• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4549
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 3215روز قبل
آموزش و تحقيقات
ویژگیهای تألیفات و آثار شیخ مفید

 




 
در هزار سال اخیر عالمانی بنام و با آثاری پرارج درخشیده اند. در این میان، آثار مفید از درخشش خاصی برخوردار است. درخششی که همگان را در عالم اسلام به خضوع واداشته است و در طیّ سالیان متمادی، همچون: مشعلی فروزان فراراه امّت اسلامی، بویژه متکلمان و فقیهان و دیگر دانش پژوهان بوده است.وی، در فقه، کلام، اصول، حدیث، تفسیر، علوم قرآن، فلسفه، تاریخ، نجوم و... سرآمد همگان بود. در این زمینه، آثاری با بهترین ترتیب و استوارترین برهان، سرشار از تحقیقات لطیف و مبتکرانه عرضه کرد. آثار گران ارج و عظیم او در موضوعات گوناگون اسلامی، از منابع اصیل شناخت فرهنگ اسلامی به شمار می آیند. بنابراین، سخن گفتن درباره آن قلّه برافراشته علم و دانش و مشعل بزرگ هدایت، کاری است بس بزرگ و به صورت فردی بس مشکل، چرا که مفید، همان گونه که اشاره کردیم بحری است مواج و شخصیتی است دارای ابعاد و آثار گوناگون که جمع آن امروزه در کمتر فردی میسر است. کسی که می خواهد درباره وی بنویسد، و یا اظهار نظر کند باید آن علوم را بشناسد و اگر متخصص در آنها نیست، حداقّل پیشینه آن علوم، بزرگان آن علوم، پیش از مفید و پس از آن و چگونگی رشد و تحول آنها را بداند تا بتواند حق مفید را چنان که شایسته و بایسته است اداء نماید. و بر فرض که فردی ذات الابعاد یافت شود، نگارش همه ابعاد و ارگان شخصیتی و تحلیل آثار مفید نیازمند فرصتی است در خور. از این روی، معتقدیم که به عنوان ادای حقّ دینی، علمی، اجتماعی باید هیأتی از محققان و عالمان زبده، این کار را بر عهده گیرند و هر محقّقی در رشته تخصصی خود، بُعدی از ابعاد شیخ مفید را تحلیل و بررسی کند. لکن به گفته مولانا:
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید ما در این گفتار بر آنیم که در حدّ توان پرتوی از فروغ عظیم آثار علمی مفید را بنمایانیم و قطره ای از آن دریای موج خیز بنوشیم و بنوشانیم. این مقال را با اشاره ای به گفتار فهرست نویسان درباره تألیفات مفید، ویژگیها و برجستگیهای آن، آغاز می کنیم و پس از آن چند اثر مهّم کلامی، فقهی، تاریخی و.... وی را معرفی می کنیم.

فهرست تألیفات

شیخ مفید، از محققان و مؤلفان پرکار وبنام عالم اسلام است. از کمتر کسی این همه اثر در رشته های گوناگون علمی نقل شده است. حاصل تلاشهای پی گیر وی، حدود دویست کتاب و رساله است. با توجّه به این که در قرن چهارم، منابع چندانی در دسترس نبوده و تحقیق و تألیف نیز یکی از کارهای شیخ مفید، بوده است، خلق این همه آثار، اعجاب آمیز است. ما بر این باوریم که افزون بر همّت والا واطلاعات وسیع وگسترده اش، ذهن جوّال و بینش صحیح و دقیقش و...نباید از تقوی و اخلاص وی و از تاییدات الهی و توفیقات غیبی در ایجاد این همه آثار مفید و ارزنده غافل بود. صدور توقیعاتی چند از سوی صاحب الزمان(ع) و گفتار عالمان وارسته گواه ماست.
شریف ابویعلی، داماد مفید، می نویسد:
(ما کان ینام من اللیل اِلاّ هجعةً، ثم یقوم یصلّی او یطالع او یدرس او یتلوا القران)
(تهذیب)، 33/، مقدمه
جز پاسی از شب نمی خفت. آن گاه به پا می خواست و نماز می گزارد، یا کتاب می خواند، یا درس می گفت، یا قرآن تلاوت می کرد.
بسیاری از نویسندگان قدیم و جدید، در کتابهای عربی و فارسی، فهرست تالیفات مفید را آورده اند. با توجه به این که اکثر آن منابع در دسترس است، نقل و ثبت آن به تفصیل در این مقاله ضرورتی ندارد. لذا ما در این جا به ذکر برخی از منابعی که آثار را آورده اند بسنده می کنیم.

شیخ طوسی و نجاشی

دو تن از شاگردان برجسته شیخ مفید، شیخ طوسی، و ابوالعباس نجاشی، فهرستهایی از تالیفات عالمان شیعه گرد آورده اند که در آن، آثار استاد خویش را نیز ثبت کرده اند. شیخ طوسی می نویسد:
(مفید، نزدیک به دویست تألیف کوچک و بزرگ دارد. فهرست کتابهایش معروف است).
شیخ طوسی، پس از عبارت فوق، نام بخشی از آثار وی را می آورد و اضافه می کند که همه آنها را در نزد استادش مفید،درس آموخته است.
(الفهرست) شیخ طوسی، 158/،شماره696
پس از وی، ابوالعباس نجاشی، به گونه ای گسترده تر یکصد و هفتاد و چهار کتاب از آثار استادش را نام می برد.
(رجال نجاشی)، ج326/2، شماره 1068.
با این که به گفته آیة اللّه بروجردی، نجاشی به هنگام نگارش کتابش، به فهرست شیخ طوسی نظر داشته و در صدد آن بوده که اشتباهات آن را تصحیح کند و برخی را نیز بدون این که از وی نام ببرد تصحیح کرده است.
(مجله حوزه) شماره65/12.به نقل از(معرفةاختیار الرجال)،64/. مقدمه چاپ دانشگاه مشهد.
در عین حال، نام برخی از کتابهایی که در فهرست شیخ آمده است، در رجال نجاشی، دیده نمی شود. به عنوان نمونه، می توان از کتابهای زیر نام برد:
رسالة فی الفقه الی ولده، المنیر فی الامامه، الارکان فی الفقه، المسائل الجرجانیه، المسائل المازندرانیه و...
پس از آن دو، ابن شهر آشوب، در معالم العلماء، که بنا به تصریح مؤلفش، برای تتمیم و تکمیل فهرست شیخ نگاشته شده، افزون بر آنچه شیخ طوسی آورده تعداد دیگری از آثار مفید را در کتاب خودش ثبت کرده است. همه فهرست نویسانی که پس از این سه کتاب، کتابهای شیخ مفید را در کتابهای خود آورده اند از این سه منبع استفاده کرده اند.
علامه زنجانی، در مقدمه اوائل المقالات، پس از اشاره به فهرست شیخ و رجال نجاشی و خلاصة الاقوال علامّه و رجال ابی داود، نام چهارده کتاب را می آورد که در این منابع نیامده است.
الذریعه الی تصانیف الشیعه، تالیف علاّمه متتبع، شیخ آقا بزرگ تهرانی، منبع بسیار خوبی است برای شناسایی آثار چاپ شده و چاپ نشده، آثار موجود و آثار مفقود شیخ مفید. سید حسن موسوی خرسان، در مقدمه ای که بر تهذیب الاحکام شیخ طوسی، نگاشته نام آثار شیخ مفید را نیز، به تفصیل آورده است. دو نویسنده فوق برای ثبت آثار مفید، به کتابخانه های بزرگ عراق و ایران مراجعه کرده اند. لذا برای شناسایی آثار مفید، دو منبع ارزشمند هستند.
مارتین مکدرموت، در اندیشه های کلامی شیخ مفید، با توجه به همه آن منابع، رجال نجاشی را در فهرست آثار مفید، مبنای کار خویش قرار می دهد. عناوینی که نجاشی آورده شماره گذاری کرده و عناوین دیگر که در رجال نجاشی نیست، به ترتیب الفبایی وبدون شماره آورده است.
اندیشه های کلامی شیخ مفید، 36/.
به جز منابعی که آورده شد، منابع و مآخذ دیگری نیز وجود دارد که از تألیفات این عالم ربانی سخن گفته اند. برخی به اجمال از آثار فراوان وی سخن گفته اند و بعضی به تفصیل همه و یا بخشی از آثار شیخ را در کتابهای خود آورده اند. از جمله:
اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج46/ 20/ ـ 26.
ریحانه الادب، میرزا محمّد علی مدرّس، ج 5 ـ 363/6 ـ 364.
در مقدمه مقنعه، چاپ جامعه مدرسین، نام 194 عنوان آمده است.
در مقدمه امالی مفید، چاپ جامعه مدرسین، با تحقیق: حسین استاد ولی، علی اکبر غفاری نام آثار شیخ به تفصیل آمده است
در این دو کتاب، برای تنظیم فهرست آثار شیخ مفید، از مقدمه تهذیب الاحکام استفاده شده است
تاریخ التراث العربی،بخش فقه،ج310/1ـ313.
روضات الجنات، میرزا محمد باقر موسوی خوانساری / ج 175/6.میر حامد حسین هندی، محمد رضا حکیمی، 62 ـ 74.
در این کتاب، برخی از کتابها و رساله های چاپ شده مفید معرفی شده است مجله تراثن، شماره 94/13.
در این شماره چندین کتاب و رساله، در رابطه با امامت معرفی شده است.
مجالس در مناظرات، (ترجمه الفصول المختاره)در مقدمه این کتاب، فهرست کتابهای چاپ شده شیخ مفید، آورده شده است. کشف الحجب والاستار، سید اعجاز حسین.
این کتاب مقدّم بر الذریعه، نوشته شده است و علامه تهرانی ازآن استفاده کرده است.

ویژگیها و برجستگیها

آثار مفید، دارای ویژگیها و برجستگیهای بسیاری است که ذکر همه آنها در حوصله این نوشتار نیست. لذا ما در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

اخلاص در نوشتار

نخستین موضوع در تحقیق و تالیف، اخلاص در عمل است. محقّق باید نسبت به هدف تالیف و بازدهی و ثمر بخشی آن بیندیشد. در صورتی که کار خود را دارای هدفی خدایی و ثمره یافت، اقدام کند وگرنه عدمش به ز وجود.
شهرت طلبی و فضل نمایی که در برخی از کتابها به چشم می خورد، در آثار و نوشته های حضرت مفید، جایی ندارد. گواه ما بر این سخن، بسیار است، از جمله:
وی در عین حال که از توان بالایی در تالیف کتابهای قطور علمی و چشم پرکن برخوردار بود، نگاشتن رساله های کوچک و پاسخ گوی به نیاز زمان را بر آنها ترجیح می داد. بدین جهت اکثر نوشته های وی را رساله هایی کوچک، ولی پربار در موضوعات مختلف تشکیل می دهد. ـ افزون بر این، محتوای مقدّمه های کوتاهی که بر بسیاری از نوشته هایش دارد گواه دیگری است بر سخن فوق.

آگاهی از ادیان و مذاهب

آگاهی دقیق از کتب و عقائد دیگران و رسیدگی به آنها و نشان دادن باطلها و نادرستیهای آن، از وظایف عالمان اسلام است. از ویژگیهای برجسته مفید، آگاهی وسیع و گسترده اوست از ادیان و مذاهب مختلف اسلامی. وی، برای ترویج و پاسداری از اسلام، آراء و عقائد مکاتب و مذاهب گوناگون را مطالعه کرده است حتّی نوشته اند:
(برخی از آنها را حفظ کرد و سپس به روشن کردن اذهان مردم و نقد و ردّ برخی از آنها پرداخت).
اوائل المقالات وی، نشان تبحر و تسلّط او بر مذاهب اسلامی و گفتار عالمان آن مذاهب است.
نجاشی، درترجمه حسن بن موسی معروف به ابومحمّد نوبختی، از جمله آثار وی، الآراء والدیانات را نام می برد و سپس می نویسد:
(کتاب کبیر حسن یحتوی علی علوم کثیره قرأت هذا الکتاب علی شیخنا ابی عبداللّه رحمة اللّه.) ج180/1 شماره 146.
کتابی بزرگ و نیکو، مشتمل بر دانشهای بسیار. این کتاب را بر شیخ مفید، قرائت کرده و مطالب آن را آموخته ام.

محوریت عقائد در آثار مفید

با دقت و تأمل در نوشته های مفید، به این نتیجه می رسیم که بیشترین آنها را کتابهای عقیدتی تشکیل می دهد; چرا که از دیدگاه مفید، عقائد اصل و سنگ زیرین اسلام است. از این روی، سیستم اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و... همه و همه باید بر مبنای اصول عقیدتی شکل یابد.شیخ مفید، در جای جای آثارش با طرح و تشریح مسائل عقیدتی و باتعبیرهای گوناگون، این مهّم را یادآوری می کند و محوریت عقائد را گوشزد می کند. مقنعه، مهمترین اثر فقهی وی، از دو بخش تشکیل یافته است: در بخش نخست آن، اصول عقیدتی و آنچه را که مسلمان باید بداند و بدان اعتقاد داشته باشد، طرح کرده و پس از آن، به طرح ابواب فقهی پرداخته است. همچنین در پاسخ به در خواست سید مرتضی، بخش اوّل کتاب اوائل المقالات را می نویسد و پس ازآن، الاعلام ر، که فقه تطبیقی است، به عنوان تکمله آن قرار می دهد. با این کار، اهمیت اصول عقائد و مبتنی بودن فروع را بر اصول می نمایاند. تدریس کتابهایی که درباره عقائد نگاشته، چنانکه شیخ طوسی در فهرست آورده است و تدریس کتابهای کلامی عالمان بزرگ پیش از خود، دلیل دیگری بر محوریت عقائد در اندیشه مفید است.
نجاشی در مواضع متعدد، به تدریس شیخ مفید، کتب عقیدتی را اشاره می کند، از جمله:در ترجمه اسماعیل بن علی نوبختی، از کتاب: التنبیه فی الامامه، وی نام برده و نوشته است (این کتاب را نزد استادش، شیخ مفید، فرا گرفته است)
ج 121/1، شماره67.
در ترجمه حسن بن علی بن ابی عقیل عمانی ازکتاب: الکرّ والفرّ، وی نام برده و به تدریس آن به وسیله مفید تصریح کرده است. ج153/1، شماره 99.
و در ترجمه، ابومحمّد نوبختی، از کتاب: آراء و دیانات وی نام برده است ج180/1.

تکیه بر مسأله رهبری و فلسفه سیاسی در اسلام

شیخ مفید، ازمیان اصول عقیدتی، به امامت، تبیین مبانی رهبری، احیای شخصیت اهل بیت، نشر فضائل و مناقب آنان، بیش از دیگر مسائل اهمیت می دهد. دلیل این امر روشن است و آن به جهت تاثیری است که مسأله رهبری می تواند در حیات و حرکت و هدایت جامعه داشته باشد.
چنان به تبیین رهبری و مسائل مربوط به آن می پردازد و شبهات را پاسخ می گوید که همه علمای مذاهب اسلامی را در برابر خود، ناتوان می سازد و بسیاری را معتقد به ولایت اهل بیت(ع) ویا متمایل به آن می نماید. تا جایی که خطیب بغدادی و عدّه ای دیگر از متعصبان اهل سنّت، مرگ او را آرزو می کنند و از آن نیز خوشحال می شوند. تاریخ بغداد، ج231/3، شماره 1299.

جامعیت

از ویژگیهای آثار شیخ مفید، جامعیت آنهاست. وی، به خاطر اطلاعات گسترده و عمیقی که داشته آثار پرارجی در زمینه های مختلف فرهنگ اسلامی: کلام، فقه، اصول، تاریخ، علوم قرآن، حدیث، فلسفه، اخلاق، نجوم و... بر جای گذاشته است. دانشمندان پس از وی، به عنوان مجتهد و رهبری بزرگ، متکلمی برجسته، فقیهی توانمند، اصولی متبحر و... یاد کرده اند.
نمونه ای از گفتار عالمان فریقین، در مقدمه کتاب تهذیب الاحکام، آمده است. واقعیت نیز چنین است. کتابها و نوشته های وی توصیفهای فوق را تأیید می کند

عقل گرایی

در دوره غیبت، تا پیش از مفید، تفکّر اهل حدیث حاکم بود. آنان در مسائل کلامی، فقهی معتقد به کار برد عقل نبودند. کار آنان در دریافت حدیث، نقل آن و حداکثر در تبویب آن خلاصه می شد. در این برهه از زمان بود که شیخ مفید، به عنوان عالمی فرزانه، مجتهد و فقیهی توانا و متکلمی برجسته ظهور کرد. وی برای گشودن راه استدلال و برهان و کاربرد عقل در کلام و فقه به مبارزه ای همه جانبه با اهل حدیث دست زد، حدّو حدود عقل را در کلام و فقه مشخص کرد، پیامدهای زیانبار تفکّر اهل حدیث را گوشزد نمو و از قرآن، روایات، سیره معصومان(ع) دلیل آورد. دراین باره به مقالات: جایگاه عقل در اندیشه کلامی مفید، و جایگاه عقل در اندیشـه فقـهی مفید، در همین شماره مراجعه کنید.

پاسخگویی به شبهات

در روایات مأثوره از ائمه معصومین(ع)، از عالمان متعهد به مرزبان و نگهبان اسلام یاد شده است. از جمله مرزبانان شیخ مفید است. وی، در اواخر قرن چهارم هجری، در جایگاه پیشوای شیعیان، همچون سربازی فداکار دست به کار شد، شبهات عقیدتی و فقهی مخالفان را با گفتار و نوشتار خود پاسخ گفت. از باب نمونه: با نگاشتن اوائل المقالات، استقلال مکتب کلامی شیعه را به اثبات رساند و با نگاشتن الفصول العشره و چندین رساله دیگر به شبهات و اشکالات مخالفین درباره فلسفه غیبت امام زمان(ع) پاسخ گفت.
درباره جنگ جمل، که در آن زمان مسأله روز بود و سخنها درباره اش بسیار، کتاب مبسوطی نگاشت، دیدگاههای گوناگون را تحلیل و بررسی کرد و عقیده شیعه را در درستی اقدام حضرت امیر (ع) نمایاند.
شیخ مفید، با تبحّر و تسلطی که بر مذاهب اسلامی داشت، با فرقه های گوناگون به بحث و مناظره نشست و بسیاری از گفته های آنان را نقد و رساله هایی چند در ردّ و تحلیل آثار و افکار گروه وسیعی از مخالفان نگاشت. حدود بیست رساله در ردّ بر عالمان معتزلی و رساله های دیگری نیز در ردّ بر اشاعره ودیگر فَرِق اسلامی نوشت.
مفید در این مرزبانی و دفاع رسالت عظیم خود را به خوبی انجام داد.

مطابقت با زمان

محقّق و نویسنده متعهد اسلامی، علاوه بر اطلاعات لازم در موضوع نگارش، باید زمان و اهل زمان و نیازها را بشناسد تا براساس آن به تحقیق و تالیف بپردازد. شیخ مفید، آن گونه بود. با مطالعه و بررسی آثار مفید می یابیم که آثار وی، برخاسته از نیاز جامعه و مردم بوده است. وی، با تماسی که با توده مردم و محافل علمی آن روزگار داشت، بویژه از طریق نامه ها و پرسشهایی که از شهره، بلکه کشورهای گوناگون به دست ایشان می رسید، نیازها را تشخیص می داد و پس از آن اقدام به تالیف و تدوین کتاب یا رساله می کرد.
بدین جهت، اکثر نوشته هایش در پاسخ به پرسشهایی است که از ناحیه افراد و یا اهالی شهرهایی چون: صاغان، شیراز، طبرستان، نیشابور، موصل، گرگان، رقّه، حرّان، خوارزم، مازندران و... از ایشان شده است.
و نیز بسیاری از نوشته هایش، ردّ و نقد آثار مخالفان است. برخی دیگر در ردّ شبهات و یا پاسخ به درخواست عالمان و مشتاقان صورت گرفته است. شیخ مفید. مهمترین کتابهای کلامی، فقهی و تاریخی خود را (اوائل المقالات، المقنعه والجمل) را به درخواست عالمانی همچون: سید مرتضی و رضیّ ودیگر عالمان نگاشته است. وی در کتاب الافصاح خویش، تصریح می کند: (این کتاب را بر اساس نیازی که احساس می کنم می نویسم).
(الافصاح)، 26/

عمیق و کوتاه

تالیفات مفید، هم از نظر مقدار و کمیت دارای اهمیّت است و هم از نظر کیفیت. آثار وی، در عین عمق و پرباری و اتقان، مختصر است. از عبارت پردازی و تکرار واژه ها و جملات به دور است. معانی بلند و عمیق را در عبارتی کوتاه بیان کرده است مگر در مواردی که مطلب پیچیدگی خاصّی داشته و احتیاج به توضیح و تفسیر داشته است.
در مقدمه الافصاح، اتقان و اختصار را شیوه کار خود می شمارد. و در عمل نیز، آن را به کار می گیرد; چرا که به او سخن مولایش علی(ع) باور دارد.
(المکثار یُزلَّ الحکیم ویُملُّ الحلیم، فلا تُکثر فتضجر وتفرطّ فَتُهَن)
دراز گویی حکیم و دانشمند را می لغزاند، بردبار را افسرده می کند. پس درازگوی و پرسخن مباش که دلگیر کنی و کوتاه نکن (نامفهوم نگذار) که خوار شوی (متهم به عجز و نادانی گردی).

آزاد اندیشی و بلند نگری

شیخ مفید، درتحقیق و پژوهش، آزاد اندیش است و بلند نگر. وسعت دید و حریت فکری به او این امکان را داده که با جستجو در منابع و مآخذ گوناگون اسلامی و با استفاده از اساتید شیعه و سنّی، به آگاهیهای عظیمی دست یابد. وی اندیشه های مخالفان و موافقان را بررسی کرده، تا حدّی که نسبت به همه مذاهب اسلامی و غیر اسلامی صاحب نظر شده است. تسلط و تبحّر وی نسبت به مذاهب اسلامی و اقوال عالمان معتزلی و غیر معتزلی از آثار شیخ مشهود است. وی در موضوعات گوناگون: کلام، فقه، تاریخ و... با دقت تمام گفتار صاحب نظران را نقل می کند و با استدلال و برهان حقّ را بر می گزیند. وی، در عین احترام به استادش، شیخ صدوق و دیگر فقهاء در طرح و بررسی مسائل عقیدتی از آزادگی مخصوص به خود برخوردار است. وی، که شیوه و برخی از آرای استادش را نادرست و زیانبار می داند، با صراحت تمام به نقد و ردّ آنان در کلام و فقه می پردازد.
در این زمینه، در معرفی تصحیح الاعتقاد، بیشتر سخن خواهیم گفت.

سادگی و روانی

از ویژگیهای آثار مفید، سادگی و روانی آن است. به روشنی و به آسانی خواننده خود را در جریان موضوع و پیام نوشته اش قرار می دهد. مسائل کلامی، فقهی، تاریخی و حتی معضلات علمی را به گونه ای مطرح کرده است که برای همه طبقات، خواصّ و غیر خواص، قابل استفاده است. در آثار وی، اصطلاحات خاصّ، کلمات مغلق و پیچیده کمتر به چشم می خورد. همچنین در بیان مطالب برای فهم مسائل، هرکجا نیاز به تمثیل بوده از آن دریغ نورزیده است.
(احسن الکلام مازانه حسن النّظام وفهمه الخاص والعّام)
نیکوترین سخن آن است که ترکیب نیکو، آن را آراسته کرده و خاص و عامّ آن را دریابند.
غررالحکم، ج386/1، چاپ دانشگاه.
آنچه آوردیم، بخشی از ویژگیها و روشهایی است که شیخ مفید در آثار خود به کار گرفته است. و امروزه می تواند برای محققان و مؤلفان بهترین اسوه و سرمشق باشد.
منبع:www.hawzah.net



 
شنبه 9/9/1392 - 19:48
آموزش و تحقيقات
فقیه متکلم

 

نویسنده : عقیقی بخشایشی



 
شیخ مفید نامش محمد بن محمد بن نعمان، هم متکلم است و هم فقیه ابن الندیم درفن دوم از مـقـاله پنجم (الفهرست) که درباره متکلمین شیعه بحث می کند، از او به عنوان (ابن المعلم) یاد می کند و ستایش می نماید او در سال 338 متولد و در سال 413درگذشته است کتاب معروف او در فقه به نام (مقنعه) است و چاپ شده و موجود است شیخ مفید از چهره های بسیار درخشان شیعه در جـهان اسلام می باشد ابویعلی جعفری که داماد مفید بوده است، گفته: (مفید شبها مختصری می خوابید، باقی را به نماز یامطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید می گذرانید).
شیخ مفید شاگرد ابن ابی عقیل است. [1]

شیخ مفید و روزگار زندگی او:

از قـیـام نـافـرجـام مـختار بن ابی عبیده ثقفی به بعد، همه حرکت محرومان ضدستمگران، به نام طـرفـداری از (آل رسول (ع) ) آغاز گردیده است بدین معنی که مخالفت با حکومتهای وقت با هـواداران خـانـدان رسالت از امامیه، کیسانیه، زیدیه،راوندیه، و دیگر فرقه ها برای تحقق یک نیت صورت گرفته است و آن برانداختن حکومت نژادی عباسی و تاسیس حکومت بر اساس عدل قرآنی بـوده اسـت کـه در آن عـرب و غیر عرب مساوی بوده باشند در آن روزگار مهم ترین کانون قیام، (خـراسـان) بـود مردم این سرزمین زیر پرچم تشیع گرد آمده بودند، و می خواستند حکومت را ازآل ابی سفیان به آل علی (ع) بازگردانند روزی که محمد بن علی بن عبداللّه بن عباس،داعیان خود را به خراسان فرستاد، به آنها سپرد که از شخص خاصی نام نبرند، بلکه مردم را به (الرضا من آل مـحـمـد (ص) بـخوانند سرانجام این نهضت آن شد که آل عباس بر خلافت غلبه یافت و بنی الـحسن و بنی الحسین (ع) محروم ماندند اما سیرتی که خلفای عباسی از آغاز کار یا اندکی پس از اسـتـقـرار حـکـومت پیش گرفتند، آن نبود که توده های محروم می خواستند، آنچه به دنبال این نـهـضـت تـحقق یافت، حکومت نژادی دیگری بود که در آن تیره عباسی جای تیره اموی را اشغال مـی کـرد با این تفاوت که در این حکومت عنصر ایرانی داخل در قوه اجرایی گردیده بود بی جهت نـیـسـت کـه سـال 352 مـعـزالـدوله دیلمی زنان شیعه را گفت تا روهای خود را سیاه کنند و با گـریـبـان چـاک در بـازار بـغـداد بـیـایـند و فقهای اهل سنت آن سال را (سنه البدعه) (سال بدعت) نامیدند آنان با این وضع حقوق از دست رفته را مطالبه می نمودند.

بازگشت به خویشتن:

پـس از ایـن آزمایش تلخ و پس از این دوره سیاه بود که متفکران شیعه به خودآمدند و به این فکر افـتـادنـد کـه نخست اندیشه های فکری و اعتقادی شیعه را به مردم بیاموزند و آنان را با عدالت و مـساوات و احکام اسلامی آشناتر سازند از قرن دوم هجری به بعد، متکلمان شیعه و شاگردان امام بـاقر و امام صادق (علیهما السلام) کوشیدند اصول معتقدات تشیع را بر پایه منطق عقلی و منطق کـلام پیاده نمایند از این تاریخ تا سال 447 هجری، یعنی به سال ورود طغرل سلجوقی به بغداد و بـرانـداخـتـن آخـرین فرمانروای شیعه آل بویه، (الملک الرحیم)، دانشمندان شیعه با استناد به ظاهرقرآن کریم و با استفاده از اخبار اهل بیت (ع) عالی ترین مکتب اندیشه بشری واسلامی را ارائه داده اند که تا آن روز در دنیای اسلام بی سابقه بود اصول فلسفی واعتقادی این مذهب را آن چنان پـی ریـزی نـمودند که نه تنها در طول تاریخ زنده بماند،بلکه پیوسته پیشروی خود را حفظ کند و چاره یاب و پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد.
از یـک سـو اصل (عدالت) را در زمره اصول اعتقادی درآوردند و از سوی دیگرعقل را جز منابع اسـتـنـبـاط احـکـام کـلی شناساندند در زمینه اعتقاد و عمل هر دو،حکومت عقل را به رسمیت شناختند عصر ظهور شیخ مفید و هم ردیفان او در چنین موقعیت ویژه بود.
این نوع حرکت مکتبی توسط فقها و متکلمین و اندیشمندان اسلامی متوقف نگردید، بلکه پیوسته تـعـقیب و پی گیری شد تا به وسیله فقیهان پارسایی مانندابن ادریس، علا مه حلی، محقق حلی، شـیـخ علی کرکی، پسرش شیخ عبدالعال و شیخ ‌علی منشار، شیخ بهائی و دهها تن عالم دیگر در صـحـنـه فـقاهت ظاهر شدند و فقه شیعه را از عبادات و معاملات که به وسیله صدوق و کلینی و مفید و شیخ طوسی پی ریزی شده بود، به مرحله کامل تری رساندند درست است که پس از یورش مـغـول بـه مـراکزعلمی، اندک وقفه ای در حوزه های علمی مدارس دینی به وجود آمد، ولی پس ازفترت دوران مغول از نو، طبقات بعدی فقها مانند: شهید اول و دوم، مقدس اردبیلی،بعدها علا مـه وحید بهبهانی، شیخ جعفر آل کاشف الغظا، شیخ محمد حسن صاحب جواهر، و میرزای بزرگ شیرازی و شیخ مرتضی انصاری، فقه اسلام احیا شده ورونق گرفت تا به عصر کنونی رسید که در معرفی شخصیتهای آینده مورد بحث قرارخواهد گرفت. [2]
شـیخ بزرگوار ما در آن بحران برخوردهای اعتقادی و سیاسی و حرکتهای سرنوشت ساز در حومه بـغـداد دیده به جهان گشود و دانشهای ابتدایی را در خانواده وزادگاه خویش به پایان برد او که در یـک خانواده عمیق و اصیل در تشیع از سلاله نیکان و پاکان به وجود آمده بود و سراسر خاندان او مـالامـال از عـشـق به اهل بیت رسالت (ع) بوده اند، راهی بغداد گردید از اساتید و دانشمندان مدارس بغداد نیز کسب علم ودانش نمود تا در علم کلام، فقه و اصول، سرآمد دانشمندان گردید.

مکتب مفید:

پـیـش از مـفید، علم کلام و اصول فقه در میان دانشمندان اهل سنت رونقی به سزاداشت فقها و مـتـکلمین بسیاری در اطراف بغداد گرد آمده و در رشته های گوناگون اصول عقائد، سرگرم بحث و مناظره بودند.
هـر چند علم کلام پیش از مفید نیز در میان شیعیان سابقه داشته است، ولی دراثر محدودیتی که در کار شیعیان از نظر سیاسی بود، این موضوع از مرحله تالیف وتدوین کتاب تجاوز نمی کرد پیش از مفید شیخ صدوق که رئیس شیعیان بود سبک ساده ای را در تصنیف و تالیف به وجود آورده بود و آن را بـه صورت املا به صورت ساده به مستمعین القا می نمود مفید نیز در پیگیری مکتب استاد کوشید و با استفاده ازمبانی علم کلام و اصول فقه، راه بحث و استدلال را به روی شیعیان باز کرد وتـلاشـهـایـی را کـه متقدمین مانند ابن جنید اسکافی و قبل از او ابن عقیل فقیه معروف شیعه و عـیـاشـی ریخته بودند، به صورت دلپذیری درآورد به گفته نجاشی کتاب کوچکی در اصول فقه تصنیف کرد که مشتمل بر تمام مباحث آن بود.

مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه:

1 ـ گفتار نجاشی: نجاشی، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید در حق اوگوید:
(محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر،شیخ و استاد ما ـ کـه رضـوان خدا بر او باد ـ فضل او در فقه و حدیث، و ثقه بودن اومشهورتر از آن است که توصیف شود او تالیفات متعددی دارد که از آنهاست:المقنعه، الارکان فی دعائم الدین، الایضاح و الافصاح در امامت، الارشاد، العیون والمحاسن و). [3]
2 ـ گفتار طوسی: شیخ طوسی شاگرد ارزنده مکتب او، درباره او در فهرست می نویسد:
(مـحـمـد بـن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم، از متکلمان امامسه است درعصر خویش ریـاسـت و مـرجـعیت شیعه به او منتهی گردید در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضرجواب بود او بیش از 200 جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد). [4]
3ـ گـفتار ابویعلی جعفری: فقیه بزرگوار ابویعلی جعفری که عنوان دامادی وجانشینی شیخ را نیز دارد، در حق استاد خویش گوید:
(او انـدکـی از شـب را مـی خوابید و باقی شبانه روز را یا نماز می خواند یا مطالعه می کرد یا درس می گفت یا قرآن تلاوت می کرد). [5]
تـمـام دانـشـمـنـدان که به نوعی به شرح حال او پرداخته اند، او را با جلالت قدر وعظمت علمی توصیف نموده اند.

اساتید:

مـرحـوم نـوری در خـاتمه مستدرک، 50 تن از استادان مفید را نام می برد البته تعدادآنها بیش از ایـنهاست از معروف ترین آنان: ابن قولویه قمی، صدوق، ابن ولید قمی،ابوغالب، ابن جنید اسکافی، ابوعلی صولی بصری، ابوعبداللّه صفوانی و می باشند.

شاگردان:

تـعـداد کـثـیری از دانشجویان علوم اسلامی از مکتب پرفیض او بهره برده اند که سرآمد آنان سید مـرتـضی علم الهدی، برادر سید رضی، شیخ طوسی، نجاشی، ابوالفتح کراچکی، ابویعلی جعفر بن سالار و عبدالغنی از مفاخر شاگردان اویند. [6]

تالیفات:

نـجـاشـی 171 جـلد کتاب از تالیفات شیخ را ذکر کرده است که اسامی برخی ازآنها به این ترتیب است:
1 ـ در فقه: المقنعه، الفرائض الشرعیه و احکام النسا.
2 ـ در علوم قرآنی: الکلام فی دلائل القرآن، وجوه اعجاز القرآن، النصره فی فضل القرآن، البیان فی تـالـیف القرآن (او یکی از پرکارترین افراد این رشته بود طالبان تفصیل می توانند به کتاب طبقات مفسران شیعه ج 2، تالیف مؤلف مراجعه نمایند).
3 ـ در عـلـم کـلام و عـقـائد: اوائل الـمقالات، نقض فضیله المعتزله، الافصاح،الایضاح، الارکان. [7]

وفات:

شیخ بزرگوار ما در سال 413 در بغداد، پس از75 سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تـجـلـیـل فـراوان مردم و قدردانی علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیرشاگرد بزرگوارش شیخ طوسی که خود حاضر در صحنه بوده است، روز وفات او ازکثرت دوست و دشمن برای ادای نماز و گـریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضی علم الهدی بر او نمازگزارد و در حرم مطهر امام جواد (ع) پائین پای آن حضرت و نزدیک قبر استادش ابن قولویه مدفون گردید.

پی‌نوشت‌ها:

[1] . آشنایی با علوم اسلامی، ص 294.
[2] . بخشی از تحلیل آقای دکتر جعفر شهیدی در آرام نامه، ص 52 .
[3] . رجال نجاشی، ص 399، چاپ جامعه مدرسین قم .
[4] . معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 206 .
[5] . فهرست ابن ندیم، ص 266 و239، چاپ الاستقامه .
[6] . مکتب اسلام، سال اول، شماره3، مقاله دانشمند محترم علی دوانی .
[7] . رجال نجاشی، ص 400 تا 403 .

منبع:تلخیص از کتاب فقهای نامدار شیعه، ص 53


شنبه 9/9/1392 - 19:47
آموزش و تحقيقات
اوج کمال مکتب کلامی شیعه در عصر شیخ مفید
اوج کمال مکتب کلامی شیعه در عصر شیخ مفید

شیخ مفید، فقیه و متکلم شیعی بود که بیشتر در علم کلام تبحر داشت و مکتب کلامی شیعه در عصر او به اوج کمال رسید و مناظراتش با رهبران فرق معتزله و اشاعره نیز معروف بود. 1090 سال پیش در سال 338 هجری قمری ، محمدبن محمدبن نعمان معروف به شیخ مفید، فقیه و متکلم بزرگ شیعی در حومه شهر بغداد دیده به جهان گشود. وی استاد شیخ طوسی و سید مرتضی بود. وی فقیه و متکلم شیعی بود که بیشتر در علم کلام تبحر داشت و مکتب کلامی شیعه در عصر او به اوج کمال رسید. او در مناظرات دینی مهارت خاصی داشت و مناظراتش با قاضی عبدالجبار (رئیس فرقه معتزله بغداد) و قاضی ابوبکر باقلانی ، رئیس اشاعره معروف بود.لقب مفید را علی بن عیسی معتزلی در عهد جوانی ، در نتیجه مباحثه با وی به او داد. در حدود 200 اثر به او نسبت داده شده که بسیاری از این تالیفات در رد مذاهب دیگر و بسیاری در باب عقاید مخصوص شیعه و احکام فقهی است.
رساله "المقنعه" نیز که متن فقهی جامع و محکمی است ، از آثار اوست که توسط شیخ طوسی شرح شد و به صورت "التهذیب"، یکی از کتب اربعه حدیث درآمد. اما تالیفات شیخ مفید:
علم کلام و عقاید: اوائل المقالات ، شرح عقاید صدوق ، اجوبه المسائل السرویه و نکت الاعتقادیه.
علم فقه: "المقنعه" شیخ صاحب عناوین بسیاری در فقه است که احکام و وظایف شرعی در ابواب مختلف آن توضیح داده شده است. الاعلام ، المسائل الصاغانیه ، جوابات اهل الموصل فی العدد الرویه و جواب اهل الرقه فی الاهله و العدد از دیگر آثار این فرزانه فرهمند در زمینه فقه است.
اخلاق اسلامی: "امالی" شیخ ، درباره اخلاق اسلامی و فضایل انسان است.حدیث ، اهمیت ولایت ، لزوم پیروی از امام علیه السّلام و فضایل امیرالمومنین علی علیه السّلام از جمله مباحثی است که در امالی شیخ مفید، پیش روی اندیشمندان قرار می گیرد.
امامت و فلسفه سیاسی در اسلام: الافصاح فی الامامه ، الارشاد، جمل ، امالی ، الفصول المختاره ، تفصیل امیرالمومنین علی علیه السّلام علی سایر الصحابه از آثار وی در این زمینه است.قریب 20 اثر ژرف از آثار شیخ مفید درباره امامت و رهبری است.
غیبت امام دوازدهم: بخشی از "ارشاد" کتاب "الفصول العشره فی الغیبه " و "الجوابات فی الخروج المهدی عج همراه 5 اثر دیگر از این علامه و شیفته اهل بیت علیهم السّلام درباره حضرت بقیه الله عج است.
شیخ بزرگوار مفید در شب جمعه 3 رمضان سال 413 هجری قمری دربغداد، پس از 75 سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تجلیل فراوان مردم و قدردانی علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیر شاگرد بزرگوارش شیخ طوسی که خود حاضر در صحنه بوده است ، روز وفات او از کثرت دوست و دشمن برای ادای نماز و گریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است.80 هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضی علم الهدی بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام معصوم جوادالائمه علیه السّلام پایین پای آن حضرت و نزدیک قبر استادش ابن قولویه مدفون شد. می گویند سخنوران غیر شیعه که از تاثیر سخن شیخ و استحکام منطق او در دعوت به مذهب تشیع به تنگ آمده بودند، با درگذشت وی آسوده شدند.
منبع: جام جم
شنبه 9/9/1392 - 19:47
آموزش و تحقيقات
اندیشه‌های فقهی سیاسی شیخ مفید
اندیشه‌های فقهی سیاسی شیخ مفید

نویسنده: سیدجواد میرخلیلی



اشاره:

در حدود هزار و صد سال پیش در خانه‌ای ساده، ولی سرشار از علم و نور، کودکی پای به عرصه گیتی گذاشت كه بعدها از مفاخر بزرگ شیعه و از نوادر علم كلام و فقه شد. شیخ مفید، از متکلمان و فقیهان برجسته شیعه در سده‌های سوم و چهارم هجری قمری و از بزرگ ترین مؤسسین مراحل تكامل فقه و اجتهاد بعد از عصر تبیین و عصر محدثان به شمار می‌رود که در این نوشتار، به بازخوانی اساسی ترین‌اندیشه‌های فقهی سیاسی اش می‌پردازیم.
ابوعبدالله محمد بن النعمان العکبری البغدادی، ملقب به شیخ مفید(ره) که از جمله بزرگ ترین مفاخر شیعه به شمار می‌رود، نخستین فقیه پس از عصر غیبت محسوب می‌شود که در سال 336 یا 338 هجری قمری، دیده به جهان گشود. تولد او را 7 یا 9 سال بعد از غیبت کبری می‌دانند که در سال 329 ه.ق واقع شده است. محل تولد او در ناحیه جیل در ده فرسنگی بغداد بود. وی بعدها به همراه پدرش كه ملقب به العلم بود به بغداد آمد و نزد استادان زمانه خویش که تا 59 نفر را هم در مقدمه چاپ جدید بحارالانوار نقل کرده‌اند، به تحصیل پرداخت. از مشهورترین اساتید وی می‌توان به ابوالقاسم، جعفر بن محمد بن قولویه قمی، شیخ صدوق، محمد بن جنید اسكافی،‌ ابو علی صولی و ابوغالب رازی اشاره كرد. شاگردان بسیاری نیز در مکتب شیخ مفید تربیت یافتند که می‌توان از جمله آنها به شیخ طوسی، سید مرتضی، برادر نابغه اش سید رضی، ابوالعباس نجاشی، ابوالفتح كراجكی، دامادش ابویَعْلی محمد بن حسن بن حمزه جعفری، سالار بن عبد العزیز دیلمی معروف به سَلاّر و جعفربن محمد دوریستی اشاره کرد كه همگی از مفاخر علمای شیعه و اساتید علوم و فنون اسلامی به شمار رفته‌اند.
شیخ مفید در شب جمعه 3 رمضان سال 413 ه.ق در بغداد، پس از 75 سال تلاش و خدمت ارزنده از دنیا رفت و مورد تـجـلـیـل و احترام فـراوان مردم و قدردانى علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیر شاگرد بزرگوارش، شیخ طوسى- که خود در صحنه، حاضر بوده است- روز وفات او از کثرت دوست و دشمن براى اداى نماز و گـریستن بر او، بی نظیر بوده است. هشتاد هزار تن از شیعیان، او را تشییع کردند و سید مرتضى علم الهدى بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام جواد(علیه السّلام) و در پائین پاى آن حضرت و نزدیک قبر استادش، جعفر بن محمد قولویه قمی به خاک سپرده شد.
نقل می‌کنند که سخنوران غیر شیعه که از تأثیر سخن شیخ و استحکام منطق او در دعوت به مذهب تشیع به تنگ آمده بودند با درگذشت وی آسوده شدند. شیخ مفید، دارای آثار و تألیفات ارزش مندی است که حتی به نقل از شاگردش، شیخ طوسی، تعداد آثار وی تا دویست کتاب کوچک و بزرگ است که این کتاب‌ها از جمله آنهاست: «ارکان فی دعائم الدین»، «العیون و المحاسن»، «اصول الفقه»، «الکلام فی وجوه اعجاز القرآن»، «تاریخ الشریعه». بسیاری از این تألیفات در رد مذاهب دیگر و بسیاری در باب عقاید مخصوص شیعه و احکام فقهی است. رساله «المقنعه» نیز- که متن فقهی جامع و محکمی است- از آثار اوست که توسط شیخ طوسی، شرح گردید و به صورت «التهذیب»، یکی از کتب اربعه حدیث، در آمد.
شیخ طوسی در كتاب فهرست، بیست كتاب او را نام می‌برد و می‌نویسد: " از جمله كتاب‌های او كتاب مقنعه در فقه، كتاب اركان نیز در فقه، رساله‌ای در فقه كه برای فرزندش نوشته و كامل نیست، كتاب ارشاد، كتاب ایضاح در امامت، كتاب افصاح، كتاب نقض بر ابن عباد در امامت، كتاب نقض بر علی بن عیسی (رمانی) در امامت، كتاب نقض بر ابن قتیبه در حكایت و محكی، كتاب احكام اهل جمل، كتاب منیر در امامت، مسائل صاغانیه، مسائل جرجانیه، مسائل دینوریه، مسائل مازندرانیه، مسائل منثوره (پراكنده) قریب یك صد مسئله است، كتاب فصول از عیون و محاسن، كتاب احكام متعه و غیر اینها كه در فهرست كتب وی ثبت است. و نیز كتاب مسئله كافیه در ابطال توبه خاطئه، كتاب النصره لسید العتره فی احكام البغاه علیه بالبصره. ما تمام این كتاب‌ها را از وی استماع نمودیم. بعضی را با قرائت بر وی و برخی را كه بارها بر او می‌خواندند و او می‌شنید، شنیده ایم.
نجاشی، یکی دیگر از شاگردان شیخ مفید، 175 کتاب از وی نام می‌برد. ابن شهر آشوب مازندرانی نیز 52 كتاب او را نام می‌برد. علامه مجلسی هم در مقدمه بحارالانوار چند كتاب دیگر را به آنها اضافه می‌کند. از آثار ارزش مند وی می‌توان كتاب الامالى را نام برد. این كتاب، مهم ترین کتاب حدیثى بر جاى مانده از ایشان به شمار مى رود که شامل 387 حدیث از پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سّلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) در مباحث مختلف است. شیوه روایت در آن، به گونه املاء می‌باشد؛ بدین صورت كه روایات، آرام آرام و به تدریج خوانده مى شده و همه شنوندگان و یا برخى از آنان، مطالب را یادداشت مى نموده‌اند. املاء در آن دوره یکی از راه‌های انتقال حدیث و دانش بوده است. املاء كنندگان غالباً از بزرگان بوده‌اند. در کتاب لغتنامه دهخدا به برخی از آثار دیگر وی هم اشاره شده است که به تفکیک می‌توان آنها را این گونه فهرست بندی کرد که عبارتند از:
1. علم، کلام و عقاید: «اوائل المقالات»، «شرح عقاید صدوق»، «اجوبه المسائل السرویه» و «نکت الاعتقادیه»؛
2. فقه: «المقنعه»، «الاعلام»، «المسائل الصاغانیه»، «جوابات اهل الموصل فی العدد الرویه» و «جواب اهل الرقه فی الاهله و العدد»؛
3. اخلاق اسلامی: «امالی» شیخ، در رابطه با اخلاق اسلامی و فضائل انسان است؛
4. حدیث؛
5. امامت و فلسفه سیاسی در اسلام: «الافصاح فی الامامه»، «ارشاد»، «جمل»، «امالی»، «الفصول المختاره»، «تفصیل امیر المومنین علی سایر الصحابه» از آثار وی در این زمینه می‌باشد. حدود بیست اثر ژرف از آثار شیخ مفید درباره «امامت و رهبری» است؛
6. غیبت امام دوازدهم: بخشی از «ارشاد» کتاب «الفصول العشره فی الغیبه»، و «الجوابات فی الخروج المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) » به همراه پنج اثر دیگر از ایشان در رابطه با امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.
شیخ مفید، فقیه و متکلم شیعی- که در سن بیست سالگی به اجتهاد رسید، بیشتر در علم کلام تبحر داشت و مکتب کلامی شیعه در زمان او به اوج خود رسید- در مناظرات دینی دارای مهارت خاصی بود و مناظراتش با قاضی عبدالجبار (رئیس فرقه متعزله بغداد) و قاضی ابوبکر باقلانی رئیس اشاعره از مناظره‌های مشهور و معروف وی به شمار می‌رود. نقل می‌کنند که لقب «مفید» را علی بن عیسی معتزلی در عهد جوانی، در نتیجه مباحثه با وی به او داد. اما ابن کثیر می‌نویسد: بسیاری از دانشمندان فرقه‌های مختلف در مجلس او حاضر می‌شدند. شمع وجود شیخ مفید از جهات مختلف سودمند بود و حضرت بقیه الله(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) او را ملقب به «مفید» گردانید و حقاً او برای شیعیان و دیگران مفید بود؛ چرا که مفید، یعنی سودمند برای امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و آموزنده و فایده رسان برای دیگران تا جایی که نام این فقیه بزرگ و نابغه اسلامی، سر تا سر اسلام را فرا گرفت و از خراسان و ماورا النهر و‌اندلس به سویش مکاتبه می‌کردند و از وجودش بهره می‌بردند و مشکلاتشان به واسطه ایشان حل می‌شد. به طوری که صاحب کتاب روضات الجنات می‌نویسد:
پس از مفید، کسی به نام (مفید) شهرت نیافته است و باید گفت لقب مفید، ویژه اوست. ابن شهر آشوب هم در کتاب معالم العلماء نقل می‌کند که لقب مفید را امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به ایشان داده است. یکی از ویژگی‌های برجسته شیخ مفید، این است که وی از جمله علمایی بود كه مورد توجه و عنایات خاص امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) واقع شده است؛ به گونه‌ای که شیخ مفید دارای توقیعاتی(توقیع: نامه‌ای که به خط و مهر مبارک امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تأیید شده است) از جانب امام زمان بوده است، و این مهم از دو نامه ایی كه حضرت برای او نگاشتند، برداشت می‌شود. حضرت در اولین نامه‌ای كه در اواخر ماه صفر 410 هجری قمری برای شیخ مفید نوشتند، شیخ را این گونه مورد خطاب قرار دادند: «به برادر استوار و درست كردار و دوست رشید، شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان كه خداوند، عزت و احترامش را مستدام دارد. از طرف كسی كه خزانه عهد و پیمانی است كه خداوند از بندگان گرفته است».
حضرت در ادامه، متن نامه را این گونه آغاز كرده‌اند: بسم الله الرحمن الرحیم و اما بعد، سلام بر تو‌ای دوست با اخلاص در دین، و‌ای كه در اعتقاد به ما از روی علم و یقین، امتیازاتی داری و .... حضرت، نامه دیگری هم در 22 ذیحجه سال 412 ه.ق برای شیخ مفید نوشتند و او را این گونه مورد خطاب قرار دادند: «از طرف بنده خدا كه حافظ و نگاهبان را ، خداست برای كسی كه حق به او الهام شده و راهنمای حق است. بسم الله الرحمن الرحیم، سلام بر تو‌ای یاری دهنده حق و‌ای دعوت كننده خلق به سوی حق با كلمات راستین....( کلمه الامام المهدی، علامه شیرازی).
اگر بخواهیم تصویری از زمانه شیخ مفید(ره) به دست دهیم باید بگوییم که در عصر وی، آل بویه بر بغداد حاكم شدند كه حامی تشیع بودند؛ در نتیجه، زمینه بیان عقاید و نشر‌اندیشه‌های شیعی به وجود آمد. شیخ مفید از این محیط آزاد در زمانه خویش استفاده کرد و در مسجد معروف براثا در بغداد به تدریس، وعظ و جدل با معارضان پرداخت و موفق شد تا تشیع و فرق آن را با هم متحد كند. وی فرقه‌های مختلف اسلامی را تشویق نمود كه اختلافات جزئی را كنار نهاده و در اصول متحد شوند. زمانی اهمیت اقدامات ایشان بر ما بیشتر آشکار می‌شود که بدانیم در زمان پیش از شیخ مفید(ره)، شیعیان موقعیت مناسبی نداشتند؛ یعنی از زمان درگذشت پیغمبراكرم(صلّی الله علیه و آله و سّلم) تا حدود سال 300 هجری، شیعیان دچار وضع ناگوار و موقعیت تأثرآوری بودند؛ چرا که شیعیان از روز نخست در اقلیت بوده‌اند. در دولت بنی امیه و بنی عباس نیز سعی می‌شد كه از نفوذ امامان جلوگیری به عمل آید و رابطه آنها با شیعیان قطع شود. به همین دلیل در سراسر ممالك اسلامی- از آفریقا و اسپانیای آن روز تا مصر و روم شرقی و سرحد چین كه همه در زیر نگین خلفای اموی و عباسی قرار داشت- شیعه در محدودیت به سر می‌برد و تقریباً از هرگونه آزادی عمل، عقیده و ابراز وجود محروم بود. اما قرون سوم و چهارم ه.ق به سبب شرایط خاص سیاسى و فرهنگى حاكم بر جهان اسلام، نقطه عطفى در حوزه دانش سیاسى مسلمانان محسوب مى‏گردد. در این دوره، شیعیان به سبب فضاى باز سیاسى و فرهنگى ناشى از ضعف عباسیان و نفوذ امیران آل بویه در بغداد، براى اولین بار به عرصه رقابت فكرى و عقیدتى آزاد با دیگر فرقه‏هاى اسلامى وارد شدند و با جمع‏آورى احادیث و تحلیل‏هاى شیعى از تاریخ سیاسى اسلام و بازبینى‌اندیشه‏هاى فقهى و كلامى، به نضج و گسترش دانش سیاسى شیعه پرداختند(خالقی، نظام سیاسی شیعه). حال به برخی از مهم ترین‌اندیشه‌های فقهی سیاسی وی به طور اجمال نگاهی می‌افکنیم.
1. ولایت فقیه؛ شیخ مفید در کتاب گرانبهای المقنعه، ص 810 می‌نویسد:" اقامه حدود(احکام حکومتی اسلام) به دست سلطان اسلام است که از طرف خداوند متعال، منصوب شده باشد و منظور از سلاطین اسلام، ائمه هدی از آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سّلم) و کسانی که به عنوان حاکم و امیر از جانب ایشان منصوب گردیده‌اند، می‌باشند و همانا عهده داری سلطنت اسلام از طرف ائمه به فقهای شیعه تفویض شده تا در صورت امکان، مسئولیت آن را بر عهده گیرند و ...." چنان که از این فراز از بیان شیخ مفید برداشت می‌شود، وی ولایت فقیه را در ردیف ولایت سلطان عادل (امام) دانسته و در دایره مفهوم عام «سلطان اسلام» قرار داده است‏. از این رو زمانى كه از سلطان اسلام و گستره مسئولیت‏ها و اختیارات او سخن مى‏گوید، به گونه‏اى مفهوم سلطان را تفسیر مى‏كند كه شامل فقیه جامع الشرایط نیز مى‏شود(همان). می‌توان از مباحث شیخ مفید در بحث ولایت فقیه، این نتیجه را گرفت که ایشان را می‌توان از فقهایی دانست که معتقد به ولایت مطلقه فقیه بوده که تمامی اختیارات سلطان(امام معصوم) را در زمان غیبت برای فقهای جامع الشرایط ثابت دانسته و گستره این ولایت را در همه اموری می‌داند که از شئون سلطنت و حکومت(ولایت تشریعی) امامان معصوم علیهم السلام باشد.
2. شرایط و اختیارات ولی فقیه؛ شیخ مفید در همان کتاب المقنعه خود، فقهایى را داراى ولایت مى‏داند كه از شرایط خاصى همچون فقاهت، عدالت، مأمون بودن، صاحب عقل و رأى و افضل بودن برخوردار باشند. همچنین شیخ مفید، فقیه جامع الشرایط را در ردیف حاكم و سلطان اسلام قرار داده و همان وظایف و اختیارات پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم) و ائمه اطهارعلیهم السلام و نواب خاص ایشان را براى وى قائل شده و معتقد است كه در صورت عدم حضور سلطان عادل (امام)، فقها در همه امورى كه ایشان ولایت داشته‏اند، صاحب اختیارند و در صورت تمكّن مى‏توانند متولى همه این امور گردند.
3. جهاد؛ شیخ مفید در همان کتاب در باب جهاد می‌گوید:" چنان چه فقیهی از طرف حاکم ظالم که به ظاهر سلطنت دارد منصوب برای اجرای حدود شود یا به امارت و سلطنت بر منطقه‌ای منصوب شود، بر آن فقیه لازم است حدود را اقامه کرده، احکام الهی را اجرا نماید، امر به معروف و نهی از منکر را انجام داده و به جهاد با کفار و فاسقین بپردازد و چنان چه فقیه دست کمک به جانب مؤمنین دراز کرد، واجب است او را یاری کرد؛ مادامی که از حدود ایمان تعدی ننموده و به جهت منصوب بودن از جانب سلطان گمراه، در معصیت خدا قدم نگذارد" و در جای دیگری می‌فرماید:" در بحث جهاد، والیان خاصی از طرف انبیاء و ائمه علیهم السلام تعیین و روانه جنگ می‌شدند و ضرورتی نداشت که خود ائمه متولی آن شوند..." چنان که از این دو بیان برداشت می‌شود شیخ مفید، جهاد را در حیطه ولایت و سلطنت فقیه جامع الشرایط دانسته و آن را منحصر به عصر حضور ندانسته، بلکه معتقد است در عصر غیبت نیز جهاد با تصدی فقیه صورت می‌گیرد؛ که به نوعی نشان دهنده جواز جهاد ابتدایی در نزد ایشان در زمان غیبت است.
4. نظام سیاسی؛ از نظر شیخ مفید، در جامعه اسلامى براى تأمین صلاح و رستگارى مردم، وجود نظام سیاسى، ضرورتى مسلّم است، چه به واسطه سلطان عادلى محقق شود - كه مطلوب‏ترین وجه است - و چه به واسطه سلطان غیر عادلى تحقق یابد - كه از باب اضطرار قابل قبول است. بنابراین، نظام سیاسى در یك تقسیم بندی کلی به دو صورت قابل تفکیک است که عبارتند از: نظام سیاسى مبتنى بر امامت و ریاست سلطان عادل و افراد منصوب یا مأذون از سوى ایشان و دوم، نظام سیاسى مبتنى بر امامت و ریاست سلطان جائر و ولات ایشان. مطلوب‏ترین نظام سیاسى از نظر شیخ مفید، نظام مبتنى بر ریاست و امامتِ كسى است كه از سوى خداوند - عزّوجلّ - مبعوث شود، احكام الهى را اجرا كند، حدود الهى را برپا دارد و شریعت آسمانى را نگه داشته، مردمان را بر اساس آن تأدیب و سیاست كند. در این نظام، ریاست چنین فردى مقدم بر هر كس دیگر بوده و اطاعتش بر همگان واجب است. بالاترین مصداق این گونه نظام سیاسى، نظامى است كه پیامبرى در رأس آن قرار گرفته باشد. بر اساس نظر شیخ مفید، در زمان حاضر نیز برترین نظام سیاسى، نظامى است كه امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در آن، والى خلق در جمیع امور دینى و دنیوى باشد، اما از آن جا كه آن حضرت به دلیل كثرت دشمنان و قلت ناصران و یا به دلیل مصلحت دیگرى از نظرها پنهان است‏ و نظام سیاسى مبتنى بر حضور ایشان محقق نشده، از چندین طریق باید زندگى سیاسى شیعیان را در عصر غیبت ایشان نظام داد: یكى، از طریق تقیه و مدارا با سلاطین حاكم و دیگرى، از طریق مراجعه به فقهاى عادل و مأذون از سوى امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) . از نظر شیخ مفید، تمامى اختیارات امام (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به فقهاى عادل و مأذون از سوى ایشان تفویض شده و آنها در صورت تمكّن مى‏توانند به نیابت از سوى ایشان متولى همه اختیارات آن حضرت باشند(خالقی، پیشین).
5. تعامل مردم و حاكمان اسلامى؛ شیخ مفید، رابطه دو سویه‌ای را برای تعامل مردم و حاکمان اسلامی در نظر می‌گیرد. در رابطه با وظایف حاکمان اسلامی در قبال مردم، شیخ مفید، آنها را در رفتار با مردم به لزوم رعایت نكاتى توصیه مى‏كند:
1. در نظر گرفتن رضایت خداوند متعال‏؛
2. تأمین مصلحت دینى و دنیوى مردم‏؛
3. رعایت عدالت در میان مردم‏؛
4. اجتناب از تحكّم و زورگویى به مردم. و در رابطه با وظایف مردم در برابر حاکمان اسلامی، سه وظیفه را بیان می‌کند که عبارتند از:
1. شناخت امام و اعتقاد به وى؛
2. فرمان‏برى و اطاعت از امام؛
3. خیرخواهى و نصیحت حاكمان(همان).
6. احتکار اجناس؛ شیخ مفید به این مسئله که جنبه فقهی دارد، توجه کرده و در همان کتاب المقنعه در باب احتکار اجناس می‌فرماید: " هر وقت جنسی احتکار شود و صاحبان آن اقدام به فروش نکنند و مردم هم نیاز مبرم به آنها داشته باشند، بر عهده سلطان است که شخص محتکر را اجبار به بیرون آوردن اجناس و فروش آنها در بازار مسلمانان نماید و می‌تواند آنها را بنابر مصلحتی که می‌داند، قیمت گذاری کند".
منبع: روزنامه جام جم
شنبه 9/9/1392 - 19:43
آموزش و تحقيقات
دو توقیع به شیخ مفید رحمه الله
دو توقیع به شیخ مفید رحمه الله

 
شیخ طبرسی رحمه الله در کتاب « الاحتجاج » دو نامه ای را که از ناحیه ی مقدمه حضرت مهدی علیه السلام برای شیخ مفید رحمه الله فرستاده شده نقل کرده است . در این دو نامه اشاره به برخی مطالب صحیح و عالی شده و نیز از برخی مسائل به طور رمز و اشاره خبر داده است . (1)
نامه ی اول در اواخر ماه صفر سال 410 هجری سه سال قبل از وفات شیخ مفید رحمه الله به دست او رسید است . و نامه ی دوم در سال 412 هجری یعنی یک سال قبل از وفات شیخ به دست او رسیده است . و این درحقیقت بعد از گذشت هشتاد سال از وفات شیخ علی بن محمد سمری سفیر چهارم است که همان انتهای غیبت صغری و شروع کبری غیبت بری در سال 329 هجری است .
فرستنده ی نامه اول می گوید : این نامه ی را از منطقه ای که متصل به حجاز است آورده است . و از این کلام استفاده می شود که امام در آن هنگام در نواحی حجاز ساکن بوده است ، و این نامه را توسط برخی از خواص برای شیخ نواحی حجاز ساکن بوده است، و این نامه را توسط برخی از خواص برای شیخ مفید رحمه الله فرستاده اند .
نامه ی دوم نیز در اول ماه شوال سال 412 از ناحیه ی مقدسه برای شیخ فرستاده شد . و در روز پنجشنبه 23 ماه ذی حجه همان سال به دست شیخ رسیده است . یعنی سه ماه و هفت روز کم در بین راه در دست قاصد بوده است .
هر دو خطاب به املای حضرت مهدی علیه السلام و خط برخی از ثقات و معتمدین نزد امام زمان علی السلام بوده همان گونه که از ظاهر رساله اولی و نص رساله دوم استفاده می شود . و آخر هر دو نامه ی مزین به چند سطری کم از خط خود امام است که شهادت و گواهی بر صحت نامه است. امام در آن کلمات به شیخ مفید رحمه الله امر می کند تا این رساله را از هر کس مخفی بدارد ، ولی نسخه ای از آن را بردارد تا موثقین از اصحابش بر آن مطلع شده یا شفاهاً به اطلاع آن ها برساند. (2)

سند دو توقیع

سند این دو توقیع رااز جهاتی میتوان مورد توجه قرار داده و برایاعتبار آن چاره ای اندیشید ، گرچه شیخ طبرسی که تنها ناقل این دو توقیع است آن ها را مرسلاً و بدون سند نقل کرده است .
1- طبرسی این دو روایت را از مسلمات به حساب آورده که این به نوبه ی خود دلالت بر اعتقاد به صحت سند نزد او دارد . و ممکن است که طبرسی به جهت شهرت و وضوح این دو توقیع ، سند آن ها را حذف کرده است، همان گونه که سند بسیاری از روایات را حذف کرده است .
2 - مضامین عالی که در این روایت است و نیز خبرهای صادقی که در آن دوبه آن ها اشاره شده نیز از جمله شواهد صدق این دو توقیع و انتساب به حضرت مهدی علیه السلام است .
و امری که موجب ازدیاد و اطمینان به این دو توقیع است این که محدث بحرانی بعد از آن که اشعار منسوب به امام زمان علیه السلام در رثای شیخ مفید را نقل می کند . که بر قبر او نوشته شده بود ، می فرماید : « این اشعار از امام زمان علیه السلام نسبت به شیخ مفید علیه السلام بعید نیست ، بعد از آن که توقعیاتی از ناحیه حضرت علیه السلام برای شیخ فرستاده شد ، توقعیاتی که مشتمل بر تعظیم و اجلال فراوانی بوده است ... » .
آن گاه می گوید : « شیخ یحیی بن بطریق حلی در رساله ی نهج العلوم الی نفی المعدوم معروف به « سؤال اهل حلب » دو طریق در تزکیه شیخ مفید ذکر کرده است :
الف ) صحت نقل او از ائمه طاهرین علیهم السلام ، آن طوری که در تصانیف او از مقنعه و دیگر کتب ذکر شده است .
ب ) آنچه را که عموم شیعه روایت کرده و مورد قبول قرار داده است که صاحب الامر - صلوات الله و سلامه علیه و علی آبائه - دو نامه به او نوشته است به این نحو که در هر سال یک نامه ، و عنوان نامه ، « به سوی بردار سدید ... » است ، و این بالاترین تعبیر در مدح و تزکیه و ثنای شیخ مفید در گفتار امام امت و جانشین ائمه است .
گفتار ابن بطریق دلالت دارد بر این که این دو توقیع مورد اجماع است . و نیز از کلام طبرسی در مقدمه ی « احتجاج » استفاده می شود که این دو توقیع از قسم احادیثی است که مورد اجماع علما بوده و لذا سند آن دو را ذکر نکرده است .
ابن شهر آشبو در « معالم العلماء » و در ترجمه ی شیخ مفید می گوید :
« صاحب الزمان علیه السلام او را شیخ مفید نامید ... ». (3) ظاهراً مراد او همان چیزی است که در توقیع حضرت به شیخ مفید آمده است . که فرمود : « للأخ السدید و الولی الرشید ، الشیخ المفید ... ».
3- طبرسی در مقدمه ی کتاب « احتجاج » می گوید : « بیشتر روایاتی را که نقل می کنیم سند آن ها را نمی آوریم یا به جهت وجود اجماع بر آن روایت است ، و یا به جهت موافقت آن با دلیل عقل و یا شهرت آن در سیره ها و کتاب ها بین مخالفت و موافق ... ».(4)
این دو توقیع نیز از یکی از این سه احتمالی خالی نیست .
4 مصلحت عمومی نیز اقتضای صدور چنین نامه ها و توقیعاتی را در اوایل عصر غیبت کبری داشته است .
یکی این که حضرت با این نامه ها به جماعت شیعیانش دستورات لازم را برساند و دیگر این که با فرستادن این نامه ها به دست علمای صالح امثال شیخ مفید رحمه الله ریاست و زعامت او را تثبیت کرده ، مردم را به اطاعت از او در عصر غیبت کبری تشویق کند . همان گونه که در نامه ی خود به ابن بابویه خطاب به او فرمود : « یا شیخی ! یا اباالحسن ».

پی‌نوشت:

1- احتجاج ، ج2 ، ص 597 - 602.
2- تاریخ الغیبه الکبری ، ص 140 و 141.
3- معالم العلماء ، ص 113 ، رقم 765.
4- مقدمه ی احتجاج ، ص 14.

منبع: کتاب غیبت کبری

شنبه 9/9/1392 - 19:43
آموزش و تحقيقات
موقعیت شیعه در عصر شیخ مفید
موقعیت شیعه در عصر شیخ مفید

تشیع، تاریخ مظلومیت و غربت را با اشک و خون نگاشته است. بر فراز دار، در حبسهای بی حساب، در شکنجه های مدام، در قتل و شکنجه زنان و کودکان، ناله های درد و مقاومت ر، هنوز می توان شنود. هرگز نمی توان آن را اسطوره و افسانه نامید. از تاریخ مسطور، یعنی راوی عیش حاکمان، هیچ گاه نمی توان روایت آن همه رنج و ستیز ر، انتظار داشت. رنج شیعه را بایستی در مشاهد به خون خفته هزاران شهید، از مشرق خاوران و خاک دیلمان تا سرزمین افریقای سیاه، جستجو نمود.
تا زمان حضور، وجود امام غنیمت بود و پشتوانه راه. با آغاز غیبت، کار دشوار شد و مسؤولیت شیعه دشوارتر. در این میان، نقش عالمان وارسته دین، که فرهنگ شیعی را با دشواری و سختی، حفاظت کردند و برای نسلهایی چون ما به یادگار نهادند، بس ارجمند و ستودنی است.
تاریخ شیعه، با این پایمردیها رقم خورده است. این مجموعه، در آستانه هزاره یکی از طلایه داران فرهنگ شیعی (شیخ مفید) گرد آمده است. و در اولین نوشتار، گوشه ای از موقعیت شیعه در قرن چهارم، ترسیم می شود تا تلاش شیخ مفید، عینی تر و ملموس تر گردد.

مـراکز تشـیّـع

شیعه امامی، با گامهای معقول، توانست به مرور، مراکز عمده ای را در جهانِ اسلام، برای خویش پیدا کند. آن مناطق ر، پایگاههای نشر اندیشه خویش، قرار دهد و خود ر، به عنوان یک واقعیت، بقبولاند.
با آن که شیعه در بغداد، از ابتدای حکومت عباسی، تحت فشار شدید بود، امّا در قرن چهارم، بخشی مهم از جمعیت بغداد ر، شیعیان تشکیل می دادند. در سال 323، فقیهی حنبلی مسلک، به نام: بربهاری، با زیارت شیعیان در عتبات، مخالفت ورزید. آشوبهای سختی در بغداد، پدید آمد. در نهایت، خلیفه عباسی به تخطئه اعمالِ بربهاری، بر آمد و دستور حبس پیروان او ر، صادر کرد.
ابن مسکویه، متن توقیع خلیفه: الراضی بالله ، چنین روایت می کند:
(وقد تأمّل امیرالمؤمنین امر جماعتکم... فمن ذلک... نسبکم شیعة اهل بیت رسول الله صلی اللّه علیه وسلم الی الکفر والضلال وارصادهم بالمکاره فی الطرقات والمحالّ... وانکارکم زیارة قبور الائمة صلوات الله علیهم وتشنیعکم علی زوّارها بالابتداع...1
خلیفه در مورد جمعیت شم، به اندیشه پرداخت. از جمله ادعاهایتان، آن است که شیعیان اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه واله) را به کفر و گمراهی نسبت می دهید و در راهها و محلات، در کمین آنان می نشینید و آنان ر، آزار می کنید... همچنین با زیارت قبر ائمه(علیهم السلام) مخالفت می ورزید و آن را بدعت می شمرید...
جملات فوق، گوشه ای از ادعانامه خلیفه عباسی، علیه جماعت حنبلی بغداد و رهبر آنان: بربهاری، است. در پایان توقیع، خلیفه به شدّت آنان را تهدید می کند و آن جماعت ر، به بازگشت از عقاید انحرافی، فرا می خواند.
حادثه فوق و برخورد خلیفه، قبل از قدرت آل بویه و حضور آنان در بغداد، رخ داد. این مسأله، نشان می دهد که شیعیان، حتی قبل از حاکمیت آل بویه، از چندان موقعیت و نفوذی در مرکز خلافت بهره مند بودند که توانستند خلیفه ر، با خود همراه کنند و او را برضد رهبر متعصب فرقه حنبلی در بغداد وادارند. غیر از محله کرخ، که مرکز اصلی شیعه در بغداد بود، محلاّت و مناطق دیگری نیز، به شیعیان، اختصاص داشت. از اشارات ابن جوزی، می توان استفاده کرد که محله های: براث، سوق السلاح، باب الطاق، سوق یحیی، الفرضة (که به بندر مشهور بود.) نیز جایگاه شیعیان بوده است.2
مقدسی، در ارتباط با شهر بغداد چنین حکایت می کند:
(در بغداد، اکثریت با حنبلی ها و شیعه است.)3
کوفه، از دیگر مراکز اصلی و دیرین شیعه است. گرچه در قرن چهارم، اقتدار آن کاسته شده، امّا همچنان از شهرهای عمده عراق، محسوب می شده است. مقدسی، جغرافی نگار معروف مسلمان، که در این قرن می زیسته، به این نکته تصریح می کند که جز محله باب کناسة، باقی کوفیان در زمره شیعیان هستند.4
بصره، از مراکزی بود که تا قبل از قرن چهارم، شیعیان در اقلیت کامل در آن می زیستند. جاحظ، کوفه را شهری علوی و بصره را شهر هواداران عثمان می خواند. اما مقدسی، اظهار می دارد که در دوره وی (قرن چهارم)، بیشتر بصریان قدری و شیعه هستند.5
این مطلب، نشان می دهد که در این شهر (در معادله جمعیتی) شیعه، از موقعیت مقتدری برخوردار بوده است. ناصر خسرو، که در قرن پنجم هجری، می زیست، به هنگام دیدار از شهر بصره، با 13 مَشهد، به نام علی(علیه السلام) بر می خورد که زیارتگاه مردمان بود6و این، نشاندهنده رواج اندیشه شیعی شهری بود که از قدیم، به شهر عثمانی و مخالفت علویان، شناخته می شد.
در منطقه شامات، مذاهب اهل سنت اکثریت را در اختیار داشتند، امّا در پاره ای از مناطق و شهره، شیعه حضور محسوس دارد. مقدسی، اظهار می کند که اهل طبریه و نیمی از نابلس و قدس و بیشتر عمان، شیعه هستند.7
در منطقه جزیرة العرب، پایگاههای شیعه در مناطقی از یمن: هجر و صعده، و عمان: منطقه رای، است.8در منطقه مصر و مغرب، فتوای رسمی مذهب دولت فاطمی است، ولی مذاهب اهل سنت، اکثریت جمعیت را در اختیار داشتند.
در خراسان بزرگ، شیعه پایگاه چشمگیری نداشت. حکومت سامانی و بعد غزنوی، با اندیشه ها و گرایشهای شیعی، ستیزمندانه برخورد کردند. مقدسی، تنها راجع به شهر رقه، در منطقه قهستان، می گوید که آنان شیعه هستند و در مورد نیشابور نیز اظهار می کند که تشیع در آن جا جاذبه دارد.9
در گرگان، مازندران و مناطق کوهستانی گیلان: منطقه دیلم، شیعه مقتدر و پرآوازه بود. دولتهای علویان در طبرستان و نیز قیام آل بویه از منطقه شمالی و کوهستانی گیلان، نشانه ای از اقتدار شیعه در این منطقه بود.
قم، از مراکز اصلی شیعه بود. از دوره حضور ائمّه شیعه، همگان این شهر ر، شهر شیعی شناخته اند. بسیاری از اصحاب امامان و راویان، از این مرکز برخاسته اند.
جمعه، که نمودی از مراسم رسمی دستگاه حکومت بود، در این شهر، رونق نداشت. تنها در دوره آل بویه است که مجدداً این مراسم، احیا گشت.10در مجموع، آوازه تشیع قم، در جهان اسلام طنین افکن بود.
در ری نیز، شیعه پایگاه مقتدری داشت. نجاشی درباره کلینی، اظهار می دارد:
(چهره سرشناس شیعیان در ری بود.)11
در سال 420 که سلطان محمود غزنوی به ری هجوم برد، بسیاری از شیعیان را به قتل رسانده درباره برخورد وی، نوشته اند:
(با شیعیان، که در این تاریخ نیمی از جمعیت شهر ری و تمامت مردم نواحی و از جمله پهنه تهران را تشکیل می داد، راه خشونت و ایذاه را در پیش گرفت و بسیاری از ایشان را از دم تیغ گذراند... محمود به شیعیان تهمت قرمطی بودن می زد و بسیاری از اکابر ایشان را به همین تهمت به چوبه دار کشید).12
حادثه فوق، نشان می دهد که در قرن چهارم، شیعه در شهر ری، فراوان بوده است. عدد شیعه در منطقه خوزستان. مقدسی اظهار می کند که نیمی از مردم اهواز، شیعی مذهب هستند.13 در مناطق فارس، از وجود پایگاهها و مراکزی برای شیعه در کرانه های دریا یاد می کند. 14در منطقه سند، از شهر ملتان یاد می کند که باور شیعی دارند.15 آنان، شیعه اسماعیلی بودند. برای فاطمیان مصر، خطبه می خواندند و هدایا و پیشکش به سوی خلیفه فاطمی، می فرستادند.16
مجموع مطالب در این فصل، نشان می دهد که در قرن چهارم، تشیع در مناطق مختلف جهان اسلام، پایگاههایی مقتدر و جدّی، در اختیار داشت. کسانی که می کوشند گسترش اندیشه شیعی را تنها و امدار دولتهایی چون: آل بویه بدانند، راه صوابی را نمی پویند. بله، دوره آل بویه، فرصتی مغتنم برای شیعه بود و در فصل پسین، از آن یاد خواهد شد. امّا اشارات گذشته، نشان می دهد که اندیشه شیعی، حتی قبل از قدرت بویهیان، تفکّری مطرح و جدّی در جهان اسلام بود.

حکومتهای شیعی

نیمه دوم قرن سوم، شیعه تجربه اولین اقتدار سیاسی ر، گذراند. در شمال ایران، در منطقه طبرستان، حکومت علویان، شکل می گیرد. در فاصله 250 تا 270ه، داعی کبیر و پس از وی، داعی صغیر تا 287، حکومت مناطق مختلفی از طبرستان را در اختیار می گیرند. در آن سال، حکومت علویان از دولت سامانی، شکست می خورد. امّا پس از چندی، در سال 301هـ . ق. داعی ناصرالحق، حکومت را در اختیار می گیرد. پس از وی، حسن بن قاسم تا 316 هـ . ق. حکومت مناطقی از شمال ایران ر، در دست دارد. در آن سال، حکومت علویان، به دست سرداران دیلمی برچیده می شود و اولین تجربه حکومت شیعی، به شکست می انجامد.17
در گرایش مذهب رهبران علوی طبرستان، ابهاماتی وجود دارد. غالب مورخان، آنان را زیدی، خوانده اند، ولی شاید بتوان قراینی بر شیعه دوازده امامی بودن آن ارائه کرد.18
حکومت شیعی دیگری که در اوائل قرن چهارم رخ نمود، دولت حمدانیان بود. این دولت شیعی، از درون قبائل عربی برخاست و به نوعی استقلال و خودمختاری در برابر خلافت عباسی دست یافت. مرکز اصلی این دولت، در موصل وحلب بود.
ناصرالدوله حمدانی، در منطقه موصل از سال 317 مستقر بود. سیف الدوله حمدانی، از سال 332، در حلب حکومت یافت. تمایلات شیعی این دولت، مشهور بود.19 در پولهای مسکوک بازمانده از دولت حمدانی، به امامت و ولایت حضرت علی(علیه السلام) تصریح شده است.20 دولت سیف الدوله حمدانی، به خاطر مجاورت مرزی با بیزانس (روم شرقی) درگیریها و جنگهای متعددی با آن کشور داشت. گفته می شود: چهل جنگ بین دولت حمدانی حلب و روم شرقی، رخ داد.21 جنگهایی که گاه به سود دولت حمدانی حلب بود و گاه روم شرقی، پیروز بود.
دولت حمدانی، به دانش دوستی و هنرپروری شهره بود. بخشی از دانشوران و ادیبان قرن چهارم، با دربار حمدانی ارتباط داشتند. نامورانی چونان: ابونصر فارابی، المتنبی، ابوالفرج اصفهانی و...
دولت حمدانی، تجربه ممتدتری از یک حکومت شیعی بود. این دولت، گرچه در شمال عراق، دوامی نیافت و به سبب درگیری با آل بویه، پس از چند دهه از پا درآمد، امّا دولت حمدانی حلب، تا سال 394، ادامه یافت و پس از آن، از توابع قلمرو دولت فاطمی شد.
دولت مقتدر فاطمی ، تجربه دیگری از حکومت شیعی بود. این دولت، گرچه از غرب افریقا برخاست، امّا به سرعت توانست خود را در مجاورت مرزهای خلافت عباسی قرار دهد و خطری جدّی برای آن حکومت به حساب آید. مخاصمات و رقابتهای دولت های عباسی و فاطمی، حدود 3 سده، ادامه یافت، تا آن که حکومت فاطمی، به دست ایوبیان، برچیده شد.22
دولت فاطمی، گرچه به یک گرایش شیعی وابسته بود (اسماعیلیه)، اما در مجموع، نشانه ای از قدرت رو به رشد شیعه در جهان اسلام بود. توسط این دولت، سنّتهای و شعایر شیعی، چون: مراسم عید غدیر، عاشورا و... در مصر و مناطق تابع حکومت فاطمی، رواج یافت.23 سنتها و مراسمی که در نیمه دوم قرن چهارم در منطقه خلافت عباسی توسط آل بویه نیز رسمیت یافت و در سده های بعد، جزو مراسم رسمی و سنتی مراکز شیعی نشین شد.
دولت فاطمی، منبعی برای الهامات شیعی در خارج از قلمرو خویش نیز، بود. گرایشهای اسماعیلی در کشورهای عربی و نیز ایران، ارتباط معنوی و تشکیلاتی با آن دولت، داشتند جنبش قدرتمند اسماعیلی در قرن چهارم به بعد، اعتماد معنوی و روحی به دولت فاطمی داشت. کسانی مانند ناصر خسرو، در غربت سمنگان، به یاد خلیفه فاطمی مصر، جان می یافتند و در گسترش باورهای شیعی، می کوشیدند.24
حکومت دیگر شیعی در این دوره، دولت آل بویه است. این سلسله،توانست از منطقه ری تا پایتخت خلافت عباسی ر، تحت پوشش قرار دهد. حضور این سلسله در مرکز خلافت عباسی، به آن ویژگی خاص بخشید. دستگاه خلافت که در برابر رهبران شیعی ایستادگی کرده بود و آنان را در دوره های متوالی، حبس و شکنجه و آزار کرده بود، اینک در اختیار و مقهور یک سلسله شیعی قرار گرفته بود.
رابطه سلسله آل بویه با خلافت عباسی ، در دو برهه می توان خلاصه کرد:
1 . دوره حاکمیت مطلق آل بویه بر دستگاه خلافت: در این مقطع، 334 تا 389هـ . ق، خلیفه از امتیازات سنتی، خویش خلع شد. در این دوره، سلاطین آل بویه، مستقر در بغداد، حکومت حقیقی را در اختیار داشتند. در همین دوره است که در سال 352 هـ. ق توسط معزّالدوله، مراسم سوگواری عاشورا و نیز جشن و سرور در روز عید غدیر، علنی می شود و از سوی حکومت، رسمیّت پیدا می کند.25
2 . تضعیف قدرت آل بویه در دربار عباسی: این مقطع، 447 ـ 389هـ . ق. قرار داشت دو عامل در تضعیف آل بویه و احیای نسبی قدرت خلافت، مؤثر بود:
1 . زوال تدریجی قدرت آل بویه، به خاطر غیبتهای مکرر امرای آل بویه از بغداد.
2 . ظهور سلطان محمود غزنوی در خراسان بزرگ (389 هـ . ق.) سلطان محمود غزنوی، با فتوحات مکرر، دولت مقتدری را در شرق خلافت اسلامی، پدید آورد. وی، مکرراً خود را وفادار دستگاه خلافت عباسی نشان داد. همچنین خود ر، دشمن سرسخت دشمنان خلیفه، بویژه قرمطیان و شیعیان می خواند. جهت گیری سلطان غزنوی، امیدهای نوی را در دل خلافت بغداد، پدید آورد. بازگشت مجدد به دوره اقتدار و سقوط سلسله شیعی که دستگاه خلافت را به بازی گرفته بود.
در حاشیه مسأله پیدایش دولتهای مقتدر شیعی، در اواخر قرن سوم و قرن چهارم، نکات ذیل، می تواند سودمند بنماید:
1 . پیدایش دولتهای شیعی، در این دوره، توانست فرصت تجدید قوا را برای شیعه پدید آورد.26
توضیح بیشتر آن که جنگ و گریز مداوم شیعه، در سده های اولیه، این خطر را پدید آورد که مصادر اصلی اندیشه شیعی (احادیث ائمه شیعه و...) نایاب شود و به مرور زمان، از دسترس خارج گردد. تفکّر شیعی، از مباحثه و آموزش، محروم بماند و در نتیجه تکامل فهم دینی، دشوار گردد. حالت اختفا و زندگی تقیه ای، دسته بندیهای درونی را افزون کند و...
نکات فوق، گوشه ای از مشکلات شیعه در دوره سختی و اختفاست. ادامه این شرایط، می توانست تشیع را در سطح اندیشه ای فرقه ای و غیر بارور، متوقف سازد و امکان پویائی و قدرت معارضه آن را با گرایشهای مذهبی ـ فکری دیگر، سلب کند.
پدیدار شدن سلسله های شیعی، دوره فترت را برای عالمان مذهبی پدید آورد. فقیهان، محدثان، متکلمان و فیلسوفان شیعی،توانستند در فضای مناسب موجود،مصادر و منابع متفرق شیعه را باز یابند. به احیا و تهذیب احادیث بپردازند. آنان توانستند با مباحثات فقهی و کلامی، حقیقت اندیشه شیعی را باز گویند و پیرایه های موهوم ر، بزدایند. در پرتوی امنیت اجتماعی برای شیعه، زمینه را برای جذب نیروهای جدید فراهم کنند و...
آثار فوق، ایجاب می کند که نقش دولتهای شیعی در این دوره، مثبت ارزیابی شود. حرمت نهادن عالمان شیعی به امرای شیعی مسلک، برخاسته از درک آنان از واقعیّت موجود زمان بود. آنان، دریافته بودند که فرصت موجود، ابزاری مؤثر و کار آمد در راه گسترش اندیشه شیعی است و با این تلقّی، روابط و مناسبات مناسبی با آنان برقرار کردند.
2 . حکومتهای شیعی، در این دوره گرفتار مشکل عام قدرتهای بشری شدند. پس از مدتی، به اسراف و اتراف روی آوردند. خوشگذرانی را پیشه کردند. در مسیر حفظ قدرت و یا بسط آن، حتی به نزدیکان خویش، رحم و شفقت نکردند. جنگهای مداوم در راه گسترش قدرت و یاحذف رقب، تاریخ این دولتها را رقم زد و آنان ر، در پیچ و خم قانون فراگیر منحنی اعتلا و انحطاط قدرتهای سیاسی قرار داد. مروری حتی اجمالی بر تاریخ مکتوب و ماندگار از این دولته، نشانگر راستی این دعوی است.
3 . تنازعات درونی حکومتهای شیعی، مشکل دیگر بود. در حدود یک قرن و نیم حاکمیت آل بویه، تنازعات مداومی میان برادران و بستگان، رخ داد. لشکرکشیهای پیوسته درونی که در نهایت، تضعیف هر دو دسته متخاصم را به دنبال داشت. از سوی دیگر، سلسله های شیعی با یکدیگر، همدلی نشان نمی دادند. منازعات پیوسته ای میان دولت حمدانی شمال عراق (موصل) و سلسله بویه رخ داد و در نهایت، دولت شیعی حمدانی موصل، توسط آل بویه سرنگون شد.28
در مجموع، دولتهای شیعی در این دوره، به جای درک موقعیت و احساس شرایط، به منازعات قدرت، دلخوش شدند و آینده اقتدار را در این داو، به رایگان باختند. نتیجه آن شد که پس از سقوط آل بویه (و پس از اندی خلافت فاطمی) شیعه تا دوره صفویه، از دستیابی حکومت سیاسی مقتدر، محروم ماند.

منازعات فرقه ای

قرن چهارم، اوج تضادها و اصطکاکهای مذهبی است. در این میان، مخاصمات سنّیان و شیعیان، فصلی مهم از تاریخ را در بر دارد. مروری گذرا بر تاریخ ابن اثیر، نشانگر گوشه ای ازاین حوادث، خواهد بود:
345 هـ . ق. اختلاف سختی میان اصفهانیان و قمیان اتفاق افتاد. عامل آن، این بود که از فردی قمی، که از ملازمان مسؤول پلیس و امنیت اصفهان بود، نقل شد که یکی از صحابه را دشنام داده است. مردم، شورش کردند و در جمعی انبوه، گرد آمدند و در اداره پلیس، تجمع کردند. گروهی در این حادثه، به قتل رسیدند. مردم اصفهان، اموال تاجران قمی را غارت کردند. خبر به رکن الدوله، رسید29...
353هـ. ق. در این سال، همچون سال پیش، معزوالدوله دستور داد بازارهای بغداد را ببندند و مراسم عزا بپادارند. در نتیجه برخورد سختی میان شیعیان و سنّیان اتفاق افتاد. گروهی مجروح شدند و اموال فراوانی،غارت شد.30
362 هـ . ق. در این سال، یکی از مأموران دولتی و متعصب اهل سنّت، محلّه کرخ را به آتش می کشد. آتش گسترده ای، این مرکز شیعی نشین را در بر می گیرد. هفده هزار در آتش می سوزند، سیصد دکان و خانه های فراوان، طعمه حریق می شوند، سی و سه مسجد نابود می گردد31 و...
380هـ . ق. پس از بازگشت بهاءالدوله از بغداد به اهواز، عیاران در دو سوی بغداد، آشوب کردند. درگیریهایی بین شیعه و سنی رخ داد. کشتار فراوانی، اتفاق افتاد. برخی از محلّه ه، به آتش کشیده شد. اموال فراوان،غارت رفت. خانه هایی خراب شد. چندین ماه، آشوب ادامه داشت تا بهاءالدوله، به بغداد بازگشت.32
382 هـ. ق. در این سال، مجدداً میان اهل کرخ، مرکز شیعه نشین بغداد، و سنیان، درگیری رخ داد. محمد بن الحسن بن الحاجب، به رفع آشوب پرداخت. آن قدر کشت و دار زد تا شهر آرام گرفت!33
389 هـ . ق. اهل بصره، در مقابل جشن و سرور عید غدیر و نیز عزاداری عاشور، دو روز را برای عزا و جشن قرار دادند. بیست و شش ذی الحجه را به عنوان: روز غار، قرار دادند و در آن روز، به جشن و سرور می پرداختند. هیجده محرم را به عنوان سالگرد قتل مصعب بن زبیر، روز عز، اعلان کردند و به عزاداری، رو می آورند.34
391 هـ . ق در این سال، اهل سنّت به پشتیبانی نیروهای ترک بغداد، علیه شیعیان محلّه کرخ هجوم می بردند.35
393هـ . ق . در بغداد، فتنه سختی در گرفت. مفسدان و رهزنان، مسلّط شدند. بهاء الدوله، ابوعلی استاذ بن هرمز، عمید الجیوش، را به عراق، فرستاد تا امور را سامان دهد.پس از رسیدن به بغداد، دستور داد که اهل سنّت و شیعه، حق اظهار مذاهب و عقایدیشان را ندارند. پس از آن، شیخ مفید را تبعید کرد.36
398 هـ . ق. در ماه رجب، آشوبی در بغداد اتفاق افتاد. آغاز آن، چنان بود که فردی از هاشمیان محلّه باب البصره، پیش شیخ مفید آمد و او ر، آزار داد. شاگردان شیخ، برآشفتند و به سوی ابوحامد اسفرایینی و ابن اکفانی، دو فقیه اهل سنّت بغداد رفتند و آنان ر، دشنام دادند. فقهای دیگر اهل سنت را نیز، جستجو کردند، آنان گریختند. ابوحامد اسفرایینی، به منطقه دار القطن منتقل شد. فتنه و آشوب، بغداد اوج گرفت. سلطان،دستور داد عده ای را گرفتند و به زندان، افکندند. شهر، آرام شد. ابوحامد اسفرایینی، به مسجد خویش بازگشت و شیخ مفید، از بغداد، تبعید شد. علی بن مَزید در رابطه با وی، شفاعت کرد و به بغداد، بازگشت.37
406هـ .ق. اختلاف و نزاع میان محله کرخ و محله باب الشعیر، رخ داد. فخرالملک، عملکرد شیعیان محله کرخ را ناشایست دانست و آنان ر، از برپایی مراسم نوحه و عزاداری پنج روز عاشور، منع کرد.38
407 هـ . ق. در این سال، شیعیان بسیاری در مناطق گوناگون افریقیه، یه قتل رسیدند. منشأ آن، چنان بود که معزّبن بادیس به قیروان آمد، به جمعی برخورد کرد، گفت: اینان کیانند؟ پاسخ دادند: جماعت رافضه هستند و ابوبکر و عمر را دشنام دهند. معزّبن بادیس گفت: خداوند از ابوبکر و عمر راضی باد.
بلافاصله،عوام قیروان، به محله شیعیان، المقلی، آمدند و آنان ر، به قتل رساندند و اموالشان را غارت کردند. ریشه آن هم، چنان بود که نظامیان و هواخواهان آنان، به غارت اموال شیعیان، طمع داشتند. والی قیروان نیز، آن را می خواست; زیرا شنیده بود که ابن بادیس می خواهد او را برکنار کند. در نتیجه می خواست شهر را به آشوب بکشاند.
در این حادثه، جمع بسیاری از شیعه، نابود شدند و در آتش سوختند و خانه های آنان، غارت گردید. در پی آن کشتار شیعه در تمام افریقیه، آغاز شد. گروهی از باقیماندگان آنان، در قصر منصور، در نزدیکی قیروان، تحصّن کردند. اما عوام، آنان را محاصره کردند و بر آنان سخت گرفتند، تا آن که از گرسنگی به تنگ آمدند. یکایک آنان، که بیرون می آمدند، کشته شدند. گروهی از آنان در مهدیّه، به مسجد جامع، پناه بردند، امّا در همان ج، به قتل رسیدند! شاعرانِ بسیاری، از این حادثه یاد کرده اند. گروهی فرحناک و شادمان و جمعی اندوهگین و گریان!39
407 هـ . ق. اختلافی بین اهل سنت و شیعه در شهر واسط رخ داد. سنّیان، پیروز شدند و رهبران شیعی و علویان، به علی بن مَزید پناه بردند و از او، یاری طلبیدند.40
408 هـ ق. آشوبی میان سنیان و شیعیان بغداد، درگرفت. القادر بالله، از شیعه، معتزله و دیگر مذاهب،تعهد خواست که در مسائل مذهبی، از مناظره و مباحثه، پرهیز کنند. او تهدید کرد که هرکس نافرمانی کند، مجازات خواهد شد.41
وقایع فوق، می تواند گوشه ای از موقعیت و مسائل شیعه را در مقطع اوج فعالیت و شهرت شیخ مفید، بازگو کند. فضای اجتماعی که شیعه با آن درگیر بود و رهبر مذهبی شیعه، شیخ مفید، تماس نزدیکتری با آن داشت و در کشاکش آن حوادث، حداقل سه تبعید و نیز توهینها و آزارهایی ر، به جان خرید.
در حاشیه رخدادهای یاد شده، اشاره ای به چند نکته می تواند سودمند باشد:
1 . اقتدار آل بویه، این سود را داشت که به شیعه، موقعیتی رسمی بخشید،اما در جنب آن، حسدها و کینه هایی را نیز پروراند. نتیجه آن شد که در شرایط غیبت آل بویه از بغداد و یا دوره ضعف آنان، کینه توزیها از سوی عوام اهل سنت و گاه خواص! اوج یافت و شیعه، مورد شکنجه ها و آزارهای مکرر قرار گرفت.
2 . شیعه امامیّه در این دوره، به قدرت آل بویه تکیه کرد. این اتک، سودمندیهای بسیاری را داشت، اما بناچار جامعه شیعی، در معادلات سیاسی نیز جای یافت. آل بویه، رقبا و دشمنانی داشتند. در بغداد قوای نظامی ترکان، رقیب جدّی دیلمیان به حساب می آمدند، نتیجه صف بندیه، آن شد که نیروی نظامی ترکان در بغداد، به عنوان نیروی حامی اهل سنت، به حساب آید. در تمامی رقابتهای ترکان و دیلمیان، به گونه ای پای سنیان و شیعیان نیز به میان می آمد. اهل سنّت بغداد، به نیروی نظامی ترکان دلبستگی نشان می دادند و شیعیان، نیروی نظامی آل بویه را به حمایت می طلبیدند.
3 . گوشه ای از نمونه های یاد شده، نشان می دهد که چگونه بخش عمده ای از منازعات، از هواها و آمال جاه طلبان و ثروت اندو زان برخاسته بود. نمونه قتل و غارت و حشیانه شیعه در منطقه افریقیه، از آن نمونه هاست. حاکم شهر، برای ناامن نشان دادن شهر و تثبیت خود، جماعت اهل سنت را بر شیعیان می شوراند، نظامیان به نیت نهب و غارت، به آشوب دامن می زنند. این نمونه، گوشه ای از روایت تاریخ است.
4 . قرن چهارم، دوره ضعف و افول خلافت عباسی است. ضعف دستگاه خلافت، میدانی را برای مباحثات و ارائه آزاد اندیشه ها و افکار، فراهم آورد. فیلسوفان، متکلمان، و فقیهان مذاهب و فرق مختلف اسلامی، به عرضه متاع فکری خویش پرداختند. مباحثات پردامنه ای درگرفت. این گونه مناظرات و مباحثات، گرچه در تکامل دانشهای دینی، مؤثر افتاد، امّا موجب شد که احساسات عوام نیز، اوج بگیرد و تعصبات فرقه ای، مجال ظهور و بروز پیدا کند. التهاب عواطف مذهبی، شورشها و آشوبهایی را پدید آورد. سوء تفاهمهایی را سامان داد. به رقابتهای بی فرجاخم، دامن زد. نتیجه آن شد که به عنوان نمونه: چون شیعه، روز عید غدیر را جشن و سرور مذهبی خویش، قرار داده بود، متعصّبان اهل سنّت، در اندیشه احیای روز غار و تجلیل از خلیفه اول، برآمدند و بیست و شش ذی الحجّه ر، روز عید و جشن قرار دادند. و از این نمونه ه، فراوان رخ داد. انرژی متراکم و انباشته در جهان اسلام، صرف منازعاتِ بی حاصل شد. در شرایطی که امپراتوری بیزانس، خیالاتی داشت و حوزه ارضی مسلمانان، در معرض تاخت و تاز آنان بود، رقابت ترک و دیلم، شیعه و سنی و... مسأله اصلی جهانِ اسلام شده بود. ن تیجه این روند نامیمون، آن شد که در دهه های پایانی قرن چهارم، علایم ضعف و انکسار در تمدن اسلامی رخ نمود و قرن پنجم هجری، مبدأ انحطاط برای آن تمدن شکوهمند گشت. در دهه پایانی این قرن جنگهای صلیبی، شکل گرفت و حدود دویست سال، جهان اسلام را به خود مشغول کرد. واقعه ای که ریشه و مایه آن ر، بایستی در شرایط نامناسب منازعات فرقه ای قرن چهارم، جستجو کرد.

موقعیّت اجتماعی شیعه

شیعه در دوره اموی، در حاشیه قدرت زیست. در این دوره، هیچ شخصیّت آشنای شیعی را نمی بینیم که به دورن دستگاه حاکمیّت، ره بیابد. زیرا حکومت اموی، میدانی برای حضور شیعه در صحنه مدیریت، باقی نگذاشت.
در دوره عباسیان، گاه و بیگاه زمینه هایی برای حضور شیعه در بخشهایی از دستگاه حکومت پدید آمد. در مواردی، شیعیان با مخفی نگه داشتن باورهای مذهبی خویش، توانستند به مناصب نسبتاً عمده و مهمی دست یابند. شخصیتهایی چون: ابن یقطین، نجاشی، والی اهواز، و ... از این نمونه هایند.
با آغاز دوره ضغف خلافت عباسی پس از متوکّل، شیعیان توانستند موقعیتهای مناسبتر سیاسی و اجتماعی ر، کسب کنند. حتی پاره ای از وزرای خلفای عباسی، چون: خاندان آل فرات به گرایشهای شیعی، شهرت دارند. خاندان نوبخت در بغداد و در دربار عباسی، نفوذ داشتند. ابو عبد اللّه حسین بن علی نوبختی، مدتی پست مهم وزارت خلافت عباسی را در اختیار دارد42 (در سال 325هـ) ابن مقله، شخصیت هنرمند و سیاسی دوره عباسی، در شرایط ادبار روزگار، به حسین بن روح نوبختی، نائب سوم حضرت حجت، پناه برد تا موقعیت خود را در دربار عباسی، مجدداً تثبیت کند.43 خانه حسین بن روح نوبختی، محل رفت و آمد اعیان بغداد بود و امکانات مالی و قدرت اجتماعی وی، موجب آن بود که در دستگاه خلافت، حرمت و اعتباری ویژه، داشته باشد.44
نمونه های فوق، نشان می داد که حتی قبل از حضور آل بویه در بغداد، شیعیان از قدرت سیاسی و اجتماعی درخور و شایسته ای بهره مند بودند. هر چند این نکته را نمی توان انکار کرد که با اقتدار آل بویه، این روند سرعت یافت و در تمامی مناطق تحت سلطه آل بویه، شیعه این امکان را یافت که به برخی از مناصب و پستهای اجتماعی، دست یابد. تاریخ قم، از متون کهن و ارجمند این دوره است و نویسنده آن، تصریح می کند که برادر او مدّتی والی قم بوده است و در پرتوی نفوذ و امکانات او، توانسته است اطلاعات ذی قیمت تاریخ قم ر، گرد آوری کند.45
در دوره آل بویه، برخی از شیعیان عنوان: امیرالحاج را از سوی حکومت عباسی، دریافت کردند. نقابت علویان، در اختیار شیعه قرار گرفت. پدر سید رضی و مرتضی، نقابت علویان را در اختیار داشت. در سال 394، حکم نقابت علویان، قاضی القضات امارت حج و دیوان مظالم را از سوی امرای آل بویه، دریافت کرد. خلیفه عباسی تمامی موارد را جز قاضی القضاتی وی، تنفیذ کرد.46 پس از درگذشت وی، سید رضی به مقام نقابت علویان، دست یافت و بر او لباس رسمی سیاه، پوشانده شد. ابن اثیر می نویسد:
(او نخستین علوی بود که لباس رسمی سیاه را پوشید.)47
پس از فوت سید رضی، سید مرتضی مناصب نقابت علویان، امارت حج و دیوان مظالم را در اختیار گرفت.48
شیعیان، از چندان اعتبار و حرمتی در دستگاه آل بویه برخوردار بودند که بارها نقش سفارت و میانجیگری را بر عهده داشتند. شریف احمد موسوی، پدر سید رضی و مرتضی، مکرراً در مخاصمات و درگیریه، نقش میانجی داشت.49
در مجموع، قرن چهارم هجری، دوره ای است که شیعه، امکان بیشتری برای احراز مناصب و پستهای اجتماعی پیدا می کند. مشاغل عمده ای را در اختیار می گیرد و خود ر، با واقعیتهای اداره اجتماعی، درگیر می کند.

نهضت فرهنگی شیعه

قرن چهارم، عهد باروری و شکوفایی فرهنگ شیعی است. در این دوره تحولات بسیاری رخ نمود و زمینه های باروری و رشد اندیشه شیعی ر، فراهم ساخت. گوشه ای ازاین رخدادها می تواند اهمیت این دوره را در تاریخ فرهنگ شیعه، بازگو کند.
1 . حدیث: متون روایی شیعه در قرون اولیه، متفرق و پراکنده بود. تا سال 260هـ ق. بیش از شش هزار و ششصد اصل و کتاب نوشته شده بود که معروفترین آنه، اصول اربعمائه بود. در اواخر قرن سوم و در قرن چهارم است که اندیشه (جوامع حدیثی) پدید آمد. در ابتدا (کلینی) با نگارش کافی و سپس صدوق با تدوین من لایحضره الفقیه در این راه گام برداشت. در اوائل قرن پنجم، شیخ طوسی با تاٌلیف تهذیب الاحکام و سپس استبصار این راه را ادامه می دهد. در پرتوی این تلاش بی وقفه است50 که شیعه از داشتن (مجامع حدیثی)، بهره مند می شود وامکان اجتهاد متکی بر نصوص فراهم می آید.
2 . رجال: دانش رجال شیعه، در قرن چهارم، گستره ای وسیع یافت. مایه های محکم و اصیل علم رجال شیعی، در این دوره پایه ریزی شد. شخصیتهایی، چون: ابوغالب زراری (م 376) ابو عمرو محمد بن عبد العزیز کشی، متوفی حدود نیمه قرن چهارم، حسین بن عبید اللّه بن ابراهیم الغضائری (م 411) از ناموران این فن در قرن چهارم، محسوب می شوند. در پرتوی تلاش آنان دانش رجال در شیعه، قوت می یابد و بازوی پرتوان اجتهاد دینی می گردد.
3 . فقه: با پایان یافتن دوره غیبت صغری، شیعه، وارد تجربه جدیدی می شود. گرچه عملکرد فقاهت واجتهاد، در عصر حضور امامان، بی سابقه نبود، امّا اوّلاً حضور ائمه، امکان تصحیح انظار را فراهم می آورد و ثانیاً در مسائل نو پدید،امکان مراجعه به امام، مسدود نبود. آغاز غیبت کبری، فقیهان شیعه را در برابر مسائل ویژه ای قرار داد و سبکها و شیوه هایی را پدید آورد. در این میان، سه مسلک ذیل نام بردنی ترند:
مسلک اول: گرایش اهل حدیث که تلاش داشتند مسائل فقهی را با متن روایات و نصوص پاسخگویی کنند. کسانی مانند ابن بابویه (م:329) و صدوق (م:381) را می توان در این زمره، نام برد.
مسلک دوم: گرایش کسانی مانند ابن ابی عقیل (م: حدود 350) و ابن جنید (م:381) که با اندیشه بازتری برخورد می کردند و گویا ابن جنید، از به کار بردن قیاس و یا امتحانات عقلی امتناعی نشان نمی داده است.
گفته اند: عضدالدوله، فتوای ابن جنید را مبنای حکومت خویش قرار داده بود. اگر چنان دعویی راست باشد، می توان این احتمال را جدّی گرفت که فتاوی ابن جنید، کارسازی بیشتری را در قوانین حکومتی داشته است.
مسلک سوم: گرایش میانه که از سوی شیخ مفید و سپس شاگردان وی، تعقیب شد. این گروه ضمن حرمت نهادن به نصوص، برای قوانین دانش اصول ارزش و بها قائل بودند، در نقل فتاوی، به روایت متن نصوص تقیّد نداشتند و...
گرایش اخیر، به مرور، مسلک مسلط و حاکم فقهی شد. فقیهان شیعی پس از شیخ مفید، به مسلک وی گرویدند و تا دوره اخباریان، اندیشه بلامنازع در سبک اجتهاد دینی بود.
4 . اصول: دانش اصول در دوره حضور امامان، شکل یافت و رساله هایی در مباحث اصولی، نگاشته شد. اما آن نگاشته ه، عمدتاً درباره یک یا چند موضوع اصولی نوشته شده است. در قرن چهارم، تألیفات جامع اصولی رخ می نمایند. شیخ مفید، با نگارش یک دوره نسبتاً جامع (هر چند مختصر) اولین گامها را بر می دارد.51 شاگرد وی، سید مرتضی، با نگاشتن: الذریعه الی اصول الشریعه، این راه را ادامه می دهد و شیخ طوسی باتألیف: العدة فی الاصول این راه را تکمیل می کند.
5 . کلام: دوره آزادی فکری و امنیت نسبی شیعه، این امکان را برای عالمان شیعی پدید آورد که با مناظرات و تألیفات، دانش کلامِ شیعی را بارور سازند. مناظرات متعددی از سوی شیخ صدوق در حضور رکن الدوله رخ می دهد که وی، به برخی از آنها در کتاب اکمال الدین، اشاره می کند. شیخ مفید، سراسر حیات پربار خویش ر، در مرزبانی از حوزه اعتقادی شیعه می گذراند. کتاب الفصول المختاره من العیون والمحاسن بخشی از مناظرات اوست که توسط شاگرد وی، سید مرتضی، گردآوری شده است. از این مجموعه استفاده می شود که او با شخصیتهای بنام از فرقه های اسلامی و غیر اسلامی بحث و مناظره داشته است. معتزلیان، زیدیان، پیروان مذهب کرابیسی، اسماعیلیان، عباسیان جبری مسلکان اهل حدیث و ملحدان طرفهای بحث و مناظره شیخ مفید در این مجموعه هستند. توجّه به تفاوت دیدگاههای مذاهب یاد شده، می تواند وسعت دانش مفید را بازگو کند. همچنین این نکته را نیز در بردارد که کلام شیعه، در پرتوی این مباحثات توانِ خویش را بازیافت و قدرت بقا و گسترش در سده های بعد را پیدا کرد.
6 . ادب و شعر: در این عهد، شاعران نام آوری در میان شیعه پدید آمدند. تألیفات ادبی ماندگاری از سوی شیعه تدوین شد و مؤلفان شیعه در تاریخ ادبیات جهانی، درخشیدند. ابوالفرج اصفهانی، که از خاندان اموی بود، ولی گرایش شیعی داشت، با تدوین الاغانی و اهدای آن به امرای شیعی حمدانی اثری جاودان پدید آورد. شاعرانِ توانایی نظیر سید رضی، در تاریخ شعر عربی، از یاد نابردنی هستند. شاعرانی که با هنر خدا داد خویش، توانسته اند نام شیعه را با برگ زرین در دفتر هنر و ادبیات انسانی، بنگارند.
7 . کتابخانه ها: در این دوره، کتابخانه های عظیمی در میان شیعه، پدید آمد. مهمترین آن کتابخانه دارالعلم در محله کرخ بغداد بود که توسط شاپور بن اردشیر تشکیل شد و تا زمان نهب و غارت آن، عمده ترین کتابخانه بغداد به شمار می آمد.52 کتابخانه صاحب بن عباد، وزیر شیعی آل بویه نیز، بی نیاز از توصیف می نماید.53

کلمه پایــانی

در خاتمه سخن، می توان بر این نکته تأکید ورزید که ملته، در پرتوی شعور تاریخی شان حیات می یابند. جامعه شیعی نیز مستثنای از آن نیست. تنها در سایه تلاشی وافر و بایسته درباره تاریخ تحولات شیعه، می توان از گذشته خویش سخن گفت. با گرایشهای مذهبی دیگر، بر خورد مناسب و معتدل را برقرار ساخت و در ادامه راههای پیموده شده، مسیر فرهنگ و دانش را پیش برد و راههای نوینی را برای تکامل فهم اسلامی و شیعی، فراهم ساخت.
بی تردید، در مسیر فهم تاریخ شیعه، بایستی زندگی و حیات فکری و اجتماعی شیخ مفید را مورد ارزیابی جدی و تحلیلی قرار داد. زیرا با تلاش او، شیعه در آغاز دوره غیبت، توانست پایدار بماند. و در صحنه منازعات فرقه ای و سیاسی، نه تنها از گردونه اجتماعی حذف نشود، بلکه به عنوان فرهنگی قوّی و مقتدر، همچنان مطرح بماند. خداوند، پاداش جهاد فکری وی ر، صد چندان دهد و دعای خیر نسلهای آینده ای چون ما را که وامدار بی چون وچرای او هستیم، نصیب او گرداند.

پی نوشت :

1 . تجارب الامم، ابن مسکویه، 322/1.
2 . المنتظم، ابن جوزی، 56/8 (نقل از: ماهیگیران تاجدار، مفیزا... کبیر، مهدی افشار، 336).
5 ـ 3 . احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی، علینقی منزوی، ج174/1.
6 . (سفرنامه)، ناصر خسرو، با حواشی دکتر محمد دبیر سیاقی، 156/.
7 . احسن التقاسیم، مقدسی، 256/.
8 . همان مدرک، 135/1.
9 . همان مدرک، 474/1.
10 . (همان مدرک).
11 . (رجال نجاشی)، 266.
12 . (تهران در گذشته و حال)، دکتر حسین کریمان، 74/. در همان ج، آمده است:
(سلطان محمود در ری، دویست چوبه دار برپا کرد و اکابر شیعیان را به دار کشید و تا مدتی هم همچنان نگاهداشت. فرخی، در ضمن قصیده ای در مدح محمود، در خطاب به وی گفته است:
دار فرو بردی باری دویست گفتی کین در خور خوی شماست
هر که از ایشان به هوا کار کرد بر سر چوبی خشک اندر هواست
بسکه ببندد بگویند کین دار فلان مهتر و بهمان کیاست
اینرا خانه به فلان معدنست روانرا اقطاع فلان روستاست
هیچ شهی با تو نیارد چخید گر چه که با لشکر بی منتهاست.
(دیوان فرخی)، تصحیح عبد الرسولی، 20/.
13 ـ 14 ـ 15 ـ 16 . (احسن التقاسیم)، مقدسی، منزوی، 620/، 653، 707، 713.
17 . (نهضتهای سیاسی، دینی ایران)، سید کاظم روحانی، 3/ ـ 20; (تاریخ مازندران) اسماعیل مهجوری، 86/ ـ 122.
18 . از آن جمله این نکته که ناصر الحق، جدّ مادری سید مرتضی و سید رضی عالمان بنام شیعه امامی بود.
19 . (فی الملوک المصر والقاهره)، جمال الدین ابوالمحاسن یوسف اتابکی، ج4 و 5; (تاریخ خلفای فاطمی)، عبد الرحمن سیف آزاد.
20 . (ظهر الاسلام)، احمد امین، ج74/1.
21 . (تاریخ السیاسی)، دکتر حسن ابراهیم حسن، ج121/3.
22 . (النجوم الزاهرة)، ج384/5.
23 . (همان مدرک)، ج55/4.
24 .(دیوان ناصر خسرو).
25 . الکامل، ابن اثیر.
26 . مجله حوزه، 9/39.
27 . (تاریخ خلفای فاطمی)، 29/ ـ 30; (تاریخ ایران و قرون نخستین اسلامی) جواد فلاطوری، ج158/1/ ـ 189; (تاریخ آل بویه)، فقیهی، فصول مختلف.
28 . (التاریخ السیاسی)، دکتر حسن ابراهیم حسن، 117/3.
31 ـ 29 . (الکامل)، ابن اثیر، ج517/8، 558 و 628.
41 ـ 32 . (همان مدرک)، ج76/9، 94، 168، 155، 178، 208، 263، 294، 295، 305.
44 ـ 42 . (خاندان نوبختی)، عباسی اقبال آشتیانی، 219 ـ 220.
45 . (تاریخ قم) حسن بن محمد بن حسن قمی، ترجمه حسن بن علی بن عبد الملک قمی، 11/.
46 . (الکامل)، ابن اثیر ، 182.
47 . (همان مدرک)، 242/.
48 . (همان مدرک)، 263/.
49 . (همان مدرک)، 39/.
50 . به عنوان نمونه: مرحوم کلینی، مدت 20 سال در راه تدوین کافی عمر صرف کرد.
51 . متن این رساله. در (کنزالفواید)، کراجکی، نقل شده است.
52 . (آل بویه)، علی اصغر فقیهی. شاپور پسر وزیر بهاء الدوله پسر عضدالدوله، در سال 381 کتابخانه ای تأسیس کرد که کتابهای گوناگون، از هر علم و فنی در آن یافته می شد و نام دار العلم بر آن نهاده شده شماره کتابهای این کتابخانه، متجاوز از ده هزار مجلّد و دارای موقوفات فراوان بود. ظاهراً به این علت به آن دار العلم گفتند که کتابهایی در علوم ریاضی و هندسه و پزشکی در آن گرد آوری می شد و علمای علوم مزبور، یک نسخه از تصنیفات خود را به آن جا می فرستادند.
53 . (همان مدرک)، 534/. از کتابخانه های معروف آن روز، کتابخانه صاحب بن عباد، در ری بود که در هنگامی که نوح بن منصور سامانی، در نهان از او دعوت کرد به خراسان رود و در خدمت او باشد. یکی از عذرهایی که آورد، این بود که تنها برای حمل کتابهای علمی من، چهارصد شتر، یا بیش از این لازم است. فهرست کتابخانه مزبور، در ده مجلد بود.

منبع: حوزه
شنبه 9/9/1392 - 19:42
آموزش و تحقيقات
شیخ مفید، پرچمدار انسجام اسلامی
شیخ مفید، پرچمدار انسجام اسلامی
نویسنده:احمد مرتاضی
منبع:روزنامه جام جم
11 ذی القعده سال 336 ه.ق ، تقریبا 7 سال پس از غیبت کبری ، در منطقه سویقه بن بصری ، از توابع عکبری در شمال بغداد مولودی که قرار بود طاق بلند معارف اسلامی و بویژه معارف شیعه از او آذین یابد و بار دیگر فرهنگ تشیع به وسیله او بدرخشد و غبار تحریف و کج فهمی از باورهای مذهب تشیع را با مناظرات و مباحث و دفاعیات مستدل خود از چهره تشیع بزداید و اجتماع پریشان آنان را بار دیگر گرد هم آورد و دجله عقل و اندیشه اش در کنار دجله آن سرزمین بخروشد و کوشش علمی و زندگی عملی اش بر گستره تاریخ اسلام ، مفید فایده شود و نیز با تشکیل انجمن های عالی علوم و دارالفنون فرهنگ اسلامی ، آموزگار سکانداران آینده این عرصه باشد، یعنی ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان بغدادی دیده بر جهان گشود و در دامان پدر و مادری عاشق و دلباخته به مکتب اهل بیت ع ، پرورش و تربیت یافت.
عصری که شیخ مفید در آن می زیست یعنی سده چهارم تاریخ اسلام ، سده ای کاملا پرجوش و خروش در سیاست و علم بود و در این برهه زمانی بود که فیلسوفان مشهوری همچون فارابی و مسکویه و ابن سینا و نیز دانشمندان علوم طبیعی و ریاضیات و نجوم همچون ابوریحان بیرونی و زهراوی و ابن میثم و نیز مورخان مشهور همچون ابوالفرج اصفهانی می زیستند. 300 سال بود که از تجلی شریعت اسلام می گذشت.حکمت یونان و هند ترجمه شده بود و کتابهای دیگری نیز در حوزه حدیث و تفسیر و تاریخ اسلام و خلافت اسلامی و نیز سیره نبوی و تاریخ سیاست و فتوحات و علوم و فنون طبیعی تدوین یافته بود.
این دوره ، هنگامه اظهار آزادانه آرای محدثان و مفسران و پیروان مذاهب فقهی و دسته بندی مردم در پیروی از فقیهان بود، ولی گرچه این سده ، سده گسترش علوم و نقطه اعتلا و رواج تمدن اسلامی بویژه در قلمرو علم بود و دنیای اسلام از نظر مرزهای جغرافیایی و سیاسی ، پهناور گشته بود ولی وحدت اندیشه و اعتقاد از میان رفته بود و عامل اساسی این پراکندگی در نیروهای فکری و نابسامانی بازده های معنوی قلمرو اسلام و ایجاد سستی و ضعف در اعتقاد مردم و نیز نفوذ و توسعه عقاید گوناگون و ناهماهنگ در میان آنان و عقیم ساختن وحدت اندیشه ای و تعصب ورزیدن هر گروهی نسبت به عقیده و طرز تلقی و تفکرات و رواج هر گونه بی بند و باری فکری به نام آزادی فکری سپس گسترش روح دوگانگی و دشمنی و تعارض در میان توده مردم و نشر خطاهای تفسیری و حدیثی و تاریخی و عقیدتی بین دانشمندان روشنفکر اسلامی و در نهایت ، آغاز یک حماسه جهانشمول فکری و علمی و معنوی ، جز آشفتگی سیاسی و پراکندگی اداری حکومت امپراتوری مرکزی و خرده حکومت های آن نبود.
ولی با این همه ، عضدالدوله ، سلطان عالم و مقتدر شیعی پایتخت این امپراتوری ، یعنی سرزمین بغداد، نقش مهمی را در تشویق دانشمندان بر پژوهش و بحث و تاسیس مکتبخانه ها و آموزشگاه های علمی در آن سرزمین که پایتخت دولت اسلامی به حساب می آمد، ایفا کرد تا آنجا که زعامت جهان تشیع از قم به حوزه بغداد انتقال یافت.در این شرایط، زمانی بود که این مرزبان حماسه حق و مشعلدار اصل اتحاد و انسجام اسلامی یعنی شیخ مفید، برای ایجاد تفاهم ، تا سرحد از دست دادن جان کوشید و خلق را به سوی راه حق و مشعل جاوید کشاند و دیگر دانشمندانی را هم که دانسته یا نادانسته ، آتش اختلاف و تشتت جامعه را دامن می زدند و با حضور خود و شاگردان و مریدان خود در متن جامعه اسلامی و در مدارس و مساجد و القای انواع شبهات فکری و عقیدتی ، اتصال و مقاومت حق را به خطر می انداختند و به ایجاد تشتت در اذهان دست می یازیدند، به مناظره و گفتگو خواند و با منطق و استدلال شکوهمندانه خویش ، محکومشان کرد و با حشمت تقوی و شکوه تواضع و معنویت ، نسل ها را به سوی راه از دست یافته سعادت و پیروزی ، بازخواند. در باب کمال اخلاقی شیخ مفید، سخنی است سنجیده از عالم بزرگ شیعی ، میرزا شرف الدین عاملی که می گوید: «اگر مقام عصمت برای غیرپیامبران و جانشینان آنان روا می بود، شیخ مفید، پس از آنان ، نخستین معصوم بود.»
و از این روست که گفته می شود؛ از بزرگ ترین امتیازهای حرکت عقلی و جنبش علمی در سده چهارم اسلامی ، آشکار شدن حقیقت مذهب تشیع است.شیخ مفید در همان اوان طفولیت همراه پدر بزرگوار و دانشمند خود به بغداد، بزرگترین مرکز علمی آن روزگار آمد و نزد 59 تن از استادان بنام علوم مختلف (برخی نیز حدود 71 تن استاد برای وی برشمرده اند) [المقالات والرسالات ، دفتر 9، ص 10] تحصیل کرد که از معروف ترین آنان می توان به شیخ صدوق و ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه قمی ، اشاره کرد که از استادان فقه ایشان بوده و شیخ بیشتر اوقات روایات خود را مستند به ایشان کرده است.نیز در حوزه درس ابوعبدالله جعل ، متکلم و فقیه معتزلی که از افاضل و دانشمندان آن عصر به شمار می آمد حضور یافته و چندی نیز از محضر ابویاسر، متکلم شهیر استفاده کرده و چون او گاهی از عهده اعتراضات و پاسخ آنها برنمی آمده ، فلذا معظم له را به مجلس علی بن عیسی رمانی که از متکلمان بنام عصر بود راهنمایی کرده است و بالاخره این مجسمه فضیلت ، تمام محاضر و استادان عصر را درک کرد تا مقامات علم و دانش را از هر لحاظ حائز شود و به اخذ اجازه هدایت و روایت از دانشمندان شیعه و سنی نایل آید.
همان طور که پیش از این نیز اشاره شد، در زمان وی آل بویه بر بغداد حاکم شدند که حامی تشیع بودند. بنابراین زمینه بیان عقاید و نشر اندیشه های شیعی پدید آمد. شیخ مفید نیز از این محیط آزاد در عصر خویش سود جست و در مسجد براثا در بغداد به تدریس ، وعظ، جدل و مباحثه با معارضین پرداخت و توانست تشیع و فرقه های آن را با هم متحد کند و محور کاری خود را انسجام اسلامی قرار داده ، فرق اسلامی مختلف را تشویق کرد اختلافات جزیی را کنار نهاده ، در اصول متحد شوند.
شیخ مفید در سلسله علمای امامیه فقط یک متکلم و فقیه سرآمد و برجسته نیست بلکه فراتر از این موسس و سرحلقه جریان علمی رو به تکاملی است که در دو رسته کلام و فقه تا امروز در حوزه های علمی شیعه امتداد یافته و ویژگی های اصلی و خطوط اساسی آن همچنان پابرجا مانده است.
او با جامعه ای روبه رو بود که نسل دانشمندان آن دچار انحراف های فکری و اخلاقی شده بودند و هر کس در گوشه ای ادعای اصلاح اجتماع و هدایت توده مردم به سوی حقیقت را می کرد و بعضی از طریق حکمت هندی و یونانی و بعضی از طریق عارف و صوفی و... مکتب های فاسد را تبلیغ می کردند و اسلام را با زنگار جهل و گمراهی و ظلمت انحرافات خود می پوشاندند و بدعت ها را به جای سنت صحیح به مردم می رساندند.به همین دلیل بود که شیخ مفید، آن متفکر بلندهمت و صاحب رسالت ، با تلاش طاقت فرسا و ایمان محکم دست به قیام بزرگی زد و پیشقراول بیداری مسلمین شد و نقش موثری در تثبیت هویت مستقل مکتب اهل بیت ع و بنیانگذاری شکل و قالب علمی صحیح برای فقه شیعه و نیز آفرینش شیوه جمع منطقی میان عقل و نقل در فقه و کلام را ایفا کرد. وی با تالیف و تدریس و تربیت شاگردان و حضور در محافل و مجالس مخالفان برای مناظره ، معارف برحق را به مردم رساند و آنان را از انحرافات و بدعت ها نجات داده ، به سوی محور حقیقت یعنی ولایت و امامت دعوت کرد که این امر مایه سربلندی شیعیان نیز شد تا آنجا که فرقه های بسیار زیادی به دست وی هدایت شدند و شاگردان بسیاری ، از فرق و مذاهب گوناگون از محضر پر فیضش بهره بردند.
از این روست که ابن کثیر می نویسد: بسیاری از دانشمندان فرقه های مختلف ، در مجلس او حاضر می شدند. شمع وجود شیخ مفید از جهات مختلف سودمند بود و خورشید تابان علم و کمال وی آسمان علم و دانش را منور می ساخت و برحق که حضرت بقیه الله عج او را ملقب به «مفید» گردانید، چرا که تعالیم و مناظرات او، همه ، از دانش بیکران و روحی قهار و مسلط بر نوامیس علم و تعلیم و تفهیم برخاسته بود و بحق سودمند و مفید بود؛ به گونه ای که گذشت 10 قرن و رشد 10 قرنی علم و فرهنگ نتوانسته است از سرافرازی او بکاهد و او را از نظرها بیندازد.
محدودیت معرفت عقلانید
کار بزرگ مفید اثبات این مطلب بود که عقل مستقلا از فهم همه مباحثی که در علم کلام مطرح می شود ناتوان است و گاه به مدد وحی است که می تواند در وادی معرفت درست گام نهد. البته کار مفید، محروم ساختن عقل از قلمرو متعلق به او که در آن ، سمع و وحی را راه نیست یعنی وادی اثبات صانع و استدلال بر وجود باریتعالی یا توحید یا نبوت عامه نیست ، بلکه محدود کردن عقل به همان حدودی است که خالق عقل برای او تعیین کرده است تا به گمراهی نیفتد.گفتنی است ، بحثهای اعتقادی و مذهبی شیخ مفید و دفاع های او از مذاهب ، منحصر به مناظرات شفاهی نبوده بلکه آنچنان که روشن گردید، به واسطه تصنیف و تالیف نیز به محک زدن آرا و نظرات مخالفان و رد و روشن کردن شبهه های آنان می پرداخت.از جمله فضایل و امتیازات شیخ مفید توقیعاتی است که از ناحیه مقدسه امام عصرعج برای مفید شرف صدور یافته است و علما در کتب معتبره ، سه توقیع را ثبت کرده اند. در یک توقیع ، حضرت وی را شیخ سدید و مولی الرشید، عبد صالح و در توقیعی ، برادر مخلص در دوستی ما اهل البیت ع و در توقیع دیگر شیخ مفید خوانده است .
شیخ مفید پس از فراغت از تحصیل در بغداد، به تدریس مشتاقان علوم دینی پرداخت و شاگردان بزرگی که را هر یک به نوبه خود یکی از نام آوران و نوادر جهان اسلام شدند، در محضر خویش تربیت کرد که مشاهیر ایشان عبارتند از: نجاشی ، ابوالفتوح کراکچی ، شیخ طوسی و سلار دیلمی و سیدمرتضی و رضی که درباره این دو برادر بزرگوار رویایی دارد که ابن ابی الحدید معتزلی نیز در بخشی از شرح نهج البلاغه خود آن را متذکر می شود و آن به این مضمون است که مفید ره شبی در خواب دید که در مسجد کرخ بغداد نشسته است که در این هنگام صدیقه طاهره س در حالی که دست حسنین ع را گرفته بود، بر او وارد شده فرمودند: «ای شیخ به این دو فرزند من علم فقه بیاموز» و چون بیدار می شود از این خواب به حیرت می افتد که مقصود چه بود؟! و نتیجه آن ، چه خواهد بود؟! صبحگاه در وقت موعود به مسجد مذکور می رود که ناگاه فاطمه ، مادر سیدمرتضی و سیدرضی ره دست دو فرزندش را گرفته و همان درخواست را از او می نمایند و به این ترتیب ، شیخ از تعبیر خواب خود آگاه می شوند.
شخصیت علمی
قدرت عقلانی این متفکر و نابغه عظیم ، در چهار بعد نمودار شده است:
1- تنقیح و تنظیم و تدوین علوم و معارف اسلامی.
2- رد آرای متکلمان مخالف و مقابله علمی با آنان و نقد عقلی و علمی آرای دانشمندان موافق.
3- تاکید شدید بر مساله رهبری و فلسفه سیاسی در اسلام.
4- تالیف متبحرانه در مسائل گوناگون علمی و استدلالی.
بسیاری از تالیفات شیخ مفید در رد مذاهب دیگر و بسیاری در باب عقاید ویژه شیعه و احکام فقهی است که شمار آن تا بیش از 200 کتاب و رساله می رسد که ما در ضمن شمارش کمیتی از مشاهیر آنها که برخی به شکل مستقل و برخی نیز به قالب رساله و در ضمن نوشته های شاگردان وی گردآوری شده به اقتضا به ذکر مشرب کلامی و فقهی آن مصلح متعهد خواهیم پرداخت:
تالیفات و مشرب فقهی و حدیثی شیخ مفید ره :
1- المقنعه (یک دوره کامل فقه که حاصل شرح آن همان تهذیب الاحکام شیخ طوسی است که از جمله کتب اربعه فقهی شیعه است).
2- الاعلام (شرح احکامی از فقه مورد اتفاق شیعه)
3- المسائل الصاغیه (شامل 10 رساله فقهی در رد اتهامات وارد به شیعه)
4- اصول الفقه
5- امالی الشیخ المفید و... (این کتاب که مهمترین اثر حدیثی بر جای مانده از مفید به شمار می رود، حاوی 387 حدیث از پیامبر اعظم ص و ائمه معصومین ع در 200 مبحث نفیس است). امالی جمع املائ بوده و به کتاب حدیثی اطلاق می شود که شیخ حدیث ، در مجالس متعدد آن را املاء فرموده باشد و از این رو آن را مجالس نیز می نامند. [درایه الحدیث ، شانه چی ، ص 60] شیخ مفید درآثار و تالیفاتش چه کلامی و چه فقهی به عنوان محدثی خبیر و دقیق رخ می نماید و در کل ، مشرب فقهی و حدیثی وی آن گونه بود که با تبحر و تسلطی که به مبانی اسلام و مذهب تشیع داشت ، به آیات و روایات معصومین ع رجوع کرده و در آثار خود بدان استناد می جستند.
رجوع وی به حدیث ، رجوعی عالمانه توام با تامل و تشخیص بوده است نه در حد نقل روایت و استاد خود، شیخ صدوق و دیگر اهل حدیث را از آن جهت مورد حمله قرار می داد که آنان به عقیده وی در طرق حدیث و محتوای آن دقت وافی نمی کنند و عقل خود را برای رسیدگی به محتوای حدیث به کار نمی اندازند. فلذا اصول و قواعدی را برای بازشناسی احادیث آورده و لزوم ارجاع برخی احادیث را به کارشناسان حدیث ، ضروری می داند.تالیفات و مشرب کلامی شیخ مفیدره:
6- الارشاد (در تاریخ امامان)
7- الافصاح (در امامت و فلسفه رهبری سیاسی اسلام)
8- النکت الاعتقادیه (در اصول دین)
9- شرح عقائد الصدوق
10- اوائل المقالات (در عقاید و آرای متکلمان و علمای مذاهب)
11- الفصل المختاره (مجموعه مناظرات شیخ) و....
شیخ مفید در علم کلام و مناظره ، مهارتی بسزا داشت آنچنان که او را بزرگ متکلمان شیعه و رئیس آنان برشمرده اند. مناظرات او با عده ای از بزرگان اهل سنت مشهور است بویژه با قاضی ابوبکر باقلانی (رئیس اشاعره) و طبرانی (پیشوای زیدیه) و ابن لولو (پیشوای اسماعیلیه) و ابن کلاب قطان (از پیشوایان فرقه حشویه) و قاضی عبدالجبار، رئیس فرقه معتزله بغداد که چون عاجز از جواب وی شد، او را به جای خود نشانید و او را به عنوان مفید شناخته و به «انت مفید حقا» خطاب کرد.
شنبه 9/9/1392 - 19:42
آموزش و تحقيقات
   نامه‎های امام زمان(علیه السلام) به شیخ مفید(ره)

 




 

نامه اول:

برادر با ایمان و دوست رشید ما
نامه‌ای به برادر با ایمان و دوست رشید ما، ابوعبدالله محمد بن نعمان - شیخ مفید - که خداوند عزت وی را مستدام بدارد. سلام خداوند بر تو ای کسی که در دوستی ما به زیور اخلاص آراسته‌ای و در اعتقاد و ایمان به ما دارای امتیاز مخصوص هستی.

ما در مورد نعمت وجود تو خداوند یکتا را سپاسگزاریم، و از پیشگاه مقدس خداوندی استدعا می‌کنیم که بر سید و مولای حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) و خاندان او درود و صلوات پیاپی و بی‌نهایت خویش را نازل فرماید.
از آنجا که در راه یاری حق و بیان سخنان و نصایح ما صادقانه کوشیدی، خداوند این افتخار را به شما ارزانی داشته و به ما اجازه فرموده است که با شما مکاتبه کنیم.
شما مکلف هستید که اوامر و دستورات ما را به دوستان ما برسانی، خداوند عزت و توفیق اطاعتش را به آنان مرحمت فرماید و مهمات آنان را کفایت کرده، در پناه لطف خویش محفوظشان دارد.
با یاری خداوند متعال در مقابل دشمنان ما که از دین خداوند روی برگردانده‌اند بر اساس تذکرات، استقامت کن و با خواست الهی دستورات ما را به آنان که از تو می‌پذیرند و گفتار ما موجب آرامش آنها می‌باشد، ابلاغ کن. با این که بر اساس فرمان خداوند بزرگ و صلاح واقعی آنها ما و شیعیان‌مان تا زمانی که حکومت در اختیار ستمگران است در نقطه‌ای دور و پنهان از دیده‌ها بسر می‌بریم، ولی از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما می‌گذرد کاملاً مطلع هستیم و هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانی که بندگان صالح خداوند از آنها دوری می‌کردند ولی اکثر شما مرتکب شدید باخبریم.
از عهدشکنی‎ها و پشت‌ سر گذاشتن عهد و پیمان‎ها با اطلاعیم(که همین عوامل موجب بدبختی و دوری شما از حریم ولایت شده است).
گویی اینها از لغزش‎های خود خبر ندارند، با همه گناهان، ما هرگز امور شما را مهمل نگذاشته، شما را فراموش نمی‌کنیم و اگر عنایات و توجهات ما نبود، مصائب و حوادث زندگی شما را در بر می‌گرفت و دشمنان شما را از بین می‌بردند.
پس، از خداوند بترسید و تقوا پیشه کنید و به خاندان رسالت مدد رسانید.
در برابر فتنه‌هایی که پیش می‌آید و البته عده‌ای در این آزمایش و برخورد با فتنه‌ها هلاک می‌شوند، مقاومت کنید و البته همه اینها از نشانه‌های حرکت و قیام ما هست. اوامر و نواهی ما را متروک نگذارید و بدانید که علی‌رغم کراهت و ناخشنودی کفار و مشرکان، خداوند نور خود را تمام خواهد کرد.
تقیه را از دست ندهید... من ولی خدا هستم، سعادت پویندگان راه حق را تضمین می‌کنم.
... پس سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.
امر قیام ما با اجازه خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایده‌ای ندارد و سودی نبخشد.
عدم التزام به دستورات ما، موجب می‌شود که بدون توبه از دنیا بروند و دیگر ندامت و پشیمانی نفعی نخواهد داشت.
ای شیخ مفید! خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمت بی‌پایانش نصیب ما فرماید.(1)

نامه دوم:

درود بر تو ای دوست پراخلاص
اما بعد! درود بر تو ای دوست پراخلاص در دین خدا!
ای آن که در عشق و ایمان به خاندان وحی و رسالت به اوج آگاهی و یقین پر کشیده‎ای!
ما در نامه خویش به سوی تو، آفریدگار بی همتایی را که جز او خدایی نیست، سپاس گفته و از بارگاه او بر سرور و سالار و پیام آورمان محمد(صلی الله علیه و آله) و خاندان گرانقدر و پاک او درود و رحمت جاودانه می‎طلبیم.
و به تو که خداوند برای یاری حق توفیقت ارزانی داشته، پاداشت را بخاطر سخنان جاودانه‎ای که با صداقت از جانب ما می‎گویی، کامل و افزون سازد! اعلام می‎داریم که به ما (از جانب آفریدگار هستی) اجازه داده شده است که تو را به افتخار دریافت نامه و پیام کتبی مفتخر ساخته و تو را مسئول سازیم که آنچه را به تو می‎نگاریم، همه را به دوستان راستین ما که در قلمرو پیام رسانیت هستند، برسانی.
به آن دوستان و شیفتگانی که خداوند به برکت فرمانبرداری از حق، گرامیشان بدارد و در پرتو حراست و عنایت خود به آنان، کارهایشان را کفایت و مشکلاتشان را مرتفع سازد.
از این رو به آنچه یادآوری کردیم، آگاه باش که خداوند با یاریش تو را در برابر دشمنانش که از مرزهای دین او بیرون رفته‎اند، تأیید فرماید و نیز در کار بزرگ رسانیدن آنچه که به خواست خداوند بر تو یادآوری و ترسیم خواهیم نمود به کسانی که بدانها اطمینان و اعتماد داری، عمل نما!
گرچه، ما اینک آنچه خداوند(بر اساس حکمت خویش) برای ما و پیروان با ایمانمان، صلاح اندیشیده است، تا هنگامی که حکومت دنیا در دست فاسقان و استبدادگران است، در مکانی دور از قلمرو بیدادگران سکونت گزیده‎ایم، اما بر اوضاع و اخبار شما و جامعه شما به خوبی آگاهیم.
چیزی از رخدادهای زندگی شما بر ما پوشیده نمی‎ماند و شرایط غمبار و دردناکی که شما بدان گرفتار آمده‎اید، آنگونه که هست برای ما شناخته شده است؛ از آن زمانی که بسیاری از شما به راه و رسم ناپسندی که پیشینیان شایسته کردارتان از آن دوری می‎گزیدند، روی آورده و پیمان فطرت را، به گونه‎ای پشت سر انداختید که گویی هرگز بدان آگاه نیستید ... .
وآنگاه (به کیفر گناهان) به این شرایط غمبار و خفت انگیز گرفتار گشتید.
ما از سرپرستی و رسیدگی به امور شما کوتاهی نورزیده و یاد شما را از صفحه خاطر خویش نزدوده‎ایم؛ که اگر جز این بود، موج سختی‎ها بر شما فرود می‎آمد و دشمنان بدخواه و کینه‎توز، شما را ریشه کن می‎ساختند.
پس پروای خداوند را پیشه سازید و از (اهداف بلند آسمانی) ما پشتیبانی کنید تا شما را از فتنه‎ای که به سویتان روی آورده است و شما اینک در لبه پرتگاه آن قرار گرفته‎اید نجات بخشیم. از نگون بختی و فتنه‎ای که هر کس مرگش فرا رسیده باشد در آن نابود می‎گردد و آن کس که به آرزوی خویش رسیده باشد، از آن دور می‎ماند، و آن فتنه، نشانه‎ای از نشانه‎های نزدیک شدن جنبش ماست و پخش نمودن خبر آن به دستور ما، به وسیله شماست.
خداوند نور خود را، گرچه شرک گرایان را، خوش نیاید، کامل خواهد گردانید. از برافروختن و شعله‎ور ساختن آتش پرشراره جاهلیت که گروه‎های اموی مسلک، آن را برافروخته و گروه هدایت یافتگان را بوسیله آن می‎ترسانند، به سپر دفاعی «تقیه» پناه برده و بدان چنگ زنید! من نجات آن کسی را تضمین می‎کنم که در آن فتنه برای خود، موقعیت و جایگاهی نجوید و در انتقاد و عیبجویی از آن به راهی خداپسندانه گام سپارد.
از رویدادی که به هنگامه فرارسیدن جمادی الاول امسال روی خواهد داد، عبرت آموزید و از خواب گرانی که شما را ربوده است، برای رخداد سهمگین از آن بیدار شوید. بزودی نشانه‎ای روشن از آسمان و نشانه‎ای روشن از زمین پدیدار خواهد گشت.
در شرق عالم رویدادهای اندوهبار و دلهره آور رخ خواهد گشود و آنگاه گروه‎هایی که از اسلام بیرون رفته‎اند، بر عراق سلطه خواهند یافت. بر اثر سیاست ناهنجار آنان، مردم دچار تنگی معیشت و روزی می‎شوند و پس از مدتی بر اثر نابودی استبدادگری بدکار، رنج‎ها و دردها برطرف خواهد شد و آنگاه پرواپیشگان درست اندیش و شایسته کردار، از نابودی او شادمان خواهند شد.
مردمی که از نقاط مختلف کره زمین به زیارت خانه خدا می‎روند، هرچه بخواهند در دسترس آنان قرار خواهد گرفت و ما در آسان ساختن سفر حج آنان مطابق دلخواهشان نقش و موقعیت ویژه‎ای خواهیم داشت که در پرتو نظم و تدبیر و انسجام، آشکار می‎گردد.
از این رو هر یک از شما باید با همه وجود و امکانات به کارهایی بپردازید که او را به دوستی ما نزدیک می‎سازد و از کارهایی که ناخوشایند و موجب خشم و ناراحتی ما می‎گردد، به شدت دوری جویید، چرا که فرمان مرگ بطور ناگهانی فرا می‎رسد، در شرایطی که بازگشت و توبه سودی نبخشیده و پشیمانی از گناه و زشتکاری، او را از کیفر عادلانه ما، رهایی نخواهد داد.
خداوند، راه رشد و رستگاری را به شماها الهام بخشد و وسایل پیروزی به مهر و لطف خویش، برایتان فراهم آورد هان ای برادر پر مهر و پر اخلاق و با صفای در محبت! و ای یار و یاور با وفای ما!
این نامه ما بسوی توست، خداوند به چشم بیداریش که هرگز آن را خواب نمی‎گیرد، تو را حفظ کند، این نامه را نگهدار و آنچه را برایت نگاشته‎ایم به کسی نشان مده و هیچ کسی را از محتوای آن آگاه مساز و آنچه در این نامه است تنها به افراد مورد اعتماد خویش بازگو و به خواست خداوند پیروان ما را به عملکرد بر طبق محتوای آن، سفارش کن و درود خدا بر محمد و خاندان پاک و پاکیزه‎اش باد!

نامه سوم:

درود خدا بر تو ای یاری رسان حق!
درود خدا بر تو ای یاری رسان حق! و آن که با گفتار راستین و شایسته، مردم را بسوی حق فرا می‎خوانی!
ما در نامه خویش به سوی تو، خدای جهان آفرین را که خدایی جز او نیست (و) خدای ما و خدای نیاکان (گرانقدر) ما است، سپاس می‎گذاریم و از بارگاه با عظمتش بر سرور و سالارمان محمد(صلی الله علیه و آله) آخرین پیام آور خدا و خاندان پاک و مطهرش، درودی جاودانه می‎طلبیم.
و بعد! دوست راه یافته به حقیقت! خداوند بدان وسیله‎ای که به سبب دوستان ویژه خود، به تو ارزانی داشته است، وجودت را حفظ و تو را از نیرنگ دشمنانش حراست فرماید.
ما ناظر نیایش(عارفانه و راز و نیاز پرشور و پراخلاص) تو با خدا بودیم و از خدای جهان آفرین برآورده شدن آن(خواسته‎ات) را خواستیم.
ما اینک در قرارگاه خویش، در مکانی ناشناخته بر فراز قله‎ای سر به آسمان کشیده، اقامت گزیده‎ایم که به تازگی به خاطر عناصری بیداد پیشه و بی ایمان، بناگزیر از منطقه‎ای پر دار و درخت بدین جا آمده‎ایم و بزودی از اینجا نیز به دشتی گسترده که چندان از آبادی به دور نیست، فرود خواهیم آمد و از وضعیت و شرایط آینده خویش تو را آگاه خواهیم ساخت تا بدان وسیله در جریان باشی که بخاطر کارهای سازنده و شایسته‎ات نزد ما مقرب هستی و خداوند به مهر و لطف خود، تو را به انجام و تدبیر این کارهای شایسته توفیق ارزانی داشته است.
از این رو تو - که خدای جهان آفرین با چشم عنایتش که هرگز آن را خواب نمی‎گیرد، وجودت را حفظ کند - باید در برابر فتنه‎ای که جان آنان را که آن را در دل‎هایشان کشته‎اند، به نابودی خواهد افکند، باید بایستی! و باید باطل گرایان بداندیش را بترسانی! چرا که از سرکوبی آنان، ایمان آوردگان، شادمان و جنایتکاران، اندوه زده خواهند شد.
و نشانه حرکت و جنبش ما از این خانه‎نشینی و کناره‎گیری، رخداد مهمی است که در سرزمین وحی و رسالت، مکه معظمه، از سوی پلیدان نفاق پیشه و نکوهیده، رخ خواهد داد، از جانب عنصری سفاک که ریختن خون‎های محترم را حلال شمرده و به نیرنگ خویش، آهنگ جان ایمان آوردگان خواهد کرد، اما به هدف ستمبار و تجاوزکارانه خویش دست نخواهد یافت، چرا که ما پشت سر توحیدگرایان شایسته‎کردار، بوسیله نیایش و راز و نیازی که از فرمانروای آسمان و زمین پوشیده نمی‎ماند، آنان را حفاظت و نگهداری خواهیم کرد.
بنابراین قلب‎های دوستان ما به دعای ما به بارگاه خدا، آرامش و اطمینان یابد و آسوده خاطر باشند که خداوند آنان را بسنده است و گرچه درگیری‎های هراس‎انگیزی، آنان را به دلهره می‎افکند، اما از گزند آن عنصر تبهکار در امان خواهند بود و سرانجام، کار با دست توانا و ساخت تدبیر نیکوی خدا - تا هنگامی که پیروان ما از گناهان دوری گزینند - شایسته و نیکو خواهد بود.
هان ای دوست پراخلاص که همواره در راه ما بر ضد بیدادگران در سنگر جهاد و پیکاری! خداوند همانسان که دوستان شایسته‎کردار پیشین ما را تأیید فرمود، تو را نیز تأیید نماید! ما به تو اطمینان می‎دهیم که هر کس از برادران دینی‎ات، پروای پروردگارش را پیشه سازد و آنچه را به گردن دارد به صاحبان حق برساند، در فتنه نابود کننده و گرفتاری‎های تیره و تار و گمراهگرانه، در امان خواهد بود و هر آن کس که در دادن نعمت‎هایی که خداوند به او ارزانی داشته، به کسانی که دستور رسیدگی به آنان را داده است، بخل ورزد، چنین کسی در این جهاد و سرای دیگر، بازنده و زیانکار خواهد بود.
دوست واقعی! اکر پیروان ما - که خدای آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی بدارد - براستی در راه وفای به عهد و پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یکصدا بودند، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمی‎افتاد و سعادت دیدار ما، دیداری بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما، زودتر روزی آنان می‎گشت.
از این رو (باید بدانند که) جز برخی رفتار ناشایسته آنان که ناخوشایند ما است و آن عملکرد را زیبنده اینان نمی‎دانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمی‎دارد.
خداوند ما را در یاری بسنده و نیک، کارساز است و درود او بر سالار و هشدار دهنده ما محمد(صلی الله علیه و آله) و خاندان پاکش باد!

پی‌نوشت‌ها:

1. احتجاج ج 2، ص 597، بحارالانوار، ج 3، ص 175.

منبع:www.tebyan.net


شنبه 9/9/1392 - 19:41
آموزش و تحقيقات
شیخ مفید مرزبان حریم تشیع :
شیخ مفید مرزبان حریم تشیع :

۱۱ ذی القعده سال ۳۳۶ ه.ق ، تقریبا ۷ سال پس از غیبت کبری ، در منطقه سویقه بن بصری ، از توابع عکبری در شمال بغداد مولودی که قرار بود طاق بلند معارف اسلامی و بویژه معارف شیعه از او آذین یابد و بار دیگر فرهنگ تشیع به وسیله او بدرخشد و غبار تحریف و کج فهمی از باورهای مذهب تشیع را با مناظرات و مباحث و دفاعیات مستدل خود از چهره تشیع بزداید و اجتماع پریشان آنان را بار دیگر گرد هم آورد و دجله عقل و اندیشه اش در کنار دجله آن سرزمین بخروشد و کوشش علمی و زندگی عملی اش بر گستره تاریخ اسلام ، مفید فایده شود و نیز با تشکیل انجمن های عالی علوم و دارالفنون فرهنگ اسلامی ، آموزگار سکانداران آینده این عرصه باشد، یعنی ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان بغدادی دیده بر جهان گشود و در دامان پدر و مادری عاشق و دلباخته به مکتب اهل بیت علیهم السلام ، پرورش و تربیت یافت.
عصری که شیخ مفید در آن می زیست یعنی سده چهارم تاریخ اسلام ، سده ای کاملا پرجوش و خروش در سیاست و علم بود و در این برهه زمانی بود که فیلسوفان مشهوری همچون فارابی و مسکویه و ابن سینا و نیز دانشمندان علوم طبیعی و ریاضیات و نجوم همچون ابوریحان بیرونی و زهراوی و ابن میثم و نیز مورخان مشهور همچون ابوالفرج اصفهانی می زیستند. ۳۰۰ سال بود که از تجلی شریعت اسلام می گذشت.
حکمت یونان و هند ترجمه شده بود و کتابهای دیگری نیز در حوزه حدیث و تفسیر و تاریخ اسلام و خلافت اسلامی و نیز سیره نبوی و تاریخ سیاست و فتوحات و علوم و فنون طبیعی تدوین یافته بود.
این دوره ، هنگامه اظهار آزادانه آرای محدثان و مفسران و پیروان مذاهب فقهی و دسته بندی مردم در پیروی از فقیهان بود، ولی گرچه این سده ، سده گسترش علوم و نقطه اعتلا و رواج تمدن اسلامی بویژه در قلمرو علم بود و دنیای اسلام از نظر مرزهای جغرافیایی و سیاسی ، پهناور گشته بود ولی وحدت اندیشه و اعتقاد از میان رفته بود و عامل اساسی این پراکندگی در نیروهای فکری و نابسامانی بازده های معنوی قلمرو اسلام و ایجاد سستی و ضعف در اعتقاد مردم و نیز نفوذ و توسعه عقاید گوناگون و ناهماهنگ در میان آنان و عقیم ساختن وحدت اندیشه ای و تعصب ورزیدن هر گروهی نسبت به عقیده و طرز تلقی و تفکرات و رواج هر گونه بی بند و باری فکری به نام آزادی فکری سپس گسترش روح دوگانگی و دشمنی و تعارض در میان توده مردم و نشر خطاهای تفسیری و حدیثی و تاریخی و عقیدتی بین دانشمندان روشنفکر اسلامی و در نهایت ، آغاز یک حماسه جهانشمول فکری و علمی و معنوی ، جز آشفتگی سیاسی و پراکندگی اداری حکومت امپراتوری مرکزی و خرده حکومت های آن نبود.
ولی با این همه ، عضدالدوله ، سلطان عالم و مقتدر شیعی پایتخت این امپراتوری ، یعنی سرزمین بغداد، نقش مهمی را در تشویق دانشمندان بر پژوهش و بحث و تاسیس مکتبخانه ها و آموزشگاه های علمی در آن سرزمین که پایتخت دولت اسلامی به حساب می آمد، ایفا کرد تا آنجا که زعامت جهان تشیع از قم به حوزه بغداد انتقال یافت.
در این شرایط، زمانی بود که این مرزبان حماسه حق و مشعلدار اصل اتحاد و انسجام اسلامی یعنی شیخ مفید، برای ایجاد تفاهم ، تا سرحد از دست دادن جان کوشید و خلق را به سوی راه حق و مشعل جاوید کشاند و دیگر دانشمندانی را هم که دانسته یا نادانسته ، آتش اختلاف و تشتت جامعه را دامن می زدند و با حضور خود و شاگردان و مریدان خود در متن جامعه اسلامی و در مدارس و مساجد و القای انواع شبهات فکری و عقیدتی ، اتصال و مقاومت حق را به خطر می انداختند و به ایجاد تشتت در اذهان دست می یازیدند، به مناظره و گفتگو خواند و با منطق و استدلال شکوهمندانه خویش ، محکومشان کرد و با حشمت تقوی و شکوه تواضع و معنویت ، نسل ها را به سوی راه از دست یافته سعادت و پیروزی ، بازخواند. در باب کمال اخلاقی شیخ مفید، سخنی است سنجیده از عالم بزرگ شیعی ، میرزا شرف الدین عاملی که می گوید: «اگر مقام عصمت برای غیرپیامبران و جانشینان آنان روا می بود، شیخ مفید، پس از آنان ، نخستین معصوم بود.»
و از این روست که گفته می شود؛ از بزرگ ترین امتیازهای حرکت عقلی و جنبش علمی در سده چهارم اسلامی ، آشکار شدن حقیقت مذهب تشیع است.
شیخ مفید در همان اوان طفولیت همراه پدر بزرگوار و دانشمند خود به بغداد، بزرگترین مرکز علمی آن روزگار آمد و نزد ۵۹ تن از استادان بنام علوم مختلف (برخی نیز حدود ۷۱ تن استاد برای وی برشمرده اند) [المقالات والرسالات ، دفتر ۹، ص ۱۰] تحصیل کرد که از معروف ترین آنان می توان به شیخ صدوق و ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه قمی ، اشاره کرد که از استادان فقه ایشان بوده و شیخ بیشتر اوقات روایات خود را مستند به ایشان کرده است.
نیز در حوزه درس ابوعبدالله جعل ، متکلم و فقیه معتزلی که از افاضل و دانشمندان آن عصر به شمار می آمد حضور یافته و چندی نیز از محضر ابویاسر، متکلم شهیر استفاده کرده و چون او گاهی از عهده اعتراضات و پاسخ آنها برنمی آمده ، فلذا معظم له را به مجلس علی بن عیسی رمانی که از متکلمان بنام عصر بود راهنمایی کرده است و بالاخره این مجسمه فضیلت ، تمام محاضر و استادان عصر را درک کرد تا مقامات علم و دانش را از هر لحاظ حائز شود و به اخذ اجازه هدایت و روایت از دانشمندان شیعه و سنی نایل آید.
همان طور که پیش از این نیز اشاره شد، در زمان وی آل بویه بر بغداد حاکم شدند که حامی تشیع بودند. بنابراین زمینه بیان عقاید و نشر اندیشه های شیعی پدید آمد. شیخ مفید نیز از این محیط آزاد در عصر خویش سود جست و در مسجد براثا در بغداد به تدریس ، وعظ، جدل و مباحثه با معارضین پرداخت و توانست تشیع و فرقه های آن را با هم متحد کند و محور کاری خود را انسجام اسلامی قرار داده ، فرق اسلامی مختلف را تشویق کرد اختلافات جزیی را کنار نهاده ، در اصول متحد شوند.
شیخ مفید در سلسله علمای امامیه فقط یک متکلم و فقیه سرآمد و برجسته نیست بلکه فراتر از این موسس و سرحلقه جریان علمی رو به تکاملی است که در دو رسته کلام و فقه تا امروز در حوزه های علمی شیعه امتداد یافته و ویژگی های اصلی و خطوط اساسی آن همچنان پابرجا مانده است.
او با جامعه ای روبه رو بود که نسل دانشمندان آن دچار انحراف های فکری و اخلاقی شده بودند و هر کس در گوشه ای ادعای اصلاح اجتماع و هدایت توده مردم به سوی حقیقت را می کرد و بعضی از طریق حکمت هندی و یونانی و بعضی از طریق عارف و صوفی و... مکتب های فاسد را تبلیغ می کردند و اسلام را با زنگار جهل و گمراهی و ظلمت انحرافات خود می پوشاندند و بدعت ها را به جای سنت صحیح به مردم می رساندند.
به همین دلیل بود که شیخ مفید، آن متفکر بلندهمت و صاحب رسالت ، با تلاش طاقت فرسا و ایمان محکم دست به قیام بزرگی زد و پیشقراول بیداری مسلمین شد و نقش موثری در تثبیت هویت مستقل مکتب اهل بیت ع و بنیانگذاری شکل و قالب علمی صحیح برای فقه شیعه و نیز آفرینش شیوه جمع منطقی میان عقل و نقل در فقه و کلام را ایفا کرد. وی با تالیف و تدریس و تربیت شاگردان و حضور در محافل و مجالس مخالفان برای مناظره ، معارف برحق را به مردم رساند و آنان را از انحرافات و بدعت ها نجات داده ، به سوی محور حقیقت یعنی ولایت و امامت دعوت کرد که این امر مایه سربلندی شیعیان نیز شد تا آنجا که فرقه های بسیار زیادی به دست وی هدایت شدند و شاگردان بسیاری ، از فرق و مذاهب گوناگون از محضر پر فیضش بهره بردند.
از این روست که ابن کثیر می نویسد: بسیاری از دانشمندان فرقه های مختلف ، در مجلس او حاضر می شدند. شمع وجود شیخ مفید از جهات مختلف سودمند بود و خورشید تابان علم و کمال وی آسمان علم و دانش را منور می ساخت و برحق که حضرت بقیه الله عج او را ملقب به «مفید» گردانید، چرا که تعالیم و مناظرات او، همه ، از دانش بیکران و روحی قهار و مسلط بر نوامیس علم و تعلیم و تفهیم برخاسته بود و بحق سودمند و مفید بود؛ به گونه ای که گذشت ۱۰ قرن و رشد ۱۰ قرنی علم و فرهنگ نتوانسته است از سرافرازی او بکاهد و او را از نظرها بیندازد.

محدودیت معرفت عقلانی

در دوره غیبت، تا پیش از مفید، تفکّر اهل حدیث حاکم بود. آنان در مسائل کلامی، فقهی معتقد به کار برد عقل نبودند. کار آنان در دریافت حدیث، نقل آن و حداکثر در تبویب آن خلاصه می شد. در این برهه از زمان بود که شیخ مفید، به عنوان عالمی فرزانه، مجتهد و فقیهی توانا و متکلمی برجسته ظهور کرد. وی برای گشودن راه استدلال و برهان و کاربرد عقل در کلام و فقه به مبارزه ای همه جانبه با اهل حدیث دست زد، حدّو حدود عقل را در کلام و فقه مشخص کرد، پیامدهای زیانبار تفکّر اهل حدیث را گوشزد نمو و از قرآن، روایات، سیره معصومان(ع) دلیل آورد.
کار بزرگ مفید اثبات این مطلب بود که عقل مستقلا از فهم همه مباحثی که در علم کلام مطرح می شود ناتوان است و گاه به مدد وحی است که می تواند در وادی معرفت درست گام نهد. البته کار مفید، محروم ساختن عقل از قلمرو متعلق به او که در آن ، سمع و وحی را راه نیست یعنی وادی اثبات صانع و استدلال بر وجود باریتعالی یا توحید یا نبوت عامه نیست ، بلکه محدود کردن عقل به همان حدودی است که خالق عقل برای او تعیین کرده است تا به گمراهی نیفتد.
گفتنی است ، بحثهای اعتقادی و مذهبی شیخ مفید و دفاع های او از مذاهب ، منحصر به مناظرات شفاهی نبوده بلکه آنچنان که روشن گردید، به واسطه تصنیف و تالیف نیز به محک زدن آرا و نظرات مخالفان و رد و روشن کردن شبهه های آنان می پرداخت.
هدیه ای از سوی یار(لقب مفید توسط حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه)
شیخ مفید اوضاع زمان خویش را در مسیری منحرف از فرهنگ اصیل اسلام می دید او با جامعه ای روبرو بود که نسل جوانش دچار انحرافهای فکری و اخلاقی واقع شده بودند و هر کس در گوشه ای ادعای اصلاح جامعه و هدایت آنان را به سوی حق و حقیقت می کرد و بعضی از طریق حکمت هندی و فلسفه یونان و بعضی از طرق عارف و سوفی و خانگاه دار و... مکتبهای فاسد را تبلیغ می کردند و اسلام را با زنگار و جهل و گمراهی و سیاهی انحرافات خود را می پوشاندند و بدعت ها را به جای سنت صحیح به مردم می رساندند.
به همین دلیل شیخ مفید مرد بلند همت با تلاش و کوشش طاقت فرسا و ایمان محکم دست به قیام بزرگی زد و با تألیف و تدریس و تربیت شاگردان و حضور در مجالس و محافل مخالفیت برای مناظره، معارف حقه را به مردم می رساند و آنان را از انحرافات و بدعت ها نجات داده و به سوی ولایت و امامت دعوت می کرد که این امر مایه سربلندی شیعیان نیز شد تا آنجا که فرقه های بسیار زیادی به دست او هدایت یافتند و شاگردان بسیاری از فرق و مذاهب مختلف از محضرش بهره مند شدند بدین جهت است که ابن کثیر می نویسد: بسیاری از دانشمندان فرقه های مختلف در مجلس او حاضر می شدند.
شمع وجود شیخ مفید از جهات مختلف سود مند بود و حضرت بقیة الله(عجل الله تعالی فرجه) او را ملقب به«مفید» گردانید و حقاً او برای شیعیان و دیگران مفید بود جون مفید یعنی سودمند برای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) و آموزنده و فایده رسان برای دیگران تا جای که نام این بزرگ مرد و نابغه اسلامی سر تا سر اسلام را فرا گرفت و از خراسان و ماورا النهر و اندلس به سویش مکاتبه می کردند و از وجودش بهره می بردندو مشکلاتشان حل می شد.
به طوری که صاحب کتاب روضات الجنات می نویسد: پس از مفید کسی به نام (مفید) شهرت نیافته است و باید گفت لقب مفید ویژه اوست.

پیکی از وادی نور(توقیع حضرت حجة(عجل الله تعالی فرجه))

از جمله فضائل و امتیازات شیخ مفید چند فقره توقیع است که از ناحیه مقدسه حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) بدین عنوان صادر شده:
(للاخ السدید و الولی الرشید الشیخ المفید ابی عبدالله محمد بن محمد بن نعمان ادام الله اعزازه)
و دیگری(ایها اناصر للحق و الداعی الیه بکلمة الصدق)
علت صدور توقیع را قصص العلماء چنین نوشته:
یکی از روستاییان به حضور شیخ آمده سوال کرد: هرگاه زن آبستنی که بچه رحمش زنده باشد و خود آن زن بمیرد میتوان پهلوی آن زن را شکافت و آن بچه را بیرون آورد یا او را باید با همان بچه دفن کرد؟ شیخ پباسخ داد او را با همان بچه دفن کنند. آن مرد پذیرفته بیرون رفت و در راه سواری با کمال عجله خود را به وی رسانید که شیخ میگوید: شکم مادر را شکافته و بچه را بیرون آورید، آنگاه زن را به خاک بسپارید. نامبرده به محل خود رفته و به دستور ثانوی عمل کرد پس از چندی شیخ را از این پیشامد اطلاع دادند، گفت: من کسی را به چنین کاری مامور نداشتم و او حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) بوده، الحال که در فتاوای شرعیه خطا می کنم دیگر فتوا نمی دهم به همین مناسبت به خانه نشست و در فتوا را به روی خود بست تا آنکه توقیعی به این مضمون شرف یافت(بر شما لازم است فتوا بدهید و بر ما لازم است که شما را از خطا کاری نگهداری کنیم) شیخ بار دیگر بر مسند فتوا نشست.
از جمله فضایل و امتیازات شیخ مفید توقیعاتی است که از ناحیه مقدسه امام عصرعج برای مفید شرف صدور یافته است و علما در کتب معتبره ، سه توقیع را ثبت کرده اند. در یک توقیع ، حضرت وی را شیخ سدید و مولی الرشید، عبد صالح و در توقیعی ، برادر مخلص در دوستی ما اهل البیت علیهم السلام و در توقیع دیگر شیخ مفید خوانده است ..
شیخ مفید پس از فراغت از تحصیل در بغداد، به تدریس مشتاقان علوم دینی پرداخت و شاگردان بزرگی که را هر یک به نوبه خود یکی از نام آوران و نوادر جهان اسلام شدند، در محضر خویش تربیت کرد که مشاهیر ایشان عبارتند از: نجاشی ، ابوالفتوح کراکچی ، شیخ طوسی و سلار دیلمی و سیدمرتضی و رضی که درباره این دو برادر بزرگوار رویایی دارد که ابن ابی الحدید معتزلی نیز در بخشی از شرح نهج البلاغه خود آن را متذکر می شود و آن به این مضمون است که مفید ره شبی در خواب دید که در مسجد کرخ بغداد نشسته است که در این هنگام صدیقه طاهره سلام الله علیها در حالی که دست حسنین علیهما السلام را گرفته بود، بر او وارد شده فرمودند: «ای شیخ به این دو فرزند من علم فقه بیاموز» و چون بیدار می شود از این خواب به حیرت می افتد که مقصود چه بود؟! و نتیجه آن ، چه خواهد بود؟! صبحگاه در وقت موعود به مسجد مذکور می رود که ناگاه فاطمه ، مادر سیدمرتضی و سیدرضی ره دست دو فرزندش را گرفته و همان درخواست را از او می نمایند و به این ترتیب ، شیخ از تعبیر خواب خود آگاه می شوند.

نمونه ای از نامه های امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)

آزار دهندگان امام عصر(عجل الله تعالی فرجه):
نادانان و کم خردان شیعه و کسانی که بال پشه از دینداری آنان محکم تر است ما را می آزارند.
(قد اَذانا جهلاءُ الشیعةِ و حمَقاوُهم، و من دینُهُ و جناح البعوضَةِ ارجح مِنهُ)

فرجام کار:

فرجام کار شیعیان- به فضل احسان و نیکوکاری خداوند سبحان – تا ان زمان که از گناهان دوری گزینند پسندیده و نیکو خواهد بود.
(و العاقبة- بجمیل صنع الله سُبحانهُ – تکون حمیدةٌ لهم ماجتنبوا المنهی عنه مِنَ الذنُوبِ)

وقت ظهور:

ظهور فرج، بسته به اراده خداست وآنان که وقت تعیین می کنند دروغ می گویند
(و اما ظهور الفَرجِ، فانَّهُ الی الله و کذب الوقاتونَ)

نماز:

چه کرداری بهتر از نماز، بینی شیطان را به خاک می مالد؟
(فما ازغمَ انفَ الشیطان شی افضل مِن الصلاةِ)

حق و باطل:

خداوند ابا دارد از اینکه حق را نا تمام گذارد و باطل را از بین نبرد.
(ابی الله عزَّ و جل للحقَّ الا اتماماً و الباطلِ الا زهوقاً)

سخت شدن زمانه:

زمانه از کذشته سخت تر و دشوارتر شده است.
(فانَّ الزمانَ اصعبُ مِمّا کان)

شخصیت علمی

شیخ مفید، از محققان و مؤلفان پرکار وبنام عالم اسلام است. از کمتر کسی این همه اثر در رشته های گوناگون علمی نقل شده است. حاصل تلاشهای پی گیر وی، حدود دویست کتاب و رساله است. با توجّه به این که در قرن چهارم، منابع چندانی در دسترس نبوده و تحقیق و تألیف نیز یکی از کارهای شیخ مفید، بوده است، خلق این همه آثار، اعجاب آمیز است. ما بر این باوریم که افزون بر همّت والا واطلاعات وسیع وگسترده اش، ذهن جوّال و بینش صحیح و دقیقش و...نباید از تقوی و اخلاص وی و از تاییدات الهی و توفیقات غیبی در ایجاد این همه آثار مفید و ارزنده غافل بود. صدور توقیعاتی چند از سوی صاحب الزمان(علیه السلام) و گفتار عالمان وارسته گواه ماست.
شریف ابویعلی، داماد مفید، می نویسد:
(ما کان ینام من اللیل اِلاّ هجعةً، ثم یقوم یصلّی او یطالع او یدرس او یتلوا القران) (تهذیب)، 33/، مقدمه
جز پاسی از شب نمی خفت. آن گاه به پا می خواست و نماز می گزارد، یا کتاب می خواند، یا درس می گفت، یا قرآن تلاوت می کرد.
بسیاری از نویسندگان قدیم و جدید، در کتابهای عربی و فارسی، فهرست تالیفات مفید را آورده اند. با توجه به این که اکثر آن منابع در دسترس است، نقل و ثبت آن به تفصیل در این مقاله ضرورتی ندارد.
قدرت عقلانی این متفکر و نابغه عظیم ، در چهار بعد نمودار شده است:
۱) تنقیح و تنظیم و تدوین علوم و معارف اسلامی.
۲) رد آرای متکلمان مخالف و مقابله علمی با آنان و نقد عقلی و علمی آرای دانشمندان موافق.
۳) تاکید شدید بر مساله رهبری و فلسفه سیاسی در اسلام.
۴) تالیف متبحرانه در مسائل گوناگون علمی و استدلالی.
بسیاری از تالیفات شیخ مفید در رد مذاهب دیگر و بسیاری در باب عقاید ویژه شیعه و احکام فقهی است که شمار آن تا بیش از ۲۰۰ کتاب و رساله می رسد که ما در ضمن شمارش کمیتی از مشاهیر آنها که برخی به شکل مستقل و برخی نیز به قالب رساله و در ضمن نوشته های شاگردان وی گردآوری شده به اقتضا به ذکر مشرب کلامی و فقهی آن مصلح متعهد خواهیم پرداخت:
تالیفات و مشرب فقهی و حدیثی شیخ مفید (ره):
تالیفات مفید، هم از نظر مقدار و کمیت دارای اهمیّت است و هم از نظر کیفیت. آثار وی، در عین عمق و پرباری و اتقان، مختصر است. از عبارت پردازی و تکرار واژه ها و جملات به دور است. معانی بلند و عمیق را در عبارتی کوتاه بیان کرده است مگر در مواردی که مطلب پیچیدگی خاصّی داشته و احتیاج به توضیح و تفسیر داشته است.
در مقدمه الافصاح، اتقان و اختصار را شیوه کار خود می شمارد. و در عمل نیز، آن را به کار می گیرد; چرا که به او سخن مولایش علی(علیه السلام) باور دارد.
(المکثار یُزلَّ الحکیم ویُملُّ الحلیم، فلا تُکثر فتضجر وتفرطّ فَتُهَن)
دراز گویی حکیم و دانشمند را می لغزاند، بردبار را افسرده می کند. پس درازگوی و پرسخن مباش که دلگیر کنی و کوتاه نکن (نامفهوم نگذار) که خوار شوی (متهم به عجز و نادانی گردی).
۱) المقنعه (یک دوره کامل فقه که حاصل شرح آن همان تهذیب الاحکام شیخ طوسی است که از جمله کتب اربعه فقهی شیعه است).
۲) الاعلام (شرح احکامی از فقه مورد اتفاق شیعه)
۳) المسائل الصاغیه (شامل ۱۰ رساله فقهی در رد اتهامات وارد به شیعه)
۴) اصول الفقه
۵) امالی الشیخ المفید و... (این کتاب که مهمترین اثر حدیثی بر جای مانده از مفید به شمار می رود، حاوی ۳۸۷ حدیث از پیامبر اعظم ص و ائمه معصومین ع در ۲۰۰ مبحث نفیس است). امالی جمع املائ بوده و به کتاب حدیثی اطلاق می شود که شیخ حدیث ، در مجالس متعدد آن را املاء فرموده باشد و از این رو آن را مجالس نیز می نامند. [درایه الحدیث ، شانه چی ، ص ۶۰] شیخ مفید درآثار و تالیفاتش چه کلامی و چه فقهی به عنوان محدثی خبیر و دقیق رخ می نماید و در کل ، مشرب فقهی و حدیثی وی آن گونه بود که با تبحر و تسلطی که به مبانی اسلام و مذهب تشیع داشت ، به آیات و روایات معصومین ع رجوع کرده و در آثار خود بدان استناد می جستند.
رجوع وی به حدیث ، رجوعی عالمانه توام با تامل و تشخیص بوده است نه در حد نقل روایت و استاد خود، شیخ صدوق و دیگر اهل حدیث را از آن جهت مورد حمله قرار می داد که آنان به عقیده وی در طرق حدیث و محتوای آن دقت وافی نمی کنند و عقل خود را برای رسیدگی به محتوای حدیث به کار نمی اندازند. فلذا اصول و قواعدی را برای بازشناسی احادیث آورده و لزوم ارجاع برخی احادیث را به کارشناسان حدیث ، ضروری می داند.
تالیفات و مشرب کلامی شیخ مفید (ره):
۶) الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد (در تاریخ امامان)
این كتاب در دو جلد (جزء) تنظیم شده جزء اول به حیات امام علی (علیه السلام) و جزء دوم به زندگانی دیگر ائمه (علیهم السلام) اختصاص یافته است. بخش پایانی کتاب به امام مهدی (علیه السلام) است. دراین بخش پس از بیان نام، کنیه و ولادت حضرت مهدی(علیه السلام) به دلایل عقلی بر وجود امام معصوم اشاره می شود. آن گاه با بهره گیری از آیات قرآن و ورایات پیشوایان دین، ویژگیهای حضرت مهدی(علیه السلام) را بر می شمرد و از بشارت پیامبر(صلی الله علیه واله) به ظهور حضرت در آخرالزمان یاد می کند. مطالب اساسی این کتاب عبارتست از:
- ادله عقلی و نقلی بر امامت امام عصر(علیه السلام)
- روایاتی که درباره حضرت مهدی(علیه السلام) رسیده است
- اشخاصی که به فیض دیدار امام نائل شدند
- کرامات و معجزات حضرت در عصر غیبت
- علائم ظهور و حوادث پیش از ظهور حضرت
- سال،روز و محل قیام
- چگونگی گردآوری سپاه و ماموریت آنان
- مسیر حرکت حضرت
- مدت امامت و حکومت
- جریانات آن روزگار
- وضعیت روزگار ظهور
- ویژگیهای حضرت مهدی(علیه السلام)
این کتاب با تحقیق موسسه آل البیت الاحیاء التراث قم در دو جلد363 و562 صفحه ای توسط انتشارات کنگره هزاره شیخ مفید به چاپ رسید.
۷) الافصاح (در امامت و فلسفه رهبری سیاسی اسلام)
۸) النکت الاعتقادیه (در اصول دین)
۹) شرح عقائد الصدوق
۱۰) اوائل المقالات (در عقاید و آرای متکلمان و علمای مذاهب)
۱۱) الفصل المختاره (مجموعه مناظرات شیخ) و....
شیخ مفید در علم کلام و مناظره ، مهارتی بسزا داشت آنچنان که او را بزرگ متکلمان شیعه و رئیس آنان برشمرده اند. مناظرات او با عده ای از بزرگان اهل سنت مشهور است بویژه با قاضی ابوبکر باقلانی (رئیس اشاعره) و طبرانی (پیشوای زیدیه) و ابن لولو (پیشوای اسماعیلیه) و ابن کلاب قطان (از پیشوایان فرقه حشویه) و قاضی عبدالجبار، رئیس فرقه معتزله بغداد که چون عاجز از جواب وی شد، او را به جای خود نشانید و او را به عنوان مفید شناخته و به «انت مفید حقا» خطاب کرد.
12) الفصول العشره فی الغیبه
شیخ مفید در دیباچه کتاب الفصول درباره این رساله می نویسد: « در دیگر نوشته های خود به مسائلی چون وجوب امامت ، عصمت امام، ویژگیهای امام، دلائل امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) نقد ادعای مخالفان ، فلسفه غیبت و ... پرداخته ام . در این نوشته،به ده پرسش درباره مهدی، پاسخ می دهم.» شیخ همچنین دراهمیت این کتاب می نویسد: « دراین اثر آنچه تمامی خردمندان بدان نیاز دارند،آورده شده و به گونه ساده، در دسترس همگان قرار گرفته است.»
پرسشهای دهگانه این کتاب عبارتند از:
1-آیا امام حسن عسگری (علیه السلام) فرزندی به نام مهدی داشته است؟ آیا این را فقط شیعه باوردارد، یا غیر شیعیان نیز بدان اعتراف دارند؟
2-تکذیب وجود فرزند برا یامام حسن عسگری(علیه السلام) از سوی جعفر بن علی (عموی امام زمان)
3-امام حسن عسگری (علیه السلام) اگر فرزندی به نام مهدی داشت ، چطور در وصیت خود ، از او نام نبرده و به مادرش وصیت کرده است.
4-دلیل بر ولادت مخفیانه و غیبت آن حضرت چیست؟
5-غیبت طولانی، خلاف عادت پذیرفته نیست. چگونه می تواند فردی که در زمناهای دور چشم به جهان گشوده تا این زمان (411هجری قمری) زنده باشد؟
اگر فرزندی به نام مهدی داشت ، چطور در وصیت خود ، از او نام نبرده و به مادرش وصیت کرده است.
4-دلیل بر ولادت مخفیانه و غیبت آن حضرت چیست؟
5-غیبت طولانی، خلاف عادت پذیرفته نیست. چگونه می تواند فردی که در زمناهای دور چشم به جهان گشوده تا این زمان (411هجری قمری) زنده باشد؟
6- غیبت طولانی، با دست نیامدن و مشخص نبودن محل سکونت وی چگونه ممکن است؟
7-بر فرض صحت غیبت، در صورت اجرا نکردن حدود بیان نکردن احکام، هدایت نکردن گمراهان، اقامه نکردن تمر به معروف و نهی از منکر چه نفعی خواهد داشت؟
8- به هر دلیلی که شیعه امامیه ادعای فطحیه ، کیسانیه ، ناووسیه و اسماعیلیه را در باب غیبت باطل می شمارد، به همان دلیل ادعای شیعه امامیه نیز، در غیبت حضرت مهدی باطل است.
9-شیعه امامیه بر این باور است که خداوند غیبت آن حضرت را لازم دانسته و خداوند چیزی را اراده نمی کند، مگر آن که دارای مصلحت باشد. از سوی دیگر شیعه امامیه معتقد است که در مشاهده آن حضرت و اخذ معارف دین از وی، مصلحت کامل بندگان وجود دارد و با ظهور آن حضرت، همه مصالح تحقق می پذیرد. بنابراین چگونه خداوند عیبت حضرت را اراده نموده است.
10-اگر امامیه بر غیبت امام عصر(علیه السلام) اصرار کند، باید در هنگام ظهور، معتقد به معجزه باشد، تا مردم او را بشناسند، در حالی که داشتن معجزه از ویژگیهای پیامبران الهی است.
این کتاب به «المسائل العشره فی الغیبه والاجوبه عن المسائل العشر» نیز معروف است و با این نام نیز به چاپ رسیده است.این کتاب با تحقیق فارس حسون و انتشارات کنگره هزاره شیخ مفید در 103 صفحه منتشر شده است.
13) رسالته ثانیه فی الغیبه
این رساله در پاسخ شخصی است که درباره غیبت امام زمان (عج) مطرح شده دراین رساله، پنج پرسش مطرح شده که شیخ، محکم و متقن به آنها پاسخ می دهد. از جمله سوالات مطرح شده در این اثر می توان از این سوالات نام برد:
چه دلیلی بر وجود امام زمان هست؟
چگونه کسی که طرفدار عدل و توحید است، امامت کسی را که ولادت او قطعی نیست می پذیرید؟ آیا چنین چیزی به عقل ، یا وحی درست می آید؟
این کتاب نیز توسط انتشارات گنگره شیخ مفید و تحقیق علاء آل جعفر در 60 صفحه به چاپ رسیده است.
از ویژگیهای آثار مفید، سادگی و روانی آن است. به روشنی و به آسانی خواننده خود را در جریان موضوع و پیام نوشته اش قرار می دهد. مسائل کلامی، فقهی، تاریخی و حتی معضلات علمی را به گونه ای مطرح کرده است که برای همه طبقات، خواصّ و غیر خواص، قابل استفاده است. در آثار وی، اصطلاحات خاصّ، کلمات مغلق و پیچیده کمتر به چشم می خورد. همچنین در بیان مطالب برای فهم مسائل، هرکجا نیاز به تمثیل بوده از آن دریغ نورزیده است. (احسن الکلام مازانه حسن النّظام وفهمه الخاص والعّام)
نیکوترین سخن آن است که ترکیب نیکو، آن را آراسته کرده و خاص و عامّ آن را دریابند.(غررالحکم، ج386/1، چاپ دانشگاه.)

مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه:

1-گفتار نجاشی:
نجاشی،شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید در حق اوگوید:
«محمد بن محمد بن نعمان بن عبد السلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر،شیخ و استاد ما-که رضوان خدا بر او باد-فضل او در فقه و حدیث،و ثقه بودن اومشهورتر از آن است که توصیف شود.او تالیفات متعددی دارد که از آنهاست: المقنعة،الارکان فی دعائم الدین،الایضاح و الافصاح در امامت،الارشاد العیون و المحاسن‏و...» (رجال نجاشی،ص‏399،چاپ جامعه مدرسین قم)
2-گفتار طوسی:
شیخ طوسی شاگرد ارزنده مکتب او،درباره او در فهرست‏می‏نویسد:
«محمد بن محمد بن نعمان،معروف به ابن المعلم،از متکلمان امامیه است.درعصر خویش ریاست و مرجعیت‏شیعه به او منتهی گردید.در فقه و کلام بر هر کس‏دیگر مقدم بود.حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضر جواب‏بود.او بیش از 200 جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد...» (معجم رجال الحدیث،ج‏17،ص‏206)
3-گفتار ابویعلی جعفری:
فقیه بزرگوار ابویعلی جعفری که عنوان دامادی وجانشینی شیخ را نیز دارد،در حق استاد خویش گوید:
«او اندکی از شب را می‏خوابید و باقی شبانه روز را یا نماز می‏خواند یا مطالعه‏می‏کرد یا درس می‏گفت‏یا قرآن تلاوت می‏کرد...» (فهرست ابن ندیم،ص‏266 و239،چاپ الاستقامه)
تمام دانشمندان که به نوعی به شرح حال او پرداخته‏اند ، او را با جلالت قدر وعظمت علمی توصیف نموده‏اند.

نظر دانشمندان اهل سنت:

علاوه بر دانشمندان شیعه،بزرگان و مورخین اهل سنت نیز او را با علم و فضل وتقوی ستوده‏اند:
1-گفتار ابن حجر عسقلانی:
ابن حجر عسقلانی درباره او گوید:
«او بسیار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت‏بر علم و دانش‏داشت.جماعت‏بسیاری از محضر او بهره بردند.او بر تمام شیعیان حق دارد.پدرش درواسط زندگی می‏کرد و به آموزگاری می‏پرداخت.او در عکبری کشته شد.گفته می‏شودکه عضد الدوله به ملاقات او می‏شتافت و هنگام مرض به عیادت او می‏رفت.» (لسان المیزان،ج 5،ص 368)
2-گفتار ابن عماد حنبلی:
عماد حنبلی،یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت ازتاریخ ابن ابی طی حلبی در مورد او نقل کرده است:
«او بزرگی از بزرگان امامیه و رئیس بخش فقه و کلام و مباحثه می‏باشد.او باپیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره می‏پرداخت.موقعیت‏شایان توجهی در تشکیلات‏دولت آل بویه داشت.او صدقه فراوان می‏داد.بسیار اهل خشوع و تهجد،و اهل نماز وروزه و خوش لباس بود.او مورد زیارت و ملاقات عضد الدوله قرار می‏گرفت.جثه اوچهار شانه و لاغر و گندمگون بود.نزدیک‏76 سال عمر کرد و بیش از 200 جلد تالیف‏دارد.تشییع جنازه او شهرت دارد.در تشییع او بیش از 80 هزار نفر از شیعیان شرکت‏جستند و درگذشت او در ماه رمضان بود.رحمت‏خدا بر او باد...» (شذرات الذهب،ج‏3،ص‏199)
3-گفتار یافعی:
یافعی،یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت،در وقایع سال‏413نوشته است:
«در آن سال بود که عالم بزرگ شیعه وفات نمود.او صاحب تالیفات فراوان وشیخ بزرگ امامیه،معروف به‏«مفید»و«ابن المعلم‏»بود.او در علم کلام،فقه و جدل‏تبحر داشت و در مناظرات با هر صاحب عقیده شرکت می‏جست و در تشکیلات‏آل بویه با جلالت و احترام زندگی می‏کرد.» (مرآة الجنان یافعی)

اساتید او:

مرحوم نوری در خاتمه مستدرک،50 تن از استادان مفید را نام می‏برد.البته‏تعداد آنها بیش از اینهاست.از معروف‏ترین آنان: ابن قولویه قمی، صدوق، ابن ولیدقمی ، ابوغالب، ابن جنید اسکافی، ابو علی صولی بصری، ابو عبد الله صفوانی و... می‏باشند.

شاگردان او:

تعداد کثیری از دانشجویان علوم اسلامی از مکتب پر فیض او بهره برده‏اند که‏سرآمد آنان سید مرتضی علم الهدی، برادر سید رضی،شیخ طوسی ، نجاشی، ابو الفتح‏کراچکی، ابویعلی جعفر بن سالار و عبد الغنی از مفاخر شاگردان اویند...» (مکتب اسلام،سال اول،شماره‏3،مقاله دانشمند محترم علی دوانی)

سال طلوع وغروب خورشید دلها

نجاشی می نویسد معظم له در روز 11 ذیقعده سال 336 یا 338 متولد شده و در شب جمعه سوم ماه مبارک رمضان سال 413 در سن 77 سالگی یا 75 سالگی درگذشته و در میدان اشنان بغداد با آن بزرگی که داشته در عین حال به قدری شیعه و سنی اجتماع کرده که جا برای نماز گزاردن نمانده و در آن روز سید مرتضی علم الهدی بر جنازه او نماز گزارده و 80 هزار نفر بر پیکر پاک او نماز گزاردند آنگاه جنازه او را به مقابر قریش نقل داده و در پایین پای حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) و نزدیک قبر استادش ابن قولویه مدفون ساختند.
و گویند پس از آنکه نامبرده را به خاک سپردند حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) این 3 بیت را به خط مبارک خود بر روی قبراو مرقوم نمود:
لا صـــوت النـاعی بـفقدک انـه
یـوم علـی آل الـرسول عـظیم
ان کنت قد غیبت فی جدث الثری
فـالـعدل التـوحید فــیک مـقیـم
والقــائـم المــهدی یــفرح لکـمـا
تلیت علیک من الدروس علوم

منابع :

مکتب اسلام ش3
فقهای نامدار شیعه ص 68 (بخشایشی)
پایگاه انتشار رایحه بوستان محمدی
حوزه ش 253
موعود

منبع: جام جم
شنبه 9/9/1392 - 19:41
آموزش و تحقيقات
خاک کوی دوست
خاک کوی دوست




مشعلی تابناک و فروزنده ، در یازدهم ذیقعده 336 هـ . ق در عکبرای بغداد پای هستی بر جهان گذارد و «محمد» نام وی گردید . از آنجا که پدر او شخصی پارسا و مذهبی بود و به تعلیم اشتغال داشت ، «ابن المعلم» لقب وی شده و پس از چندی «عکبری» و «بغدادی» دو لقب دیگر او گردید.
محمد دوران کودکی خود را با «بزرگی» می گذراند. فراست و تیزهوشی او خبر از گذشته ای پاک ، از خاندان خویش و آینده ای روشن در بغداد و جهان اسلام می داد . عشق و شور فراوان به تحصیل موجب شد که همراه پدر به بغداد رفته و فراگیری علم و دانش را آغاز کند . او از نشاط وافر و فرح بخش بسیاری در مطالعه برخوردار بود . عطر اخلاص در وجود محمد کار را بدانجا رسانید که در پنج سالگی برای او از ابن الیاس اجازه روایت گرفته اند و در حالی که هفت سال و چند ماه داشت از ابن سماک نقل روایت کرده است . وی فرزانه ای تلاشگر گردید به طوری که پیش از دوازده سالگی از برخی محدثان روایت اخذ کرده و از استاد خویش ، شیخ صدوق قبل از بیست سالگی حدیث شنیده است .

تحصیلات و استادان

«ابن معلم » سرو وجود خود را از چشمه ی دانش بغداد طراوت و شادابی بخشید و از محضر بیش از هفتاد نفر از بزرگان ، بهره ی علمی برد. از محضر مظفربن محمد، ابویاسر و ابن جنید اسکافی، «کلام و عقاید» آموخت و از درس حسین بن علی بصری و علی بن عیسی زمانی بهره جست . «فقه» را نزد جعفربن محمد بن قولویه فرا گرفت و از محضر ادیب و مو رخ چیره دست محمد بن عمران مرزبانی «علم روایت » آموخت . ابن حمزه طبری ، ابن داود قمی ، صفوان و شیخ صدوق دیگر اساتید «محمد» بودند که شهد شیرین دانش را در کام جان او ریختند .
در میان استادان وی عالمانی از شهرهای مختلف مانند قم ، کوفه ، بصره، ساری، طبرستان ، حلب، قزوین، بلخ ، مراغه و همدان دیده می شوند.

جهان اسلام در عصر «مفید»

از رحلت رسول الله (ص) حدود 300 سال می گذشت. در این مدت امامان و شیعیان تحت فشار بنی امیه و در خفقان خشن بنی عباس به سر می بردند . شکنجه های روحی و جسمی و اذیت و آزار خلفا و حکمرانان همچنان ادامه داشت تا اینکه در اواسط قرن چهارم هجری محدودیت شیعیان به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش یافت .
خلفای فاطمی که شیعه ی اسماعیلی بودند در مصر دولت نیرومندی تشکیل دادند که با تشکیل این دولت ابهت و جلال دربار بغداد کاسته شد و از طرفی سیف الدوله حمدانی و امرای آن خاندان در شام حکومت می کردند که آنها نیز افتخار شیعی بودن را داشتند .
در کنار این دو ، غوریان ، صفاریان و طاهریان و از همه مهمتر دولت ، آل بویه که از شیعیان مخلص و فرزانه ی اهل بیت (ع) بودند ، در قسمتهایی از ایران و عراق قدرت یافتند.
دو سال پیش از ولادت شیخ مفید ، احمد معزالدوله با ورود خود به بغداد و تاسیس شاخه ای از حکومت آل بویه در این شهر، صفحه ی نوینی در تاریخ بغداد گشود . با این حرکت، فرصتی فراهم شد و شیعیان در پناه آل بویه از آزادی موجود بهره برده و عقاید خویش را نشر دادند.
سال 352 هـ .ق اولین عزاداری علنی شیعیان در عاشورا بر پا شد و در پی آن جشن عید غدیر ، روحی تازه در کالبد شیفتگان شیعی دمید. عزالدوله در 356 هجری به حکومت رسید و در 367 هـ .ق با ریاست عضد الدوله ، بغداد رونقی تازه یافت و شور ونشاط علمی قابل توجهی به دست آورد . شیخ مفید در این عصر می زیست و باتوجه به اوضاع ، از مقام و منزلتی بسیار برخوردار بود. به طوری که عضدالدوله به هنگام بیماری شیخ به دیدار او رفت و از وی عیادت کرد . شفاعت مفید در حق دیگران پذیرفته می شد و رهنمودهایش مورد قبول قرار می گرفت و این در حالی بود که بیش از 36 بهار از عمر پر برکت شیخ مفید نگذشته بود .
در این ایام مرجع قدرتمند و رهبر اندیشمند مسلمانان و شیعیان فرهیخته ، شیخ فرزانه ، شیخ مفید بود.

بر کرسی زعامت شیعه

با وفات عضد الدوله، طوفان حوادث بر پا شد و گرد و غبار دشمنی علیه شیعه بار دیگر پدید آمد . سال 372 هجری برخی دیگر از خاندان بویه به حکومت رسیدند و با روی کار آمدن قادر - خلیفه عباسی، در سال 381 هجری - خلافت عباسی تجدید حیات یافت و از نفوذ آل بویه کاسته شد . آشوبهای مذهبی ، فتنه انگیری عیاران، سخن سرایی قصه خوانان ، خطابه های واعظان بی سواد و آشوب طلبی سیاست پیشگان ، آتش فتنه را شعله ور تر می کرد و آن دوران را به عصری پر التهاب و روزگاری پر از پیکارهای عقیدتی جلوه گر می ساخت . اما تدبیر عالمانه و دقیق شیخ «مفید» که ریاست جهان شیعه را به عهده داشت - راه را بر کج روان بسته بود و وعده های دورغین «مدینه فاضله» توسط افراد منحرف را رسوا و برملا می ساخت .
بیرق مبارزه در سده ی چهارم به دست این دانشمند بصیر بود. وی با استفاده از چشمه ی پاک و زلال وحی ، دانش و معرفت اصیل را به ارمغان آورد، و تا بدانجا پیش رفت که هر گروهی از منحرفین که در مناظره با شیخ مفید شرکت کردند ساعتی بعد خاموشی خجالت برگزیدند و با سکوت عجز آلود خود، نشان افتخار و سربلندی را به دست شیخ سپردند. رساله های استوار، متین و دقیق وی و بیان اعتقادات شیعه با اسلوبی صحیح و کم نظیر، توفیقی افزون بود که رهبری شیعیان را برای شیخ مفید پربارتر می نمود .

در آینه نگاه اندیشمندان

شیخ طوسی ، سید شرف الدین عاملی ، علامه بحر العلوم ، قاضی نورالله شوشتری ، ابن شهرآشوب مازندارانی ، شیخ آقا بزرگ تهرانی ، حاج میرزا حسین نوری و بسیاری دیگر از سبز سیرتان اندیشمند و دانایان شیعه شیخ را مردی فقیه ، مولفی زبر دست و صاحب دویست کتاب صاحب فکری بلند و عالی دارای ذهن دقیق و قابل توجه دانسته اند. او را در دوری از خطا و گناه ، برخورداری از فقاهت و عدالت و بهره مندی از تیزهوشی و فضایل بسیار، کم نظیر شمرده اند. در بین دانشمندان اهل تسنن نیز شخیصتهایی چون ابن ندیم ، ابن جوزی ، ابن حجر عسقلانی و دیگران زبان به تمجید این فرزانه سپید سیرت گشوده اند او را پاسدار علم ، فروتن، دارای جایگاهی والا و صاحب نظر در فقه و کلام و روایت دانسته اند و از سویی دیگر ریاست امامیه را به او نسبت داده و بر مقام بس رفیع شیخ سر تعظیم فرود آورده اند.

معنویت «شیخ» و اخلاق «مفید»

اشتغالات اجتماعی و دل مشغولیهای تحصیلی و علمی ، شیخ را از فتوحات معنوی غافل نساخته بود. هر روز که می گذشت شکوفایی اخلاقی و عطر ملکوتی بر شاخسار وجود این فقیه فرهیخته بیشتر و افزون تر می گردید .
صدقات بسیار، خشوع وخضوع فراوان ، روزه ها و نمازهای بی شمار و ساده پوشی شیخ ، اثری ژرف در دیگان دوست و دشمن گذارده بود. همرنگی او با اقشار کم درآمد و فقیر جامعه و دوری گزیدن از دنیای فانی ، موجب آرامش نفس و اطمینان خاطر آن فرزانه ی والا گوهر شده بود. به طوری که رسیدن به تکامل و تهذیب نفس برای او آسان شده و ارجمندی شخصیت شیخ را پدید آورد. سخنان و دستورالعمل های شیخ نه تنها «نسخه ای کارآمد» بلکه « دارویی شفابخش » حساب می شد و نورانیتی ویژه با خود داشت . از تاثیر کلام شیخ و تربیت اخلاقی وی همین بس که « ابوالقاسم علی» فرزند شیخ، راه روشن و نورانی پدر را ادامه داده و صاحب شخصیت قابل توجهی در جامعه شیعی به حساب آمده است .

عرصه تدریس و تالیف

جاذبه فوق العاده و پشتکار فراوان شیخ مفید موجب جذب بسیاری به حوزه درس وی گردید و باعث تالیف آثاری گرانبها و ارزشمند شد .
این عالم فهیم و بلند همت با احاطه و تسلطی اندیشمندانه پای به میدان نبرد علمی، فرهنگی گذارد و با استفاده از مبانی علم کلام و اصول فقه، راهی هموار و روشن در بحث و استدلال بر روی شیعیان گشود.
از یک سو گروه بی شماری از دانشمندان مذاهب مختلف را تربیت نمود و مشعلهای فروزانی چون سید مرتضی، سید رضی، شیخ طوسی، نجاشی و دهها نفر دیگر را تحویل حوزه های علمی و دینی داد و از سوی دیگر قلم به دست گرفت و با این سلاح برق آسا و ژرف تحولی بهنگام ایجاد کرد .
اصول فقه را با سبکی شیوا و دلپذیر فراهم آورد . علم کلام را از غنای بیشتری برخوردار کرد و در اصول دین و عقاید ، موضوعات خاصی چون اثبات امامت امیرالمومنین علی (ع) را از قرآن به طور بسیار نفیس تدوین نمود.
قلم روان و دلپذیر این شیخ اندیشمند بود که غیبت امام زمان ( عج ) را زیبا توضیح داد و تاریخ زندگانی ائمه معصومین (ع) را در کتابهای گونانی - چون ارشاد و جُمُل - به رشته تحریر در آورد .
تاثیر بخشی و انسان سازی آثار مفید، محصول معجونهای معنوی چون اخلاص در نوشتار ، اطلاع از ادیان و مذاهب مختلف ، محوریت عقاید، توجه و تاثیر رهبری و فلسفه سیاسی در اسلام است . جامعیت این فرزانه سخت کوش به همراه عقل گرایی و استدلالات منطقی و شناخت مقتضیات زمان، جامه ی جاودانگی بر آثار وی پوشانید.

غروب نابهنگام ...

نخستین روزهای رمضان 413 هجری قمری آغاز شده بود که غبار غم سراسر دلهای پاک را فرا گرفت. شهر بغداد جامه ی سیاه به تن کرد و رودهای مصیبت و اندوه ، از گوشه و کنار سیل ماتم و عزا به سوی میدان شهر روانه ساخت. هشتاد هزار نفر سوگوار، اشک یتیمی ریخته و عاشورایی دیگر در ماه صیام پدید آمد. پیکر شیخ مفید بر دستان انبوه خلایق تشییع شد و همگان به امامت سید مرتضی بر او نماز گزاردند . ساعاتی بعد، بدن آن فرزانه آسمانی در کاظمین دفن شد.
... و امروز پس از قرنهای متمادی «مفید» هنوز «مفید» است . در معرکه آراء کلام وی ، خورشید مناظرات و آفتاب گفتگوهاست و فردا و فرداها از آن او و راهیان او خواهد بود.
منبع: ماهنامه شاهد نوجوان شماره 367
شنبه 9/9/1392 - 19:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته