوگیری نمایند و بدانند که مخالفین اسلام و کشورهای ابرقدرت چپاولگر بین المللی هستند با تدریج و ظرافت در کشور ما و کشورهای اسلامی رخنه و با دست افراد خود ملتها، کشورها را به دام استثمار می کشانند باید با هوشیاری مراقب باشید و با احساس اولین قدم نفوذی به مقابله برخیزید و به آنها مهلت ندهید .3

1) وظیفه و نقش مردم در انتخابات از دیدگاه امام خمینی(ره):
 

الف: شرکت فعالانه در انتخابات:
وصیت من به ملت شریف آن است که در تمامی انتخابات چه انتخابات رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و . . . در صحنه باشند و اشخاصی را که انتخاب می کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می شود . عدم دخالت مردم، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقه بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسؤول سرنوشت کشور و اسلام می باشند، چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده، و چه بسا که در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه گناهی باشد که در راس گناهان کبیره است . پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد و الا کار از دست همه خارج خواهد شد و این حقیقتی است که بعد از مشروطه لمس نموده اید و نموده ایم . چه علاجی بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سرتاسر کشور در کارهائی که محول به اوست بر طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دهد.4
اگر خدای نخواسته بر اسلام یا کشور اسلامی از ناحیه عدم دخالت در سرنوشت جامعه لطمه و صدمه ای وارد شود، یک یک تمام ملت در پیشگاه خدای قهار توانا مسؤول خواهیم بود و نسل های آینده که ممکن است از کناره گیری های کنونی مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند ما را نبخشند . یکی از وظایف مهم شرعی و عقلی ما برای حفظ اسلام و مصالح کشور حضور در حوزه های انتخابیه و رای دادن به نمایندگان صالح و کاردان و مطلع بر اوضاع سیاسی جهان و سایر چیزهایی که کشور به آنها احتیاج دارد می باشد و مجلس محتاج به متخصصین رشته های مختلفی است که کشور احتیاج به آنها دارد .5
همانطوری که هر آدمی خودش را موظف می داند که بچه خودش را، اطفال خودش را اداره کند . . . این احساس باید در ما پیدا بشود که این مملکت عائله ما هستند و خانه ماست . . . صاحبخانه هم یکی نیست، دو تا نیست، همه اند . . . همه کشور مال همه است .6
ب: مشورت کردن:
در تعیین رئیس جمهوری و وکلاء مجلس با طبقه تحصیل کرده متعهد و روشن فکر با اطلاع از مجاری امور و غیر وابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر، و اشتهار به تقوی و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت کرده، و یا علماء و روحانیون با تقوی و متعهد به جمهوری اسلامی مشورت نموده (نمائید).7
ج: انتخاب اصلح:
اگر (انتخاب اصلح) برای خودتان باشد شیطانی است و اما اگر انتخاب اصلح برای مسلمانهاست، کی و از کجاست، مطرح نیست، از هر گروهی باشد، حزب باشد، یا غیر حزب، نه حزب اسباب این شود که غیر آن فاسد و نه صد در صد حزبی بودن باعث صلاح آنهاست . و انتخاب اصلح برای مسلمین یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد و همه چیز را بفهمد و چون در مجلس اسلام تنها کافی نیست بلکه باید مسلمانی باشد که احتیاجات مملکت را بشناسد و سیاست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد کشور باشد و ممکن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد، که اگر اصلح را انتخاب کردید، کاری اسلامی می کنید و این یک محکی است برای خودتان که تشخیص بدهید انتخاب برای اسلام است یا برای صلاح خودتان . امیدوارم که تا آخر هم اینطور باشد و هر دوره انتخابات بهتر انجام شود . و این مساله، مساله شخصی نیست بلکه برای اسلام و از امور مهمه است .8
اشخاصی را انتخاب کنیم که از هر جهت صالح باشند . مسلمان بودن تنها فایده ای ندارد، باید جمهوری اسلامی را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد . سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید . کسانی را که انتخاب می کنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند که اگر قدرت دیگری تشری زد بترسند، باید بایستند و مقابله کنند .9
در هر حال مردم با بصیرت و درایت کاندیداهایی را شناسایی کرده و به سوابق و روحیات و خصوصیات دینی - سیاسی نامزدهای انتخاباتی توجه نمایند . تمییز بین کسانی که در تفکر خود، خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار داده اند با دیگران کار مشکلی نیست.10

2) وظایف و شرایط نامزدهای انتخاباتی از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره):
 

الف: شرایط نمایندگان (کاندیداهای انتخاباتی):
مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رای دهند که متعبد به اسلام وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسؤولیت کنند و طعم تلخ فقر را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنج دیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاک طینتان عارف و در یک کلمه، مدافع اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله - باشند و افرادی را که طرفدار اسلام سرمایه داری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بی درد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان و در یک کلمه، اسلام امریکایی هستند طرد نموده و به مردم معرفی نمایند.11
ملت در هر دوره از انتخابات وکلاء دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مکتبهای انحرافی و اشخاص تحصیل کرده و مطلع بر مسائل روز و سیاستهای اسلامی به مجلس بفرستند. 12
ب: شرایط تبلیغات نامزدهای انتخاباتی:
نصیحتی است از پدری پیر به نامزدهای مجلس شورای اسلامی که سعی کنید تبلیغات انتخاباتی شما در چهارچوب تعالیم و اخلاق عالیه اسلام انجام شود و از کارهایی که با شؤون اسلام منافات دارد جلوگیری گردد . باید توجه داشت که هدف از انتخابات در نهایت حفظ اسلام است اگر در تبلیغات، حریم مسائل اسلامی رعایت نشود چگونه منتخب حافظ اسلام می شود . باید سعی شود که خدای ناکرده به کسی توهین نگردد و در صورتی که رقیب انتخاباتی به مجلس راه نیافت، به دوستی و برادری - که چیزی شیرین تر از آن نیست - لطمه ای نخورد .13
همه این امور اعتباری و زودگذر است و همه در محضر حق هستیم و آنچه در صحیفه کردار ما ماندنی است اعمال و رفتار ما و آنچه موجب سعادت و جاودانگی ما می شود، صفای معنویت و ثمرات خلوص بندگی است، و ما نباید خلوص عمل و جامعه اسلامی خودمان را به زنگار کدورت ها و اختلافات آلوده کنیم و رقابت های انتخاباتی هم هرگز نباید موجبات تفرقه و جدایی را فراهم نماید.» 14
گرچه همه حق تبلیغات صحیح برای خود یا کاندیداهای خود یا دیگران را دارند و هیچ کس نمی تواند جلوگیری از این حق نماید . و البته لازم است تبلیغات موافق مقررات دولت باشد .» 15

3) وظیفه ناظران و مجریان انتخابات از دیدگاه امام خمینی (ره):
 

الف: وظیفه ناظران (شورای نگهبان):
اعضای محترم شورای نگهبان - ایدهم الله تعالی - را که حافظ مصالح اسلام و مسلمین هستند . . . من به آقایان هشدار می دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است . . . لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین، هر چند مخالف نظر و سلیقه شخصی مان باشد احترام بگذاریم . . . و به شورای نگهبان تذکر می دهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل فرمایید و به خدای متعال اتکال کنید . 16
اگر در مجلس اشتباهی واقع بشود شورای محترم نگهبان با کمال قدرت و استقلال عمل خواهد کرد .17
ب: وظیفه مجریان انتخابات:
شما مسؤول این مساله (انتخابات) هستید هم مسؤول کار خودتان و هم مسؤول مسؤولین دیگری که تحت نظر شما هستند هستند، که جریان انتخابات یک جریان صحیح باشد . هیچ کس در انتخابات بر دیگری مقدم نیست، همه افراد ملت یک جور هستند در انتخابات یعنی همان آدمی که یک کار کوچکی انجام می دهد با آن کسی که در راس همه امور هست در باب انتخابات هیچ با هم فرقی ندارند، این یک رای دارد آن هم یک رای دارد . . . . انتخابات جوری باشد که مردم پسند باشد . . . یعنی مردم احساس بکنند به اینکه مساله انتخابات به آنطوری که قانون انتخابات گفته است، به آن طوری که اسلام می خواهد، دارد عمل می شود . عمل مال شماست، قانون یک ثبتی است که می شود، یک وظیفه ای تعیین می کند، لکن آنی که مهم است در مقام عمل است، مقام عمل جوری باشد که تطبیق بکند با قانون و مردم در راضی باشند در عمل . . . توجه کنید که اخلال گرها نباید خرابکاری بکنند . . . کسی بیاید مثلا نزدیک صندوق بخواهد به مردم بگوید به این رای بدهید . . . آنجا دیگر جای این حرف نیست که آنجا بایستد و بگوید فلانی خوب است فلانی بد است . . . باید جلوگیری بشود، تا انشاءالله یک انتخابات خوبی داشته باشیم .18
شما فرمانداران و بخشداران و . . . همه تان موظفید به اینکه در این امر (انتخابات مجلس) دقت کنید که خوب انجام بگیرد، نبادا یک وقت خدای نخواسته یک تقلبی در کار بیاید .19
4) وظایف نمایندگان مجلس شورای اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره):
و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این عصر و عصرهای آینده می خواهم که اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد . . . و از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادری با هم مجلسان خود رفتار و همه کوشا باشند که قوانین، خدای نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نائل آیید .20
و انشاءالله نمایندگان محترم مجلس سنگینی بار مسؤولیت و رسالت خود را در این امر خطیر احساس کرده و می کنند و به خوبی دریافته اند که نظام و مردم از آنان چه انتظاری دارند، که باید گفت مجموعه خواسته ها و انتظارات اسلامی مردم از مجلس رفع گرفتاری ها و محرومیت ها و دگرگونی در نظام پر پیچ و خم اداری کشور، از انتظارات به حقی است که باید آنها را جدی گرفت . و نمایندگان محترم مجلس قبل از پرداختن به لوایح و تبصره ها و مواد غیر ضروری به فکر مسائل اصلی و کلیدی کشور باشند و بر اساس اسلام عزیز در کمیسیون ها با طرح قوانین و لوایح به سمتی حرکت کنند که مشکلات اساسی مرتفع و سیاستهای زیربنایی کشور در امور فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در راستای کمک به محرومین و رفع استضعاف مدون و به مورد اجرا در آید .21
مجلسی که اساس یک کشور است باید محلی برای بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد و انتقاد و استیضاح حق مجلس است اما برخورد با متخلف با آرامی و طرح مسائل اخلاقی بهتر رفع اختلاف می کند تا با الفاظ نیش دار و مقابله کردن با یکدیگر . . . خودشان را یک واعظ حساب بکنند که می خواهند مردم را موعظه کنند و مردم هم احساس کنند که این آقایان خیر و صلاح آنها را می گویند .22

پی‌نوشت‌ها:
 

1.صحیفه نور، ج 20، ص 194 .
2.وصیتنامه سیاسی الهی، ص 17 و صحیفه نور، ج 21 .
3.وصیتنامه سیاسی الهی، ص 18 و صحیفه نور، ج 21 .
4.وصیتنامه سیاسی الهی، ص 19 و صحیفه نور، ج 21 .
5.صحیفه نور، ج 18، ص 232 .
6.صحیفه نور، ج 7، ص 13 .
7.وصیت نامه سیاسی الهی ، ص 19، و صحیفه نور ج 21 .
8.صحیفه نور، ج 18، ص 152 .
9.صحیفه نور، ج 18، ص 198 .
10.صحیفه نور، ج 20 ، ص 194 .
11.همان .
12.وصیت نامه سیاسی الهی، ص 18، صحیفه نور، ج 21 .
13.صحیفه نور، ج 20، ص 194 .
14.صحیفه نور، ج 20، ص 215 .
15.صحیفه نور، ج 18، ص 232 .
16.صحیفه نور، ج 18، ص 280 .
17.صحیفه نور، ج 18، ص 264 .
18.صحیفه نور، ج 18، ص 252 .
19.صحیفه نور، ج 18، ص 205 .
20.وصیتنامه سیاسی الهی، ص 18، و صحیفه نور، ج 21 .
21.صحیفه نور، ج 20، ص 214 .
22.صحیفه نور، ج 18، ص 59 .
 


شنبه 9/9/1392 - 19:29
آموزش و تحقيقات

 

انتخابات مجلس شورای اسلامی از اجرا تا نظارت
انتخابات مجلس شورای اسلامی از اجرا تا نظارت

 





 
انتخابات فرایند گزینش افراد برای احراز مقام یا منصب در جامعه از طریق مراجعه به آرای عمومی است و اصلی ترین ابزار مشاركت سیاسی در نظام های‏ دموكراتیك به شمار می‌رود. برگزاری انتخابات سالم در هر كشوری، ساز و كاری برای تقویت مشروعیت نظام سیاسی، گردش مسالمت آمیز و آرام صاحبان قدرت، پویایی فضای سیاسی و پیوند مردم و حكومت محسوب می شود. سابقه برگزاری انتخابات در ایران به پس از پیروزی انقلاب مشروطیت در سال 1285 بر می‌گردد، اما به تدریج با افزایش دخالت های دربار، انتخابات محتوای اصلی خود را از دست داد و به انتصابات تبدیل شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام جمهوری اسلامی، تصویب قانون اساسی و شكل‌گیری نهادهای سیاسی با رای مستقیم مردم صورت گرفت. برگزاری انتخابات و مراجعه به آرای مردم در قانون اساسی ایران از جایگاه مهمی برخوردار است. در اصل ششم قانون اساسی آمده است: "در جمهوری اسلامی ایران، امور كشور باید با اتكاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رییس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر این ها، یا از راه همه پرسی در مواردی كه در اصول دیگر این قانون معین می گردد". بنا بر این شكل گیری مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، گزینش روسای جمهوری و ده ها هزار عضو شوراهای اسلامی شهر و روستا نشانه اهمیت فراوان انتخابات در تعیین كارگزاران و گردش نخبگان سیاسی است. نهادهای برگزار كننده و نظارت بر انتخابات در كشورهای مختلف بسته به نوع دموكراسی كه در آنجا اجرا می‌شود، متفاوت است. در برخی از كشورها كمیسیون انتخابات به عنوان نهادی بی طرف و مستقل از دولت انتخابات را برگزار می كند، اما در اغلب كشورها، برگزاری انتخابات به عهده قوه مجریه است و برای جلوگیری از هر گونه سوء استفاده‏ احتمالی قوه مجریه از موقعیت، امكانات و اختیارات زیاد، در این كشورها‏ ساز و كاری در نظر گرفته شده تا نهادی ناظر و بی طرف بر تمامی مراحل‏ انتخابات نظارت داشته باشد. مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی، برگزاری انتخابات در ایران(مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و شوراهای اسلامی شهر و روستا) به‏ عهده "وزارت كشور" است، اما "نهاد ناظر بر انتخابات"، "شورای نگهبان"‏ می باشد. * تعیین زمان برگزاری انتخابات یكی از نخستین مراحل برگزاری انتخابات تعیین زمان برگزاری آن است كه با توافق میان وزارت كشور و شورای نگهبان زمان برگزاری انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی جمعه 12 اسفند ماه سال جاری تعیین شده است. بر اساس اطلاعیه شماره یك ستاد انتخابات وزارت كشور، انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در سراسر كشور با موافقت شورای محترم نگهبان در تاریخ 12/12/ 1390 برگزار می شود و زمان ثبت نام از داوطلبان نمایندگی از تاریخ 3 /10/ 1390 به مدت یك هفته تعیین شده است. بر این اساس از سوم دی ماه سال جاری روند اجرایی انتخابات آغاز می شود. بر اساس برنامه ریزی های انجام شده از سوم دی ماه شروع رسمی انتخابات و ثبت‌نام نامزدها آغاز می شود و تشكیل هیات های اجرایی و همزمان با آن بررسی سوابق داوطلبان در مراجع چهارگانه قانونی از سوم تا هشتم دی ماه شروع خواهد شد. همچنین از دهم تا نوزدهم دی ماه بررسی صلاحیت داوطلبان در هیات‌های اجرایی انجام خواهد شد و چهارم تا دهم اسفند ماه نیز زمان انجام تبلیغات انتخاباتی خواهد بود. * تشكیل هیات های اجرایی پس از شروع رسمی انتخابات، ثبت نام از نامزدهای انتخاباتی آغاز می شود و همچنین اعضای هیات اجرایی انتخابات تعیین می شوند. ‌بر اساس ماده 31 قانون انتخابات بلافاصله پس از صدور دستور شروع انتخابات از طرف وزارت كشور، فرماندار یا بخشدار مركز حوزه انتخابیه دستور تشكیل هیأتهای ‌اجرائی حوزه‌های فرعی را به فرماندار یا بخشدار حوزه‌های فرعی، صادر نموده و خود موظف است ظرف شش روز در مركز حوزه انتخابیه، هیأت ‌اجرائی انتخابات را با حضور هیأت نظارت شورای نگهبان به ریاست خود و عضویت رئیس ثبت احوال مركز حوزه انتخابیه و 9 نفر معتمدین موضوع‌ ماده (32) تشكیل دهد. اعضای هیات اجرایی انتخابات عبارتند از: 1- فرماندار یا بخشدار محل(رییس هیات) 2- رییس اداره ثبت احوال 3- 9 نفر از معتمدین محل منتخب از بین 30 نفر از افراد مورد اعتماد كه توسط فرماندار یا بخشدار دعوت شده اند، یك نفر از اعضای شورای اسلامی شهرستان یا بخش به انتخاب شورا، یكی از 9 ‌نفر معتمدین مذكور خواهد بود. * وظایف هیات اجرایی: 1- بررسی صلاحیت های قانونی داوطلبان نمایندگی پس از بررسی مراجع ذی صلاحیت‌(وزارت اطلاعات، سازمان ثبت احوال، ادراه تشخیص هویت و پلیس بین المللی) و اعلام نظر قطعی ظرف پنج روز به هیات نظارت. 2- تعیین 5 نفر از معتمدین محل برای هر شعبه ثبت نام و اخذ رای 3- مسوولیت صحت جریان انتخابات در حوزه انتخابیه 4- انجام كلیه امور انتخاباتی بخش مركزی حوزه انتخابیه 5- همكاری با هیات نظارت شورای نگهبان در رسیدگی به شكایات انتخاباتی * شرایط انتخاب كنندگان: مطابق ماده 27 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی؛ انتخاب كنندگان باید دارای شرایط ذیل باشند: 1-تابعیت كشور جمهوری اسلامی ایران 2- داشتن 18 سال تمام 3- عاقل بودن * شرایط انتخاب كنندگان: بر اساس ماده 28 قانون یاد شده؛ انتخاب شوندگان هنگام ثبت نام باید دارای شرایط زیر باشند: 1- اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران 2- تابعیت كشور جمهوری اسلامی ایران 3- ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه 4- داشتن مدرك تحصیلی كارشناسی ارشد یا معادل آن 5- نداشتن سوء شهرت در حوزه انتخابیه 6- سلامت جسمی در حد برخورداری از نعمت بینایی، شنوایی و گویایی 7- حداقل سن 30 سال تمام و حداكثر 75 سال تمام در ماده 29 قانون مذكور آمده است: افراد شاغل در دولت و سازمانها و شهرداری ها و غیره نمی توانند نماینده مجلس شورای اسلامی باشند، مگر این كه شش ماه قبل از ثبت نام از سمت خود استعفا نموده و به هیچ وجه در آن پست شاغل نباشند. داوطلبان واجد شرایط نمایندگی مقیم داخل كشور باید ظرف 7 روز از تاریخ انتشار دستور شروع انتخابات به وسیله وزارت كشور با مراجعه به فرمانداری یا بخشداری مركز حوزه انتخابیه یا وزارت كشور پرسشنامه مخصوص اعلام داوطلبی را دریافت كرده، تكمیل و تسلیم نمایند. ایرانیان مقیم خارج نیز برای ثبت نام باید به نمایندگی های سیاسی مربوطه مراجعه نمایند. مطابق ماده 50 قانون انتخابات؛ هیأتهای اجرائی مراكز حوزه‌های انتخابیه موظفند حداكثر ظرف 10 روز پس از پایان مهلت ثبت نام با توجه به نتایج بدست آمده از ‌بررسیهای لازم در محل و با استفاده از نتایج اعلام شده توسط وزارت كشور صلاحیت داوطلبان در رابطه با صلاحیت‌های مذكور در این قانون را مورد ‌رسیدگی قرار داده و نتیجه را كلاً به هیأت‌های نظارت اعلام نمایند. رد صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی باید مستند به قانون و بر اساس مدارك و اسناد معتبر باشد. بر اساس ماده 51 قانون مذكور: فرمانداران و بخشداران مراكز حوزه‌های انتخابیه مكلفند نظریه رد هیأت اجرائی انتخابات را با ذكر استناد قانونی ظرف یك روز به‌ داوطلبان ابلاغ نموده و با سریعترین وسیله به ضمیمه اسناد و مدارك به اطلاع هیأت نظارت استان برسانند. كسانی كه صلاحیت آنان مورد تأیید قرار نگرفته حق دارند ظرف چهار روز از تاریخ ابلاغ به داوطلب، شكایت خود را مستدلاً به هیأت ‌نظارت استان اعلام نمایند. ماده 52 - گزارشها و شكایات واصله ظرف مدت هفت روز پس از پایان مهلت دریافت شكایت در جلسه هیأت نظارت استان رسیدگی و نتیجه ‌صورت جلسه می‌شود. چنانچه نظر هیأت اجرائی مبنی بر رد صلاحیت داوطلب، مورد تأیید هیأت نظارت استان نیز باشد، هیأت نظارت مذكور موظف ‌است در این خصوص، نظر هیأت مركزی نظارت را نیز كسب نماید. هیأت نظارت استان در مورد صلاحیت سایر داوطلبان نیز نظر خود را به هیأت ‌مركزی نظارت اعلام می‌نماید. در صورتی كه نظر هیأت مركزی نظارت مبنی بر رد صلاحیت داوطلبانی باشد كه صلاحیت آنان مورد تأیید هیأت اجرائی مركز حوزه ‌انتخابیه قرار گرفته است، داوطلبان می‌توانند اعتراض خود را به شورای نگهبان تسلیم نمایند. شورای نگهبان 20 روز پس از اظهار نظر هیأت مركزی‌ نظارت نظر قطعی و نهایی خود را در خصوص تأیید یا رد صلاحیت داوطلبان به وزارت كشور اعلام خواهد نمود.
از آنجا كه در هر جامعه ای، مجلس نمایندگان تجلی اراده ملت و نماد واقعی‏ مردم سالاری محسوب می شود، برگزاری سالم انتخابات برای تعیین نمایندگان‏ از حساسیت ویژه ای برخوردار است. ‏انتخاب كنندگان انتظار دارند، افراد شایسته و نمایندگان واقعی آنها وارد‏ مجلس شوند و جلوی سوء استفاده های احتمالی از حق اساسی مردم گرفته شود. بر همین اساس نظارت بر انتخابات در تمام مراحل آن ضروری به نظر می رسد و اصل "نظارت بر انتخابات" در تمامی نظام هایی كه انتخابات‏ برگزار می كنند پذیرفته شده است، اما نحوه نظارت و نهاد ناظر در كشورهای‏ مختلف، متفاوت است و هر كشوری شیوه نظارتی خاص خود را كه متناسب با نظام‏ سیاسی حاكم است، به كار می برد. ‏در برخی از كشورها، نظارت از طریق "قوه مقننه" اعمال می شود، به این صورت‏ كه نمایندگان مجالس قانون گذاری به طور مشترك، قضاوت در باره صحت انتخابات‏ را به عهده می گیرند و با رای اكثریت نمایندگان، انتخابات را تایید و یا‏ ابطال می كنند. به عنوان مثال در انگلیس یك ارگان پارلمانی بر انتخابات‏ نظارت می كند. ‏در برخی از كشورها، دادگاه های عالی، نظیر دیوان كشور و یا دادگاه ویژه‏ بر نحوه برگزاری انتخابات نظارت می كنند، مثلا در كشور تركیه "دیوان عالی‏ انتخابات" به دعاوی انتخاباتی رسیدگی می كند. ‏در برخی از كشورها، نظارت توسط یك نهاد و یا سازمان بی طرف در مقام‏ "قوه ناظر بر انتخابات" این وظیفه را بر عهده می گیرد و در صورت تخلف،‏ انتخابات را ابطال می كند. ‏در كشور فرانسه، "شورای قانون اساسی" بر انتخابات نظارت می كند. این‏ شورا، متشكل از 9 نفر است كه سه نفرشان از سوی رییس جمهوری، سه نفر از‏ سوی رییس مجلس سنا و سه نفر هم از سوی رییس مجلس نمایندگان تعیین می شوند‏ و همه روسای جمهور قبلی نیز "عضو بالاستحقاق " این شورا هستند. نظارت این شورا، شامل تمام مسائل انتخابات است، مرحله نامزد شدن در‏ انتخابات و رای گیری زیر نظر شورای قانون اساسی فرانسه انجام می شود. ‏این شورا همچنین بر نحوه تبلیغات كاندیداها، حساب ها و منابع تبلیغاتی،‏ نظارت می كند. ‏ * نظارت بر انتخابات مجلس شورای اسلامی: در نظام حقوقی ایران "نظارت مضاعف" بر انتخابات پذیرفته شده است. از یك‏ طرف شورای نگهبان بر انتخابات مجلس نظارت می كند و از طرف دیگر پس از تشكیل‏ و افتتاح مجلس، اعتبارنامه نمایندگان منتخب در مجلس بررسی و تصویب می شود. ‏مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی، برگزاری انتخابات در ایران(مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و شوراهای اسلامی شهر و روستا) به‏ عهده "وزارت كشور" است، اما "نهاد ناظر بر انتخابات"،"شورای نگهبان"‏ می باشد. در اصل 99 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: "شورای نگهبان‏ نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و‏ مراجعه به آرای عمومی و همه پرسی را بر عهده دارد." بنا بر این به جز انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، كه "هیات مركزی‏ نظارت" بر آن توسط مجلس شورای اسلامی تعیین می شود، بقیه انتخابات با‏ نظارت شورای نگهبان برگزار می شود. ‏نظارت شورای نگهبان در برگزاری انتخابات، در واقع با هدف "تضمین سلامت"‏ انتخابات و "اطمینان به نتایج آن" و نیز "اعمال صحیح مشاركت مردم" در‏ امور سیاسی مقرر شده است. شورای نگهبان بر اساس اصل 98 قانون اساسی، تفسیر خود را نسبت به نظارت‏ در اصل 99 به این صورت اعلام كرده است: "نظارت مذكور در اصل 99 قانون‏ اساسی، استصوابی است و شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تایید‏ و رد صلاحیت كاندیداها می شود". بر این اساس، اولا نظارت در اصل 99، نظارتی "عام و مطلق" است كه شامل همه‏ مراحل انتخابات از ابتدا تا انتهای آن می شود و اختصاص به زمان برگزاری‏ انتخابات ندارد، بلكه شامل تعیین زمان برگزاری، ثبت نام نامزدها و تشخیص‏ صلاحیت و رد و تایید آنها و نیز انجام رای گیری و تشخیص صحت و عدم صحت ‏آن و اعلام صحت و ابطال آن در همه حوزه های انتخابیه می شود. ‏ثانیا "استصوابی" است. بدین معنا كه مجری نمی تواند كاری را بدون نظر و‏ اجازه و تصویب و صلاح دید ناظر انجام دهد و اگر كاری را بدون تصویب و‏ صلاح دید ناظر انجام دهد، صحیح و نافذ نیست، بر این اساس، ناظر می تواند‏ در مورد صلاحیت افراد و نیز صحت و سقم انتخابات نظر قطعی و نهایی را بدهد. ‏بحث تایید صلاحیت داوطلبان و به تبع آن نظارت استصوابی شورای نگهبان، از‏ سال 1370 تاكنون در آستانه برگزاری هر انتخاباتی در ایران به موضوع‏ منازعه جناح های سیاسی تبدیل شده است. ‏* سابقه تاریخی نظارت استصوابی در ایران ‏در قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت سخنی از نظارت استصوابی شورای‏ نگهبان به میان نیامده است و این موضوع به طور عملی از زمان انتخابات‏ چهارم مجلس شورای اسلامی مطرح شد. ‏تا سال 1370 ، "هیات های اجرایی" صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را بررسی‏ و آن را تایید یا رد می‌كردند. افرادی كه رد صلاحیت می شدند به هیات های‏ نظارت منتخب شورای نگهبان مراجعه می‌كردند، به این ترتیب هیات های نظارت‏ و شورای نگهبان نقش داور نهایی را در این ارتباط ایفاء می‌كردند. شورای نگهبان در اوایل سال 1370 و در آستانه برگزاری چهارمین انتخابات‏ مجلس شورای اسلامی با استناد به مواد 3 و 5 قانون نظارت و ماده 53 قانون‏ انتخابات اعلام كرد، نظارت شورای نگهبان در انتخابات عام است و شامل‏ تایید و رد صلاحیت كاندیداها نیز می شود. ‏شورای نگهبان همچنین با استناد به اصل 98 قانون اساسی طی تفسیری اعلام‏ كرد كه "نظارت مذكور در اصل 99 قانون اساسی استصوابی است و شامل تمام‏ مراحل اجرایی انتخابات از جمله تایید و رد صلاحیت كاندیداها می شود. ‏تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی و استصوابی بودن نظارت این شورا بر‏ انتخابات در مجلس چهارم در مرداد ماه 1374 و در جریان اصلاح قانون‏ انتخابات مجلس شورای اسلامی به صورت قانون در آمد. همچنین در جریان اصلاح قانون انتخابات در سال 1378 نیز نظارت استصوابی شورای نگهبان مورد تایید قرار گرفت. ‏در این ارتباط، ماده 3 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب هفتم آذر‏ 1378 مقرر می دارد: "نظارت بر انتخابات مجلس به عهده شورای نگهبان می باشد‏، این نظارت استصوابی و عام و در تمام مراحل در كلیه امور مربوط به‏ انتخابات جاری است." ‏در ماده 52 و تبصره های 3 -1 قانون مذكور آمده است: "...هیات نظارت استان در‏ مورد صلاحیت سایر داوطلبان نیز نظر خود را به هیات مركزی نظارت اعلام‏ می نماید." ‏قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، حق نظارت استصوابی را برای شورای‏ نگهبان به رسمیت شناخته و به این شورا اجازه می دهد كه در مورد تایید و‏ یا رد صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس اظهار نظر كند و در این خصوص نظر‏ شورای نگهبان قطعی و لازم الاجرا است. ‏هیات نظارت استان، پس از كسب نظر هیات مركزی نظارت، موظف است مراتب‏ تایید یا رد صلاحیت كلیه داوطلبان را طی صورت جلسه ای به فرماندار یا‏ بخشدار مربوطه اعلام كند. ‏فرماندار یا بخشدار، موظف است نظر هیات مركزی نظارت، مبنی بر رد صلاحیت‏ داوطلبان را كه از هیات نظارت استان دریافت كرده است به نامبردگان ابلاغ‏ كند تا در صورت اعتراض، كتبا به شورای نگهبان شكایت نمایند. ‏در صورتی كه نظر هیات مركزی نظارت، مبنی بر رد صلاحیت داوطلبانی باشد‏ كه صلاحیت آنان مورد تایید هیات اجرایی مركز حوزه انتخابیه قرار گرفته‏ است، داوطلبان می توانند اعتراض خود را به شورای نگهبان تسلیم كنند. ‏شورای نگهبان در مدت 15 روز بعد از پایان مهلت رسیدگی به صلاحیت داوطلب‏ ها در هیات اجرایی، نظر قطعی و نهایی خود را در خصوص تایید یا رد صلاحیت‏ داوطلبان به وزارت كشور اعلام خواهد كرد. به این ترتیب برای "تضمین سلامت انتخابات"، اصل نظارت بر انتخابات در‏ نظام حقوقی ایران پذیرفته شده و نهاد ناظر بر انتخابات، شورای نگهبان‏ تعیین شده است. طبق قانون نظارت این شورا بر انتخابات استصوابی است. این‏ نظارت عام و در تمام مراحل، در كلیه امور مربوط به انتخابات جاری است.
منبع:قانون اساسی- قانون انتخابات
شنبه 9/9/1392 - 19:29
آموزش و تحقيقات
مطالبات ویژه مقام معظم رهبری از مجلس شورای اسلامی
مطالبات ویژه مقام معظم رهبری از مجلس شورای اسلامی


توجه به پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت آغاز به کار مجلس هشتم و بررسی بیانات ایشان در دیدار با نمایندگان هشتمین دوره مجلس به روشنی مسیر حرکت مجلس را با توجه به مسایل اساسی کشور مشخص می‌کند.
بر همین اساس مروری گذرا بر منویات ، راهبردها و خواسته‌های مقام معظم رهبری در چند سال گذشته بویژه هنگام افتتاح مجلس می‌تواند دغدغه‌یی برای نمایندگان باشد تا آن‌را نصب العین قرار داده و اجرایی نمایند. مردم نیز باید توقعات و انتظارات رهبری از مجلس را به عنوان مطالعات خود از نمایندگان پیگیری کرده و مطبوعات و رسانه‌ها هم در این راستا، نقش و کارکرد خاصی در تحقق این راهبردها می‌توانند داشته باشند. نکات اساسی و بنیادینی که مقام معظم رهبری در شرح وظایف نمایندگان در پیام خود به آنها(7/3/87) و در دیدار با ایشان(21/3/87) فرمودند را می‌توان به صورت ذیل احصاء نمود:

جایگاه مجلس در ساختار کشور

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که میثاق ملت و منشور اداره کشور است به طور مستقیم در 29 اصل به موضوع مجلس شورای اسلامی پرداخته و در 20 اصل وظایفی خاص برای مجلس برشمرده است. مجلس به عنوان نهاد حاکمیت ملی از آنچنان جایگاه و اقتداری برخوردار بوده که حضرت امام (ره) آن را در راس نهادهای نظام جمهوری اسلامی دانستند و مقام معظم رهبری هم آن‌را بعنوان ویترین مجموعه نظام نامید‌ه‌اند. و در عرف مردم، کاربرد کلمه ویترین به این معنا است که چیزهای خوب و ناب را در ویترین کاری خود می‌چینند. مجلس هم بعنوان ویترین نظام باید دارای بهترین افراد و مصوبات و نظارت و عملکرد آن هم از بهترین ها باشد تا مصداق ویترین نظام بر آن صدق کند. معظم له ضمن توجه هشدار گونه به نمایندگان می‌فرمایند: «از جایگاه خودتان غفلت نکنید. توجه داشته باشید این جا کجاست و مجلس شورای اسلامی یعنی چه؟ اهمیت تصمیم و موضعگیری را در این مجلس مورد غفلت قرار ندهید. این جا مرکز و قله و به تعبیری ویترین نظام اسلامی است که جلوی چشم قرار دارد.»
معظم له در این بخش، راهبرد وخواسته دشمنان نظام اسلامی پیرامون مجلس را همواره بی تاثیر و منفی تحلیل می‌کنند. «دشمنان نظام اسلامی همواره یک مجلس بی نقش را خواسته‌اند، مجلسی که تاثیری نداشته باشد» ایشان ضمن رد صریح این راهبرد دشمنان نظام با تاکید بیان می‌کنند: «مجلس باید اثرگذار، پر رنگ، فعال و دارای نقش باشد؛ همه‌ی تلاش باید دنبال این باشد»
در بخش دیگر از سخنان خود مقام معظم رهبری جایگاه سیاسی مجلس را اینگونه بیان می‌فرمایند:
«شما نماینده عصاره و خلاصه‌ی ملت هستید. موضع‌گیری شما در مسایل سیاسی و بین‌المللی، به یک معنا حاکی از موضع‌گیری ملت ایران است. این موضع‌گیری دو گونه می‌تواند باشد: گاهی می‌تواند دشمن را به دخالت بیشتر امیدوار کند و او را نسبت به نظام اسلامی گستاخ و طلبکار و فزون طلب و به زیاده‌خواهی تشویق کند، می تواند هم درست بعکس باشد؛ احساس کند که در ملت ایران و نمایندگان او، صلابت ، ایستادگی ، آگاهی به منابع و مصالح، ایستادگی بر سر منافع ملی و مصالح و ناسازگاری با کسانی وجود دارد که همه‌ی همتشان این است که منافع ملی را به بازیچه بگیرند و راهی برای سیطره بر این ملت پیدا کنند.» با این بیان رهبر معظم انقلاب از مجلس هشتم انتظار دارند که در شرایط حساس کنونی که نظام جمهوری اسلامی به سطح مطلوبی از قدرت در عرصه منطقه ای دست یافته است با قدرت و شجاعت در مقابل نظام سلطه ایستادگی کنند. بدیهی است که جایگاه سیاسی مهم مجلس که در رأس تمام امور است نقش اساسی در ایستادگی ملت و دولت بر سر منافع ملی دارد.

دیوان محاسبات ابزار قوی برای نظارت نمایندگان

یکی از وظایف مهم و اختیارات مجلس بعد نظارتی آن است. در بین ابزارهای متعدد نظارتی مجلس، دیوان محاسبات یکی از آنها است. اختیار و وظایف دیوان محاسبات در اصول 52 و 53 قانون اساسی بیان شده است. بر این اساس مقام‌معظم‌رهبری به نمایندگان سفارش می کنند که دیوان محاسبات را خیلی جدی بگیرند و از آن در راستای کار خود استفاده کنند:
«من در مجالس قبلی مکرر به مسئولان و دست اندرکاران می گفتم دیوان محاسبات را خیلی جدی بگیرید؛ این ابزار بسیار مهمی است. به شما هم این نکته را عرض می کنم. البته بعضی گوش کردند ، بعضی هم گوش نکردند ؛ اما گوش کنید. دیوان محاسبات خیلی مهم است. بودجه عظیم این ملت تنها درآمد عمومی عمده‌ی ملت است که در اختیار دستگاههای قرار می گیرد؛ باید مشخص باشد که این بودجه چگونه خرج شد. مسأله تفریغ بودجه و تشخیص صحت و سقم کاری که انجام گرفته، یکی از مهمترین ابزارهای نظارتی شماست ؛ از این غفلت نکنید.»
رهبر معظم انقلاب در بحث نظارت بر دیوان محاسبات به نمایندگان سفارش می‌کنند که کار نظارتی که انجام می دهند قانونی باشد و از ارتباطات مخدوش که احتمال دارد بین بخشی از نمایندگان و دستگاههای تحت نظارتی صورت بگیرد جداً بپرهیزند چرا که این مسأله در نهایت جایگاه مجلس را بی اثر خواهد کرد. معظم‌له در این زمینه می‌فرمایند:
«اگر بخواهید از ابزارهای نظارتی استفاده کنید ، همه تلاش خود را بر این قراردهید که ارتباط با دستگاههای اجرایی و تحت نظارتتان قانونی باشدو بعضی از ارتباطهای مخدوش، مطلقاً به ضرر شماست. نمی خواهیم به کسی یا چیزی یا جمعی اشاره کنیم؛ اما در فرض های ذهنی نمی گنجد که بین بخشی از نمایندگان و بخشی از دستگاههای تحت نظارت ارتباطات مخدوش و غیر صحیحی به وجود بیاید. این، قطعاً نظارت را مخدوش خواهد کرد و قدرت نظارت را خواهد گرفت و توانایی عظیمی که قانون به مجلس داده است، از مجلس سلب خواهد کرد؛ آنگاه مجلس دیگر اثرگذار نخواهد بود.»

قانونگذاری مهم‌ترین ظرفیت مجلس

یکی از کارکردهای مهم و اصلی مجلس شورای اسلامی ، قانونگذاری است که در اصل 71 قانون اساسی آمده است: « مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود و مقرر در قانون اساسی می تواند قانون وضع کند.»
رهبر معظم انقلاب در این بخش ابتدا به استفاده بهینه از ظرفیت کاری مجلس تأکید می کنند و یکی از بزرگترین ظرفیت های مجلس را قانونگذاری می دانند. و سپس یک سری بایدها ونبایدها در قانونگذاری را مورد ملاحظه قرار می دهند. معظم‌له نکته مهمی که در این موضوع دنبال می کنند نقش نرم‌افزاری قانون برای به حرکت درآوردن کشور است.« نمایندگان باید متوجه باشند که قانونی که آنان وضع می‌کنند چه نقشی در اداره کشور و پیشبرد کشور دارد. قانونگذاری برای هر کشور و ملتی فی‌نفسه مهم است، اما برای کشوری همچون ایران و ملت بزرگی نظیر ملت ایران که راه نوینی را در مقابل بشر گشوده است. از اهمیتی بسیار فراوان تر برخوردار می شود.»
یک مجلس خوب علاوه بر نقش نظارتی باید قوانین ماندگار که راهگشای حال و‌آینده مردم باشد را با نظرکارشناسی به تصویب برساند. مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس هشتم پیرامون ویژگی‌های قانون مطلوب فرمودند. قانون باید جامع، کامل، ماندگار، صریح، کارشناسی شده، گره گشا و ناظر بر مشکلات زندگی مردم باشد و جز در مواردی که برای بازکردن گره ها در کوتاه مدت لازم است، بتواند در شرایط و موقعیت های مختلف اجرا شود و مردم را در باره تصمیماتشان برای آینده خاطر جمع کند.»
علاوه بر موارد مذکور معظم‌له در پیام خود خطاب به نمایندگان مجلس هشتم، هنر قانون نویسی و قانون گذاری را از برترینهای نمایندگی می دانند. ایشان یک سری ویژگیهای دیگری را برای قانون خوب بیان نمودند: « قانون باید کارآمد، روان، شفاف، روزآمد و با این حال با نگاه بلند مدت دارای گستره‌ای هرچه پهناور و قابل ماندگاری، و یکسره معطوف به نیازهای مردم و منافع عمومی باشد.» در عین حال یک سری نبایدهایی هم در منویات مقام معظم رهبری در بحث قانونگذاری مدنظر است از جمله آنها عبارت است از « نگرش جزئی، بخشی، شخصی، نگاه لجاجت‌آمیز در قانون‌گذاری، بی‌سود، زیانبار» جداً پرهیز شود. «اولویت‌ها باید ترجیح یابد، تناقض و تکرار در قوانین باید ریشه کن شود.»
در پایان مقام معظم رهبری به خرد جمعی و استفاده از نظریه‌های کارشناسی در تدوین قوانین تأکید نمودند.

راهبردهای اخلاقی خاص نمایندگان

در توصیه‌ها و راهبردهای مقام معظم ‌رهبری به نمایندگان مجلس، برخی از آنها جنبه شخصی و فردی دارد که یک نماینده در طول دوره نمایندگی باید به آنها پایبند باشد. در مجموع از چند سخنرانی مقام معظم‌رهبری در جمع نمایندگان مجلس برخی از توصیه‌های که جنبه فردی دارند عبارتند از:
الف: انضباط: در بحث انضباط منظور سروقت حاضر شدن ، در کمیسیون‌های تخصصی حضوری فعال داشتن، سرگرم نشدن به هرکاری که در وظیفه نمایندگی خللی ایجاد کند.
ب: عبودیت و احساس مسئولیت در برابر پروردگار؛ معظم‌له معتقدند اگر مسئولان و مدیران نظام، از چنین احساس و تعهدی برخوردار باشند، همه اختلاف‌نظرها و سلایق ‌و همه انگیزه‌های معقول در محیطی امن و آرام، همگرا می‌شود و کارها و مشکلات تدبیر خواهد شد.
ج: شناخت و درک تکالیف الهی؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شناخت و درک تکالیف الهی و انجام دادن شجاعانه، قاطعانه و توأم با آرامش قلبی این تکالیف را زمینه‌ساز جلب رضایت پروردگار و رسیدن هر فرد به نقطه‌ امن و امان الهی دانستند و معتقدند: «این تکالیف‌،هنگامی که شخص در موضع بسیار حساس قانون‌گذاری برای کشور قرار می‌گیرد، بسیار سنگین و پراهمیت می‌شود.»
د: خودسازی اساس همه موفقیت‌های‌ حقیقی؛ رهبر معظم انقلاب خودسازی را اساس همه موفقیت‌های حقیقی می‌دانند و نمایندگان منتخب ملت را به یاری گرفتن از پروردگار، پناه آوردن به قرآن و ادعیه و قدرشناسی دوران کوتاه 4 سال نمایندگی توصیه کردند.
هـ: نماینده‌ای از جنس ملت باشید؛ رهبر معظم انقلاب با این باور که نمایندگان از بین توده مردم و میدان‌کار به مجلس آمده‌اند نه از قصرهای رفیع و خاندان‌های اشرافی، به آنان توصیه می‌کنند این رابطه و این منش را پاس بدارند و برای خود نگاه دارند. چون «خوی اشرافی و گرایش به اسراف و طعمه انگاشتن این مسئولیت، بلای بزرگی است که گاه مردم سابقاً نجیب و پارسا هم ممکن است نتوانند خود را از آن برحذر بدارند. همه باید به‌شدت مراقب خویش باشیم و دوره مسئولیت خود را، حسنه‌‌ی ماندگار و نه سیئه‌ئی، دامنگیر، بسازیم.»

بررسی مقایسه‌ای مطالبات مقام معظم رهبری از مجلس ششم و هشتم

از یک منظر انجام مقایسه تطبیقی بین خواسته‌ها و مطالبات مقام معظم رهبری از مجلس هشتم که جمع غالب آن با نمایندگان اصولگراست و مجلس ششم که اکثریت با نمایندگان اصلاح‌طلب بود نشان دهنده اهمیت و جایگاه مجلس هشتم است. بدین معنا که نوع مطالبات رهبری از مجلس ششم و هشتم با یکدیگر تفاوت فراوانی دارد. به واضح روشن است که نوع مطالبات در دو مجلس با هم بسیار فرق دارد. توجه به مطالبات و خواسته‌های رهبری از مجلس هشتم که به اختصار ذکر شد و نوع ‌مطالبات ‌از مجلس‌ ششم‌ که ‌در ذیل می‌آید به خوبی این مسأله را ثابت می‌کند:
1_ « عمل به قانون اساسی، علاج اساسی دردهای این کشور است» رهبر معظم انقلاب در حالی این توصیه را به نمایندگان مجلس ششم بیان کردند که تغییر قانون اساسی و ظرفیت آن در شعارهای تبلیغاتی و سخنرانی‌های طیف وسیعی از نمایندگان اصلاح‌طلب دیده می‌شد. مجلس ششم در جهت عملی نمودن پروژه تغییر قانون اساسی جنجال های زیادی را در مجلس بوجود آوردکه در سطح جامعه آثار سوئی را به همراه داشت.
2_ «اولویت‌ها را در نظر بگیرید. مسأله معیشت قطعاً در اولویت اول است» این مسأله به این خاطر بود که رویه مجلس ششم به گونه‌ای بود که بیشترین اولویت را به توسعه سیاسی داده بودند و اولویت‌های اساسی جامعه که فقر، فساد، تبعیض و تورم وخواسته‌های اقتصادی بود به نوعی به فراموشی سپرده شده بود.
3_ در ادامه همین مبحث مقام معظم رهبری خطاب به نمایندگان مجلس ششم تأکید می‌کنند.« شما بدانید که دشمن شما، دشمن این انقلاب، دشمن این نظام، برنده‌ترین حربه‌ای که در اختیار خواهد داشت، فقر و گرفتاری اقتصادی مردم است. روی این مسأله باید فکرکرد.... اولویت اول این است که شکم مردم را سیرکنید. می‌شود نشست و حرف‌های‌ روشنفکری زد: اگر فلان‌ طور نشود، فلان‌طور نخواهد شد، اگر چنین‌نشود، چنان‌ نخواهد شد؛ اما باید دید واقعیت چیست.»
4- از دیگر دغدغه های مقام معظم رهبری در دوره اصلاحات گزینش مدیران براساس ایده‌های اصلاح‌طلبی بود که ایشان در دیدار با نمایندگان مجلس ششم به صراحت معیارهای گزینش مسئولان به نمایندگان مجلس را متذکر شدند: «درگزینش اشخاص و در گزینش باید هوشمندانه، عالمانه و دقیق باشد.... و بدون ملاحظه‌این‌وآ‌ن‌عمل کنید.»
5_ در پایان همان دیدار باتوجه به موقعیت زمانی و چگونگی تعامل برخی از اصلاح‌طلبان با قدرت‌های خارجی و موضع‌گیری‌های ضعیف آنها، معظم له تأکید می‌نمایند.«وظیفه ما این است که از هویت انقلاب، اساس انقلاب و اساس این نظام دفاع کنیم.»
بنابر آنچه که گذشت می‌توان گفت که مقایسه مطالبات مقام معظم رهبری از مجلس ششم و هشتم نتایج ذیل را در مورد نوع انتظارات و نحوه تعامل رهبری با مجالس شورای اسلامی روشن می‌‌سازد:
1- رهبر معظم انقلاب همواره نمایندگان را به نقش اساسی خود یعنی نماینده‌ی خواسته‌ها و تقاضاهای مردم بودن متوجه ساخته‌اند و تأکید دارند که نماینده باید با تمام توان خواسته‌های واقعی مردم را دنبال نماید.
2- دنبال نمودن خواسته‌های واقعی همه مردم از اقشار ضعیف جامعه تا افراد مرفه و توانمند به این معنا است که نماینده باید حرف واقعی مردم را بزند نه اینکه تقاضاهای مردم را با انگاره‌های ذهنی و بعضاً و منافع شخصی خود پیوند زند. همچنانکه مجلس ششم تقاضای عمومی را با مفاهیمی همچون توسعه سیاسی، جامعه مدنی و ... پیوند می‌زد در حالی‌که ملت به معنای همه مردم خواستار رفع مشکلات اقتصادی بودند.
3- نوع ترکیب و بافت مجلس تأثیر زیادی در نوع خواسته‌ها و انتظارات رهبری از نمایندگان دارد. زمانیکه یک مجلس متشکل از افرادی ساختارشکن و منتقد به قانون اساسی باشد توصیه‌های معظم له همواره بر حفظ نهادها و صیانت از قانون اساسی در جریان است؛ اما اگر مجلسی همراه و همسو با نظام شکل گیرد انتظارات رهبری در راستای پویا نمودن قوانین، توجه به راهبردهای اساسی نظام یعنی پیشرفت همراه با عدالت، توجه به نوع شکل‌گیری طبقات اجتماعی و .. در جریان خواهد بود.
منبع:ایرنا
شنبه 9/9/1392 - 19:29
آموزش و تحقيقات
اهمیت مجلس شورای اسلامی و مشارکت مردمی ازدیدگاه حضرت امام ( رحمه الله علیه ) و مقام معظم رهبری
اهمیت مجلس شورای اسلامی و مشارکت مردمی ازدیدگاه حضرت امام ( رحمه الله علیه ) و مقام معظم رهبری

هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را در پیش داریم. اهمیت و جایگاه مجلس شورای اسلامی و نقش حضور مردم در عرصه انتخابات بر کسی پوشیده نیست. هر چه از عمر پربرکت نظام مقدس جمهوری اسلامی می گذرد. مردم انقلابی و متعهد ایران اسلامی به اهمیت حضور و نقش تعیین کننده خود در همه عرصه های انقلاب آگاهتر می شوند و راز دوام بقاء انقلاب خود را بهتر در می یابند.
از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون یکی از اهداف شیطانی استکبار جهانی دور کردن مردم از صحنه های انقلاب و بی تفاوت کردن مردم از حق تعیین سرنوشت خویش است که با تمسک به انواع ترفندها و بکارگیری جنگ روانی و نبرد تبلیغی اهداف خویش را تعقیب می کند . ولی به لطف خداوند منان ملت مسلمان و شریف ایران با حضور گسترده خود همواره این حقیقت را به اثبات رسانده اند که از اتحاد و انسجام آنان چیزی کم نشده و استکبار و مزدوران آنان تا ابد حسرت گسستن اتحاد و یکپارچگی ملت ایران را به گور خواهند برد.
در سلسله مباحث همگام با انتخابات مجلس هشتم . در شماره گذشته راه راستان اهمیت و جایگاه مجلس شورای اسلامی در قانون اساسی مورد مداقه قرار گرفت. در این شماره سعید بر این است تا اهمیت این نهاد از دیدگاه حضرت امام خمینی ( رحمه الله علیه) و مقام معظم رهبری ( مدظله) بررسی شود:

الف: اهمیت مجلس شورای اسلامی و ضرورت مشارکت مردمی از دیدگاه حضرت امام ( رحمه الله علیه)

حضرت امام خمینی ( رحمه الله علیه) مجلس شورای اسلامی را تجلی اراده ملی و یکی از اساس ترین نهادهای سیاسی که در راس تمام نهادهای نظام جمهوری اسلامی است و از ویژگی های خاص برخوردار است می دانند که مهم ترین ویژگی آن اسلامی و ملی بودن آن است.
« .. اسلامی است که تمام تلاشش در راه تصویب قوانین غیر مخالف با احکام مقدس اسلام است خصوصا با برخورداری از شورای محترم نگهبان و ملی است که از متن ملت جوشیده است و دست شرق و غرب و وابستگان به آنان از سرنوشت آن کوتاه است ...» (1)
حضرت امام ( رحمه الله علیه) نه تنها مجلس را خانه واقعی ملت و تجلی اراده ملی، بلکه تعرض به آن را قبیح، بر خلاف مصلحت کشور و خلاف موازین دینی می دانند و می فرمایند: « مجلس تنها مرجعی است که برای یک ملت است . مجلس قوه مجتمع یک ملت است و مجلس از همه مقاماتی که در یک کشور هست بالاتر است. بنابراین یک همچو مقامی را نشکنید و لو نمی توانید، لکن گفتنش اصلش، ذکرش اصلش کار قبیحی است و بر خلاف مصلحت است و بر خلاف مسلک اسلام است. » (2)
در اهمیت مجلی شورای اسلامی و جامعیت نقش آن در پرداختن به مسائل مهم کشور و نقش آن در اصلاح امور جامعه معتقدند اگر مجلس شورای اسلامی بر طبق موازین شکل گیرد و نمایندگان آن افراد صالح و دلسوز مردم باشند چنین مجلسی منشاء اصلاح همه امور جامعه خواهد بود ایشان می فرمایند: « اگر مجلس شورا آن طوری که ما بخواهیم ملی و اسلامی باشد، همه این مطبوعات اصلاح خواهد شد. همه این رادیو و تلویزیون اصلاح خواهد شد. ، ... » (3)
به تعبیری اگر مجلس یک مجلس اسلامی که با انتخابات صحیح انجام بگیرد و اشخاصی که انتخاب می شوند واقعا منتخب ملت باشند، تمام کارها با دست مجلسی ها اصلاح می شود.
از دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران جایگاه و نقش مردم در انتخابات و مشارکت سیاسی آنها بسیار حساس و تعیین کننده است از این روی همواره، حضرت امام ( رحمه الله علیه) همه آحاد ملت را به مشارکت فعال در انتخابات فرا می خوانند، آن انسان فرزانه در وصیت نامه سیاسی - الهی خود می فرمایند: « وصیت من به ملت شریف آن است که در تمامی انتخابات چه انتخابات رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و ... در صحنه باشند . (4)
امام ( رحمه الله علیه) مشارکت سیاسی مردم در انتخابات را نه تنها مهم و تعیین کننده بلکه آن را یک تکلیف شرعی می دانند که مسامحه و بی توجهی به آن جزء گناهان کبیره به حساب خواهد آمد» .. چه بسا در بعضی مقاطع عدم حضور و مسامحه گناهی باشد که در راس گناهان کبیره است. » (5)
و « اگر خدای نخواسته بر اسلام یا کشور اسلامی از ناحیه عدم دخالت در سرنوشت جامعه لطمه و صدمه ای وارد شود، تمام ملت در پیشگاه خدای قهار توانا مسئول خواهیم بود و نسل های آینده که ممکن است از کناره گیریهای کنونی مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند ما را نبخشند. یکی از وظایف مهم شرعی و عقلی ما حفظ اسلام و مصالح کشور، حضور در حوزه های انتخابیه و رای دادن به نمایندگان صالح و کاردان و مطلع بر اوضاع سیاسی جهان و سایر چیزهایی که کشور به آنها احتیاج دارد می باشد ، ... » (6)

ب : جایگاه مجلس شورای اسلامی و اهمیت مشارکت مردمی از دیدگاه مقام معظم رهبری

از دیدگاه مقام معظم رهبری مجلس شورای اسلامی به عنوان یک رکن اساسی و مهم برای اداره امور کشور و آینه ای است که منعکس کننده توانایی ها، خواستها ، موضع گیری ها ، اقتدار و پایبندی به آرمان های یک ملت می باشد و احساس مسئولیت مردم نسبت به مسائل کشور از مجاری انتخابات بیانگر راز پایداری و اقتدار جمهوری اسلامی ایران است. در واقع مقام معظم رهبری همچون سلف صالح و مراد خویش حضرت امام خمینی ( رحمه الله علیه) ، مجلس شورای اسلامی را عصاره یک ملت می دانند که با نگاهی مسئولانه در برابر اسلام، انقلاب و مصالح عالیه نظام می بایستی به امور کشور بپردازند. این نگرش در پیام ها و دیدارهای ایشان به مجلس و کارگزاران نظام بارها مورد تاکید قرار گرفته است . ایشان در باب اهمیت مجلس شورای اسلامی می فرمایند: « مجلس شورای اسلامی، یک مرکز اساسی و تعیین کننده برای انقلاب است، همه سر رشته های امور، به مجلس شورای اسلامی بر می گردد. » (7)
معظم له درباره اهمیت جایگاه مجلس در نظام جمهوری اسلامی می فرمایند: « جایگاه مجلس، جایگاهی بسیار عالی برای انعکاس نظرات و اراده ملت در وضع قوانین و مقررات و رگه های اجرایی است. » (8)
از دیدگاه معظم له مجلس، مظهر حضور و اراده مردم در صحنه های گوناگون سیاسی و اقتصادی کشور است. اگر مردم چیزی را در زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... که به سرنوشت کشور هم ارتباط پیدا می کند، باید اراده خویش را از حنجره و زبان نماینده خود بیرون بدهند و به صورت قانون درآورند و این قانون در سطح کشور عمل بشود.
شکل گیری مجلس قانون گذاری در هر کشوری نوعی توافق ملی برای اداره امور جامعه در سایه همبستگی، همدلی و همکاری می باشد. این مفهوم در نظام مردم سالاری دینی که اتحاد از بنیادی ترین عناصر تشکیل و تاسیس آن بوده است اهمیت مضاعفی دارد.
بنابراین « مجلس شورای اسلامی، مظهر وحدت ملی و یکپارچگی و اتفاق همه گروهها و قومیت ها و سلائق و عقاید است . در این مجلس که از منتخبان حقیقی ملت بزرگ ایران تشکیل شده است، نمایندگان شهرها و استان های دور و نزدیک ، نمایندگان اقوام گوناگون ایرانی، نمایندگان سلائق و عقاید سیاسی، نمایندگان اقلیت های دینی در کنار مسلمانان ، همه با هم برای انجام وظایف قانونی مجلس شورای اسلامی همکاری و تلاش می کنند. این یکی از باشکوه ترین جلوه های اتحاد ملت ایران است. اینجا همه برای پیشرفت ایران اسلامی ، و سربلندی و پیروزی نظام پر افتخار جمهوری اسلامی مجاهدت می کنند و همه یک هدفرا می جویند. (9)
یک چنین مجلسی شکل نمی گیرد مگر در چارچوب قوانین و معیارهای تعیین شده و با مشارکت گسترده، فعال و یا انگیزه مردم آگاه و هوشیار این سرزمین، که همواره در طول تاریخ انقلاب این هوشیاری خود را به اثبات رسانده اند و واقفند که دفع هر گزند و تهدید و رسیدن به قله های پیشرفت،رفاه و سربلندی مستلزم حضور فعال و آگاهانه آنها در تعیین سرنوشت خویش خواهد بود.

پی نوشت:

1- صحیفه نور جلد17 ص 202.
2- صحیفه نور، ج 12، ص 17.
3- صحیفه نور، ج 12، ص 256.
4- 5 - قادر فاضلی جاویدنامه ( وصیت نامه حضرت امام خمینی ( رحمه الله علیه ) صص 62-65.
6- صحیفه نور، ج 18 ، ص232.
7- بیانات نظام معظم رهبری در تاریخ 68/9/22
8- بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 70/9/27
9- بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 75/3/11 خطاب به مجلس پنجم شورای اسلامی .

منبع:ماهنامه راه راستان
شنبه 9/9/1392 - 19:28
آموزش و تحقيقات
ویژگیهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی
ویژگیهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی

نویسنده: عبد الکریم پاک‏نیا
روز دهم آذر به مناسبت‏سالروز شهادت مجاهد نستوه و مجتهد آگاه حضرت آیت الله سید حسن مدرس رحمت الله علیه روز مجلس نامگذاری شده است . به همین جهت از فرصت استفاده کرده و نگاهی گذرا به برخی از ویژگیهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی از منظر قرآن و اهل بیت علیهم السلام خواهیم داشت . در این راستا از صفات برجسته شهید مدرس، به عنوان الگوی مجسم و کامل یک وکیل مسلمان و متعهد، برای نمایندگان مجلس بهره جسته و از رهنمودهای ارزنده حضرت امام خمینی رحمت الله علیه نیز استفاده خواهیم کرد .
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه از آیت الله مدرس به عنوان نماینده ممتاز و اسوه فضیلت و کمال و تدبیر و سیاست و دیانت‏یاد کرده و فرمودند: «اینک که مدرس با سربلندی از بین ما رفت، برماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم; زیرا که او زنده است و الگوی تمامی مبارزان است .»
و در انتخاب نمایندگان به ملت ایران سفارش فرمودند که: «سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید، البته مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمی‏شود، شاید آحادی مثل مدرس باشند .» (1)
شهید مدرس علاوه بر داشتن هوش و دانش سرشار دینی و اجتماعی و دارا بودن مقام اجتهاد و عدالت و تقوی، وجود خویش را به کمالات انسانی و فضائل اخلاقی آراسته بود . او که منادی حق و عدالت و آزادی و استقلال بود، با هرگونه تبعیض ناروا و امتیازطلبیهای غیرقانونی شدیدا مخالفت می‏کرد .
قناعت و ساده زیستی، عفو و اغماض، اجتناب از کینه‏ورزی، شهامت و شجاعت، قاطعیت و تدبیر، فصاحت و بلاغت کم‏نظیر، تیزبینی و دور اندیشی، مناعت‏طبع و عزت نفس، صبر و استقامت، ظلم ستیزی و ظالم گریزی، اخلاص و تواضع، نظم و انضباط، قانونمداری، عظمت و استقلال خواهی برای کشور، بی اعتنائی به فرهنگ مزورانه استعمارگران و بیگانگان، عشق به مناجات و عبادت و عرفان، رسیدگی به محرومان و مستمندان، سعه صدر و حسن تدبیر، صداقت در رفتار و گفتار، برخی از صفات برجسته این مرد الهی و نماینده ملت ایران در مجلس شورا بود .
در اینجا به برخی از اهم ویژگیهای لازم برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی می‏پردازیم:

تعبد به ارزشهای اسلامی

نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس دین مبین اسلام و پاسداری از ارزشهای حیاتی آن شکل گرفته است و اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران و رای دهندگان به وکلای مجلس، مسلمان هستند، و همچنین طبق اصل 67 قانون اساسی کشور، نمایندگان مجلس باید در نخستین جلسه آن سوگندنامه‏ای را امضاء کنند که در بخشی از آن آمده است: «من در برابر قرآن مجید، به خدای قادر متعال سوگند یاد می‏کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد می‏نمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم ...»
از اینرو مهم‏ترین وظیفه وکلای ملت، اهتمام جدی به اسلام و ارزشهای الهی و معنوی آن است و آنان تحت هیچ شرائطی نمی‏توانند از این وظیفه مهم تخطی نمایند .
این ویژگی نه تنها برای وکلای مجلس، بلکه برای تک تک مسئولین در حکومت اسلامی ضروری و لازم است . چنانکه امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه‏ای به یکی از کارگزارانش می‏فرماید: «فانت محقوق ان تخالف علی نفسک وان تنافخ عن دینک ولو لم یکن لک الا ساعة من الدهر ولا تسخط الله برضی احد من خلقه، فان فی الله خلفا من غیره ولیس من الله خلف فی غیره; (2)
بر تو شایسته است که با هواهای نفسانی مخالفت کرده و از دین خود دفاع کنی; هرچند برای تو ساعتی از زندگی نمانده باشد . خدا را بخاطر رضایت احدی از مردم خشمگین مساز; زیرا خداوند جایگزین همه چیز می‏شود اما هیچ چیزی جانشین خداوند نمی‏تواند باشد .»
با این توضیح روشن می‏شود که یک نماینده مجلس و یا کارگزار حکومتی در جامعه اسلامی چگونه باید از دین و ارزشهای آن محافظت نماید .
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه نیز در مورد ضرورت التزام عملی نمایندگان به دستورات اسلام خطاب به آنان می‏فرماید: «لازم است طرحهائی که در مجلس می‏گذرد مخالف با احکام مقدسه اسلام نباشد و با کمال قدرت، با پیشنهادهای مخالف با شرع مقدس که ممکن است از روی ناآگاهی و غفلت طرح شود شدیدا مخالفت نمائید و از قلمهای مسموم و گفتار منحرفین هراسی نداشته باشید و سخط خالق را برای رضای مخلوق تحصیل نکنید و خداوند قاهر و قادر را حاضر و ناظر بدانید .» (3)
و در وصیت نامه خویش نیز به نمایندگان سفارش می‏کند: «از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت، کوشا باشند که قوانین - خدای نخواسته - از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نائل آئید .»
و به مردم نیز توصیه فرمود که: «مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رای دهید که متعبد به اسلام، وفادار به مردم باشند .»

امانتداری

از منظر مولای متقیان حضرت علی علیه السلام تمام مسئولیتهای اجتماعی و سمتهای مختلف حکومتی که از جمله آنها نمایندگی مجلس شورای اسلامی می‏باشد، در ردیف امانتهای سنگین به شمار می‏آید . آن حضرت در نامه خود به یکی از کارگزارانش به نام اشعث‏بن قیس در آذربایجان می‏نویسد: «وان عملک لیس لک بطعمة ولکنه فی عنقک امانة; (4) همانا این مسئولیت و پست تو، برایت طعمه نیست [که از آن به نفع خود و اطرافیانت‏بهره‏گیری] ; بلکه امانتی بر عهده توست .»
اگر نمایندگان مجلس در سمت نمایندگی، از امانت مردم به نحو شایسته پاسداری کنند و اختیاراتی را که ملت‏به آنان سپرده‏اند، در راه اعتلای دین و آبادانی کشور به کار گیرند، بدون تردید رضایت‏خدا و خلق را بدست آورده و اعتماد عموم را برای خود کسب خواهند نمود .
آنان نباید آن جمله از سوگندنامه خود را از یاد برند که می‏گوید: «من در برابر قرآن مجید به خدای قادر متعال سوگند یاد می‏کنم که ... ودیعه‏ای را که ملت‏به من سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم .» (5)
خداوند متعال یکی از شاخص‏ترین صفات مؤمنان حقیقی را امانتداری و عمل به پیمانها می‏داند و می‏فرماید: «والذین هم لاماناتهم وعهدهم راعون‏» ; «[مؤمنان راستین] کسانی هستند که به امانتها و پیمانهایشان وفادارند .»
نمایندگی مردم، پیمان مقدسی است که یک وکیل مجلس با موکلین خود می‏بندد و وکیل مؤمن و متعهد هیچگاه پیمان شکنی نمی‏کند .
امام خمینی رحمت الله علیه با تاکید بر امانتداری وکلای مجلس به جوانان ایرانی توصیه نمودند که: «با همت‏شما جوانان ایرانی باید اشخاص منور، اشخاص امین و صادق در مجلس شورا بروند که مقدرات شما را بر طبق خواسته‏های خدای متعال پیاده کنند ... در قضیه مجلس شورا رای بدهید و رای به وکلای متعهد، مسلم، امین; وکلای امین بفرستید در مجالس .» (6)

پرهیز از تجمل‏گرایی

یکی از ویژگیهای لازم برای وکلای مجلس شورای اسلامی پرهیز از تجمل گرائی است; چرا که وکلای اشراف‏گرا نمی‏توانند دغدغه خاطر محرومان و مستمندان جامعه را درک کنند و درد آنان را بفهمند .
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه می‏فرماید: «آن روزی که - خدای نخواسته - مجلسیان خوی کاخ‏نشینی پیدا کنند و از این خوی ارزنده کوخ‏نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم . ما در طول مشروطیت از این کاخ‏نشینها خیلی صدمه خوردیم . مجلسهای ما مملو از کاخ‏نشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخ‏نشینها بودند و همین معدودی که از کوخ‏نشینها بودند، از خیلی انحرافات جلو می‏گرفتند و سعی می‏کردند برای جلوگیری .» (7)
اساسا نماینده‏ای که برای خود امتیاز ویژه قائل شود و زندگی ویژه‏ای را برگزیند و بین خود و موکلین و طبقات محروم سدی از بی‏اعتمادی ایجاد نماید و خود را تافته جدا بافته از مردم بداند، مورد مذمت‏خدا و رسولش خواهد بود . رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان الله تعالی یکره من عبده ان یراه متمیزا بین اصحابه; (8) خداوند متعال دوست ندارد که بنده خود را در میان دوستانش متمایز ببیند .»
امام خمینی رحمت الله علیه در مورد ساده‏زیستی شهید مدرس می‏گوید: «منزلش یک منزل محقر از حیث‏ساختمان، و زندگی یک زندگی مادون عادی، که در آن وقت لباس کرباس ایشان زبانزد بود; کرباسی که باید از خود ایران باشد می‏پوشید .» (9)
همین نکته موجب آزادگی و پایداری مدرس در راه هدف بود . او آزادانه سخن می‏گفت و از هیچ مقام و منصبی واهمه نداشت . فقط برای خدا می‏گفت و عمل می‏کرد; چنانکه خود در این زمینه اظهار می‏دارد: «اگر من نسبت‏به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده می‏کنم و هر حرف حقی را بی‏پروا می‏زنم، برای آن است که چیزی ندارم و از کسی هم نمی‏خواهم . اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع را کم نمایید، آزاد می‏شوید .» (10)
او در مورد توانایی پایداری‏اش در مقابل استبداد داخلی و استعمار خارجی می‏گوید: «از مال دنیا چیزی جز پیراهن ژنده کرباس ندارم تا نگران از دست دادنش باشم .» (11)
اما اگر نماینده‏ای با کانونهای درآمدزای سیاسی و اقتصادی ارتباط تنگاتنگ داشته باشد و مرهون سرمایه‏داران و قدرتمندان متمول باشد، خود باخته و ضعیف النفس خواهد شد .

استقلال‏خواهی و بیگانه ستیزی

از مهم‏ترین دغدغه‏های نماینده مجلس، باید حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور باشد . او باید در گفته‏ها، نوشته‏ها و اظهار نظرهایش، استقلال کشور و تامین مصالح و حقوق مردم را مد نظر داشته باشد و هیچگاه اندیشه دوستی با دشمنان و پیوستگی با بیگانگان را در سر نپروراند; چرا که از منظر قرآن این یکی از صفات اهل نفاق و عوامل داخلی دشمنان اسلام می‏باشد .
خداوند متعال در سوره نساء با صراحت تمام دوستی و تمایل به بیگانگان را از خصلتهای منافقان دانسته و به اهل ایمان سفارش می‏کند که مبادا در تصمیم گیریهای خود دشمنان اسلام و بیگانگان را بر مؤمنان ترجیح دهند واین ندای آسمانی را به مسلمانان ابلاغ می‏کند که: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الکافرین اولیاء من دون المؤمنین‏» ; (12) «ای اهل ایمان! کافران را به جای مؤمنان دوست [و تکیه گاه] خود قرار ندهید .»
شهید مدرس نمونه بارز یک نماینده بیگانه‏ستیز و استقلال طلب بود . او می‏گوید: «اختلاف من با رضاخان بر سر کلاه و عمامه و این قبیل مسائل جزئی - مثل نظام اجباری - نیست . من در حقیقت‏با سیاست انگلستان - که رضاخان را عامل اجرای مقاصد استعماری خود در ایران قرار داده - مخالفم . من با سیاستهائی که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید می‏کند مبارزه می‏کنم . راه و هدف خود را می‏شناسم . در این مبارزه هم پشت‏سر خود را نگاه نمی‏کنم . شما یا کسان دیگر همراهی می‏کنید یا نه! لازمه مبارزه در این راه، از خود گذشتگی و فداکاری است .» (13)
امام خمینی رحمت الله علیه در مورد این ویژگی نمایندگان می‏فرماید: «نگذاریددر مجلس شورا اشخاصی بروند که آنها با قدرتهای بزرگ پیوستگی دارند، باید ملت‏با اختیار و اراده خود، با امتیاز خود و انتخاب خود اشخاص صالح را، اشخاص متقی را، اشخاصی را که برای ایران کار می‏خواهند بکنند، به نفع ایران کار می‏کنند، آنها را باید تعیین بکنید .» (14)
این روش پسندیده برگرفته از آیات شریفه الهی است که می‏فرماید: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» ; (15) «خداوند هرگز راهی برای [برتری و تسلط] کافران بر اهل ایمان قرار نداده است .»
طبق این آیه هرگونه تسلط بیگانگان اعم از نظامی، سیاسی فرهنگی و اقتصادی بر امور کشورهای اسلامی ممنوع است و یکی از مهم‏ترین وظائف وکلای مجلس، تلاش برای تحقق همین فرمان قرآن است .
اصل 153 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز - که برگرفته از قوانین اسلامی و الهی است - اعلام می‏دارد که: هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد، ممنوع است .

صداقت در گفتار و رفتار

بهترین معیار شناخت مردان الهی و حق باوران راستین، صداقت و راستگویی آنان در گفتار و رفتار آنهاست . طبق فرموده امام صادق علیه السلام باید صداقت و امانتداری افراد را سنجیده و آنگاه به آنان اعتماد نمود . آن حضرت ضمن حدیثی می‏فرماید: «لا تغتروا بصلاتهم ولا بصیامهم، فان الرجل ربما لهج‏بالصلاة والصوم حتی لو ترکه استوحش ولکن اختبروهم عند صدق الحدیث واداء الامانة; (16) به نماز و روزه افراد فریفته نشوید; چرا که شخص گاهی به نماز و روزه عادت کرده که اگر آن را رها کند احساس وحشت می‏کند . اما [برای شناخت افراد]، آنان را با میزان راستگویی و امانتداری بیازمایید .»
با توجه به این حقیقت، یکی از ملاکهای گزینش نمایندگان، میزان راستگویی آنان در زندگی‏شان می‏باشد . آیا افرادی که در گذشته دهها وعده توخالی و غیرقابل عمل به مردم داده و بعدا آنها را به بوته فراموشی سپرده‏اند، لیاقت نمایندگی دارند؟ آیا کسانی که با انواع دسیسه‏ها و شعارهای فریبنده و تبلیغات پر زرق و برق اذهان مردم را مشوش کرده و برای رسیدن به مقاصد نفسانی خود، آرای مردم را به سوی خود جلب می‏کنند، شایستگی وکالت دارند؟! نماینده حقیقی مردم اگر وعده‏ای بدهد با تمام وجود به دنبال تحقق آن تلاش می‏کند و حیثیت‏خود را در گرو آن وعده می‏بیند .
وکلای با ایمان هیچگاه حق را وارونه نشان نمی‏دهند، به سوی باطل گرایش پیدا نمی‏کنند و از راستی و صداقت ست‏برنمی‏دارند; گرچه به ضرر آنان باشد .
امام حسن مجتبی علیه السلام می‏فرماید: «من دوستی داشتم که صفات پسندیده‏اش او را از همه مردم در نظرم ارزشمندتر کرده بود .» آنگاه ضمن شمارش صفات آن نیک مرد الهی می‏فرماید: «کان لا یقول مالا یفعل ویفعل مالا یقول; (17) آنچه را که عمل نمی‏کرد، نمی‏گفت; و کارهایی را که نگفته بود انجام می‏داد . [اهل شعار و وعده‏های دروغین نبود، بلکه اهل عمل بود ].»

لیاقت و شایستگی

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «من استعمل عاملا من المسلمین وهو یعلم ان فیهم اولی بذلک منه واعلم بکتاب الله وسنة نبیه فقد خان الله ورسوله وجمیع المسلمین; (18)
هر کس از مسلمانان کارگزاری را [بر مسئولیتی] بگمارد، در حالی که می‏داند در میان مسلمانان، از او شایسته‏تر و داناتر به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وجود دارد، بی‏تردید به خدا و پیامبر او و جمیع مسلمانان خیانت کرده است .»
با توجه به این گفتار نبوی، تک‏تک مسلمانان در انتخابات وکلای مجلس مسئولیت‏سنگینی به عهده دارند و انتخاب شوندگان نیز وظیفه خطیری را تعهد می‏کنند . هر کسی که حقیقتا شایستگی ایفای نقش در سمت نمایندگی مردم را دارد باید قدم در میدان بگذارد و خود را نامزد چنین مقام حساسی نماید وگرنه - خدای نکرده - اگر به قصد مطامع دنیوی و رسیدن به هواهای نفسانی به این حیطه وارد شود، سعادت دنیا و آخرت خود را از دست‏خواهد داد . مردم مسلمان نیز طبق فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله لازم است که به ظواهر افراد ننگرند; بلکه لیاقت و شایستگی و اهلیت آنان را احراز نموده، سپس به آنان رای دهند . در غیر این صورت، در خطاها و تخلفات احتمالی این افراد شریک خواهند بود .
همچنین نخبگان و متنفذین جامعه، طبق این حدیث‏شایسته‏سالاری، لازم است کسانی را به مردم معرفی کنند که توانائی چنین امری را داشته باشند و اگر این اصل را مراعات نکنند و بر اساس روابط شخصی و یا ملاکهای غیراصولی دیگر، غیرشایستگان را نامزد نمایندگی مجلس نمایند، به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و جمیع مسلمانان خیانت کرده‏اند .

شجاعت و شهامت

مردان خدا در سایه ایمان قوی و یقین به حقانیت اهداف خود، هرگز از قدرتی جز قدرت خداوند متعال، هراسی به دل راه نمی‏دهند و جز در برابر خداوند متعال سر تسلیم فرود نمی‏آورند . همچنانکه امام علی علیه السلام فرمودند: «عظم الخالق فی انفسهم وصغر ما دونه فی اعینهم; (19) خدا در وجود آنان بزرگ و غیرخدا در منظر آنان کوچک است .»
بر یک نماینده مسلمان شایسته است که چنین باشد و در موضع‏گیریها و اظهار نظرهای خود، از هیچ منصب و مقامی هراس نداشته باشد . یکی از مهم‏ترین اوصاف شهید مدرس شجاعت و شهامت کم‏نظیرش بود . او در طول عمر با برکت‏خود - که همواره به مبارزه با ظلم و استبداد داخلی و استعمار خارجی می‏پرداخت - از هیچ قدرت و مقام و منصبی نترسید، دشمنانش بارها به جان و آبروی وی تاخته و سوء قصد کردند، اما او ذره‏ای از مواضع خود عقب‏نشینی نکرد . وی بارها می‏گفت: «اگر تمام دول دنیا برخلاف من باشند، به تنهایی مقاومت می‏کنم .» (20) او در مقابل اعمال و رفتار ضد دینی و ضد مردمی و منکرات می‏ایستاد، فریاد می‏کشید و گفتارش را به گوش دیگران می‏رسانید .
اگر یک نماینده مسلمان، تعدی به مرزهای عقیدتی و جغرافیایی مسلمانان را ببیند، باید شهامت اظهار نظر و مخالفت‏با آن را داشته باشد و با قدرت تمام - که نشانگر وجود اعتقادات راسخ و مرهون دیگران نبودن است - در مقابل عوامل داخلی و خارجی تعدی و تجاوز بایستد و عزت اسلام و مسلمانان را حفظ کند .
امام خمینی رحمت الله علیه با ستایش از شهامت و شجاعت مدرس رحمت الله علیه می‏گوید: «آن روزی که رضا شاه آمد و آن همه کارها را کرد، باز یک آخوند بود که توی مجلس، به اسم مدرس رحمة الله علیه مقابلش ایستاد و می‏گفت: نه! .
هیچ کس نبود، مدرس بود و چند نفر که اطراف او بودند . دیگر در تمام مملکت هیچ قدرتی در مقابل او نمی‏ایستاد ... یک وقت رضاخان به مدرس گفته بود: سید! از جان من چه می‏خواهی؟ گفته بود که می‏خواهم تو نباشی!» (21)
امام رحمت الله علیه به مردم سفارش می‏کرد که نمایندگانی شجاع و باایمان انتخاب کنند و می‏فرمود: «کسانی را که انتخاب می‏کنید باید مسائل را تشخیص دهند نه از افرادی باشند که اگر روس یا آمریکا یا قدرت دیگری تشری زد، بترسند، باید بایستند [و] مقابله کنند .» (22)
بنابراین کسانی که نفس ضعیف دارند و در حوادث مرعوب قدرتمندان و استعمارگران می‏شوند، شایسته وکالت نیستند .

توجه به محرومان و درماندگان

حضرت امام خمینی رحمت الله علیه رسیدگی به محرومان و مستمندان جامعه را از وظایف مهم وکلای مجلس دانسته و می‏فرماید: «ان شاء الله نمایندگان محترم مجلس سنگینی بار مسئولیت و رسالت‏خود را در این امر خطیر احساس کرده و می‏کنند و به خوبی دریافته‏اند که نظام و مردم از آنان چه انتظاری دارند که باید گفت: مجموعه خواسته‏ها و انتظارات اسلامی مردم از مجلس، رفع گرفتاریها و محرومیتها و دگرگونی در نظام پر پیچ و خم اداری کشور، از انتظارات به حقی است که باید آنها را جدی بگیرند و نمایندگان محترم مجلس قبل از پرداختن به لوایح و تبصره‏ها و مواد غیرضروری، به فکر مسائل اصلی و کلیدی کشور باشند و بر اساس اسلام عزیز در کمیسیونها با طرح قوانین و لوایح به سمتی حرکت کنند که مشکلات اساسی مرتفع، و سیاستهای زیربنائی کشور در امور فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در راستای کمک به محرومین و رفع استضعاف مدون وبه مورد اجرا درآید . » (23)
خدمت‏به محرومان و رسیدگی به دردمندان که از مهم‏ترین تلاشهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار بود، باید سرلوحه برنامه‏های وکلای مجلس باشد; البته این مهم در ساختار شخصیت نامزدهای مجلس ریشه دارد، چنانکه امام خمینی رحمت الله علیه فرمودند: «رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه‏ای باشند که مظلومیت و محرومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه‏داران و زمین‏خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات، که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی‏توانند بفهمند .» (24)

خاطره‏ای از مدرس

نوشته‏اند هنگامی که مدرس از طرف علمای نجف به عنوان مجتهد طراز اول در مجلس شورا تعیین شده بود، از اصفهان به سوی تهران حرکت کرد . او در شب دوم، در مسیر خود به سوی نطنز، به امامزاده‏ای وارد شد [زیرا عادت نداشت که خود را بر کسی تحمیل کند] . خادم امامزاده ضمن پذیرایی از ایشان، اظهار داشت: پیرمردی فقیر و عائله‏مند هستم و دو دختر بزرگ دارم که هنوز کسی به خواستگاری آنها نیامده است . مدرس فردی را شبانه به سراغ کدخدای ده فرستاد، او نیز به همراه عده‏ای از اهالی روستا به حضور آن بزرگوار آمد . مدرس مشکل پیرمرد را با آنان در میان گذاشت . همان شب دو جوان از اهالی ده با صلاحدید مدرس از دختران خادم خواستگاری کردند و مدرس نیز قباله نکاحیه آنان را نوشته، امضاء کرد و به آنان داد .
و به این ترتیب باری سنگین را از دوش آن پیرمرد برداشته و او را خوشحال نمود .

حسن ختام

در آخر این مقال یادآوری این نکته شایسته است که یک وکیل مسلمان و شیعه که پیرو علی علیه السلام و دلسوز کشور و مردم متدین آن می‏باشد، همیشه این شعار علوی را آویزه گوش خود قرار می‏دهد که آن حضرت می‏فرماید: «اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسة فی سلطان ولا التماس شی‏ء من فضول الحطام، ولکن لنرد المعالم من دینک ونظهر الاصلاح فی بلادک، فیامن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک; (25) خداوندا! تو می‏دانی که فعالیتهای ما تلاشهای رقابت جویانه برای کسب قدرت نبود و در جستجوی ثروت و امکانات افزون‏تر دنیوی انجام نیافت، بلکه هدف ما [از بدست گرفتن قدرت] فقط بازگرداندن نشانه‏های دین تو و اظهار اصلاح در سرزمینهای تو بود تا مظلومان از بندگانت امنیت‏یابند و قوانین معطل [و متروک] شده‏ات برپای داشته شود .»

انتخابات و وظیفه مبلغان

اینک که به انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی نزدیک می‏شویم، شایسته است که مبلغان محترم ویژگیهای نماینده مطلوب را برای مردم تبیین کنند، تا با انتخابی شایسته و درست، امور کشور به خوبی سامان یابد .

پی نوشت :

1) صحیفه امام، ج‏18، ص‏276 .
2) نهج البلاغه، نامه 27 .
3) صحیفه امام، ج‏12، ص‏361 .
4) نهج البلاغه، نامه 5 .
5) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 67 .
6) انتخابات و مجلس از نگاه امام خمینی رحمه الله، ص‏194 و 195 .
7) آئین انقلاب اسلامی، ص‏349 .
8) سبل الهدی و الرشاد، ج‏7، ص‏13 .
9) فرهنگ کوثر، شماره 36، ص‏22 .
10) همان .
11) کیهان، 10/9/1381 .
12) نساء/144 .
13) فرهنگ کوثر، ش‏37، ص‏18 .
14) انتخابات و مجلس از نگاه امام خمینی رحمه الله، ص‏193 .
15) نساء/141 .
16) اصول کافی، باب الصدق و اداء الامانة، حدیث‏2 .
17) تحف العقول، ص‏235 .
18) الغدیر، ج‏8، ص‏291 .
19) نهج البلاغه، خطبه متقین .
20) کیهان، 10/9/1381 .
21) صحیفه امام، ج‏4، ص‏222 .
22) انتخابات و مجلس از نگاه امام خمینی رحمه الله، ص‏202 .
23) صحیفه نور، ج‏20، ص‏214 .
24) همان، ج‏21، ص‏190 .
25) نهج البلاغه، خطبه 131 .

منبع: فصلنامه مبلغان
شنبه 9/9/1392 - 19:28
آموزش و تحقيقات
ساختار مجلس شورای اسلامی درنظام جمهوری اسلامی ایران
ساختار مجلس شورای اسلامی درنظام جمهوری اسلامی ایران

نویسنده:مهدی نظرپور
منبع:آشنایی با نظام جمهوری اسلامی ایران ص43 تا 52
مجلس شورای اسلامی مهم ترین واصلی ترین ركن قانونگذاری ونظارت درنظام جمهوری اسلامی ایران است كه نمایندگانش به صورت مستقیم وبا رأی مخفی مردم انتخاب می شوند. دوره ی نمایندگی مجلس شورای اسلامی چهارسال و دوره ی نمایندگی نمایندگان نیز همزمان با دوره ی مجلس شورای اسلامی است. پس اگر نماینده ای ازطریق انتخابات میان دوره ای به نمایندگی انتخاب شود، مدت نمایندگی او محدود به پایان دوره ی مجلس خواهد بود.
مجلس شورای اسلامی تعطیل بردار نیست وبه همین منظور، انتخابات هردوره باید پیش ازپایان دوره ی قبل برگزار شود به طوری كه كشور درهیچ زمانی بدون مجلس نباشد.1 بنابراین ، هیچ عاملی نمی تواند مانع انتخابات وتشكیل مجلس گردد، مگر جنگ واشغال نظامی كشور كه دراین صورت با پیش نهاد رییس جمهور و تصویب نمایندگان وتأیید شورای نگهبان، انتخابات مناطق اشغال شده یا تمام كشور برای مدّت معینی متوقّف می شود. دراین صورت، مجلس سابق به كارخود ادامه خواهد داد.2

چگونگی افتتاح مجلس شورای اسلامی

براساس قانون اساسی، جلسات مجلس شورای اسلامی با حضور نمایندگان رسمیّت می یابد.بنابراین با انتخاب حداقل این تعداد ازنمایندگان مجلس می تواند كارخویش را شروع كند.
نمایندگان حاضر درنخستین جلسه ی مجلس، كه به وسیله ی هیأت رییسه سِنّی اداره می شود، باید در برابر قرآن مجید سوگند یادكنند كه پاسدار حریم اسلام ونگهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ومبانی نظام جمهوری اسلامی باشند. البتّه، نمایندگان اقلّیت های مذهبی ، این سوگند را باذكر كتاب آسمانی خود یاد می كنند.3

ساختار درونی مجلس شورای اسلامی

الف- هیأت رییسه
براساس اصول قانون اساسی ،ترتیب انتخاب رییس وهیأت رییسه ی مجلس وشمار كمیسیون ها ودوره ی آنها ودیگر امورمجلس به وسیله ی آیین نامه ی داخلی مجلس كه به تصویب نمایندگان می رسد، مشخص می گردد.4
آیین نامه ، براساس مادّه های 2و3، سه نوع هیأت رییسه پیش بینی كرده است كه عبارتند از:
1- هیأت رییسه سِنی: پس ازتشكیل وافتتاح مجلس شورای اسلامی وقبل از اقدام به هركاری ،نخست دوتن ازمُسن ترین نمایندگان براساس شناسنامه،به عنوان رییس ونایب رییس ودونفر ازجوان ترین نمایندگان حاضر به عنوان منشی معیّن می شوند ودرجایگاه هیأت رییسه قرارمی گیرند.وظایف هیأت رییسه ی سنّی عبارت است از: اداره ی جلسه ی افتتاحیه، انجام مراسم سوگند وبرگزاری انتخاب هیأت رییسه موقّت.5
2- هیأت رییسه موقت: اعضای هیأت رییسه موقّت دوازده نفرند كه شامل یك رییس، دونایب رییس، سه كارپرداز وشش منشی می شود این هیأت با رأی مخفی وبا اكثریّت نسبی ودرجلسه ی علنی ازمیان نمایندگان انتخاب می شوند.6 دو وظیفه عمده ی هیأت رییسه ی موقّت، تصویب اعتبارنامه ی نمایندگان منتخب وانتخابات هیأت رییسه دایم مجلس است؛ بدین گونه كه پس ازتصویب اعتبارنامه ی دوسوّم ازمجموع نمایندگان، هیأت رییسه ی موقّت، انتخابات هیأت رییسه ی دایم را برگزار می كند وبه كارش پایان می دهد.7
3- هیأت رییسه دایم: تركیب هیأت رییسه دایم مجلس همانند هیأت رییسه ی موقّت است كه برای مدّت یك سال به وسیله نمایندگان انتخاب می شوند. انتخاب رییس مجلس ممكن است دریك نوبت یا دونوبت صورت گیرد، بدین صورت كه اگر هیچ یك ازنامزدها دردور اوّل نتوانند آرای اكثریّت مطلق نمایندگان را به دست آورند، انتخابات به دور دوم كشیده می شود ودراین مرحله، انتخاباتی مجدّد میان دونفری كه درمرحله ی اوّل بیشترین رأی راكسب كرده اند، برگزار می شود ودارنده ی اكثریت آرای به عنوان رییس مجلس شورای اسلامی انتخاب می شود. انتخاب دو نایب رییس، سه كارپرداز وشش منشی به صورت جداگانه ودریك مرحله وبا اكثریّت نسبی صورت می گیرد.3 همه ی امور مجلس شورای اسلامی به وسیله ی هیأت رییسه مجلس وزیر نظر رییس مجلس اداره می شود.
ب- كمیسیون ها
برای بررسی، اصلاح وتكمیل لوایح دولت وطرح های قانونی كه نمایندگان یا شورای عالی استان ها براساس اصول 47و 102 قانون اساسی به مجلس ارایه می دهند ونیز به منظور تهیّه طرح های لازم وانجام وظایف دیگری كه طبق قانون برعهده ی مجلس گذاشته شده است، ماده 33 آیین نامه ی داخلی مجلس، كمیسیون هایی برای آن پیش بینی كرده است . به طور كلّی، مجلس می تواند دونوع كمیسیون دایم وموقّت داشته باشد.براساس آیین نامه ی داخلی مجلس،شمار كمیسیون های دایم برحسب وظایف وزارتخانه ها ونهادهای رسمی كشور است. افزون براین ، كمیسیون های اصول76و90 قانون اساسی ، كمیسیون دیوان محاسبات وكمیسیون بودجه ی مجلس نیز جزو كمیسیون های دایم مجلس محسوب می شوند. وظیفه ی اصلی كمیسیون های دایم مجلس( به استثنای كمیسیون اصول76 و90) انجام امورمقدّماتی مربوط به قانونگذاری است. هم چنین ،شمار اعضای كمیسیون های دایم مجلس متفاوت است وبسته به محدودیّت وگسترش حیطه ی كاركمیسیون، از7 تا 31 نفراست.به طور مثال،اعضای كمیسیون اصل90 قانون اساسی ، بین 15 تا 31 نفر است كه درمادّه ی 43 آیین نامه ی داخلی مجلس به آن اشاره شده است.9
كمیسیون موقّت كه به آن كمیسیون ویژه با خاصّ نیز می گویند،برای رسیدگی به مسایل مهم واستثنایی كه ممكن است دركشور پیش آید، با پیش نهاد حداقل پانزده نفر از نمایندگان وبا تصویب مجلس تشكیل می شود. اعضای این گونه كمیسیون ها، كه ازپنج تا یازده نفرند، درجلسه ی علنی مجلس وبا رأی مخفی وبا اكثریت نسبی برگزیده خواهند شد. این كمیسیون پس ازاتمام مأموریتش، منحل می شود.10
ج- جلسات عمومی مجلس شورای اسلامی
طبق اصل 65 قانون اساسی، جلسات مجلس شورای اسلامی با حضور دوسوّم نمایندگان رسمیّت می یابد.تصویب طرح های قانونی، كه به وسیله ی نمایندگان یا شورای عالی استان ها، ارایه می شود ولوایحی كه ازطریق هیأت دولت به مجلس پیش نهاد می شود، پس ازرسمیت یافتن مجلس براساس آیین نامه ی داخلی مجلس انجام می گیرد،مگر درمواردی كه نصاب مشخصّی برای تصویب آن تعیین شده باشد. هم چنین ،طبق اصل 69 قانون اساسی ،مذاكرات مجلس شورای اسلامی باید علنی باشد وگزارش كامل آن ازطریق رادیو وروزنامه های رسمی كشور برای اطلاع مردم منتشر شود. اما درشرایط اضطراری ودرصورتی كه امنیّت كشور ایجاب كند، با تقاضای رییس جمهور یا یكی از وزیران ویا ده نفر ازنمایندگان مجلس، جلسه ی غیرعلنی تشكیل می شود.

نمایندگان

نمایندگی منصبی است كه ازطریق انتخابات ورأی مردم فعلیّت می یابد ودارای ویژگی های زیراست:
اوّل این كه مقامی ملّی است؛ نمایندگان مجلس هریك منتخب حوزه ی انتخابیه ی معیّنی هستند، امّا نمایندگی آنان عامّ وازسوی همه- ی ملّت است؛ چون براساس اصل67 قانون اساسی، نمایندگان به گونه ای سوگند یاد می كنند كه به معنای نمایندگی ازطرف همه ی مردم كشور است نه حوزه ی انتخابیّه ای خاص. البتّه این به معنای نفی ارتباط نمایندگان با مردم حوزه ی انتخابیه خود نیست.11
دوم این كه نمایندگی، امری كلّی است ونمایندگان هم درحدود اختیاراتی كه به گونه ی فردی به آنها داده شده است وهم درحدود وظایف واختیارات شان به گونه ی گروهی تحت عنوان مجلس شورای اسلامی به وظایف خود عمل می كنند.
سوّم این كه نمایندگی غیر قابل عزل است؛ یعنی انتخاب كنندگان(برخلاف وكالت درحقوق خصوصی)،نمی توانند هروقت لازم بدانند، نماینده ی خود را عزل كنند، ونماینده می تواند تا پایان دوره ی نمایندگی خود، بدون اجبار برای پاسخ گویی
به موكّلین به طور مستقل مشغول انجام وظیفه شود.12
دیگراین كه مقام نمایندگی دارای دو ویژگی زیراست: اوّل این كه قایم به شخص است؛ یعنی این مقام به هیچ عنوان قابل واگذاری به دیگری نیست ونماینده ی منتخب مردم نمی تواند مقام خود را به دیگری واگذار كند.13 بند اوّل اصل 85 قانون اساسی به صراحت به این موضوع اشاره كرده است.
دوم این كه مقام نمایندگی مشاركتی است نه شخصی ومستقل؛ یعنی نمایندگان به صورت مشترك درتصمیم گیری های مجلس شركت می كنند ومصوّبات با رأی اكثریّت به تصویب می رسد وبه نام مجلس اعتبار وشایستگی اجرا می یابد.14

آزادی اظهار ونظر و رأی

نمایندگان مجلس شورای اسلامی ازنظر موقعیّت شخصی، همانند دیگر مردم دارای حقوق وتكالیف برابرند، البته برای این كه بدون دغدغه ازتعرض، مشغول ایفای وظیفه ی خطیر نمایندگی خود شوند آزادی اظهار نظر ورأی به آنها داده شده است.
اصل 86 قانون اساسی دراین باره می گوید:
نمایندگان مجلس درایفای وظایف نمایندگی دراظهار نظر ورأی خود كاملاً آزادند ونمی توان آنها را به سبب نظراتی كه درمجلس اظهار كرده اند یا آرایی كه درمقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده اند، تعقیب یا توقیف كرد.
سؤالی كه دراینجا مطرح است این است كه اگر نماینده ای مرتكب جرمی شد، آیا براساس اصل 86 قانون اساسی، مصون ازپیگیری قضایی است؟ رییس قوه ی قضاییه، آیت الله هاشمی شاهرودی درجواب خبرنگاران دراین مورد می گوید:
مصونیت مطرح شده دراصل 86 قانون اساسی ازحیث این كه مصونیّت قضایی یا شغلی است، معلوم نیست وبا توجه به این كه دراین باره فقط نظر تفسیری شورای نگهبان قابل قبول است لذا تازمانی كه شورای نگهبان نظر تفسیری نداده باشد، قضات ازبرداشت وفهم خودشان ازقوانین اساسی وعادی استفاده می كنند وحكم قضایی صادر می كنند... اگر مطلبی عنوان جرم برآن بارشود مانند توهین به مسؤولی ، این مسأله نمی تواند درچارچوب وظایف نمایندگی قرارگیرد. وبه هیچ وجه درقوانین جزایی مصوّب، مصونیت شغلی،مانع اجرای وظیفه قانونی قاضی نمی شود.15
واقعیّت این است كه نه تنها به نمایندگان بلكه به هیچ یك ازمسؤولان نظام اعم ازرهبر، رییس جمهور، وزیران ودیگر اعضای بلند پایه كشور، مصونیّت قضایی داده نشده است. به همین دلیل، توهین، اهانت ، هتك حرمت به هریك ازافراد حقیقی وحقوقی وازطرف هركس قابل پی گیری ومجازات است.16

وظایف واختیارات مجلس شوری اسلامی

مهم ترین بحث درباره ی مجلس شورای اسلامی،مربوط به حدود وظایف و اختیارات ویا به تعبیری دیگر، صلاحیت های این نهاد مردمی است؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به مجلس شورای اسلامی وظایف واختیاراتی واگذار كرده است كه دراینجا به مهم ترین آنها اشاره می شود.
1- وضع وتفسیر قوانین عادی:
قانونگذاری درنظام جمهوری اسلامی ایران جز درمواردی اندك كه مجمع تشخیص مصلحت نظام وضع می كند، حقّ انحصاری مجلس شورای اسلامی است. درقانون اساسی اصل 71 آمده است:
مجلس درعموم مسایل درحدود مقرّر درقانون اساسی می تواند قانون وضع كند.
پس، مهم ترین وظیفه واختیار مجلس، تصویب قوانین عادی برای اداره ی كشور درتمام شؤون آن است .افزون برقانونگذاری ،شرح وتفسیر قوانین عادّی نیزازجمله وظایف مجلس شورای اسلامی است.
دراصل 73 آمده است:
شرح وتفسیر قوانین عادّی درصلاحیّت مجلس شورای اسلامی است.
2- نظارت وارزیابی
ارزیابی ونظارت برامور كشور یكی دیگر ازوظایف عمده ی مجلس شورای اسلامی است. این گونه نظارت ازیك طرف بیان كننده- ی رابطه این قوّه با قوّه مجریه وازطرف دیگر ، ازنمودهای آشكار اعمال حاكمیّت مردم درنظام جمهوری اسلامی ایران است. این گونه نظارت به دوصورت زیرانجام می شود:
1-2- نظارت استطلاعی: نظارت استطلاعی بدین معنا است كه نمایندگان مردم درمجلس حق دارند ازچگونگی روند كارنهادهای اجرایی وقضایی اطلاع داشته باشند. این آگاهی توسّط اطّلاعات مردمی، تذكّر، سؤال وتحقیق وتفحصّ به دست می آید كه درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پیش بینی شده است.
مجلس حق تحقیق وتفحص درتمام اموركشور، حتی نهادهای زیرنظر رهبری به استثنای نیروهای مسلح را دارد. دراصل 78 دراین مورد آمده است:
((مجلس شورای اسلامی حقّ تحقیق وتفحّص درتمام اموركشور را دارد.))
3- نظارت استصوابی:
نظارت استصوابی – كه یك اصطلاح فقهی است – درمقابل نظارت استطلاعی به كار می رود.نظارت استصوابی،یعنی این كه برخی اعمال حقوقی زیرنظر مستقیم وبا تصویب وصلاحدید ناظر انجام می گیرد وبدون موافقت ناظر اعتبار قانونی ندارد. این موارد عبارتنداز:
اول- نظارت تأسیسی:
یك نوع نظارت استصوابی مجلس شورای اسلامی برقوّه ی مجریه،نظارت تأسیسی برشروع كار دولت است؛ بدین معنا كه رییس جمهور پس ازانتخاب وزیران وپیش ازهرگونه اقدامی باید برای تك تك آنان رأی اعتماد مجلس را به دست آورد.به عبارت دیگر،نمایندگان مجلس باید برتشكیل دولت نظارت داشته باشند وبا توجّه به برنامه های هریك ازافراد معرّفی شده، شایستگی های اخلاقی ،عملی وتجربی وصلاحیتهای علمی به آنان رأی مثبت یا منفی بدهند.
دوم – نظارت سیاسی: مجلس همواره رفتار وكردار سیاسی اعضای قوّه ی مجریه را زیرنظر دارد. این نوع نظارت ناشی ازمسؤولیّت رییس جمهور،هیأت وزیران ویا هر یك از وزیران به طور جداگانه دربرابر مجلس است كه دراصول 122 ،134 و 137 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به آن اشاره شده است.
سوم – نظارت مالی:
نظارت مالی مجلس برقوّه مجریه به دو شكل صورت می گیرد: اوّل، تصویب بودجه كه براساس اصل52 قانون اساسی انجام می شود. به موجب این اصل،بودجه ی سالانه ی كشورپس ازتهیّه وتصویب درهیأت دولت، برای تصویب نهایی به مجلس فرستاده می- شود.دوّم،نظارت براجرای دقیق بودجه ی سالانه كه ازطریق دیوان محاسبات انجام می شود.به موجب اصول 54و55 قانون اساسی، دیوان محاسبات كشور زیرنظر مستقیم مجلس شورای اسلامی تشكیل می گردد. این دیوان برهمه ی حسابهای وزارتخانه ها، مؤسسه- ها،شركت های دولتی ودیگر دستگاه ها ، كه ازبودجه ی كشور استفاده می كنند،رسیدگی می كند تا هیچ هزینه ای از اعتبارات مصوّب تجاوز نكند وهربودجه ای درمحل خود به مصرف رسد.
دیوان محاسبات حسابها، اسناد ومدارك مربوط را برابر قانون جمع آوری وگزارش تفریغ بودجه هرسال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسلیم می نماید.
البته اصول 54 و55 مذكور درمورد تصویب گزارش تفریغ بودجه ساكت است، امّا این گزارش درحال حاضر به تصویب نمایندگان می رسد.
چهارم – موارد دیگر: علاوه برموارد فوق،تمام عهدنامه ها،مقاله نامه ها، قرار دادها و موافقت نامه های بین المللی17 اصلاحات جزیی مرزها،18 برقراری حكومت نظامی ومحدویّت های زمان جنگ وشرایط اضطراری،19 دریافت واعطای وام یا كمك های بدون عوض داخلی وخارجی ازطرف دولت،20 استخدام كارشناسان خارجی درموارد ضروری،21 انتقال بناها واموال دولتی كه از نفایس ملی باشد؛22 و تصویب صلح دعاوی یا ارجاع آنها به داوری درباره ی اموال عمومی ودولتی درجایی كه طرف دعوا خارجی باشد وموارد مهم داخلی،23 باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد.
ازاین رو، این موارد نیز جزو نظارت استصوابی مجلس می باشد.

پی نوشت ها:

1-قانون اساسی، اصل63.
2-قانون اساسی، اصل68
3- اصول 65 و67
4- اصول 66 .
5- هاشمی، همان،ج2، ص 139- 140.
6- مدنی ، همان، ص 179.
7- هاشمی ، همان، ص 139-134.
8- هاشمی،همان،ص 140- 141.
9-محمد هاشمی، همان، ص 145- 146.
10- مدنی، همان،ص 182.
11- هاشمی، همان،ص162 واصل 67 قانون اساسی.
12- همان، ص 162- 163.
13- هاشمی، همان، ص153.
14- همان، ص154.
15- روزنامه آفرینش،شنبه 8/10/80 ،ص 2،شماره 1246.
16- دراطلاعیة رسمی دادگستری كلّ استان تهران به جرایم نماینده همدان وبرخی دیگر ازنمایندگان كه به احكامی محكوم شده اند، اشاره شده است. رجوع كنید به روزنامه آفرینش شنبه 8/10/80 ، ص2 ، شماره 1246 .
17- قانون اساسی،اصل 77 .
18- همان، اصل 78.
19- همان ،اصل 79.
20-همان، اصل 80.
21- همان ، اصل82.
22- همان،اصل 83.
23- همان،اصل 139
شنبه 9/9/1392 - 19:27
آموزش و تحقيقات
اقدامات تهاجمی آمریکا بر علیه ایران طی 21 سال گذشته
 
نویسنده:حسین واعظی
 
 
 
 
 
 
1. قرار دادن ناسیونالیسم و لیبرالیسم در مقابل اسلام و انقلاب و حمایت از لیبرال ها و ملی گراها بلافاصله پس از پیروزی انقلاب؛
2. قطع روابط سیاسی با ایران در فروردین 1359 پس از اشغال لانۀ جاسوسی.
3. تجاوز نظامی به خاک ایران در اردیبهشت 1359 (واقعۀ طبس).
4. طراحی و سازماندهی کودتای نوژه در تیرماه 1359.
5. تحریک عراق به جنگ با ایران در شهریور 1359.
6. حمایت سیاسی، حقوقی و تبلیغاتی از بنی صدر در خرداد 1360.
7. به کار گیری «خط مشی مهار» یا Containment Policy علیه ایران.
8. حمایت از تحرکات تجزیه طلبانه در کردستان، ترکمن صحرا، آذربایجان، خوزستان و سیستان و بلوچستان.
9. سکوت در برابر موج عظیم اعمال ترورسیتی منافقین و گروه های مارکسیستی علیه جمهوری اسلامی ایران از 30 خرداد 1360 به بعد.
10. ارائه کمک های وسیع مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و مستشاری به عراق در جریان جنگ تحمیلی و مجوز ساختن عراق به سلاح های شیمیایی و میکربی.
11. حمایت مستقیم از نفتکش های عراق و سایر کشورهای عرب منطقه از طریق ایجاد اسکورت نظامی برای آنها از سال 1364 الی 1367.
12. ورود به جنگ با ایران به نفع عراق با حمله به سکوهای نفتی ایران در سال 1366.
13. حمله به چند فروند از ناوگان نیروی دریایی ایران در خلیج فارس در سال 1366 و منهدم ساختن نیمی از توان دریایی ایران در اوج جنگ تحمیلی در سال 1366.
14. ممانعت از دستیابی ایران به پیروزی های بزرگ در جنگ تحمیلی از طریق حمایت مستقیم از عراق و تصویب قطعنامۀ 598 در سال 1366.
15. دخالت مستقیم در جنگ و حمایت از عراق برای باز پس گیری جزیره فاو در فروردین 1367.
16. سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس توسط ناو وینسنز در تیرماه 1367 که منجر به شهادت 400 نفر گردید.
17. گنجاندن موضوع، علیه ایران در اجلاس سرای هفت کشور صنعتی موسوم به G7. 18. اعمال فشار همه جانبه بر ایران برای پذیرفتن قطعنامۀ 598.
19. مخالفت آشکار با پیروزی ایران در جنگ تحمیلی.
20. تشدید تحریم های اقتصادی علیه ایران در دورۀ زمامداری جورج بوش.
21. ممانعت از اجرای قرارداد احداث نیروگاه اتمی بوشهر میان ایران و آلمان.
22. ممانعت از دستیابی ایران به غرامت های ناشی از جنگ تحمیلی.
23. اعمال «سیاست مهار دوگانه » علیه ایران در سال 1372 (Dual Contianment policy)؛
24. تحریک امارات متحده عربی برای مطرح ساختن ادعاهای ارضی علیه جزایر سه گانۀ ایرانی در خلیج فارس در سال 1372.
25. طراحی «قانون داماتو» علیه ایران در مجلسین نمایندگان و سنا (کنگره) در سال 1372.
26. مخالفت شدید با قرارداد تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر توسط روسیه در سال 1373.
27. تصویب «طرح بنجامین گیلمن» و لغو قرارداد کونگو با ایران در اسفند 1373.
28. مخالفت با عبور خطوط لولۀ نفت و گاز و راه های ترانزیت آسیای میانه از ایران و حمایت از خط باکو- جیحان و فشار بر ترکیه برای لغو قرارداد 20 میلیارد دلار خرید گاز از ایران.
29. صدور فرمان های اجرایی به وسیلۀ کلینتون علیه ایران با هدف افزایش دامنۀ تحریم ها در اردیبهشت 1374.
30. جنجال آفرینی های وسیع برای معرّفی ایران به عنوان طراح و سازندۀ انفجار ظهران در عربستان در آبان 1374.
31. اعمال تحریم علیه شرکت های خارجی سرمایه گذاری در منابع انرژی در تیر 1357.
32. فشار مستمر بر اتحادیۀ اروپا و ژاپن برای قطع روابط اقتصادی با ایران از سال 1357.
33. معرفی ایران به عنوان بزرگترین مانع روند صلح خاورمیانه پس از کنفرانس های مادرید و اسلو بویژه در سال 1357.
34.بهره برداری از رأی دادگاه میکونوس برای تخریب روابط اتحادیه ی اروپا با ایران در فروردین.
35.معرفی ایران به عنوان مجری انفجار بوئنوس آیرس در آرژانتین.
آیرس در آرژانتین. 36. معرفی ایران به عنوان طراح انفجار مرکز تجارت جهانی در نیویورک و انفجار هواپیما بر فراز لاکربی.
37. قطع همکاری ایران در افغانستان با حمایت از «طالبان» و حاکم ساختن آنها بر مقدرات مردم افغانستان و ایجاد یک کانون مهم برای تولید و صدور مواد مخدر.
38. ایجاد تحرک وسیع برای تخریب روابط پاکستان با ایران.
40. تصویب بودجه در کنگرۀ آمریکا برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت 1377.
41. تصویب تأسیس یک رادیو به زبان فارسی علیه ایران به نام «رادیو آزادی» در کنگرۀ آمریکا در اردیبهشت 1377.
42. قراردادن نام ایران در فهرست کشورهای یاغی و حامی تروریسم.
43. گنجاندن وضعیت نقض حقوق بشر در ایران در دستور کار مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1368.
44. از سال 1368 تا کنون آمریکا همواره بانی قطعنامه علیه وضعیت حقوق بشر در ایران در مجمع عمومی و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بوده است.
45. اعمال تحریم ارسال تکنولوژی های دو منظوره علیه ایران در اجلاس سران هفت کشور صنعتی اروپا.
46. تصویب قانون مجازات صادرکنندگان فن آوری های موشکی و هسته ای به ایران در کنگرۀ آمریکا در خرداد 1377.
47. خارج ساختن ایران و شرکتهای ایرانی از کنسرسیوم های کشف، استخراج و تولید نفت و گاز دریای مازندران.
49. مقابلۀ جدی با هرگونه همکاری ایران در بوسنی و هرزگوین علی رغم کمک های بی شایبۀ جمهوری اسلامی ایران به مردم مسلمان بالکان.
50. ممانعت از اعطای وام توسط بانک های جهنی و کشورهای ثروتمند به ایران.
51. تخریب روابط ایران و ترکیه و ایران و آذربایجان. 52. ممانعت از بسط روابط و گسترش نفوذ ایران در آسیای میانه و قفقاز.
53. مخالفت شدید با آزمایش های موشکی ایران بویژه پس از پرتاب موشک شهاب 3 در تیر 1377.
54. مخالفت با هرگونه اقدام حفاظتی جمهوری اسلامی ایران نظیر دستگیری اغتشاش گران، جاسوسان، عوامل ضد انقلاب، توقیف نشریات مخرب، محاکمۀ جاسوسان یهودی و اقدام کنندگان علیه امنیت ملی کشور. 55. ترویج مستمر سکولاریسم و لائیسم در کشور برای تخریب فرهنگ اسلامی.
56. ایجاد هماهنگیهای ویژه و پدید آوردن بخش مخصوص میان سیا، موساد، یشن بت، اینتلیجنت سرویس و سرویس اطلاعاتی کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا به منظور مقابلۀ جدی با خرید کالاهای ویژه و اقلام استراتژیک توسط جمهوری اسلامی ایران و همچنین تکنولوژی های دو منظوره.
57. به رسمیت نشناختن دولت جمهوری اسلامی ایران و برنامه ریزی حساب شده برای تأثیر بر افکار عمومی مردم ایران در جهت تطهیر موقعیت گذشته و حال آمریکا.
58. ایجاد هماهنگی و وحدت رویه میان کلیۀ طیف های ضد انقلاب در خارج از کشور.
59. ایجاد هماهنگی و وحدت رویه میان جریان های مخالف قانون اساسی در داخل کشور.
60. ایجاد ارتباط و به وجود آوردن نوعی وحدت استراتژیک میان ضد انقلاب داخل و خارج با مخالفین قانون اساسی.
61. طراحی فروپاشی جمهوری اسلامی ایران به سبک فروپاشی شوروی. 62. سرمایه گذاری برای ایجاد مطبوعات مجری طرح فروپاشی.
63. نفوذ در مراکز دانشگاهی و میان اساتید از طریق شبکۀ جهانی روشنفکران.
64. ایجاد هماهنگی میان روشنفکران سکولار با منورالفکرهای به اصطلاح مذهبی.
65. برنامه ریزی برای تخریب شخصیت چهره های دلسوز کشور و نیروهای استقلال طلب و مخالف سلطۀ آمریکا.
66. برنامه ریزی برای سوق دادن جامعه به سوی آنارشیم و هرج و مرج طلبی.
67. تلاش برای دامن زدن به اختلاف های داخلی و تبدیل اختلافات دیدگاهی به تخاصمات فرسایشی.
68. برنامه ریزی برای حذف اسلامیت از جمهوریت و جداکردن دین از سیاست و جایگزین کردن دنیاطلبی افراطی و غوغاسالاری و جو شعاری بر فضای عمومی کشور. محورهای
68 گانه فوق الذکر به گونه ای کاملاً استدلالی و منطقی بیانگر پوچ بودن تبلیغات غوغاسالارانۀ آمریکا و نیروهای وابسته به غرب در چارچوب جنگ روانی برای مقصر جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران در کشمکش های موجود میان دو کشور ایران و آمریکا و طرح مسئلۀ مواضع ضد امپریالیستی به دلیل مصارف داخلی است. واقعیت انکار ناپذیر این است که ملت ایران مظلومانه به دلیل پافشاری بر حق حاکمیت خود و اتخاذ مواضع استقلال طلبانه با نفی سلطه گری و سلطه پذیری و پافشاری بر اسلام و فرمان های الهی آماج حملات و تهاجمات سلطه گران و ظالمان جهان قرار گرفته است.

منبع:

اینجا ایران است:اداره فرهنگی ستاد مشترک سپاه

شنبه 9/9/1392 - 19:27
آموزش و تحقيقات
مذاکره با آمریکا؛ خطای استراتژیک

 

نویسنده: نعمت حسینی




 
مذاکره! مسئله‌ای که هر دو طرف درگیر و ذی‌نفع در آن، یعنی ایران و آمریکا، از ظن و دیدگاه خود به آن می‌نگرند و این دو منظر، گاه آن‌چنان با هم فاصله دارند که گویا مانند دو خط موازی هیچ گاه همدیگر را قطع نخواهند کرد. گذشته از برخی دلایل و تحلیل‌های سطحی که در این مورد مطرح می‌شود، به نظر می‌رسد که برای تحلیل این موضوع که چرا دو کشور بر سر برقراری روابط بین خودشان مذاکره نمی‌کنند باید کمی عمیق‏تر فکر نمود و با گذر از لایه‌های سطحی، ریشه‌های پنهان و ناپیدای این مسئله را بررسی کرد.
در این راستا و در قالب یک گزاره‌ی کلی می‌توان ادعا نمود که علت‌العلل مشکلات دو کشور ریشه در جهان‏بینی و برداشت هر کدام از طرفین از مواضع طرف دیگر دارد و در ادامه، با تشریح کلیات این ادعا، به جزئیات نیز پرداخته خواهد شد.

بیان کلیات

قبل از بررسی جزئیات، آنچه در کلان قضیه باید به آن پرداخته شود این است که نگاه آمریکا به مسائل جهانی نگاهی متأثر از رویکردها و نظریات خردگرا در عرصة روابط بین‌الملل است و بالطبع در جزئیات نیز، این نگاه و طرز فکر در اندیشه و نظرگاه رهبران ایالات متحده جاری و حکم‌فرماست. آمریکایی‌ها مذاکره را از دریچه‌ی نظریات خردگرا دنبال می‌کنند و پیرو منطق نتیجه در مذاکره هستند. از نظر آن‌ها، هر حرکتی باید به نتیجه‌ای منفعت‌آمیز ختم گردد.
آمریکا به عنوان یک کشور، بازیگری معقول در عرصه‌ی سیاست خارجی است و عقلانیت یکی از اصول و پایه‌های اصلی تمام نظریات خردگرا در عرصه‌ی روابط بین‌الملل است. عقلانیت در روابط بین‌الملل به این معناست که در محیط آنارشیک نظام بین‌الملل، دولت‌ها مجبور به رفتاری عقلانی هستند و قبل از اقدام به هر عملی، باید هزینه‌های آن را محاسبه کنند و در یک فرآیند هزینه‌ـ‌فایده تصمیم بگیرند. در محیط آنارشیک نظام بین‌الملل، کشورها و بازیگران این نظام بر اساس اصل خودیاری، تنها به خود تکیه می‌کنند و می‌آموزند که برای بقا نمی‌توان و نباید به دیگران دل بست. به قول چرچیل، در عرصه‌ی روابط بین‌الملل، کشورها دوست و دشمن دائمی ندارند، بلکه منافع دائمی و همیشگی دارند. به عبارت دیگر، در نظریات اثبات‌گرا، این منافع ملی هستند که چراغ راهنمای سیاست‌گذاران و سیاست‌مداران محسوب می‌شوند.
در حالی که در نظریات فرااثبات‏گرا، منافع ملی به تنهایی نمی‌تواند اساس و پایه‌ی تصمیم‌گیری‌ها باشد و علاوه بر آن، فاکتورهای دیگری را نیز باید در فرآیند تصمیم‌گیری وارد نمود. با این تعریف، می‏توان اذعان نمود که بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، نگاه رهبران ایران به مسائل جهان و سیاست بین‌الملل، به رویکردهای انتقادی و فرااثبات‏گرا نزدیک‌تر است تا رویکردهای اثبات‏گرا. جمهوری اسلامی ایران در طول حیات خود و با تأسی به قانون اساسی خود، نشان داده که سیاست خارجی‌اش بیشتر از آبشخور نظریه‌های فرااثبات‌گرا سیراب شده است تا نظریات اثبات‌گرا و این موضوع چنان واضح و مبرهن است که اکثریت کسانی که در حوزه‌ی سیاست خارجی ایران قلم‌فرسایی می‌کنند، اجماعی کامل و اتفاق‌نظری در این مورد دارند.
فاکتورهای فرااثبات‏گرایی به وفور در سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران یافت می‌شود. این نظام، به عنوان یک نظام مردمی و برخاسته از افکار و اندیشه‌های حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، در تقابل کامل با نظام استکبار جهانی است و مسائل را از دریچه و منظر هویتی و سازه‌انگارانه می‌نگرد. نظام جمهوری اسلامی ایران هویت خود را بر اساس حمایت از مستضعفان جهان و ستیز با نظام سلطه تعریف نموده است. واقعیت مذکور که در متن انقلاب و افکار حضرت امام به وضوح قابل رؤیت بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت مکتوب و صریح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متبلور گشت. به عنوان نمونه، حضرت امام خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، چنین می‏گوید: «ما این واقعیت و حقیقت را بارها در سیاست خارجی و بین‏المللی اسلامی‌مان اعلام کرده‏ایم که در صدد گسترش اسلام در جهان و کم کردن سلطه‌ی جهان‌خواران بوده و هستیم.» (صحیفه‌ی نور، ج 25، ص 224)
همچنین ایشان در جای دیگری اظهار می‏دارند: «ما باید از مستضعفین جهان حمایت و پشتیبانی کنیم، زیرا اسلام پشتیبان تمان مستضعفان جهان است.» (صحیفه‌ی نور، ج 12، ص 19 تا 24)
همچنین بر اساس اصل 154 قانون اساسی، ایران موظف به مبارزه با نظام سلطه است و از مبارزه‌ی حق‏طلبانه‌ی مستضعفین در برابر مستکبرین، در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند (اصل 154). این موازین و میثاق‌ها که در مقدمه و اصول گوناگون قانون اساسی به کرّات تکرار شده، نشان‏دهنده‌ی این موضوع است که جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه‌ی بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه‌ی مردم جهان می‏داند. بنابراین از مبارزه‌ی حق‏طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند.
قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران، که حرکتی ‌برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود، زمینه‌ی تداوم این‌ انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می‌کند، به ویژه در گسترش ‌روابط بین‌المللی‌، با دیگر جنبش‌های اسلامی و مردمی می‌کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند و استمرار به مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد. با توجه به ماهیت این نهضت بزرگ‌، قانون اساسی تضمین‌‌کننده‌ی نفی ‌هر گونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی است و در خط گسستن از سیستم استبدادی‌ و سپردن سرنوشت مردم به دست ‌خودشان تلاش می‌کند (مقدمه‌ی قانون اساسی). همچنین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس دفاع از حقوق همه‌ی مسلمانان جهان استوار است (اصل 152).
نظام جمهوری اسلامی ایران، بر خلاف دولت‏های مادی، که از منطق نتیجه پیروی می‏کنند، از منطق مسئولیت در عرصه‌ی بین‏المللی تبعیت می‏کند. بر اساس این منطق، جمهوری اسلامی کنش‏ها و رفتارهای خود را بر اساس پیامدها و نتایجی که به همراه دارد برنامه‏ریزی نمی‏کند، بلکه اقدامات و کنش‏های سیاست خارجی ایران بر اساس منطق مسئولیت قابل توجیه خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران بر اساس رسالت خود و بر اساس اصول مصرح مندرج در قانون اساسی، بر پایه‌ی تکالیفی چون عدالت، سعادت و تعالی برنامه‏ریزی و عمل می‏کند.

بیان جزئیات

این دو نگاه متفاوت در کلان موضوع، از سوی هر دو کشور ایران و آمریکا، به اجزای سیاست خارجی آن‌ها نیز تسری یافته و باعث شده است که مسئله‌ی مذاکره به عنوان یک جز از سیاست خارجی، به یک موضوع بسیار پیچیده‌ی غامض و تقریباً لاینحل در روابط دو کشور تبدیل شود و علی‌رغم تمام الزامات موجود، این ارتباط قوام نگیرد. نتیجه اینکه در فضای مه‌آلود و مبهم ناشی از نبود ارتباط بین دو طرف، تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها نیز سطحی و غیرعلمی شده است و نویسندگان و تحلیل‌گران دو کشور، هرچند مطالب زیادی را در رسانه‌ها و مطبوعات خود انتشار داده‌اند، ولیکن به علت عدم شناخت کافی از طرف مقابل، نتوانسته‌اند ادبیاتی درخور و شایسته‌ی این مبحث فراهم آورند.
این که در برخی تحلیل‌ها دیده می‌شود اکنون که آمریکا آماده‌ی مذاکره است ما نیز چنین کنیم، ناشی از یک تحلیل سطحی و دور از واقعیت و یا به ‏قول رهبر معظم انقلاب، آمیخته به برخی اغراض سیاسی خاص است. منشأ و خاستگاه این تفکرات از آنجا ناشی می‌شود که این دسته از تحلیل‌گران، بدون توجه به تبعات مذاکره و با یک سطحی‏نگری محض به مسئله می‏نگرند.
مذاکره‏ای که آمریکایی‏ها مدعی آن هستند مذاکره‌ای نخواهد بود که در آن ایالات متحده امتیازات زیادی به ایران بدهد. مذاکره‌ای که ایالات متحده به دنبال آن است گفت‌وگویی خواهد بود که در آن و طی یک پروسه، ایران از یک کشور ضدنظام‌سلطه به یک کشور سازگار و هماهنگ با استکبار جهانی تبدیل خواهد شد.
در این نوع از مذاکرات، این گونه نیست که بر سر مسائل سطحی گفت‌وگو شود. در این گفتگوها، ایالات متحده به دنبال قطع حمایت ایران از محور مقاومت خواهد بود و این یعنی مسخ و استحاله و تهی شدن نظام از فلسفه وجودی خود. در این نوع از مذاکرات ممکن است آمریکا امتیازات مادی زیادی به ایران بدهد، ولی باید دقت نمود که او در مقابل از ما چه می‌خواهد. قطعاً آمریکا با توجه به پایگاه لیبرالی خود، به دنبال اخذ امتیازات معنوی زیادی از ایران خواهد بود که پذیرفتن نظم موجود در جهان از سوی ایران در صدر این امتیازات جای خواهد داشت.
ایالات متحده، پس از توفیق در عملیاتی کردن اولین فاز از پروژه‌ی تغییر رفتار ایران، یعنی پذیرفتن نظم فعلی حاکم بر دنیا و عدم اعتراض به آن، قطعاً به سراغ دومین فاز این پروژه، که می‌توان آن را فاز ارزشی و آرمانی پروژه نامید، خواهد رفت. این فاز، با توجه به پایگاه لیبرالی این کشور، مهم‌ترین قسمت پروژه برای وی خواهد بود و صدالبته آنان در کوتاه‌مدت به هیچ‏ روی انتظار ندارند که فاز دوم پروژه به آسانی و در یک بازه‌ی زمانی کوتاه انجام شود، بلکه این قسمت از پروژه را با صبر و تحمل بیشتری دنبال می‌کنند.
نظم فعلی حاکم بر جهان نظمی برخاسته از ارزش‌های لیبرال‌دمکراسی است و ایالات متحده خود را میراث‌دار و حافظ این نظم می‌داند. از طرفی دیگر، آمریکا به عنوان کشوری که در صدر نظام بین‌المللی حاکم بر دنیا قرار دارد، بیشتر از کشورهای دیگر از نظم موجود انتفاع می‌برد. بنابراین طبیعی است که به دنبال حفظ وضع موجود باشد. طبیعی خواهد بود که آمریکا به عنوان پاسبان نظم موجود، در اقدامی اصلاحی، سعی بر این داشته باشد تا به منظور هرچه بهتر عمل نمودن سیستم و بیشینه کردن منافع خود، سیستم را بهینه کند و ایرادات موجود در سیستم را برطرف نماید. در این راستا، ایالات متحده سعی خواهد کرد که تمام کشورهای ناهمگون و ناسازگار با نظام بین‌الملل را با این نظم همراه و هماهنگ سازد.
از نظر آمریکا، ایران کشوری است که شاکله و ساختار نظم موجود را به چالش کشیده است. نظام بین‌الملل به رهبری آمریکا، به علت تفاوت بنیادینی که نظام غیرمادی جمهوری اسلامی ایران با نظام مادی لیبرال‌دمکراسی دارد، از ایران هراس دارد و از این نظر، در تقابل کامل با ایران است. ماهیت نظام سیاسی ایران به گونه‏ای است که نظم فعلی محافظه‏کار و طرفدار حفظ وضع موجود دنیا را به چالش کشیده ‏است.
نظام حاکم بر جمهوری اسلامی، نظامی مبتنی بر مردم‌سالاری دینی است که هرچند اشتراکاتی با نظام لیبرال‌دمکراسی غربی دارد، ولی تفاوت‌ها و افتراقات بنیادی فراوانی نیز با آن دارد. بن‌مایه‌ی اصلی لیبرالیسم، انسان‎مداری است؛ انسانی که معیار و مبنای همه چیز است. این انسان است که به کائنات معنی می‎بخشد و ارزش‎ها را تعیین می‎کند. این انسان است که اراده می‎کند‎، فکر می‎کند، می‎سازد، انتخاب می‎کند‎، تعیین می‎کند؛ در حالی که در فرهنگ اسلام شیعی، اراده‌ی خداوند اصل است و اراده‌ی انسان در طول خواست و مشیت الهی است.
در این نگاه، بر خلاف نگاه خدامحورانه که خداوند و قوانین الهی در آن مشروعیت‎بخش همه‌ی قوانین است، منافع مادی و معنوی این جهان، تعیین‎کننده است. در چنین شرایطی، دین هم مانند سایر کالاهای فکری و مادی‎ای که عرضه می‎شوند، می‎تواند مشتری داشته ‎باشد یا نداشته ‎باشد. در نگاه انسان‎محورانه، حتی دین‎داری در ذیل انسان‎محوری قابل تعریف است. به ‎عبارتی دین اگر هم حرفی برای گفتن داشته ‎باشد، باید در خدمت انسان قرار ‎گیرد. دینی خوب است که نیازهای این جهان انسان را تأمین کند.
از منظر ارزش‏های لیبرالی، حاکمیت متعلق به مردم است و هیچ چیز حتی دین و خدا را نمی‏توان در آن شراکت داد؛ در حالی که در نظام اسلامی، حاکمیت اصالتاً متعلق به خداوند است و تنها از طریق مردم و ملت اعمال می‏گردد. این موضوع به بهترین و صریح‌ترین وجه در قانون اساسی انعکاس یافته است. به طوری که بر اساس اصل 56 قانون اساسی، حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست ‌و هم او، انسان را بر سرنوشت ‌اجتماعی خویش حاکم ساخته ‌است.
از سویی دیگر، سیاست خارجی آمریکا در طول تاریخ، از یک مشرب لیبرالی سیراب شده است و حتی در برهه‏های از زمان و علی‏الخصوص در دوران جنگ سرد که ایالات متحده از منش لیبرالی خود در سیاست خارجی فاصله می‏گرفت، به خاطر رقابت با ابرقدرت شوروی بود و هر زمان که احساس می‏کرد سایه‌ی رقیب بر سر او سنگینی نمی‏کند، به سیاست لیبرالی خود باز‏می‏گشت. پرواضح است اکنون که جنگ سرد تمام شده و به قول حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) شوروی به زباله‏دان تاریخ پیوسته است و آثار آن را در موزه‏ها باید جست، دیگر سیاست‏مداران آمریکایی لزومی به دوری از روش و منش لیبرالی خود نمی‏بینند.
بنابراین باید پذیرفت که سیاست خارجی اعلانی و اعمالی ایلات متحده پس از جنگ سرد یک‌سره لیبرالی شده است و نظریه‏پردازان آمریکایی متأثر از این فضا، ایده‏ها و افکار خود را بر سیاست‏گذاران آمریکایی عرضه می‌کنند. سیاست خارجی آمریکا در دوران پس از جنگ سرد قطعاً متأثر از افکار و اندیشه‌های هانتینگتون و فوکویاما و دیگر اندیشمندانی است که رها از فشار شوروی، به اشاعه‌ی افکار و ایده‏های خود می‏پردازند.
فرانسیس فوکویاما با انتشار مقاله‌ای در سال 1989 در مجله‌ی «نشنال‌اینترست» ادعا نمود که تنها ایدئولوژی حاکم بر دنیا لیبرال‌دمکراسی است. به اعتقاد وی، لیبرال‌دمکراسی در طول حیات خود توانسته است حریفان سرسختی مانند فاشیسم و کمونیسم را شکست دهد و امروزه نیز این نظام، به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده‌ است که همه‌ی کشورها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند. آخرین حد تلاش‌ها و مبارزات ایدئولوژی‌‌های مختلف در دنیا، در نهایت در قالب ایدئولوژی لیبرال‌دمکراسی سر برآورده است. بنابراین تصور اینکه نظام سیاسی بهتر و مناسب‌تری به عنوان آلترناتیو یا بدیل می‏تواند جایگزین این نظام شود وجود ندارد.
همچنین ساموئل هانتینگتون، در مقاله‌ای که در سال 1993 در نشریه‌ی «فارین‌افرز» به چاپ رساند، مدعی جنگ بین تمدن‌ها گردید. وی به رهبران آمریکا توصیه می‏کند که ایالات متحده باید فرهنگ و ارزش‏های خود را در هر کجا که با فرهنگ آمریکا ناهمگون است بگستراند و در این راه، حتی از کوچک‌ترین فرصتی که نظام بین‏الملل در اختیار او قرار می‏دهد غافل نماند. هانتینگتون می‏گوید آنچه ما را جهانی کرده «مگناکارتا» بوده ‏است. مگنا کارتا و دمکراسی از اصول و ارزش‏های اولیه‌ی غربی محسوب می‌شود و یکی از محکم‌ترین پایه‌های استثناگرایی آمریکاییان و نقطه‌ی عزیمت نوع تفکر آمریکایی است و به همین علت، آمریکا گسترش لیبرالیسم را در جهت گسترش مگناکارتا و ارزش‏های غربی می‏داند.
نویسنده در سطور پیشین، به فراخور وسعت این نوشتار، کوشیده ‏است تا عمق فاصله و شکاف بین دو دیدگاه ایرانی و آمریکایی را نشان دهد. این اختلاف‌نظر می‏تواند یادآور داستان «فیل در خانه‌ی تاریکی» مولانا باشد که هر کسی برداشت خاص خود را از موضوع بیان می‏کند و هر کسی از ظن خود یار آن دیگری می‏گردد.
همان طور که نشان داده ‏شد، اختلاف‌نظر طرفین آن قدر وسیع و عمیق است که امکان نشستن این دو کشور بر سر یک میز به تنهایی و بدون هیچ ‏گونه واسطه‏ای تقریباً غیرممکن شده‏ است. در میز مذاکره‌ی ایران و آمریکا، طرفین آن‌چنان با هم اختلاف‌نظر دارند که گویا حرف‌های یکدیگر را از اساس نمی‏فهمند.

نتیجه‌گیری و راهکار

چه باید کرد؟ اکنون که نظام بین‌الملل به رهبری آمریکا تصمیم گرفته است تا از طریق در تنگنا قرار دادن و تحریم اقتصاد ایران، زدن سنگرها و پایگاه‌های ایران در منطقه، مانند اعمال فشار به سوریه، حزب‌الله لبنان و مقاومت فلسطین، تحریم رسانه‌ای سازمان‌یافته علیه ایران و حذف شبکه‌های انگلیسی‌زبان پرس‌تی‌وی و اسپانیولی‌زبان هیسپان‌تی‌وی از ماهواره‌های دنیا، از یک طرف و سنگربندی علیه ایران، مانند استقرار سامانه‌ی موشکی پاتریوت در ترکیه و برخی کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس و حذف نام گروهک منافقین از فهرست سازمان‌های تروریستی، از طرف دیگر، ایران را به پای میز مذاکره‌ی نابرابر بکشاند و در نهایت جمهوری اسلامی را در برابر خواسته‌های آمریکا تسلیم و مجبور به هماهنگ شدن با نظام بین‌الملل کند، ما چه باید بکنیم؟
اگر بپذیریم که ایالات متحده به عنوان یک «بازیگر منطقی» و عقلانی در صحنه‌ی سیاست بین‌الملل به ایفای نقش می‌پردازد، ناگزیر به پذیرش این واقعیت هستیم که این کشور با محاسبه‌ی تمام منافع و مضار احتمالی بر سر میز مذاکره خواهد نشست و قطعاً در هر زمان که احساس کند در مذاکره چیزی می‌تواند به دست آورد، وارد فرآیند مذاکره با ایران خواهد شد و در غیر این‏ صورت، هرگز وارد مذاکره نخواهد گردید. بنابراین با توجه به آنچه گفته شد، مشخص است که میز مذاکره‌ی آمریکا یک میز معمولی نخواهد بود و آن‌ها در این مذاکره، ارزش‏های بنیادی ما را به چالش خواهند کشید.
از طرف دیگر، با توجه به نص صریح قانون اساسی، که تبلور خواست و اراده‌ی ملت ایران است و با عنایت به توصیه‌های حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) قطعاً ما نمی‌توانیم با نظام سلطه کنار بیاییم؛ چرا که به قول امام، رابطه‌ی ما با آمریکا مانند رابطه‌ی گرگ و میش است؛ یعنی تا زمانی که ما بر اساس قانون اساسی، هویت و هستی خود را بر اساس تقابل با نظام سلطه تعریف می‌کنیم، رابطه‌ی گرگ و میش ادامه دارد. بنابراین گذر از قانون اساسی و فرمایشات رهبر انقلاب نمی‌تواند پاسخی برای سؤال فوق باشد؛ بلکه دقیقاً برعکس، باید پاسخ را در تمسک به فرمایشات مقام معظم رهبری جست.
از نظر ایشان مهم‌ترین سنگری که در صورت هوشیاری مردم و حکومت، آمریکا هیچ وقت موفق به زدن آن نخواهد شد سنگر داخلی است. اساس و پایه‌ی این سنگر بر مفهوم رضایت مردم استوار است. بر اساس این نظریه، سرمایه‌ی اصلی حکومت، مردم و حضور آن‌ها در صحنه است و به بیانی، مردم ولی‌نعمت انقلاب هستند و مادامی که مردم به پشتیبانی از حکومت در صحنه حضور دارند، هیچ قدرتی نمی‌تواند بر ما مسلط شود؛ چرا که هزینه‌های این عمل برای نظام بین‌الملل و آمریکا زیاد خواهد شد و از آنجایی که آمریکا کنشگری منطقی در صحنه‌ی جهانی است، به هیچ وجه تا زمانی که مطمئن نگردد منافع تعرض به ایران بیشتر از هزینه‌های آن خواهد شد، دست به این اقدام نخواهد زد.
آمریکا بازیگری منطقی است و هیچ گاه در شرایطی که انجام یک عمل هزینه‌های زیادی برایش دارد وارد میدان نمی‏شود. آمریکا تنها زمانی وارد گود می‌شود که مطمئن شود برنده خواهد بود. در شرایطی که اکثریت مردم در حمایت از نظام مصمم باشند، هزینه‌های آمریکا بالا می‏رود و قطعاً این کشور وارد عرصه نخواهد شد. بنابراین در درجه‌ی اول، آن‌ها سعی خواهند نمود که مردم (عامل هزینه‌زا) را از پشت نظام دور کنند.
حضور مردم در صحنه و حمایت آن‌ها از نظام، ارزشمندترین متاعی است که نظام در اختیار دارد و نباید اجازه داد تا برخی غافلان، از سر دلسوزی، این سرمایه‌ی گران‌سنگ را به باد دهند. این خیلی مهم است که بدانیم آمریکا دست به هر اقدامی خواهد زد تا مردم از حکومت روی‏گردان شوند؛ چرا که این کشور با آگاهی و فراست کامل می‏داند تا زمانی که مردم، پشت حکومت حضور داشته باشند، هزینه‌های مقابله یا حمله‌ی احتمالی به ایران بسیار زیاد خواهد بود.
و بسیار مهم‏تر خواهد بود تا اجازه ندهیم به هیچ روی، مردم از حکومت دلسرد شوند؛ چرا که لیبرال‏های آمریکایی دقیقاً منتظر خاموش شدن شعله‏های امید مردم هستند. یادمان باشد در طول روابط ایران و آمریکا بزرگ‌ترین و بیشترین ضربات، همواره از سوی لیبرال‏ها و دمکرات‏های آمریکایی به کشورمان وارد شده است و نه محافظه‏کاران و جمهوری‌خواهان.
منبع مقاله :
برهان
شنبه 9/9/1392 - 19:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته