• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 11098
تعداد نظرات : 597
زمان آخرین مطلب : 3559روز قبل
خودرو

 

پروفسور رویاس در این‌باره می‌گوید: «این ترمزهای اتوماتیک می‌توانند برای افراد معلول مفید باشند. قبل از اینکه اتومبیل‌های کاملا خودمختار وارد خیابان‌ها شوند، این امکان وجود دارد که از اتومبیل‌های نیمه-خودکار استفاده کرد. برخی کمپانی‌‌های سازنده‌ اتومبیل، اکنون روی این ترمزهای اتوماتیک کار می‌کنند و این آینده‌ اتومبیل‌های خودکار خواهد بود».
اتومبیل‌هایی که کاملا به صورت خودکار در خیابان‌های شهر حرکت ‌کنند، آرزوی بسیاری از محققین هستند. اما تا آن زمان راهی طولانی در پیش است. پژوهشگران دانشگاه برلین، اتومبیلی ساخته‌اند که با حرکت چشم راننده هدایت می‌شود.
پروفسور رائول رویاس از موسسه‌ انفورماتیک دانشگاه فنی برلین در باند فرودگاه تمپلهف، مقابل یک اتومبیل دوج استیشن ایستاده است. این اتومبیلی 150 هزار یورویی که از لحاظ تکنیکی مجهز شده است، اولین اتومبیلی است که از طریق حرکت چشم هدایت می‌شود. پشت رل، یک راننده نشسته است. او به طرف چپ و راست نگاه می‌کند، در عین حال می‌توان دید که فرمان اتومبیل، چرخ‌ها را به چپ و راست حرکت می‌دهد. این اتومبیل حتی می‌تواند با حرکت چشم دنده عقب برود. پروفسور رویاس می‌‌گوید: «راننده به آینه‌ عقب نگاه می‌کند و اتومبیل به عقب می‌رود».
دوربین حرکت چشم را فیلم‌برداری می‌کند
این سیستم "چشمی" با یک کلاه مخصوص عمل می‌کند. در جلوی این کلاه به طرف پیشانی راننده، دو دوربین قرار دارند. یکی از آنها از طریق آینه‌ مادون قرمز، چشم راننده را زیر نظر دارد و حرکت آن را اسکن می‌کند. دومین دوربین از شیشه‌ جلوی اتومبیل فیلم برداری می‌کند و کل صورت راننده را نمایش می‌دهد. به این صورت، اتومبیل تشخیص می‌دهد که به کدام طرف باید حرکت کند.
اتومبیلی که بدون راننده ترمز می‌کند، می‌پیچد و سبقت می‌گیرد
اما این اتومبیل جدید که به نام "روح برلین" (Spirit of Berlin) معروف است، توانای‌های دیگری نیز دارد. این اتومبیل حتی می‌تواند بدون هدایت چشم حرکت کند و به صورت خودکار تصمیم بگیرد که آیا به طرف چپ یا راست برود، آیا ترمز کند یا گاز بدهد. برای مثال زمانی که اتومبیل در فاصله‌ 100 متری از پروفسور رویاس قرار دارد، با سرعت 40 کیلومتر در ساعت به طرف او حرکت می‌کند و درست جلوی این شخص ترمز می‌کند. این ترمز اتوماتیک پدیده‌ای است که می‌تواند در ترافیک شهری بسیار عملی باشد.
پروفسور رویاس در این‌باره می‌گوید: «این ترمزهای اتوماتیک می‌توانند برای افراد معلول مفید باشند. قبل از اینکه اتومبیل‌های کاملا خودمختار وارد خیابان‌ها شوند، این امکان وجود دارد که از اتومبیل‌های نیمه-خودکار استفاده کرد. برخی کمپانی‌‌های سازنده‌ اتومبیل، اکنون روی این ترمزهای اتوماتیک کار می‌کنند و این آینده‌ اتومبیل‌های خودکار خواهد بود».
اتومبیل تمام اشیای محیط خود را شناسایی می‌کند
کامپیوتری که در داخل اتومبیل وجود دارد از طریق یک نقشه بهترین راه را محاسبه می‌کند. پس از آن اتومبیل محیط خود را شناسایی می‌کند: تابلوهای رانندگی، اتومبیل‌های دیگر، مانع‌های مختلف از جمله اشیایی هستند که از طریق سنسورهای روی سقف این اتومبیل شناسایی می‌شوند. این سنسورها، اسکنر لیزری هستند که قادر به تشخیص تمام اشیای دوروبر اتومبیل به اندازه‌ 360 درجه هستند. بر اساس این اطلاعات، کامپیوتر اتومبیل، سریعا تصمیم می‌گیرد که ترمز کند، بپیچد یا اینکه سبقت بگیرد.
اتومبیل‌های شخصی در آینده یک سرگرمی می‌شوند

تیم علمی دانشگاه برلین با این تکنیک جدید به مرحله‌ نیمه‌نهایی مسابقه DARPA Challenge برای اتومبیل‌های خودکار، که از طرف وزارت دفاع ایالات متحده برگزار می‌شود، رسیده است. این پروژه‌ علمی دانشگاه آزاد برلین از طرف وزارت پژوهش و تحقیقات آلمان و کمپانی‌های سازنده‌ اتومبیل پشتیانی می‌شود. "روح برلین" در حال حاضر با سرعت 50 کیلومتر در ساعت حرکت می‌کند. سرعت 100 یا 150 کیلومتر هدف بعدی محققین است. اما هدف نهایی این است که اتومبیل‌های خودکار روزی بتوانند در خیابان‌ها حرکت کنند. این امر در حال حاضر ممنوع است و پروفسور رویاس از این ممنوعیت استقبال می‌کند: «بزرگترین مشکل ما تشخیص عابر است. عابرها معمولا قوانین را رعایت نمی‌کنند و کامپیوتر هنوز باید یاد بگیرد که مردم چه اشتباهاتی می‌کنند. در حال حاضر اتومبیل‌های خودکار تنها در محیط‌های بسته و کنترل شده حرکت می‌‌کنند. پروفسور رویاس به آینده می‌نگرد و می‌گوید: « در 100 سال آینده، دیگر اتومبیل‌های شخصی نخواهیم داشت. آنها در آینده همانند اسب‌های امروزی خواهند بود: تنها یک سرگرمی گران‌قیمت برای دوستداران.

منبع : تابناک

چهارشنبه 7/4/1391 - 17:9
کامپیوتر و اینترنت

 

 

هفت صبح: این ماجرا به یکی از برنامه های روزمره تبدیل شده است. دوستان، آشنایان و همکاران تقریبا هر روز از من درباره خرید لپ تاپ سوال می پرسند و می خواهند بدانند چطور می توانند یک «لپ تاپ

خوب» بخرند. پاسخ همه این سوال ها یکی است. من به آنها می گویم حتی با وجود تمام تلاش هایی که چینی ها به کار می بندند هنوز از نظر فنی هیچ لپ تاپ بدی ساخته نشده است.

از نظرمن لپ تاپ بد یعنی شما پول تان را برای خرید چیزی هدر بدهید که به کارتان نمی آید. یعنی پول بی زبان را برای خرید لپ تاپ صورتی هدر بدهید، یعنی خرید لپ تاپ قسطی از یک فروشنده بی انصاف.

پس بی خود وقت عزیزتان را صرف اسم و برند لپ تاپ نکنید.

وقتی می خواهید این همه پول خرج کنید قبل از هر چیز باید تکلیف تان را با خودتان معین کنید. از لپ تاپ تان چه انتظاری دارید و قصد دارید با آن چه کاری انجام دهید؟ پس کلید حل معما فقط پیش خودتان است.

گول تبلیغات را نخورید

اگر همین حالا به بازار بروید و کمی مغازه ها را بالا و پایین کنید، خیلی زود متوجه می شوید تعداد برندهایی که لپ تاپ تولید می کنند بسیار محدود است. این قضیه نشان می دهد که کیفیت چقدر می تواند روی

تولید و فروش محصول تاثیر مثبت داشته باشد.

همه تولیدکننده ها می دانند که تنها یک اشتباه می تواند برای همیشه تصویری بد از آنها در ذهن مصرف کننده باقی بگذارد. سونی مثل همیشه اسم بزرگی است ولی در بازار فقط یکی از معروف ترین ها به

حساب می آید. دل دوشادوش سونی پیش می رود و سرانجام یاد گرفته برای فروش بیشتر باید به تولیداتش تنوع بدهد. اچی پی، کامپک، فوجیتسو – زیمنس، توشیبا و ایسر تولیدکننده های دیگری هستند که

کمابیش نامی برای خود دست و پا کرده اند.

لنوو را همه نمی شناسند ولی تا به حال هیچ کس از آن بدی ندیده است. ایسوز و MSI هم کم کم با نگاه اقتصادی خودشان را به گود رقابت نزدیک می کنند. ال جی و سامسونگ هم تازه وارد بازار شده اند. اگر

اپل را هم به این لیست اضافه کنیم سر جمع تمام انتخاب ها را روی یک دایره ریخته ایم.

متاسفانه بزرگ ترین اشتباه ممکن وقتی رخ می دهد که خریدار بخواهد مثل خرید گوشی تلفن همراه به اسم تولیدکننده توجه کند. حقیقت این است که هرکدام از تولیدکننده ها مدل های مختلفی می سازند.

پس امکان دارد فلان مدل ایسر خیلی بهتر از بهمان مدل سونی یا دل کارکرد داشته باشد. حتی بعضی از مدل های یک شرکت نسخه های مختلفی دارند که با نشانه های A و B و C معرفی می شوند. این

علامت نشان دهنده یک سری اختلافات جزئی در مشخصات لپ تاپ است. مثلا ممکن است مدال اول بایک دیسک سخت بزرگ تر تولید شده  باشد یا روی آن سخت افزار بلوتوث نصب کرده باشند. خریدار باهوش

کسی است که گول تبلیغات کاذب را نخورد، پول نقد داشته باشد و لپ تاپ صورتی نخرد.

به گارانتی احترام بگذارید

اینقدر نگویید گارانیت توی ایران مفهومی ندارد. نه! انصافا در بازار کامپیوتر خیلی ها به گارانتی شان مثل یک تعهد پایبند هستند. فقط کافی است گارانتی خود را از بین شرکت های معتبر انتخاب کنید. متاسفانه

این اواخر مد شده کارت های گارانتی شرکت های معتبر را کپی می کنند و در مغازه های کوچک شان می فروشند. اگر زحمت بکشید و از یک فروشنده معتبر خرید کنید به خودتان محبت کرده اید. شرکت های

گارانتی کارکرد سالم همه چیز لپ تاپ شما را ضمانت می کنند. حتی بعضی از آنها باتری، شارژ و نرم افزار را هم در برگه گارانتی شان لحاظ کرده اند.

تازه در صورت بروز مشکل، اطلاعات تان پیش یک شرکت معتبر از امنیت بیشتری برخوردار هستند. از این گذشته لازم نیست به وقت خرابی لپ تاپ تان را زیر بغل بزنید و از این مغازه به آن مغازه بروید تا شاید

محض رضای خدا یکی دلش برای تان بسوزد و با قیمتی نجومی آن را تعمیر کند.

قسطی نخرید

باور کنید خرید لپ تاپ با خرید رب گوجه فرنگی تفاوت دارد. به همین دلیل نمی توانید پول های تان را بریزید داخل کیف دستی، به بازار بروید و یکی را با خودتان به خانه بیاورید. قبل از این حرف ها خوب تحقیق

کنید. از یک نفر که به کار آشناست بپرسید. به او بگویید قصد دارید لپ تاپ تان را برای چه کاری استفاده کنید. ا ین کار به او کمک می کند لپ تاپ مناسب با شرایط تان را معرفی کند. به حرف دوستان تان تحت

هیچ شرایطی گوش ندهید. متاسفانه همه ما عادت کرده ایم درباره همه چیز متعصبانه اظهارنظر کنیم و آنچه را خودمان داریم به هر طریق ممکن بهترین معرفی کنیم. سایت های اینترنتی مرجع مناسبی برای

کسب اطلاعات بیشتر هستند. جمله قبل را یک بار دیگر با دقت بخوانید. گفتم: برای کسب اطلاعات! این یعنی قیمت ها روی فضای مجازی چندان منطبق با واقعیت نیستند. علاوه بر این به دلیل رشد سریع

تکنولوژی و به روز شدن بازار نمی توانید خیلی روی پیداکردن لپ تاپ های روی اینترنت در بازار حساب باز کنید.

سایت های اینترنتی را برای مقایسه عملکرد فنی و دیدن ظاهر لپ تاپ استفاده کنید. در بعضی از انجمن های گفت و گو بحث های داغی درمورد خرید لپ تاپ جریان دارد. بعضی از آدم های باسواد در این گفت و

گوها شرکت می کنند و تجربیات گرانبهای شان را بی هیچ چشم داشتی در اختیار دیگران می گذارند. اما مشکل اینجاست که تعداد این آدم های باسواد در مقایسه با آدم های بی منطق انگشت شمار است.

برای من و شما بهترین جای دنیا جهت خرید لپ تاپ است. ولی این کافی نیست. مثل بقیه لوازم کامپیوتری باید به خودتان سختی بدهید و از منزل خارج شوید. در خیابان ولیعصر مغازه های معتبری وجود دارند که

فروشنده های شان فقط به فکر پول نیستند. از آنها کمک بگیرید. قیمت ها را با هم مقایسه کنید و کمی زبان بریزید. بعضی ها حاضر هستند کمی از سودشان بگذرند. فقط گول هدیه هایی را که بعضی فروشگاه

ها ادعا می کنند نخورید. این هدایا را می توان با ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان ناقابل خرید. بعضی از لپ تاپ ها در رنگ های مختلفی به فروش می رسند. قیمت رنگ های مختلف را بپرسید و بفهمید خرید یک پل تاپ

صورتی چقدر به جیب تان فشار وارد می کند. در بازار ایران معمولا قیمت ها بدون احساب گارانتی محاسبه می شود. برای گارانتی خوب به طور میانگین باید ۵۰ هزار تومان کنار بگذارید. خرید قسطی را هم به کل

فراموش کنید چون سودی که فروشنده قرار است بابت این لطف از شما بگیرد، به هیچ وجه منطقی نیست. به جای خرید قسطی شکیبایی به خرج بدهید و خریدتان را تا آماده شدن کل مبلغ به تاخیر بیندازید.

به چه چیزهایی توجه کنید؟

اگر از من بپرسید مهم ترین فاکتور یک خرید موفریال، توجه به پردازنده لپ تاپ است. پول تان را بابت خرید لپ تاپ  هایی با پردازنده سلرون و مدل های Duo 2 Core هدر ندهید. این لپ تاپ ها مدتی است که تحت

تاثیر عرضه پردازنده های خانواده Coreix قرار گرفته اند و به اصطلاح از رده خارج شده اند. بعد از پردازنده مهم ترین مسئله وزن لپ تاپ است. خیلی از ما لپ تاپ می خریم تا کارهای سبک مان را در بیرون از خانه یا

محل کار انجام دهیم. پس لازم است که آن را هر روز با خودمان این طرف و آن طرف ببریم. لپ تاپ های معمولی با صفحه نمایش ۱۵ اینچی به طور میانگین وزنی در حدود ۸/۲ کیلوگرم دارند. اگر وزن شارژ و بقیه

لوازم جانبی را هم به این اضافه کنید حتما به سختی کار پی می برید. لپ تاپ های با وزن کمتر صفحه نمایش کوچک تری دارند و گران ترند.

بعضی ها روی کارت گرافیک لپ تاپ حساس هستند چراکه قصد دا رند گاهی در زمان های بیکاری شان بازی کنند. در این صورت باید خوب بگردید. ظرفیت هارد دیسک، مدت زمان عمر باتری، مودم داخلی و

بلوتوث معیارهای دیگری هستند که باید به آن توجه داشت. ظاهر لپ تاپ تنها در درجه آخر اهمیت قرار دارد.

چهارشنبه 7/4/1391 - 17:4
کامپیوتر و اینترنت

 

 

Keylogger یا کی لاگر یک نرم افزار یا وسیله ای سخت افزاری است که به کمک آن هر عملی را که یک کامپیوتر انجام می دهد در حافظه ای ذخیره می شود. و از آن جمله همه کارهایی است که شما با صفحه کلید خود انجام می دهید.

Keylogger در شرکت های کامپیوتری برای عیب یابی مشکلات فنی و حرفه ای مورد استفاده قرار می گیرد. کی لاگر همچنین می تواند در خانه یا سازمان ها مورد استفاده واقع شود تا فعالیت های کامپیوتری افرادی را که در خانه یا در سازمان هستند بدون اینکه خودشان بفهمند زیر نظر بگیرند. به عبارت دیگر به این روش می توان فعالیت های کامپیوتری فرزندان خود را زیر نظر بگیرید تا در دنیای مجازی در دام افراد ناباب نیفتند. یا یک سازمان به این روش می تواند مانع از دزدی اطلاعات و اسرارش شود. از Keylogger  ها به یک روش دیگر هم استفاده می شود برای دزدی اطلاعات محرمانه افراد مانند رمز های عبور، اطلاعات حساب بانکی و… .

نرم افزار های Keylogger را می توان به صورت مجانی در اینترنت یافت. و این نرم افزار ها نه تنها می توانند کلیه کارهایی که با  کی برد انجام می شوند (مانند تایپ یک نامه) را ثبت کنند بلکه می توانند مجموعه ای از تصاویر صفحه نمایش را ذخیره کنند. تا بعدا مورد استفاده یا سوء استفاده دیگران قرار گیرند. برنامه های معمولی Keylogger  اطلاعات را در هارد دیسک همان کامپیوتری که روی آن نصب شده اند ذخیره می کنند ولی بعضی از آنها به گونه ای برنامه ریزی شده اند که به صورت خودکار از طریق اینترنت یا شبکه به کامپیوتری دیگری که ممکن است کیلومتر ها آنطرف تر باشد بفرستند.

شناسایی Keylogger  ها کار ساده ای نیست و برای این منظور به یک نرم افزار که برای حذف Keylogger ها طراحی شده باشد نیاز دارید به این نرم افزار ها Anti-Keylogger می گویند و اگر از این نرم افزار ها به درستی استفاده شوند معمولاً می توانند به خوبی Keylogger  ها را حذف کنند.

yadbeghir.com

چهارشنبه 7/4/1391 - 17:3
کامپیوتر و اینترنت

 

آیا در کامپیوتر خود اطلاعاتی مانند نامه های عاشقانه، عکس های خصوصی، یا اطلاعات محرمانه کاری دارید؟ اگر یک اتصال اینترنتی دائمی مانند ADSL دارید باید بدانید که در برابر هکر ها تقریبا بی دفاع هستید و یک هکر بدون داشتن دانش خاصی می تواند به کامپیوتر شما دست پیدا می کند.

هر گاه به اطلاعات خصوصی شما دست پیدا کنند می توانند، به مدارک شخصی موجود در کامپیوتر شما دست پیدا کنند می توانند فایل های سیستم شما را خراب کنند یا نرم افزار های دلخواه خود را روی کامپیوتر شما نصب کنند نرم افزار امنیتی شما را تحت کنترل خود درآورند و خراب کاری های دیگری انجام دهند.

همچنین هکر های می توانند بدون اطلاع شما میکروفن یا وب کم کامپیوتر شما را روشن کنند و به این ترتیب صدا و تصویر شما را ضبط کنند و از آن سوء استفاده کنند.

 

هکر ها چگونه این کار را انجام می دهند؟

هر کامپیوتری که به اینترنت متصل می شود یک شماره شناسایی منحصر به فرد دارد که به آن شماره IP می گویند. هکر ها با استفاده از نرم افزار هایی شماره IP های متصل به اینترنت را شناسایی می کنند. و اگر کامپیوتر شما را پیدا کنند بدنبال حفره ها یا سیستم حفاظتی ضعیف برای نفوذ به آن می گردند. و اگر آن را بیابند کامپیوتر شما بی دفاع در برابر آنهاست.

به عنوان مثال به احتمال زیاد در یک کامپیوتر چند نرم افزار (مرورگر، ایمیل و…) که با یک آدرس IP کار می کنند وجود دارند. به هر نرم افزار یک شماره تعلق می گیرد که به آن پورت می گویند که این شماره منحصر به آن نرم افزار خاص است. پورت هایی که برای ارسال و دریافت اطلاعات از طریق این نرم افزار ها استفاده می شوند باید باز باشند. حتی در بعضی از کامپیوتر های حفاظت نشده پورت هایی که استفاده نمی شوند هم باز مانده اند. و وقتی هکری چنین پورتی را کشف می کند مانند این است که او را به آنجا دعوت کرده اند آنها به راحتی از چنین پورت هایی استفاده می کنند تا به کامپیوتر شما دست یابند.

یک خط اینترنت سرعت بالا با IP ثابت که حفاظتی هم ندارد برای هک شدن ایده آل است چون مانند این است که به دنبال کسی می گردید که همیشه در یک آدرس مشخص و نزدیک اتوبان حاضر می شود. اگر یک هکر یا یک آماتور که از اسکریپت های نوشته شده توسط هکر ها استفاده می کند یک بار شما را پیدا کنند بار دیگر هم به راحتی می توانند پیدا کنند.

افرادی که با اینترنت Dial up به اینترنت متمصل می شوند کمتر در معرض خطر هک شدن قرار می گیرند چون هر بار که به اینترنت متصل می شوند شماره IP آنها عوض می شود و برای هک شدن هدف ساده ای نیستند چون دفعه بعد که به اینترنت متصل می شوند شماره IP آنها عوض شده است و پیدا کردن دوباره آنها کار ساده ای نیست البته هک این افراد هم کار غیر ممکنی نیست.

هر چند اگر یک کرم اینترنتی مانند اسب تراوا در کامپیوتر شما نصب شود این کرم می تواند هر بار که به اینترنت متصل می شوید شماره تلفن شما را هم به این آدرس IP اضافه کند تا هکر مورد نظر به راحتی شما را پیدا کند.

نرم افزار هایی هم به نام Back door وجود دارند که اگر روی کامپیوتر شما نصب شوند می توانند آنرا بدون اینکه بفهمید تحت کنترل هکری در نقطه ای دیگر از جهان در آورند. طبیعتاً این نرم افزار ها را هکر ها در کامپیوتر شما نصب می کنند یا ممکن است به نرم افزار جدیدی که نصب می کنید متصل شده باشد و همراه با آن مخفیانه در کامپیوتر شما نصب شوند. از مشهور ترین نرم افزار هایی که می توان در این زمینه نام برد SubSevsn ، NetBus و BackOriface هستند.

 

فایروال ها

اولین مرحله امنیتی فایروال ها نرم افزار ها یا سخت افزار هایی هستند که روی سیستم خود نصب می کنید. این فایروال ها به گونه ای طراحی شده اند که از دسترسی غیر مجاز  از طریق اینترنت جلوگیری می کند. وقتی که فایروال نصب شده است همه پیفام های ورودی و خروجی از طریق فایروال رد و بدل می شوند و همه آنهایی که مشخصه های امنیتی لازم را نداشته باشند سد می شوند. بیشتر فایروال های خانگی نرم افزاری هستند.

فایروال های نرم افزاری هر بسته اطلاعاتی را که به کامپیوتر می رسد بازرسی می کنند این کار درست قبل از اینکه این بسته اطلاعاتی اجازه عبور پیدا کند یا به یک پورت باز متصل شود انجام می شود زیبایی کار فایروال هم در این است که می تواند انتخاب کند که چه چیزی را قبول کند و چه چیزی را رد کند.

فایروال این توانایی را دارد که هر بسته اطلاعاتی را رد کند. اگر به اطلاعات ورودی اجازه ورود داده نشود این پورت در اینترنت ناپدید می شود و هکر ها نمی توانند آنرا پیدا کنند یا از طریق آن به کامپیوتر شما دست پیدا کنند. به عبارت دیگر هیچ پیامی از این پورت به هکر باز نمی گردد تا هکر متوجه باز بودن این پورت شود.

داشتن یک فایروال روی سیستمی که استفاده می کنید بسیار خوب است اما بد نیست از کارایی آن هم مطمئن شوید برای این منظور بهترین کار ارسال پیام هایی مشابه آنچه که یک هکر می فرستد است این کار را یک نرم افزار انجام می دهد به نام Leak Test که متعلق به کمپانی تحقیقاتی گیبسون یا GRC است. این نرم افزار را می توانید از این وب سایت دانلود کنید:

http://www.grc.com.

نتایج تحقیقات و آزمایشات موسسه گیبسون نشان داده است که بهترین فایروال ها گرانترین آنها نیستند بلکه بعض از آنها که رتبه بسیار خوبی هم داشته اند رایگان هستند.

اما یک خبر بد! یک فایروال کامپیوتر را فقط در برابر پورت های باز حفاظت می کند اما در برابر اطلاعاتی که شما اجازه عبور به آنها می دهید نمی تواند کاری بکند. کد های ویرانگر می توانند از طریق پیوست به ایمیل یا از طریق وب سایتی مخرب وارد کامپیوتر شما شوند. حتی وب سایت های معتبر ممکن است به این کد ها آلوده شده باشند بدون اینکه صاحب آن وب سایت خبر داشته باشد. معمولا وب سایت هایی که سیستم عضویت دارند بیشتر به این کد ها آلوده می شوند.

وضعیت حفاظتی کامپیوتر خود را در برابر کد های مخرب در وب سایت فین جان می توانید ارزیابی کنید بیشتر شما از وضعیت امنیتی کامپیوتر خود خواهید ترسید و کامپیوتری که فکر می کردید کاملا امن است بسیار آسیب پذیر است. این نرم افزار را می توانید از این وب سایت دریافت کنید:

http://www.finjan.com

نرم افزار های سد کد های مخرب مانند فین جان اطلاعات ورودی را آنالیز می کند که آیا می توانند مخرب باشند یا خیر و درباره آن تصمیم می گیرند. توصیه شرکت های امنیتی این است که نرم افزار های سد کد های مخرب را در کنار آنتی ویروس و فایروال خود نصب کنید.

yadbeghir.com

چهارشنبه 7/4/1391 - 17:0
مد و لباس
پوشیدن لباس‌های متناسب با جثه و اندام خودمان، هنری است که همه باید آن را بیاموزیم. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که اندازه‌های طبیعی بدن از چارچوب استاندارد خود خارج ‌شوند و مشکلاتی در پوشیدن لباس‌های دلخواه ایجاد ‌کنند. یکی از این مشکلات، بزرگی شکم و پهلوها و تجمع بیش از حد چربی در این منطقه است.

 

اگر شما هم از داشتن شکمی بزرگ رنج می‌برید، چاره اول مشکلتان این است که سعی کنید با ورزش و پیاده‌روی روزانه و مستمر، شکمتان را کوچک کنید.

اما چاره دومش این است که موقع لباس پوشیدن، حواس‌تان به توصیه‌های زیر هم باشد…
قبل از هر توصیه‌ای، باید این نکته را مدنظر داشته باشید که مد همیشه تغییر می‌کند اما لباسی که اندام شما را به بهترین شکل نشان می‌دهد تغییر زیادی نخواهد کرد؛ پس بی‌دلیل از مدها پیروی نکنید و توصیه‌های ما را جدی بگیرید :

۱- دور پارچه‌های سنگین (فاستونی، پشمی، فلانل) را خط بکشید و از پارچه‌های سبک با نخ طبیعی و رنگ‌ تیره و مات استفاده کنید.

۲- از پوشیدن هر لباسی که به تن می‌چسبد (جلیقه، لباس‌های اندامی، تی‌شرت‌های تنگ، لباس‌های کاموایی دستباف و سفت و پیراهن‌های آستین‌کوتاه تنگ) خودداری کنید.
۳- لباس‌های گشاد و تیره بپوشید. رنگ تیره، اندام را کوچک‌تر نشان می‌‌دهد. ضمن آنکه لباس گشاد، بزرگی شکم را پنهان می‌کند.
۴- از پوشیدن لباس‌هایی که راه‌های افقی دارند، بپرهیزید و برعکس، از لباس‌هایی که راه‌های عمودی و ریز دارند، استفاده کنید.
۵-  شلوار را روی شکمتان نیاورید.
۶- از شلوارهای تنگ و باریک استفاده نکنید و برعکس از شلوارهای دمپا استفاده کنید که انتهای آن از زانو به پایین به تدریج گشاد می‌شود.
۷- کمربند شلوار را پهن انتخاب نکنید و هیچ‌گاه آن را بالای شکم یا زیرشکم نبندید بلکه دقیقا روی شکم ببندید.
۸- شلوار جینی انتخاب کنید که سایز آن از اندازه واقعی‌تان یک سایز بزرگ‌تر باشد. در این صورت، به راحتی دور کمرتان قرار گرفته و شکم شما را می‌پوشاند.
۹- صاف بایستید. قدتان کوتاه باشد یا بلند، مدل ایستادن شما روی فرم بدن و چگونگی ایستادن لباس روی آن تاثیر دارد.
منبع : salamatnews.com
چهارشنبه 7/4/1391 - 16:52
مد و لباس

 

 
استفاده از لباسهای مارک دار و مطابق مد روز هیچ اشکالی ندارد اما قبل از پوشیدن این لباسها از این موارد مطمئن شوید و ….
در اینجا به مطالبی اشاره می کنیم که به شما کمک می کند تا بدون اینکه در پیروی از مد روز زیاده روی کنید ، شیک پوش و خوش لباس باشید :

 

قیمت و نوع ۵ کالایی که اخیرا” خریده اید را ارزیابی کنید تا متوجه شوید که آیا شما هم از جمله افرادی هستید که پول زیادی را برای مدهای زودگذر و هوسهای آنی خود هدر می دهند یا خیر؟

اگر از میان این اجناس ، سه کالا و یا بیشتر آنها مخصوص یک دوره خاص و یک مد زودگذر و فصلی هستند ، شما هم در خطر هستید و ممکن است از جمله قربانین مد باشید.

کمد لباستان را چک کنید ، اگر بیشتر از نیمی از آنها از مد افتاده اند و دیگر قابل استفاده نیستند ، شما هم احتمالا” یکی از قربانیان مد هستید.

حالا از خودتان یک سئوال خیلی مهم بپرسید : آیا من معمولا” اجناس و کالاهایی را که دوست دارم می خرم و یا فقط بخاطر اینکه از مد روز تبعیت کنم ، کالاهایی که مطابق مد روز هستند را خریداری می کنم حتی اگر علاقه چندانی به این اجناس نداشته باشم؟

اگر به این نتیجه رسیدید که همیشه فقط کالاهایی را می خرید که آنها را دوست دارید ، احتمالا” با خودتان صادق نیستید و راست نمی گویید اما در هر صورت بهتر است دیگر به خواندن این مطلب ادامه ندهید.

اما اگر به این نتیجه رسیدید که گاهی اوقات و یا بیشتر اوقات به سمت کالاهایی می روید که دوستشان ندارید اما چون طبق مد روز هستند حاضرید پول هنگفتی بابت خرید آنها پرداخت کنید،از دستور العمل زیر پیروی کنید تا یک قربانی مد نباشید.

- اگر برایتان امکان دارد سعی کنید وقتی لباس می پوشید همه لباسهایتان طبق مد روز و از یک مارک نباشد.

- وقتی می خواهید درباره یکی ازلباسهایتان صحبت کنید برای متمایز کردن آن از نام طراح آن استفاده نکنید و در عوض از مشخصات ظاهری آن استفاده کنید . برای مثال نگویید : کیف دیور و یا کت گوچی بلکه بگویید: کیف صورتی راه راه و یا کت قهوه ای پشمی.

- این بار وقتی برای خرید به یک فروشگاه می روید و یک کالا را انتخاب می کنید ، قبل از خرید آن از خودتان بپرسید اگر این کالا متعلق به یک مارک تجاری معروف نبود و یا برای مثال لوگوی مشهور کمپانی “چی چی ” روی آن حک نشده بود ، من بازهم آن را می خریدم؟ اگر پاسختان مثبت بود آن کالا را بخرید و اگر منفی بود سعی کنید از خریدن آن منصرف شوید.

- هیچ وقت داخل خانه و یا در محوطه های بسته که نور خورشید در آنها وجود ندارد ، از عینک آفتابی استفاده نکنید.

 

- همیشه به یاد داشته باشید که افراد مشهور و هنرمندان اغلب در پیروی از مد روز و پوشیدن لباسهایی که جلب توجه می کنند زیاده روی می کنند تا عکسها و فیلمهایشان برای مخاطبان تاثیر گذارتر باشد و به همین دلیل الگوی مناسبی برای پوشش روزانه شما نیستند.

- استفاده از لباسهای مارک دار و مطابق مد روز هیچ اشکالی ندارد اما قبل از پوشیدن این لباسها مطمئن شوید که قصد ندارید کمبودهایتان را در پشت این لباسهای گران قیمت مخفی کنید.

منبع : aftabir.com

 

 

چهارشنبه 7/4/1391 - 16:48
بهداشت روانی


 


 بد بودن حال اصلاً شوخی بردار نیست و باعث می‌شود کسی نخواهد با شما همنشین شود. همچنین ممکن است باعث شود اعتبارتان را در محل‌کار، پیش دوستان و یا حتی خانواده از دست بدهید. بنابراین بهتر است هرچه سریعتر از آن خارج شوید!

بد بودن حال اصلاً شوخی بردار نیست و باعث می‌شود کسی نخواهد با شما همنشین شود. همچنین ممکن است باعث شود اعتبارتان را در محل‌کار، پیش دوستان و یا حتی خانواده از دست بدهید. بنابراین بهتر است هرچه سریعتر از آن خارج شوید!

۱٫ اول سعی کنید مشکلی که موجب آزارتان می‌شود را پیدا کنید. اکثر اوقات مشکلاتی که آزارمان می‌دهند آنقدر پیچیده هستند که پیدا کردن آن خود به یک مشکل تبدیل می‌شود. اگر در مورد شما هم اینطور است، سعی کنید مشکل را ریشه‌ای بررسی کنید. و هر تکه از پازل را که پیدا می‌کنید، آن را یادداشت کنید تا حداقل مغزتان از شر حفظ کردن آنها خلاص شود. بعد وقتی تعداد کافی از قطعات پازل را پیدا کردید، سعی کنید آنها را طوری کنار هم بچینید که بتوانید کل پازل را ببینید. وقتی پازل را پیدا کردید، باید برای آن راه‌حل پیدا کنید. اگر بتوانید یک راه‌حل سریع پیدا کنید خیلی خوب است اما اگر نتوانستید، باز فرایند پیدا کردن قطعات پازل و چسباندن آنها به همدیگر را ادامه دهید تااینکه بتوانید به یک راه ‌حل قابل‌قبول دست پیدا کنید. ممکن است فرایندی طولانی باشد، ازاینرو بهتر است نکات زیر را حین آن به یاد داشته باشید:

۲٫ فوراً خودتان را مشغول چیزی کنید که همه یا بخشی از مغزتان را درگیر می‌کند. تمیزکاری یک نمونه بسیار عالی است، یا حتی غرق کردن خودتان در کارهای دفتری. هر کار دستی و مکانیکی برای این منظور خوب است. وقتی کارتان تمام شد، خواهید دید که عصبانیتتان برطرف شده است.

۳٫ به خرید نروید. وقتی عصبانی هستید بیشتر خرج می‌کنید و چیزهایی می‌خرید که در حالا عادی نخواهید خرید. خرید کردن هم مثل نوشیدن یا خوردن یک مکانیزم برای کنار آمدن با مشکل است، فراری موقتی که در درازمدت حالتان را بدتر هم خواهد کرد.

۴٫ به یک آشنای نزدیک مثل دوست، خواهر، برادر و … زنگ بزنید. هر کسی که به او اعتماد دارید و می‌توانید درمورد مشکلاتتان با او حرف بزنید. همراه او به یک کافه یا پیاده‌روی بروید.

۵٫ سعی کنید به موسیقی گوش دهید که واقعاً از آن لذت می‌برید، مخصوصاً اگر آن موسقی شاد باشد.

۶٫ موقعیت را تغییر دهید. بیرون بروید، برای پیاده‌روی یا رانندگی، هر چیزی که شما را از آن موقعیت بیرون ببرد. این باعث می‌شود از کوره در نروید.

۷٫ سعی کنید دیدگاه طرف‌مقابل را نیز در نظر بگیرید و هر رابطه‌ای که با او داشته باشید مطمئناً ارزشش را دارد که آن را به خاطر عصبانیتتان به خطر نیندازید.

۸٫ همه چیز به رویکرد و نگرش شما بستگی دارد، رویکردتان را تغییر دهید و مطمئن باشید روزتان تغییر خواهد کرد.

۹٫ یک تا دو دقیقه یک نوع ورزش انجام دهید. مثل شنا سوئدی یا دویدن ساده. آدرنالین حالتان را بهتر خواهد کرد.

۱۰٫ بنویسید چه چیزی اذیتتان می‌کند. وقتی چیزی را روی کاغد می‌برید، راحت‌تر می‌توانید تصمیم بگیرید که در آن موقعیت چه باید بکنید. خیلی وقت‌ها وقتی چیزی را روی کاغذ می‌بینید دیگر به اندازه قبل بد به نظر نمی‌رسد.

۱۱٫ از خودتان سوال کنید: آیا همه چیز واقعاً اینقدر بد است؟ اگر اینطور است برای بیرون آمدن از آن وضعیت چه می‌توانید بکنید؟ سعی کنید بفهمید چه چیزی اذیتتان کرده است و ببینید برای آن چه می‌توانید بکنید. پیدا کردن یک راه‌حل باعث می‌شود احساس بهتری پیدا کنید حتی اگر نتوانید آن را همان لحظه عملی کنید.

۱۲٫ برنامه تلویزیونی موردعلاقه‌تان را تماشا کنید. این باعث می‌شود اتفاقی که افتاده را فراموش کنید.

۱۳٫ سعی کنید هر از گاهی پاداشی به خودتان بدهید تا عصبانیت و خستگی‌هایتان را فراموش کنید.

۱۴٫ با بچه‌ها یا افراد سالخورده حرف بزنید.

۱۵٫ کمی تمرینات یوگا انجام دهید. بعد از انجام تمرینات تنفس یوگا، ذهنتان خیلی آرام‌تر خواهد شد.

۱۶٫ سعی کنید یک کار خلاقانه انجام دهید.

۱۷٫ درک کنید که با خراب کردن آن لحظات از زندگیتان با انرژی منفی، یک شکست‌خورده واقعی هستید.

۱۸٫ کمی شکلات تیره بخورید. البته زیاده‌روی نکنید. از نظر پزشکی ثابت شده است که کمی شکلات تلخ یک داروی ضدافسردگی طبیعی است.

م8ش
چهارشنبه 7/4/1391 - 16:38
موفقیت و مدیریت

 

برای رسیدن به موفقیت، چه کارهایی را به‌ طور مداوم انجام می‌دهید؟
اجازه بدهید اول ببینیم عادت چیست؟
 تحقیقات نشان می‌دهد که چهار مانع وجود دارد که جلوی استفاده کامل از توانایی ‌هایمان را می‌گیرد :
عادات ، رفتارها ، اعتقادات و انتظارات
عادات الگوهای رفتاری هستند که در اثر تکرار منظم و پایدار به وجود آمده ‌اند، معمولاً به‌طور ناخودآگاه و بدون فکر کردن هوشیارانه به انجام آن ،اجرا می‌شوند. رفتار عادتی افراد گاهی ‌اوقات قابل تشخیص نیست . خوگیری روشی بسیار ساده از یادگیری است که در آن موجود پس از دوره ‌ای قرارگیری در معرض محرک، دست از واکنش دادن به آن محرک برمی‌دارد. عادات گاهی ‌اوقات اجباری هستند.
عادت‌ها لازمه زندگی هستند. آنها به ما کمک می‌کنند نظم و برنامه زندگیمان را حفظ کنیم. لزوماً بد یا خوب نیستند، همان چیزی هستند که هستند. وقتی هدفی تعیین می‌کنید، آن زمان است که تعیین می‌کنید عادتی شما را به سمت آن هدف می‌برد یا از آن دورتان می‌کند؟

 

رفتاری که انتخاب می‌کنید، زندگی و کاری که دارید را می‌سازد.
این را در نظر بگیرید – ۵ فعالیت هستند که من به طور معمول انجام می‌دهم که مرا به سمت موفقیت می‌کشاند.
یکی اینکه ورزش می‌کنم.
انتخاب ‌های غذایی سالم دارم.
۸ ساعت در شبانه ‌روز می‌خوابم.
با افراد مثبت وقت می‌گذرانم.
به‌ طور مرتب با دیگران تلفنی حرف می‌زنم.
۵ فعالیتی که شما به ‌طور مرتب انجام می‌دهیم و شما را به سمت موفقیت هدایت می‌کند چیستند؟
وقتی به کارتان فکر می‌کنید، کجا بیش از حد توانتان است؟ (مثلاً من ترجیح می‌‌ دهم همه کارها را خودم انجام دهم تااینکه از کسی بخواهم به من کمک کند. یا وقتی روی چیزی کار نمی‌کنم احساس گناه می‌کنم).
چه عادتی را می‌توانید همین امروز ترک کنید تا سطح موفقیتتان بالاتر رود؟

 

این عادت چه تغییری در کارتان ایجاد می‌کند؟
عادات – “وقتی از قبل به آن فکر شود بسیار سخت و وقتی انجام شود آسان است!” – رابرت ام پیرسیگ
ترک یک عادت چه مدت طول می‌کشد؟
بعضی می‌گویند ۲۱ روز یا ۴-۳ هفته. اگر می‌خواهید چند تغییر کوچک در کارتان ایجاد کنید، خیلی خوب است. در زیر به نمونه‌هایی از عاداتی اشاره می‌کنیم که لزوماً شما را به سمت هدفتان هدایت نمی‌کنند.
دیر رسیدن سر قرارهای کاری.
روی هم تلنبار کردن کارهای کاغذی روی میز ناهارخوری.
وقتی با یک مشتری احتمالی ناهار صرف می‌کنید به تلفن همراهتان پاسخ دهید.
کار کردن ساعت‌های متمادی و داشتن انتخاب‌های غذایی بد.
بردن کارتان به هر جا که می‌روید.
به جای اینکه بیدار شوید و ورزش کنید، ۵ دقیقه بیشتر بخوابید.
رفتن به یک گردهمایی و حرف زدن فقط با کسانی که می‌شناسید.
کشیدن چک بی ‌محل.
حالا نوبت شماست.
لیستی از ۱۰ عادتی که می‌دانید الان چندان به نفعتان نیست تهیه کنید.
عاداتی که یادداشت کردید را در نظر بگیرید. این عادت‌ها اگر “اصلاح شوند”، “تغییر کنند” و یا مثبت‌تر شوند چطور می‌شود؟ هر عادت را تک‌تک در نظر بگیرید و شکل مثبت آن را یادداشت کنید.
(مثلاً از لیست بالا: به‌جای دیر رسیدن سر قرارهای کاری – آنها را به شکل مثبت تغییر می‌دهیم: متعهد شویم که همیشه ۵ دقیقه زودتر از وقت قرار در محل حاضر شویم.)
یک روز جمعه زنی داشت برای شام استیک درست می‌کرد. همانطور که همیشه در گذشته اینکار را می‌کرد، قبل از اینکه گوشت را داخل ماهیتابه بیندازد دو سر آن را برید. شوهرش از او سوال کردن که چرا اینکار را کرده است و زن گفت که مادرم هم همیشه دو سر گوشت را می‌برید.
دفعه بعدی که مرد مادرزنش را دید از او پرسید که چرا همیشه قبل از انداختن گوشت در ماهیتابه دو سر آن را می‌بریده است و او هم گفت که چون مادرش همیشه اینکار را می‌کرده است.
وقتی شوهر مادربزرگ زنش را دید آن سوال را از او هم پرسید و مادربزرگ نگاهی به او انداخت و گفت چون فقط اینطور گوشت داخل ماهیتابه‌اش جا می‌شده است.
چندبار تابحال شده که کاری را فقط به دلیل اینکه دیده‌ایم یک نفر دیگر انجام می‌دهد انجام داده‌ایم؟ بعضی‌اوقات لازم است از خودمان بپرسیم چرا فلان کار را اینطوری انجام می‌دهیم. همیشه راه‌های ساده‌تر دیگری هم برای انجام یک کار خاص وجود دارد.

 

نتیجه :
راه به سمت موفقیت اصلاً پیچیده نیست – خیلی هم ساده است. با طرز فکر کردن شما شروع می‌شود – با رویکری مشخص و واضح از چیزی که می‌خواهید و ایجاد عادات روزانه که شما را به آن هدف نزدیکتر کند.
می‌بینید، عادت‌ها خوب یا بد نیستند. فقط به این بستگی دارند که می‌توانند شما را به هدفتان نزدیک کنند یا نه. شما راننده هستید و کنترل و مسئولیت همه چیز دست خودتان است!
منبع : mardoman.net

چهارشنبه 7/4/1391 - 16:33
ازدواج و همسرداری

 

 

 
تاخیر در ازدواج ناهنجاری اجتماعی است؟
چه کمبودهایی به این موضوع دامن می زند؟
 آیا صاحبنظران ازدواج زودهنگام را توصیه می کنند؟
تاخیر در ازدواج ناهنجاری اجتماعی است؟
چه کمبودهایی به این موضوع دامن می زند؟
 آیا صاحبنظران ازدواج زودهنگام را توصیه می کنند؟
چه راه حل هایی برای حل این مساله وجود دارد؟
 آثار روحی وروانی، جنسی و جسمی تاخیر در ازدواج چیست؟
بین کمبودهای موجود در حوزه های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و تاخیر در ازدواج جوانان رابطه ای وجود دارد و این ۲ از یکدیگر تاثیر می پذیرند؟
به عقیده گروهی از کارشناسان اجتماعی،
تغییر در هویت جنسی زنان، باز تعریف زنانگی (شامل تمایل به اشتغال، تحصیل و …)،
بازتعریف مردانگی (که با مشکلات اشتغال و بیکاری، بلوغ اجتماعی دیررس همراه است) ،
 هزینه‏های بالای زندگی،
 شرایط سنگین ازدواج،
کاهش سرمایه اجتماعی،
 تغییر در ملاک‌های منزلت اجتماعی،
 جدایی و تفکیک هر چه بیشتر جنسیتی،
 ناچیز بودن و عدم گسترش کافی عرصه عمومی،
ناکارآمدی خانواده در حمایت از جوانان و به طور کلی ضعف شبکه‏های حمایت اجتماعی،
 ضعف نظام‏های تامین اجتماعی،
دسترسی سهل‏تر برای داشتن مناسبات جنسی خارج از زناشویی،
 گسترش و تنوع‏پذیری شیوه‏های ارتباط بین دو جنس،
 به هم خوردن توازن دو جنس در بازار ازدواج
 از عوامل تاثیر گذار در تاخیر در ازدواج محسوب می شوند. تاخیر در ازدواج و بالارفتن سن ازدواج می تواند تاثیرات منفی در حوزه های سلامت روحی و روانی و جنسی و جسمی افراد به ویِژه قشر جوان داشته باشد. در همین زمینه و با توجه به حساسیت و اهمیت این موضوع و گرفتن پاسخی برای پرسش های مطرح درباره این موضوع به گفت‌و گو با کارشناسان نشستیم تا از عواقب تاخیر در ازدواج در حوزه های مختلف بگویند.
نگاه اول: درسنین بالا پتانسیل های فرد کم می‌شود 

 

حجت الاسلام محمد حسین سعیدی،مدیر مرکز مشاوره بیان،مدرس حوزه و برگزار کننده جلسات آموزش خانواده و زوج‌ها:  مساله تاخیر و بالارفتن سن ازدواج برای بیشتر افراد به عنوان عمل منفی تلقی می شود و قابل تجویز نیست،اما به صورت موردی و شخصی برای بعضی از افراد قابل تایید است و می شود آن را تجویز کرد.

 در مورد عده ای به خاطر برخی موانع و مشکلات و روحیه شخصی شان صلاح نیست تشکیل خانواده بدهند. افرادی که دارای سازگاری نیستند،اخلاق و روحیه شان موجب اذیت و آزار و ظلم به همسرشان می شود و شاید حتی نسلی که این افراد از خود به جای می گذارند دچار مشکلات فراوانی باشند. بنابراین باید این گروه از افراد را از این مساله مستثنی کرد.
اما توصیه به ازدواج به موقع برای سایر افراد توصیه می شود و این توصیه واجب و ضروری است. از آن جهت که ازدواج تاثیر تکاملی بر افراد دارد. پختگی ها و ویژگی های مثبتی با انسان در اثر ازدواج به وجود می آید و ایجاد تعادل در روحیات ،افکار، اخلاق و شیوه زندگی فرد از دستاوردهای ازدواج است. اگر سن ازدواج بالا رود بعضی پتانسیل های فرد که باید صرف استحکام کانون خانواده و تربیت فرزندان شود از بین می رود.
 کشش غریزی و جنسی که خداوند در وجود زن و مرد قرار داده است باید پشتوانه تربیت فرزندان و کانون خانواده قرار بگیرد و اگر فرد وقتی در اوج دارایی این کشش و قدرت است از آن استفاده نکند می شود گفت به نوعی به هدر رفته است. مساله افزایش فاصله سنی با فرد و فرزندان هم مطرح می شود و درک متقابل بین والدین و فرزندان شکل نمی گیرد.
بر قرار نکردن رابطه جنسی در افراد سالم، نوعی خویشتن داری محسوب می شود و فردی که دیر ازدواج می کند اگر قبل از ازدواج با جنس مخالف رابطه برقرار کرده باشد، افراد را دچار تنوع طلبی می کند. به نوعی که نمی توانند نسبت به همسرشان احساس رضایت داشته باشند. این افراد در واقع نیازهای خودشان را توسعه دادند.
 فرد بر اساس ارتباطات زیادی که داشته حتی نگاه‌شان نسبت به کسانی که همسر دارند دچار نوعی نگاه خاص می شوند و برای مثال به موضوع جنسیتی، نگاه خریدارانه دارند. انباشت خاطرات و تجربیات از این روابط در آینده می تواند برای زندگی مشترک مشکل ساز شود.
در کنار این موارد در سن پایین تر انطباق و سازگاری افراد بیشتر است. در سنین بالاتر انطباق زوج‌ها سخت تر است چون چهارچوب ها شکل گرفته است، امکان تغییر کم است و بنابراین افراد نمی توانند با یکدیگر به تفاهم برسند. در آخر باید توجه کنیم، وقتی می‌توانیم بر پایین بودن سن ازدواج تاکید کنیم که مولفه های لازم برای ازدواج را دارا باشند.

نتایج تاخیر در ازدواج

۱٫ از دست دادن پتانسیل‌های جوانی

۲٫ فاصله سنی زیاد با فرزندان

۳٫ روی آوردن به روابط نامشروع

۴٫ تنوع طلبی جنسی

۵٫ اضطراب

۶٫ نرسیدن به مراحل بالای رشد انسانی

۷٫ انزوا طلبی

۸٫ افسردگی مفرط

۹٫ احساس بی ارزش بودن

نگاه دوم: برطرف نشدن نیاز جنسی،زمینه ساز ناهنجاری های دیگر

اصغر نوروزی، کارشناس ارشد روانشناسی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد مازندران: ازدواج امری شخصی برای افراد محسوب می‌شود و امکان دارد کسانی تمایل به ازدواج نداشته و دیرتر ازدواج کنند. اما عده ای تمایل دارند و امکانات اجتماعی اقتصادی و فرهنگی برایشان فراهم نیست. به طور طبیعی هر یک از نیازهای انسان که برآورده نمی شود ۲ مشکل اساسی مطرح می شود، فرد در رشد و برخورد روانی خود به مراحل بالای رشد انسانی دست پیدا نمی کند.

 یعنی فردی که نیازهای جنسی شدید دارد ولی نمی تواند آن را برطرف کند چطور می تواند به امنیت خود فکر کند؟ چطور می تواند در این جامعه پرخاشگری نکند و در مدیریت خود موفق باشد.باید امکاناتی فراهم شود تا ازدواج کردن تسهیل شود و البته در کنارش برای تحکیم آن هم تلاش کنیم.
طبیعی است وقتی کسی نیازی دارد و نیاز او برطرف نمی شود هم از بعد روانی و هم ازبعد امنیت روانی دچار مشکل می شود. این می تواند زمینه ساز آسیب های بعدی هم باشد. تحقیقات نشان داده است وقتی فرد نیاز جنسی دارد یا به اصطلاح تحریک شده است اما امکان ارضای نیاز او وجود ندارد تا ۲۴ ساعت مضطرب است و تنش دارد. این تنش براساس اصل بقای انرژی از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود.
نگاه سوم: خودارضائی،انزوا و افسردگی ،نتایج تاخیر در ازدواج
دکتر حسن میرزا حسینی،روانشناس، مدرس دانشگاه قم: به دلیل گرایش به مدرنیته و فاصله گرفتن از سنت ها و شرایط اقتصادی و اجتماعی سن ازدواج افزایش یافته است. جوان‌ها برای اینکه شغل و درآمد بهتری داشته باشند یا اینکه تحصیلات خود را ادامه بدهند مجبور به تاخیر انداختن در ازدواج‌شان هستند.
 افزایش سن ازدواج تبعات زیادی دارد و مسوولان باید به فکر این مساله باشند. سن بلوغ برای دختران و پسران ۱۵-۱۶ سال است. همزمان با سن بلوغ نیازهای جنسی و عاطفی فرد بروز پیدا می کند. جوانان تمایل به مستقل شدن دارند و می خواند شغل ثابت و جهت گیری های آینده شان به طور کلی روشن باشد و خود و زندگی اجتماعی شان هویت مشخصی داشته باشند.
وقتی در ازدواج تاخیر می افتد احساس تنهایی و بی ارزشی افراد را می گیرد، جوان نمی تواند نیازهای عاطفی خود را برطرف کند، در حالی که میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن در جوانی به اوج خود می رسد. جامعه در زمینه رفع نیازهای جنسی جوانان مجرد فکری نکرده است،بنابراین جوانان راهی برای ارضای نیازهای خود ندارند و تنها راه ارضای نیازهای آنها ازدواج است.
بعضی از جوانان به شدت این میل را سرکوب می کنند و ممکن است دچار مشکلات وسواس گونه فکری و مذهبی شوند. گاهی ممکن است به خود ارضایی روی بیاورند که البته این مورد هم تبعاتی دارد. با توجه به اینکه نگرش منفی نسبت به این مورد وجود دارد، ممکن است فرد هم به لحاظ روحی و هم به لحاظ جسمی دچار مشکل شوند. افسردگی و اضطراب،احساس انزوا و سرخوردگی تبعات به تاخیر افتادن سن ازدواج است.
برقراری رابطه های کوتاه مدت با عنوان دوستی با جنس مخالف هم از تبعات دیگر این مساله است و از آنجایی که تضمینی برای این رابطه‌ها وجود ندارد خود تبعاتی به همراه دارند. جوان دچار چندگانگی در روابط خود می شود. روابط آنها به سرعت با شکست مواجه می شود. پسرها معمولا برای رفع نیازهای زودگذر، آنی و موقتی جنسی‌شان به این روابط روی می آورند و دخترها در پی رابطه‌های پایداری هستند که منجر به ازدواج شود.
افراد نمی توانند یکدیگر را پوشش بدهند و خیلی از این روابط به ازدواج منجر نمی شود. خاطراتی که جوانان از چنین روابطی دارند ممکن است بعدها روی روابطشان تاثیر بگذارد. شکست‌های عاطفی هر نوع اعتمادی نسبت به جنس مخالف را از بین می برد.
منبع : bornanews.ir
چهارشنبه 7/4/1391 - 16:24
داستان و حکایت

 

 


ادوارد برای مبارزه با دشمن به جنگ می رفت . وندی در طول جنگ ، پسرش دنی را با تعریف کردن افسانه هایی از پیترپن و سرزمین هیچستان سرگرم می کرد .اما دخترش جین این داستان ها را بچه گانه می دانست . پدر جین از او خواسته بود که مراقبت از خانواده را بر عهده گیرد . برای همین فکر می کرد که بزرگ شده است . یک شب که جین همراه نانادو از خانه بیرون رفته بود . بمباران هوایی توسط دشمن شروع شد ، او به سمت خانه دوید تا به دنی و مادرش که در پناهگاه بودند بپیوندد . دنی حسابی ترسیده بود ولی وندی به او گفت : این صدای توپ های کشتی کاپیتان هوک و دزدان دریایی است

او به دنی گفت که پیترپن چگونه گنج هایی را که کاپیتان هوک از کشتی های مختلف دزدیده بود از او پس گرفت و چگونه کاسه بندزن دوست کوچولوی پیتر ، از گرد جادویی استفاده کرد تا کشتی را به پرواز درآرود و از آن جا دور کند . وندی با این جمله داستان خود را تمام کرد : تا زمانی که ایمان ، اعتماد و گرد جادویی وجود دارد ، کاپیتان هوک پیروز نخواهد شد . جین که مشغول نوشتن لیست خرید در دفترچه ی مشقش بود ، گفت : این ها همه ، مزخرف هستند . بعد از ظهر روز بعد ، افسری زنگ در را به صدا در آورد تا به وندی بگوید که دنی و جین باید آن جا را ترک کنند . او گفت : آن ها را به حومه ی شهر می بریم ، آنجا خطر بمباران هوایی کسی را تهدید نمی کند

وندی از جینئ خواست ، زمانی که در حومه شهر و دور از خانه هستند ، مراقب دنی باشد و داشتان های پیترپن را برای او تعریف کند تا سرگرم شود . وندی قول داد : ما یک بار دیگر دور هم جمع می شویم و دوباره زندگی خانوادگی را از سر می گیریم . فقط باید ایمان داشته باشیم . جین که ناراحت و عصبانی بود فریاد زد : ایمان ، اعتماد ، گرد جادویی ، مادر اینها فقط یک مشت لغت چرند هستند که در داستان های تو وجود تو دروغ می گویی ! و بعد از اتاق بیرون دوید .  دارند

جین ، موقعی خواب گریه می کرد چون خود را گناه کار احساس می کرد . او دنی را ناراحت کرده بود . نیمه های شب صدایی او را بیدار کرد ، کاپیتان هوک و دارو دسته دزدان دریایی ، آن جا بودند . آن ها جین را درون گونی انداختند . هوک زیر لب با خودش گفت : پیترپن ! برایت یک هدیه دارم ، هه هه هه ! وقتی به هیچستان رسیدند ، هوک از جین به عنوان طعمه ای برای دام انداختن پیتر استفاده کرد و او را به دریا انداخت . هوک خوب می دانست که پیتر ، سر می رسد تا او را نجات دهد و آن وقت زمان به تله افتادن پیتر فرا رسیده است . اما پیتر با مهارت گونی را قاپید آن هم به شکلی که به دام نیافتد . وقتی در گونی را باز کرد و جین را داخل آن دید بسیار شگفت زده شد .

چون فکر می کرد دوست قدیمی او ، وندی در آن است . جین هم نمی توانست باور کند ، پیتر پن حقیقت داشته باشد ! پیتر ، جین را به خانه درختی برد تا پسران گمشده را ملاقات کند . پیت ر به پسران گمشده گفت : همانطور که وندی زمانی مادر آن ها بود ، جین حالا مادر جدید آن هاست . پسران گمشده از جین خواستند تا برایشان داستانی تعریف کند ولی جین پاسخ داد که حتی یک داستان هم بلد نیست . پیتر پیشنهاد کرد که بازی شکار گنج را انجام دهند و پسران همه با هم جیغ کشیدند : زود باش ، جین بیا بازی کنیم . جین اندوهگین گفت : نه من باید به خانه برگردم . جین می خواست به خانواده اش بگوید که از رفتار گذشته اش پشیمان است . او دلش برای دنی و مادرش تنگ شده بود

پسران گمشده که مایوس شده بودند ، نمی فهمیدند که چرا جین می خواهد آن جا را ترک کند . آن ها پرسیدند : برای جین چه اتفاقی افتاده است ؟ پیتر جواب داد : نمی دانم یک جوری رفتار می کند ، انگار که بزرگ شده است . کمی بعد پیتر و کاسه بند زن مشغول تماشای جین بودند که داشت قایقی برای برگشتن به خانه می ساخت . جین قایق را به آب انداخت و سوار آن شد ولی کمی که جلو رفت ، غرق شد . پیتر او را از از آب بیرون کشید و گفت : تنها راه برای ترک هیچستان پرواز کردن است . او بار دیگر او بار دیگر جین را به خانه ی د رختی برد . کاسه بندزن گر جادویی را روی پسران گمشده پاشید و آن ها به پرواز درآمدند ! و فریاد زدند : نگاه کن ، هر کسی می تواند پرواز کند فقط باید ایمان اعتماد و ... جین جمله آن ها را تمام کرد : و گرد جادویی داشته باشی . حتی با اینکه کاسه بندزن با مهارت تمام از گرد جادویی خود بر روی جین پاشید ، او نتوانست پرواز کند .

او احساس خوبی نداشتد بخصوص زمانی که پسران گمشده سر به سرش گذاشتند . او نعره کشید : من هیچ کدام از این ها را باور ندارم ، بخصوص این گردجادویی را . او پایش را به زمین کوبید و دور شد . در همان لحظه کاسه بندزن نقش بر زمین شد . هالهی نورانی دور او رفته رفته کم رنگ تر می شد . پسران گمشده دور کاسه بندزن جمع شدند . پیتر گفت : باید کاری کنیم تا جین به گرد جادویی ایمان بیاورد وگرنه هاله های نورانی کاسه بندزن برای همیشه خاموش خواهد شد . او باید احساس کند که یکی از ماست . پیتر م یدانست این به جین کمک خواهد کرد که به گرد جادویی ایمان بیاورد . آن ها راه افتادند تا جین را پیدا کنند . اما کاپیتان هوک قبل از آنها جین را پیدا کرد

او به جین قول داد که اگر کمک کند تا گنج را از پیتر پس بگیرد ، او را با کشتی خود به خانه ببرد . جین به شرط آن که پیتر صدمه ای نبیند قبول کرد هوک سوتی را به جین داد و موذیانه گفت : وقتی گنج را پیدا کردی ، سوت بزن .سرانجام ، پیتر و پسران گمشده موفق شدند که جین را رفتند . گنج « غار مرد مرده » پیدا کنند . آنها پیشنهاد کردند که با هم بازی کنند ، جین قبول کرد ! آنها سوار بر تخته ای شدند و به سمت مشهور آن جا بود . یک عالمه جواهر ! جین وسوسه شد که برای هوک سوت بکشد ولی عقیده اش عوض شد ، چون این ها دوستان او بودند و او اوین دختر گمشده بود ! ولی خیلی زود بازی آنها تمام شد . چون یکی از پسرها سوت کاپیتان هوک را پیدا کرد و آنرا به صدا در آورد

هوک و دار و دسته ی دزدان غار ریختند و پیتر و پسران گمشده را محاصره کردند . پیتر فکر کرد که جین به آن ها خیانت کرده است و گفت : جین تو به من دروغ گفتی ! هاله ی نورانی کاسه بندزن کم رنگ و کمرنگتر شده فقط برای این که توآن را باور نداری . جین خیلی ناراحت شد ، پیتر و دوستانش دستگیر شده بودند و این به خاطر اشتباه او بود . هوک زندانیان خود را به کشتی برد و جین به راه افتاد تا کاسه بندزن را پیدا کند . وقتی او را پیدا کرد هاله ی نورانی داشت خاموش می شد . جین هق هق کنان گفت : کاسه بندزن ، من واقعا متاسفم ! جین واقعا داشت به گرد جادویی ایمان می آورد . هاله ی نورانی او کم کم شروع به درخشیدن کرد ، او دوباره درخشش خود را به دست آورده بود

جین ناگهان به فکر پیتر افتاد و همراه کاسه بندزن به سمت جولی راجر دوید . او پسران گمشده را آزاد کرد و بعد یواشکی کلید دستبندی که هوک به دست های پیتر زده بود را ، برداشت . کاپیتان هوک را دنبال کرد ولی جین پا به فرار گذاشت و بالای دکل رفت ، جین شجاعانه به او گفت : کاپیتان هوک ! این را بدان ! تا زمانی که ایمان ، اعتماد و گرد جادویی وجود دارد تو پیروز نخواهی شد . آن وقت کاسه بندزن گرد جادویی را بر روی جین پاشید و جین که به گرد جادویی ایمان آورده بود . پرواز کرد و به سمت پیتر رفت . او دستهای پیتر را باز کرد . کاپیتان هوک و دزدان دریایی شوار قایقی شدند تا فرار کنند ولی یک هشت پای شکمو پشت سر آنها راه افتاد تا وقتی فرصتی پیدا کرد آنها را یک لقمه چپ کند  

پسران گمشده ، پیترپن ، جین و کاسه بندزن سالم و سلامت بودند . پیتر و کاسه بندزن به همراه جین به لندن آمدند تا او را به خانه برسانند . وانی از دیدن آن ها بسیار خوشحال شد ، جین تمام ماجرا را برای مادرش ، دنی و نانادو تعریف کرد همانطور که پیتر دور می شد ، جین برای او دست تکان داد و گفت : پیترپن ، من برای همیشه تو را باور خواهم کرد . پیتر و کاسه بندزن ، لحظات آخری که دورخانه ی آن ها م یگشتند ، متوجه یک کامیون جنگی شدند که جلوی خانه ی آن ها ایستاد . مردی پیاده شد ، آن ها فریاد خوشحالی جین را شنیدند که می گفت : پدر برگشته است ! پیتر لبخند زد و گفت : کاسه بندزن ! حالا می توانیم با خیال راحت به خانه برگردیم

م20ش

چهارشنبه 7/4/1391 - 15:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته