• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1637
تعداد نظرات : 162
زمان آخرین مطلب : 3446روز قبل
بهداشت روانی

پیشگیری زود هنگام از پایداری رفتارهای مجرمانه

 

پیشگیری از بزهکاری

 

1- مفهوم پیشگیری زود هنگام

پیشگیری زودهنگام از رفتارهای مجرمانه ای که در آمریکای شمالی (ایالات متحده آمریکا و کانادا) از آغاز سال های 1960 میلادی تجربه شده، امروزه نیز در اروپا و سایر کشورها مورد توجه قرار گرفته است، به گونه ای که کمیته وزیران دولت های عضو شورای اروپا در مورد نقش مداخله روان شناختی – اجتماعی زودهنگام در پیشگیری از رفتارهای مجرمانه در تاریخ 16 اکتبر سال 2000 میلادی به تصویب توصیه نامه ای مبادرت ورزید.

پیشگیری زود هنگام در برگیرنده تمامی اقدام ها یا فعالیت هایی می شود که هدف شان میسر ساختن امکان شناسایی کودکانی در معرض خطر (1) و کاهش احتمال درگیری و وارد شدن آنها در رفتارهای مجرمانه پایدار است (2). به دیگر سخن، این پیشگیری در صدد است تا با اتخاذ تدابیر مناسب و به کارگیری بهنگام اقدامات حمایتی از استقرار رفتارها و تمایلات مجرمانه در افرادی که در سنین پایین و دوران کودکی دچار زود رسی بزهکاری شده اند، جلوگیری نماید.

پیشگیری زود هنگام بر این فرض مبتنی است که پیش رسی بزهکاری نوید تداوم گرایش ها و اعمال مجرمانه را در افراد می دهد، بدین معنی که هر قدر افراد زودتر از سن متعارف مرتکب بزه شوند، به همان میزان احتمال استمرار بزهکاری در آنها بیش از دیگران است. بنابر این، با مداخله در فرآیند رشد کودکان و تمرکز بر روی عوامل فردی و اجتماعی که بر پیشرفت آمادگی های مجرمانه کودکان و پایداری رفتار های بزهکارانه در آنها اثر گذار است، می توان به جامعه پذیر کردن این افراد کمک و از تبدیل شدن آنها به بزهکار مزمن جلوگیری کرد.

این پیشگیری از طریق اقدام های روان شناختی – اجتماعی زودهنگام به دنبال سالم سازی شخصیت و تربیت کردن کودکان مشکل دار است، تا از شکست فرآیند جذب و یکپارچه شدن اجتماعی آنها ممانعت نماید. از این رو پیشگیری زود هنگام، یک "پیشگیری تربیت مدار" (3) است و با هدف قرار دادن اختلالات رفتاری و روانی کودکان، درصدد آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان در معرض خطر و پدران و مادران آنهاست. برای نمونه، آموختن شیوه های تربیت  فرزندان به پدران و مادرانی که نمی توانند رابطه ای سالم با کودک برقرار کنند، زیرا در غیر این صورت میان آنها رابطه ای قهر آمیز پدید می آید و سبب می شود فرآیند رشد کودک مختل شود و وی به عدم جامعه پذیری تمایل و به رفتارهای مجرمانه سوق پیدا کند. به بیان دیگر، در این پیشگیری با تاکید بر آموزش و پرورش، هدف ایجاد موانع اخلاقی درونی شده و امکان خود کنترلی در افراد است تا از این طریق اوضاعی که در زمان مقتضی در تربیت طفل مفقود بوده است، احیاء شود (4).

همچنین پیشگیری زود هنگام یک "پشگیری فردمدار" است و با مطالعه وضعیت روحی، روانی و اجتماعی کودکان مشکل دار به دنبال پر کردن خلاء های روحی و روانی آنهاست. این خلاءها معمولا در دوران کودکی بوجود می آید و اعمال اقدامات مناسب بر این افراد، برای هماهنگ نمودن آنها با قواعد اجتماعی به ندرت نیازمند مشارکت پدران و مادران است. به عنوان نمونه، ممکن  است پدر و مادر کودکی به الکل معتاد باشند، بنابراین اتخاذ تدابیر مناسب و اعمال اقدامات اصلاحی – حمایتی نسبت به پدر و مادر کودک برای خروج او از شرایط خط زا مورد توجه قرار می گیرد.

 

2- محورهای پیشگیری زودهنگام

شناسایی نشانه ها و علائم انحراف و بزهکاری در کودکان و گزینش و اعمال روش ها و اقدامات حمایتی – ترمیمی از اصلی ترین لوازم پیشگیری است. به دیگر سخن، پیشگیری زودهنگام بر دو محور مبتنی است: یکی شناسایی عوامل خطر و دیگری به کارگیری اقدامات حمایتی، تا از این طریق بتوان معضل کودکان مساله دار و در معرض خطر را کم کرد و یا از بین برد.

 

1- 2عوامل خطر (6)

عوامل خطر ویژگی های فردی و شرایط (اوضاع و احوال) اجتماعی- اقتصادی، فرهنگی، جمعیت شناختی با سایر شرایطی هستند که احتمال ورود و درگیر شدن فرد در رفتارهای مجرمانه پایدار در آینده را افزایش می دهند (7). به بیان دیگر، این عوامل مجموعه اوضاع و احوال و شرایط فردی و اجتماعی ای است که فرآیند جامعه پذیری، شکل گیری شخصیت و رشد کودکان را مختل و بروز بزهکاری در آینده را تقویت و تثبیت می نماید. این عوامل می تواند جنبه فردی یا اجتماعی داشته باشند.

 

1-2 عوامل خطر فردی

این عوامل به خصوصیات شخصی افراد بستگی دارد و امکان دارد فرآیند رشد و اجتماعی شدن کودکان را مختل نماید. جنس، سن، ضعف خود کنترلی، گرایش کودکان به انجام کارهای خطرناک، زایمان پیش از موعد، ناتوانی در حل مشکلات، استفاده از داروهای روان گردان، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، پرخاشگری، مهاجرت در دوران کودکی، انحرافات و کج روی های اخلاقی و رفتاری، شروع به خودکشی، بزهکاری زودرس، تکانشی بودن و گزاف کوشی از جمله عوامل خطری هستند که با ویژگی های شخصی افراد مرتبط هستند.

 

2-1-2 عوامل خطر اجتماعی

این عوامل که از مکان های اصلی جامعه پذیر شدن افراد سرچشمه می گیرند، عموماً به دنبال شکست و یا کاستی های موجود در این محیط ها پدید می آیند (8). عوامل مزبور می تواند در محیط های خانوادگی، دوستان و همسالان، مدرسه و فضاهای فرهنگی ایجاد شود که در زیر بیان می شود:

 

الف- محیط خانوادگی

با توجه به اینکه رفتار اکتسابی است و معمولاً افراد در سال های نخست زندگی در اثر تنبیه و تشویق محیط، رفتار را می آموزند، بدون سک خانواده در نوع رفتار و کردار کودکان اثر گذار است. بدین ترتیب، اگر این محیط از شرایط مساعدی برای تربیت کودکان برخوردار نباشد، ممکن است آنها به سوی غیر اجتماع شدن سوق پیدا کنند. از جمله عوامل خطری که در محیط خانواده می توانند در پیدایش مشکل و گرفتاری برای کودکان نقش داشته باشند عبارتند از: اقدامات تنبیهی – تشویقب بی ضابطه توسط والدین، برخورد نامناسب و نادرست پدرو مادر با یکدیگر،  تک والد بودن، بزهکاری والدین و دیگر اعضای خانواده، اعتیاد پدر و مادر به مواد مخدر، الکل و داروهای روان گردان، کمبود روابط عاطفی اعضای خانواده، ناتوانی اقتصادی و بیکاری والدین.

 

ب- میحط دوستان و همسالان

محیط مزبور نیز ممکن است در ایجاد عوامل خطر نقش داشته باشد و افراد را به سوی رفتارهای ضد اجتماعی سوق دهد. حضور مستمر در گروه های بزهکار و منحرف، بی برنامگی در فعالیت های تفریحی و سرگرم کننده، ارتباط داشتن با دوستان حاشیه نشین و حاشیه گرا و رفت و آمد در مکان های نامساعد می تواند از جمله عوامل خطر در این محیط به شمار آید.

 

ج- محیط مدرسه

محیط مدرسه نیز در پیدایش عوامل خطر و سپس بروز رفتارهای ضد اجتماعی نقش موثری ایفا می نماید. مواردی مانند شکست تحصیلی، خشونت مدرسه ای، فرار از مدرسه، ویرانگری، غیبت های همیشگی از مدرسه، عقب ماندگی تحصیلی، رفتار تبعیض آمیز اولیاء مدارس با دانش آموزان، پرجمعیت بودن مدارس و مردود شدن های پی در پی و ... نشانه هایی هستند که با شناسایی آنها می توان به وضعیت نامطلوب این افراد پی برد.

 

د- محیط فرهنگی

محیط فرهنگی نیز ممکن است در بروز رفتارهای ضد اجتماعی افراد، اثر گذار باشد. از نشانه های این محیط که بیم در معرض خطر بودن کودکان را می دهند، می توان به فرار از خانه، ولگردی، کمبود امکانات سرگرم کننده، گدایی و نداشتن امکانات مادی مناسب اشاره کرد.

 

2-2 عوامل حمایتی (9)

این عوامل مقاومت افراد را در مقابل پذیرش و پیشه کردن رفتارهای مجرمانه آینده تقویت می کند (10) و سبب می شود تا قدرت سازگاری و انطباق فرد باجامعه افزایش یابد. محبت آمیز بودن فضای حاکم بر خانواده، تربیت درست کودک، دلبستگی های خانوادگی، فرزند نخست خانواده بودن، سازنده بودن محیط مدرسه و فرزند خانواده کم جمعیت بودن و... از جمله عوامل حمایتی محسوب می شود.

عوامل حمایتی با کاستن یا از بین بردن احتمال در معرض خطر قرار گرفتن کودکان و تقویت توانایی ها و قابلیت های آنها در پذیرش قواعد و مقررات اجتماعی، به دنبال رشد سالم شخصیت کودکان و جامعه پذیر بودن آنهاست.

 

3- ارزیابی پیشگیری زودهنگام

پیشگیری زودهنگام می تواند از محاسن و معایبی برخوردار باشد که در زیر به بیان آنها پرداخته خواهد شد:

 

1-3محاسن پیشگیری زودهنگام

براساس سنجش های انجام شده از برنامه های پیشگیری زودهنگام، برنامه هایی مانند دیدارهای خانوادگی، برنامه های پیش از مدرسه و آموزش پدران و مادران در زمینه تربیت فرزندان با نتایج مطلوب و مثبتی همراه بوده است.

در دیدارهای خانوادگی تلاش می شود تا مددکاران و پرستاران اجتماعی و دیگر افراد متخصص به صورت حرفه ای به آموزش پدران و مادران مبادرت ورزند. برای نمونه، در برنامه توسعه خانوادگی موسوم به "سیراکوز" مشورت های پیش و پس از زایمان، حمایت از زنان از طریق دیدارهای خانوادگی و خدمات نگه داری رایگان برای گسترش استعدادهای شناختی و فکری کودکان 6 ماه تا 5 ساله ارائه می شد. بر آورد کودکان تحت این برنامه در سن 15 سالگی نشان داد که تنها 6 درصد از گروه تحت آزمایش این برنامه، در برابر 22 درصد گروه شاهد، برای ارتکاب جرایم معمولاً خفیف تر محکوم شده اند (11).

ارزیابی های انجام شده از این قبیل برنامه ها نشان دهنده آن است که برنامه دیدارهای خانوادگی و مشورت هایی که از سوی متخصصان امر به والدین ارائه می شود، می تواند به طور ملموس در رشد و تربیت کودکان موثر باشد.

برنامه های پیش مدرسه ای نیز از نتایج مثبتی برخوردار بوده است، این طرح بر این فرض مبتنی است که با برنامه ای کار آمد می توان کودکان در معرض خطر را به گونه ای کمک کرد تا به درستی فرآیند اجتماعی شدن آنها تکمیل شود. پژوهش هایی که در این زمینه صورت پذیرفت همواره با موفقیت همراه بوده است.

مثلاً در برنامه پیش مدرسه ای "پری" که در سال 1960میلادی توسط وای کات در میشیگان انجام شد، نشان می دهد که افراد گروه نمونه از حیث تربیتی، اقتصادی، سلامت روحی و روانی، نسبت به گروه شاهد از وضعیت بهتری برخوردار بودند.

این امر بیانگر موفقیت آمیز بودن این گونه از برنامه های پیشگیری زود هنگام است. با وجود این محاسن، پیشگیری زودهنگام از معایبی نیر برخوردار است که در زیر مطرح می شود:

 

2-3 معایب پیشگیری زودهنگام

الف- پیشگیری زودهنگام از رفتارهای بزهکارانه یا موازین حقوق بشر در تعارض است، بدین معنی که در خلوت افراد مداخله کرده، بدین ترتیب بیم نوعی سرزنش اجتماعی برای کودکان مشمول برنامه پیشگیری زودهنگام و نیز خانواده هایشان وجود دارد (12). برای نمونه، حضور مددکاران اجتماعی در میان خانواده ها باعث می شود که خلوت و آرامش زندگی خصوصی آنها تا حدی خدشه دار شود.

 

ب- برخی از برنامه های پیشگیری زود هنگام، مغایر با اصل شخصی بودن پاسخ کیفری است، زیرا براساس این برنامه ها در بعضی مواقع پدر و مادر کودک به دلیل برخورداری از شرایط روحی و روانی خاص ملزم به مشارکت در کلاس های مشاوره هستند. اگر مشارکت در این برنامه ها به صورت اختیاری باشد ایرادی ندارد ولی اگر جنبه اجباری داشته باشد این امر مغایر با اصل شخصی بودن پاسخ کیفری است.

 

ج- برنامه ها و اقدامات پیشگیری زودهنگام از نظر اقتصادی پرهزینه است و به بودجه زیادی نیاز دارد. بدین ترتیب عملیاتی- اجرایی کردن این گونه پیشگیری در سطح  کلان- برای نمونه، در سطح استان یا ملی – به امکانات مادی قابل توجهی نیازمند است (13).

 

د- از نظر زمانی نیز این پیشگیری به وقت زیادی نیاز دارد. بدین گونه که برای تربیت مربیان، جرم شناسان، مددکاران اجتماعی، نیروهای والدین شناس و ... و به نتیجه رسیدن برنامه های پیشگیری زود هنگام، زمان طولانی صرف می شود. مثلاً، برخی روش ها و اقدام های روان شناختی – اجتماعی زودرس باید در مرحله های گوناگون رشد کودکان اعمال شوند که این امر به سپری شدن زمانی طولانی می انجامد.

 

نتیجه گیری

با وجود ایرادهای وارده بر پیشگیری زودهنگام از پایداری رفتارهای مجرمانه، براساس ارزیابی های انجام شده این گونه از پیشگیری کنشی برای رشد و تربیت صحیح کودکان و اجتماعی شدن آنها بسیار اثر گذار است. بنابر این در کشورایران نیز می توان با اتخاذ تدابیر سنجیده و منسجم و نیز تربیت افراد متخصص در این زمینه شرایط را به گونه ای فراهم آورد تا از بزهکار مزمن شدن کودکان مشکل و در معرض خطر جلوگیری شود.

 

 

سه شنبه 5/1/1393 - 10:50
بهداشت روانی

روانشناسى رنگ ها چه مى گویند

 

بهاره مهرنژاد

 

 

 

در ابتداى هر دوستى و آشنایى افراد از یكدیگر مى پرسند كه چه رنگى دوست دارید؟ این نشان مى دهد كه رنگ، نقش فوق العاده مهمى در زندگى آدم ها دارد، حال آنكه بسیارى از آن غافلند و خبر ندارند كه رنگ ها حرف مى زنند و شخصیت درونى آدم ها را لو مى دهند. هركاره اى كه باشیم و هر منش و خلق و خویى كه داشته باشیم، رنگ ها بیان مى كنند.دانستن اینكه رنگ ها چه مى گویند كار مشكلى نیست، فقط كافى است كه آنها را بشناسیم و از تاثیر آنها بر خلق و خویمان آگاه باشیم.

رنگ هاى گرم، محرك سیستم عصبى بوده و احساسات را تشدید مى كنند. اما در میان آنها قرمز از همه پرهیجان تر است. افرادى كه قرمز مى پوشند عاشق زندگى هستند و روحیه اى مبارزه طلب دارند. نترس، شلوغ و پرتكاپو و عاشق جمع هاى شلوغ اند. چنان پرهیاهو هستند كه گویى انرژى شان هیچ گاه تمام نمى شود. البته در مواردى نیز بسیار خطرناك هستند. بهتر است افرادى كه روحیه جنگ طلبى دارند هرگز قرمز نپوشند زیرا روحیه خشن آنها را دو  چندان مى كند.

سبز: آدم هایى كه به رنگ سبز علاقه دارند بسیار مهربان هستند و روحیه معنوى و بسیار والایى دارند. سبزها بسیار سرزنده اند و پشتكار عجیبى در زندگى دارند. سنگ صبورتان را مى توانید از میان سبز ها انتخاب كنید.

زرد: افرادى كه زرد مى پوشند، بسیار مثبت اندیش بوده و عاشق خلق كردن هستند. زندگى براى آنها مفهوم یكسانى ندارد. همیشه در پى تغییر و تحول اند و یك جا آرام و قرار ندارند. به عنوان یكى از با معرفت ترین آدم ها مى توانید روى آنها حساب كنید.

آبى: آبى دوست ها مروج صلح و آرامش هستند و آدم هایى صادق، پر احساس و دوست داشتنى. بسیار درونگرا هستند چنانكه برخلاف قرمز ها ترجیح مى دهند همیشه تك و تنها باشند.

مهم ترین خصوصیت آبى ها این است كه مى توانند دوستان مورد اعتمادى براى شما باشند.

نارنجى: افراد بلند پروازى كه آرزو هاى بزرگ در سر مى پرورانند همیشه نارنجى مى پوشند. نارنجى پسند ها بسیار سرزنده اند و براى كسب آزادى و قدرت حاضرند هر خطرى را به جان بخرند.

صورتى: آدم هاى صورتى بسیار عاشق پیشه اند و توجه خاصى به مسائل عاطفى دارند. افرادى كه به صورتى علاقه دارند شفاف و راستگو هستند و بسیار سلطه طلب. به طورى كه مى خواهند اختیار همه چیز را به دست گیرند. در عین حال آدم هایى رئوف و قابل اعتمادند.

بنفش: رنگ متعلق به هنرمندان و عارفان. آنهایى كه بنفش را مى پسندند بسیار آرام، كمال جو و صلح طلب هستند. چنان صمیمى و بااحساسند كه هرگونه بدى روحشان را آزار مى دهد. براى داشتن دوستى دیرینه با بنفش ها باید مهربان و ملایم بود.

سیاه: با این جماعت كه اصلاً نمى توان ارتباط برقرار كرد. نیستى و ناامیدى در آنها موج مى زند. علاقه مندان به رنگ سیاه دو نوع اند؛ یا بسیار مغرور و ازخودراضى یا افتاده و غمگین هستند. در منش آنها براى حل مسائل هیچ راه گشایى وجود ندارد. همه چیز تیره و تار است و تنها درمانش مرگ.

سه شنبه 5/1/1393 - 10:50
بهداشت روانی

رنگ ها و تاثیرات شگرف آنها بر سلامت و روان انسانها

 آیا می دانید كه رنگ ها نماد و سمبل چیزهای خاصی هستند و بر روح و روان وهم چنین جسم و سلامتی ما انسان ها، تاثیر بسزایی می گذارند؟ اگر می خواهید از راز و رمز رنگ ها با خبر شوید این میل را با دقت بخوانید

رنگ قرمز: قرمز سمبل عشق و خشم و غضب خود زندگی است. كه به خاطر قدرت نافذش ــ به این علت كه برترین رنگ هاست ــ برای درمان كندی گردش خون ، مشكلات و ناراحتی های قلبی و عضلانی به كار گرفته می شود . رنگ قرمز هیجان ، شوق ، اشتیاق ، شور ، عشق ، علاقه ، جذبه و جوش و خروش به وجود می آورد ، احساس را بر می انگیزد و تاثیری شادی آفرین در بر دارد

رنگ نارنجی : نارنجی سمبل شادمانی ، لذت ، خوشی ، موفقیت و نشاط است و به سر حال آمدن روحیه كمك می كند ، از این رو ، برای درمان مشكلات مرتبط با افسردگی ، اضطراب ، دلشوره ، ترس و وحشت بیمار گونه مورد استفاده قرار می گیرد . نارنجی اشتهای سالم را بر می انگیزد و غرایز و امیال را افزایش می دهد . از این رنگ برای پاكسازی و تصفیه هورمونی استفاده می شود . رنگ نارنجی منبع گرما بخش ، الهام بخش و درخشان تشویقی و ترغیبی برای همه جنبه ها و ابعاد زندگی محسوب می شود

رنگ زرد : زرد رنگ پالایش و تطهیر مطلق است ، كه وضوح و شفافیت عقل و خرد را بر می انگیزد و نیز سموم و ناخالصی ها را پردازش و ریشه كن می كند . زرد به واسطه توانایی بخشیدن برای غلبه بر عدم قابلین ها و قدرت و استحكام بخشی به عملكردهای غدد درون ریز داخلی بدن به افراد كمك می كند

رنگ سبز : سبز رنگی تسكین بخش و آرامش دهنده است كه به كاهش تورم و التهاب مفاصل ، بافت ها و نسوج كمك می كند ؛ این رنگ به جسم آرامش می بخشد و به كاهش التهاب كمك می كند . سبز رنگ طبی ، آرام و تسكین یافته است

ادامه دارد

 

سه شنبه 5/1/1393 - 10:50
بهداشت روانی

ده کار که قبل از مرگ باید انجام داد

 

اگرچه پایان عمر آدمی کاملا" مشخص نیست و هر لحظه ممکن است مرگ گریبان انسان را بگیرد، اما اغلب با تقریب چندین سال انسان می تواند مابقی عمر خود را تخمین بزند. مجموعه زیر پیشنهادی است برای انجام برخی فعالیت ها قبل از آنکه برای همیشه دنیای مادی را ترک گوییم.

 

 

در سال 1902، سسیل رودس (Cecil Rhodes)، در بستر مرگ بود و با وجود اینکه تنها 48 سال داشت، عمری بسیار پربار را پشت سر گذاشته بود. او بزرگترین امپراطوری الماس و طلای آفریقای جنوبی را در دست داشت، کیلومترها راه آهن، از میان طبیعت بکر احداث کرده بود و یکی از حاکمان پر قدرت زمان خود بود. او از هیچ به همه چیز رسیده و با این وجود در بستر مرگ زمزمه کرد بود:" کار کمی انجام شد و بسیاری از آن باقی است".

 

منظور او چه بود؟ آیا ممکن است او همچنان به پول بیشتر، املاک وسیع تر یا قدرت فکر میکرده؟ یا میخواسته زمان بیشتری را در دفتر کار خود بگذراند؟ اما باید بدانیم که آنچه در این لحظات آخر به عنوان "کاری که باید انجام میشد" در ذهن افراد نقش میبندد، به کلی متفاوت است. شاعر و مبارز آزادی خواه کوبایی، ژوزه مارتی José Martí، کارهایی که هر انسانی قبل از مرگ باید انجام داده باشد را نام برد، هیچ اشاره ای به "آزاد سازی یک کشور" نکرد، او سه کار را مهم تر از همه دانست : کاشتن یک درخت، نوشتن یک کتاب و داشتن یک پسر. این شروعی فوق العاده است، و ما به آن ده مورد دیگر را هم اضافه میکنیم.

 

به یک سفر زیارتی بروید

زیارتگاه شما ممکن است یکی از معابد دینی مانند قدس، رم یا مکه باشد. یا اینکه مکان مقدس باستانی مانند استون هنج (Stonehenge معبدی بسیار ساده از ستونها و طاقهای سنگی نتراشیده، واقع در انگلستان) ماچو پیچو (Machu Picchu شهر باستانی اینکاها در پرو) باشد. برای عاشقان طبیعت شاید جنگلهای بکر آمازون یا صحراهای بی انتها و برای موسیقی دانان، اسکالا (La Scala) و بایروت (Bayreuth محل تولد واگنر) محل نیایش باشد. در واقع مقصد هر شخص، جایی است که او آن را مقدس و قابل احترام میداند، جایی که انسان خود را بخشی از چیزی بسیار بزرگتر ببیند. آنچه به دست می آید، تجربه ای است بی نظیر که در شنیدن نوای پر شکوه کر کلیسای سن پیتر (St. Peter) یا تماشای اولین قدمهای یک غزال کوچک متجلی میشود.

 

محبوبترین خوراکی را که همیشه به آن فکر میکنید بخورید

وقتی زمان موعود میرسد، احتمال زیادی وجود دارد که شخص در حالتی نباشد که از تجربه تازه و رویایی در خوردن لذت ببرد، اما اگر از قبل برنامه ریزی کنیم و آن را زودتر امتحان کنیم، بعدها احساس غبن نمیکنیم. اگر غذای مورد نظرتان گران است، به آن به عنوان یک تجربه تکرار نشدنی نگاه کنید شرایط را فراهم کنید و یک بار هم که شده به قیمت آن توجه نکنید.

 

قله بلندی را فتح کنید

گفته میشود که دوران رنسانس در دهه 1330، با صعود پترارک (Petrarch) پژوهشگر و شاعر ایتالیایی قرن 14، به قله ای در پرووینس (Provence) آغاز شد. در آن زمان بالا رفتن از کوه، کاری نبود که مردم در تعطیلات به آن بپردازند و کوه مکانی خطرناک و بیهوده تلقی میشد.در آن زمان حتا کوه ها را موردی برای بیتوجهی به خداوند و نزدیکی به آن را گناه میدانستند. پترارک در کتاب اگوستین قدیس عبارتی را دیده بود که در آن افرادی را که " کوه های مرتفع را ستایش میکردند" را به شدت ملامت کرده بود. ابتدا این شاعر با دیدگاهی قرون وسطایی سعی کرد به خود بقبولاند که بهتر است با رجوع به درون و شناخت روح خود، بر کنجکاوی خود پیروز شود اما پترارک همواره کنجکاو، در نهایت از کوه 1800 متری موطن خود بالا رفت و از آنچه دید بسیار شگفت زده شد در نوشته های خود بر این تجربه بی نظیر بسیار تاکید کرد. امروز، رسیدن به چنین چشم اندازی بسیار ساده است- حتا برای رسیدن به قله راه و وسیله و در همه جا مکانهایی برای استراحت وجود دارد- اما مقصود ما این نیست. مقصود، صعود بر قله آن چیزی است که همواره از آن وحشت داشته اید و اینکه در زندگی، چشم اندازی تازه بیابید.

 

شعری را از بر کنید و آنرا به دیگری بیاموزید

بهترین استفاده ای که از اشعار حفظ شده به یاد می آید، خواندن آن برای محبوب است و میتوانید مطمئن باشید که هیچ چیز نمیتواند بهتر از یک شعر زیبا که زیبا خوانده شود، بر معشوق تاثیر بگذارد. و حفظ اشعاری که بر دل و جان انسان تاثیر بگذارد، حس بی بدیلی است که تنها در اثر درگیر شدن با مفاهیم غنی ادبی به بار می آید. آموختن اشعار کوتاه به کودکان و فرستادن شعری مناسب برای یک دوست، تاثیر بسیار بیشتری از زیباترین کارتهای تبریک دارد.

 

یک دشمن سرسخت پیدا کنید

در زبان انگلیسی، یک آقا gentleman را کسی تعریف کرده اند که هرگز ناخواسته موجب آزار دیگری نشود. این تعریف میتواند دست اشخاص را برای توهین یا آزار رساندن به کسانی که مورد تنفرشان هستند، باز بگذارد، اما منظور این نیست، بلکه مقصود از این عبارت، ایستادن در مقابل زورگویی، رو کردن دست دغل بازان و مقابله با یک حریف بر سر به دست آوردن جایزه است. انسان باید در زندگی چیزی را آنقدر محترم و گرامی بداند که به خاطر حفظ آن کسی را تا حد جنون خشمگین کند. یک دشمن به شما کمک میکند تا خود را بشناسید. شوپنهاور (Schopenhauer) فیلسوف آلمانی قرن 19 گفته است:" ما میتوانیم از مرگ دشمنان خود همان اندازه غمگین شویم که از مرگ دوستانمان، به خصوص زمانی که جای آنها را، به عنوان شاهد دائمی موفقیتهایمان خالی میبینیم."

 

شخصی را که بر ما بدی روا داشته، ببخشایید

کاملا" واضح است، به همین سادگی.

 

با چشمان خود ببینید که زمین گرد است

بهترین راه، شروع سفری دریایی است به طوری که از یکی از اقیانوسها شروع کنید و به رفتن ادامه دهید تا دوباره به جای اول برسید. اما راه ارزان تر آن سفر به قطب شمال و گذراندن شب در آغاز انقلاب تابستانی(آغاز طولانی ترین روز سال) بر روی مدار قطب شمال است. در آنجا به چشم خود خواهید دید که خورشید مسیری دایره ای را بر روی افق میپیماید.

 

با کسی که دوستش دارید به دیدار مجموعه ای از آثار بسیار مشهور هنری بروید

در جهان ارتباطات، همه ما با تصاویر آثار مشهور هنری آشنا هستیم، اما دیدن آنها از نزدیک، چیز دیگری است. تماشای شکوه رنگها و طرح هایی که بارها آن را در چاپ های بد، تصاویر تلویزیونی و هزاران جای دیگر، غیر از جای اصلی آن، دیده ایم، تجربه ای است توصیف نشدنی که تاثیر آن تا سالها بر ذهن و دل باقی میماند.

 

بر نیروی جاذبه غلبه کنید

بله، این اجتناب ناپذیرترین نیروی زمین است، اما به یاد آوردن یک حرکت طغیانی بر علیه این نیرو، حتا در بستر مرگ لبخند بر لب انسان می آورد. پرش با چتر نجات از هواپیما، پرش با طناب از پلی مرتفع، پرواز با چتر بر روی آب parasail یا پرواز با پاراگلایدر همه تجربیاتی هستند که میتوان در داخل جو زمین، در مقابله با جاذبه به آن دست یافت. به یاد داشته باشید که این پرواز خاطره انگیز را با افرادی کارکشته انجام دهید.

 

به شخص دیگری کمک کنید تا آنچه را شما از قادر به انجامش نشده اید را انجام دهد

شاید این چیز یکی از موارد موجود در این فهرست باشد، شاید سفری باشد که همیشه آرزوی رفتن به آن را داشته اید و به دلایلی رفتن یه آن ممکن نشده است یا داشتن لوازم مدرسه ای که در زمان شما بسیار کمیاب و گران بوده است. بالا رفتن سن، محدودیتهای خاص خود را به دنبال دارد، اما بزرگ سالی، دانایی و امکانات مالی بیشتر را به همراه دارد. زمانی که انجام آرزویی برای خودتان دیر شده است، امکان تحقق آنرا برای دیگری فراهم کنید.

 

سه شنبه 5/1/1393 - 10:50
بهداشت روانی

مهارت های لازم برای افزایش اعتماد به نفس

خودت را دست كم نگیر

 

اعتماد به نفس از صفات برجسته غیرذاتی و اكتسابی انسانی است. یك ویژگی قابل ستایش و تحسین برانگیز. همه می دانیم كه ستایش مخصوص آن دسته از توانایی هایی است كه فرد با سعی و تلاش خود آنها را به دست می آورد. باید بدانیم اگر مدت های طولانی به گونه ای رفتار كرده باشیم كه اعتماد به نفس ما سركوب شده باشد، دوباره می توانیم با تمرین و ممارست اعتماد به نفس را در خود بوجود آورده و تقویت نماییم. برای افزایش سطح اعتماد به نفس مهارت های زیر را قویاً به كار گرفته و هر روز تمرین كنید تا از مشكلات اجتماعی این ویژگی پیشگیری شود.

- عذرتراشی نكنید: شایعترین بهانه ای كه می تواند در برابر هر تغییر مثبتی آورده شود این است كه من ذاتاً این طور هستم یا من این طور بزرگ شده ام. خیر عذر شما پذیرفته نیست. این صفت اكتسابی است و می توانید آن را در خود تقویت كنید.

خودتان را بپذیرید و از آنچه هستید شادمان باشید. اعتماد به نفس بالا به سلامت جسم و روح شما بستگی دارد. بیماریها نشانه نیاز به محبت و جلب توجه دیگران است.

- از خود به خوبی یاد كنید: جنبه های مثبت و منفی خود را توأم در نظر بگیرید، اما به جنبه های مثبت توجه بیشتری داشته باشید. اگر نقاط ضعفی دارید، مطمئناً در قبال آن نقاط قوتی نیز دارید.

لیستی از نقاط قوت خود حتی كوچكترین آنها را تهیه كنید.

- اگر كار اشتباهی انجام دادید به جای سرزنش خود عمل خود را سرزنش كنید: به طور كلی كارهایتان را ارزیابی كنید. نه كل وجودتان را. اشتباه لازمه انسانیت است. اگرچه ناخوشایند است.

- بپذیرید كه غیر از كارهای اشتباه قطعاً اعمال مثبت هم انجام می دهید: آنها را نیز به حساب بیاورید. همچنین به خاطر كوچكترین كار خوب خودتان را تأیید و تشویق كنید.

- از سرزنش كردن مكرر دیگران بپرهیزید: اگر دائماً سرزنش و انتقاد كنید دیگران نیز فراوان از شما انتقاد خواهند كرد. باید سرزنش كردن دیگران را به حداقل برسانید.

- واژه ها و جملات منفی نظیر «من همیشه شكست می خورم» «آدم ضعیفی هستم» «هیچ كاری از من برنمی آید» را هرگز بر زبان نیاورید. باید در فرهنگ خود واژه ها را به گونه دیگر معنا و اصلاح كنیم، مثلا سعی خواهم كرد به جای نمی توانم. تجربه جدید به جای شكست، انشاالله قبول می شوم به جای فكر نمی كنم قبول شوم.

- به صحبت های منفی دیگران نیز گوش ندهید. اگر اطرافیان می گویند: «تو نمی توانی، تو بی لیاقتی و... از آنها اجتناب كنید.

- همیشه تبسمی بر لب داشته باشید: زیرا اولین نشانه درونی اعتماد به نفس رضایت خاطر است. خصوصاً هنگام وقوع مشكل، لبخند بزنید تا آرام شوید.

- هر نوع وابستگی ضد اعتماد به نفس است. خود را تحت هیچ عنوانی، و به هیچ كس و هیچ چیز وابسته نكنید: بیان جملاتی نظیر «من نمی توانم بدون تو زندگی كنم» نشانه ضعف، بی اعتمادی و غیرقابل اطمینان بودن شماست، نه عشق و علاقه.

- در ابتدا هدف های كوچكتر را انتخاب كنید تا بتوانید آسانتر به آنها برسید: هدف های بزرگ را نیز به هدف های كوچكتر تقسیم كنید و مرحله به مرحله سعی كنید تا نهایتاً به هدف بزرگتان برسید.

- عادت كنید نفس عمیق بكشید تا اكسیژن بیشتری به مغزتان برسانید: این كار آرامش عضلانی و در نتیجه آرامش روحی را به دنبال می آورد. خوب بخوابید و ورزش را فراموش نكنید.

- تشكر و قدردانی كردن از صفات برجسته انسانی است. پس در مقابل هر كار خوب حتی كوچك دیگران سپاسگزاری كنید: رفتار محترمانه شما به شكل رفتاری محترمانه به سوی شما بازخواهد گشت. اگر به دیگران احترام بگذارید، آنان نیز به شما احترام خواهند گذاشت. پس دیگران را تحقیر نكنید.

- مسئولیت پذیر باشید: در ابتدا مسئولیت های كوچك و جزئی را برعهده بگیرید و سریع و خوب انجام دهید. مسئولیت پذیری یعنی احساس خودباوری.

- از ارتباط طولانی و مداوم با افراد مأیوس، افسرده و مضطرب اجتناب كنید: اطراف خود را جستجو كنید. افراد پرتحرك و بانشاط و موفق را پیدا كنید و با آنها ارتباطی مستمر برقرار كنید. ارتباط با اساتید موفق، یا مطالعه شرح حال افراد موفق، روحیه شجاعت و شهامت را در شما افزایش می دهد.

- بدون توجه به موافقت یا مخالفت دیگران، احساس واقعی خود را بیان كنید: افرادی كه همیشه موافق یا همیشه مخالف هستند، از اعتماد به نفس بالایی برخوردار نیستند راضی نگهداشتن همه اطرافیان و برای همیشه امكان پذیر نیست.

- هیچ گاه خودتان را ما خطاب نكنید: نه عقاید خود را از جانب دیگران بگویید و نه عقاید دیگران را به جای عقاید خودتان مطرح كنید. توانایی ابراز وجود خاص كسانی است كه اعتماد به نفس بالایی دارند. از همین حالا «نه» گفتن را تمرین كنید، البته در زمانی كه با چیزی موافق نیستید. از تعارفات كلامی نظیر «این لطف شماست» و «من قابل نیستم» استفاده نكنید به جای آن می توانید از واژه «متشكرم» استفاده كنید. وقتی از یك ویژگی مثبت شما تعریف می كنند از ته دل تشكر و قدردانی كنید و آن را بپذیرید.

- ارتباط با منبع لایزال الهی: این ارتباط موجب قدرتمندی و احساس توانمندی در شما می شود. ارتباط با خدا از ترس و اضطراب شما می كاهد. بدانید كه در دنیای رقابت آمیز امروز پیروزی از آن كسانی است كه از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند.

نكته هایی برای افزایش سطح عزت نفس كودكان و نوجوانان:

1- باید از مقایسه كردن كودكانتان با هم و یا با دیگران جداً پرهیز كنید. 2- نباید نظریات خویش را به كودكان و نوجوانان تحمیل كرد. 3-باید در برخورد با كودكان و نوجوانان منطقی و ملایم باشید. 4-باید اجازه ابراز وجود به كودكان و نوجوانان خویش بدهید و به نظریات آنها احترام بگذارید. 5-باید همواره سعی كنید توانمندی های كودكان و نوجوانان را مورد توجه قرار دهید نه ضعف ها و ناتوانی های آنان را. 6-باید به كودكان در حد توانایی هایشان مسئولیت بدهید. 7-بایستی تجارب موفقیت آمیز كودك و نوجوان را افزایش دهید تا از این طریق عزت نفس بالایی در آنان شكل گیرد. 8-باید سعی كنید فرزند خود را با استدلال و با انضباط بار آورید و سعی كنید به علت عصبانیت از حالت اعتدال خارج نشوید. 9-باید به كودك خویش در حد لزوم اجازه فعالیت و بازی بدهید 10-باید مهارت های اجتماعی كودك و نوجوان كمرو و دارای عزت نفس پایین را تقویت كنید. 11-همیشه در برخورد با كودك حالت پذیرندگی داشته باشید نه حالت طردكنندگی. 12-باید از وابسته كردن بیش از حد كودك به خودتان بپرهیزید. 13-سعی كنید كودك یا نوجوان خود را با نمونه های رفتاری خوب و مطلوب آشنا كنید. 14-كودكان خود را با موضوعات خرافی مثل دیو و حور و پری نترسانید. 15-نباید محبت فراوان به یك كودك موجب بی توجهی به كودك دیگر شود. 16-نباید هرچه را فرزند شما می خواهد در اختیار او قرار دهید بلكه به او فرصت دهید تا ارزش به دست آوردن و لذت و استحقاق داشتن را درك كند. 17-نباید به احساسات و عواطف كودكان و نوجوانان خود بی تفاوت باشید آنها را به گرمی بپذیرید و تا حد امكان آنها را یاری كنید. 18-باید تحمل فرزند خود را برای مواجه شدن با ناكامی های احتمالی افزایش دهید. 19-با كودكان و نوجوانان خود مثل یك دوست صمیمی برخورد كنید. 20-مشاجرات لفظی میان پدر و مادر در خانه در رفتار یا روحیه فرزندان اثر می گذارد. 21-ابراز محبت شما به فرزندتان نباید ظاهری و سطحی باشد بلكه باید خالصترین و سالمترین محبت ها را بطور مداوم به منظور اعطای اعتماد به نفس و استقلال نثار او نمایید. 22-در محبت كردن به كودكان نباید افراط و تفریط را در پیش گرفت و محبت متوسط همراه با صمیمیت اثر فراوان تری دارد 23-با فرزندتان طوری رفتار كنید كه احساس كند دوست داشتنی و مقابل احترام است. 24-توقعات فرزندان را در حد معقول و درست برآورده سازید 25-نباید كودكان را با القاب نامناسب صدا كنید و هرگز با آنها نوزادوار رفتار نكنید و از مسخره كردن آنها جداً بپرهیزید. 26-باید در پرورش استعدادهای باالقوه فرزندان خود جدیت به خرج دهید و بالاخره برای آنكه كودكی با عزت نفس بالا پرورش دهید باید اول خودتان دارای عزت نفس قابل توجهی باشید.

حمید حمیدیان

سه شنبه 5/1/1393 - 10:49
بهداشت روانی

هوش چندگانه

در حوزه روان شناسی و علوم رفتاری معمولا باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسانها مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارائه شود، می توان به آنها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملا از یکدیگر مستقل هستند. گاردنر هوش را "ظرفیتی برای حل مسائل یا تطبیق ساخته ها متناسب با مجموعه فرهنگی " می داند. گاردنر هفت هوش معرفی می کند، دو تای اول در مدرسه به دست می آید. سه تای بعدی مربوط به هنر است و دو تای پایانی شخصی. در کتاب چارچوب های ذهن گاردنر با هوش های شخصی به عنوان یک کل برخورد می کند؛ چرا که بسیار به هم نزدیکند و هماهنگ عمل می کنند. افراد ترکیب یگانه ای از هوش ها دارند و این هوش ها بدون جهت گیری اخلاقی است و می تواند برای مقاصد خوب یا بد بکار آید. نظریه گاردنر در روان شناسی جایگاه معتبری به دست نیاورده است ولی به شدت مورد توجه معلمان قرار گرفته است. در اصل این تئوری، هفت روش تدریس به جای یکی را امکان پذیر می کند؛ یعنی می توان ذهن را در زمینه ای که آماده است، تحریک کرد و با شیوه ای که مورد علاقه دانش آموز است پیش رفت. توصیه های گاردنر: "معلمان باید توجه خود را به همه هوش ها معطوف کنند." "باید آموزش و اخلاقیات را به یکدیگر گره زد." آثار گاردنر: His first major book, The Shattered Mind appeared in 1975 Frames of Mind (1983) The Unschooled Mind Intelligence Reframed The Disciplined Mind با توجه به نظرات هوارد گارنر ،هوشهای چندگانه هفت راه مختلف برای نشان دادن قابلیت فکری هستند.

 

 انواع هوش چندگانه کدامند؟

 

هوش دیداری / فضایی این نوع هوش توانایی درک پدیده های بصری است. یادگیرنده های دارای این نوع هوش ، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشه ها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم خوششان می آید. مهارت های آنها شامل موارد زیر است: ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها و شکل ها، حس جهت شناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعاره ها و تمثیل های تصویری (احتمالا از طریق هنرهای تجسمی)،دستکاری کردن تصاویر، ساختن، تعمیر کردن و طراحی وسایل عملی، تفسیر تصاویر دیداری. شغل های مناسب برای آنها عبارتند از: دریانورد،مجسمه ساز، هنرمند تجسمی، مخترع، کاشف، معمار، طراح داخلی، مکانیک، مهندس

 

 هوش کلامی/ زبانی این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از کلمات و زبان. این یادگیرنده ها مهارت های شنیداری تکامل یافته ای دارند و معمولا سخنوران برجسته ای هستند. آنها به جای تصاویر، با کلمات فکر می کنند. مهارت های آنها شامل موارد زیر می شود: گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمه ها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل کاربرد زبان شغل های مناسب برای آنها عبارتند از: شاعر، روزنامه نگار، نویسنده، معلم، وکیل، سیاستمدار، مترجم

 

 هوش منطقی / ریاضی هوش منطقی / ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد. این یادگیرنده ها به صورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی فکر می کنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار می کنند. آنهاا همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سوال های زیادی می پرسند و دوست دارند آزمایش کنند. مهارت های آنها شامل این موارد می شود: مسئله حل کردن، تقسیم بندی و طبقه بندی اطلاعات، کار کردن با مفاهیم انتزاعی برای درک رابطه شان با یکدیگر، به کاربرددن زنجیره طولانی از استدلالها برای پیشرفت، انجام آزمایش های کنترل شده، سوال وکنجکاوی در پدیده های طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کار کردن با شکل های هندسی رشته های شغلی مورد علاقه آنها عبارتند از : دانشمند، مهندس، برنامه نویس کامپیوتر، پژوهشگر، حسابدار، ریاضی دان

 

 هوش بدنی/جنبشی این هوش یعنی توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا. این یادگیرنده ها خودشان را از طریق حرکت بیان می کنند. آنها درک خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند (به عنوان مثال در بازی با توپ، یا استفاده از تیرهای تعادل مهارت دارند)انها از طریق تعامل با فضای اطرافشان قادر به یادآوری و فرآوری اطلاعات هستند. مهارت های آنها شامل این موارد می شود: رقص، هماهنگی بدنی، ورزش، استفاده از زبان بدن، صنایع دستی، هنرپیشگی، تقلید حرکات، استفاده از دست هایشان برای ساختن یا خلق کردن، ابراز احساسات از طریق بدن شغل های مورد علاقه آنها عبارتند از : ورزشکار، معلم تربیت بدنی، رقصنده، هنرپیشه، آتش نشان، صنعتگر

 

 هوش موسیقی / ریتمیک این نوع هوش یعنی توانایی تولید و درک موسیقی. این یادگیرنده های متمایل به موسیقی با استفاده از صداها، ریتم ها و الگوهای موسیقی فکر می کنند. آنها بلافاصله چه با تعریف و چه با انتقاد، به موسیقی عکس العمل نشان می دهند. خیلی از این یادگیرنده ها بسیار به صداهای محیطی (مانند صدای زنگ، صدای جیرجیرک و چکه کردن شیرهای آب) حساس هستند. مهارت های آنها شامل موارد زیر می شود: آواز خواندن ، سوت زدن، نواختن آلات موسیقی، تشخیص الگوهای آهنگین، آهنگ سازی، به یاد آوردن ملودی ها، درک ساختار و ریتم موسیقی شغل های مناسب برای آنها عبارتند از : موسیقی دان، خواننده، آهنگساز

 

هوش درون فردی یعنی توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران. این یادگیرنده ها سعی می کنند چیزها را از نقطه نظر آدم های دیگر ببینند تا بفهمند آنها چگونه می اندیشند و احساس می کنند. آنها معمولا توانایی خارق العا د ه ای در درک احساسات، مقاصد و انگیزه ها دارند. آنها سازمان دهند ه هاس خیلی خوبی هستند، هرچند بعضی وقت ها به دخالت متوسل می شوند. آنها معمولا سعی می کنند که در گروه آرامش را برقرار کنند و همکاری را تشویق کنند. آنها هم از مهارت های کلامی (مانند حرف زدن) و هم مهارت های غیرکلامی (مانند تماس چشمی، زبان بدن) استفاده می کنند تا کانال های ارتباطی با دیگران برقرار کنند. مهارت های آنها شامل موارد زیر می شود: دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران (نقطه نظر دوگانه)، گوش کردن، همدلی، درک خلق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه به خلق و خو ، انگیزه ها و نیت های مردم، رابطه برقرار کردن چه از طریق کلامی چه غیر کلامی، اعتماد سازی، حل و فصل آرام درگیری ها، برقراری روابط مثبت با دیگر مردم شغل های مناسب برای آنها عبارتند از : مشاور، فروشنده، سیاست مدار، تاجر

 

هوش برون فردی (فرا فردی) این هوش یعنی توانایی درک خود و آگاه بودن از حالت درونی خود. این یادگیرنده ها سعی می کنند احساسات درونی، رویاها، روابط با دیگران و نقاط ضعف و قوت خود را درک کنند. مهارت های آنها شامل موارد زیر می شود: تشخیص نقاط ضعف و قوت خود، درک و بررسی خود، آگاهی از احساسات درونی، تمایلات و رویاها،ارزیابی الگوهای فکری خود، باخود استدلال و فکر کردن ، درک نقش خود در روابط با دیگران مسیرهای شغلی ممکن برای آنها عبارتند از: پژوهشگر، نظریه پرداز، فیلسوف

 

 

سه شنبه 5/1/1393 - 10:49
بهداشت روانی

روانشناسی رنگها

امروز هر چیزی را که بشر می سازد دارای رنگ است و بدون شک رنگ ها جزء لاینفک زندگی ما شده اند. هزارها رنگ، از هر رنگ و نمایی که قابل تصور باشد، بوجود آمده اند و برای هر منظوری، رنگ خاصی فراهم است و منشأ اهمیت رنگ در زندگی انسان شامل روز و شب یا تاریک و روشنایی بوده است و نیز رنگ های مرتبط با این دو محیط که عبارتند از رنگ آبی متمایل به تیره ی آسمان شب و زرد روشن نور آفتاب. حال علاوه بر اینکه ما رنگ آبی آسمان رنگ سرخ غروب آفتاب، رنگ سبز درختان و تمام رنگ های طبیعی را در اختیار داریم، رنگ اشیاء ساخته شده به وسیله ی بشر، چراغ های نئون، تصایر نقاشی، کاغذ دیواری ها و تلویزیون رنگی نیز پیوسته ما را شیفته و مسحور خود می سازند. استفاده روزافزون از رنگ ها همراه با رقابت فزاینده ی میان تولید کنندگان که مشتاق افزایش فروش محصولات خود هستند، تحول زیادی را در زمینه ی روانشناسی رنگ پدید آورده است، هر چند که وقتی این روانشناسی وارد صحنه بازاریابی شود بسیاری از پژوهش های آن در معرض آزمون و خطا قرار می گیرد. انتخاب رنگ نیز به عنوان یکی از راه های شناخت شخصیت انسان موضوعی مورد اختلاف و بحث انگیز است؟ چرا؟ فقط به این دلیل ساده که انسان ها مشابه هم نیستند حتی دوقلوهای همسان کاملاً شبیه هم نیز دارای شخصیت های متفاوتی می باشند. با افزایش تدریجی بیماری های روانی در سراسر دنیا روش ها و نظریه های جدید برای تشخیص بیماری ابداع می شود که رنگ را هم شامل می شود. به طوری که برای افراد روان رنجور یا حتی روان پریش رنگ درمانی به همراه موسیقی آرام بخش و دیگر اصوات تسلی دهنده تجویز خواهد شد. امتیاز بزرگ استفاده از رنگ این است که سلیقه و پسند انسان ها در انتخاب رنگ خود انگیخته است و با کمال میل در آزمون های رنگ شرکت می کنند. در روانشناسی رنگ ها صحبت از قوانین علمی و ثابت نیست. فقط آنچه مردم درباره ی رنگ هایی که دوست دارند (یا ندارند) می گویند تا حد زیادی نشان دهنده ی شخصیت آن ها است. دوست داشتن یک یا تمام رنگ ها برای انسان کاملاً طبیعی و بهنجار است. در عوض رد کردن، انکار مطلق یا تردید در محتوای رنگ، خصیصه ی انسان های آزرده، سرخورده یا افسرده است. از سوی دیگر شور و نشاط بیش از اندازه نسبت به رنگ نشانه ی اختلال روانی و مزاجی دمدمی و علایق متفاوت و شخصیت متزلزل فرداست.

باید به خاطر داشته باشیم که پسند رنگی در طول زمان قابل تغییر است و اگر فرد نظرش نسبت به رنگ تغییر کند نشانه ی تغییر و تحول در شخصیت اوست. به طور کلی افراد بهنجار رنگ های اصلی را ترجیح می دهند. مثل آبی، زرد، قرمز، سبز و حال آنکه افرادی که اختلال روانی دارند رنگ های خاکستری، قهوه ای، سیاه را انتخاب می کنند. بین برونگراها که رنگ های گرم را می پسندند و درونگراها که به رنگ های سرد علاقه دارند اختلاف عمده ای وجود دارد.

در افرادی که رنگ گرم بر آن ها غالب است، ارتباط نزدیک با دنیای بصری است. آن ها پذیرا و دستخوش اثرات محیط بیرون هستند و ظاهراً با فراغ بال در محیط اجتماعی خود فرو می فروند. زندگی هیجانی آن ها با احساسات گرم، انعطاف پذیری و عواطف شخصی قوی مشخص می شود. در مورد آن ها اعمال ذهنی سریع بوده، و تا حدود خیلی زیادی به یکدیگر وابسته اند. در افرادی که رنگ سرد بر آنها غالب است دارای نگرشی انزواطلبانه نسبت به دنیای بیرون هستند، سازگاری با شرایط و حالات جدید و ابراز احساسات آزادانه برای آن ها دشوار است. این افراد از نظر هیجانی سرد و خوددار هستند در رابطه ذهنیت و عینیت تأکید آنان بر ذهنیت است.

علاوه بر این، اشخاصی که شخصیتی باز دارند و معمولاً رنگ ساده را می پسندند و کسانی که از شخصیتی پیچیده تر برخوردارند در انتخاب رنگ ظرافت و دقت بیشتری بخرج می دهند.

 

« ترتیب و ارجحیت رنگ ها» از کودکی تا بزرگسالی

طی سال ها، با آزمایش های فراوان نشان داده شده که نوزادان بدن شک بیشتر تحت تأثیر جذابیت بصری قرا می گیرند، تا لذت های احساسی و به رنگ های درخشان مثل زرد، سفید، صورتی و قرمز بیشتر خیره می شوند. با بزرگ شدن کودکان علاقه به زرد بتدریج کم می شود و قرمز و آبی جای آن را می گیرند. این دو رنگ محبوب همگان هستند و جذابیتشان را در تمام مراحل عمر حفظ می کنند. پس از بلوغ علاقه به رنگ ها با طول موج کوتاهتر (آبی، سبز) بیشتر از رنگهای با طول موج بلند (قرمز، نارنجی، زرد) می شود. به هر حال ترتیب عمومی علاقه به رنگ ها به صورت زی است: آبی، قرمز، سبز، بنفش، نارنجی، زرد، و این ترتیب برای تمام ملل ها و تمام زمان ها صدق می کند.

روانشناسی رنگ در کودکان: کودکان از قدرت بیان زندگی برخوردار نیستند. آنها طبیعتاً عاشق رنگند و به طور خود انگیخته به آن واکنش نشان می دهند. رنگ پیش از جنبه های دیگر نقاشی اطلاعاتی در باره ماهیت و مقام زندگی هیجانی کودکان به دست می دهد و از این بابت از ارزش خاصی برخوردار است. کودکان و نوجوانان به رنگ بیشتر از شکل واکنش می دهند و با لذت تمام به آن دل می بندند. بتدریج که سن کودکان بیشتر و وابستگی آن به امیال آنی شان کمتر می شود و بیشتر به انضباط تن می دهند جاذبه درونی رنگ نیز برای آن ها کمتر می شود.

کودکان کم سن و سال رنگ های درخشان مانند قرمز، نارنجی، صورتی و زرد را ترجیح می دهند. با این رنگها احساسات درونی آن ها رهایی می یابد. کودکانی که رنگ های سرد مانند آبی یا سبز را انتخاب می کنند، متفکرتر و سنجیده تر هستند.

به کار بردن رنگ های سیاه، قهوه ای و خاکستری نشان دهنده ناراحتی های درونی آن ها است مثلاً کودکان به ندرت به رنگ های قهوه ای سیاه یا خاکستری علاقه دارند. استفاده درهم و برهم از رنگ قهوه ای مشخصه اعتراض به تقاضای والدین برای تمیزی و رعایت شدید بهداشت فردی است. کودکان از رنگ سیاه، فقط برای نقاشی یا طرحهای کلی استفاده می کنند. اگر از این رنگ برای رنگ آمیزی استفاده شود احتمالاً نشان دهنده اعتراض، ترس یا اضطراب است.

استفاده آزادنه از رنگ قرمز بیانگر عشقی ساده و بی قید و بند به زندگی است، و از استفاده جسورانه از این رنگ خصومت یا نیاز به محبت در کودک را نشان می دهد. نارنجی رنگ اجتماعی و بیانگر سازگاری مطلوب با زندگی و جامعه است. استفاده فراوان از رنگ زد بیانگر ترس یا نیاز ناخودآگاه به سرپرستی توسط بزرگسالان است. رنگ سبز نشانه تعادل است. کودکانی که زیاد از این رنگ استفاده می کنند معمولاً « به طور محسوسی فاقد احساسات قوی و آشکار» هستند. رنگ آبی سازگاری، تمایل به اطاعت و کنترل و یا سرکوب احساسات است در ضمن اغلب کودکان علاقه زیادی به رنگ ارغوانی یا بنفش ندارند.

 

سه شنبه 5/1/1393 - 10:49
بهداشت روانی

فیدبک

 

فیدبک یا پسخوراند به عنوان یک شیوه، ناظر است بر ارائه اطلاعات به فرد پس از ابراز رفتار مورد نظر تا آنکه در آینده این اطلاعات به رخداد مجدد آن رفتار منجر شود. در نتیجه ی این اطلاعات فرد می آموزد تا رفتار مزبور را در جهت مطلوب تر تغییر دهد. نوع اطلاعاتی که ارائه می شود و چارچوب ارائه ی آنها و نیز چگونگی دریافت آنها بر حسب شرایط، متفاوت است. بدیهی است وقتی با بازخورد مثبت دیگران روبرو می شویم احساس خوشایندی نسبت به خود و آنها داریم. اما در زمان مواجهه با فیدبک منفی، بسته به برداشتی که از آن می کنیم گاه احساس منفی داشته و حتی الامکان آن را رد می کنیم. در این شرایط ارتباط ما دچار مشکل می شود. به همین دلیل در این مقاله سعی شده است تا این موانع بررسی و شیوه های صحیح ارائه و دریافت فیدبک مورد بحث قرار گیرد.

فیدبک (پسخوراند)، ابزاری قوی و مهم است که ما و رفتارمان را به دنیای اطرافمان وصل می کند. با دریافت فیدبک متوجه می شوید که افراد شما را چگونه می بینند و چه نظری راجع به شما و رفتارتان دارند و با ارائه فیدبک به دیگران اجازه می دهید بفهمند که چه تأثیری بر اطرافیان می گذارند. فیدبک دو شکل دارد: دریافت فیدبک و ارائه فیدبک.

 

1- دریافت فیدبک

از نظر عده ای فیدبک یعنی انتقاد و به همین دلیل دوست ندارند آن را بشنوند، و به نظر برخی یعنی آسیب رساندن به احساس ارزشمندی آنها. چنین افرادی دوست دارند فقط، شنونده ستایش دیگران باشند. البته برخی افراد نیز فیدبک را حتی اگر منفی باشد می پذیرند و در جستجوی آن هستند.

برخورد شما نسبت به فیدبک دیگران بستگی به این دارد که آن را چگونه ارزیابی می کنید: مفید یا مضّر؟ شیوه های مواجهه با فیدبک متفاوت است ممکن است منفی و یا مثبت باشد.

 

  • شیوه منفی

در مواجهه با فیدبک به شیوه منفی، فرد احساس می کند کل شخصیت او زیر سئوال رفته است و آن را توهین به خود تلقی می کند، بنابراین در مقام تکذیب آن مطلب بر می آید. شیوه های منفی مواجهه با فیدبک به گونه های زیر می باشد:

دفاعی: دفاع از رفتار خود و مخالفت با فیدبک

تهاجمی: حمله کلامی به فرد مقابل

انکار: انکار درستی فیدبک

بی احترامی: بی ارزش شمردن گوینده و کلام او

بسته: نادیده گرفتن فیدبک و گوش کردن بی تفاوت همراه با بی علاقه گی به آن

گوش کردن غیرفعال: عدم تلاش برای شنیدن و فهمیدن منظور فرد

عقلانی کردن: بازی با کلمات و بیان توصیف هایی برای فرار از مسئولیت پذیری

تحقیر کردن: گوش کردن اما با اظهار علاقه ای اندک و استفاده از کلمات توهین آمیز.

سطحی نگری: گوش کردن و موافقت کردن با آن اما طوری که نشان می دهد تأثیر واقعی بسیار اندک است.

 

  • شیوه ها ی مثبت

در مواجهه با فیدبک به شیوه مثبت، فرد گفته دیگران را بدون پیشداوری خاصی گوش کرده و بررسی می کند. سپس در صورت قبول آن به اصلاح آن رفتار می پردازد و در صورت بروز سوء تفاهم آن را رفع می نماید. شیوه های مثبت مواجه با فیدبک به گونه های زیر می باشد:

باز: گوش کردن بدون قطع مکرر صحبت فرد و یا رد کردن آن

پاسخگو: اظهار تمایل به شنیدن بدون عصبانیت

پذیرش: قبول کردن فیدبک و عدم انکار آن

محترمان: شناسایی ارزش و مفهوم محتوای صحبت فرد و نحوه اداره آن

مشارکت: تشریک مساعی با گوینده و صحبت در جهت تصریح موضوع مورد نظر

گوش کردن فعال: گوش کردن با دقت و تلاش برای درک منظور فرد

متفکرانه: تلاش برای پیدا کردن رفتاری که منجر به فیدبک مذکور شده

علاقه مند: اظهار علاقه صادقانه به دریافت فیدبک

صادقانه: علاقمندی فرد برای تغییر در صورت صحت فیدبک.

 

2- ارائه فیدبک

معمولاً توصیه کردن به دیگران آسانتر از پذیرش آن است. برخی افراد از فیدبک به عنوان اسلحه استفاده کرده و برای برخی بهترین راه برای انتقاد است. در صورتی که در چگونگی ارائه فیدبک دقت نکنیم ممکن است موجب بروز سوءتفاهم و عدم پذیرش آن از سوی فرد مقابل شویم. برای تأثیر گذاری بیشتر باید فیدبک ملایم و با ملاحظه و همراه با رفتار محترمانه باشد.

 

  • شیوه های منفی و بی اثر

ارائه فیدبک به شیوه منفی، به طرف مقابل این احساس را منتقل می کند که به طور کلی مورد پذیرش نمی باشد و دیگری قصد آزار و یا تحقیر او را دارد. شیوه های منفی ارائه فیدبک به گونه های زیر می باشد:

تهاجمی: پرخاشگری و تأکید بر ضعف فرد.

غیر مستقیم: اراده فیدبک به صورت مبهم و غیر مشخص

بی احساس: توجه اندک به نیازهای و شرایط فرد

نامحترمانه: فیدبک متوقعانه و همراه با بی ادبی

داوری کننده: همراه با  ارزیابی و قضاوت در مورد کل شخصیت فرد و نه رفتار مورد نظر

کلی گرایی: در برگیرنده موضوعات مختلفی که عینی نبوده و به راحتی قابل تشخیص نیست

زمان نامناسب: ارائه فیدبک پس از گذشت زمان زیادی از اتفاق مذکور و یا ارائه آن در زمان نامناسب

تکانه ای: بدون فکر و بی توجه به پیامدها

خودخواهانه: اراده فیدبک به دلیل نیازهای شخصی فیدبک دهنده نه طرف مقابل

  • شیوه های مثبت و مؤثر

در ارائه فیدبک به شیوه مثبت، هدف فرد تحقیر شخصیت مقابل نیست، بلکه منظور، ارائه بازخورد در جهت آگاهی دادن به او نسبت به رفتارش و تأثیر آن بر اطرافیان می باشد. شیوه های مثبت ارائه فیدبک به گونه های زیر می باشد:

حمایت کننده: رفتاری غیر تهدید آمیز و حمایت گر

مستقیم: تأکید بر موضوع اصلی

توجه: توجه به نیازها و شرایط فرد

با ملاحظه: رفتار محترمانه

توصیفی: تکیه بر رفتار مورد نظر و نه شخصیت فرد

خاص: تأکید بر موضوع خاص و عینی

زمان مناسب: ارائه فیدبک در زمان صحیح و هر چه نزدیکتر به حادثه یا رفتار مورد نظر

متفکرانه: در نظر گرفتن ملاحظات مختلف و تکانه ای نبودن

یاریگرانه: با هدف ارزش گذاری و کمک به فرد

شما به هنگام دریافت یا ارائه فیدبک چگونه عمل می کنید؟

سه شنبه 5/1/1393 - 10:49
بهداشت روانی

روانشناسی شادی

دکتر دانش فروغی- روانشناس بالینی

دفتر دست نخورده ی سالی دیگر به روی ما گشوده است. همه ی ملل جهان سال نو را بهانه ای برای صلح و دوستی می شمارند و آشتی را به جای قهر و کینه جویی در دل می پرورند. مگر سال نو و لحظه ی انتخاب شده در گردش زمین، در خود چه دارد که آدمی اینچنین لحظه ای را دستاویز شیرین ترین لبخندها می  کند؟ به خانواده و بستاگان خویش می پردازد؟... سال نو پیام آور بهره  مندی از لحظه  هاست و اینکه روان پاک و خیراندیش، فرصتی برای ارائه  ی مهر و یگانگی می یابد تا شادی را که در فرسایش لحظه های تلخ از دست داده است دوباره تجدید کند.

 

 

 

دفتر دست نخورده ی سالی دیگر به روی ما گشوده است. همه ی ملل جهان سال نو را بهانه ای برای صلح و دوستی می شمارند و آشتی را به جای قهر و کینه جویی در دل می پرورند. مگر سال نو و لحظه ی انتخاب شده در گردش زمین، در خود چه دارد که آدمی اینچنین لحظه ای را دستاویز شیرین ترین لبخندها می  کند؟ به خانواده و بستاگان خویش می پردازد؟... سال نو پیام آور بهره  مندی از لحظه  هاست و اینکه روان پاک و خیراندیش، فرصتی برای ارائه  ی مهر و یگانگی می یابد تا شادی را که در فرسایش لحظه های تلخ از دست داده است دوباره تجدید کند.

«پَم گُلدن» در کتاب «عادت به شادی را انتخاب کنید» به چهار عامل اشاره دارد که نخستین آن داشتن تسلط کامل به زندگی است. این تسلط، برتری جویی و زورگویی به دیگران نیست. توانائی در دست داشتن راهی است که در زندگی انتخاب کرده ایم. در هرزمان که تسلط فرد را بردیگری و یا حتا بر جامعه ای می بینیم، شادی را از محاط شدگان این دایره ی خودکامگی و قدرت طلبی دور می  یابیم. هنگامی که جامعه ای در انتخاب نماینده و یا زمامداران خود مختار نباشد، چگونه می تواند حتا به شادی تظاهر کند؟

 

روانشناسی، در تغییر افکار آزردگان سیاسی ناتوان است. هنگامی که تیغ تیز در قلب نو جوانی که برای به دست آوردن «اختیار» لب گشوده است فرو می رود، پند شاد زیستن افسانه  ای است که حتا به اندازه ی موعظه ی قدرت طلبان اثر نخواهد داشت.

 

با اینهمه، دکتر «دیوید مایر» به تسلط بر زندگی پای می فشارد و از درد جوامعی که به ستم پذیری خوکرده اند غافل می ماند. جامعه ای که اشک ریختن را ثواب می شمارد، چگونه دل به باغ پرشکوفه ی شادمانی می دهد؟ این اندیشه ی آدمی است که تا در این راستا تغییر نیابد به شادی تسلیم نخواهد شد.

روانش شاد باد دکتر محمود صناعی استاد بلند آوازه ی روانشناسی که سالها پیش در کلاس درس روانشناسی می  گفت:«پژوهشهای انگلیسی ها در باره ی مردم ایران این است که ایرانیان نسبت به ستمگر احساس بندگی می کنند و ستم پذیر می مانند؛ اما دربرابر مظلوم ستمگرند». من به بخش دوم این اظهار نظر اطمینانی ندارم؛ اما به راستی آیا ما بیش از سایر ملل جهان دربرابر ستم سر تعظیم فرود نمی آوریم؟... به همین دلیل، جامعه ای که ستم می پذیرد، از شادی هم می گریزد و ریشه های اندوه و افسردگی را در دل می پروراند؛ به این تصور که شادی، سبکی و جلفی و بی کفایتی و بی مایگی است. اما در عوض، با کلام ملای محله گریستن ژرفائی دل است و ثواب دنیوی و اخروی دارد.

 

دومین عامل شادی را خود دوستی می دانند. این به معنای بی علاقگی به دیگران نیست. همه ی افراد شاد خود را دوست میدارند. دکتر «جیمز کارلسون» استاد روانشناسی ام در دانشگاه می گفت: باید خود را «آنچه» هستیم قبول داشته باشیم و در لحظه زندگی کنیم و زمان را از دست ندهیم. نکته ی دیگری که بسیاری ازروانشناسان با آن هماهنگند این است که اگر ما هر روز یک نفر را خوشحال کنیم، خود احساس شادی می کنیم. منظور این نیست که شادسازی دیگران را به بهای ناکامی خود انجام دهیم. اما گفته  ی Erasmus در این تشریح بسیار مهم است. او می گوید: « شادی زمانی ایجاد می شود که شخص آماده می شود که آنچه هست باشد. گرچه طبیعت آدمی او را به سوی تعالی می کشاند، ولی هنگامی که ما به آنچه رسیده ایم و یا آنچه شده ایم راضی باشیم، آمادگی برای پذیرش خود یافته ایم.

 

شادی کاملاً متأثر از فرهنگ و باورهای دینی است. قلب های پر از کینه و دشمنی و بازتابهای نفرت بار ناشی از نظام باورها جایی برای شادی باقی نمی گذارد. یک قاتل هرچقدر به خود اجازه ی کشتن دیگری را می دهد، در هنگام قتل به قدری آدرنالین در خونش جریان دارد که هرگز توان شادبودن و به شادی اندیشیدن نخواهد داشت. سیاستمدارانی که دست به جنایت می زنند و خون مردم می ریزند، نمی توانند چهره ی عبوس نداشته باشند. اینان تظاهر نمی کنند؛ کسی را با چهره ی عبوس فریب نمی دهند. اینها در خشم و دلهره ی ناشی از خونریزی زندگی می کنند. شادی و صلح که ما را به آرامش می خوانند، در روان ستمکاران فرصت و جرئت ته نشینی ندارند.

 

اینک که سخن از دوست داشتن خود است، بد نیست که به یکی دو جمله از روانشناسان دیگر اشاره کنم:

«نیکی مارو» ( Nicky Maroe) می گوید هنگامی که می خندیم فضائی برای عشق به خود به وجود می آوریم و به خود در قلب خویش خوشامد می گوییم و تا آنجا که توانائی داریم دوست می داریم. «تیم گالوَی» ( Tim Gallwey) می گوید: هنگامی که خود را سرزنش می کنیم، هرگز به خود یاری نرسانده  ایم. ما نیازی به جنگیدن با عادات کهنه نداریم، فقط باید راه  های تازه را بشناسیم.

 

سومین عامل را که در شادی مؤثر دانسته اند خوشبینی است. مردم شادمان عموماً خوشبین هستند. «هلن کِلِر» نابغه ی مشهور می گوید: فرد بدبین هرگز ستاره ای را کشف نکرده است؛ به سرزمینی ناشناخته سفر نداشته است. یعنی خوشبینی است که آدمی را به تلاش برای رسیدن به هدف تشویق می کند. خوشبین ممکن است چراغی را که وجود ندارد ببیند. ولی بدبین همیشه به دنبال خاموشی آن چراغ است. ممکن است که خود بد بین در آخر کار ثابت کند که درست گفته است؛ ولی فراموش نکنیم که خوشبین تمام راه را با شادی طی کرده است. خوش  بینی در چهار چوب دیوار خانواده با خوشبینی اجتماعی تفاوت آشکار دارد. خوشبینی خانوادگی بیشتر به دوام خانواده می انجامد ولی خوشبینی اجتماعی متأثر از حوادث تاریخی و عملکرد سیاستمداران و دولتمردان است. مردم کشور ما که همواره در معرض آسیب دشمنان خارجی و دشمنان داخلی بوده اند، به تمام جریانات اجتماعی- سیاسی به دیده شک می نگرند... زیر کاسه، نیم کاسه است؛

هربیشه گمان مبر که خالیست

شاید که پلنگ خفته باشد

و... جامعه ای که نمی تواند به دولتمردان خود اعتماد کند و به راستی می فهمد که فراسوی چهره های عبوس و حق به جانب، چه سرشت پلید و ضد مردمی وجود دارد، چگونه دریچه های قلب را به سوی شادی بگشاید؟ گروه نخبگان هرگز به تحمیق تن درنخواهند داد. هر حرکت موذیانه را شناسایی خواهند کرد. دلسوزی این گروه برای جامعه ی ستمدیده ای که پیاپی مورد سرزنش و ستم و تجاوز قرار می گیرد، شوربختانه کمکی به شادی مردم نخواهد کرد. زیرا آنان هرچقدر آگاه تر می شوند، ریشه ی بدبینی درخود را بارورتر می یابند.

 

ما نتایج فریب خوردگی ملی خود را از دیر باز در همه شئون خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی به چشم می بینیم. دلهره ی فردا را داشتن، بیش از اندازه، اعتقاد به ذخیره کردن، در تنگدستی به فکر پس انداز بودن، از ویژگی های مردمی است که از اربابان سیاست پیشه همواره دورویی دیده اند و از فردای خود بیمناکند. شگفتی در این است که رهبران ستمکار نیز از این ناامنی اجتماعی برکنار نمی مانند... چپاول اموال مردم و غارتگری های بیشرمانه، بخشی از این احساس بد بینی نسبت به آینده است.

 

چهارمین عامل شادی را دکتر «مایر »برونگرایی و فرصت طلبی برای تفریح و گردش می داند. او می گوید: هنگامی که آدمی به تفریح می پردازد، به خود نوید شادی می دهد. زیرا خنده ها به خود آدمی بر می گردند و به قول «آبراهام لینکلن»، مردم همانقدر خوشحالند که اندیشه ی خود را آماده ی شادی می کنند. مردم شاد می دانند که بهترین چیزهای زندگی رایگان است. به عشق اعتقاد دارند و همواره در اشتیاق انجام کاری هستند که بازده شادی به همراه دارد. هنگامی که به فرصت طلبی برای تفریح و شادی می اندیشیم، بهتر است در نظر داشته باشیم که دولتمردان جامعه تاچه اندازه این امکانات را برا ی مردم خویش فراهم ساخته اند. آیا مردم برای شادزیستن آزادند، یا باید طبق دستورالعمل داده شده شاد بشوند؟ هنگامی که همه ی اهرمهای قدرت به سرکوبگری شادی مردم می پردازد و همه ی امکانات شکوفایی احساس جامعه را به دست تیغ کشان و اسید پاشان می سپارد، جامعه ی آسیب دیده، نداشتن فرصت تفریح را جز از راه غریزه جبران نمی کند و خود درمانی های نا آگاهانه مثل اعتیاد و غیره را راه فراری برای مبارزه با سالوس می شمارد.

 

به همین دلیل است که جامعه ی ما روز به روز در افسردگی بیشتر فرو می رود... در حالیکه راه رهایی او شادی است. شادی یک مبارزه  ی بزرگ علیه ستمکاری است؛ زیرا روحیه ی همبستگی و امید را استوار می سازد. شادی یعنی روز؛ و روز شکست اهریمن سیاهی است. و اینک دفتر دست نخورده  ی سالی دیگر به روی ما گشوده است... شاد باشید.

 

 

 

   Login

 

Nickname

 

Password

 

 

Don"t have an account yet? You can create one. As a registered user you have some advantages like theme manager, comments configuration and post comments with your name.

 

Related Links

 

· 109

· More about Author:A.Nejat

· News by ashena

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

Most read story about Author:A.Nejat:

حجاب و زنان

 

 

Article Rating

 

Average Score: 4.5

Votes: 4

 

 

 

 

Please take a second and vote for this article:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Options

 

 

  Printer Friendly

 

  Send to a Friend

 

 

 

 

 

سه شنبه 5/1/1393 - 10:49
بهداشت روانی

كنید‏ كنترل‌‏ را‏ روانی‌‏ فشارهای‌‏


در‏ ازما‏ یك‌‏ شهرنشینی‌هر‏ از‏ ناشی‌‏ عوارض‌‏ و‏ انسان‌‏ زندگی‌‏ بر‏ ماشین‌‏ سلطه‌‏ دنیای‌‏ در‏
زیر‏ نكات‌‏ می‌شویم‌ ، ‏ فوق‌العاده‌ای‌‏ تنش‌های‌‏ و‏ روانی‌‏ فشار‏ دچار‏ زمان‌‏ از‏ برهه‌هایی‌‏
.
نماید‏ یاری‌‏ آن‌‏ مضر‏ پیامدهای‌‏ از‏ جلوگیری‌‏ و‏ شناخت‌‏ در‏ را‏ ما‏ می‌تواند‏
استرس‌‏ بار‏ كاهش‌‏ -‏‏1‏
:
بكاهید‏ خود‏ بر‏ استرس‌‏ بار‏ كاهش‌‏ در‏ زیر‏ طرق‌‏ از‏ می‌توانید‏ شما‏
اجتماعی‌‏ تعهدات‌‏ كاهش‌‏ -
زندگی‌‏ مسیر‏ در‏ تغییرات‌‏ كاهش‌‏ -
(
اداره‌‏ یا‏ مدرسه‌‏ در‏)ومسئولیتها‏ تكالیف‌‏ كاهش‌‏ -
مكانی‌‏ جابه‌جایی‌‏ و‏ تغییرات‌‏ انداختن‌‏ تعویق‌‏ به‌‏ -
(
آلرژی‌‏ داشتن‌‏ درصورت‌‏) غذایی‌‏ یا‏ محیطی‌‏ آلرژیهای‌‏ حذف‌‏ -
محیطی‌‏ آلودگی‌های‌‏ از‏ پرهیز‏ -
وقتی‌‏ داد‏ مثبت‌‏ جواب‏ همه‌‏ به‌‏ نباید‏ لزوما‏ بگویید‏ "نه‌‏" سابق‌‏ از‏ بیشتر‏ -
.
شماست‌‏ توان‌‏ از‏ خارج‌‏ خواسته‌هایشان‌‏
تندرستی‌‏ و‏ تغذیه‌ای‌‏ مسائل‌‏ رعایت‌‏ -‎‎‏‏2‏
معدنی‌ ، ‏ مواد‏ سبزیجات‌ ، ‏ بیشتراز‏ استفاده‌‏ و‏ مناسب‏ غذایی‌‏ رژیم‌‏ یك‌‏ داشتن‌‏ با‏
.
كنید‏ كم‌‏ را‏ روانی‌‏ فشارهای‌‏ می‌توانید‏ خون‌‏ قند‏ نگه‌داشتن‌‏ ثابت‌‏ و‏ ویتامین‌ها‏
(
هفته‌‏ در‏ بار‏ سه‌‏ ساعت‌ ، ‏ دو‏ تا‏ دقیقه‌‏ بیست‌‏ از‏:ورزش‌‏)
بدهید‏ استراحت‌‏ فكرتان‌‏ به‌‏ -‎‎‏‏3‏
كنید‏ تنظیم‌‏ را‏ بدنتان‌‏ بیولوژیك‌‏ ساعت‌‏ -‎‎‏‏4‏
استرس‌‏ بر‏ غلبه‌‏ برای‌‏ ثابت‌‏ قانون‌‏ سه‌‏
.
بشناسید‏ بدنتان‌‏ در‏ را‏ استرس‌‏ نشانه‌های‌‏:اول‌‏ قانون‌‏
كنترل‌‏ فوق‌العاده‌‏ تنش‌های‌‏ علائم‌‏ یافتن‌‏ برای‌‏ را‏ بدنتان‌‏ مرتب‏ به‌طور‏ كه‌‏ بگیرید‏ یاد‏ -
كنید‏
است‌‏ فشار‏ اولیه‌‏ علائم‌‏ از‏ كه‌‏ باشید‏ خود‏ زدن‌‏ حرف‌‏ خوب‏ مراقب‏ -
قند‏ مورد‏ در‏ اولیه‌‏ هشداردهنده‌‏ علائم‌‏ كه‌‏ می‌گیرند‏ یاد‏ دیابتی‌‏ افراد‏ كه‌‏ همچنان‌‏ -
هستید‏ فوق‌العاده‌ای‌‏ تنش‌های‌‏ معرض‌‏ در‏ اگر‏ هم‌‏ شما‏ كنند‏ شناسایی‌‏ را‏ خونشان‌‏ غیرطبیعی‌‏
تغییر‏ خوابتان‌‏ الگوی‌‏ كه‌‏ این‌‏ محض‌‏ به‌‏.دهید‏ تشخیص‌‏ را‏ خطر‏ علائم‌‏ كه‌‏ بگیرید‏ یاد‏ باید‏
به‌‏ متعدد‏ دردهای‌‏ دارید ، ‏ دلشوره‌‏ نمی‌برید ، ‏ لذت‌‏ زندگی‌‏ از‏ می‌شوید ، ‏ خسته‌‏ می‌كند ، ‏
.
درآورید‏ كنترل‌‏ تحت‌‏ را‏ تنش‌ها‏ كه‌‏ رسیده‌است‌‏ آن‌‏ زمان‌‏ می‌آیند‏ سراغتان‌‏
دهید‏ تغییر‏ را‏ استرس‌هایتان‌‏:دوم‌‏ قانون‌‏
اگر‏.دارید‏ نگه‌‏ انفجار‏ و‏ سرریز‏ زیرنقطه‌‏ استرس‌ها ، ‏ جابه‌جایی‌‏ با‏ را‏ فشارها‏ سطح‌‏ -
جایی‌‏ مسائل‌‏ سایر‏ انداختن‌‏ تعویق‌‏ به‌‏ یا‏ حذف‌‏ با‏ آمد‏ سراغتان‌‏ به‌‏ پرتنش‌جدیدی‌‏ موضوع‌‏
.
می‌ماند‏ انفجار‏ نقطه‌‏ زیر‏ استرس‌‏ جمع‌‏ ترتیبسطح‌‏ این‌‏ بازكنید ، به‌‏ برایش‌‏
.
كردنشان‌‏ جابه‌جا‏ تا‏ دارند‏ مشكلات‌‏ كردن‌‏ انبار‏ هم‌‏ روی‌‏ به‌‏ گرایش‌‏ مردم‌‏ اغلب‏ -
جابه‌جا‏ را‏ استرس‌هایتان‌‏ كه‌‏ بگیرید‏ یاد‏ نیافتد‏ خطر‏ به‌‏ سلامتی‌تان‌‏ كه‌‏ این‌‏ برای‌‏ -
.
كنید‏
درمان‌‏ و‏ استراحت‌‏:سوم‌‏ قانون‌‏
دچار‏ خوابتان‌‏ خسته‌اید ، ‏ می‌كنید ، ‏ كسالت‌‏ و‏ مریضی‌‏ احساس‌‏ اگر‏ باشید‏ داشته‌‏ به‌خاطر‏ -
شیمیایی‌‏ تغییرات‌‏ معلول‌‏ اینها‏ نمی‌برید‏ لذت‌‏ زندگی‌‏ از‏ و‏ دارید‏ دلشوره‌‏ است‌ ، ‏ مشكل‌شده‌‏
.
باشید‏ درمان‌‏ فكر‏ به‌‏ باید‏ و‏ است‌‏ مغزتان‌‏ در‏
استرس‌‏ اولیه‌‏ درمان‌های‌‏
:
كنید‏ حفظ‏ را‏ روانی‌تان‌‏ سلامتی‌‏ می‌كند‏ كمك‌‏ شما‏ به‌‏ كه‌‏ اقداماتی‌‏
.
كنید‏ برنامه‌ریزی‌‏ قبل‌‏ از‏ -‏‏1‏
.
كنید‏ طبقه‌بندی‌‏ اولویت‌‏ ترتیب‏ به‌‏ را‏ دهید‏ انجام‌‏ باید‏ كه‌‏ كارهایی‌‏ لیست‌‏ -‏‏2‏
كارهایی‌‏ برندارید ، ‏ بار‏ توانتان‌‏ از‏ بیش‌‏ بخورید ، ‏ می‌توانید‏ كه‌‏ چیزی‌‏ آن‌‏ از‏ بیشتر‏ -‎‎‏‏3‏
همه‌شان‌‏ عهده‌‏ از‏ راحتی‌‏ به‌‏ كه‌‏ دارید‏ نگه‌‏ حدی‌‏ در‏ را‏ دهید‏ انجام‌‏ روز‏ طول‌‏ در‏ باید‏ كه‌‏
.
برآیید‏
دلیلی‌‏ هیچ‌‏ مختلف‌‏ فوریت‌های‌‏ و‏ غیرممكن‌‏ سررسیدهای‌‏ و‏ فشرده‌‏ برنامه‌های‌‏ دلیل‌‏ به‌‏ -‏‏4‏
تقصیر‏ و‏ گناه‌‏ احساس‌‏ هستید‏ كار‏ مقدمات‌‏ و‏ برنامه‌ها‏ تغییر‏ به‌‏ مجبور‏ اگر‏ ندارد ، ‏ وجود‏
.
بگویید‏"نه‌‏" غیرواقع‌بینانه‌‏ مهلت‌های‌‏ و‏ موعدها‏ به‌‏ راحت‌‏ خیلی‌‏ كنید ، ‏
.
بزنید‏ دست‌‏ جدیدی‌‏ كار‏ به‌‏ كه‌‏ این‌‏ از‏ قبل‌‏ برسانید‏ اتمام‌‏ به‌‏ را‏ كارها‏ مهمترین‌‏ -‏‏5‏
فشرده‌ ، ‏ فكری‌‏ كارهای‌‏ مابین‌‏ كوتاه‌‏ استراحتهای‌‏.بدهید‏ خودتان‌‏ به‌‏ منظم‌‏ تفریح‌های‌‏ زنگ‌‏ -‎‎‏‏6‏
تجدید‏ موجب‏ می‌تواند‏ نمی‌رود‏ پیش‌‏ كه‌‏ كاری‌‏ یا‏ خورده‌‏ بست‌‏ بن‌‏ به‌‏ پروژه‌‏ یك‌‏ در‏ بخصوص‌‏
استراحت‌در‏ شوید50دقیقه‌‏ موضوع‌‏ متمركز‏ بهتر‏ آمادگی‌‏ با‏ دوباره‌‏ كند‏ كمك‌‏ و‏ شده‌‏ قوا‏
.
می‌كند‏ كنترل‌تر‏ قابل‌‏ را‏ كار‏ جریان‌‏ ساعت‌‏ دو‏ هر‏ دقیقه‌‏ یا 15‏ ساعت‌‏ هر‏
.
كنید‏ استفاده‌‏ منظم‌‏ به‌طور‏ مرخصی‌هایتان‌‏ از‏ -‎‎‏‏7‏
به‌‏ نهایتا‏ موضوع‌‏ این‌‏ كه‌‏ چرا‏.ندهید‏ قرار‏ زندگی‌‏ هدف‌‏ را‏ مالی‌‏ استطاعت‌‏ بردن‌‏ بالا‏ -‏‏8‏
روی‌ 8000‏ آلاباما‏ دانشگاه‌‏ در‏ كه‌‏ تحقیقاتی‌‏ نتیجه‌‏می‌شود‏ منجر‏ شما‏ كردن‌‏ بیمار‏
داشته‌اند‏ مالیشان‌‏ واقعی‌‏ توان‌‏ از‏ بیش‌‏ زندگیشان‌‏ سطح‌‏ حفظ‏ سعی‌در‏ كه‌‏ انگلیسی‌‏ خانواده‌‏
.
مریضی‌می‌شدند‏ بیشتردچار‏ آنها‏ كه‌‏ است‌‏ موضوع‌‏ این‌‏ موید‏ و‏ نشانگر‏
افزایش‌‏ مغز‏ به‌‏ خون‌‏ جریان‌‏ می‌كندو‏ راحت‌تر‏ را‏ تنفس‌‏ نشستن‌‏ درست‌‏ بنشینید ، ‏ صاف‌‏ -‏‏9‏
خون‌‏ جریان‌‏ و‏ تنفس‌‏ موضوع‌‏ این‌‏ خود‏ كه‌‏ می‌كنیم‌‏ قوز‏ داریم‌‏ تنش‌‏ وقتی‌‏ اغلب‏ ما‏می‌یابد‏
.
می‌شود‏ بیشتر‏ ما‏ ناتوانی‌‏ احساس‌‏ و‏ می‌كند‏ مشكل‌‏ را‏
دست‌‏ از‏ انزواطلبی‌ ، ‏ بی‌خوابی‌ ، ‏ زودرنجی‌ ، ‏ به‌صورت‌‏ استرس‌‏ علائم‌‏ شناسایی‌‏ و‏ یادگیری‌‏ -‎‎‏‏10‏
.
می‌شود‏ ظاهر‏ اشتها‏ كمبود‏ و‏ فعالیت‌‏ به‌‏ علاقه‌‏ دادن‌‏
یك‌دوست‌‏ با‏ زا‏ تنش‌‏ واتفاقات‌‏ موردحوادث‌‏ در‏ برسید‏ انفجار‏ نقطه‌‏ به‌‏ كه‌‏ این‌‏ از‏ قبل‌‏ -‏‏11‏
زدن‌احساسات‌‏ حرف‌‏ مانند‏ هم‌‏ كردن‌‏ گریه‌‏.كنید‏ گریه‌‏ حتی‌‏ و‏ كنید‏ صحبت‌‏ همسرتان‌‏ یا‏
كاهش‌‏ را‏ استرس‌‏ از‏ ناشی‌‏ بیماری‌های‌‏ به‌‏ شدن‌‏ مبتلا‏ خطر‏ و‏ می‌ریزد‏ بیرون‌‏ را‏ درونی‌‏
.
می‌دهد‏
مسائلی‌‏ صرف‌‏ را‏ وانرژیتان‌‏ داد‏ تغییر‏ نمی‌توان‌‏ را‏ چیزها‏ بعضی‌‏ كه‌‏ بدهید‏ تشخیص‌‏ -‎‎‏‏12‏
.
هستند‏ تغییر‏ قابل‌‏ كه‌‏ كنید‏
نشان‌‏ مساله‌‏ به‌‏ نسبت‌‏ بهتری‌را‏ واكنش‌‏ طریق‌‏ این‌‏ به‌‏ كنید ، ‏ پیدا‏ را‏ استرستان‌‏ منشا‏ -‏‏13‏
چه‌‏ هر‏ آورید‏ در‏ نگارش‌‏ به‌‏ را‏ شرایط‏ و‏ كنید‏ یادداشت‌برداری‌‏ است‌‏ لازم‌‏ اگر‏.می‌دهید‏
آن‌‏ حل‌‏ ریشه‌یابی‌‏ از‏ پس‌‏ و‏ می‌شود‏ هویدا‏ راحت‌تر‏ مشكل‌تان‌‏ ریشه‌‏ كنید‏ كندوكاو‏ بیشتر‏
.
بود‏ خواهد‏ وبنیادی‌‏ ریشه‌ای‌‏ نیز‏
از‏ نمی‌توانید‏ كه‌‏ نكنید‏ تلقین‌‏ خودتان‌‏ به‌‏.كنید‏ القا‏ خودتان‌‏ در‏ مثبتی‌را‏ نگرش‌‏ -‏‏14‏
.
برآیید‏ كار‏ عهده‌‏
سروصدا ، ‏ مثلاشلوغی‌ ، ‏ بپرهیزید‏ كند‏ عصبانی‌‏ را‏ شما‏ می‌تواند‏ كه‌‏ صحنه‌هایی‌‏ از‏ -‎‎‏‏15‏
.
ترافیك‌‏
اگر‏ كنید ، ‏ فكر‏ خودتان‌‏ مشكلات‌‏ به‌‏ مدام‌‏ اینكه‌‏ به‌جای‌‏ بیاندیشید‏ دیگران‌‏ مشكلات‌‏ به‌‏ -‏‏16‏
.
بپردازید‏ خیریه‌‏ امور‏ به‌‏ ساعت‌‏ چند‏ می‌دهدهفته‌ای‌‏ اجازه‌‏ وقتتان‌‏
كارتان‌‏ علائم‌‏ این‌‏ مشاهده‌‏ هنگام‌‏ و‏ شدید‏ سردردهای‌‏ مثل‌‏ كنید‏ استرس‌توجه‌‏ علائم‌‏ به‌‏ -‎‎‏‏17‏
گرم‌‏ دوش‌آب‏ دارد ، ‏ امكان‌‏ اگر‏ بدهید ، ‏ خودتان‌‏ به‌‏ استراحت‌‏ زمان‌‏ یك‌‏ و‏ كنید‏ متوقف‌‏ را‏
می‌رود‏ بالا‏ خون‌‏ آدرنالین‌‏ كنید ، هنگام‌استرس‌‏ استفاده‌‏ ماساژ‏ تكنیك‌‏ از‏ یا‏ و‏ بگیرید‏
سعی‌‏ نیست‌‏ پذیر‏ امكان‌‏ فوق‌‏ راه‌حل‌های‌‏ اگر‏ می‌كنند ، ‏ پیدا‏ انقباضی‌‏ حالت‌‏ ماهیچه‌ها‏ و‏
عضلات‌‏ كردن‌‏ بارها‏ آگاهانه‌‏ به‌طور‏ سپس‌‏ چشم‌ها ، ‏ بستن‌‏ و‏ تنفس‌عمیق‌‏ تمرین‌‏ با‏ كنید‏
.
یابید‏ بیشتری‌دست‌‏ آرامش‌‏ ‏‏، به‌‏ صورت‌‏
صبحانه‌‏ یك‌‏ روزانه‌ ، نقش‌‏ انرژی‌‏ كردن‌‏ برآورده‌‏ برای‌‏.نشوید‏ غافل‌‏ خود‏ غذایی‌‏ رژیم‌‏ از‏ -‎‎‏‏18‏
.
است‌‏ مهمتر‏ مفصل‌‏ ناهار‏ یك‌‏ از‏ مراتب‏ به‌‏ است‌‏ كربوهیدراتها‏ پروتئین‌و‏ شامل‌‏ كه‌‏ كامل‌‏
پیدا‏ ولی‌‏ استرس‌ ، ‏ كاهش‌‏ برای‌‏ است‌‏ خوبی‌‏ خیلی‌‏ راه‌‏ مدیتیشن‌‏.كنید‏ مسافرت‌‏ دقیقه‌‏ ده‌‏ -‏‏19‏
میز‏ یا‏ كار‏ میز‏ پشت‌‏ كه‌‏ همان‌طور‏ اما‏ است‌‏ دشوار‏ مناسب‏ مكان‌‏ و‏ زمان‌‏ كردن‌‏
كوتاه‌‏ مرخصی‌‏ یك‌‏ به‌‏ و‏ بكشید‏ عمیقی‌‏ نفس‌‏ ببندید ، ‏ را‏ چشمانتان‌‏ نشسته‌اید ، ‏ آشپزخانه‌تان‌‏
را‏ تمیز‏ هوای‌‏ می‌شنوید ، ‏ را‏ امواج‌‏ صدای‌‏ هستید ، ‏ ساحل‌‏ كنار‏ در‏ كه‌‏ كنید‏ تصور‏ بروید ،
و‏ خودتان‌‏ بین‌‏ خلاصه‌‏.می‌نوازد‏ را‏ صورتتان‌‏ ساحلی‌‏ دلنشین‌‏ نسیم‌‏ و‏ می‌كنید‏ استنشاق‌‏
.
باشد‏ دقیقه‌‏ چند‏ اگر‏ بیاندازید ، حتی‌‏ فاصله‌ای‌‏ مشكلات‌‏
كاهش‌‏ را‏ اضطراب‏ و‏ شوخ‌طبعی‌تنش‌‏.باشید‏ داشته‌‏ شوخ‌طبعی‌‏ حس‌‏ یك‌‏ چیز‏ همه‌‏ مورد‏ در‏ -‏‏20‏
.
می‌آورد‏ بوجود‏ مساعی‌‏ تشریك‌‏ و‏ همكاری‌‏ فضای‌‏ و‏ می‌برد‏ بین‌‏ از‏ را‏ عصبی‌‏ فشارهای‌‏ می‌دهد ، ‏
فاضل‌نیا‏ مینا‏:ترجمه‌‏/اینترنت‌‏:منبع‌‏

 

سه شنبه 5/1/1393 - 10:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته