• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 308
تعداد نظرات : 300
زمان آخرین مطلب : 4851روز قبل
تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی
کاشف بی باکی قصد دارد پیاده از دل بیابانی خشک و بی آب و علف بگذرد . اگر عبور از این بیابان شش روز طول بکشد ، وی با یاری چند تن می تواند به خواسته اش برسد ، در صورتی که خود او و هر کدام از همراهانش قادر به حمل آذوقه کافی برای چهار روز یک تن باشند ؟
پنج شنبه 16/10/1389 - 12:44
ازدواج و همسرداری

یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی قبل از ازدواج در نظر گرفتن معیارهایی برای انتخاب همسر است. به جرئت می توان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک به وجود می آید به خاطر این است که دختر و پسر، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده اند و پس از چند سال زندگی متوجه می شوند این دو مناسب یکدیگر نبوده اند. پس جا دارد برای این انتخاب وقت بگذاریم و مطالعه کنیم.

 


معیارها و ملاک هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است:

الف – آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتماً لازم اند.

ب – آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی لازم اند و بیشتر به سلیقه افراد و موقعیت آنها بستگی دارند.


اگر گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست.


یکی از معیارهایی که باید حتماً در ازدواج در نظر گرفته شود، عامل مذهب و نگرش فرد مقابل نسبت به مذهب است.
اگر شما فردی هستید که به اصول و فرامین مذهبی معتقدید، ولی شخص مورد نظرتان ، نسبت به مذهب بی اعتماد یا بی تفاوت باشد، شما با هم زندگی خوبی نخواهید داشت. انسان متدین، همسری متدین می خواهد، اگر یکی متدین و دیگری بی دین و بی قید باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراین از این لحاظ باید فردی را انتخاب کنید که همانند شما فکر کند.


یکی دیگر ازمسائل تناسب خانوادگی است. ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده، فامیل و یک نسل؛ خانواده دختر و پسر باید با یکدیگر سنخیت و تناسب داشته باشند. در انتخاب همسر معقول نیست شما بگویید: «من می خواهم با این فرد زندگی کنم و کاری با خانواده اش ندارم!» چرا که این فرد جزیی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است.

این شاخه، از ریشه همان درخت تغذیه کرده؛ مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل از راه وراثت و تربیت و محیط به این فرد منتقل شده است، این فرد در دامن همان خانواده بزرگ شده است. باید موقع ازدواج ارزش های درون خانواده فرد را بررسی کنید و با ارزش های درون خانواده خودتان مقایسه نمایید. اگر این ارزش ها با یکدیگر تناسب داشته باشند، شما زندگی آرامی خواهید داشت. در مقایسه ارزش ها دقت داشته باشید. برای مثال اگر در خانواده شما تحصیل یک ارزش است، در خانواده فرد مقابل نیز تحصیل یک ارزش باشد، اگر در خانواده شما حجاب یک ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد.



آنچه در تناسب اجتماعی باید در نظر داشت، ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگی است. این که خانواده با چه افرادی رفت و آمد می کنند و دارای چه جایگاهی هستند، آیا شهرت اجتماعی دارند یا خیر، مهم است. همه اینها در جایی جمع می شود که به آن تناسب اجتماعی می گوییم. در حقیقت مردم دوست دارند با افرادی رفت و آمد کنند که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشند. دو خانواده باید از این حیث با یکدیگر تناسب داشته باشند. مسئله دومتناسب رفتار اجتماعی دختر و پسر است. مثلاً اگر یک دختر لوس و جلف با مرد متین و موقری ازدواج کند، تحمل رفتار اجتماعی زن برای مرد مشکل است.

بنابراین از مسائل مهم انتخاب همسردر نظر گرفتن تناسب اجتماعی دو خانواده است و چقدر خوب است که پسر و دختر در یک ردیف اجتماعی با هم ازدواج کنند.



یکی دیگر از مواردی که باید در ازدواج در نظر گرفت مسائل مالی و اقتصادی است. هر چقدر دو خانواده از لحاظ مالی در یک سطح باشند ازدواج، ازدواج خوبی است. صلاح نیست دختر و پسر و خانواده هایشان از لحاظ مالی و ثروت تفاوت زیادی با هم داشته باشند، ازدواج دو طبقه متضاد اجتماعی همیشه مشکلاتی به همراه خواهد داشت. شما نمی توانید با فردی زندگی کنید که از نظر اقتصادی در ردیف شما نیست، هرگز این کار را نکنید.


برای مثال کسی که از نظر اقتصادی در یک طبقه بالای اجتماعی است در ناز و نعمت بزرگ شده، همه چیز برایش مهیا بوده، هیچوقت مشکلات و تنگنای مالی نداشته است، حالا با فردی از خانواده بسیار پایین از نظر اقتصادی ازدواج می کند که سبک زندگیش با این فرد متفاوت بوده است. فرهنگ خانوادگیش متفاوت، نیازهایش متفاوت. فرضاً قرار می شود این دو با یکدیگر به مهمانی بروند، شخص اول هر لباسی می پوشد خجالت می کشد، احساس می کند نازیباست ، مورد تأییدش نیست، در عوض همسرش زمانی که به خانه آنها می رود احساس کدخدایی می کند. خانه سطحش پایین است. این احساسات در وی ایجاد تعارض می کند. عصبانی می شوند، با هم دعوا می کنند، دعوا بر سر یک قضیه بسیار ساده زندگی است ولی ریشه اش در عدم همخوانی و تناسب طبقه اقتصادی است، اکثر دعواهای چنین زن و شوهرهایی بعد از میهمانی ها شروع می شود.



یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفته شود، تناسب تحصیلی است. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگی شان به وجود آید. مهم است که زن و شوهر سطح دانششان به هم نزدیک باشد، زنی که تحصیل کرده و دانشگاهی است نمی تواند همسر یک مرد بی سواد یا کم سواد باشد.

اگر هم توانست مدت کوتاهی می تواند ولی در درازمدت خیر. ممکن است یک آدم بی سواد بسیار فرهیخته باشد، مهربان و سطح آگاهیش هم بالا، کلاً شخصیت خوبی داشته باشد ولی در اینجا تشابهاتی وجود ندارد. بالاخص این که تفاوت یک زن تحصیل کرده با یک مرد تحصیل کرده بسیار زیاد است.

غالباً خانم تحصیل کرده از تحصیلاتش در طول زندگی استفاده می کند ولی مرد تحصیل کرده کمتر.

برای مثال خانمی که در رشته هنر تحصیلات دانشگاهی دارد، می توانید آثار هنری را در تمامی خانه ملاحظه کنید اما ممکن است آقای مهندس برق در سیستم برق خانه اش کلی اشکال داشته باشد! به نظر می رسد زندگی با زن تحصیل کرده راحت تر است. او خیلی زودتر مسائل را می فهمد و نیاز نیست که خیلی تکرار کنید. متقابلاً مردی که دارای تحصیلات عالی است نمی تواند با زنی که دارای تحصیلات پایینی است ازدواج کند. حتی بهتر است مردان یا زنان پزشک با هم ردیفان خود ازدواج بکنند. یکی از چیزهایی که باید در ازدواج رعایت شود فاکتورهای حرفه ای است. بنابراین سطح تحصیلات و سطح حرفه در زندگی زناشویی بسیار مهم است.

حالا که به مسئله تحصیل اشاره کردیم خوب است که به مسئله تفکر نیز اشاره کنیم. متأسفانه مردان ما بسیار مقیدند که همسر زیبا داشته باشند، در صورتی که زیبایی در آمار جهانی بهداشت فقط ۲۵ نمره دارد در حالی که به تفکر ۳۰۰ نمره داده اند. در مورد عروس خانم همیشه می پرسند آیا زیبا هست یا نیست. زیبایی دوره محدودی دارد، ولی ما نمی توانیم تفکر و تعلیم و تربیت را انکار کنیم. بعضی از مردم ما در ازدواج جایی برای تفکر باز نگذاشته اند.



اولین چیزی که در تفکر جلوه گر می شود، عامل هوش است. زندگی با یک آدم کم هوش بسیار مشکل است.

ممکن است بپرسید چگونه می شود هوش یک نفر را قبل از ازدواج تشخیص داد؟

پاسخ بسیار آسان است. افرادی که درجه هوشی خیلی پائین دارند کاملاً در رفتار و کردارشان مشخص است، پختگی لازم را ندارند، قدرت تشخیصشان ضعیف است.

عامل دیگر تشخیص هوش، تفکر انتزاعی است.

انتزاع کردن یعنی بیرون کشیدن، و تفکر انتزاعی یعنیتوانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیت های کلی. این نوع تفکر ابعادش بسیار گسترده است، افرادی که تفکر انتزاعی دارند خیلی زود شما را می فهمند. لازم نیست که دائم برایشان تکرار کنید. بعد دیگرش، تفکر حل مسئله ای است، تفکری که در آن انسان می تواند مسائل خودش را حل کند. کسانی که این نوع تفکر را ندارند دائم دور خودشان می چرخند، گیج اند، دائم می پرسند چه گفتی، یعنی چه، منظورت چه بود…. کسی که این نوع تفکر را ندارد به همسری برنگزینید. گاهی اوقات افراد از روی ترحم با فردی ازدواج می کنند که از نظر هوشی در سطح پایینی است، می خواهند ایثار کنند ولی سخت در اشتباهند. زندگی با افراد کم هوش بسیار مشکل است.کسی که تفکر و هوش خوبی دارد کیفیت فراوان در مدیریت دارد. یکی از ارکان اصلی مدیریت ، تفکر خوب است.



یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفت گذشته افراد است. یعنی، باید تشابهاتی بین گذشته شما با گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید باشد. اگر این تشابهات بود، آن وقت شما به درک متقابل خواهید رسید. بسیاری از مردم می گویند همسرم مرا درک نمی کند. درک چه موقع صورت می گیرد، زمانی که ما سرنوشت مشابهی داریم، شما کسی را درک می کنید که در زندگی تان باشد، یک غریبه را نمی شود درک کرد. اگر گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست.

گذشته بسیار مهم است. این فرد نمی تواند شما را درک کند. نمی تواند بفهمد موقعیت فعلی را به چه قیمتی به دست آورده اید؛ برایش اهمیتی ندارد. تمام آنچه با زحمت به دست آورده اید را جزء بدیهیات و لوازمات زندگی می داند، حتی گاهی اوقات اصرار می کند موقعیت فعلی را نیز از دست بدهید در حالی که موقعیت فعلی حاصل یک عمر تلاش شماست. در ازدواج به سراغ فردی بروید که گذشته ای مشابه شما داشته باشد و شما را درک کند.

یکی از مسائلی که در گذشته ماست، عشق و عاطفه در زندگی است. بعضی ها در گذشته ، بسیار دوست داشته شده اند، مثل این که هیچکس به اندازه اینها مهم نبوده است، مانند عروسک در دست این و آن مورد نوازش و محبت قرار گرفته اند. عده ای دیگر اصلاً مورد توجه نبوده اند و کسی به اینها اهمیتی نداده است مثل این که اصلاً شناسنامه ای ندارند . حالا اگر این دو نفر با هم ازدواج کنند ، نمی دانند چه اتفاقی می افتد . گاهی می گویند این شخصیت خلاء عاطفی مرا پر خواهد کرد. در صورتی که چنین نیست. کسی که هیچوقت مورد محبت قرار نگرفته، تشنه محبت است، هرچه محبت کنید سیراب نمی شود. همیشه می پرسد مرا دوست داری، می گویید بله، باز می پرسد، قسم می خورید، ولی باور نمی کند. برعکس، شخصی که برایش همه چیز مهیا بوده سیراب است هیچ چیز چشمش را نمی گیرد، به زحمت هدیه ای را برایش فراهم می کنید اما جلب توجهش را نمی کند. گاهی اصلاً شما را تحویل نمی گیرد، آنها آدم های سردی اند، هر کاری کنید فایده ای ندارد، در مقابل آنها وضعیت شما مثل فردی است که می گوید نمی دانم چرا دستم نمک ندارد. می گوییم دست شما نمک دارد اما این شخص سیراب است. پس بهترین حالت، تعادل است.

باید دنبال کسی بگردید که گذشته معتدل داشته است گذشته ما سرنوشت ما را تعیین می کند.

خب حالا چطور می توانید به این مسئله پی ببرید؟ کافی است از او سؤال کنید شما را چقدر دوست داشته اند. اگر گفت «تا حالا هیچکس را به اندازه من دوست نداشته اند و از ابتدای امر هر چه خواسته ام برایم فراهم بوده است.» قدری دست نگه دارید. یا مثلاً چنانچه مادر دختر خانم می گوید «اگر قسمت شد و داماد ما شدید این را بدانید که ما تا حالا بالاتر از گل به این دختر نگفته ایم.» بگویید «خداحافظ!» این دختر خیلی به درد شما نمی خورد. پدر و مادرها در محبت کردن به بچه ها، باید حد تعادل را رعایت کنند.  





از دیدگاه دکتر مجد، یکی از مسائل بسیار مهم که باید در ازدواج مورد توجه قرار گیرد ردیف فرزندان خانه است. فرزند چندم خانواده باشد خوب است و یا چرا خوب نیست. به اعتقاد ایشان بچه های ردیف اول غالباً دارای وضعیتی هستند که عمدتاً معاون اند، دختر معاون مادر، پسر معاون پدر، بچه های ارشد خانواده غالباً مسئولیت های زیادی را قبول می کنند و مثلاً از دیگر فرزندان مراقبت می کنند، تکالیف اقتصادی و خرید به آنها واگذار می شود بسیاری از کارهای خانه را انجام می دهند.

بچه های اول سنگ های زیرین آسیاب هستند. علاوه بر کارهای منزل و خرید و مواظبت از بچه های دیگر باید به عنوان قاضی، مجادلات بین پدر و مادر را نیز حل کنند.

بچه های اول عمدتاً زندگی سختی دارند. این زندگی سخت ، مزایا و معایبی دارد. از این جهت خوب است؛ افرادی که زندگی سختی تجربه کرده اند مسئولیت پذیرند، اتفاقاتی را تجربه می کنند که سبب می شود برای زندگی بعدی پخته شوند، غالباً نظرشان شرط است. اینها رأی شان نافذ است اگر پدر و مادر بخواهند با کسی مشورت کنند معمولاً با فرزندان ارشد است. روی دیگر فرزندان نفوذ دارند، اصلاً گاهی به جای پدر و مادر مهار زندگی را اینها به دست می گیرند. از بعضی جهات هم خوب نیست. اینها معمولاً مظلوم واقع می شوند، حقشان خورده می شود. همیشه زمانی که دو بچه با یکدیگر دعوا می کنند به بچه بزرگتر می گویند تو بزرگتری تو ببخش، و غافل از این که اینها هر دو کودک اند و هر دو احساسات کودکانه دارند.


بچه های آخری چه وضعیتی دارند؟ بچه آخر معمولاًً هیچ مسئولیتی ندارد. ریلکس است خیلی راحت است. بعد از او دیگر بچه ای به دنیا نیامده و تاج پادشاهی همچنان بر سرش باقی مانده است. اگر در خانه مشکلاتی به وجود بیاید این قدر افراد هستند که مشکلات را حل بکنند بنابراین کاری به این فرد ندارند. به اینها سرویس زیاد داده شده و خیلی به آنها خوش گذشته است به کسی هم که زیاد خوش بگذرد خیلی بد عاقبت خواهد بود. تمام افرادی که به این ترتیب بزرگ می شوند تحمل اتفاقات عادی زندگی را ندارند. هیچ استرسی را نمی توانند تحمل بکنند.


حالا اگر بچه اول خانواده (پسر) با دختری ازدواج کند که فرزند آخر خانواده است چه اتفاقی می افتد؟ بیچاره پسر، عمری حقش ضایع شده بود و در خانه بچه داری کرده بود حالا هم بایستی از خانمش به عنوان یک بچه نگهداری کند! این دختر خانم هم به کوچکترین مطلبی قهر می کند. اینها همان افرادی هستند که دو ماه بعد از ازدواج چمدانهایشان را بسته اند و راهی خانه پدرشان می شوند.


اگر دختر فرزند اول باشد و پسر فرزند آخر، چه خواهد شد؟ خانم ها معمولاً تحملشان خیلی زیاد است معمولاً دندان روی جگر می گذارند، گاهی نقش مادر را برای همسر بازی می کنند و بعضی مردها نیز از این حالت استقبال می کنند. بچه های اول عادت کرده اند بگویند خب حالا مهم نیست و بعد می بینند که به دردهای روان تنی دچار شده اند.



مسلم است که تربیت خانوادگی بر شخصیت و نحوه رشد افراد اثر می گذارد. به نظر می رسد آنچه بیشتر از ردیف و جایگاه فرزندان خانه اهمیت دارد نحوه تربیت آنهاست. اگر در خانواده راه و رسم زندگی مشترک به افراد آموخته شود و آنها را برای پذیرش یک سری از مسائل و واقعیات زندگی آماده نمایند آخر یا اول بودن آنها چندان اهمیتی ندارند. نکته دیگر این که همیشه برای فرزندان آخر همه چیز مهیا نبوده است.

گاهی فرزندان آخر بیشتر از دیگر فرزندان دچار استرس می شوند برای این که پدر و مادر در جوانی بیمار نبوده اند و حالا بیمار شده اند و این در حالی است که دیگر فرزندان خانواده ازدواج کرده اند و مسئولیت پدر و مادر بیمار بر عهده فرزند آخر است. گاهی نیز فرزند آخر خانواده نقش مربی مهدکودک را بازی می کند و خواهران و برادران جهت نگهداری فرزندانشان از بچه آخر کمک می گیرند. از همه اینها گذشته اگر در یک خانواده دو فرزند بیشتر وجود نداشت، یکی اولی بود و دیگری آخری، تکلیف چیست؟ در اینجاست که می گوییم نوع تربیت، نحوه برخورد و گذشته افراد مهمتر از جایگاه آنها در خانواده است.



تناسب سنی
در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می رسد. پس خوب است که تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز به همین مقدار باشد ( پسر بزرگتر باشد)بهتر است چنین باشد ولی الزامی نیست. اگر در بقیه موارد گفته شده یعنی زمینه های اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، عاطفی، تناسب وجود داشته باشد ولی تناسب سنی وجود نداشته باشد مثلاً زن و شوهر هم سن باشند و یا حتی زن یک سال نیز بزرگتر باشد به شرط این که مرد وقوف و آگاهی کامل به این موضوع داشته باشد مشکل خاصی ایجاد نمی شود. اما ازدواج هایی که اختلاف سنی زیاد وجود دارد مثلاً یک نفر بیست سال از دیگری بزرگتر است اصلاً صلاح نیست.



اخلاق نیک
یکی از ویژگی های اساسی و لازم برای زندگی شاد، اخلاق نیک است. منظور از اخلاق نیک تنها خنده رویی وخوش خلقی اصطلاحی نیست، زیرا خندیدن و … در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست بلکه ضداخلاق نیز هست. منظور از اخلاق نیک ، داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده از نظر عقل و شرع است.



سلامت جسمانی و روانی
سلامت جسمانی و روانی در موفقیت و سعادت زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارد. بعضی از بیماریهای جسمانی و روانی اهمیت چندانی ندارند و مانع زندگی نیستند و لطمه ای به آن وارد نمی کنند و با معالجه و مراقبت، درمان می شوند. آنچه باید در زمینه انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد بیماری ها و نقص ها و معلولیت های جسمی و روحی عمیق و غیرقابل درمان است که در طول عمر همراه انسان است و تحملش برای همسر سخت است. توجه نکردن به این امر و برخورد «احساساتی و غیرمنطقی» با آن ممکن است لطمه های سنگینی به زندگی بزند.



همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری
تفاهم و توافق فکری و فرهنگی میان دو همسر در زندگی مشترک، نقش اساسی دارد. برای ایجاد یک زندگی پربار و سعادتمند، باید معماران این کانون بتوانند یکدیگر را درک کنند و مکنونات و محتویات درونی خود را به هم تفهیم کنند و در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترک و یکسان بگیرند و بر مبنای آن عمل کنند و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را براساس یک طرح هماهنگ تربیت کنند.

چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند:

«العارفة لا توضع الا عند العارف».
زن عارفه ( فهمیده فرزانه ) باید در کنار مرد عارف ( اهل معرفت ) قرار گیرد نه غیر آن.




تناسب سیاسی
دختر و پسر باید از لحاظ گرایش نسبت به مسائل سیاسی شبیه به هم باشند. اگر یک نفر علاقه شدیدی به مسائل سیاسی و شرکت در آن دارد و برای دیگری سیاست هیچ جایی در زندگیش ندارد، در زندگی مشترک دچار مشکلاتی خواهند شد و آرامش لازم را از دست می دهند.



تناسب شخصیتی
دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، بهتر است تناسب شخصیتی داشته باشند و از نظر صفات شخصیتی با یکدیگر همسان باشند.

 


منبع: سایت پزشکان ایران

پنج شنبه 16/10/1389 - 11:52
طنز و سرگرمی

از آنجایی که ما کشوری داریم که از تمام منابع خدادی بهره مند است و هیچ نوع کمبودی  در این زمینه نداریم  بنابرین تصمیم گرفته ایم آنها را صادر کنیم. و بحمدالله نه در زمستان و نه در تابستان با کمبود گاز و برق مواجه نشده ایم .اصلا مگه میشه کشوری که این همه منابع نفت و گاز  دارد گاز یا برق آن با مشکل مواجه شود.هر چند که در کشورهای اروپایی به دلیل نداشتن این منابع هر روز یرق آنها به طور سهمیه ای قطع می شود. و ما به دلیل زیادی این منابع به این بدبخت های جهان سومی مقداری برق صادر می کنیم.

نکته ی مهم در مورد این مطالب:

1-این مطالب فاقد هر گونه اثبات علمی می باشد و دانشمندان کشورهای آمریکایی دارند سعی میکنند با استفاده از قوانین نسبیت انیشتن و قوانین نیوتن آنرا ثابت کنند.

2-از آنجایی که این سخنان گهربار هنوز به اثبات نرسیده خواهشمندیم کنکوریهای عزیز به عنوان نکات تستی در کنکور از آن استفاده نکنند.

3-این سخنان یک مشت اراجیف بیشتر نمی باشد و ارزش قانونی دیگری ندارد.

چهارشنبه 15/10/1389 - 21:52
طنز و سرگرمی
برنامه روزانه ملتهای مختلف به شرح زیر اعلام می شود :
امریکا : 8 ساعت کار ، 8 ساعت استراحت ، 2 ساعت ماندن در ترافیک ، 2 ساعت تفریح ناسالم  ، 2 ساعت تماشای تلویزیون ، 2 ساعت کار با اینترنت
فرانسه : 8 ساعت کار ، 6 ساعت استراحت ، 2 ساعت قدم زدن در خیابان ، 4 ساعت کتاب خواندن ، 2 ساعت حرف زدن علیه تلویزیون ، 2 ساعت خندیدن
ایتالیا : 4 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 4 ساعت غذا خوردن ، 6 ساعت حرف زدن ، 2 ساعت خیابان گردی
آلمان : 8 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 2 ساعت اضافه کار ، 2 ساعت تماشای مسابقات تلویزِیونی ، 2 ساعت مطالعه ، 2 ساعت فکر کردن به خودکشی
کوبا : 8 ساعت کار ، 8 ساعت تفریح ، 4 ساعت خواب ، 4 ساعت گوش کردن به سخنرانی کاسترو
عربستان سعودی : 8 ساعت تفریح همراه با کار ، 6 ساعت تفریح همراه با خرید در خیابان ، 10 ساعت خواب
مصر : 4 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 8 ساعت کشیدن قلیان ، 2 ساعت گوش کردن به ام کلثوم ، 2 ساعت حرف زدن در مورد گذشته
هندوستان : 8 ساعت جستجوی کار ، 6 ساعت خواب ، 6 ساعت تماشای فیلم ، 2 ساعت جستجو برای محل خواب ، 2 ساعت برای رد شدن از خیابان
پاکستان : 4 ساعت کار غیر مجاز ، 8 ساعت خواب در حین کودتا ، 8 ساعت اعتراض علیه کودتا ، 4 ساعت فرا ر از دست پلیس
ایران : 8 ساعت خواب ، 8 ساعت استراحت ، 2 ساعت حرکت در ترافیک ، 1 ساعت کار  ،3 ساعت بحث در مورد گذران اوقات فراغت ، 2 ساعت بحث در مورد فلسفه و سیاست


لینک منبع: مطالب طنز - نجوای دل
چهارشنبه 15/10/1389 - 21:52
طنز و سرگرمی

سال 1230 : مرد:دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…..

زن:آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید!نا محرم که تو خونمون نبود.حالا این بنده خدا یه بار بلند خندید…!!!

مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمی شه باید بکشمش….

بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه.


سال 1280:مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی؟

می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی. تو غلط می کنی. تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟

زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها!

مرد( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت

بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه


سال1330:مرد: چی؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بکنی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کٍونم

زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ

مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم. یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کٍونی

بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه


سال1380:مرد: کجا؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از این شلوار ها که خیلی کم پارچه اسراف می کنن!) بری بیرون؟ می کشمت. منتو رومی کشم

زن: ای آقا. چی کار به کارش داری. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).

مرد: مناینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شلوارو پائین تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نهنهنمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره


سال1400:زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه، بسشه دیگه مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه

بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو می بخشه !!



لینک منبع: مطالب طنز - نجوای دل
چهارشنبه 15/10/1389 - 21:52
طنز و سرگرمی
اقتصاد مرسوم :
 
دو تا گاو ماده دارین ... یکیش رو می فروشین و یه گاو نر می خرین... به تعداد گاوهای گله ی شما افزوده میشه و اقتصاد رشد می کنه... پول براتون همینطور سرازیر میشه و می تونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ...


اقتصاد هندی :

دو تاگاو ماده دارین ... اونها رو می پرستین و عبادت می کنین!


اقتصاد پاکستانی :
هیچ گاوی ندارین ... ادعا می کنین که گاوهای هندی مال شما هستن ... از آمریکا طلب کمک مالی می کنین ... از چین طلب کمک نظامی می کنین ... از انگلیس هواپیماهای جنگی ... از ایتالیا توپ و تانک ... از آلمان تکنولوژی ... از فرانسه زیر دریایی ... از سوییس وام بانکی ... از روسیه دارو ... و از ژاپن تجهیزات ... با تمام این امکانات گاوها رو می خرین و بعد ادعا می کنین که توسط جهان مورد استثمار قرارگرفتین !


اقتصاد آمریکایی :
دو تا گاو ماده دارین ... یکیش رو می فروشین ودومی رو تحت فشار مجبور می کنین که به اندازه ی ۴ تا گاو شیر تولید کنه ... وقتی گاوتون افتاد و مرد اظهار تعجب و شگفتی می کنین ... تقصیر رو گردن یه کشور گاودار میندازین و بعد طبیعتا" اون کشور یه خطر بزرگ برای بشریت به حساب میاد ... یه جنگ برای نجات جهان به راه میندازین و گاوها رو به چنگ میارین!


اقتصاد فرانسوی :
دو تا گاو ماده دارین ... دست به اعتصاب می زنین چون می خواین سه تا گاو داشته باشین!


اقتصاد آلمانی :
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو تحت مهندسی ژنتیک قرار میدین ... بعد گاوهاتون ۱۰۰ سال عمر می کنن و ماهی یه وعده غذا می خورن و خودشون شیرشون رو می دوشن!


اقتصاد انگلیسی :
دو تا گاو ماده دارین... که هر دو تاشون گاو دیوونه هستن! ﴿جنون گاوی دارن!


اقتصاد ایتالیایی :
دو تا گاو ماده دارین ... نمی دونین که اونها کجا هستن ... پس بیخیال میشین و میرین سراغ ناهار و شراب و استراحتتون!

اقتصاد سوییسی :
۵۰۰۰ تا گاو مادهدارین ... هیچکدومشون مال خودتون نیستن ... از کشورهای دیگه پول می گیرین که دارین گاوهاشون رو نگه می دارین!


اقتصاد ژاپنی :

دو تا گاو ماده دارین... اونها رو از نو طراحی ژنتیکی می کنین ... هیکل گاوهاتون یک دهم اندازه ی طبیعی میشه و ۲۰ برابر معمول هم شیر تولید می کنن ... بعد شونصد تا کارتون و عکس برگردون وآدامس با شخصیت گاوهاتون با چشمهای درشت می سازین و اسمش رو میذارین Cowkemon و توی تمام جهان پخش می کنین و می فروشین !

اقتصاد روسی:
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو می شمرین و متوجه میشین که ۵ تا گاو دارین ... اونها رو دوباره می شمرین و می فهمین که ۴۲ تا گاو دارین ... اونها رو دوباره می شمرین و متوجه میشین که ۱۷ تا گاو دارین ... یه بطری ودکای دیگه باز می کنین و به خوردن و شمردن ادامه میدین!


اقتصاد چینی :
دو تا گاو ماده دارین ... ۳۰۰ نفر آدم دارین که گاوها رو می دوشن ... بعد ادعا می کنین که سیستم استخدامی و شغلی کاملی دارین و تولیدات گاویتون در سطح بالایی قرار داره و هر کس رو هم که آمار واقعی رو بیان کنه بازداشت می کنین!


اقتصاد ایرانی :
دو تا گاو ماده دارین که هر دو تاشون ازباباتون به ارث رسیده ... یکیش رو دولت بابت عوارض و مالیات و خمس و زکات و سهم صداو سیما و سهم بنیاد های مختلف و غیره ضبط می کنه ... دومی رو هم قربونی می کنین و نذر قبولی توی دانشگاه و ازدواج موفق و شغل خوب و بدن سالم و عقل درست و حسابی و ... می کنین و اقتصاد کماکان فلج می مونه

 




لینک منبع: مطالب طنز - نجوای دل
چهارشنبه 15/10/1389 - 21:52
طنز و سرگرمی

مطلب طنزی که کل جهان اینترنت را برانگیخت :

چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده  شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است :

مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت انها می اید و میگوید:" تو یک قهرمانی"!!
فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما ان مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند:
امریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
ان مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
"" من ایرانی هستم  ""
فردای ان روز روزنامه ها این طور می نویسند :

یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت!!!

چهارشنبه 15/10/1389 - 21:52
طنز و سرگرمی

انواع زن ها:  

زنها کلا به 5 گروه اصلی تقسیم می شوند:  

گروه اول: زنها یی که مردها رو بدبخت می کنن.

گروه دوم: زنهای هستند که اشک مردها رو در میارن.

گروه سوم: زنهایی که جون مردها رو به لبشون می رسونن.

گروه چهارم: زنهایی که کاری میکنن مردها روزی هزار بارآرزوی مرگ کنن.

گروه پنجم: زنهایی هستند که به اشتباه فکر می کنن جزو هیچکدام ازین گروه ها نیستند!

چهارشنبه 15/10/1389 - 21:52
طنز و سرگرمی

آدم باید چه جـــــــوری باشـه؟

اگه سربزیر و متفكر و توی خودش باشه، میگن: افسردگی داره، روانیه، سیماش قاطیه!

اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه، میگن: جلفه، دلقكه، هجوه!

اگه چاق و اضافه وزن داشته باشه، میگن: شكموئه، پرخوره، مال مفت تور كرده!

اگه لاغر و جمع و جور و میزون باشه، میگن: كنسه، نخوره، حمال وارثه!

اگه از حقش دفاع كنه و زیر بار زور نره، میگن: جنجالیه، با همه دعوا داره، خروس جنگیه!

اگه از حقش بگذره و گذشت كنه، میگن: بی عرضه س، حیف نون و دست و پا چلفتیه!

اگه اهل تحقیقات و كتاب باشه، میگن: اینو، واسه ما شده آقای مطالعه!

اگه با عیالات متحده ش مشكلی نداشته باشه، میگن: زن ذلیله، زن نگرفته، شوهر كرده!

اگه مرد سالار و حرف، حرف خودش باشه، میگن: انگار كلفت آورده!

اگه دست به جیبش خوب باشه و به مردم كمك كنه، میگن: پول پارو میكنه، اهل زد و بنده!

اگه اهل بریز و بپاش و ولخرجی نباشه، میگن: پولهاشو انبار میكنه، جون به عزرائیل نمیده!

اگه زبون باز و متملق و چاخان باشه، میگن: معاشرتیه، فوق العادس، دوست داشتنیه!

اگه راست و درست و بی كلك باشه، میگن: هیچی نمیشه، به درد لای جرز میخوره!  

و بالاخره نتیجه اینكه: اگه در سایت گاهی مثل من مطلب بزاره نمیگن مارو دوست داره به یادمون هست و دلش میخواد مطالب جالب و آموزنده و اطلاعات عمومی را در اختیار دیگران بزاره بلكه دوستان جدید پیدا كنه و اجتماعی است وووو بلكه متأسفانه چون درون خودشان مشكل داره میگن: بیکاره ، معلوم نیست کی کار میکنه، به فكر جلب توجه است، كمبود توجه داره، مزخرف میگه كه زمان استراحت مطالب جالب را برای كسانی كه دوست دارن و مطالعه كنن و كسانی كه دوستم دارند و دوستشان دارم، جمع آوری میكنم و در سایت قرار میدم!! واقعا شما میگین پس باید چیكار كرد؟؟؟؟ شما هم نظر خودتون را بگین، بیشك شما هم مثل من معتقدین كه هركس نظر و درون شخصی خودش را ابراز میكنه، وبرای شما هم مثل من اهمیتی نداره كه دیگران چی میگن، البته اینموضوع بیشتر مضحك و خنده داره تا اینكه بخواهیم همیشه كارهایی را انجام بدیم كه دیگران میپسندند و یا همیشه در این فكر باشیم كه دیگران چی دوست دارن و از چی بدشون میاد، اگر ایجور فكر كنیم و بخواهیم اونجور كه دیگران برایمان تصمیم میگیرن زندگی كنیم حتی وقتی كه بمیریم هم میگن واه واه واه، چرا اینجوری مرد و هركس میگه فلانی باید به فلان صورت از دنیا میرفت ووووووووو در نهایت بقول معروف " در دروازه را میشه بست ولی در دهان مردم را تا ابد و ابد نمیشه بست "؛ پس بقول جوونها:(( بیخیال فرش ))..

چهارشنبه 15/10/1389 - 21:52
طنز و سرگرمی

چگونه زن خود راروانی كنیم؟!!

1- وقتی بعد از یك روز شلوغ براتون غذا درست كرد و با تمام خستگی كنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی كاش قبل از درست كردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی ...
2- وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شكم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.
3- از صبح كتونی پا كنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.
4- به صورتش نگاه كنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..
5- وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.
6- همیشه آب را با بطری سر بكشید.
7- وقتی زنتون حواسش كاملا به شماست وانمود كنید زنتون رو ندیدید و یواشكی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یك مامان خوشگل بیارم!!.
8- وقتی با تلفن صحبت میكنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع كنید..
9- همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف كنید..
10- خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف كنید..
11- وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید(این واسه قلیل اقایان بی ادب هست)...
12- او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا... صدا كنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست ..
13- سعی كنید یك چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید كه شبهای كه قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نكشید..

چهارشنبه 15/10/1389 - 21:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته