امام على علیه السلام :نشانه كمال و فراوانى فضل آدمى ، آگاهى او از نقصان خویش است .میزان الحكمه
امام على علیه السلام :خردمند، خواهان كمال است و نادان جویاى مال.میزان الحكمه
امام صادق علیه السلام :اى گروه شیعه ! مایه زیور ما باشید و باعث عیب و ننگ ما نباشید . با مردم نیكو سخن بگویید و زبانهایتان را نگه دارید و از زیاده گویى و سخن زشت ، بازشان دارید .میزان الحكمه
امام على علیه السلام :اگــر بنا بـود كـسى براى بـالا رفتن بـه سـوى جاودانگى نردبانى بیابد یا براى دور كردن مرگ از خود راهى پیدا كند ، بى گمان آن كس سلیمان بن داود علیه السلام بود كه افزون بر مقام نبوّت و منزلت والا ، سلطنت بر جنّ و انس نیز در اختیار او نهاده شد . امّا چون قسمت و روزىِ خود را به طور كامل دریافت كرد و مدّت عمرش به سر آمد ، كمان هاى نابودى او را آماج تیرهاى مرگ كردند و خانه ها از او خالى گشت ومسكن ها بى صاحب ماند و گروهى دیگر وارث آنها شدند .میزان الحكمه
امام باقر علیه السلامـ : بهترین سخنى را كه دوست دارید درباره شما گفته شود ، به مردم بگویید .
امام على علیهالسلام : مَن یُنصِفُ النّاسَ مِن نَفسِهِ لَم یَزِدْهُ اللّهُ إلاّ عِزّا بدانید كه هر كس با مردم به انصاف رفتار كند ، خداوند جز بر عزت او نیفزاید . الكافی : ج 2 ، ص 144 ، ح 4 (میزان الحكمة : ج 4 ، ص 3285)
امام صادق علیه السلام :خـداوند تبارك و تـعالى بـه داود علیه السلام وحـى فرمود : چه شده است كه تو را تنها مى بینم ؟ عرض كرد : به خاطر تو ، مردم را ترك كرده و آنان نیز مرا ترك كرده اند.فرمود: چه شده است كه تو راخاموش مى بینم؟ عرض كرد : ترس از تو ، مرا خاموش ساخته است. فرمود : چه شده است كه تو را رنجور مى بینم ؟ عرض كرد: عشق و محبّت تو ، مرا رنجور ساخته است . فرمود : چه شده است كه تو را فقیر مى بینم ، حال آن كه تو را بهره مند ساخته ام ؟ عرض كرد: بجاآوردن حقّ تو ، مرا فقیر كرده است. فرمود: چه شده است كه تو را خوار مى بینم؟ عرض كرد: عظمت وصف ناشدنى جلال تو، مرا خوار كرده است و این حقّ توست اى سَرور من . خداوند جلّ جلاله فرمود: پس ، مژده باد تو را به فضل من ، در آن روز كه مرا ملاقات كنى، هرچه دوست داشته باشى به تو بخشم . با مردم بیامیز و با اخلاق آنان بساز ، امّا در اعمال و كردارشان با آنها همراهى مكن تا روز قیامت بدان چه از من خواهى دست یابى.میزان الحکمه
امام سجّاد علیه السلام :گفتار نیك ، دارایى را زیاد مى كند و روزى را افزایش مى دهد و اجل را به تأخیر مى اندازد و انسان را نزد خانواده محبوب مى گرداند و (شخص را) به بهشت مى برد .میزان الحكمه
بحار الأنوار :وقتى سلیمان علیه السلام گنجشك نرى را دید كه به جفت خـود مى گوید : چرا خودت را از من دریغ مى كنى؟ من اگر بخواهم قُبّه سلیمان را با منقار خود بر مى دارم و آن را به دریا مى افكنم ؛ با لبخند به آن گنجشك فرمود : آیا براستى مى توانى این كار را بكنى ؟ گنجشك گفت : نه ، اى پیامبر خدا ، امّا گاهى اوقات مرد براى همسرش خودنمایى مى كند و خودش را پیش او بزرگ نشان مى دهد و عاشق را بر آنچه مى گوید ملامتى نیست . سلیمان به گنجشك ماده گفت : چرا خودت را از او دریغ مى دارى ، در حالى كه او عاشق توست ؟ گفت : اى پیامبر خدا ، او عاشق نیست بلكه لاف عشق مى زند؛ چون در كنار من ، غیر مرا را هم دوست دارد . سخن ماده گنجشك در دل سلیمان اثر كرد و به شدّت گریست و چهل روز از مردم كناره گرفت و در این مدّت از خداوند مسألت مى كرد كه دل او را براى محبّت خودش خالى گرداند و محبّتش را با محبّت غیر خود نیامیزد .
بحار الأنوار :روایت شده است كه داود علیه السلام تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود : اى داود ، چه شده است كه تو را یكّه و تنها مى بینم؟ عرض كرد: الهى، شوق دیدارت در من بالا گرفته و میان من و خَلقت حایل گشته است . خداوند به او وحى فرمود : به سوى آنان برگرد ؛ زیرا اگر بنده گریزپایى را نزد من بیاورى ، نام تو را در لوح ، به نیكى ثبت مى كنم .میزان الحکمه