• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1426
تعداد نظرات : 457
زمان آخرین مطلب : 4935روز قبل
آموزش و تحقيقات

 مقاله ای بسیار جالب در مورد موسیقی زیر زمینی

وسیقی زیر زمینی امروز فراگیرتر از آن چیزی شده است كه در اواسط دهه ی 60 میلادی انتظار آن میرفت . امروزه از توكیو تا میامی و از بریتانیا تا آلمان و از رام الله تا تهران در گسترش است ولی اگر در جوامع مدرن دارای خاستگاهی مدرنیستی است. در جوامع سنتی از خاستگاه متفاوتی سرچشمه می گیرند.

هنر به عنوان بخشی خاص از فرهنگ یك ملت در بر دارنده مجموعه ای ازاحساسات و عواطف یك ملت است.هنر زیر زمینی ، هنر معمول و مرسوم جامعه نیست ،هنری نوست كه از لحاظ ارزش های هنری وارزشهای جامعه با آن در تضاد است . هنر زیر زمینی از روح هنرمند جاری گشته و هنوز در جریان طبیعی اجتماع به جایگاهی دست نیافته است ، لاجرم سنت شكن است و دارای معیار های نو ، از آن روی كه حرفی نو دارد با ظاهری آنارشیست جلوه می نماید. خود را آوانگارد میداند و پیشتاز و منكر ارزش های معمول جامعه خود. موسیقی نیز بخشی از هنر هر جامعه است . با فرم و اندازه و مختصات و متر خود، لكن موسیقی زیرزمینی دیگر این قالب های مرسوم را بر نمی تابد . حرفی دیگر برای گفتن دارد و شكلی دیگر برای نواختن.

تعاریف موسیقی زیر زمینی در محدوده جوامع مدرن با مشخصات خاص خود یعنی تكیه بر آزادیهای فردی و فرد گرایی شكل می یابند. در بررسی پدیده موسیقی زیر زمینی ابتدا به تاریخ آغازین این هنر می پردازیم.

موسیقی زیر زمینی در ابتدا به اشكالی از راك ، پاپ گفته میشد كه پس از دهه ی 60 میلادی و در اواسط آن سبب ترویج موجی نو شد كه علیرغم عدم درخواست برای عرضه ی عمومی ، یا تبلیغات در رسانه ها و مجامع و یا وجود بستر تجاری مناسب گسترش یافت . باندهای زیر زمینی و هنرمندانش اغلب وظایف ضبط آثار را خود شخصا بر عهده داشنند و در محل های بسیار كوچك با استفاده از عبارات روزمره آثار خود را می ساختند.این آثارتوسط رسانه های طرفدار این گروه ها كه اغلب گروههای كوچك فرهنگی غیر متخصص ، رادیو كالج ها و بعضی رادیو های خصوصی محلی بودند پخش می شد. موسیقی زیر زمینی اواسط دهه ی 60 با نهضت موسیقی روان پریش هیپی های ضد ارزش مناسبات اجتماعی و در دهه ی 70 بهDIY(DO IT YOURSELF)
كه برضد انحصارات اتحادیه ها و صنوف بود ند و در دهه ی70 تا 90 به پانك راك ها كه در امریكا ، بریتانیا و استرالیا فعالیت وسیعی داشتند و در دهه ی 90 و 2000 میلادی به الكترونیك كاران تجربی اختصاص یافت.
در بررسی خصلت های این گروه اغلب خصایص ویژه و مشتركی از قبیل بی ریا بودن ، صمیمیت و تاكید بر آزادی بیان و تقدیر از آثار هنری به چشم می خورد. تعداد قلیلی از گرو ههای موسیقی زیر زمینی نظیر گروههای راك اتحاد جماهیر شوروی سابق قبل از روی كار آمدن گورباچف. كاملا پنهانی به فعالیت می پرداختند.
برخی خصلت های گروههای موسیقی زیر زمینی نظیر پرخاشگری و درشتی حتی علیه مخاطب خود در گروههایی نظیر UK 82 و باندهایHARDCORE مانند DISCHARGEكه توسط تز و رینی درست شده بود هیچگاه تغییر نیافت. اما خصلت های برخی دیگر در مسیرهای مناسب و معمول و سبك های پاپ تجاری گسترش یافت از قبیل هیپ هاپ در اوایل دهه ی 80 كه نهایتا به یك سبك مردم پسند و دارای بستر تجاری در دهه ی 2000 تبدیل شد.
در دهه ی 2000 با دسترسی بیشتر به اینترنت و موسیقی دیجیتالی ، موسیقی زیر زمینی شتاب بیشتری برای توزیع و پخش آسانتر یافت.
اگر كانت برای اولین بار روشنفكری را تعریف كرد ، مایكل فوكارت مدرنیسم را چنین تعریف كرد: من هیچ علاقه ای به روان شناسی توده ی مردم ندارم. مردم من در زیر زمین ها زندگی می كنند.
اینها خطوط اصلی رسانه پاپ در عصر مدرن بودند:
ما خالق جریانات غیر مرسوم زمانه هستیم ،جریان های فرعی و فرهنگ های مخفی .
این مفهوم شامل همه انسان هایی كه خود را در مسیر جریان طبیعی نمی دانند می شود گروههایی مانند :PUNK , RAVER , INDIE, NEO – HIPPY , ARTCORE و .... اگرچه... كدام زیر زمین؟ كدام فرهنگ؟

ادامه دارد ...

سه شنبه 14/8/1387 - 1:17
دعا و زیارت
خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد: او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد. او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد. او می گوید صبر كن و بهترین را به تو می دهد
سه شنبه 14/8/1387 - 1:16
ادبی هنری
یباترین كلمه؟...... عشق  

زشت ترین كلمه؟....بی وفایی  

پاك ترین كلمه؟.................اشك  

بی همتاترین كلمه؟............تنهایی  

بی معناترین كلمه؟.......جدایی

جذاب ترین كلمه؟....آشنایی زیباترین كلمه؟...... عشق  

زشت ترین كلمه؟....بی وفایی  

پاك ترین كلمه؟.................اشك  

بی همتاترین كلمه؟............تنهایی  

بی معناترین كلمه؟.......جدایی

سه شنبه 14/8/1387 - 1:15
آموزش و تحقيقات

این هم مقاله ای کامل در مورد اکستاسی

  تا چندین سال قبل مواد مخدر رایج در جامعه موادی مانند: حشیش،‌تریاك، شیره، هروئین و …. بوده اما هم‌اكنون مواد مخدر ساخت بشر به عنوان پدیده‌ای نو رایج گردیده‌اند. یك نوع از این مواد اكستاسی یا x می‌باشد.

  اكستاسی یكی از مواد اعتیادآور رایج در میان بعضی جوانان امروزی است. بر اساس آمارهای تخمینی 8/2 میلیون جوان در سراسر دنیا حداقل یك بار در طول عمر خود از این ماده استفاده كرده‌اند و عده‌ای از آنها، مصرف این ماده را ادامه می‌دهند.

شكلها و نامهای اكستاسی:

  این ماده مخدر روان‌گردان، بسیار خطرناك بوده و به شكلها ی مختلف تزریقی، قرص، ژل، برچسب و نوشیدنی موجود می‌باشد. اكستاسی معمولاً‌به شكل قرص‌های رنگی است كه روی این قرص‌ها شكلهایی مانند قلب، پروانه، ستاره، حروف لاتین و …… حك شده است و در بسته‌بندی‌های مختلفی از جمله بسته‌هایی به اشكال كارتونی، مثل میكی‌موس، پوكمان و…… ارائه می‌شوند.

  این قرص‌ها در بین مصرف كنندگان با نام‌های مختلفی مثل قرص X ، قرص عشق، قرص نشئه، بمب شادی، سوپرمن، مرسدس، استار، جت و …… شناخته می‌شوند.

میهمانی‌های ایكس (x پارتی)

  اكستاسی یا داروی طراح در میهمانی‌هایی به نام میهمانی‌های ایكس یا ریو (Rave) مصرف می‌شود.



  اكستاسی میل به خوردن و خوابیدن را مهار می‌كند و در نتیجه مصرف كنندگان می‌توانند بدون نیاز و در نتیجه مصرف‌كنندگان می‌توانند بدون نیاز به خوردن و خوابیدن در میهمانی‌های چندروزه شركت كنند. همه شركت كنندگان این مجالس اكستاسی مصرف نمی‌كنند ولی همه آنها شاهد مصرف این مواد مخدر خواهند بود، بنابراین هر فردی كه در میهمانی ایكس شركت می‌كند در معرض خطر استفاده از اكستاسی قرار میگیرد.

 
دلایل مصرف اكستاسی:

  هر فردی ممكن است به دلایل مختلفی داروهای به اصطلاح نشاط‌اور و یا قرص‌های اكستاسی را امتحان كند.

بسیاری از جوانان تحت تاثیر سخنان دوستان خود، در مورد ایجاد احساسات هیجان‌انگیز كاذب و از بین رفتن مهارهای اخلاقی، از این ماده استفاده می‌كنند.

مشكلات خارج ا ز توان فرد، مشوقی نیرومند برای مصرف چنین موادی است. بعضی افراد برای رهایی از آلام ناشی از صدمات روحی یا مشكلات جسمی به این داروها پناه می‌آورند.

فرار از افسردگی، رسیدن به آرامش، داشتن لحظاتی شادتر و ایجاد تنوع در روند یكنواخت و مایوس كننده زندگی از دیگر دلایل روی آوردن جوانان به این قبیل مواد است.

توجه كنید:

  علت مصرف این داروها هر چه باشد، راه‌حل موقتی برای فرار از مشكلات است و پس از محو آثار مصرف آنها، مشكلات و احساسات ناخواسته، به شكلی شدیدتر و سخت‌تر از حالت اولیه، درك می‌شوند و به مرور فرد به مقدار بیشتری از این داروها برای تحمل مشكلات جدید خود، نیاز خواهد داشت و میزان مصرف دارو را افزایش می‌یابد.

یكی دیگر از علل افزایش مصرف این دارو تبلیغات غلط در مورد آن است. مبلغان و فروشندگان این دارو می‌گویند كه: آثار مضر این دارو از آثار الكل و تنباكو بیشتر نیست، این قرص‌ها بی‌خطر بوده، فرد را آرام و با نشاط كرده و درك شخص را بالا می‌برد.

بایستی توجه شود كه آنها برای فروش و توزیع این مواد، از این توجیه‌ها استفاده می‌كنند.



حالات فرد پس از مصرف اكستاسی:



  15 تا 20 دقیقه بعد از مصرف قرصهای اكستاسی آثار سوء قرصها مشاهده می‌شود.

اكستاسی یك داروی توهم‌زا بوده و بر مغز اثر گذاشته و باعث تاثیر بر تفكر، خلق و خو و حافظه می‌گردد. پس از مصرف شخص نمی‌تواند موقعیت خود را درك كند و دچار توهم می‌شود.

یك مصرف كننده اكستاسی می‌گفت: در یك میهمانی ایكس، مردی كه به مقدار زیاد و به طور مداوم اكستاسی مصرف می‌كرد، خود را پرتقال می‌دانست و یكی از مصرف كنندگان فكر می‌كرد كه مگس است و به دفعات سرش را به شیشه پنجره می‌كوبید.

مصرف كنندگان این قرص‌ها موقعیت خود را از نظر فضا، مكان و زمان نمی‌توانند به درستی تشخیص دهند. طبق گزارشات و به عنوان نمونه: چندین مورد اشخاص مصرف كننده، از پنجره طبقات بالایی آپارتمان بی‌اختیار به بیرون آمده و سقوط كرده‌اند. و یا جوانی كه اكستاسی مصرف كرده بود در حالیكه ماشین با سرعت زیاد در اتوبان در حال حركت بود در ماشین را باز كرده و از ماشین بیرون آمد.

عوارض مصرف اكستاسی:

مصرف این قرص‌ها باعث افسردگی، گیجی، اضطراب بیش از حد سوء‌ظن و بدبینی، جنون گذرا و ….. می‌شود.

 اقدام به خودكشی و خودزنی پس از مصرف این قرص‌ها نیز گزارش شده است.

مصرف اكستاسی همچنین باعث تغییرات فشارخون، افزایش ضربان قلب، اتساع مردمك، لرز، تهوع و استفراغ، نارسایی كلیه‌ها و …. می‌گردد.

مصرف این قرص‌ها در بعضی موارد سبب مسمومیت، تشنج، اغما و مرگ خواهد شد.

نكته قابل توجه این است كه: پس از فقط یكبار مصرف اكستاسی آثار مخرب این قرص بر مغز تا 7 سال پس از این مصرف، در عكس‌های گرفته شده از مغز،‌ مشاهده می‌شود.

كلام آخر:

  بسیاری از افراد به اشتباه تصور می‌كنند كه با مصرف قرص‌های اكستاسی «شادتر می‌شوند» و بهتر فعالیت می‌كنند، این فقط یك باور غلط است، این مواد دیر یا زود جسم و روان را نابود می‌سازند.

  فشارهای زندگی ممكن است انسان را تحت تاثیر قرار دهند اما راه‌حل‌هایی وجود دارند:



ورزش،‌رژیم غذایی مناسب، پیاده‌روی همراه با مشاهده طبیعت سبب احساس رضایت و آرامش می‌شود.

صحبت با یك فرد قابل اعتماد در مورد مشكلات می‌تواند كمك كننده باشد.

و از همه مهمتر راز و نیاز با خالق هستی و طلب كمك و راهنمایی از او باعث آرامش و تسلی دلها می‌گردد.

جوانان امیدهای آینده‌اند. والدین باید با فرزندان خود صحبت كنند و وقت بیشتری را به آنها اختصاص دهند.

بنابراین :

به مشكلات جوانان گوش دهید، آرزوهایشان را بشنوید.

از تلاشهای آنها در جهت كارهای مثبت هرچند بدون نتیجه باشد تعریف كنید.

توانایی آنها را تمجید و روحیه‌شان را تقویت نمایید.

با آنها در مورد داروهای خطرناك و عوارض آنها صحبت كنید.

آنها را به نیایش و ذكر خدا تشویق نمایید.

و

مطمئن باشید شما می‌توانید زندگی فرزند خود را نجات دهید.
 

سه شنبه 14/8/1387 - 1:14
شعر و قطعات ادبی
میترسم 

تو میگی بارون رو دوست داری اما وقتی بارون میاد چترت رو باز میکنی 

 

تو میگی باد رو دوست داری اما وقتی باد میاد پنجره ها رو میبندی 

 

تو میگی آفتاب رو دوست داری اما وقتی می تابه پرده ها رو می اندازی 

 

حالا فهمیدی که چرا میترسم وقتی میگی

 

  « دوستت دارم » ؟!!

سه شنبه 14/8/1387 - 1:12
اخبار

این دیگه خیلی جالبه

 

گروه موسیقی معروف EVERLAST در آهنگی به نام PUT YOUR LIGHTS ON همراه با نوازندگی گیتاریست معروف مكزیكی Carlos Santana از اسلام سخن می گوید. در پایان این music video بسیار زیبا كلمه مهم لا اله الی الله به عنوان روشن كننده راه انسان ها بیان شده است.

 

ترجمه ای از این آهنگ زیبا رو برای دوستان در اینجا گذاشتم

 

هی حالا همه شما گناهكارا چرا غ های دلتون رو روشن كنین

هی حالا همه شما عاشقا چراغ های دلتون رو روشن كنین

هی حالا همه شما قاتلان وبدكاران چراغ های دلتون رو روشن كنین

هی حالا همه شما بچه ها بذارین چراغ های دلتون روشن بمونن بهتره بذارین برای همیشه روشن بمونه

چون یه غولی همیشه در زیر تخت من و شماست كه تو گوشتتون نجوا می كنه و یه فرشته هست كه دستاش توی موهای من وشماست و میگه كه هیچ چیزی برای ترسیدن وجود نداره چون یه آدرس هست كه به صورت عمیق در روح خودته كه هنوز صدای خوبی داره (وجدان) و یه چراغ روشن به صورت عمیق تو خونه قلبت هست كه بیادت میاره خودت و اعصابت رو كنترل كنی

 
 منتظر نظرات شما هستم

سه شنبه 14/8/1387 - 1:11
شعر و قطعات ادبی
گفتم كه دوستت دارم ، گفتی كه باور نداری
گفتم این كلمه را از حفظ نمی گویم از ته دلم می گویم ، گفتی دلم را نیز باور نداری
سكوت تلخی كردم و از ته دلم آه كشیدم. مدتی سكوت با چشمانی خیس
گونه ام خیس شد و قلبم شكسته 
گفتی كه تو قلبم را شكستی ، گفتم كه قلبت شكسته نشد ، احساست در هم شكست
گفتی سكوت كن میخواهم گریه كنم ، من نیز سكوت كردم و با گریه تو نا آرام شدم و اشك ریختم

گفتی بی خیالی از اشكهایم ،چیزی نگفتم ، و باز سكوت و یك آه تلخ
گفتی كاش كه عاشق نمی شدم ، گفتم عاشقی همه این دردها را دارد 
گفتی خسته شدی از همه كس ، گفتم من با تو می مانم
گفتی خیلی تنهایی ، گفتم كسی كه عاشق است تنهایی را نمی شناسد
و باز گفتی تنهایی ، گفتم كسی كه عاشق است قلب یارش باید همان تنهایی او باشد
گفتی كه این حرفایت تكراری است ، گفتم به جز تكرارش راهی نیست


گفتی كه شانه هایت را میخواهم ، دلم به درد آمد از دوری ات و به غم نشستم
گفتی كه تو از حرفهایم پریشانی ، گفتم حرفی نیست و حرفهایت شكنجه ای بیش نیست
گفتی كه لبخندی بزن ، گفتم كه حس لبخند نیست 
گفتم با اینكه این كلمه تكراری است و با اینكه باور نداری باز میگویم كه دوستت دارم
چیزی نگفتی و سكوت كردی 



گفتم كه دوستت دارم ، دوستت دارم و دوستت دارم و اشك از چشمانم سرازیر شد
و باز چیزی نگفتی و به جای سكوت اینبار تو نیز مانند من اشك ریختی
سه شنبه 14/8/1387 - 1:10
دانستنی های علمی

پیشنهاد میکنم بخونید حتما جالبه

تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت . در دوازده سالگی شهره ی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود.به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش ، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواسته ام به دانشسرای مقدماتی رفتم و راه معلمی پیش گرفتم و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداختم . یک سال بعد ازد.اج کردم با دختری که او هم معلم دبستان بود.همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم

از نوجوانی برای فراگیری گوشه های آوازی به هر دری می زدم و از هر کسی که شمه ای اطلاع داشت سئوال می کردم. به ندرت دسترسی به رادیو پیدا می کردم تا موسیقی دلخواهم را بشنوم آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت ، تا اینکه در محیط شبانه روزی دانشسرا میسر شد "برنامه گلها" و برنامه "ساز تنها" را بشنوم و تمریناتم را شروع کنم . کمی بعد دبیر موسیقی مان آقای جوان نیز راهنمایی و کمک کردند. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشتم و اغلب به کوه و صحرا می دم و تکنیک و متد را با سلیقه ی خودم تجربه و تمرین می کردم و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچه ها را دستور کار خود قرار داده بودم.دوستم همکلاسیم (ابولحسن کریمی) از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد ، ترغیب شده مضراب دستم بگیرم و ببینم می شود زد ، بعد دیدم عجب کار مشکلی است تا دمدمه های صبح نشستم و ان قدر تمرین کردم تا توانستم آهنگی را دست و پا شکسته اجرا کنم و از آن به بعد سنتور شد یا غار من.
چندی بعد صدای سنتور جلال اخباری را از رادیو مشهد شنیدم و خوشم امد ، پیدایش کردم و با هم دوست شدیم . سازی می زد و من هم می خواندم و تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با ایشان شروع کردم.

همان ابتدای کار مه صدای سنتور مشقی ام بسیار بد بود به فکر افتادم که سنتوری بسازم. کمی نجاری می دانستم با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشی ها و با دادن یک انعام 5 توانی الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کردمآن را مطابق اندازه ها بریدم . در ان زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمی فروخت ، مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آن ها را با سوهان دستی کوچک کنم. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و من با یک دلبستگی عجیب به این ساز ، تمرینات سنتورم را بیشتر کردم. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بودم و در مورد پل گذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشتم ولی سنتور صدای دلنشینی داشت. غیر از آن سنتور سنتورهای دیگری ساخته یا در حال ساخت داشتم که کا پل گذاری را برای موزون تر کردن صداها تا به حال ادامه داده ام و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیده ام . در نظر دارم در آینده کتاب یا جزوه ای درباره ی تجارب کار پل گذاری های گوناگون که روی سنتورها کرده ام همراه با نتایج آن ها منتشر کنم تا در این زمینه کار مفیدی انجام داده باشم

در سالهای بعد از چهل با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بودم ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبودم . در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشتم.
سال 1345 خوشیدی به اصرار دوستم ابوالحسن کریمی برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفتم. راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم. در اتاق شورا میز کنفرانس بزرگی بود و حدود 12 تا 13 نفر اعضا شورا نشسته بود ، آقای مشیر همایون شهردار رییس شورا و آقایان حسنعلی ملاح ، علی تجویدی و مختاری و دیگران بودند. گفتند بیات ترک بخوان ! من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و در مایه ی بم فرود امدم . ضربی با یک شعر هم به درخواست آقای ملاح خواندم.بعد اقای تجویدی پرسیدند تصنیف هم می خوانی ؟ چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دون شان آواز خوان می دانستم ، بسیار جدی گفتم ابدا.
جوابی که بعد از یکماه از نتجه امتحان به ما دادند این بود که فعلا رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلا رادیو نیاز به خواننده ندارد

سال بعد به وسیله آقای دکتر شریف نژاد (که معاون رادیو خراسان بود و بسیار به من لطف داشت) قرار گذاشتیم در تابستان که ایشان در تهران هستند من هم به تهران بروم . باایشان شبی به منزل آقای حسین محبی (که اپراتور با سابقه رادیو و برنامه ی گل ها بود) رفتیم و او که دوستی نزدیکی با دکتر داشت فردای آنروز مرا همراه با یک نوار که در " سه گاه " خوانه بودم به اقای داود پیرنیا (مسئول و تهیه کننده ان زمان برنامه گلها ) معرفی کرد که همان معرفی راهگشای ن به رادیو ایران و و برنامه ی گلها که منظور اصلی ام بود گردید.
با سپاس از دلسوزی های ابولحسن کریمی و محبت های دکتر شریف نژاد و یادی خوش از زنده یاد حسین محبی .
 

سه شنبه 14/8/1387 - 1:9
شعر و قطعات ادبی
حقیقت دارد که تو می‌توانی با دست‌های من
  سه تار قلم مو را بنوازی و نُت‌های رنگ پریده را فیروزه‌ای کنی
  ( باید بسیار زیسته باشی که این همه از آسمان آکنده‌ای)

  حقیقت دارد که من می توانم با شعر های تو
  با باران مشاعره کنم .. و بند نیایم
  ( باید بسیار گریسته باشم که این همه در واژه های تو غوطه‌ورم‌)

  تا من بنفشه ها را میان شب های زمستان قسمت کنم ،
  تو یک خوشه انگور به صدایت تعارف کن
  خطی از شعرهایت را که بخوانی ،سال ، تحویل می شود
  (حقیقت دارد که در حضور تو بودن .. همیشه از نبودن زیبا تر است

سه شنبه 14/8/1387 - 1:7
اخبار

البته این لیست 150 نفر میباشند که من 10 تای اول رو فقط مینویسم

01. Armin van Buuren
02. Tiësto
03. Paul van Dyk
04. Above & Beyond
05. David Guetta
06. Ferry Corsten
07. Sasha
08. Markus Schulz
09. John Digweed
10. Infected Mushroom
 

سه شنبه 14/8/1387 - 1:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته