• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 307
تعداد نظرات : 25
زمان آخرین مطلب : 5206روز قبل
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

در مباحث پیش گفته شد كه قرآن به تحقیق و جست و جو دعوت ، به آن امر مى كند، و از اعتماد به خواهش و آرزو بر حذر مى دارد و از آن نهى مى كند، و از آنجا كه قرآن نورى است كه به هیچ وجه تاریكى در آن راه ندارد، پس ‍ تنها به امر كردن بسنده نمى كند، بلكه به كیفیت تحصیل آن نیز ره مى نماید.
همچنین بدون ذكر نمونه بر نهى كردن از چیزى قناعت نمى كند اگر از چیزى نهى مى كند، براى آن مثال مى آورد، و افزون بر ذكر كسانى كه به آن مبتلا شده اند، چگونگى درمان آن را نیز بیان مى فرماید. زیرا قرآن فقط كتاب تعلیم نیست كه در آن به ذكر مثال ها و شرح حال مبتلایان اشاره اى نكند، چنان كه در بازار تصنیف و تجارتخانه ى تاءلیف چنین رایج است ، بلكه قرآن كتاب هدایت است ؛ هدى للناس و بینات من الهدى و الفرقان . (282)

282-سوره ى بقره ، آیه ى 185.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 16:2
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

راز پا فشارى امام علیه السلام به دور كردن و پشت سر انداختن آرزو آن است كه آرزو سرمایه و دام شیطان است ، چنان كه خداوند سبحان از شیطان حكایت مى كند؛ و لاءمنینهم ، (276) ولى كسى جز اهل دنیا كه در ولایت اویند، فریب او را نمى خورند و یكى از بارزترین مصادیق افراد تحت ولایت شیطان ، اءمیون هستند؛ یعنى كسانى كه جز آرزوها آگاهى دیگرى نسبت به كتاب آسمانى ندارند. از این رو شیطان با وعده دادن به آنان در دلشان آرزو مى افكند، ولى او به چیزى جز فریب وعده نمى دهد.
امیرالمؤ منین علیه السلام فرمودند: خداوند شما را برحذر داشته از دشمنى كه مخفیانه در سینه ها راه مى یابد و نجواكنان در گوش ها مى دمد. پس از آن گمراه و پست مى سازد و به انسان نوید داده ، او را به خواهش وا مى دارد و زشتى هاى گناهان را آرایش مى بخشد؛ و حذركم عدوا نفذ فى الصدور خفیا، و نفث فى الآذان نجیا، فاءضل و اءردى و وعد فمنى و زین سیئات الجرائم ، (277) ولى انسان محقق كه در مدرسه ى این فرموده الاهى : لیس باءمانیكم و لا اءمانى اءهل الكتاب (278) تربیت یافته ، كسى است كه آرزوها را دروغ مى پندارد و با هواى نفس مى ستیزد و با شریف ترین شیوه اظهار بى نیازى مى كند و با خواهش هاى نفس مى جنگد، چنان كه با دشمن خود جهاد مى كند تا آن كه عقلش را اسیر هواى نفس نسازد و هواى نفسش ‍ امیر عقلش نگردد.
امیر المؤ منین علیه السلام فرمودند: ... برترین بى نیازى ترك آرزوهاست ، و چه بسیار عقولى كه اسیر هواى نفس اند؛ و اءشرف الغنى ترك المنى ، و كم من عقل اءسیر تحت هوى اءمیر . (279)
براى مصون ماندن از آرزو و در دام دشمن آشكار افتادن چاره اى جز عبادت و تفاخر به عبادت نیست . زیرا افتخار كردن به فروتنى در پیشگاه خدا ستوده است ؛ چنان كه حضرت على علیه السلام مى فرماید: معبود من ! مرا همین عزت بس كه بنده ى تو باشم و همین افتخار مرا بس كه تو پروردگار من باشى ، تو چنان هستى كه من دوست دارم ، مرا نیز همان گونه قرار ده كه تو دوست دارى ؛ الهى كفى بى عزا اءن اءكون لك عبدا، و كفى بى فخرا اءن تكون لى ربا، اءنت كما اءحب فاجعلنى كما تحب . (280)
از همین سخنان ، معناى فرموده ى حضرت رضا علیه السلام روشن مى شود. ماءمون به ایشان گفت : اى پسر رسول خدا! فضل و علم و زهد و ورع و عبادت شما را شناختم و شما ما را نسبت به خلافت شایسته تر از خود مى بینم . حضرت علیه السلام فرمودند: من به عبودیت خداى بزرگ افتخار مى كنم و به سبب زهد در دنیا امید نجات از شر دنیا را دارم و به واسطه ى ورع از محرمات رسیدن بهره ها امیدوارم و به جهت تواضع در دنیا، امید رفعت نزد خداى والا را دارم ؛ بالعبودیة لله عز و جل اءفتخر، و بالزهد فى الدنیا اءرجو النجاة من شر الدنیا، و بالورع عن المحارم اءرجو الفوز بالمغانم ، و بالتوالضع فى الدنیا اءرجو الرفعة عند الله عز و جل . (281)

276-سوره ى نساء، آیه ى 119.
277-نهج البلاغة ، خطبه ى 83.
278-سوره ى نساء، آیه ى 123.
279-نهج البلاغة ، حكمت 211.
280-بحار، ج 74، ص 400، ح 23.
281-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، باب ما وقع بینه و بین الماءمون ، ص 67.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:59
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

از این جا معناى فرموده ى حضرت رضا علیه السلام روشن مى شود: نگاه كردن به فرزندان ما عبادت است ؛ النظر الى ذریتنا عبادة . به ایشان گفته شد: اى پسر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آیا نگاه كردن به امامان عبادت است یا نگاه كردن به همه ى فرزندان شما عبادت شمرده مى شود؟ حضرت فرمودند: نگاه به همه ى فرزندان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم عبادت است ، به شرط آن كه از روش پیامبر جدا و به گناهان آلوده نشده باشند؛ بل النظر الى جمیع ذریة النبى صلى الله علیه و آله و سلم عبادة مالم یفارقوا منهاجه و لم یتلوثوا بالمعاصى .
دیدن فرزندان پیراسته از گناه ایشان ، یادآور كسانى است كه خداوند پلیدى را از آن ها زدوده ، ایشان را پاك كرده است و این یادآورى عبادت است ؛ بر خلاف نگاه به كسى كه آلوده به گناهان است . زیرا او مانعى براى به خاطر آوردن آن پاكان است ، پس چگونه مى تواند عبادت باشد! پس این روایت دلالت مى كند كه عبادت بر مدار حق مى چرخد، نه بر اساس نسبت داشتن با كسى یا آرزو و گمان .
از آنجا كه حضرت علیه السلام متحقق به حق ، و نماز و مناسك و حیات و موت ایشان براى رب العالمین است و نیز از شائبه ى باطل و تمنى و انتساب و گمان ، پاك و منزه هستند، هیچ ستایش و نكوهشى در ایشان اثر نمى گذارد. از این جهت در پاسخ مردى كه به ایشان گفت : به خدا سوگند! هیچ كس از ناحیه ى پدر از شما شریف تر نیست ، حضرت فرمودند: تقوا سبب شرافت ایشان شده است و اطاعت خداوند آنان را بهره مند ساخته است ؛ التقوى شرفهم و طاعة الله اءحظتهم .
نیز در پاسخ فرد دیگرى كه به ایشان گفت : به خدا سوگند! تو بهترین مردم هستى . حضرت فرمود: قسم مخور. بهتر از من كسى است كه از تقواى خداى متعالى بیشتر برخوردار بوده ، طاعتش براى او بیش تر باشد. به خدا سوگند! این آیه نسخ نشده است ؛ و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اءكرمكم عند الله اءتقیكم (273)؛ با تخلف یا هذا، خیر منى من كان اءتقى لله تعالى و اءطوع له و الله ما نسخت هذه الآیة : و جعلناكم شعوبا.... (274)
در وجود انسان كامل معصوم علیه السلام باطل راه ندارد، چه از ناحیه ى مدح و چه از سمت نكوهش . زیرا قرآن علمى كه از هر پلیدى محفوظ است ، با خون و گوشت او، از سر تا پاى او، از قلب تا قالب او، از ملكوت تا ملك او، از عقل تا طبیعت او و از فیض اقدس كه از شائبه ى كثرت و تمایز خالى است تا فیض مقدس كه همه ى مراتب عالم را در بر مى گیرد با او آمیخته است .
همان گونه كه قرآن علمى قول فصل است و هزل و شوخى نیست و كلامى برهانى است و از روى گمان نیست و حق است و آرزو نیست ، همچنین قرآن عینى و گویا كننده ى قرآن علمى ، حقى است كه با مدح باطل چیزى از او كم نمى شود و نورى است كه با نكوهش هاى دروغین تیره و خاموش ‍ نمى گردد.
به طور كلى حیات طوباى قرآن عینى زندگى عقلانى و از تفاخر خویشاوندى پیراسته است ، هر چند ایشان از همه ى آنچه ستایندگان در مدح ایشان گفته و مى گویند، برتر است . چنان چه حضرت رضا علیه السلام امام را چنین مى ستاید: كسى است كه عقل هاى مردم به شناخت او دست پیدا نمى كند (275) و جز این نیست كه استدلال به قرآن براى تحكیم و دور انداختن هر آرزویى از هر آرزو كننده اى است .

273-سوره ى حجرات ، آیه ى 13.
274-بحار، ج 46، ص 177، ح 33؛ ج 93، ص 224، ح 21.
275-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب الامامة ، ص 98، ح 35.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:54
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

اكنون كه روشن گردید ملاك سعادت تحقیق و دور انداختن هر آرزویى است كه به تحقیق تكیه ندارد و نیز معارف قرآن علمى بر اساس تحقیق پایه ریزى شده است - بر حسب استنباطى كه متدبر در قرآن مى كند - باید به روایتى از مستنطق قرآن یعنى حضرت رضا علیه السلام توجه شود: كسى كه معصیت كار را دوست بدارد، خود نا فرمانبردار است و كسى كه مطیع را دوست بدارد، خود فرمانبردار است . هر كس ظالمى را یارى كند، خود ستمگر است و هر كس عادلى را یارى نكند، خود ظالم است .
خداوند با كسى خویشاوندى ندارد و كسى به ولایت خداوند نمى رسد، مگر به طاعت او. رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به پسران عبدالمطلب فرمود: اعمال خود را براى من بیاورید، نه حسب و نسب هایتان را. خداى متعالى مى فرمایند: هنگامى در صور دمیده شد، در آن روز هیچ گونه نسبتى میان آنان نیست و از حال یكدیگر جویا نمى شوند. آنان كه كفه میزان اعمالشان سنگین باشد، فقط آنان كامیابان هستند و كسانى كه كفه ترازوى كردارشان سبك باشد، آنان به خویشتن زیان رسانده ، همواره در جهنم مى مانند؛ من اءحب عاصیا فهو عاص و من اءحب مطیعا فهو مطیع و من اءعان ظالما فهو ظالم و من خذل عادلا فهو ظالم . انه لیس بین الله و بین اءحد قرابة و لا ینال اءحد ولایة الله الا بالطاعة ، و لقد قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم لبنى عبدالمطلب : ایتونى باءعمالكم لا باءحسابكم و اءنسابكم قال الله تعالى : فاذا نفخ فى الصور فلا اءنساب بینهم یؤ مئذ و لایتساءلون * فمن ثقلت موازینه فاءولئك هم المفلحون * و من خفت موازینه فاءولئك الذین خسروا اءنفسهم فى جهنم خالدون . (264) حضرت رضا علیه السلام تصریح فرموده اند كه عمل ناشایست از هر كه سر زند، خسارت زاست و خدا با كسى از انسان ها خویشاوندى ندارد تا مانند یهود بتواند ادعا كند كه از پسران خدا و دوستان اویند، در حالى كه آنان پیامبران را به ناحق كشتند.
پس كسى به ولایت خداوند دست نمى یابد، مگر به واسطه ى طاعت كه مجموعه اى است كه از حسن فاعلى ایمان و حسن فعلى عمل صالح .
اباصلت هروى روایت مى كند كه حضرت رضا علیه السلام از پدر بزرگوارشان نقل مى فرمودند كه اسماعیل به حضرت صادق علیه السلام گفت : پدر جان ، چه مى فرمایید درباره ى گناهكاران شیعه و غیر آنان ؟ حضرت علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود: لیس باءمانیكم و لا اءمانى اءهل الكتاب من یعمل سوءا یجز به (265)؛ سمعت الرضا علیه السلام یحدث عن اءبیه : اءن اسماعیل قال للصادق علیه السلام : یا اءبتاه ما تقول فى المذنب منا و من غیرنا؟ فقال علیه السلام : لیس باءمانیكم و... . (266) نسبت داشتن با كسى یا آرزو كردن سودى ندارد. هر كس با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نسبت داشته باشد، باید به ارشاد او هدایت یابد و سیرت و سنتش مانند ایشان باشد و به درستى كه معیار نجات و رستگارى ، خواست هر آرزو كننده اى نیست . نیز حسن بن جهم روایت مى كند كه من خدمت امام رضا علیه السلام بودم و زید بن موسى برادر آن حضرت نزد ایشان بود، حضرت رضا علیه السلام فرمود: اى زید، تقواى خدا را پیشه كن كه ما با تقوا به این درجه رسیدیم ، پس كسى كه تقوا نداشته باشد و مراقب خدا نباشد، از ما نیست و ما نیز از او نیستیم . اى زید، بپرهیز از خوار شمردن كسى از شیعیان ما كه به واسطه ى تقوا بزرگى یافته است ، در این صورت نور تو نابود مى شود. اى زید، مردم شیعیان ما را مبغوض شمرده ، با آنان دشمنى مى كنند و خون و مال آنان را حلال مى دانند، تنها به این دلیل كه آنان بدى كنى ، به خود ظلم كرده ، حق خود را پایمال كرده اى ؛ یا زید اتق الله ، فانه بلغنا ما بلغنا بالتقوى ، فمن لم یتق الله و لم یراقبه فلیس منا و لنسا منه . یا زید ایاك اءن تهین من به تصول من شیعتنا فیذهب نورك . یا زید ان شیعتنا انما اءبعضهم الناس و عادوهم و استحلوا دماءهم و اءموالهم لمحبتهم لنا و اعتقادهم لولایتنا، فان اءنت اءساءت الیهم ، ظلمت نفسك و اءبطلت حقك .
حسن بن جهم گفت : پس از آن ، حضرت علیه السلام رو به من كرده ، فرمود: اى پسر جهم . از كسى كه با دین خدا مخالفت مى كند، بیزارى جو، هر كه باشد و از هر قبیله اى كه هست ، و هر كه با خدا دشمنى مى كند، او را دوست مگیر، هر كس باشد و از هر قبیله اى كه هست ؛ من خالف دین الله فابراء منه ، كائنا من كان ، من اءى قبیلة كان ، و من عادى الله فلا تواله ، كائنا من كان ، من اءى قبیلة كان .
من به ایشان گفتم : اى پسر رسول خدا! چه كسى با خداوند دشمنى مى كند؟
فرمود: هر كس كه نافرمانى و معصیت او كند؛ من یعصیه . (267)
نتیجه ى گفتار حضرت رضا علیه السلام كلام قرآن است كه مدار كرامت انسان همان تقواست و كرامت از طریق نسبت خویشاوندى و آرزو و امثال آن به دست نمى آید، بلكه از طریق مراقبت و طاعت حاصل مى شود، و هر كس نافرمانى خدا كند، دشمن اوست و دشمن او چگونه مى تواند دوست او باشد!
از این رو حضرت علیه السلام به برادرشان فرمودند: تو برادر من هستى تا زمانى كه در طاعت خدا بزرگ باشى . نوح علیه السلام گفت : رب ان ابنى من اءهلى و ان وعدك الحق و اءنت اءحكم الحاكمین . (268) پس ‍ خداى والا فرمود: یا نوح انه لیس من اءهلك انه عمل غیر صالح . (269) آنگاه خداى متعالى به سبب نافرمانى پسر، او را از اهل خانواده نوح بیرون كرد؛ اءنت اءخى ما اءطعت الله عز و جل ، ان نوحا علیه السلام قال : رب ان ابنى ... فقال الله عز و جل : یا نوح انه ... فاءخرجه الله عز و جل من اءن یكون من اءهله بمعصیته . (270)
خداوند در حكم كردن هرگز ستم روا نمى دارد. چون او استوارترین و محكم ترین و عادل ترین حاكم و قاضى است ، او حكم كرده است كه بدكار هیچ ارتباطى با نیكوكار ندارد و نسبت هاى اعتبارى در امور حقیقى سودمند نیست و معصیت سبب دورى بنده از خداوند مى شود و طاعت سبب نزدیكى به او مى گردد، و دور و نزدیك است ، از كسى كه از او دور است ، بیزارى مى جوید؛ همان گونه كه نزدیك ترین كسان به حضرت ابراهیم كسانى بودند كه از او پیروى مى كردند و نیز این پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم محمد صلى الله علیه و آله و سلم و كسانى كه ایمان آورند و خداوند دوستدار مؤ منان است . از این جهت ابراهیم علیه السلام گفت : و اذ قال ابراهیم لاءبیه و قومه اننى براء مما تعبدون . (271)
راز مطلب در آن است كه حق از باطل بیزار است و با وجود ظهور حق ، مجالى براى باطل نیست ؛ قل جاء الحق و ما یبدى الباطل و ما یعید ؛ (272) با آمدن حق جایگاهى بارى باطل وجود ندارد؛ چه این باطل قبلا وجود نداشته ، هم اكنون حادث شده یا باطل است كه پیش از این نیز بوده ، ولى از بین رفته باشد كه در این صورت نیز موجودیت دوباره ى آن شدنى نیست ؛ چنان كه امكان حدوث باطل هاى دیگر نیز وجود ندارد. زیرا حق ، باطل را دفع مى كند و باطل نابود مى شود.

264-سوره ى مؤ منون ، آیه ى 101 - 103؛ مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب الامامة ، ص 232، ح 418.
265-سوره ى نساء، آیه ى 123.
266-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب الامامة ، ص 231، ح 416.
267-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب الامامة ، ص 232، ح 417.
268-سوره ى هود، آیه ى 45.
269-سوره ى هود، آیه ى 46.
270-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب الامامة ، ص 231، ح 415.
271-سوره ى زخرف ، آیه ى 26.
272-سوره ى سباء، آیه ى 49.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:52
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

از آنجا كه قرآن حكیم به استوارترین طریق هدایت مى كند، پس سخنى نمى گوید، مگر آن كه همراه متن برهان بیان كند؛ چه در این سخن كمالى را براى چیزى ثابت كند یا از آن نفى كند و هیچ سخنى را بر مبناى عنوان و اسم و انتساب به كتاب پایه گذارى نمى كند. از این رو در هیچ جاى قرآن دیده نمى شود كه كسى بهشتى خوانده شود یا از آتش جهنم در امان بماند، مگر این كه داراى دو صفت باشد؛ حسن فاعلى یعنى شخص مؤ من باشد و حسن فعلى یعنى عمل صالح انجام دهد. چنان كه هیچ كس به آتش تهدید نمى شود، مگر این كه یكى از این دو صفت را نداشته باشد، یعنى ایمان ندارد یا مؤ من است ، ولى در ایمان خود خیر و عمل صالح كسب نكرده است .
بنابراین ، قرآن درباره ى این كه هر فرقه اى به طور مطلق مدعى نجات خود است و نیز به طور مطلق ادعا مى كند كه هر فرقه اى غیر از او بى بنیاد بوده ، بلكه به حكم عدل محكوم به هلاكت است ، بر اساس مبانى خود حكم كرده است .
معیار وجود و عدم سعادت و نجات از آتش دوزخ ، وجود و عدم آن اصول سه گانه است اعتقاد به خداوند و معاد و نبوت كه به عم صالح بینجامد؛ قل یا اءهل الكتاب لستم على شى ء حتى تقیموا التوریة و الانجیل و ما اءنزل الیكم من ربكم و لیزیدن كثیرا منهم ما اءنزل الیك من ربك طغیانا و كفرا فلا تاءس على القوم الكافرین . (262) اگر اهل كتاب ، كتاب آسمانى خود و آنچه را كه از سوى پروردگارشان نازل شده است ، بر پا دارند، در خیر و كمال به سر مى برند و درهاى رحمت و جمال به روى آنان گشوده مى شود.
اقامه ى كتاب آسمانى تعبیرى اجمالى است ، از آنچه در دو آیه ى سوره هاى بقره و مائده به تفصیل بیان شده است ؛ به این بیان كه پاداش الاهى و نداشتن ترس و اندوه ثمره ى ایمان به مبداء و معاد و وحى و رسالت و عمل به مقتضاى آن ها است . زیرا كسى كه به كتاب آسمانى ایمان نیاورد یا فقط به بعضى از آن ایمان آورد یا به همه ى آن ایمان آورد، ولى به مقتضاى آن عمل نكند، در حقیقت كتاب آسمانى را بر پا نداشته است . پس به اقامه ى كتاب در گرو حصول اصول سه گانه گذشته است .
اكنون تفاوت این دو سخن روشن مى شود: یهود به هیچ وجه اساسى ندارد و یهود بنیانى دارد، به شرط آن كه كتاب آسمانى اش را بر پا دارد. زیرا اولى گزافه گویى است كه مدعایش پذیرفتنى نیست و دومى حكیمى است كه ادعاى او شایسته ى خضوع است .
اگر اهل كتاب ، كتاب اصیل و بدون تحریف خود را بر پا دارند، به كلیه ى حقایق دست مى یابند كه برخى از آن ها، بشارت به قرآن و پیامبرى است كه آورنده ى قرآن است و در این صورت ، نصاب شرایط پاداش الاهى برایشان پدید مى آید، آنگاه به كمال دست مى یابند، همان كه هدف پیامبران بوده ، رسالت آنان به سوى آن هدایت مى كند؛ اما یهودیان كتاب آسمانى خود را پشت سر انداخته ، آن را بر پا نداشتند و تنها به نسبت داشتن با آن تورات بسنده كردند.
از این رو، جهل مقابل علم آنان را در بر گرفته ، چنان كه كسانى كه از هر شیطان سركشى پیروى مى كنند، گرفتار چنین جهلى هستند. زیرا در اطاعت خود تحقیق نكردند یا آن كه به گونه اى دیگر نه آن جهلى كه مقابل علم و آگاهى است به جهل مقابل دچار هستند؛ مانند دانشمندان یهود و راهبان و قسیسین زیرا دنیا را بر آخرت رجحان دادند و جاه و مقام و دوستى دنیا را برگزیدند كه سرآغاز هر خطایى است .
در این صورت روشن مى گردد كه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و پیروان ایشان بهره ى بزرگى از علم داشتند، ولى اهل كتاب نصیبى از علم نمى برند. این مطلب از این فرموده ى خداى متعالى برداشت مى شود: و لئن اءتیت الذین اءوتوا الكتاب بكل ایة ما تبعوا قبلتك و ما اءنت بتابع قبلتهم و ما بعضهم بتابع قبلة بعض و لئن اتبعت اءهواءهم من بعد ما جاءك من العلم انك اذا لمن الظالمین * الذین اتیناهم الكتاب یعرفونه كما یعرفون اءبناءهم و ان فریقا منهم لیكتمون الحق و هم یعلمون (263) زیرا آنچه را نزد حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم است ، خداى متعالى علم بر شمرده ، عمل این اهل كتاب را هواى نفسى قلمداد مى كند كه از روى نادانى انجام مى دهند، در حالى كه حق براى آنان روشن گردیده ، كاملا آن را مى شناسند، چنان كه پسران خود را مى شناسند، ولى با وجود علم به حق ، آن را مى پوشانند.
افزون بر آن كه از عقل عملى هم بهره اى ندارند؛ همان عقلى كه به واسطه ى آن حق ، قبول و باطل مهار و خداوند رحمان عبادت شده بهشت كسب مى شود.

262-سوره ى مائده ، آیه ى 68.
263-سوره ى بقره ، آیات 145 - 146.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:49
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

بر اساس این شنگ بنا، قرآن علیه ادعاهاى پوچ و آرزوهاى دروغین هر حزب و گروه داورى مى كند. چون هر یك از این احزاب ادعا مى كند كه تنها او اهل سعادت و اهل بهشت است نه دیگران ، و از احزاب دیگر راضى نمى شود، مگر آن كه از حزب او پیروى كند و نیز ادعا مى كند كه حزب او به خداوند سبحان نزدیك است و غیر از او از خداى متعالى دور است و دیگران حق برترى یافتن بر او را ندارند، ولى او با دیگران هر گونه كه خواست مى تواند رفتار كند؛ و قالوا لن یدخل الجنة الا من كان هودا اءو نصارى تلك اءمانیهم قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقین . (253)
منطق یهود انحصار و اختصاص بهشت براى یهودیان است و غیر از یهودى كسى داخل بهشت نمى شود، چنان كه ادعاى نصارى نیز انحصار بهشت براى نصرانى است و جز نصرانى كسى نباید آرزوى بهشت را در سر بپروراند؛ و قالت الیهود لیست النصارى على شى ء و قالت النصارى لیست الیهود على شى ء و هم یتلون الكتاب كذلك قال الذین لا یعلمون مثل قولهم فالله یحكم بینهم یوم القیمة فیما كانوا فیه یختلفون . (254)
هر یك از این دو فرقه دیگرى را طرد مى كند، با این كه كتاب الاهى آنان ، حكم نمى كند كه ملاك نجات ، عنوان و اسم و مانند آن است ؛ ولى اینان با در دست داشتن آن كتاب الاهى كه بر خلاف توهم آنان حكم كرده است ، از روى نادانى گروه دیگر را نفى مى كنند؛ چنان كه غیر از ایشان یعنى جاهلانى كه كتاب آسمانى هم ندارند و صاحب شریعت الاهى نیستند مدعى این ادعاى بى برهان هستند.
توهم انحصار سعادت و بهشت ویژه ى یك فرقه ى خاص نیست ، بلكه در اندیشه ى همه گروه ها وجود دارد تا جایى كه همه ى فرقه ها غیر از خود را رد مى كنند؛ و لن ترضى عنك الیهود و لا النصارى حتى تتبع ملتهم قل ان هدى الله هو الهدى و لئن اتبعت اءهوائهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من الله من ولى و لا نصیر (255)؛ یعنى یهود و نصارى از رسول و امت او راضى نمى شوند، مگر این كه از اسلام برگردند و یهودى و نصرانى شوند و همان گونه كه هر یك از این دو فرقه به بطلان و بى بنیاد بودن فرقه ى دیگر حكم مى كند، درباره ى اسلام و مسلمین نیز به بى پایگى آن حكم مى دهد.
این آرزوى دروغین آنان را به این ادعا رسانده است كه تنها اینان خداوند و دین او را مى شناسند - نه دیگران - حقیقتا اینان پسران و دوستان خدایند، ولى خداوند سخن آنان را چنین رد مى كند: و قالت الیهود و النصارى نحن اءبناء الله و اءحباؤ ه قل فلم یعذبكم بذنوبكم بل اءنتم بشر ممن خلق یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و لله ملك السموات و الاءرض و ما بینهما و الیه المصیر . (256) چون اگر یهودیان و مسیحیان دوستان خدا بودند، ایشان را به سبب گناهانشان عذاب نمى كرد یا اصلا گناه نمى كردند تا عذاب شوند. پس اینان مانند افراد دیگرند و هر حكمى كه براى دیگران هست ، براى اینان نیز جریان دارد.
بر اساس نظام عدل عمومى الاهى ، ملاك پاداش و نجات از آتش ، اصول سه گانه ى پیشین است ، بدون آن كه میان احزاب مختلف امتیازى باشد.
امت خطاكارى كه خویش را در رستگارى و دیگران را در هلاكت مى بیند، مسلما در تاریكى گمراهى و ضلالت غوطه ور است ؛ به گونه اى كه بینایى اش را از دست داده است و چنین امتى خیال مى كند، بنیانگذار آیین توحیدى كه ره آورد همه ى پیامبران و اولیاست ، حضرت ابراهیم علیه السلام نیز هم كیش اوست و تنها آنان بر شیوه و دین اویند؛ اءم تقولون ان ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و الاءسباط كانوا هودا اءو نصارى قل ءانتم اءعلم اءم الله و من اءظلم ممن كتم شهادة عنده من الله و ما الله بغافل عما تعملون ، (257) و چون خیال مى كنند تنها آنان بر حق و شریعت پیامبران هستند نه دیگران ، چنین مى پندارند كه راه خداوند راهى جز یهودیت یا نصرانیت نیست و تنها این دو بر مسیر ابراهیم علیه السلام هستند.
خداى متعالى پندار آنان را رد مى كند و راه آنان را ضد آیین ابراهیم علیه السلام مى داند و آیین ابراهیمى را تنها راه مستقیم بهشت و نجات دهنده از دوزخ مى نامد؛ و قالوا كونوا هودا اءو نصارى تهتدوا قل بل ملة ابراهیم حنیفا و ما كان من المشركین . (258)
خداوند سبحان در این آیات بیان مى كند كه بنیان اینان بر پایه ى جهل و آرزوست . در صورتى كه اگر آگاه مى شدند و تحقیق مى كردند، چنین سخنانى نمى گفتند؛ قل هاتوا برهانكم (259) دلایل خود را بر ادعاى پوچ خود، آشكار سازید؛ یعنى اگر ادعایى با برهان همراه نباشد، شنیدنى نیست و فقط آرزویى است نادرست . چنان كه در رد ادعاى آن ها مى فرماید: تلك اءمانیهم (260) و كذلك قال الذین لا یعلمون مثل قولهم (261)؛ یعنى گفتار اهل كتاب چون سخن جاهلان است .
زیرا كسى كه به كتاب آسمانى خود توجه نمى كند و آن را پشت سر مى اندازد، مانند جاهلانى است كه كتاب آسمانى ندارند. این پاره اى از آرزوهاى آنان است .

253-سوره ى بقره ، آیه ى 111.
254-سوره ى بقره ، آیه ى 113.
255-سوره ى بقره ، آیه ى 120.
256-سوره ى مائده ، آیه ى 18.
257-سوره ى بقره ، آیه ى 140.
258-سوره ى بقره ، آیه ى 135.
259-سوره ى بقره ، آیه ى 111.
260-سوره ى بقره ، آیه ى 111.
261-سوره ى بقره ، آیه ى 113.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

 مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:47
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

این اصول عبارت است از:
1. اعتقاد به خداوندى كه دارنده ى همه ى كمالات است ؛ كمالاتى كه از جهت اطلاق ذاتى خود احتمال هر گونه شریك و همتا و ضد و یاور و امثال آن را نفى مى كند.
2. اعتقاد به روز آخرت كه همه ى مردم در آن روز به سوى خداوند باز مى گردند و داراى مواقف شناخته شده است .
3. اعتقاد به وحى و رسالت و شریعت ، همراه با عمل بر طبق موازین شریعت ؛ یعنى اصلى كه در قرآن با عنوان صالح از آن یاد شده است . كسى كه در قرآن تدبر كند و با آن آشنا گردد، در مى یابد كه قرآن عملى را صالح مى شمرد كه بر شیوه ى منسوخ باطل شده باشد یا مطابق شریعتى باشد كه زمان آن تمام شده ، آن عمل در نزد قرآن عمل صالح به حساب نمى آید؛ ولى امور كلى اى كه عقل به آن ها دست مى یابد و وحى مشترك میان پیامبران آن را امضا مى كند، چون نیكى عدل و احسان و راستى و ایثار و امانت دارى و تواضع و امثال آن نزد هر پیامبر و وصى اى ، صفت و عمل صالح به حساب مى آید. اصطلاحا به این امور مستقلات عقلیه گفته مى شود. زیرا عقل جداى از وحى ، حسن و صلاحیت آن ها را در مى یابد.
آرى ، عمل صالح در اصطلاح قرآن عبارت است از عمل مطابق با آنچه از طریق وحى حاكم در زمان خویش رسیده است و مسلما مطابقت عمل با چنین میزانى نیازمند آگاهى از آن و اعتقاد قلبى با آن است و این همان اعتقاد به وحى و نبوت است كه در اصل سوم به آن اشاره شد.
این اصول سه گانه - در هر زمانى محقق شود - اجر و پاداش الاهى را در پى دارد، با آن حال كه ترس و اندوه را نیز از بین مى برد و گذشتگان و آیندگان در آن یكسانند. در شناخت این اصول از به كار گیرى برهان عقلى گریزى نیست ، به گونه اى كه در آن براى تقلید از دیگران مجالى نیست . چون مردم در این زمینه با یكدیگر مساویند، اگر چه از جهت دریافت تحقیق و مراتب جست و جو نیز اجمال و تفصیل ، شدت و ضعف با یكدیگر اختلاف دارند. از این رو دلیل ندارد كه سعادت را به عنوانى منحصر دانسته ، عنوان دیگر را فاقد آن بدانیم .

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:45
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

اساسا قرآن حكیم همگان را به تحقیق دعوت و از اعتماد به چیزى بدون تحقیق ، نهى مى كند. اسامى و عناوین و القاب و امورى از این قبیل كه بیانگر امور بیرون از محدوده ى ذات و حوزه ى جوهر ذات انسانى است ، از چیزى كفایت نمى كند، بلكه باید در محتواى قرآن تدبر كرد و به كلام گویا كننده ى آن یعنى مولایمان حضرت رضا علیه السلام گوش فرا داد.
قرآن مصرانه عقل را مدار تفكر و تصدیق و تكذیب مى داند و بر این باور است كه حیات و زندگى پاكیزه ، فقط براى كسى است كه كان له قلب اءو اءلقى السمع و هو شهید . (251) در عین حال مى فرماید: ان الذین امنوا و الذین هادوا و النصارى و الصابئین من امن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اءجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون . (252)
از این آیه و آیات مشابه آن بر مى آید: مردمى كه به طور كلى خداوند و بازگشت به سوى او را انكار نمى كنند و لات و عزى را نمى پرستند و نمى گویند: حیات ما تنها همین دنیاست و تنها روزگار است كه ما را هلاك مى كند و اعتراف اجمالى دارند كه پروردگارى هست و به سوى او باز مى گردند، آنان گروه گروه شده اند و هر گروهى به آن چه در نزد خویش ‍ دارد، خشنود است و گمان مى كند كه تنها او نجات یافته است نه دیگران ، و به یكى از عنوان هاى مخصوص به خود كه در آیه ى شریفه مطرح شده ، بسنده مى كند.
اینان باید بدانند خداوندى كه اندازه ى هر چیزى در دست اوست و ملاك هلاكت و نجات را تعیین مى كند، فرمود: هیچ یك از این اسامى فایده ندارد و هرگز اساس پاداش الاهى نیست . زیرا پاداش بر سه محور اصلى استوار است كه همه ى انسان ها از بالا تا پایین در آن یكسانند. این اصول عبارت است از معارف اولیه اى كه اسلام ، تنها دین نزد خداوند، بر آن ها بنا نهاده شده است و نیز معارفى كه پیامبران از جانب خداوند آورده اند، بدون آن كه میانشان از این جهت تفاوتى باشد.

251-سوره ى ق ، آیه ى 37.
252-سوره ى بقره ، آیه ى 62.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:43
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا كسى كه در هر موقعیتى اساس كارش را بر تحقیق بگذارد، بهتر است یا آن كه اساس او بر مبناى تقلیدى است كه بر لب پرتگاه است و پس از آن در آتش جهنم سقوط مى كند؟ چنان كه خداوند در هر دو آیه به آن بیم داده است . پس نه جاهل فرمانبر و نه جاهل فرمانده از آتش جهنم خلاصى نمى یابد، بلكه آن جا نیز با یكدیگر به دشمنى مى پردازند؛ عده اى از آن ها از گروهى دیگر بیزارى مى جویند؛ یوم تقلب وجوههم فى النار یقولون یا لیتنا اءطعنا الله و اءطعنا الرسولا * و قالوا ربنا انا اءطعنا سادتنا و كبراءنا فاءضلونا السبیلا * ربنا اتهم ضعفین من العذاب و العنهم لعنا كبیرا . (247) اما این آرزو به حال آنان سودمند نیست ، پس از این كه در دنیا علیه آنان دلیل آورده شده كه شما باید با وجود شرایط و حصول نتیجه ، تحقیق مى كردید.
آنان درخواست مى كنند كه خداوند عذاب بزرگان و پیشوایان آنان را چندین برابر كند، ولى این خواسته نفعى به آنان نمى رساند. زیرا خود ایشان چون پیشوایانشان عذابى مضاعف دارند؛ قال ادخلوا فى اءمم قد خلت من قبلكم من الجن والانس فى النار كلما دخلت اءمة لعنت اءختها حتى اذا اداركوا فیها جمیعا قالت اءخریهم لاولیهم ربنا هؤ لاء اءضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار قال لكل ضعف و لكن لا تعلمون * و قالت اءولیهم لاخریهم فما كان لكم علینا من فضل فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون . (248)
بر اساس این آیه ، هر دو گروه ، یعنى تابع جاهل كه در تبعیت مقلدانه عمل كرده است و نیز پیشوایان جاهل كه رهبرى نابجا را به دست گرفته اند، هر دو شایسته ى عذاب مضاعف هستند، با آن كه پایه ى اصل قطعى قرآنى ، هر حسنه اى پاداش مضاعف مى گیرد، ولى جزاى هر بدى مانند آن است ، نه بیش تر.
شاید سؤ الى مطرح شود كه به چه دلیل آنان دو برابر عذاب مى شوند؟ راز مطلب در این است كه تابع مقلد در اطاعت و تبعیت خود، دو كار بد انجام داده است : معصیت خارجى كه در آن با پیشواى خود مشترك است ، یعنى سجده كردن براى بت یا گناهان دیگر؛ پذیر ولایت امام ظالم ، با آن كه عقل و وحى به وجوب مبارزه با پیشوایان كفر و طغیان و دفع شر و رفع ظلم آنان دستور مى دهند.
همچنین پیشوایى كه مردم را از روى نادانى به تبعیت از خود فرا مى خواند، مرتكب دو بدى شده است : معصیت خارجى و حكومت ظالمانه بر مردم . پس هر یك از فرمانروا و فرمانبر كه در آتش هستند، عذاب مضاعف مى چشند و در آن جا آرزو هیچ اثرى ندارد؛ اگر چه فرمانبران دوست دارند كه به دنیا باز گردند و از پیشوایان سركش خود بیزارى جویند، چنان كه در روز قیامت هنگامى كه عذاب را مى بینند، از آنان اعلام بیزارى مى كنند؛ اذ تبراء الذین اتبعوا من الذین اتبعوا و راءوا العذاب و تقطعت بهم الاءسباب * و قال الذین اتبعوا لو اءن لنا كرة فنتبراء منهم كما تبرءوا منا كذلك یریهم الله اءعمالهم حسرات علیهم و ما هم بخارجین من النار . (249)
نتیجه : حیاتى كه قرآن مجید مردم را به سوى آن هدایت مى كند، بر پایه ى تحقیق استوار است ، نه آرزو. زیرا تمنا در دنیا و آخرت هیچ سودى ندارد. چون نظام تدبر و تحقیق بر هر دو، عالم و عوالم میان آن دو، با حفظ تمایز ملكى و ملكوتى بودن ، حاكم است و نظام استرسال و آرزو جایى ندارد. از این رو امیر المؤ منین علیه السلام مى فرماید: از اعتماد كردن بر آرزو بپرهیز. چون سرمایه ى احمق است ؛ ایاك والاتكال على المنى ، فانها من بضائع النوكى . (250)

247-سوره ى احزاب ، آیات 66 - 68.
248-سوره ى اعراف ، آیات 38 - 39.
249-سوره ى بقره ، آیات 166 - 167.
250-غررالحكم و دررالكلم .

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:40
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

از قرآن كریم بر مى آید كه یكى از بارزترین مصادیق استوارترین راه كه قرآن به آن هدایت مى كند، پایه گذارى زندگى بر پایه ى تحقیق و پرهیز از هر آرزوى دروغین و غلط است كه بر پایه ى عقل یا نقل قطعى نباشد. زیرا انسان در هر جایگاهى كه باشد، از ره آوردهاى عقل و وحى برخوردار است كه او را به راه راست هدایت مى كند.
از این رو، باید در زندگى خود حق جو باشد؛ چه تابع و مطیع باشد تا پیشوا و فرمانده ؛ و من الناس من یجادل فى الله بغیر علم و یتبع كل شیطان مرید . (245) چون ظهور آیه در آن است كه جاهلى كه در جهل خود مقلد است ، درباره ى خدا از روى جهل تقلیدى به جدال بر مى خیزد و از هر شیطانى كه او را رهبرى كند و بر او برترى یافته ، زمامش را به دست گیرد، پیروى مى كند. پس هر پیروى به جهت در امان ماندن از اطاعت هر رهبر شیطانى كه از فرمان خدا سرپیچى مى كند، گریزى از تحقیق ندارد. جاهل در تقلیدش حق ندارد از مقلد دیگرى مثل خودش تقلید كند، بلكه ناگزیر است كه در تقلیدش محقق باشد تا اطاعتش را به علم حقیقى مستند سازد، نه به گمان تقلیدى . زیرا چنین گمانى براى راهیابى به حق سودمند نیست . پس بر پیرو مطیع واجب است كه تحقیق كند، تا در سرگردانى اطاعت از آن شیطان سركش واقع نشود كه بر او فرض شده ، هر كس او را ولایت بپذیرد، حتما گمراهش مى كند و به عذاب سوزان جهنم مى كشاند.
ضرورت تحقیق كردن پیشواى مطاع و ضرورت تحقیق كردن كسى كه دیگران از او اطاعت مى كنند، از این آیه ى شریفه روشن مى شود: و من الناس من یجادل فى الله بغیر علم و لا هدى و لا كتاب منیر * ثانى عطفه لیضل عن سبیل الله له فى الدنیا خزى و نذیقه یوم القیمة عذاب الحریق . (246) زیرا بر پایه ى ظهور آیه ، جاهلى كه پیشواى غیر خود مى شود، بدون داشتن آگاهى عقلانى و وحى آسمانى درباره ى خداوند به جدال مى پردازد؛ آنگاه از آن روى مى گرداند، گویا حقى نیست كه به آن اعتنایى كند و وحى اى نیست كه نزد آن خاضع باشد و پیشوایى مى شود كه جاهلان او را پیروى مى كنند و چنین پیشوایى آنان را به گمراهى مى كشاند.
بنابراین ، مردمان نباید از پیشوایى فرمان برند، مگر پس از احراز آگاهى و هدایت او، و این در گرو تحقیقى است كه قرآن جوامع بشرى را به سوى آن فرا مى خواند.

245-سوره ى حج ، آیه ى 3.
246-سوره ى حج ، آیات 8 - 9.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

دوشنبه 10/12/1388 - 15:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته