• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 227
تعداد نظرات : 173
زمان آخرین مطلب : 5123روز قبل
ازدواج و همسرداری

ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی من نگویم چه كن ، ار اهل دلی خود تو بگوی دو نصیحت كنمت بشنو صد گنج ببر زدر عیش در آی و به ره زهد مپوی بوی یكرنگی از این نقش نمی اید خیز دلق الوده صافی به می صاف بشوی

یساربان اهسته ران کارم جان گم کرده ام آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام - در میکده بودم ولی بیرون شدم از غافلی ای وای ازاین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام - ایا رسد شام سیه اید حبیب من ز ره اما خدا حالم ببین من یار را گم کرده ام - ای وای از این غوغای دل از دلبرم هستم خجل وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام- نعمت فراوان دادیم منت به سر بنهادیم اما ببین نامردیم صاحب زمان گم کرده ام - من عبد کوی عشقم و من شاه راه گم کرده ام اقا تو را گم کرده ام اقا تو را گم کرده ام

 

محبوبم تمام دنیا را زیر پای تو می ریزم تمام وجودم متعلق به توست افشینم . دوستت دارم برای همیشه

ایی كه مرا بی جواب گذاشتی از دور مرا می بینی ومی بینم كنج كلامت ولی ای دوست كجایی از كی بپرسم از كی طلب كنم چشمان مستم كی را ببیند وقتی تو آنجایی

 

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم نبود میسرم به روی آتش که نجوشم به هوش بودم از اول که دل به کس مسپارم شمائل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم من رمیده دل آن به که در سماع نیام که گر به پای در آیم به در برند به دوشم

 

دلم تنگ تونیست دلم تنگ خودم است .... دلم تنگ دستان تو نیست .... بلكه برای دستان خودم تنگ است ... دلم برای دل تو نمی تپد ... دلم برای خودم می تپد ... چرا كه من و تو از روز اول كی بودیم برای همیشه وعده مان هم همین بود . هم اكنون دنبال خودم می گردم .... من كجایم

 

رفتن دلیل نبودن نیست.من در آسمان تو پرواز میكنم من بیزار از تو و از كرده خویش. من دل نامهربان خود را به دوش میكشم تا آنسوی مرزها پنهانش كنم.

 

من به یادت به كنار گل لاله نشسته ام وهرگز فراموشت نمی كنم چون وجودم خونین است وچون نمی آیی با گل لاله نشسته ام وتنها اونی كه حرفهایم را میداند ووجود خونین مرا احساس می كندچون كه اون هم یارانی را گم كرده است .

 

تنگ چشمان نظر به میوه كنند ما تماشا كنان بستانیم هرگلی نو كه در جهان آید ما به عشقش هزار دستانیم

 

تو كیستی كه من اینگونه بی تو بی تابم شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو چیستی كه من از موج هر تبسم تو به سان قایق سرگشته روی مردابم تو در كدام سحر بر كدام اسب سفید؟ تو را كدام خدا؟ تو از كدام جهان؟ تو در كدام كرانه از كدام سحر؟ من از كجا سر راه تو آمدم ناگاه! چه كرد با دل من آن نگاه شیرشن آه! مدام پیش نگاهی مدام پیش نگاه! كدام نشا دویده است از تو در تن من كه ذره های وجودم تورا كه می بینند به رقص می آیند سرود می خوانند! چه آرزوی محالی است زیستن با تو مرا همین بگذارند یك سخن با تو به من بگو كه مرا از دهان شیر بگیر به من بگو كه برو در دهان شیر بمیر بگو برو جگر كوه قاف را بشكاف ستاره ها را از آسمان بیار به زیر ترا به هرچه تو گویی به دوستی سوگند هرآنچه خواهی از من بخواه صبر مخواه كه صبر راه درازی به مرگ پیوسته است تو آرزوی بلندی و دست من كوتاه تودور دست امیدی و پای من خسته ست همه وجود تو مهر است وجان من محروم چراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است

دیگه از بگو مگو خسته شدم/ من از اون قلب دورو خسته شدم/دیگه ازخودم خجالت میکشم /اخه تا به کی باید تنها باشم/

 

سعدیا مرد نكونام نمیرد هرگز مرده آن است كه نامش به نكویی نبرند دنیا گذرگاهی است وانسانهاروفریب میده پر غرور بیا با هم باسیم تا در این دو روز دنیازندگی خود را بكنیم

 

بگنجان اونی كه دوستت می داره دوست بدار وآن كس كه نباشد دوست در وجودت نگنجان

 

شب سردی است و من افسرده راه دوری است و پایی خسته تیرگی هست و چراغی مرده می كنم تنها از جاده عبور دورماندند زمن آدمها سایه ای كز سر دیوار گذشتا ولی افزود مرا بر غمها فكر تاریكی و این ویرنی بی خبر آمد تا با دل من قصه ها ساز كند پنهانی نیست رنگی كه بگوید با من اندكی صبر سحر نزدیك است هر دم این بانگ برارم از دل وای این شهر چقدر تاریك است اندكی صبر سحر نزدیك است ....

 

بگنجان اونی كه دوستت می داره دوست بدار وآن كس كه نباشد دوست در وجودت نگنجان

 

من به مرگم راضیم اما نمی اید اجل بخت بد هم از اجل نیز ناز می باید كشید/

 

خداما دوتاروباهم افریدازخاك وشبنم توازخاك بهشتش منوازخاك جهنم

 

توبویم راندیدی همچوطوفان به سراغت می آیم تو چشمانم را ندیدی كه همیشه مست برای تو می آیم بهار من بودی عشق من بودی دنیای زیبایم ای بی وفاخوبیهاست از تو كه مانده در یادم

 

این جهان پراز صدای حركت پاهای مردمی ست كه همچنان كه تورا میبوسند طناب دار تورامی بافند/

 

دوستت دارم ای تنها عشق ماندگار من تورا در جستجوی آسمانها می گردمبه دنبال تك ستاره وجودم كه تو باشی سوسن جان تا آخرین نفس تو را دوست دارم .

 

 

نازنینم كجایی كلامت مثل عسل بود پر از محبت ولی افسوس در قلب نادان نمی گنجد غزال روی زمینی ،پرنده در آسمونی ولی افسوس جسم وچشمان مستم رو نمی بینی درجوانی پیر شدم تا برسم به كمالت میگم محال است ومی گم خواستن توانستن است ولی كی می رسم به دنیای زیبایی جمالت

 

 

 

به تهرین دوست كتاب هست كتاب كه هر روز در كنار ماست كتاب برایم مانند یك رویاست رویایی بزرگ و زیباست كه در ان قلب شكوه دهاندی گلهاست.

 

همواره دنبال کسی که عشق را بفهمد اما افسوس که همه عشق و زیبائی خودت هستی .

 

در منی و این همه ز من جدا با منی و دیده ات به سوی غیر بهر من نمانده راه گفتگو تو نشسته گرم گفتگوی غیر

 

در انتظار دیدار تو اواره ترینم بیگانه با قلب من

 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبالتو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم

دیدی انرا كه تو خواندی به جهان یار ترین سینه را ساختی از عشقش سر شار ترین انكه می گفت منم بهر تو غم خوار ترین چه دل ازار ترین شد چه دل ازار ترین

خیال نكن كه بیخیال از تو و روزگارتم ----به فكرتم به یادتم زنده به انتظارتم

 

دیدی انرا كه توخواندی به جهان یارترین سینه را ساختی از عشقش سرشارترین انكه می گفت منم بهر تو غم خوارترین چه دل ازارترین شد چه دل ازارترین

 

عشقتو است اییار من بدون تو هیج نیستم عزیز دل زندگی بی تو لذتی ندارد تا به كی از غم دوری تو رنچ ببرم تو رو به خدا تنهایم نذار طاقت دوریت را ندارم این حا بدون تو سرد وغمنگیز است كاش خدا به من صبر و طاقت بدهد دلم تنگ است بخدا باورم كن اینجا بدون تو معنی ندارد كی باشد ای خدا یار از سفر یاد بییاد این انتظذر من روزی به سر بییاد كی باشد ای خدای من همیشه احساس كن در كنارت هستم هیچ وقت خودت را تنها احساس نكن من با تو هستم در هر شرایطی كه باشد فقط به یادم باش من را در كنارت احساس میكنی نمیدانم از این دل دیوانه چه بگویم فقط میتوانم بگویم دوست ات دارم همیشه در قلبم جا داری ولی عزیز دل اینجا هوا رفته است اینجا تو این غربت به فكرت هستم عزیز دل خیلی دوست ات دارم خیلی خیلی دوست ات دارم زود تر بیا این دل خیلی تنهاست تو رو به خدا این دل رو تنها و بیقرار نذار هیچوقت خواهش میكنم تنهای خیلی سخته باورم كن باورم كن باورم كن

 

چرا قهری از من آزرده دل آخر تا به كی باید از غم دوریت بسوزم و بسازم شاید باورم نكنی كه من چبدر دوست ات دارم بدون تومن اینجا تنها ودل شكسته ام مگر آن قول و قرارمان یادت رفت لبانم با لبانت برگ نی بود زبانم با زبانت وعده كی بود ای بی وفا آن وعده ها یادت رفت بیا و این دل شكسته را شكسته تر نكن نكن و نكن شاید برای تو فرقی ندارد بخاطریكه دل شكستن عادتت هست و از آن هم لذت میبری تو رو خدا سعی نكن دل بشكنی دوباره دل شكستن را نیاموز خواهش میكنم كار خوبی نیست.......

رویای من در حصار گمشده خیالم تنها با تو نجوا میكنم ای رویای من این قلب شكسته ودستهای لرزان تنها تو را از این روزگار فریاد میزند از غم من حتی ستاره ای در اسمان سوسو نمیزند به ماه می نگرم وانعكاس چشمان باران ام رامیبینم در حس غریب من تنها تویی كه با من اشنایی اما افسوس دست روزگار خیلی زود اهنگ جدایی را خواند چرا كه در تنهایی دو كوه هم شقایق های سرخ نجوای عشق را سر می دهند كه این گونه به گوش می رسد محبت ستاره ای است پر فروغ كه افق زندگی را معنا میدهد

 

ای مهربان وقتی خورشید به پیشواز شب میرود وکوچه از صدای پای آخرین عابرتهی می شود با کوله باری از غم واندوه میروم و تو را با تمام شیرین در میان کوچه های ساکت شهر تنها می گذارم اما بدان نبض خاطره ام هر لحظه به یاد تو میزند......

 

من ان گل را نبویم كه هر دم دیگری بوید

 

در انتظار نازنینی چون تو به انتظار نشسته ام روزی 1000 مرتبه 900 جمله ی عاشقانه را در 800 جای مختلف به 700 زبان پیش 600 نفر مطرح كردم 500 نفر انها 400 جمله را به 300 زبان مختلف ترجمه كردن 100 بار برای تو روزی 80 دقیقه 70 جمله را 60 بار در 50 روز 40 مرتبه برایت تكرار كردم 30 تای انها را اموختی پس 20 دقیقه 10 بار 9 سوال كردم 8 مرتبه به 7 سوال 6 جواب دادی بعد به فاصله ی 5 روز 4 نفر را به 3 جا دعوت كردم 2 ساعت خواهش كردم تا 1 بار

 

طلبان ! بزن بزن كه نابود شدم بر (تار) غروب زندگی , ( پود) شدم عمرم همه رفت خفته در كوره ی مرگ اتش زده استخوان بی دود شدم

 

پرسیدم از سرشك كه سر چشمه ات كجاست؟ نالیدو گفت:(سر) ز كجا (چشمه)از كجاست؟ لبخند لب ندیده ی قلبم كه پیش عشق: هر وقت دم ز خنده زدم,گفت:نابجاست!

 

عزیزدلم : تمام لحظه های شیرین زندگی ام خاطرات باتوبودن است . محبت را دركنار توآموختم وعشق را درنگاه مهربان وپرمهر تو خلاصه كرده ام . تمام ثروتهای دنیا در برابر نگاه پرمهرت هیچ است وتمام خوشبختی ام فقط درباتوبودن است پس تا همیشه با من بمان - بمان تاتمام آرزوهای من كه ازتوسرچشمه می گیرد تحقق یابد ودر گذرزمان با توخوشبختی اوج گیرد

 

 

قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز در دلم میگریند

 

وبیا امروز در این كویر خسته مردی تنها می آید و كوله بارش تنهایی است و غربت همین نزدیكی میان بودن و رفتن باید تنها رفت

 

زندگى شاید آن لحظه مسدودى است كه نگاه من، در نى نى چشمان توخود را ویران مى سازد و در این حسى است كه من آن را با ادراك ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت در اتاقى كه به اندازه یك تنهایى است دل من كه به اندازه یك عشق است به بهانه هاى ساده خوشبختى خود مى نگرد

 

كسی بیخبرآمدمرا دست خودم داد كسی مثل خودم غم كسی مثل خودم شاد

 

 

چگونه دوستت دارم؟ بگذار تا بر شمارم دوستت دارم تا بدان ژرفا و بلندا و فراخنا که جانم را یارای پرواز است آنگاه که از دیده نهان غایب هستی و کمال لطف را جوید دوستت دارم همچون خاموش ترین نیاز روزانه در آستانه آفتاب و شمع دوستت دارم خالصانه، همچو وارستگان بی نیاز از ستایش دوستت دارم با ایمان کودکی ام و با شور اندوه دیرینه ام دوستت دارم با چنان عشقی که به قدیسان گمشده ام می ورزیدم دوستت دارم با همه نفس ها،اشک ها ولبخندهای سراسر عمرم! و اگر خدا بخواهد پس از مرگ بیش از اینها دوستت خواهم داشت

 

اكر یك اسمان دل را به قصده عشق بر دارم میانه عشق و زیبایی تو را من دوست میدارم از طرف غزاله

 

عاشقی زمانی است كه دیگری در یابد به تمامی از آن اویی به هنگام نیاز به تو احساس كند كه نه تنها هرگز شكست یا نا كامی او را موجب نخواهی شد بلكه در همه حال در كنارش خواهی ماند. {…"و من در كنــارت خواهم ماند... }

چهارشنبه 19/3/1389 - 18:38
ادبی هنری

 

گل گلدون من شكسته در باد تو بیا تا دلم نكرده فریاد گل شب بو دیگه شبا بو نمی ده كی گل شب بو را از شاخه چیده

 

کاش می شد عشق را تفسیر کرد خواب چشمان تو را تعبیر کرد کاش می شد همچو گلها ساده بود سادگی را با تو عالم گیر کرد کاش می شد در خراب آباد دل خانه احساس را تعمیر کرد کاش می شد در حریم سینه ها عشق را با وسعتش تکثیر کرد

 

کاش هرگز دوستت نمی داشتم....اما دوستت دارم و خواهم داشت.....پس فراموشم مکن

 

من تمنا کردم که تو با من باشی تو به من گفتی : هرگز هرگز جوابی سخت و درشت ومرا غصه ی این هرگز کشت.

 

 

اولین غم من اخرین نگاه توست

 

عاشق نگاه رویاییت بودم ,شدم,و خواهم ماند دیوانه ی دیدن روی ماهت

 

به جای دسته گلی كه فردا بر گورم نثار می كنی امروز با شاخه گلی كوچك یادم كن و به عوض سیل اشكی كه فردا بر مزارم میریزی امروز با تبسم مختصری شادم كن

 

یادته بچه بودیم میگفتیم ایشالله عروسیتون حالا شده عروسیمون تشریف بیارین عروسیمون

 

ان روز كه تو را دیدم نور چشمانت چنان آتشی در دلم افكنده كه درد آن با هیچ مرهمی درمان نمیشود مگر نگاه جادویی تو

 

به چه مشغول كنم دیده و دل را كه مدام دل تو را می طلبد دیده تو را می جوید

 

 

 

قسم به شب/قسم به روز/قسم به ابرها كه چشمانت را پركرد/قسم به تنهائیت كه دنیا را فتح كرد/قسم به شهاب كوچكی كه به جنگ ستاره ها رفت/قسم به ان روزیهایی كه نامت رابرروی ماسه نوشتم/وجزرومد دریا ان رابلعید /قسم به ان روز جدایی/قسم به ان روز تنهایی/تو رادوست دارم

 

 

بامن از رفتن مگو. من بال پروازم شگسته اشیانم باد برده زنگ اوازم شكته, با دلخونین بیادت نغمه دل میسرودم, دیگر اهنگی نمانده نغمه پردازم شكسته, باغبان خسته این شهر غمبارم شاخه ترد احساسم شكسته.,هیچكس باور نمیدارد صدای ناله ام را, گر تو می خواهی , برو, پرواز كن, با من از رفتن مگو من بال پروازم شكسته فرشاد پرهیزكار

اگرعاشق شدن یک گناه است دل عاشق شکستن صدکناه است

 

 

 

كاش معشوق از عاشق طلب جان می كرد تا هر بی سروپای از عشق دم نمیزد

 

رفتی منو فروختی منو تنها گذاشتی ای خدا به دادم برس توی این دنیا تنها موندم

عشق یعنی لحظه های التها ب عشق یعنی لحظه های ناب ناب عشق یعنی قطره و دریا شدن ......عشق یعنی در فراقش سوختن. وسلام

 

...صبر كن عشق زمین گیر شود بعد برو/یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو/ای كبوتر به كجا؟قدر دگر تاب بیار/آسمان پای پرت پیر شود بعد برو/تو اگر كوچ كنی بغض گلو می شكند/صبر كن گریه به زنجیر شود بعد برو/خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد/باش تا خواب تو تعبیر شود بعد برو... دگر عشق مرد

 

یه دلم میگه برم برم ... یه دلم میگه نرم نرم...طاقت نداره دلم دلم...بی تو چه کنم...پیش عشق ای زیبا زیبا...خیلی کوچیکه دنیا دنیا...بی تو چه کنم...***سلطان قلبم تو هستی***دروازه های دلم را شکستی***پیمان یاری به قلبم تو بستی*** با من پیوستی***اکنون اگر از تو دورمبه هر جا یر یار دیگر نبندم دلم را***سرشارم از ارزو و تمنا***ای یار زیبا

 

قلبم محكوم شد به شكستن ... غرورم محكوم شد به خرد شدن ... احساسم محكوم شد به بازی گرفته شدن ... دلم محكوم شد به تیر خوردن ... چشمانم محكوم شدند به باریدن ... خاطراتم محكوم شدند به فراموش شدن ... و اما عشقت محكوم شد كه اسیر بشود در میان قطره قطره خونم ... در میان جای جای قلبم ... و در میان تكه تكه های قلب تكه تكه ام

 

با تو به در عشق رسیدم کوبیدم خود را ز تودزدیدم از خواب پریدم

 

 

رفتی نمی دانم كجا رفتی نمیدانم چرا رفتی و من ویران شدم تنها در این ماتمسرا

 

تا آبی عشق پر گشودن زیباست هر لحظه تورا سرودن زیباست منظورم از این ترانه میدانی چیست؟ یعنی همیشه با تو بودن زیباست.

 

شاپرك سپیدم روزنه امیدم دوستت دارم با صداقت تا بی نهایت همیشه به یادت محمد

 

دربدر تر از باد زیستم در سرزمینی كه حتا گیاهی نمی روید آی گیسو خرامان لنگی پای من از ناهمواری راه شما بود

 

از سمت ما هم عبور كن نگذار باورهای ترك خورده طعم باران را فراموش كنند

 

آفتاب از پنجره می تابد بر گلهای قالی پروانه ای خود را به شیشه می كوبد.

حدس میزنم شبی مرا جواب میكنی قصر كوچك دل مرا خراب می كنی سر قرار عاشقی همیشه دیر كرده ای ولی برای رفتنت عجب شتاب می كنی

 

این روزا كار ادماتو انتظار گذاشتنه ساده ترین بهانشون از هم خبر نداشتنه این روزا سهم عاشقا غصه و بی وفایه جرم تمومشون فقط لذت اشنایه

 

 رفتی نموندی بی وفا انگار سر نداشت دعا قلب منو شكستیا غصه نخور فدا ی سرت گفتی كه چاره سفره گفتی دعات بی اثره نگام هروز به در غصه نخو فدای سرت فدای سرت اگه من خیلی تنهام فدای سرت اگه گریونه چشمام فدای سرت اگه دلمو شكستی میگن عاشق یكی دیكه هستی دلت میگه از شیشه نیست چشات مثل همیشه نیست تو باز نمیریزی به پام دیگه نمی میری برام اغوش تو برا ی من انگار دیگه جا نداره دوسم نداری میدونم این دیگه اما نداره فذای سرت اگه من خیلی تنهام فدای سرت اگه گریونه چشام فدای سرت اگه دلمو شكستی میگن عاشق یكی دیگه هستی دلت میگه از شیشه نیست چشات مثل همیشه نیست تو باز نمیریزی به پام دیگه نمیمیری برام شبای تاریك وسیاه ماه وصدا نمی كنی قفل سكوت ودیگه با معجزه باز نمی كنی رفتی نمو ندی بی وفاتنهای سخت به خدا باز زیر قولت زدیا غصه نخور فدای سرت گفتی رفته كه رفتنی نه اهل دل شكستنی دلی نمونده كه بشكنی غصه نخور فدای سرت اگه من خیلی تنهام فدای سرت اگه گریونه چشمام فدای سرت اگه دلموشكستی میگن عاشق یكی دیگه هستی فدای سرت

زیبا ترین بهانه برای بودن من ای ساحر چشمان من ای بهترین رویای من نام قشنگ تو ..... زیبا ترین زیبای من

 

 

نپرس چقدر دوست دارم كه واژه‌ها خیلی كمه آخه سزاوار تو نیست اگه بگم یه عالمه...

 

اول آنکس که خریدارشدش من بودم باعث گرمی بازارشدش من بودم

 

گفتم نرو پرپر میشم گفتی میخوام رها باشم/// گفتم آخه عاشق شدم گفتی میخوام تنها باشم/// گفتم دلم گفتی بسوز گفتم یه عمری باز هنوز/// گفتم پس عمرم چی میشه گفتی هدر شد شب و روزوای دلم گفتم آخه داقون میشم گفتی به من خوش میگذره /// گفتم بیا چشمام به تو، گفتی آخه کی میخره/// گفتم منو جنس میدیدی گفتی آره بی قیمتی /// گفتم یه روز کسی بودم با من نکن بی حرمتی گفتم صدا م میگیره باز گفتی به درد بسوز بساز/// گفتم حالا که پیر شدم گفتی که از تو سیر شدم/// گفتم تمنا میکنم گفتی میخوامخوردت کنم/// گفتم بیا بشکن تنو گفتی فراموش کن منو/// گفتی فراموش کن منوووووووووووووووووو

 

 

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

وقتی نگاهم می كنی آنقدر زیبا می شوی كاهسته در رویای من خاتون دنیا می شوی

 

دوستت داشتم... ودر تمام خرابه ها پی ات گشتم نه در اهرتم ثلاثه مصر دیدمت نه در تخت جمشید : نمیدانم... كدام از خدا بی خبری بین ما دیوار بزرگ چین را كشید "انکس که می گریدیك درد دارد و انکس که می خندد هزار درد "

 

 

همترانه یاد من باش // بی بهانه یاد من باش // وقت بیداری مهتاب // عاشقانه یاد من باش

 

ما بی چرا زنگانیم و آنان به چرا مرگ خویش آگاه. (احمد شاملو)

 

 

طعنه بر خاری من ای گل بیچاره مزن ×××× من به پای تو نشستم كه چنین خار شدم.

 

چرابه من شک میکنی من که منم برای تولبریزم ازعشق توسرشارم ازهوای تو

 

تو را از واقعه ای خبر خواهم کرد وآن را به دو حرف مختصر خواهم کرد با عشق تو در خاک نهان خواهم شد با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد

 

 

 

از كوه پرسیدم عشق چیست؟ كوه در جواب تكه تكه شد واز هم پاشید به دریا گفتم عشق چیست؟ اب هایش خشك شد به خورشید گفتم عشق چیست؟ تاریك وسرد شد به ستاره گفتم عشق چیست؟ پس از چند لحظه نابود شد از اسمان پرسیدم عشق چیست؟ غریر وبه گریه افتاد به جنگل گفتم عشق چیست؟ كویر شد

 

راستی بین من و تو مگر چندرود گل آلود پر گریه می گذرد/ كه از این فاصله تا آن فاصله كه تویی هیچ پلی از خواب پروانه ها نیست

 

زدست دیده و دل هردوفریاد كه هر چه دیده بینه دل كنه یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

 

 

 

اگه تا روز قیامت داشتنت نباشه قسمت چشم به راه تو می مونم با دلی پر از صداقت

چهارشنبه 19/3/1389 - 18:33
اخلاق
یكصد و پنجاه درس زندگى

درس هفتاد و سوّم

 

آزمون شخصیت

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

ثَلاثٌ یُمْتَحَنُ بِهَا عُقُولُ الرِّجالِ هُنَّ المالُ وَالْوِلایةُ وَالْمُصِیبَةُ(1)

ترجمه

سه چیز است كه عقل افراد با شخصیت با آن امتحان مى شود: ثروت، مقام، مصیبت.

 

شرح كوتاه

   آزمون هاى خداوند، وسیله تكامل ها و پیشرفت هاست، و مواد خاصى ندارد، بلكه با هر وسیله اى ممكن است این آزمون صورت گیرد، ولى سه ماده از همه مهم تر است، به هنگامى كه مال و ثروتى به دست انسان مى آید آیا عقل خود را گم مى كند و هوش از دست مى دهد یا نه؟

   و به هنگامى كه مقامى به او سپرده مى شود آیا ظرفیت او چنان است كه همه چیز را فراموش مى نماید یا نه؟

   و نیز هنگامى كه حادثه ناگوارى براى او رخ مى دهد، آیا در این موقع جزع و فزع آغاز مى كند و خود را مى بازد و زبان به ناشكرى مى گشاید یا نه؟

   این مهم ترین چیزهایى است كه انسان با آن آزمایش مى شود.


1. غرر الحكم مادءه ثلاث.

[ 84 ]

درس هفتاد و چهارم

 

برنامه صحیح براى دنیا و آخرت

 

امام على ابن موسى الرضا(علیه السلام) مى فرماید:

إعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَأنَكَ تعِیشُ أَبَدَاً وإِعْمَلْ لآِ خِرَتِكَ كَأَنَّك تَمُوتُ غَدَاً(1)

ترجمه

براى دنیا آنچنان كار كن كه گویا تا ابد زنده اى و براى آخرت آنچنان كار كن كه گویا فردا خواهى مرد!

 

شرح كوتاه

   حدیث فوق چگونگى مواجهه اسلام را با مسائل مربوط به زندگى مادى و معنوى روشن مى سازد. یك مسلمان مثبت و وظیفه شناس نسبت به مسائل زندگى مادى باید آنچنان محكم كارى و انضباط را رعایت كند كه یا همیشه در این جهان مى ماند، و به این ترتیب اهمال كارى هاى ریا كارانه مدعیان زهد را مردود شناخته است.

   و نسبت به مسائل معنوى و آمادگى هاى لازم براى زندگى باید آن قدر حساس و روشن باشد كه اگر فردا از این جهان چشم بپوشد، كمبودى نداشته باشد، با آب توبه واقعى دامن خود را از گناه شسته و حقوق مردم را همگى ادا كرده و هیچ نقطه تاریكى در زندگى نداشته باشیم.


1. وسایل الشیعه، (طبق نقل اقوال الائمه، جلد 2، صفحه 277).

[ 85 ]

درس هفتاد و پنجم

 

اثر گناه

 

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجالِ وَ مَنْ یَعِیشُ بِالإِحْسانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ یَعِیشُ بِالأَ عمارِ(1)

ترجمه

آنها كه بر اثر گناه مى میرند از آنها كه با مرگ طبیعى از دنیا مى روند بیشترند!، و آنها كه بر اثر نیكوكارى عمر مى كنند از آنها كه با عمر طبیعى زندگى مى نمایند زیادترند!

 

شرح كوتاه

   امروز ثابت شده است كه سرچشمه قسمت قابل توجهى از بیمارى هاى جسمى، عوامل روحى و معنوى است، و یكى از مهم ترین عوامل ناراحتى روانى فشارهاى شدیدى است كه از ناحیه وجدان به خاطر انجام گناه بر روح آدمى وارد مى شود. انسان گناهكار در دادگاه وجدان محاكمه مى شود و با مجازات هاى دردناك معنوى وجدان روبه رو مى گردد و عكس العمل آن در جسم و جان و حتى در مرگ و میرها آشكار مى گردد، بعكس، افراد نیكوكار از درون وجدان خود تشویق مى شوند و همین تشویق معنوى نیرو و نشاط تازه اى به آنها مى دهد و بر طول عمر آنها مى افزاید نتیجه این كه گناه عمر را كوتاه، و كار نیك عمر آدمى را طولانى مى سازد.


1. نقل از كتاب سفینة البحار.

[ 86 ]

درس هفتاد و ششم

 

شیعه واقعى

 

امام باقر(علیه السلام) به یكى از دوستان خود فرمود:

أَبْلِغْ شِیعَتَنا أَنَّهُ لا یُنالُ ما عِنْدَ اللهِ إِلاَّ بِعَمَل(1)

ترجمه

به شیعیان ما بگو كه هیچ كس به مواهب و رحمت هاى الهى نمى رسد مگر با عمل.

 

شرح كوتاه

   این گفتار امام باقر(علیه السلام) پاسخى است به آنها كه تصور مى كنند تنها به عنوان قبول نام تشیع و ابراز عشق به خاندان پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مى توانند بزرگترین مقام را در پیشگاه خدا داشته باشند، در حالى كه مى دانیم اساس اسلام روى عمل گذشته شده و شیعیان واقعى آنها هستند كه برنامه عملى آنان اقتباسى است از برنامه هاى عملى على(علیه السلام) و یارانش و اصولا تشیع از ماده مشایعت به معناى گام برداشت پشت سر كسى است; بنابراین آنها شیعه واقعى خاندان پیغمبرند كه پشت سر آنها گام بر مى دارند.


1. اصول كافى، جلد 2، صفحه 300.

[ 87 ]

درس هفتاد و هفتم

 

با چه كسى مشورت كنیم؟

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

لا تُدْخِلَنَّ فِى مَشْوَرَتِكَ بَخِیلا یَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ

وَیَعِدُكَ الْفَقْرَ وَلا جَبَاناً یُضْعِفُكَ عن الاُْموِر

وَلا حَرِیصَاً یُزَّیِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ(1)

ترجمه

با افراد بخیل مشورت مكن كه تو را از خدمت به خلق خدا باز مى دارند، و از تهیدستى مى ترسانند و با افراد ترسو مشورت مكن كه اراده تو را براى انجام كارهاى مهم تضعیف مى كنند و نیز اشخاص حریص را مشاور خود قرار مده كه ستمگرى را براى تو زینت مى دهند!

 

شرح كوتاه

   مشورت از دستورات مهم اسلامى است، ولى به همان اندازه كه مشورت با افراد ارزنده، به پیشرفت برنامه هاى صحیح كمك مى كند، مشورت با افرادى كه نقاط ضعف روشنى دارند، زیان بخش است; و نتیجه معكوس مى بخشد - به همین دلیل امام(علیه السلام) مؤكداً توصیه مى كند از انتخاب سه دسته به عنوان مشاور مخصوصاً در امور مهم اجتماعى خوددارى شود:

   بخیلان، ترسوها، حریص ها، یكى دست انسان را مى گیرد تا بذل و بخشش از مواهب خداداد نكند، و دیگرى اراده او را سست مى كند و سوّمى انسان را براى حرص و ولع بیشتر - تشویق به تجاوز به حقوق دیگران مى نماید.


1. نهج البلاغه، نامه 53.

[ 88 ]

درس هفتاد و هشتم

 

بالاترین نعمت ها

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

أَجَلُّ النِّعَمِ اَلْعافِیَةُ وَ خَیْرُ مادَامَ فِى الْقَلْبِ اَلْیَقِیْنُ(1)

ترجمه

بالاترین نعمت ها، تندرستى و سلامتى، و بهترین چیزى كه مى تواند قلب انسان را پر كند، ایمان به خداست.

 

شرح كوتاه

   در حقیقت امیرمؤمنان(علیه السلام) انگشت روى بزرگترین نعمت مادى و معنوى گذارده است. سلامت تن نه تنها بزرگترین موهبت الهى است، بلكه سرچشمه همه فعالیت ها و تلاش ها و بركات است، و در میان مواهب معنوى چیزى برتر، و بالاتر از نور یقین و روشنایى ایمان نیست كه پرفروغ ترین چراغ راه زندگى و مؤثرترین داروى درمان بیمارى جهل و ذلّت و حقارت و آلودگى است و آرام بخش قلب و جان!


1. تحف العقول.

[ 89 ]

درس هفتاد و نهم

 

امام غائب(علیه السلام)

 

قِیْلَ لِلصّادقِ عَلَیْهِ السَّلام:

كَیْفَ یَنْتَفِعُ النّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغائبِ الْمَستُور؟

قالَ كَما یَنْتَفِعُوْنَ بِالشَّمسِ إذا سَتَرَها السَّحابُ(1)

ترجمه

از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند:

چگونه مردم از وجود امام غائب و پنهان بهره مى گیرند؟

امام فرمود: همان گونه كه از آفتاب در پشت ابرها!

 

شرح كوتاه

   نور آفتاب سرچشمه تمام جنبش هاى حیاتى در روى كره زمین است و هیچ موجود زنده اى بدون آن قادر به ادامه حیات نیست، و همین گونه است نور آفتاب وجود امام و رهبران آسمانى در زندگى معنوى و انسانى بشر.

   آفتاب در پشت ابر، درست مانند یك چراغ در پشت شیشه مات، قسمت قابل توجهى از نور خود را به بیرون مى فرستد و ظلمت شب را از میان مى برد و روى گیاهان و موجودات زنده اثر مى گذارد، همین طور بركات روحانى و معنوى امام(علیه السلام) حتى از پشت پرده غیبت به جهان انسانیّت مى تابد; منتها همان طور كه هر عمارتى به اندازه روزنه هاى خود از روشنایى آفتاب استفاده مى كند، بهره مردم از نور آفتاب ولایت نیز متناسب با چگونگى و مقدار ارتباط و پیوند آنها با اوست.


1. بحارالنوار، جلد 52، صفحه 92.

[ 90 ]

درس هشتادم

 

پاى هر سخن منشین!

 

امام جواد(علیه السلام) مى فرماید:

مَنْ أَصْغَى إلى نَاطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَاِنْ كَانَ النّاطِقُ عَنِ الله فَقَدْ عَبَدَ اللهَ وَإنْ كانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إبْلِیْسَ(1)

ترجمه

كسى كه به سخنگویى گوش فرا دهد، او را پرستش كرده است. بنابراین اگر از خدا مى گوید، خدا را پرستش كرده، و اگر از زبان ابلیس مى گوید، ابلیس را پرستیده است!

 

شرح كوتاه

سخن هرچه باشد و از هركس باشد اثر دارد; و گوش فرادادن به سخنان این و آن معمولا با تأثیر آن در دل آدمى همراه است، و از آن جا كه هدف سخنگویان مختلف است، جمعى سخنگوى حقند و جمع سخنگوى باطل، و خضوع در برابر هریك از این دو گروه یك نوع پرستش است، زیرا روح پرستش چیزى جز تسلیم نیست، بنابراین آنها كه به سخنان حق گوش مى دهند، پرستندگان حقند و آنها كه سخنگویان باطل گوش فرا مى دهند، پرستندگان باطلند، پس باید از رونق دادن به محفل سخنگویان باطل پرهیز كرد و اجازه نداد كه سخنان تاریك آنان از مجراى گوش به اعماق جان برسد.


1. كتاب تحف العقول، صفحه 339.

[ 91 ]

درس هشتاد و یكم

 

شیطان صفتان

 

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود:

إذا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ لایُبالِى مَا قالَ أَوْماقِیْلَ فِیْهِ فَإنَّهُ لَبَغیَّةٌ أَوْ شَیْطانٌ(1)

ترجمه

هنگامى كه ببینید كسى نسبت به آنچه مى گوید یا درباره او گفته مى شود اعتنایى ندارد، بدانید یا آلوده دامن است یا شیطان.

 

شرح كوتاه

   فرو رفتن در انواع گناهان كار را به جایى مى رساند كه انسان در برابر انواع تهمت ها بى تفاوت مى شود، نه نسبت به آنچه درباره دیگران مى گوید اعتنایى دارد، و نه نسبت به آنچه درباره او بگویند - به هركس هر نسبتى مى دهد و از هر نسبتى كه به او بدهند ناراحت نمى شود - آنها افرادى بى شخصیت و بى ارزش و شیطان صفتند.


1. بحارالانوار، جلد 74، صفحه 147.

[ 92 ]

درس هشتاد و دوّم

 

عید واقعى

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

إِنَّما هُوَ عِیْدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللهُ صِیامَهُ وَشَكَرَ قِیامَهُ وَكُلُّ یَوْم لا یُعْصَى اللهُ فیهِ فَهُوَ عَیْدٌ(1)

ترجمه

این روز (روز عید فطر) عید كسانى است كه روزه هاى آنها مقبول و عبادت آنها مورد قبول پروردگار واقع شده است; و هر روز كه در آن گناه نكنى روز عید است.

 

شرح كوتاه

   جشن و شادمانى به دنبال یك ماه روزه ماه مبارك رمضان، در حقیقت جشن پیروزى بر هواى نفس، و جشن اطاعت فرمان خداست. بنابراین چنین روزى تنها عید كسانى است كه در انجام این فریضه بزرگ الهى و درك فلسفه نهایى آن پیروز شده اند، ولى براى روسیاهانى كه پاس احترام این ماه با عظمت و برنامه تعلیم و تربیت آن را نگاه نداشتند چیزى جز روز عزا و شرمسارى نیست.


1. نهج البلاغه كلمات قصار حكمت 428.

[ 93 ]

درس هشتاد و سوّم

 

سرمایه هاى ارزشمند

 

پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

إنَّ اللهَ لا یَنْظُرُ إلَى صُوَرِكُمْ وَلا إلى أَمْوالِكُمْ وَإنَّما یَنْظُر إلى قُلُوبِكُمْ وَ أَعْمالِكُمْ(1)

ترجمه

خداوند به صورت ها و اموال نمى نگرد، بلكه به دلها و اعمال شما نگاه مى كند.

 

شرح كوتاه

   در حالى كه مقیاس ارزشیابى شخصیت افراد در غالب اجتماعات، سرمایه هاى مادّى و امتیازات جسمانى است، اسلام صریحاً مى گوید: انتخاب این امور به عنوان مقیاس سنجش شخصیت، یك انتخاب نادرست است; بلكه آنچه خدا به آن مى نگرد و در ترازوى حقیقت وزن دارد، فكر و عمل است، فكر پاك كه سرچشمه اعمالى پاك شود; و در دادگاه پروردگار تنها صاحبان این دو سرمایه پیروزند.


1. كتاب محجّة البیضاء، جلد 6، صفحه 312.

[ 94 ]

درس هشتاد و چهارم

 

دو چیز مایه هلاكت مردم است

 

امیرالمؤمنین على(علیه السلام) مى فرماید:

أَهْلَكَ النّاسَ إِثْنانِ خَوْفُ الْفَقْرِ وَطَلَبُ الْفَخْرِ(1)

ترجمه

دو چیز مردم را به هلاكت افكنده است، وحشت و ترس از فقر و تمناى افتخارات موهوم!

 

شرح كوتاه

   اگر درباره علل افزایش تجاوزها، سرقت ها، رشوه خوارى ها، دزدى ها، كم فروشى ها در اشكال مختلف، و همچنین تلاش هاى بى رویه آزمندانه و چپاولگرانه جمع كثیرى از مردم دقت كنیم، مى بینیم كه دو عامل فوق اثر عمیقى در پیدایش این رویدادها دارد، عده اى با داشتن همه چیز، فقط به خاطر ترس از فقر و یا به قول خودشان براى تأمین آینده، دست به كار خلافى مى زنند، و جمعى نیز آرامش زندگى و روح خود را فداى چشم هم چشمى ها و جلب افتخارات موهوم مى كنند; در حالى كه اگر این دو صفت زشت را رها كنند، به آسودگى زندگى خواهند نمود.


1. تحف العقول.

[ 95 ]

درس هشتاد و پنجم

 

كار خوب كم نیست

 

امام سجاد(علیه السلام) فرمود:

لا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقَوى وَ كَیْفَ یَقِلِّ ما یُتقَبَّلُ(1)

ترجمه

كارى كه با اخلاص و پرهیزگارى توأم باشد، هر قدر به ظاهر كم باشد، كم نیست، چگونه ممكن است عملى كه مقبول درگاه خداست، كم باشد؟!

 

شرح كوتاه

   قرآن مجید مى گوید: «خداوند تنها اعمالى را مى پذیرد كه با تقوا و نیّت پاك همراه باشد»، بنابراین باید بیش از هر چیز به پاكى نیّت و اخلاص و تقوا توجه كرد نه به كمیّت عمل; زیرا چنین عملى هر قدر هم كم باشد، پر ارزش است، چون مقبول درگاه خداست. آیا عملى كه مقبول درگاه او باشد، كم محسوب مى شود!؟ كوتاه سخن این كه، انبوه اعمال تو خالى و ناخالص و ریا كارانه، بى ارزش است و كم وزن، ذره اى عمل پاك و خالص و صادقانه، پر ارزش است و سنگین قدر!


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 201.

[ 96 ]

درس هشتاد و ششم

 

خطا مكن و عذر مخواه

 

امام حسین(علیه السلام) فرمود:

إِیَّاكَ وَما تَعتَذِرُ مِنْهُ فَانَّ الْمُؤْمِنَ لا یُسِیئىُ وَ لا یَعْتَذِرُ وَالْمُنافِقُ كُلَّ یَوْم یُسِیئىُ وَ یَعْتَذِرُ(1)

ترجمه

كار بدى مكن كه ناگریز از عذرخواهى باشد، زیرا انسان با ایمان، نه بدى مى كند و نه عذر مى خواهد; ولى منافق همه روز بد مى كند و پوزش مى طلبد.

 

شرح كوتاه

   از هركسى خطا ممكن است سر زند، ولى افراد با ایمان و منافق در این جا یك فرق دارند، افراد با ایمان مى كوشند كمتر خلاف كنند تا نیازى به عذر خواستن نداشته باشند; زیرا مى دانند عذرخواهى - بالاخره - رو را سفید نمى كند، ولى منافقان پروایى از بدى و تخلّف ندارند و پى در پى پوزش مى طلبند، و این خود یكى از نشانه هاى نفاق است كه ظاهرش به حكم عذر خواهى دلیل ندامت است، و باطنش به حكم تكرار دلیل عدم پشیمانى.


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 177.

چهارشنبه 19/3/1389 - 17:32
اخلاق

 

یكصد و پنجاه درس زندگى

درس شصت و پنجم

 

برترى دانش

 

امام موسى بن جعفر(علیه السلام) مى فرماید:

فَضْلُ الْفَقِیهِ عَلَى الْعابِدِ كَفَضْلِ الشَّمسِ عَلَى الْكَواكِبِ(1)

ترجمه

برترى «عالم» از «عابد» همانند برترى خورشید است نسبت به ستارگان.

 

شرح كوتاه

   ستارگان آسمان تنها خود روشنند اما نمى تواند روشنى چندانى به ما بدهند و راه را براى ما مشخص كنند، اما آفتاب و اشعه طلایى و درخشانش، نه تنها حیات پرور و زندگى آفرین است; بلكه راه را از بیراهه و شاهراه را از پرتگاه به همه ساكنان كرات منظومه شمسى نشان مى دهد، و چنین است فرق عالم و عابد، «این» فقط گلیم خود را از آب بیرون مى كشد و «آن» سعى مى كند كه غریق ها را نجات بخشد، و این را نیز مى دانیم كه سیّارگان منظومه شمسى از نور آفتاب بهره مى گیرند، و اگر عالمى نبود عابدى هم وجود نداشت.


1. تحف العقول، صفحه 307.

[ 76 ]

درس شصت و ششم

 

حقوق متقابل

 

پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

یَلْزَمُ الْوالِدَیْنَ مِنَ الْحُقُوقِ لِوَلَدِ هِما ما یَلْزَمُ الْوَلدَ لَهُما مِنَ حُقُوقهِما(1)

ترجمه

همان طورى كه فرزندان بر اثر ترك حقوق پدر و مارد مسؤولند پدران و مادران نیز در برابر ترك حقوق فرزندان مسؤولیت دارند.

 

شرح كوتاه

   در دنیا هیچ حقى بدون وظیفه نیست یعنى در كنار هر حقى وظیفه اى وجود دارد و هر اندازه حق بزرگتر باشد وظیفه و مسؤولیت نیز بزرگتر است.

   به همین دلیل پدران و مادران كه حق بزرگى بر فرزندان خود دارند - حقى كه در قرآن مجید همدوش حق پروردگار ذكر شده - مسؤولیت سنگینى نیز در مقابل آنها دارند; آنها باید لحظه اى از تعلیم و تربیت فرزندان غافل نشوند و تا آن جایى كه امكان دارند در سازندگى روح و جسم آنها و نگهدارى آنان از آلودگى هاى فكرى و اخلاقى بكوشند و غوغاى زندگى روزانه آنها را از این وظیفه بزرگ باز ندارد.


1. از كتاب اقوال الائمه.

[ 77 ]

درس شصت و هفتم

 

در راه اطاعت خرج كن تا خرج گناه نكنى!

 

امام كاظم(علیه السلام) فرمود:

إِیّاكَ اَنْ تَمْنَعَ فی طاعَةِ الله فَتُنْفِقَ مِثْلیْهِ فى مَعْصِیَةِ اللهِ.(1)

ترجمه

از صرف مال در راه اطاعت پروردگار خوددارى مكن كه ناچار مى شوى دو برابر آن را در راه معصیت و گناه صرف كنى!

 

شرح كوتاه

   بسیارند كسانى كه مثلا براى هزینه بهداشت خویش سختگیرند و همان سبب مى شود كه دو یا چند برابر آن را صرف درمان بیمارى ها كنند!

   این یك قانون عمومى است كه اگر انسان در مصارف لازم، از خرج كردن خوددارى كند، براى جبران آن گرفتار هزینه هاى سنگین ترى مى شود.

   كسى كه از صرف وقت یا پول براى تعلیم و تربیت فرزند خویش مضایقه كند; باید هزینه هاى كمرشكن اعتیادها و جنایات و انحراف ها، و ندانم كارى هاى او را تحمل كند، و كسانى كه از صرف هزینه هایى كه به رفع نیازمندى محرومان اجتماع كمك مى كند سرباز زنند باید هزینه هایى كه گاهى چندین برابر آن است براى جلوگیرى از حوادث ناشى از آن مصرف كنند و همچنین...


1. تحف العقول، صفحه 305.

[ 78 ]

درس شصت و هشتم

 

بزرگترین بازار تجارت

 

امام هادى(علیه السلام) مى فرماید:

الدُّنیا سُوْقٌ رَبِحَ فِیْها قَوْمٌ وَخَسِرَ آخَرُونَ(1)

ترجمه

دنیا بازارى است كه جمعى در آن سود مى برند و جمعى زیان!

 

شرح كوتاه

   این جهان نه وطن اصلى انسان است و نه محل سكونت دائم، بلكه تجارتخانه بزرگى است كه انسان با سرمایه هاى عظیمى همچون ساعات عمر، نیروى انسانى، مواهب فكرى و عقلى به آن فرستاده شده است تا از آن بهره اى ارزنده براى سعادت ابدى و زندگى جاویدانش بگیرد.

   آنها كه فعال و سخت كوش و هوشیارند و پرتلاش و آگاه، از فنون این تجارت بزرگ با خبرند، لحظه اى آرام نیستند و دائماً در تكاپو تا با این سرمایه ها، كالایى ارزنده تر، متاعى جاویدان، سرنوشتى درخشان براى خود و جامعه خود انتخاب كنند، نه آن كه در مسیر فساد و تبهكارى و بیهودگى همه را از دست بدهند، و با دستى تهى از آن بیرون روند.


1. تحف العقول، صفحه 361.

[ 79 ]

درس شصت و نهم

بلند پایه ترین مردم

 

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

إنَّ أَعْظَمَ النّاسِ مَنْزلَةً عِنْدَ اللهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَمْشاهُمْ فِى أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ(1)

ترجمه

بلند پایه ترین مردم در روز رستاخیز كسى است كه از همه بیشتر براى خیرخواهى خلق خدا گام برداشته است.

 

شرح كوتاه

   خدمت به خلق در ردیف بزرگترین عبادات اسلامى است، و یكى از طرق خدمت به خدا این است كه انسان مصالح و منافع آنها را همانند مصالح و منافع خودش ببیند، و همان طور كه در مورد منافع خود با نهایت دلسوزى رفتار مى كند، درباره منافع و مصالح دیگران نیز كاملا دلسوز باشد، و در حضور و غیاب مردم از خیرخواهى فروگذار نكند.

زاهد واقعی

یكصد و پنجاه درس زندگى

پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود:

اَلزُّهدُ فى الدُّنیا قَصْرُ الأَمَلِ وَشُكْرُ كُلُّ نِعْمَة وَالْوَرَعُ عَنْ كُلِّ ما حَرَّمَ اللهُ(1)

ترجمه

زهد در این جهان به سه چیز است: كوتاهى آرزو، شكرگزارى نعمت ها و پرهیز از حرام.

 

شرح كوتاه

   بسیارى از مردم در فهم مفهوم زهد اسلامى گرفتار اشتباهند و آن را با بیگانگى و جدایى از زندگى مادى و اجتماعى مرداف مى شمرند و زاهدان واقعى را آنها مى دانند كه در انزواى اجتماعى فرو رفته و پشت پا به همه مظاهر زندگى مادى زده اند، و به همین دلیل آن را یك برنامه استعمارى تلقى مى كنند.

   در حالى كه زهد واقعى یك مفهوم سازنده اجتماعى دارد كه در حدیث بالا به آن اشاره شده:

   پرهیز از غصب حقوق دیگران و اموال نامشروع و حرام، و صرف امكانات مادى در مصارف منطقى و انسانى (كه حقیقت معناى شكرگزارى است) و كوتاه ساختن آرزوهایى كه غرق شدن در آن، انسان را از همه چیز - جز پول و مقام و شهوت - بیگانه مى سازد.


1. تحف العقول.

[ 83 ]

درس هفتاد و سوّم

 

آزمون شخصیت

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

ثَلاثٌ یُمْتَحَنُ بِهَا عُقُولُ الرِّجالِ هُنَّ المالُ وَالْوِلایةُ وَالْمُصِیبَةُ(1)

ترجمه

سه چیز است كه عقل افراد با شخصیت با آن امتحان مى شود: ثروت، مقام، مصیبت.

 

شرح كوتاه

   آزمون هاى خداوند، وسیله تكامل ها و پیشرفت هاست، و مواد خاصى ندارد، بلكه با هر وسیله اى ممكن است این آزمون صورت گیرد، ولى سه ماده از همه مهم تر است، به هنگامى كه مال و ثروتى به دست انسان مى آید آیا عقل خود را گم مى كند و هوش از دست مى دهد یا نه؟

   و به هنگامى كه مقامى به او سپرده مى شود آیا ظرفیت او چنان است كه همه چیز را فراموش مى نماید یا نه؟

   و نیز هنگامى كه حادثه ناگوارى براى او رخ مى دهد، آیا در این موقع جزع و فزع آغاز مى كند و خود را مى بازد و زبان به ناشكرى مى گشاید یا نه؟

   این مهم ترین چیزهایى است كه انسان با آن آزمایش مى شود.


1. غرر الحكم مادءه ثلاث.

 

 


1. نقل از كتاب كافى، جلد 2، صفحه 166.

[ 80 ]

درس هفتادم

 

سه اصل مهم اجتماعى

 

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

اَلنَّاسُ سَوَاءٌ كَأَسْنانِ الْمِشْطِ

وَالْمَرْءُ كَثِیْرٌ بِأَخِیْهِ

وَلا خَیْرَ فِى صُحْبَةِ مَنْ لَمْ یَرَلَكَ مِثْلَ الَّذِى یَرَنى لِنَفْسِهِ(1)

ترجمه

مردم (در حقوق اجتماعى) برابرند همانند دندانه هاى یك شانه! یك فرد با داشتن برادران (دینى) جمع كثیرى مى شود.

و همنشینى با آن كس كه آنچه براى خود مى خواهد براى تو نمى خواهد سزاوار نیست.

 

شرح كوتاه

   سه اصل مهم زندگى اجتماعى در حدیث بالا آمده است:

   نخست مساوات و برابرى همه انسانها از هر نژاد و زبان و طبقه در تمام حقوق اجتماعى، دوّم پیوند فرد به اجتماع و اجتماع به فرد كه از یك فرد به ضمیمه برادران، جامعه اى مى سازد، سوّم لزوم احترام به منافع دیگران به اندازه منافع خویشتن به عنوان شرط اساسى دوستى و رفاقت.

   و جامعه اى كه این اصول سه گانه در آن حكومت نكند نه یك جامعه اسلامى است و نه انسانى.


1. تحف العقول، صفحه 274.

[ 81 ]

درس هفتاد و یكم

 

تندخویى و شتاب زدگى

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمودند:

اَلْحِدَّهُ نَوْعٌ مِنَ الْجُنُونِ لاَِنَّ صاحِبَها یَنْدَمُ فَإنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُها مُسْتَحْكَمٌ(1)

ترجمه

تندخویى و شتابزدگى یك نوع دیوانگى است، زیرا صاحب این صفت بزودى از كار خود پشیمان مى شود، و اگر پشیمان نشد، دلیل آن است كه جنون او ثابت و مستحكم است.

 

شرح كوتاه

یكصد و پنجاه درس زندگى

   بسیارى از مردم در فهم مفهوم زهد اسلامى گرفتار اشتباهند و آن را با بیگانگى و جدایى از زندگى مادى و اجتماعى مرداف مى شمرند و زاهدان واقعى را آنها مى دانند كه در انزواى اجتماعى فرو رفته و پشت پا به همه مظاهر زندگى مادى زده اند، و به همین دلیل آن را یك برنامه استعمارى تلقى مى كنند.

   در حالى كه زهد واقعى یك مفهوم سازنده اجتماعى دارد كه در حدیث بالا به آن اشاره شده:

   پرهیز از غصب حقوق دیگران و اموال نامشروع و حرام، و صرف امكانات مادى در مصارف منطقى و انسانى (كه حقیقت معناى شكرگزارى است) و كوتاه ساختن آرزوهایى كه غرق شدن در آن، انسان را از همه چیز - جز پول و مقام و شهوت - بیگانه مى سازد.

 

 

 

 

 

چهارشنبه 19/3/1389 - 17:31
اخلاق

درس نود و ششم

 

حماسه كربلا

 

امام حسین(علیه السلام) مى فرماید:یكصد و پنجاه درس زندگى

از حضرت امیرمؤمنان على(علیه السلام) تقاضا كردند: عاقل را براى ما توصیف كن، فرمود:

اَلْعاقِلُ هُوَالَّذِى یَضَعُ الشَّىءَ مَواضِعَهُ(1)

ترجمه

عاقل كسى است كه هر چیز را به جاى خود مى نهد.

 

شرح كوتاه

   در میان مفهوم و معناى عقل، سخن بسیار گفته اند; اما جمله كوتاه فوق بهترین تعبیرى است كه در این زمینه وارد شده است. عقل چیزى جز این نیست كه هر چیز را به جاى خود نهند، هر شخصى را در محل شایسته و مناسب خود در اجتماع قرار دهند، غم و شادى، دوستى و دشمنى، نرمش و خشونت، محبّت و شدت عمل، عبادت، كسب و كار و تفریح سالم و هر كار دیگر را در جاى خود و به وقت خود انجام دهند.

یكصد و پنجاه درس زندگى

درس نود و هشتم

 

علت دشمنى

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

اَلْنّاسُ اَعْداءُ جَهِلُواْ(1)

ترجمه

مردم دشمن چیزهایى هستند كه نمى دانند.

 

شرح كوتاه

   بعضى از مردم را مى بینیم كه بسیارى از حقایق را انكار مى كنند و بر ضد آن بپا مى خیزند و دلیلى براى آن جز نادانى و بى خبرى نمى یابیم. این گفتار حكیمانه مخصوصاً درباره مسائل دینى كاملا صدق مى كند; در حقیقت اگر بعضى از مردم، حتى بعضى از كسانى كه در علوم دیگر استادند، آنها را انكار مى كنند و به دشمنى با آن بر مى خیزند، هنگامى كه دقت مى كنیم مى بینیم به عمق و فلسفه مذهب و مسائل مذهبى نرسیده اند و گرنه هرگز راه انكار را نمى پوییدند و این واقعیت كراراً آزمایش شده است.


1. نهج البلاغه، كلمات قصار، جمله 172.

[ 109 ]

درس نود و نهم

 

غیرتمندان

 

پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

إِنَّ اللهَ تَعالَى یُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ الْغَیُورَ(1)

ترجمه

خداوند متعال بندگان غیرتمند خود را دوست دارد.

 

شرح كوتاه

غیرت در حقیقت به معناى وفادارى نسبت به حفظ دین یا ناموس یا آب و خاك كشور اسلام و یا سایر مواهب الهى است.

شخص غیور كسى است كه خود را متعهد و مسئوول در برابر حفظ این امور مى داند و از دستبرد و تجاوز بیگانه به آنها فوق العاده ناراحت مى شود.

غیرت یكى از صفات برجسته پیغمبران و مردان خداست; درباره ابراهیم(علیه السلام)قهرمان بت شكن مى خوانیم: «ان ابراهیم كان غیورا» خلاصه غیرت سدّ نیرومندى در برابر هجوم بیگانگان است.


1. نهج الفصاحه، صفحه 15.

[ 110 ]

درس صدم

 

یك موجود پر بركت

 

پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود:

مَثَلُ الْمُؤْمِنِ مَثَلُ النَّخْلَةِ ما أَخَذْتَ مِنْها مِنْ شَىء نَفَعَكَ(1)

ترجمه

انسان با ایمان همانند درخت نخل است; هر چیز از آن برگیرى مفید و سودمند است.

 

شرح كوتاه

   درخت نخل راستى از درختان بسیار پر بركت است، میوه آن را مى خورند و از بهترین غذاهاست، هسته آن را گاهى مى سوزانند، از برگ آن حصیر و كلاه و سفره و مانند آن مى بافند، چوب آن را در ساختمان عمارت هاى ساده به كار مى برند و حتى گاهى از آنها بعنوان پل براى گذشتن از نهرها استفاده مى كنند، از طلع (شكوفه) آن یك نوع اسانس معطر و مفید مى گیرند، خلاصه هیچ جزئى از آن بى فایده و دور ریختنى نیست!

   افراد با ایمان نیز در سطح خودشان چنینند، فكرشان مفید، گفتارشان سودمند، جلساتشان آموزنده، مكتبشان سازنده، در دوستى با وفا، در تصمیمات محكم، و خلاصه همه چیز آنها ارزنده اند.


1. نهج الفصاحه، صفحه 564.

[ 111 ]

درس صد و یكم

 

بهترین دست ها

 

پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:

اَلأَیْدِى ثَلاثَهٌ: سائلَةٌ وَمُمْسِكَةٌ وَ مُنْفِقَةٌ وَخَیْرُ الأَیْدِىْ مُنْفِقَه!(1)

ترجمه

دستها سه گونه اند: دست گیرنده، و دست نگهدارنده، و دست دهنده، و بهترین دست ها دست دهنده است!

 

شرح كوتاه

   اسلام سعى دارد پیروان خود را با همّتى بلند و كوششى و تلاشى وسیع و عاطفه اى پرمایه پرورش دهد، و به همین دلیل به همه پیروان خود توصیه مى كند تا مى توانند از كسى چیزى نخواهند و دست تمنى پیش كسى دراز نكنند، نه فقط از كسى چیزى نخواهند، آنچه را دارند نیز در انحصار خود قرار ندهند، بلكه تا مى توانند از آن در اختیار دیگران بگذارند و روى همین جهت در حدیث فوق مى خوانیم بهترین دست ها دست دهنده است.


1. تحف العقول، صفحه 32.

[ 112 ]

درس صد و دوّم

 

بدتر از مرگ

 

امام حسن عسكرى(علیه السلام) مى فرماید:

خَیْرٌ مِنَ الْحَیاتِ ما إِذا فَقَدْ تَهُ أَبْغَضْتَ الْحَیاتَ! وَ شَرُّ مِنَ الْمَوْتِ مَا إذا نَزَلَ بِكَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ!(1)

ترجمه

از زندگى بهتر، چیزى است كه اگر آن را از دست دهى از زندگى بیزار مى شوى! و بدتر از مرگ چیزى است كه هرگاه بر تو نازل گردد از مرگ استقبال مى كنى!

 

شرح كوتاه

   بعضى تصور مى كنند بالاترین ارزش ها ارزش این زندگى مادى است در حالى كه از آن ارزشمندتر فراوان است، در زندگى لحظاتى پیش مى آید كه انسان آرزوى مرگ مى كند و حقایقى وجود دارد كه با رضایت كامل جان شیرین خود را فداى آن مى سازد.

   شهداى راه خدا، راه فضیلت و حق پرستى، آنها بودند كه حقیقت این گفته پر معناى امام عسكرى(علیه السلام) را دریافته بودند و آن جا كه زندگى را ناگوار و مرگ را دریچه اى به جهانى وسیع تر، به خشنودى و رضاى پروردگار مى دیدند با آن وداع، و از این استقبال مى كردند.


1. تحف العقول، صفحه 368.

[ 113 ]

درس صد و سوّم

 

فرق میان مؤمن و منافق

 

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

إذا رَأَیْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوْا مِنْهُ فَإنَّهُ یُلْقِى الحِكْمَةَ وَالْمُؤْمِنُ قَلِیلُ الْكَلامِ كَثِیرُ الْعَمَلِ وَالْمُنافِقُ كَثِیرُ الْكَلامِ قَلیلُ الْعَمَلِ(1)

ترجمه

هنگامى كه شخص با ایمان را خاموش یافتید به او نزدیك شوید كه سخنان حكمت آمیز از او خواهید شنید - افراد با ایمان كم حرف و پركارند ولى منافقان پر سخن و كم عملند!

 

شرح كوتاه

   نیروى انسانى نامحدود و پایان نیافتنى نیست، به همین دلیل هنگامى كه انرژى هاى انسان در یك مسیر زیاد به كار افتند در جاى دیگر گرفتار كمبود مى گردد، بنابراین جاى تعجب نیست كه افراد پرگو و پر حرف افرادى كم عمل و كم كار هستند.

   پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) كه در هرجا و در همه چیز طرفدار اثر مثبت است نشانه افراد با ایمان را تلاش در راه عمل، به جاى سخن، مى داند، در حالى كه براى افراد منافق صفتى عكس آن قائل است.


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 296.

[ 114 ]

درس صد و چهارم

 

بهترین میراث

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

خَیْرُ ماوَرَثَ الآباءُ لِلأَبْناءَ الأَدَبَ(1)

ترجمه

بهترین میراثى كه پدران براى فرزندان مى گذارند ادب است.

 

شرح كوتاه

   ادب همان برخوردهاى شایسته و ارتباط هاى آمیخته با احترام و بزرگوارى است، ادب گاهى در برابر خلق خدا، و گاهى در برابر خداست، و در هر صورت یكى از بزرگترین سرمایه هاى انسانى است كه رمز موفقیّت در همه زمینه ها مى باشد.

   و به همین دلیل امیرمؤمنان على(علیه السلام) بالاترین میراثى را كه پدر براى فرزندش باقى مى گذارد ادب شمرده است، ادب سرچشمه محبّت و صفا و دوستى و اتحاد، و عامل مهمى براى تأثیر سخن و پیشرفت برنامه هاى اجتماعى است.


1. غرر الحكم، صفحه 393.

[ 115 ]

درس صد و پنجم

 

احترام به آزادى فكر

 

پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود:

بِئْسَ الْقَوْمُ قَوْمٌ یَمْشِى الْمُؤْمِنُ فیهِمْ بِالتَّقِیَّةِ وَالْكِتْمانِ(1)

ترجمه

آنها كه فرد مؤمن ناچار است در میان آنان با تقیّه و كتمان زندگى كند بد مردمى هستند!

 

شرح كوتاه

   تقیّه و كتمان معمولا از این جا ناشى مى شود كه یك اكثریت خود خواه اجتماع مانع از آن مى شود كه اقلیّت صالح افكار خود را ابراز كند و عقاید خود را بازگو نماید، مسلّماً چنین جامعه اى جامعه سعادتمندى نخواهد بود، در یك جامعه اسلامى و انسانى باید افراد صالح این حق را داشته باشند كه عقاید خود را بدون تقیّه و كتمان در معرض افكار عمومى بگذارند و عوام مردم نه تنها نباید سد راه چنان افرادى شوند، بلكه علاوه بر احترام به آزادى فكر در مسیرهاى سازنده، امكانات پرورش و به ثمر رساندن بن افكار را فراهم سازند.


1. نهج الفصاحه.

[ 116 ]

درس صد و ششم

 

این شش صفت در مؤمنان نیست

 

حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمود:

سِتَّةٌ لا تَكُونُ فِى مُؤْمِن: اَلْعُسْرُ وَالنَّكْدُ والْحَسَدُ وَالْلَّجاجَةُ وَالْكِذْبُ وَالْبَغْىُ(1)

ترجمه

شش چیز است كه در افراد با ایمان وجود ندارد: سختگیرى، كج خلقى حسد، لجاجت، دروغ و ظلم و ستم!

 

شرح كوتاه

   آنها كه از ایمان تنها به نام قناعت كرده اند، مؤمنان خیالى هستند نه واقعى، حدّاقل در یك فرد با ایمان باید صفات زشت ششگانه بالا نباشد، جالب این كه صفات بالا همه بازگشت به روابط و پیوند انسانها به یكدیگر و مسائل اجتماعى مى كند، مؤمنان راستین آنها هستند كه آسان گیر خوش خلق، خیرخواه، تسلیم در برابر حق، راستگو و عادل و دادگرند، و انتخاب این نام مقدّس و بزرگ بدون داشتن این صفات زشت است و نادرست!

اكنون بیازماییم مؤمن هستیم یا نه!


1. از تحف العقول، صفحه 282.

[ 117 ]

درس صد و هفتم

 

همه پیوندها را قطع مكن

 

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

اِتَّقِ الله بَعْضَ التُّقَى وَاِنْ قَلَّ وَدَعْ بَیْنَكَ وَبَیْنَهُ سِتْراً وَاِنْ رَقَّ!(1)

ترجمه

از خدا ملاحظه كن و بپرهیز هر چند كم باشد و میان خود و او پرده اى نگاهدار هر چند نازك باشد.

 

شرح كوتاه

   كسانى هستند كه وقتى در مسیر گناه و خطا گام نهادند آنچنان پیش مى تازند كه تمام پیوندها را در میان خود و خدا قطع مى كنند، همه پل ها را پشت سر خود ویران ساخته و تمام درهاى بازگشت را به روى خود مى بندند و به اصطلاح به سیم آخر مى زنند.

امام صادق(علیه السلام) در گفتار حكمت آمیز فوق مى گوید لااقل راه بازگشت را به روى خود مبند و تمام پرده را پاره مكن، بگذار آن روز كه پشیمان مى شوى راه برگشت داشته باشى.


1. تحف العقول، صفحه 268.

[ 118 ]

درس صد و هشتم

 

عبادت واقعى

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) به كمیل فرمود:

یا كُمَیْلُ! لَیْسَ الشَّأْنُ اَنت تُصَلِّىَ وَتَصُوْمَ وَتَتَصَدَّقَ، اَلشَّأْنُ اَنْ تَكُوْنَ الصَّلاةُ بِقَلْب نَقِىٍّ وَ عَمَل عِنْدَ اللهِ مَرْضِىٍّ وَ خُشُوْع سَوىٍّ(1)

ترجمه

اى كمیل! مهم این نیست كه نماز بخوانى و روزه بگیرى و در راه خدا انفاق كنى، مهم این است كه نماز (و سایر اعمال تو) با قلبى پاك و به طرزى شایسته در پیشگاه خدا و آمیخته با خشوع بوده باشد.

 

شرح كوتاه

   جنبه هاى واقعى اعمال و چگونگى و كیفیت عمل است كه ارزش واقعى آن را تعیین مى كند نه ظاهر و مقدار آن، همان طور كه على(علیه السلام) به كمیل تأكید مى كند كه به جاى پرداختن به ظاهر و اهمیّت دادن به زیادى مقدار، به روح علم بپردازد، زیرا هدف نهایى از این اعمال خیر تربیت و پرورش و تكامل انسان است و آن در گرو پاكى عمل است نه زیادى عمل.


1. تحف العقول، صفحه 117.

[ 119 ]

درس صد و نهم

 

عیب خود را فراموش نكن

 

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

اِذا رَأَیْتُمْ الْعَبْدَ یَتَفَقَّدُ الذُّنُوبَ مِنَ النَّاسِ ناسِیاً لِذَنْبِهِ فَاعْلَمُوا اَنَّهُ قَدْ مُكِرَبِهِ(1)

ترجمه

هنگامى كه ببیند كسى در جستجوى گناه مردم و خرده گیرى بر آنهاست اما گناهان خود را فراموش كرده بدانید كه به مجازات الهى گرفتار شده است.

 

شرح كوتاه

   بسیارند آنهایى كه در انتقاد از دیگران بسیار جسور و نكته سنج و باریك بین هستند در حالى كه از خود بكلى بى خبرند و طبق مثل معروف خارى را در پاى دیگران مى بینند اما شاخه درختى را كه در چشمشان فرو برود نمى بینند!

   این دسته از افراد مسلّماً بر اثر غوطهور شدن در گناه و خودپسندى و خودخواهى پرده هاى غرور و بى خبرى بر چشمهایشان افكنده شده و در بیراهه ها سرگردانند. سعادتمند كسى است كه آنچه را بر دیگران عیب مى گیرد نخست از خود دور كند.


1. تحف العقول، صفحه 271.

[ 120 ]

درس صد و دهم

 

شكنجه بزرگ

 

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

مَنْ ساءَ خُلْقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ(1)

ترجمه

آن كسى كه داراى سوء خلق است خود را شكنجه مى دهد.

 

شرح كوتاه

   معمولا مى گویند افراد بد اخلاق كه با همه كس ترشرویى مى كنند باعث شكنجه دوستان و اطرافیان و بستگان خود هستند; در حالى كه بزرگترین شكنجه ها را خودشان مى بینند كه شهد زندگى حیات را در كام خود تلخ و آب زلال را ناگوار مى سازند.

   افراد كج خلق عمرشان كوتاه، و روحشان ناراحت، و جسمشان در عذاب است، و بیش از هركس خودشان رنج مى برند.

   حسن خلق یكى از عباداتى است كه اسلام پیروان خود را با تأكید فراوان به آن دعوت كرده است و یك عامل مهم وصول به بهشت جاودان شمرده شده است.


1. تحف العقول، صفحه 270.

[ 121 ]

درس صد و یازدهم

 

طراوت قرآن

 

امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) فرمود:

اِنَّ اللهَ تَعالَى لَمْ یَجْعَلِ الْقُرآنَ لِزّمان دُوْنَ زمان وَلا لِناس دُوْنَ ناس فَهُوَ فِى كُلِّ زَمان جَدیدٌ وَعِنْدَ كُلِّ قَوْم غَضٌّ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ(1)

ترجمه

خداوند قرآن را براى زمان خاصى قرار نداده و نه براى جمعیّت خاصى، و لذا در هر زمانى تازه و نزد هر جمعیّتى با طراوت است.

 

شرح كوتاه

   سخن فوق را امام(علیه السلام) در پاسخ كسى فرمود كه سؤال كرده بود چرا قرآن با تكرار مطالعه و تلاوت و نشر كهنه نمى شود؟ امام با این گفتار اشاره پرمعنایى به این حقیقت مى كند كه قرآن مخلوق جهان ماده و افكار زودگذر و متغیر بشر نیست كه گرد و غبار فرسودگى با گذشت زمان روى آن بینشیند، بلكه از علم و دانش خداوند بزرگى سرچشمه گرفته كه وجودش ازلى و ابدى است و لذا هر چه آن را بخوانند تازه تر و جالب تر است - و راستى یكى از نشانه هاى عظمت قرآن همین نشانه است.


1. سفینة البحار، جلد 2، صفحه 413.

[ 122 ]

درس صد و دوازدهم

 

از هواپرستى بترس!

 

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

اِحْذَرُوا اَهْوائَكُمْ كَما تَحْذَرُونَ اَعْدائكُمْ فَلَیْسَ شَىءٌ اَعْدین لِلَّرجالِ مِنْ اِتِّباعِ اَهْوائِهِمْ وَ حَصائِدِ اَلْسِنَتِهِمْ(1)

ترجمه

از هوس ها بترسید همان طور كه از دشمنان (سر سخت) خود مى ترسید زیرا براى انسان هیچ چیز دشمن تر از پیروى هوس ها و نتایج زبان او نیست!

 

شرح كوتاه

   بدون شك دشمنان داخلى از دشمنان خارجى خطرناكترند و به همین دلیل هوس هاى سركش كه از درون وجود انسان او را تحت تأثیر قرار مى دهند از هر دشمنى براى انسان خطرناكتر محسوب مى شود.

   هواپرستى چشم و گوش انسان را كر و كور مى كند. فروغ عقل را مى گیرد، چهره حقایق را در نظر او دگرگون مى سازد و سرانجام وى را به پرتگاه فساد مى كشاند.


1. سفینة البحار - جلد دوم، ماده «هوى».

[ 123 ]

درس صد و سیزدهم

 

تنها راه شیعه بودن

 

امام باقر(علیه السلام) به جابر جعفى فرمود:

بَلِّغْ شَیعتَى عَنّى السَّلامَ وَاَعْلِمهُمْ اَنَّهُ لا قَرابَةَ بَیْنَنا وَ بَیْنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا یُتَقَرَّبُ اِلَیْهِ اِلاّ بِالطّاعَةِ لَهُ(1)

ترجمه

سلام مرا به شیعیان من برسان و به آنها بگو میان ما و خداوند خویشاوندى نیست، بلكه تنها راه نزدیكى به خدا اطاعت فرمان اوست.

 

شرح كوتاه

   بسیار هستند كه گمان مى برند تنها ادعاى تشیع و علاقه به خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله)براى نجات و سعادت آنها كافى است، گویا با این ادعا جزء خویشاوندان امامان خواهند شد، آنها هم خویشاوندى خاصى با خدا دارند و با توصیه و پارتى كارها دست مى شود، در حالى كه تنها پیوندى كه بر روابط مخلوق و خالق حكومت مى كند رابطه اطاعت و انجام وظیفه است، هركس مطیع فرمان او باشد از همه نزدیكتر و هركس عصیان كند از همه دورتر است، هركس كه باشد.


1. بحارالانوار، جلد 15، صفحه 164.

[ 124 ]

درس صد و چهاردهم

 

تناسب ثروت ها و مصرف ها!

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

مَنْ یَكْسِبُ مَالا مِنْ غَیْرِ حَقِّهِ یَصْرِفُهُ فِىْ غَیْرِ أَجْرِه(1)

ترجمه

كسى كه ثروتى از طریق نامشروع به دست آورد در طریقى كه پاداش الهى ندارد مصرف خواهد شد.

 

شرح كوتاه

   این سخن در میان مردم معروف است كه هر مالى شایستگى صرف در راه هاى خیر و مفید و سازنده ندارد، حدیث بالا سندى است براى این اعتقاد عمومى، و به راستى چنین است زیرا بسیار دیده شده كه افرادى خواسته اند با اموال خود در راه انجام كار مثبتى شركت جویند، ولى در نیمه هاى راه از كار افتاده اند و یا اگر راه را تا پایان رفته اند، عمل انجام یافته آنها، بازده قابل ملاحظه اى نداشته، و یا نتیجه معكوس بخشیده است، امّا برعكس چه بسیار افراد با ایمان و پرهیزكارى كه با سرمایه بسیار كوچك منشأ خدمات بزرگى شده اند.


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 63.

[ 125 ]

درس صد و پانزدهم

 

راستگوترین و داناترین

 

پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود:

لِكُلِّ أُمَّة صَدیقٌ وَ فارُوقٌ وَ صَدِیقُ هذِهِ الاُْمَّةِ وَفارُوقَها عَلِىُّ ابْنُ أَبِى طالِب(1)

ترجمه

هر امتى صدیق و فاروقى دارد و صدیق و فاروق این امت على ابن ابى طالب است.

 

شرح كوتاه

   براى تكمیل برنامه یك مكتب ریشه دار - آن هم یك مكتب جاودانى همانند مكتب اسلام، لازم است كه بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن هم پیامبرى كه بیشتر دوران رسالتش با درگیرى هاى مختلف، با انواع و اقسام دشمنان سرسخت گذشت - كسى وجود داشته باشد كه به تمام رموز آن مكتب آشنا و میان حق و باطل فرق بگذارد (یعنى شایسته نام فاروق باشد) و نیز در بیان و توضیح حقایق كاملا صادق و راستگو و گویا و صریح اللهجة یعنى (صدیق) باشد، تا هرگونه ابهام براى مردم بعد از درگذشت نخستین رهبر پیدا شود برطرف گرداند، این مقام طبق صریح عبارت بالا مخصوص على(علیه السلام) بود.


1. سفینة البحار، جلد 2، صفحه 221.

[ 126 ]

درس صد و شانزدهم

 

زندگى ساده و همكارى در اداره خانه

 

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

كانَ عَلِىٌّ عَلَیْهِ السَّلامُ یَحْتَطِبُ وَیَسْتَقِى وَ یَكنِسُ وَ كانَتْ فاطِمَةُ تَطْحَنُ و تَعجِنُ وَ تَخبِزُ!(1)

ترجمه

على(علیه السلام) (براى خانه خود) از بیابان هیزم جمع آورى مى كرد و آب مى آورد و نظافت مى كرد، و فاطمه(علیها السلام)آرد مى كرد، و خمیر مى نمود و نان مى پخت.

 

شرح كوتاه

   از این حدیث كوتاه یك جهان عظمت و روح و بلندى مقام انسانى از بزرگ پیشواى اسلام امیرمؤمنان على(علیه السلام) و بانوى نمونه جهان فاطمه زهرا(علیها السلام)مى بارد، زندگى آنها در نهایت سادگى و بى آلایشى مملوّ از صفا و صمیمیّت و همكارى و همگامى بود، كار عیب نبود و همكارى و تفاهم اصل اساسى محسوب مى شد، و بى پیرایگى امتیاز بزرگ آن بود.

   همان امورى كه از خانه و خانواده هاى امروز رخت بربسته و به دنبال آن آسایش و آرامش هم رفته است.


1. سفینة البحار، جلد 2، صفحه 195.

[ 127 ]

درس صد هفدهم

 

یك ساعت دادگرى

 

پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:

عَدْلُ ساعَة خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَة!(1)

ترجمه

یك ساعت عدالت و دادگرى بهتر از یك سال عبادت است!

 

شرح كوتاه

   عبادت همان پیوند خلق با خالق و ارتباط «ممكن» با «واجب» و توجه به این پیوند و ارتباط است، عبادت ها درس هاى تربیتى مهمى هستند كه در ساختن روح و فكر انسان نقش مؤثر دارند.

   اما با این همه در حدیث بالا مى خوانیم یك ساعت عدالت كردن از یك سال عبادت (مستحبى) انجام دادن بهتر و بالاتر است.

   و در جاى دیگر مى خوانیم یك ساعت افكار و اندیشه از یك شب (یا از یك سال) عبادت بالاتر است; و این تعبیرات اهمیّت فوق العاده «عدالت» و «تفكر» را روشن مى سازد، و این هر دو نیز ریشه مشترك دارند، آن جا كه عدالت نیست، فكر و اندیشه و خرد نیست!

 

 

 

 

چهارشنبه 19/3/1389 - 17:31
اخلاق

درس هشتاد و هفتم

 

بدترین طرز زندگى

 

امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) فرمود:

أَسْوَءُ النَّاسِ مَعَاشاً مَنْ لَمْ یَعِشْ غَیْرَهُ فِى مَعاشِهِ(1)

ترجمه

بدترین مردم - از نظر زندگى اقتصادى - كسى است كه به دیگران در معاش خود معاش ندهد و در زندگى او زندگى نكنند.

 

شرح كوتاه

   یك اقتصاد سالم، اقتصادى است كه پیوندهاى اجتماعى را محكم كند و همه افراد جامعه را در بر گیرد، آن جا كه رشته هاى مختلف اقتصادى در مسیر منافع افراد معینى قرار مى گیرد، سرطان اقتصادى است، نه اقتصاد سالم; و همان طور كه امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) فرمود، این بدترین نوع معاش و زندگى اقتصادى است.


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 334.

[ 98 ]

درس هشتاد و هشتم

 

وعده هاى ما بدهى ماست

 

امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) فرمود:

إِنَّا أَهْلُ بَیْت نَرَى وَعْدَنا عَلَیْنا دَیْناً كَما صَنَعَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله)(1)

ترجمه

ما خاندانى هستیم كه وعده هاى خود را همانند دیون خود مى دانیم، همان طور كه پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)چنین بود.

 

شرح كوتاه

   بدهى تنها آن نیست كه انسان چیزى را از كسى بگیرد و مقابل آن را بدهكار شود، كسانى كه به دیگران وعده مى دهند، در حقیقت كارى به ذمّه مى گیرند و مسؤولیتى را مى پذیرند و در حقیقت یك دین اخلاقى غیر قابل انكارى دارند.

   وفاى به عهد نشانه شخصیّت و ایمان و بزرگى و صدق و راستى و موجب تحكیم مبانى اطمینان عمومى در جامعه، و زنده كننده روح همكارى هاى اجتماعى است; و به همین دلیل در اسلام، فوق العاده روى وفاى به عهد تكیه شده است.


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 333.

[ 99 ]

درس هشتاد و نهم

 

اموال حرام

 

حضرت امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

إِنَّ الرَّجُلَ إذا أَصابَ مالا مِنْ حَرَام لَمْ یُقْبَلْ مِنْه حَجُّ و لا عُمْرَةٌ وَلا صِلَةُ رَحِم!(1)

ترجمه

هرگاه انسان، مالى را از طریق نامشروع به دست آورد، نه حج و عمره با آن مال قبول است و نه صله رحم!

 

شرح كوتاه

   مقدّس بودن هدف - به تنهایى - در منطق اسلام كافى نیست; بلكه مقدّس بودن وسیله وصول به آن نیز لازم است، آنها كه دلخوشند كارهاى نیكى انجام مى دهند، اما به وسیله اى كه با آن، كار نیك را انجام مى دهند نمى اندیشند، از این حقیقت غافلند كه تا وسیله پاك و مقدّس نباشد، هیچ یك از آنها مقبول درگاه خداوند نخواهد شد، زیرا خدا تنها از پرهیزكاران قبول مى كند (انما یتقبل الله من المتقین).


1. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 213.

[ 100 ]

درس نودم

 

تا مى توانى از كسى چیزى مخواه!

 

حضرت امام سجاد(علیه السلام) فرمود:

طَلَبُ الْحَوائِج إِلى النَّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَمَذَهَبَةٌ لِلْحَیاءِ وَ إِسْتِخفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرُ(1)

ترجمه

تقاضا نزد مردم بردن، خوارى در زندگى است و نابود كننده حیا و سبك كننده شخصیت انسان; و فقرى است كه آدمى آن را براى خود فراهم مى سازد.

 

شرح كوتاه

   بعضى از مردم به گمان فرار از فقر، خود را به دست فقر مى سپارند، و با بردن تقاضاهاى غیر ضرورى به نزد این و آن، خود را وابسته و نیازمند مى سازند و شخصیت انسانى خویش را در هم مى كوبند.

اسلام به پیروان خود دستور مى دهد كه تا آن جا كه توانایى دارند، روى پاى خود بایستند و از «زندگى اتكالى» بپرهیزند كه، بى نیازى بوسیله دیگران، عین نیازمندى است.


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 201.

[ 101 ]

درس نود و یكم

 

واى بر چنین كسى!

 

امام سجاد(علیه السلام) فرمود:

یا سَوْأَتاهُ لِمَنْ غَلَبَتْ إحْداتُهُ عَلَى عَشَراتِهِ!(1)

ترجمه

اسفا بر آن كسى كه آحادش بر عشراتش پیشى گیرد!

 

شرح كوتاه

   قرآن مجید مى گوید: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزى الامثلها; آن كس كه كار نیكى انجام دهد، ده برابر پاداش مى گیرد; ولى كسى كه گناهى مرتكب شود، فقط به همان مقدار كیفر مى بیند».(2)

   با توجه به این آیه، تفسیر حدیث فوق روشن مى شود:

بیچاره كسى كه، اطاعت فرمان خدا را با آن همه پاداش عظیم رها كند و تن به گناه در دهد.


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 203.

2. سوره انعام آیه 161.

[ 102 ]

درس نود و دوّم

 

حل مشكل از گناه مخواه!

 

امام حسین(علیه السلام) فرمود:

مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللهِ كانَ أَفْوَتُ لِما یَرجُوا وَ اَسْرَعُ لِما یَحْذِرُ(1)

ترجمه

آن كس كه انجام كارى را از طریق عصیان پروردگار بطلبد، آنچه را كه امید دارد، زودتر از دست مى دهد; و از آنچه مى ترسد زودتر در آن واقع مى شود!

 

شرح كوتاه

بعضى چنین مى پندارند كه اگر از وسایل نامشروع براى رسیدن به اهدافشان بهره بگیرند، زودتر به مراد مى رسند، در حالى كه حدیث فوق مى گوید، مراد خود را زودتر از دست مى دهند و در چاله هایى كه از آن وحشت دارند زودتر مى افتند، فى المثل از تحصیل ثروت نامشروع آرامش مى طلبد در حالى كه قبل از هر چیز در شعاع آن - آرامش را از دست مى دهد، و گرفتار پریشانى ها و اضطراب هایى كه از آن وحشت داشت، مى شود.


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 977.

[ 103 ]

درس نود و سوّم

 

از خود راضى ها!

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السّاخِطُ عَلَیْهِ(1)

ترجمه

كسى كه از خودش راضى باشد، افراد ناراضى از او بسیار خواهند بود.

 

شرح كوتاه

   حب ذات و علاقه به خویشتن، اگر چه در حدود متعادل براى ادامه حیات لازم است، ولى اگر به حد افراط برسد سر از «خودخواهى» «خود رضایى» در مى آورد.

   افرادى كه از خود راضى هستند هرگز عیوب خود را نمى بینند، خود را وظیفه شناس، پاك، بدون عیب، جدى و فعال و دوست داشتنى و گل سر سبد اجتماع مى بینند، و به همین دلیل توقع فراوان بى دلیلى از مردم دارند، و همین موضوع سرچشمه سرازیر شدن سیل خشم مردم به سوى آنان مى گردد.


1. نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 6.

[ 104 ]

درس نود و چهارم

 

خویشاوندان دور و نزدیك

 

امام مجتبى(علیه السلام) مى فرماید:

اَلْقَرِیْبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إنْ بَعُدَ نَسَبُهُ وَالْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ الْمَودَةُ و إنْ قَرُبَ نَسَبُهُ(1)

ترجمه

خویشاوندان نزدیك آنها هستند كه محبّت بیشترى دارند، اگر چه نسب آنها دورتر باشد، و خویشاوندان دور آنها هستند كه محبّت كمترى دارند، اگر چه نسبشان نزدیكتر باشد.

 

شرح كوتاه

   رابطه خویشاوندى در اسلام از مهم ترین روابط اجتماعى; و در واقع در دل جامعه بزرگ انسانى، گروه هاى فشرده ترى به وجود مى آورد كه همكارى نزدیكترى با هم خواهند داشت، و در حلّ مشكلات حیاتى با یكدیگر تعاون و همكارى خواهند نمود.

   ولى مقیاس خویشاوندى در اسلام (طبق روایت بالا) به محبّت و مودت است، نه تنها به نزدیكى رابطه نسبى!


1. از كتاب تحف العقول، صفحه 165.

[ 105 ]

درس نود و پنجم

 

ترك عادت

 

امام حسن عسكرى(علیه السلام) مى فرماید:

رَدُّ الْمَعْتادِ عَنْ عادَتِهِ كاَلْمُعْجِزْ(1)

ترجمه

ترك دادن اعتیادهاى غلط افراد، همانند معجزه است!

 

شرح كوتاه

   عادت یكى از مواهب بزرگ الهى است، زیرا كارهاى مشكل را براى انسان آسان مى كند و بسیارى از كارهاى پیچیده و ضرورى زندگى (مانند سخن گفتن، راه رفتن و امثال آنها) را به طور خود كار در مى آورد.

   ولى همین عادت، اگر در كارهاى غلط مورد سوء استفاده واقع شود، شكل اعتیاد خطرناكى را به خود مى گیرد كه ترك آن غالباً مشكل است; تا آن جا كه حضرت امام عسكرى(علیه السلام) آن را در سر حد یك معجزه قرار داده است. بنابراین، باید كوشید، پیش از آن كه اعمال زشت به صورت عادت در آید، آن را ترك گفت.


1. بحارالانوار، جلد 17، صفحه 217.

چهارشنبه 19/3/1389 - 17:30
دعا و زیارت
یكصد و پنجاه درس زندگى

درس پنجاه و یكم

 

نشانه هاى ستمگر

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

لِلظّالِمِ ثَلاثُ عَلامات:

یَظْلِمُ مَنَ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ وَمَنْ دُوْنَهُ بِالْغَلَبَةِ

وَیُظاهِرُ الْقَوْمَ الْظَّلَمة(1)

ترجمه

ستمگر سه نشانه دارد: به آنها كه بالاتر از او هستند با مخالفت و نافرمانى ستم مى كند، و نسبت به آنها كه زیر دست او قرار دارند از طریق قهر و غلبه ستم مى نماید، و با ستمگران همكارى دارد.

 

شرح كوتاه

   آن كس كه روح ستمگرى بر فكرش غلبه كند و تحت نفوذ این روحیه پلید قرار گیرد، در هر مورد به شكلى خودنمایى مى نماید: از انجام وظایف خود در برابر آنها كه پذیرش فرمان آنها لازم است سرپیچى مى كند، و در برابر زیردستان به قهر و غلبه و زور و قلدرى متوسل مى شود، و دوستان و هم ردیفان و همكاران خود را از میان ستمگران انتخاب مى نمایند، او در هر حال ستمگر است ولى در هر مورد به شكل مناسب آن مورد در مى آید.


1. نهج البلاغه، كلمات قصار.

[ 62 ]

درس پنجاه و دوّم

 

درد بى درمان وجود ندارد

 

پیغمبر گرامى اسلامى فرمود:

ما أَنْزَلَ اللهُ مِنْ داء إِلاَّ جَعَلَ لَهُ دَواء(1)

ترجمه

خداوند هیچ دردى نداد مگر این كه دوایى بر آن آفرید.

 

شرح كوتاه

   جهانى كه در آن زندگى مى كنیم مجموعه اى از عملها و عكس العمل هاست در كنار نیروى نفى كننده نیروى مثبت و سازنده اى وجود دارد كه باید آن را پیدا كرد و از آن بهره گرفت، و ادامه حیات ما معلول همین تعادل نیروهاست، نه تنها هیچ بیمارى جسمى بدون درمان وجود ندارد، هیچ مشكل اجتماعى هم موجود نیست كه راه حلى براى آن نباشد، آنها كه مشكلات را لاینحل مى پندارند و به هر كار پیچیده برخورد مى كنند آن را درد بى درمان معرفى مى كنند از این حقیقت غافلند كه اصولا درد بى درمان وجود ندارد.

   بنابراین باید با حوصله و پشتكار به میدان حوادث سخت زندگى رفت و راه حل آنها را پیدا كرد.


1. نهج الفصاحه.

[ 63 ]

درس پنجاه و سوّم

 

چرا نعمت ها از بین مى روند؟

 

امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

إنَّ اللهَ قَضَى قَضاءً حَتْماً أَلاّ یُنْعِمَ عَلَى الْعَبْدِ بِنِعْمَة فَیَسْلُبُها إیّاهُ حَتّى یُحْدِثَ الْعَبْدُ ذَنْباً یَسْتحِقُّ بِذلِك النَّقِمَةِ(1)

ترجمه

خداوند یك حكم قطعى كرده است كه نعمت هایى را كه به مردم داده از آنها نگیرد مگر این كه گناهى مرتكب شوند كه موجب سلب آن نعمت گردد.

 

شرح كوتاه

   نعمت هاى خدا بى پایان است، اما بى حساب نیست، بدون حساب به كسى نمى دهد و بى حساب از كسى نمى گیرد، هنگامى كه مردم جهان نعمت هاى او را وسیله غرور و فساد تبهكارى و ستم قرار دادند همان نعمت ها تبدیل به عوامل بدبختى آنها مى گردد، نعمت آنها سلب، و بلا جاى آن را مى گیرد، صنایع و تكنولوژى آنها ویرانگر، و اجتماع آنها مایه نفاق، و توسعه زندگى آنها مایه ناراحتى، و حتى وسیله هاى سرعت عامل عقب ماندگى آنها مى گردد، چرا كه از نعمت ها سوء استفاده كردند!


1. اصول كافى، جلد 2.

[ 64 ]

درس پنجاه و چهارم

 

شهادت و پاكى

 

پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود:

إذا مُتَّ عَلَى طَهارَة تَكُونُ شَهِیْداً(1)

ترجمه

هنگامى كه پاك از دنیا بروى در زمره شهیدان خواهى بود.

 

شرح كوتاه

   حدیث فوق قسمتى از دستورهایى است كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به یكى از یاران خود به نام «انس» مى دهد و به او مى فرماید:

   «اگر مى توانى شب و روز با وضو باشى این چنین كن، زیرا گر در این حال از دنیا بروى شهید خواهى بود.»، گرچه معناى نخستین حدیث، همان با وضو بودن است، اما حدیث در ضمن اشاره به حقیقت مهم ترى دارد و آن پاك زیستن و پاك از جهان رفتن است، آنها كه دامانشان پاك، دل هایشان پاك، و زندگى و فكرى پاك دارند و این چنین از جهان رخت بر مى بندند قطعاً در صف شهیدان خواهند بود كه شهادت منحصر به كشته شدن در میدان جنگ نیست، احادیث دیگرى كه در منابع اهل بیت(علیهم السلام)وارد شده نیز این حقیقت را تأكید مى كند.


1. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 720.

[ 65 ]

درس پنجاه و پنجم

 

عاشقان جانباز

 

امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

إنَّ أَصْحَابَ جَدِّىَ الْحُسَیِنْ لَمْ یَجِدُوا ألَمَ مَسِّ الْحَدِیْدِ(1)

ترجمه

یاران فداكار جدم امام حسین(علیه السلام) در زیر ضربات شمشیر و نیزه دشمن احساس درد نمى كردند!

 

شرح كوتاه

   هنگامى كه علاقه انسان به یك هدف به مرحله عشق، آن هم عشقى سوزان، برسد تمام احساس او در همان نقطه متمركز مى شود، و به همین جهت هر ناراحتى براى او قابل تحمل است نه تنها قابل تحمل است بلكه احساس ناراحتى نمى كند، جایى كه زنان مصر با دیدن روى یوسف، در مسیر یك عشق زود گذر مجازى، آنچنان از خود بى خبر شدند كه به جاى بریدن میوه، دست هاى خود را بریدند چه جاى تعجب است كه عاشقان بى قرار راه خدا، و جانبازان راه حق و فضیلت، درد و رنج ضربات سنگین دشمن را احساس نكنند، باید نخست عشق ورزید، فداكارى و تحمل نتیجه حتمى آن است.


1. بحارالانوار، جلد 45، صفحه 80.

[ 66 ]

درس پنجاه و ششم

 

خردمند و بى خرد

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

اَلعاقِلُ یَعْتَمِدُ عَلى عَمَلِهِ وَالْجاهِلُ یَعْتَمِدُ عَلَى أَمَلِهِ(1)

ترجمه

خردمند بر سعى و عمل خویش تكیه مى كند و بى خرد بر آرزوهاى خویش.

 

شرح كوتاه

   خردمندان افرادى مثبت و حقیقت جو هستند لذا همیشه هدف هاى بلند خویش را در وجود خارجى جستجو مى كنند، و چون رسیدن به آنها بدون تلاش و سعى و كوشش ممكن نیست، همّت خویش را روى عمل خویش متمركز مى سازند، در حالى كه جاهلان بى خبر در دریایى از آرزوها و اوهام غوطه ورند و گمشده هاى خود را تنها در عالم خیال مى جویند، و چون دست یافتن به تخیّلات نیازى به كار و كوشش ندارد، گرایش هاى منفى در همه شئون زندگى آنها آشكار مى گردد، همیشه به انتظار پیروزى هاى خیالى در فردایى كه هنوز نیامده و شاید هیچ گاه نخواهد آمد دلخوشند، و بنابراین در زندگى تكیه گاهى جز آرزو ندارند.


1. غرر الحكم.

[ 67 ]

درس پنجاه و هفتم

 

دینداران واقعى كمند

 

امام حسین(علیه السلام) فرمود:

اَلنّاسُ عَبِیْدُ الدُّنْیا وَالدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ ما دَرَّت بِهِ مَعایِشُهُمْ فَإِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ!(1)

ترجمه

بسیارى از مردم بنده دنیا هستند و دین تنها بر زبان آنهاست، مادامى كه زندگى آنان در پرتو دین و روبراه است از آن حمایت مى كنند; ولى آن روز كه با حوادث سختى آزموده شوند، دینداران اندكند.

 

شرح كوتاه

   دین و مذهب - آن هم مذهبى همچون اسلام - حافظ حقوق مردم جامعه و حامى منافع واقعى و عادلانه آنهاست، ولى گاهى دین مزاحم منافع شخصى و خصوصى افراد است; این جاست كه «دینداران از مدعیان دین»، شناخته مى شوند، بسیارى از مردم كه به هر چیز از دریچه سود شخصى خود مى نگرد تا آن جا با دین همراهند كه حافظ حقوق شخصى آنها باشد، اما بر سر دو راهى ها كه دین از منافع خصوصى آنها جدا مى شود، بكلى آن را رها مى كنند و مصداق «نؤمن ببعض و نكفر ببعض» مى شوند; اما دینداران واقعى آنها هستند كه در هر حال به آن وفا دارند و دین وایمان خطوط اصلى زندگى آنها را ترسیم مى كند نه منافع شخصى.


1. بحارالانوار، جلد 10، صفحه 198.

[ 68 ]

درس پنجاه و هشتم

 

عدالت در میان فرزندان

 

پیغمبرگرامى اسلامى مى فرماید:

إِعْدِلُوا بَیْنَ أَوْلادِكُمْ كَما تُحِبُّونَ أَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَكُمْ(1)

ترجمه

در میان فرزندان خود عدالت كنید همان طور كه دوست مى دارید آنها در میان شما عدالت كنند.

شرح كوتاه

   یكى از اشتباهات بزرگ تبعیض در میان فرزندان است، بعضى از مردم، براى فرزند بزرگ و به اصطلاح ارشد امتیاز قائل مى شوند و بعضى براى كوچك ترین فرزند، و گاهى آنچنان در این راه، افراط مى كنند كه هر چه از محبّت و مال و عواطف دارند در اختیار یكى از آنها قرار مى دهند و دیگران را بكلى محروم مى سازند، این موضوع آتش كینه و حسد را دل آنها بر مى افروزد و در آینده نسبت به یكدیگر دشمن و نسبت به پدر و مادر كینه جو، و حتى نسبت به اجتماع هم در مقام انتقام جویى بر مى آیند.


1. بحارالانوار، جلد 23.

[ 69 ]

درس پنجاه و نهم

 

همواره تحت مراقبت هستى

 

امام محمّد تقى (امام جواد)(علیه السلام) فرمود:

إِعْلَمْ أَنَّكَ لن تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللهِ فَانْظُرْ كَیْفَ تَكُونُ(1)

ترجمه

بدان كه از دیدگاه پروردگار بیرون نخواهى رفت اكنون ببین چگونه خواهى بود؟

 

شرح كوتاه

   نخستین اثر ایمان به خداوند بزرگ، احساس یك مراقبت دائمى بر سر تا پا و درون و برون از ناحیه علم و آگاهى اوست، نه تنها هیچ نقطه اى از دیدگاه علم او بیرون نیست، بلكه مراقبین او از چهارسو، از همه جا، ما را احاطه كرده اند.

   هر قدر پایه ایمان بالاتر برود احساس این مراقبت، بیشتر و عمیق تر مى گرد، تا آن جا كه انسان خود را به طور دائم در حضور او مى بیند، این احساس بزرگترین وسیله اصلاح فرد و اجتماع، و زیباترین جلوه هاى ایمان است، كه احیا كردن آن به مهم ترین نابسامانى هاى اجتماعى سامان مى بخشد.


1. از كتاب تحف العقول.

[ 70 ]

درس شصتم

 

نه چاپلوسى نه حسد

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود:

الثَناءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الإِسْتِحْقاقِ مَلَقٌ وَالتَّقْصِیرُ مِنَ الإِسْتِحْقاقِ عَىُّ أَوْ حَسَدٌ(1)

ترجمه

مدح و تعریف بیش از استحقاق و شایستگى تملق است و كمتر از استحقاق یا ناتوانى در بیان است یا حسد.

 

شرح كوتاه

   شك نیست كه باید از افراد شایسته و صفات و اعمال نیكشان تقدیر و تمجید كرد و آنها را در راهى كه در پیش گرفته اند تشویق و دلگرم نمود ولى باید این كار درست به اندازه استحقاق افراد باشد وگرنه نتیجه هاى منفى و زیانبخشى به وجود مى آورد، اگر بیش از اندازه شایستگى باشد تملق و چاپلوسى است كه هم شخصیت گوینده را در هم مى شكند و هم طرف را گرفتار عجب و خودبینى مى كند، و اگر كمتر از شایستگى باشد، هم نیكان را دلسرد مى سازد و هم نشانه حسد یا عجز گوینده است.


1. نهج البلاغه، كلمات قصار.

[ 71 ]

درس شصت و یكم

 

در خدمت برادران باش

 

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

مَنْ كانَ فِى حاجَةِ أَخِیْةِ الْمُسْلِم كَانَ اللهُ فِى حَاجَتِهِ(1)

ترجمه

كسى كه در راه انجام حاجات و نیازمندى هاى برادران دینیش كوشش كند، خداوند در راه انجام حاجات او خواهد بود.

 

شرح كوتاه

   مردم غالباً فكر مى كنند كه اگر به حلّ مشكلات دیگران بپردازند از پیشرفت در زندگى مى مانند، در حالى كه منطق اسلام غیر از این است، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در حدیث بالا مى فرماید، تو در راه حلّ مشكلات مردم، و رفع نیازمندى هاى آنها بكوش، خداوندى كه قدرتش مافوق قدرت تو و همه قدرتهاست به تو كمك مى كند و مشكلات تو را حل مى نماید. این موضوع را با چشم خود دیده ایم كه افرادى كه به دیگران كمك مى كنند مشكلاتشان به طور عجیبى حل مى شود و این یك موهبت الهى است.


1. بحارالانوار، جلد 74، صفحه 286.

[ 72 ]

درس شصت و دوّم

 

اشتباه در زندگى

 

على(علیه السلام) مى فرماید:

لا تُشْغِلْ قَلْبَكَ الْهَمَّ عَلَى مافاتَ فَیُشْغِلَكَ عَنِ الإِستِعْدادِ بِما هُوَ آت(1)

ترجمه

قلب خود را به اندوه براى گذشته مشغول نكن كه از آمادگى ها براى آینده درمانى.

 

شرح كوتاه

   كمتر كسى پیدا مى شود كه اشتباهاتى در زندگى مرتكب نشود و فرصت هایى را از دست نداده باشد، در این جا مردم دو دسته مى شوند; عده اى دائماً وقت خود را با افسوس خوردن به گذشته تلف مى كنند و باقیمانده انرژى هاى خود را در این راه از دست مى دهند; ولى عده دیگرى گذشته را تمام شده تلقى كرده به دست فراموشى مى سپارند و تنها از آن درس هاى عبرتى براى ساختن آینده مى آموزند و تمام قدرت و نیروى خود را متوجه سازندگى امروز و فردا مى كنند. مسلّماً پیروزى از آن این دسته است همان طورى كه امیرمؤمنان على(علیه السلام) در حدیث بالا بیان فرموده است.


1. نقل از غررالحكم، صفحه 289.

[ 73 ]

درس شصت و سوّم

 

اسلام جهانگیر مى شود

 

پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

لا یَبْقَى عَلَى ظَهْرِ الأَرْضِ بَیْتُ مَدَر وَلا وَبر إِلاَّ أَدْخَلَهُ اللهُ كَلِمَةَ الأسْلامِ(1)

ترجمه

در روى زمین خانه اى نمى ماند، حتى خانه هاى گلین و خیمه هاى پشیمن، مگر آن كه خداوند آیین اسلام را در آن وارد مى كند.

 

شرح كوتاه

   روز به روز این حقیقت آشكارتر مى شود كه جهان بر سر دو راهى است، یا اسلام را مى پذیرد و یا هیچ دینى را نمى خواهد نخواهد پذیرفت، از آن جا كه لادینى برخلاف سرشت آدمى است سرانجام به سوى اسلام جلب مى گردد; و هم اكنون موجى از توجه به اسلام نقاط مختلفى از جهان را فرا گرفته است.

   اما تكامل این موضوع به هنگام ظهور حضرت مهدى ارواحنا له الفداء خواهد بود; در آن روز شرك و بت پرستى از دنیا برچیده مى شود و حكومت اسلام سراسر روى زمین را خواهد گرفت، آنچه كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حدیث بالا بشارت داده است.


1. مجمع البیان، تفسیر سوره توبه.

[ 74 ]

درس شصت و چهارم

 

هیچ گناهى را كوچك نشمر!

 

امام حسن عسكرى(علیه السلام) مى فرماید:

مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِى لا یُغْفَرُ:لیتنى لا اُؤاخَذُ إِلاَّ بِهَذا!(1)

ترجمه

از گناهانى كه بخشوده نخواهد شد، آن است كه انسان بگوید: «اى كاش گناه من همین باشد»

 

شرح كوتاه

   گناهان كوچك بر اثر چند چیز گناه بزرگ مى شوند، از جمله كوچك شمردن و بى اهمیّت دانستن آنهاست، كه یكى از وساوس خطِناك شیطانى مى باشد.

   گناهانى كه انسان از آنها وحشت دارد و آنها را بزرگ مى شمرد آن قدر خطرناك نیستند زیرا همواره مراقب است كه دامن او را نگیرند، اما به هنگامى كه آن را كوچك شمرده و وحشت او زایل گشت به آسانى در مسیر آن قرار مى گیرد، و چه بسا تكرار مكرر آن كه خود یكى دیگر از عوامل تبدیل گناهان صغیره به كبیره است، براى همیشه او را از سعادت و خوشبختى دور مى سازد، از این گذشته، گناه هرچه باشد. از یك نظر، بزرگ است زیرا شكستن حریم قانون خداوند بزرگ مى باشد.


1. تحف العقول، صفحه 366.

چهارشنبه 19/3/1389 - 17:26
اخلاق
یكصد و پنجاه درس زندگى

درس چهل و سوّم

 

حقیقت توحید و عدل الهى

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

اَلتَّوْحِیْدُ أَنْ لا تَتَوَهْمَهُ وَالْعَدْلُ أنْ لا تَتَّهِمَهُ(1)

ترجمه

حقیقت توحید خداوند این است كه ذات او را به وهم و تصور خود محدود نسازى و ایمان به عدالت او در این است كه در هیچ كار او را متهم ننمایى.

 

شرح كوتاه

   به همان اندازه كه اصل وجود خداوند براى ما روشن و آشكار است و هر ذره اى از ذرات این جهان دلیل عظمت و قدرت و علم و توانایى اوست، به همان مقدار حقیقت ذات او بر ما پوشیده است زیرا او وجودى است نامحدود و چنان وجودى بالاتر از درك محدود ماست، بنابراین باید ذات او را از هر چیز تصور مى كنیم بالاتر بدانیم و این است حقیقت توحید.

از طرفى در این جهان حوادثى روى مى دهد كه گاهى اسرار آن بر ما پوشیده است، توجّه به عدالت خداوند به ما مى گوید كه این حوادث همه روى حساب و قانون است، هرگونه سوءظن در این قسمت با ایمان به عدالت و حكمت او سازگار نیست.


1. از نهج البلاغه، كلمات قصار.

[ 54 ]

درس چهل و چهارم

 

چند نشانه ایمان

 

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

اَلْمُؤْمِنُ حَسَنُ الْمَعُوْنَةِ خَفِیْفُ الْمَؤُْنَةِ جَیِّدُ التَّدْبِیرِ لِمَعِیْشَتِهِ لا یَلْسَعُ مِنْ جُحْر مَرَّتَیْنِ(1)

ترجمه

آدم با ایمان كمك او پر ارزش، هزینه او كم، در زندگى با تدبیر، و هرگز از یك سوراخ دوباره گزیده نمى شود (هیچ گاه از یك ناحیه دوبار غافلگیر نخواهد شد.

 

شرح كوتاه

   ایمان جلوه ها و نشانه هاى علمى و اخلاقى و اجتماعى دارد كه بدون اسم بى مسمایى بیش نیست، در حدیث فوق به چهار نشانه آن اشاره شده است:

1- افراد با ایمان كمك هاى ارزنده اى در اختیار برادران مسلمان خود مى گذارند، چرا كه كمك هاى آنها با دلسوزى و اخلاص و آگاهى همراه است.

   2- آنها زندگى پرخرج و تجملاتى كه براى تهیه وسایل آن آلوده همه گونه خلافكارى شوند ندارند.

   3- آنها در امر زندگى و مخصوصاً امور اقتصادى با تدبیر و هوشیارند.

   4- آنها از هر حادثه اى فوراً درس عبرت مى گیرند و به همین دلیل هرگز از یك ناحیه دو بار ضربت نمى خورند.


1. از كتاب سفینة البحار.

[ 55 ]

درس چهل و پنجم

 

دنیا هدف نیست، وسیله است

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

اَلدُّنْیا خُلِقَتْ لِغَیْرِها وَلَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِها(1)

ترجمه

دنیا براى هدف دیگر آفریده شده، نه براى خودش .

 

شرح كوتاه

   غالباً تفسیر آیات و اخبارى كه از یك سو در مدح دنیا و وسایل مادى این جهان وارد شده و آن را تجارتخانه یا مزرعه اولیاى خدا معرفى كرده، با آیات و اخبارى كه در ذم آن وارد شده و آن را خطرناك و فریبنده و سرمایه غرور شمرده، بر افرادى مشكل مى شود.

   ولى حدیث بالا آنها را به روشنى تفسیر مى كند كه اگر دنیا و وسایل مادى آنچنان كه خدا قرار داده، وسیله براى رسیدن به تكامل انسانى و بسط عدالت و داد و سعادت همه جانبه انسان ها باشد، ارزنده و دوست داشتنى است، اما اگر هدف نهایى و مطلوب با لذّات باشد و مایه طغیان و غرور و سركشى گردد، تنفرآمیز و خطرناك خواهد بود.


1. از جلد 1 سفینة البحار.

[ 56 ]

درس چهل و ششم

 

بهاى انسان

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود:

إنَّهُ لَیْسَ لاَِ نْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةُ فَلا تَبِیْعُوها إِلاَّ بِها.(1)

ترجمه

(آگاه باشید) براى وجود شما بها و قیمتى جز سعادت جاویدان بهشت نیست و به غیر این بها آن را نفروشید.

 

شرح كوتاه

   معمولا اگر از كسى بپرسند سرمایه وجود و هستى خود را به چه مبلغ معامله مى كنى؟ ارزش و بهایى براى آن نمى تواند قائل شود.

در حالى كه این سرمایه بزرگ را تدریجاً و روز به روز به بهاى ناچیزى مى فروشد، و گاه در پایان عمر مى بیند این سرمایه عظیم را با یك خانه یا یك اتومبیل و یا ویلاى ییلاقى معاوضه كرده است، و تازه از آن هم بزودى جدا خواهد شد.

   على(علیه السلام) مى فرماید هیچ یك از سرمایه هاى مادى این جهان نمى تواند با سرمایه عمر شما برابرى كند تنها متاعى كه مى تواند با آن برابرى كند خشنودى خدا، و تكامل انسانى و معنوى و سعادت ابدى و جاویدان است كه هر قدر در راه آن تلاش و كوشش و فداكارى كنید بجاست.


1. نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 456.

[ 57 ]

درس چهل و هفتم

حق و باطل

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود:

      إِنَّ الْحَقَّ ثَقِیْلٌ مَرِىءٌ، وَ إِنَّ الْباطِلَ حَفِیفٌ وَبِىْءٌ(1)

ترجمه

حق سنگین و مشكل اما گواراست، و باطل سبك و آسان و اما دردناك و خطرناك است.

 

شرح كوتاه

   اما باطل بسیار آسان و گاهى بسیار لذیذ و شیرین، ولى اثرش مرگبار است; همچون یك غذاى لذیذ امام مسموم، هنوز از گلوى انسان فرو نرفته اثر ویرانگرى آن در قلب و معده و روده ها آشكار مى گردد; باطل نیز همانند این غذا، سازمان هاى مختلف اجتماع را ویران مى سازد

 

 یكصد و پنجاه درس زندگى

درس چهل و هشتم

 

پر ارزش ترین میراث عرب

 

پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود:

أَصْدَقُ كَلِمَة قالَتْها الْعَرَبُ كَلِمَةُ لُبَیْد:

ألا كُلُّ شَىء مَا خَلاَ الله باطِلُ *** وَكُلُّ نَعِیْم لا مَحَالَةَ زائلُ(1)

ترجمه

صحیح ترین و رساترین جمله اى كه عرب گفته است، گفتار «لبید» (شاعر معروف) است آن جا كه مى گوید: «آگاه باشید هرچیزى جز خدا باطل است و هر نعمتى بالاخره از دست خواهد رفت».

 

شرح كوتاه

   توجه به فناى ثروت ها و مقام ها و زوال نعمت ها به انسان هشدار مى دهد كه هم در به دست آوردن آنها رعایت حق و عدالت را كند و هم در طرز مصرف آنها راه اعتدال پیش گیرد.

ابدیّت و جاودانگى لباسى است كه تنها به قامت كبریاى او مى زیبد و راه نیافتن فنا و نیستى تنها مخصوص ذات پاك اوست.

   در برابر هر صحنه اى از صحنه هاى زندگى مادى باید به این حقیقت توجّه داشت و مغرور نشد.


1. مصباح الشریعه، صفحه 45.

[ 59 ]

درس چهل و نهم

 

من از آنها بیزارم

 

امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى فرماید:

لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشً مُسْلِماً أَوْ ضَرَّهُ أَوْما كَرَهُ(1)

ترجمه

آن كس كه تقلّب كند یا به مسلمانى زیان رساند یا به او نیرنگ زند از ما نیست.

 

شرح كوتاه

   آنها كه خوشبختى خود را در بدبختى دیگران و سود خود را در زیان دیگران مى بینند نه یك انسان واقعى محسوب مى شوند و نه یك مسلمان حقیقى.

   امتیاز انسان از سایر جانداران در شخصیت اجتماعى اوست، و آن كس كه سود خود را در ضرر دیگران مى بیند فاقد شخصیت اجتماعى است.

   زیان به افراد دیگر رسانیدن گاهى صریح و آشكار است و گاهى پنهانى از طریق تقلّب و یا خدعه و نیرنگ، به هر صورت باشد در اسلام ممنوع است، و امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) فرمود: من از مرتكبین این اعمال بیگانه ام.


1. سفینة البحار ماده غش..

[ 60 ]

درس پنجاهم

 

تلاش عاجزان

 

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:

اَلْغِیْبَةُ جُهْدُ الْعاجِزِ(1)

ترجمه

غیبت كردن آخرین تلاش افراد ناتوان است.

 

شرح كوتاه

   درمیان گناهان كبیره كمتر گناهى است كه همانند غیبت نشانه پستى و ضعف و زبونى و ناجوانمردى باشد.

   آنها كه به مذمت و عیب جویى مردم در پشت سر مى نشینند و آبروى و حیثیت افراد را با افشاى عیوب پنهانى، كه غالب مردم به یكى از این عیوب گرفتارند، مى برند، و آتش حسد و كینه خود را با این وسیله فرو مى نشانند، افرادى ناتوان و فاقد شخصیتند كه حتى در مبارزه بى دلیل و ظالمانه خود شهامت ندارند و تمام قدرتشان این است كه از پشت خنجر بزنند.

   در حدیث آمده، آن كس كه غیبت مردم كند اگر توبه نماید آخرین كسى است كه وارد بهشت مى شود و اگر نكند نخستین كسى است كه وارد دوزخ مى شود.


1. نهج البلاغه، كلمات قصار.

 

چهارشنبه 19/3/1389 - 17:24
اخلاق
یكصد و پنجاه درس زندگى

إِیَّاكُمْ وَالْدَّیْن فإِنَّهُ هَمُّ بِاللِیْلِ، وَذُلٌ بِالنَّهارِ!(1)

ترجمه

تا مى توانید از قرض گرفتن بپرهیزید كه، در شب باعث اندوه و در روز موجب ذلت است.

 

شرح كوتاه

   زرق و برق هاى زندگى مادى و مسابقه تجمل پرستى در عصر ما سبب شده كه افراد خود را زیر بار قرض هاى بى دلیل و بدهكارى هاى طاقت فرسا قرار داده، و به زندگى پر رنج اقساطى تن در دهند.

   از آن جا كه آدم بدهكار انسان آزاده اى محسوب نمى شود، به ما دستور داده شده تا ضرورت شدیدى ایجاب نكند زیر بار بدهكارى نرویم.

   مسأله بدهكارى اگر در سطح كشورها آشكار گردد به همان نسبت خطرش بیشتر و آثار مرگبارتر خواهد بود و به آزادگى و استقلال معنوى ملت ها ضربه مى زند.


1. بحارالانوار، جلد 103، صفحه 141.

[ 35 ]

درس بیست و پنجم

 

زندگى اجتماعى سالم

 

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

لَوْ أَنَّ النّاسَ أَدَّوْا حُقُوقَ أَمْوَالِهِمْ لَكانُوا عَایِشِینَ بِخَیْر(1)

ترجمه

اگر مردم حقوق یكدیگر را بپردازند و نیازمندى نیازمندان را برطرف سازند، زندگى خوب و رضایت بخشى خواهند داشت.

 

شرح كوتاه

   حدیث بالا كه مخصوصاً در مورد زكات مال و تأمین احتیاجات نیازمندان اجتماع وارد شده، به همه هشدار مى دهد كه اداى حقوق دیگران تنها یك مسأله اخلاقى و انسانى نیست; بلكه یك اصل مهم اجتماعى است كه آرامش و سلامت اجتماع در گرو آن مى باشد.

   واكنش هاى خطرناكى كه بر اثر بهره كشى هاى ظالمانه و استثمار طبقاتى، جوامع امروز را به نابودى تهدید مى كند و آرامش را به شكل وحشتناكى بهم مى زند، گواه زنده این دستور بزرگ اسلامى است; و تا مردم جهان «حق» را مساوى با «زور» مى دانند و زورمندان از اداى حقوق واجبى كه بر عهده دارند سرباز مى زنند، هم خودشان در خطرند و هم جوامع انسانى را بخطر مى كشانند.


1. وسایل الشیعه، جلد 6، صفحه 2.

[ 36 ]

درس بیست و ششم

 

كلید بدبختى ها

 

امام حسن عسكرى(علیه السلام) فرمود:

إنَّ الله جَعَلَ لِلشَّرِ أَقْفَالا وَجَعَلَ مَفاتِیح تِلْكَ الأَقْفالِ اَلشَّرابَ، وَالْكِذْبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ(1)

ترجمه

خداوند براى شرور و بدى ها قفل هائى قرار داده كه كلید آنها شراب است و دروغ گفتن از شراب هم بدتر است!

 

شرح كوتاه

   بزرگترین و مؤثرترین مانع بر سر راه زشتى ها و بدى ها عقل و خرد است و این قفل محكمى است كه بر آنها زده شده، و به هنگامى كه قفل «خرد» با كلید «شراب» گشوده مى شود همه زشتى ها و بدى ها آزاد مى گردند و انسان در حال مستى آلوده هرگونه جنایت و گناه و تبهكارى ممكن است بشود.

   ولى اگر آدم «شرابخوار» از روى «جنون مستى» دست به گناه مى آلاید «دروغگو» آگاهانه سازمان زندگى اجتماعى را بهم مى ریزد و روح اعتماد را مى كشد و سرچشمه انواع گناهان و مفاسد مى گردد.

   پس دروغ از شراب هم خطرناك تر است.


1. كتاب وسایل الشیعه، جلد 2، صفحه 223.

[ 37 ]

درس بیست و هفتم

 

نشانه هاى انسان هاى بهشتى

 

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

إِنَّ لاَِ هْلِ الْجَنَّةِ أرْبَعَ عَلامات: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَلِسانٌ فَصِیْحٌ وَقَلْبٌ رَحِیْمٌ وَیَدٌ مُعْطِیَةٌ(1)

ترجمه

بهشتیان چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان گویا و صریح، قلب پر از محبّت، و دست دهنده.

 

شرح كوتاه

   اصیل ترین مكتب هاى انسانى آن است كه فرد را در دل اجتماع ببیند و اجتماع را پرورش دهنده افراد ارزنده، زیرا كه اجتماع سرچشمه همه بركات معنوى و مادى است.

   حدیث بالا كه نشانه هاى مردم سعادتمند و بهشتى را بازگو مى كند چهار موضوع را یادآورى كرده كه همگى مربوط به استحكام پیوندهاى اجتماعى و پاشیدن بذر عواطف انسانى در سرزمین اجتماع است:

   روهاى گشاده و پر از مهر و صفا، زبان هاى نرم و محبّت آمیز و در عین حال صریح و گویا، قلب هایى كه براى انسان ها بتپد، دست هایى كه از كمك باز نمى ایستند، آرى اینهاست نشانه هاى انسان هاى بهشتى!


1. از كتاب ارشاد القلوب.

[ 38 ]

درس بیست و هشتم

 

نشانه هاى منافق

 

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

لقمان به فرزندش گفت:

لِلمُنافِقِ ثَلاثُ عَلامات:

یُخَالِفُ لِسانُهُ قَلْبَهُ وَقَلْبُهُ فِعْلَهُ وَعَلانِیَتُهُ سَرِیْرَتَهُ(1)

ترجمه

افراد منافق سه نشانه دارند:

زبان آنها با قلبشان هماهنگ نیست، و قلب آنها با عملشان، و ظاهر آنها با باطنشان.

 

شرح كوتاه

   نفاق و دورویى درد بزرگى است كه از كمبود شخصیت و ضعف اراده سرچشمه مى گیرد، افرادى كه سعى دارند خود را غیر از آن كه هستند نشان دهند، و زبان و دل، ظاهر و باطن، و گفتار و كردارشان از هم جداست، مردم ناتوانى هستند كه نه شجاعت اظهار شخصیت واقعى خود دارند و نه اراده و تصمیم كافى براى اصلاح خود، در چهره هاى مختلف ظاهر مى شوند و عملا با همه كس حتى خودشان خیانت مى كنند. و از آنها خطرناكتر جوامعى هستند كه ظاهرى آراسته و درونى خراب دارند، زبان آنها كه همان وسایل ارتباط جمعى شان باشد با آنچه در قلب این جوامع مى گذرد مخالف است.


1. از كتاب بحارالانوار، جلد 15.

[ 39 ]

درس بیست و نهم

 

پند

 

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:

إِتَّعِظُوا بِمَنْ كانَ قَبْلَكُمْ قَبْلَ أَنْ یَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ(1)

ترجمه

از پیشینیان خود پند و عبرت بگیرید قبل از آن كه آیندگان از زندگى و سرنوشت شما عبرت گیرند.

 

شرح كوتاه

   پتاریخ پر است از درس هاى عبرت، پر است از پندها و موعظه ها، سرانجام مظالم، ستم ها، اختلافات و پراكندگى ها، ركودها و تحجّرها، بى خبرى ها از وضع محیط و زمان، همه در آیینه تاریخ منعكس است. اما على(علیه السلام) آن ابرمرد تاریخ بشریت به ما هشدار مى دهد كه شما از وضع زندگى و سرنوشت گذشتگان پند و عبرت گیرید و نگذارید سرنوشت زشت و شوم شما درس عبرتى براى آیندگان گردد، این دریاى خروشان زمان همه را با خود مى برد، خوشبخت جمعیّتى كه به گذشته آن مى نگرند و سعادت و نیكبختى خویش را بر امواج آینده ترسیم مى كنند.


1. نهج البلاغه، از خطبه 31.

[ 40 ]

درس سى ام

سخن و سكوت

 

على(علیه السلام) فرمودند:

لا خَیْرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ كَما أَنَّه لا خَیْرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ(1)

ترجمه

نه سكوت دانشمند سودى دارند و نه سخن گفتن جاهل.

 

شرح كوتاه

   خداوند از آنها كه مى دانند و آگاهى دارند پیمان گرفته كه در برابر انحراف ها، كجروى ها، ستم ها و حق كشى ها، و سمپاشى هاى دشمنان سكوت نكنند و با منطق و بیان گرم و مستدل خود نور هدایت و حق و عدالت در دل ها بپاشند (و هركس نسبت به آنچه مى داند هر قدر كم باشد دانشمند است و مسؤول) همان طور كه افرادى كه از مسائل آگاهى كافى ندارند نباید با دخالت نارواى خود مردم را به گمراهى بكشانند، آن «سكوت» و این «سخن» هر دو بدبختى زاست.


1. نهج البلاغه، كلمات قصار.

[ 41 ]

درس سى و یكم

 

لذت بخشش

 

پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود:

إذا قَدَرْتَ عَلى عَدُوِّكَ فَاْجعَلِ الْعَفْوَ شُكْراً لِلِقُدْرَةِ عَلَیْهِ(1)

ترجمه

هنگامى كه بر دشمنت پیروز شدى، عفو و بخشش را (زكات) این پیروزى قرار بده.

 

شرح كوتاه

   از نظر اسلام هر نعمت و موهبتى - بدون استثنا - زكات دارد و زكات قدرت عفو است. پیروزى هاى ظاهرى در صورتى ریشه دار خواهد شد كه دل دشمن از كینه شستشو گردد، و ریشه اصلى مخالفت قطع شود، و این موضوع راهى بهتر از پرداختن زكات قدرت یعنى عفو ندارد، در این هنگام است كه او از دل و جان منقلب مى گردد، و دشمن دیروز دوست امروز مى شود و پیروزى از نظر ظاهر و باطن تكمیل مى گردد، امّا به عكس كسانى كه به هنگام قدرت دست به انتقامجویى مى زنند نه تنها از یك فضیلت بزرگ انسانى محروم شده اند بلكه پیروزى خود را نیز به خطر مى افكنند.


1. از كتاب سخن محمّد(صلى الله علیه وآله).

[ 42 ]

درس سى و دوّم

 

زهد به معناى واقعى

 

على(علیه السلام) فرمودند: اَلزّاهِدُ فِى الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ وَلَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُكْرَهُ(1)

ترجمه

زاهد واقعى در جهان آن كس است كه اموال حرام نیروى مقاومت او را در هم نشكند و حلال او را از یاد خدا و وظیفه سپاسگزارى باز ندارد.

 

شرح كوتاه

   بعضى از افراد بى خبر مفهوم زهد را تحریف كرده و یك شكل منفى به آن داده اند زهد را به معناى فاصله گرفتن از مواهب الهى و پشت پا زدن به امكانات اقتصادى و همچون فقیران زیستن تفسیر كرده اند، در حالى كه چنین نیست، زهد به معناى واقعى همان است كه در عبارت بالا از على(علیه السلام)نقل شده كه خلاصه آن دو جمله است:

   «مقاومت و چشم پوشى در برابر اموال حرام» و «فراموش نكردن مسؤولیت ها و وظایف در برابر اموال حلال».

   اگر زهد را چنین تفسیر كنیم یك عامل سازنده و پیش برنده و تربیت كننده در اجتماع خواهد بود نه یك عامل منفى و باز دارنده.


1. از كتاب تحف العقول.

[ 43 ]

درس سى و سوّم

 

همردیف شهیدان

 

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: مَا الُْمجاهِدُ الشَّهِیْدُ فی سَبِیْلِ اللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ(1)

ترجمه

آن كس كه در راه خدا جهاد كند و شربت شهادت بنوشد بلند مقام تر از آن كس نیست كه توانایى بر گناه داشته باشد و دامن خود را آلوده نكند.

 

شرح كوتاه

از نظر منطق اسلام بزرگ ترین جهاد، جهاد با هوس هاى سركش مخصوصاً در محیط هاى آلوده است، حتى جهاد با دشمن آن گاه نتیجه بخش خواهد بود كه با اخلاص و اتحاد و نیّت پاك و دور از خود خواهى و اغراض شخصى صورت گیرد و اینها جز با پرورش اخلاقى كافى و جهاد با نفس ممكن نیست.

به همین دلیل على(علیه السلام) مى فرماید آنها كه در میدان جهاد با هوا و هوس پیروز مى گردند و در محیط هاى آلوده دامان خود را پاك نگه مى دارند كمتر از مجاهدان شهید در راه خدا نیستند، حتى در دنبال این حدیث در نهج البلاغه مى خوانیم این گونه افراد در ردیف فرشتگان آسمانى هستند.


1. نقل از نهج البلاغه، كلمات قصار.

[ 44 ]

درس سى و چهارم

 

بهترین مردم

 

امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود:

خَیْرُ النّاسِ قُضاةُ الْحَقِّ(1)

ترجمه

بهترین مردم كسانى هستند كه به حق داورى كنند.

 

شرح كوتاه

داورى عادلانه در مسائل حقوقى و اجتماعى و اخلاقى تنها از كسى میسر است كه منافع خود و دیگران را با یك چشم ببیند و حب و بغض هاى شخصى مانع از عدالت و دادگرى او نشود.

و این كار تنها از كسانى ساخته است كه نور ایمان و فضائل انسانى و عواطف مردمى آنچنان وجود آنها را روشن ساخته باشد كه امواج نیرومند خودخواهى و سودجویى و حبّ ذات نتواند عقربه فكر و وجدان آنان را منحرف سازد، و چنین كسانى شایسته عنوان «بهترین مردم»اند.


1. از كتاب اسلام در قلب اجتماع.

[ 45 ]

درس سى و پنجم

 

عبادت آزادگان

 

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

اَلْعُبّادُ ثَلثَةٌ:

قَوْمٌ عَبَدُوا اللهَ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبِیِدْ.

وَقَوْمٌ عَبَدُوا الله طَلَبَ الثَّوابِ فَتِلْكَ عِبادَةُ الأُجراءِ.

وَقَوْمٌ عَبَدُوا اللهَ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبادَةُ الأَحْرارِ(1)

ترجمه

عبادت كنندگان سه دسته اند:

آنها كه از ترس دوزخ خدا را مى پرستند، این عبادت بردگان است.

و آنها كه براى پاداش خدا را مى پرستند، این عبادت مزد بگیران است.

و آنها كه براى عشق و محبّت او او را عبادت مى كنند، این عبادت آزادگان است.

 

شرح كوتاه

گرچه وعده كیفر و پاداش الهى، همه حق است، پاداشش فوق العاده پر ارزش و كیفرش بسیار دردناك، اما آزادگان بلند همّتى كه جز خدا نمى بینند و جز خدا نمى جویند و پیمانه قلبشان از عشق و محبّت او لبریز است، چشم به نقطه اى بالاتر از پاداش و كیفر دوخته، و انگیزه آنها در اطاعت فرمان خدا تنها عشقى است آمیخته با معرفت شناسایى او.


1. از كتاب وسایل الشیعه.

[ 46 ]

درس سى و ششم

 

آنچه پشت را مى شكند

 

امام باقر(علیه السلام) فرمود:

ثَلاثُ قاصِماتُ الظَّهْرِ: رَجُلٌ إسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَنَسِىَ ذنُوبَهُ وأَعَجَبَ بِرَأیِهِ(1)

ترجمه

سه چیز پشت آدمى را مى شكند: كسى كه عمل نیك خود را بزرگ بشمرد و كسى كه گناهان خویش را فراموش كند و آن كس كه استبداد رأى داشته باشد.

 

شرح كوتاه

   كسانى كه اعمال خود را بزرگ مى شمرند، مسلّماً به همان قانع مى شوند و همین طرز فكر سدى در برابر تكامل و پیشرفت آنها ایجاد مى كند.

   و آنها كه گناه خویش را فراموش كنند، به جاى جبران آنها هر روز آلوده گناه تازه اى مى شوند و یكباره سقوط خواهند كرد.

   و آنها كه تنها به فكر خود تكیه مى كنند، از پشتوانه افكار عمومى و عقول دانش هاى فراوان دیگران محروم مى مانند، لغزش ها پشت سر هم دامن آنها را مى گیرد و بالاخره پشت آنها در زیر بار انبوه مشكلات خواهد شكست.


1. وسایل الشیعه، جلد 1، صفحه 73.

[ 47 ]

درس سى و هفتم

 

پاكیزه باش

 

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود:

أَفْوَاهُكُمْ مِنْ طُرُقِ رَبِّكُمْ فَأَحَبُّها إلى الله أَطْیَبُها رِیحْاً فَطَیَّبُوها بِما قَدَرْتُمْ عَلَیْهِ(1)

ترجمه

دهان شما یكى از راه هاى خداست، محبوب ترین دهان در پیشگاه خدا آن است كه از همه خوشبوتر باشد، پس تا مى توانید دهان خود را خوشبو نگاهدارید.

 

شرح كوتاه

   این حدیث كه در آداب مسواك كردن در كتاب وسایل الشیعه نقل شده ظاهرى دارد و باطنى: ظاهر آن این است كه انسان با دهان خود ذكر خدا مى گوید، آیات خدا مى خواند و نیایش به درگاه او مى كند بنابر این باید آن را پاك و خوشبو نگاهدارد.

   و باطن آن این است كه دهان یكى از راه هاى پیوند با طرق الهى و بندگان اوست، هر قدر با گفتار خوب و پاكیزه و سخنان محبّت آمیز خوشبو گردد و از زشت گویى و دشنام و ناسزا و دروغ و خشونت بر كنار باشد در پیشگاه خدا محبوب تر است.


1. وسایل الشیعه، جلد 1، صفحه 358.

[ 48 ]

درس سى و هشتم

 

سرانجام جهل

 

امام نهم، امام جواد(علیه السلام) مى فرماید:

مَنْ عَمِلَ عَلى غَیْرِ عِلْم أَفْسَدَ أَكْثَرَ مِمّا یُصْلِحُ(1)

ترجمه

آن كس كه بدون علم و آگاهى عمل كند، بیش از آنچه اصلاح مى كند فساد خواهد كرد.

 

شرح كوتاه

   زیان جهل و نادانى تنها به این قسمت محدود نمى شود كه انسان به ارزش هاى واقعى زندگى و حیات نمى رسد، بلكه فساد و تبهكارى ناشى از ندانم كارى ها خطر بزرگترى است كه در انتظار عاملان بدون علم است.

   در این موقع است كه شخص نادان مى خواهد به فرزند خود نیكى كند، او را به بدبختى مى كشاند، مى خواهد به اسلام خدمت كند آبروى دین و مذهب را مى برد، مى خواهد صلح و صفا در میان مردم ایجاد كند، دامن به آتش اختلاف و نفاق مى زند، خلاصه خرابكارى و فساد او در هر زمینه بیش از اصلاح خواهد بود.


1. منتهى الامال.

[ 49 ]

درس سى و نهم

 

اركان هدایت

 

امام جواد(علیه السلام) مى فرماید:

اَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ إِلى ثَلاثِ خِصَال:

توفیقٌ مِنَ الله

وَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِهِ

وَقَبُولٌ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ(1)

ترجمه

افراد با ایمان نیازمند به سه چیزند، توفیق پروردگار، و واعظى از درون جان و دل، و پذیرشى از اندرز دهندگان.

 

شرح كوتاه

   در این راه پرفراز و نشیبى كه انسان در زندگى در پیش دارد براى این كه بتواند از خطرات بیشمارى كه سعادت او را تهدید مى كند رهایى یابد و موجودى مفید و مؤثر در اجتماع گردد، در درجه اوّل نیاز به یك ارتباط معنوى و روحانى به پروردگار دارد كه از ذات پاكش مدد گیرد، و سپس وجدانى بیدار و آگاه از درون او را موعظه كند و پس از آن گوش هایى شنوا كه از افكار، راهنمایى ها، اندرزها و مشورت هاى دیگران استفاده كند.


1. منتهى الآمال.

[ 50 ]

درس چهلم

 

نوحه گرى جاهلیت

 

امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

یكى از سخنان كوتاه پیامبر(علیه السلام) كه هیچ كس پیش از او نگفته، این بود:

اَلنَّیاحَةُ مِنْ عَمَلِ الْجاهِلِیَّةِ(1)

ترجمه

نوحه گرى از اعمال دوران جاهلیت است (در برابر مشكلات نباید ناله كرد بلكه باید براى حل آنها بپاخاست).

 

شرح كوتاه

   این حدیث كوتاه و پرمعنا، ظاهرى دارد و باطنى:

   ظاهر آن اشاره به اعمال بى رویه اى است كه در زمان جاهلیت مرسوم بود; هنگامى كه كسى از دنیا مى رفت زنان نوحه گر دعوت مى كردند كه با آهنگ هاى مخصوص خود و اشعار پر از دورغ و فریب بر مرگ او نوحه سرایى كنند و یك عزاى ساختگى و قلابى برپا سازد. و اما معناى دیگرى كه شاید امام باقر(علیه السلام) نیز به آن اشاره مى كند این است كه در برابر حوادث سخت و پیچیده و مشكلات زندگى فردى و اجتماعى نوحه گرى و ناله كردن بیهوده است و به هدر دادن نیروها و امكانات است; باید با سر پنجه عقل و اندیشه و با همّت و استقامت مداوم آنها را گشود و چاره جویى كرد.


1. وسایل الشیعه، جلد 1، صفحه 915.

[ 51 ]

درس چهل و یكم

 

همه روز محاسبه كن

 

امام كاظم(علیه السلام) فرمود:

لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ كُلَّ یَوْم(1)

ترجمه

كسى كه همه روز به حساب خویشتن نرسد از ما نیست!

 

شرح كوتاه

   پیشگیرى از زیان و كوشش براى سود بیشتر، در هیچ مؤسسه اى چه كوچك و چه بزرگ در این جهان، بدون رسیدگى مستمر و محاسبه و بیلان ممكن نیست. و راستى حیرت آور است كه مردم در حساب سرمایه هاى مادى خود این قدر دقیقند، و یا نسبت به كم و زیاد شدن چند گرم وزن بدن خویش حساسیت دارند، اما گاهى در تمامى عمر حتى یك بار به حساب هاى انسانى و اخلاقى و معنوى خویش نمى رسند چه غفلت وحشتناكى!

   ولى یك مسلمان مسئوول و بیدار كسى است كه به گفته امام كاظم(علیه السلام)در حدیث فوق، همه روز بدون استثنا به حساب خویشتن رسیدگى مى كند. «ان عمل حسناً استزاد منه و ان عمل سیئاً استغفر الله منه; اگر كار نیكى كرده كوشش مى كند بیشتر كند و اگر كار بدى انجام داده از آن توبه مى نماید».


1. از كتاب اقوال الائمه، جلد 1، صفحه 214.

[ 52 ]

درس چهل و دوّم

 

آثار ایمان سخت تر از آهن

 

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

إنَّ الْمُؤْمِنَ أَشَدُّ مِنْ زُبُرِ الْحَدِیْدِ إنَّ زُبُرَ الْحَدِیْدِ إذأُ دْخِلَ النّارَ تَغَیَّرَوإنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْقُتِل ثُمَّ نُشِرَثُمَّ قُتِلَ لَمْ یَتَغَیَّرْقَلْبُهُ(1)

ترجمه

افراد با ایمان از قطعات آهن محكمترند چه این كه:

آهن هنگامى كه وارد آتش شود تغییر مى كند; اما مؤمنان اگر كشته شوند و سپس زنده شوند و باز كشته شوند، تغییرى در روحیه آنها پیدا نمى شود.

 

شرح كوتاه

   زندگى مجموعه اى است از مشكلات و مسائل پیچیده، كه افراد كم استقامت بزودى در برابر آن زانو مى زنند و از میدان فرار مى كنند; اما آنها كه در پرتو ایمان، استقامت دارند به هیچ وجه در برابر انبوه مشكلات تسلیم نمى گردند.

   آنها مى دانند در راه اطاعت فرمان پروردگار، در راه پرهیز و دورى از گناه، و در راه سربلندى و عظمت، همیشه موانعى وجود دارد و رسیدن به این افتخارات، نیازمند به خویشتن دارى و فداكارى و ایستادگى در برابر هوس هاى سركش و در برابر مشكلات دیگر است، لذا در دین از تلاش و كوشش نمى ایستند و از حوادث نمى هراسند.


1. از كتاب سفینة البحار، جلد 1، صفحه 37.

چهارشنبه 19/3/1389 - 17:21
دعا و زیارت
چهارشنبه 19/3/1389 - 16:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته